۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۸, جمعه

نگاهی به سحنان اخیر «انگل حسن نصرالله»

هرچند که «انگل حسن نصرالله» در ماجرای کشته شدن چند تن از فرماندهان ارشدش و مهمتر از همه ؛ کشته شدن محصول مشترک «خواهر حاجی بادمجان میرزا قاسمی» و «عماد مغنیه»؛ بعد از عملیات انتقامی به اسرائیل گفت که «زیاد سخت نگیرید؛ ما با شما نمیخواهیم بجنگیم» و اسرائیل نیز پیام او را دریافت کرد؛ زیرا لایهٔ زیرین سخن «انگل حسن نصرالله» این بود: «ما در حال جنگیدن با دشمن مشترک یعنی داعش هستیم و شما به ما نیاز دارید».
امّا تکرار همان سخن با غلظت بیشتر در شرایط کنونی و پس از شکستهای پی در پی ماههای اخیر؛ مفهومی دیگر دارد و از طرف دیگر این سخنان را باید در رابطه با «مذاکرات هسته ای» نیز در ارتباط دانست  و «انگل حسن نصرالله» میخواهد به اسرائیل تضمین بدهد که «ما دیگر با شما کاری نداریم». لذا باید این سخنان را به عنوان «اجرای دستور انگل فرزانه» به حساب آورد و سخنانی که از طرف «انگل حسن نصرالله» گفته شده اند؛ در واقع «سخنان انگل فرزانه» هستند. 
مشکل این انگلها این است که هیچکس؛ به سخنان کسانی که در شریعت کثیفشان بابی به نام «تقیّه» دارند؛ باور نمیکند. بویژه «اسرائیل» تا به چشم خود نبیند که «مار کشته شده است»؛ باور نخواهد کرد و به «انشاءالله که  مار مرده است» روی نخواهد آورد. کابینهٔ اخیر آقای ناتانیاهو نیز نشان میدهد که هر چقدر که «پوشش ضد موشکی» اسرائیل کاملتر میشود؛ مواضع اسرائیل نیز «تندتر» میگردند.
تنها دست آورد آنچه که «انگل فرزانه» از سخنانش که بوسیلهٔ بلندگوی لبنانیش گفت این خواهد بود که بگوید: «من نگفتم و همچنان چه گوارای انقلابی هستم». ولی آنچه که از دست خواهد داد این است که حد اقل «حزبلبلیها» که سالیان سال به هر کثافتکاری دست زده اند از او خواهند پرسید: «یعنی به همین سادگی..... یعنی اینکه اینهمه کونمان را برای تو پاره کردیم آخرش این شد که با زبان حسن نصرالله کُرنش کنی؟»
«انگل حسن نصرالله» نیز در لبنان با همین چالش در میان هوادارانش روبرو خواهد شد و در آینده ای نه چندان دور؛ شاهد شکافهای عمیق در میان نیروهای حزب الله لبنان خواهیم بود.
امّا بخش دیگر سخنان «انگل حسن نصرالله» مهم تر هستند و در واقع نوعی پیشنهاد به «مذاکرات صلح سوریه» به حساب می آیند.
«انگل حسن نصرالله» گفته است: به رژیم اسد گفته است که دیگر نمیتوان مناطق از دست رفته را بازپس گرفت و بهتر است به همینی که هست قناعت کنیم. (نقل به معنی)
این سخنان باید یک پتک سنگین بر سرهای بی مغز و جذام زدهٔ «حزبلبلیها» باشد که تا بفهمند: خامنه ای پذیرفته است که «سوریه به گا رفته است» و اگر سخنان قبلی را هم به این مفهوم اضافه کنیم؛ نتیجه اش این میشود: «محور مقاومت.... گوزید و رفت» و ماجرای «ظهور نزدیک است» و «نیروهای سفیانی» اینگونه ظهور خواهند کرد و آن «۳۱۳ نفرِ کُس کشانی» نیز آنگونه خواهند آمد و «ماه نخشَب» از «چاه مستراح جمکران» بیرون خواهد آمد.... همگی «کُس شعر» بوده است.
«الاغهای حزبلبلی» اگر تاریخ مسیحیت را بخوانند؛ خواهند دید که دهها بار یک «انگل مسیحی» آنقدر مزخرفات «مکاشفات یوحنّی» و کتابهای دیگر را خوانده و سرش دور برداشته و عده ای الاغ را دور خود جمع کرده و تاریخ و مکان دقیق «ظهور مسیح» را مشخص کرده و «میمونهای مقلّد» خودش را هفته ها  در آن مکان به نیایش واداشته و همه به آسمان خیره شده اند  که «همین الآن مسیح مقدس سوار بر ابرها می آید» و سپس دیده اند که مزخرف بوده است... امّا آن «انگل مسیحی» ؛ از روی نرفته است و گفته است: «بداء حاصل شد» و باز هم قلّادهٔ شمپانزه هایش «مومنین بدبخت جذام زده» را از دست نداده است (انگلها شرف ندارند و به اندازهٔ کافی هم الاغ پیدا میشود که سوارشان شوند).

امّا گذشته از همه؛ کسی به مزخرفات «انگل حسن نصرالله» (در واقع خامنه ای)؛ پشیزی ارزش قائل نخواهد شد. آنچه که او گفت «اعتراف به شکستهای سنگین و عدم بازگشت گذشته های شیرین» بود. آیا اگر شما باشید؛ دشمنتان را که به چنین وضعیت تحقیر آمیزی افتاده است و همچنان مسلّح است را به حال خود رها میکنید؟ ...هرگز.
دورنمای «حزب الله لبنان» تنها و تنها «خلع سلاح» و در صورت ماندن «آبرو» تبدیل شدن به یک حزب سیاسی در لبنان است؛ که حتی این هم نخواهد شد و حزب الله لبنان در اثر شکستهای نبردهای آینده و دادن کشته ها و زخمیهای بسیار؛ تار و مار شده  و موشکهای ذخیره اش نیز به ارتش لبنان داده خواهند شد. بسیاری از آنها در دادگاه لاهه و عده ای نیز در لبنان محاکمه خواهند شد و تمامی کثافتکاریهای «حزب الله لبنان» در رابطه با «قاچاق بین المللی مواد مخدّر» و «پولشویی»؛ تحت پیگرد قانونی بین المللی  قرار خواهد گرفت و نقش «انگل فرزانه» و سپاه قدس نیز در این کثافتکاریهای بین المللی به صورت مستند؛ بر همه روشن خواهد گردید. زمانی خواهد رسید که اگر «انگل فرزانه» همچنان زنده باشد؛ آرزو کند که «کاش هرگز از مادر زاده نشده بود».
زمانی که از «شکست استراتژیک» سخن میگوییم در واقع «ترسیم فاجعه» است «گسیختن تمامی تار و پودها» است. این فاجعه تنها گریبانگیر رژیم کثیف شیعی نخواهد شد؛ بلکه تار و پود اقتصادی و اجتماعی ایرانیان نیز به همان سرنوشت دچار خواهد آمد.
اینکه در تبلیغاتهای رژیم و بوق و کرناهای غربی میشنوید که فلان بازرگانها و بهمان شرکتها برای آغاز مبادلات اقتصادی؛ صف کشیده اند. بدانید که اینها نیامده اند که «هلو بچینند».... اینها آمده اند که «درختهای هلو را از ریشه بکنند و با خود ببرند».
اینها می آیند که «ایران» را دوباره تعریف کنند.

کژدم

۲۳ نظر:

  1. درود بر کژدم واقعا از جمله اخری که عنوان کردید تنم لرزید!!اینکه انها برای چیدن هلو نیامده اند بلکه برای از ریشه کندن خود درخت امده اند بسیار حرف برای گفتن دارد

    در مورد این موضوع که جناح به اصطلاح پراگماتیسم در خوش بینانه ترین حالت از توافق با غرب به خصوص امریکا و در راستای رقیق کردن سرمایه و قدرت پول ملی (ریال) نقش به بیگاری کشیدن نیروهای کار را بر عهده خواهد داشت هیچ شکی نیست انهم با فساد ذاتی نهادینه شده در هرساختار جمهوری اسلامی (خود انها می خواهند نقش چین را در برخورد با سرمایه غربی بازی کنند)
    در بدبینانه ترین حالت هم با جامعه ای که تارو پود ان از هم گسیخته و پدیده رواج فسادهای نهادینه شده جنسی در میان جوانانش و اعتیاد و دختران فرارای و... بیداد می کند کاملا مشخص هست که در صورت عدم توافق به چه سمتی پیش خواهد رفت)شخم زدن کامل مملکت و از بین رفتن زیر بناها

    حالا جناب کژدم منظور خودتون رو در مورد این جمله به صورت مبسوط توضیح میدین؟با تشکر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      زمانی که دلارهای نفتی بلوکه شدند و سپس در ادامهٔ «پروژهٔ امام حسن» و کلید خوردن «ذاکرات هسته ای» و تعیین جیرهٔ ۴۵۰ میلیون در ماه برای رژیم انگلهای شیعه مسلک؛ در مقاله ای نوشتم که «غرب اکنون اقتصاد ایران را مدیریت میکند».
      در آینده خواهید دید که ایران زیر یوغ «کاپیتولاسیون»؛ آنهم بسیار سنگینتر از زمانی که ایران را «پل پیروزی» نام نهادند؛ قرار خواهد گرفت.
      این است؛ آنکه میگویم: آنها برای چیدن هلو نمی آیند؛ بلکه برای از ریشه در آوردن درخت هلو.

      حذف
    2. اگر این به اصطلاح «پراگماتیستهای بنفش» به این فکر هستند که راه «چین» را بروند؛ کور خوانده اند. زیرا تا زمانی که ۷۵ در صد اقتصاد در دستهای کثیف سپاه پاچاهارداران و بنیادهای غارتگران است؛ هیچگونه سرمایه گذاری جدی در ایران صورت نخواهد گرفت.

      حذف
  2. در نوشتار پیشین (هدیهٔ اوباما ....) به مسئلهٔ تسلیح ارتش عربستان سعودی به موشکهای سنگر شکن GBU-28 اشاره کردم. وبسایت العربیه با پخش ویدیویی در رابطه با منظقهٔ کوهستانی «مران» به عنوان پناهگاه رهبران حوثیها و افراد سپاه قدس اشاره میکند. سخنگوی نظامی نیروهای ائتلاف نیز دو روز پیش گفت که بعد از این رهبران حوثیها و محفیگاههای آنها را هدف قرار خواهند داد. اگر این سخنان و ویدیو را در کنار هم بگذاریم؛ نتیجهٔ منطقی این میشود:
    ارتش عربستان سعودی منتظر دریافت موشکهای مذبور است.
    امّا پرسش این است که آیا همهٔ موشکها در «صعده» مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ یا تعدادی از آنها نیز در «سوریه» بکار گرفته خواهند شد؟

    http://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2015/05/08/%D8%BA%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%88%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B5%D8%B9%D8%AF%D9%87-%D9%85%D8%AE%D9%81%DB%8C-%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%AB%DB%8C-%D9%87%D8%A7.html

    پاسخحذف
  3. طبق اعلام رسمی نیروهای نظامی ائتلاف ضد حوثی؛ تمامی «صعده» به عنوان «هدف نظامی» اعلام شده است و از ساعت ۷ شب به وقت عربستان به شدت بمباران خواهد شد و با پخش برگه هایی از طریق هواپیما ها؛ از غیرنظامیان خواسته شده است تا شهر را ترک کنند و یا در اطراف اهداف نظامی تجمع نکنند.
    ریختن این اطلاعیه ها به تنهایی یک ضربهٔ بزرگ است و حوثیها را با مشکل فرار مردم و آذوقه و بحرانهای روحی مواجه میکند.

    پاسخحذف
  4. خوبی جنگهای بزرگ این است قالب جدید بوجود می اید
    یعنی در جنگ عربستان یمن ..داعش اسد ایران ....
    بهترنی حالت این است این نظامها که اکثرا تندروهستند و مرتجع همه باهم نابود میشوند ..
    مردم عربستان از اسلام جدا میشوند ...عراق سوریه می فهمند اسلام داعشی خلافت راه بجایی نمی رسد...ایران اسد هم انقدر ضعیف میشوند که می فهمند نمی توانند قلدر بازی در بیاورند ...

    پاسخحذف
  5. مطالب بسیار با اهمیت و غنی هست. منکه در این گوشه دور افتاده تنها و پکر بودم. انگار برام با خوندن این مطالب روز شده و روز آفتابی و قشنکی رو دارم میبینم.بسیار بسیار ممنون. ویک سیوال دارم کژدم گرامی ایین شمنی فقط به قدرت دیدن حوادث آینده ربط داره و یا در تمامی زمینه ها انسان رو به مرحله بالاتر میبره؟ ممنون اگه پاسخ بدید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      آیین شمنی کارش پیشبینی آینده نیست. مبحثی وجود دارد که از آن به «باز شدن چشم سوّم» و یا «دید دوّم» یاد میشود.که برخی به طور خرافی فکر میکنند که به مفهوم پیشگویی آینده است.
      آیین شمنی به تمامی آنچه به عنوان «خود» و طبعیتی که در آن زندگی میکنیم نظر دارد و کارش مطالعه و برقراری رابطه با هر دو است.

      حذف
  6. با درود و با تشکر فراوان از مطالب زیبا و امید بحشتون. زمنن این دانشگاه مجازی آیین شمنی کی دانشجو میپذیره.؟مشتاغان منتذرند. در سانی این کلمات مزخرف عربیرو میگن هر جور بنویسی.درسته!!

    پاسخحذف
  7. با تغییر نوشتن فارسی مخالفم. چون هم دستور زبان بهم می خورد و هم اثار کلاسیک مثلا دیوان زیبای حافظ و امثالهم در درازمدت و بطور کلی زبان زیبای فارسی تعادلش بهم می خورد. زبان ما عربی نیست. چون نه انها و نه ما زبان هم را نمی فهمیم و این خودش کافی است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من با نظر شما نه مخالفم و نه موافق. امّا دیوان حافظ را مانند شما یک اثر بی نظیر نمیدانم.

      حذف
  8. با درود به کژدم گرامی. حالا شما این بدبخت بینوا رئیس پاسداران را ببینید که آمده از استقراروگسترش هلال شیعی سخن میگوید. این بابا احتمالن از موجیهای جنگ بوده که بعد از این همه شکست مفتضحانه حرف از گسترش میزنه. یاانکه این اواخر خوب توانسته مواد مخدر بفروشه فکر کرده هلال شیعی گسترش یافته که درآمد مواد بیشتر شده.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      این روسپی زادهٔ «عقد نکاحی» تمامی تلاش خود را برای تهیهٔ «یونجه و کاه» برای مشغول کردن «حزبلبلی ها» در «آخور» بکار برده است.
      شما به تاریخچهٔ این وبلاگ نگاه کنید که از چه زمانی به «هلال شیعی» اشاره کرده است و این روسپی زاده؛ چند سال بعد از آن؛ «انهم زمانی که هلال شیعی در حال فروپاشی کامل» قرار گرفته است؛ از آن نام میبرد.
      من بسیار حوشحالم که نخستین کسی بودم که سالها پیش از این؛ به این کثافتکاری (هلال شیعی) که نتیجه ای به جز «شکست استراتژیک» در پی نداشت اشاره کردم. اکنون نام «هلال شیعی» مثل نقل و نبات شده است و آخرین کسی که به این نام اشاره کرده است؛ همین روسپی زادهٔ حکومتی است.
      یعنی: کژدم درست دیده بود.

      حذف
  9. این شاسکوله تا سال 1365 تو فرماندهی منطقه گیلان غرب بیسیچی بود و حتی عرضه جمع کردن 2 تا سرباز رو هم نداشت. یه موقعی با من ناهار هم میخورد. یکی از برادران انصاری که شوهر خاهرش هست احتمالن علی هست این برادرا از .تعمیرات مبلهای تعمیراتی در یافت اباد تهران به مالکین بانکهای تات و آینده و دهها و هزاران میلیادر پول بکمک جعفری رسیده اند و انوشه انصاری که با صرف میلیونها دلار به فضا رفت . دختر یکی از اینهاست و احتمالن انوشه دختر خاهر پاستار جعفری هست. ضمنن یک پروژه بسیار عظیم اقتصادی در منطقه 22 تهران در نزدیکی دریاچه چیتگر در حال ساخت است که با مجتبی شریک هستند .حتمن باقیشو خودتون میدونید. داستان مکررات است. شاید بعد سالها به ایران برگردم .ولی میونم وقتی میرم که حکومت انگلها دیگه نباشه. وگرنه گیر میفتم.

    پاسخحذف
  10. کژدم جان باز سر نا سازگاری باز کردی. فقط مختصر بگویم اگر حافظ نبود هم زبانمان را عربی می کردند و هم امروز یک اسلام به سبک داعش در ایران حکومت می کرد. اشعار حافظ بزرگ و سعدی بزرگ بود که این دین احمقانه را تلطیف کرد و اندیشه ایرانی را تا حدودی در ان رخنه داد. و امروز علی رغم همه بدبختی ها باید بپذیری که به هر حال از سایر کشور های مصیبت زده اسلامی به لحاظ اندیشه جلوتریم. و این همه از خیر و برکت چند بزرگوار همانند انهاست. بلاخره در این میان بد اموزیهای مختصر و یا استخوانی جلو سگ انداختن هم بوده. چرا اینقدر سخت می گیری و بعضی گزا ره های حیاتی و موثر را نمی بینی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من سر ناسازگاری ندارم. فقط میگویم که اگر این چیزهایی که شما میگویید اتفاق افتاده است... خیلی خوب... اتفاق افتاده است. حالا اینجا هستیم. آیا تا صدها سال میخواهی به حافظ شناسی و سعدی شناسی و شاملو شناسی بپردازی؟ اشکالی ندارد بپرداز.
      آیا برنامه ات برای آیندهٔ ایرانیان همینه؟ اگه همینه من حتی به پشیزی نمیخرم.
      من حافظ که سهل است؛ بحثهای مصدق و محمد رضا پهلوی را هم خارج از ردیف میدانم.
      یا به آینده فکر کن ویا بروی توی غار.

      حذف
  11. کژدم جان. بقول سید کریم گفت اخه تو بچرخ تا من بچر خونم. مثیکه ما داریم میگیم از توی این بازار مکاره به اصطلاح اسلام چیزی در بیاوریم تا اینده امان رقم بخورد. بابا جان تمام حرف حافظ و سعدی این بوده که این مزخر فات را بیرون بریزیم تا کم کم بجایی برسیم. قدم که در ره جانان بود هر قدمش مرهمی است. نجات ما ایرانی ها از این وضعیت اسفبار رجوع به اصل و خمیر مایه خود ایرانی امان هست. فرهنگی سترگ و با ارزش که هیچ کم ندارد. و بسیار زیبایی و اصالت و انسان دوستی در ان نهفته. و تمام فلاکت و بدبختی ما از ورود اعراب به سرزمین امان شروع شد. و این دیو چهار شاخ تمام سوراخ سمبه های فرهنگ ما را در نوردید و ما را به خاک مذلت نشاند. حافظ و سعدی و بزرگان ایران زمین تلاش وسیعی زیر این شمشیر دامو کلس را اغاز کردند و تا کنون نتیجه ان فقط تلطیف و نرم تر کردن ان بوده. کژدم جان مگر قرار است ما کجا را بگیریم. مگر نه ادیشه ازاد و رهاست که همه چیز را حل می کند و موجب کامیابی می شود. خوب این همان چیزی است که انها می گفتند و می خواستند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نخست آنکه بدبختی ما از زمان ورود «تازیهای عرب» به ایران شروع نشد. بلکه از زمان «آموزه های زرتشت» به «دین زرتشتی» به عنوان «قدرت موازی» و سپس تبدیل شدن آن به یکی از ارکان مهم حکومتی (ورود انگلها به حاکمیت)؛ آغاز شد.
      تمامی حرف من این است که به قول خودتان؛ ایرانیان اینها را در جیبشان دارند. حالا بروید چیزهایی اختراع کنید که به درد حد اقل ۱۰۰ سال آینده میخورد. اگر هم نمیتوانید اختراع کنید؛ اندیشه های نوینی را که میتوانند آینده را بارور کنند؛ وارد کنید.
      تنها در افتخار به «گذشتگان» نمانید.

      حذف
  12. بدون شرح

    آتش سوزی گسترده در «پارس جنوبی» .... !!!!؟؟؟

    http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2015/05/150509_l20_spgc_fire

    پاسخحذف
  13. لطفا اگر این پیام را دریافت می دارید ؛ پاسخ دهید.
    ā

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. a گرامی
      پیامتان همانگونه که میبید دریافت شد.

      حذف
  14. به نام ملت ؛ به نام میهن ؛ به نام پادشاه پدافند ملت و میهن
    با درودهای گرم کاویانی برای یاران
    شاهد سیلی محکم دیگری توسط بازووان توانمند کاویانی ها ؛ این فرزندان راستین سرزمین مان ایران ؛ بر صورت اهریمن هستید.اهریمنی که بطور همه جانبه سالیان سال است زندگی مردم و ثروت های میهن مان را مورد حمله قرار داده و به تاراج گذارده است.ملت و میهن ما زخم های عمیق این یورش و چپاول 1400ساله و500ساله و37ساله را چه درد ناک بر پیکر رنجورش هر لحظه احساس نموده است.سالیان سال است که شرف و حیثیت ایران و ایرانی را مورد دست اندازی قرار داده و طراوت و شادابی را از زندگی ایرانیان دور ساخته و ضمن به یغما بردن ثروت این مرزوبوم ؛ زندگی را به کام ایرانیان تلخ نموده اند.حال زمان آن رسیده که پوزه ی کثیف این جنایتکاران توسط زنان و مردان مبارزایرانی ؛ دختران و پسران مبارزکاویانی ؛ که بگرد درفش کاویانی ؛ این نماد مبارزه ی ملی ایرانیان جمع آمده اند ؛ به خاک مالیده شود.
    آتش سوزی در فازهای ۱۵ و ۱۶ مجتمع گازی پارس جنوبی در نزدیکی روستای بیدخون عسلویه مورخ شنبه 19/2/94 تازی؛ یکی دیگر از عملیات موفق کاویانی ها همچون عملیات های قبلی بدون آسیب رسیدن به افراد بیگناه؛ بوده که پس از انجام عملیات ، یاران کاوی همگی صحیح و سالم به مکان های خود باز گشته اند.
    همواره پیروز باد رزم دلاورانِ ی پیشگامان کاویانی
    برقرار باد آئین ریشه ای نوین
    پیش بسوی تشکیل اتحادیه ی میهنی
    انجمن های پیشگامان کاویانی برای فراخوان انجمن پادشاهی ایران
    رسانه : (ا.و.گ.ا)
    جاودان نیایش های نیاکانمان ؛ نگاهبان فرزندان ایران باد.
    امروز مه شید بیست ویکم اردیبهشت ماه سال 12784 آریایی
    برابر با دوشنبه بیست ویکم اردیبهشت ماه سال 1394 تازی و یازدهم ماه مه سال 2015 میلادی
    7:31
    7:42
    12:2
    1:52

    پاسخحذف
  15. حتی اگر قبول نماییم که اشعار حافظ شیوۀ مبارزۀ حافظ در زمان خودش بوده است، ولی باز هم درستی انتخاب چنین روشی حتی در آن زمان باید مورد سوال قرار گیرد. این که این دین را (حال چه به اجبار و یا اختیار) پذیرفته باشد و سپس بخواهد با اشعارش زنگوله‌هایی برای تزئینش از آن بیاویزد، مانند این است که در حال حاضر بخواهیم با اندیشۀ اصلاح طلبی دین اسلامی که بر کشورمان حاکم است را تغییر دهیم.

    حافظ هر قصدی که داشته است، حالا تبدیل به (حضرت حافظ علیه الرحمه) شده است و آن زنگوله‌هایی که او برای رحمانی کردن اسلام بکار برده است، برای کسی که در زمان حال و بطور اساسی در حال مبارزه با اسلام است تبدیل به چنگالهایی شده اند که این دین خود را از آنها آویزان کرده است و نابود کردن آن را بسی مشکلتر.

    مسلمانان بسیاری در ایران حتی به ترجمۀ قرآن نگاهی نمی‌اندازند که ببینند مفهوم نوشته چیست. ولی اشعار فارسی نه نیاز به ترجمه دارد و هم برای فرو کردن این افکار کثیف از طنازیهای خاص زبان فارسی استفاده می‌کند. و کسی که بخواهد این دین را برای آنها نقد نماید، فی‌الفور بیت شعری برایش می‌خوانند و در خیالات خود غرق می‌شوند و دیگر هیچ حرفی را نمی‌پذیرند.

    این به جای خود. شما نوجوانی را در نظر بگیرید که این کتاب را می‌خرد و به ابیاتی چون شعر زیر برخورد می‌کند:
    هنگام تنگدستی، در عیش کوش و مستی، کاین کیمیای هستی، قارون کند گدا را.
    و از طرفی با تبلیغات فراوانی که در پشت حافظ قرار گرفته روبرو می‌شود. در ذهن این نوجوان بجای ایجاد افکار »ملی گرا« و »عمل گرا« که نیاز اساسی ماست، چنین اشعاری لانه می‌کنند. و از هر تلاشی دست بر می‌دارد. سالهای نوجوانی و جوانی بدون تلاشی اساسی می‌گذرد و به بزرگسالی خواهد رسید و می‌بیند که این اشعار برایش نان نمی‌شود. آیا یک انسان بی هنر و بی تلاش برای بدست آوردن نان وسرمایه کاری جز »پاچه خواری و پیروی« از فرهنگ حاکم خواهد داشت؟ پس می‌بینیم که اینگونه به جماعت به اصطلاح »ساندیس خور« هر روز اضافه می‌شود.

    آیا برای ایجاد نسل »ملی گرا« و »عمل گرا« راهی جز نابودی و فراموشی این اشعار داریم؟

    آریو

    پاسخحذف