۱۳۹۳ تیر ۱۰, سه‌شنبه

گؤته گیرَن آزیدی بیریده گمی ئینن گلدی

پیشگفتار خوش آهنگ

میگویند که ارتش عراق به همراه عده ای که آنها را در اخبار وبسایتهای گُنده گوی حزب اللهی وغربی «شبه نظامیان شیعه» میخوانند؛ برای باز پس گرفتن تکریت از دست تکفیریها (که خودشان نیز چیزی بیش از تکفیری نیستند) با ساز و دهل حرکت کردند و افتخارشان نیز این بود که «آمریکاییهای پهپاد دار» (شیطان بزرگ) نیز به آنها مشاورهٔ نظامی میدهند و فرشتگان پشتیبان آنها هستند. در نوشتار پیشین تنها کسی که گفت این مادر قحبه ها در «نبرد تکریت» شکست خورده اند من بودم و دیدید که شکست خورده اند و BBC و رادیو فردا هم دیگر به اظهارات  سعید الصحافی شیعیان عراق؛ محل سگ هم نمیگذارند.
اما طبق اخبار واصله به «کژدم کافر»؛ حکومت شیعیان صفوی عراق تکریت را گرفته و به ۳ قسمت پاره کرده اند و تکّه ای از آنرا به کون خامنه ای و تکّه ای دیگر را به کون «انگل سیستانی» و تکهٔ آخر را به کون «قاسم سلیمانی» فرو کرده اند و دیگر چیزی به نام «تکریت» نمانده است که باز پس گرفته شود و یا نشود.

ظهور پنجمین خلیفهٔ مسلمین

به دور از کوچک نمایی و بزرگ نمایی؛ اگر به شخص «ابوبکر البغدادی» نگاه کنید؛ نه تنها لیاقتها و تواناییهای فردی اش کمتر از «خامنه ای روباه صفت امام حسنی تاکتیکی»  نیست؛ بلکه به صورت غیر قابل تصوری بسیار تواناتر است و از همه مهم تر مرد میدان نبرد است. اینکه این نبرد چه ماهیتی دارد و یا چه کسانی و یا قدرتهایی پشت آن هستند مهم نیست زیرا به هر حال اگر قرار باشد که حتی شما؛ نوکری از میان عده ای که برای نوکری صف کشیده اند را برگزینید؛ نسبت به استراتژی خود کسی را انتخاب خواهید کرد که شایسته ترین و برازنده ترین فرد برای پیشبرد استراتژی شماست. شما هیچگاه یک فروشندهٔ برجسته و بسیار پر استعداد را برای عملیات کماندویی انتخاب نخواهید کرد و همچنین هرگز یک کماندوی برجسته را نیز برای تحقیقات زیست شناسی انتخاب نمیکنید؛  لذا ابوبکر البغدادی (خلیفهٔ نوین و فرزانهٔ مسلمین جهان) شخصی است که توانایی آن را داشته است که در استراتژیهای چندگانه و تعریف شده در جهت منافع کشورهای خاصی نقشی مفید بازی کند.
تیتر این نوشتار یک مثل آذری است که همشهریان «تبریزی» من معنی آنرا بسیار خوب میدانند. 
حال به جای تمسخر ادعای خلافت ابوبکر البغدادی؛ بیاییم و نگاهی گذرا در حد یک وبلاگ به آن بیندازیم.

ابوبکر البغدادی چه میگوید؟

ابوبکر البغدادی با ادعای «خلافت مسلمین جهان» و در پشت بند آن حرام شمردن تمامی اندیشه های غیر سلفی  (غیر اسلام ناب محمدی)؛ در پی گرد آوردن نیروهای اسلامگرا تحت فرماندهی واحد است؛ او در پی آن چیزیست که ما آنرا «خلوص» مینامیم و در اندیشهٔ اسلام شیعی صفوی و ولایت فقیهی از آن به عنوان «ذوب شدن در ولایت» نام برده میشود که در ایران حتی به آن «نمی شاشند». اما گذشته از اینکه کسی برای آن ارزش مینهد و یا نمی نهند؛  ۳ مسئله را باید مد نظر قرار داد:
۱- بدون خلوص نمیتوان پیش رفت.
۲- خلوص یعنی دیکتاتوری.
۳- عدم خلوص یعنی پذیرفتن ریسک خیانت.
شاید بگویید که اینگونه برخورد؛ بسیار خط کشی شده است و همه چیز را سیاه و یا سفید میبیند؛ اما واقعیت این است که این ۳ اصل هم در آیین ولایت فقیهی و هم در آیین ابوبکر البغدادی و هم در آیین «آیا ایرانی هستی و یا تازی پرستی؟» و هم در آیین های دیگری حتی مانند آیین همسایگی و یا تعلق به یک قوم خاص به یکسان عمل میکنند و واقعیت این است که نمیتوان هم «نَر» بود و هم «شیر» داد. در نهایت؛ انتخاب کننده «تو» هستی که میخواهی چگونه و کدام سمت را انتخاب کنی؟ امّا هر آنچه را که انتخاب کنی؛ باید در آن بسیار مصمم باشی.
در یکی از گفته های آیین شمنی؛ گفته شده است که:
تو زاده شدی؛ هنگامی که چهره ات به هر طرف بود....
اما پرسش شمنی دیگر این است که اکنون چهرهٔ تو به کدامین طرف است؟

ابوبکر البغدادای با اعلام خلافت اسلامی؛ جبهه ای به وسعت تمامی کشورهای مسلمان نشین باز کرد. اکنون هواداران «ایمن الظواهری» و طالبان پاکستان و طالبان افغانستان  و «جماعةالاسلامیه» در بنگلادش و اندونزی و مالزی که اندیشه هایی همسو با ابوبکر البغدادی دارند؛ باید تکلیف خود را روشن نمایند:
۱- آیا تشتّط (بلبشو) را میپذیرند؟
۲- یا یگانگی و ریختن تمامی نیروها در یک جعبهٔ جادو و بیعت با یک رهبر؟
همهٔ آنهایی که در طول تاریخ به عنوان «فاتحین» از آنان نام برده شده است و همهٔ آنهایی که از آنها به «شکست خوردگان استراتژیک» مشهورند؛ از همین روش پیروی نموده اند.
واقعیت این است که با وجود خائنینی مانند «امام رضا پهلوی» و «بهرام مشیری» و «مصدقی ها» و قوری زاده ها و اکبر گنجی ها .... و ..... به نام «دموکراسی» نمیتوان کاری از پیش برد؛ و هر آنکه دموکراسی را با «لیبرالیسم»؛ عوضی گرفته است؛ به روند «نابسامانی» در جنبش رهایی بخش ایران خیانت میکند؛ چه بفهمد و بخواهد و یا نفهمد و نخواهد.
اعلام خلافت از طرف سازمان داعش خطر بالقوه ایست که میتواند تمامی باورمندان این نوع اندیشه را در افغانستان و پاکستان به سوی تبدیل شدن به یک نیروی واحد هدایت کند.
نتیجه آنکه:
احتمال گشوده شدن جبهه ای نوین بر علیه رژیم غارتگران صفوی و به تبع آن ایران؛ در مرزهای شرقی ایران بسیار بالاست.

کژدم


۲۲ نظر:

  1. قابل توجه انهايي كه به طبل خودمختاري اقوام يا. " خلق ها" ! مي كوبند
    مساله كردستان عراق و فرصت طلبي بارزاني براي اعلام استقلال مصداقي از دروغ و خيانت به كشور متروپل يا همان كشور "مادر "است
    كردستا ن اگر هم تبديل به كشوري مستقل گردد كشوري ضعيف. كم اهميت ووابسته باقي خواهد ماند حتي اگر كردستانهاي ديگر هم به ان بپيوندند انها بايد براي هميشه درحال باج دادن به تركيه. خود عراق يا ايران و سوريه باشند و از انجايي كه امر استقلال بدون در گيري با دولت عراق متحقق نمي شود پيوسته جناحي از همسايگان عليه انها موضع خواهند گرفت حتي تركيه نيز ممكن است در مورد كردهاي تركيه از كردستان عراق باج خواهي كند و متقابلا كردستان نيز كردهاي تركيه را تقويت ووادار به شورش يا نا امني كند اما هميشه مغلوب - كشور محاصره شده و در بن بست. كردستان خواهد بود زيرا انها براي صادرات و واردات خود به تركيه نيازمندند. انها مجبور ند طول يا عرض جغرافيايي تركيه يا يك كشور بزرگ ديگر را طي طريق كند و اين بهاي هركالايي را براي انها دو برابر مي كند بعلاوه تحميلها توقعات و دخالتهاي كشور رابط خلاصه اينكه تمام كشورهايي كه به دريا راه ندارند فقيرترين كشورها هستند فقط سه يا چهار يا پنج كشور در دنيا به دريا راه ندارند وبه كشورهاي دربن بست معروفند و درعين حالي كه غني ترين منابع را دارند جزء فقيرترين كشورهاهستند و مي مانند اول بنگلادش دوم بوسني سوم افغانستان و چهارم هم ارمنستان و يكي دوكشور وحشتناك فقير - افريقاي مركزي - اين كشورها ژئوپليتيك تشكيل يك كشور را نداشته وبر اساس حقه هاي بازيگران بين المللي يا قدرت طلبي هاي قومي بوجود امده اند كردستان نيز اگر استقلال يابد چيزي درحد همين كشورهاست حتي اگر چند چاه نفت را هم با جنگي طولاني از ان خود كند كه قادر به اين كار نيست و تنها حامي انها اسراييل است توجه كنيد به جواب جان كري در ازاي طرح مساله خود مختار توسط بارزاني

    ناراحتي بارزاني از جواب سرسختانه جان كري

    ازسايت ديپلماسي
    www.irdiplomacy.ir/fa


    پایگاه خبری وای نیوز گزارش داد که مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق در جریان دیدار خود با جان کری، وزیر امور خارجه امریکا موضوع اعلام استقلال کردستان را به اطلاع او رسانده است اما وی قاطعانه این موضوع را رد کرده که باعث ناراحتی بارزانی شده است.
    بنا به این گزارش، جان کری به مسعود بارزانی گفته است که بحث اعلام استقلال کردستان در حال حاضر به هیچ وجه نباید مطرح باشد و رئیس اقلیم کردستان باید مخاطرات وضعیت فعلی در عراق را درک کرده و از انجام چنین کاری اجتناب کند. وی همچنین به بارزانی گفته است که اقلیم کردستان باید برای وحدت و یکپارچگی عراق تلاش کند و به دیگر گروه های سیاسی عراقی کمک کند تا هر چه سریع تر قدرت را میان خود تقسیم کرده و حکومت جدید عراق را تشکیل دهند. کری همچنین از بارزانی خواسته است که از دمیدن بر آتش بحران در عراق پرهیز کند و همه تلاش خود را به کار گیرد تا آرامش با عراق باز گردد.
    در مقابل گفته می شود بارزانی به کری گفته است که کردها در دولتی که نوری مالکی نخست وزیر آن باشد، شرکت نخواهند کرد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      پیام شما را که با به یدک کشیدن مزخرفات وبسایت «دیپلماسی ایرانی» آراسته شده است را به گوش جان شنیدیم و امیدوارم که خوانندگان نیز آنرا بخوانند و بخندند. این وبسایت بسیار وزین یک وبسایت دروغ پراکنی است و من هم همیشه به آن سر میزنم و آنچه را که بین خظوط نوشته ها به صورت نانوشته منتشر میکنند را میخوانم. این وبسایت وزین همانطور که بارها گفته ام «شاهزاده سلطان بندر» را دهها باز آغشته به خون کرده است و پس از استعفای ظاهری او؛ جشنهای عروسی به راه انداخته و تحلیلگران «صدتا یه غاز» این وبسایت وزین و عظیم الشأن از تغییر سیاستهای عربستان سخنها گفته اند. اما همین دیروز خبر گمارده شدن «شاهزاغده سلطان بندر» به عنوان «مشاور ویژهٔ سلطان عربستان» منتشر شد.
      زیاد به مزخرفاتی که در این وبسایت نوشته میشود توجه نکنید.
      نوشته ها را نخوانید.... نانوشته ها در میان خطوط را بچینید.

      حذف
  2. يادتان باشد شرايط جغرافيايي اسراييل با كردستان اينده يا فعلي قابل مقايسه نيست
    اسراييل به درياي مديترانه راه دارد و كشورهاي اروپايي مانند يك همسايه با انها مراوده دارند راه داشتن به دريا - رمز مانگاري و موفقيت يك كشور است و اين وضعيت با كردستان محاصره شده و در بن بست متفاوت است اسراييل بايد از روي نعش عربها يه ايرانيها يا سوري ها ردشود تا با كردستان ارتباط داشته باشد ومجسم كنيد اجازه پرواز هم در مناطق يادشده نداشته باشد ارتباط تركيه با اسراييل به جهت دسترسي به ابهاي ازاد و مرزهاي ابي اين كشور است اسراييل غاصب است درسته اما كردستان تا انجايي كه به من ايراني مربوط است يك استان كشور من است در غير اينصورت يك تجزيه كننده و تضعيف كننده ايران و با 60 تا 70 ميليون نفر ايراني متعصب تر از خودشان طرف است

    در ضمن كردهاي فقير و عقب نگه داسته شده و متعصب و اكثرا بيسواد ما را با ساكتين اسراييل كه اين كشور را اباد كردند مقايسه نكنيد
    مهاجران يهودي از بين ثروتمندترين سرمايه داران امريكايي اروپايي و از بالاترين سطوح و اقشار اجتماعي انها بودند حتي قرار بود رئيس جمهوري در حد انشتاين داشته باشند انها بهترين و پيشرفته ترين مغزها و تاسيسات را با خود به اسراييل بردند و صهيونيسم ميلياردها دلار ساليانه از. سراسر جهان پول و دلار به اسراييل ميررسانيد و هنوز هم مي رساند متاسفم دوست گرامي پستهاي جالب شمارا مي خوانم اما مقايسه اسراييل و كردستان دقيق نبود هدف غرب يا انريكا از اين تجزيه ها ارام كردن منطقه به نفع منافع خود است چون انها ريشه تروريسم را در نارضايتي و مخافين دولتها مي بينند و امروز فقط امنيت براي انها مهم است منافع انها در امنيت و ريشه كن كردن نارضايتي هاست و تضعيف دولتها و ايجاد دولتهاي ضعيفتر مانند كردستاني فقيرو در بن بست

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      زیاد نگران کردستان بی سواد و عقب نگه داشته شده نباشید. کرده تا ۳ سال پیش در سوریه حتی شناسنامه هم برایشان صادر نمیشد. در همین سرزمین تحت اشغال ترکهای عثمانی نیز آنها را «ترک کوهستانی» مینامیدند و سخن گفتن به زبان کردی ممنوع بود. در ایران هم آخوندهای انگل در منبرها میگفتند که شیطان به چند زن تجاوز کرده و محصول این تجاوز «کردها» و «لُرها» هستند و در واقع آنها را «نطفهٔ شیطان رجیم» معرفی میکردند. تمامی این نفرت پراکنی ها چه از طرف ترکهای عثمانی و چه از سوی تازی پرستان شیعه مسلک و چه از طرف عربها در عراق و سوریه؛ نتوانست این قوم را نابود کند؛ بلکه این اندیشه را که باید به خود بیایند و تصمیم سرنوشت آینده شان را به خود واگذارند را در میان آنها پروراند. البته تاریخ کنونی کردستان تکرار تاریخ ۵۰۰ سالهٔ کردها در زمان امپراطوری بابل است که تا زمان ظهور «فروهرتیش بزرگ» همچنان در زیر یوغ اسارت و بردگی بودند و پس از شکست دادن آشوریها؛ توانستند امپراطوری ماد را که بنیانگذاران ایران بودند بنا نهند.
      نگران نباشید و برانید که زمانی که شما با قدرت ظهور کنید؛ زمان منازعات و «به رسمیت نشناختن ها» تمام میشود و همه با هدایا به سراغ شما می آیند. کتیبه های تخت جمشید شکوه دومین امپراطوری ایران را ثبت کرده اند امپراطوری که نخستین شاهنشاهش در میدان نبرد کشته شد.
      زیاد نگران نباشید؛ همه چیز درست میشود.

      حذف
    2. آقای جان کری آمده بود که اگر بتواند از پیشمرگان کرد به عنوان «گوشت دم توپ» منافع خودشان استفاده کند و اروپاییها هم با دادن شعار «کردهای قهرمان و نیروهای پیشمرگه جنگاور» میخواستند این فریب بزرگ را با شیر و شکلات بیارایند؛ اما اگر این پیشمرگان قهرمان و نیروهای زبده هستند؛ چرا باید خود را فدای «کربلا» و «نجف» کنند؟
      امیدوارم که کردهای طالبانی؛ نقشی را که ایل «منگور» در سالهای دههٔ ۶۰ در کردستان ایران بازی کرد را تکرار نکنند.
      من فکر میکنم که انگلهای حاکم بر ایران اکنون؛ پس از اعلام خلافت اسلامی توسط ابوبکر البغدادی؛ باید نگران گشوده شدن جبههٔ جدید از طرف پاکستان و افغانستان باشند؛ زیرا یکی از اهدافی که اعلام خلافت اسلامی در پی آن است؛ متحد کردن نیروهای سلفی-جهادی مباشد و آن تصفیه حساب خونین در کربلا و نجف و قم و اصفهان خواهد بود.

      حذف
    3. متاسفانه شما و اکثریت آریایی نژادهای باهوش و شیعه مسلک سکن ایران؛ جدی بودن شرایط را درک نکرده اید.
      آمریکا نخست ۲۸۰ نفر نیروهای ویژه و سپس ۳۰۰ مستشار نظامی فرستاد و پس از شکست ارتش عراق در عملیان بازپس گیری تکریت؛ بازهم ۳۰۰ نفر مستشار نظامی دیگر را راهی عراق کرده است. این امر نشان میدهد که این داستان بسیار جدی است و مطمئن باشید که بازهم نیروهای بیشتری خواهند فرستاد.
      تمامی این کثافتکاریها نتیجهٔ حماقتهای «محمدعلی کلی دوم» در سوریه است (عقب نشینی از حملهٔ نظامی به نیروهای بشار اسد). اگر همان زمان ماجرای بشار اسد را تمام میکردند؛ «داعش» نیز آن قدرت و توانایی را که اکنون دارد؛ نداشت و به گورستان تاریخ سپرده میشد. اما آمریکاییها و اروپاییها خیالشان راحت است و همانگونه که حکومت طالبان را در افغانستان بر چیدند؛ میتوانند به بهانهٔ داعش ریشهٔ حکومت و خلافت اسلامی البغدادی را نیز بکنند؛ هرچند که پرهزینه باشد و نتیجهٔ آن زایش جغرافیای جدید سیاسی و کشورهای جدید خواهد بود که یکی از آنها کردستان است.

      حذف
  3. زرائيل به دنبال گسترش نفوذ یهود
    در عراق و اسکان یهودیان کُرد
    در استان موصل عراق است و
    مي خواهد با حمایت‌های آمریکا و
    دلارهای نفتی سعودی
    و قطری رویای “عزرائيل بزرگ”
    خود را با تسلط بر بخش‌هایی
    از خاک عراق محقق کند.

    “وین مادسن” گزارشي
    در روزنامه هاي امريكا است كه
    اطلاعاتی را دربردارد
    که تا پیش از این درجایی
    منتشر نشده است وين مادسن مي گويد :
    كوچ و جابه جايي یهودیان از سرزمین‌های اشغالی
    به شهر موصل و استان نینوا
    در شمال عراق تحت پوشش
    سفر هیئت‌های مذهبی به
    مزارهای یهودیان
    قدیم انجام مي گيرد .

    یهودیان از زمان آغاز اشغال
    عراق توسط آمریکایی‌ها
    در سال ۲۰۰۳ اقدام به خرید
    زمین‌هایی در مناطق
    شمال عراق کردند
    که آن را ملک "تاریخی یهود" می‌دانند.

    این روزنامه‌نگار آمریکایی
    شوندِ توجه عزراييل به این
    سرزمين ( كردستان ) را
    وجود مزارهای پیامبرانی
    چون “ناحوم” و “یونس” و “دانیال”
    و همچنین “حزقیال”
    و “عزرا” و غیره می‌داند.

    عزرائيل به تمام این مزارها
    و اماکنی که در آن قرار دارند
    به عنوان بخشی از “عزرائيل " نگاه می‌کند
    و وضعیت آنها را چون
    وضعیت پلستين اشغالی و
    کرانه باختری
    در نگر دارد
    که بر آنها نام “یهودا”
    و “السامرة” را گذشته است.

    گروه‌های جاسوسی
    و اطلاعاتی وابسته
    به سازمان “موساد” اقدام
    به مزدورگیری ( جاش)
    در این مناطق کرده و
    با هماهنگی گروه‌های
    شبه نظامی کُرد حملاتی
    را علیه مسیحیان کلدانی
    عراق در مناطق موصل
    و اربیل و حمدانیه و تل اسقف
    و قره قوش و عقره و مناطق
    همجوار انجام می‌دهند
    تا آنها را وادار به مهاجرت
    از این مناطق و تخلیه آنها
    برای اجرای طرح‌های عزرائيلي
    و تسلط یهود بر آن کنند
    و ادعا دارند که این زمين ها
    سرزمين یهودی توراتی است.

    “وین مادسن” می‌گوید
    که طرح عزراييل درتلاش براي
    اسکان یهودیان به جاي کلدانی‌ها
    و آشوری‌ها در این مناطق است
    و تاکید می‌کند که این طرح
    با حمایت آمریکا و کمک افسران
    سازمان اطلاعات و جاسوسی
    – موساد ( قوم موسا )– درحال اجراست.

    این روزنامه‌نگار آمریکایی
    مي گويد : که این عملیات
    تجسم مجدد عملیات بیرون
    راندن و آواره کردن پلستینیان
    از کشور پلستین در دوره قیمومیت
    انگلیس بر آن پس از جنگ جهانی
    دوم و اشغال آن توسط يهوديان است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. لطفاً منبع این تحلیل و این روزنامه نگار آمریکایی را نیز معرفی کنید تا منتشر شود.
      سپاس

      حذف
    2. ظاهراً به نظر چنین می آید که این نوشته را از یکی از وبسایتهای «برادران سپاه سایبری» کپی و پیست کرده اید.

      حذف
    3. کژدم گرامی،مطالب گفته شده از قول «وین مادسن» را در خبرگزاری امنیتی وابسته به سپاه یافتم به این آدرس؛ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910929000355

      پیروز باشید۰

      حذف
    4. ناشناس گرامی درور بر شما

      از اینکه ثابت کردید که این مطلب متعلق به سپاه سایبری است سپاسگزارم. این جماعت همیشه «یهود یهود» و «فراماسون فراماسون» میکنند و یکی از تغذیه کننده های اینها «عبدالله شهبازی» و آن مادرقحبهٔ دیگر است که امام زمان شناس و فراماسون شناس بزرگ حکومت مخبط تشیع صفوی است. این الاغها حتی این معادلهٔ ساده را نمیفهمند که اگر نوزادی به دنیا آمد؛ نیاز به «جا و مکان» دارد و اگر برای رسیدن به آن جا و مکان تلاش کند؛ و هوادار مادر قحبه ای مانند «امام جعفر دروغگو» نباشد؛ حتماً یا صهیونیست است و یا فراماسون.
      در حالی که «پان اسلامیسم» توسط «جمال الدین اسد آبادی» بنیانگذاری گردید که خودش «فراماسون» بود. خمینی و بن لادن و حسن البا و سید قطب شاگردان «جمال الدین اسد آبادی» هستند. این الاغهای افسار بسته؛ هرّ را از برّ تشخیص نمیدهند و افسار افرادی مانند شهبازی را به گردن انداخته اند که تمامی تلاش او برای حفظ زمینهای خانوادهٔ «فئودال» اوست.

      حذف
    5. کژدم گرامی، به درستی به نام آدم پلیدی به نام عبدالله شهبازی اشاره کردید که یکی از بزرگ‌ترین تحریف‌گران تاریخ معاصر و از اصلی‌ترین مبلغان و آژیتاتورهای جمهوری اسلامی برای ایجاد جو یهودی‌ستیزی به طور اعم و اسراُئیل‌ستیزی به طور اخص در ایران است. اما برای آگاهی دوستان و خوانندگانی که شاید این جانور را نشناسند، بد نیست شمه‌ای از فعالیت‌های او را در اینجا ذکر کنم. پدر عبدالله شهبازی از فئودال‌های فاسد و رئیس طایفه‌ی «کوهمره سرخی» بود و در زمان رژیم شاه تیرباران شد. عبدالله شهبازی در جریان انقلاب نکبت بار اسلامی به حزب توده پیوست و به عضویت شعبه پژوهش و تبلیغات آن درآمد و به اصطلاح از دستیاران احسان طبری نظریه‌پرداز حزب توده شد. با دستگیری رهبران و کادرهای حزب توده در سال ۱۳۶۱ عبدالله شهبازی هم بازداشت شد ولی بلافاصله در زندان به گه‌خوردن افتاد و توبه کرد و به خدمت وزارت اطلاعات درآمد. وزارت اطلاعات در سال‌های بعد خاطرات ارتشبد فردوست، رئیس دفتر ویژه‌ی اطلاعات محمدرضاشاه و نیز خاطرات نورالدین کیانوری دبیر اول حزب توده را با همکاری مستقیم عبدالله شهبازی منتشر کرد. تردیدی وجود ندارد که پرسشگری که در این کتاب‌ها با فردوست و کیانوری مصاحبه می‌کند، شخص عبدالله شهبازی است. وظیفه‌ی این دو کتاب قطور فقط لجن‌مال کردن رژیم گذشته (حتی کارهای مثبت آن) و نیز اتهام زنی و توهین به کلیه‌ی نیروهای ملی و چپ و غیرمذهبی و تطهیر کامل رژیم آخوندی است. هیچ شخصیت خوشنامی در تاریخ معاصر ایران نمی‌توان یافت که در این دو کتاب از طرف وزارت اطلاعات و با صحنه گردانی شهبازی و به قلم فردوست و کیانوری به کثافت کشیده نشده باشد. وزارت اطلاعات بعدها در سال ۱۳۶۷ مرکزی به نام «موسسه‌ی مطالعات پژوهش‌های سیاسی» را برپا کرد و عبدالله شهبازی طوطی سخنگوی خود را در راس آن نشاند. شهبازی بعدها همچنین معاون مرکزی به نام «مرکز اسناد بنیاد مستضعفان و جانبازان» شد. کار این دو نهاد به اصطلاح «پژوهشی»، تحریف منظم و سیستماتیک رویدادهای مهم تاریخ معاصر ایران در راستای مشروعیت بخشیدن به نظام جنایتکار جمهوری اسلامی و در واقع یک نوع «تاریخ نویسی» و «تاریخ‌سازی» برای جمهوری اسلامی است. یکی دیگر از وظایف این به اصطلاح مراکز تحقیقی، دامن زدن به هیستری بهایی‌ستیزی و یهودی‌ستیزی در ایران و افسانه‌سرایی در مورد «فراماسونری» در خدمت ایدئولوژی اسلامگرایان شیعی در کشور ماست.

      حذف
  4. کژدم گرامی
    تنها به این دلیل که خبرگذاری پارس هم از دیدگاه « مادسن » چیزی نوشته که نباید ان را از بیخ بی اساس خواند و حکم باطله به پیشانی ان زد

    حرفای درست رو لزوما " درست " نمی زنند.

    حرفای درست رو لزوما " آدم های درست " هم نمی زنند.

    ولی اینا هیچکدوم هیچی از " درست بودن حرفای درست " کم نمی کنند.

    من با « وین مادسن » و دیدگاه های ایشان تا اندازه ای اشنا هستم و توصیه می کنم دیدگاه ایشان را از روی دیگر سکه همان«یهود یهود» و «فراماسون فراماسون» مطالعه نفرمایید..
    از دید من مطلب جالبی بود و نشانه های ان هم بخوبی نمایان است.... شما موضع گیری از حول حلیم رجب طیب اردوغان و شيمون پرزرا ببینید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من نیز با نظرات وین مادسن آشنایی دارم. ایشان یکی از نظریه پردازان «طرحهای توطئهٔ جهانی» هستند. مشکل این اشخاص این است که همه چیز را توطئه میبینند. من به دو کلمهٔ مشکوک «توطئه» و «تروریسم» هیچگونه اعتقادی ندارم. اینکه عده ای «برسمیت شناخته نشده» دست به مبارزهٔ نظامی بزنند و «تروریست» خوانده شوند و اینکه هر «دولت - ملتی» برای منافع ملی خود بکوشد و ما آن تلاشها را «توطئه» بنامیم نیز کاملاً مخالف هستم. اگر به حرکت دولت ترکهای عثمانی نگاه کنید؛ در طی این ۳ سال گذشته بارها چرخش ۱۸۰ درجه ای داشته است و این امر نشانگر «ابن الوقت» بودن ترکهای عثمانی است که میتواند آیندهٔ آنها را نیز به خطر اندازد. اما اگر به حرکت اسرائیل در همان مقطع زمانی نگاه کنید؛ خواهید دید که یک روند پیوسته و هارمونیک دارد؛ زیرا بر اساس یک و یا چندین استراتژی حرکت میکنند و «زیگزاگ» نمیزنند؛ هر چند که زیگزاگ زدن میتواند به عنوان تاکتیک بکار رود؛ اما حرکت ترکهای عثمانی بر اساس «زیگزاگ تاکتیکی» نبوده است.
      رژیم انگلهای حاکم بر ایران هم دو استراتژی عمده داشت که یکی از آنها تشکیل هلال شیعی و دیگری ساخت بمب اتمی بود. اگر به تمامی نوشته های من نگاه کنید حتی یکبار هم این حکومت را متهم به توطئه و یا تروریسم حکومتی نکرده ام و سپاه قدس را هرگز تروریست ننامیده ام. زیرا به این واژه اعتقادی ندارم و آنرا یک واژهٔ من در آوردی برای ساختن حوزهٔ حقوقی و قضایی میدانم که قدرتهای رسمی توسط آن بتوانند مخالفین خود را سرکوب کنند. حال این مخالف میتواند چریکهای فدایی خلق و کومه له و مجاهدین خلق باشند و یا یک حکومتی که ساز مخالف میزند.
      اگر اردوغان و اسرائیل از حول حلیم به دیگ افتاده اند؛ خوشحالی آنها یکسان نیست و مطمئن باشید که مشکل اسرائیل هم چند خانوادهٔ یهودی که در کردستان زندگی می کرده اند نیز نیست.
      اما در مورد «حرفهای درست» که به آن اشاره کرده اید نیز باید بگویم که اگر «حرفهای درست» را طوری پشت سر هم بچینید که یک کج راهه درست کند مخالفم. مانند مارکسیستها که موارد درست را طوری کنار هم میچینند و سپس صافکاری میکنند که حکومت کمونیستی را به عنوان آیندهٔ اجتناب ناپذیر تمدن بشری می انگارند مخالفم اما کمونیسم را توطئهٔ فراماسونهای آلمان نمیدانم ولی شما به راحتی میتوانید نوشته های زیادی را پیدا کنید که آنرا توطئهٔ فراماسونها میدانند. دلیل آن هم حد اکثر یک چیز است و آن هم شرکت کردن عده ای از فراماسون ها در جنبش کمونیستی است.
      در نوشته های مادسن شاید بتوان با واقعیتهای زیادی آشنا شد؛ اما متاسفانه این آشنایی به خاطر جهت دار بودن نوشته ها رنگ واقعی خود را میبازد و تبدیل به «نا واقعیت» میشود.

      حذف
  5. كژدم گرامي
    كامنتهاي شما و دوستان را كه ميخوانم به يك نتيجه كلي ميرسم و آن عدم آشنايي درست با كرد و كردستان و چگونگي ايجاد رابطه فعلي مابين اسرائيل و كردستان عراق است و به همين دليل لازم ميدانم كه به تاريخچه اين روابط اشاره اي نمايم.
    اسرائيل از بدو شورش آخرين ملامصطفي بارزاني بعنوان يكي از پشتيبانان اين قيام . كمكهاي لجستيكي و مشاوره اي لازم را در اختيار پيشمرگهاي كرد قرار داد و پس از پيمان الجزاير يكي از معدود كشورهايي بود كه به اين رابطه ادامه داد. برخي از فرماندهان پيشمرگهاي كرد كه در سال 1975به ايران پناهنده شده بودند با موافقت رژيم پهلوي جهت آموزش به اسرائيل اعزام شدند.
    حكومت ابتدايي كردها كه در سال 1992 و در منطقه پرواز ممنوع در شمال مدار 32 درجه بنياد گذاشته شد و از همان ابتدا اسرائيل روابط خود را با كردها و بويژه بارزاني ها قوت بخشيد و كمكهاي فني و آموزشي و تا حدي مالي خود را به حكومت تازه تاسيس كردها در پوشش كمكهاي آمريكا وسعت بخشيد.
    پس از فروپاشي صدام حسين اسرائيل در پوشش نيروهاي آمريكايي در اربيل حضور داشته و وظيفه اصلي آموزش و سروسامان دادن به نهادهاي امنيتي كردستان عراق بر عهده اين كشور بوده است و اكنون نيز كه پرده ها در حال به كنار رفتن است.
    شايد بتوان كمكها و مساعدتهاي اسرائيل به كردها را از سه جنبه ارزيابي نمود.
    اولين آنها احساس همدردي عميق اسرائيل با قومي فوق العاده مامحه گر است كه بزرگترين ملت بي دولت در جهان را تشكيل ميدهد و با وجود تمامي سختيها و مشقتهايي كه كشيده است همواره با اقوام و آيين هاي اقليت موجود در اين خطه با مسامحه و رافت برخورد كرده و همواره آنها را د حكومت و تصميم گيريها شريك نموده است. به عبارتي تنها ملتي در خاورميانه كه معناي سكولار بودن را به تمامي در عمل به اجرا درآورده است. جهت آشنايي دوستان بايد گفت كه اين روحيه در تمامي چهار پارچه كردستان نمايان بوده و هست.
    همزيستي مسالمت آميز يهوديان و مسلمانان در سنندج قبل از انقلاب. همزيستي اقوام ارمني و كرد در مناطق وان و ارزروم در تركيه. زندگي آرام و آشتي جويانه مسيحي ها. ايزديها و مسلمانان در كردستان عراق نشانه بارزي از روحيه آشتي جويانه كردها نسبت به اقليتهاست.
    مسئله بعدي به دشمن مشترك مابين كردها و اسرائيل برميگردد كه كسي جز عربها نيستند كه جز در فكر نابودي آنها نيستند و اين مسئله باعث نزديكي اين دو به يكديگر شده است.
    مهمترين مسئله در نزديكي اين دو ملت با يكديگر در مسائل مرتبط با جغرافياي سياسي منطقه است.
    شكافتن و بررسي اين مورد بسيار وقتگير است و خود زمان بر و فقط در آخر گفتارم اين نكته را يادآوري مي نمايم كه شماره بسيار زيادي از كردهاي يهودي در حال حاضر در اسرائيل به سر ميبرند و نفوذ بسيار زيادي را در احزاب اين كشور دارند و اين خود ميتواند يكي ديگر از دلايلي باشد كه اسرائيل را ترغيب به ايجاد رابطه مستحكمي با كردها مي نمايد كه ميروند بدل به 194مين كشور جهان گردند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      متاسفانه گفتن این مسائل هیچ تاثیری ندارد. همهٔ آذربایجانیها میدانند که کردها «مهمان نواز» هستند؛ اما در زمان قضاوت در بارهٔ کردها؛ آنها را به نام «مهمان نوازی» نوازش نمیدهند؛ بلکه آنها را «سنی مذهب» میدانند. در ارومیه کودکان شیعیان وقتی که یک بچهٔ کرد را میدیدند؛ نخستین سخنشان «لعنت بر عمر» بود. شیعیان اینگونه بار آورده میشوند و زمانی نیز که بزرگ شدند و چند کتاب خواندند و روشنفکر (روشنفکر قلابی)؛ لعنت بر عمر را به حساب تسخیر ایران در زمان خلافت عمر به حساب می آورند. اما مطهری میگوید که ایران با فتوای علی پسر ابوطالب فتح شد. لذا اینکه بگوییم شعار «لعنت بر عمر» یک شعار ناسیونالیستی است؛ یک دروغ و کثافتکاری بزرگ است. آنچه که «ایرانیان» نامیده میشوند؛ هرگز به عنوان یک «ملت - دولت» ظهور نکرده اند و اگر اینچنین بود؛ اکنون ایرانیان آثار آنرا در فرهنگ خود داشتند و اگر در یک کشور آفریقایی یک نفر بلوچ بلایی بر سرش می آمد؛ همهٔ ایرانیان عکس العمل نشان میدادند. در حالی که اینچنین نیست. کسی که پدر بزرگش ترک تبریز بوده است و خودش در تهران به دنیا آمده؛ آذربایجانیها را «ترک خر» خطاب میکند و مردم گیلان را «رشتی بی غیرت» مینامد و .... الی آخر.
      حال این امر کار اسلام است و یا کار مغولها و یا هر کس دیگری که باشد؛ یک طرف آن همین ساکنین نفهم ایران طرف دیگر قضیه هستند و پرسش این است که گیرم عربها و ترکهای صفوی از شما چنین خواستند؛ شرافت تو کجا بود؟
      البته من توضیحات شما را به هیچ وجه نمیپذیرم؛ زیرا من آن چیزی را میپذیرم که خودم تجربه کرده باشم و نه گفته های دیگران را.
      زمانی که عبدالله اوجالان دستگیر شد؛ من به رادیو اسرائیا زنگ زدم و با آقای «منشه امیر» حرف زدم. ایشان گفتند که مردم اسرائیل ایرانیان را بسیار دوست میدارند و .....
      من به ایشان گفتم که پس چطور شد که یک ایرانی (عبد الله اوجالان) را به ترکهای عثمانی که یهود را محدور الدمّ میدانند فروختید؟ .... گوشی را گذاشتند. البته من منکر استعدادهای شگرف یهودیان نیستم؛ اما سخن شما را نیز در عزصهٔ مسائل سیاسی به هیچ وجه نمیپذیرم.

      حذف
    2. کمک اسرائیل به کردستان؛ نه نشانهٔ مهربانی آنها نسبت به یک قوم رنج کشیده؛ بلکه نتیجهٔ یک انتخاب درست استراتژیک برای یارگیری است.
      اما با تمامی این تفاسیر.... من هرگز فروخته شدن عبدالله اوجالان از طرف اسرائیل به ترکهای عثمانی را نمیتوانم هضم کنم. این لقمه همچنان تا زمان مرگ من در گلویم خواهد ماند.

      حذف
  6. م.ر گرامی جای بسی تعجب است که شما حکومت اسراییل را مانند راحت الحلقوم شکری, شیرین, خوش رنگ و خوردنی جلوه میدهید...
    ابدا اینجور نیست...به شهادت تاریخ خود خواه ترین و اب زیر کاه ترین و نمک خور و نمک دان شکن ترین قوم همین یهودی های اسراییل هستند...
    در موردهمزيستي مسالمت آميز هم باید گفت که مردم ایران همه اینچنین هستند .
    در مورد کردستان و شایعات مربوطه باید گفت که یقین داشته باشید که اینچنین است....
    این استرا تژی از دهه ها پیش همان زمانها که "منير حبيب جميل روفا‎ "خلبان عراقی فکر کنم سالهای ۱۹۶۵ یا ۶۶ باشد که جنگنده MiG-21 نیروی هوایی عراق را دزدید و به اسرائیل پناهنده شد و از این عملیات به عنوان موفق ترین عملیات موساد یاد میشود,شروع شد.... بارزانی که همیشه سرش کنار سر جاسوسان موسادی بوده... رفیق جون جونیه "مناخم ناهیک و " ناهوم ادمونی" و "زوی زامیر" که همگی ریس و معاون و ووو موساد بوده اند بوده و هستند... اینها هیچ ربطی هم به «طرحهای توطئهٔ جهانی» و این حرفها ندارد..
    مردم ایران یک بار مهر useful idiot به پیشانیشون خورد ... امیدوارم اینبار کردهای ستم دیده نباشند که مهر useful idiot به پیشانیشان بخورد....

    پاسخحذف
  7. کژدم گرامی
    منظور و مقصود من نیز این نیست که بخواهم اسرائیل را دوست داشتنی و مهربان و انساندوست جلوه دهم بلکه منظورم بیشتر اینست که که دوستی اسرائیل و کردها بر مبنای منافعی استراتژیک بنیان نهاده شده که در حال حاضر منفعت هردو طرف را تامین میکند.
    و در ضمن برای کردها که دوروبر آنها را از آدمخواران عرب و شیعیان صفوی و عثمانیهای سفاک گرفته اند این دوستی میتواند غنیمتی باشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.ر گرامی
      حالا درست شد. انسانها به طور فردی میتوانند مهربان و یا خشن و یا بیرحم باشند. اما زمانی که سخن از دولتها و حکومتها به میان می آید؛ تنها چیزی که نمیتوان در آن پیدا کرد مهربانی است (همهٔ حکومتها). حکومت یعنی رفتار بر اساس محاسبه.

      حذف
  8. دولت مالکی یک گروه شیعه‌ی مخالف جمهوری اسلامی را در کربلا تارومار کرده (بیش از ۶۵ کشته) و همزمان عربستان سعودی ۱۵ هزار سرباز خود را به مرز با عراق منتقل کرده و علت آن را فرار مرزبانان عراقی از پست‌های خود عنوان کرده است.

    پاسخحذف
  9. http://iranwire.com/features/6172/

    پاسخحذف