۱۳۹۷ مهر ۲۶, پنجشنبه

ملاقات با «اندیشه های کُهَن» و «اندیشه های نو» (بخش چهارم)

ما؛ در عصری زندگی نمیکنیم که برای «هَمگان»؛ حتّی «عقبمانده های جسمی و ذهنی» نیز جایی برای «احساسِ وجود»؛ وجود داشته باشد. بلکه ما در عصری زندگی میکنیم که آنچه که «جامعهٔ انسانی» نامیده میشود؛ توسّط «انسانها» از مرگ و میرهای طبیعیِ حتمی؛ مانندِ مرگ بوسیلهٔ «باکتریها» و «میکروبها» و «ویروسها» و «عفونتها» نجات یافته اند و بیشترین سهم از «نجات یافتگی» به «انسان سانها» (Humanoids = Subhumans) تعلّق گرفته است و به جای اینکه «انسان» (ناجیِ واقعی) را اَرج نهند؛ آنها را تکفیر میکنند؛ می کُشند؛ زنده زنده میسوزانند؛ زندانی میکنند و یا با تهدیدِ زندگیِ آنها؛ از آنها به عنوانِ «گاوهای شیر دِه» استفاده میکنند.
عُمرِ عَصری که اکنون در آن زندگی میکنیم؛ رو به پایان است.
اگر زمانی؛ هیچکس به «انسان سانها» به چشمِ «سلّولهای سرطانی» با تکثیرِ شدید فکر نمیکرد؛ اکنون به خاطرِ  رُشدِ غیرِقابل تصوّرِ این موجودات؛ «دیوار سازی» آغاز شده است.
اسرائیل نخستین کشوری بود که برای دفاع از «یهودیها» در برابرِ «ویروسهای فلسطینی»؛ دیوار سازی کرد. امّا «اسرائیل» نیز اشتباه میکُند. زیرا این «ویروسها» حدّ اقلّ ۹۰٪ جمعیّتِ اسرائیل را تشکیل میدهند.
جنبشِ ناسیونالیستی آمریکا به رهبریِ «دونالد ترامپ»؛ دوّمین «دیوار ساز» برای دفاع از «مردمِ آمریکا» در برابرِ «سلّولهای سرطانیِ بیگانه» است. امّا دولتِ ناسیونالیستیِ آمریکا نیز اشتباه میکُنَد. زیرا حدّ اقلّ ۹۰٪ از مردم آمریکا نیز؛ «سلّولهای سرطانی» هستند.
آمارِ تقریبیِ وجودِ «انسانها» میگوید که «انسانها» کمتر از ۲٪ جمعیّتِ «گونهٔ انسانی» را تشکیل میدهند. امّا این آمارها نمیگویند که «پراکندگیِ جمعیّت انسانها» در جامعهٔ ۸ میلیاردیِ «گونهٔ انسانی» چگونه است؟ به این معنی که مشخّص نیست که چه تعداد از «انسانها»؛ ایرانی؛ هندی؛ پاکستانی؛ یهودی؛ اروپایی؛ آمریکایی؛ آفریقایی و عَرَب  و ....هستند.
این «آمار»؛ در این رابطه کاملاً و چه بسا به طورِ عمدی؛ «لال» است.
 رُشدِ «چپگرایی در آمریکا و اروپا»؛ که با «چپِ سُنّتیِ ؛ لنینی؛ استالینی؛ مائوئی ؛ تروتسکیستی و چه گوارایی ...» به خاطرِ تحوّل و گذَر  از «عصرِ صنعتی» به «عَصرِ فراصنعتی = عصرِ ظهورِ A.I» ؛ فرقی «کهکشانی» دارد ... 
«چپِ نوین»؛ نه بر روی «پرولتاریای پیوسته به فسیلهای  دایناسوری» بلکه بر روی «به حاشیه رانده شدگان» که هرگز نخواهند توانست به چرخهٔ «زندگیِ اجتماعی» باز گردند؛ سرمایه گذاری میکند. امّا در این مِیدان؛ تنها «چپهای نوین» نیستند که بر رویِ «به حاشیه رانده شدگان» سرمایه گذاری خواهند کرد؛ بلکه سازمانها و گروههایِ «نجات دهندهٔ دیگر»ی پدید خواهند آمد و یا از طرفِ «گلوبالیستها»؛ آفریده خواهند شد و بازارِ جدیدی  آمیخته از «خونریزی» و «روسپیگری» و «موادّ مخدّر» پدید خواهد آمد و دلیلِ کنونیِ اندیشهٔ «ساختنِ دیوار» بر این امر استوار است.
حال؛ شاید توانسته باشم که توضیح دَهَم؛ که چرا «ناسیونالیسمِ آمریکایی» نیز؛ بیش از حدّ اکثر ۴ دهه؛ دوام نخواهد آورد. زیرا کسانی که فکر میکنند؛ «زامبی ها» دَر «پُشتِ دیوارها هستند» و از «زامبیهایِ درونِ خانه» اطّلاع ندارند؛ و یا اگر اطّلاع دارند؛ میخواهند که از «زامبیهای خانگی»؛ بر علیهِ «زامبیهایِ آنسوی دیوار» استفاده کنند؛ توسّط «زامبیهایِ خانگی» دریده خواهند شد.
لذا آنچه که من (کژدم) میخواهم  به عنوانِ «سیستِمِ اجتماعیِ پایدار و متوازن» پیشنهاد  کُنم؛ روی به آینده ای ۱۰۰ ساله دارد و  طرحهایِ «چوخ بختیاری» را که آیندهٔ درخشانِ ایران را به «توریسم» و «سکولاریسم»  گره میزنند را به «پشیزی» نمی خَرَم.
از نظرِ من؛ آینده بسیار وخیم است و در حالی که احزاب و سازمانهای «چوخ بختیار» (با «لَچَک» و یا بدونِ «لَچَک») در «خوانِ اوّلِ دین و  یا سکولاریسم؟» سخنفرسایی میکُنند؛ ... «دیوارِ آیندهٔ تاریک» و یا به تعبیری دیگر «سونامیِ به حاشیه رانه شدگان» بر سَرِشان فرو خواهد ریخت و باید شاهدِ کشتارهایی بَس فجیع تر از «کشتارِ ایزدیهای عراق به دستِ داعش» باشند.
نه «چپ» و نه «راست» و نه «اسلام و مسیحیّت» و نه سوسیالیسم ؛ هیچگونه پاسخی برای آینده ندارند.
سیستمِ «کاپیتالیستی» که زمانی؛ نادیِ «رشد و شکوفایی» بود و چشمها را خیره میکرد و «کمونیسم» در برابرِ آن؛با نظریّهٔ چپانیدنِ مردم در «قوطی کبریت» به نامِ  و با شعارِ«عدالتِ فراگیر» به زانو دَر آمد.
پس از پایان یافتنِ «جنگِ سرد»؛ واردِ دورانی شده ایم که  «کمونیسم» شکست خورده است و «کاپیتالیسم» که تنها پنجرهٔ دیدنِ واقعیتها را «سود آوری» میداند؛ به بُن بستِ نهایی نزدیک میشود. همین «کاپیتالیسمِ لجام گسیختهٔ غربی» راه را برای ورودِ «شپشهای چینی» و «شپشهای هندی» به دنیای «ادامهٔ زندگی» فراهم آورده است و با شعارِ «حقوقِ بشر»؛ این کثافتکاری را به عنوانِ «آرمانِ والای انسانی» تبلیغ میکُند.
این در حالی است که «کاپیتالیسم»؛ حتّی به وجودِ «آرمانهای انسانی» نیز نمی شاشَد؛ زیرا مستراحَ بهتری برای شاشیدن دارد.


تا کنون در رابطه با  ناپایداری و عدمِ توازن در حکومتهای فردی و همچنین نا پایداری و عدمِ توازن در حکومتهای پارلمانی که مسیرِ حرکتِ حکومت را «اهدافِ حزبی» تعیین میکنند و هیچگونه «استراتژی پایدار» وجود ندارد و هرچه که هست؛ «حزبی» است؛  سخن گفتیم.

در حکومتهای فردی؛ باید بسیار خوش شانس بود تا چند نفر پشتِ سَرِ هم؛ افرادی خوش فکر؛ باهوش و «فداییِ سرزمین» باشند.
در حکومتهای پارلمانی؛ باید سرنوشتِ سرزمین را به «دلّالانِ حزبی» بسپاریم. گویی که رانندگیِ سرنوشت خود را به «دیوانگانِ مَستِ الکُلی» سپرده ایم تا  در جاده های پیچ در پیچ سرزمینی و بین المللی؛ ما را به آینده ای روشن بِبَرند.
آیا حاضرید که سوارِ چنین اُتوبوسی شوید و به «راهیانِ نور» بپیوندید؟ .... اگر حاضرید .... راه باز ... و ... جادّه دراز.
آیا مسئله فقط به «احزاب» و «شارلاتانها»ي «مردم فریب» ختم میشود؟ ... اگر اینچنین بود؛ بسیار «خوش شانس تر» بودیم.

زمانی که از «فریب دهنده» سخن میگوییم؛ نباید «فریب خورده» را فراموش کنیم. زیرا «فریب خورده» نه تنها بستری برای حاکمیت «فریبکار» است؛ بلکه این ۲ قطب؛ نبردهای بی پایانی را به ارمغان می آورند. آنکه خود را «فریب خورده» می نامَد؛ نمیتواند «حماقت» را دلیلی بر «حقّانیت» و یا «بخشودگیِ خود» به حساب آوَرَد. «فریب خوردگی» یکی از «علایمِ بالینیِ حماقت» است. «انسان سانها»؛ چه فریبکار و چه فریب خورده؛ به دورانهای گذشته تعلّق دارند. امّا میخواهند خود را به «آینده» تحمیل کنند و به زندگیِ «انگلیِ خود» ادامه دهند.
آیا در آزمایشگاههای علمی میتوان آفرینشِ یک «فورمولِ مرگ آفرین» را به جایِ یک «فورمولِ شفا بخش» ارائه داد و پس از وقوع جنایت و کشتار؛ با «عذر خواهی» خود را کنار کشید؟ ... البتّه که نمیتوان.
در دنیای سیاست و «رهبری» نیز باید همین پروتوکولها رعایت شوند.  رهبر و یا رهبرانی که میخواهند خود را با «بهانهٔ اشتباه» «بخشوده» بینگارند؛ نباید «بخشوده» شوند.

کژدم

۲۷ نظر:

  1. کشورهای عضو گروه «پنج چشم» یعنی استرالیا، بریتانیا، کانادا، نیوزیلند و ایالات متحده آمریکا با یکدیگر هم‌پیمان شده‌اند تا از ابتدای سال آیندۀ میلادی آخرین اطلاعات طبقه بندی شده دربارۀ فعالیت‌های خارجی چین را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

    بنا بر اعلام منابعی که نامشان فاش نشده این کار با هدف مقابله با نفوذ سیاسی و اقتصادی رو به گسترش چین انجام می‌شود و اگرچه تمرکز اصلی فعالیت‌های این پنج کشور، چین است اما برخی از اعضا معتقدند که باید این همکاری را برای مقابله با فعالیت‌های خارجی روسیه نیز افزایش داد.

    این پنج کشور تصمیم گرفته‌اند که همکاری‌هایشان در این موضوع را به کشورهای دیگری از جمله آلمان و ژاپن نیز گسترش دهند. گفته می‌شود دولت فرانسه نیز در این گفتگوها مشارکت داده شده است.

    هیچکدام از دولت‌های فعال در این ائتلاف حتی آلمان و ژاپن، حاضر به اظهارنظر رسمی در این باره نشده‌اند. یکی از مقامات آمریکا در این باره می‌گوید: «مشاوره با متحدان و همفکرانمان در این موضوع که چگونه باید قاطعانه به استراتژی بین‌المللی چین پاسخ داد، منجر به ایجاد چنین ائتلافی شد. قرار است از این به بعد، دربارۀ جزئیات کار و انتخاب بهترین شیوه برای همکاری گفتگو شود.»

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      در دورِ دوّم انتخاباتِ ریاست جمهوری آمریکا؛«انسان سانهای آمریکا»؛ تحتِ تأثیر رسانه های آمریکا و اخبار و تفسیرهای دروغین به «اوباشِ کراواتی = اوباما» رأی دادند. «اوباشانِ شبهّ سیاسیِ ایرانی»(انسان سانهای ایرانی) نیز شعارشان «اوباما ... اوباما ... یا با اونا ...با ما» بود.
      لذا حرکتِ گروهِ معروف به «پنج چشم»؛ شاید از نظرِ زمانی به وقتِ «گرینویچ»؛ ۴ سال عقب افتاده باشد؛ امّا از نظرِ «کِیفی» بسیار بیش از آنچه فکرش را می کنید عقب افتاده است.
      در نوشتارهای «گفتگویی از نوعی دیگر» به این امر که: «اگر حاکمیّتِ بی شرفهای کلیسای کاتولیک» را نداشتیم؛... نیازی به «رنسانس» نبود را مطرح نمودم. لذا «حاکمیّتِ چند صد سالهٔ بی شرفهای کاتولیک»و «دورانِ رُنسانس» چیزی به جُز «اتلافِ وقتِ ۷۰۰ ساله» نبود.
      گویی که عدّه ای مأموریّت دارند که همهٔ کوچه ها و خیابانها را با «مدفوع» آلوده کنند و عدّه ای نیز به پاک کردنِ «مدفوع» بپردازند.
      لدا اگر «مدفوعی» نبود؛ نیازی به «مدفوع زدایی» نیز نبود. همهٔ این روندِ کثیف را «انسان سانها» رقم زده اند.(دارندگانِ IQ میانِ ۶۰ تا ۱۳۰).
      اینکه اوباما گفته بود: «اگر ترامپ تمامیِ تلاشِ خود را بکنَد؛ حدّ اکثر ۲۰٪ از کارهایی را که ما انجام داده ایم را خنثی خواهد کرد»؛ ...نشانهٔ این «دیر کَرد از نظرِ زمانِ گرینوچی و دیر کَردِ کِیفی» است.
      اگر من (کژدم) به جایِ «رونالد ریگان» بودم؛ به «چین» کوچه نمیدادم؛ بلکه «چین» را در همان شرایط نگاه میداشتم تا «تئوریِ خمرهای سُرخ» را در «چین» اجرا کنند. (کاهش ۷۰ درصدیِ جمعیّتِ چین؛ به دستِ خودشان). زیرا اتّحادِ جماهیرِ شوروی در حالِ «مرگ» بود و نیازی به سیاستِ «جدا کردنِ چین از روسیه» برای سقوطِ اتّحادِ جماهیرِ شوروی وجود نداشت.
      «رونالد ریگان»؛ احمقی بود که عصرِ «گلوبالیسم» را کلید زَد. امّا احمقهای آمریکایی؛ او را «قهرمان» میدانند.

      حذف
    2. رونالد ریگان آن کسی بود که منافع کشور را فدای منافع طبقه ی سرمایه دار کرد. دونالد ترامپ کسی است که منافع طبقات خاص را فدای منافع کشور می کند.
      امیدوارم سهامدار شرکت های آمریکایی ، آمریکایی ها باشند تا چینی ها.
      پیروز باشید.

      حذف
  2. سلام جناب کژدم

    به نظر شما تایید قتل از طرف عربستان تو ماجرای روزنامه نگار مفقودی، چه سناریوهایی رو محتمل میکنه؟

    HM

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      سلام

      منظورِ شما از سناریوهای بعدیِ محتمل را نفهمیدم. زیرا این ماجرا مانندِ «اژدهای ۷ سر» است. تُرکهای عثمانی آشکارا دروغ میگویند و برای اینکه بتوانند از زیرِ بارِ سنگینِ دروغهایشان فرار کنند؛ دروغهای خود را به «منابعِ بلند پایهٔ ناشناس» که به فلان روزنامه چنین گفت؛ ربط میدهند؛ تا بتواند از زیرِ بارِ مسئولیّت های رسمی فرار کنند.(مانندِ ماجرای Apple Watch) که برای فرار از اتّهامِ «جاسوسیِ تُرکها در سفارتخانه ها»؛ بوسیلهٔ «مردانِ ناشناسِ مِرّیخی» به «روزینامه ها» گزارش شد.
      همانگونه که پیشتر نیز گفتم؛ من (کژدم) «کارآگاه راکفورد» نیستم و خودم را با «این یِکی چنین گفت» و «آن یِکی چیزِ دیگری گفت» مشغول نمیکنم و در رابطه با «پروندهٔ نخودچی»؛ با آقای «پِسکوف» موافقم که گفت: «این ماجرا باید از طریقِ دادگاهی و پروندهٔ حقوقی؛ ادامه یابَد».
      لذا موضعِ شخصِ من (کژدم)؛ کاملاً مشخّص است و مانندِ «سناتور چوخ بختیارها»؛ خودم را مفسّرِ «راستها و دروغها» و یا «دروغها و تفسیرهای دروغینِ ۳۶۰ درجه ای» نمیکنم.

      امّا چنانچه از شیوهٔ برخوردِ «ملک سلمان» در رابطه با این ماجرا بَر می آید؛ ایشان یک «کمیتهٔ تحقیقاتی» برای بازنگری در «وزارتِ اطلاعاتِ عربستانِ سعودی» و سایِرِ «نهادهایِ اطّلاعاتی» تشکیل داده است که ریاستِ آنرا به «ولیعهدِ جوان» سپرده است.
      این امر میتوانَد برایِ اثباتِ بی گناهیِِ ولیعهدِ جوان تعبیر شود و همزمان؛ به بهانهٔ کثافتکاریِ «نیروهایِ خود سَر» و یا «نیروهایِ خودسَرِ ادّعایی»؛ به سرکوب و حذفِ بازماندگانِِ مخالف با «ولیعهدِ جوان» بینجامد. یعنی همانکاری که «خردوغان» به بهانهٔ «کودتا» با همهٔ مخالفان انجام داد.
      من (کژدم) به خودیِ خود با «اصلاحاتِ ولیعهدِ جوان»؛ نه تنها مخالف نیستم؛ بلکه این اصلاحات را یک ضرورت برای تغییرِ ساختار های عربستان میدانم.
      اکنون در عربستان؛ چه به دروغ و یا راست؛ برنامهٔ «شکارِ جاسوسان» و «خائنین» کلید خورده است و رئیسِ این پروژه؛ ولیعهدِ جوان «محمّد بن سلمان» است.
      از نظرِ من این ماجرا (قتلِ نخودچی) بسیار «سَبُک وزن تَر» از قتلِ عامهایِ «خمرهای سُرخ» است.

      ملک سلمان میخواهد «ضدّ حمله» بزند و به همهٔ دنیا پیام میفرستد که:

      (هر چه میخواهید بکنید ... امّا بدانید که:
      ولیعَهدِ جوان؛ بر جایِ خود خواهد ماند و به «جزیرهٔ موریس» تبعید نخواهد شد).

      من (کژدم) فکر میکنم که «بازی سازانِ ماجرایِ نخودچی»؛ شکست خواهند خورد.

      حذف
    2. آن «ماده گاو» که «خدیجه» مینامند؛ ۱۰۰٪ یک «جاسوسه» است که برای «MIT» کار میکُند. امّا این مسئله؛ بیگناهیِ ولیعهدِ جوان را ثابت نمیکُنَد. ولیعهدِ جوان به «تله» افتاد. ... او نمیخواست «نخودچی» را بکُشد. امّا یک «مُشتِ محکم» بر پشتِ گوش؛ که ۱۰۰٪ میتواند کُشنده باشد میتواند اتّفاق افتاده باشد.
      اگر این ماجرا را «حمله» بنامیم؛ «ملِک سلمان» در حالِ تدارکِ یک «ضدّ حمله» است و پذیرفتنِ «قتلِ نخودچی»؛ نه به معنایِ پذیرفتنِ «گناه» بلکه «تدارکِ ضدّ حمله» است.

      حذف
  3. از سیستمهای حکومتی کدوم رو برای ایران مناسبترمی دونید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. عقاب ایرانی گرامی

      ساکنانِ ایران نشان داده اند که فقط «ذِق و وِقّ» میکنند ولی همین حکومت را دوست دارند.
      تا زمانیکه ساکنانِ ایران این حکومت را دوست دارند؛ این حکومت بهترین حکومت برای آنهاست.

      حذف


    2. در مزرعه؛ گندم را دزديند
      صداى اعتراض بلند شـد
      نان بين مردم پخش كردند
      اعتراض ها خاموش شـد.
      اين جماعـت ساکنین ایران فقط به دنبال
      سـير كردن شـكمشان اند
      نه گرفتنِ حــق شان

      حذف
    3. حکومتی که من (کژدم) می پسندم. امتدادِ «هنر» و «استعداد» و «جوششِ درونی» برای آوردنِ شادیها به زندگیِ «انسانها» است و البتّه میدانم که «انسان سان»؛ نَه معنیِ «استعداد» و «شکوفایی» و «شادمانه زیستن» را میفهمد؛ و «نَه» وجودِ خود را میفهمد. «انسان سان» یعنی «شکم و آلتِ جنسیِ دوپا».

      این هنرمند؛ آن چیزی است که من (کژدم) در آرزوی «ظهورِ او» در دنیای سیاست هستم.
      این موجود؛ «امامِ زمان و مسیح و سوشیانت نیست»....
      این موجود در میان و «درونِ ما» است.

      صدها بار بنگرید و گوش کنید:

      https://www.youtube.com/watch?v=7gphiFVVtUI

      حذف
    4. مقایسهٔ «تانکِ فلّاقِّ صفوی» با آینده ای که در انتظارِ «نئاندرتالهایِ انسان نما» است

      https://www.youtube.com/watch?v=AO4In7d6X-c

      حذف
    5. میشه ی کم بیشتر راجبه خصوصیات استاس تونه و ظهور فردی با این خصوصیات در زمینه سیاست توضیح بدین؟ من بیش از هزاربار این آهنگش رو گوش کردم و هربار لذت بردم ولی متوجه ارتباطش با چیزی که شما گفتین نشدم.

      حذف
    6. ناشناس گرامی

      ۱- این شخص یک «ساختار شناس» در عرصهٔ موسیقی است.یعنی اینکه: اجزای تشکیل دهندهٔ موسیقی رابخوبی میشناسد.
      ۲- این شخص یک «ساختار ساز» بسیار با استعداد است که در عرصهٔ موسیقی به آنها «آهنگساز» میگویند.
      ۳- لذّت بُردنِ شما از این آهنگ؛ نشان میدهد که «ساختار ساز»؛ توانسته است از «تناسب طلایی» در ساختنِ این آهنگ استفاده کُند.
      همان «تناسب طلایی» که در طبیعت وجود دارد و هرجایی که نوعی «زیبایی» دیده میشود؛ به خاطر طبَعیّتِ آن ساختار از «تناسب طلایی» است.
      شما اگر به تصاویرِ «کهکشانها» و «صحابی ها» نیز نگاه کنید؛ همان نظمی را در آنها میبینید که در گُل آفتابگردان؛ صدفِ حلزون؛ صدفهای دریایی و بسیاری ساختارهایِ دیگر میبینید.
      شما حتماً متوجّه شده اید که برخی اتوموبیلها با یک رنگِ مشخّص؛ بسیار زیباتر از همان اتوموبیل با رنگی دیگر است.
      شاید شما متوجّه شده باشید که تصویرِ یک اتوموبیل با یک رنگِ مشخّص در یک مجلّه که بسیار زیبا دیده میشود؛ امّا همان اتوموبیل در خیابان به موجودی مُرده تبدیل میشود و دیگر آن زیبایی را که در بر روی صفحهٔ کاغذ داشت را ندارد.
      ۴- این شخص «نوازنده» است و میتواند آنچه را ساخته است؛ بدونِ فکر کردن بنوازد (اجرا کُنَد).
      مجموعه ای که این شخص را تشکیل میدهد؛ به خودیِ خود یک «ساختار» است.
      اگر چنین «ساختارهایی»؛ در دنیای سیاست ظهور کنند؛ زندگی زیبا میشود.

      حذف
  4. درود جناب کژدم

    منظورم این بود که از فاز اولیه وقوع قتل (اتفاق افتاده یا خیر) خارج شدیم و الان با اعتراف به اتفاق آن، بایست دید جه سناریوهایی میشه از این قتل بیرون کشید.

    چون وقوع قتل بایست همراه با کشف جسد باشه و ما اینجا جسدی نداریم که کالبد شکافی بشه که چگونگی قتل رو کشف کنیم. صحبت از این نیست که ما متخصص چیزی هستیم یا نه، مثلا من کارآگاه شرلوک هولمز نیستم، ولی اونقدر دیگه بایست یک نفر به ناکافی بودن قطعات پازل اشراف داشته باشد که ما تصویر کاملی از این قتل و انگیزه های آن نمی بینیم و به قول شما با این شدت و حدت که سخن از مثله کردنه و با بالاتر از اون، در مکانی مقدس به آن مبادرت ورزیده شده که خیلی خیلی غیر حرفه ای و پر ریسکه و کاملا از نظر حرفه ای به ذهن متبادر می کنه که میخواسته اند برای بن سلمان، پاپوش درست کنند.

    پس منظور من از سناریو های محتمل اینه که، آیا ترامپ مناسباتشو با عربستان قطع می کنه که گفته نمی کنم و فقط منتظر نتیجه گزارش هاست تا تصمیم بگیره.

    تو چنین پرونده هایی ما بایست ببینم چه گروه هایی منتفع و در مقابل کی ها متضرر میشوندو آسیب می بینند.

    با حس و شم یک کارآگاه مثل پوآرو یا شرلوک، میشه گفت که این کار زیر سر بن سلمان نمیتونسته باشه و اگر هم درصدی کم تو ماجرا دست داشته باشه، فریب خورده و خودش هدف این تحمیق و تحمیل بوده و بایست حذف بشه از صحنه سیاست.

    و این به هم خوردن شدید وزنه تعادل در منطقه که پیامدهای منفی بسیاری برای ترامپ داره حتی

    HM

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      فکر میکنم پاسخ شما را دادم.
      عربستان سعودی در حالِ تدارکِ «ضدّ حمله» است.
      تُرکهای عثمانی هیچ سندی بیرون نداده اند و تا کنون از جنجالِ رسانه ای استفاده کرده اند.
      عربستانغ با پذیرفتنِ کشته شدنِ «نخودچی» و گُم شدنِ او در انبوهِ «نخود سیاه»؛ برگِ برندهٔ «ترکهای عثمانی» (فایل صوتی و ویدیو) را سوزانید. به همین خاطر تُرکهای عثمانی عصبانی شده اند.
      ملک سلمان نیز در حالِ تدارک ضدّ حمله است که با تصفیه های گستردهٔ درونی آغاز خواهد بود.
      ملک سلمان میداند که ولیعهد جوان زخم خورده است؛ امّا اینرا نیز میداند که «عقب نشینیِ ادامه دار» آنچیزی است که تُرکهای عثمانی و قَطر و اربابانِ آنها؛ در آرزویش بودند و هستند. لذا «عقب نشینی» دیگر بَس است و باید باید به آرایش قوا پرداخت و «ضدّ حمله» را تدارک دید.

      دولتِ ترامپ به عربستان کمک خواهد کرد. امّا عربستان نیز باید «سپاگذار» باشد و با ترامپ شطرنج بازی نکُند. بلکه «رفیقِ راه» باشد.

      حذف
  5. اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و دادستانی و بانک مرکزی و رسانه های حکومتی در یک توطئه کثیف میلیونها دلار را به افراد عادی که خیلی از ترس بی ارزش شدن سرمایه اندک خود در قیمتهای بالای 17 تومن شروع به خرید کردند به خاک سیاه نشاندند چون انها را به چشم دشمن خود می بینند و در سناریوی خود علاوه بر ضربه زدن به افرادی که در دلار سرمایه گذاری کرده اند مردم را به نحویی ترسانده اند که بازار دلار و سکه به کمای مطلق رفته و هیچ سرمایه گذاری جرات نزدیک شدن حتی با وجود ریزش چهل درصدی را ندارندجناب کژدم ایا به نظتان حکومت در مهار قیمت ارز به عنوان پاشنه اشیل خود موفق شده و اینکه شما تا پایان سال چه سناریویی را متصور هستید؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      زمانی که قیمتها به طورِ روزانه بالا رفت؛ به خوانندگان گفتم دیگر دلار نخرید. زیرا قضیّه بو میدهد. پیشبینیِ من برای قیمتِ دلار؛ ۲۰ تا ۲۸ هزار تومان در اردیبهشت ماه بود و همچنان هست. امّا این وبلاگ مشتریانِ زیادی ندارد. وبسایتها و کانالهای یوتیوبی وجود دارند که هرچه «جان بولتون» میگوید را با «بشکه» سر میکشند(بخوانید قرقره کردنِ مدفوعِ بولتون) و حتّی سرنگونیِ رژیم؛ پیش از پایانِ ۴۰ سالگی اَش را پیشگویی میکردند زیرا جان بولتون گفته بود: این رژیم نباید ۴۰ سالگی اَش را ببیند. من (کژدم) فقط اعتراض کردم که «دروغ فروشی» نکنید و وعده های واهی به وقتِ «گرینویچ» ندهید.
      هنوز ۱۳ آبان فرا نرسیده است. پس از ۱۳ آبان حوادثی به وقوع خواهد پیوست که چشمانِ همه مثلِ «چشمِ جُغد» گِرد شود.
      تا زمانی که به «سناتور چوخ بختیار»ها «علی بوقی - کیم قارداشیان ها»؛ «علی جوانمردیهایِ چوخ بختیار» و .... الی ماشاءالله ها؛ گوش بسپاریدو هیجان زده شوید و شعار دهید که بزودی «دلار به ۵۰ هزارتومان خواهد رسید»؛ یا باید نظراتتان را سانسور کُنم و یا بگذارم که «هیجاناتتان را بیرون بریزید».
      من ۲ وعده داده ام:

      ۱- منتظرِ «زمستان» باشید.
      ۲- قیمتِ دلار در اردیبهشت ماه به قیمتِ واقعی و پایه؛ میانِ ۲۰ تا ۲۸ هزار تومان خواهد رسید. من (کژدم) وعدهٔ سرنگونیِ رژیم تا ۲۲ بهمنِ امسال را ندادم. اگر کسانی هستند که چنین وعده ای داده اند؛ بروید و یقهٔ شان را بگیرید و بگویید:

      هِی ... کُس کِش .... اگر حرف زدن بلد نیستی؛ ... «حرف نزدن» که بلد هستی.

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      بگذارید اَندکی (فقط اندکی) روشن سخن بگویم.

      ۱- مگر نه این است که زمانی که از آن اوباشانی که در بالا ذکر کردم؛ میپرسید: چگونه مبارزه کنیم؟ همهٔ شان لال میشوند و میگویند: «رژیم تا دندان مسلّح است». امّا همین دروغ فروشان و اوباشان؛ به همه وعده میدهند که «کارِ رژیم تمام است». چرا حدّ اقل از خودتان نمیپرسید که: آیا قرار است که معجزه شود و رژیمِ تا دندان مسلّح تا ۲۲ بهمن؛ دود شده و به هوا برود؟
      این کارخانهٔ «معجزه سازی» کجاست؟

      ۲- اعتصابِ کامیونداران داشتید. همهٔ تان رقص و پایکوبی کردید که دیگر کارِ رژیم تمام است. امّا از خود نپرسیدید که پس این «کارگرانِ پفیوز» و «معلّمانِ دیّوس» چرا حمایت نمیکنند؟
      اکنون اعتصابِ معلّمان را دارید. پس این کامیوندارانِ مادرقحبه کجا هستند؟ آن کارگرانِ احمقِ عقب ماندهٔ ذهنی کجا هستند؟ چرا پشتیبانی نمیکنند؟
      امّا هر چه دلتان بخواهد؛ شعارِ «اینها سرنگون خواهند شد» را از همه جا میشنوید. امّا هیچ یک از این «شعار سازان» نمیگویند که «چطوری؟».
      این شعار سازان؛ ساکنانِ ایران را به همان اندازه در «خواب» نگه می دارند که «رژیم».

      حذف
    3. در پاسخ به «مشکل ارز به عنوان پاشنه آشیل...» چرا شما فکر می کنید «پاشنه آشیل رژیم شیعی» ارز است؟
      سقوط ارزش پول کشور از عوارض انگل های شیعی است.
      اصلا چرا می گویند پاشنه آشیل رژیم شیعی دشمنی با امریکا و اسرائیل است؟
      شکلات گهی نخورید.
      از جمله شکلات گهی بی بی سی

      حذف
    4. کژدم جان ولی دلار 50 هزار تومنی رو اولین بار خودت تو این وبلاگ پیش بینی کردی... البته اون اوایل بود و به مرور عدد ها رو پایین تر آوردی.

      حذف
    5. ناشناس گرامی
      سخن شما با اینکه درست است؛ امّا بی ربط است.
      زیرا من در آن زمان از «۱۴ معصوم» و همچنین از «۳۱۳» تَن یارانِ امامِ زمان سخن گفتم.
      امّا این مسئله مربوط به «آیندهٔ دور» بود.
      مسائل را با هم قاطی نکنید.

      حذف
    6. نویسنده این وبلاگ هیچوقت ادعای جمشید بسم الله بودن نکرد.هرچند اولین نفری بود که افزایش قیمت دلار و خروج ترامپ از برجام رو پیش بینی کرد . بهرحال اگر دنبال کسب درامد هستین تشریف ببرین حوزه علمیه و پایگاهای بسیج و سپاه که این روزا خوب پول یامفت میدن به طلبه ها و بسیجیا. اینجا جاییه که کژدم ی آینه روبروت میزاره تا بتونی خودت رو ببینی و بشناسی‌ یا هم میتونی با خوندن نوشته ها و تحلیل های کژدم شیوه نگاه کردن و دیدن وقایع پیرامونت و تحلیل دیده ها و شنیده ها رو یاد بگیری.
      راستش کامنتهایی که راجبه بازخواست کژدم بخاطر قیمت دلار میزارین واقعا رو اعصابه

      حذف
  6. https://goo.gl/images/FYVwwt


    https://goo.gl/images/g2STTG


    پاسخحذف
  7. [Forwarded from یادگاری از دوران]


    در مورد خاشقچی چی نمی دانیم؟

    پدربزرگ او محمد خاشقچی، ترک تبار و پزشک مخصوص شاه عبدالعزیز موسس آل سعود بود.

    عموی او "عدنان خاشقچی" است.
    عدنان خاشقچی دلال اسلحه و تاجر بین المللی عربستانی بود.

    در زمان خودش یکی از پولدار ترین و بانفوذترین افراد بود.

    او با عوامل CIA، سیاستمدارها و با نفوذترین افراد دنیا ارتباط داشت.

    اما چیزهایی از " عدنان خاشقچی " که برای ما ایرانی ها جالب است:

    او مرد واسطه تبادل اسلحه بین ایران و اسراییل در سال 1365 در ازای آزاد سازی گروگان های آمریکایی در لبنان بود که به نام Iran contra نامیده می شود.

    او در سال 1370 با یک زن ایرانی به نام "شاه پری زنگنه" ازدواج کرد تا سال 1393 و از او دو فرزند دارد.

    او بزرگترین قایق تفریحی جهان را داشت به نام " نبیله" که به سلطان برونئ فروخت و او هم به "دو نالد ترامپ" فروخت و ترامپ هم به "ولید بن طلال" شاهزاده سعودی فروخت تا کازینوی تاج محل را از ورشکستگی نجات دهد.

    خواهرزاده او Dodi fayad است. همان میلیاردر مصری که عاشق" پرنسس دایانا" همسر پیشین ولیعهد بریتانیا شد و با او در یک حادثه رانندگی جان باخت.


    و اما جمالشون از یکی دو سالی بود که از سیاست های " بن سلمان" انتقاد می کرد.
    از انتخاب دو نالد ترامپ در آمریکا انتقاد می کرد.
    از جنگ یمن، از برخورد با قطر ،از برخورد با لبنان و از ... همه چیز بن سلمان انتقاد می کرد.

    او اعتقاد داشت عربستان سعودی باید به سال های پیش از 1357 برگردد.
    همان زمانی که هنوز" وهاب گری " در عربستان ممنوع بود.

    پس انتظاری نداشته باشید که با قتل او ، آب از آب تکان بخورد....!!
    با این شیوه فجیع در جلوی دید همگان و در کنسولگری در ترکیه کشتند.
    تا بفهمند دنیا دست کیه!!!

    یک روز بعد کشیش زندانی در ترکیه آزاد شد و به آمریکا بازگشت....

    🌺🌺🌺🌺🌺🌺

    پاسخحذف
  8. کژدم عزیز فارغ از این شلنگ تخته های سیاسی، یکی از بهترین مطالبی که در این وبلاگ آموختم موضوع انسان و انسان سان بود،گفته های شما در این مورد را به نحوی به صورت جسته و گریخته به آن پی برده بودم اما نه میتوانستم اسمی به آن دهم و نه به زیبایی شما آن را در کنار هم قرار دهم، نمیدانم کلیپی که در ادامه لینکش را برای شما میگذارم را دیده اید و یا نه ولی وقتی فکر میکنم انسان هایی در این کره خاکی هستند که تمام زندگیشان به این مسائل فکر میکنند و فکری به بزرگی کیهان دارند افرادی مثل اینشتین یا استفن هاوکینگ و یا بسیاری دیگر، به اوج حقارت افکار و ذهن انسان سان هایی مثل خودم پی میبرم که فکر و ذکرم شیعه و سنی و اسلام و خامنه ای و غیره و غیره است، و بدتر از آن این که در طول تاریخ همیشه قدرت دست افراد احمقی مثل من بوده ک دنیا به این روز افتاده، همان افرادی که باعث شدند افرادی مثل نیکولا تسلا تا آخر عمر در فقر مطلق زندگی کنند و در نهایت هم تنها در یک اتاق از دنیا بروند، یا آنتوان لاوازیه که حتی در زمان مرگش هم که قرار بود توسط گیوتین گردنش را پس از انقلاب فرانسه بزنند، برای فهمیدن زمان هوشیاری انسان پس از مرگ به شاگردش گفته بود که پس از قطع سرم من هر ثانیه یک پلک میزنم تا تو بتوانی مدت زمان هوشیاری انسان پس از قطع سر را متوجه شوی،واقعا به شخصه چنین بزرگیی را نمیتوانم حتی برای یک لحظه هم تصور کنم. https://youtu.be/GoW8Tf7hTGA

    پاسخحذف
  9. نوشتاری را در DW دیدم که مرا واداشت به بازنگریِ ماجرای «قاشقچی» بپردازم. آن مقاله این است:


    https://goo.gl/QU38R9


    پیشنهادِ من این است که این مقاله را بخوانید. زیرا این مقالهٔ DW «گفتمانِ جدیدی» را مطرح میکُنَد و جایگاهِ «جمال قاشقچی» را از «روزنامه نگارِ بیچاره و مظلوم» به «جاسوس» تغییر میدهد. زیرا قتلِ او را با اقدام به قتلِ «اسکریپال ها» و قتلِ «لیت ویننکو» توسّط روسیه «هم سَنگ» می انگارد.

    در واقع؛ روزنامه نگاری پوششی برای فعالیتهای جاسوسیِ قاشقچی برای رهبریِ اخوان المسلمین که اکنون ترکهای عثمانی رهبریِ آنرا به دست گرفته اند بوده است.

    عَلَم گردانیِ «خردوغان»؛ انگلستان؛ واشینگتن پُست و نیویورک تایمز نیز نشان میدهد که چه دستهایی پشتِ این ماجرا است.

    پاسخحذف
  10. نظرات بخش6 مثل اون سری شده که زده 209 ولی اثری از نظرات جدید نیست:)

    پاسخحذف