امسال توبرهٔ «پاپا نوئل کژدم» پر از هدیه است. اما در آینده ای بسیار نزدیک؛ هدیه هایی خواهیم داشت که از طرف «پیشگامان کاویانی»؛ تنها به «پیشگامان کاویانی» هدیه خواهند شد.
من مدال طلای «رذیلانه ترین راستگویی» را به « ابوبکر الحسینی القریشی البغدادی» تقدیم میکنم که چهرهٔ کریه و کثیف اسلام را به صورتی بسیار آشکار در برابر دید جهانیان نهاد و پتهٔ همهٔ «ماله کشان اسلامزده» را روی آب ریخت. صدها تن از مخبطهایی که خود را «اسلام شناس» مینامند؛ به ایشان گفتند که «برده داری درست است که در قرآن آمده است». اما قصد «محمد رسول الله اوّل بچه باز» این بوده است که نخست آنرا به رسمیت بشناسد و شرعی و «الهی» کند و سپس آرام آرام آنرا بر اندازد. این اسلام شناسان (ماله کشها) یادشان رفته بود که «محمد رسول الله نخست» عایشهٔ ۶ ساله باز؛ آخرین مردک نجسی است که این کثافات معدهٔ «عربهای بیابانگرد و راهزن» را به عنوان «آخرین فرستادهٔ دولوالعزم» احکامی «ابدی» و لازم الاجراء برای همهٔ روسپی زادگان و روسپی صفتان (اهل تقیه) به یادگار گذاشته است. امّا «محمد رسول الله دوّم» به آنها یاد آور شد که این احکام لازم الاجراء و ابدی هستند. زیرا در کتاب «خاتم الانبیاء دولوالعزم» (تازی نامه) جاودانه شده اند.
من مدال طلای حقارت را بر گردن «امام علی دوّم سگ کش فرزانه» می اندازم که قافیه را باخته است و از فرط آشفتگی نمیداند چکار کند؟ و مشغول تماشای فرو ریختن دژ «هلال شیعی» است و از فرط حقارت نمیداند که «امام حسن» شود و یا «زین العابدین بیمار».
من مدال طلای «بازی سازی» را به گردن «شاهزاده بندر بن سلطان» می آویزم که گروهبان «میرزا قاسمی» سلیمانی را به «سگ دو زدنها و سینه خیزرفتنهای بی نتیجه و پر هزینه» واداشت و امیدوارم که دلاوران کاویانی شیوه های «بازی سازی» را بیاموزند و کشتی به گل نشستهٔ مبارزه را از چنگال «اپوزیسیون قلابی بی شرفها» به در آورند.
من مدال طلای خفت و خواری و «حماقت ژنتیک» را به گردن برده زادهٔ کنیایی ملقّب به «محمد علی کلی دوّم» می آویزم.
من مدال طلای دلاوری و از جان گذشتگی را به گردن «کوبانی قهرمان» که پوزهٔ «محمد رسول الله دوّم» و «ترکهای کثیف عثمانی» را به خاک مالید می آویزم و پیشنهاد میکنم که نامش را به «ژنه دژ» (سنندج) تغییر دهد. سنندجی ها هم میتوانند نام شهرشان را به هر چیزی به جز «ژنه دژ» تغییر دهند. (مثلاً گوشواره داران = پذیرندگان بردگی).
کژدم
به سلامتی نفت 40 دلاری به زودی رونمایی خواهد شد حالا باید دید عربده کشهای متوهم نفتی چه گلی به سر خواهند گرفت
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفبا پایان گرفتن فصل زمستان؛ مصرف انرژی تا حد زیادی کاهش می یابد و با توجه به رکود اقتصادی که کشور چین آرام آرام به سمت تجربهٔ بحران اقتصادی نزدیک میشود؛ قیمت نفت بنا بر برخی پیشبینهای بدبینانه تا ۴۰ دلار . نظرات خوشبینانه تا زیر ۵۰ دلار خواهد رسید.
البته اینرا نیز باید در نظر داشت که احتمال شعبده بازیهای دیگری را نیز که میتوانند رژیم روسیه و رژیم صفوی حاکم بر ایران را بیشتر از روند کنونی به باتنلاق بکشانند را نیز نباید لز نظر دور داشت.
همچنین اینکه رژیم ایران هیچ جایگزینی برای نفت ندارد و پایین آمدن قیمت نفت بر سایر عرصه های تولیدی نیز تاثیر عمیقی خواهد گذاشت.
https://m.facebook.com/begoonah/photos/a.119858851507696.24581.117891865037728/382481515245427/?type=1&refid=17
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفما با کشتن آخوندها؛ پاسداران؛ اطلاعاتیها؛ بسیجیها و تمامی اوباشانی که چه بسا ظاهراً هیچیک از اینها نباشند ولی برای حفظ رژیم کثیف «آخوندی - صفوی» تلاش میکنند؛ توسط ایرانیان به هیچ وجه مخالف نیستیم بلکه هر چقدر تعداد آنها و خانواده هایشان کمتر شود؛ بهتر است؛ زیرا حاکمیت دموکراتیکی که پس از سرنگونی رژیم ننگین اسلامی بر سر کار می آید؛ نباید وظیفهٔ نگهداری از یتیمان این خوکها را با تحمل هزینه های گزافی که میتواند برای ساختن ایران بکار رود؛ در گلوی «بیوه خوکها » و «توله خوک ها» ریخته شود. از نظر ما «کار نیکو کردن از پر کردن است» (داستان آن دختر خردسال که یک گوسالهٔ کوچک را هر روز بر روی دوش خود میگرفت و زمانی که آن گوساله به گاوی بزرگ تبدیل شده بود؛ میتوانست همچنان او را بر دوش بکشد).
اما استراتژی «ریشه کنی مالاریا» تنها در آخوند و پاسدار و بسیجی کشی خلاصه نمیشود؛ بلکه پس از فتح هر سنگر؛ باید بتوان آنرا حفظ نمود.
ریشه کنی مالاریا؛ نه با به سر کار آمدن «شیعیان صفوی کراواتی و قرآن فروش» و یا زنهای لچک به سر مجاهدین خلقی (شعبه ای از صفوی گری) بلکه با حکمیتی که «فرهنگ خرد ورزی» را گسترش دهد امکان پذیر خواهد بود. و گرنه تا زمانی که «انسان سانها» هستند؛ شارلاتانهایی هم خواهند بود که آنها زیر یوغ بکار برند و برای حفظ حاکمیت خویش از «نیروی فیزیکی» آنها استفاده کنند. این داستان باید یک جایی خاتمه یابد و آن «یکجا».... ایران است.
ناشناس گرامی
پاسخحذفبه نظر من در تاریخ چند صد سالهٔ اخیر ایران؛ ما هرگز نسل طلایی نداشته ایم. تک ستاره هایی داشته ایم که «تاپاله ها» دورشان جمع شدند و با بوی تعفنشان آنها را کشتند.. در نسل ۵۷ «آرمانگرایی» «مد» شده بود؛ ولی دریغ از حتی یک ستاره. مدیریت این وبلاگ تلاش میکند که «خوابهای طلایی» طلایی ببیند. اما «طلا» را نمیشناسد.
بخشی از اصول برده داری در «اسلام ناب محمدی» که توسط «محمد رسول الله دوّم» به صورت اجرایی در برابر مردم جهان پرده برداری دوباره شد تا بدانند که «صدر اسلام» و «محمد رسول الله اوّل» و خلفای راشدین و صحابه و تابعین چگونه «اوباشانی» بوده اند و پدیدهٔ «تجاوز به کودکان خردسال» چگونه در اسلام به صورت «دستورات الهی» در آمده اند.
پاسخحذف(ننگ بر همهٔ مسلمانان که چنین دین کثیفی دارند)..
( شورای فتوای داعش که قرار است پاسخگوی سئوالات حقوقی و شرعی اعضای «دولت اسلامی» باشد، در این دستورالعمل، تنها قواعد مربوط به نوع رفتار با اسیران و بردگان داعش را اعلام کرده است. «دیلی بیست» که این توضیحالمسائل را در اختیار دارد، آن را به شرح زیر ارائه کرده است:
آیا با هر زن بیایمانی میتوان به عنوان کنیز رفتار کرد؟
- علما توافق دارند که همه زنان بیدین را میتوان به بردگی گرفت اما زنان یهودی و مسیحیهم در زمره آنها هستند. در مورد بردگی زنان از دین برگشته، اختلاف نظر وجود دارد و اکثریت آن را ممنوع کردهاند.
آیا سکس با یک کنیز مجاز است؟
- بله. خداوند میفرماید مومنانی رستگار میشوند که پاکدامنند و به زوجه خود وفادار میمانند مگر با کنیزان خود بروند که در این صورت حرجی بر آنها نیست. «سوره ۲۳ آیات پنج و شش»
آیا میتوان مستقیما پس از اسیر کردن فردی با او رابطه جنسی برقرار کرد؟
- اگر کنیز شما هنوز باکره باشد، سکس مجاز است اما اگر دوشیزه نباشد باید عده نگاه دارد و معلوم شود که باردار نیست.
آیا یک مادر را میتوان درخرید و فروش از بچههایش جدا کرد؟
- خیر. بچهها را تا قبل از بلوغ نباید از مادرشان گرفت. تنها وقتی میتوان آنها را از هم جدا کرد که بزرگ شده باشند.
آیا میتوان با کنیزی که هنوز بالغ نشده، همخوابگی کرد؟
- بله؛ به این شرط که کنیز آماده این موضوع باشد. در عین حال میتوان از او بدون رابطه کامل جنسی هم لذت برد.
آیا میتوان دو خواهر را به کنیزی گرفت؟
- بله. البته نمیتوان با هر دوی آنها خوابید.
آیا کتک زدن کنیزان جایز است؟
- بردهها را به دلایل انضباطی و تربیتی میتوان کتک زد اما شکنجه و آزار آنها به این منظورجایز نیست. این هم مجاز نیست که برای تنبیه به صورت آنها ضربه زده شود)
منبع: وبسایت رادیو آلمان
http://www.dw.de/%D8%A2%D8%AF%D8%A7%D8%A8-%D8%A8%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D9%87%D9%81%D8%AA-%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4-%D9%88-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE/a-18123944
ناشناس «عزیز»
پاسخحذفمطلبی که در بخش نظرات فرستاده اید را منتشر نکردم.
نظر مرا هم خواسته بودید. نظرم این است که وبلاگ من «شکارگاه» نیست.
با درود هر چه بیشتر اخبار هسته ای و منطقه و معادلات موجود در ان منتشر می شود سرگیجه و نرسیدن به یک نتیجه مشخص و واقعگرایانه بیشتر می شود اما در لابلای اخباری که منتشر می شود خبری نظر من را جلب کرد و سوالاتی را برای من ایجاد که خواستم با توجه به پراگماتیک بودن شخصیت شما نظرتان را جویا شوم
پاسخحذفخبری با این مضمون مذاکرات هسته ای ایران در اصل، برای دو سال تمدید شده، نه هفت ماه
که انتشار دهنده نظریات فواز ژرژ، استاد روابط بین الملل دانشگاه اقتصاد لندن، و چهره برجسته شبکه¬های تلویزیونی انگلیس،می باشد
سرفصلهای نظریات وی عبارتند از:
1."توان پرداختن به آسیا- اقیانوسیه"
2."فردی زیرک، و باهوش"
ژرژ اعتقاد دارد که "این گزینه ها از نداشتن جذبه و رهبری ضعیف، و بی توجه حکایت ندارد. "او فردی زیرک است، فردی با هوش است. اما، فقط هیچ علاقه ای ندارد کشورش وارد چنین مسایلی بشود".
"در سوریه، هرچه در توان داشت انجام داد تا مداخله نکند"
اما مهمترین موضوع در این رابطه نظر ش در مورد پرونده هسته ای ایران است انجا که می گوید:
"رییس جمهور آینده آمریکا، وارث پرونده ایران خواهد بود"
ژرژ یادآوری می کند که "ماه گذشته، با توافق اوباما و روحانی، تصمیم گرفته شد گفتگوها میان ایران و 1+5، پس از اتمام ضرب الاجل تعیین شده 24 نوامبر، نیز ادامه یابد". " هدف از طولانی کردن گفتگوها چیست؟ علت این امر این است که عکس آن به فاجعه ای جدی خواهد انجامید. و این امر واشنگتن را برای مداخله نظامی زیر فشارهای تازه قرار خواهد داد. در نتیجه، گفتگوها برای یک دوره زمانی هفت ماهه تمدید شد، ولی در اصل، و بدون تردید، برای دو سال تمدید شده است. شاید، به احتمال زیاد، رییس جمهور آینده آمریکا، وارث پرونده ایران شود! اگر تا آن زمان هیچ توافقی به دست نیاید، افزایش خطر برخورد نظامی در سه یا چهار سال آینده بیشتر خواهد شد".
..................................
حالا اگر در لابلای خطوط قطعات پازل را کنار هم بچینیم اینکه کش دادن مذاکرات هم نظر تی پارتی کنگره هم نظر نتانیاهو هم نظر سپاه پاسداران و هم عربستان را جلب کرد چرا که عربستان بلافاصله شروع به تخفیفهای نفتی به مشتریان خود کرد که برای حداقل دو تا سه سال اینده سقف نفت را تا 60 دلار پایین اورد انهم در این مقطع!!!!
بلافاصله در اسراییل نتانیاهو شروع به منحل کردن مجلس خود و قمار تشکیل دولت بسیار راستگرای تهاجمی کرد چرا که عدم رسیدن به این هدف باعث به زیر رفتن جناح نتانیاهو تا مدت زیادی خواهد شد
اینکه پاسداران و جناح تندرو در ایران هم خیالش از بابت توافق بد که باعث از بین رفتن امپراطوری گسترده ای که ایجاد کرده بود نخواهد شد و می تواند کشور را به سمت نظامیگری بیشتر سوق دهد اما در اینجا شاید رکبی که خوردند نفت 50 60 دلاری هست که امکان سقوط ان تا 20 دلار نیز می رود!!!!البته با صندوق توسعه ملی می تواند تا 4 سال دیگر به دوپینگ بپردازد
ببر کاغذی روسیه هم که دندانش کشیده شده
با توجه به قراین اوباما با شیفت از سمت خاورمیانه به خاور دور ایا علاوه بر کنترل اژدهای جین و همزمانی ان با نفت ارزان و اینکه اوباما کارت برنده خود را برای دوره بعد به بالا بردن قدرت اقتصادی مردم امریکا قرار داده است مرتبط نمی دانید؟
اینکه وضعیت اروپا در مواجه با روسیه به چه سمتی خواهد رفت؟
اینکه ایا ارتباطی بین همزمانی ایجاد پایگاه انگلیس در بحرین و رفتن امریکا به سمت خاور دور نمی بینید و ایا بعدا زاین اروپا و در راس ان انگلیس و فرانسه وتا حدودی المان بخواهند نظم این منطقه را کنترل بکنند چینش نیروهای منطقه ای به چه شکل خوالهد شد؟
و در نهایت وضعیت ایران در این کشاکش به چه سمتی خواهد رفت؟
اینها سوالات بنده هست اگر شما بتوانید در این مورد مرا یاری دهید ممنون می شوم اینهم لینک مصاحبه با این اقتصاددان اگر قصد مطالعه دارید
http://news.gooya.com/politics/archives/2014/12/190058.php
ناشناس گرامی
حذفتعداد پرسشها بسیار زیاد است و من نمیتوانم به همهٔ انها پاسخ دهم و پاسخهای من نیز نمیتوانند از دقت بالایی برخوردار باشند؛ زیرا نیاز به اطلاعات فراوانی دارد که متاسفانه من از آنها بی بهره هستم.. نخست یک مطلب را عرض کنم که نفت نمیتواند به پایین تر از ۴۰ دلار برسد؛ برای اینکه هزینه های تولید نفت را نیز باید در نظر گرفت. پایین آمدن غیرقابل تصور قیمت نفت تا زیر ۶۰ دلار (قیمت امروزی) و پیشبینی سقوط بیشتر قیمت؛ حتی تفاهم نامهٔ نفت در برابر کالا بین رژیم اسلامی و روسیه را نیز به زیر سوال برد و برای رژیم اسلامی در آینده این امر کاملاً زیان آور خواهد بود مگر آنکه همان سیاست «دور زدن تحریمها به هر قیمتی» را ادامه دهند و مجبور شوند تا نفت را با ضرر دهی تنها برای گذران زندگی به روسها بدهند (ترکمانچای نفتی). در این معاملهٔ تهاتری؛ روسها هرگز قیمتی بالاتر از «قیمت روز منهای ۱۵ دلار» را نخواهند پذیرفت و ریسک نخواهند کرد.به همین خاطر هم هست که بیژن زنگنه میگوید همهٔ این بحثها شایعه بوده است که نشان از عقب گرد رژیم اسلامی در معاملهٔ تهاتری با روسها را دارد و اگر بخواهند این تفاهمنامه را به صورت قرارداد رسمی در آورند؛ باید گفت که از نظر اقتصادی؛ رژیم اسلامی کارد به استخوانش رسیده است و چاره ای دیگر برای ادامهٔ حیاتش نمانده است که البته آنهم موقتی خواهد بود؛ بدین معنی که با ضرر دهی های مداوم؛ کار به افلاس کامل میرسد.(بخشی از روند شکست استراتژیک).
در رابطه با اوباما بارها گفته ام که ایشان ادامهٔ «کوندالیزا رایس» هستند و با اینکه جمهوریخواهان او را متهم به دور زدنهای متعدد «کنگره و سنا» میکنند؛ تاکنون همهٔ این دور زدنها را نه اینکه تحمل کرده باشند؛ بلکه پذیرفته اند و داد و قالهای دیگر تنها تبلیغات انتخاباتی هستند. لذا شاه بیت سرودهٔ آقای ژرژ فواز این جمله است: حماقتهای «جرج بوش و دونالد رامسفلد» قدرت آمریکا را به شدت کاهش داد و سر بر آوردن «کوندالیزا رایس» و در ادامهٔ آن «باراک اوباما» در واقع به مفهوم «گذراندن دورهٔ نقاحت پس از زخمهای عمیق» برای آمریکا است و دلیل صبر و متانت جمهوریخواهان را نیز باید در همین مسئله جستجو کرد؛ و گرنه آنها هم به اندازهٔ کافی وکلای زبر دست دارند که بتوانند حرکتهای اوباما (با سابقهٔ وکالت) را در دور زدن کنگره و سنا ؛ پیشاپیش حدس بزنند و در برابرش مقاومت کنند.
مسئلهٔ مهم دیگری که ژرژ فواز متاسفانه فراموش کرده است تا به آن اشاره کند و یا عمداً فراموش کرده است؛ مسئلهٔ «بهار اخوان المسلمینی» است که هم اروپا و هم آمریکا میخواستند بوجود آورند. اگر آمریکا میخواست که خود را از ماجراهای آفریقا و خاورمیانه کنار بکشد؛بیشتر به این دلیل بود که «خاورمیانهٔ بزرگ» بیشتر یک طرح اروپایی است تا آمریکایی (در این رابطه نیز در نوشتارهای گوناگون توضیح داده ام)؛ هرچند که آمریکا نیز میتوانست نقشی در آن به عهده گیرد. فشارهای اروپا و حزب آقای اوباما به اسرائیل نیز در همین راستا بوده و هست. زمانی که ارتش مصر شروع به حرکت نمود؛ در نوشته ای گفتم که «عربستان سعودی میخواهد کنترل بحران را به عهده بگیرد و نقش رهبری را ایفا کند» که البته چه بسا خیلی ها به آن خندیدند چون تفکر پان ایرانیستی صفوی چنین است که «همهٔ عربها» سوسمارخور هستند. در حالی که سوسمارخوارها آنهایی بودند که به دور محمد رسول الله اول جمع شدند (در مدینه) و آنهایی که سوسمارخور نبودند؛ تا لحظهٔ آخر با او جنگیدندند (مکّه) و در آغاز هم چون «سوسمارخور» نبودند؛ هیچ اهمیتی به یاوه هایش ندادند (حتی پدر علی نیز یاوه های محمد را نپذیرفت). الآن هم اگر دقت کنید آنهایی که در اطراف خامنه ای و محمد رسول الله دوّم (البغدادی) جمع شده اند همگی سوسمار خوار هستند. اما حال همه می بینند که نقش عربستان در هدایت بسیاری از برنامه ها چقدر پر رنگ است و مسئلهٔ «سقوط قیمت نفت» که دیگر فراتر از خاورمیانه رفته است و روسیه و برخی شرکتهای نفتی آمریکایی را که بر روی «نفت شیل» کار میکنند را نیز به سراسیبی سقوط کشانده است. این پیشبینیها را در میان تحمل خنده های تمسخر آمیز ناسیونالیستهای قلابی صفوی و ضد عرب من انجام دادم و اکنون آن خورشید دمیده است و اظهار دیدن خورشید دیگر بیمزه مینماید.
(دنباله در پایین)
(ادامهٔ بالا):
حذفمسئلهٔ نفت تاثیر بسزایی در مذاکرات هسته ای نیز خواهد داشت که میتواند رژیم صفوی حاکم بر ایران را به دو راه بکشاند:
۱- حتی اگر به توافقی دست یافته شود؛ زمان برای سرمایه گذاری خارجی بر روی صنعت نفت مناسب نیست و اگر این بازی ادامه یابد و رژیم بخواهد نفت بیشتری صادر کند؛ قیمتها میتواند به صورت سرسام آورتری سقوط کند. از طرف دیگر؛ مسئلهٔ مهم دیگری برای سرمایه گذاران خارجی وجود دارد که نخواهد گذاشت در ایران سرمایه گذاری مناسبی انجام دهند و آن هم «حضور گستردهٔ سپاه پاچاهارداران» در اقتصاد است. تا این اوباشان از اقتصاد کنار نروند؛ تمامی آرزوهای حکومت بر باد است. لذا سپاه پاچاهارداران و اوباشان امنیتی بر طبل عدم ادامهٔ مذاکرات خواهند کوبید و خواهند گفت که «دیدید که غرب دروغ میگوید؟»؛ در حالی که علت اصلی وجود و حضور کثیف آنهاست.
۲- اکنون در درون سپاه و بسیج نیز دودستگی وجود دارد و این امکان وجود دارد که پس از مرگ خامنه ای؛ درگیریهایی برای یکسره کردن تکلیف انجام گیرد و این جناحها اکنون در حالت «صلح مسلح» به سر میبرند؛ تا تکلیف همدیگر را پس از مرگ خامنه ای روشن کنند. اگر این اختلافها به صورت مسالمت آمیز حل نشود؛ احتمال درگیری میان آنها بالا خواهد بود.
یکی از دلایل پذیرش «تمدید مذاکرات» از طرف غرب را نیز باید در همین امر جستجو نمود. به این معنی که غرب نیز در انتظار مرگ خامنه ای نشسته است و تا آن زمان رژیم را با جیرهٔ ۷۰۰ میلیون دلار ماهانه؛ میخواهند که سر پا نگاه دارد؛ تا رژیم توانایی هزینه کردن در برابر داعش را نیز از دست ندهد.
مسئلهٔ بعدی که اشاره نموده اید؛ مسئلهٔ تمدید مذاکرات ظاهراً ۷ ماه و در واقع ۲ سال است. به نظر من اگر تا کنون ۲ بار این مذاکرات تمدید شده اند؛ میتواند برای بار سوم نیز تکرار شود. اما برای تمدید و یا عدم تمدید ۳ بارهٔ آن باید دلایل محکمی وجود داشته باشد و یکی از آنها تضعیف شدید داعش میتواند باشد. اگر داعش به شدت در این مدت تضعیف شود؛ احتمال تمدید مذاکرات پس از ۷ ماه ضعیفتر خواهد شد زیرا در این ۷ ماه آینده؛ رژیم نیز با توجه به هزینه های کلان نبردهای فرسایشی در عراق و سوریه و چه بسا در لبنان تضعیف خواهد شد.
در رابطه با اسرائیل نیز باید به دو مطلب اشاره کنم:
۱- تغییر وزیر دفاع و گماردن یک ژنرال متخصص جنگ با حزب الله لبنان و تمرین برای اجرایی کردن استراتژی «تسخیر سریع جنوب لبنان».
۲- انتخابات پیش رس و ادامهٔ حیات نخست وزیری دولت آقای ناتانیاهو با بوجود آوردن «ائتلافی تهاجمی تر» است.
حکومت صفوی حاکم بر ایران هنوز به زمین سفت نشاشیده است ولی باید در انتظار آن باشد.
در رابطه با اروپا نیز باید بگویم که کار مشترک اسنودن و روسها؛ ضربه زدن به روابط اروپا و آمریکا بوده است و پس از ته کشیدن توبرهٔ اسنودن؛ روسها تلاش میکنند با استفاده از شیوه های دیگر؛ هم به روابط درونی اتحادیهٔ اروپا و هم روابط میان اروپا و آمریکا ضربه بزنند. اما اینکه تا چه اندازه موفق خواند بود؟ بستگی به بسیاری مسائل دیگر دارد.
وضعیت ایران همانگونه که بارها گفته ام «پیمودن مسیر شکست استراتژیک» است