۱۳۹۳ خرداد ۲۲, پنجشنبه

قاسم سلیمانی کجایی که داداشتو کشتن

زمانی که سلطان بندر بیمار شد و برای مداوا به آمریکا رفت و سپس از مراکش سر در آورد و سپس ظاهراً بازنشسته شد؛ وبسایت اطلاعاتی-امنیتی «دیپلماسی ایرانی» برای چندمین بار جشن گرفت (دفعات قبل چندین بار خبرهای دروغین کشته شدن او را بارها جشن گرفته بود) و این استعفاء را به حساب موفقیتهای امام حسن روحانی و رهبریهای داهیانهٔ ولی امر مسلمین جهان که مهندس دولت امام حسن روحانی بود گذاشت جشن و سرور «شیعیان امام حسن» (احمقهای بنفش) با حرکات بعدی حکومت عربستان تکمیل شد که همهٔ گروههای سلفی جهادی را به اصطلاح «تروریست» (کفر زمانه) نامید. اما من بنا به درکی که از حرکات حکومت عربستان سعودی دارم (حرکت با چراغهای خاموش و حساب شده)؛ احساس میکردم که یک چیزی غلط است و یا من در محاسباتم اشتباه کرده ام و یا اینکه استراتژی حکومت عربستان سعودی در حال کشیده شدن به سمت و سوی دیگریست و مسافرتهای ولیعهد کنونی عربستان به پاکستان و هند و ژاپن و چین از یک سو؛ و درگیریهای مالی زندگی شخصی خودم (افلاس کامل مالی) از سوی دیگرذهن مرا آشفته کرده است. . عده ای نیزبا طعنه و کنایه به من خندیدند و متلک گفتند که «سلطان بندر تو هم رفت».... بدبختی اکثریت ایرانیان در این است که وقتی بگویی مثلاً اوباما خیلی با هوش است فوری میگویند «این آدم نوکر اوباماست» و اگر بگویی که ادرار «قاسم سلیمانی به تمامی سرلشکرهای بی پشم و پیل آریامهری شرف دارد» فوری میگویند که «طرفدار قاسم سلیمانی است». اما هرگز نمیخواهند بفهمند که این آدم چیزهایی را میبیند که آنها یا کر و کور هستند و نمیبینند و نمیشنوند و یا چشمها و گوشهایشان را عمداً میبندند و نمیخواهند بفهمند و بیشتر مایل به زندگی در «دنیای رویایی آرزوهای خویش» هستند تا امام زمان آنها ( یا مهدی موعود در چاه و یا مهدی موعود مدرن آمریکا و اروپا) ایران را نجات خواهد داد و «دموکراسی» و «رضا پهلوی» و «مصدق» به تساوی تقسیم خواهند شد.
زمانی که «السیسی» در مصر پای به میدان گذاشت؛ نخستین کسی که گفت: «عربستان سعودی در حال برخاستن برای به دست گرفتن کنترل بحران است» .... کژدم بود. آن حرکت تا کنون ادامه داشته است و اکنون پس از گذشتن از لاشهٔ متعفن «اخوان المسلمین» به لیبی نیز رسیده است و اکنون در حال در نوردیدن عراق است.
حرکت «داعش» در عراق نشانگر این است که تمامی آن استعفأ ها و «تروریست» نامیدن گروههای سلفی-جهادی و لبخند به روی حسن روحانی و فرستادن امیر یکی از شیخ نشینها و نخست وزیر پاکستان (نواز شریف) به تهران؛ همگی برای پاک کردن رد پای حرکت «داعش» در عراق بوده است.
از سوی دیگر چندی است که مقاله هایی در بارهٔ «قاسم سلیمانی» با عناوین افسانه ای مانند «ژنرال سایه» در وبسایت های رادیوهای غربی (به زبان فارسی) به طور مداوم در گردش است که مستندات آن نیز به گفته های عده ای از مزدوران عراقی رژیم منحوس صفوی حاکم بر ایران مزیّن هستند.

پرسش نهایی این است:

آیا کشورها و شیخ نشینهای عربی قادر خواهند بود که پای «قاسم سلیمانی» و سپاه پاسداران را به باتلاقی دیگر بکشانند؟

پاسخ این است که:

اگر بتوانند بغداد را تصرف کنند و به سمت کربلا و نجف بروند؛ بله.... خواهند توانست. اما لازمهٔ دیگر آن این است که منابع مالی دولت شیعی عراق (تاسیسات نفتی مناطق شیعه نشین) را نیز بخشکانند.
در این صورت تمامی پتانسیل نظامی-امنیتی رژیم انگلهای کثیف صفوی حاکم بر ایران به فاضلاب سوریه و عراق سرازیر خواهد شد.

نتیجه اینکه:

زمانی که سطح و عمق نبرد فراتر از تمامی پتانسیلهای بالفعل و بالقوهٔ رژیم صفوی حاکم بر ایران باشد؛ این رژیم فرو خواهد پاشید.

اما پرسش خونین ایرانیان باید این باشد:

اگر این حاکمیت فروپاشید؛ آیا ساکنین ایران با مسابقات المپیک «برداشتن زیر ابروی مردان» و «پوشیدن ساپورتهای هر چه تنگ تر» و «آزادیهای یواشکی»  میتوانند کنترل بحران را به دست گیرند؟
آیا حتی یک «انجمن کاویانی» تشکیل داده اند؟

کژدم

۷ نظر:

  1. برای من چند نکته مبهم وجود دارد که شاید در بحث دوستان روشن شود.
    ۱ـ الان نیروهای داعش در عراق را حدود ۱۵ هزار نفر تخمین می‌زنند. چرا یک ارتش منظم مانند ارتش عراق که آموزش‌های نظامی لازم را هم توسط آمریکایی‌ها دیده و به جنگ‌افزارهای نسبتا مدرن مجهز است، قادر به مقاومت در برابر این گروه نیست؟ آیا ارتش عراق نمی‌خواهد مقاومت کند یا نمی‌تواند مقاومت کند؟
    ۲ـ اگر نیروهای داعش واقعا اینقدر نیرومند هستند، چرا نتوانستند در سوریه به موفقیت‌های نظامی دست یابند و عملا در آنجا شکست مفتضحانه‌ای خوردند؟ آیا می‌توان شکست‌های نظامی مخالفان اسد و از جمله داعش را در نبردهای سال گذشته در سوریه به نوعی موفقیت رژیم اسد و پشتیبانان اصلی‌اش روسیه و جمهوری اسلامی ارزیابی کرد؟
    ۳ـ ـ باید توجه داشت که القاعده و رهبر آن ایمن الظواهری و نیز جبهه النصره در سوریه با سیاست‌های داعش هم در عراق و هم در سوریه مخالف‌اند و حتی برخوردهای نظامی میان آنها روی داده است. ایمن‌الظواهری در پیام‌های ویدئویی خود بارها گفته است که رفتار داعش در مناطق اشغالی فاجعه‌بار و افراطی است و مردم را بیزار می‌کند. همین اتهامات را جبهه النصره هم در سوریه به داعش وارد می‌کرد. در واقع بر پایه این حرف‌ها می‌توان نتیجه گرفت که داعش از نظر سیاسی و ایدئولوژیک افراطی‌ترین جریان اسلامگرای فعال در منطقه است که حتی القاعده را سازشکار می‌داند! پرسشی که در اینجا مطرح می‌شود اینست که آیا واقعا می‌توان این گروه را صرفا دست دراز عربستان سعودی و قطر در منطقه ارزیابی کرد؟
    ۴ـ پیروزی‌های برق آسای داعش در تسخیر شهرهایی چون موصل و تکریت از نظر استراتژیک واقعا چقدر ارزش دارد؟ باید توجه داشت که با ۱۰ تا ۱۵ هزار نیروی مسلح شاید بتوان شهرهای میلیونی را موقتا تسخیر کرد ولی بدون پشتیبانی وسیع مردم هرگز نمی‌توان آن شهرها را حتی در کوتاه مدت حفظ و مدیریت کرد. فیدل کاسترو و یارانش هم اگر چه با گروهی کوچک وارد هاوانا شدند ولی در میان مردم پشتیبانان زیادی داشتند. پس آیا هدف فقط تسخیر این شهرها در عراق و نشان دادن قدرت داعش است یا چیز دیگر؟ آیا تسخیر سریع این شهرها نشانه آن نیست که طرح تجزیه‌ عراق به سه منطقه شیعه و سنی و کردنشین که از همان آغاز حمله آمریکایی‌ها هم مطرح شده بود با شدت و حدت در شرف تکوین است؟
    ۵ـ اگر هدف از پیشروی‌های نظامی کنونی داعش نه تسخیر کل عراق، بلکه فقط تجزیه‌ی این کشور به سه منطقه یادشده باشد، این پرسش مهم مطرح می‌شود که با تجزیه‌ی عراق اهداف قدرت‌های منطقه‌ای برای درهم شکستن «کمان شیعی» و محدود کردن قدرت مانوور امثال قاسم سلیمانی‌ها در منطقه تا چه اندازه برآورده خواهد شد و آیا کافی به مقصود خواهد بود؟
    ۶ـ و آخرین و مهم‌ترین پرسش برای من اینست که آیا هدف قدرت‌های غربی اینست که از نیروهای اسلامگرای به زعم خودشان «معتدل» در منطقه پشتیبانی کنند، یا از جریانات افراطی یا اینکه استراتژی مرحله‌ای آنها فعلا چنین است که به جنگ میان سنی و شیعه آنقدر دامن بزنند تا هر دو را در میان مدت تضعیف و کشورهای منطقه را آماده تحولات دیگری کنند؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من فکر میکنم که تمامی ماجرا به هلال شیعی و تضعیف کامل رژیم صفوی حاکم بر ایران و به تبع آن تضعیف ایران صورت میگیرد و سناریوی انقلاب اسلامی و جنگ ۸ ساله نیز همین سناریو را دنبال میکرد. از طرف دیگر از نظر غرب با ظهور گروهی مانند «داعش» مردم منطقه با «اسلام ناب محمدی» بیشتر آشنا میشوند. همانگونه که با ظهور تشیع صفوی در ایران که نوعی دیگر از اسلام ناب محمدی است و فرق چندانی هم با داعش ندارد؛ بخش وسیعی از مردم ایران نسبت به اسلام ناب محمدی حالت نفرت و انزجار پیدا کردند و اقلیتهای مذهبی و در راس آنها اهل تسنن نیز کارد به استخوانشان رسیده و در مجموع ایران تبدیل به گروههای مردمی شده است که دشمن یکدیگر شده اند و شرایط هر روز برای تجزیهٔ ایران بیش از پیش فراهم میشود.
      البته این ماجرا را میتوان از زوایای گوناگون مورد ارزیابی قرار داد. ولی متاسفانه شما با مقاله های متعددی که در این وبلاگ در این رابطه نوشته شده است؛ آشنایی ندارید و پرسشهایی که مطرح میکنید در نوشته های گوناگون در همین وبلاگ و همچنین بخش نظرات ارزیابی شده اند (البته در حد یک وبلاگ).
      اما در رابطه با شکست مفتضحانهٔ داعش در چند ماه اخیر در سوریه باید بگویم که داعش چیزی را لز جیبش نداده است و این روسها وپخامنه ای فرزانه و قاسم سلیمانی هستند که در مقایسه با ۳ سال پیش بخش بزرگی از دارایی خود (سوریه) را از دست داده اند و چون مسئله تنها به سوریه ختم نمیشود؛ بلکه سوریه در چهارچوب «هلال شیعی» ارزش دارد؛ لذا حمله به عراق و تسخیر بخشهای وسیعی از آن؛ در مجموع به تضعیف شدید رژیم منحوس شیعی حاکم بر ایران منجر میشود که مادر تمامی این مادر به خطاهاست.
      اندکی به گذشتهٔ نه چندان دور و دورهٔ خروس خوان رهبر فرزانهٔ عالم و عالمیان در ۳ سال پیش نگاه کنید و آنرا با شرایط کنونی مقایسه نمایید تا متوجه شوید که شکست مفتضحانه نسیب چه کسی شده است؟
      رژیم شیعی اکنون بخش وسیعی از نیروهایش را از عراق و لبنان در معرکهٔ سوریه هزینه میکند و گشودن جبهه ای دیگر در عراق؛ «خامنه ای انقلابی» را به گریه خواهد انداخت.
      البته مسائل از این هم فراتر میرود و منطقه با یک تحول بزرگ روبرو خواهد شد؛ اما این تحول زمان خواهد برد و شکستها و پیروزیهای مقطعی در اینجا و آنجا تاثیری در کل ماجرا ندارد. آنچه که اکنون واقعیت دارد «یک نبرد سیال» است که برای هلال شیعی هزینه های بسیار سنگینی دارد که در ادامهٔ این نبرد فرسایشی به یک فاجعه تبدیل خواهد شد.
      رژیم شیعی-صفوی-سلفی حاکم بر ایران ۴ سال است که در سراشیبی شکست استراتژیک افتاده است و گام به گام تمامی داراییهای خود را بر روی میز قمار می آورد و دسته دسته میباز.
      روند کنونی برای رژیم منحوس شیعی؛ روند «از دست دادنها»ست و پیشروی مقطعی در اینجا و آنجا کل ماجرا را تغییر نخواهد داد و ضررش بیشتر از سود آن است و باید گفت که اصلاً سودی ندارد و زایندهٔ «امیدهای واهی» است که به اتلاف ثروت ملی ایرانیان و همچنی عدم توانایی در پاسخگویی به نیازهای داخلی ایران می انجامد.
      ناقوس مرگ هلال شیعی از ۴ سال پیش؛ با ماجرای یمن و بحرین به صدا در آمد.
      از شما دعوت میکنم که نوشته های پیشین و نظرات را که در رابطه با روند شکست استراتژیک رژیم اتگلها حاکم بر ایران نوشته شده اند را بخوانید و مطمئن هستم که خالی از لطف نیستند.

      حذف
    2. ممنون از توضیحات شما. نکات درستی را مطرح می‌کنید. فقط پرسشی که برای من پیش می‌آید اینست که اگر همه‌ی این ماجراها برای درهم شکستن «کمان شیعی» و نهایتا کوتاه کردن دست جمهوری اسلامی در منطقه است، پیامدهای جنبی منفی این روند به کجا خواهد کشید و آبستن چه حوادثی خواهد بود؟ منظورم اینست که فرض کنیم در این نبرد بقول شما «سیال»، جریانات شیعی تضعیف شوند و نهایتا کمر جمهوری اسلامی در عراق بشکند. ولی اگر قرار باشد در عراق یا بخش بزرگی از خاک این کشور جریاناتی افراطی از قماش داعش دست بالا را بگیرند، این پدیده دیگر برای منافع غرب در منطقه ـ لااقل در میان مدت ـ نمی‌تواند یک پیروزی به شمار آید. بلکه به ماجرایی تبدیل خواهد شد مانند سیاست غرب در افغانستان علیه شوروی سابق که نهایتا مانند تف سر بالا روی سر خود غربی‌ها فرود آمد. حتما یادتان هست که غرب از طالبان علیه شوروی استفاده کرد ولی این جریان پس از کسب قدرت در افغانستان نهایتا به دشمن غرب هم تبدیل شد. وضع داعش نیز شبیه طالبان است و حتی خیلی بدتر. چرا که شیشه عمر طالبان تا حدودی دست سازمان امنیت و ارتش پاکستان است، ولی نیروهای داعش جنگجوهای حرفه‌ای چند ملیتی و تا حدود زیادی غیروابسته به آب و خاک و سرزمین هستند و مهار آنان به این سادگی ممکن نخواهد بود. آنان به مراتب از طالبان رادیکال‌تر هستند و گمان نمی‌کنم به چیزی کمتر از یک حکومت شرعی سنی تن بدهند، حکومتی به مراتب بدتر و افراطی‌تر از جمهوری اسلامی شیعی. برای غرب نهایتا چه سودی خواهد داشت که «کمان شیعی» در منطقه درهم شکند و به جایش یک «کمان سنی» خیلی قوی‌تر و رادیکال‌تر ضد غرب بوجود آید؟
      آیا فکر نمی‌کنید استراتژی میان مدت غرب اینست که فعلا جریانات رادیکال شیعی و سنی آنقدر توی سروکله‌ی هم بکوبند تا این منطقه کاملا ویران و چندپاره شود و مردم به تنگ آیند و زمینه برای تغییرات بنیادین آماده گردد؟ بیهود نیست که در همین راستا غرب هم با جمهوری اسلامی بازی می‌کند و در صورت لزوم در سوریه کوتاه می‌آید و گاهی هم پشت میز مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی لاس می‌زند و همزمان به موازات آن به جریان‌های رادیکال ضد شیعی در عراق و مناطق دیگر میدان می‌دهد و در قبال تحرکات نظامی عربستان و قطر و پاکستان در منطقه عملا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.

      حذف
    3. درود بر شما
      این سخن شما که گفته اید:

      «آیا فکر نمی‌کنید استراتژی میان مدت غرب اینست که فعلا جریانات رادیکال شیعی و سنی آنقدر توی سروکله‌ی هم بکوبند تا این منطقه کاملا ویران و چندپاره شود و مردم به تنگ آیند و زمینه برای تغییرات بنیادین آماده گردد؟ بیهود نیست که در همین راستا غرب هم با جمهوری اسلامی بازی می‌کند و در صورت لزوم در سوریه کوتاه می‌آید و گاهی هم پشت میز مذاکره با نمایندگان جمهوری اسلامی لاس می‌زند و همزمان به موازات آن به جریان‌های رادیکال ضد شیعی در عراق و مناطق دیگر میدان می‌دهد و در قبال تحرکات نظامی عربستان و قطر و پاکستان در منطقه عملا هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد.»
      درست است؛ اما نبردی که با افغانستان شروع شد یک نبرد نا تمام است. دشمنان غرب نیز احمق نیستند و چین از طالبان و پاکستان حمایت میکند و بمب اتمی پاکستان نیز تحفهٔ چینی هاست. پاکستان به یک پرسش بدون پاسخ برای غرب مانده است؛ زیرا فرشتگان نجاتی مانند عربستان و چین دارد. رژیم اسلامی ایران نیز یک پاسخ بین المللی و منطقه ای است که هم کشورهای غربی و هم کشورهای عربی میخواهند برای آن پاسخی بیابند و یکی از این پاسخها داعش و طالبان است. اما در رابطه با تبعات منفی باید بگویم که اینها همیشه هستند. حتی برای آزمایش یک مدار سادهٔ الکترونیکی شما باید هزینه هایی را متحمل شوید و وقت بگذارید و اگر آزمایش موفق نبود؛ هر آنچه که هزینه کرده اید تبعات منفی آن آزمایش به حساب می آیند. یا تصور کنید که در مهلکه ای گیر افتاده اید و تنها ناخنگیر و قیچی با خود دارید و برای نجات خود از آنها استفاده میکنید و نجات می یابید؛ اما آنها را از دست میدهید؛ اما اگر به جایی برسید که نتوانید آن ابزار را دوباره تهیه کنید؛ ناخنها و موهایتان رشد کرده و دراز میشوند که ناچار یا باید آنها را بجوید و یا با سنگ موهایتان را کوتاه کنید. شاید در آن زمان هزار فکر به ذهنتان برسد که کاش چنین و چنان نمیشد و هنوز قیچی و ناخن گیرتان را داشتید. اما واقعیت این است که شما در آن زمان بهترین کاری را که میتوانستید انجام دادید و قضاوتهای بعد از آن واقعگرایانه نیستند اما اگر شما در آن زمان برای حفظ قیچی و ماخنگیرتان در آن نبرد کشته شوید؛ قضاوت های بعدی در مورد شما دور از واقعیت نخواهند بود.
      به هر حال معادلات و بازیگران و پارامترها بسیار زیادند و اتاقهای فکری فراوان و تخصصی نیاز دارد تا همه چیز را دید و سنجید.
      در ضمن برخلاف تصور عمومی غرب برای تقسیم شکلات دموکراسی نمی آید؛ بلکه برای بدست آوردن آنچه که نیاز دارد می آید؛ اگر هم داعش بر سر کار بیاید؛ مشکل اصلی مال آن سرزمینی خواهد بود که تحت حکومت داعش زندگی خواهند کرد و اگر کار به جای باریک بکشد؛ غرب از «سمپاسی دسته جمعی» نیز ابایی ندارد.

      حذف
  2. ممنون. بله درست می‌گویید، غرب واقعا هم برای تقسیم شکلات دمکراسی نمی‌آید و فقط به فکر منافع خودش است. منتها مساله من اینست که غرب معمولا در معادلات سیاسی، حساب تراز سود و زیان خودش را دارد و تا حدودی عقلگرایانه عمل می‌کند. بنابراین اگر از تجربیات افغانستان درسی گرفته باشد، باید بداند که آلترناتیو داعش به جای کمان شیعی، گزینه‌ی مطلوبی نیست. البته باراک حسین امروز داعش را به حمله هوایی تهدید کرد و باید حالا منتظر شد و دید واقعا به عمل دست می‌زند یا دوباره دارد مانند سوریه فقط بلوف می‌زند و با گفتن اینکه «همه گزینه‌ها روی میز است»، عملا فقط به گزینه زیرمیزی «بیلیارد جیبی» می‌پردازد تا قاسم سلیمانی بشود کلانتر و هفت‌تیرکش منطقه!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      قاسم سلیمانی در بازیهای بزرگان حتی یک سرباز هم نیست{ چه رسد که کلانتر باشد. این احمق فکر میکند که سینه خیز رفتن و سازماندهی ارازل و اوباش مزدور (روزی ۵۰ رلار)؛ کار شق القمری است. زمانی که برای رژیم شیعی کوچه میدهند؛ اینها فکر میکنند که خیلی باهوش و استراتژیست هستند. زمانی که کوچه ها بسته میشوند؛ اینها به اسهال و استفراغ می افتند . قاسم سلیمانی تنها نوک پیکان حماقت رژیم اسلامی حاکم بر ایران است. تمامی داستان این است که رژیم ولی فقیه انگل فرزانه را به باتلاقی دیگر بکشانند. کمکهای آمریکا زمانی در اختیار مالکی قرار خواهد گرفت که باج سنگینی بدهد و گرنه باید با سپاه پاسداران جلق بزند.

      حذف
  3. كژدم گرامي
    آنچه كه مسلم است در عراق شورش عظيمي از سنيان شكل گرفته كه جدا از گروههايي سلفي و جهادي چون داعش. انصار الشريعه. انصار السنه. گروه نقشبندي و غيره نظاميان قبلي رژيم عراق نيز در اين نبردها شركت دارند و مهمتر از همه آنكه عشاير سني كه هم اكنون به سلاحهاي غنيمت گرفته شده از ارتش عراق مجهز هستند عقبه اصلي گروههاي نظامي را تشكيل مي دهند كه وظيفه نگاهداري مناطق تسخير شده و اداره آنها را بعهده گرفته اند.
    سخن شما درست بود و اينها آمده اند كه بمانند. فشار خود را بر بغداد حفظ نموده اند و عملا تمامي نيروهاي مالكي را در دوروبر بغداد آچمز نموده اند و به سرعت در حال تسخير مناطق سني نشين عراق هستند.
    با فشار آنها نيروهاي مرزي عراق تمامي مرزهاي مشترك مابين سوريه و عراق را خالي نموده و به بغداد گريخته اند و بخش عظيمي نيروهاي مالكي كه در انبار و فلوجه در حال جنگ بوده اند اين مناطق را تخليه نموده اند.
    در حال حاضر در سامرا واقع در هفتاد كيلومتري شمال بغداد. در تاجي واقع در بيست و پنج كيلومتري شمالغربي بغداد و در بعقوبه واقع در شصت و پنج كيلومتري شمالشرقي بغداد در حال نبردهاي نامنسجم با نيروهاي عراقي هستند.
    روز گذشته پس از بمباران مناطقي از تكريت توسط جنگنده هاي عراقي نيروهاي ضد ترور و امنيتي عراق براي آزاد كردن تكريت به سمت آن هجوم بردند كه نتيجه آن به اسارت درآمدن صدها كس از اين نيروها بود و نتيجه آن شد كه نيروهاي داعش بار ديگر پالايشگاه بيجي و نيروگاههاي برق بيجي را محاصره نمايند و تهديد مضاعفي را متوجه مالكي نمايند.
    آنچه كه از بيانيه هاي اين نيروها استنباط ميشود دشمني و نفرت آنها از مالكي و پشتيبانانش است و وعده كشاندن جنگ به كربلا و نجف نيز سبب ايجاد وحشتي عظيم در عراق گشته است.
    در مناطق فتح شده به مانند موصل اقدام به انتخاب استانداري نموده اند كه از اعضاي قديم حزب بعث مي باشد و بسيار وجيه المله. اقدام به راه اندازي خدمات عمومي نموده اند و از تمامي مردم دعوت نموده اند كه به مناطق خود و سركارهايشان بازگردند كه سير بازگشت آوارگان از ديروز بعد از ظهر از اربيل و دهوك به سمت موصل آغاز شده است.
    تا آنجا كه از اخبار فرستنده ها برداشت ميشود از كشت و كشتار خودداري كرده اند و تا كنون كوچكترين دستوري مبتني بر شريعت صادر نكرده اند.
    در دومين منطقه نفت خيز عراق يعني كركوك. نيروهاي پيشمرگ كرد كنترل شهرها و مناطق متشكا ز كرد و عرب را در دست گرفته اند وليكن مناطق عرب نشين و چاههاي نفتي و لوله هاي انتقال نفت عراق به تركيه تحت سيطره گروههاي سني است.
    آنچه كه از گفته هاي سياستمداران عراق و مردم عادي به گوش ميرسد كه جديدا از طرف اوباما و كشاوران امنيتي اش و سياستمداران اروپايي نيز ابراز شده اين نكته است كه مسبب تمامي مسائل بوجود آمده را مالكي و پشتيبان اصلي اش يعني ايران مي دانند و تنفر از ايرانيان به شدت در داخل مردم عراق در حال تزايد است.
    اين حركت كاملا برنامه ريزي شده اوباما و مشاورانش را با بزرگترين چالش خود روبرو نموده است. هرگونه كمك به مالكي به منزله خريد دشمني و خشم تمامي مردم سني نه تنها در عراق بلكه در تمامي سطح جهان خواهد شد و در ضمن موجب مخالفت بزرگترين هم پيمانش در عراق يعني كردها خواهد گرديد. كردها بي كفايتي اداره آمريكا را در زمينه حل اختلافات ميان مالكي و گروههاي كرد و سني و حتي برخي از شيعيان را مسبب بروز اين شورش مي دانند و با تسخير مناطقي مورد اختلاف با حكومت عراق به هيچوجه حاضر به تخليه آنها نخواهند بود.
    سياستمداران عراقي نيز عملا به بي كفايتي مالكي معتقدند و عدم قبول اعلام شرايط اضطراري در عراق از اين مسئله ناشي ميشود.
    در اينجا نيز ايران به بزرگترين بازنده تحولات عراق تبديل شده. اگر به منظور حفظ مالكي اقدام به ارسال نيرو نمايد به گونه اي جنگ را به كناره مرزهاي خود خواهد كشاند و اگر هيچ كاري نكند بايد شاهد سقوط مالكي و تشكيل حكومتي ائتلافي گردد كه عملا عراق را در قالب سه اقليم كرد و سني و شيعه اداره خواهد كرد و اين عملا به منزله تقليل نفوذ شديد ايران در عراق خواهد بود.
    بار ديگر افكار ماورا اين حركت چنان معادله اي را چيده است كه اوباما و ايران را در برابر معضلي قرار دهد كه از هيچ جانبي بردي بر آن متصور نيست.
    شايد عاقلانه ترين كار توصيه شوراي امنيت سازمان ملل باشد كه از تمامي گروهها دعوت به مذاكره و تشكيل حكومتي ائتلافي و همه گير ار خواستار است و اين امر عملي نخواهد بود مگر با كنار كشيدن مالكي و هم پيمان اصلي اش يعني قاسم سليماني از عراق.
    به نظر من عدم حل سريع مسئله و شناخت حق مسلم كردها و سني ها توسط شيعيان عراق خطري را به مراتب سهمگينتر از سوريه در اين كشور ايجاد خواهد كرد و نتيجه هرچه باشد بخشي ديگري از شكست استراتژيك رژيم اسلامي در حال شكل گيري است.

    پاسخحذف