۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۲, سه‌شنبه

نگاهی به ماجرای پذیرش مرزهای پیش از نبرد ۱۹۶۷ از طرف «حماس»


در این نوشتار به دنبال تاریخچهٔ پیدایش «حماس» به عنوان  شاخهٔ فلسطینی گروه اخوان المسلمین نیستم و آن دسته از خوانندگان گرامی که به «تاریخ» و «دایناسورها» علاقه مند هستند؛ میتوانند به دهها تاریخچهٔ متناقضِ نوشته شده در بارهٔ «حماس» رجوع کنند. 

اساساً از نظر من هیچ اهمیتی ندارد که «حماس» مانند شهاب سنگ از آسمان افتاده و یا مثل قارچ از زمینهای گرمِ بخار آلود روییده و باز هم مهم نیست که «حماس» را یک «گروه جهادی اخوان المسلمینی خودجوش و وطن پرست» برای به دریا ریختن «یهودیها» و بازگردانیدن تاریخ به دههٔ ۴۰ میلادی (۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰) بشماریم و یا این گروه را «زگیل ساخته شده»  توسط سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل برای درهم شکستن اتّحاد عربهای ساکن فلسطین و ایجاد «جنگ داخلی» و شکاف عمیق مذهبی میان آنهایی که خود را «فلسطینی» میشمردند به حساب آوریم. بلکه مهم این است که عربهای فلسطینی اگر تا کنون نفهمیده اند که اگر کشورهای عربی با بکار بستن تمامی توان خود؛ در نبردهای ۶ روزه به شکلی مفتضحانه شکست خوردند و شکست در نبردهای  ۱۹۷۳ پایان کار بود و با کشتن بچه مدرسه ایها و آدم ربایی و هواپیما ربایی کاری پیش نخواهد رفت؛ باید این قوم را «عقب مانده ترین» موجودات روی زمین دانست.

کشورهای عربی باید نتیجهٔ نبردهای ۶ روزهٔ ۱۹۶۷ را  پایان نظریّهٔ «انکار اسرائیل» از طرف عربها و «تثبیت اسرائیل» به عنوان یک «موجودیت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی» می دانستند و آیندهٔ خود را بر اساس آن رقم میزدند. امّا نکردند و رقم نزدند و به جای آن اندیشه های «ماقبل تاریخی» مبتنی بر حملهٔ عربها به «ایران و اروپا و آفریقا» و پیروزیهای های آنها و بَر ساختن یک نظریّهٔ جهان شمول و «دائم الاجراء» از «پیروزی دُزدان و غارتگران» پرداختند که سدّ راه دیدن «واقعیتهای آنزمانی» و بد تر از آن «دیدن آینده بر اساس واقعیتهای قرن بیستم» شد و با اینکه نتیجهٔ نبردهای ۱۹۷۳ را  در عمل پذیرفتند؛ امّا پس از نبردهای ۱۹۷۳ مسئلهٔ «فلسطین» تبدیل به «ورقِ بازی» برای کشورهای اسلام زده و عربی و روسیهٔ شوروی در «قمارهای سیاسی بین المللی» گردید و موجودات عرب فلسطینی را در تاریکی نگاه داشتند. تاریکی که بر وعده و وعید و بهشت و شهادت استوار بود و موجوداتی که «فلسطینی» نامیده میشوند؛ همچنان یا در اردوگاههای آوارگان و بدون مزایای شهروندی زندگی میکنند و یا در پس ماندهٔ موطن قبلی شان؛ به دریدن یکدیگر مشغولند و آنچه که غایب است؛ «آینده ای روشن» است.

اکنون «حماس» به عنوان «آخرین قهرمانان شکست»؛ ظاهراً مرزهای پیش از نبردهای ۶ روزه را به رسمیّت شناخته است و «بمبهای رسانه ای = پروپاگاندا» با آب و تاب به آن پوشش دادند. امّا هیچ یک از این رسانه های قلّابی نمیگویند که «چرا یکدفعه اینجوری شد؟».

امّا «کژدم» این راز را به شما میگوید:

It is a small portion of Trump effect

ماجرای کرهٔ شمالی و درگیری با «چین» برای مهار کردن سگ زنجیری و چاقالوی کرهٔ شمالی و درگیری با روسهای افسرده و پشیمان از انتخاب دونالد ترامپ؛ برای حذف «انگل فرزانه» و «اوباشان = عقبه اش» از معادله های سوریه و عراق؛ بخشهای دیگری از بازی بزرگی هستند که «دونالد ترامپ» به پیش می بَرَد.

حرکت اخیر «حماس» در به رسمیت شناختن اسرائیل در مرزهای پیش از نبرهای ۱۹۶۷ را نباید یک «بیداری و هشیاری عرب فلسطینی» به حساب آورد؛ زیرا بسیار از قافله دور است. بلکه این چرخش ظاهری را  باید نتیجهٔ عملی چند حرکتِ پیشین دانست که متأسفانه آن گروه از «خبر خوانهایِ خود سیاسی پندار» به صورتی احمقانه و مانند دوندهٔ «پرش از مانع» از روی آنها پریده اند.

۱- ترکهای عثمانی - اخوانی در چرخش ۱۸۰ درجه ای اخیر خود در ماههای گذشته هم به روسها و هم به اسرائیل نزدیک شدند.

۲- سازمانهای نظامی - اطلاعاتی - امنیتی اسرائیل با اینکه میدانند «خردوغان کیست؟»؛ به او «لبّیک یا خردوغان» گفتند و در پی این «لبّیک»؛ ترکهای عثمانی چند محمولهٔ «آرد و برنج و سیب زمینی» (سبد غذایی امام حسنی بنفشی = گونیهای سیب زمینی و آرد احمدی نژادی - رئیسی) به نوار غزّه فرستادند و پیوند عمیق خود را با «دریوزگان ساکن غزّه» اعلام نمودند (سرمایه گذاری بر روی فقر)؛ و ناگهان «حماس قهرمان» تغییر موضع داد.

ارزش تغییر موضع «حماس»

باید با اطمینان گفت که: این تغییر موضع؛ هیچگونه ارزش مِیدانی ندارد و مانند به رسمیت شناختن «عصر دایناسورها» است؛ امّا آغاز پروژهٔ شکست خوردهٔ دیگری برای موجودات «غزّه ای» است که باید بهای آنرا بپردازند.

۱- روسها میدانند.

۲- ترکهای عثمانی میدانند.

۳- اروپا میداند.

۴- آمریکای ترامپ میداد.

۵- حتّی «حماس» نیز «خر فهم» شده است که «بداند».

تنها کسانی که نمیدانند .... «دریوزگان غزّه»  و «خبرخوانهای خود سیاسی پندار» هستند.

کژدم








۹۸ نظر:

  1. با اینکه طرّاحانِ پشت پردهٔ ادّعای اخیر «حماس» فکر میکردند که ادّعای جدید حماس مثل بمب در محافل خبری و اطلاعاتی-امنیتی صدا خواهد کرد؛ امّا بیش از چند ساعت در تیترهای خبری مطرح نشد و در محافل اطلاعاتی امنیتی نیز؛ گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده است.
    آنچه که اسرائیل میخواهد؛ به رسمیت شناخته شدن نتایج «نبردهای ۶ روزه» برای گشایش بازیهای بعدی است. بازیهای بعدی میتواند از «مذاکره» تا «جنگی دوباره» برای دستاوردهای بیشتر را در بر گیرد. «حماس» و ساکنان غزّه موجوداتی فراموش شده هستند که چشمهایشان به «کاسهٔ بلغورِ کمکهای صلیب سرخ» دوخته شده است.
    لذا ارزش «موجودیت سیاسی غزّه» نیز در حدّ ارزش «کاسه های بلغور» است.

    پاسخحذف
  2. درود. از نوشته شما اینگونه برداشت میشود که هر کسی زورش بیشتر هست بردارد و ببرد. پس بنابراین مرز بی مرز. روسیه هم شبه جزیره کریمه نوش جانش. من نه سنگ حماس نه فلسطین و نه هیچ کشور دیگری را به سینه میزنم اما در زورگویی اسراییل به همسایگان عربش هم شکی ندارم.از زورگو هم ذاتآ بدم میاد.اگر هم جواب اینست که زورگویی اسراییل مزه دارد چونکه آنها هوششان بیشتر از عربهاست و یا آنکه آنها مصداق کنونی »گفتگو از نوع دگر« هستند باید گفت پس وای به روزگار آینده.دیدن صحنه جیره بندی آب روی کودکان فلسطینی(این فیلم را در تلویزیون آلمان دیدم)اصلا خوشایند نیست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      این برداشت شما؛ سخنی دیرینه است.

      «رُو قوی شو گر راحت جهان طلبی

      که در نظام طبیعت؛ ضعیب پایمال است»

      نمیدانم این نوشته شعر است؟ نثر مسجّع است؟ یا هر کوفت و زهرمار دیگریست؟؟؟
      امّا هر چه که هست؛ «شمشیر برهنهٔ واقعیت» است.
      ایرانیان هر چه داشتند؛ در زیر سایهٔ «قدرت و توانایی» بود.
      و هر آنچه از دست داده و به خاک سیاه نشستند؛ در زیر سایهٔ ضعف و ناتوانی بود.

      این یک قانون طبیعی است و نمیتوان با نشست و برخاست و رای دادن و رفراندوم؛ آنرا نقض کرد.
      «ژنهای سیاهپوستان و نژاد زرد»؛ همیشه در تولید فرزندان؛ «ژنهای غالب» هستند.

      باور نداری؟
      با یک جنس مخالف سیاه و یا زرد تولید مثل کُن؛ تا ببینی که یک من ماست چقدر کره داره؟

      قوانین طبیعی را نباید «قضاوت اخلاقی» کرد. یعنی اینکه: من خوشم می آید و یا خوشم نمی آید ندارد.

      میگویند که «دزدی» یک عمل «غیر انسانی» است. در صورتی که تنها موجوداتی که به نام «انسان» شناخته میشوند؛ «دزدی» میکنند. زیر «دزدی» مفهومی است که در طبیعت یافت نمیشود و «مفهومی اختراعی» توسط انسانها است.
      زیرا هیچ گرگ و شیر و گربه و سگی را به دزدی متّهم نمیکنند. هیچ یک از این موجودات را به به «زنا» و یا «زنای با محارم» متّهم نمیکنند.

      همهٔ این مفاهیم؛ «اختراعی» هستند و مخترع این مفاهیم نیز «انسانها» هستند.

      البتّه در نظر داشته باشید که این مفاهیم اختراعی نیز قابل تعبیر و تفسیر و تبصره هستند.

      مانند تجاوز رئیس حزب اللهی مدرسه به کودکان؛ که به «میل دو طرفه» تعبیر شد.

      ۲ ریالیت افتاد؟ .... یا همچنان در تار عنکبوتی «خوشم می آید» و «خوشم نمی آید» دست و پا میزنی؟

      حذف
    2. ناشناس گرامی

      باید بگویم که سلسله نوشتارهای «گفتگویی از نوعی دیگر» را حتّی در «سطح» هم لمس نکرده ای.

      حذف
  3. کژدم با تحلیل شما مخالفم شما گفتید این کارهای ترکیه و ترامپ منجر به این تغییر موضع شد من می گویم کدام تغییر موضع، صرفا یهودیت با صهیونیسم جایگزین شده به این امید که مردم دنیا را خر کنند مثل فرزانه در ضمن این مرزهای 1967 هم پذیرفتنش نه برای پذیرش اسرائیل بلکه سنگ بنایی برای پایان اشغالگری بیان شده یعنی تغییر در حد جایگزینی واژگان بوده بگذار برات مصداق بیارم جنجالی ترین بخش چی بود این داستان مرز 1967 که در بند 20 بهش اشاره شده ببین چی گفتن:
    Hamas believes that no part of the land of Palestine shall be compromised or conceded, irrespective of the causes, the circumstances and the pressures and no matter how long the occupation lasts. Hamas rejects any alternative to the full and complete liberation of Palestine, from the river to the sea. However, without compromising its rejection of the Zionist entity and without relinquishing any Palestinian rights, Hamas considers the establishment of a fully sovereign and independent Palestinian state, with Jerusalem as its capital along the lines of the 4th of June 1967, with the return of the refugees and the displaced to their homes from which they were expelled, to be a formula of national consensus
    یا گفته اند:
    فلسطین سرزمینی عربی اسلامی است که با مرزهای شناخته شده‌اش از رود اردن در شرق تا دریای مدیترانه در غرب و منطقه راس الناقوره در شمال تا ام رشراش در جنوب، جغرافیایی واحد و یکپارچه و غیرقابل تجزیه است که رژیم اشغالگر هیچ حقی در این سرزمین ندارد.
    و چندین مثال دیگر منظور اینکه حماس حتی حاضر نشده تغییر ظاهری در نوشته اش بدهد بلکه یکسری واژه مترادف را جایگزین کرده است حالا چرا تغییر داده به خاطر داستان سازمان فتح که برق نوار غزه رو قطع کرد تا حماس رو وادار به اصلاحات لازم بکنه (منبع:http://ir.voanews.com/a/palestinian-hamas-fatah/3836185.html) تا در چانه زنی با ترامپ فلسطین سرزمین یکپارچه محسوب بشه و حماس هم برای اینکه از شر این فشار خلاص بشه تن به جایگزینی واژگان داده طوری که حتی صدای فتح هم دراومده
    این هم اصل اساسنامه از سایت حماس دوست داشتی مطالعه کن:
    http://hamas.ps/ar/uploads/documents/06c77206ce934064ab5a901fa8bfef44.pdf

    پاسخحذف
  4. ناشناس گرامی
    با پوزش از اینکه دیر پاسخ میدهم.
    باید بگویم که: من هم با نظر شما مخالفم.
    متنی که به زبان انگلیسی و ترجمه اش به فارسی به اضافهٔ تعبیر و تفسیر ارسال فرموده اید؛ فقط روی کاغذ وجود دارند و اگر بنا بر ادّعای شما؛ حماس به خاطر عدم پرداخت هزینهٔ برق مصرفی یک و نیم میلیون «شپش غزّه» توسّط «دولت فخیمه و امپراتوری قهرمانان حماس» و در نتیجه قطع برقِ امپراتوری بلغورستان غزّه؛ مجبور شده است که چنین تصمیم دردناکی بگیرد؛ اگر «بلغور» این امپرتوری را قطع کنند؛ چه تصمیم مشعشع و پیامبرگونهٔ دیگری خواهند گرفت؟
    مهم نیست که «حماس» چه میخواهد و چه میگوید؟ اینرا در آغاز نوشتار گفته ام و مانند «سنگک تازه» است و اگر به متن نوشتار (در بالای نظرات) مراجعه کنید؛ زحمتتان کم میشود. امّا برای راحتی ذهن تنبل شما که در میان «متون نوشتاری» گرفتار است؛ بخشی از نوشتار را کپی پیست میکنم:

    (اساساً از نظر من هیچ اهمیتی ندارد که «حماس» مانند شهاب سنگ از آسمان افتاده و یا مثل قارچ از زمینهای گرمِ بخار آلود روییده و باز هم مهم نیست که «حماس» را یک «گروه جهادی اخوان المسلمینی خودجوش و وطن پرست» برای به دریا ریختن «یهودیها» و بازگردانیدن تاریخ به دههٔ ۴۰ میلادی (۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰) بشماریم و یا این گروه را «زگیل ساخته شده» توسط سازمانهای اطلاعاتی اسرائیل برای درهم شکستن اتّحاد عربهای ساکن فلسطین و ایجاد «جنگ داخلی» و شکاف عمیق مذهبی میان آنهایی که خود را «فلسطینی» میشمردند به حساب آوریم.)

    لذا میبینید که من با چه دیدی به ماجرای «اسرائیل - فلسطین» نگاه میکنم.

    امّا انتشار نظر شما و گشایش بحث؛ مرا وا میدارد که چند پرسش را نیز در برابر شما و خوانندگان گرامی قرار دهم:

    ۱- رژیم انگلهای شیعه در سوریه حضور دارند.
    ۲- روسها هم حضور دارند.
    ۳- ترکهای عثمانی هم حضور دارند.
    ۴- عربستان سعودی هم حضور دارد.

    امّا «اسرائیل» ظاهراً حضور ندارد و تنها به حملات «نوک سوزنی» و به قولی دیگر «عملیات جرّاحی» بسنده کرده است.

    پرسش اصلی باید این باشد که:

    چرا اسرائیل با اینکه در کانون این بحران است؛ ظاهراً حضور ندارد؟

    پاسخ من این است:

    «اسرائیل در کمین نشسته است» و تماشاگری ساکت نیست؛ هرچند که میخواهد همگان اینچنین تصوّر کنند.

    نتیجه اینکه:

    ۱- ذهن تنبل شما؛ یک «ذهن کلامی» است که مانند موریانه در لابلای کلمات حرکت می کُنَد.
    ۲- ذهن «کژدم» یک ذهن «مِیدانی» است.

    پاسخحذف
  5. روسها و ترکهای عثمانی و انگلهای صفوی در نشست چهارم «بِش بارماقی»؛ در رابطه با «مناطق کَم تنش» که قرار بود «مناطق امن» باشند؛ به توافق رسیدند. ترامپ هم با «مَلَچ مولوچ» گفت که: خوب است.
    ترامپ در لایهٔ زیرین «خوب است»؛ گفت: هرچه میتوانید هزینه کنید تا کونتان پاره شود. این خیلی «خوب است».

    https://goo.gl/toCene

    پاسخحذف
  6. كژدم فقط روي اين مسئله فوكس كرده كه يك جورهايي، زور زوركي بگويند كه ترامپ هم ادم هست و داره يك كإرهابي مِي كنه، از بيخ عرب بود اين تحليل ،،،

    پاسخحذف
  7. استاد اینجا کانال تلگرام نیست و زوز زورکی هم کار نمیکنیم. نشان به این نشان که این هم برای ایران و روسیه به غیر خرج هیچ پخی نخواهد شد.

    پاسخحذف
  8. كژدم اگر هنوز معتقد به اين هستي كه روحاني رئيس بعديست به نظرت فرق اون با قاليباف براي رژيم چيه؟ و اين گه خوري ها ضد خامنه اي واقعيست يا هماهنگ شده؟

    پاسخحذف
  9. كژدم فرق قاليباف با روحاني براي رژيم چيست كه روحاني راترجيح ميدهد ؟ اين گه خوري ها ضد خامنه اي هماهنگ شده است يا جدي؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      یکی از مشکلات فکری اساسی ساکنین ایران این است که اگر بگویی روحانی پیروز خواهد شد؛ تو را هوادار روحانی میشمارند. ساکنین ایران به «آیینه» اعتقاد ندارند و اگر تصویر خود را در «آیینه» نبینند؛ آیینه را میشکنند.
      برای من فرقی ندارد که کدامیک از این مادر سگهای ۶ گانه انتخاب بشوند و یا نشوند.
      اگر ساکنین ایران برایشان فرق میکند و فکر میکنند که این مادرقحبه بهتر از آن مادرجنده است میتوانند «بختِ سیاه بختِ» خود را باز هم آزمایش کنند.

      حذف
  10. با هک امروز شاید لوپن برنده بشود.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      هک کردن ایمیلهای ماکرون؛ آخرین تلاش «روسهای الکلی» است.
      دوست دارم چهرهٔ «پوتین» و «دومای ودکا خور» را پس از شکست «مارین لوپن» ببینم.
      من به «ناسیونالیسم فرانسوی» اعتقاد ندارم. آنها به ناپلئون خیانت کردند؛ ژاندارک را به انگلیسها فروختند؛ حکومت «ویشی» را به جان و دل خریدند و خط ماژینوی آنها که برای مقاومت ۲ ساله طرّاحی شده بود در ۴۸ ساعت و بدون دست خوردگی به «زباله» تبدیل شد.
      فرهنگ فرانسوی نیز «فرهنگ ابتذال» است (آمیخته ای از آلبر کامو ـ ژان پل سارتر ـ سیمون دوبوار).
      اگر من (کژدم) قدرت تصمیم گیری داشتم؛ رابطهٔ دیپلماتیک ایران را با این کشورها به تعلیق می انداختم:
      ۱- روسیه.
      ۲- فرانسه.
      ۳- آلمان.
      ۴- اطریش.
      ۵- هلند.

      امّا دوست دارم چهرهٔ خموده و شکست خوردهٔ پوتین را در یکی دو روز آینده (پس از اعلام نتیجهٔ انتخابات فرانسه)؛ ببینم.
      چند روز آینده؛ اعلام شکست نهایی تلاشهای Old School خواهد بود.

      حذف
  11. کژدم ای کاش یکم از بیوگرافیت می گفتی اینکه تجربیاتت از کجاست اصل و نسبت اینکه کی از ایران رفتی آیا تو ایران کس و کار داری گفتی بچه داری اونام راه تورو میرن اصلا ایران واسشون مهمه البته اگه امنیتی نباشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      فکر میکنم تا جایی که مرزهای امنیتی اجازه میدهند؛ در بارهٔ بیوگرافی خود گفته ام.
      امّا یک نکته را برای اینکه پرسش شما بی پاسخ نماند مینویسم.

      کلاس سوّم ابتدایی بودم که معلّم ادبیات پرسید:

      - آیا کسی بتهوون را میشناسد؟
      همه ساکت بودند و من دستم را بلند کردم و گفتم:
      ـ بتهوون یک موسیقیدان بزرگ آلمانی است.
      معلّم گفت:
      ـ چه کسی به تو اینرا گفته است؟
      پاسخ دادم:
      ـ مادرم.

      زمانی که به خانه آمدم؛ از مادرم که اینرا به من یاد داده بود تشکّر کردم. امّا مادرم گفت:
      ـ بتهوون دیگه کیه؟
      مادرم حتّی اسم بتهوون را نیز نشنیده بود و این مسئله برای من همچنان یک معمّا است. (این داستان واقعی است).

      حذف
  12. پس تو پیغمبری. بی سبب نیست که اسمت کژدم است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      تقصیر خودت بود که پرسیدی. من هم فقط یک داستان واقعی از زندگی خودم را برایت تعریف کردم. همین. در دوران کودکی از این ماجراها برایم زیاد اتفاق می افتاد و تا سنّ ۱۶ سالگی ادامه داشت ولی کمتر شده بود. امّا بعد از ۱۶ سالگی وارد فاز دیگری شد که در یکی از پاسخها به نظرات از آن به عنوان «من در سال ۵۷ در دنیای دیگری زندگی میکردم» یاد نمودم.

      اگر نمی پرسیدی و من هم حالش را نداشتم؛ چیزی نمیگفتم.

      پیغمبر هم خودتی.

      حذف
  13. من سئوال کننده نبودم. البته با اجازه شما.شما هم زیاد توهم می زنی.می گویند محمد هم در غار خوابهای الکی خوش زیاد می دیده.حرکتی کرد برایش گرفت. تو هم می تونی بخت خودت رو ازمایش کنی. دنیا رو چه دیدی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من از متلک گفتن شما دلگیر نمیشوم. بلکه خنده ام میگیرد. زیرا دروغ نگفتم و یک داستان واقعی را تعریف کردم.
      آیا با پدیدهٔ «دِژاوو» آشنا هستید؟
      «دِژاوو» یک پدیدهٔ عمومی است و از سنین میان ۱۰ سالگی تا ۲۵ سالگی برای همه اتّفاق می افتد. امّا برای برخی از افراد همچنان ادامه پیدا میکند. هیچ ربطی هم به خرافات و داشتن عقاید مذهبی و ادّعاهای آنچنانی هپروتی ندارد. زیرا یک تجربهٔ عمومی است و مطمئن هستم که برای شما نیز اتفاق افتاده.

      هر زمان تفسیر و یا تعبیر و یا توضیحی قانع کننده ای برایش داشتید؛ لطفاً دوباره تماس بگیرید. اگر هم چنین تجربه ای به طور شخصی نداشته اید؛ از اطرافیانتان پُرس و جو کنید.
      دو لینک زیرین را برای گشایش مسئله در زیر می آورم:

      https://en.wikipedia.org/wiki/D%C3%A9j%C3%A0_vu


      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A2%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%BE%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C

      هر زمان خواستید؛ در خدمت شما حاضرم.

      فارغ از اینکه «ماتریالیست» هستید و یا نیستید؛ اگر واقعاً به «علم» وفادارید؛ شجاع باشید و توضیح دهید.
      «دِژاوو» یک پدیدهٔ کاملاً «تجربی» است و باید توضیحی علمی و فنّی داشته باشد.
      من بسیار دوست میدارم که اندیشمندان و دانشمندانی مثل شما؛ این پدیدهٔ تجربی را توضیح دهند.

      اگر توضیحی علمی ندارید؛ حتماً خفه خواهید شد و فلنگ را مانند یک «موش ترسو» خواهید بست.
      امّا به خاطر پاک شدن مزخرفاتی که به نام «دانش» در ذهن خود تلنبار کرده اید که از نظر من «عوام گرایی علمی» هستند؛ باید پاسخی علمی داشته باشید و اگر نداشته باشید؛ مطمئن هستم که فرار خواهید کرد. زیرا «گُنده گوزیهای علمی» با «دانش تجربی» فاصله ای مانند «میان ماه من؛ تا ماه گردون» دارند.
      پرسش بسیار مشخّص است:

      پدیدهٔ «دِژاوو» را نه به خاطر من و خوانندگان این وبلاگ؛ بلکه برای خودتان از نظر علمی توضیح دهید و توضیحتاتان را ارسال کنید تا منتشر شود.

      حذف
  14. کژدم گرامی این دوستمون که نظر داده بود که شما کی هستی و از این حرفا و شما هم جوابش را داده بودی و شما رو مسخره کرد و گفت که توهم میزنی، به این خاطر بود که از جواب شما گوز پیچ شد و چون اصولا این افراد یه سری چرندیات رو از این و اون به عنوان علم میشناسن و هیچ تحقیقی هم نمیکنن اصلا نفهمید که شما چی گفتید!!!!سریع وصلش کرد به کس شعرای مذهبی دوران ابتداییش به جای یه بحث علمی و از طرفی هیچوقت هم قبول نمیکنه که توی زندگیش مثل یه جنده ی مغزی یه مشت آت و آشغال کردن تو مغزش به همین خاطر نخواست قبول کنه که مشکل از نفهمی خودشه و سریعا تنها کاری که بلد بود یعنی مسخره کردنو انجام داد،اصولا این افراد باید مث میمون باهاشون رفتار کنی ساده و بی آلایش مثلا اگه ازت پرسید خونت کجاست فقط باید براش کروکی کشید وگرنه نمیفهمن،منظورش این بود سه جلد شناسنامتو با کشور و آدرس دقیق خونتو کلا طرو طایفتو به من بگو حواست هم باشه مشکل امنیتی نداشته باشه خدایی نکرده !!!!تو زیاد جدی نگیر

    پاسخحذف
  15. كژدم من قبلي نيستم ولي درباره دژاوو اين لينك پايين كه براي نه سال پيشه توضيحات خوبي داره البته براي سطح مبتدي اگر علاقه داشته باشي ميتونم مقاله هاي به روزتر اما همزمان با جزييات بيشتر بدم كه خب يكسري پيشنياز ها مي خواد
    https://www.psychologicalscience.org/news/releases/the-psychology-of-deja-vu.html#.WQ8-moEVTYU

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ ه‍.ش.، ساعت ۲۰:۱۰
      عزیز شما میخاهید برای استاد .منبع مطالعه بفرستی. حتمن شوخی میکنی. بابا اینو اینجوری نبین. خودش یه دانشگاه ممتاز بیم المللی هست.

      حذف
    2. ناشناس گرامی (که قبلی نیستید)

      نخست سپاس از اینکه این نوشتار مبتنی بر «تلاش» برای ریشه یابی «دِژاوو» را فرستاده اید.
      امّا مشکل این مقاله این است که میخواهد یک مورد «انتخابی» را «عمومیّت» بدهد. به همین دلیل از «مشاهیر» استفاده میکند و نتیجه ای نیز که میگیرد بسیار «مِه آلود» است. البتّه به عنوان یک تحقیق بسیار سطحی میتوان آنرا به عنوان «ورود به مسئله» پذیرفت. امّا اینکه این چند خطّ نوشتار را به عنوان «نتیجهٔ نهایی» پذیرفت؛ به چیزی بیش از «حماقت» نیاز دارد.
      من روانشناسی را به عنوان «علم» قبول ندارم. زیرا تلاشهایش بر اساس «پیش فرضهای غیر تجربی» بنا شده است و چیزی در حدّ «کشف معجزات قرآن» مهندس مهدی بازرگان است. یعنی اینکه:

      ۱- این فرض را می پذیریم که قرآن یک کتاب آسمانی است .
      ۲- محمّد گفته است که این کتاب معجزهٔ او است.
      ۳- تلاش برای یافتن مسائلی که این ۲ مطلب را به هم ربط بدهند و بدتر از همه اثبات کنند.

      آنچه که مسخره است اینکه: مهندس مهدی بازرگان؛ نباید «قرآن» را «معجزهٔ محمّد» بداند؛ زیرا این کتاب به قول او «کلام الله» است و نه «کلام محمّد»؛ لذا بستن نام معجزه به ناف محمّد؛ یک خود فریبی و سپس «مردم فریبی» است.
      «قرآن» زمانی میتواند «معجزهٔ محمّد» باشد که «کتاب محمّد» باشد و اگر «کتابِ الله» است؛ «معجزهٔ الله» است و نه «محمّد».
      منظورم از این قصّه این است که در پژوهشهای علمی نباید به سوی اثبات «پیش فرض» رفت.
      لذا من فکر نمیکنم که این مقالهٔ چند خطّی را بتوان یک منبع قابل اعتماد به حساب آورد.
      امّا برای گشایش بحث؛ میتواند نقطهٔ شروعی باشد و مهم نیست که این نقطهٔ شروع خوب و متناسب باشد و یا بَد و نامتناسب.
      به هر حال بهتر از «هیچ» است.

      سپاس

      حذف
  16. کژدم تو که روانشناسی رو به عنوان یک علم قبول نداشتی حالا چی شده بهش دخیل بستی ازش عاریه می گیری دقیقا بعضد وقتها حرکاتت خیلی اخوندی و تابلو میشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شاید تابلو باشم ولی آخوند نیستم.

      حذف
    2. ناشناس گرامی که گفتی:
      «عزیز شما میخاهید برای استاد .منبع مطالعه بفرستی. حتمن شوخی میکنی. بابا اینو اینجوری نبین. خودش یه دانشگاه ممتاز بیم المللی هست.»
      ....
      از شوخی گزنده ات خوشم آمد.

      سپاس

      حذف
  17. اولا شما که به روانشناسی هیچ اعتقادی نداری، چگونه به پدیده دژاوو اینقدر اهمیت می دهی؟ اگر این پدیده را یک اصل بگیریم، لابد موضوع وحی هم چیز خیلی دور از انتظاری نیست؟ شما اول باید فاصله یا ارتباط ماده و روح را برای خودت روشن کنی.در ثانی باید معلوم شود که کدام حق تقدم دارند.هر کدام که تقدم داشته باشند ،معلوم می شود رهبری در دست اوست و باقی حرفها مزخرف است.در خصوص اینکه می گویی:زیرا «گُنده گوزیهای علمی» با «دانش تجربی» فاصله ای مانند «میان ماه من؛ تا ماه گردون» دارند...) باید روشن کنی که موضو عات علمی همان دانش تجربی نیستند!! گنده گوزیهای علمی!!! یعنی اب در صد درجه جوش می اید، که یک موضوع تجربی است، بزعم تو گنده گوزی علمی است؟ انهم میان ماه من تا ماه گردون؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. عزیز من
      دِژاوو چه ربطی به وحی داره؟
      احمقی؟ یا خودنو به حماقت زده ای؟
      دِژاوو یعنی اینکه صحنه ای را میبینی که در همان لحظه فکر میکنی آن صحنه برای شما تکراری است و قبلاً آنرا دیده ای.

      برو کشکتو بساب بابا....

      حذف
    2. آب در ۱۰۰ درجه میجوشد یعنی چه؟ ...
      کدام ۱۰۰ درجه؟

      ۱۰۰ درجهٔ سانتیگراد؟
      یا
      ۱۰۰ درجهٔ فارنهایت؟

      حالا اگر مقیاسهای محاسباتی دیگری مثل «محمد گراد» و «خارنهایت» و «زارینهایت» و «فاطمه گراد» داشته باشیم که مبنایشان با هم فرق بکند چه میگویی؟ کدام ۱۰۰ درجه؟

      خیلی بیسوادی.
      داشتن دانش را با «ترجمهٔ دانش به زبان قراردادی» اشتباه گرفته ای.

      «دِژاوو» هیچ ربطی به روانشناسی ندارد.

      حذف
  18. کژدم گرامی،بحث های سیاسی شما اوایل برای دوستان بسیار تاثیر گذار بوده ولی پس از این همه وقت که مشغول بوده ای کم کم مثل اینکه به صحبت هایت عادت کرده اند برایشان همچون لالایی برای کودک است،دیگر همه به ادبیاتت عادت کرده اند،ادبیات،موضوعات و بحث هایت پس از مدتی برای دوستان دیگر تکان دهنده نیستند اتفاقا به جای تاسف از آن لذت میبرند و همچون لالایی برای دوستان بوده است این را از انجا میگویم که الان که کژدم یک بحث کوچک علمی رو مطرح کرده مثل این میمونه که یه صدای دل خراشی افتاده وسط لالایی همه ریختن به هم!!!!!!!!!!!!!!!!به نظرم یه کم هم به خودت هم به مغز دوستان استراحت بده!!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      صدای شما را با اینکه در لفّافه ها پیچیده بودید به روشنی شنیدم.
      بروی چشم.

      برای مدّتی طولانی سکوت میکنم.

      حذف
    2. خوانندگان گرامی
      به خاطر درک مشترک با ناشناس گرامی که گفت «به خوانندگان و خودت استراحت بده» برای مدّتی فقط نظرات را منتشر میکنم و خودم هیچ اظهار نظری نخواهم داشت.
      فرض کنید که این وبلاگ را شما با نظراتتان اداره میکنید.
      از «بی تربیتی» به شدّت بپرهیزید. زیرا کژدم «بسیار با تربیت است» و نظرات «بی تربیتی» را منتشر نخواهد کرد.

      حالا به جان هم بیفتید تا ببینید که من چه می کشیدم.

      سپاس و زهر مار

      حذف
  19. مارکو روبیو به جای امریکا از فرانسه ظهور کرد...

    پاسخحذف
  20. https://www.newscientist.com/article/2101089-mystery-of-deja-vu-explained-its-how-we-check-our-memories/

    https://risweb.st-andrews.ac.uk/portal/en/researchoutput/investigating-the-role-of-assessment-method-on-reports-of-deja-vu-and-tipofthetongue-states-during-standard-recognition-tests(df6853fa-4f68-4a45-bcae-96aa9d470d78).html

    پاسخحذف
  21. Terrifying time loop: The man trapped in constant deja vu

    http://www.bbc.com/news/uk-30927102

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      به BBC بگویید که برای «توهّم «پیش بینی پیروزی ترامپ و ماکرون» هم یک مستند بسازد و بگوید که «کژدم دچار توهّمات مداوم» است.

      حذف
  22. ناشناس ساعت ۲۱:۵۹ موضوع دژاوو چه ربطی به علم دارد که شما از ان مبنای علمی استخراج می کنی؟ دژاوو جزو کارکرد های اختلالات مغزی است.مثل خوابهای اشفته. یا موضوعی که مذهبیون از ان به عنوان رویای صادقه یاد می کنند و...بحث این است : این اقا که روانشناسی را دارد رد می کند و انرا به عنوان یک علم قبول ندارد چگونه یک اختلال مغزی را به عنوان علم شنا سایی می کند؟ می گوید وحی چه ارتباطی با دژاوو دارد. خوب اگر همیطور پیش برویم فرد مدعی وحی هم برای خودش از یک اختلال مغزی نتیجه گیری منطقی می کند.در حقیقت دژاوو یک توهم بیشتر نیست.

    پاسخحذف
  23. دیدی ماکرون رییس جمهور شد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      حالا چهرهٔ خمودهٔ آقای پوتین و ودکاخورهای «دومای روسیه» واقعاً دیدنی است.

      آقای ماکرون رفیقی بسیار نزدیک به آمریکا خواهد بود.

      گاو روسها دو زرده زایید.

      حذف
  24. اگر در این وبلاگ درها و دروازه ها را برای بحثهای کلامی و فلسفی و «بحثهای علمی کرایه ای - اجاره ای» باز بگذاریم.
    همهٔ قورباغه های دانشمند و نیچه شناس و امثالهم بیرون می آیند و «ویغ ویغ» راه می اندازند.
    امّا زمانی که به مسائل جدّی برسیم؛ همهٔ قورباغه ها توی آب میپرند و سکوت مطلق حاکم میشود.
    سکوت خیلی چیز خوبی است. مخصوصاً برای قورباغه ها.

    پاسخحذف
  25. توی این هیر و ویر؛ «دهقان فداکار» نیز میخواهد عربستان را شخم بزند.

    https://goo.gl/Pq2pAe

    وقتی که تولید و صادرات نفت عربستان در چند ماه آینده به ۱۵ میلیون بشکه در روز رسید و نفت شیل آمریکا هم با شدّت بیشتری به بازار سرازیر شد؛ معنی «شخم زدن» را خواهید فهمید.
    بهتر است از همین لحظه و نه امروز؛ به فکر پروژهٔ «امام زین العابدین بیمار» باشید و برای سجده های طولانی واجب و مستحبّ ۲۴ ساعته آماده شوید.
    دعاهای صبح و ظهر و عصر روزهای هفته را نیز فراموش نکنید.
    آش داره خیلی شور میشه و وضعیّت هم «خیط» و هم «خطری» است.
    زمانی به «حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» گفتم که به جای حمایت از بشار اسد؛ از مردم سوریّه حمایت کنید تا در آیندهٔ آن نیز نقش مثبتی داشته باشید. امّا با اینکه میدانست؛ قبول نکرد زیرا «نوکر کرملین» است و دستورش را از مناره های مقدّس کرملین (آنتنهای مقدّس کرملین) دریافت میکند. دستوراتی که ارزش آنها به همان اندازهٔ ارزش «فوتوکُپی مقدس» است. شاید «دهقان فداکار» باور کُنَد و یا باور نکند.
    امّا گفتن از نگفتن بهتر است. زیرا نتیجهٔ ویرانگر «بمباران اقتصادی» را باید مردم تحمّل کنند.

    پاسخحذف
  26. خسته نباشید، جمیع مخترعین و مکتشفین و الستخبارات.
    فکر میکردم نشستین چرخ رو از نو بسازید و آخرش بتونین هوا و فضا را بشکافین، نگو میانبر زده بودین و مستقیم تو فضا سیر میکردین، یه بفرما هم نزدین. (هاوکینگ جون هم اولتیماتوم داده آ، میدونی یعنی چی؟ میدونی این یعنی جویبار خون؟)

    بگذریم. از قدیم گفتن "چون میگذرد غمی نیست" و "این نیز میگذرد" و از این چیزا.

    اصلاً کژدوم نباید واسه شما سفره دل وا کنه. اگه براتون خوابی که تو 15 سالگی دیدم رو تعریف کنم چیکار میکنین؟ حتماً مقام یکی از ملائک رو دریافت میکنم!
    آهان، داشت یادم میرفت. سطح مشارکت انتخابات فرانسه رو دیدین؟ وای، چه حالی داد! دیدین چجوری تحریم کردن و الان مشروعیت نظامشون از بین رفت؟ کشورهای شاخ آفریقا هم در پاسخ اعلام کردن برای نجات مردم فرانسه و ایجاد دموکراسی در آن اقدامات موثری خواهند داشت. دمشون گرم، چه موجودات نازنینی هستن!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شما هم خسته نباشید که باید این همه مطلب را بخوانید و از غربال و اَلَک بگذرانید و «جمیع مخترعین و مکتشفین و الستخبارات» را کلاسه بندی کنید.

      در رابطه با نظر اخیر آقای «هاوکینگ» نیز سخنتان کاملاً درست است. سخنان ایشان واقعاً بوی خون میدهد. آقای هاوکینگ دروغ نمیگوید و میداند که برای رفتن به کُرات دیگرِ قابل زیست؛ کِشتی های فضایی که توان پیمودن فاصله ای به مدّت ۴۰ سال نوری (تقریباً از تهران تا گوهردشت و یا تبریز تا بستان آباد) را داشته باشند نیاز است. لذا یا باید به هزاران باطری اتمی (نیروگاههای اتمی فسیل شده) پناه آورد که حجم این کشتیهای فضایی را با در نظر گرفتن «سیستم های ایمنی» به «کشتی نوح مُدِرن» که تَهٔ آن در تبریز و نوک آن در «صیغه خانهٔ مشهد» است نیازمندیم. حالا که «سنگ به این بزرگی» شد؛ انداختنش را فراموش کنید.
      من میدانم که وقتی میگویند در «چین» ماهانه دهها اختراع به ثبت میرسد؛ این اختراعات چگونه اتّفاق می اُفتند و به دنبال چه هستند؟
      به عنوان مثال؛ اختراغ دستگاهی که پشم خایه ها را «وِز وِزی» کُنَد. روند اینگونه اختراعات نیز بر «دُزدی اینترنتی» استوار است.
      در رابطه با طرّاحی چنین کشتیهای فضایی چیزی نمیگویم؛ زیرا به همان «جمیع مخترعین و مکتشفین و الستخبارات» بهانه میدهد که از «مُرداب» بیرون آمده و «ویغ ویغ» راه بیندازند.

      لذا اینکه گفتید: «نظر هاوکینگز بوی خون می دهد» بسنده میکنم.

      سپاس و خسته نباشید.

      حذف
    2. کژدم گرامی بهتره مقداری هم به زیر زمین فکر کنید، تا به سفر به سیارات دیگر.

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      من هوادار رفتن به کرات آسمانی نیستم. سرنوشت موجوداتی که بنا بر «تعریف باستانی» از «انسان» بنا شده اند با همین «کرهٔ زمینِ در حال ویرانی» گره خورده است.
      اگر در رابطه با به قول شما؛ «زیر زمین» نمی نویسم؛ به این خاطر است که در درجاتی گوناگون؛ همهٔ حاکمیّتها با یک مشکل بنیادی روبرو هستند که آنرا به صورتی کاملاً عمدی انکار میکنند و به همین دلیل به این «بزرگترین و اصلی ترین مشکل» پاسخهایی «نا کار آمد و نا هماهنگ» آن میدهند که مدّتهای زیادی به بازگشایی آن پرداخته ام.
      اگر به قول شما از «مهاجرت فضایی» فاصله گرفته و به «زیر زمین = مشکلات موجود اکنونی» بپردازیم؛ باید بسیاری از نقاط برجسته در «بزرگترین تصویر» را فدا کنیم.

      امّا سخن شما نیز بیراه نیست. زیرا «مشکلات اکنونی»؛ بسیار ملموس تر از مشکلاتی هستند که در «بزرگ ترین تصویر» مطرح میباشند. زیرا «گونهٔ انسانی» در «زمان حال» زندگی می کند و به همین دلیل نیز «بازگشایی بزرگترین تصویر» برایشان «هپروتی» به نظر می آید. به همین دلیل با شما هم درد هستم.
      پاسخ من به آقای «هاوکینگ» بسیار ساده است:
      «مشکل را همین جا و بر روی همین زمین زشت حلّ کنید»
      « سفرِ حدّ اکثر ۱۰۰ هزار نفر به سیّارات دیگر برای حفظ گونهٔ انسانی؛ پاسخی احمقانه به مشکلات بسیار بزرگ هستند».
      من از آقای هاوکینگ میخواهم که بر روی این پروژه کار کّند:

      «جمعیّت جهان را به ۲ میلیارد کاهش دهید؛ تا دوباره همه جا سر سبز شود».

      امّا به خاطر احترام به پیشنهاد شما در رابطه با «فکر کردن به زیر زمین»؛
      نوشتار بعدی را نه به «بزرگترین تصویر»؛ بلکه به «گزارش تصویر بزرگ خاورمیانه» اختصاص میدهم.

      سپاس از تذکّر مهم شما.

      حذف
    4. کژدم گرامی
      بگذارید ساده‌تر منظورم رو بیان کنم.
      به نظر من انسان قبل از اینکه به این نتیجه برسد که به کرات دیگر سفر کند، به فکر ساخت کلان شهرهایی در زیر زمین می‌افتد و این فکر قبل از اینکه روی سطح زمین به گوه کشیده شود رخ خواهد داد.
      به شهر‌های زیر زمینی فکر کنید که قسمت عمده انرژی آن از طریق نیرو‌گاه‌های اتمی که بر روی سطح زمین قرار دارند تامین می‌شود (برق)
      به تمامی مایحتاج بشر از نوع برقی آن فکر کنید‌.
      به فکر این فکر کنید که چگونه می‌توان فاضلاب تولید شده توسط بشر را به روی سطح زمین (گوه‌دونی) انتقال داد و آب از چه راه‌هایی تامین می‌شود، به تامین هوا و تسفیه آن از سطح زمین فکر کنید، به مشکلات روانی زندگی در زیر زمین، تامین نور، مواجه انسان‌هایی که با عقاید مختلف باید یکدیگر را تحمل کنند (احتمالا اصلاح نژادی)، مسافرت از کلان شهر‌ها به یکدیگر (احتمالا ترن) و خیلی از مسائلی که قطعا من به آنها فکر کرده‌ام و شاید فکر نکرده‌ام.
      پ.ن
      وقتی که این پیام رو گذاشتم به لیچار ها و اراجیف کسانی که این کامنت را می‌خوانند فکر کرده‌ام، راحت باشید.

      حذف
  27. با توجه به متن زیر . سرجوخه عثمانی چه غلطی میکنه.

    اقدام مهم آمریکا درباره کردهای سوریه
    وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) روز سه شنبه از موافقت دولت ترامپ با تجهیز نیروهای کرد سوریه به سلاح سنگین برای شرکت در آزادسازی شهر رقه خبر داد؛ اقدامی که می تواند بار دیگر در روابط دو جانبه با ترکیه تنش جدی ایجاد کند.

    به گزارش ایرنا، به نقل از نیویورک تایمز، فرماندهان ارتش آمریکا از ماه‌ها پیش درخواست تسلیح یگان های مدافع خلق (ی.پ.گ) را مطرح کرده بودند.

    سخنگوی کاخ سفید ضمن تایید خبر تصمیم رئیس جمهوری آمریکا در مورد تجهیز نیروهای کرد سوری برای مبارزه با داعش گفت، به نظر واشنگتن این نیروها تنها نیروهایی هستند که با کمک ائتلاف قادر به حفظ شهر رقه خواهند بود.http://www.iranpressnews.com/source/205420.htm

    پاسخحذف
  28. خوانندگان گرامی

    همانگونه که پیش بینی کرده بودم؛ «سخنان انگل فرزانه» بوی وحشت عمومی میدهد.

    http://www.bbc.com/persian/iran-39870135

    مهمّ نیست که این آشوبها به «کجا؟» و یا «ناکجا؟» بینجامند. زیرا معمولاً «آشوبهای» بدون رهبری آگاه به هدف نمیرسند؛ امّا اثرات ویرانگر خود را بر جای میگزارند.

    پاسخحذف
  29. بسیار دشوار است که کسی جز حسن روحانی را مخاطب سخنان تهدیدآمیز علی خامنه ای قلمداد کرد.
    خامنه ای در جمع فرماندهان و اعضای دانشگاه امام حسین گفته است:"اگر کسی بخواهد در انتخابات برخلاف امنیت کشور اقدامی انجام دهد، قطعاً با واکنش و سیلی سختی مواجه خواهد شد." خامنه ای تنها چند روز پس از تغییر روش حسن روحانی در جریان کارزارهای انتخاباتی و در پیش گرفتن رفتاری تهاجمی در قبال رقبای اصولگرای خود این سخنان را مطرح کرده در حالی که نه تنها در مقابل حملات همه جانبه اصولگرایان به حسن روحانی سکوت کرده بود. شدت حملات ابراهیم رئیسی و محمد باقر قالیباف در چند هفته گذشته و اکنون حملات حسن روحانی، در مناظره ها، فیلم های تبلیغاتی و سخنرانی‌های آنها به گونه‌ای بوده که به نوشته روزنامه جمهوری اسلامی آنچه اتفاق می‌افتد نه مناظره، بلکه محاکمه نظام است. با این همه، به نظر می‌رسد که آنچه مایه نگرانی خامنه‌ای شده، فقط انتقادها و حملات حسن روحانی و شعارهایی است که در حمایت تمام عیار از میرحسین موسوی ومهدی کروبی در میتینگ‌های انتخاباتی او سر داده می شود. اکنون پرسش اصلی این است که حسن روحانی که امید چندانی به مقاومت اصلاح‌طلبان در دفاع از خود ندارد، این هشدارها را جدی خواهد گرفت و رویه اخیر خود را تغییر خواهد داد یا نه؟
    تغییر این رویه و در پیش گرفتن رویکردی آرام و غیرتهاجمی می تواند به بهای ریزش آرای او تمام شود و اصرار بر ادامه روش چند روز گذشته اش به رویارویی اش با خامنه ای.
    حسن روحانی کدام راه را برمی گزیند و آیا می تواند به وجود راه سومی امیدوار باشد؟

    پاسخحذف
  30. خوانندگان گرامی
    عدّه زیادی از من پرسیدند که چه کسی رئیس جمهورشان خواهد بود؟
    من (کژدم) نیز پاسخ دادم که «امام حسن بنفش» تنها گزینهٔ واقعی «انگل فرزانه» است و مهمّ هم نیست که دوست داشته و یا دوست نداشته باشد.
    «آخرین گزینهٔ مُمکن» بسیار پُر معنی است و نشان از گزینش میان «مرگ» و «ادامهٔ زندگی» دارد.
    خیلیها آمدند و سخنوری کردند و گفتند که «امام حسن بنفش» باید به نفع «جهانگیر غفّاری» که حتّی توانایی «گرفتن بند تُنبانش» را هم ندارد؛ کنار برود. من سکوت کردم. زیرا حوصلهٔ بحثهای صدتا یه غازی را ندارم.
    در خانه کَس است؟ .... یک حرف بس است.

    دوستانی که در «دیگربان» کار حرفه ای میکنند و من بارها آنان را به خاطر کارشان ستوده ام نیز به این نتیجه رسیده اند که صفحهٔ شطرنجی که توسّط انگل فرزانه پُر شده است به «تسلیم» اشاره دارد.

    http://www.digarban.com/node/25703

    امّا دوستان «دیگربان» که بارها به «شوخی» ولی بسیار «جدّی» از آنها پرسیده ام که:
    «دیگربان»؛ کدامین «دیگر» را «بان» میکند؟ نیز به این نتیجه رسیده اند که: «شکست انگل فرزانه جدّی است».

    امّا من نظر دیگری دارم:

    «انگل فرزانه با بر سر کار آوردن احمدی نژاد به تمامی پیروزیهایی که آرزویش را داشت رسیده است» همهٔ قدرت ظاهری اقتصادی؛ سیاسی؛ نظامی اکنون در دستهای اوست؛ امّا همچنان نوکر روسیه است. زیرا میداند که بدون روسها؛ زندگی ننگین خودش و سردار-گروهبان های اطرافش به یک «بشکن» بند است.
    البتّه این «بشکن» را «ساکنین زِهوار در رفتهٔ یارانه خوار ایران» نخواهد زد. زیرا آنها «حضور ندارند» و اگر هم حضوری دارند؛ از دایرهٔ «لپ تاپاله» فراتر نمی رود.

    امّا «دیگران» حضوری بسیار قوی دارند.

    پاسخحذف
  31. ای بابا، بازم که باید انتخاب روحانی رو پیشاپیش به مسلمین و مسلمات تبریک بگم! مبارک باشه، خرسند و پیروز باشید.
    تازشم، هرکی میگه از کجا معلوم و شاید رییسی و اینا، باید بهش گفت انتخابات باید (باید) چهار کاندید داشته باشه. خب این یعنی چی؟ یعنی میرسلیم میتونست قبل از جهانگیر بکشه کنار تا همگی وارد فازهای سنگین شش و هشت بشیم! خب روحانی مچکریم!
    خب، سیاه بازیا رو بزاریم کنار. بعدش چی؟ از اینکه تا مدت ها کژدار و مریز میریم جلو هم بگذریم. از پروژه انتخاب رهبر بعدی چه خبر؟ شاهرودی که داره با ملک الموت تانگو میرقصه. باقی پیرپاتال ها هم که تو صف واستادن برن رو سن و برقصن. ای وای، چه سخت شد!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      چند ماه پیش و بسیار پیشاپیش در این وبلاگ در بارهٔ رئیس جمهور دور ۱۲ ساکنین ایران بحث و شادباش گفته شده است.
      ای بابا هم نداره. دیر رسیدی.

      حذف
  32. کژدم گرامی
    باز گفته شما درست از آب درومد دستمریزاد امام حسن بنفش(مادر قحبه)باز چهار سال انتخاب شد

    «محسن»

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. محسن گرامی
      در طی چند روز اخیر؛ تعداد زیادی از فحش نامه هایی که از طرف «صیغه زاده ها» دریافت کردم. آنهم تنها به این خاطر که آنچه را دیده بودم گزارش دادم. البتّه همهٔ این فحشنامه ها به طویلهٔ وبلاگ (هرزنامه) رفته بود و من آنها را از طویله درنیاوردم.
      مهم نیست که پیش بینی من درست از آب در آمد. مهم این است که ساکنین ایران باز هم «آب در هاون کوبیدند» و نشان دادند که پس از تجربهٔ ۴۰ سال بی شرافتی حاکمیّت کثیف صفوی هنوز هم بیشرمانه و احمقانه از کیر و خایهٔ آخوندها آویزانند. لذا این موریانه ها و شپشهای «تیتیش مامانی شبه روشنفکر» و دیگرانی که مُهر «مزدوران کَم بها» را بر پیشانی دارند؛ ارزش کمترین فداکاری و دلسوزی را ندارند.

      حذف
    2. محسن گرامی

      شاید اکنون راز اینکه: «چگونه ایرانیان مسلمان شدند و اندیشهٔ سراپا کثیف بیگانه» را به عنوان «دین مقدّس» و سپس «مذهب کثیف جعفری مقدّس» پذیرفتند؛ روشن شده باشد.

      حذف
    3. محسن گرامی

      در تاریخ «مادها»؛ حدود ۵۰۰ سال طول کشید که اَبَر مردی به نام «دیااُکو» ظهور کند و ۶۰۰ سال طول کشید تا اَبَر مرد دیگری به نام «فروهرتیش» به هم آید و آشوریان را عقب براند.
      صدها سال دیگر طول کشید که ابرمردانی همچون «کوروش» و «داریوش» به هم آیند.
      من به تاریخ «اشکانیان دلاور» که بیگانگان سلوکی را به دوزخ فرستادند کاری ندارم؛ زیرا ساسانیان همهٔ تاریخ آنها را با خون و شمشیر پاک کردند. امّا همینقدر میتوانم بگویم که «اشکانیان» از نوع «اَبَرمردان» بودند.
      گویی که «نژاد آریایی» هر ۵۰۰ سال یکبار تخم میگذارد.
      امّا مشکل اصلی این است که «تخمهٔ آریایی = خوش سیماهای خوب اندیش» دیگر وجود ندارد.
      نخست عربها؛ سپس ترکهای آسیای میانه و بعد از آن مغولها؛ همهٔ تار و پود بافتهای اجتماعی این سرزمین را تارانیدند.
      «ایران» اکنون فقط یک «نام» است.
      موجودی به نام «ایرانی» یافت نمیشود.
      شاید «کژدم» تنها «آریایی» است که بر حسب تصادف به جا مانده است و شاید به همین خاطر است که همچنان مینویسد.

      به قول ترانهٔ «دِلکَش»:

      آتشی زِ کاروان به جا مانده.

      حذف
  33. در دوزخ این حکومت اسلامی،
    افتاد بساط انتخابات به راه

    ملت که گرفتار عذاب خود بود،
    ناکرد در آغاز به این صحنه، نگاه

    تا گشت پدید کژدمی لاکردار،
    کو کشته هزار و، بیشتر کرده تباه

    ناگاه چنان ولوله در خلق فتاد،
    کز ترس به مار غاشیه برد پناه!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر همینطوری پیش میرفتی و ترمز دستی را نمی کشیدی؛ حتماً قتل عام هوازن و خوارج و قتل عامهای دو جنگ جهانی و «توتسی ها» و «هوتو ها» را نیز به گردن من می انداختی.
      هیچ اشکالی هم ندارد.
      آخر داستان این است که با من (کژدم) رابطه برقرار کردی. نوع رابطه هم مهم نیست.

      حذف
    2. تو این شعر طبیعتا منظور تو نیستی منظور رئیسی هست و این داستان اعدام و ... روحانی هم مار غاشیه

      حذف
  34. خوب. مردم کونی راه خود را انتخاب کردند. دستور صحبت های ترامپ به نوعی تعیین شد که احتمالا بر اساس نابود کردن جمهوری اسلامی همراه با مردم وفادارش خواهد بود.

    پاسخحذف
  35. ناشناس گرامی دیگری نیز پرسشی داشت که در نوشتار بعدی به آن پاسخ داده خواهد شد.

    پاسخحذف
  36. کژدم این انتقاد های تو از مردم ایران عجیبه مرد حسابی عوام همه دنیا پیرو نخبگان خود هست خامنه ای هوشمندانه بازی میکنه (به نسبت اپوزیسیون ماقبل تاریخ) اگر نخبگان جامعه بازی رو درست بچینن اتفاقا به نظر من مردم ایران تخم زیادی برای ایجاد تغییر دارند یادت نره این مردم در 100 سال اخیر سه چهار بار دهن دولت مرکزی را صاف کرده اند در ضمن جوری از انتخابات سخن میگی انگار واقعا 70 درصد مردم شرکت کرده ! به عمد افراد کار نابلد رو گویا در مراکز اخذ رای گذاشته بودند تا ظاهر صف طولانی شود اگر دنبال کرده باشی همه از انتظار های چند ساعته می نالیدند و چشمشان کور چون خوراک تبلیغاتی آغا شدند اما طبق گفته رژیم 15 میلیون رای نداد از اون 40 میلیون گفته شده هم معلوم نیست چقدرش راسته چقدرش دروغ

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من نمیدانم که منظور شما از «هوشمندانه بازی کردن» چیست؟
      انگل فرزانه یک شارلاتان است و ساکنین ایران «احمقهای مادر زاد». آن ۱۵ میلیون هم که رأی ندادند؛ در حال «تظاهرات سکوت» به سر می برند.

      بر چنین ملّت و بر بوم و برش باید رید.

      حذف
  37. خامنه ای به گه خوری افتاده می خواد نرمش کنه اما حاضر نیست به نام خودش تموم شه میخواد مثل هسته ای بگه روحانی داد و من راضی نبودم منتها زمین بازی رو ظرف دو سال طراحی میکنه از جمله داستان رهبری رئیسی رو تا مردم رو بکشونه پای صندوق یه برنامه ده ساله پیاده میکنه برای اپوزیسیون سازی که حتی کشورهای اروپایی کاملا خام میشن و نتیجش که نیاز به توضیح نداره همراهی تمام رسانه های جمعی با اصلاح طلباست اونها دست بالا رو دارن اما اگه نیروهای برانداز بتونن به این رسانه ها دست پیدا کنن خودت میدونی داستان عوض میشه اگه امروز مردم روزه سکوت گرفتن به خاطر خطی هست که نخبگان دارن میدن اما همین نخبگان اگه برن تو فاز برخورد قاطع خودت میدونی داستان عوض میشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      هر قوم و قبیله و ملّتی را با رهبران و حاکمان و نخبگانش می سنجند.
      اگر نخبگان این دار ودسته های ساکن ایران؛ آنهایی هستند که میگویید؛ باید شعر میرزادهٔ عشقی را اصلاح کرد و گفت:

      بر چنین ملّت و بر نُخبه و بر خُشک و تَر و بوم و برش باید رید.

      حذف
  38. در کشور های خارج نشستن و فتوا صادر کردن!( خیلی دل شیر میخواد!!!!) بر چنین مرد مافنگی هم باید رید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس صیغه زادهٔ گرامی

      اگر دور بعدی وجود داشته باشد؛ به «خلخالی اصلاح طلب» و یا «موسوی تبریزی اصلاح طلب» رأی بده تا سوزش «نوشادر» (سود سوز آور)ما تحتَت التیام پیدا کند.
      اگر پدر و مادرت فرزندان همسایه را به دست جلّادانی مانند صانعی و موسوی تبریزی و خلخالی سپردند تا تیرباران شوند..... فرزندان و نوه های تو در بهترین حالت از «روسپی خانهٔ رضوی» به عنوان «صیغه» سر بر خواهند آورد.
      و در بدترین حالت باید در کوچه پس کوچه ها و در میان معتادان هروئین و یا روسپیهای ۲ ریالی به دنبالشان بِگردی.

      حذف
    2. ناشناس حزب الاهی
      به قول کژدم
      اگر جاییت نمی سوزه که هیچ ... و اگر میسوزه همونجا آب بریز و با «یَخ» پانسمانش کُن.

      «محسن»

      حذف
  39. خوانندگان گرامی
    سخنرانی ملک سلمان و دونالد ترامپ و مذاکرات پشت درهای بسته و ۲ حملهٔ مستقیم اخیر آمریکا به پایگاه هوایی عشیرات و کاروان تحت فرمان سپاه قدس در سوریّه نشان از آن دارد که پروژهٔ امام حسن و صلح حدیبیه به نتیجهٔ نهایی خود (برجام) رسیده و کارایی خود برای کنترل بحرانهای آینده را که آمیخته ای از تنشهای سیاسی - اقتصادی - نظامی خواهند بود را دست داده است.
    اینباز زبان «ظریف» نیز بکار نمی آید. زیرا کار از بحثهای حقوقی و بازیهای دیپلماتیک گذشته است و جهت حرکتها نشان از درگیریهای نظامی آمیخته با درگیریهای مستقیم دارد.

    پاسخحذف
  40. نخير، بوي كباب هست ولي خر داغ مِي كنند. براي فقط و فقي يك چيز بود الم كردن لؤلؤ براي فروش اهن پاره هاي زنك زده به امت احمق عرب به سركردكي عربستان،،،

    پاسخحذف
  41. ناشناس گرامی
    با نظر شما موافقم. امّا خری که قرار است داغ شود؛ در طویلهٔ خیابان پاستور عرعر میکند.

    پاسخحذف
  42. خامنه ای لال شده بدبخت. ظریف کارش به متلک پرانی به ترامپ کشیده و مهره سوخته شده. حق باشماست هرچه رشته بودند پنبه شد.

    پاسخحذف
  43. یعنی این حرف به این معنی است که باید منتظر یک جنگ تمام عیار باشیم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من نمیدانم که منظور شما از «جنگ تمام عیار» چیست؟ امّا میدانم که عراق را در ۲ هفته و بدون یک نبرد بزرگ تسخیر کردند.
      همینقدر میگویم که جزایر ۳ گانهٔ مشهور را از جغرافیای ایران خارج کرده و به تحت قیمومیّت سازمان ملل در خواهند آورد و پس از آن؛ دولتمردان حکومت کنونی و یا حاکمیت بعدی؛ با پرونده های قطور بحثهای تاریخی و حقوقی باید در راهروهای دادگاه لاهه «سگ دُو» بزنند.
      اگر این ۳ جزیره از دست بروند؛ باید بتوانید عمق فاجعه در «کشور تهران» را حدس بزنید.

      حذف
  44. كژدم ولي به نظر ميرسه رژيم به گه خوري افتاده شما هم يه بار گفتي اگه بكشه عقب كاري به كارش ندارن به نظرت راي روحاني معني عقب نشيني نداره

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نظر شما درست است ولی فکر نمیکنم که حرف تازه ای زده باشید زیرا در نوشتارهای اخیر به این مسئله و اینکه «ناکافی» است اشاره های زیادی شده است.امّا ادامهٔ پروژهٔ جدید به همین محدوده ختم نخواهد شد که چند شعار قلّابی جنجالی داده شود. بلکه این شعارها که هم اکنون نیز ادامه دارند (هر کسی سر جای خودش بنشیند)به صورتی آرایشی و بی مایه به اجرا در خواهند آمد تا امام حسن بنفش را در میان اروپائیان به «دِلبر» تبدیل کنند.
      اگر پروژهٔ «امام حسن» در ۴ سال پیش کارساز بود (به خاطر طبیعت حرکات گلوبالیستها)؛ اینبار بی اثر خواهد بود. زیرا طبیعت رفتاری دولت کنونی آمریکا از نوعی دیگر است.
      آنهایی که فکر میکنند دونالد ترامپ فقط برای فروش آهنپاره به خاورمیانه آمده است؛ یا الاغ هستند و یا دوست دارند خود را با آرزوهایشان که «تحلیل» مینامند؛ به «کیفوری خرانه» برسانند و از آن لذّت ببرند. به نظر من بسیار هم خوب است که الاغها همچنان «خَر کِیف» و در عمق «لذت عرفان خرانه» بمانند و «هو» های جانانه بکشند.
      عربستان سعودی نه تنها توانسته است تا حدود زیادی رهبری خود در جهان عرب را تثبیت کند؛ بلکه تسلیحاتی دریافت خواهد کرد که در رؤیاهایش نیز نمیدید فقط به یاد داشته باشید که چه زمانی گفتم که «عربستان» میخواهد کنترل بحران را به عهده بگیرد. اگر هم یادتان نیست به یادتان می آورم. این سخن را چند سال پیش که زمینهٔ سرنگونی اخوان المسلمین در مصر چیده می شد گفتم. پس از آن «خردوغان» و «شیخ قطر» خفه شدند و «خردوغان» آرام آرام به سوی درگیری با داعش پناه بُرد.
      همهٔ این حرکتهای بزرگ در زیر سبیل «خَر کِیفها» اتفاق افتاد و همچنان نیز احمقانه فکر میکنند که «عربها» هیچ نمیفهمند و فقط ساکنین ایران هستند که خیلی میفهمند و به همین دلیل نیز کشورشان به ویرانه و گورستان مُرده های زنده تبدیل شده است.
      در هر صورت؛ کار از کار گذشته است. دیپلماسی و مزخرفبافیهای حقوقی و دست به دامن اروپا و روسیه شدن نیز بی تأثیر خواهد بود. شاید اگر پروژهٔ «زین العابدین بیمار دائمی» را کلید میزدند؛ برایشان بهتر بود (البته اگر خریداری داشت). زیرا پروژه ها نیز کالاهایی هستند که باید خریدار داشته باشند. این پروژه ها در میان ساکنین ایران خریدار دارد. امّا در کاخ سفید و منطقهٔ خاورمیانه خریداری ندارد.
      روسها نیز حوصلهٔ درگیر شدن با کشورهای اسلام زده و عربها را ندارند زیرا به زنگی طولانی می اندیشند و به همین دلیل دور از ذهن هم نیست که در صورت بوجود آمدن درگیریهای مستقیم نظامی؛ بخشهای شمالی ایران نیز مانند جنگ جهانی دوّم به تصرّف روسها در آید.

      حذف
  45. استاد گرامی عربستان و بقیه اقمار منطقه ای هر وقت از پس حوثی های یمن بر اومدن فکر این گوه خوری ها باشن این خرید های تسلیحاتی هم حداقل شمارو نباید گول بزنه این خریدها فقط برای تاخیر انداختن اتفاقی هستن که وزیر دفاع اسرائیل در اجلاس امنیتی مونیخ گفت ایران اگر تعلل کنیم به مکه خواهد رسید گرچه پایان سلفی گری بدون نابودی شیعی گری نخواهد بود

    پاسخحذف
  46. به andromeda
    ایران اگر به فرض محال توانایی حمله به عربستان را داشته باشد از چند همسایه بخصوص در شرق تحدید خواهد شد. درست است پاکستان کشور بدبختی است ولی عربستان را میپرستد، نشان به این نشان که کسی به سلمان بد بگوید در خیابان گردنش رامیزنند. در صورت کوچک ترین جفتک اندازی ایران، مشهد را به خاک و خون میکشند و چند میلیون مهاجم گرسنه و وحشی در حرم رضا خواهند رید. حالا بماند که بمب اتم هم دارند.

    پاسخحذف
  47. انها عاشق سلمان نیستند.عاشق پول سلما نند.پاکستانی ها همانقدر که عربها را دوست دارند. ایرانی ها را هم دوست دارند. نشانه اش در موضع گیری قبلی اشان در موضوع ایران و عربستان. بعد هم استفاده از بمب اتم به این سادگی ها نیست. بمب اتم شمشیر مرصع است که در روز تاج گذاری بدرد می خورد.

    پاسخحذف
  48. من هم نگفتم از بمب استفاده میکند. بمب ها در واقع مال عربستان هستند و پاکستان یک استان اتمی و ۱۲۰ میلیونی از عربستان است. موضوع دوست داشتن نیست. پاکستان در آمد کافی برای سیر کردن مردم خود ندارد و الان با کمک عربستان سر پا است. با کوچکترین اقدام عملی علیه عربستان واکنش منطقه را خواهید دید.

    پاسخحذف
  49. بمب ها در واقع مال عربستان هستند!!!
    با کوچک ترین اقدام عملی علیه عربستان واکنش منطقه را خواهید دید!
    خدا کنه واکنش منطقه به شدت واکنشی که در یمن نشان دادن نباشه که چهار تا حوثی با دمپایی و زیر گرمکن این به اصلاح نیروهای ناتوی عربی رو زمینگیر کردن وگرنه باید فکر بکنیم که اون موقع چیکار باید بکنیم این فرصیه فوق علمی که پاکستان انبار سلاح های اتمی عربستان هست بعد از جواب منفی پاکستان به عربستان برای دخالت در نبرد یمن رد شده فقط برخی دانشمندان سگ سنی همچنان به اون باور دارن

    پاسخحذف
  50. می بینم که بسیار تعصب مذهبی دارید آندرومدا:) شاید به همین دلیل بی طرف قضاوت نمیکنید، شیعه و سنی هر دو حتی در حد سگ هم نیستند. پاکستان هند نیست و هیچوقت دولت پایداری نداشته و خودش منطقه نفوذ چین و عربستان است. یمن بیشتر برای گرفتار کردن ایران است و تمرین نظامی خلبانان همان ناتوی عربی وگرنه بیابانی بیش نیست.

    پاسخحذف
  51. پاکستانی ها انقدر الاغ نیستند که برای سلامتی چهار تا عرب بروی ایران تهاجم نظامی کنند. سابقه دیرین فرهنگی و علائق دو جانبه عمیقتر از ان است که بخواهند اصلا به این موضوع حتی فکر کنند. چرا مسائل را سطحی نگاه می کنید؟ اینکه به پول اعراب احتیاج دارند مطلب دیگری است. قبلا هم پاکستان از ایران استفاده اقتصادی می برد.رژیم گذشته را عرض می کنم. کلا سه کشور ایران پاکستان و افغانستان به اضافه عمان بهیچ وجه علیه همدیگر تهاجم نظامی نخواهند کرد.

    پاسخحذف
  52. کژدم رفته گل بچینه! اهای کژدم! جریان قطر چیست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر به نوشتارهای پیشین که مربوط به اخوان المسلمین و داعش و اوباشانی از این دست هستند مراجعه کنید نقش ترکهای عثمانی و قطر را در رابطه با این جریانها خواهید دید.
      اگر میخواهی ماهی بگیری؛ کون مبارکتو بزار توی آب یخ رودخانه و وقت صرف کُن تا شاید بتونی.

      حذف
  53. یمن بیشتر برای گرفتار کردن ایران است و تمرین نظامی خلبانان همان ناتوی عربی وگرنه بیابانی بیش نیست..... لابد یمن برای عربستان بیابانی بیشتر نیست؟ و حالا هم خلبانان در انجا اموزش نظامی می بینند؟!! با این تحلیل ها می خواهید راه بجایی ببرید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به نظر میاد رادیو BBC رو گرفته ای. من نگفتم که یمن را برای گرفتار کردن رژیم کثیف صفوی درست کرده اند. بلکه گفتم که به باتلاق اوباشان شیعه تبدیل خواهد شد.
      من نگفتم که این جنگ برای تمرینات نظامی است. بلکه در پاسخ موجودی همتای شما که میگفت عربها نمیتوانند بجنگند و تجربه ندارند؛ گفتم که در حال تمرین واقعی جنگ در یمن هستند.
      مگر یمن یکی از فقیرترین کشورهای جهان نیست؟ اگر هست یک بیابان است؛ نه استعدادی شکوفا میشود و چه بسا اصلاً وجود ندارد که شکوفا بشود و یا نشود. تعریف شما از بیابان غیر از این است؟
      موجوداتی از نوع شما؛ مطالب را یا نمیخوانید و یا نمیفهمید و یا به «تفسیر» علاقه مندید و یا اینکه فکر میکنید من نمیدانم که چه گفته و یا نوشته ام؟

      خودتی

      حذف
  54. مگر نمی گفتی پشت داعش عربستان سعودی است و انها را ساپورت مالی و لجستیکی می کند؟ و قطر و عثمانی را هم در حقیقت جلو انداخته و به نوعی اینها زیر مجموعه عربستانند؟ و داعش را در مواجهه با ایران درست کرده اند.حالا حرف این است که مشکل عربستان با قطر چیست؟ امیدوارم بعد از اینکه کون مبارک را در یخ گذاشتی. پاسخی مرحمت فرمایی. سیز ساغ من سلامت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه؛ نمیگفتم. بلکه میگفتم که نیروی اصلی عربستان سعودی سازمان «جیش الاسلام» است.
      کسی با ایران کاری نداشت؛ این شماها بودید که در فکر فتح کربلا و اورشلیم و مکّه و مدینه بودید.
      من کجا گفته ام که داعش را عربستان درست کرده است؟ عربستان حتماً به دار و دستهٔ زرقاوی کمک کرده است. امّا داعش چیز دیگری است.
      زمانی که سازمانهای اطلاعاتی غربی گفتند تعداد نفرات داعش بین ۱۰ تا ۱۵ هزار نفر است؛ گفتم که دروغ میگویند و داعش باید بیش از ۳۰ هزار نفر نیرو داشته باشد. بعد از یک ماه گفتند که اشتباه کرده اند و داعش بین ۳۰ تا ۴۰ هزار نیرو دارد.
      زمانی که ژنرال آمریکایی گفت که: داعش از نوع دیگری است و قابل مقایسه با القاعده نیست و جنگهای ۳۰ ساله را پیشبینی کرد؛ گفتم که چگونه است که این ژنرال از همان آغاز کار میداند که اینها از جنس دیگری هستند؟ مگر آنکه دستی در کار داشته باشند (حدّ اقلّ به عنوان ناظر). حرفهای زیاد دیگری نیز گفته ام که نمیخواهم به خاطر «ترانهٔ درخواستی شما» آنها را تکرار کنم.

      احتراماً باز هم خودتی

      حذف
  55. واقعیت آن است که دونالد ترامپ در بیش از صد روز از ریاست جمهوری خود به خوبی نشان داده که سیاست خارجی اش اساسا و اصولا مبتنی بر هیچ یک از اصول و نظریاتی که ما پیش از این سراغ داشته ایم نیست. این موضوعی است که بسیاری از تحلیلگران در دل ایالات متحده نیز به آن اشاره صریح کرده اند و کافی است، نگاهی به نوشته های پتر بیکر در نیوروک تایمز یا رابرت ریچ در واشنگتن پست بیندازیم تا به خوبی مشخص شود، حتی کسانی که از نزدیک با پویایی های سیاست در ایالات متحده درگیر هستند نیز بر این باورند که ترامپ و تیم وی در کاخ سفید اساسا فاقد الگوی سیاست خارجی به آن شکلی است که ما پیش از این سراغ داشته ایم.در نتیجه سخن گفتن از تغییر سیاست خارجی ترامپ در قبال خاورمیانه نیز بر همین اساس به نظر سخن درستی تلقی نمی شود، چون نمی توان از تغییر چیزی که با الگوهای مشخص شکل گرفته در ذهن ما وجود خارجی ندارد سخن گفت. با این همه، یک نکته در مورد کنش های سیاست خارجی ترامپ به ویژه در مورد ایران و خاورمیانه هست که شاید بتوان از دل آن الگویی جدید برای تبیین و تشخیص و حتی پیش بینی کنش های سیاست خارجی دولت ترامپ به دست آورد.به نظر می آید، دونالد ترامپ یک چرخش اساسی در منظومه سیاسی آمریکا ایجاد کرده؛ چرخشی که در آغاز راه خود است و اگر تداوم داشته باشد به شکلی کلی توان جایگزین کردن کارگزار کنشگر و تصمیم ساز به جای ساختار هدایت کننده در سیاست را دارد. دونالد ترامپ که از یک زمینه تجاری و غیر سیاسی برخاسته، درکی از محدودیت های ساختاری در ایالات متحده ندارد و برای همین، در آغاز کار خود سیاست عمیقا حساس آمریکا در برابر چین یکپارچه را به چالش طلبید و اساسا اعتقادی نیز به این محدودیت های ساختاری ندارد.برای ترامپ، خاورمیانه و روسیه و کره شمالی و اروپا و کانادا و مکزیک و چین، مناطق و بازیگرانی با هویت های از پیش شناخته و تعریف شده نیستند، زیرا ساختاری که به همه اینها معنی و هویت مشخصی داده، اساسا در ذهن وی نه جایی دارد و نه اهمیتی. برای همین با گذار از سیاست های چند دهه ای آمریکا در قبال روسیه، دست همکاری به سوی پوتین دراز کرده یا ناتو را با چنان حساسیتی به چالش می کشد. همه اینها برای ترامپ یک کارگزار در صندلی روبه رو برای چانه زنی هستند که الگوهای معامله و چانه زنی باید در مورد آنها رعایت شود.

    پاسخحذف
  56. چه چیز در پشت این چانه زنی است؟ اول آمریکا؛ آن هم نه آمریکایی که ما می شناسیم. آمریکایی که ترامپ می شناسد و می خواهد؛ نه آمریکای دموکرات ها، نه آمریکای جمهوری خواهان. آمریکای کمربند زنگ زده. آمریکای قشر سفید پوست بیکار. آمریکایی که مردمش دیگر فراموش نشده. آمریکایی که مرزهایش را بیش از مرز دیگر کشورهای اهمیت می دهد. آمریکایی که می خواهد به جای پول دار کردن چینی ها، کارگران خود را قدرت بخشد. آمریکایی که می خواهد ائتلاف های جدیدی با هویت جدید تشکیل دهد. این ها سخنان خود ترامپ در روز تحلیف است. این مانیفست ترامپ است. این سیاست داخلی و خارجی ترامپ است که الزاما تطابقی با ساختار و هنجارهای قبلی ندارد. سفر ترامپ به خاورمیانه نیز می تواند در همین راستا باشد. سیاست خارجی ترامپ، بازتابی از کارگزاری وی در سیاست داخلی است. قرارداد 110 میلیارد دلاری با عربستان سعودی، سفر به تل آویو برای صلح فلسطین، حمله موشکی به سوریه و حمله به کاروان نیروهای متحد ایران، هیچ کدام ارتباطی با چرخش سیاست خارجی آمریکا ندارد. همه اینها را باید در الگویی جدید تعریف و تبیین کرد. باید همه اینها را در زمینه ای جدید مشاهده کرد و آن زمینه جدید چینش جدیدی در سیستم است که ترامپ در پی آن می گردد. اینها همه نقاط و گره هایی است که باید به هم متصل شوند تا آنچه ترامپ با آزمون و خطا از آن می خواهد بیرون بکشد با چهره ای واضح تر مشخص شود.اینکه آیا ایران در این چینش جدید چه جایگاهی دارد، هیچ ارتباطی با هویت حسن روحانی یا محمود احمدی نژاد ندارد. همان طور که امینت آمریکا به هویت شخص پوتین یا کیم جونگ اون هم ارتباط ندارد. این هویت ها برای ترامپ بی معناست. برای او برجام بی معناست اگر اقتصاد و امنیت آمریکا را آن گونه که او می گوید تضمین نکند. برای ترامپ حتی با شخصی مانند کیم جونگ اون هم می توان معامله کرد و به همین خاطر احتمال دیدار با او را مطرح می کند. برای ترامپ ارتباط مخفی مایکل فلین با روسیه اصلا موضوع مهمی نیست زیرا باید با پوتین معامله کرد. برای او ناتو اهمیت ندارد. اگر سهمش را از دفاع پرداخت نکند و بخواهد به هزینه آمریکا از خود دفاع کند. برای او معامله با چین و ترانس پاسیفیک اگر برای آمریکا و کارگر آمریکایی سودی نداشته باشد، هیچ اهمیتی ندارد.

    پاسخحذف
  57. ترامپ آدم باهوشی است. به طرز نگاهش به سلمان و نتانیاهو و پاپ نگاه کنید. همه اینها را ابزار کاری خود می‌داند و از آنها نتیجه می‌خواهد. بسیار مصمم است. مطمین باشید پوزه ها به خاک خواهد مالید...

    پاسخحذف
  58. قابل توجّه حزبلبلی ها که فکر میکنند موشک دارند و در حال فتوحات هستند و مغزهای پوکشان روند شکستهای ۶ سال اخیر را نمی بیند.

    ۱- «باز نگری» فروش هواپیماهای بوئینگ و ایرباس به رژیم ایران. «باز نگری» به معنی «جلوگیری» نیست و از از نظر حقوقی نیز قابل پیگیری نیست. امّا بسیار مؤثر است و میتواند روند معاملات را به شدّت کُند کند. ( تاکتیک ذلّه کردن و به ستوه آوردن).

    ۲- «ناتو» پذیرفته است که در نبردهای سرکوب اسلامگرایان شرکت کرده و برای پرداخت بدهیهای خود به آمریکا در حال چانه زنی است و میخواهد زمان بخرد. اشاره به سال ۲۰۲۴ میلادی که بی معنی است و ترامپ نیز میداند که مزخرف گویی است.

    ۳- تصویب تحریمهای جدید بر رژیم شیعی حاکم بر ایران که به نمایشهای وصله پینه شدهٔ موشکی سپاه پاچاهارداران انجامید. زمانی که کار به استفاده از این موشکها برسد؛ آبرو ریزی بزرگی برای رژیم انگلهای صفوی به ارمغان خواهد آورد.
    همانگونه که اکنون دیگر صدای ساز و دُهُل «ناوگان دریایی توانمند ایران» و گسیل شدن «ناوگروههای بسیار مدرن»؛ خفه شده است.
    بازی «برجام»؛ دست رژیم را از مانور دادن بر روی «بمب اتم میسازیم» کوتاه نموده و مثل موش توی سوراخ چپیده اند.
    اکنون تنها بازی باقیمانده برای رژیم؛ «بازی فشفشه» است و از کارخانه های موشکی در عمق «۲ میلیون متری زیر زمین» سخن میگویند.
    این صدا نیز خفه خواهد شد و یا باید از تولیدات «موشکهای فلّاق» استفاده کنند.
    نتیجهٔ شعارهای توخالی بستن تنگهٔ هرمز فقط به دور ریختن پولهای کلان و مانورهای بی ارزش و ماندن «کونهای پاره» برای انگلهای حاکم و سپاه پاچاهارداران بود.
    «توان فشفشه ای» هم به همان سرنوشت دچار خواهد شد.

    پاسخحذف
  59. وعده ای درست که دونالد ترامپ به آن وفا کرد و تنها راه رهایی استراتژیک از دست اسلامگرایان؛ چه سلفی؛ چه صفوی و چه اخوانی است.

    https://goo.gl/w7JaNg

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. از ۳۵ کشته؛ ۲۶ نفرشان خانوادهٔ کثیف داعشیها بوده است.

      حذف
    2. انگل حسن نصرالله بدبخت نمیداند که یکی از توافقهای پشت پردهٔ میان دونالد ترامپ و ناتانیاهو؛ پشتیبانی کامل هوایی و موشکی آمریکا از اسرائیل در یک جنگ فرضی میان اسرائیل و حزب الله لبنان بوده است. پشتیبانی که میتواند حزب الله لبنان (گلیم) را از زیر پای روسها بکشد.
      در آینده شاید پاسخ کسی که بپرسد:
      شیعیان جنوب لبنان کجا هستند؟
      این باشد:
      کدام شیعیان؟ و کدام جنوب لبنان؟

      https://goo.gl/W8ytt7

      حذف
    3. بنا بر گزارش رویترز تعداد کشته های اعضا داعش و خانواده هایشان بیش از ۱۰۰ رأس بوده است.
      به نظر میرسد که هدف حمله انتقام خون کودکان و نوجوانانی که در کنسرت منچستر قتل عام شدند بوده است و پیامی که به اوباشان داعش فرستاده شد؛ پیام درستی بود.

      حذف