پیشگفتار
زمانی که «چارلی ویلسون» نبردهای افغانستان برای بیرون راندن روسیه را آغاز کرد و تمامی نیروهای جهادی را به پاکستان و افغانستان کشانید؛ هرگز تصوّر نمیکرد که پس از بیرون راندن روسیّه؛ عربستان سعودی؛ پاکستان و امارات متحدّهٔ عربی استراتژیهای تازه ای ترسیم کرده و بخشی از جهادیهای اسلامگرا را تحت نام «حرکت طالبان» بوجود آورده و بر افغانستان حاکم سازند. او حتّی در رویاهایش نیز نمیدید که بخشی از اسلامگرایان جهادی؛ به طرف «جهاد بین المللی» کشانده شده و «القاعده» تولید شود. امّا چنین شد. زمانی که یک تشکیلات مسلّح ساخته شد؛ مشتریان زیادی پیدا میکند. هیچکس تصوّر نمیکرد که «القاعده» به عنوان یک جریان «ابن تیمیّه ای ـ وهّابی» با همکاری رژیم شیعی حاکم بر ایران حملات ۱۱ سپتامبر را انجام دهند.
باز هم هیچکس فکر نمیکرد که «طالبان» روزی دست در دستِ حکومت شیعی ایران؛ «کارتل مواد مخدّر و تسلیحات» تشکیل دهد. امّا همهٔ این اتّفاقات افتاده اند.
پروژهٔ هسته ای
پروژهٔ هسته ای یک پروژهٔ چینی برای ایجاد ۴ نقطهٔ بحران اتمی در آسیا و آفریقا بود:
۱- تبدیل پاکستان به قدرت اتمی برای تهدید هندوستان که چین و پاکستان این کشور را دشمن استراتژیک میدانند. ماجرای «عبدالقدیر خان» در این رابطه کلید خورد و او را تبدیل به «پدرِ بمب اتمی اسلامی» کرد.
۲- عبدالقدیرخان سپس مأموریت یافت تا قطعات و لوازم و نقشه های ساخت بمب اتمی را به ۳ کشورِ کرهٔ شمالی؛ ایران و لیبی انتشار دهد. به این وسیله پاکستان نه تنها به نخستین نمونهٔ «نقطهٔ بحران» تبدیل شد؛ بلکه نقش «مادر» را به عهده گرفت تا به تولید ۳ بچهّٔ دیگر بپردازد.
۳- کرهٔ شمالی به عنوان سگ زنجیریِ چین امنیّت داشت و از کمکهای پنهانی مستقیم چین برخوردار بود و به دوّمین کانون بحران تبدیل گردید.
۳- در ایران؛ همزمان با انتقال تکنولوژی اتمی پاکستانی و ماجرای «میکونوس»؛ خاتمی شیّاد در یک فریبِ بزرگ به مقام «تدارکاتچی» انتخاب گردید تا با به راه انداختنِ «گفتگوی تمدّنها» ۲ انگل («انگل فرزانه» و «انگل بهرمانی») را از زیر تیغ دادگاه میکونوس بیرون آورده و بر روی فعالیتهای هسته ای رژیم؛ پرده بکشد. اینکه خاتمی بعدها گفت که «تدارکاتچی» بوده است؛ تنها سخن درستی بود که در طول تاریخ ننگین زندگیش زده بود و سخن درست دوّمش را نیز اخیراً شنیدیم که دستور سرکوب «جنبشِ دل به دریا زدگان» را صادر کرد.
این ماجرا را بیش از ۶ سالِ پیش در مقاله ای روشن کرده بودم؛ امّا همهٔ خفتگانِ ایران در باغِ بهشتِ «اصلاح طلبی» به چریدن مشغول بودند.
۴- لیبی پس از دریافتِ بسته ای مشابه به بسته ای که ایران دریافت کرده بود؛ ماجرا را لو داد. مأموریت نقل و انتقالِ بخشی از تکنولوژی بمب اتمی به لیبی؛ به رژیم شیعی ایران سپرده شده بود و پس از لو رفتنِ ماجرا؛ «شاهین دادخواه» مأمور جمع آوری اسناد و مدارکی که ایران را به لیبی ربط میداد گردید که در ۲ مقاله به آن پرداخته ام. (امیدوارم حوصلهٔ خواندنشان را داشته باشید).
پس از لو رفتن پروژه توسّط لیبی؛ رژیم ایران توسّط چین به کرهٔ شمالی وصل میشود و بخشی از هزینه های تحقیقاتی کرهٔ شمالی را در رابطه با تولید بمب اتمی و آزمایشهای موشکی را رژیم ایران میپردازد.
روسی شدن پروژه
سِیرِ مطالبی که در پایین می آید؛ مانند جریانِ آب در یک لوله نیست که بدون هیچ مانعی پیش رفته باشد؛ بلکه مانند جریان آب در یک رودخانهٔ پر سنگلاخ است. همچنین روسی شدنِ پروژه به این معنی نیست که چینیها دست خود را به طور کامل از ماجرا شسته باشند؛ بلکه به معنی «دست به عصا شدن» چین است. چینیها توان ادامهٔ ادارهٔ همزمانِ ۲ نقطهٔ بحران و هماهنگ کردن آن با روابط اقتصادی گستردهٔ خود با غرب را نداشتند. لذا با وصل کردن رژیم ایران به کرهٔ شمالی مسئولیّت آنرا به گردن کرهٔ شمالی انداختند که به نوبهٔ خود هم عرصهٔ نبردهای دیپلماتیک را گسترش میدهد و نیز برای «خریدنِ زمان» کارایی دارد.
پس از ورود روسیه به عنوان عنصر فعّال؛ استراتژی نوینی توسّط روسها طرّاحی گردید. اِلِمِنتهایی که روسها بر اساس آن استراتژی نوین را طراّحی کردند به شرح زیر است:
۱- گلوبالیستها برای تدارک جنگهای ۴۰ ساله در خاورمیانه و آفریقا و کشاندنِ آن به مرزهای روسیه؛ با حمله به عراق؛ سگهای هار شیعه را به عراق کشانیده و عراق مرکزی برای تولید «سلفی ـ جهادیها»ی آموزش دیده و جنگاور گردید. و پس از خروج اوباما (مهرهٔ سوّم گلوبالیستها در مقام ریاست جمهوری) از عراق و تدارک «بهار عربی» که با «تولید داعش» ادامه یافت؛ عملاً از رژیم انگلهای شیعه حاکم بر ایران؛ به عنوان «هیزم» این جنگها استفاده نمودند که برای روسها موقعیّتی طلایی به ارمغان آورد.
این موقعیّت طلایی؛ بوجود آمدنِ یک ارتش پیاده نظام شیعی در منطقه بود که هزینه اش از ثروت ملّی ایران تاًمین می شد و روسها هیچ هزینه ای پرداخت نمیکردند و از طرف دیگر این اقتصاد ایران و رژیم ایران و مردم ایران بودند که هر روزه فقیرتر از روزِ پیش میشدند. در واقع روسها ۲ استراتژی را به طور همزمان دنبال میکردند :
الف: داشتن یک ارتش زمینی شیعه که برای روسها میجنگد و برای بقای خود به حمایت روسیه نیازمند است.
ب: تولید یک نوکر ضعیف و وابسته به حمایتهای روسیه که از نظر اقتصادی و اجتماعی سیاسی چه در عرصهٔ بین المللی و چه عرصهٔ داخلی؛ چاره ای به جز فرمانبرداری از ولی نعمت خود نداشته باشد.
مجبور هستم که گفتهٔ سفیر روسیه در کشور تهران را دوباره باز نویسی کنم که گفت: «ما نیازی به دخالت در انتخابات ایران نمیبینیم؛ زیرا روابط ما با ایران به گونه ای است که هر کسی برای مقام ریاست جمهوری انتخاب شود؛ برای ما فرقی نمیکند».
۲- آزمایشهای موشکی برای ساختن موشکهای بالیستیک با توانِ حمل کلاهک اتمی.
۳- تقویت محدودِ توانِ مالی رژیم شیعی بدون پرداخت از جیب روسیه؛ بلکه از طریقِ به سامان رسانیدنِ «برجام».
پس از حملهٔ گستردهٔ گلوبالیستها به رژیم ایران که در دورهٔ احمدی نژاد شدّت گرفت و با بمبارانِ اقتصادی شدید ایران تا به نقطهٔ خفگی رژیم انجامید و اقتصاد ایران به تنگنای مرگ و زندگی کشانیده شد؛ مسئلهٔ مذاکرات و «پروژهٔ امام حسن بنفش» کلید خورد که به نوعی به «پروژهٔ خاتمی» شباهت داشت (تحمیق مردم با وعده های توخالی). البتّه احمقها نیازی به «تحمیق شدن» ندارند؛ بلکه به «وعده» نیاز دارند.
روسها میدانستند که هدف اوباما ملغمه ای از؛ «نامجویی و به جای گذاشتن یادگار از طرف نخستین رئیس جمهور سیاهپوست» و همجنین باز کردن دستهای رژیم شیعی برای ادامهٔ «استراتژی جنگهای ۳۰ ساله» و محدود نمودن رژیم شیعی از رسیدن به «بمب اتمی» است. در این برهه از زمان؛ برای روسها ۲ موقعیّت طلایی و مهم وجود داشت:
۱- باز شدن دستهای رژیم شیعی برای فروش نفت به هدف «گسترش نیروی زمینی شیعی» در منطقه از طرف سپاه (پیاده نظام روسیّه).
۲- قانونی شدنِ روندِ دستیابی رژیم شیعی به بمب اتمی در «دورهٔ غروبِ برجام».
به همین خاطر است که روسها در این زمینه؛ نهایت همکاری را با غرب انجام دادند تا دو هدف فوق بدست آیند. هر چند که عدّه ای از باندهای رژیم از «دو رویی روسها» به دروغ ناله میکردند و «انگل فرزانه» نیز خود را مخالف «برجام» نشان می داد؛ امّا واقعیّت این بود که تمامیّت رژیم با روند مذاکرات به شدّت موافق بودند و از اینکه «مسلّح به بمب اتمی شدن» رژیم شیعی قانونی میشد؛ در پوست خود نمیگنجیدند.
به همین خاطر نیز بود که ظریف را «امیر کبیر» ایران نامیدند و «گروهبان حاجی بادمجان» نیز به «آریو برزن» تبدیل شد و شروع به انتشار سلفیها و تصاویر گوناگونِ «حاجی بادمجان» نمودند.
امّا همین «آریو برزنِ قلّابی» در سوریه؛ زیر فشارها ۷ قلو زایید و روسها به عنوان «مسیح نجات بخش» وارد ماجرا شدند. امّا در آن دوره روسها به صورت محدود در سوریه وارد عمل شدند تا جلو سقوطِ رژیم بشار اسد را بگیرند. زیرا بشار اسد تنها بهانهٔ قانونی بین المللی بود که حضور روسها و رژیم شیعی ایران در سوریه را توجیح مینمود (دعوتِ دولتِ رسمی سوریّه).
تا اینجا به این جمع بندی میرسیم که روسها تا حدودی به اهداف خود رسیده بودند:
۱- وجود ارتش زمینی شیعی که هزینه اش را مردم ایران میپردازند.
۲- قانونی شدن رسیدنِ رژیم شیعی به «بمب اتمی» (برجام).
۳- ادامهٔ آزمایشهای موشکی برای رسیدن به توانایی حمل کلاهک اتمی.
۳ موردی که ذکر شد؛ در واقع ۳ محورِ همگرا هستند که در «دوران غروبِ برجام» همدیگر را ملاقات میکنند. شعارهایی از نوع: «محو اسرائیل در ۲۵ سال آینده» نیز دقیقاً ریشه در همین نقطهٔ تلاقی این ۳ محور و زمان بندی تقریبی آن دارد.
مهمان ناخوانده:
روسها در انتخابات آمریکا تمامی تلاش خود برای جلوگیری کردن از انتخاب «هیلاری کلینتون» را بکار بستند. جیره خواران رژیم شیعی چه در داخل و چه در خارج از ایران نیز بنا بر «خطّ هدایتی ـ بصیرتی» که از «کعبهٔ کرملین» وحی شده بود؛ برای پیروزی «دونالد ترامپ» دست افشانی کردند؛ به این امید که دونالد ترامپ «دوستِ روسیه» است و میتوانند در دورهٔ دونالد ترامپ تا جایی که میتوانند؛ «بِچَرَند». من (کژدم) در همان دوره نیز در نوشتارهای گونگون؛ گفتم که این امیدها به نا امیدی مبدّل خواهد شد و آنرا به اینگونه فرمولبندی کردم: «۱ کشور ناسیونالیست+ ۱ کشورِ دیگرِ ناسیونالیست = ۲ کشورِ ناسیونالیست نیست؛ بلکه نشانهٔ جنگ است» و بارها اشاره کردم که هم رژیم «انگل فرزانه» و هم کرملین از حماقت و اشتباه محاسباتی خود به گریه خواهند افتاد. اکنون سیل اشکهای کرملین و تهران را شاهد هستیم. عرصه نه تنها برای چین و روسیه تنگ شده است؛ بلکه اروپا نیز در ماههای آینده در زیر فشار ۱۰ قلو خواهد زایید و رژیم شیعی ایران «لِه» خواهد شد.
استراتژی آمریکای ناسیونالیست؛ هر ۳ محورِ نامبرده و نقطهٔ تلاقی و زمانبندی آنرا به خوبی میشناسد و هر ۳ محور را به طور همزمان مورد حمله قرار میدهد و هیچ گریزگاهی برای رژیم «انگل فرزانه» نخواهد گذاشت و چنانکه پیش بینی کرده ام؛ هیچگونه مذاکره ای در رابطه با این ۳ محور در کار نخواهد بود. حتّی پرچم سفید نیز در کار نخواهد بود.
کژدم
پروژهٔ هسته ای
پروژهٔ هسته ای یک پروژهٔ چینی برای ایجاد ۴ نقطهٔ بحران اتمی در آسیا و آفریقا بود:
۱- تبدیل پاکستان به قدرت اتمی برای تهدید هندوستان که چین و پاکستان این کشور را دشمن استراتژیک میدانند. ماجرای «عبدالقدیر خان» در این رابطه کلید خورد و او را تبدیل به «پدرِ بمب اتمی اسلامی» کرد.
۲- عبدالقدیرخان سپس مأموریت یافت تا قطعات و لوازم و نقشه های ساخت بمب اتمی را به ۳ کشورِ کرهٔ شمالی؛ ایران و لیبی انتشار دهد. به این وسیله پاکستان نه تنها به نخستین نمونهٔ «نقطهٔ بحران» تبدیل شد؛ بلکه نقش «مادر» را به عهده گرفت تا به تولید ۳ بچهّٔ دیگر بپردازد.
۳- کرهٔ شمالی به عنوان سگ زنجیریِ چین امنیّت داشت و از کمکهای پنهانی مستقیم چین برخوردار بود و به دوّمین کانون بحران تبدیل گردید.
۳- در ایران؛ همزمان با انتقال تکنولوژی اتمی پاکستانی و ماجرای «میکونوس»؛ خاتمی شیّاد در یک فریبِ بزرگ به مقام «تدارکاتچی» انتخاب گردید تا با به راه انداختنِ «گفتگوی تمدّنها» ۲ انگل («انگل فرزانه» و «انگل بهرمانی») را از زیر تیغ دادگاه میکونوس بیرون آورده و بر روی فعالیتهای هسته ای رژیم؛ پرده بکشد. اینکه خاتمی بعدها گفت که «تدارکاتچی» بوده است؛ تنها سخن درستی بود که در طول تاریخ ننگین زندگیش زده بود و سخن درست دوّمش را نیز اخیراً شنیدیم که دستور سرکوب «جنبشِ دل به دریا زدگان» را صادر کرد.
این ماجرا را بیش از ۶ سالِ پیش در مقاله ای روشن کرده بودم؛ امّا همهٔ خفتگانِ ایران در باغِ بهشتِ «اصلاح طلبی» به چریدن مشغول بودند.
http://kajdoum1.blogspot.com/2011/06/blog-post_27.html
۴- لیبی پس از دریافتِ بسته ای مشابه به بسته ای که ایران دریافت کرده بود؛ ماجرا را لو داد. مأموریت نقل و انتقالِ بخشی از تکنولوژی بمب اتمی به لیبی؛ به رژیم شیعی ایران سپرده شده بود و پس از لو رفتنِ ماجرا؛ «شاهین دادخواه» مأمور جمع آوری اسناد و مدارکی که ایران را به لیبی ربط میداد گردید که در ۲ مقاله به آن پرداخته ام. (امیدوارم حوصلهٔ خواندنشان را داشته باشید).
http://kajdoum1.blogspot.com/2017/07/blog-post_5.html
پس از لو رفتن پروژه توسّط لیبی؛ رژیم ایران توسّط چین به کرهٔ شمالی وصل میشود و بخشی از هزینه های تحقیقاتی کرهٔ شمالی را در رابطه با تولید بمب اتمی و آزمایشهای موشکی را رژیم ایران میپردازد.
روسی شدن پروژه
سِیرِ مطالبی که در پایین می آید؛ مانند جریانِ آب در یک لوله نیست که بدون هیچ مانعی پیش رفته باشد؛ بلکه مانند جریان آب در یک رودخانهٔ پر سنگلاخ است. همچنین روسی شدنِ پروژه به این معنی نیست که چینیها دست خود را به طور کامل از ماجرا شسته باشند؛ بلکه به معنی «دست به عصا شدن» چین است. چینیها توان ادامهٔ ادارهٔ همزمانِ ۲ نقطهٔ بحران و هماهنگ کردن آن با روابط اقتصادی گستردهٔ خود با غرب را نداشتند. لذا با وصل کردن رژیم ایران به کرهٔ شمالی مسئولیّت آنرا به گردن کرهٔ شمالی انداختند که به نوبهٔ خود هم عرصهٔ نبردهای دیپلماتیک را گسترش میدهد و نیز برای «خریدنِ زمان» کارایی دارد.
پس از ورود روسیه به عنوان عنصر فعّال؛ استراتژی نوینی توسّط روسها طرّاحی گردید. اِلِمِنتهایی که روسها بر اساس آن استراتژی نوین را طراّحی کردند به شرح زیر است:
۱- گلوبالیستها برای تدارک جنگهای ۴۰ ساله در خاورمیانه و آفریقا و کشاندنِ آن به مرزهای روسیه؛ با حمله به عراق؛ سگهای هار شیعه را به عراق کشانیده و عراق مرکزی برای تولید «سلفی ـ جهادیها»ی آموزش دیده و جنگاور گردید. و پس از خروج اوباما (مهرهٔ سوّم گلوبالیستها در مقام ریاست جمهوری) از عراق و تدارک «بهار عربی» که با «تولید داعش» ادامه یافت؛ عملاً از رژیم انگلهای شیعه حاکم بر ایران؛ به عنوان «هیزم» این جنگها استفاده نمودند که برای روسها موقعیّتی طلایی به ارمغان آورد.
این موقعیّت طلایی؛ بوجود آمدنِ یک ارتش پیاده نظام شیعی در منطقه بود که هزینه اش از ثروت ملّی ایران تاًمین می شد و روسها هیچ هزینه ای پرداخت نمیکردند و از طرف دیگر این اقتصاد ایران و رژیم ایران و مردم ایران بودند که هر روزه فقیرتر از روزِ پیش میشدند. در واقع روسها ۲ استراتژی را به طور همزمان دنبال میکردند :
الف: داشتن یک ارتش زمینی شیعه که برای روسها میجنگد و برای بقای خود به حمایت روسیه نیازمند است.
ب: تولید یک نوکر ضعیف و وابسته به حمایتهای روسیه که از نظر اقتصادی و اجتماعی سیاسی چه در عرصهٔ بین المللی و چه عرصهٔ داخلی؛ چاره ای به جز فرمانبرداری از ولی نعمت خود نداشته باشد.
مجبور هستم که گفتهٔ سفیر روسیه در کشور تهران را دوباره باز نویسی کنم که گفت: «ما نیازی به دخالت در انتخابات ایران نمیبینیم؛ زیرا روابط ما با ایران به گونه ای است که هر کسی برای مقام ریاست جمهوری انتخاب شود؛ برای ما فرقی نمیکند».
۲- آزمایشهای موشکی برای ساختن موشکهای بالیستیک با توانِ حمل کلاهک اتمی.
۳- تقویت محدودِ توانِ مالی رژیم شیعی بدون پرداخت از جیب روسیه؛ بلکه از طریقِ به سامان رسانیدنِ «برجام».
پس از حملهٔ گستردهٔ گلوبالیستها به رژیم ایران که در دورهٔ احمدی نژاد شدّت گرفت و با بمبارانِ اقتصادی شدید ایران تا به نقطهٔ خفگی رژیم انجامید و اقتصاد ایران به تنگنای مرگ و زندگی کشانیده شد؛ مسئلهٔ مذاکرات و «پروژهٔ امام حسن بنفش» کلید خورد که به نوعی به «پروژهٔ خاتمی» شباهت داشت (تحمیق مردم با وعده های توخالی). البتّه احمقها نیازی به «تحمیق شدن» ندارند؛ بلکه به «وعده» نیاز دارند.
روسها میدانستند که هدف اوباما ملغمه ای از؛ «نامجویی و به جای گذاشتن یادگار از طرف نخستین رئیس جمهور سیاهپوست» و همجنین باز کردن دستهای رژیم شیعی برای ادامهٔ «استراتژی جنگهای ۳۰ ساله» و محدود نمودن رژیم شیعی از رسیدن به «بمب اتمی» است. در این برهه از زمان؛ برای روسها ۲ موقعیّت طلایی و مهم وجود داشت:
۱- باز شدن دستهای رژیم شیعی برای فروش نفت به هدف «گسترش نیروی زمینی شیعی» در منطقه از طرف سپاه (پیاده نظام روسیّه).
۲- قانونی شدنِ روندِ دستیابی رژیم شیعی به بمب اتمی در «دورهٔ غروبِ برجام».
به همین خاطر است که روسها در این زمینه؛ نهایت همکاری را با غرب انجام دادند تا دو هدف فوق بدست آیند. هر چند که عدّه ای از باندهای رژیم از «دو رویی روسها» به دروغ ناله میکردند و «انگل فرزانه» نیز خود را مخالف «برجام» نشان می داد؛ امّا واقعیّت این بود که تمامیّت رژیم با روند مذاکرات به شدّت موافق بودند و از اینکه «مسلّح به بمب اتمی شدن» رژیم شیعی قانونی میشد؛ در پوست خود نمیگنجیدند.
به همین خاطر نیز بود که ظریف را «امیر کبیر» ایران نامیدند و «گروهبان حاجی بادمجان» نیز به «آریو برزن» تبدیل شد و شروع به انتشار سلفیها و تصاویر گوناگونِ «حاجی بادمجان» نمودند.
امّا همین «آریو برزنِ قلّابی» در سوریه؛ زیر فشارها ۷ قلو زایید و روسها به عنوان «مسیح نجات بخش» وارد ماجرا شدند. امّا در آن دوره روسها به صورت محدود در سوریه وارد عمل شدند تا جلو سقوطِ رژیم بشار اسد را بگیرند. زیرا بشار اسد تنها بهانهٔ قانونی بین المللی بود که حضور روسها و رژیم شیعی ایران در سوریه را توجیح مینمود (دعوتِ دولتِ رسمی سوریّه).
تا اینجا به این جمع بندی میرسیم که روسها تا حدودی به اهداف خود رسیده بودند:
۱- وجود ارتش زمینی شیعی که هزینه اش را مردم ایران میپردازند.
۲- قانونی شدن رسیدنِ رژیم شیعی به «بمب اتمی» (برجام).
۳- ادامهٔ آزمایشهای موشکی برای رسیدن به توانایی حمل کلاهک اتمی.
۳ موردی که ذکر شد؛ در واقع ۳ محورِ همگرا هستند که در «دوران غروبِ برجام» همدیگر را ملاقات میکنند. شعارهایی از نوع: «محو اسرائیل در ۲۵ سال آینده» نیز دقیقاً ریشه در همین نقطهٔ تلاقی این ۳ محور و زمان بندی تقریبی آن دارد.
مهمان ناخوانده:
روسها در انتخابات آمریکا تمامی تلاش خود برای جلوگیری کردن از انتخاب «هیلاری کلینتون» را بکار بستند. جیره خواران رژیم شیعی چه در داخل و چه در خارج از ایران نیز بنا بر «خطّ هدایتی ـ بصیرتی» که از «کعبهٔ کرملین» وحی شده بود؛ برای پیروزی «دونالد ترامپ» دست افشانی کردند؛ به این امید که دونالد ترامپ «دوستِ روسیه» است و میتوانند در دورهٔ دونالد ترامپ تا جایی که میتوانند؛ «بِچَرَند». من (کژدم) در همان دوره نیز در نوشتارهای گونگون؛ گفتم که این امیدها به نا امیدی مبدّل خواهد شد و آنرا به اینگونه فرمولبندی کردم: «۱ کشور ناسیونالیست+ ۱ کشورِ دیگرِ ناسیونالیست = ۲ کشورِ ناسیونالیست نیست؛ بلکه نشانهٔ جنگ است» و بارها اشاره کردم که هم رژیم «انگل فرزانه» و هم کرملین از حماقت و اشتباه محاسباتی خود به گریه خواهند افتاد. اکنون سیل اشکهای کرملین و تهران را شاهد هستیم. عرصه نه تنها برای چین و روسیه تنگ شده است؛ بلکه اروپا نیز در ماههای آینده در زیر فشار ۱۰ قلو خواهد زایید و رژیم شیعی ایران «لِه» خواهد شد.
استراتژی آمریکای ناسیونالیست؛ هر ۳ محورِ نامبرده و نقطهٔ تلاقی و زمانبندی آنرا به خوبی میشناسد و هر ۳ محور را به طور همزمان مورد حمله قرار میدهد و هیچ گریزگاهی برای رژیم «انگل فرزانه» نخواهد گذاشت و چنانکه پیش بینی کرده ام؛ هیچگونه مذاکره ای در رابطه با این ۳ محور در کار نخواهد بود. حتّی پرچم سفید نیز در کار نخواهد بود.
کژدم
درود می فرستم به کژدم نکته سنج و ریز بین و اینده گر...درود بر چراغ راه اینده
پاسخحذفخواننده 4 ساله متحول
دلت خوشه آمو،،كژدم با ترامپ مسابقه " كدام هپروتي تَرند " گذاشته..
پاسخحذف
پاسخحذفرادیو فردا تحلیلی از آقای رضا تقی زاده در رابطه با خروج آمریکا از برجام در ۴ ماه آینده منتشر نموده است که متأسفانه آقای تقی زاده تنها به بُعد تأثیراتِ اقتصادی «اولتیماتوم ترامپ» در طولِ ۴ ماه آینده پرداخته و دچار ۲ اشتباه بزرگ است:
۱- ایشان گویا هنوز نپذیرفته است که دیگر از «مسقط» و «ظریف امیر کبیر» خبری نخواهد بود. تا برسد به اینکه رژیم انگلهای صفوی بخواهند مذاکره بکنند و یا نخواهند. حتّی «مسقط» در مظان اتهام قرار دارد که سلاحهای رژیم از طریق عُمان به دست حوثی ها میرسد و مازاد تولید «آب سنگین» تولید شده به طور قاچاق به عُمان منتقل گردید و در آنجا بفروش رسید. لذا بی طرفی عُمان خارج از دستور است. از طرف دیگر ۲ محورِ دیگر یعنی موشکهای بالیستیک و تشکیل ارتش شیعی در منطقه را که از آن به «نا امن کردن منطقه» یاد میشود را در تحلیل خود نگنجانیده است. زیرا این ۲ محور؛ در مکیدن داراییهای رژیم بسیار مؤثر هستند و اگر بودجهٔ کافی وجود نداشته باشد؛ بسیاری از مزدوران از نیروی زمینی شیعی در منطقه؛ ریزش خواهند نمود و در صورت ماندنشان باید با شکم گرسنه و پوتینهای پاره پوره و دَمپایی بجنگند. اجرایی شدنِ تحریمهای جدید علیه روسیه نیز؛ اقتصاد روسیه را به شدّت تضعیف خواهد کرد و یارای خرید خوراک و پوتین برای مزدوران شیعی را نخواهد داشت. زیرا انتخابات روسیه در راه است و آقای پوتین باید در خانه؛ صورتش را با سیلی سُرخ نگهدارد. با اینکه آفای پوتین به ریاست جمهوری انتخاب خواهد شد (به دلیل عدم وجود رقیب)؛ امّا مشکلات روسیه با انتخاب شدن ایشان تمام نخواهند شد؛ بلکه رو به گسترش خواهد بود. آقای پوتین نیز مثل همهٔ رهبران؛ برای سربازانش به پوتین و غذا نیاز دارد.
۲- آقای رضا تقی زاده همچنان فضای جنگ زرگری میان باندهای رژیم را که به بهانهٔ «برجام» انجام میشود را واقعی میپندارد. این بهانه شبیه همان بهانهٔ «گرانی» است که یکی از دلایل اصلی آنرا باید در «ارتش مزدوران شیعهٔ چند ملّتی» دانست که مانند دراکولا خون ثروتِ ملّی را می مَکَند. اگر بهانهٔ برجام و یا گرانی هم وجود نداشت؛ بهانه های دیگر فراوانند. مانند زمانی که سپاه پاچاهارداران دختران ایرانی را برای روسپیگری اجباری به دُبی و تایلند صادر میکرد و «حسن عباّسی دکترینال»؛ فریاد میزد که ای شیعیان ناموس شما را در دُبی به «ثمن بخس» میفروشند؛ در حالی که خود و همپالگیهایش به این کار شریف و میهن پرستانه مشغول بودند و هستند.
امّا مسئلهٔ سوّمی هم وجود دارد که چون هنوز تبدیل به خبر نشده است؛ جای آن در تحلیل آقای رضا تقی زاده غایب است. آن مسئله این است که آمریکا در طّی این ۴ ماه آینده در یمن و سوریّه نقش بسیار فعّالتری برای ضربه زدن به «ارتش زمینی مزدوران شیعه» بازی خواهد نمود.
شاید زمانی که این مسئله نیز اجرایی شد و به عنوان خبر (گزارش تاریخي) تبدیل شد؛ در تحلیلهای آیندهٔ ایشان ظاهر شود.
https://goo.gl/zb9ZPi
با تشکر از شما.
پاسخحذفشمای کلی وقایع ۴۰ سال اخیر که در هیچ جای وب فارسی و غیر فارسی دیده نشده.
البته برای مغز هایی با توان پردازشی محدود قابل درک نیست چنین افرادی با خواندن این متن به قلیان پناه میبرند.
کشتی سانچی غرق شد. نیروی دریایی توانمند «امپراتوری صفوی» که حتّی میخواهد در سواحل آمریکا پایگاه دریایی ایجاد کند؛ یک کشتی آتش نشانی هم ندارد و برای نجات دروغین خدمهٔ کشتی که در همان ساعات نخستین؛ جان باخته بودند؛ «تکاور» میفرستد. چقدر باید پَخمه و احمق بود که باور کرد؛ »تکاور» آنهم ۱۷ نفر کار «آتش نشانی» و نجات انجام دهند؟
پاسخحذفبکار بردن نام «تکاور» تنها یک حرکت نمایشی هالیوودی بود.
این نیروی دریایی با ناوگانهای کذایی و حلبی های شناور؛ حتّی به درد «ماهیگیری» هم نمیخورد.
کشتی سانچی1
پاسخحذفکژدم گرامی
از لحظه ای که فیلم مربوط به آتش گرفتن کشتی سانچی را در سی ان ان مشاهده کردم و خبر مفقود بودن سی و دو نفر از کارکنان کشتی را اعلام کردند این مسئله برایم به شکل معما درآمد چون با توجه به اطلاعاتی که در مورد تانکرهای نفتکش بصورت عمومی دارم به نظرم می آمد که چیزی در حال پنهان کردن است.
وقتی که شروع به بررسی دقیقتر مسئله نمودم نکات مجهول بیشتر و تبدیل به پارادوکسی مابین آنچه می دیدم و آنچه میشنیدم گردید و با قدری کنکاش نه تنها مسائل روشنتر نشد بلکه مبهمتر گردید و سرانجام به این نتیجه رسیدم که چیزی بزرگتر در پس ماجرا نهفته است.
1) آخرین ردگیری کشتی که توسط سازمان ترافیک دریایی انجام شده مربوط به حدود ساعت 12 به وقت محلی است که موقعیت کشتی را در شمالشرقی جزیره تایوان در فاصله حدود یکصد کیلومتری از ساحل و در آخرین حدود خطوط مشخص کشتیرانی به سمت چین و کره اعلام میدارد.
2) اتفاق به اصطلاح برخورد در حدود 10 تا دوازده ساعت پس از آن رخ داده و در این فاصله زمانی هیچ مختصات جدید ثبت نشده که میتواند مرتبط با خاموش کردن سیستم جی پی اس کشتی باشد.
3) محل اتفاق نزدیک به حد شرقی منطقه دریایی چین در دریای چین شرقی است و نزدیک به حد غربی منطقه دریایی ژاپن. محل اتفاق در شمال پایگاه دریایی آمریکا در تایوان و غرب پایگاه هوایی آمریکا در اوکیناواقرار دارد که اگر سرعت متوسط نفتکش را در نظر بگیریم محل واقعه یکصد کیلومتر در شمال آخرین مختصات ثبت شده است و در جایی که منطبق با خطوط دریایی تجاری نیست.
4)در فیلمه و عکسهایی که سی ان ان تقریبا پس از دو روز از آتش گرفتن کشتی منتشر نموده و مجددا در چهاردهم ژانویه بازنشر نموده (http://edition.cnn.com/2018/01/14/asia/china-oil-tanker-sanchi-sinks/index.html
بخش مدیریت و فرماندهی کشتی کاملا سالم است و آتش سوزی در قسمت میانی کشتی در انجام است. با توجه به اینکه اتاق کارکنان و پل فرماندهی و اتاق موتورخانه در این قسمت قرار دارد امکان کشته شدن تمامی افراد در حالیکه محل برخورد و انفجار بیش از یکصد متر از آنها فاصله دارد دور از ذهن می نماید.
طول کشتی نزدیک به 275 متر است و لااقل مشخص است که حتی دو روز پس از واقعه آتش به پل فرماندهی و یا موتورخانه نرسیده است. حال چرا خدمه که لااقل نود درصد آنها دور از محل برخورد بوده اند اقدامی برای نجات خود ننموده اند جای سئوال دارد.
5) وزن مرده کشتی 164000 تن بوده و وزن بار ناخالص قابل حمل آن 85000 تن یا به عبارتی بیش از یکمیلیون بشکه نفت خام. خبرگزاری چین و متعاقبا سی ان ان اعلام نموده اند که کشتی حامی 135000 تن نفت خام بوده که خود جای سئوال دارد در چنین کشتیهایی بارگیری با بیش از ده درصد وزن بار مجاز طبیعی است ولیکن با بیش از پنجاه درصد اضافه بار میتواند پرسش برانگیز باشد.
کشتی سانچی2
پاسخحذف6) فله بر چینی با نام کریستال وزنی حدود 75000 تن داشته است در صورت چنین برخوردی با نفتکش سانچی خسارات آنقدر خواهد بود که قادر به حرکت نباشد ولیکن بر اساس سایت سازمان ترافیک دریایی کشتی فعال بوده و آخرین مختصات دریافتی آن در ساعت 7 روز 14 ژانویه محل آنرا در جایی سیصد کیلومتر شمالی تر از محل حادثه اعلام داشته که در دریا و نزدیک به سواحل چین لنگر انداخته است (https://www.marinetraffic.com/en/ais/details/ships/shipid:688017/imo:9497050/mmsi:477550800/vessel:CF%20CRYSTAL
7) در خبرها اعلام گردید که آمریکا اقدام به اعزان هلیکوپتر برای تجسس مفقودین نموده و یا به عبارتی محل حادثه نزدیک به منطقه حضور نیروهای آمریکایی است و در فاصله برد هلیکوپترهای تجسسی.
8) ایران اعلام نمود که این کشتی در اجاره شرکتی کره ای بوده است ولیکن تا این لحظه دولت کره جنوبی نه اطلاعیه ای در اینمورد صادر کرده و نه کوچکترین اشاره ای به این کشتی نموده است.
9)تا کنون هیچیک از شرکتهای بیمه کشتیرانی اطلاعیه ای در اینمورد صادر ننموده و حتی خبری از اعزام هیئتهای کارشناسی بیمه نیست که می باید از لحظه اول در محا حادثه باشند.
10)چین اجازه شرکت در عملیات اطفائ را به هیچیک از کشورهای نزدیک خود چه ژاپن و چه تایوان نداد و با ریختن کف بروی کشتی سبب انفجار و غرق شدن کشتی گردید.
11) دو روز پیش چینی ها اعلام داشتند که توانسته اند به پل فرماندهی برسند و در آنجا جسد دو نفر از ملوانان ایرانی را یافته اند. سئوال اینست آنها که توانستند هشت روز پس از آتش گرفتن کشتی به این منطقه برسند چطور در ساعات اولیه که حریق به این نقطه نرسیده بود اقدام به چنین کاری نکردند و باقی افراد در کجا بودند.
12)چین با اعزام هیئتهای کارشناسی از ایران موافقت ننمود و تنها با اعزام چندین تکاور دریایی موافقت نمود در حقیقت با اعزام کسانی که اصلا کارشان این نیست و جالب اینست که رژیم ایران حتی در مورد حقوق اولیه خود بر مبنای موافقتهای بین المللی اقدامی ننمود و برای خالی نبودن عریضه اقدام به اعزام این کماندوها نمود.
به زعم من سئوال این است که یک کشتی نفتکش به مقصد کره جنوبی در محلی بسیار دور از خطوط کشتیرانی بین المللی با کشتی بارکشی برخورد میکند و خود میسوزد و با همه سرنشینانش غرق میشود و کشتی بارکش بدون آسیبی از این برخورد به کار عادی خود ادامه میدهد.
محل حادثه و تناقض در مورد میزان بار نفتکش سانچی و همینطور سکوت کره جنوبی و شرکتهای بیمه و تلاش برای غرق کردن این کشتی تداعی کننده یک مورد است و اینکه این کشتی نفتکش در آن محل مشغول به کاری غیر عادی بوده و در محلی که توسط نیروهای آمریکایی در تایوان و اوکیناوا رصد گردیده و آن شده که نباید بشود.
قبل از آن از زمزمه های آمریکا در مورد تحویل نفت در دریا توسط کشتیهای چینی به کره شمالی شنیده بودیم و تهدید آمریکا که به شدت مقابله خواهد کرد.
شاید کشتی ایرانی که می باید 85000 تن نفت برای کره جنوبی حمل میکرده تصمیم به افزایش بار خود به میزان 50000 تن زیادتر نموده تا در بین راه اضافه بار را تحویل دهد ولیکن گیر افتاده است.
انفجارهای پیاپی که چینیها از آن صحبت میکنند در آتشگیری کشتیهای نفتکش غیرمعمول است به این دلیل که تانکها به یکدیگر راهی ندارند و با سردکردن آنها توسط آب از چنین کاری جلوگیری میشود.
سرنوشت سرنشینان چه بوده است ؟ در همان لحظه اول کشته شده اند و یا به جایی دیگر انتقال یافته اند؟ دستپاچگی چین در سروته آوردن مسئله و غرق کردن این کشتی خود جای تفکر دارد ولی به هرحال آمادگی کره شمالی جهت مذاکره با کره جنوبی پس از این حادثه میتواند تفکر برانگیز باشد.
شاید سی سال بعد در نشر مدارک پنتاگون بتوانیم ردی از این حادثه بیابیم.
با درود به کژدم گرامی
پاسخحذفدر اثر برخورد یک کشتی چینی با نفتکش ایرانی در نزدیکی چین،همه ۳۲ خدمه نفتکش ایرانی مفقود شده اند
این خبر شاید برای کسانی که از نفتکش و سیستمهای ایمنی آن اطلاعی ندارند باور کردنی باشد
اما کسانی که سیستمهای ایمنی نفتکشها را دیده اند،نمی توانند به سادگی از کنار این موضوع بگذرند
نقطه ای از نفتکش که کشتی چینی با آن برخورد کرده است حداقل ۵۰ تا ۸۰ متر از موتور خانه و خوابگاه نفتکش فاصله دارد
محموله نفتکش،میعانات گازی پارس جنوبی است که حاوی گاز سمی هیدروژن سولفوره می باشد
ممکن است گفته شود انتشار گاز باعث خفگی آنی همه خدمه نفتکش شده است
اگر بپذیریم که همه سیستمهای ایمنی نفتکش از کار افتاده باشند، می توان پذیرفت که همه خدمه دچار گازگرفتگی شده اند
اما همه نفتکشها به نوعی طراحی و ساخته میشوند که اجازه ورود گاز به موتورخانه و خوابگاه داده نمی شود و به محض اینکه سنسورهای تشخیص گاز وجود گاز را در هوای ورودی تشخیص دهند کلیه دریچه ها و منافذ ورود هوا بسته می شوند
دستگاههای تنفسی هم به وفور در کشتی وجود دارد
کشتی دارای دو قایق نجات است که در دو طرف کشتی و در نزدیکترین فاصله به خوابگاه نصب شده اند که بدون نیاز به برق امکان به آب اندازی آنها وجود دارد. این قایقها کاملا نفوذ ناپذیرند و می توانند از وسط آتش هم عبور کنند
علاوه بر این قایقها،تعداد زیادی قایق باد شونده هم در جای جای کشتی نصب است که می توان آنها را به آب انداخت و خود را نجات داد
دهها جلیقه نجات هم در جای جای کشتی وجود دارند که می توان پوشید و خود را به آب انداخت
⁉️سیستمهای ناوبری کشتی ها و رادارهای آنها وجود هر شی فلزی ثابت یا متحرک را از فاصله حداقل ۸۰ کیلومتری تشخیص میدهند
چگونه است که هیچیک از این دو کشتی غول پیکر وجود دیگری را متوجه نشده است
⁉️سرعت کشتی ها به ندرت به ۳۰ کیومتر در ساعت میرسد، آیا واقعا فرصتی برای تغییر مسیر نبوده است؟
مخازن کشتی به صورت جدا از هم هستند. چگونه است که کل محموله در حال سوختن است در حالی که فقط مخازن وسط کشتی دچار حادثه شده اند؟
حالا هم باید منتظر بمانیم که شرکت فرضی و صوری پانامایی اطلاعات جعبه سیاه کشتی را به ما بدهد چون این کشتی با پرچم پاناما ترددمیکرد و طبق قوانین دریایی باید جعبه سیاه به کشور صاحب پرچم ارسال شود.
موضوع بسیار پیچیده تر از آن است که با محاسبات و تحلیلهای معمولی بتوان به علل و نتایج آن پرداخت.
تكرار تراژدي پلاسكو و پوشش قتل هاشمي
آیا نفتكش سانچي توسط عوامل سپاه دستكاري شده و آتش سوزي و تشيع شهداي دود شده و به آسمان رفته جديد جهت انحراف اذهان عموم و انحراف و پوشش انقلاب نوين بوده است؟ خواهیم دید
ایرانی گم نام
ایرانی گمنام گرامی
حذفاز توضیحات و تحقیقاتی که شما و «م. اکبر» گرامی در رابطه با کشتی سانچی انجام دادید واقعاً سپاسگذارم.
پارس جنوبی و «عسلویّه» دو نام آشنایی هستند که به سپاه پاچاهار داران و «قرارگاه خاتم الانبیاء» (کارتل قاچاق کالا و مواد مخدّر و رانت خواری و دهها کثافتکاری دیگر)اشاره ای مستقیم دارند.
مطلب مهمّی که رویترز در رابطه با هر ۲ کشتی گزارش کرده است اینکه هر ۲ کشتی؛ از ۴۸ ساعت پیش از تصادف با رادار خاموش حرکت میکرده اند تا مسیر حرکتشان ردّ یابی نشود.
پرسش این است که چرا کشتی سانچی به مدّت ۴۸ ساعت با رادار خاموش حرکت میکره است؟ پرسش دوّم اینکه چرا کشتی سانچی از راه غیر معمول برای رسیدن به مقصد استفاده کرده بود؟ استفاده از مسیر غیر معمولی و رادار خاموش برای جلوگیری از ردیابی شدن؛ نشانهٔ این است که این کشتی در حال کاری غیر قانونی و تبهکارانه بوده است که «م. اکبر» گرامی به آن اشاره نموده اند. یعنی بارگیری بیش از ظرفیّت که چه بسا باعث شده باشد همهٔ سیستم امنیتی کشتی را به هم ریخته و باعث ایجاد حفره های امنیتی شده باشد(مثل قاچاق هروئین در شکم).
این احتمال که این کشتی در حال حملِ بیش از حدِّ محموله برای انتقال به کشتی دوّم به مقصد کرهٔ شمالی بوده باشد و یا موادّ مخدّر و یا سایر کالاهای ممنوعه حمل میکرده است و یا در میانهٔ دریا قرار ملاقاتی با کشتی دیگری برای بارگیری روی دریا داشته است؛ با توجّه به مسیر غیر معمول و رادار خاموش؛ بسیار بالا است.
امّا راز تصادف و غرق شدن کشتی سانچی؛ رازی است که پیشِ چینیها و رژیم کثیف شیعی است و مهر «امنیّتی» خورده و هرگز آشکار نخواهد شد.
لازم به ذکر است که کرهٔ شمالی نیز سابقه ای طولانی در قاچاق مواد مخدّر و اسلحه دارد.
حذفایرانی گمنام گرامی
حذفآیا نظری که شما مطرح نمودید؛ فوتوکپی نظر «ری استارت» است؟ یا اینکه «ری استارت» نظر شما را کُپی کرده است؟
https://goo.gl/4Nf3nG
خیلی جامع و عالی بود، با تشکر از کژدم گزنده.
پاسخحذفاگر به فیلمهای نمایشی آتش زدن پمپ بنزین و یا درهای ورودی املاک گوناگون که از طرف «ری استارت» انجام میگیرد با دقّت نگاه کنید؛ از «آتشِ ناپایدار» استفاده میشود که محصول مواد آتشزای بسیار فرّار مانند «تینِر ۲۰۰۰» و یا «الکل» و یا «استون» هستند. به همین خاطر نیز اثری از ویرانه های سوخته و یا «انفجار پمپ بنزین» و حتّی «پمپ بنزینِ نیمه سوخته» گزارشی تصویری منتشر نمیشود و «ری استارتیها» نیز تا کنون چنین تصاویری منتشر نکرده اند.
پاسخحذف«آتشِ پایدار» که بتواند ویرانی ایجاد کند؛ به مواد «نیمه فرّار» مانند «مخلوط نفت و گازوئیل» و یا «بنزین و گازوئیل» نیاز دارد.
میتوانید در «توئیتر» فیلمهای نمایشی «ری استارت» را ببینید و خودتان قضاوت کنید.
پس از هشت روز حریق که ارتفاع آتش به گفته خبرگزاری ها به 900 متر رسیده بود نفتکش سانچی غرق شد.
پاسخحذفاما امروز برای اولین بار BBC راز حریق کشتی را فاش کرد:
نفتکش سانچی نه به سمت کره جنوبی که به سمت کره شمالی در حال حرکت بوده!!
تمام رادارها برای دیده نشدن توسط نیروهای کره جنوبی، آمریکا و حتی چین خاموش شده بود و همینطور تمام چراغ ها، به گزارش BBC احتمال اینکه کشتی دیگری با سانچی برخورد کرده باشد بسیار کم است، سانچی 274 متر طول داشته و در دریایی که خبری از طوفان نبوده حتی از فاصله دور هم قابل رویت بوده، و احتمال اینکه کشتی باری هنگ هنگی نفتکشی با آن عظمت را حتی در سیاهی شب ندیده باشد بسیار کم است.
حتی اگر بگوییم به دلیل خاموش بودن رادار و چراغ های سانچی، کشتی باری نتوانسه نفت کش را ببیند، نفت کش ایرانی به راحتی میتوانسته چراغ های کشتی باری را ببیند و تغییر مسیر بدهد!!
به گزارش BBC نفتکش ایرانی برای رساندن محموله به کره شمالی تغییر مسیر داده و با وجود خاموش بودن رادارها و چراغ و حتی قطع تماس رادیوئی توسط چین شناسایی شده و پس از بارها اخطار چین و بی توجهی خدمه نفتکش به اخطارها، چین با پرتاب موشک به سمت نفتکش ایرانی، آن را غرق کرده و حتی از نجات خدمه هم سر باز زده، فقط چینی ها باسرعت وارد عمل شده و جعبه سیاه نفتکش را به دست آورده تا از بازتاب گسترده ماجرا توسط رسانه ها و واکنش های افکار عمومی جلوگیری کنند.
ایرانی گم نام
ایرانی گمنام گرامی
حذفمن BBC را زیر و رو کردم؛ اینکه این ۲ کشتی به مدّت ۴۸ ساعت پیش از برخورد به صورت «رادار خاموش» حرکت میکرده اند را BBC به نقل از رویترز منتشر کرده است. امّا بقیهٔ مطلب شما را منتشر ننموده است. لطفاً لینک مطلب را بفرستید.
خوانندهٔ دیگری همین مطلب را به شخصی بنام «رمضان نیا» نقل کرده است که منتشر نکردم. ولی «رمضان نیا» که BBC نیست.
حذفنمایشنامهٔ کُمِدی به نام «ناو شکنِ دماوند».
پاسخحذفhttps://goo.gl/dJzoHX
ناو جنگی که فقط ۱۸ خدمه دارد و در آبهای کم عمق با وزش باد به موج شکن برخورد میکند و ۶ نفر از خدمه اش در همان لحظهٔ اوّل به دریا پرتاب شده و ۲ نفر مفقود میدهد و «حلبی ناوشکن» دچار آسیبهای جدّی میشود.
این در حالی است که در فیلم منتشر شده قایقهای کوچک که «بادام شکن» هم نیستند؛ ویراژ میدهند و از «ناوشکن» فیلمبرداری میکنند. نتیجه اینکه این « اَبَر ناوشکن» را با چند قایق کوچک میتوان تصرّف کرد.
ایرانی گمنام گرامی
پاسخحذفباور کردن به تمامی مطالبی که خبرگزاری های بین المللی مخابره می نمایند و قبول کردن آنها بدون تفکر و ارزیابی مطلب می تواند بسیار گمراه کننده باشد.
گفته میشود که کشتی سانچی جهت رفتن به کره شمالی تغییر مسیر داده است. مطلب صحیح نیست چون مسیر کشتیرانی بین المللی به سمت بندر اینچون کره جنوبی در فاصله کمی در غرب سئول و بندر پیونگ یانگ در شمال یکیست و در امتداد دریای زرد و سپس خلیج کره و در نتیجه این استنباط غلط است.
عکسی که از کشتی آسیب دیده چینی به نام کریستال در سایتی ایرانی منتشر شدهhttps://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=146065
با آنچه که در مشخصات این کشتی در سایت رصد دریایی آمده است تفاوتهایی را دارد لااقل در زمینه رنگ قسمت بالای کشتی بالاتر از آبخور https://www.marinetraffic.com/en/ais/details/ships/shipid:688017/mmsi:477550800/vessel:CF%20CRYSTAL
و رصد کشتی نشان میدهد که در حال حاضر در بندر ژوشان در چین لنگر انداخته.
آنچه که رویتر از قطع بودن رصد یابهای دو کشتی گزارش داده با اطلاعات رصد دریایی منطبق نیست. در سایت سازمان رصد دریایی آخرین زمان رصد کشتی به روز 5 ژانویه ساعت 11.46 برمیگردد که کشتی در شمال جزیره تایوان با سرعت 12.5 نات کمی بیش از 20 کیلومتر در ساعت در حرکت بوده. پس از آن دستگاههای جی پی اس کشتی خاموش بوده و تا زمان برخورد که چیزی در حدود ساعت 12 تا 2 شب بوده این سیستم روشن نبوده است.
محل برخورد در 300 کیلومتری شرق شانگهای گزارش شده جایی دور از مسیر کشتیرانی بین المللی https://www.marinetraffic.com/en/ais/details/ships/shipid:767955/imo:9356608/mmsi:356137000/vessel:SANCHI
در تصویری که به عنوان کشتی آسیب دیده کریستال منتشر شده اثری از انفجار و یا آتش مشهود نیست و فقط قرشدگی در دماغه کشتی مشهود است.
جالب اینست که مسیر حرکت این کشتی به تمامی از سایت سازمان پاک شده است.
به قول کژدم راز این کشتی در نزد چینیها و رژیم شیعی مانده است ولیکن به عقیده من مسئله به نوعی دیگر است. میتواند کشتی توسط نیروهای دیگری بازرسی شده و سپس منفجر شده باشد و دلیل ناپدید بودن تمامی سرنشینان کشتی همین باشد.
به هر حال هرچه باشد غرق کردن کشتی سانچی بسیار شبیه به هدف قراردادن هواپیمای مسافربری ارباس ایران است که سبب نوشیدن جام زهر اول گردید و حال باید ببینیم که جام های دیگری در راه است.
آنچه که مشخص است همگان سعی در پوشیدن ماجرای واقعی دارند.
استاد کژدم من این مطلب زدن نفتکش رو با موشک توسط چین از تلگرام با لینک فورواردش فرستادم خدمتتون/ تو اخبار ایت ا............. بی بی سی هم منم ندیدم.!!!!!!!!!!!
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفاز منتشر ننمودن نظر پیشین شما؛ قصد توهین و یا سانسور نداشتم. بسیاری از مطالبی که در فضای مجازی منتشر میشوند؛ کاپی پِیست هستند.
درود كژدم گرامي.
پاسخحذفدر مورد كشتي سوالي كه به وجود مياد اينه كه چرا با هيچكدوم از خدمه اون كشتي ديگه كه زنده موندن مصاحبه اي نشده؟؟
اما سوال اصليم ازت اينكه با توجه به شناختي كه از ديدگاهت در مورد مبارزه دارم ميخام نظرتو در مورد اين جريان ري استارت بدونم چون خط دهي رهبرشون خيلي به خطوطي مبارزه مسلحانه تو نزديكه. و اينكه فارغ از روش مبارزاتي تفكر و گفتماني كه ليدرشون تبليغ ميكنه رو چطور ميبيني با توجه به اينكه بدنه اين جريان از لحاظ گفتماني هيچي نميفهمن و فقط مطابق دستورالعمل ليدر عمل ميكنن اما ليدر مشخصا يك خط گفتماني خاصي رو دنبال ميكنه و اصلا هرجايي و قروقاطي نيست نسبت به اپوزوسيونهاي ديگه. ايا اين خط به صفوي نوين كه زماني صحبت ميكردي نزديكه؟
ارادتمند قديمي
اكبر
اکبر گرامی درود بر شما
حذفمن نیز متوجّه شده ام که «ری استارت» در ظاهر شیوه هایی را پیشنهاد میکند که سالها بود من مطرح مینمودم. امّا واقعیتش را بخواهید؛ همانطوری که ذکر کردم؛ حرکات «ری استارتیها» بسیار نمایشی و هالیوودی است که در نظر پیشین به آن اشاره کردم (استفاده از مواد آتشزای به شدّت فرّار و ناپایدار). به نظر من رهبری این گروه با این حرکتهای نمایشی و جنجال آفرینی بیشتر به فکر دوشیدنِ آمریکاییها است تا پولهای کلانی به دست آورد. هرگاه به وعده های «کشتار گستردهٔ بسیجیان و پاسداران» که اخیراً دوباره بر بوق و کرنا کرده اند عمل کنند؛ شاید بتوان گفت میخواهند کاری بکنند. به نظر من این گروه نَه میخواهد و نَه میتواند به وعده هایش عمل کند.
به نظر من رهبری ری استارت ربطی به صفوی نوین ندارد. استفاده از نام «انسان کامل» را نیز از جریان صفوی نوین (احمدی نژاد - مشائی) به عاریه گرفته است. امّا «انسان کامل» در صفوی نوین؛ از «رُکن رابع»؛ از نظریّهٔ «شیعه های شیخی» (شیخ احمد احسائی)اقتباس شده است و ربطی به شاه نعمت الله ولی (انسان کاملِ ری استارتی ها) ندارد.
اکبر گرامی
من در رابطه با اینکه چرا مقامات رژیم نتوانسته اند با ملوانان «کریستال» گفتگو کنند؛ اطّلاعی ندارم. اینکه برخی میگویند که چرا کریستال آتش نگرفته است؟ نیز پرسش مسخره ای است. زیرا «برنج» (محمولهٔ کشتی کریستال) آتش نمیگیرد؛ امّا «گاز و نفت» آتش میگیرد.
این راز سر به مُهر خواهد ماند. چینیها هم به صورت محدود و قطره چکانی در این مورد صحبت خواهند کرد.
به نظر من گفتگو در رابطه با این ماجرا را نباید کِش داد. زیرا ارزشی ندارد و مانند «آیا اکبر بهرمانی اورانیوم خوار بوده است» و یا «انتخاب رهبری غیر قانونی بوده است»؛ برای تولید مشغولیّت خوب است.
درود كژدم گرامي
حذفپاسختان بسيار دقيق بود و جوابهايي داست كه من مدتها دنبالش ميگشتم مثل همون تفاوت انسان كامل كه تعجب كردم چطور شما اين را تا اين حد مسلط هستيد.سپاس
اما در مورد نمايشي بودن كارهاي ري استارت واقعيتش حتي همان نمايش هم جرات و جسارت زيادي ميخواهد كه من در اين مردم سراغ ندارم و اينها بيشتر جوانهاي نسل جديد هستند و اما در كل اين جريان ري استارت از ليدرش گرفته تا بدنه يك موجوديت مبهم و ناشناخته و مشكوكي دارد كه هيج جور نميتوانم آنها را درك كنم اما برخلاف تصورم خيلي موثر واقع شدن و فكر ميكنم در نهايت به ابزار دست يكي از قدرتهاي سياسي پيشرو تبديل خواهند شد
سپاس-اكبر
اکبر گرامی؛ زمانی در رابطه با اسلام و فرقه های اسلامی در ابتدا (مانند معتزله و اشاعره) و سپس در رابطه با فرقه های شیعی مطالعه میکردم. آنچه که میبینید رسوبات آن مطالعات هستند. در مطالعات مربوط به دوران قاجار «اصولی ها» و «اخباریها» نظرم را جلب کردند. شیخیها شعبه ای در اخباریها بودند که بخشی از آنها به «ظهور نزدیک است» اعتقاد داشته و اسلام را منسوخ میدانستند و «سورهٔ تکویر» را به معنای منسوخ شدن اسلام تفسیر میکردند و «شمس» را اسلام و «نجوم» را به معنای عالمان دینی تفسیر مینمودند که چهرهٔ هر دو آنها پوشانیده و کدِر شده بود و منتظر زیر و رو شدن بودند.
حذفشیخیها به ظهور «انسان کامل» (رکن رابع) معتقد بودند تا جامعه را به «مهدی» وصل کند. بعد از ظهور «باب»؛ بخش بزرگی از شیعیان شیخی او را نخست به عنوان «رکن رابع» پذیرفتند و سپس به عنوان «مهدی» که پایان دهندهٔ اسلام است پذیرفتند. در آثار خمینی هم به این مسئله که در زمان ظهور مهدی؛ «کعبه» دیگر مرکزیت و مقام «قبله گاهی» خود را از دست می دهد و «مهدی» به عنون «قبله» قرار میگیرد؛ اشاره شده است (البتّه در نسخه های دههٔ ۶۰). میگویند که «باب» وقتی به مکّه رفت؛ پشت به کعبه نماز خواند و «منسوخ شدنِ کعبه» را به این طریق اعلام نمود. پس از آن بابیها به سمت «باب» نماز میخواندند (در هر جایی که بود) گاهی اصفهان؛ گاهی تهران؛ گاهی ماکو .... و «قبلهٔ متحرّک» بود.
امّا «انسان کامل» از نظر فرقه های دراویش؛ از نوع دیگری است و فرقه به فرقه فرق میکند. هر فرقه ای «پیر» و «قطب» خود را «انسان کامل» میداند و جالب اینکه «پیر» و «قطب» بودن موروثی است و با «مرگ» یک پیر و جانشینی «پیرِ دیگر» بازهم آش همان آش و کاسه همان کاسه است و هیچ تغییری بوجود نمی آید و تنها تغییر در تعداد کتابهای شعر و تعبیر است که روز بروز بر حجم آنها افزوده میشود.
«ری استارت» به خاطر رشد «فرار از اسلامگرایی» در جوانان و پناه بردن به فرقه های تصوّف و یا مسیحیّت؛ تلاش میکند با این بخش رابطه برقرار کند و با «ساده سازی» میخواهد «مولوی» و «حلّاج» و «نعمت الله ولی» را یکسان جلوه دهد. که اینگونه نیست.
در نوشتار بعدی؛ به مسئلهٔ ۳ محور استراتژیک طرّاحی شده از طرف روسها که در نوشتار بالا به آن اشاره کردم؛ خواهم پرداخت.
پاسخحذفسپاس كژدم گرامي اين مطلب خيلي به دردم خود دستت درد نكنه
پاسخحذفاكبر
اکبر گرامی
حذفمن نمیدانم که کجای این مطلب به دردتان خورد؟!!
اگر منظورتان تفسیر «شمس» به «اسلام» و تعبیر «نجوم» به علمای دین است؟؟!!
اگر چنین است؛ هیچ مسئله ای برایتان روشن نشده است. زیرا تفسیر در واقع نوعی «بافتنی» است. اینهمه تفسیر در رابطه با قرآن نوشته اند؛ هیج یک از آنها سندیّت ندارد؛ همهٔ مفسرین میخواهند بگویند که «منظور خدا این و یا آن بوده است». هیچکس هم از این مادرقحبه ها نمیپرسد که تو از کجا میدانی؟ چرا مردم را سرِ کار میگذاری؟
وقتی که میگویند: «این سوره ها و آیه ها متشابهات هستند»؛ یعنی اینکه مثل «غزلیّات حافظ» و «کتاب نوستر آداموس» هستند.
عرفان با «ایمان» آغاز نمیشود. کسی که «مؤمن» شد؛ گوشهایش کَر و چشمهایش نابینا میشود و مثل اسب عصّاری به دور آن میله (ایمان) میچرخد و فکر میکند که در حال «کشف و شهود» است. «مؤمن» نمیتواند «بی طرف» باشد. به همین دلیل است که من «مولوی» و «حلّاج» و «نعمت الله ولی» را «عارف» نمیدانم. آنها در بندِ «تعابیر» اسیرند.
به هر حال تعجّب کردم که چه مسئله ای برایتان روشن شد؟!!
با درود به شما
پاسخحذفمیخواستم از شما سئوال کنم که چرا روی تلگرام کانال ندارید چون با تلگرام میتوانید یاران روز موعود را شناسایی و سازماندهی کنید و ارتباط تنگاتنگ با یاران داشته باشید. ممنون
ناشناس گرامی
حذفدرود بر شما. تلگرام یعنی «کرملین».
سلام کژدم گرامی
پاسخحذفمیخواستم نظر شما را در مورد یک مشت عقبمانده بپرسم که با آنکه اکثرا نماز نمیخوانند و اعتقادی به اسلام ندارند با فرارسیدن ماه رمضان ربنای شجریان میشه موضوع اصلی بحث ، و جالب تودهایها در وبسایت و روزینامه مردم و پیک نت هم به این موضوع میپردازند و سایت پیک نت هر سال انرا برای پخش آپلود میکند. ممنون
ناشناسِ گرامی.
حذفزمانی توده ایها بر علیهِ مصدّق با «کاشانی» جفتگیری میکردند.
نتیجهٔ این جفتگیری؛ فرزند حرامزاده ای مثلِ توده ایهای امروزین هستند که «ژنهای هر دو طرف» را حمل میکنند.
کشتی سانچی قربانی دلار شد آنها با این جنایت خسارت کشتی را از بیمه میگیرند و پولهای گرفته شده بدون مالیات و قانونی به حساب آنها در خارج واریز میشود.
پاسخحذف