۱۳۹۱ آذر ۲, پنجشنبه

نبرد غزه؛ نبردی که همه در آن پیروز شدند

نبرد غزه؛ نبردی که همه در آن پیروز شدند

تقریباً ۱۶ سال پیش؛ خوانندهٔ یکی از گروههای موسیقی Hard Rock قدیمی به نام WASP در پایان یکی از کنسرتهای زندهٔ خود از تمامی دست اندرکاران اجرای کنسرت مانند مهندسین الکترونیک؛ صدابرداران؛ گروه فیلمبرداری و.... تشکر میکرد و در انتها نیز از کسی که «کوکائین» با کیفیت خوب در اختیار آنها گذاشته بود نام برد و تشکر نمود....
 در پایان جمعیت چند ده هزار نفری یکصدا پرسیدند:   Who Are You?
 و خواننده با صدای بسیار بلند در جواب گفت:  We Are 6 Mother Fuckers
 و جمعیت با صدای بلند هورا میکشیدند و در خلسه رفته بودند و بعضی ها نیز از این صداقت خواننده در معرفی گروه؛ غش کردند و عدهٔ زیادی نیز به شدت از هیجان گریه میکردند.....
 ...... و این کنسرت بار دیگر ۸ روز توسط گروههای موسیقی  حماس و جهاد اسلامی دو باره به طور زنده اجرا شد و خوانندهٔ اصلی گروه (خالد مشعل) از همهٔ دست انرکاران از جمله اخوان المسلمین مصر و سایر برادران مانند قطر و ترکهای عثمانی که حتی برای مردگان این کنسرت زنده اشک ریخت و در نهایت از جمهوری اسلامی به خاطر کوکائین خوب (موشکهای فجر ۵) تشکر نمود و چنین ادامه داد: « امیدواریم کشورهای عربی به ما سلاح بدهند. از هرکس که از ما پشتیبانی کند، استقبال می‌کنیم.»
اما براستی چه اتفاقی افتاد؟ بالاخره چه کسی پیروز شد؟ مگر میشود که همه پیروز باشند؟ البته مسلمانها همیشه پیروز هستند؛ اگر کشته شوند شهید شده و ناهار و شام را مهمان خدا میشوند و به همراه باکره های تازه پستاندار شده (حوریها) و پسرکان ترگل و ورگل  (غلمان ها) نقش هنرمندان Playboy الهی را به طور زنده بازی میکنند. آنهایی هم که زنده میمانند؛ شهیدان زنده هستند که به خاطر وفور دختران ۷ تا ۹ ساله؛ به سنت رسول عمل نموده و اجری دو برابر میبرند؛ رودهای عسل و شیر هم که الحمدُ لله از سوی امیر قطر و برادران دیگر روان است..
 اما آنچه که خالد مشعل فراموش کرد تا بگوید این است که باید میگفت: We Are All Mother Fuckers

 از طنز که بگذریم واقعاً چه اتفاقی افتاد؟

۱- اسرائیل به طور عملی دریافت که ترس از بر سر کار آمدن دولتهای اسلامی در منطقه یک خیالبافی است.
۲- با ورود نیروهای مصری به عنوان پاسداران آتش بس؛ جهاد اسلامی که نمایندهٔ مستقیم رژیم اسلامی ایران در باریکهٔ غزه است؛ تحت کنترل دو جانبهٔ حماس و مصر در خواهد آمد.
۳- مصر برای تشکر از نقشی که باید ایفا کند؛ بخشی از سلاحهایی را که توسط سپاه قدس از لیبی تهیه شده و از طریق سودان و صحرای سینا در حال گذار به سوی غزه بودند را توسط نیروهای امنیتی خود از دست عوامل سپاه قدس در آورده و مصادره نمود و نقش کنترل قاچاق اسلحه از مسیر صحرای سینا را به عهده گرفت.
۴- مصر همچنین به عنوان نقش میانجیگر آتش بس؛ موظف به کنترل تسلیحات در غزه گردید.
۵- حزب الله لبنان  و جمهوری اسلامی حاکم بر ایران از همان آغاز فهمیدند که بوی کباب نمی آید و از داغ شدن فرار کردند.
۶- سپاه قدس کارخانهٔ مونتاژ موشکی خود را در سودان از دست داد و فکر میکنم که دیگر رویای جبههٔ فلسطین و یا منطقهٔ نفوذی به نام غزه را به فراموشی بسپارند (البته شرط عقل این است).
۷- حزب الله لبنان نشان داد که در شرایطی نیست که بتواند دست از پا خطا کند و البته اگر میخواست نقشی دیگرگونه ایفا کند اکنون شاهد نوعی دیگر از نبرد بودیم که به حذف کامل حزب الله لبنان و بشار اسد می انجامید. اما اینکه حزب الله لبنان نخواست نقش ادعایی خود را بازی کند؛ به خودی خود سندی محکم برای این مدعاست که پشم و پیل ولی فقیه فرزانه و سپاه قدس در حال ریختن است و در شرایط باخت قرار گرفته اند و آنچه را که ذرّه ذرّه ساخته اند؛ خوشه خوشه از دست میدهند.
۸- فرماندهان نظامی رژیم اسلامی نیز برای پنهان نمودن خجالت زدگی خود؛ به سرخ کردن صورت خود با سیلی شعار دروغین «انتقال تکنولوژی موشکی» به غزه مشغول شدند.
۹-  حرکت نوینی در غزه آغاز خواهد شد که به یکپارچگی سیاسی فلسطین خواهد انجامید تا بتوانند در سایهٔ برادران مصری و ترکهای عثمانی؛ به اجرای کنسرتهای پرخرج و بی انتها پایان دهند و به عنوان یک عضو مستعد در پروژهٔ خاورمیانهٔ بزرگ نقشی سازنده تر ایفا کنند.
۱۰- سیستم دفاعی «گنبد آهنین» آزمایش خود را در یک مانور عظیم ۸ روزه با پیروزی نزدیک به ۹۵ درصد پشت سر گذاشت.
۱۱- جمهوری اسلامی  اکنون باید دربارهٔ سیستم تهاجمی موشکی خود به عنوان یک سلاح استراتژیک تجدید نظر کند؛ زیرا این موشکها نخست باید از فیلتر دفاع ضد موشکی مستقر در خلیج فارس عبور کنند و طبعاً بازماندگان آنها نیز توسط «گنبد آهنین» خنثی خواهند شد.
۱۲- اسرائیل از انزوای سیاسی که بعد از تشکیل حکومتهای اسلامگرا در منطقه؛ تصورش میرفت؛ خارج گردید و توسط همین حاکمیتهای  نوبنیاد اسلامگرا به عنوان «طرف مذاکره»  شناخته شد و این امر معنایی به جز تصویب دوبارهٔ پیمان «کمپ دیوید» ندارد. البته باید از دعواهای مسخرهٔ «ماوی مرمره»ای چشم پوشید؛ زیرا جنگ و دعواهای بسیار مهمتر از این جنگ و دعواها را در میان احزاب کشورهای غربی نیز میتوان بوفور مشاهده نمود.

نتیجه اینکه:
۱- یکی دیگر از حلقه های حوزهٔ نفوذ رژیم اسلامی حاکم بر ایران در هم شکست.
۲- اسرائیل به عنوان یک عضو از اعضای خاورمیانه که باید با آن مذاکره شود؛ پذیرفته شد.
۳- رویای موشک باران و انهدام شهرهای اسرائیل؛ در حد رویا و خواب و خیال ماند.

کژدم

۱۰ نظر:

  1. در بند 1 آیا عدم پشتیبانی کشورهای مسلمان از حماس باعث این نتیجه گیری شما است؟

    در بند 7 : مگر حزب الله در جنگهای گذشته بین اسرائیل و حماس چه نقش ادعایی داشته که در این جنگ آن را بازی نکرده است؟

    آیا بند 9 توسط همین حماس انجام خواهد شد یا با غلبه گروه دیگری بر اونها؟
    اگر خود حماس این نقش را بعهده بگیرد و غرب با او به توافق برسد پس احتمال اینکه با ایران نیز بدون تغییر حکومت جاری به توافق برسند (حتی اگر جنگی نیز با آن آغاز کنند) زیاد می‌شود؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی
      ۱- داشتن این تصور که اسلام یک آیین همه ستیز و بویژه یهود ستیز است تصور بی جایی نیست و در جای جای تازینامه و احادیث میتوانید آنرا ببینید. لذا با به روی کار آمدن جریانهای اسلامگرا نیز این تصور تشدید میشد که جنگ بزرگی در خاورمیانه بوقوع خواهد پیوست و همبستگی اسلامی تشدید خواهد شد. اما در عمل دیده میشود که همانگونه که دورهٔ چه گوارا و هوشی مین به پایان رسیده است؛ دورهٔ آن اسلام نیز به سر رسیده و مردم لیاقت حاکمیتهای بهتری را پیدا کرده اند. به عنوان مثال در سال ۵۷ مردم ایران و حتی روشنفکرانشان نشان دادند که لیاقتی بیشتر از داشتن رهبری مانند خمینی ندارند. حتی مارکسیست لنینیستهای دو آتشه نیز لیاقت شخصی بهتر از خمینی را نداشتند. لذا مسئله تنها اندیشه های اسلامی به خودی خود نیست بلکهبوجود آمدن جناحهای حزبی و یا عقیدتی نشان از تاثیر نیازهای واقعی لایه هایی از مردم دارد که طبعاً متفکرین و رهبران خاص خود را میسازد. منظورم از بند یک این بود که دوران افکار ناصری و حسن البنایی و سید قطبی در خاورمیانه به پایان رسیده است و تنها در بخشهای بسیار عقب ماندهٔ و در میان بیغوله نشینان به حیات خود ادامه میدهد.
      ۲- ادعای حزب الله در منطقه همان ادعای چه گوارایی اسلامی در منطقه بود؛ و رابطه اش با حماس بسیار نزدیکتر از دو سال پیش بود ولی با قدرت یافتن اخوان المسلمین در منطقه؛ و باز شدن شکافهای بیشتر میان حکومت شیعی ایران و آنها که نتیجهٔ طبیعی به قدرت رسیدن اخوانی ها است؛ و از سوی دیگر مسئلهٔ سوریه در تمامی ابعاد آن؛ به حزب الله لبنان نشان داد که سایر مسلمانها دیگر به چه گوارای شیعه مسلک نیازی ندارند و حزب الله چه از نظر ادعایی و چه از نظر میدانی دیگر حامل آن ارزشها نیست.(ادامه دارد)

      حذف
    2. ۳- حرکت نوین در غزه با باز شدن پای حکومت اسلامگرایان مصر و تکهای عثمانی؛ به سوی جهاد زدایی پیش خواهد رفت و در سالهای آینده شاهد یک پارچگی سیاسی بیشتری در میان فلسطینیها خواهیم بود. فکر میکنم که خالد مشعل به روشنی به آن اشاره نمود و حرکت کردن به سوی نزدیکی با جریان فتح آغاز این حرکت است. اکنون مردم فلسطین تجربهٔ حاکمیت حماس را هم دارند و تصمیماتشان نسبتاً عاقلانه تر خواهد بود.
      ۴- مقایسهٔ حماس و نقش آن در منطقه با حکومت اسلامی حاکم بر ایران ؛ مقایسهٔ درستی نیست. زیرا حماس حد اکثر در حد یک حزب سیاسی مطرح است. اما حاکمیت ایران یک حزب حاکم از نوع روسی-چینی-کرهٔ شمالی است. این حاکمیت حتی اگر به پابوسی غرب نیز برود؛ به خاطر یکپارچگی آن در اعمال حاکمیت؛ از طرف غرب پذیرفته نخواهد شد. دلیل آنهم مثال زندهٔ کشور چین است. استراتژی خاورمیانهٔ بزرگ بدون وجود حاکمیتهای باز امکان پذیر نیست و حکومتهای باز یکی از ستونهای اصلی این استراتژی است.

      حذف
  2. من فکر میکنم اگر موشکها رو طوری بسازند که حرکت مارپیچی با شعاع قوس زیاد داشته باشد بتواند از گنبد اهنین رد شود. یک مطلب در رادیو فردا بود که مثلا توضیح میداد گنبد اهنین چگونه کار میکد که البته هیچ توضیح درستی نداده بود. ولی جایی خواندم موشکهای دست ساز حماس حرکت مارپیچی داشته اند. من فکر میکنم موشک فجر 5 که حرکت مستقیم دارد شکار بهتری برای سیستم ضد موشکی است. اما یک جایی نوشتید حزب الله نقشی بازی نکرد. اولا حزب الله در جنگ 22 روزه هم نقشی بازی نکرد. بعدشم چرا حماس را حمایت کند وقتی نیروهای حماس در سوریه بر علیه اسد می جنگند؟
    اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. حزب الله لبنان در جنگ ۲۲ روزه نقش لجستیک بازی میکرد و داد و قال زیادی به راه انداخته بود اما اینبار خود را از همان آغاز کنار کشید و فکر نمیکنم که دیگر در فلسطین بتواند نقشی بازی کند و اکنون برای حفظ خود میجنگد و در موضع تدافعی و از دست دادنها قرار گرفته است.

      حذف
    2. البته باید اینرا نیز در نظر داشت که اسرائیل نیز بهای ورود به پروژهٔ خاورمیانهٔ بزرگ را خواهد پرداخت. هر چند که تا کنون به نظر میرسد دست نخورده باقی مانده است. بهایی که اسرائیل خواهد پرداخت نه در عرصهٔ سیاسی داخلی بلکه در رابطه با پذیرش معاملاتی در رابطه با بلندیهای جولان و بازگشت به مرزهای پیشین خواهد بود و چند و چون آنرا شرایط بعدی و توازن قوا تعیین خواهد نمود. به هر حال اسرائیل نیز تافتهٔ جدا بافته ای نیست و برای ورود به سینما باید بلیط بخرد.

      حذف
    3. اگر میبینید که موشکهای حماس حرکت مارپیچی داشته اند به خاطر مهندسی نبوده است بلکه به این خاطر است که در حد شورت مامان دوز هستند. اما اینکه چرا گنبد آهنین نتوانسته است آنها را منهدم کند باید بگویم که گنبد آهنین اصلاً به آنها کاری نداشته است.
      تعداد زیادی از این موشکهای مارپیچی مامان دوز در خودِ غزه فرود آمده اند. و تعداد زیادی هم معلوم نیست به کجا خورده اند اما چون قرار است که حماس در ادامهٔ همهٔ پیروزیهای ۶۰ سالهٔ فلسطینیها همچنان پیروز باقی بماند؛ لابد این موشکهای مامان دوز باید به یک جای صهیونیسم همیشه شکست خوره؛ خورده باشد و گرنه کاربر آیهٔ مبارکهٔ « وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیت وَ لاکن اِلله رَمی»‌چه میشود؟ مگر خدای ناکرده منظورتان این است که این آیه را هم جزو آیات منسوخ حساب کنیم؟.

      حذف
  3. تحلیلی بسیار منطقی‌ و بجا بود.

    دستمریزاد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. متاسفانه؛ چون بسیاری از مسائل در زیر لایه های پنهان تکوین یافته و سپس در مرحلهٔ اجرایی شدن آنها به صورت اخبار منتشر میشوند؛ لذا صادقانه باید بگویم که این تحلیلها نه تنها بر اساس اطلاعات دقیق انجام نمیگیرند؛ بنا بر این احتمال وجود اشتباهات در این تحلیلها زیاد است.

      حذف
  4. عالی بود. یکی از تحلیلهای کامل و همه جانبه ای بود که از شما خواندم . بخصوص:
    We Are 6 Mother Fuckers
    گوراتا

    پاسخحذف