۱۳۹۱ اسفند ۲۵, جمعه

نگاهی به شرایط کنونی ایران و خاورمیانه

سوریه در صدر جدول باختهای استراتژیک رژیم اسلامی ایران

هیچیک از تحولاتی که رژیم ولی فقیه فرزانهٔ عالمیان با آن روبرو است؛ به اندازهٔ تحولات خاورمیانه و بویژه فروپاشی دژ هلال شیعی در فروپاشی رژیم نقش نخواهد داشت. 
شاید بعضی ها بگویند که پس نقش مردم و جنبش آزادیخواهی در کجاست؟ پاسخ این است که به یمن وجود رهبران دانا و فرهیختهٔ دانش آموخته در مکتب «موسسهٔ سوروس» و کتابچهٔ آشپزی «جین شارپ» و اتلاف وقت با ژاژخایی های بیمایه و بی محتوایی همچون بحثهای شبه آکادمیک کلیشه ای در رابطه با مفاهیم سیاسی گوناگونی که هیچ یک از آن بحثهای کلیشه ای به خاطر «بومی نبودن» قدرت آفریدن حرکتی جدی را ندارند؛ مردم به تنها چیزی که نمی اندیشند «جنبش» است و هنوز تا زمانی که مردم به فکر تغییر و انقلاب بیفتند فاصله ای وجود دارد که این فاصله را تنها دو عامل میتوانند پر کنند.
نخست: ظهور جریانی نوین و قابل اعتماد و عملگرا که نه تنها به زبانی بومی سخن میگوید و مردم را به مدینه های فاضلهٔ دیگران و خواندن جزوهٔ «جین شارپ» دعوت نمیکند؛ بلکه آنها را با اهداف ملموسی که ارزش مبارزه دارند آشنا میکند و همچنین مطرح نمودن حوادث احتمالی آینده  و راههای مقابله با آنها را به مردم مینمایاند.
دوم: حادثه ای مانند افتادن در دیگ آب جوش. اگر چنین حوادثی رخ بدهند که با توجه به تاریخچهٔ رفتاری حکومت ترکهای عثمانی و کشورهای عربی (افغانستان-عراق-لیبی-سوریه) به هیچ وجه دور از انتظار نیست؛ مردم به تکاپو خواهند افتاد؛ اما این تکاپو  در آغاز بیشتر برای حفظ جان و مال و خانواده هایشان خواهد بود. من این حوادث را نیز یکی از نتایج بسیار محتمل فروپاشی کامل هلال شیعی میدانم که در بسیاری از نوشته ها به آن پرداخته ام. اگر چنین شرایطی بوجود آید نخستین عکس العمل مردم در رابطه با ژاژخایانی که خود را نخبه های سیاسی میپندارند لعن و نفرین و متهم کردن برحق آنها به «خیانت و حماقت» خواهد بود و تا زمانی که دوباره سازمان یابند تا آنچه را که از دست داده اند؛ دوباره باز ستانند؛ زمان بسیاری طول خواهد کشید و با شرایطی مشابه سوریه دست به گریبان خواهیم شد. اگر اپوزیسیون قلابی در شرایط آرام کنونی از پاسخگویی به نیازهای عملی جنبش برای سرنگونی رژیم عاجز است؛ و حتی نمیتواند بفهمد که چکار باید کرد؟ در چنان شرایط طوفانی مانند خر در گل خواهد ماند.

ماجرای سوریه به کجا کشیده است؟

اکنون نبردهای سنگینی در منطقهٔ رها شدهٔ جولان در خاک سوریه میان ارتش سوریه و نیروهای تحت امر حزب الله لبنان در یک سو و نیروهای سلفی- جهادی و ارتش آزاد سوریه در سوی دیگر در جریان است و نیروهای تحت امر حزب الله لبنان و سپاه قدس تلفات سنگینی را متحمل میشوند که به خاطر بومی بودن این نیروها (لبنانی-سوری) در خبرها اشاره ای به آن نمیشود و معاون وزیر امورخارجهٔ رژیم ناب محمدی میگوید که رژیم اسد بحران امنیتی را پشت سر گذاشته است (اینجا). دامنهٔ این نبردها که در دو هفتهٔ اخیر به مرزهای لبنان کشیده شده بود؛ اکنون به درون خاک لبنان کشیده شده است (اینجا) و (اینجا) که اگر به مطالبی که در بیانیهٔ شورای امنیت دقت کنید؛ دیگر سخن از درگیریهای مرزی نیست و گنجانیده شدن «احترام به حق حاکمیت لبنان» به خاطر تهدید اخیر بشار اسد به بمباران لبنان در آن گنجانیده شده است. اکنون وضعیت نظامی در مرزهای سوری و لبنان طوری است که هیچ نیرویی حاکمیت کامل بر آنرا ندارد و مناطق دست به دست میشوند و نبردی فرسایشی در جریان است
نیروهای سلفی-جهادی توانسته اند شبکه های وسیع شبه نظامی از بغداد تا دمشق را سازمان دهند که نقش بسیار مهمی را در آیندهٔ بعد از فروپاشی رژیم بشار اسد در لبنان و عراق و سوریه و ایران بازی خواهند نمود. همانگونه که در مقالات پیشین گفته بودم؛ اگر در زمان نوشتن آن مقالات تعداد نیروهای سلفی-جهادی بالغ بر ۱۷ هزار نفر بودند؛ اکنون به بیش از ۲۵ هزار نفر رسیده است و همچنان در حال رشد است.
کشتیهای جنگی حامل نیروهای جایگزین ادواری روسیه که به سوی بندر طرطوس حرکت کرده بودند؛ در بیروت لنگر انداخته اند و احتمال خروج کامل نیروهای روسی از بندر طرطوس و مستقر شدن نیروهای جایگزین در بیروت به خاطر پیشگیری از درگیر شدن با نیروهای ارتش آزاد سوریه و نیروهای سلفی-جهادی شدت گرفته است. معنی دیگر استقرار ۷۰۰ تن از نیروهای ویژهٔ روسیه در بندر بیروت این است که «لبنان سنگر بعدی است» و به مفهومی دیگر: «خداحافظ حزب الله».....
همانگونه که پیش بینی میشد رژیم ناب محمدی برای نجات رژیم اسد و حزب الله لبنان هر روز بیشتر از روز پیش در باتلاق نبردهای پر هزینهٔ سوریه در گیر میشود و هر چه بیشتر شکست میخورد؛ بیشتر تشنهٔ جبران باختهای خود میگردد. (اینجا) 
«خنک آن قماربازی که بباخت هرچه بودش .... بنماند هیچش الّا هوس قمار دیگر»

انگلستان و فرانسه

مقامات پاریس و لندن که هر دو پایتخت به طور سنتی پرورش دهندگان اسلامگرایان گوناگون به بهانهٔ دموکراسی هستند و مجموعه ای از حیوانات گوناگون اسلامی را در «باغ وحش مخصوص» نگهداری میکنند؛ اکنون برای مستحکم کردن جای پای خود در سوریه تصمیم به تسلیح ارتش آزاد سوریه گرفته اند و به عنوان دو عضو بسیار موثر اتحادیهٔ اروپا؛ خواهان همکاری سایر کشورهای اروپایی میباشند. حرکت اخیر انگلستان و فرانسه نشان میدهد که عربستان سعودی و قطر از تقویت نیروهای سلفی-جهادی عقب نشینی نکرده اند و آیندهٔ سوریه و لبنان میتواند منافع این دو کشور بویژه فرانسه را به خطر اندازد و انگلستان نیز به غیر از نقش خود؛ نقش نیابتی آمریکا را هم بازی میکند. این خبر مهم نشان میدهد که زمان زیادی برای سقوط رژیم اسد باقی نمانده است.

اسرائیل و آمریکا

اسرائیل با اینکه خود را آمادهٔ ورود گسترده به معادلهٔ لبنان میکند؛ اما همچنان در حال مطالعهٔ نتایج نبردی است که در حال گسترش به درون خاک لبنان و عراق میباشد و منتظر درگیری و اتلاف نیروی همه جانبهٔ سپاه قدس در لبنان و عراق است. مشکل اسرائیل در لبنان و سوریه بدون دخالت مستقیم حل نخواهد شد؛ زیرا اگر اسرائیل و حزب الله لبنان در شرایط «صلح مسلح» هستند؛ قدرت گرفتن چنین نیروهایی در سوریه و لبنان پای کشورهای دیگری را به معادله خواهد کشاند (ترکهای عثمانی-عربستان سعودی-قطر-پاکستان).
اظهار نظر اخیر آقای باراک اوباما در رابطه با مدت زمان (یک سال) مورد نیاز رژیم اسلامی ایران برای ساختن یک بمب اتمی؛ تنها یک اظهار نظر معمولی نبود. با توجه به سخن دیگر ایشان مبنی بر اینکه هرگز نخواهند گذاشت که رژیم اسلامی ایران به بمب اتمی دست یابد؛ برآیند این دو جمله را در آستانهٔ سفر ایشان به اسرائیل باید به عنوان پاسخ مثبت به خواستهٔ آقای ناتانیاهو به حساب آورد که از آمریکا میخواهد که ضرب العجلی برای مذاکرات هسته ای با رژیم اسلامی ایران تعیین کنند. به کلامی دیگر این سخنان آقای باراک اوباما یک «اولتیماتوم» در پوشش لفافهٔ سخنوری دیپلماتیک میباشد.

رژیم ناب محمدی-صفوی حاکم بر ایران

تبلیغات گستردهٔ رژیم برای ایجاد شور انتخاباتی و از سوی دیگر اعتراف محافل امنیتی رژیم در بی اثر بودن تبلیغات؛ نشان میدهد که رژیم خانه به خانه به دنبال جمع آوری مردم است و دیگر حتی لزومی به تحریم انتخابات از سوی گروههای اپوزیسیون قلابی باقی نمانده است و مردم در حال رسیدن به اوج یأس سیاسی هستند و برایشان فرقی نمیکند که کدامین شغال و کفتاری بر سر کار بیاید؟ مدتی است که لحن تبلیغاتی رژیم تغییر یافته است؛ اگر زمانی گفته میشد که بسیج را آمادهٔ سرکوب میکنند؛ رژیم آنرا تکذیب میکرد ولی اکنون به صراحت به گنده گویی میپردازند و از آمادگی ۹۹ گردان بسیج و ۱۵ هزار پلیس برای جلوگیری از اغتشاشات انتخاباتی خبر میدهند!!!! تنها دلیل انتشار این خبر این است که میخواهند چنین وانمود کنند که انتخابات آینده خیلی پرشور خواهد بود و فتنهٔ دیگری در راه است؛ در حالی که حادثهٔ سنگ و لنگه کفش پرانی فرمایشی در قم نشان داد که تعداد اینگونه افراد به تعداد انگشتان دست است و بقیه هم که در آن مسجد نشسته بودند؛ فرقی با ماست نداشتند؛ لذا مطرح نمودن آماده باش ۹۹ گردان بسیج و ۱۵ هزار پلیس در حد خبر ساختن جنگندهٔ فوق مدرن قاهر ۳۱۳ است. در انتخابات ۳ ماه آینده وضعیت رژیم چنان خراب است که حتی اکبر بهرمانی نیز از دلسوزان نظام (بخوانید ارازل و اوباش) میخواهد که در انتخابات شرکت کنند غافل از اینکه مردم دیگر اهمیتی به اینکه کدامین شغال و یا کفتار انتخاب شود نمیدهند. اما بیچارگیها و ذلّت آخرین ولی فقیه فرزانه زمانی بیشتر آشکار میشود که پاسدار فیروز آبادی میگوید: «خامنه ای میگوید که وقتی حرف میزنم  یعنی دستور میدهم» که به خودی خود نشانگر این مسئلهٔ بسیار مهم است که حتی ارازل و اوباش «خودی» نیز حرفهای خامنه ای را به «پشگل گوسفند» هم نمیخرند و به عنوان فرمایشات امام از آن یاد میکنند و در حد متشابهات؛ هر کسی تفسیر خودش را میکند. 
زمانی که بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای میگویند که ۱۸۰ سانتریفیوژ پیشرفته تر در نطنز به کار افتاده اند؛ فریدون عباسی (لیدی گاگا) بر خلاف تصور؛ ناگهان میگوید ۱۸۰ عدد نیست بلکه ۳۰۰۰ سانتریفوژ داریم که به تدریج نصب خواهند شد!؟ و یا خبرهای تکراری شکار پهپاد و تلاش برای رفتن به روی آنتهای خبری ؛ مانند خبر امروز (اینجا) که نتیجهٔ واقعی آن فرار جنگندهٔ عهد بوق F4 رژیم بعد از هشدار جنگنده های أآمریکایی بود که برای اولین بار از طرف پنتاگون بیان شد؛ زیرا تا کنون سیاست پنتاگون مبتنی بر لاپوشانی چنین اخباری بوده است و اظهار نظر آنها نه به صورت بیانیه؛ بلکه به صورت پاسخ به پرسش خبرنگاران مطرح میگردید که این امر نشان میدهد در شیوهٔ برخورد پنتاگون نیز تغییراتی به وجود آمده است.
حرکات تبلیغاتی رژیم در مسیر سرخ کردن صورت با سیلی پیش میرود و تعداد زیادی از پاسداران و سایر دست اندرکاران اقتصادی به خوبی میدانند که در چه منجلابی گرفتار هستند و این خبرها خواه ناخواه به بخشی از بدنهٔ سپاه و بسیج نیز منتقل میشود و از آن طریق نیز در سطح جامعه شنیده میشود.
نتیجه اینکه: خامنه ای و سایر دست اندرکاران به خوبی میدانند که سرنوشتشان به سرنوشت سوریه و لبنان و عراق گره خورده است و قطع شدن منابع مالی و هزینه های «قمار هلال شیعی» در آینده ای بسیار نزدیک رژیم را به خاک سیاه خواهد نشاند.
رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران؛ در رابطه با عراق نیز دچار همان توهم و اشتباهی شده است که در رابطه با سوریه و لبنان به آن دچار گردید (توهمات قمارباز)؛ اگر ولی وقیح خرفت به جای بر سر پا نگاهداشتن نوری المالکی و براه انداختن ارتش مختار؛ با سنی مذهبهای معترض به توافق میرسید؛ بسیار بهتر از آن بود که بر پتانسیل گرایش به پیوستن به نیروهای سلفی-جهادی را در آن مناطق بیفزاید و از سوی دیگر رژیم شیعی مسلک عراق را نیز وادار به کمک به رژیم  در حال سرنگونی سوریه و حزب الله لبنان نماید. این سیاست رژیم یعنی قمار کردن با تمامی داراییها بدون داشتن حتی یک برگ برنده؛ که نشانهٔ استیصال و حماقتهای ناشی از آن میباشد؛ همان حماقت و استیصالی که در جنگ عراق بوقوع پیوست.
 چند روز پیش خبر آزمایش دو موشک برد کوتاه توسط ارتش رژیم منتشر گردید (اینجا) که مورد توجه زیادی قرار نگرفت؛ اما این آزمایش تنها نشانگر آماده شدن رژیم برای دفع مهاجمان خارجی نیست بلکه نشاندهندهٔ آماده شدن رژیم برای درگیریهای درون مرزی (فاصلهٔ کوتاه ۱۰۰ کیلومتری) نیز میباشد و در ماههای آینده خواهیم دید که این موشکها در عراق مورد استفاده قرار خواهند گرفت و در ماههای بعد از آن به سوی اهدافی در درون میهن شلیک خواهند شد. این حق مردم ایران است که از هم اکنون در رابطه با این احتمالات به شدت بالا؛ خبردار شوند.

کژدم




۶ نظر:

  1. waghti ke khoob be mas-ale negah mikonim mibinim ke manafe-e Israel na dar naboodiye Bashar Assad wa hezbollah balke dar taz-ife in 2 niroo mibashad. magar inke salafiha heywanate dast-amooze England wa France bashand ke dar ayandeh khatari baraye Israel ijad nashawad? ba dorood be shoma

    پاسخحذف
  2. درود کژدم گرامی. به نظر شما در انتخابات پیش رو امکان آغاز یک شورش یا حرکت مردمی چند درصد است و اگر احتمال آن قوی است وظیفه مبارزان آگاه چیست تا بتوانند حداکثر استفاده را در جهت تضعیف رژیم از این موقعیت ببرند؟
    با تشکر
    رستم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رستم گرامی
      اگر منظورتان شورش انتخابات پیشین در سال ۸۸ است؛من چنین چیزی نمیبینم.شورشی به نام شورش انتخاباتی در میان نخواهد بود و فضای انتخاباتی به غیر از سروصدای ارازل و اوباش حکومتی یک فضای بی تفاوت و مرده است. احمدی نژاد و رهبر معنوی اش اسفندیار رحیم مشائی تلاش میکنند با مردم فریبی از طریق افشاگری و وعده های لیبرالیسم اجتماعی(البته نه سیاسی) عده ای از آنهایی را که فکر و ذکرشان موسیقی راک و پاپ و زیر ابرو ورداشتن و مدلهای موی آنچنانی هستند را به پای صندوقهای رای بکشانند. اما با داشتن جنایتکارانی مانند مرتضوی (با مصونیت قضایی و ماجرای کهریزک) پته شان روی آب است. اکنون تمامی جنگ و دعواها بین باندهای نظامی و اطلاعاتی-امنیتی در جریان است و مردم هیچ حضوری ندارند. کشورهای غربی نیز تلاش میکنند که دار و دستهٔ احمدی نژاد را حمایت کنند و ارزیابی دروغین مثبتی که از مذاکرات اتمی ابراز کردند و دار و دستهٔ احمدی نژاد هم صد در صد وعده هایی به غرب داده اند و مذاکرات را مثبت ارزیابی میکنند و تمامی اینها برای گرم کردن تنور انتخابات است. شارلاتانیسم چه در میان باندهای کفتارها و شغالها تا خرخره شان بالا آمده است بلکه کشورهای غربی نیز به خاطر عدم وجود یک آلترناتیو سیاسی قدرتمند؛ مجبور هستند با ورقهای موجود روی میز بازی کنند و ظاهراً احمدی نژاد را به بقیهٔ ورقها ترجیح میدهند.
      همانگونه که گفته ام مردم دیگر هیچ شور و حالی نسبت به انتخابات نشان نمیدهند؛ حتی براه انداختن شایعهٔ دعوت از خاتمی نیز نتوانسته است به شور و حال انتخاباتی کمک کند. رژیم انتشار شایعات مربوط به میدان آمدن خاتمی را نیز تا آن حد دوست دارد که نظر مردم را نسبت به انتخابات جلب نماید. اگر روند به همینگونه پیش رود؛ نه انتخابات پر شوری در کار خواهد بود و نه شورش.

      حذف
  3. درود کژدم گرامی. چنانچه در انتخابات پیش رو هیچگونه حرکت اعتراضی و شورش مردمی صورت نگیرد پس چه زمانی جرقه نابودی رژیم زده میشود از یک طرف جنبش لیاقت رهبری قیام ملی را ندارد و از طرف دیگر نمیتوان منتظر حمله نظامی نیروهای بیگانه بود چون در آن صورت کشوری به نام ایران که ما امروز میشناسیم وجود نخواهد داشت و به احتمال زیاد ایران تجزیه خواهد شد از سوی دیگر خطر جنگ داخلی است که به نظر من اگر اتفاق بیفتد ایران مانند سوریه خواهد شد و اکثر شهر های آن نابود خواهند شد وایران به عصر حجر باز خواهد گشت و کلیه زیر ساخت های آن از بین خواهند رفت و اگر نیروهای ملی هم پیروز این میدان باشند نمیتوانند تا مدت زمان طولانی کشور را به ثبات نسبی برسانند.به نظر شما جرقه نابودی رژیم توسط چه کسانی و در چه زمانی ودر چه مکانی زده خواهد شد؟
    با تشکر از شما پیشاپیش عید نوروز را به شما و ملت ایران تبریک میگویم.
    رستم

    پاسخحذف
  4. کژدم گرامی، خبر زیر نبرد در سوریه را وارد فاز جدیدی می‌کند و احتمالا زمینه برای ورود اسرائیل هم مهیاتر شده است. نظر شما در رابطه با ادامه جنگ چیست؟:
    http://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2013/03/19/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%AD%D9%87-%D8%B4%DB%8C%D9%85%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D9%87-%DA%A9%D8%A7%D8%B1-%D8%B1%D9%81%D8%AA.html
    برای اولین بار اسلحه شیمایی در سوریه به کار رفت.

    در ادامه شما در بالا فرمودید که احتمالا کشورهای غربی از احمدینژاد طرفداری خواهند کرد. ولی آنگونه که از صحبتهای خودشان بر می‌آید ظاهرا منتظر تغییر نظر خامنه‌ای هستند و تا به حال نه غرب و نه رهبری محلی به حرفهای احمدینژاد در مورد مذاکره با غرب نگذاشته‌اند.
    با توجه به اینکه خواسته نهایی آنها را ورود نظامی به کشور و از بین بردن حکومت فعلی در نظر بگیریم پس نباید زیاد فرقی برایشان داشته باشد که در آینده چه کسی حکومت را در دست خواهد گرفت. آیا طرفداری آنها از باند احمدینژاد دلیل خاصی می‌تواند داشته باشد؟ آیا دلیلشان فقط نیاز بیشتر به زمان برای سازماندهی خودشان است؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی
      در رابطه با نظر خامنه ای باید بگویم که برایشان اصلاً مهم نیست مگر آنکه تبدیل به قانون شده و بر اساس آن قراردادهایی امضاء شوند. فتواها مانند نماز میتوانند تغییر پیدا کنند و بخشی از احکام دائمی اسلامی به حساب نمی آیند. حتی بعد از مرگ خامنه ای یک آخوند دیگر میتواند فتوای دیگری صادر نماید. همانقدر که نظریه پدازان غرب میگویند که اگر حملات نظامی نتواند تمامی زیرساختهای اتمی را کاملاً ویران کند؛ رژیم به طرف ساخت بمب اتمی خواهد رفت؛ نشانگر این است که آنها به دنبال یک تغییر موقت نیستند و فتوای خامنه ای نیز یک مسئلهٔ موقت است و میتواند تغییر یابد. اما رفتن به سوی امضای پیمان و قرارداد معنی اش این است که رژیم دیگر توانایی ادامهٔ سیاستهایش را ندارد؛ لذا این آن چیزی است که غرب به دنبال آن است.
      در رابطه با خبر استفاده از بمب شیمیایی؛ احتمالاً رژیم اسد و یا نیروهای سلفی-جهادی چنین کاری کرده باشند. ولی در مجموع وضعیت رژیم اسد چنان خراب است که نیروی هوایی رژیم اسد دیروز نیز یک شهر مرزی در خاک لبنان را که مسیر انتقال سلفی-جهادی ها و اسلحه از لبنان به سوریه میباشد را بمباران نمود. اما مسئلهٔ مهم تر این است که ارتش آزاد و سلفی جهادی ها در حال به دست آوردن کنترل کامل شهر «حمص» هستند که بسیاری از راههای ارتباطی نظامی ارتش سوریه را به دست میگیرند و احتمال سقوط سریع دمشق را فراهم میکنند. لذا بعضی از نظریه پردازان سیاسی نظرشان این است که برای کنترل دوبارهٔ شهر حمص؛ احتمالاً ارتش بشار اسد از بمب شیمیایی استفاده خواهد نمود و داستان بمب شیمیایی در حلب پیش در آمدی برای استفاده از بمب شیمیایی در حمص است

      حذف