۱۳۹۴ تیر ۵, جمعه

همه دارند داعشی میشوند...

بیایید برای یک بار هم که شده؛ با خودتان «رو راست» باشید؛ فقط یک بار هم که شده مجموعهٔ نوشته های مزخرف بافان فارسی نویس را که در BBC و DW و رادیو فردا و این همه وبسایتها و وبلاگهای «فارسی گوی» و «فارسی» نویس؛ توی کاسهٔ سرتان ریخته اند را فقط و فقط برای یک بار ..... «دوباره خوانی» کنید و با آنچه که بر روی زمین سخت گذشته است؛ مقایسه کنید.
آنگاه در خواهید یافت که آنچه که توی کاسه های سرتان ریخته اند؛ نه برای «افزودن بر دانش شما» بلکه برای عمیقتر کردن «حماقتها» بوده است.

میگویند که آقای «مسی» (فوتبالیست)؛ در آمد هفتگی اش؛ فقط از باشگاهی که برایش بازی میکند؛ ۸۰۰ هزار دلار است. بگذرید از اینکه از تصاویرش بر روی مجلّات و یا «آدیداس» و «نایک» و «پپسی کولا» و «کوکا کولا» و «کاندوم»  و .... چقدر پول میسازد؟ .... امّا همهٔ این پولها بر پایهٔ یک واقعیت ساخته میشوند ... و آن یک چیز ... «حماقت» و «کاسه های سر پُر از کاه» (کاهدانی های بیولوژیک) است.

میان «فرهیحته بودن» و «کتابهای بسیار خواندن» فرقی به اندازهٔ «باریکی تار مو» وجود دارد و آن «تار مو» برخلاف آنچه که در نگاه نخست «باریک» به نظر میرسد؛ بسیار «عمیق» است. برای دیدن این تفاوت «بسیار ناچیز ظاهری» ؛ نه به «قطر مو» .... بلکه به «طول مو» نگاه کنید. آنگاه؛ شاید «کاسه های سرهای کاهدان»؛ شکاف بردارند؛ تا شاید روزنه ای برای نفوذ یافته شود و «فرهیحتگی» آغاز شود.
«انسان نماها»ی زیادی در این وبسایتهای مشهور؛ و یا «تشتک نیوزی» برای «نان شب»؛ قلم میزنند. برخی از آنها با تصاویرشان در این «وبسایتهای فریب» ظاهر میشوند که در پشت سرشان «قفسه های پر از کتاب» و یا یک «پرچم» که با آن «دماغشان را پاک میکنند» را میبینید.
مادر قحبه هایی مانند «دکتر پروفسور رضا تقی زاده» .... «مجید محمدی جامعه شناس»....«اکبر گنجی جایزه بگیر» ... «سید رضا دیبای چند صد میلیون دلاری بساز و بفروش»  .... و «فلان عضو اتاق فکری مطالعات استراتژیک در بارهٔ تخم مرغ و شاخ کرگدن» و .... همهٔ این کونیها را فراموش کنید. اگر فراموش نکنید؛ با فشار همان «شاخ کرگدن» و «تخم مرغ داغ»... توی کونتان فرو خواهند رفت. نقطه.... پایان کلام..... سرِ سطر...
کژدم

خواننده ای ناشناس پرسیده است:


سلام.کژدوم عزیز می‌شه دلیل عصبانیتت رو هم بگی‌ ؟

این تصویر «کوبانی» پس از ماهها نبرد است. (کلیک کنید تا واضحتر ببینید)


این «خانهٔ همسایه نیست» که گفته شود: خدا را شکر که خانهٔ من نبود.
این تصویر؛ چه باور بکنید و یا نکنید؛ پس از یک سال؛ تصویر شهرهای شرقی ایران و «کشور تهران» است.

زمانی که «دکتر پروفسورهای» بی شرفی که خود را ایرانی مینامند و تنها چیزی که به فکرشان میرسد این است که بگویند: «چرا روسها S-300 را به رژیم انگلها نخواهد داد؟ (اینجا)  ... هیچ کس هم از این مادرقحبهٔ «پروفسور دکتر کارشناس» نمیپرسد که آیا مسئلهٔ  مبارزات میدانی «جنبش» این است؟ که میدهند و یا نمیدهند؟ یا این کثافت دیگر که در حال تحلیل و ریشه یابی «حجاب» است.(اینجا) ... باز هم کسی نمیپرسد که «ای الاغ؛ ریشه اش هرچه که هست ... آیا مشکل مبارزاتی میدانی جنبش این است؟»

به تصویر بالا خوب نگاه کنید.... و منتظرش باشید.

امیدوارم که پاسختان را گرفته باشید. اگر پاسخ مرا نمیپذیرید ...
منتظر پاسخی مانند همان تصویر بالا  باشید؛ که حتماً زمانش که رسید؛ همهٔ تان نه دو دستی؛ چهار دست و پا به سرتان خواهید زد.
امّا همین «مادرقحبه های دکتر پروفسور» را باز هم خواهید دید که در این  وبسایتها دارند مقاله های «هر کلمه یک یورویی و یا  دو دلاری» مینویسند.

کژدم 



۷۳ نظر:

  1. سلام.کژدوم عزیز می‌شه دلیل عصبانیتت رو هم بگی‌ ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      پرسیدی که چرا عصبانی هستم. پاسخ شما را در متن نوشته میتوانید پیدا کنید ولی میخواهم چند جمله ای به متن اصلی اضافه کنم تا پاسخ شما و دیگرانی که چنین پرسشی دارند داده شود.

      حذف
    2. اینگونه «روشنفکران» نه تنها روشنفکر نیستند؛ بلکه شارلاتانهایی هستند که میخواهند مردم را سرِ کار بگذارند.
      حالا بیایید دیگران را ببینید:
      این یک خبر است. آقای کرزای که خانواده اش تا خرخره توی معاملات «هروئین» و «تریاک» هستند و مدافع منابع «تریاک و هروئین» است که نامش را «افغانستان» گذاشته است. تا به حال دیده اید که آدمی مثل «کرزای» که رئیس جمهور اجباری یک کشور «دست هزارمی» مثل آنچه که «افغانستان» نامیده میشود و تعداد قبایلش از تعداد خارهای کویر لوت بیشتر است و هر «آخوند انگل شپشویی» برای خود خدایی است؛ برود و با «پوتین» دیدار کند و مسئلهٔ اصلی این دیدار؛ هم «داعش» باشد؟
      کجای کاری؟ .... عااااااامووووو؟
      میخوای برات یک «مُخ شتر» بفرستم که لا اقل از مُخ موجوداتی که «عررررر عررررر» بزرگترین و مهمترین «موسیقی باربدی و نکیسایی شان» است که همهٔ آنهایی که «بوف کور» را خوانده و «پاپیون» کرده اند؛ دوباره «پاپیون» کنند؟
      کجایی .... عااااااموووووو؟
      چی گفتی؟ .......صداتو نشنیدم .... از مستراح زنگ نزن.... «رسپشنش خوب نیست» ......

      http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2015/06/150625_k03_karzai_concerns_daesh_in_afghanistan

      حالا این خبر بود و اشکالی هم به جز «اشکال مغز خر خورده ها» ندارد.

      امّا این مادر قحبه چی؟ که میگه: داعش باید اول با طالبان بجنگه...... «عجبا» خیلی هم «عجبا».... آخه کُرّه الاغ .... وقتی که در «قبیله زار افغانستان» یک میلیارد قبیله داریم (با احتساب اسپرمها).... باید بیش از «۱۰ میلیارد اسلام» هم داشته باشی ....
      حالا خیلی فهمیدی که باید داعش با طالبان رقابت کند؟
      وقتی که ۲ نفر کشتی گیر روی تشک میروند؛ همه میدانند که این دونفر برای «همنوازی» نیامده اند و باید؛ یکی از آنها؛ آن دیگری را به پیش مامانش بفرستد.

      http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2015/06/150625_mar_isis_harun_analysis

      برای این چند خطی که نوشتی .... چقدر بهت دادند؟

      حذف
  2. خوب بشوند.به خواست الله و جانشينس بر زمين ، البغدادي لبيك گفتن بد كه نيست ، تكليف هر مسلمان هست . صواب اين دنيا و أخرت مفتي مفتي كه نيست، مگر نشنيده اي كه از تو حركت از الله بركتت ؟
    هر جا دولت إسلامي بر قرار است انجا فردوس است. هر چه نباشد حشيش هست. و هر جا حشيش باشد انجا ديزني لند واقعي است. . راه فقط يك راه است ان هم راه خودت مي داني .

    پاسخحذف
  3. http://www.radiofarda.com/content/b22-syria-turkey-kobane-attacked-by-isis-again/27092997.html

    پاسخحذف
  4. آنهایی که خود را «کاویانی» میخوانند؛ یاد بگیرند:

    http://www.bbc.com/persian/world/2015/06/150626_me_attack_france_factory_isis_

    «ما کاغذ و ساختمان آتش میزنیم ولی از بینی کسی خون نمی آید .... ماهی دودی ها به زیر آب رفتند ....)
    یا خودتونو گول نزنید..... و یا فکر نکنید که «کژدم» ... خر است.
    کژدم؛ هر چه که باشد خر نیست.... حتی اگر صدها بیانیهٔ نصفه نیمه را «با افتخار» منتشر کند.

    فکر میکنم که همگان میدانندکه چه میگویم.

    پاسخحذف
  5. در سال ۱۳۶۲ بود که در رابطه با «کمین گذاری» به نیروهای «کومه له» آموزش میدادم. بسیاری از کسانی که در آن دورهٔ آموزشی شرکت داشتند؛ تا کنون یا در نبردها جان باخته و یا درگذشته و یا بازنشسته شده و یا سرخورده شده اند؛ زیرا «روسپی زاده های حکمتی» در آن دوره مانند موریانه به جان «کومه له» افتاده بودند و همین «عبد الله مهتدی» یکی از همان «دهاتی روشنفکرهای تازه مارکسیست شده و خودباخته در برابر حکمتیهای کونی» بود. ۴ سال پیش از عبدالله مهتدی در صفحهٔ فیسبوک کومه لهٔ زحمتکش شورشگر که زمانی به طنز گزنده آنها را اینچنین مینامیدم؛ از سرنوشت ۸ هزار پیشمرگهٔ دلاور سرزمین ماد پرسیدم و از از صفحهٔ فیسبوکشان؛ حذف شدم. (مانند بالاترین و آزادگی)

    این ویدیو را امروز دیدم و درد دلم تازه شد (پس هِی نپرسید که چرا عصبانی شده ای؟)؛ این ویدیو مربوط به سال ۲۰۱۲ است. این همان تاکتیکی بود که در سال ۱۳۶۳ تلاش میکردم تا به نیروهای «کومه له» آموزش دهم.
    «القاعده» (جبهة النصرة) ۳ سال پیش آنرا به اجرا گذاشت.
    «کومه لهٔ شورشگر زحمتکشان کردستان = اِوا خدا مرگم بده» میتوانست آنرا ۲۹ سال پیش؛ عملیاتی کند....؛ امّا «سهندی های حکمتی و کونی» با «لباسهای کُردی اتو کشیده و رخنه کرده در دفتر سیاسی» مانع آن شدند.
    فیلم را نگاه کنید:

    https://youtu.be/JZ-R6T8a7j8

    پاسخحذف
  6. چه بر سر سردارقاسم گل
    امد ؟
    ايا خامنه يى سردارسليمانى را بركنار
    كرده ؟
    دليل اين شايعه چيست. ؟
    ايا ناكامى هاى تاكتيكى
    در جنك سوريه بود يا
    احتمال كودتا عليه تيم
    سازشكار !! روحانى ؟
    ايا تاكتيك دخالت در
    هفت خاكريز ؛
    سوريه ؛ عراق ؛ يمن ؛
    لبنان ؛ افغانستان
    پاكستان و فلسطين
    نفس سپاه قدس را
    بريد ؟
    ايا حرف بركنارى
    قاسم سليمانى ؛
    ناپليون اسلامى
    هم به مذاكرات
    هسته يى ربط دارد؟
    گفته بوديم كه او
    نه رضا خان است
    و نه ال سيسى مصرى
    او قاسم گل يى است
    كه ميشود يواشكى
    دمش را چيد ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      مطالبی که از این شخص میفرستید؛ فقط اینرا بدانید که این شخص (منظورم شما نیستید) یک «شو مَن» است. خوب بلده هزارتا احتمال را به روش «فالبینها و کف بینها» پشت سر هم ردیف کنه. اینگونه «شو» ها مشتریان زیادی دارند.
      با عرق و کباب و یا آبجو و پسته خیلی می چسبه.... نتیجه اش هم یک «آروغ» بیشتر نیست.
      چند تا از «شو» هاشو دیدم. چنگی به دل من نزد.

      حذف
  7. كدوم شو من؟ لطفا بزاريد ما هم ببينيم،،،

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      این «شو من». ..... هر چقدر دلتان خواست؛ برنامه هایش را ببینید. «آبجو و پسته» و یا «کباب چنجه و عرق» یادتان نره.....

      https://youtu.be/tlH3jEGqRmA

      حذف
    2. ناشناس گرامی

      حالا دیدید؟ .... به دیدن های برنامه های این «شو مَن» ادامه دهید ...
      او هم فقط یک مادرقحبهٔ شو من است.
      نمیدانم چقدر پول در می آورد؟
      ولی میدانم که حتی «پشم خایهٔ رونالدینو» هم نیست.

      حذف
  8. كژدم گرامي سفارش كرده بودي كه حتما با عرق و كباب و پسته ووو ديده شود، منتظرم زمان عرق خوري برسد و عرق خورها خودشان را برسانند،،

    پاسخحذف
  9. اگر جییب پاسداران قرارگاه متوساین به خایه انبیا پرتر شود= نابودی امریکا.!!خودتان ببینید. به این مردم ابله امیدی نیست. http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%B2%D8%AF%D9%86-%D8%A2%D8%AE%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%A8%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D8%B2%D9%86-%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%AA%D8%A7-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%AC%D9%86%D8%AC%D8%A7%D9%84%DB%8C/g-18513929

    پاسخحذف
  10. تولید مشغولیت فکری برای الاغها از طرف «کونی فرزانه»:
    سکینه زندانی شد؛ عارفه به مرخصی رفت؛ ستوده ۹ ماهه شد:

    http://www.radiofarda.com/archive/news/20150627/143/143.html?id=27096351

    پاسخحذف
  11. NAY
    ............................................
    سخنان 4 شنبه آغا خامنه ای، بوی دبه کردن و جا زدن میداد... هم با دست پس میزد، هم با پا پیش می کشید

    از یه طرف جداً میخواد توافق بشه، از طرف دیگه تحریم ها فرصته!
    از یه طرف به تیم مذاکره کننده اطمنیان کامل داره، اینو همه بدونند، از طرف دیگه در کمال ناباوری، سوتی وحشتناک میده و میگه ، تعبیرات دیپلماسی را بنده خیلی بلد نیستم (تصورش رو بکنید، طرف تو عالیترین مقام دیپلماتیک یک کشور با سابقه داره پادشاهی میکنه، بعد دیپلماسی خیلی بلد نیست، اون هم تو یک جلسه بسیار بسیار مهم جلوی تمام زیر دستاش، بعد بصیرت هم داره)
    از یه طرف میگه ما بمب نمیخواهیم، فتوای حرام بودن میده، از طرف دیگه دست آوردش غنی سازی 20 درصده تو این سالها و باهاش رفته تو مذاکرات که بگه اراده کنیم، بمب هم میسازیم (چون حرکت غنی سازی از 20 درصد تا 90 درصد خیلی ساده است)
    از یه طرف تحریم ها ظالمانه است و پافشاری روی مبانی اعتقادی، رمز پیشرفته، از طرف دیگه میگه ما حاضریم امتیاز بدهیم
    از یه طرف میگه ما جوانان دانشمند و با اعتماد به نفس داریم، از طرف دیگه میگه مشکل اصلی کشور در میدان نبودن مرد عمله


    از همه فاجعه آمیز تر اینکه، اقتصاد مقاومتی راه حلشه، اما هنوز بعد از نزدیک 4 دهه از حکومت اسلامی، سخن از اما و اگر و باید و نباید، بطوریکه تازه وقتی تحریم شده اند دوزاریشون افتاده که باید یه فکری برای اقتصاد فشل نفت زده اشون بکنند

    باید

    البته وقتی که فرصت بدست بیارن، یعنی تحریم بشن!!!!

    تصور کنید تحریم ها تشدید بشه و بریم به سمت جنگ،

    چه فرصت خوبیه برای اینکه از اقتصاد نفتی دست بکشیم و رتبه 12 اقتصاد دنیار رو کسب کنیم

    ما میتونیم

    اما مرد عمل نداریم (تازه میگه ایستادگی هم باید بکنیم با این لشکر فشل و نا کار بلد)

    مشکل حرف درست زدن نیست

    مشکل مرد عمل نداشتنه، به ادعای آن جناب البته نه من

    به ادعای من، مشکل بوی قرمه سبزی کله هاست

    مشکل ایدئولوژی ناکارآمد و از دور خارج شده است
    و کوتاه اومدن از این دستاویز پوسیده، خودش به نوعی به فنا رفتنه، چه با توافق، چه بی توافق!

    پس چه بهتر توافق نشه، شاید این طناب پوسیده حالا حالا ها پاره نشد و ما اقتدار بزرگمون رو حفظیدیم

    شاید البته

    اگر بتونیم همچنان قصه های از جنس شب ببافیم
    و البته خریداری هم برای این قصه ها پیدا شد

    انشالله

    -----------------

    یادم رفت یک جمله بامزه دیگه رو هم بگم

    ایشون روی مدیریت جهادی پافشاری دارند که البته مدیریت جهادی، قدری پرت هم داشت مهم نیست!!!!! دقت کنید، قدری پرت، بعد در دولت محمود، بالع بر 800 میلیارد دلار پرتی داشتیم، پیدا کنید قدری پرتقال فروش را!!!!!!!!

    البته چون روی دریای نفت نشسته ایم ، ذخایر گاز مون، مثل ذخایر گاز معده امون بی پایان، معدن و منابع طبیعی که الی ماشالله، 800 میلیارد دلار در قیاس با این ثروت بیکران، قطعاً ناخن کوچیک هم محسوب نمیشه

    پس اقتصاد به پرت پرت نمیوفته، چون مدیریت جهادی داریم (یعنی همون نفت و گاز با جهد و کوشش روسی ها و چینی های عزیز، برامون استخراج کردن، دانشمندانمون هم که اعتماد به نفس دارند البته، بالاخره ازشون یه جایی مطمئن استفاده میکنیم تا بیکار نباشند)

    انشالله

    مدیرت چهادی رو عشقه

    پاسخحذف
  12. NAY گرامی
    ایران گربه نشان را دیگر فراموش کنید. نه مردمی که «ساکنین ایران» هستند؛ و نه آنهایی که قدرت نظامی و سیاسی را زیر سایهٔ خایه های پوتین و حزب کمونیست چین قبضه کرده اند؛ نه اپوزیسیون قلاّبی؛ هیچکدامشان لیاقت حتی پذیرفتن یک مسئولیت بسیار کوچک برای ساختن آینده را ندارند. پرسشهای مهم ذهنی آنها اینها هستند:
    ۱- شاه خیلی خوب بود... کاش می موند.
    من میگویم:
    مادر قحبه؛ ... شاه شما سرطان داشت و یکسال بیشتر نمیتوانست بماند..... بعدش چه؟

    ۲- انقلاب خوب بود ولی «دزدینش».
    من میگویم:
    مادر قحبه کجا بودی و کدام گوری خوابیده بودی که دزدینش؟

    ۳- خاتمی خوب بود.... منتظری هم خوب بود. میشد با آنها به جایی رسید.
    من باز هم میپرسم:
    مادر قحبه کجا بودی و کدام گوری خوابیده بودی که نشد به جایی برسی؟

    این «گربه» را فراموش کنید. ساکنان این گربه؛ «ساس ها» و «کنه ها» و «شته ها» و «کیرخواران درگاه ابیل فض» هستند.
    فراموششان کنید و مطمئن باشید که کسانی هستند که این سرزمین را «دوباره» تعریف کنند.
    «فرهنگ موالی گری» تنها فرهنگ واقعاً موجود در این سرزمین گربه نشان است.

    پاسخحذف
  13. کژدم گرامی انهایی که این رزمین را دوباره تعریف می کنند همان داعش هستند؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      داعش یک بازیگر است. مثل یک مهرهٔ شطرنج. مهره ها یا میکشند و یا کشته میشوند و یا «مات» میکنند و نگاه تماشاگران بر روی صفحهٔ شطرنج و مهره ها متمرکز شده است. آنکه در پشت پرده است و ظاهراً دیده نمیشود؛ «کاسپاروف» و «بابی فیشر» هستند.
      آنکه بیشتر تمرکز میکند؛ کمتر میبیند؛ زیرا با تمرکز بر روی بازی «مهره ها»؛ تصویر بزرگ را نمیتواند ببیند.
      «کاسپاروف» ها و «بابی فیشرها» را باید پیدا کرد.

      حذف
  14. «فرهنگ موالی گری» تنها فرهنگ واقعاً موجود در این سرزمین گربه نشان است..... وای کژدم جان همیشه توی خال می زنی. این کامنت اخریت خیلی با حال و کاملا درست و حرف حساب بود. بخصوص بند اخر. ملت ایران همان لیا قتشان موالی گری عرب است. ایران هم خیلی وقته تغییر جنسیت داده. و به عقد رسمی عر بها در امده. به همین خاطر شوهرش عربستان این اواخر از کوره در رفت و چشم زهره رفت. چون ایران خانم اخوندی موالی با قایم موشک بازی خیلی داشت رد می کرد. بلا خره هر چه باشه. شوهره دیگه. .. موضوع دیگه کژدم جان. تو دیگه هیچ چیزی دم دستت نیست که دائم من و صادق هدایت را مسخره می کنی. گناه ما چیست. چون موا لی نشدیم؟! اگر خیلی نا راحتی تا بروم ان عزیز را از توی قبر در بیاورم.و به پا بوس مکه برویم... کژدم جان یک چیز را فراموش نکن. خاور میانه نفرین شده است. اینقدر بلاهت از سر و رویش می بارد که با هزاران شمن و مبارزه و چگوا را بازی قابل درمان نیست. در کجای دنیا کسی می رود اخوند را بیاورد سوار خودش بکند. که ما ها کردیم. نکبتی از این بالاتر؟ اینها همان بلاهتی است که از سر و روی ما می بارد. انوقت بگو چرا فلانی خودکشی کرد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر «بوف کور» صادق هدایت؛ به عنوان یک مسئلهٔ «روانشناختی - فرهنگی» در رابطه با موضوعی به نام «شکست» و یا «رَوَند شکست درونی و فرو ریختن» مورد مطالعه قرار میگرفت؛ من (کژدم) هیچ مشکلی با آن نداشتم.
      مشکل این است که «بوف کور» به عنوان «آیین زندگی» ترویج میشود.

      وای به حال سرزمین «قبیله زاری» مانند ایران گربه نشان؛ که هزاران «انگل صفوی» و یا «عُمَری» بر آن حکم میرانند ... و آنکه را که میتواند برخیزد؛ با سیانور «بوف کور» مسموم سازیم.
      «بوف کور» توصیف راه «راهیان دیار پوسیدن در درون» است.
      ما به «چنگیزهای خونریز» و «آقا محمد خانها» و «طاهره ها» و «ژاندراک ها» نیاز داریم.
      پاسخ شمشیر؛ اگر شمشیر نباشد؛ پس حتماً «شکست استراتژیک» و دریده شدن تار و پودهای ساختار اجتماعی... یعنی «بوف کور» است.

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      زبان من از آنچه که در رابطه با تفاوت «فرهنگ نبرد» و «فرهنگ پوسیدن از درون» گفتم؛ فراتر نمیرود.
      نتیجهٔ ناب این سخنان این است:
      ۱- فرماندهان سپاه پاچاهارداران.
      ۲- همهٔ انگلهای صفوی بدون فرق گذاشتن میان آنها؛ به هر بهانه ای.
      ۳- همهٔ مادرقحبه های مدعي رهبری اصلاح طلبی (چه در درون میهن و چه در برون میهن).
      ۴- سید رضا دیبای خائن.
      ۵- همهٔ «کونی سکولارها»ی ... «مذهبی».... «نیمه مذهبی» .... «اندکی مذهبی» .... یا ... «سکولارهای غیر مذهبی».

      باید به کلام بسیار ساده و رسا؛ «کشته شوند».
      آیا مرد میدانی مانند «بابک» داریدم؟
      اگر نداریم
      پس عده ای خواهند گفت که: «کژدم فاشیست است»....«کژدم دیوانه شده است».... کژدم به آیین دیکتاتوری «زیر پوست دموکراسی خواهی» روی آورده است ... و دهها سخن دیگر ...
      ولی در عمل باید منتظر فروش خواهران و مادرانشان در بازارهای برده فروشی اسلامی در قرن بیست و یکم بمانند.
      خدای عزّ و جلّ آرزوهاشان را بر آورده کند؛ و با چشمهای پُف کرده از مشت و لگد؛ و تنهای کبود.... شاهد فروخته شدن کودکانشان در بازار برده فروشیها باشند.

      حذف
  15. مشکل این است که «بوف کور» به عنوان «آیین زندگی» ترویج میشود..... کژدم جان مگر هدایت بوف کور را برای ایین زندگی نوشت؟ بطور کلی منظور و مقصود هدایت از نوشتن بوف کور شکست استرا تژیک ایران به لحاظ فرهنگی در برابر فرهنگ عرب است.درست نقطه ای که ایران تغییر هژمونی می دهد و متلاشی می شود. اما و باز هم اما اقای کژدم جنا بعا لی و مبارزه ات در این چهارچوب اب در هاون کوفتن است. تو برای پیروز شدن یک راه بیشتر نداری و ان اقتدا به همان صادق هدایت است. در یک جامعه فلاکت زده مبارزه معنی ندارد. چون ابزار مبارزه را نداری. و مبارزه هم می شود مبارزه کور. بهترین راه مبارزه باز کردن چشم و گوش عقب افتا ده ه است.خودت که اشاره کردی به بیژن جزنی. جریان سیا هکل نماد خوبی برای مبارزه کور هست. چریکها پاسگاه را گرفتند و همان رو ستا یی ها انها را تحویل مقا مات دادند. و 30 نفر و بیشتر همه اعدام شدند. چون مردم نه می دانستند چریک چیست و نه می دانستند هدف انها چیست. باورت می شود من با خواندن بوف کور دین را شنا ختم. درد ما فعلا تفنگ دست گرفتن نیست. چون در فردای پیروزی یک جمهوری چسلامی دیگر متولد می شود. چشم ها را باید شست. جور دیگر باید دید. اگر هفتاد درصد ملت دین را بشنا سند و انرا کنار بگذارند. کار سامان می گیرد. همان کاری که هدایت می کرد. نه چگوارا. نتیجه کار چگوا را و فیدل را هم دیدیم. یک جمهوری چسلامی دیگر. نتیجه کار بلشویکها را هم دیدیم. پس اگاهی. تنها راه نجات ما انداختن طشت اسلام روی بام است تا مردم اگاه شده و بدنبال زندگی بروند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شما دارید تعداد پرسشها را بیشتر میکنید ولی همهٔ آنها را مانند «اسپرم» توی یک پرسش میریزید.
      اگر مسعود احمد زاده یک احمق بود؛..... بیژن جزنی به خاطر پیش بینی خود در «تاریخ سی ساله»؛ یک «خائن» است؛ زیرا را که او ظهور خمینی را دیده بود. لذا وظیفهٔ نخستین او «کشتن خمینی سگ تبار» (سیّد) بود. امّا پیروانش را به سمت «بازیچه شدن» برای این «سگ تبار بیسواد و نفهمیدهٔ ویرانگر سرزمینش» کشانید.
      من میگویم که صادق هدایت؛ «گُه خورد» که تجربهٔ شخصی خویش از «گندیدن از درون» را بر روی کاغذ آورد.
      آیا او آنقدر احمق بود که نمی فهمید که «الاغهای جوانی که جلق روشنفکری میزنند» و «مکُش مرگ ماها»ی ساکن ایران؛ چگونه کرمهای مستراحی هستند؟ .... امروز «هیپی» و هوادار «داریوش و اِبی» هستند و فردا «حزب اللهی های ولد الزنا» خواهند شد؟
      پس او «گُه» خورد که روند «گندیدن درونی» خویش را نوشت.

      حذف
  16. این «الاغ عثمانی» را که فکر میکند؛ با پذیرفتن نوکری پروژهٔ بسیار بزرگ و خارج از ژرفای کم عمق فهم او؛ در خاورمیانه سهمی خواهد داشت را بنگرید. این «الاغ عثمانی» فکر میکند که «مرکز هستی» است.... امّا نمیداند که سرش را روی به قبلهٔ «کیر خر» خواهند برید.
    «داعش» یک «سلاح مرگبار» است ... امّا یاری رساندن به این «سلاح مرگبار»؛ نشانهٔ «تصاحب» آن نیست .. بلکه کمک به «آتش گرفتن طویله هایی به نامهای آنکارا و استانبول» است.
    امّا خوشبختانه؛ «الاغهای عثمانی» به خاطر «درک سطحی در حد طبیعتشان»؛ مانند «الاغ فرزانه» به یک «درّه» سقوط خواهند کرد.
    سرنوشت رهبرانی که «الاغ طبیعی» هستند؛ یکسان است

    http://www.dw.com/fa-ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%BA%D8%A7%D9%86-%DB%8C%DA%A9-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D9%85%D9%84-%D9%86%D9%85%DB%8C%DA%A9%D9%86%DB%8C%D9%85/a-18544802

    پاسخحذف
  17. سلام کژدم عزیز کاملا میدونم که از حرف هایی که نشان قرتی بازی و سوسولی در اون باشه بیزاری ولی خاستم بگم که حدود یک سال و نیم پیش پیش وقتی تو سایت دیگربان در حال مطالعه بودم پای یکی از کامنت ها توسط شما نوشته شده بود به همراه ادرس وبلاگ شما.باید بگم که خیلی اونروز خوش شانس بودم که اون سایت رو باز کردم و نگاه شما به مسائل کلیت زندگی من رو تغییر داد برای همه چیز ازت متشکرم چیزهایی رو از شاگرد مکتب شمنی آموختم که به تنهایی هرگز قادر به دیدن اونها نبودم و تو چراغ راه بودی.ممنون

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. galaxy گرامی
      من هیچگاه نخواسته ام که خودم را تبلیغ کنم. خیلیها هم میگفتند که چرا اسم یک «حشرهٔ زشت» بر روی خودت گذاشته ای و بهتر است یک نام خوش آهنگ آریایی بر روی خودت میگذاشتی. من نام این موجود که در نظر من هیچ هم زشت نیست را ترجیح دادم.
      تمامی تلاش من نه تبلیغ نوعی از اندیشه؛ بلکه شیوهٔ اندیشیدن بوده است.
      زمانی که «شیوهٔ اندیشیدن» درست باشد؛ اندیشه ها «سیّال» میشوند. دگماتیسم از میان میرود و آنکه می اندیشد؛ تبدیل به «شکارچی پدیده های نو» میگردد.
      ما بدون آنکه متوجه باشیم؛ از همدیگر می آموزیم. امیدوارم که اطرافیان شما نیز نه اندیشه؛ بلکه «شیوهٔ اندیشیدن» را از شما بیاموزند.

      حذف
  18. کژدم میشه از دوست دخترهات بنویسی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اینگونه اسناد فوق محرمانه هستند و بعد از مرگ منتشر میشوند.

      حذف
  19. «باید مدل جدیدی در مقابل عربستان داشته باشیم»
    این سخن متعلق به یک «بادکنک پر از مدفوع» است. زیر پوست و پشم و پیل او به جز «مدفوع» چیز دیگری نمیتوانید پیدا کنید.

    http://www.digarban.com/node/22319

    ۲ سال پیش (حد اقل) گفتم که «سلطان بندر» «یک بازی ساز» است و «حاجی بادمجان» یک «بازیگر». آن هم نه یک بازیگر خوب؛ بلکه یک «دوندهٔ سرگردان».

    امروز از زبان خودشان بشنوید:
    امّا من به این «بادکنک پر از مدفوع» میگویم که برای ساختن مدلهای جدید؛ بسیار دیر شده است. زمانی که دشمن؛ صدها گام از تو پیش است؛ خیلی سخت است که حتی به پایش برسی و فکر پیروز شدن تنها در حد یک رویای دست نیافتنی خواهد ماند.
    اینگونه سخن ها نیز به درد همان وبسایتهای «تشتک نیوزی» میخورد که با این الدنگ مصاحبه کرده اند.

    پاسخحذف
  20. NAY
    ..................................
    مدیریت جهادی یعنی چی؟

    البته واضح و مبرهن است که مدیریت جهادی چیز خیلی خوبی است. چون آغامون گفته. البته بنده زیاد با تعبیرات آخوندی آشنا نیستم، اما چون ایشان هر چی میگویند درسته، فقط مرد عملی پیدا نمیشه تا عمل کنه (منظور اهل بخیه نه ها)، برای همین فرضیات ایشون هنوز بدیهی نشده!

    مدیریت جهادی یعنی پشت پا زدن به تمامی اصول مدیریتی مدرن اثبات شده و جواب پس داده و توکل به خدا و انشالله

    بنابراین، چون این مدیریت هنوز جواب پس نداده و مختص جمهوری اسلام و رهبر فرضانه اش است، اگر قدری پرت داشته باشه، مهم نیست، بالاخره کارها جلو میره، درست مثل این سالها که با دنده یک کارها جلو رفته!

    بنابراین، هر چی علم روز گفت که میتونی با دنده 7 برونی و سرعت نامحدود داشته باشی بیخیال، با یک دندگی هم میشه مشکلات مملکت رو حل کرد، فقط اونی که الان پرونده اش شماره 50 میلیون و خورده ای خورده تو دادگستری، انشالله با عمر نوح میتونه دادرسی بشه!

    بقیه هم بایستند تو صف، شاید خارج از نوبت، نوبتشون شد، همونطوری که هنوز نوبت محمود نشده!

    پس دلخوش به این مقدار نباشید که آب و برق را مجانی میکنیم، مسکن را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم.

    ما معنویات شما رو متعالی میکنیم

    جهاد اکبر، جهاد با نفس اماره است

    و آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند

    هیچ

    انشالله هسته ای هم حل میشه. بذارید فقط بهمون فرصت بدن. از 20 درصد تا 90 درصد را سه سوته میریم..... اونا که تو 20 درصد مات شدند، تو 90 درصد پشماشون میریزه... انشالله ... به خدا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. NAY گرامی
      «مدیریت جهادی»؛ هیچ ربطی به «انشاءالله و ماشاءالله» ندارد و بسیار امری جدّی و کاملاً جهادی است. ۳۷ سال جهاد سازندگی کردند. سطح آبهای زیرزمینی در حال رسیدن به مرکز کرهٔ زمین است؛ دریاچهٔ آذربایجان و چندین تالاب در اثر «مدیریت جهادی سازندگی» خشک شده اند. اکنون در حال «مدیریت جهادی سوریه» هستند و تقریباً ۷۰ درصد سوریه را شخم زده اند. قرار است تا سال آینده همه جای سوریه را به طور کامل شخم بزنند و
      به قول خمینی به این هم بسنده نخواهند کرد و «مدیریت جهادی» را به «یمن» کشانیده و در حال شخم زدن آنجا هستند.
      باز هم حتی به این نیز بسنده نخواهند کرد. بسیاری نیروهایشان را در سوریه و لبنان و عراق و یمن آموزش داده اند و کارخانه های موشک و «فلّاق» سازی نیز ۲۴ ساعته با ترمز بریده در حال کار هستند تا برای شخم زدن ایران آمادگی کامل داشته باشند..
      احتمالاً از سال آینده؛ پروژهٔ «مدیریت جهادی ایران» نیز کلید میخورد و «مدیریت جهادی سازندگی» به ساختن «گورهای دسته جمعی» (نوعی از مسکن مهر) روی خواهند آورد.
      «مدیریت جهادی» از زمان «محمد رسول الله اوّل» مُد شد و طبق مطلبی که چندی پیش توسط یکی از خوانندگان در بخش نظرات منتشر شد؛ «آغای چاه نورد» هم قرار است که در زمان ظهور مبارکش؛ «همهٔ جهان را مدیریت جهادی» بکند و جایی نمانده باشد که از طرف فرستادگان «الله رحمن و رحیم»؛ شخم نخورده است.

      حذف
  21. تشکر از نای nay . بیشتر بنویس حال کردیم. کاری که از دستمان بر نمی اید. حال و حکا یتمان شده داستان مخنث عبید! اینجوری، یعنی با این نوع نوشتن لا اقل به ارزش اغا و امام رمال گیر و متخصص خدعه و بقیه اعوان و انصار و بخصوص به ارزش اسلاب ناب و امام در ته چا هش پی می بریم . که همه نتیجه خیر و برکت قمبل فوت کردن و باسن را در هوا کردن است. باسن هایشان در هوا باد. و اجرشان مشکور. و گوزشان پر باد.

    پاسخحذف
  22. کژدم گرامی مدتها بود میخاستم سوالی کنم و آن اینکه از نظر من مبارزه اشکال گوناگونی داردو از همه نمیتوان توقع داشت فرود فولادوند یا کژدم یابهرام مشیری باشند. با شما آنجاییکه پته کسانی را که هدفشان محدود کردن مبارزه به نوع صلح آمیز آن میباشد روی آب میریزید بشدت موافقم واین تلاشتان را بسیار ضروری میبینم اما آنجا که تلاش فلان وکیل یا فعال حقوق بشر راکم ارزش میبینید وگاهی با کنایه تحقیرآمیز از کنار آن میگذریدرا درست نمیبینم.بطور مشخص تلاش نسرین ستوده برای لغو حکم صادره علیه خودش را بسیار مثبت میبینم.من این تلاش را با توجه به شرایط ایران بسیار ستایش هم میکنم.وتاکید هم البته میکنم که نه او و نه هیچ فعال حقوق بشری حق محکوم کردن مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی راهم ندارند.اگر لطف کنید و نظر خودتان را صریح بنویسید سپاسگزارم.من شخصأهر نوع مبارزه رو به جلو را در مخالفت با ارتجاع حاکم بر ایران مثبت وضروری میبینم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نخست آنکه من نظراتم را در «هنر جنگیدن»؛ سلسله نوشته های «سازماندهی برای جنبش سرخ»؛ «تدوین استراتژی»؛ «گفتگویی از نوعی دیگر»؛ فایل صوتی «ساختار شناسی» و چندین مقالهٔ پراکنده در رابطه با «تظاهرات سازمان یافته» و ... مطرح کرده ام.
      دوّم اینکه من اگر امروز در سراسر ایران «تظاهرات های وسیع» اتفاق بیفته آنرا نیز مبارزه نمیدانم. زیرا از نظر من «زمان» بسار مهم است. از نظر من اگر مردم فقط برای جنگ و گریز و کتک کاری بیرون بیایند؛ فقط خودشانرا مسخره کرده اند. اگر بیرون بیایند؛ باید به قصد فتح پاشگاههای شهربانی؛ و سپس پادگانها بیرون بیایند. بقیه اش تنها یک شوخی تراژیک خواهد بود. در فایلهای صوتی «مخملبافی و سازگاری»که در رابطه با جنبش ۸۸ بود؛ از همان نخست گفتم که به صورت مفتضحانه ای شکست خواهد خورد.
      کسی که برای شکست خوردن بیرون بیاید؛ همان بهتر که توی خانه بنشیند و خودش را برای روزی که به قصد پیروزی بیرون خواهد آمد؛ «آماده کند».
      خانم ستوده یک کار «فردی» انجام میدهد.
      من بارها گفته ام که «دشمن شناسی» بسیار مهم است.
      شما از کوروش حرف میزنید؛ فوری یک کوروش چفیه پوش برایتان حاضر میکنند و چندتا بچهّ کونی هم فوری «وبسایت فرزندان کوروش» برایتان میزندد. از جنبش مدنی حرف میزنید و چون میدانند که چون «طرفدار تساوی حقوق زن مرد هستید»؛ فوری «جندهٔ یواشکی» را برایتان علم میکنند.
      (دنباله در پایین)

      حذف
    2. برای پیش بردن «کرنش قهرمانانه» ؛ «جندهٔ افخمی» را سخنگوی دولت میکنند تا «حقوق بشری» دیده شوند. ریش بُزی میگذارند و هر مادرقحبه بازی که از دستشان برآید؛ برای «لوث کردن مسائل» انجام میدهند.
      مهم نیست که خانم ستوده به کاری فردی و شاید انساندوستانه میپردازد؛ مهم این است که اورا به موجودی «ویترینی» تبدیل کرده اند؛ «طبرزدی» هم همینطور و.... لذا با بکارگیری تاکتیک تولید «موجودات ویترینی» با شما بازی میکنند و به ریش همهٔ تان میخندند.

      ناشناس گرامی؛
      من اینجا کارم «افشاگری نیست». بلکه کار من ترویج «شیوهٔ اندیشیدن در بارهٔ مبارزه» است.
      از همهٔ اینها گذشته؛ شما میگویید که به همهٔ شیوه های مبارزه اعتقاد دارید. ولی به من نشان دهید که به جز ماجراهای «نسرین ستوده بازی» و امثالهم که از طرف وزارت اطلاعات هدایت میشود منظورم خانم ستوده نیست؛ بلکه تاکتیکهای رژیم برای تبدیل کردن «حقوق بشر» به یک بازی لوث شده میباشد. به جز اینگونه مسائل چه چیزی را سراغ دارید که بگویید هوادارش هستید و یا نیستید؟
      من هنوز هم فقط به همان شیوه های جنگیدن با بسیجیها و پاسدارها و همهٔ عوامل رژیم در «هنر جنگیدن» و مقاله های دیگر نوشته ام؛ وفادارمو
      کسی که به قصد کشتن انگلها و پاسدارها و بسیجیها و یا وارد آوردن زخمهای عمیق بر آنها بیرون نیاید؛ کسی که به قصد فتح پادگانها بیرون نیاید؛ بهتر است که برود تار و ستار بزند و یا به یکی از «خانقاه ها» پناه ببرد
      اگر ساکنین ایران؛ نمیخواهند مبارزه کنند. داعش به آنها یاد خواهد داد که چگونه مبارزه میکنند و چگونه میجنگند.

      حذف
    3. (ادامهٔ بالا)

      تا یک سال پیش؛ کثافتی به نام «انگل دانشمند» و عدهٔ زیاد دیگری از انگله؛ زیر بال و پر «انگل فرزانه»؛ هر روز در منبرها در رابطه «سنّی زدایی» و یا «تعداد شیعه ها را زیاد کنیم» و با چاشنی «لعنت بر عمر و ابوبک و عثمان» سخرانی میکردند.
      زمانی که داعش ظهور کرد؛ نخستین کسی که به خودش رید؛ «انگل حسن نصرالله» بود و فوری آدم فرستاد که این کثافتکاریها را جمع کنید و گرنه ما را قتل عام خواهند کرد. سپس انگل فرزانه به خودش رید و کثافتکاریها را جمع کردند و «انگل دانشمند» به «سوراخ مادرش خزید».
      میبینید که در برابر «داعش» از همان نخست؛ کم آوردند. قرشمال بازیهای «کوروش چفیه پوش» را نتوانستند؛ تکرار کنند. .... تو زدند.
      پس یاد بگیرید که این مادر به خطاها را چگونه میتوان به «تو زدن» واداشت.
      خانه های ۲۰۰ خانوادهٔ سپاهی و بسیجی را آتش بزنید؛ سرهایشان را ببرید و یا از روشهایی که در «هنر جنگیدن» گفته ام استفاده کنید؛ تا ببینید که چگونه رنگهای براق چشمهایشان «خاکستری» میشود و خاکستر مرگ بر روحشان پاشیده میشود.

      حذف
  23. اخه کژدم جان قربون شکلت اخه من نوعی که تا حالا چاقو دستم نگرفتم سر یک مرغ رو ببرم (حالا نمی گم دال بر خوب بودن من هست...نه!)ولی اخه چه جوری از من ترسو انتظار داری همون اول برم سر این کارها

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      مگه من شما رو میشناسم؟ مگه روی سخنم با شما بود؟ من فقط گفتم که موضوع خیلی «جدّی» است. یا بسم الله... یا برو بشین «خانقاه» و «هو» بکش.

      حذف
  24. خوب کژدم جان من و امثال من (که کم نیستیم)متاسفانه در جویی و فضایی تحت تاثیر والدین و جامعه بزرگ شدیم که دچار اعتماد به نفس کم و درگیر تنشهای زیاد بوده ایم به گونه ای ترس بر وجوه زندگی ما غالب شده است(ترس از اخراج..ترس از درگیری...ترس از...)شما یک راهکار عملی برای من نوعی در اینجا ارایه دهید ...اینها را گفتم که بهتر شرایط را درک کنید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      یک دوره ای به کلاسهای «بوکس» و یا هنرهای رزمی بروید. اگر در خیابان و کوچه و هر جایی دیدید که کسی لات بازی در می آورد؛ با او درگیر شوید و از هنرتان استفاده کنید.

      حذف
    2. به نظر شما با گذراندن نیمه اول زندگی (با در نظر گرفتن عمر مفید در ایران)چنین کلاسهایی برای من جواب خواهد داد؟!

      حذف
    3. حتماً جواب خواهد داد. شاداب تر؛ سرزنده تر؛ با اعتماد به نفس تر خواهید شد. درمان بسیار خوبی برای افسردگی هم هست (البته نه افسردگی پیشرفته).

      اگر خواستید با کسی درگیر شوید؛ با سخنرانی شروع نکنید (رجز خوانی ممنوع) تا به حریف رسیدید بزنید. سپس اگر سلاحی دارد؛ خلع سلاحش کنید. یک چیزی هم از او بردارید. آن چیز را به عنوان مدال طبیعی پیروزی در نبرد به گردنتان بیاویزید. هر بار به مدالتان نگاه کنید؛ اعتماد به نفستان بالا میرود. (شوخی نمکینم و بسیار جدّی حرف میزنم).

      اینهم هدیه ای برای شما:

      http://karzariran.blogspot.com/2011/03/blog-post.html

      پیروز باشید.

      حذف


  25. يحيی رحيم‌صفوی٬ مشاور علی خامنه‌ای: ایران آماده ورود مستقیم به جنگ در عراق است

    دیگربان

    يحيی رحيم‌صفوی٬ مشاور علی خامنه‌ای از ارسال پيام جمهوری اسلامی به گروه داعش برای آمادگی ورود به جنگ مستقيم با اين گروه در عراق خبر داد.

    آقای رحيم‌صفوی افزوده ايران اين پيام را پس از پيش‌روی نيرو‌های داعش به سمت شهر‌هايی که اماکن مقدس شيعيان در آنجا قرار دارد٬ ارسال کرده است.

    وی گفته آنها {داعش} می‌خواستند به سمت عتبات بيايند و به آنها پيغام داديم اگر نزديک اين اماکن در عراق شويد، خودمان مستقيم وارد ميدان خواهيم شد.

    رحيم‌صفوی با دفاع از دخالت ايران در درگيری‌های سوريه و و عراق هم گفته اگر تهران از دمشق و بغداد حمايت نمی‌کرد بايد در کنار مرز‌های خود می‌جنگید.

    پاسخحذف
  26. کژدم جان چرا پیشرفتهای علمی ایران رو قبول نداری. این دیگه دروغ نیست. ببین . معجزه قرن . یکمشت مهندس درپیتی -بسیجی بی بوته صنعت برق .ببین جه اختراعی کردن در خوزستان - احتمالن امریکا و غرب تمامشونو میدزدند و میبرن.. م رکورد ژدیم. رکورد. البته میدونم این لینک جاش اینجا نیست. اما خوب گفتم شاید یکم آمپر ها بره بالا بد نباشه. http://www.pyknet.net/1394/09tir/08/page/bargh.php

    پاسخحذف
  27. کژدم گرامی با سپاس از توضیحاتتان در باره شیوه های مبارزه باید اعتراف کنم که من هم در همه موارد طرفدار عمال خشونت علیه بسیجیان و خانواه هایشان هستم تا این حرامزادگان بفهمند که هزینه نوکری حکومت بیشتر از درآمد حاصله میباشد.اما باز هم برای عمومی شدن روند خشونت علیه بسیجیان به همان پیروزیهای کوچک مدنی نیز نیاز است تا اعتماد بنفس مردم نیز بالا رودهمانگونه که یکی از کامنتگذاران اشاره کرده بود وتازه همه اینها زمانی در درون کشور نتیجه میدهد که تداوم داشته باشند. دنبال نکردن «مدنی» احکام صادره و پذیرفتن آن باعث جری ترشدن این زنازادگان خواهد شد.اما اگر کسی مثلا قاضی صلواتی یا یکی از اعضای خانواده اش را به درک بفرستد هم به این روند کمک فراوانتری خواهد شد تا فقط اعتراض مدنی. از این بحث در این سطح بدیهی که بگذریم یاد یک جمله ناب شما در «گفتگویی از نوعی دیگر» می افتم که نوشته بودید تاانسان نماها در جوامع هستند همه تلاشها برای رسیدن به کمال فقط نوعی «بر زدن» ورقهای بازی خواهد بود و پیشرفت چشمگیری حاصل نمیشود(تا آنجا که حافظه ام یاری میکند). این جمله مثل یک پتک توی سر من خورده و همه جا از خودم میپرسم آیا پیشرفت نسبی جوامعی مثل آلمان مدیون چیست که چندین سال نوری با جوامع ما فاصله پیداکرده اند.آیا غلظت انسان نماها در این جامعه کم شده؟ این سلسله بحثهای شما که در نوع خود بسیار بینظیر بود اما کمی لااقل ناامیدکننده نیز بود که آیا ما همه آب در هاون میکوبیم؟ شاید برداشت من کمی غلط بوده از آن مباحث. به هر شکل ازشما بخاطر آن سلسله گفتارها سپاسگذارم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      اگر آلمانی ها و انگلوساکسونها و فرانسویها را میبینید که صدها سال نوری با ما فاصله پیدا کرده اند؛ به این خاطر است که زمانی که «جنبش بیداری» در اروپا آغاز شده بود؛ در ایران نیز «خواب زمستانی» توسط سلسلهٔ کثیف و انگل پرور صفوی آغاز شد؛ و گرنه تعداد انسان سانها از تناسب تقریبی همسانی پیروی میکند.

      حذف
  28. http://pyknet.net/1394/10khordad/20/page/sianur.php اینم یه گا رانتی محکم برای مردن! خوبی اش این است که هرکسی جانش از دست جمهوری چسلامی به لب رسیده. طی 15 ثا نیه بدون درد و خون ریزی به بهشت موعود رهسپار می شود. چون بشارت اسلام بر خلاف امام کذاب بشارت زندگی نبود. بشارت مرگ بود. و الحق چسلام عزیز در این سی و هفت سال دریغ نکرده است.

    پاسخحذف
  29. پاکستان از رئیس دیرینه اش که در خفا بود؛ پرده برداری کرد.

    http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1949291/%DA%86%DB%8C%D9%86%D8%8C+%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%B2%DB%8C%D9%86+%D8%B9%D8%B1%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%D9%BE%D8%A7%DA%A9%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86.html

    پاسخحذف
  30. کژدم خدا بسر شاهد است! دارم به ایین شمنی ات ایمان می اورم. وری گود. کله ات فابریک است. ولی هنوز با مشی مسلحا نه ات کنار نیامده ام . تا ببینیم.شاید اثار خیر و برکت ان هم نما یان شد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      ساکنین ایران آخرین شانس خود برای تغییر رژیم را در سال ۸۸ از دست داده اند. پس از آن نیز خاکستر نا ا امیدی بر آنها مسلط شده است. اکنون بادهای سهمگینی در حال شکل گیری هستند که در نوشتهٔ بعدی به آن خواهم پرداخت.

      حذف
  31. یکی از پیامدهای خشک شدن دریاچه ارومیه.اینم یه رکورد دیگه. فشار خون اقلن 5 میلیون نفرو با هم بالا بردن. شاید اینم یه سرگرمی برای ملت.. سرگرمی وحشتناک. به قیمت سکته کردن و مرگ صدها نقر بی گناه و بی خبر. http://www.iranpressnews.com/source/188469.htm

    پاسخحذف
  32. رئیس سابق سازمان انررژی اتمی رژیم گفت: سانتریفیوژها تا حدی کار خودشان را کردند و فرسوده و آسیب‌پذیر شدند. 30درصد در موقع خاموش شدن، 30درصد موقع راه‌اندازی و مقداری در حمل و نقل آسیب می‌بینند، یعنی عملاً نسخه‌ای که غربیها پیچیده‌اند برای ما نابودی تمام سانتریفوژهای موجود است.

    فریدون عباسی افزود: رآکتور اراک را بازطراحی می‌کنند تا عملاً ذخیره اورانیوم ما را صفر کنند. دسترسی که به آژانس داده بودیم نزدیک به پروتکل الحاقی بود آنها به‌دنبال بازرسی اتهامی هستند.یعنی همه چی مالید!!؟؟؟ 700 میلیادر دلار بگا رفت. بقول خوزستانیهای دلیر عزیز .خلاس.

    پاسخحذف
  33. این دیگه کژدمو بجرف میاره.http://farsi.alarabiya.net/fa/middle-east/2015/06/29/%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AF%D8%A7%D8%AE%D9%84%D9%87-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%88%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D8%A2%D9%85%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF.html

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      این خبر در جاهای دیگر هم منتشر شده است. ولی این تنها ترکیه نیست که میخواهد منطقهٔ حایل درست کند.
      اسرائیل و اردُن نیز در چنین فکری هستند.
      مگر پُر حرف تر از کژدم را نیز سراغ دارید که به حرف در آید؟
      کژدم همیشه حرف زده است؛ امّا زمانی حرف زده است که «حرفی برای گفتن داشته باشد».
      کژدم همیشه تلاش کرده است که بر آنچه که در گذشته اتفاق افتاده اند؛ «نبرد فرقه ای» نکنیم.
      روی به آینده داشته باشیم.
      یا
      نگوییم که تقصیر این بود و یا تقصیر آن دیگری بود.
      هرچه که اتفاق افتاده است ... مطمئن باش که تقصیر تو بوده است
      و ... نه ... «از ما بهتران» و «اجنّه ها».
      اگر این گربه نیز به باد رود؛ نه تقصیر «پدرت»؛ بلکه تقصیر تو است.
      معمولاً فرزندان؛ مسائل را از «آنجا» و «آنچه که هست»؛ پِی میگیرند.
      اگر پدرت «وا داد» و تو به جز «نفرین پدر» کاری نکردی...
      آنچه که اکنون وجود دارد؛ .... تقصیر تو است؛ و آینده میتواند نتیجهٔ «خیانت تو» و یا «فداکاری تو» باشد.
      خود را با «تقسیم گناه چه کسی بود؟» فریب ندهید. زیرا دشمنان شما هم همین را از شما میخواهند.
      آنچه که لازم است:
      شناسایی خیابانها و کوچه های کنونی؛ برای رسیدن به «داروخانه» است.
      آیا به دنبال «دارو» هستی؟ و .... یا .... «کسی که تو را بیمار کرد»؟
      حتی اگر آنکه «تو را بیمار کرد» را پیدا کنی؛.... به خاطر «حماقت خود» از «نیافتن دارو»؛ خواهی مُرد.

      حذف
  34. رفتن ظریف به تهران می تواند حکایت گر یک بزنگاه تاریخی برای نظام باشد. یعنی آنقدر تصمیم گیری مهم بوده است که ظریف جرات نکرده و یا در نامه و تلفن جا نمی شده و باید شخصا برای تفصیل ماجرا خدمت خ ر می رسیده است. آن هم با این همه ترس از جاسوسی و اینا که چار تا کلام حرف نمی توانند بزنند و می روند توی حیاط. این می تواند با گفتگوی تلفنی اوباما با پوتین در همان زمان معنا پیدا کند.حدس قریب نمی توان زد ولی این هم باز می تواند با تهدید بمب سنگر شکن پر معنا تر شود. خلاصه این است که ظریف به تهران رفته و گفته است آقا! این اره دو دم است که در اسافل منحوستان فرو رفته, بیرون بیاوریم یکجور و داخل کنیم یک جور دیگر. قربان اینها تهدید کرده اند تاسیسات را خواهند زد تحریم ها را هم ده برابر می کنند من نمی دانم من دلالم و آن که می خواهد پای ورقه را امضا بکند شما هستید ببینید می توانید به مفاد این قرار داد عمل کنید؟ ما اگر این توافق را بستیم آنوقت علی می ماند و حوضش. شما و این بازرسان و گرگان گرسنه و تقاضاهای نامشروع و خلاف شرعی که از شما دارند.فکرتان را بکنید تا فردا به من خائن نگویند. خیر ببینید آقا ما فقط برای چهارتا حق ماموریت این کار را قبول کرده ایم و مبادا فردا سر نماز جمعه خون ما را حلال بکنند. ما نه سر پیازیم و نه ته پیاز صلاح مملکت خویش خسروان دانند.این ریش و قیچی دست شما هر چی شما ببری ما همان را می دوزیم.
    خ ر هم عصبانی شد و در اولین سخنرانی اش هر چه از دهنش در آمد به آمریکا گفت و به ظریف هم گفت برو بگو برای مصرف داخلی گفته و جان کری هم باور کردو عینا واگو کرد!
    با این احوال توافق را امضا خواهند کرد و دور تازه ای از جر زنی شروع خواهد شد. مشکل اینجاست که کنگره آمریکا را قانع کردن دشوار است و جمهوری خواهان از همین حالا شمشیر ها را برای گفتگوی کریتیکال در مورد آن آماده کرده اند و مو را از ماست خواهند کشید و خیلی از مسائلی که کری قول داده برملا نشود بناچار در صحن علنی مجلس برملا خواهد شد.نتیجه این است که این یک توافق مطلوب برای خامنه ای نخواهد بود و حتما باید تمام انتظارات مجلس آمریکا را بویزه در 3 حوزه بازررسی ها و نحوه لغو تحریم ها و دانشمندان اتمی را برآورده سازد.شاید هم حقوق بشر هم جزو لایه های مخفی مذاکرات است که خامنه ای هم از دهانش در رفت و گفت.
    بگذارید حرف دلمرا بگویم من اگر جای خامنه ای بودم امضا نمی کردم مگر اینکه خودم را برای کناره گیری از قدرت آماده می کردم.تخم های او را در دستانشان گرفته اند و بد جوری فشار می دهند.این فشار در سخنرانی هایش مشهود است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      توافقنامهٔ جامع هسته ای؛ حتی در واقعی ترین شکل آن؛ یک «سراب» است.
      ماهها پیش گفتم که؛ توافق هسته ای را دیگر بی خیالش باشید؛ زیرا که ارزش خود را از دست داده است. از آن زمان دیگر حتّی یک سطر هم در این رابطه ننوشتم؛ مگر آنکه ناباوری مثل شما در این وبلاگ نسبت به شامورتی بازیهای هسته ای؛ دلبستگی نشان داده باشد. حتی خواندن یک سطر خبر هم در این رابطه اتلاف وقت است.
      داستان کسی که در حال مرگ است؛... با توافق و یا بدون توافق.... با مرگ پایان خواهد یافت.
      شما هنوز اعماق «شکست استراتژیک» را نمیشناسید.
      ایران هنوز در نیمهٔ راه این روند است. در پایان راه؛ چیزی برای گفتگو نخواهد ماند .... مگر سوگواری؛ سینه زنی؛ زنجیر زنی؛ خاک و خاکستر بر سر و روی ریختن.

      حذف
  35. کیان گرامی
    گفتم گفت؛ یک وبلاگ هرزنامه نویس مانند عبدالله شهبازی و دیگر بازوهای «سپاه سایبری» است.
    هیچ انسانی؛ برای غذا خوردن؛ به «مستراح» نمیرود.
    کسی که در «گفتم گفت» و یا وبلاگ «عبدالله شهبازی» و «رادیو فردا» و «پارس نیوز» و BBC به دنبال خوردن غذا برود.
    جز مدفوع چیزی گیرش نخواهد آمد.

    پاسخحذف
  36. من هرگز دوست نداشتم که اینگونه سخن بگویم. امّا اکنون ناچارم؛ زیرا همه را خواب گرفته است..... و ... مزرعه را آب گرفته است.
    غذا مایهٔ حیات و برای روبرو شدن با «آینده» است. آنچه که شما را به بازی «گربه با دُم خویش» بکشاند؛ هر چه که هست.... «غذا» نیست.
    «خبر» یعنی از «آینده گفتن». خبر یعنی از «طلوع خورشید» در نیمه شب گفتن. خبر یعنی از «غروب» در نیمروز گفتن.
    آنکه طلوع خورشید را در زمان طلوع گزارش میدهد؛ «تاریخ نویس» است.

    پاسخحذف
  37. به نوشتهٔ امروز این مادرقحبهٔ «دکتر پروفسور و کارشناس» نگاهی بیندازید؛ و با نوشته های پیشین او مقایسه کنید و «نوسانها»هایی را که دلارهای واریز شده در حساب بانکی اش؛ در نوشته هایش ایجاد کرده و موج میزنند را ببینید. آیا باور میکنید که حد اقل صدها هزار نفر از این «مستراح» به عنوان «رستوران» استفاده میکنند؟
    اگر اینچنین نبود؛ رادیو فردا؛ حتی به روی این «هرزه نویس» نگاه هم نمیکرد.

    http://www.radiofarda.com/content/f8-nuclear-talks/27104296.html

    پاسخحذف
  38. کژدم گرامی اگر این خبر درست باشدبگذارید خوانندگان وبلاگتان از محتوای آن با خبر شوند.
    https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/37-khabar/tahlil/15273-2015-07-02-09-13-20.html?Itemid=0

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نمیدانم این خبر صحت دارد و یا ندارد. امّا از آزمایشهای موشکی فوبو شاپی و اختراع جنگنده های فوق مدرن پلاستیکی و «تانگ فلّاق» و اختراع ماشین زمان و راداری که میتوان با آن با «امام چاه نورد رابطه برقرار کرد» .... اگر هم درست نباشد (از نظر آدرسهایی که در خبر داده شده است)؛ امّا طبعاً «غلوّ گویی» و «عربده سالاری» در رژیم صفوی؛ یک عادت است.

      حذف
  39. کژدم نگران شدیم کجایی؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      در حال نوشتن هستم. ولی باید بسیار سنجیده باشد.

      حذف
  40. چرا اینجوریه!! همه جا سکوته. انگار تو این گرما. همچی یخ زده. خبرها که یخ زده انگار.!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی منم حس شما رو دارم یک هفته هست همه چی خیلی منجمد شده و انگار همه چی را رکود گرفته حتی وبلاگ کژدم عزیز الان یک هفته هست مطلب جدید نزده!!

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      دنبال خبر بودید؟ با این خبر همهٔ کویر ها آباد میشن. خشکسالی کرهٔ شمالی هم درست میشه.
      بیا اینهم خبر ... فردا احتمالاً توی سازمان ملل برای سخنرانی دعوتش میکنند.

      http://www.bbc.com/persian/arts/2015/07/150702_l41_cinema_radan_apologies

      حذف
  41. درود کژدم جان،
    دو سالی می شد که از نوشه های شما دور بودم.
    خوب هستید؟
    چند روزی هست که نوشته های تازه تر شما را می خوانم. خوشحالم که خواننده های وبلاگ شما بسیار زیاد شده و درباره نوشته ها گفتگو می کنند.
    چند روز پیش یادداشتی برایتان فرستادم ولی نمی دانم رسیده یا نه.
    به قول گارسون کافه نادری: "چقدر حال همه ی ما خوب نیست امشب".
    این روزها و این شب ها چه اندازه دلگیر است بودن با آدمها. بدترین بخش داستان اینجاست که می بینی خودت هم از آنها هستی. اینکه "دیدن" بدانی یا ندانی ، گاهی چندان سودی در سوگ و غمی که به دلت افتاده ندارد.

    ممنون که هستید و می نویسید.
    شناخت

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شناخت گرامی؛ درود بر شما
      متااسفانه بدست من نرسیده است. اگر خواستید در همین بخش نظرات دوباره بفرستید و اگر خواستید که منتشر نشود؛ منتشر نمیکنم.
      سپاس وشادمان از دیدار دوبارهٔ شما

      حذف
  42. کژدم جان سلام. می گم اظهار کرده ای توافق غیر ممکن است. ولی ظاهر قضیه خلاف ان است. ایا به این گفته واقعا مطمئنی؟ اگر نوشته مفصل ات در موضوع جدید در این مورد نیست. لطفا همین جا توضیحی بده.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من کجا گفته ام که توافق غیر ممکن است؟ پس اینهمه امام حسن بازی و «پروژهٔ امام حسن» برای چه طراحی شده بود؟ من پس از ماجرای «یمن» گفتم که مذاکرات اتمی دیگر ارزشی ندارد. یعنی اینکه چه توافق بشود (هدف پروژهٔ امام حسن) و چه توافق نشود؛ به خاطر نتیجه های ویرانگر بازیهای کلانی که وجود دارند؛ دیگر ارزشی ندارد و تغییری در بازیهای کلان بوجود نخواهد آورد.

      حذف
    2. من بارها گفته ام که هیچ خط قرمزی برای رژیم انگلهای صفوی وجود ندارد؛ مگر «آبروی انگل فرزانه»؛ تا؛ به «گُه خوری» متهم نشود و «قهرمان بماند». همهٔ بازیهای «دول واپسان» نیز فقط برای همین است که «رهبر مخالف بود و ما مخالف بودیم» و همه اش تقصیر امام حسن روحانی پدر سوخته است. برای همین هم هست که اکنون میگویند بخشهایی از توافق نهایی «محرمانه» خواهد ماند.
      از طرف دیگر؛ حتی بعد از شیرینی خوران ظاهری؛ خواهید دید که بازی موش و گربه مدتها ادامه خواهد یافت.

      حذف
  43. درود دوباره،
    کژدم گرامی، ممنون از پاسخی که گذاشتید. یادداشتی که فرستاده بودم چند پرسش درباره خطاهای استراتژیک بود. فهمیدم که سرگرم نوشتن هستید پس پرسش هایم را به زمان دیگر واگذار می کنم که مرتبط با نوشته شما نیز باشد.

    سپاس

    پاسخحذف