اسرائیل و حماس را ول کنید؛ اکنون مذاکرات بر سر این است که حماس تنها باید سلاحهای سبک داشته باشد (همانطوریکه در نوشته های پیشین گفته بودم؛ تبدیل شدن به پلیس و نیروی انتظامی گردد) و همهٔ سلاحهای نیمه سنگین و راکتهای خود (که شلیک میشوند ولی معلوم نیست به کجا میخورند و یا اصلاً به جایی نمیخورند)را تحویل دهد؛ تا نه تنها غزّه بازسازی شود؛ بلکه همهٔ مرزها و گذرگاههای و درهای برکات آسمانی (مصری-عربستانی-اسرائیلی) و طبعاً آمریکایی و اروپایی گشوده شوند. بقیهٔ بحثها فقط به درد «باطل کردن نماز مسلمانان» (ستون دین مسلمانان) میخورد.
بازی حماس را اسرائیل برای از میان بردن وحدت میان فلسطینیها آغاز نمود و پس از آن تمامی حکومتهایی که از حماس حمایت کردند؛ در واقع در صفحهٔ شطرنجی که اسرائیل چیده بود قرار گرفتند و پس از آن همهٔ بازیها به نفع اسرائیل تمام شده اند. حماس در زمان تصرف غزّه نشان داد که تشنهٔ خون فلسطینیان است و برادرکشی وسیعی راه انداخت و بسیاری از نیروهای دولت خودگردان را به دستور رژیم صفوی حاکم بر ایران و حکومت بشار اسد؛ سلاخی نمود. رژیم شیعی صفوی ایران و حکومت سوریه که بر طبل مقاومت میکوبند در واقعیت امر تنها نقش مهره های دوست داشتنی برای اسرائیل را بازی میکنند. اکنون این وظیفه را ترکهای عثمانی و قطر به عهده گرفته اند. حماس برای اسرائیل ارزش زیادی داشت و از آن به مانند «کعبه» ای استفاده نمود تا طواف کنندگان را به گرد آن جمع کند و تاکنون میلیاردها دلار هزینهٔ این کعبه شده است. میلیاردها دلاری که میتوانست زندگی فلسطینیان را دگرگون کند؛ اما به فاضلاب ریخته شد. مهمترین بخش این کمکهای مالی و نظامی به حماس؛ ایده ای است که همچنان در پشت آن نهفته است: بجنگید تا پول بگیرید و حمایت شوید.
این استراتژی از طرف حکومتهایی هدایت میشود که حتی جراًت نزدیک شدن به اسرائیل را ندارند و اهداف دیگری را دنبال میکنند که هیچ ربطی به «بهروزی فلسطینیان» ندارد.
اگر این دور از بازی؛ آخرین آن باشد؛ هنوز میتوان به زندگی بهتر فلسطینیان عرب امیدی داشت. البته از نظر من در یک تصویر بزرگتر؛ آنچه که جامعهٔ جهانی نامیده میشود؛ در حال تولید روزافزون «به حاشیه رانده شدگان» است و این «خوشبختیهای کوچک»؛ دیری نخواهند پایید و در چند دههٔ آینده شاهد تراژدیهای بزرگی خواهیم بود.
اسلام پر افتخار
درست ۴ سال پس از آخرین شکست خفت بار مسلمانان در نبرد سال ۱۹۷۳ با اسرائیل گذشته بود که فیلم سینمایی «الرسالة» که در ایران به نام «محمد رسول الله» به نمایش در آمد؛ تولید شد. برای تولید این فیلم سینمایی که نقش «مرحمی بر زخمهای آخرین شکست خفت بارمسلمانان» را داشت؛ با تمامی «انگلهای بلند پایه» (مفتی های اعظم و آیةالله ها) مشورت شده بود و آنها نیز تا جایی که میتوانستند؛ اجازه ندادند تاواقعیتهای تاریخی زندگی کثیف محمد در این فیلم به نمایش در آید و سازندگان فیلم نیز در پی «افشای چهرهٔ واقعی محمد» نبودند و تنها میخواستند که به مسلمانان «هدیه ای هالیوودی» بدهند. آن زمانها؛ دوره ای دیگر بود.... «چپگرایی» و «چه گوارا» و «چریک فدایی» و «جورج حبش» و «بلوک کمونیستی» داشتیم.
اما امروز همهٔ آن «مجسمه های بزرگ» فرو ریخته و پوچی و بی محتوایی آن «مقوّاهای رنگی» آشکار شده اند.
در نخستین انتخابات «لیبرالیستی» الجزایر؛ مسلمانان واقعی پیروز شدند؛ اما مسلمانان دروغین؛ با کودتا آنها را پس راندند و این امر منجر به ظهور جریانهای جهادی گردید و همان اعمالی که داعش و طالبان انجام میدهند در الجزایربه همان ددمنشی که اکنون میبینید آغاز گردید. نظر حزب جمهوریخواه آمریکا بر این بود که باید «اسلامگرایان» بر الجزایر حاکم شوند.
این نظریه حزب جمهوریخواه آمریکا با تشکیل «جمهوری اسلامی پاکستان» و «جمهوری اسلامی افغانستان» و «جمهوری اسلامی ایران» در یک «راستای استراتژیک» بودند و در دورهٔ سه سالهٔ اخیر «بهار عربی» نیز پیگیری شد و تلاش غرب بر «حاکمیت اخوان المسلمین» بر منطقه بود و در عراق نیز به حکومت شیعی و گروههای صفوی کوچه دادند و در یمن و بحرین نیز میخواستند همین کار را بکنند.
از نظر غرب؛ تا زمانی که مسلمانان واقعیت کثیف اسلام را در زندگی روزمرهٔ خود لمس نکنند؛ اسلام به صورت یک تصور رهایی بخش خواهد ماند و طبیعی ترین راه این است که با تجربهٔ اسلام؛ به تلخی و «کثافت درونی آن» پی برد.
اکنون در سراسر منطقهٔ خاورمیانه؛ مردم با حاکمیتهای اسلامی گوناگون روبرو هستند و نبرد میان «آینده» و «خباثت اسلام» در جریان است. اما همهٔ این سناریوها؛ یک چیز کم داشت و آن «ظهور دوبارهٔ محمد» و «صحابه ها» بود.
«ابوبکر البغدادی» همان «سیمای زنده و کثیف محمد» است. اینک فیلم «الرسالة» (محمد رسول الله) بدون «سانسور انگلهای مفتی های اعظم و انگلهای عظمای شیعی» به طور زنده در حال تولید و پخش همزمان است.
همهٔ مفتی های اعظم و آیةالله ها خایه هایشان تا گلویشان بالا آمده و «پاپیون» شده است. قاسم سلیمانی ها بیرنگ شده اند. زیرا «محمد ظهور کرده است».
آنچه که در تمامی طول «زندگی ننگین محمد»؛ به وقوع پیوست و تمامی ننگها و کثافتکاریهای تاریخ بشری توسط این شخصیت کثیف تاریخی به صورت «فرامین الهی» در آمد و «مشروع» شد؛ اکنون به صورت یک فیلم سینمایی که مسلمانان با گوشت و پوست خود احساسش میکنند؛ به «نمایش بین المللی» در آمده است.
اکنون برای نخستین بار است که «مسلمانان از اسلام وحشت دارند». تنها افتادن در «روغن داغ و سوختن سوزش آور» است که میتواند به «بیداری و فریاد» بینجامد.
مزخرفاتی از قبیل «مسلمانان افراطی» و «افراط گرایی اسلامی» را به سطل زباله بریزید و از هر انگلی که میخواهید بپرسید؛ این مطلب را بپرسید:
آیا محمد نیز همین کارها را میکرد؟ و فقط از او یک پاسخ بخواهید: آری؟ و یا نه؟
طبق گزارش «رویترز» ۴۰۰ زن ایزدیان کردستان عراق ربوده شده و به عنوان «بردهٔ جنسی» که محمد کثیف آنرا «غنیمتهای جنگی» میشمرد توسط «داعش» به «بردگی جنسی» گرفته شده و قرار است که با احیای رسم ننگین محمدی (بازار برده فروشی) به عنوان کنیز و برده فروخته شوند.
«کژدم» بسیار خوشحال است و در پوست خود نمیگنجد؛ زیرا «ظهور دوباره و زندهٔ محمد» (ابوبکر البغدادی)؛ در دنیای «احمقهای مسلمان»؛ مانند «آب در لانهٔ مورچگان» افتاده است و «مسلمانها» از ترس «محمد واقعی» و «اسلام واقعی» به شلوارشان ریده اند.
کژدم
بازی حماس را اسرائیل برای از میان بردن وحدت میان فلسطینیها آغاز نمود و پس از آن تمامی حکومتهایی که از حماس حمایت کردند؛ در واقع در صفحهٔ شطرنجی که اسرائیل چیده بود قرار گرفتند و پس از آن همهٔ بازیها به نفع اسرائیل تمام شده اند. حماس در زمان تصرف غزّه نشان داد که تشنهٔ خون فلسطینیان است و برادرکشی وسیعی راه انداخت و بسیاری از نیروهای دولت خودگردان را به دستور رژیم صفوی حاکم بر ایران و حکومت بشار اسد؛ سلاخی نمود. رژیم شیعی صفوی ایران و حکومت سوریه که بر طبل مقاومت میکوبند در واقعیت امر تنها نقش مهره های دوست داشتنی برای اسرائیل را بازی میکنند. اکنون این وظیفه را ترکهای عثمانی و قطر به عهده گرفته اند. حماس برای اسرائیل ارزش زیادی داشت و از آن به مانند «کعبه» ای استفاده نمود تا طواف کنندگان را به گرد آن جمع کند و تاکنون میلیاردها دلار هزینهٔ این کعبه شده است. میلیاردها دلاری که میتوانست زندگی فلسطینیان را دگرگون کند؛ اما به فاضلاب ریخته شد. مهمترین بخش این کمکهای مالی و نظامی به حماس؛ ایده ای است که همچنان در پشت آن نهفته است: بجنگید تا پول بگیرید و حمایت شوید.
این استراتژی از طرف حکومتهایی هدایت میشود که حتی جراًت نزدیک شدن به اسرائیل را ندارند و اهداف دیگری را دنبال میکنند که هیچ ربطی به «بهروزی فلسطینیان» ندارد.
اگر این دور از بازی؛ آخرین آن باشد؛ هنوز میتوان به زندگی بهتر فلسطینیان عرب امیدی داشت. البته از نظر من در یک تصویر بزرگتر؛ آنچه که جامعهٔ جهانی نامیده میشود؛ در حال تولید روزافزون «به حاشیه رانده شدگان» است و این «خوشبختیهای کوچک»؛ دیری نخواهند پایید و در چند دههٔ آینده شاهد تراژدیهای بزرگی خواهیم بود.
اسلام پر افتخار
درست ۴ سال پس از آخرین شکست خفت بار مسلمانان در نبرد سال ۱۹۷۳ با اسرائیل گذشته بود که فیلم سینمایی «الرسالة» که در ایران به نام «محمد رسول الله» به نمایش در آمد؛ تولید شد. برای تولید این فیلم سینمایی که نقش «مرحمی بر زخمهای آخرین شکست خفت بارمسلمانان» را داشت؛ با تمامی «انگلهای بلند پایه» (مفتی های اعظم و آیةالله ها) مشورت شده بود و آنها نیز تا جایی که میتوانستند؛ اجازه ندادند تاواقعیتهای تاریخی زندگی کثیف محمد در این فیلم به نمایش در آید و سازندگان فیلم نیز در پی «افشای چهرهٔ واقعی محمد» نبودند و تنها میخواستند که به مسلمانان «هدیه ای هالیوودی» بدهند. آن زمانها؛ دوره ای دیگر بود.... «چپگرایی» و «چه گوارا» و «چریک فدایی» و «جورج حبش» و «بلوک کمونیستی» داشتیم.
اما امروز همهٔ آن «مجسمه های بزرگ» فرو ریخته و پوچی و بی محتوایی آن «مقوّاهای رنگی» آشکار شده اند.
در نخستین انتخابات «لیبرالیستی» الجزایر؛ مسلمانان واقعی پیروز شدند؛ اما مسلمانان دروغین؛ با کودتا آنها را پس راندند و این امر منجر به ظهور جریانهای جهادی گردید و همان اعمالی که داعش و طالبان انجام میدهند در الجزایربه همان ددمنشی که اکنون میبینید آغاز گردید. نظر حزب جمهوریخواه آمریکا بر این بود که باید «اسلامگرایان» بر الجزایر حاکم شوند.
این نظریه حزب جمهوریخواه آمریکا با تشکیل «جمهوری اسلامی پاکستان» و «جمهوری اسلامی افغانستان» و «جمهوری اسلامی ایران» در یک «راستای استراتژیک» بودند و در دورهٔ سه سالهٔ اخیر «بهار عربی» نیز پیگیری شد و تلاش غرب بر «حاکمیت اخوان المسلمین» بر منطقه بود و در عراق نیز به حکومت شیعی و گروههای صفوی کوچه دادند و در یمن و بحرین نیز میخواستند همین کار را بکنند.
از نظر غرب؛ تا زمانی که مسلمانان واقعیت کثیف اسلام را در زندگی روزمرهٔ خود لمس نکنند؛ اسلام به صورت یک تصور رهایی بخش خواهد ماند و طبیعی ترین راه این است که با تجربهٔ اسلام؛ به تلخی و «کثافت درونی آن» پی برد.
اکنون در سراسر منطقهٔ خاورمیانه؛ مردم با حاکمیتهای اسلامی گوناگون روبرو هستند و نبرد میان «آینده» و «خباثت اسلام» در جریان است. اما همهٔ این سناریوها؛ یک چیز کم داشت و آن «ظهور دوبارهٔ محمد» و «صحابه ها» بود.
«ابوبکر البغدادی» همان «سیمای زنده و کثیف محمد» است. اینک فیلم «الرسالة» (محمد رسول الله) بدون «سانسور انگلهای مفتی های اعظم و انگلهای عظمای شیعی» به طور زنده در حال تولید و پخش همزمان است.
همهٔ مفتی های اعظم و آیةالله ها خایه هایشان تا گلویشان بالا آمده و «پاپیون» شده است. قاسم سلیمانی ها بیرنگ شده اند. زیرا «محمد ظهور کرده است».
آنچه که در تمامی طول «زندگی ننگین محمد»؛ به وقوع پیوست و تمامی ننگها و کثافتکاریهای تاریخ بشری توسط این شخصیت کثیف تاریخی به صورت «فرامین الهی» در آمد و «مشروع» شد؛ اکنون به صورت یک فیلم سینمایی که مسلمانان با گوشت و پوست خود احساسش میکنند؛ به «نمایش بین المللی» در آمده است.
اکنون برای نخستین بار است که «مسلمانان از اسلام وحشت دارند». تنها افتادن در «روغن داغ و سوختن سوزش آور» است که میتواند به «بیداری و فریاد» بینجامد.
مزخرفاتی از قبیل «مسلمانان افراطی» و «افراط گرایی اسلامی» را به سطل زباله بریزید و از هر انگلی که میخواهید بپرسید؛ این مطلب را بپرسید:
آیا محمد نیز همین کارها را میکرد؟ و فقط از او یک پاسخ بخواهید: آری؟ و یا نه؟
طبق گزارش «رویترز» ۴۰۰ زن ایزدیان کردستان عراق ربوده شده و به عنوان «بردهٔ جنسی» که محمد کثیف آنرا «غنیمتهای جنگی» میشمرد توسط «داعش» به «بردگی جنسی» گرفته شده و قرار است که با احیای رسم ننگین محمدی (بازار برده فروشی) به عنوان کنیز و برده فروخته شوند.
«کژدم» بسیار خوشحال است و در پوست خود نمیگنجد؛ زیرا «ظهور دوباره و زندهٔ محمد» (ابوبکر البغدادی)؛ در دنیای «احمقهای مسلمان»؛ مانند «آب در لانهٔ مورچگان» افتاده است و «مسلمانها» از ترس «محمد واقعی» و «اسلام واقعی» به شلوارشان ریده اند.
کژدم
با تشكر.
پاسخحذفيكى از بهترين تحليل هايى كه تا بحال انجام داده ايد.
ديويد
ظاهرا باراک حسین دستور حمله هوایی به نیروهای "خلیفه زمانه" را صادر کرده و بار دیگر قصد دارد به کمک "مسلمانان میانهرو" و "شیعیان مظلوم" منطقه بشتابد. شاید هم دارد با لودگی انظار عمومی را از ماجراهای غزه منحرف میکند تا اسرائیل همچنان به کارش ادامه دهد!
پاسخحذفحالا داعش در چند ده کیلومتری اربیل است و با استانهای کرمانشاه و ایلام چندان فاصلهای ندارد. افزون بر ۱۳۳۰ کیلومتر مرز مشترک ایران و عراق (از آذربایجان غربی و کردستان تا خوزستان) برای دغدغهداران امنیت و تمامیت ارضی ایران و منافع ملی، بهقدر لازم تأملبرانگیز است.
پاسخحذفسردار قاسم سلیمانی و دیگر سرداران گرداگرد رهبر جمهوری اسلامی هرچند در ظاهر اسد را بر اریکهی قدرت حفظ کردند و خط مقاومت مطلوب خویش را مستدام نمودند، اما غیرمستقیم و ناخواسته به تحرک دیوانهوار آلترناتیوی هیولایی و خشونت افسارگسیختهی دیو داعش در همسایگی شرقی ایران دامن زدند و اشتباهی راهبردی مرتکب شدند. امری که به نوعی، محصول غیرقابل اجتناب نگاه اقتدارگرایانه است.
عقب راندن داعش با عرض و طول و حجم و وزنی که در عراق پیدا کرده، حالا دشوارتر و دشوارتر میشود. شاید برای تمامیتخواهان ایران ـ که میلیاردها دلار پول نفت را صرف تجهیز سپاه و نیروهای امنیتی کردهاند و برای تداوم بخشیدن به اقتدار مسلح و غیردموکراتیک خود، همواره "دشمن"ی میجویند و به "بحران"ی فکر میکنند ـ خطر داعش چندان هولانگیز نباشد، اما برای دلواپسان جان شهروندان مظلوم ایران و دغدغهداران منافع ملی و تمامیت ارضی، داعش به اندازهی لازم ترسناک است.
بماند که برای حکومت شیعی و متکی بر ولایت مطلقه فقیه، استقرار دولتی که نفر نخستاش، ابوبکر بغدادی، خود را "خلیفهی مسلمین" میخواند، قابل پذیرش نیست. بهویژه که اقتدار آیتالله خامنهای، "ولی امر مسلمین جهان" (عنوان و توصیف رسانههای رسمی جمهوری اسلامی)، مورد تهدید مستقیم و غیرمستقیم قرار گیرد.
دوقطبی شدن عراق (نزاع افراطیهای سنی با افراطیهای شیعه) یعنی تشدید و بازتولید خشونت؛ وضعی که معلوم نیست آتش آن، به کجا کشد و دامن چه مناطقی را بگیرد. تهران اگر از همسویی و جلب نظر مساعد لایههای میانهروی اهل سنت پرهیز کند، از توان خود در برابر داعش کاسته، و اگر چنین نکند، و از شیعهگرایی محض و تقویت شبهنظامیان افراطی شیعی کناره گیرد، از مطلوب خود درعراق فاصله گرفته؛ وضعی که بهمعنای بازی باخت ـ باخت خواهد بود. گو اینکه درنهایت، هسته اصلی قدرت در جمهوری اسلامی ناگزیر از انتخاب میان "بد و بدتر" است. "خودکرده را تدبیر نیست". بخشی از پایکوبی دیو داعش در چند ده کیلومتری مرزهای غربی ایران، از "مِی" ساخت جمهوری اسلامی در دمشق ناشی میشود.
حمله جنگندههای آمریکایی به مواضع "دولت اسلامی" آغاز شد. این آمریکاییهای پدرسوخته نمیگذارند اسلام واقعی که همان اسلام خلیفه البغدادی است در منطقه پیاده شود! با هزار ترفند و کلک و حقهبازی میخواهند از گسترش اسلام واقعی جلوگیری کنند و اسلام قلابی "میانهرو" را به سوراخ کون همهی مسلمین منطقه فروکنند!
پاسخحذفاین حملات محدود و تنها برای حفاظت از «کردستان» خواهد بود.
حذفکژدم بهایی زاده نه نه ات را گاییدم
پاسخحذفشاید هم بابی زاده؟ خدا را چه دیده ای؟ آخه الاغ جان بهایی های احمق که «محمد بچه باز» رو «پیامبر الهی» میدانند... کتاب خونده ای تا حالا؟ یا زیر منبر همه اش با آخوندها حال کرده ای؟
حذف