۱۳۹۳ بهمن ۱۲, یکشنبه

حملهٔ ناموسی اسرائیل و پاسخ تیتیش مامانی دلاوران انگل نصرالله

در نوشتار «عربده های انتقام؟ یا جیغ و ویغ؟» خاطر نشان کردم که حملهٔ اسرائیل به کاروان مشترک «سپاه قدس - حزب الله لبنان»  مانند دیگر حملات گذشتهٔ اسرائیل به ذخایر موشکی حزب الله لبنان نبود و با کشته شدن «جهاد مغنیه» و یکی دیگر از فرماندهان ارشد میدانی حزب الله لبنان؛ یک «حملهٔ ناموسی» بود. حمله ای که از آن به عنوان نقطه ای که میتواند «انحنا» بوجود آورد (مشروط به پاسخ رژیم انگلهای صفوی).
تعداد کشته های حزب الله لبنان و سپاه قدس را تا ۱۸ نفر گزارش کرده اند که این رقم را نیروهای پاسدار صلح به نقل از حزب الله لبنان در توضیح  نامهٔ حزب الله لبنان به مقامات اسرائیل گزارش داده بودند. حکومت ننگین صفوی و حزب الله لبنان به عنوان «نیروهای غیر مسئول»؛ هرگز تعداد تلفات خود را به درستی گزارش نمیکنند؛ زیرا همه چیز برای آنها «ناموسی» است. مانند کلیساها که تعداد کشیشهای بچهّ باز را اعلام نمیکنند؛ زیرا مسئله «ناموسی» است. البته همهٔ تشکلهای مذهبی به همین روش رفتار میکنند؛ زیرا هیچ یک از تشکلهای مذهبی؛ با چیزی به نام «شرافت انسانی» آشنایی ندارند.

بازگشایی ماجرا:

۱- ارتش اسرائیل یک کاروان مشترک حزب الله لبنان - سپاه قدس را که حد اقل ۲ تن از آنان فرماندهان ارشد بوده و شخص سوّم (جهاد مغنیه) ارزش سمبلیک داشته است را قتل عام میکنند که تعداد کشته ها تا ۱۸ نفر گزارش شده است.

۲- مسئله به خاطر وجود این ۳ نفر برای خامنه ای و حسن نصرالله تبدیل به یک مسئلهٔ ناموسی میشود.
۳- اسرائیل با فرستادن پیغام «انتقام نگیرید» به طور تلویحی اعلام آتش بس میدهد و باز هم چنانچه از لحن پیام اسرائیل بر می آید «درجهٔ داشتن تحمل یک عملیات کوچک» را گوشزد میکند.
۴- قاسم سلیمانی به دیدار حسن نصر الله رفته و طرح عملیاتی کوچک که ارزش آن باید چنان کم باشد که در مسیر کلّی حرکتهای رژیم «انحنا» بوجود نیاورد را گوشزد میکند. لذا عملیات شلیک موشک به یک کاروان گشتی بسیار معمولی اجرا میشود که یک افسر ۲۵ ساله و و یک گروهبان۲۲ ساله مقامهای ارشد کاروان هستند.
۵- بنا بر تحقیقات منابع نظامی عملیات شلیک موشک از روستایی در خاک سوریه انجام میگیرد که سپس بخشی از نیروهای اسرائیل وارد این روستا شده و به تحقیق میپردازند. در این رابطه هیچ عکس العملی از طرف حزب الله لبنان و ارتش رژیم سوریه نشان داده نمیشود.
۶- نامهٔ حزب الله مبنی بر «نمیخواهیم بر تنش ها افزوده شود» به اسرائیل فرستاده میشود و پس از آن انگل حسن نصرالله به صراحت میگوید که «مانمیخواهیم با اسرائیل جنگ کنیم». این جمله به خودی خود بر آرمان دروغین «اسرائیل را محو خواهیم کرد»  و آنچه که «محور مقاومت» نامیده میشود خط بطلان میکشد.
۶- مقایسهٔ ارزش دو عملیات؛ نشان میدهد که رژیم انگلهای حاکم بر ایران توانایی هیچ حرکت جدّی را ندارند و این جرکت کوچک نیز با چراغ سبزی که «آویگدور لیبرمن» در سفر خود به «روسیه» داده بود انجام گرفت.
۷- پس از این عملیات بی ارزش (از نظر نظامی)؛ برای «با ارزش» کردن آن از همان روش فوتوشاپی (هلهله و کلکله و عربده کشی) استفاده میشود تا نیروهای سپاه و حزب الله لبنان به بی ارزشی خود پی نبرند و احساس یأس نکنند.
۸- انگل فرزانه نیز دوباره شیر میشود و سیاست «قدم زدن ظریف - کری» را قدم زدن بر نقیه های خیالی مینامد. امّا جراّت اینرا ندارد که بگوید «مذاکرات کافی است».

نتیجه گیری:

۱- پیغام اسرائیل به رژیم انگلها از طریق روسها؛ نشان داد که اسرائیل از نتیجهٔ «روند مذاکرات» خوشنود است و حرکت اخیر نظامی آنها برای ایجاد «انحنا» نبوده است.
۲- رژیم اسرائیل از اینکه حزب الله لبنان با هزینهٔ ایران؛ نقش دیوار حائل را در برابر داعش برای امنیت مرزهای اسرائیل بازی میکند نیز خوشحال و راضی است. در واقع «سپاه قدس» و «حزب الله لبنان» نقش «بازوی نظامی اسرائیل» بدون هیچ هزینه ای را ایفا میکنند.
۳- گفتهٔ انگل حسن نصرالله به عنوان «نوچهٔ انگل فرزانه» که : «ما نمیخواهیم با اسرائیل بجنگیم»؛ خط پایان رژیم ننگین اسلامی حاکم بر ایران است و این همان «نقاط واقعی هستند که خامنه ای بر روی آنها قدم میزند» و «قدم زدن ظریف و کری» نیز بر روی نقطه های واقعی انجام میگیرد و نه؛ نقطه های خیالی.
امّا تا «مغز خرهای  حزب اللهی» بتوانند این نکات را دریابند؛ خمیر زیاد آب خواهد برد.

کژدم


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر