سخنانِ مایک پومپئو و جان بولتون در رابطه با تهدیدِ نظامیِ رژیمِ شیعی تازگی ندارند. این تهدیدها بارها چه از طریقِ مسقط و و مُسکو و چه با سخنانِ فرماندهانِ ارشدِ نظامی آمریکا در طیّ ۲ سال اخیر بارها به گوش انگلِ فرزانه و گروهبان سردارها رسیده اند و شنوندگان این پیغامها را بسیار جدّی گرفته اند. به همین دلیل نیز قایقها در خلیج فارس ویراژ نمیدهند.
پیامهای نظامیِ آمریکا در ۲ سالِ اخیر این بود: « اگر یک سربازِ آمریکایی در منطقه؛ حتّی اگر در اثرِ رعد و برق کشته شود؛ دودمانتان را در تهران و اصفهان و قُم و تبریز به باد میدهیم».
آنچه که در هفتهٔ گذشته به این پیامِ دیرین افزوده شده اند؛ فقط ۲ جملهٔ مکمّل هستند:
۱- هم پیمانانِ آمریکا به سربازِ آمریکایی اضافه شده اند و پاسخِ هرگونه حملهٔ مستقیم و یا غیر مستقیم به آنان نیز در درونِ ایران داده خواهد شد.
۲- پاسخِ نظامی آمریکا «بسیار بیرحمانه» و جنگ «بسیار ناعادلانه» خواهد بود.
جملهٔ مکمّل نخست به «انگلِ فرزانه» میگوید:
«عقبه» اَت را در ماتحتت فرو میکنیم؛ زیرا دورانِ تدارکات برایِ براه انداختنِ جنگهایِ چند ۱۰ ساله برای «بازتعریفِ مرزهای شناخته شده» در پیمانِ «سایکس پیکو» با پایانِ دولتِ «باراک اوباما» به پایان رسیده است و چیزی به نامِ «عقبه» وجود ندارد.
لذا هرچه تا کنون هزینه کرده اید و «عقَبه» ساخته اید؛ بروید از «جورج سوروس» بگیرید.
جملهٔ مکمّل دوّم به «انگلِ فرزانه» میگوید:
آمریکا در پاسخگویی نظامی «قوانینِ برخوردِ نظامی» را تغییر خواهد داد. به این معنی که اگر از «مدرسه» شلیّک کنید؛ مدرسه را ویران میکنیم؛ اگر از بیمارستان شلیک کنید؛ بیمارستان را میزنیم. اگر پادگانهایتان و یا مراکز تجمّع نظامی تان در کنارِ مناطقِ مسکونی است؛ ... برای ما فرقی ندارد. پس بهتر است خودتان با خارج کردنِ نظامیان از مناطقِ مسکونی؛ اینگونه مناطق را در امان نگه دارید.
فرض کنیم که دیوانه ای سنگی پرتاب کند و جنگ آغاز شود.
مُدلهای جنگی اوباشانِ اسلامگرا در همه جایِ جهان همیشه یکسان بوده است:
استفاده از مناطقِ مسکونی و سنگر گرفتن پشتِ سرِ غیر نظامیان برای «جیغ و داد راه انداختن» و براه انداختنِ پروپاگاندا و اشک تمساح ریختن برای کشته هایِ غیر نظامی (بازیِ مشهورِ طفلانِ مسلم)؛ دراز کردنِ عدّهٔ زیادی با پارچهٔ سفید (کَفَن) و استفاده از «خونِ گوسفند» و تهیّهٔ عکس و فیلم و انتشار آنها برای شهید سازیهایِ دروغین و .....
در جملهٔ مکمّل دوّم؛ به «انگلِ فرزانه» هشدار داده شده است که در این سوراخ دُعا نخواند؛ زیرا جوابِ مثبت نمیدهد و چه بسا پاسخي فاجعه آمیز برای ساکنینِ ایران و رژیمِ شیعی داشته باشد.
آیا کسی توانِ وارد شدن به معادله را دارد؟
آنچه که تا کنون گفته شد؛ معامله و معادله ای است میانِ آمریکایِ ترامپ و رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران. هیچکس به جز این ۲ نیرویِ متقابل نمیتواند در این معادله و معامله تأثیر بگذارد. نه با راهپیماییهای ضدّ جنگ میتوان این معادله را تغییر داد و نه با نصیحت کردنِ و نه با مراجعه به سیستمهایِ قضایی بین المللی. آنهایی نیز که میتوانند در این معادله تأثیر بگذارند (چین - روسیه - اروپا) پایشان را کنار کشیده اند. زیرا منافعِ مشترکِ بسیار بزرگتری با آمریکا دارند و این منافع را فدای دفاع از اراذل و اوباشانی که تاریخِ مصرفشان گذشته است نخواهند کرد. زیرا میدانند که رژیمِ بعدیِ ایران با آنان نیز معامله خواهد کرد و بود و نبودِ رژیمِ شیعی برایشان به یک دردِ سر تبدیل شده است. ایران نیز کشوری نیست که بخواهند به سوریّه و یا عراق تبدیل کنند و بالاتر از همه دورانِ به آتش کشیدنِ منطقه از آفریقا تا آسیایِ میانه با رفتنِ «اوباما»؛ «مُرده» است.
اگر رژیمِ شیعی همچنان فکر میکند که «عقبه»هایش دست آورد هستند و نتیجهٔ «کوچه دادنها» نیستند و باز هم اگر فکر میکنند که «این نیز بگذرد»... سخت در اشتباهند. زیرا باید بدانند که ترامپ پروژه هایِ بزرگ آمریکا برای خاورمیانه را رها نخواهد کرد.
آنچه که همه باید بدانند و در تحلیلهای خود بگنجانند اینکه: «جنگ یعنی پایانِ کار»؛ جنگ یعنی: ویرانیهایِ گسترده؛ بی خانمانیها؛ کوچهایِ بزرگِ جمعیّت؛ دریده شدنِ تار و پودهای اجتماعی و .... که البتّه «همگی برایِ ایران و ساکنینِ ایران». زیرا قرار است که آمریکا به ایران حمله کُند و نه اینکه رژیمِ ایران به جنگنده ها و پهپادهایِ فوقِ مدرن خاکِ آمریکا را بمبارانِ کُند.
جایگاهِ گروههایِ بشکن و بالا بنداز در معادلهٔ جنگِ احتمالی
تا جایی که همهٔ گروهها و دار و دسته های مدّعی «اپوزیسیون» بودن را مطالعه و از نزدیک با آنها آشنا شده و کار کرده ام؛ نه توانایی و نه لیاقتِ وارد شدن به این معادلهٔ بسیار بزرگ را نمیبینم.
همهٔ این دار و دسته ها تقریباً همان خطّ مشیِ «آمد نیوز» را ادامه میدهند. همهٔ این دار و دسته ها در درونِ ایران «افرادِ معجزه گری» دارند که یا برایشان «اخبارِ درونی و فوق محرمانه» می آورند و یا اینکه شهرهای بزرگ را در یک بشکن زدن تسخیر میکنند. بمبهایی منفجر میکنند که صدایش در بغداد و زاهدان شنیده میشود؛ امّا هیچگونه صدماتِ جانی و مالی به نیروهایِ دشمن وارد نمی آورد.
این دار و دسته ها فکر میکنند که با این «گنده گوزیها» میتوانند سَرِ دولتِ ترامپ را شیره مالید و پولِ ناهار و شامشان را از این دولت بگیرند
«جنبشِ دل به دریا زدگان» در دیماه نشان داد که هیچ یک از این دار و دسته ها در آن حضور نداشتند. امّا همگی مدّعی بودند که : «ما اینکار را کردیم». من به این دار و دسته ها پیشنهاد میکنم که بیشتر از این آبرویِ نداشتهٔ خود را نبرند. همانگونه که به آن دار و دسته ها و افرادی که پس از پیروزِ ترامپ با «جمله ها و نوشته های اَزبَر کرده» و دهها بار در جلو آینه تمرین کرده به «کنگره» رفتند ؛ گفتم که «آبرویِ خودتان» را نبرید و «خَر خودتان» هستید. دونالد ترامپ «سربازِ حرفه ای» و «کنتراتچی» میخواهد و نّه «سخنران» و «کتاب نویس» و «افشاگر» و دلقکهای وبسایتی و «گردشگرانِ رویِ فرش» و .....
حتماً هنوز یادشان هست امّا هنوز هم با لجاجتِ احمقانه ای همچنان فکر میکنند که دولتِ ترامپ هیچکس را ندارد و این «تحفه هایِ نطنز» تنها راهِ چاره هستند لذا میتوانند «جان بولتون» و «مایک پمپئو» را خَر کرده و «سرکیسه» کنند.
این دار و دسته ها فکرشان مانندِ «بَنگی ها» روی این سناریو میخ شده است که «آمریکا میخواهد با این فشارها ساکنینِ ایران را به شورش وادارد».... حالا اگر سناریو چیزِ دیگری بود چکار خواهید کرد؟ به عنوانِ مثال همین «جنگ» که انتظارش را میکشید؛ شاید به سناریوي اصلی تبدیل شود. آیا اگر جنگی در کار باشد؛ جنگِ زمینی خواهد بود؟ اگر نخواهد بود... آیا «خلبان» هستید؟ «ناخدایِ کشتی» هستید؟ متخصصِ «موشکهایِ پاتریوت» و «کروز» و سیستمِ «تاد» هستید؟ «چترباز» و یا «نیرویِ ویژه» هستید؟
اگر نیستید ... به چه دردِ آمریکا خواهید خورد تا به شما «پول» بدهد؟
اگر آمریکا ایران را به طورِ گسترده بمباران کرده و سپس رژیم را با «در آمدِ نزدیک به صفر» و ویرانیهایِ بزرگ به حالِ خود رها کُند چه خواهید گفت و چه کاری از دستتان بر می آید؟
آیا حتّی «لوله کشی» و یا «بنّایی» بلد هستید؟ تا بگوییم که بالاخره به درد میخورید؟
نصیحتِ چند بارهٔ کژدم به این دار و دسته ها:
«نوچ» داداش .... «نوچ» آبجی ... از این خبرها نیست .... کسی که الفبایِ سیاست را نیز نمیداند و بیشتر از ۲ سانتی متر نمیتواند بِپرد را به «المپیکِ سیاسی» راه نمیدهند و همان بهتر که آجیل و آبجو بخرد و از طریق تلویزیون تماشا کُند و در حیاطِ مامی جون تمرینِ «پَرِش از مانع هایِ یک میلیمتری» بکند.
معاملهٔ قرن
حتماً با نامِ «معاملهٔ قرن» آشنا هستید. میگویندِ دامادِ ترامپ رویِ این پروژه کار میکند. آیا از خود پرسیده اید که چرا این پروژه هنوز اجرایی نشده و حتّی نسخهٔ تدوین شده اش نیز منتشر نگردیه است؟
حتماً چون «نابغهٔ سیاسی» هستید؛ خواهید گفت که: «آخه ... کژدمِ احمق ... گوز به شقیقه چه ربطی داره؟»
حالا میگویم که چه ربطی داره:
استراتژی کلانِ آمریکایِ ترامپ «باز تعریفها» و هدایتِ «تواناییهایِ اقتصادی» به سمتِ گرد آمدن به حولِ محورِ آمریکا است.
این استراتژی؛ تمامی بافته های «گلوبالیستها» و «کشورهایِ سوء استفاده چی» را؛ همانگونه که از زمانِ ظهورِ ترامپ در نوشتارهای متعدّد به آنها پرداخته ام به هم ریخته و در حالِ «باز سازی آنها» است. طرحِ خاورمیانهٔ بزرگ نیز به عنوانِ یک طرحِ گلوبالیستی؛ در دولتِ ترامپ «باز تعریف» شده و به شکلِ «خاورمیانهٔ بزرگِ آمریکایی» در آمده است و تلاشِ دولتِ ترامپ و کشورهای منطقه برایِ اجرایی نمودنِ این پروژهٔ عظیم است. لذا حکومتِ شیعیِ حاکم بر ایران و تمامی «عقبه هایش» باید از میان برداشته شوند. در شرایط کنونی تلاش آمریکا بر این است که رژیمِ شیعی را با «گرسنگی دادن» مجبور به عقب نشینی و «تحقیر شدگی» و در نتیجه «تغییرِ رفتار» نماید.
این پروژه فقط به از میان برداشتنِ رژیمِ شیعی و اوباشانِ منطقه ایِ آن محدود نمیشود و چنانکه در هفته هایِ اخیر شاهد بودیم:
«بوتفلیقه» .... پَر ....؛ «عُمر البشیر» .... پَر ؛ «خردوغان» فعلاً در حالِ پَر در آوردن است.
با اینکه اسرائیل در زمانی که به تولیدِ اختلافاتِ درونی در میانِ عربهایِ معروف به فلسطینی نیاز داشت و «حماس» را آفرید؛ امّا دیگر نیازی به «حماس» و اوباشانی مانندِ آنها ندارد. در رابطه با سوریه نیز مسئلهٔ «بلندیهایِ جولان» را داشتیم .
همهٔ این حرکتها قطعاتِ پازلی هستند که پس از «باز تعریف شدن» به یکدیگر پیوسته و پس از آن؛ از «معاملهٔ بزرگِ قرن» پرده برداری خواهد شد.
لذا همهٔ تان چشمها و گوشهایتان را باز کنید و به حرفهایِ «دَری وَری» و دروغهایِ رسانه ها و گُنده گوزیهایِ رژیمِ شیعی و دار و دسته هایِ معروف به اپوزیسیون اهمیت ندهید.
کژدم
آیا کسی توانِ وارد شدن به معادله را دارد؟
آنچه که تا کنون گفته شد؛ معامله و معادله ای است میانِ آمریکایِ ترامپ و رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران. هیچکس به جز این ۲ نیرویِ متقابل نمیتواند در این معادله و معامله تأثیر بگذارد. نه با راهپیماییهای ضدّ جنگ میتوان این معادله را تغییر داد و نه با نصیحت کردنِ و نه با مراجعه به سیستمهایِ قضایی بین المللی. آنهایی نیز که میتوانند در این معادله تأثیر بگذارند (چین - روسیه - اروپا) پایشان را کنار کشیده اند. زیرا منافعِ مشترکِ بسیار بزرگتری با آمریکا دارند و این منافع را فدای دفاع از اراذل و اوباشانی که تاریخِ مصرفشان گذشته است نخواهند کرد. زیرا میدانند که رژیمِ بعدیِ ایران با آنان نیز معامله خواهد کرد و بود و نبودِ رژیمِ شیعی برایشان به یک دردِ سر تبدیل شده است. ایران نیز کشوری نیست که بخواهند به سوریّه و یا عراق تبدیل کنند و بالاتر از همه دورانِ به آتش کشیدنِ منطقه از آفریقا تا آسیایِ میانه با رفتنِ «اوباما»؛ «مُرده» است.
اگر رژیمِ شیعی همچنان فکر میکند که «عقبه»هایش دست آورد هستند و نتیجهٔ «کوچه دادنها» نیستند و باز هم اگر فکر میکنند که «این نیز بگذرد»... سخت در اشتباهند. زیرا باید بدانند که ترامپ پروژه هایِ بزرگ آمریکا برای خاورمیانه را رها نخواهد کرد.
آنچه که همه باید بدانند و در تحلیلهای خود بگنجانند اینکه: «جنگ یعنی پایانِ کار»؛ جنگ یعنی: ویرانیهایِ گسترده؛ بی خانمانیها؛ کوچهایِ بزرگِ جمعیّت؛ دریده شدنِ تار و پودهای اجتماعی و .... که البتّه «همگی برایِ ایران و ساکنینِ ایران». زیرا قرار است که آمریکا به ایران حمله کُند و نه اینکه رژیمِ ایران به جنگنده ها و پهپادهایِ فوقِ مدرن خاکِ آمریکا را بمبارانِ کُند.
جایگاهِ گروههایِ بشکن و بالا بنداز در معادلهٔ جنگِ احتمالی
تا جایی که همهٔ گروهها و دار و دسته های مدّعی «اپوزیسیون» بودن را مطالعه و از نزدیک با آنها آشنا شده و کار کرده ام؛ نه توانایی و نه لیاقتِ وارد شدن به این معادلهٔ بسیار بزرگ را نمیبینم.
همهٔ این دار و دسته ها تقریباً همان خطّ مشیِ «آمد نیوز» را ادامه میدهند. همهٔ این دار و دسته ها در درونِ ایران «افرادِ معجزه گری» دارند که یا برایشان «اخبارِ درونی و فوق محرمانه» می آورند و یا اینکه شهرهای بزرگ را در یک بشکن زدن تسخیر میکنند. بمبهایی منفجر میکنند که صدایش در بغداد و زاهدان شنیده میشود؛ امّا هیچگونه صدماتِ جانی و مالی به نیروهایِ دشمن وارد نمی آورد.
این دار و دسته ها فکر میکنند که با این «گنده گوزیها» میتوانند سَرِ دولتِ ترامپ را شیره مالید و پولِ ناهار و شامشان را از این دولت بگیرند
«جنبشِ دل به دریا زدگان» در دیماه نشان داد که هیچ یک از این دار و دسته ها در آن حضور نداشتند. امّا همگی مدّعی بودند که : «ما اینکار را کردیم». من به این دار و دسته ها پیشنهاد میکنم که بیشتر از این آبرویِ نداشتهٔ خود را نبرند. همانگونه که به آن دار و دسته ها و افرادی که پس از پیروزِ ترامپ با «جمله ها و نوشته های اَزبَر کرده» و دهها بار در جلو آینه تمرین کرده به «کنگره» رفتند ؛ گفتم که «آبرویِ خودتان» را نبرید و «خَر خودتان» هستید. دونالد ترامپ «سربازِ حرفه ای» و «کنتراتچی» میخواهد و نّه «سخنران» و «کتاب نویس» و «افشاگر» و دلقکهای وبسایتی و «گردشگرانِ رویِ فرش» و .....
حتماً هنوز یادشان هست امّا هنوز هم با لجاجتِ احمقانه ای همچنان فکر میکنند که دولتِ ترامپ هیچکس را ندارد و این «تحفه هایِ نطنز» تنها راهِ چاره هستند لذا میتوانند «جان بولتون» و «مایک پمپئو» را خَر کرده و «سرکیسه» کنند.
این دار و دسته ها فکرشان مانندِ «بَنگی ها» روی این سناریو میخ شده است که «آمریکا میخواهد با این فشارها ساکنینِ ایران را به شورش وادارد».... حالا اگر سناریو چیزِ دیگری بود چکار خواهید کرد؟ به عنوانِ مثال همین «جنگ» که انتظارش را میکشید؛ شاید به سناریوي اصلی تبدیل شود. آیا اگر جنگی در کار باشد؛ جنگِ زمینی خواهد بود؟ اگر نخواهد بود... آیا «خلبان» هستید؟ «ناخدایِ کشتی» هستید؟ متخصصِ «موشکهایِ پاتریوت» و «کروز» و سیستمِ «تاد» هستید؟ «چترباز» و یا «نیرویِ ویژه» هستید؟
اگر نیستید ... به چه دردِ آمریکا خواهید خورد تا به شما «پول» بدهد؟
اگر آمریکا ایران را به طورِ گسترده بمباران کرده و سپس رژیم را با «در آمدِ نزدیک به صفر» و ویرانیهایِ بزرگ به حالِ خود رها کُند چه خواهید گفت و چه کاری از دستتان بر می آید؟
آیا حتّی «لوله کشی» و یا «بنّایی» بلد هستید؟ تا بگوییم که بالاخره به درد میخورید؟
نصیحتِ چند بارهٔ کژدم به این دار و دسته ها:
«نوچ» داداش .... «نوچ» آبجی ... از این خبرها نیست .... کسی که الفبایِ سیاست را نیز نمیداند و بیشتر از ۲ سانتی متر نمیتواند بِپرد را به «المپیکِ سیاسی» راه نمیدهند و همان بهتر که آجیل و آبجو بخرد و از طریق تلویزیون تماشا کُند و در حیاطِ مامی جون تمرینِ «پَرِش از مانع هایِ یک میلیمتری» بکند.
معاملهٔ قرن
حتماً با نامِ «معاملهٔ قرن» آشنا هستید. میگویندِ دامادِ ترامپ رویِ این پروژه کار میکند. آیا از خود پرسیده اید که چرا این پروژه هنوز اجرایی نشده و حتّی نسخهٔ تدوین شده اش نیز منتشر نگردیه است؟
حتماً چون «نابغهٔ سیاسی» هستید؛ خواهید گفت که: «آخه ... کژدمِ احمق ... گوز به شقیقه چه ربطی داره؟»
حالا میگویم که چه ربطی داره:
استراتژی کلانِ آمریکایِ ترامپ «باز تعریفها» و هدایتِ «تواناییهایِ اقتصادی» به سمتِ گرد آمدن به حولِ محورِ آمریکا است.
این استراتژی؛ تمامی بافته های «گلوبالیستها» و «کشورهایِ سوء استفاده چی» را؛ همانگونه که از زمانِ ظهورِ ترامپ در نوشتارهای متعدّد به آنها پرداخته ام به هم ریخته و در حالِ «باز سازی آنها» است. طرحِ خاورمیانهٔ بزرگ نیز به عنوانِ یک طرحِ گلوبالیستی؛ در دولتِ ترامپ «باز تعریف» شده و به شکلِ «خاورمیانهٔ بزرگِ آمریکایی» در آمده است و تلاشِ دولتِ ترامپ و کشورهای منطقه برایِ اجرایی نمودنِ این پروژهٔ عظیم است. لذا حکومتِ شیعیِ حاکم بر ایران و تمامی «عقبه هایش» باید از میان برداشته شوند. در شرایط کنونی تلاش آمریکا بر این است که رژیمِ شیعی را با «گرسنگی دادن» مجبور به عقب نشینی و «تحقیر شدگی» و در نتیجه «تغییرِ رفتار» نماید.
این پروژه فقط به از میان برداشتنِ رژیمِ شیعی و اوباشانِ منطقه ایِ آن محدود نمیشود و چنانکه در هفته هایِ اخیر شاهد بودیم:
«بوتفلیقه» .... پَر ....؛ «عُمر البشیر» .... پَر ؛ «خردوغان» فعلاً در حالِ پَر در آوردن است.
با اینکه اسرائیل در زمانی که به تولیدِ اختلافاتِ درونی در میانِ عربهایِ معروف به فلسطینی نیاز داشت و «حماس» را آفرید؛ امّا دیگر نیازی به «حماس» و اوباشانی مانندِ آنها ندارد. در رابطه با سوریه نیز مسئلهٔ «بلندیهایِ جولان» را داشتیم .
همهٔ این حرکتها قطعاتِ پازلی هستند که پس از «باز تعریف شدن» به یکدیگر پیوسته و پس از آن؛ از «معاملهٔ بزرگِ قرن» پرده برداری خواهد شد.
لذا همهٔ تان چشمها و گوشهایتان را باز کنید و به حرفهایِ «دَری وَری» و دروغهایِ رسانه ها و گُنده گوزیهایِ رژیمِ شیعی و دار و دسته هایِ معروف به اپوزیسیون اهمیت ندهید.
کژدم
کژدم جان وزیر انرژی عربستان گفته در حادثه فجیره دو تانکر صعودی دچار خسارت قابل توجهی شده اند پس مشخص است که برادران مقاومت یک لول بالاتر از بمبهای صوتی برای این حمله استفاده کرده اند
پاسخحذفدرودها بر کژدوم
پاسخحذفسرعت اتفاقات و رویدادها در حال افزایش هستند و در مورد حادثه اخیر در بندر فجیره دور از ذهن نیست که عربستانی ها شیطنتی کرده باشند تا فضا را متشنج تر کنند. ممکنه بعد از ماموریت غیرحرفه ای خاشقچی کمی پیشرفت کرده باشند و حرفه ای تر عمل کرده باشند و متهم اصلی این پرونده ایران بشه.
صحبت از اپوزوسیون خارج نشین و اهداف و خطی مشی آنان بیشتر یه جوک هستش و تا الان هم مشق پرش های میلیمتری در مقابل تی وی داشتند. اوج خلاقیت دیپلماسی از طرف خاندان پهلوی هم در سه چهار سال اخیر این بوده که نام خاندان پهلوی را نزد امت همیشه در صحنه پاک و مطهر کنند (احتمالاً این پروژه توسط فرح دیبا اجرا شده باشه). برای پروژه های بزرگ تر انسان های بزرگ تر لازم هستش.
ناشناس گرامی
حذفاگر «فلاحت پیشه» و «المیادین» عَرعَر نمیکردند و «دُم خروس» نشان نمیدادند؛ شاید می شد این فرضیّه را نیز در کنارِ فرضیهٔ «پاچاهارداران» گذاشت.
امّا «عَرعَرِ فلاحت پیشه» چیزِ دیگری میگوید و با توجّه به مقامی که در طویلهٔ شورای اسلامی دارد؛ «عَرعَرِ فلاحت پیشه» پُر رنگ تر میشود.
درود بر کژدم
پاسخحذفبه نظرتون احتمال حمله به مراکز نفتی ایران و تسخیر سه جزیره و بعد مذاکره بر سر بقای رژیم و تغییر رفتار وجود نداره؟ تمام منابع درآمد نظام در حال خشک شدن و خواه یا ناخواه باید نظام خود را از این مهلکه نجات بده.
کژدم شکست خورده گرامی
حذفمن بارها در هر دوره ای که سخن از جنگ و درگیری نظامیِ مستقیم بین رژیم شیعی و همسایگان در میان بوده است؛ گفته ام که حدّ اقل چیزی که ایران از دست خواهد داد؛ ۳ جزیره است و در بهترین حالت؛ قیمومیّت آن ۳ جزیره را به نهادهایِ بین المللی خواهند سپرد و حتّی اگر رژیمِ ایران تغییر کند؛ حکومتِ بعدی باید با صرفِ هزینه هایِ سنگین؛ شاید برای ۱۰ ها سال در راهروهای دادگاهها «سگ دو» بزند.
در موردِ حمله به مراکز نفتی؛ هنوز باید نشست و دید که «اوباشانِ شیعه» در «الفجیره» چه دسته گُلی به آب داده اند.
همسایگان ؟!! بهتره بجای همسایگان بگید آمریکا .
حذفیعنی شما باور دارید کشورهای جنوبی خلیج فارس مثل امارات و عربستان توانایی تصرف جزایر سه گانه را دارند ؟
چقدر احتمال می دهید که این باصطلاح عملیات خرابکارانه صحنه سازی به منظور بدست آوردن یک بهانه جهت حمله به ایران باشه ؟
ناشناس گرامی
حذفگویا شما فقط سوادِ نوشتن دارید و سوادِ خواندن ندارید. تعدادِ نظرات نیز زیاد نیست؛ پاسخ پرسشتان را در یکی از همین نظرات پیدا خواهید کرد.
اگر هدف جنگ باشه با عملیات false flag به راحتی بهونه پیدا میشه.
حذفگویا جنابعالی خود حوصله خواندن مطالب را ندارید . شما تحلیل کردید که همسایگان توانایی تصرف جزایر سه گانه را دارند ! برادر تحلیل نظامیتون صحیح نیست . تصحیح کنید و بگید در صورت جنگ با آمریکا
حذفهمانطوری که گفتم؛ عَرعَرهای فلاحت پیشه گویا تر هر چیزی است و این عملیّات false flag نیست.
حذفناشناس۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸، ساعت ۱۶:۳۵
حذفهمانگونه که گفتم؛ سوادِ «خواندن» نداری؛ زیرا کسی که میخواند میخواهد چیزی بفهمد. به این رَوند میگویند: «سوادِ خواندن».
من کجا گفته ام که کشورهای عربی این ۳ جزیره را تصرّف خواهند کرد؟
من همیشه گفته ام که اگر رژیمِ ایران به هر جنگِ مستقیمی روی بیاورد؛ این ۳ جزیره را شاید برای همیشه از دست بدهد.
شما فکر میکنید که عربستان وابسته به آمریکا است و رژیمِ ایران وابسته به آمریکا نیست.
کاملاً اشتباه است.
همین تحریمها نشان میدهد که رژیمِ شیعی ایران صبحانه و نهار و شامش را تا آمریکا «نَریند» و در «بشقاب» جلو رژیمِ شیعی نگذارد؛ اوباشانِ شیعه از گرسنگی خواهند مُرد.
آنهایی که فکر میکنند تنگهٔ هرمز گلوگاهِ خروجیِ نفتِ منطقه است و میتوان آنرا بست؛ اشتباه بزرگی میکنند. زیرا به «مقصدهایِ نهایی» (وارد کنندگان) و تهدیدِ اقتصادِ آنان توجّهی ندارند. به همین خاطر نیز حتّی نوشته هایشان مانندِ سورهٔ «والعادیات» بی معنی و مزخرفبافی از کار در می آید.
اگر شریانهایِ انرژی چین؛ بسته شوند؛ خشتکِ انگلِ فرزانه را بر سرش میکشد.
اگر جنگی اتّفاق بیفتد؛ شکستِ رژیمِ شیعی ۱۰۰٪ است. پس از آن؛ پیروزمندان خواهند بود که دادگاه تشکیل میدهند و نه تنها انگلهای صفوی؛ بلکه کُلّیت ایران به عنوانِ یک کشورِ شکست خورده به دادگاه کشانیده شده و لَت و پار میشود.
سوادِ نوشتن مهمّ نیست؛ زیرا همه میتوانند «استفراغ» کنند.
امّا سوادِ خواندن؛ بسیار مهمّ است.
برو کنار بزار باد بیاد.
کژدم جان احتمال حضور نظامی گسترده آمریکا در عراق وجود نداره؟ منظور pompeo از سفر غیر منتظره به عراق چیه؟به نظر من احتمال درگیری بین نیروی های نیابتی ایران در عراق و آمریکا بسیار محتمل است.بحران یمن هم شاید با این حضور گسترده نظامی وارد ابعاد جدیدی بشه.به زودی علاوه بر حشد الشعبی با حضور حوثی ها رو هم در ایران ببینیم
پاسخحذفدر حالِ «نوک زدن» به تحلیلهایِ گوناگون بودم که به طورِ حیرت آوری موجبِ خنده هستند.
پاسخحذفیکی میگوید: جنگ نخواهد شد ولی یک اشتباهِ محاسباتی میتواند داستان را تغییر دهد.
یکی میگوید که ناتانیاهو میخواهد ترامپ شروع کُند و ترامپ میخواهد ناتانیاهو جنگ را آغاز کُند.
دیگری میگوید که جنگ حتماً آغاز شد.
و الی آخر...
همهٔ این افراد که با آنها مصاحبه شده است؛ قلّه هایِ اندیشکده ها هستند.
کژدمِ بیچاره بسیار پیش تر از این بامبولبازیها؛ گفته بود که «جنگی در کار نیست. زیرا رژیمِ شیعی توانشرا ندارد و نخواهد داشت و از طرفِ دیگر استراتژی آمریکا گرسنگی دادن به رژیمِ شیعی است تا دنده هایشان مانندِ گرسنگانِ آفریقا بیرون بزند».
کژدمِ بیچاره همیشه گفت: دولتِ ترامپ اهلِ مذاکره نیست؛ بلکه دولتِ انتقام است و استراتژیِ «تحقیر» را پیش گرفته است.
حالا اینجا هستیم. نظراتِ من تغییری نکرده اند. امّا روز به روز اثبات میشوند.
آنهایی که به دنبالِ «شمن بازی» هستند؛ بدانند که به این میگویند: «دیدن».
«الاغ فرزانه» حدودِ ۲۰ میلیون بشکه نفت را در چین جاسازی کرده است و حالا بازیِ «تنگهٔ هرمز» براه انداخته است. اگر این تنگه بسته شود؛ چینیها آن ۲۰ میلیون بشکه نفت را نوشِ جان میکنند و یک ریال هم به رژیم نمیدهند و پساز سالها چانه زنی شاید به جایِ پول؛ چسبِ پنچرگیری و یا اتوموبیلهایِ دستِ دوّمِ چینی و یا لاستیکِ دوچرخه و چترهایِ یک بار مصرف و عروسک به ایران بدهند.
پاسخحذفلذا وقتی «فلاحت پیشهٔ الاغ» از شنیدنِ خبر «خَر کیف» میشود؛ نشان میدهد که توانایی فکریِ او در حدّ «الاغهایِ عقبمانده» است.
کژدم با توجه به اینکه مواجهه آمریکا با ایران به فاز نهایی نزدیک میشه آیا سقوط رژیم حتمی هست؟؟ آیا نیروی خاصی هست که آمریکا برای پیشبرد اهدافش روی اونها حساب کرده باشه؟؟
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفپاسخ منفی است. خیلیها هستند که تلاش میکنند به نامِ «اپوزیسیونِ توانمند» خودشان را به دولتِ ترامپ بچپانند. امّا دولت ترامپ میداند که این دار و دسته ها هیچ پوخی نیستند.
رژیم زمانی سقوط میکند که مردم به رهبرانِ اپوزیسیون اعتماد کنند و بنا بر برنامه هایِ آنها برای سرنگونی حرکت نمایند.
راهِ دیگر برای صقوط رژیم؛ همان راهی است که به سقوطِ «صداّم» انجامید و «لوئیس پُل برمر» برای مدّتی «قیمومیّت عراق» را در دست گرفت.
اگر جنگی در بگیرد؛ کار به ماجرایِ «پل برمر» ختم خواهد شد. امّا چنین روندی مستلزم آن است که بسیاری از پاچاهارداران را قتل عام کنند. تا توانایی حرکت نداشته باشند و نیروهای پیاده نظامِ آمریکا وارد ایران شوند.
سناریویِ سوّم؛ «کودتا» است.
من به سناریویِ سوّم احتمالِ بیشتری میدهم. امّا اینکه با آمریکا هماهنگ هستند و قول و قرارهایی دارند؛ اطّلاعی ندارم.
به نظر من بهترین سناریو برایِ باز کردنِ راه برایِ کودتا و یا انقلاب این است که آمریکا بسیاری از مراکزِ حسّاس نظامی و منابع در آمدِ سپاه پاچاهارداران را بمباران کرده و سپس از طریقِ کشورهای ثالث بر روی آتش بس پادر میانی شود و ایران را با رژیمِ آن با ادامهٔ تحریمها نگهدارد و کاری به کارشان نداشته باشد (اقتصادِ صفر + ویرانیهایِ سنگین) تا یا باندهایِ رژیم به جان یکدیگر بیفتند و در این میان «کودتا» انجام گیرد و یا اینکه مردم خودشان دست بکار شده و نیروهایِ اپوزیسیونِ درونِ ایران تشکیل شده و کار را تمام کنند. امید داشتن به دار و دسته هایِ بشکن و بالا بندازِ برون مرزی؛ حماقتی بزرگ است.
حذفاگر من به جای دولتِ ترامپ بودم این سناریو را دنبال میکردم.
نمیدونم خوشحال باشیم یا ناراحت که کار رژیم به اینجا رسیده... اگر خود مردم کار رو تموم نکنن آینده ایران بعد از رژیم آخوندی، چطور خواهد بود؟؟
حذفکژدم عزیز game of thrones بسیار متفاوت تر از پیش بینی شما پیش رفت، ولی فکر کنم آریا به جای سرسی که کشته شد دنریس را خواهد کشت
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفدیدید گفتم که HBO نسخه هایِ سناریوهایش را در اختیار من نمیگذارد؟
من نتوانستم این بخش را تماشا کنم.
من قبلا یکبار گفتم که فیلمنامه اصلی که البته با منطق و رویه این سریال همخوانی داشت لو رفت و البته این لو رفتن برای شبکه اچ بی او یک فاجعه ای به بار اورد که الان نتیجه اش رو میبینم و فصل هشت این سریال به عنوان بدترین فصل شناخته شده تا الان چون اکثر خطهای داستات دارن به صورت کاملا مزخرف و بدون هیچ منطق و فلسفه درستی پیش میرن و این کاملا بر عکس ویژگی های خاص این سریاله. چیزی که برای من جالب بود این بود که کژدم با توجه به هفت فصل گذشته دقیق ترین پیشبینی رو کرد و اگر این شبکه تلوزیونی هدف حمله سایبری قرار نمیگرفت دقیقا همونجور که کژدم گفت باید تموم میشد و بنظرم کاملا مشخص شد که اون حمله سایبری ضربه بزرگی به این شبکه تلوزیونی زد و بهترین سریال تاریخ داره قربانی این ضربه میشه. این سریال به هیچ عنوان نباید اینجور تموم میشد. چون چیزی که راجبه این سریال جالبه اینه که مثل یک بازی شطرنج بود که هر حرکتی باید در چارچوب یک قاعده و برنامه باشه و حتی بی برنامگی هایی که پیش میومد هم در دایره یک برنامه و قاعده کلی تر میگنجید و هرکسی میتونست با تکجه به مشاهداتش تحلیل کنه و سناریو ارائه بده برای قسمت های بعدیش ولی این فصل با تمام هفت فصل گذشته متفاوت بود و به شدت دچار بینظمی بود و ی کارهایی از یک سری افراد سر زد که امکان نداره در دنیای واقعی این اتفاقها بیفته یا یک سری پیشبینی ها که اساس و بنیه این داستان بودن به کل نادیده گرفته شد.داستان این سریال توسط کسی نوشته شده که حتی برای صحنه سازی جنگها و صلح ها و مذاکراتش مدتها با سربازان و سیاستمداران و تاجران آمریکایی و انگلیسی و آلمانی صحبت میکرده تا بتونه واقعی ترین صحنه ها رو با توجه به حالات و روحیات انسانها در جنگ و صلح و مذاکره و تجارت به تصویر بکشه ولی چیزی که در فصل هشت میبینیم اینه که سریال تبدیل شده به سریال یوزارسیف و جنگها و صلح ها و کشته شدنها و مذاکرات بی نهایت مسخره و الکن شده.
حذفکژدم نیازی به دفاع من و امثال من نداره ولی دقیق ترین پیشبینی رو انجام داد و اشتباهش این بود که متوجه نقش دزدهای سایبری ایرانی نبود که البته طبیعی هم هست. چون ایشون مثل من و شما بیکار نیست که وقتشو برا اخبار و حواشی یک سریال تلوزیونی هدر بده.
یک خوشحالی کاذبی بین طرفداران جمهوری اسلامی از افزایش تنش تجاری بین امریکا و چین پیش اومده و اینکه چین به تلافی این قضیه جانب رژیم اخوندی رو می گیره نظر شما چیه جناب کژدم
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفهمین ماجرای بندر فجیره نیز برای تولید روحیه و خوشحالیهای کاذب بود و «خَر کیف» شدنِ «فلاحت پیشه» نیز نتیجهٔ اولیّهٔ آن بود. توقّف خرید نفت از طرف چین نشان میدهد که چینیها چند مرده حلّاج هستند. جمعیّت بزرگ چین؛ پاشنهٔ آشیلِ انها است و بدونِ ادامهٔ رونق اقتصادی؛ چین در معرض تنشهایِ داخلی میشود و ورشکستگیهایِ کمپانیهای چینی میتواند اقتصاد چین را ویران کُند. پس از ویرانیِ اقتصاد و عدم رونق اقتصادی؛ آنچه که بر جای میماند؛ «هزینه ها» هستند. نمیخواهم قضیّه را کِش بدهم؛ خلاصه اینکه چین دست به چنین اقدامی نخواهد زد.
کژدم جان با تمام این تفاسیر به نظرتون اسرائیل در این شرایط چه برنامه ای رو دنبال میکنه؟از دیدگاه من اگر خامنه ای 12 شرط آمریکا رو بپذیره( فرو کنه)رابطه ی ایران با اعراب به عنوان همسایه بهبود پیدا میکنه جنگ زرگری با اسرائیل با ارامش کامل جلو میره و در نهایت شاید معادله ی خاورمیانه ی بزرگ بدون خشونت حل میشه.قبل از همه ی اینها به نظرم باید صبر کنیم تا نتیجه ی درگیری فلسطین و اسرائیل مشخص بشه.
پاسخحذفکژدم جان یکی از دوستانم به شدت معتقد است که نظام هایی با ایدئولوژی های مختلف برای هدف خاصی ساخته میشوند و بعد از تمام شدن وظیفه شان به زباله دان تاریخ فارستاده میشند و هدف از ساخته شدن جمهوری اسلامی برقراری روابط میان اعراب و اسرائیل است و حکومت شاه و جمهوری اسلامی دو روی یک سکه از سیاست های امریکاست.به نظرتون این تحلیل هایی از جنس نظریه توهم چه قدر به واقعیت نزدیکه؟چرا اسراییل هیچ وقت سردار های سپاه رو ترور نمیکنه ولی مدارک هسته ای رو کیلویی از ایران خارج میکنه؟چرا روسیه نسبت به ایران اعتمادی نداره؟
پاسخحذفخوانندگان گرامی
پاسخحذفگویا رژیمِ «انگلِ فرزانه»؛ امیدهای خود را از حمایتِ اروپا و روسیه و چین به طورِ کامل از دست داده است و حرکتِ احمقانهٔ ۲ روزِ پیش؛ مانندِ پیچ و تابِ مارِ زخم خورده بوده است و به احتمالِ ۱۰۰٪ فتوایِ «انگل فرزانه» را نیز داشته است (فرمانده کلّ قوا).
اکنون کاخ سفید در حالِ بررسیِ نقشه هایِ گوناگونِ جنگی برای پاسخگویی به رژیمِ شیعی است.
ترامپ مانندِ اوباما قولهایی را که میدهد رویِ آب نمی نویسد و رویِ آب امضا نمیکُند.
حال این «امام حسین ها» و و این «کربلا».
ترامپ قصدِ «گرسنگی دادن» داشت. امّا گویا «انگلِ فرزانه» «ویرانیِ همراه با گرسنگیِ مضاعف» را ترجیح داده است.
به هر حال ماهِ مبارکِ «گرسنگی» و «بویِ گَندِ دهان» است.
برخی به طورِ احمقانه ای فکر میکنند که یک جنگِ محدود به «مذاکره» خواهد انجامید.
حذفامّا نظرِ من این است که اگر آمریکا تصمیم به «تنبیه» بگیرد؛ پس از حملهٔ گسترده و از نظرِ زمانی «محدود»؛ باز هم با رژیمِ شیعی مذاکره نخواهد کرد و فقط «آتش بس» را خواهد پذیرفت.
در نهایت نیز مذاکره ای در کار نخواهد بود؛ بلکه رژیمِ شیعی باید «۱۲ فرمان» را بپذیرد.
«انگلِ فرزانه» باید بداند که «۱۲ فرمان» را بر رویِ آب ننوشته اند.
احتمالاً بر رویِ «فولاد» نوشته اند.
درود . بعد از انفجارهای خطوط لوله نفت عربستان و نفتکش ها از آقای برایان هوک در خصوص واکنش آمریکا در صورتیکه نقش ایران در این انفجارها ثابت شود پرسیده شد . آقای هوک این نکته را عنوان کردند که نفتکش ها آمریکایی نبودند !! این صحبت عدم اراده یا تصمیم آمریکا را نشان می دهد ؟ یا اینکه پاسخ به این حملات قطعی هست؟
حذفhttps://www.radiofarda.com/a/saudi-arabia-drone-attacks-pumping-stations/29940341.html
پاسخحذفها کژدم چه می گی. یعنی حضرات دارند سبک سنگین می کنند.
اونوقت دولت امریکا می خواد چکار کنه؟ یعنی خودشه به کوچه علی چپ می زنه؟
دو حالت داره.1- رژیم برای برون رفت از این تنگنا و عدم فروش نفت و اینکه نفتش راکد مانده چاره را در تهاجم دیده.
پاسخحذف2- رژیم بر اساس اطلاعات موثق از حمله امریکا دست به حمله دست پیشانه زده.تا شاید اگر مگری شود.
اما یک نکته و ان اینکه اقای کژدم شما که در نگاه شمنی اتان و از طریق دیدن جنگ را نمی دیدید؟
ونکته بعد. نکنه عقابت در حد کلاغ هم نباشد.
دوستان ارسال صد و بیست هزار سرباز یعنی شروع درگیری با ایران بعید فکر میکنم آمریکا دست به همچین اقدامی بزنه و درگیری دو کشور فقط در حد تهدید یا شاید بمباران سطحی باشه به قول کژدم امریکا به دنبال گرسنه کردن مردم و حکومته.
پاسخحذفناشناس گرامی
پاسخحذفشما قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین را فرستاده بودید که به اشتباه حذف شد.
لطفاً دوباره بفرستید تا منتشر شود.
درودها بر کژدوم
پاسخحذفچقدر احتمال میدی که اتفاق بندر فجیره فقط یک پیام بوده باشه و اساساً حمله ای در کار نبوده؟ آیا به نظرت این شبه حمله و حمله تروریستی چند روز پیش در بندر گوادار پاکستان میتونن به هم مرتبط باشن؟
این احتمال هستش که اتفاق بندر فجیره اصلاً ازتباطی به ایران نداشته باشد و به تلافی آن حمله از طرف چینی ها انجام شده باشد و حاوی پیام مهمی باشد.
و چقدر احتمال میدی کل ماجرایی که در خاورمیانه در حال رخ دادن است شروع جنگی میان چین و امریکا باشد؟
https://www.dw.com/en/pakistan-gunmen-target-luxury-hotel-in-china-funded-port-city/a-48701401
ناشناس گرامی
حذفهمهٔ سناریوهایی که از طرفِ افرادِ گوناگون مطرح میشوند و DW آنها را سرِ هم بندی کرده و به خوردِ خوانندگانش می دهد؛ دروغهایِ آشکار هستند.
حمله به کشتیهای تجاری ۱۰۰٪ از طرفِ «انگلِ فرزانه» بوده است.
آمریکا و چین معنیِ «جنگهایِ نظامی» را بسیار بهتر از اوباشانِ شیعی میفهمند و به سمتِ «جنگِ نظامی» کشیده نخواهند شد.
امّاشیعیان همیشه صدایشان از «عَر عَرِ الاغِ بهاری» رساتر بوده است و معنیِ «جنگِ نظامی» را نمیفهمند و فکر میکنند که جنگ «نعمت» است.
«سان زو» میگوید:
«جنگ ... پایان» است.
شما نیز لطف کرده و تلاش نکنید که مسئلهٔ False Flag را به اشکالِ گوناگون تویِ کونِ من فرو کنید.
حذفماجرا به سادگیِ قتلِ «ندا آقا سلطان» است که توسط «کُسکشهای صفوی مسلک» انجام گرفت و تلاش کردند که آنرا به گردنِ «انگلستان» و «مرّیخیها» بیندازند.
حذفدولتِ ترامپ نیز مانندِ «ساکنینِ ایران» ... «الاغ» تشریف ندارد.
شما نیز «کیرِ مبارکتان» را که میخواهد «انگلیسها» و «یهودی ها» و «مرّیخیها» را قاتلِ جلوه دهد را بکشید.
اگر به «کُس شعر گفتن» ادامه دهید ... بهتر است به «تشتک نیوزها» و یا «پارس نیوز» و یا «بالاترین» مطلب بفرستید.
خر فهم شد؟
مشکلِ اصلیِ «کژدم» این است که:
حذف۱- هیچکس نمیتواند «کژدم» را استخدام کُند.
۲- «کژدم» نمیتواند کسی را «استخدام» کُند.
زیرا «کژدم» نّه «پیرو» است ...
و نّه به دنبالِ «پیروان» می گردد.
سلام کژدم گرامی
پاسخحذفبعضی رخدادها و اتفاقات را ما با این هوش کالیویی مان میفهمیم که انفجارات فجیره کار اینها بود و هم شروع و نیز پخش خبر و نسبت دادن آن به ملائک و تیر غیب نیزشادی این پیروزی را میشد در سیمای همگی آنها دید ولی سوال اصلی این است که ترامپ نیز گویا دارد راه حسین باراک اوباما را میرود و با این همه تبلیغات و تهدید در آخر سرهیچ اقدامی نکرد و احساس میکنم بی سرو صدا خلیج فارس را دو دستی تقدیم سید خراسانی خواهد کرد
ناشناس گرامی.. شما ناشناس و منم ناشناس اما..
حذفبا این اراجیف مثلا میخوای کی رو عصبانی یا تحریک کنی !؟
فقط با حماقتت داری ثابت میکنی که اگر نگیم همه.. بیشتر ساکنین ایران آزادیشون از دست رژیم آدمخور و چگینی صفویه نوین؛ ارزش حتی ریخته شدن خون یک آمریکایی رو نداره..
شما اگر مزدور هستی که هیچ اگر نیستی قبل از نشان دادن راه چاره ای از دید ساکنین ایران.. پیشنهاد سازنده ای.. چنین پوچ پوزه رو واز میکنی؛ به من بگو که خودت که حاضر نیستی برای آزادیت بجنگی چرا ترامپ یا غریبه ای باید اینکار رو کنه..؟
من با وجود همه سوال و جواب ها با کژدم با اینکه پذیرفتم که انسان و انسان سان واقعا تقسیم بندی درستی هست و درسته که تشریح مرزبندی هایش شاید قابل بحث باشه اما.. ایده آل و نتیجه گیری نویسنده وبلاگ کمی دور از مفاهیم نوع دوستی و یا عشق و اینگونه احساسات شاید! بقولی احمقانه باشه..(شاید هم باشه و میخواد مشکل رو قبل از بوجود آمدنش حل کنه؟)
اما وقتی چنین نظراتی میبینم.. شما ناخواسته نظر به گونه ای آخر الزمانی تسفیه و کنترل جمعیت بگونه ای که ایده آل کژدم بزرگوار که قبلا در این وبلاگ توضیح داده شد رو تایید میکنید..!(بودنتون بهتر از نبودنت هست..و خودت میدونی چرا)
من نظری درباره این نوشته ندارم.. چون فعلا نمیدونم چه باید کرد؛ پس خفه بودم..و ممنونم از کژدم که این نوشتار رو بخاطر نظر و حس بدی که نسبت به اپوزوسیون خارج بیان کرده بودم..نوشت
البته ایشون قبلا در پست های گوناگون توضیح ذات وجودی و بی خاصیت این احمق های.. شارلاتان رو داده بود.. منم انتظار زیادی نداشتم فقط انتظار داشتم که اگر واقعا از درون پوچ هستند لااقل ظاهر رو حفظ کنند و یا لااقل اتحادی سوری تشکیل بدهند که درسته همه دورند اما روحشون در شرایط سخت اقتصادی و فضای به شدت امنیتی الان.. داخل ایران با ساکنینش هست....
از اشاره کردن به آخر الزمانی بودن «داعش» و رژیم شیعی حاکم و تشابه این دو در بعضی موارد سپاسگزارم.
پاسخحذفپیش تر نوشتار شما مربوط به «شاهین دادخواه اطلاعاتی ژن خوب» را خواندم. ایشان می گفتند که حماس محصول مشترک رژیم خامنه ای و دولت نتانیاهوست. شما صحت این گفته ها را زیر سوال بردید. اما اکنون می گویید حماس به نوعی حاصل توطئه ی اسراییل است.
پاسخحذفاز طرف دیگر جفتک زدن های احمدی نژاد و ملایان صفوی نیز به نظر می رسد در نفع بردن دولت اسراییل همسو بوده است.
شاید زمانی مشخص شود که بعضی از این اراذل و اوباش حاکم بر کشورمان جاسوس و مزدبگیر سرویس های جاسوسی کشور های مختلف بوده اند.
ناشناس گرامی
حذفمن (کژدم) در آن نوشتار که به تحلیلِ «مصاحبهٔ خطّ دارِ شاهین دادخواه» پرداخته ام؛ چنین چیزی ندیدم که ایشان گفته باشند : «حماس محصولِ مشترکِ انگلِ فرزانه و ناتانیاهو» است.
امّا اینکه «حماس» یکی از تولیداتِ «شین بت» و «موساد» است؛ سخنِ کژدم نیست. بلکه مسئله ای «مستند» است.
آن «مَردَکِ کور = شیخ یاسین رمضان» که از رهبرانِ «مسلمینِ خاک بر سرِ عربهایِ موسوم به فلسطینی» بود؛ از پیشنهادِ «موساد» استقبال کرد تا یک «سازمانِ اسلامگرا» راه بیندازد (شاخهٔ اخوان المسلمینِ فلسطینی). منطقِ «یاسین رمضان» این بود که اسرائیل یک «اتوبوس» پیشنهاد کرده است. بهتر است سوار شویم و پس از رسیدن به مقصد؛ «از اتوبوس پیاده میشویم» (اندیشه ای که بعدها «خردوغان» نیز مطرح نمود = استراتژیِ مادرِ اخوان المسلمین).
«حماس» یک «ولد الزّنایِ یهودی» است.
گویا شما نیز «سوادِ خواندن» ندارید. زیرا اگر به نوشتارهایِ «قدیم - ندیمی» در این وبلاگ مراجعه کنید؛ خواهید دید که بارها گفته ام: «حمایت از حماس یعنی بازی کردن در زمینِ اسرائیل».
من (کژدم) حرفِ دَهنم را «بسیار خوب» می فهمَم و فراموش نمیکنم که چه گفته ام؟ و منظورم چه بوده است؟
امّا دنیایِ «تفاسیر» و «بازی با کلمات = علمِ کلام»... جادویی است که «انسان سانها» را «مسحور» می کُنَد.
به همین دلیل نیز روزی گفتم:
«بحثهایِ مذهبی و ضدّ مذهبی» بی ارزش هستند.
زیرا:
تا زمانی که «انسان سانها» وجود دارند؛ ... «مسیح» و «مهدی» و «مشیخا» و «سوشیانت» نیز در سوراخشان به صورتِ «مادر زادی» فرو می رَوَد.
صدها میلیون «خَر» هَم بیاوری .... این «پدر و مادرهایِ انسان سان» نمیگذارند که حتّی ۱۰ گِرم باغالی بار کُنی.
درود بر کژدم
پاسخحذفکژدم شما مهارت بالایی در تحلیل سیاست دارید.ایا شما در این تحلیل سیاست راهنما و الگویی داشتین یا با ازمایش و خطا تونستن به این مهارت برسین ؟آیا از این تحلیل ها درآمدی هم دارین یا صرفا به دلیل علاقه ی شخصیتون بوده؟
کژدم شکست خورده گرامی
حذفمن معتقد نیستم که توانایی بالایی در تحلیل دارم. زیرا خطاهایِ زیادی اتفاق افتاده اند.
البتّه تفسیرِ من از این خطاها به عنوانِ یک «جستجو گر» با تفاسیرِ دیگران فرق دارند.
برایِ من «خطا» مهم نیست. بلکه «چه شد که خطا کردم» مهمّ است.
به هر حال زمانی که «ابزارِ اصلی» را پیدا کردید؛ باز کردنِ پیچها و مُهره ها و یا قرار دادنِ قطعات در سیستم راحت تر میشود که شما نامش را«مهارت» میگذارید.
من از مسیرِ تحلیلها نه تنها در آمدی ندارم؛ بلکه «نوشتن»؛ زندگیِ مالیِ مرا به «ویرانه» تبدیل کرده است.
برایِ انتخابِ نامِ برایِ «انگیزه» فکر نکرده ام.
عمیقاً میدانم که نباید بنویسم. بسیار تلاش کردم که «ننویسم». آخرین تلاشِ من در چند ماهِ پیش نیز شکست خورد. زیرا به طورِ تصادفی؛ آنکه در خیابان او را مسخرهٔ عمومی کردم؛ «رئیسِ معبدِ بودایی» از آب در آمد و مرا در معبد؛ حتّی برایِ یک دورهٔ ۳ ماهه نپذیرفت. آن «راهب» دلایلِ خودش را داشت و مهمّ نیست که او را تخطئه کُنم و یا نکنم.
آنچه که همیشه برایِ من (کژدم) مهم بود؛ «خلوص» بود.
هر زمان که این «خلوص» در ذهنِ من آلوده شده است؛ خطاهایِ بزرگی در نوشتارهایم پدید آمده اند.
البتّه منظورم از «خلوص»؛ به معنیِ آنچه که در آموزه هایِ دینی مطرح میشود نیست.
بلکه منظورم این است که :
(استفاده از «لِنزِ دیگران» برایِ «دیدن» میتواند «آلاینده» باشد.)
بگذارید مثالی واقعی برایتان بزنم تا مسئلهٔ «دیدن از لِنزِ دیگران» روشن شود:
حذفپیش از حملهٔ اعرابِ مسلمان؛ امپراتوری وجود داشت که مهمّ نیست نامش را چه بگذارید؛ «امپراتوریِ پارس» و یا «ساسانی» و یا «اشکانی». در این میانه «سلوکیها» را نیز داشته ایم. از نظرِ من (کژدم) هیچ اهمیّتی ندارد.
آنچه که برایِ من اهمیّت دارد این است که چرا آن «امپراتوریهایِ بزرگِ ایرانی» هیچ اثرِ تاریخی مانندِ لینکِ زیرین تولید نکرده اند؟
https://tinyurl.com/y2ge74ak
داشتنِ قصرها و کاخها یک طرف؛ امّا داشتنِ «سازه هایِ فرهنگی» مسئله ای دیگر است.
تختِ جمشید داریم. پس از آن «هیچ چیز» نداریم.
این «نداشتن ها»؛ مرا و «موجودیّتِ مرا» به عنوانِ کسی که فکر میکرد: «ایرانیان بسیار متمدّن بوده اند» را به زیرِ سوال نمی بَرد .... بلکه به زیرِ «گیوتین» میبرد.
آیا نداشتنِ اینگونه «آثارِ باستانی» برایِ ایرانیان «ننگ» است؟
البتّه که «ننگ» است.
این آثارِ باستانی «شالوده هایِ فرهنگی» هستند.
اروپاییها با داشتنِ این «آثارِ باستانی» نتوانستند جلوِ پیشرویِ جذامِ فرهنگی به نامِ «مسیحیّت» را بگیرند.
حال ایرانیان چگونه میتوانند با «نداشتن» در برابرِ «جذامِ اسلام و شیعه گری» مقاومت کنند؟
اگر «شمشیر» و یا «خنجر» داری ... میتوانی بهتر مقاومت کُنی.
امّا اگر «هیچ چیز» نداری... چگونه میتوانی مقاومت کُنی؟ و با لاتر از آن ... «آینده را بسازی»؟
شیوهٔ تفکّرِ کژدم اینگونه است.
شیوهٔ «تفکّرِ کژدمی» میگوید:
حذفپیش از آنکه بخواهید «حکومتِ شیعی» را سرنگون کنید (البتّه در رویاها) به فکرِ «روییدن» باشید.
با آویختن به «کیرِ ترامپ» نمیتوانید به «چاهِ جمکران» بروید و «امامِ چاه نورد» را برای «ظهور» قانع کنید.
کُس شعرهایِ دروغینِ «ناسیونالیسمِ ایرانی» را که حتّی یک «آجر» برای «ایستادن بر رویِ آن» ندارد را فراموش کنید.
«فارس بازی».... «تُرک بازی» .... «عرب بازی».... «بلوچ بازی» ... و مهمّ تر از آن «شیعه بازیِ متعفّن» را فراموش کنید.
باید فکر کنید که چگونه میتوانید از این «خاک بر سر بودنِ تاریخی» که ریشه هایِ عمیقی دارد؛ «خدا حافظی» کنید.
برایِ «نسلِ من» بسیار دیر است.
امّا برایِ «نسلِ حاضر» میتواند یک «آغازِ درخشان» باشد.
از كژدم بابت پاسخگويي ممنونم براتون بهترين ها رو در آرزو دارم.
حذفhttps://tinyurl.com/y2ge74ak
پاسخحذفاقای کژدم. این لینک مشکل دارد. لینک صحیح لطفا.
در مورد حل مشکل ایران. تا این بی پدر و مادر ها گورشان را گم نکردن، حل نشدنی است. ایران امروز پتانسیل خوبی برای به زباله فرستادن فرهنگ خر در چمنی تجزیه طلبی، قوم گرایی، منفعت طلبی شخصی، دین و مذهب و...را دارد .اما نه با وجود این مادر قحبه ها. اول باید ترتیب این مادر قحبه ها را بدهیم. انگاه فرهنگ سازی ریشه ای و درست را شروع کنیم. با پشتوانه قانون و عدالت و تزریق بهترین فرهنگها که ریشه گرفته از بهترین متون تاریخی و میراث بزرگان این سرزمین بوده به مدارس و مهد کودکها از یک سو و ترکیب ان با روش ها و تکنیک های روز جهان که اصول اموزش نوین است و با تکیه بر علوم تجربی ایران فردا را می سازیم.
اکنون مشکل فقط این ملاهای ماقبل تاریخی هستند که عمرشان بسر رسیده.
حکومت بعدی هر خری که باشد باید به اصول گفته شده تن بدهد. در غیر این صورت باز ما و باز انقلاب.تا خر حاکم می شود ما هستیم که در دهان خر بزنیم.هر مادر قحبه ای که قرار است حاکم بر جان و ناموس و معیشت و زندگی مردم و این سرزمین باشد. باید صرفا کارگذار موارد فوق باشد. نه کارگذار عقاید و ادراکات احمقانه خود. تا کید می کنم هر مادر قحبه ای.
ناشناس گرامی
حذفآن لینک کار میکند. ایرادی ندارد.(امتحان کردم).
برای بقیّهٔ سخنانتان نیز آرزوی موفقّیت دارم.
با درود خدمت کژدم عزیز
پاسخحذفاجراهای زیبایی هستند امیدوارم لذت ببرید
https://m.youtube.com/watch?v=hn10okvX19E
https://m.youtube.com/watch?v=gE2rs08d3Jk
ناشناس گرامی
حذفسپاسگزارم.
استعدادی که در پیاده روها رویید و لگدمال نشد بلکه «کشف» شد. این استعداد در آینده به درختی تنومند و پُر ثمر تبدیل خواهد شد.
با درود به کژدم گرامی، با توجه به تحولات منطقه وبالابردن توان تهاجمی و رزمی ایالات متحده در منطقه و همچنین ارسال پالس هایی از ترامپ و کاخ سفید مبنی بر انتظار برای پاسخ ملایان غارتگر ایران برای قبول شروط 12 گانه و مذاکره با ولی وقیح، ارزیابی شما از این شرایط نه جنگ-نه صلح تا پیش از انتخابات 3 نوامبر 2020 چگونه خواهد بود؟ آیا ترامپ قبل از انتخابات 3 نوامبر 2020 بایستی تکلیف این موضوع را روشن کرده باشد و با دست پر وارد کارزار انتخاباتی شود و یا اینکه نیازی به حل این موضوع غارتگران صفوی برای پیروزی در انتخابات 2020 وجود ندارد؟ باتشکر از کژدم همیشه روشنگر و تیزبین، پاینده و سربلند باشی برای آگاهی بخشیدن به این نسل درمانده و گرفتار در این مستراح عظیم اسلامی
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفمن (کژدم) واقعاً متأسف میشوم؛ وقتی که میبینم اینهمه ساده انگاری ذهنهایِ خوانندگانِ این وبلاگ که حتماً کارشان ظاهراً خواندنِ همهٔ سخنانِ منتشر شده در فضایِ مجازی است و این وبلاگ تقریباً مانندِ «وبلاگِ جهنّم» است و خوانندگان وقتی همه جا را سر زَدند میگویند: «جهنّم ... ببینیم کژدم چی میگه» و به این ترتیب به «وبلاگِ جهنّم» سر میزنند.
در چند نظرِ بالاتر به پرسشگرِ «شکست خورده» گفتم: «اگر برایِ دیدن» از «لنزِ دیگران» استفاده کنید؛ تحلیلتان «پُخ» از آب در خواهد آمد. زیرا برایِ مَن چندین بار اتّفاق افتاده است.
«این» چه میگوید و «آن چه میگوید» را فراموش کنید.
اُلاغی به نامِ «میر ویسی» یک نوشتارِ عریض و طویل را در رادیو فردا منتشر کرده است که بهانه اش این است که «جابجایی ها» را «مو شکافی» کُند. خیلیها (منظورم گاوها هستند) این نوشتار را خوانده و فکر میکنند که «بسیار مطّلع شده» و «فهمشان بالا رفته است». در حالی که این نوشتار فقط و فقط یک «کُس شعرنامهٔ موردِ پسندِ رادیو فردا» است.
«اُلاغِ ویسی» حتّی به اندازهٔ گاو نمیفهمد که هیچ نیازی به این جا بجایی ها وجود ندار. زیرا «گروهبان نقدیِ روسپی زاده» چه در «اوشون فشن» باشد و یا در «اصفهان» و یا «بندر لنگه».... در زمانِ مقتضی به صحنه خواهد آمد و برایِ «وظایفِ مِیدانیِ خود»؛ «اختیاراتِ تامّ» خواهد گرفت.
لذا این «جا بجایی ها» فقط نوعی از «گربه رقصانی» است که بر اساسِ «قواعدِ غربی» تنظیم شده است. تا به غربیها پیامهایِ «تانکِ فلّاقی» بفرستد.
«سپاهِ پاچاهارداران» یک نیروي «نامتقارن» است. یعنی اینکه معلوم نیست که: «کیرِ چه کسی؛ تویِ کونِ کدام گروهبان سردار است؟».
https://www.radiofarda.com/a/IRGC-new-commanders-and-Islamic-republic-concerns/29947073.html
این نوشتار را بخوانید و ببینید که «اُلاغِ ویسی» در تعریفِ جایگاهِ «جانشینِ فرمانده» مانندِ «الاغ» در گِل مانده است و به هر دَری می زَنَد تا سر و تَهِ قضیّه را هم بیاورد.
من نیز مانندِ دیگران این نوشتارها را میخوانم امّا «خواندنی از نوعی دیگر».
پرسشِ من از شما این است که:
چرا وقتتان را با مزخرفاتی که معلوم نیست به چه «نیّتی» منتشر میشوند؛ تلف میکنید؟
نمیگویم «نخوانید»... بلکه میگویم:
تا زمانی که «نارگیل» را «ندیده اید»؛ «نچشیده اید»؛ «تعلّقش به رسته هایِ حیاتی» را نمیدانید. یعنی نمیدانید که آیا نارگیل «حیوان» است؟ «گیاه» است؟ و یا یک «سیّاره» است و .......؛ نوشتارهایِ مربوط به «نارگیل»؛ هیچ چیزی بر «دانِشِ شما» اضافه نخواهند کرد.
شما نخست باید «نارگیل» را «ببینید» (یعنی با چشم و لَمس و چشایی و صدها کوفت و زهرِ مارِ دیگر) واز آن لحظهٔ «دیدن» است که تحقیقاتِ شما میتواند سمت و سویی واقعگرایانه پیدا کُند و جان بگیرد. شاید هم هرگز چنین سمت و سویی پیدا نَکُنَد (بستگی به کیفیّتِ شما دارد).
ناشناس گرامی
«کلیشه ها» و «مدلها»ی ساخته و پرداخت شده را فقط برایِ «اطّلاعاتِ بیشتر» مطالعه کنید. در «مدلها» و «کلیشه ها» غرق نشوید و آنها را «واقعی» نینگارید. بلکه به عنوانِ «احتمال» به حساب آورید.
حرف برایِ زدن زیاد دارم. امّا حوصلهٔ سر و کلّه زدن برایِ «تفهیمِ ابتدایی ترین مفاهیم» را ندارم.
هرچه بیشتر میگویم؛ ...
کمتر نتیجه میگیرم.
بهتر است که «خفه» شَوَم.
ناشناس گرامی
حذفاین مطلب را حتماً بخوانید:
http://www.bbc.com/persian/iran-48319161
آیا «ژنرال پتریوس» یک «اُلاغ» است که چنین حرف میزند؟
آیا کسی میخواهد ایران را «اشغالِ نظامی» کُند؟
اینکه ایشان میگویند: «ایران خیلی بزرگ است و جمعیّتی ۹۰ میلیونی دارد»؛ لذا نمیتوان مانندِ «عراق» ایران را تسخیر کرد؛ آن چیزی است که شما از سخنانِ او دریافت میکنید؟
آیا تا به حال دیده اید که کسی «هندوانه» را دُرُسته در دهان بگذارد و بخواهد آنرا «هضم و جذب» کُنَد؟ مگر «هندوانه» یک حبّهٔ «انگور» است؟
آیا اگر نمیتوان «هندوانه» را دُرسته تویِ دهان گذاشت و خورد؛ دلیل بر این است که «نمیتوان هندوانه خورد!!!!!».
ژنرال پتریوس یک «ژنرال» است. اگر میبینید که ظاهراً «مزخرف» میگوید؛ یا BBC سخنانش را سانسور و «گزینشی» منتشر کرده است.... و یا اینکه «ژنرال پتریوس» در این مصاحبه در حالِ «خَر رنگ کُنی» است.
هندوانه را اوّل «قاچ» میکنند و سپس «نوشِ جان» میکنند.
«ژنرال پترئوس» اینرا میداند. زیرا «مادر بزرگِ شما» نیز میداند.
«مادر بزرگِ شما» میداند امّا یک «ژنرال» نیست.
امّا «پترئوس» یک «ژنرال» است.
این است آن «الفبایِ سیاست» که میخواهم تویِ مغزتان فرو کُنم و موفّق نمیشوم.
كژدم منظور از كابالا تو صحبتتون و ربطش با عرفان چيه؟
پاسخحذفکابالا چیزی شبیه همین «صوفی گری» رایج در ایران است.
حذفخیلی ها نمیدانند که چرا این موجودات را «صوفی» مینامند.
«صوفی» کسی است که به «ستایش» Sophia که «خدایِ دانشِ بنیادی» است می پردازد تا شاید بهره ای از «دانشِ مکنون» از طرفِ Sophia به او «هدیه» شود و «چشم سوّم» صوفی را باز کُند.
کابالا از این دار و دسته ها است؛ امّا آفرینندگانِ کابالا به دلیلِ «یهودی بودن» «ابراهیمِ افسانه ای» را نخستین کسی میدانند که Sophia به «موبایل فون» او یا زنگ زد و یا SMS فرستادو گفت که: همهٔ دانش در مسیرِ رسیدن به «نور» بدست می آید.
آنچه که در ایران و یا کشورهایِ عَربی در میانِ «سُنّی ها» و «شیعیان» به نامهایِ «صوفی گری» و «عرفان» و «درویش گری» و در میانِ یهودیان به نامِ «کابالا» مشهور هستند؛ فقط و فقط «بحثهایِ کلامی» با آمیخته ای از «مدیتیشنِ سطحی» هستند.
«مدیتیشنِ عمیق» مردانی پولادین مانندِ «بودا» میخواهد.
منظور کژدم این است که اول وسایل را اماده می کند.وازلین می زند.و نرمک نرمک در ان همی فرو می کند. و یکهو چنان فشار می دهد که اخ سلامی و قایم خان و بیت به هوا می رود. بله... نرمک..نرمک
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفتا حدودی به «پروژه» نزدیک شده اید.
مقامهایِ آمریکایی میخواهند این ذهنیّت را بوجود آورند که آمریکا در پِیِ تغییرِ رژیم و یا حملهٔ نظامی به رژیمِ شیعی نیست و بازیهایِ «چند لایه» را آغاز کرده اند.
رژیمِ شیعی نیز در میانِ این لایه ها؛ فکر میکند که ترامپ «مردِ جنگ» نیست.به همین خاطر نیز به حمله به نفتکشها و پرتابِ کاتیوشا پناه آورده است که ذلّتهایِ خودش را بپوشاند و خود را «قهرمان» جلوه دهد.
هر احمقی باید بداند که پرتابِ یک موشکِ کاتیوشا نشانهٔ «قدرت» نیست. «قدرت» زمانی نشان داده میشود که در یک جنگِ حدّ اقلّ ۳ ماهه بتوان دوام آورد و به «گُه خوردن» و به «پُل پیروزی» تبدیل شدن نینجامد.
برخی میگویند که اگر یکی از ناوهایِ آمریکا را به زیرِ آب ببریم؛ «خیلی پیروزمند» هستیم.
کژدم میگوید:
اگر این ناو را به زیرِ آب ببرید؛ حتّی «کویرِ لوت» نیز از «سونامی» در امان نخواهد بود.
به نظرِ من آمریکایِ ترامپ تا کنون بسیار موفّق بوده است و در این مدّت کوتاه توپ را به «انگلِ فرزانه» سپرده است.
اوباشانِ «شیعه مسلک» نیز در نوعی از «پازِلِ مالیخولیایی» (از استخاره گرفته .... تا ....اشتباهاتِ محاسباتی) گرفتار شده اند و نمیفهمند که چکار میکنند و فقط در فکرِ «حفظِ آبرویِ نداشته» هستند.
۲ روزِ مداوم اسرائیل به اهدافِ رژیم در سوریّه حمله کرد. در برابرِ آن برای اینکه این خبر تحت الشّعاع قرار گیرد؛ یک موشکِ کاتیوشا شلّیک شد. زیرا این احمقها فکر میکنند که «رسانه ای شدن» خیلی مهمّ است و نمیتوانند تصوّر کنند که روزی خواهد رسید که همین رسانه ها تیتر بزنند که: «انگلِ فرزانه» را از تویِ خرابه ای بیرون کشیده و با وضعیّتی بدتر از معمّر القذّافی به «شهادت = فدایِ کیرِ خر شدن» رسانیدند.
بازیها «هزار لایه» هستند.
امّا «زمان» نیز «تنگ» است.
هر کسی که نتواند این معادله (بازیهایِ هزار لایه و «زمانِ تنگ») را حلّ کُنَد؛ بازنده خواهد بود.
وزیر امور خارجهٔ انگلستان به «انگلِ فرزانه» هشدار داد که آمریکا را جدّی بگیرید. وزیرِ خارجهٔ عمان نیز به کشورِ تهران سفری عجولانه داشت که به احتمالِ زیاد «اولتیماتوم» آمریکا را به رژیمِ شیعی ابلاغ کُند.
پاسخحذفرژیم جیغ و داد راه انداختهاست که: «آهای... بیایید و ببینید که ۴ برابر اورانیوم غنی میکنیم» (همه گفتند: به تخمم که غنی میکنید ... هرچه بیشتر غنی کنید به همان اندازه میتوانید در معرضِ «تشعشع» بیشتر قرار بگیرید).
عراقی ها نیز به اوباشانِ حشدالشّعبی فشار می آورند و آرام آرام این اوباشان را به «خیانت» متّهم میکنند.
«امیرکبیرِ ظریف» به سیاستِ «طفلانِ مسلم» روی آورده و هنوز هیچ چیزی نشده آمریکا را متّهم به «نسل کُشی ایرانیان» میکُند.
حال اگر آمریکا بدونِ اینکه اعلامِ جنگ کُند؛ فقط به مردم ایران هشدار دهد که از مجاورتِ مراکزِ نظامی و امنیتی دور شوید و به مردمی که در شهرهایِ بنادر جنوبِ ایران زندگی میکنند هشدار دهد که شهرها را تخلیه کنید و به مناطقِ شمالی تر بروید؛ چه بلایی بر سرِ رژیم خواهد آمد؟ چگونه خواهد توانست موجهای انسانی را که بدونِ شلّیک حتّی یک گلوله؛ خانه و کاشانهٔ شان را ترک کنند را کنترل کُند؟
حذففکر نمیکنم که «اوباش حاجی بادمجان گروهبان ذوالفقار» و «انگلِ فرزانه» به اینگونه مسائل فکر بکنند. زیرا احمق تر از آن هستند که «تولیدِ بحران بدونِ شلّیک» را درک کنند.
آمریکا در روزهای اخیر چنین هشدارهایی را در خارج از ایران داده است.
کژدم جان ترامپ به صورت کاملا جدی در یک توییت ایران رو تهدید به نابودی کرد.به نظرم ترامپ برای حفظ حیثیت خودش هم که شده باید درسی به این رژیم بده.البته که تحریم ها بدترین درس ممکنه ولی به قول گوبلینز جنگ خارجی آخرین راه بقای یک دیکتاتوریه. من احتمال میدم خامنه ای پیش قدم بشه برای تبدیل ایران به زمین سوخته
حذفکژدم جان احتمال مرگ خامنه ای و کودتای سپاه رو میتونیم در نظر بگیریم؟
حذفناشناس گرامی
حذفسپاه برای چه کودتا کُند؟ زمانی که همه چیز دست آنهاست.
مرگ خامنه ای این پتانسیل را دارد که شورشها آغاز شوند. البتّه به شرطی که کسی حالِ شورش داشته باشد.
درود کژدم.
پاسخحذفدر اینکه این اوباش از بالا تا پایین گاو هستند شکی وجود ندارد. اما مطلب این است که اگر قرار است امریکا وارد کارزار نظامی شود چرا فقط مردم بنادر جنوب؟ چرا مثلا تهران نه؟ یا اصفهان؟ و همه شهرهایی که یا تاسیسات نفتی و گازی و میعانی و امثالهم دارند یا تاسیسات و پادگانهای نظامی و موشکی. بنابرین کل ایران نا امن خواهد شد. و البته جنوب بخاطر عسلو و تاسیسات نفتی حتما در الویت خواهد بود. و اگر جنگی در بگیرد واقعا ایران بگا خواهد رفت.انوقت کدام یک از این کس کش های بلبل زبان انرا دوباره خواهند ساخت؟!
بله. گفتنش اسان است. مگر ایران چه دارد؟ جز تاسیسات نفتی و گازی؟ خوب حالا اگر قرار شد اینها ظرف یک هفته فوت هوا شوند. انوقت علی یکدست و اعوان و انصار الاغش برای ایران و این ملت درمانده نان و اب می شوند؟ حکایت سلطان محمد خربنده است که با نابخردی مغولها را به ایران اورد و ان فجایع سنگین را رقم زد. ایا درست این نیست که این یکدست بگوشه ای بخزد و امور را به کاردان ها بسپارد. ایا ترس از دست رفتن اسلامش را دارد؟! مگر اسلامی هم برایش مانده است. مردم ایران به لطف این چهل سال همه ازاد اندیش شده و بسلامتی هیچ دینی ندارند. که بهترین دستاورد و تنها دستاورد خوب این انقلاب ننگین بود.
ناشناس گرامی
حذفدرود بر شما
آن ۳ جزیره و شهرهایِ بندریِ جنوب اهدافِ استراتژیک هستند.
۱- اگر این مناطق به شدّت بمباران شوند و قایقهای تندرو نابود گردند و اسکله ها و مراکزِ بارگیری صادرات نابود گردند؛ دیگر نیازی به بمبارانِ تاسیساتِ نفتی در سایر نقاط ایران وجود نخواهد داشت.
۲- بنادرِ جتوبی ایران «دروازهٔ ورود به ایران» هستند.
لذا اگر جنگی آغاز شود؛ نه تنها به تمامی تأسیساتِ نظامی و ارتباطاتی در سراسرِ ایران حملاتِ گسترده ای خواهد شد؛ امّا بنادر جنوبی شاهد شدیدترین بمبارانها خواهند بود.
با بمباران و ویرانیِ بنادر ایران و ورود نیروهای آمریکایی و سایر کشورهای مشترک المنافع؛ ایران تبدیل به غزّه خواهد شد.
به همین خاطر بر رویِ شهرهای بندری جنوبِ ایران تأکید کردم.
درود.
حذفبله. دقیقا همین طوره. و درود بر تیز بینی و واقع نگری شما.
لذت میبرم از نوشته هات لامصب!!چنان ریز و محکم به هدف میزنی که انگشت به دهان میمانم، واقعا کژدمی، احسن به تو و این هوش و ذکاوت، امیدوارم انگ خایمالی به من نزنند چون بیزار از این خصیصه ام. ولی با خواندن هر نکته و حرفی از قلم این کژدم، تازه میفهمم که تفاوت از زمین تا آسمان است. درود و صد درود بر کژدم و پاینده باد برای فردای ایران
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفآنقدر در وبسایتها و سرویسهای خبری؛ مزخرفات به خوردِ مردم میدهند که وقتی این وبلاگ را میخوانند؛ فکر میکنند فوق العاده است. امّا اینطور نیست.
زیرا دستهایِ من از آنچه که در لایه هایِ زیرین روندِ تصمیم گیریها میگذرد کوتاه است.
فقط «کاچی ... بِه از هیچی».
رژیمِ شیعی آنچه را که با پذیرفتن و ایمان آوردن به «۱۲ فرمان» در شرایط کنونی میتواند بدست آورد؛ در ماههایِ آینده باید خوابش را ببیند. زیرا در ماههایِ آینده در شرایطی بسیار بدتر و ساختاری بسیار ضعیف تر قرار خواهد گرفت.
پاسخحذفتمامیِ «هنرِ نظامیِ سپاهِ پاچاهارداران» در چند جمله خلاصه میشوند:[
۱- مزدورانِ نیابتی.
۲- موشک پرانی.
۳- جنگِ تونل.(مطمئن باشید که از بس در داخل ایران مانندِ «موشِ کور» تونل ساخته اند که قابل وصف نیست).
۴- مینهایِ دریایی.
۵- قایقهایِ تند رو موشک انداز.
شنیدیم که دیروز گفتند که تولیدِ اورانیوم غنی شده را ۴ برابر کرده اند.!!!! و دیدیم که هیچکس به این مسئله حسّاسیت نشان نداد. لذا «غنی سازی اورانیوم» برای آمریکا و اروپا هیچ اهمیّتی ندارد و شاید تنها به دردِ «پرونده سازیِ دوباره علیه رژیمِ شیعی» بخورد. امّا «الاغِ فرزانه» همچنان فکر میکُند که چون برایِ «اوباما» اهمیّت داشت؛ حتماً باید برای «ترامپ» هم اهمیّت داشته باشد. کسی به این «الاغ» بگوید که «غنی سازی» در شرایط کنونی؛ مانندَ «حنایِ بعد از عروسی» است که به «کون» میمالند.
هنرِ دیپلماتیکِ رژیم نیز تا حدّ «دهن به دهن شدن» (فُحش دادی... فُحش بشنو) و برایه انداختنِ «آه و ناله و فغان» (اِی وای... بیایید میخواهند ما را نسل کُشی کنند) تنزّل پیدا کرده است.نامش را بگذارید: «دیپلماسیِ خاله زَنَکی».
هنرهای آمریکا:
۱- استقرارِ بمب افکنهای استراتژیکِ B52 .
۲- دیپلماسیِ فعّال برای گسترش جبههٔ متشکل از کشورهایِ قدرتمند. که امروز خبر پیوستنِ ارتش انگلستان به نیروهای آمریکایی برایِ رویارویی با رژیمِ شیعی را شنیدیم و احتمالاً فرانسه نیز از قافله عقب نخواهد ماند.
۳- نیازی به شمردنِ تجهیزاتِ نظامیِ پیشرفته و فوق مدرن آمریکا را نمیبینم. زیرا همین قدر نیز که بخشهایی از آن رسانه ای شده اند وحشتناک است و حتماً بخشهایی از این تجهیزات را رسانه ای نکرده اند.
۴- نیروهای نظامی آمریکا تجربهٔ زیادی در جنگ با «اوباشانِ اسلامگرا» دارند و ارتش آمریکا یکی از فعّالترین ارتشهایِ جهان است.
حال فرض کنیم که جنگ آغاز شود. در چنین صورتی؛ آن ۳ جزیره و شهرهای ساحلی و بنادرِ ایران در خلیجِ فارس؛ نخستسن اهدافی خواهند بود که بوسیلهٔ بمب افکنهایِ B52 تسطیح خواهند شد. پس از آن نیروهایِ ویژهٔ انگلستان و آمریکا به همراهِ نیروهایِ کشورهایِ عربی با پشتیبانی قدرتمندِ هوایی وارد سواحل جنوبی خواهند شد.
حال «حاجی بادمجانِ الاغ» باید پاسخ دهد که آن «تونلها» و «جنگهایِ نامتقارنِ ادّعایی» به چه دردی خواهند خورد که اینهمه برایشان هزینه شده است؟
(ادامه در پایین)
(ادامهٔ بالا)
حذفاگر نیروهای تسخیر کنندهٔ جنوب؛ نخواهند به پیش رَوی به سویِ شمال دست بزنند و تنها قصدشان؛ مسدود کردنِ راههای آبی ایران باشد و در همان منطقهٔ بندری مستقرّ بمانند؛ «حاجی بادمجانِ الاغ» چه کاری از دستش بر خواهد آمد؟
آیا جنگهایِ نا متقارن را به سطل زباله انداخته و به «موجهایِ انسانی» (خط شکنها) روی خواهد آورد؟
اگر «نامتقارن بازیها» و «موج انسانی بازیها» ۱۰ ماه طول بکشد و در این مدّت نیز گاهی به صورتِ گسترده و گاهی برای «تفنّن» مراکزِ نظامی و زیر ساختهای اقتصادی بمباران شوند؛ چه خواهد شد؟
آیا چاره ای به جُز «مذاکره برایِ آتش بس» سراغ دارید؟
آیا «آتش بس» را به «مذاکراتِ همه جانبه» موکول خواهید کرد؟ آیا زمانی که شکمهایتان از گرسنگی به ستونِ فقراتتان چسبیده است؛ خواهید توانست از «موضع قدرت» حرف بزنید؟ یا اینکه مانندِ موش به «جیر جیر» خواهید افتاد؟
راستی کدام مادر قحبه ای به این الاغ درجهٔ «ذوالفقار» داده است؟
(ادامهٔ بالا)
حذفآیا این احمقها واقعاً باور دارند که «ترامپ مردِ جنگ نیست»؟
من به این الاغها میگویم که ترامپ «مردِ جنگ» است. امّا نمیخواهد جنگهایِ «تریلیون دلاری» را بیندازد.
ترامپ میخواهد برای این جنگ کمترین هزینه هایِ مالی و انسانی را داشته باشد.
اگر من (کژدم) میگویم که جنگی در کار نخواهد بود؛ به این معنی نیست که هر کثافتکاری که «انگل فرزانه» در بیاورد؛ بی پاسخ خواهد بود. بلکه میدانم که ترامپ چه راهی را انتخاب کرده است و تلاش میکند که این جنگ بوسیلهٔ «جنگِ اقتصادی» پایان یابد.
آنهایی که اکنون به شلوارِ مبارکشان ریده و از «مقاومت» سخن میگویند؛ باید بدانند که ترامپ همین را میخواهد. لذا تا میتوانید مقاومت کنید.
کسی که کارش به جایی رسیده باشد که «مقاومت کردن» را تنها راه میداند؛ بدانید که «بی دست و پا» و «ناتوان» است. در گوشهٔ رینگ گیر کرده و در حالِ مُشت و لگد خوردن است.
پیشنهادِ من این است که:
تا کار به جایی نرسیده است که «۱۲ فرمان» به «۲۰ فرمان» تبدیل شود؛ به همین «۱۲ فرمان» ایمان بیاورید و از «پُلِ صراط» بگذرید.
فعلا اراذل و اوباش جمهوری اسلامی در حال سردادن شعار غرای نترسید نترسید ما همه با هم هستیم هستند اراذل سپاه قدس و عقبه فشفشه در خارج هوا می کنند همزمان پلیس داخله طرح ضربتی مبارزه با بی حجابی و سگ گردانی و سبک زندگی غربی می گذارد و بانک مرکزی هم طرح نقره داغ کردن و ترساندن دشمن با ریزش دو هزار تومانی دلار در دو روز ....نترسید نترسید ما همه با هم هستیم
پاسخحذفکژدم شما به طلسم و جادو و ارواح اعتقاد دارین؟
پاسخحذفنه.
حذفکژدوم
پاسخحذفدولار 50 هزاری مثل اینکه خبری نیست . حتی دولار 25000 تومانی هم خبری نیست.
دولار 15000 تومانی هم که رید
همه اینها یعنی جنگ بی جنگ
کسی هم فکر نمی کنه این وبلاگ، تحفه ایست. زیرا یک کسخول مثل تو داره می گردونتش که حتی نمیتونه نوک دماغشو ببینه، چه برسه آینده و وقایع نادیدنی
تو ریدی با این تحلیل هات. چی شد که به روح و طلسم اعتقاد نداری. مشنگ جون، داره اثبات میشه که انسان حتی ذهنش درون بدن خودش نیست، بعد تو به چی اعتقاد داری، مهمه؟
گوزو
آمریکا با ایران جنگ نخواهد کرد. چرا؟
جون این جنگ برای ایران حکم پایان رو داره، پس تا جایی که بتونه با خودش همه رو میکشه پایین. حتی عزراییل
برو گوزو
با تمام این تفاسیر شما چرا این وبلاگ رو دنبال میکنین؟
حذفهمیشه شاد باشی.
حذفکُلّی خندیدم.
پس از آرایش نظامی اخیرِ آمریکا؛ وزیر خارجهٔ عمان اولتیماتوم آمریکا را به «آنگل فرزانه» رسانید و «گُه خوردن نامهٔ شفاهی» انگل فرزانه و «حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» با خود بُرد و به آمریکاییها انتقال داد.
پاسخحذفنتیجه اینکه: «شیعه یعنی جَبَن». ۴۰ سال مرگ بر آمریکا...
حالا که در این ۴۰ سال «تانک فلّاق» و «موشکهای نقطه زن»و «جنگندههایِ فوق مدرنِ فرودگاه نورد»را به خطّ تولید رسانیده اند؛ وقتی آمریکا فقط تکان خورد؛ به خودشان ریدند.
«فلاحت پیشهٔ الاغ» که «خر کیف» شده بود اکنون میگوید: «ما واردِ هیچ جنگی نمیشویم... چه مستقیم و چه نیابتی....»
آقای پوتین نیز با خانم مِرکل و آقای ماکرون دیدار کرده و قبل از اینکه صحبتها آغاز شود؛ هر ۳ نفر زدند زیرِ خنده ....
سپس آقای پوتین گلویش را صاف کرد و به صورتی جدّی به آن دو نفر گفت:
«بابا ... از این بدبختها یک چیزی بخرید... حدّ اقل بیسکویت مینو بخرید... زیره بخرید... رُبّ انار بخرید... تا احساس کنند که قازورات نیستند»
آقای پوتین نتوانست جلو خنده اش را بگیرد و صورتش را برگردانید و تا جایی که میتوانست خندید».
خانممرکل و آقای ماکرون نیز با خنده از صحنهٔ تئاتر خارج شدند.
کژدم گرامی اینقدر مطالبتو دوست دارم که تبلیغ وبلاگت رو در توییتر کردم. سلامت باشی.
پاسخحذفخوانندگان گرامی
پاسخحذفهمانگونه که «دیده» و گفته بودم که «جنگی در کار نخواهد بود»؛ پس از مدّتها دیدید که «جنگی در کار نیست». حرکتهای «فشفشه اندازی» نیز برای خالی نبودنِ عریضه بود. همچنین «یک جنگِ احتمالی» را نیز ترسیم کردم؛ تا ذهنها باز شوند که چرا جنگی در کار نخواهد بود. «شیعه» اهلِ «عربده» است و نه «اهلِ جنگ».
بزرگترین جنگِ شیعیان که در آن پیروز شدند؛ «کشتارِ دوستانِ منتقدِ خودشان» بود که به جنگ نهروان مشهور است. اگر شماها عربده هایشان را باور دارید من «ذاتِ کثیفِ» اینها را میشناسم.
لذا آنهایی که «پومپئو» را «عالیجناب» خطاب میکردند و «عالیجناب بازی» را «پیروزی» می انگاشتند و فکر میکردند که همین فردا و پس فردا؛ به عنوانِ «ساقدوش و سولدوش» در کنارِ نیروهای آمریکا وارد ایران خواهند شد و «دو لُپّی» خواهند خورد؛ بهتر است که به همان «بحثهایِ محفلی» و صدتا یه غازشان برگشته و به استراتژیهایی از قبیلِ «طلاق مسلّحانه» برگردند و «پسته و آبجو»شان را بخورند.
در همین نوشتار و نوشتارهای پیشین نیز گفته ام که «ساقدوش و سولدوش» بودن نیز «لیاقت» میخواهد و هیچ یک از آنهایی که در خارج از کشور عربده میکشند؛ هیچ لیاقتی ندارند؛ مگر آنچه که به عنوانِ «ارثیهٔ شیعی» برایشان باقی مانده است. یعنی «گنده گوزی و عربده کشی».
به هر کسی که دسترسی داشتید بگویید:
آنهایی که به عنوانِ «اپوزیسیون» و یا «اپوزیسیونِ بر انداز» و یا «اپوزیسیونِ جنگ مسلحّانه» میشناسید؛ فوتوکپی همان «تانک فلّاق» و «جنگندهٔ
فوق مدرنِ فرودگاه نورد» هستند.
به همه بگویید که اگر میخواهید کاری انجام دهید؛ «تنها هستید» و اطرافتان پُر از «دروغها» است.
لذا باید خودتان حرکت کنید. بر رویِ پایِ خودتان بایستید.
۴۰ سال است که در «رؤیاها» زندگی کرده اید؛ به این و آن رأی داده اید؛ طرفدارِ این گروه و یا آن محفل شده اید. امّا هر روزتان بدتر از دیروزتان شده است.
تا زمانی که چشمهایتان را باز نکنید و «نبینید»؛ هر آنچه که در ذهن دارید «تصوّراتِ مالیخولیایی» هستند. بحث هایی نیز که در رابطه با این «مالیخولیاها» براه انداخته میشوند؛ بازی با «کلماتِ بی جان» هستند و هیچ ارزشی ندارند.
باید بخوانید و مطالعه کنید؛ کلماتی را که در هیچ واقعیّتی ریشه ندارند را پیدا کنید و به سطل آشغال بریزید. اینگونه است که «فرهنگِ نوین» زاده میشود.
امّا اگر «بخوانید» و زمانیکه «تناقضها» را دیدید؛ به «تعبیر و تفسیر» روی بیاورید؛ آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود. همانطوریکه ۱۳۰۰ سال است که همینگونه است.
اگر ۱۳۰۰ سال را در دورانِ «کشاورزی و دامپروری» به «هَدَر» داه اید.
۴۰ سالِ اخیر را در دورانِ «فرصتهایِ طلایی» از دست داده اید.
«ادامهٔ بالا»
حذفآیا تا به حال فکر کرده اید که چرا با اینکه خود را همیشه «عالِمِ دَهر» و «نژادِ برترِ آریایی» می انگاشته اید؛ تاریخِ ۱۳۰۰ سالِ اخیرتان همیشه تاریخِ از دست دادنها بوده است؟
من «کژدم» به شما به روشنی میگویم:
«اسلام و تشیّع و رژیمِ کثیفِ شیعی و آنهایی که اپوزیسیون مینامید مانندِ چرخدنده هایِ یک سیستمِ پوسیده هستند که ایران را در میانِ خود لِه میکنند» و شماها نیز به طورِ احمقانه ای میگویید:
«چاره چیست؟ ... پس به کجا پناه ببریم؟»
تا زمانی که به دنبالِ «پناه» باشید....
آسمان همین رنگ خواهد بود.
با سپاس..
حذفامیدوارم تا اقبالمون به ما اجازه میده..
برایمان باشی و بدرخشی
با درود به جناب کژدم گرامی . در گویا نیوز چهارشنبه اول خرداد به مقاله ای در مورد داستان چهل ساله ستیز میان ایران و امریکا برخورد کردم که حتما از شما در خواست میکنم به آن مراجعه کنید ظاهرا این مقاله توسط ( یاسین اقطاری ) ؟؟؟ مشاور رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه نوشته شده ؟ که ماجرای ایران و.امریکا را تماما یک زد و بند سیاسی ارزیابی کرده لطفا نظر خودتان را در این مورد بخصوص بفرمایید که باعث سپاس فراوان خواهد بود با احترام . ایرانی گمنام .
پاسخحذفایرانی گمنام گرامی
پاسخحذفهر کسی داستانی برای تعریف کردن دارد.
من (کژدم) به دنبالِ خواندَنِ «تفاسیر و تعابیر» نیستم.
خواندی؟ ... «خوشان خوشان» شدی؟ نوشِ جانِ خودت.
پس از این ....
«مستراحِ ذِهنت» را به این «حمّام» نیاور.
روزی «پیرمَردی تُرک» با «نوجوانی»؛ از رویِ «مِهرِ پدری» سخن میگفت و او را نصیحت میکرد که «این راه» را نَرو.. و .. آنراه را برو...
حذفآن «پیر مردِ تُرک» پس از چند دقیقه فهمید که ذِهنِ آن «نوجوان» در حالِ «جلق زدن» با موجوداتی دیگر است. لذا از او پرسید:
آیا گوش میدهی؟
نوجوان گفت:
«دَدَ ... دَدَ...» ... وقتی که تو حرف میزدی...
آن «مگس» ۸۹ بار بر رویِ آن «کونِ خَر» نشست و ... سپس «پَرید».
ایرانی گُمنامِ گرامی
برو با «مگس» و «کونِ خَر» خودت جلق بزن.
دیگران را دعوت نکُن.
«خَر فهمِ آریاییِ گمنام» شُد؟ .... یا «نَشُد»؟
با درود به کژدم گرامی؛ بعد از سالها خواندن وبلاگ شما و نظرات و پاسخ ها؛ در این مقطع حساس و پرتنش بین ملایان غارتگر و حرامخوار و ترامپ جمهوریخواه و پیرو مکتب ناسیونالیسم امریکایی؛ شما هی تکیه کلامتان بر اینست که جنگی در کار نخواهد بود و ترامپ این دیوثان بی مثال تاریخ را به کون سگ فرو خواهد کرد و تحقیر خواهد نمود و فلان و فلان... اینک بعد از کلی تغییر و تحول و رفتن و آمدن وزیر خارجه عمان و خوابیدن صدای فشفه بازیها به قول حضرت عالی، اخباری مبنی بر ارسال ناو رونالد ریگان و ده هزار تفنگدار دریایی به منطقه؛ بازهم هدف تحقیر و فرو کردن در کون سگ هدف غایی ترامپ است یا بازی چندلایه برای سرنگونی است!خیلی روشن و ترکی واری ازت بپرسم و توهم هر فحشی خواستی نثارم کن تا دلت خالی بشه؛ سوال اساسی و روشن و واضح و بی حاشیه اینست: آیا حکومت ملایان با این تحولات و وقایع منطقه و تفکر ناسیونالیسم امریکایی با حمله نظامی یا حمله محدود از بین خواهد رفت یا نه؟ تو کون سگ یا خر فرو کردن و تحقیر و خوار کردن جواب روشن و واضحی برای من و امثال من نیست؟ نمیفهمم یعنی چه؟! با درود و سپاس بی پایان و با تشکر از فحش های آبداری که در دل یا علنا نثارم خواهی کرد! ارادتمند همیشگی شما آنتی خایمال همیشگی!
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفنظری که شما فرستادید؛ مانندِ حرفهایِ دیگر نیست که میگویند: «برو این مقاله و یا مصاحبه را بخوان و بگو که نظرت چیست؟»؛ نیست و به «آخرِ داستان» می اندیشد و از من نمی پرسد که آیا داستانِ «گوادالوپ» درست است؟ یا نادرست است؟
«داستانِ گوادالوپ» چه درست و چه نادرست باشد؛ به آنچه که من (کژدم) به آن کمر بسته ام؛ ربطی ندارد. داستانِ «گوادالوپ» به دردِ «ژاژخوایان» میخورد تا پس از خوردنِ شام در میهمانیِ آخرِ هفته و نوشیدنِ «آب شنگولی» و پس از خسته شدن از «غیبت کردن در رابطه با اطرافیان»؛ احساسِ «روشنفکری» کنند و به جایِ تعریف کردنِ داستانِ «علی بابا و چهل دُزدِ بغداد» (جویدنِ سقّز) به «آدامسِ مُدرن» (گوادالوپ) روی می آورند.
پرسش شما «رو به آینده» دارد. امّا داستانِ «علی بابا» و «گوادالوپ» و امثالِ این داستانها نوعی «فسیل شناسی» است.
امیدوارم که فهمیده باشید که من (کژدم) به چه کسانی «فحش میدهم» و به چه کسانی «فحش نمی دهم».
امّا گذشته از تمامیِ این حرفها؛ پرسشِ شما نیز بویِ «پرسشهایِ امام زمانی» میدهد. «پرسشهایِ امام زمانی»؛ آن دسته از پرسشهایی هستند که «حضورِ خود» را انکار کرده(خود هیچ پنداران) و به «دَستی الهی = نجات دهنده» چسبیده اند. نمیدانم که تا اینجا «فحش» داده ام؟ یا نّه؟
خودم فکر میکنم که «رکیک ترین فحش ها» را دادم.
پاسخ به پُرسشِ اصلی:
نمیدانم که «سان زو» را می شناسید؟ یا نّه؟
«سان زو» یک «شمن» است که دوربینِ تحقیقاتیِ خود رابر رویِ «دیدَنِ صحنهٔ نبرد» Zoom کرده است.
برخی میگویند که: «سان زو» فقط تدوین کننده بوده است. امّا زمانی که به کتابِ «هنرِ جنگیدن» مراجعه میکنید؛ در آغاز با این اندیشه که با یک «کتاب» روبرو خواهید شد که باید حدّ اقلّ ۱۰۰ صفحه دارد؛ ناگهان همهٔ تصوّرات شما به هم می ریزد. زیرا این کتاب فقط «۱۳ جمله» است.
گذشته از «فُسیل شناسیِ سان زو»...
آن ۱۳ جمله؛ اشاره به «بنیادها» دارند و کسی که با «آیینِ تائو» (آیینِ شمنی) آشنایی ندارد؛ برایِ او آن «۱۳ جمله»؛ همیشه «رازِ سَر به مُهر» باقی خواهد ماند.
«هنرِ جنگیدن» تنها یک «ژنرال» را «خدایِ جنگ» می نامد.
«خدایِ جنگ» آن ژنرالی است که «بدونِ جنگیدن پیروز شود».
شیعیان میگویند که «خالد ابنِ ولید» زمانی که با «خدایِ شیعیان» (علی) روبرو شد؛ ... «کیرَش» را به او نشان داد و «علی» (خدایِ شیعیان) با دیدنِ «کیر» از صحنه گریخت.
«خالد ابن ولید» نشان داد که میتوان «خدایِ شیعیان» را بدونِ «شمشیر» و فقط با نشان دادنِ «کیر» شکست داد.
لذا در «آن لحظه» و فقط «آن لحظه» میتوان گفت که «خالد ابنِ ولید».... نمونه ای کوچک از پیروزی بدونِ «جنگیدن با شمشیر» را به نمایش گذاشت.
آیا پیروزی با استفاده از «نمایِشِ کیر» به جایِ «شمشیر» ... یک معجزه نیست؟
کژدم میگوید: «معجزه ای واقعی و بسیار بالاتر از معجزاتی است که به عیسی و موسی نسبت میدهند».
براستی چرا شیعیان از «خالد ابنِ ولید» تنفّر دارند؟ ... دلیلش بسیار روشن است:
خالد ابنِ ولید؛ با «کیرِ خود»... «الله شیعیان» را شکست داد.
دولتِ ترامپ اینگونه خواهد کرد.
امیدوارم پاسختان را گرفته باشید.
ناشناس گرامی
حذفدیدید که «فحش ندادم». امّا «مثالی تاریخی» زدم.
تمامیِ داستانِ حضورِ «انگل فرزانه» در جمعِ «دانشجویانِ ویژه خوار» و بافتنِ «کُس شعرهایِ قانونِ اساسی» و «ایستاییِ مصنوعیِ قیمتِ دلار»؛ یک سخن برایِ گفتن دارد:
(پروپاگاندایِ «وضعیّت خیلی عادّی است».)
امّا نه تنها «وضعیّت عادّی نیست»... بلکه «خایه هایشان جفت شده است».
نَه راهِ پیش دارند و نَه راهِ پَس.
شعارِ «مقاومت» یعنی همین.
مطالب این وبلاگ به بقای آخوندها کمک میکند. مثلا توصیه به تسلیم ۱۲ فرمان شدن یا قضیه ی پیروزی بدون جنگ.
حذفچَشم.
حذفحتماً
سپاس بی پایان از پاسخ بسیار روشن شما به سوال امام زمانی بنده؛ امیدوارم بتوانم یک روزی شما رو از نزدیک ببینم شاید روزی روزگاری پس از آزادی و نجات این سرزمین به یغما رفته و ویران شده! در خصوص صحبت های شما و سنجیدن نوع پرسش از جنس پرسشهای خود هیچ پنداران و معتقد به دستی الهی=نجات دهنده؛ فکر میکنم شما اکثریت قاطبه این مردم و جامعه فعلی ایران را بهتر از هرکس دیگری میشناسید و بارها در خصوص نبود هیچ نقطه مشترکی بین این جماعت عافیت طلب و دلال صفت داد سخن گفته اید؛ جامعه ای که فقط به پول و ارزش های دلاری و ریالی فکر میکند و حاضر نیست به اندازه نوک سوزنی هزینه متحمل شود؛ جامعه ای که زمان بازداشت یک زن که روسری از سربرداشته یا یک کاسب دوره گرد به شعار کسشعر و حماقت آمیز ولش کن ولش کن بسنده میکند و پس از چندبار تکرار دنبال خرحمالی و تامین معاش روزانه میرود؛ دردهای عمیق این جامعه منفعل را شما بهتر از هر جامعه شناس معاصر و مورخ میدانید؛ شاید اگر بگویم که اتحاد در مردم کوچه و بازار نهایتا به ۵ یا حداکثر ۱۰ نفر برسد ؛ حرفی گزاف نگفته باشم! جماعتی که حاضر نیستند کوچکترین ایثار و فداکاری و از خودگذشتگی برای هموطن خود انجام دهند و در بحثهای جدی میگویند چرا من جانم را به خطر اندازم تا مردمان فلان نقطه شهر یا فلان شهر از مزایای آن بهره ببرند؟ یا چرا من خطر کنم؟! این جامعه نیازمند شوکهای بزرگ و کوبنده است تا مردم در خیابانها به حرکت درآیند و سیل جمعیت امیدوار به شکست این حاکمیت متحد شوند و آن شوک شاید موشکهایی باشند که برخی مکانها را درهم بکوبند و موتور محرک این جماعت بی تفاوت و سردرگریبان باشند! ارادتمند همیشگی شما "آنتی خایمال"! پاینده و سربلند و استوار باشید برای فردای ایران که به مردانی در حد و اندازه شما بسیارتشنه و نیازمند است!
حذفدرود بر کژدم
پاسخحذفکژدم جان اگر یک روز بتونید به گذشته تون برگردید چه کاری رو انجام میدادید که الان بابت انجام ندادنش پشیمون باشین؟
اگر روزی به گذشته باز گردم؛ پرسشی احمقانه است. زیرا هرگز نمیتوان به «گذشته» باز گشت. مگر در فیلمهایِ «ترمیناتور».
حذفتنها پشیمانیهایِ من «پذیرفتنِ مسئولیتهایی» است که یک «گرگِ بیابان» نباید آنها را بپذیرد.
یه سوال دیگه هم داشتم درباره تاثیر مدیتیشن در زندگیتون بود.فرق کسی که مدیتیشن رو انجام میده با کسی نمیده چیه؟شاید فردی مثل بیل گیتس زمانی که پشت کامپیوتر میشینه میتونه تمام افکارش رو روی کامپیوتر بزاره دیگه نیازی به حضور در معابد نداره؟ یا یک مهندس مکانیک و....
پاسخحذفکژدم شکست خورده گرامی
حذفاگر «مدیتیشن» به «بی وزنی» نینجامد؛ دیگر «مدیتیشن» نیست. بلکه «تمرکز» است.
احساسِ «بی وزنیِ فیزیکی» یعنی «پیروزی بر نیرویِ جاذبهٔ زمین».
امّا «مدیتیشنِ عمیق» بایداز این مقوله فراتر بِرَود و بر همهٔ«جاذبه هایِ فکری» پیروز شود و احساسِ «بی وزنیِ فکری» کُنَد.... یعنی «خودش» باشد و نَه «محصولِ دیگران». در چنین وضعیّتی است که که آن شخص میتواند به صورتی واقعی بگوید: «من هستم».... «من بر آیندِ دیگران نیستم»... «من کاملاً خودم هستم» .... «من همه را میبینم».... امّا آنها «مرا نمیبینند» بلکه یک «کاراکترِ تعریف شده» را میبینند... امّا چرا این موجودات از «من» که ظاهراً یک «کاراکترِ تعریف شده» هستم... میگریزند؟
آیا من «دیونه ام»؟ ... و یا به صورتی میانِ «محسوس و نا محسوس» موجودی بیگانه هستم؟.
«بیل گِیتس» یک «شمن» نیست. زیرا اگر بود؛ در خانه ای ۱۴۹ میلیون دلاری زندگی نمی کرد.
زندگی در چنین خانه ای؛ یعنی: «بیماریِ روانی».
من مطالبتون رو که میخونم به نظرم منظورتون از شمن نابغه ها در عرصه های مختلف هستند.مثلا انشتین یک نابغه ی فیزیک(شمن)یا چنگیز یک نابغه ی نظامی(شمن) و... خب چرا به اینها شمن میگین چرا از کلمه ی نابغه استفاده نمیکنین؟
پاسخحذفکژدم شکست خورده گرامی
حذفکشفِ جدیدی نکرده اید.
«شمن» فراموش شده و مردم به نامِ «نابغه» عادت کرده اند.
امّا «شمن» نوعی دیگر از «نبوغ» است.
همهٔ نوابغ «شمن» هستند و من هیچ شکّی در این رابطه ندارم. زیرا «شمن» یعنی «بیننده».
حال اگر «دعوایِ کلامی و نامگذاری» دارید؛ بحثی دیگر است.
«انشتین» یک شمن است. «لئوناردو داوینچی» یک شمن است.... امّا گویا آنانی را که «هزاران زبانِ گفتگو» را آفریدند را فراموش کردید.
همهٔ «آفرینندگان» .... «شمن» هستند.
اگر شمن، شمن بدنیا می آید خب تکلیف ما چیست؟ما تا چه سطحی از پیشرفت میرسیم؟آیا ممکنه نامی از ما در تاریخ ماندگار بشه؟
حذفاگر بخوایم منفعت طلبانه به قضیه نگاه کنیم براساس نظریه تون که چند گونه ی انسانی وجود داره از دید من برای انقلاب یا هر حتی عرصه ی اقتصادی سرمایه گذاری روی انسان سان ها به وضوح نتیجه بهتری داره تا روی شمن ها.یک انسان سان رو با وعده میشه پای انتخابات یا جلوی سرکوبگران وایسوند ولی یک شمن با دیدن واقعیت ها به راحتی وارد حرکت های انقلابی نمیشه.انشتین اگر به به حزب نازی خدمت میکرد شاید سرنوشت جنگ جهانی دوم به شکل دیگه رقم میخورد.
حذفاگر اینگونه فکر میکنید؛ «گاوداری» و یا «مرغداری» باز کنید.
حذفامّا درست گفتید:
«شمن» نه «مرغ» و نَه «گاو» و نَه «گاودار و مُرغدار» است.
«شمن» فقط یک «بیننده» است.
البتّه که «نامی از ماها» در تاریخ خواهد ماند....
حذفمگر «نئاندرتالها» فراموش شده اند؟
«نئاندرتالها» نه تنها فراموش نشده اند؛ بلکه «فیلمهایِ فستیوال «کَن»ی» نیز برایشان ساخته میشود.
به نظرتون حرق ما مهمتره یا یک بیمار روانی(بیل گیتس) ترامپ امروز رییس جمهور آمریکا چون زبان انسان سان ها رو میفهمه ولی ما چی؟اصلا یک حرکت انقلابی هم نمیتونیم سازماندهی کنیم و فقط نظاره گر نابودی هستیم؟
پاسخحذففکر میکنم پاسخِ پرسشِ خودتان را دادهاید و نیازی به روده درازیِ کژدم باقی نمانده است.
حذفکژدم من سوال بالا به شکلی دیگه پرسیدم.از دیدگاه من انسان سان ها (طبقه متوسط و فقیر)محرک تغییرات جامعه هستند پس باید به زبان اونها صحبت کرد تا اتحاد شکل بگیره نه به شکل یک ضمن که واقعیت هایی رو میبینه که اونا نمیبینن
حذف«انسان سان» بودن ربطی به ثروت و فقر ندارد.
حذفهمهٔ روسپی زاده هایی که در رژیمِ ننگینِ شیعی «ثروتمند» هستند؛ انسان سان هستند؛ چه «آقاها» و چه «آقا زاده ها».
تمامیِ وجودِ نکبت بارِ «اپوزیسیون» نیز با آجرهایِ «انسان سانها» ساخته شده است.
«سیستمِ پوسیده» یعنی: «همین».
لطفاً روده درازی نکنید و «فکر» کنید.
شما به زبانِ «فقیران» صحبت کنید.
من (کژدم) بلد نیستم.
شیعهٔ عربده کِش و «بُزدل» یعنی این:
پاسخحذفhttps://tinyurl.com/y5duw5mu
حال که پس از دادنِ «گُه خوردن نامهٔ شفاهی» به «وزیرِ امور خارجهٔ عمّان» خیالشان از «جنگ» راحت شده است ... «قهرمان» شده اند.
کژدم بهتون پیشنهاد میکنم فیلم saw و shutter island و inception رو نگاه کنین ارزش دبدن رو دارن.
پاسخحذفاگر وقت داشتم؛ حتماً.
حذفمطمعنم بعد ديدن اين فيلم ها از من بابتش تشكر ميكنين فيلم inception شاهكار و نبوغ نولانه كه بايد چند بار ببينين
حذفمطمعنم بعد ديدن اين فيلم ها از من بابت معرفيش تشكر ميكنين و نبوغ كريستوفر نولان رو تحسين ميكنين
حذفکژدم جان
پاسخحذفمبحثی داشتی بنام هوش. یا در قسمت کامنت ها بحثی بود. لینکش را نداری؟
یا اگر حوصله اش را داری به اختصار نظرت را در مورد هوش بنویس. سپاس
کژدم گرامی با درود
پاسخحذفکژدم عزیز سوالی که پس از مطالعه ی وبلاگ شما به ذهن من نیز رسیده این است که چرا نوابغ یا انسان و شمن طبق تعریف شما با اینکه می تونن مسائلی رو ببینن که با گذشت نسل ها و قرن ها زمان باز هم برای اکثریت حتی قابل تصور هم نیست به طور مثال نسبیت عام انیشتین که مفاهیم فضا و زمان رو به کلی متحول کرد یا فیزیک کوانتوم ولی این افراد نمی تونن سیاست رو درک کنن،در گذشته آتش زده می شدند سرشان قطع میشد اکنون هم به عنوان ابزاری در دست گلوبالیسم از آن ها سوء استفاده میشود چرا همیشه از دست سیاست مدارها به این کشور و اون کشور فرار میکنن؟اصلا انگار با سیاست مثل آب و روغن هستند.به نظرتون چرا اون دیدن که فیزیک کوانتوم رو می بینه نمی تونه برای برنامه ریزی و پیشبرد جامعه انسانی چیزی رو ببینه؟ مطمئنا اگه جهان به دست این افراد اداره میشد قطعا از اکنون قرن ها جلوتر بودیم،نمونه ی بارز این افراد که به نظر من با تعریف شما از شمن هماهنگی دارد گریگوری پرلمن است که چندسال پیش مسئله Poincare conjecture برای بعد سوم را اثبات کرد، این شخص پس از اثبات این مسئله برنده یک میلیون دلار از موسسه ریاضی کلی و همینطور مدال فیلدز شد اما هیچکدام از آنها را نپذیرفت و به جای آن همراه مادرش در یک اتاق کوچک زندگی میکند،نه علاقه ای به پست و مقام دارد و نه به پول و شهرت نه دعوت کرملین را پذیرفت نه دعوت mit را. اگر شما این افراد را شمن می دانید پس شاید جواب این سوال را نیز بدانید چون بالاخره این سوالها پس از مطالعه وبلاگ شما به ذهن هرکس از جمله من میرسد، به نظر خودم که یک شمن در صورتی میتواند یک شمن باشد که از هرگونه وابستگی به هر مسئله ی دنیوی و مادی به دور باشد سیاست بزرگترین مسئله ی دنیوی است که یک نفر می تواند درگیرش شود فقط و فقط شارلاتان بازی است و دروغ و ریا و کشت کشتار.شاید چون این افراد به قول شما شمن متولد می شوند نمی توانند اینگونه باشند، تا نظر شما چه باشد. ممنون
ناشناس گرامی
حذف«نوابغ» فقط «بیننده» هستند و نّه «اَکتیویستِ اجتماعی و سیاسی».
«نوابغ» از «بازیهایِ علمی» لذّت میبرند و «خَر کیف» میشوند.
«نوابغ» به مسائل سیاسی و اجتماعی با دیدهٔ «خوار اِنگاری» نگاه میکنند و از اینکه موجوداتِ «انسان سان» اینهمه درگیرِ مزخرفات هستند؛ تعجّب میکنند.
دلیلِ روشنی نیز دارد:
«نوابغ» هرگز بر رویِ مسائلِ سیاسی و اجتماعی «حسّاس» نبوده و این مقوله را «حماقت» پنداشته اند.
نتیجهٔ کژدمی اینکه:
نوابغِ کنونی؛ ذهنِ بسیار «محدود شده»ای را بر خود تحمیل کرده اند.
یک میلیمتر حرکتِ «کهکشانِ راهِ شیری» برایشان یک «کشفِ بزرگ» است. امّا «مشکلاتِ همسایگان» یک «مسئلهٔ بی ارزشِ تکراری» می نمایَد که راهِ حلّی ندارد. لذا نتیجه میگیرند که «خرها را به حالِ خودشان» بگذار.
کژدم از دید شما بعد از مرگ انسان چه سرتوشتی رو دنبال میکنه؟
پاسخحذفهر زمان که عدّهٔ زیادی از آنهایی که مُرده اند؛ آمدند و به زنده ها گفتند که پس از مرگ چه میشود؟ میتوان به کمک آنها وارد این بحث شد.
حذفدرود بر کژدم
پاسخحذفکژدم در پاسخ به یکی سوالاتم گفتین مدیتیشن عمیق به بی وزنی فکری میرسه.اگر اشتباه نکنم منظورتون از بی وزنی فکری یعنی کنترل ذهن خب پس میتونیم بگیم یک مسلمون با خوندن نماز در واقع همون کاریه انجام میده که یک نفر با مدیتیشن در معابد بودا انجام میده؟ یا مثلا فرق بین بودا و مولانا و کاستاندا در چیه؟ایا دیدگاه هر سه تای اینا نسبت به زندگی و خودشان یکسانه؟
خواندنِ نماز و یا سرودنِ «مانترا»ها در معابدِ بودایی؛ هیچ ربطی به «مدیتیشن» ندارند. هر چند که معابدِ بودایی تنها مراکزی هستند که به «آموزشِ مدیتیشن» مشهورند.
حذفاگر آن راهبِ بودایی یک «مدیتیتورِ واقعی» بود؛ هرگز از راه دادنِ من در «معبد»؛ سر باز نمیزد.
هرچه بیشتر فکر میکنم؛ بیشتر به این نتیجه میرسم که اگر آن «راهبِ بزرگوار و پیامبر گونه» را در خیابان «مسخره کرده ام» ... باز هم کَم بوده است.
اگر این قُرمساقهایِ نماز خوان؛ «مدیتِتور» هستندو با «بودا» فرقی ندارند؛ چرا خود را به یک «گونی برنج» و یا یک «حلبی روغن» میفروشند؟
چرا از «گورهایِ تقلّبی» (گورِ حسین و علی)؛ شفا میخواهند؟
«شکست خوردهٔ گرامی»
خَر خودِتی.
من درباره ی پیروان نپرسیدم درباره کارهای که انجام میدند پرسیدم که چه نیتی رو دنبال میکنه.زمانی که مسلمانان دور هم تو مسجد یه حرکت تکراری رو با سکوت پنج بار انجام میدن خب این یعنی چی؟
حذف«این» یعنی:
حذف«گلّه بودن». «پیرو» بودن؛ «هوادار» بودن.....
«همه چیز بودن» ... الّا... «خود بودن».
اسرائیل نیز دچارِ بیماریِ «هارپ» شده است.
پاسخحذفآمریکا چنان اسرائیل را با «هارپ» زد که نمی توانید تصوّر کنید.
https://www.dw.com/fa-ir/welt/a-48867181
آمریکایی ها یک «عصا» دارند که «ابرها» را با آن جا بجا میکنند. همچنین یک مجموعه از «بشقابهایِ ماهواره ای» دارند که خیلی فاجعه به بار می آورد.
فقط خدا میتونه پشت و پناهِ ما باشه.
اگه این «هارپ» و آن «عصا» را یک جا تویِ کونمون فرو کنند....
«زاینده رود» تبدیل به «دوغ رود» میشه...
حیف که «نیمّّّ میشه»
سلام کژدم گرامی
حذفاین اراجیف دویچه وله وگرمای مورد اشاره و تحلیل مسخره به درد عمه نویسنده میخوره
این چه ماله کاشی است برای این فاسطینیان مفتخور؟همه میدانند که این کار عوضی های مفتخور است و هنری نیز نیست . بالن های اسباب بازی ساخت چین و اضافه کردن مقداری پنبه بیشتر
و این مسلمانان نمیدانم چه منطقی دارند 1- فلسطین از عهد باستان وطن قوم یهود بوده است و تاریخ فتح و شکستها همه موید این موضوع میباشد
2- در قرآن بیان قردیده که خداوند به قوم یهود وعده تجمیع در ارض موعود و سروری جهان را داده است . ارض موعود مگر کجای سطح زمین را شامل میشود ؟
3- فلسطینی ها با اختیار و اراده به یهودیها زمین غصبی را که ملک اجدادی یهودیان بود به آنان دوباره فروختند
کژدم گرامی آیا شما خود به این سطح از مدیتیشن یعنی بی وزنی و غلبه بر جاذبه ی زمین رسیده اید؟ یا این فقط باور و اعتقادتان از مدیتیشن است
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفمن (کژدم) آنچه را که تجربه نکرده باشم؛ به خوردِ مردم نمیدهم. زیرا بر خلافِ «رَوَندِ دیدن» است.
زمانی که به تمرینِ «مدیتیشن» آغاز میکنید؛ بسیار «دِل به هم زَن» و «غیرِ قابل تحمّل» است. دلیلش نیز بسیار ساده است:
میخواهید به «ناکجا» سَفر کنید؛ امّا این سَفَر از شما میخواهد که هیچ «بار و بندیل» نداشته باشید. روشن ترین مسئله این است که «شما» به عنوانِ «موجودی تعریف شده در محیطِ مشخّص» که سالیانِ سال تجربه کرده است؛ در برابرِ «سَفر» مقاومت خواهید کرد.
امّا اگر «عزم»؛ «جذم» باشد؛ پس از مدّتی «موجودیّتِ کنونی» گام به گام «تسلیم» می شود.
آنهایی که تجربهٔ «مدیتیشن» دارند؛ میدانند که زمانی که آغاز میکنند؛ نقاطِ گوناگونِ «بَدَنِ فیزیک» شروغ به احساسِ «خارِش» میکنند.
نوکِ بینی میخارد.... با انگشتتان میخارانید.
پهلویتان احساسِ خارش میکند؛.... پهلویتان را میخارانید....
کَفَ پایتان می خارَد... آنرا نیز می خارانید.
اگر همینگونه ادامه دهید؛ «بازنده» خواهید بود.
این «خارش ها» نشانهٔ مقاومتِ « بدنِ فیزیکی» و «روحِ شما» است.
در «اسباب کشیِ معمولی» از خانه به خانهٔ دیگر نیز اینگونه «اضطرابها» وجود دارند.
آنچه که من (کژدم) به طورِ شخصی برایِ چند بار تجربه کرده ام اینگونه بوده است:
در پیاده رو راه میروم؛ ناگهان مانندِ یک «معتاد» میخواهم در حالِ راه رفتن «مدیتِیت» کُنم. به خاطرِ اینکه یک «مدیتِتورِ حرفه ای» هستم؛ (منظورم اکنون نیست)؛ با یک «بشکن زدن» به خلسه میروم. گویی که صورتت را از این سو به آن سو بر میگردانی. پس از «جا به جا شدن» احساس میکنم که «راه نمی رَوَم» بلکه پاهایم به زمین نمیرسد؛ ... گویی که با فاصله ای اندک از زمین در حالِ حرکت هستم. امّا به پاهایم نگاه میکنم و میبینم که بر رویِ زمین گام بر میدارند. سپس متوجّه میشوم که رهگذرها به طورِ عجیب غریبی به من نگاه میکنند.
لذا نتیجه میگیرم که یا من یک «دلقک» و یا «دیوانه» هستم؟ و یا اینکه اتّفاقی در حالِ افتادن است که نّه برایِ من و نّه برایِ رهگذرها «حالتی عادّی» نیست.
امّا نتیجهٔ اصلیِ این «نتیجه گیری»... «وحشت» است. از وضعیّتی که در آن قرار دارم؛ «وحشت» میکنم.
اگر این «وحشت» کنار گذاشته نشود؛ میتوان ادامه داد.
این وحشت؛ آخرین حربهٔ «بدنِ فیزیکی» و «روح» است که جانشینِ همان «خاریدنها» شده است.
اگر بخواهی ادامه دهی... باید از این مرحله نیز بگذری.
«احساسِ بی وزنی»؛ دلیل بر «بی وزنیِ فیزیکی» نیست. امّا این احساس؛ حرکاتِ فیزیکیِ شما را تحتِ تأثیر قرار داده و موجبِ تعجّبِ «رهگذران» میشود.
فقط به عنوانِ یک «رهگذر» تصوّر کنید که فردی در پیاده رو در حالِ «اَدا و اطوار در آوردن» است.
بگذریم....
امیدوارم که «راه رفتنِ مسیح بر رویِ آب» را فهمیده باشید.
حذفمتوجه منظورتان از احساس بی وزنی می شوم، اما گفتید که منظورتان اکنون نیست، یعنی اکنون دیگر مدیتیشن نمی کنید؟ اگر نه دلیلش همان وحشتی بود که گفتید؟ چون تا حدودی می توانم تصور کنم که چه نوع وحشتی منظورتان است، یا مسئله ای دیگر باعث دوری شما از چنین تجربه ی شگفت انگیزی شده است چون راستش را بخواهید نمی توانم تصور کنم چگونه می توان همچین احساس آرامش و کمالی را کنار گذاشت، و یک سوال دیگر اینکه آیا رسیدن به مدیتیشن عمیق به محیط هم وابسته است مثلا باید حتما مثل معابد بودایی در طبیعت بود یا خیر چون به نظر خودم زمانی می توان یک مدیتیت واقعی بود که بتوان در هرشرایطی مدیتیشن کرد نه صرفا در بهترین حالت یعنی در دورافتاده ترین کوه ها. با عرض پوزش به دلیل طولانی شدن متن
حذفناشناس گرامی
حذفمن بر آن «وحشت» چیره شده بودم. آنچه که راهِ مرا «کَج» کرد؛ اندیشهٔ بوجود آوردنِ دگرگونی در گسترهٔ اجتماعی بود.
من همیشه گفته ام که «بودا» و «نیچه» اگر فکر میکردند که میتوانند همه را «بودا» و «نیچه» کنند؛ به دام افتاده و شکست خوردند. امّا من (کژدم) هنوز از رو نرفته ام و همچنان فکر میکنم که میتوان اینکار را کرد. به شرطی که مانندِ «بودا» و «نیچه» خیالپردازی نکنیم و برایِ «ظهورِ نژادِ پنهان» تلاش کنیم. یعنی اینکه: «با کمکِ دانش و تکنولوژی؛ همه را به بودا و نیچه و انشتین و لئوناردو داوینچی تبدیل کنیم»
تا این «گندابِ کنونی» خُشک شود.
و گرنه؛ حسابمان با «کرام الکاتبین» است.
رادیو فردا تیتر زده است که: «قدّ ایرانیها کوتاهتر میشود»....
پاسخحذفچند سالِ پیش؛ BBC تیتر زده بود که «قدّ ایرانیها بلندتر میشود».
آیا میبینید که شما را چگونه «کیر» کرده اند؟
در بازهٔ زمانیِ حدّ اکثر ۴ ساله؛ آنهایی که «بلندتر» میشدند ... به «کوتاه تر شدن» روی آورده اند؟؟؟!!!!!!!!
تا کِی میخواهید همچنان «کاه و یونجه» بخورید تا مدالِ طلایِ «روشنفکر» و «اهلِ مطالعه» بگیرید؟
آیا فکر میکنید که «زندگیِ واقعی» مانندِ «یورو ویژن» است؟
این بی شرفها اگر «مشتری» نداشتند؛ این تیترها را نمی زدند.
حذفاگر «مشتری» دارند و موضوع به «ایرانیها» مربوط میشود؛ بدانید که رادیو فردا و BBC اشتباه نمیکنند؛ بلکه این «ایرانیها» هستند که برایشان فرقی میانِ «کاه» و «یونجه» وجود ندارد... و همچنان «نژادِ برترِ آریایی» هستند.
راستی شماها (خوانندگان) چه هستید؟
آیا بالاخره قدّتان در حالِ کوتاه شدن است؟ یا بلند تر شدن؟
البتّه میگویند که «کیرِ خَر» در تابستان «بلند و آویزان» میشود و در زمستان گویی که همان اُلاغ اصلاً «کیر ندارد» (یعنی خیلی کوتاه شده است).
نتیجه اینکه:
باید قدّ «نژادِ آریایی» را با «سرما» و «گرما» اندازه گرفت.
نتیجه اینکه:
«بی هویّت»هایِ «گُنده گوز» هستند.
به من اعتراض نکنید ... به مغزهایِ خَرِ خودتان و «کارخانه هایِ تعمیقِ خریّت» اعتراض کنید.
من (کژدم) فقط آیینه هستم.
شکستنِ آیینه؛ «خَر» را «انسان» نمی کُند.
لطفاً در رابطه با «آیینِ شمنی» و «مدیتیشن» و مقوله هایی ار این نوع؛ بحث راه نیندازید.
پاسخحذفاین وبلاگ برایِ ترویجِ مدیتیشن و یا تبلیغِ آیینِ شمنی راه اندازی نشده است.
کژدم اتحادیه اروپا تو دوره ی اول ترامپ احتمال فروپاشیش هست؟یه خبر مهم هم که بهش نپرداختین استعفای ترزا می هست که میتونه دلایل جالبی داشته باشه
پاسخحذفمن واقعاً نمیتوانم بفهمم که شعارِ مزخرفِ «فروپاشی اتّحادیهٔ اروپا» را چه کسی در دهانِ مردم انداخته است؟
حذفحتّی طلاقِ سادهٔ یک زوج مشکلات زیادی دارد؛ نه تنها در ایران بلکه در کشورهای غربی نیز همینگونه است. تجزیهٔ آب به اکسیژن و هیدروژن (فروپاشیِ آب) نیز به همین سادگی انجام نمیگیرد.
ترامپ نیز به دنبالِ فروپاشی اتّحادیهٔ اروپا نیست. بلکه «روسها» به دنبال آن هستند.
ترامپ میخواهد فقط آبِ رفته به رودخانهٔ «گلوبالیسم» را به سمت آمریکا برگرداند.
برکسیت یک زنگِ خطر برایِ «اتّحادیهٔ اروپا» است. امّا زنگِ خطرِ فروپاشی نیست؛ بلکه زنگِ خطرِ «تنهایی» است.
فروپاشی کلمه ای بسیار بزرگتر از «خدا» است.
به نظرِ من «شما» بهتر است که به جایِ «پرسشهایِ رمل و اسطرلابی»؛ اندکی به شیوهٔ «طبیعت گرایانه» فکر کنید.
خب زمانی که احزاب راست افراطی بر مسند قدرت بشینن پناهنده ها رو بیرون بریزن خب نهایتا شاید اتحادیه فقط در حد بازی فوتبال ارزش داشته باشه.از دیدگاه من ترامپ اروپا رو به دو دسته تبدیل میکنه.دسته ای که آمریکا ازش حمایت میکنه و دسته ای که نه.به نظرم هولوکاست بعدی نه مال یهودی ها بلکه مسلمانان
حذفمشکلِ ترامپ اروپا نیست. بلکه مشکلِ اصلی او «گلوبالیسم» است. این «گلوبالیسم» است که چین را به این شکلِ کنونی در آورد. اروپایِ کنونی توسّط گوبالیستها اداره میشود. «برکسیت» ظاهراً جدایی از اتحادیهٔ اروپا است؛ امّا در واقع جدا شدن از «گلوبالیستها» میباشد.
حذفدر رابطه با «هولوکاست برای مسلمانها» باید بگویم که احتمالِ چنین اتّفاقی وجود دارد. امّا رَوَندی هدایت شده از طرفِ حکومتها نخواهد بود؛ بلکه شاید نتیجهٔ نبرد در میانِ «به حاشیه رانده شدگان» باشد.
خوانندگان گرامی
پاسخحذفاین وبلاگ اکنون توانسته است ۲ نام را به فرهنگِ سیاسی اضافه کُند:
۱- «سپاهِ پاچاهار دارن».
۲- «َاَنگلهایِ صفوی».
این مسئله نشان از «نفوذِ فکریِ این وبلاگ» دارد.
بسمه تعالی
پاسخحذفسال گوزمرگ اسدولا کیرخدا ، امام اول شیعیان بر کژدم و یارانش تبریک و تسلیت.
کژدم جنگ تجاری چین و امریکا به جای حساس رسیده چینیها دیگه نمیخوان اپل بخرن همین موضوع باعث کاهش سهام اپل شده چون چین جمعیت زیادی داره این موضوع باعث کاهش محبوبیت ترامپ تو امریکا نمیشه
پاسخحذفبه تُخمِ چپِ «حضرتِ عبّاس» که چینیها نمیخواهند «اپل» بخرند!!!!!
حذفمگر قرار بود که پس از «دزدیدنِ تکنولوژیِ آمریکایی» باز هم «اپل» بخرند؟
نمیتوانم بفهمم که چرا «حال» را خدایِ خود می انگارید؟
«آینده» را خدایِ خود قرار دهید.
اگر «حال» خدایِ شما باشد؛ در همین «مستراحِ حال» خواهید ماند.
امّا اگر «آینده» را خدایِ خود قرار دهید...
راه هایِ زیادی برایِ «پیمودن» وجود دارند.
چرا با «حال = اکنون» جلق میزنید؟
حتّی اگر قرار است که همگی فقط «جلق بزنیم»....
چرا با «آینده» جلق نزنیم؟
اندکی «کیفیّت» را به «جلقِ فکریِ خود» ... بیفزایید.
ماچ
ماچ
ماچ
در اينجا سؤالی که مطرح ميشود اينست که آيا ميتوان حتی آثاری از آانچه آمادگی جنگ را در وجود انسان «ايرانی» شعله ور ميکند یافت یا خير؟
پاسخحذفاين سؤال خود سؤالهای بسيار ديگری را بوجود ميآورد و اگر با آگاهی با آنها روبرو نشود، باعث دردسرميشود و گيجی و گنگی بهمراه دارد.
بايد از خود پرسيد که چه انتظاری ميتوان ازانسان «ايرانی» داشت؟ پيرو چه ارزشهائیست؟ چه باوری دارد؟ گرچه اين سؤالات فقط بنظر ساده ميرسند ولی پاسخ به آنها کار آسانی نيست. تنها با آشنائی عميق به ارزشهای فرهنگی و اجتماعی ودگرديسی آن در طول يک هزاره ونيم از يک سو و
بهرهبرداری از علوم فلسفهٔ سياسی، روانشناسی (روانشناسی توده)، تاريخ، ژنتيک و اندکی رياضی احتمالات از سوی ديگر، ميتوان به عمق فاجعه در درون و برون انسان «ايرانی» پی برد. انسان «ايرانی» امروزی مترادف است با يک «کوکتِل» از احساسات رنگارنگ که در حد نهايت حاصل و نتيجهٔ ارزشها و باورهای مخلوط شدهٔ اوست. اين ارزشها و باورها چه هستند، از کجا آمده اند؟
اکثريت مردم اين آب و خاک مسلمان و شيعه هستند.
بخش بزرگی از اين مردم اهل تشيع و احساس آنها درمقابل ارزشهای اسلامی-تازی بمراتطب قویتر از احساس آنها به ارزشهای ايرانيست: تفريق اين ارزشهای اسلامی-تازی از وجودشان چيزی که حتی کمترين نزديکی به ارزشها و هويت ايرانی را داشته باشد باقی نخواهد گذاشت. احساسش به او ميگويد: برای الله بجنگ، برای تخم و ترکهٔ تازيت بجنگ، برای حسن و حسين بجنگ… واو با نگاهی احمقانه و بدون چون و چرا از اين فرمان اطاعت ميکند.
بخش ديگر اين مردم بيمار است. بیماری او ناشی از مسموميت از سمی بنام اسلام است که به او تزريق شده و پس از گذشت زمان او را تبديل به يک انسان بیخاصيت کرده که ميتوان با هر موزيک برقص درآورد.
بخش سوم که در اقليت هستند و عقب نشينی کرده و در انتظار اين هستند که ناپديد شوند.
در جمع ميتوان گفت: خير، هيچ گروهی و يا سازمانی آمادگی شرايط برای جنگ را ندارند