۱۴۰۴ اردیبهشت ۳۰, سه‌شنبه

شیوه هایِ مِیدانیِ «غیر هسته ای» نمودنِ رژیمِ شیعی

 نخستین مسئله ای که باید در نظر گرفت؛ این است که: معمولاً چه کسانی شیوه هایِ گوناگونِ  «غیرِ هسته ای» نمودنِ رژیمِ شیعی را مطرح می کنند؟ اگر این شیوه ها «رسمی» هستند؛ چرا آن اشخاص میخواهند «ناشناس» باقی بمانند؟ نخستین نتیجه ای که از اینگونه «اخبارِ جعلی» با روایت کنندهٔ «ناشناس» میتوان گرفت؛ اینکه هیچ کدامشان «خبر» نیستند. بلکه «بافتنی» میباشند. این بافتنی ها میتوانند به خاطرِ منافعِ انتخاباتیِ حِزبی توسط «حزب دموکرات» و یا «لیبِریتِریَن ها» و یا حتّی «کاخ سفید» و برخی برایِ تأثیرگذاری بر تصمیم های کاخِ سفید؛ برخی برایِ پیشنهادِ راهِ جدید به طورِ غیرِ رسمی و برخی برایِ تأثیرگذاری بر نظراتِ رژیمِ شیعی رسانه ای می شوند. مشکلی به نامِ «تحلولگران» این است که بر اساسِ این بافتنی ها؛ خود را «کارشناس» جا زده و به روده درازی در رسانه هایِ خبری و یا کانالهایِ «یوتیوبی» می پردازند و اینگونه «بافتنی ها» را «خبرِ جدید» انگاشته و یا «جا میزنند» تا « در شهرِ کوران جلوه گری» کنند.اینگونه مزخرف بافی ها نه تنها اتلافِ وقتِ مردم است؛ بلکه  به «بی اعتباریِ روده درازان» می انجامد ولی این روده درازان هیچ اهمیتی به «بی اعتبار شدن» نمی دهند؛ زیرا ۴۶ سال است که یاوه بافته اند و همچنان «کارشناس» و «نُقل مجالس» هستندزیرا  هَم آنها و نیز «مجالس گردانها» میدانند که «هیچکارگان»(انسان سانهایِ ساکنِ ایران) هیچ راهی به جُز نشستن بر «پایِ مِنبرِ آنها» را ندارند.و به همین دلیل است که میبینیم که «روده درازی هایِ بی بنیان» در رابطه با این مزخرفات؛ میتواند هزاران بیننده و شنونده را به پایِ «مِنبرها» کشانده و خوانندگانِ مزخرفاتِ نوشتاری را «میخ» کرده و به «آشفته فکری» بکشانَد. ولی «آشفته فکرانِ آحمق» را نمیتوان «آشفته فِکر تَر» کرد؛ امّا میتوان آنها را در «طویلهٔ فکری» میخکوب و «مصرف کنندهٔ علوفه» نگاه داشت؛ مگر  این «عُلوفه خواران»  جایی بهتر از طویله هایِ انباشته با «علوفهٔ آماده» را میتوانند پیدا کنند؟ اگر «علوفه خواری» تَرک شود؛ این «تحلولگران» نیز مجبور خواهند شد تا تکانی به آن «کونِ گُنده و گُشادشان» بدهند و برایِ عرضهٔ  مطالبی بهتر با یکدیگر به رقابت بپردازند.

یکی می گفت:

«شاگردِ خوب آن است که پاسخهایِ دُرستی به پرسشها بدهد.»

دیگری گفت:

«شاگردِ خوب آن است که پُرسشهایی فَرای آنچه که آموخته است را مطرح کند و اُستاد را به چالش بکشد.اینگونه است که دانِش پَر می کِشد»

شیوه هایِ «مِیدانی»:

شیوهٔ نخست:

همان چیزی است که ترامپ مطرح می کُند. «فشارِ حدّ اکثریِ اقتصادی و حملهٔ نظامی» و یا «توافق بر اساسِ ۱۲ فرمانِ مایک پُمپئو»؛ همراه با مشوّقِ «طرح مارشال». امّا نامِ «مایک پومپِئو» را به میان نمی آورند و سُخنی علنی در رابطه با «طرحِ مارشال» نیز گفته نشده است. امّا میدانیم که بر اساسِ اُلگویِ رفتاریِ ترامپ؛ او در راهِ خدا اینکار را نمی کند و انتظاراتِ اقتصادیِ کلان دارد.
انتظاراتِ کلانِ اقتصادی؛ جیغِ اروپا را نیز در آورده است و سخن از «ملاحظهٔ منافعِ اروپا در مذاکرات» را مطرح نموده اند. که اگر منظورشان «رفعِ مُشکِلِ موشکی و هسته ای و نیابتی ها» باشد؛ همهٔ اینها در طرحِ «توافق» موجود هستند و تنها چیزی که اروپاییها را نگران می سازد؛ این است که «طرح مارشال» جایی برایِ آنها در نظر نگیرد. چین نیز همین نگرانی را دارد.روسها نیز میخواهند در این روند شرکت داشته و با لطایف الحیَل؛ دستِ آمریکا را در حوزه هایِ سیاسی و امنیّتی ببَندند و در این راستا با «تقلّب» به نفعِ رژیمِ شیعی؛ «ضدّ آمریکایی» بودنِ رژیمِ شیعی را حفظ کنند.
اگر این رَوند به بُن بست برسد؛ «فشارِ حدّ اکثری» میتواند به یک «شورشِ گسترده» در سطحِ ملّی بینجامد و «اقداماتِ نظامی» نیز میتواند پایه هایِ لرزانِ رژیمِ شیعی را فرو بریزد. امّا در چنین صورتی؛ آلترناتیوی برایِ جایگزینیِ رژیمِ شیعی در دسترس نیست و شاید نظرِ ترامپ معطوف به انتخابات و شکل گیریِ رژیمِ جدید؛ بوسیلهٔ «نظارتِ سازمانِ ملل متّحد» بر رَوندِ شکل گیریِ احزاب و گروههایِ سیاسی و در نهایت تدوینِ قانونِ اساسی و «رفراندوم» و «انتخابات ها» باشد.
امّا در شرایط کنونی؛ ترامپ ظاهراً کاری به کارِ حقوقِ بشر و حاکمیّتِ «پارتی کراتیک» و سرنوشتِ مردم ایران و «ساکنینِ ایران» ندارد. امّا اگر کار به «شورشهایِ گسترده» برسد؛ تیمِ ترامپ مجبور خواهد شد که در این روند؛ نقشی فعّال بازی کند.
لذا ترامپ با مطرح کردنِ «توافق به زبانِ خوش»؛ میخواهد ۲ پروژه را با «حفظِ رژیمِ شیعی» به پیش بِبرد:

۱- جارو کردنِ تمامی توانایی هایِ هسته ای و موشکیِِ رژیمِ شیعی با ورودِ متخصصینِ آمریکایی (چکمه هایِ هسته ای) به تمامیِ «روندِ فنّیِ خلعِ سلاح».
۲- شُل کردنِ تدریجیِ و کنترل شدهٔ پیچ و مهره هایِ «تحریمها» بنا بر «نیازهایِ مِیدانیِ طرحِ مارشال».
ترامپ نمیخواهد که واردِ «گزینهٔ نظامی» بشود؛ نه به این خاطر که موجودِي «مهربان» است. بلکه به خاطرِ «هزینه هایِ سنگینِ درگیریِ نظامی» و عواقبِ غیرِ قابلِ پیشبینیِ آن. این «عواقبِ غیر قابل پیشبینی»؛ هیچ ربطی به پاسخِ رژیمِ شیعی ندارد. بلکه هراس از «تغییرِ ژئو پولیتیکِ ایران» در آینده ای پس از «درگیریهایِ نظامی» است. 
اگر کار به درگیریِ نظامی بکشد؛ با حمله هایِ شدید و فشرده نمیتوان مطمئن شد که کار به پایان رسیده است. زیرا این درگیریها میتوانند پایِ دیگران را به این ماجرا باز کرده و ایران را واردِ «چالِشِ موجودیّتیِ سرزمینی» کنند. حتّی در چنین سناریویی؛ باز هم نیاز به «چکمه هایِ هسته ای» وجود دارد تا کار را پیش از آنکه «دستهایِ ناباب» به موادّ هسته ای برسند؛ به پایان برسانند.
دلیلِ اینکه رژیمِ شیعی به ساختنِ «دیوارهایِ دفاعیِ بِتونی» در اطرافِ سازه هایِ هسته ای مشغول است نیز برایِ جلوگیری از ورودِ «چکمه هایِ هسته ای» به عنوانِ بخشی از «درگیریِ نظامی» میباشد. فرودِ ۴ فروند B52 در جزیرهٔ «دیه گو گارسیا» نیز برایِ ایمن سازیِ محیط؛ برایِ فرود آمدنِ سالمِ «چکمه هایِ هسته ای» و انجامِ موفّقیت آمیزِ عملیّاتِ آنها است. این ایمن سازی میتواند با استفاده از بمبهایِ مشهور به MOAB  نیز انجام بگیرد. امّا گویا «Carpet Bombing» را ترجیح میدهند. زیرا نیازی بسیار کمتر به هشدار دادنِ به مردمی که در اطرافِ این سازه ها زندگی میکنند را دارد. امّا باید بنا بَر اُلگویِ رفتاریِ رژیمِ شیعی در غزّه و لبنان؛ وجودِ «تونلهایِ احتمالی» را نیز در نظر بگیرند.

شیوهٔ دوّم:

این شیوه را اسرائیلِ آقای ناتانیاهو پیشنهاد میکند. در این شیوه «درگیریِ نظامیِ شدید» به همراهِ ورودِ «چکمه هایِ هسته ای» به «فُردو» و «نطنز» و سازه هایِ اصفهان و تخریبِ کاملِ انها و ادامهٔ کار با تشدیدِ «فشارهایِ اقتصادی و سیاسی» به رژیمِ شیعی و کمک به «مردم ایران» و «ساکنینِ ایران» برایِ تغییر و سرنگونیِ رژیمِ شیعی؛ پِی گرفته میشود و وظیفهٔ دیگرِ آمریکا این است که از تواناییهایِ خود برایِ جلوگیری از بازتعریفِ «ژئو پولیتیکِ ایران» توسّط «بازیگرانِ دیگر» که بخواهند از آبِ گل آلود ماهی بگیرند؛ جلوگیری کند.
در این شیوه؛ نظرِ اسرائیل این است که ترامپ پس از پایانِ کاملِ عملیّات و سرنگونیِ رژیمِ شیعی میتواند به آرزویِ «طرحِ مارشالِ خود» و یا بخشی مهمّ از آن برسد و سهمِ اروپا را نیز در نظر داشته باشد تا از «کارشکنیِ آنها» جلوگیری کند.
شیوه ای که اسرائیل پیشنهاد میکند؛ در واقع و تا حدودی؛ «وارونهٔ طرحِ ترامپ» است و اگر طرحِ ترامپ (شیوهٔ نخست) شکست بخورد؛ ترامپ مجبور خواهد شد تا با طرحِ آقایِ ناتانیاهو هماهنگ شود.
امّا طرحِ آقایِ ناتانیاهو یک «سوراخِ گُشاد» دارد و آن اینکه چگونه میتوان «ساکنانِ قورباغه پَز شدهٔ ایران» را برایِ سرنگونیِ رژیمِ شیعی قانع کرد؟ زیرا با «مردمِ ایران» مُشکلی وجود ندارد. برایِ اینکه «مردم ایران» آمادهٔ سرنگونیِ رژیمِ شیعی هستند و مشکلِ اصلی؛ «ساکنینِ ایران» هستند. همانهایی که «ساسی مانکن» خطاب به آنها گفت: «دیّوس چرا نشستی؟...... بلند شو و قِر بِده».

شیوهٔ سوّم: «شیوهٔ کژدم»

این شیوه؛ (شیوهٔ کژدم) برای سرنگونیِ رژیمِ شیعی طرّحی شده است و بسیار شبیهِ طرحِ آقایِ ناتانیاهو میباشد. با این تفاوت که میتواند «ساکنینِ پلاسیدهٔ ایران» را به سرعت «به پایِ میزِ سرنگونیِ رژيمِ شیعی» بکشاند و آن «سوراخِ بزرگ» در طرحِ آقای ناتانیاهو را ترمیم کُند. «شیوهٔ کژدم» بر اساسِ مطالعهٔ «اُلگویِ رفتاریِ مردم ایران و ساکنینِ پلاسیدهٔ ایران» طرّاحی شده است.
این طرح میتواند سرعتِ کار را به شدّت بالا بُرده و شانسِ داشتنِ فرصت زمانیِ کافی برای دخالتِ «بازیگرانِ بدخواه» را به حدّ اقلّ برساند.

کژدم


۱۸ نظر:

  1. درود کژدم
    این طرح شما
    قراره در نوشتار بعدی گفته بشه
    یا آماده شده برای کسانی که کننده هستند
    و همانطور که بهتر از من می‌بینی
    الان تنها یا بهترین شانس ایرانی ها فقط آقای نتانیاهو هست
    و آیا اون تفکر طرح استقلال بخشی از ایران توسط برخی نمایندگان مجلس اسرائیل به بازی مشغول نخواهد شد ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود
      «طرحِ کژدم» برای آنهایی است که «عمل کننده هایِ مؤثر» هستند.
      امّا اگر نظرتان معطوف به «تجزیهٔ ایرانِ کنونی» است؛ باید بگویم که:
      آن طرحی که تعدادی از نمایندگانِ مجلس اسرائیل (۳۲ نفر) مطرح کردند؛ فقط در حدّ یک «گرایشِ ناپخته و احمقانهٔ مقطعی» بود. اگر یادتان بیاید؛ سالها پیش که «داعش» در عراق و سوریه شِلتاق میکرد؛ گفته بودم که در پایانِ این جنگهایِ داخلی؛ اسرائیل «سهمِ خود» را خواهد داشت که همان بخشِ دیگرِ «جولان» است و اکنون میبینید که اسرائیل بخشهایی از جولان را نیز تصرّف کرده است و در حالِ برنامه ریزی برای جدا کردنِ جنوبِ سوریه است. این امر یک «گرایشِ ناپخته» نیست؛ بلکه یک واقعیّتِ «قابلِ دسترس» است و به زمانی طولانی برایِ اجرایی شدن نیاز ندارد و هزینه هایِ بسیار کمی دارد.
      امّا اگر منظورتان جدا شدنِ «کردستانِ ایران» است؛ تا با کردستانِ عراق و سوریه «کشورِ کُردستان» بسازند؛ این خمیر نه تنها زیاد آب می بَرد؛ بلکه نوعی از بحرانِ بسیار بزرگی در منطقه بوجود می آورد که نمیتوان نتایجِ آنرا حتّی به صورتِ «تقریبی» نیز محاسبه نمود. زیرا پایِ بازیگرانِ بسیاری را به میدان خواهد کشید و به قولِ مردمِ تبریز؛ «سودایِ ماهی در دریا» است. نظرِ آن ۳۲ نفر که البتّه نظرِ بسیاری از اسرائیلیها را نمایندگی میکنند؛ امّا این «بسیاری ها» در درونِ اسرائیل «اندَک» به شمار می آیند و به همین خاطر نیز حرفشان را پَس گرفتند. اینگونه نظریه پردازیها؛ شبیهِ نظراتِ قدیمیِ «پان ایرانیست ها» است که میخواستند همهٔ کشورهایی را که روزگاری (۱۴۰۰ سالِ پیش) بخشی از امپراتوری های «هخامنشی - اشکانی - ساسانی» بودند را دوباره «بازپَس» بگیرند و به قولِ خودشان «ایرانشهر» بسازند. امّا اکنون از مهاجرتِ افغانها به ایرانِ کنونی متنفّرند. زیرا هزینه هایِ آنرا می بینند و به همین خاطر از آن آرزوهایِ احمقانهٔ تشکیلِ دوبارهٔ «ایرا نشهر» دست شُسته اند.
      آنچه که میتواند به تجزیهٔ ایران پس از جنگهایِ داخلیِ طولانی و کشتارهایی مانندِ «هوتوها و توتسیهایِ رواندا» و ویرانیها مانندِ «جنگهایِ داخلیِ سودان و لیبی» به جای خواهند گذاشت که آن سَرَش ناپیدا است و هیچگونه افُق روشنی؛ حتّی در آینده هایِ دور نیز ندارد؛ فقط «احساساتِ احمقانهٔ قوم گرایی» مانندِ «پان ایرانیسم - پان تُرکیسم - پان عربیسم - پان کُردیسم» هستند که دست در دستِ یکدیگر این پتانسیل را دارند که «کانونهایِ بحران» ایجاد کنند و «مردمِ ایران» باید در سراسرِ ایران از رشدِ اینگونه «احساساتِ دروغین» و خانمان سوز جلو گیری کنند.افکارِ مشازده شومبول» و «مشروطه خواهان» و «جمهوری خواهان» آغشته به «زَهرِ پان ایرانیستی» استو افکارِ «کومه له» و «حزبِ دموکراتِ کردستان» آغشته به «زهرِ پان کُردیسم» است. «پان تُرکها» نیز که نامشان رویِ خودشان است (بُوز گورت ها). یکی از تلاشهایِ مهمّ همهٔ این دار و دسته ها «ساختنِ تاریخهایِ دروغین» است. مانندِ «تاریخِ شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله»؛ تاریخِ «تُرکها در ایرانِ کنونی»؛ «تاریخِ کُردها در ایرانِ کنونی» و «تاریخِ عَربها در ایرانِ کنونی». اگر اینگونه است؛ میتوان برایِ «دماغ درازها» و «دماغ کوتاهها» و «دماغ پَهن ها» و «دماغ فندُقی ها» و «دماغ قَلمی ها» نیز تاریخهایِ «ژنتیک» تولید کرده و برایِ هر کدام از آنها «حزب» و «پرچم» ساخت.

      حذف
    2. یکی از مسائل بسیار مهمّ که باید به آن توجّه فوق العاده نمود؛ مسئلهٔ «پان تُرکها» و «پان ایرانیستها» است. زیرا بنیانگذاریِ «پان تُرکیسم» در ایران؛ توسّط «اطّلاعاتِ سپاه پاچاهارداران» و «وزارتِ اطّلاعات» انجام گرفته است و همچنان با این گروهها رابطهٔ زیادی دارند و از طریقِ این گروهها به شکارِ افرادی که ماجرا را نمی دانند و به این گروهها می پیوندند را دستگیر میکنند. «اطّلاعاتِ سپاه» و «وزارتِ اطّلاعات» از این گروهها برایِ سرکوبِ دیگر جریانها نیز استفاده کرده و به نفرت پراکنی علیه دیگران استفاده میکنند. از زمانِ اجرایی شدنِ «پروژهٔ خاتمیِ دیّوس»؛ تا کنون؛ از «پان تُرکها» در تهران و کرج و تبریز و سایرِ شهرها برایِ سرکوبِ مردم استفاده هایِ گسترده ای شده است. «پان ایرانیستها» نیز امتحانِ خود را در «ایزد نشان» نامیدنِ «دیّوس فرزانه» و «آریو برزن» نامیدنِ «حاجی بادمجان میرزا قاسمیِ جلّاد» و «فرزندانِ کوروش» نامیدنِ اوباشانِ بسیجی؛ امتحانِ خود را پس داده اند. لذا اگر ماجرای « دُمَلِ چرکینِ جدایی طلبی» عُود کُند؛ آتش بیارِ معرکه به طورِ عمده «رژیمِ کثیفِ شیعی» و گروههایِ «پان» هستند. آنهایی که از «تمامیّتِ ارضی» دَم میزنند؛ همگی فقط بر اساسِ افکارِ آلودهٔ شان به «فاشیسمِ پان ایرانیستی» به درجاتِ گوناگون است. و گرنه اگر این مدّعیان «دموکراسی» (اعم از سلطنت طلبان و جمهوری خواهان و ....) برنامه هایِ «مردم محور» ارائه نموده و از دادنِ برنامه هایِ «حزب و دار و دسته محور» دست بردارند؛ به خودیِ خود خواهیم دید که پذیرِشِ «همزیستیِ پایدار» تبدیل به فرهنگ خواهد شد و «پان بازی در آوردن» به گور سپرده خواهد شد.

      حذف
  2. سپاسگزارم
    مانند همیشه
    برای همه مان شجاعت و اتحاد برای پیروزی را آرزومندم؛
    با اینکه کرد یا تجزیه طلب نبودم از واژه استقلال استفاده کردم چون من جای آنها نیستم(ممکنه در حد حرف تا نهایت صندوق رای کش پیدا کنه) + تا پس گرفتن ایران همه مان یکی هستیم.

    پاسخحذف
  3. باز هم بمبارانِ مراکز هسته ای «مینی ژوپ» شد. آقایِ مراد ویسی میگوید که: «مردم حقّ دارند خوشحال بشوند......».....
    من(کژدم) میگویم: مخالفِ خوشحالی مردم ایران و حتّی «ساکنینِ ایران» نیستم. امّا کسی از خود پرسیده است که در این بمبارانها؛ «سهمِ من کجاست؟ .... به من چه می رسد؟»
    ۲ تریلیون دلاری که برایِ این مراکز و محصولاتشان تا کنون هزینه شده است؛ معنی اَش این است که تبدیل به «آت و آشغال» شده است و آن ۲ تریلیون دلار دیگر وجود ندارد تا بتوان هزینهٔ آبادانی کرد. رژیم نیز با از میان رفتنِ این «آت و آشغالها»؛ فقیرتر نمی شود و فقط «آبرویِ نداشته اَش» می رَوَد و نمیتواند بگوید که: «حالا همه چیز را ویران کردید و خیالتان راحت شد.... حالا بیایید تحریمها را بَردارید».
    در نتیجهٔ بمبارانها به هیچکس در این سرزمینِ «گربه نشان» نه تنها چیزی نمی رسد؛ بلکه آنها را فقیرتر نیز نمی کُند.
    امّا اگر در کنارِ بمبارانِ مراکزِ هسته ای؛ منابعِ نفتی نیز بمباران شوند؛
    سرزمینِ ایران واردِ دالانِ «فقرِ شدید و غیرِ قابل تحمّل در سطحِ ملّی» میشود. با اینکه تحمّلِ چنین وضعیّتی برایِ مردم سخت و طاقت فرسا خواهد بود؛ امّا در عوض به نقطه ای خواهند رسید که دیگر چیزی برایِ از دست دادن نداشته باشند. و این «نقطه» میتواند آغازِ فصلی جدید شده و «جنبشِ سرنگونیِ رژیم» به یک «جنبش در سطحِ ملّی» تبدیل گردد. البتّه زمان بَر خواهد بود.

    پاسخحذف
  4. شیوه نخست شکست خواهد خورد. باید برای شیوه دوم آماده شد

    اشکان

    پاسخحذف
  5. به جای بمبارانِ منابعِ نفتی می‌توان شاهراه‌های اصلیِ حمل و نقلِ نفت رو با یک بمباران محدود مسدود کرد
    ضمن اینکه بمباران و تخریبِ مراکزِ هسته‌ای ممکنه باعث فاجعه‌های زیست‌محیطی نه تنها برای ایران بلکه برای کشورهای همسایه هم بشه مثل فاجعه‌ی چرنوبیل

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. داستان «چرنوبیل شدن» را رژیمِ شیعی براه انداخته است.
      امّا این احتمالِ قوی وجود دارد که رژیمِ شیعی خودش موادّ رادیو اکتیو را نَشت دهد.

      حذف
  6. «تحلولگران» میگویند که رژیمِ شیعی در حالِ وقت تلف کردن در مذاکرات هستند(همان کاری که جلیلی میکرد). امّا این احمقها نتیجه میگیرند که ترامپ این اجازه را به آنها نخواهد داد و زمان بندیِ ۲ ماهه اعلام کرده است. لذا رژیمِ شیعی دیگر نمیتواند به «اتلافِ وقت» بپردازد. آقای «حسینِ آقایی» نیز در «اُتاقِ جنگِ خود» در حالِ بلغور کردنِ کتابهایی است که در کودکستانِ «مطالعاتِ استراتژیک» خوانده است و نظریّه هایِ عمومی را به عنوانِ آنچه که در «مِیدان» می گذرد «جا می زند».
    امّا رژیمِ شیعی در حالِ وقت تلف کردن تا زمانی که یا ترامپ بمیرد و یا دوره اَش پایان یابد نیست. بلکه در حالِ «خریدنِ زمانِ کافی» برایِ جابجایی موادّ هسته ای و چه بسا سانتریفیوژها به نقاطّ دیگر است تا در زمانِ حملهٔ نظامی چه از طرفِ آمریکا و یا اسرائیل؛ با بمبهایشان؛ «کاهدانها» را بمباران کنند. به همین خاطر است که «دیّوس فرزانه » میگوید «مذاکرات به نتیجه نمی رسد..... امّا هنوز هیچ چیز معلوم نیست» تا «شُبهه» ایجاد کند و همهٔ اوباشانِ رژیم یکدفعه همگی «شجاع» شده اند و شعارهایِ جانانه می دهند و از بمبارانِ «کاهدان ها» استقبال میکنند تا پس از حمله به ریشِ ترامپ و آقایِ ناتانیاهو بخندند و پس از آن «موادّ رادیو اکتیوِ غنی شده» را به عنوانِ «برگِ بازی» بر رویِ میز بگذارند.
    به «پَخمه»هایی مانندِ آقای «مراد ویسی» و «حسین آقایی» و «شاهین مدرّس» بگویید که رژیمِ شیعی شماها را به بازی گرفته است زیرا موجوداتی مانندِ شما ها بر اساسِ بازیهایِ«By the Book» به «تحلول» مشغولید. رژیم همچنین میداند که شماها موجوداتی هستید که «تحلولهایتان» بر اساسِ «مُدل سازی» است و با واقعیّتهایِ میدانی؛ همخوانی ندارند.
    آنچه که اکنون «مِیدان» نامیده میشود؛ «بازهٔ لازمِ زمانی» برای اختفایِ اورانیوم غنی شده و سانتریفیوژها است؛ «وقت کُشی» به مفهومی که «سعید جلیلی» در پِیِ آن بود؛ نمیتواند پایهٔ «مُدِل سازی» برایِ «امروز» قرار بگیرد.
    در لابلایِ «کتابها» به دنبالِ «واقعیّت» نگردید. کافی است که آن «قطعاتِ کوچک» را که همین اکنون در جلو چشمِ شما «پَخمه ها»؛ بر رویِ پردهٔ «سینمایِ مذاکرات» در حالِ نمایش هستند را کنارِ یکدیگر بچینید تا «پازِلِ بازیِ واقعی»؛ جان بگیرد.
    من(کژدم) با اطمینان میگویم که:
    «شیوهٔ کژدم» تنها راهِ مؤثّر برایِ پایان دادن به این «بازیِ موش و گُربه» است.
    نَه راهِ ترامپ و نَه راهِ آقایِ ناتانیاهو؛ نمیتوانند به این بازی خاتمه دهند. و هر کدام نَقصهایِ ویژهٔ خود را دارند.
    استراتژی که رژیمِ شیعی برایِ این مذاکرات در حالِ اجرایِ آن است؛ توسّط رژیمِ شیعی طرّاحی نشده است و طرّاحانِ واقعیِ آن در «پِکن» و «کرملین» نشسته اند. سفرهایِ «عراقچی» به «مسکو» نیز به این خاطر است که هنوز استراتژیِ طرّاحی شده را به درستیگ «خَر فهم» نشده است و هر روزه باید از «آموزگار» بپرسد که «استراتژی» را با «ج» مینویسند و یا با «پ»؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. جنابِ کژدم،
      بنده از خوانندگانِ تحلیل‌های آقای مرادِ ویسی هستم و عقیده دارم اگرچه تحلیل‌های ایشان بسیار تکراری می‌نماید و فاقدِ بررسی‌های همه‌جانبه‌ در پارامترهای سیاسی است اما بنظرم مقصودِ اصلیِ وِی بیشتر یادآوریِ ناکارآمدی‌های رژیمِ شیعی به طور مداوم به ساکنینِ غورباقه‌پز شده‌ای است که معنیِ استانداردهای زندگی را از یاد برده‌اند
      من فکر می‌کنم اگه از این منظر بهش نگاه بکنیم کار ایشان ارزشمند است.

      حذف
    2. مَنظری که شما دوربینتان را آنجا کار گذاشته اید؛ جایِ پَرت و پَلایی است. اینکه هر روز بیاییم و بگوییم که برق نداریم؛ آب نداریم؛ و رژیم نمیتواند آنها را تأمین کند؛ از کدام استاندارد سخن میگوید؟ چرا از «اوقاف» که نیمی از زمینهایِ سرزمینِ ایران را تشکیل میدهد که حاتم بخشی شدهٔ «خانها و بازاریها» به «انگلهایِ صفوی مسلک» برایِ « شسته شدنِ گناهانشان و رسیدن به بدنِ حوریهایِ لَوَندِ روسپی خانهٔ ۱۰ ستارهٔ الهی» می باشد؛ سخنی نمیگویند؟
      چرا مردم را به «تک فرزندی» و حتّی «فرزند نیاوری» دعوت نمی کنند؟ با اینکه بیشتر از همهٔ ماها آمار و ارقام دستشان استو یک خط در میان از «اقتصاد دانهایِ بزرگ» در درونِ ایران؛ نَقلِ مطلب میکنند ولی نمیگویند که همان کارشناسان و اقتصاد دانها میگویند که «آبهایِ ایران» در خوشبینانه ترین حالت؛ فقط برای ۵۰ میلیون نفر کافی است؟
      چرا به مردم نمی گویند که اگر بخواهیم پیشرفت بکنیم؛ به «رُشدِ تکنولوژی» نیاز داریم و «رُشدِ تکنولوژی» به معنی «حذفِ گونهٔ انسانی» از «بازارِ کار» است. چرا نمیگویند که «سازمانِ جهانیِ کار» میگوید که تا سالِ ۲۰۳۰؛ ۷۸ میلیون «عنوانِ شُغلی» از رده خارج خواهند شد؟ که به این معنی است که تا ۲ میلیارد نفر شُغلِ خود را از دست خواهند داد؟
      آقایِ متین؛ شما از کجا این استانداردها را آورده اید؟ مگر استانداردها ثابت هستند؟
      چرا باید به مردم وعده هایِ دروغ داد؟ چرا نباید به مردم گفت که در بهترین حالت؛ بخشی از مشکلات حلّ خواهد شد؛ امّا بخشهایِ بزرگی از مشکلات با این سیستم هایی که در دنیایِ غرب وجود دارند؛ حلّ نخواهند شد و پس از رها شدن از دستِ رژیمِ کثیفِ شیعی؛ مدّتی کوتاه احساسِ خوشبختی خواهیم کرد و پس از چند سال به سراشیبی خواهیم افتاد؟
      اینها فقط بخشی از آن مسائلی هستند که میتوانند در بارهٔ شان به مردم آگاهی داد. اینگونه است که میتوان گفت: «ما در حالِ بنیانگذاریِ فرهنگی نوین» و «استانداردهایِ نوینِ زندگی» هستیم.
      آقایِ متین؛ نمی دانم که این جماعت؛ واقعاً احمق هستند و فکر میکنند که با «اصلاحاتِ سطحی» میتوان «استاردهایِ نوین» ساخت و تلاش میکنند تا زباله ها را در زیرِ قالی پنهان کنند؟ و یا اینکه به طورِ عمدی اینکار را میکنند؟
      در هر دو صورت به مردم؛ «دروغ می فروشند».
      من(کژدم) بارها گفته ام که مانندِ همه ؛«اشتباه می کنم» ؛ امّا هرگز «دروغ نمی فروشم».
      آیا از این آقایِ «حسین آقایی» که «اتاقِ جنگ» دارد؛ سراغ دارید که حتّی برایِ یکبار هم که شده باشد؛ برای «جنبشِ ملّی سرنگونیِ رژیمِ شیعی»؛ سخن از «سازماندهی» کرده باشد و در این «اُتاقِ جنگ» یک برنامه ای برای «سازماندهی» اختصاص داده باشد؟ هرچه که میگوید مزخرفاتی است که «طوطی واری» خوانده و با «خَر خوانی» به حافظه سپرده و در «اُتاقَش» استفراغ میکند. داشتنِ سواد نشانهٔ «فرزانگی» نیست. این تواناییِ «دیدن» است که نخستین «جرقّهٔ فرزانگی» را می زَند.

      حذف
    3. جنابِ کژدم،
      سخن گفتن در موردِ تاثیرِ هوشِ مصنوعی بر نابودیِ ۷۸میلیون عنوانِ شغلی با مردمی که حتی نسبت به کویر شدنِ ایران بخاطرِ سوء مدیریتِ آب و وجودِ مافیای آب در ایران بی‌تفاوتند تاثیرِ آنچنانی‌ای ندارد. فکر می‌کنم برنامه‌ریزی و مدیریتِ چالش‌های نوینی که شما بهش اشاره کردید رو می‌بایست به حکمرانیِ پس از رژیمِ شیعی سپرد.
      اینکه آقای ویسی بر طبلِ آب و برق و گاز می‌کوبد محتوایش این می‌تواند باشد:
      ساکنینِ خائنِ ایران و پلانکتون‌های عزیز(منظور سطحِ هوشی)! اگر ویران شدنِ ایران برایتان اهمیتی ندارد، کمبود و نبودِ برق باعثِ تعطیل‌شدنِ مغازه‌های لبو فروشیِ‌تان خواهد شد لذا از گرسنگی خواهید مرد پس به قولِ ساسی مانکن: پاشو قِرِش بده
      البته من نسبتی با آقای ویسی ندارم که بخواهم از ایشان دفاع کنم اما از آنجایی که مدتِ نسبتا طولانی‌ای است که تحلیل‌های ایشون رو میخونم به نظرم میاد که به کمبودهای "پلانکتون فهم" در موردِ ایران اشاره می‌کنند و فکر می‌کنم بتواند تاثیراتی رو در موردِ مشارکتِ بیشترِ "ساکنینِ منفعل" در اعتراضاتِ آینده ایجاد کند

      حذف
    4. آقایِ متین؛ من تا به حال؛ موجوداتِ «حزب اللّهی» و «مارکس اللّهی»؛ «لنین اللّهی» و «شاه اللّهی»؛ «شاه نعمت اللّهی» را دیده ام؛ امّا نخستین بار است که یک موجودِ «وِیسی اللّهی» را میبینم.
      میگویند که: «توجیه کلیدی است که در طولِ تاریخ به همهٔ قُفلها خورده است».
      شما را باید «خدایِ توجیه» نامید.
      فرض کنید که شما را به عنوانِ یک «آموزگارِ زیست شناسی» در یک دبیرستانِ «پسرانه» استخدام کنند و بخواهند که شما را به «دانش آموزانِ پِسر» معرّفی کنند و شما برایِ اینکه «دانِشِ فراگیرِ خود» را نشان دهید؛ به آن جمع بگویید که:
      همهٔ موجوداتِ «نَر» در رستهٔ «پستانداران»؛ دارایِ آلتِ تناسلی هستند که به آن «کیر» میگویند و همهٔ شما که در اینجا جمع شده اید؛ «کیر دارید».
      آن دانش آموزان؛ آه از نهادشان برخواهد آمد و خواهند گفت:
      (هِللّو یاه.... هِللّلو یاه... اینک آن «پِسرِ خدا» در جمعِ ما حضور دارد..... او نه تنها یک زیست شناس است؛ بلکه «علمِ غیب» نیز دارد..... زیرا پیش از آنکه ما شلوارمان را پایین کشیده و «بیل بولِمان» را به او نشان دهیم..... با «علمِ غیبِ خود» که فقط شایستهٔ «پِسرِ خدا» است؛ فهمید که ما «کیر» داریم.)

      آخه؛ مردِ حسابی..... نداشتنِ برق و آب را مردم در «زنده مانیِ روزمرّهٔ خود» به صورتِ روشن می بینند و نیازی به ساختنِ «برنامه هایِ یوتیوبیِ درازگو و تکرارگو» نیست.
      احتمالاً شما تنها «دانش آموزِ پِسر» هستید که هرگز نمیدانسته اید که «کیر» دارید و این «دانش و فرزانگی» را مدیونِ آقایِ «مُرادِ ویسی» هستید.
      باید به مردم آنچه را که نمیدانند را آموزش داد و نَه « توضیحِ واضحات» را.
      اگر در طولِ تاریخ؛ همهٔ آموزگاران مانندِ آقایِ «ویسی» بودند؛
      گونهٔ انسانی همچنان در «عصر سنگی» مانده بود.

      کژدمِ باتربیت

      حذف
  7. سلام کژدم‌ این تحلولگران ایران اینترنشنال شاید این موضوع را فهمیده اند اما. باید آنها را نه از روی نادانی بلکه از روی اصل تقیه سنجید . که ممکن است ترامپ و تیمش مغزشان به این راهکار رژیم. قد ندهد . و گر نه این راهکار رژیم یه راهکار ساده است و قابل حدس. چون همه این جانوران تربیت شده مکتب تشیع و جمهوری اسلامی هستند و هنوز دل در گرو آن دارند .
    مثلا وقتی در مورد تحریم نفت می گویند بجای گفتن جمهوری اسلامی قادر به فروش نفت نیست و در آمدهایش کاهش می یابد و استفاده از افعال سوم شخص مفرد. از افعال اول شخص جمع استفاده می کنند. میگویند «نمی توانیم نفت مان را بغروشیم »
    و بیشتر در برنامه ها در پی آدرس دادن و شناسایی مخالفان هستند. و تهیه فیلم و صوت و تصویر از مخالفان .

    پاسخحذف
  8. کژدم. نظرت درست از آب درآمد . معاون سپاه گفته اورانیوم را در عمق هزار متری نگهداری می کنیم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اینکه اورانیومِ غنی شده را در عُمًقِ ۱۰۰۰ متری دَفن کنند؛ نظر و یا «پیشبینیِ شگفت انگیزِ کژدم» نبود که دُرست از آب در آمده باشد. بلکه اظهاراتِ رژیمِ شیعیانِ شنیعه است.
      کژدم به «نخلِ طلایی» و «اُسکار» نیازی ندارد.

      حذف
  9. پروژهٔ شکوفایی ایران (چاقویِ بی دستهٔ دیگر)

    منتشر شد

    پاسخحذف