۱۳۹۴ فروردین ۹, یکشنبه

جشنهای دروغین پیروزی هسته ای رژیم اسلامی و جشن واقعی ۱+۵

صلح همیشه بر دو نوع بوده است؛ «صلح پیروزمندان» و «صلح شکست خوردگان». نتیجهٔ مذاکرات هسته ای (نبرد دیپلماتیک) نیز در حال رسیدن به یک «صلح شکننده» است و تا زمانی که به یک «صلح پایدار» نرسد؛ امکان بازگشت آن و ایجاد «شرایطی بسیار بدتر» برای طرف «ضعیف  و خوار شده» بسیار بالاست.
آنچه که از طرف رژیم صفوی مسلک؛ در چند روز آینده به نام «پیروزی هسته ای» جشن گرفته خواهد شد؛ همان چیزی است که نتیجهٔ آن بارها از طرف «دلواپسان» (اوباشان سپاه پاچاهارداران) با عنوان «تکنولوژی هسته ای دکوری» یاد شده است و زمانی که «الدنگ فرزانه» بارها گفت که «غربیها میخواهند ملّت ایران را تحقیر کنند»؛ منظورش «شخص خودش» بود و گرنه «ملّت ایران» با «جذام اسلام و صفوی گری»؛ ۳۷ سال است که نه تنها  از طرف «انگلهای حاکم شیعی»؛ تحقیر شده اند؛ بلکه زخمهای این «جذام» هرگز التیام نخواهد یافت؛ زیرا «آنچه که از دست برَوَد» هرگز به دست باز نمی آید و «جبران کردن» تنها یک «دروغ دلخوش کُنَک» است و «دوباره بدست آوردن» خود داستان و نبرد دیگریست.
«روسپی پیر فرزانه» ۲ بار ایران را تا آستانهٔ جنگ و نابودی کشانید و سپس به «گُه خوردن» افتاد؛ بار نخست که «پروژهٔ خاتمی» را کوک کردند و از لبهٔ پرتگاه باز گشتند و بار دوّم نیز «پروژهٔ امام حسن» را در بوق و کرنا کردند و اکنون میخواهند «بازگشت از لبهٔ پرتگاه» را جشن بگیرند و به ضرب و زور تبلیغات و ساده لوحی مردم؛ حتماً «خامنه ای الدنگ» برای بار دوّم به مردی تبدیل خواهد شد که ایران را ۲ بار از لبهٔ پرتگاه «نجات» داده است و هرگز نخواهند گفت که «کدام مادر قحبه ای» ایران را ۲ بار به لبهٔ پرتگاه برد؟ هرچند که میخواهند بگویند که «همه اش تقصیر احمدی نژاد بود»؛ ولی احمدی نژاد کسی بود که نظراتش به «انگل فرزانه» از همه نزدیکتر بود و به قول احمدی نژاد «در خلوت با هم مینشستند و به تحلیلها می خندیدند». نتیجهٔ آن خنده ها ... «گُه خوری» امروز آنهاست.
شادی «شکست خوردگان» تنها به خاطر «کم شدن دردها» است و با شادی ۱+۵ زمین تا آسمان فرق دارد. امّا «انگل فرزانه» تمامی بوق و کرناها را برای براه انداختن «عربده های پیروزی» بکار خواهد بست.
امّا پرسش این است که آیا دردها به این زودی التیام خواهند یافت؟ یا اینکه دندانهای زیادی برای پولهای بلوکه شدهٔ نفت تیز شده است؟ و این پولها نیز دوباره توسط «رانت خواران» و «غارتگران» بلعیده خواهد شد؟ با توجه به طبیعت «جذام» میتوان حدس زد که چه ها در پیش هستند. «جذام» قابل اصلاح نیست و تا ریشه کن نشود؛ همه روزه قربانی خواهد گرفت.
پیشبینی من در بارهٔ نتیجهٔ نهایی مذاکرات این است که چنان شرایطی برای «رژیم انگلهای صفوی» خواهند گذاشت که امکان بازگشت به «آزمایش ماشهٔ اتمی» وجود نخواهد داشت و اگر چنین شد و باز هم  «رژیم انگلها» پس از جمع کردن مقداری طلا و دلار؛ فیلشان یاد هندوستان کند؛ دیگر تحریمی در کار نخواهد بود و کار به صورت بسیار سریع به رویارویی نظامی خواهد کشید. همچنین چنان شرایط دشواری برای تحقیقات اتمی و یا غنی سازی و سیستم بازرسیها بوجود خواهند آورد که پس از چند سال؛ اگر رژیم اسلامی همچنان پابرجا مانده باشد؛ به صورت داوطلبانه و آرام آرام؛ خودشان بساط «اتمی» را جمع خواهند نمود.
من به هیچ وجه به داد و بیدادهای آقای ناتانیاهو؛ باور ندارم. امّا پیشبینی من این است که ماجرای فشارها از طرق دیگری ادامه خواهند یافت.

سیاستهای «انگل فرزانه» در سوریه و عراق بدانجا رسید که «داعش» ظهور کرد و آنچه را که «انگل فرزانه» و «حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» پیروزی و فتوحات قلمداد میکردند؛ را در طول یک ماه به خفّت و خواری آنان تبدیل نمود.
درنبرد اخیر تکریت نیز نه ارتش عراق و نه شبه نظامیان «عصائب الحق» و نه «سپاه بدر» نتوانستند؛ تنبانشان را به پایشان نگه دارند و به شدّت نیازمند «پشتیبانی هوایی» «شیطان بزرگ» شدند؛ امّا با آشکار شدن «نیّت کثیف»«حاجی بادمجان میرزا قاسمی» (کشتار روستائیان و آتش زدن خانه هاو غارت اموالشان به دستور انگل کبیر)؛ هیچ پشتیبانی از آن عملیات نشد و تنها به شرط خروج «حاجی بادمجان» و اوباشان صفوی مسلک که البته عده ای از آنها از پاکستان و هزاره های افغانستان به مزدوری آورده شده و به «حشد الشعبی» عراق شهرت یافتند؛ ائتلاف ضد داعش حاضر به پشتیبانی هوایی شد. امّا با ماجرای یمن؛ چنین به نظر می آید که آن پشتیبانی هوایی هم دیگر ادامه نیافت و عربده کشهای صفوی مسلک؛ در حاشیهٔ تکریت یخ زده اند.
 فشارهایی که سپاه پاچاهاردارن به مزدوران «حوثی» برای پیشروی به طرف عدن و بدست گرفتن «کنترل باب المندب» آوردند؛ و پس از تثبیت «حوثیها» در «صنعا» اقدام به گشودن خط مستقیم پرواز از ایران به یمن را رقم زدند؛ تا به خیال خام خود به نام کمکهای انسان دوستانه «تسلیحات» به حوثی ها تزریق کنند؛ امّا دیدیم که «اولین پرواز مستقیم؛ تبدیل به آخرین پرواز» شد.
همانگونه که در نوشتهٔ پیشین گفتم؛ «ارتش مشترک» اتحادیهٔ عرب شکل گرفت که البته هنوز در آغاز راه است و گسترهٔ آن از محدودهٔ عربی؛ بسیار فراتر خواهد رفت و در آینده شاید «اندونزی» را هم به خود جلب کند و در شرایط کنونی «پاکستان جلب شده است» و «ترکیه در حال چشمک زدن و سهم خواهی» است.
«ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی» اکنون در حال بمباران تمامی زیرساختهای نظامی «حوثیها» و شکستن ستون فقرات «علی عبدالله صالح» است. در همین ۴ روز؛ پیشرفتهای برق آسای حوثیها قطع شده و نیروهایشان زمینگیر شده اند. پس از مدتی «عقب نشینیها» و انشعابها آغاز خواهد شد و برای تکمیل داستان؛ نیروی زمینی ائتلاف به رهبری عربستان وارد یمن خواهد شد؛ تا باقیماندهٔ کارها را مرتب کند.
در آن روزها خواهیم دید که باز هم «جشنهای صلح» در هر دو طرف برگزار خواهد شد. «حوثیها» به خاطر حماقت و پذیرش مزدوری خامنه ای؛ «صلح شکست خوردگان و تحقیر شدگان» را جشن خواهند گرفت و «ائتلاف عربی» نیز «صلح پیروزمندان» را.
امّا در میانهٔ ماجرای یمن؛ حزب الله لبنان و حکومت اسد؛ دو شهر بسیار مهم را نیز از دست داده اند که اینبار بازپس گیری آنها نیز به همین سادگی نخواهد بود و به داستان «تکریت» تبدیل خواهد شد.

کژدم


۸ نظر:

  1. بلانسبت ملت رو با این توافق هسته ای خوب اسقول کردن

    روسیه هم از حمله اتلاف عربها علیه یمن حمایت کرده

    خلاصه ایران حسابی مثل دختر ترشیده بی خواستگار شده که هیچکس ازش خوشش نمیاد

    توافق هسته ای بهانه ای بیش نیست ایران واقعا یک کشور منزوی هست و ایران هم اینو میدونه و مجبور به امتیاز دهی در توافق هسته ای هست

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شاید بتوان گفت که حرکت اخیر رژیم اسلامی؛ همین ماجرای «رویابافی اشغال باب المندب» بوده است. کدام احمقی میتواند تصور کند که «باب المندب» را که یک نقطهٔ استراتژیک بین المللی است را به همین سادگیها بدهند دست چند شپشوی کشک خور و «مزدور خامنه ای»؟
      این آشغال کلّه ها نه راه هوایی برای تجهیز و تسلیح مزدورانشان دارند و نه راه آبی دارند و نه راه زمینی.
      به جز استراتژیک بودن باب المندب؛ برای کشورهای غربی و بویژه آمریکا و حتّی روسیه؛ مسئلهٔ «یمن» ارزش خاصی دارد که هستهٔ اصلی آن حضور پرقدرت «القاعدهٔ یمن» است. حدود یک سوّم خاک یمن حوزهٔ نفوذ القاعده است و هیچ کشوری اجازه نمیدهد که یک داعش دیگری و یا القاعدهٔ قدرتمندتری در یمن رشد کند.
      «الدنگ فرزانه» مغز خر خورده است.
      از همینجا میشود فهمید که «انگل فرزانه» در «بلاهت» همتایی ندارد.
      کدام کشور را میشناسید که در طی ۳۷ سال رهبرانش ۳ بار به «گُه خوردن» افتاده باشند؟ به جز «حکومت اسلامی ایران»؟
      کدام کشوری را سراغ دارید که ۳ بار در طی ۳۷ سال به لبهٔ پرتگاه کشانیده شده باشد؟
      من به شما قول میدهم که اینها در ماجرای سوریه و عراق و لبنان نیز یک «پرتگاه و گُه خوری چهارم» به تاریخ جذام زدهٔ ایران بدهکارند.
      کدام ملتی را رهبرانش در ۴ دهه ۴ بار تحقیر کرده است؟
      مردم ایران یا «بی رگ و بی غیرت» هستند و یا هیچ فهم و شعوری ندارند.

      حذف
  2. اختلاف شش قدرت با ایران، ماهوی و ایدئولوژیکه و آنها بابت این تعارض آشکار، به این راحتی شتر دیدی، ندیدی نخواهند کرد. مگه میشه شما یک دولت را به حامی تروریسم بودن متهم کنی، بهش اتهام تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای بچسبونی و توی ژنشون، فریبکاری و غیر قابل اطمینان بودن را ببینی، سابقه کارشکنی هاشون و غیر قابل پیش بینی بودنشان را فیلم کنی و مدام عین ظهر عاشورا، زنده نگه داری بعد از 34-35 سال (ماجرای آبان 58) و بعد همه اصول اولیه 4 میخه کردن چنین غول بی شاخ و دمی را نادیده بگیری و بخواهی با 4 تا کاغذ (پاره) مهارش کنی؟ اون هم کسانی که به مذاکرات خوش بین نیستند و به کسی هم جرات دادن چک سفید امضا ندارند،اون هم با این همه بگیر و ببند!!!!!!!

    به نظر من (صریح میگم) شش قدرت، ایران را زنده میخواهند (غنیمت) و مرده اش، ارزشی براشون نداره (تجزیه) و اگر ایران بره به سمت جنگ، درسته که بازنده اصلی خودشه، اما غنیمت باد آورده ای برای برخی از طرفهای درگیره که میتونه از دست بره (توافق بلند مدتی، یعنی تضمین برگشت سرمایه گذاری ها برای بلند ترین زمان ممکن)و چیزی به بعضی هاشون نماسه و ایران این موضوع را خوب فهمیده (چون خودش اینطور میخواد و توانسته یک حکومت مسلط تشکیل بده که خیلی با ارزشه برای خیلی ها --- یک جور برند سازی سیاسی و داشتن منابع بسیار بکر و دارای خواهان دو آتیشه) و بازی کـــــش دادن رو هم خوب بلده


    پس فعلاً کـــــــــــــش آمدن مذاکرات تا تیرماه - همانطور که پیش تر به این جمع بندی رسیده شد- و ادامه بازی در حاشیه ها (مثل غائله جدید یمن) برای تعیین نرخ شیر بها و مهریه (از طرف خواستگاران پر و پا قرص ایران خانم)، محتمل ترین سناریوست و برای تیرماه، فاکت های جدید نیازه تا بشه آینده را پیش بینی کرد!

    پاسخحذف
  3. در تئوری بازی ها، هر عاملی، توانی داره و حتی در محاسبات نسبی و بردار سنجی هم، ما از عبارت قامل اغماض گاهی استفاده میکنیم، چون قدرت این عامل قابل اغماض، قادر به تغییر دادن در راستای مسیر نیست یا آنقدر زاویه احتمالی ناچیز است که بهش میگن، قابل اغماض!


    با این مقدمه قصدم استفاده از کلمات مناسب تر (نسبیت) بعلت بار معنایی کلماته که بتوانیم، بهتر از قبل، معنای برآیند برداری یا تقابل قوا در مذاکرات را درک کنیم


    مذاکرات اتمی، در حقیقت یک نمونه بازی نظریه بازی هاست، چون خود، یک بازی تمام عیاره که نتیجه اش، بسیار در سرنوشت دنیا، تاثیر گذار و تعیین کننده است

    علاوه بر برآیند قوا، ما با علم منطق هم اینجا مواجه هستیم. مثل منطق و (& = and) و منطق یا (V= or) که در حقیقت، تثبیت کننده یا تعیین کننده نهایی راستای برداری نیروهای وارده است، مثل قدرت مساوی هر یک از اعضای شش نفره 5+1 که با منطق & بدین معناست که آمریکای ابر قدرت اقتصادی نظامی با فرانسه بعنوان کوچکترین قدرت یا حتی آلمان خارج از گود، ولی مستثنی که توی بازی لحاظش کرده اند، قادر به تغییر مسیر کلیت مذاکرات هستند، حتی اگر همه طرفین بگویند بله، یعنی 5 ولی منهای یک + ایران که قطعاً نظرش بر توافقه، به معنای شکست مذاکراته

    اما این تمامی ماجرا نیست و عوامل تعیین کننده بسیاری هستند که میتونه سرنوشت مذاکرات را برهم بزنه یا تغییر بده و چون در اینجا، ما بعنوان ایرانی (حکومت) خواهان توافق هستیم (البته در ظاهر امر)، شاید نقش خود ایران را برخی در به بن بست کشیدن مذاکرات، قابل اغماض بدونند که در ادامه خواهیم دید که اصلاً چنین چیزی نیست

    چرا؟

    چون این یک بازی است (تمام عیار) و تمامی طرفین دعوا، خواهان سهم هستند، حتی اونایی که دستشون به دیزی نمیرسه، قادرند سنگ بندازند (حتی مفت، مثل گنجشک مفت) و خود ظرف دیزی را بشکنند، زیرا که، از جنبه حسادت هم که به قضیه نگاه کنیم، چون چیزی عاید ما نشده، پس عاید رقیب هم نباید بشود!

    و اما بازیگران و قدرت هایشان، پنهان و آشکار و بنابراین، نه شاید، قابل اغماض، حتی پرونده ای مثل آمیا

    1- ایران که تو دلش، 3 بازیگر اصلی داره، 1) موافق 2) مخالف 3) حزب باد

    موافقان، برندگان انتخابات 92 هستند که اگر توافق بشه، برای مدت مدیدی، سکان هدایت کشور را در دست خواهند داشت (نه گرفت، چون در حال حاضر در دست دارند)
    مخالفان، به طریق اولی، بازندگان اصلی انتخابات 92 که در صورت توافق، تمامی رشته هایشان، پنبه خواهد شد و این گروه فعلاً سنگر مجلس را دارند که نهایت تا آخر امسال قدرت مانور را برایشان فراهم میاورد

    حزب باد هم که معلومه، اونهایی که تمام سرمایه اشون یه ساک دستیه و سریع میپرند تو بغل کسی که زودتر به مقصد میرسونندشون که از اینها به جریانات منافقانه، فتنه انگیز و انحرافی هم یاد میشه

    پاسخحذف
  4. عین سناریوی فوق، برای شش عضو دیگر مذاکره کننده صادق با قدری تغییرات جزئی و ماهوی

    مثلاً چین و روسیه با ماهیت دیکتاتور مابانه خود، در ظاهر امر شاید یک حالت در مذاکرت داشته باشند، اما آنها هم بعلت داشتن یک رای تمام و کمال تعیین کننده، بازیگران پنهان را به خود جذب میکنند که رایشان را بخرند، پس موضع شش کشور مقابل ایران، موضع بازی با کارت ها و پیدا کردن مشتری به بالاترین پیشنهاده

    شاید روسیه بگه من 500 میلیارد دلار میگیرم، تا به نفع یا به ضرر ایران، رای بدم و این وسط، آلمان بگه من حاضرم 400 میلیارد بگیرم و فرانسه مثلا بگه 300 چوب بدین، من رایم رو میفروشم بهش

    خب، عربستان شاید قادر به پرداخت این مبلغ به روسیه باشه، اما چون قدرت تمامی اعضا یکسانه، و مثلاً آلمان می بینه که عربستان داره میره تو بغل روسیه (اینها فرض هست ها، بعنوان درک موضوع مثال زده ام) عملاً 400 میلیارد دلار از چنگش پریده، پس میاد سنگ اندازی میکنه، تا دیزی رو بشکونه و چیزی هم برای روسیه نماسه


    بنابراین، هر یک از شش عضو مقابل ایران، خودشون چندین حالت دارند که دست کم مثل ایران، 3 حالته

    1) فروش رای مخالف (که میتونه بین اعضا هم باشه، مثلاً آلمان حقش رو به فرانسه بفروشه، بره کنار، فرانسه ای که مثلا از طرف اسراییل ، سیبیلش حسابی چرب شده)
    2) فروش رای موافق ( مثلاً دادن رای مثبت به نفع ایران، با فشار روسیه و رفتن کنار در ازای سهمی از انتفاع روسیه از موضوع)
    3) داشتن سهمی از آینده ایران (که میتونه برای تمامی طرفهای درگیر منهای مخالفین بیرون از گود، اغوا کننده باشه و ایران میخواد با چرب کردن سیبیل هر یک از شش مذاکره کننده، رای همه را به نفع خودش بشکنه)

    بعبارتی، هر طرف حداقل 3 حالت یا در مجموع، 7 ضربدر 3 مساوی با 21 حالت داریم که میتونه منجر به شکست یا پیروزی مذاکرات (برای هر یک از طرفهای درگیر بشه و نه لزوماً برای ایران)

    که میشه 21 فاکتوریل

    و 21 فاکتوریل یعنی

    fact (21)= 51090942171709440000

    یا 51 میلیارد میلیارد حالت یا گزینه و تازه در حالیکه پای نیروهای ظاهراً قابل اغماض مثل پرونده های حقوق بشری، اختلافات مافیایی و کدورتهای کهنه رو وسط نیاریم


    حالا با این همه حالت، کی میتونه حدس بزنه که نتیجه چی خواهد شد؟


    از اونجایی که برآیند این نیروها، مثل برآیند نیروهای اجرام سماوی نیست و پشت ماجرا خرد انسانی (حال طمع) نهفته است، شاید عاقلانه ترین کار این باشه که همه یک نفعی ببرند. بطوریکه نه سیخ بسوزه و نه کباب!

    آیا این سناریو شدنیه؟


    با مفروضات اولیه و مقدماتی که آورده شد، جواب این پرسش یک نه بزرگه، زیرا برخی بازیگران، در صورت توافق، با مرگ سیاسی و حتی فیزیکی خود روبرو هستند! و باز با شکست مذاکرات، عین سناریو ولی برای برخی دیگر، صادقه! یعنی حذف فیزیکی و سیاسی!

    اینجاست که دیگه نیازی نیست، 51 میلیارد میلیارد حالت رو بررسی کنیم و میبایست روی نیروهای تاثیر گذار متمرکز شد که باز میخوریم به یک اشکال بزرگ، چگونه نیروهای قابل اغماض رو تشخیص بدیم؟


    یکی از ساده ترین رویکردها اینه که حالات مفروض طرف مقابل را به حداقل برسانیم تا از پیچیدگی موضوع بکاهیم.

    مثلاً اون شش کشور، فقط مصالح ملی خودشون رو در نظر بگیرند و نقش منجی برای کشورهای دیگر را بازی نکنند و رای فروشی نکنند. که ساده ترینش میشه، حالتی که در حال حاضر مدعی هستند و اون اینکه متفقاً مدعی و مصمم هستند که خواهان عقیم گذاشتن برنامه اتمی ایران برای عدم دسترسی به بمب اتم هستند! (چون پرونده داره رو بازی میشه و در عصر رسانه و اینترنت و دیجیتال، دیگه نمیشه به سادگی افکار عمومی را بازی داد، جاییکه معضل روز، حقوق بشره)

    پس شش عضو یک حالته + 3 حالت ایرانی که حاضر به مصالحه با یکدیگر نیستند، میشه 9حالت یا 9 فاکتوریل یا 362880 حالت


    و باز قضیه را ساده تر میکنیم و حزب باد رو هم از محاسبات بخاطر موضع انفعالی (نه لزوماً) بیرون میکشیم و میشه 8 فاکتور یا 40320 حالت

    مخلص کلام

    پاسخحذف
  5. زمانی ایران بود و تروئیکا و همگی توافق میخواستند، یعنی 4 فکتور یا 24 حالت

    با 24 حالت اختتام وضعیت، رسیده ایم به 40 هزار حالت (تو حالت ساده انگارانه)

    بنابراین، کسانیکه باعث شدند پای افراد و اعضای جدید به ماجرا کشیده بشه، یا نفع خودشون را نفهمیده اند (طمع)، یا قادر به پیش بینی آینده نبوده اند (چرخش روزگار و تغییر وضعیت) و در هر حال، باید تاوان نابخردی خود را بدهند (حتی تروئیکا که برای خودش رقیب تراشید)

    این وسط، چی بر سر مردم ایران هم میاد، اصلا مهم نیست، چون مردمی که حق خودشون رو نمیدونند و عاقبت اندیشی نمیکنند و در برابر بیعدالتی ها، سکوت میکنند یا منفعلانه برخورد میکنند، هر بلایی سرشون بیاد، حقشونه، درست مثل مردم سوریه که یه روزگاری، پول مفت نفت ایران به مذاقشون سازگار بود (ولایت مداران و ذوب شدگان در ولایت نیز بی نصیب نخواهند بود از عدل الهی)، ولی عاقبت آه مظلومانه مردم ایران (که چراغ را به مسجد روا داشتند برایشان)، حلقومشون رو گرفت و آواره شان کرد که بعد نوبت عراق هم شد، چرا آسیاب به نوبت نباشد!

    نتیجه گیری موضوع دشوار هست ولی نه اینقدر که نشه فرجام را تشخیص نداد

    نمیخوام خودم نتیجه گیری کنم که تا حال چندین بار به یک حالت بیشتر نرسیده ام، که آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، هیچ (کار غلطی)

    پس هر کسی از ظن خود، نیتجه گیری کنه و فرجام کار را حدس بزند، در هر 2 حالت البته، چون توافق یا عدم توافق، فرجام کار نیست، درست مثل فرجام سوریه با نفت مفت

    فعلاً اوضاع یمن را میبایست رصد کرد که جریان داعش در تیرماه گذشته را تداعی میکنه


    اوقات بر همگی خوش

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      بیان ریاضی و «منطق ریاضی» که در پشت بازیها نهفته اند را خوب بیان کردید؛ امّا به نظر من به خاطر گستردگی بازی؛ متاسفانه آنچه که گفته اید شاید برای بسیاری از خوانندگان ملموس نباشد و این سخنان در حدّ همان «ریاضیات محض» باقی بماند.
      برای روشن و ملموس شدن گفتار شما چند مطلب را اضافه میکنم:
      برای باز کردن مطلب در حد یک نوشتار وبلاگی متاسفانه دستها اندکی بسته است و بارها گفته ام که برای بدست دادن یک تحلیل فراگیر؛ ملموس و کاربردی؛ نیاز به کار گروههای متعددی است که مجموعهٔ آنها را در نوشته های بسیاری به «برخورد در قامت حکومتی» تشبیه کرده ام.
      حال به برای روشن شدن ماجرا در حد یک نوشتهٔ وبلاگی و در راستای «تئوری بازیها» به مطالب زیر اشاره میکنم:
      من رژیم کثیف آخوندها را «بازیگر» نمیدانم؛ بلکه یک «موش به تله افتاده و خسته» به حساب می آورم که محتاج «نان شبش» است و تنها خط قرمزهای موجودش «حفظ آبروی انگل بیشرف فرزانه» و «سرخ نگاه داشتن صورت با سیلی» و «نان شب» است.
      الف: بازیگران
      ۱- باید منافع مشترک دوجانبه و چند جانبهٔ هر یک از ۶ بازیگران اصلی (۱+۵) مورد مطالعه قرار گیرند. تا نقاط سیاه و سفید و خاکستری و طیفهای گوناگون آن «منافع» و نقاط اشتراک چه در رابطه های ۲ جانبه و چند جانبه به صورت روشن و ملموس در توضیح داده شوند.
      برخی از این منافع مشترک را حتی میتوان «ساخت» مانند پیشنهاد خرید سلاح به ارزش ۲ میلیارد دلار برای مصر از روسیه و یا خرید یک میلیارد دلار تسلیحات برای ارتش لبنان (هر دو از طرف عربستان سعودی انجام گرفتند).
      ۲- باید منافع بازیگران منطقه ای و سمت و سو گرفتن حرکتهای بعدی آنها که با «تصمیمهای گوناگون» میتواند به تغییر مسیر منجر شده و به «شکل گرفتن بازیهای جدید» دامن بزند توجه نمود.
      ۳- این ۶ نیروی اصلی در این مذاکرات؛ مواظب یک مسئلهٔ مهم هم هستند که «چه مقدار مهره» و در «کجاها» باید بین همدیگر رد و بدل کنند که دست نیروهای دیگر را در شکل دادن یک بازی دیگر محدود کنند.
      ۴- بازیهایی که هم اکنون در جریان هستند؛ مانند حرکات چین در آسیا و دورنمای حرکاتشان؛ بازیهای روسیه؛ بازیهای عربستان سعودی؛ بازیهای ترکهای عثمانی؛ داعش؛ بازیهای انگلستان و آمریکا؛ همگی در محاسبات مربوط به چگونگی رد و بدل کردن امتیازات دخالت مستقیم دارند.
      ۵- یکی از تلاشهای مهم ۶ نیروی اصلی؛ نگاه داشتن «فضا برای خودشان» برای بوجود آوردن «انحنا» در هر زمانی که لازم بدانند خواهد بود.

      به هر حال رژیم ننگین صفوی مانند مذاکرات برای پذیرش قطعنامهٔ جنگ ۸ ساله و تحمل هزینه های جانی ۲ میلیونی و خسارتهای یک تریلیارد دلاری و هزینه های اقتصادی و نظامی حملات و تدافع (که شاید ۱ تریلیارد دلار دیگر» باشد؛ بار دیگر با روی سیاه و ننگین به خانه باز خواهند کشت و صورتشان را با «لوازم آرایشی زنانه رنگین خواهند نمود» و ماجرهای «نعش کشی» (تشییع جنازه ها ی پس از شکست ننگین در جنگ ۸ ساله) به شکلی دیگر و با «عربده های پیروزی» و ضرب و زور تبلیغاتی ادامه خواهد یافت.
      دندانهای تیز شده برای تکه پاره کردن «دلارهای بلوکه شده» نیز به جای خود باقیست.

      حذف
  6. همش از روسهای کثافت داریم ضربه میخوریم/لعنت خدا براین بوتین کثافت بی شرف تخم حرام!

    پاسخحذف