۱۴۰۱ آذر ۲۲, سه‌شنبه

شکل گیریِ توفانی برون مرزی بر علیهِ رژیمِ شیعیانِ شنیعه

از آنچه که در بیرون از مرزهایِ ایران میگذرد؛ چنین بر می آید که توفانی سهمگین بر علیهِ رژیمِ شیعی در حالِ شکل گیری است. این توفان نیروهایِ سرکوبِ رژیم را در هم خواهد کوبید و از نظرِ موقعیّتِ روانیِ جامعهٔ ایران؛ بهترین زمینه برایِ خوشامد گویی مردمِ ایران به این توفان است. بخشی کوچک از نفرتِ فزایندهٔ مردم نسبت به اوباشانِ شیعه مسلکِ حاکم؛ در شکستِ تیمِ فوتبالِ «پوشک پوشِ فرزانه» به نمایش درآمد.این توفان میتواند ورق را به نفعِ مردمِ ایران برگردانیده و به «بن بستِ مبارزاتی» بر علیه رژیم پایان دهد.
در صورتِ ورودِ توفان به درونِ ایران؛ همهٔ مبارزین باید آماده باشند تا انتقامِ همهٔ قتلها و شکنجه ها و تجاوزها را از اوباشانِ رژیم بگیرند. آن دسته از «پُفیوزها»یی که خود را «اپوزیسیونچی» مینامند؛ با دیدنِ فورانِ خشمِ مردم؛ «عَر عَرِ حقوقِ بشری» برایِ نجاتِ اوباشانِ رژیمِ شیعی براه خواهند انداخت.
مردم باید گوشهایِ خود را بر رویِ این «عَر عَرهایِ حقوقِ بشری» ببندند و تا جایی که میتوانند؛ همهٔ اوباشانِ رژیم را به سزایِ خیانتهای و جنایتهایشان برسانند. در چنین شرایطی هرگونه جلوگیری از «فورانِ خشم و انتقامِ ملّی»؛ امری خائنانه خواهد بود.
مردمِ ایران یک «قتلِ عام» به این بی شرفهایِ صفوی مسلک بدهکارند.

کژدم

۱۴۹ نظر:

  1. میدانم که طبقِ فرهنگِ پوسیدهٔ «منتظرینِ ظهورِ مهدیِ چاهِ مستراح نَوَرد»؛ منتظر میمانید تا اگر این پیشبینی به واقعیّت پیوست؛ بگویید: «این مادرقحبه... بازهم درست گفت» و اگر درست نبود بگویید که: «دیدید که همه اَش کُسِ شعر میبافه؟».
    وظیفهٔ آنهایی که دِل در گروِ سرنگونیِ رژیم و «ریشه کَنیِ مالاریا» دارند این است که خود را برایِ چنین روزی که بسیار نزدیک است آماده کنند. نه اینکه «منتظران» بمانند.
    یک منبعِ بسیار آگاه؛ به صورتی بسیار غیرِ مستقیم که فقط کژدم میتواند آنرا بفهمد؛ این پیش بینی را تأیید کرد. این منبع؛ معمولاً حتّی با ایما و اشاره نیز؛ به چیزی اشاره نمیکند. امّا در رابطه با این پیش بینی؛ از «ایما و اشاره» گذر کرد و چشمهایش از حدقه در آمد. زیرا میدانند که کژدم؛ فقط یک «گُرگِ تنها» است و تنها سلاحِ او «آیینِ دیدن» است.
    منتظرِ «راست و دروغ بودنِ پیشبینی» نباشید.... حتّی اگر این پیش بینی اشتباه بود؛ آنرا به عنوانِ «موضوعِ مانُور برایِ آمادگیِ رزمی» به حساب آورید.... اینقدر «کُودَن» نباشید....
    آماده شوید.... آمادگی شما را از «جنگیدن در تاریکی» نجات میدهد.
    ما یک «قتلِ عام» به اوباشانِ «تشیّع شنیعه» بدهکاریم. فقط و فقط به این موضوع فکر کنید و «راههایِ ممکن» را کشف کرده و برایِ این راهها «طرّاحی عملیّاتی» پیشنهاد کنید.
    مجالسِ «دُورِ همی» و «پسته و آبجو و ویسکی و وُدکا» و «آروغهایِ شِبهِ سیاسی» را کنار بگذارید.....
    فقط و فقط برایِ هر سناریویی آماده شوید.
    این تنها وظیفهٔ واقعیِ شماها است.
    اگر شما آماده نشوید؛ کسانی که حتّی نامشان به ذهنتان نمی رسد؛ آماده خواهند شد..... لذا در فرداها نگویید که فلان و بَهمان شد و ذِهنِ تنبَلِتان نتوانست حوادث را هضم و جذب کُند....
    زیرا یک نفر در یک گوشه از کُرهٔ زمین به شماها گفت که چه چیزی در انتظار است و چگونه برایِ رویارویی با آن باید آماده شوید.
    مانندِ «شاگرد تنبلها» هرگز نگویید که: «کسی به ما نگفت»..... هرگز نگویید.
    زیرا به شما «گفته شد».
    حدّ اقل اینرا یک «مانُور» به حساب بیاورید.

    پاسخحذف
  2. https://tinyurl.com/y5r2cj75

    جو بایدنِ خرفت؛ به شدّت «جلق» زد.

    به «مانا نیستانی» بگویید که صحنه را به «تصویرِ گزنده» بِکِشَد.

    پاسخحذف
  3. طوفان های توییتری،طوفان های هشتگی،طوفان های محکومیت ها،طوفانهای حقوق مردم و....
    کدوم یک از این طوفان‌ها در نهایت قراره تو میدان مقابل اسلحه بجنگه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. توفانهایی که نام بُردید ارزشی ندارند. امّا میتوانند منبعِ آماری برایِ دیدنِ «فشارِ خونِ جامعه» باشند. ارزشی بیشتر از این ندارند.

      حذف
  4. سلام کژدم عزیز در یک کانال خبری یوتیوبی و فقط همان یک کانال که آنرا دنبال می کنم خبری به نقل از اکونومیست مبنی بر ارسال اورانیوم غنی شده از سمت جمهوری اسهالی به حوثی های یمن و افتادن آن بدست القاعده خواندم ولی هر چه جستجو کردم تاییدی بر آن ندیدم شما مطلبی در اینباره می دانید.زیر اعتقاد دارم این مانند یک بمب خبری همه چیز را تغییر خواهد داد.

    پاسخحذف
  5. این هم لینک آن کانال خبری https://www.youtube.com/watch?v=rmvJG1ikHFU&t=448s
    می گوید نیوزویک خبر داده و من به اشتباه اکونومیست تایپ کردم ببخشید

    پاسخحذف
  6. https://tinyurl.com/bdeuz2u9

    سلام؛ این منبع اصلی خبر است. میتواند یک «حدس» باشد و یا یک خبرِ درست. مانندِ زمانی که من (کژدم) از «عصایِ موسی» در یمن سخن گفتم. قرینهٔ این خبر را میتوان در انتقالِ قاچاقیِ بخشی از اورانیومِ غنی شده به «عُمّان» در چند سالِ اخیر و فروشِ آن از طریقِ «عُمّان» دانست که خبرِ درستی بود و رژیم نیز آنرا انکار نکرد.
    اگر این خبر درست باشد؛ نوشتارِ «عصایِ موسی» به حقیقت پیوسته است. و میتواند منبعِ اصلیِ شکل گیریِ «توفانِ برون مرزی» شود.

    پاسخحذف
  7. این نوشتار را در سالِ ۱۳۹۴ و به عنوانِ نظریّهٔ «عصایِ موسی» مطرح نمودم.

    https://kajdoum1.blogspot.com/2015/09/blog-post_10.html

    پاسخحذف
  8. شما هیچ خبری را که میتواند در شکل گیریِ حوادثِ آینده نقشی مهمّ داشته باشد؛ در وبسایتهایِ خبری پیدا نمیکنید. باید خودتان تلاش کنید تا این خبرها را کشف کنید. این همان کاری است که من(کژدم) میکنم.
    در بسیاری از موارد؛ بسیار درست در می آیند. در برخی موارد نیز اشتباه. امّا گذشته از درستی و یا نادرستیِ پیش بینی ها؛ شما را برایِ همهٔ سناریوهایِ ممکن؛ آماده تر می سازد. البتّه اگر منظورتان از «خواندن» فقط برای «جلقِ فکری» و «روشنفکر نمایی» نباشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. از امروز به مدّت یک ماه؛ در این وبلاگ باد خواهد وزید.
      نظر نیز نفرستید. زیرا نه خواهم خواند و نَه منتشر خواهم کرد.
      تا ببینیم که در این یک ماه چه خواهد گذشت؟!!؟؟
      تا یک ماهِ دیگر .... بدرود.

      حذف
  9. بیشتر از یه ماه شد .. زنده ای کژدم ؟؟

    پاسخحذف
  10. بیشتر از یک ماه گذشت. اینکه هنوز هم جنبش ملّی با یک رشتهٔ باریک به نازکیِ تارِ مو همچنان ادامه دارد؛ نشان از ارادهٔ ملّی برای سرنگونی رژیمِ کثیفِ تشیّع شنیعه دارد و جایِ بسی دلگرمی است. خروج پادگانهایِ اوباشانِ مسلّح رژیم نیز نشان از وحشتِ آنها از حمله به پادگانها و دسترسیِ مردم به سلاحهایِ گرم دارد.
    آنچه که حدودِ یک ماهِ پیش در رابطه با شکل گیریِ توفانِ برون مرزی پیش بینی کردم؛ آرام آرام در حالِ شکل گرفتن است و به همین دلیل نیز «شازده شومبولِ شورشی» باز هم پَر در آورده و مانندِ «گنجشک» به پرواز در آمده است تا دَری به تخته بخورد و به خاطرِ «قحط الرّجالِ حاکم بر جنبش»؛«حامد کرزایِ ایران» شَوَد.
    حرکتِ احمقانهٔ «من وکالت میدهم» برایِ تبدیل کردنِ «شازده شومبولِ شورشیِ بنی هاشمی» به «وکیل الملّه» برایِ ساختنِ «بازارِ وکیل» و «حمّامِ وکیل» کافی نیست و خروجِ پادگانها از «کشورِ تهران» نشان از «آینده ای خونین» دارد که هیچکدام از «وکالت دهنده ها»؛ خایهٔ ورود به این سنگلاخِ خونین را ندارند و دراز کردنِ دستِ گدایی به سویِ «جو بایدنِ خِرِفت» و «اُلاغ شولتز»؛ «شازده شومبول» را به «ناپلئون» تبدیل نخواهد کرد. زیرا «ناپلئون» مانندِ «بادکُنَک» نیست که با باد کردن به رهبر تبدیل شود. بلکه «ناپلئون؛ باید ناپلئون به دنیا بیاید».

    پاسخحذف
  11. بالاخره توانستم از حالتِ ناشناس بیرون بیایم.

    پاسخحذف
  12. آنهایی که به صورتی واقعی ارادهٔ سرنگونیِ رژیمِ شیعی را دارند؛ باید از بازیهایِ «توفان در فنجان» (وکالت میدهم) که «شازده شومبول» به راه اندخته است و دیّوسهایی مانندِ «علی افشاری» و «پیمان عارف» و سایر اپوزیسیونچیهایِ قلّابی از این مسخره بازیِ آشکار برایِ خود «مطلبِ موردِ بحث» (Talking Point) درست کرده اند تا بازهم به «اتلافِ زمان» ادامه داده و خود را «فعّالانِ خستگی ناپذیر» نشان دهند. تمامی این گفتگوهایِ قلّابی و بحثهایِ کلامی هیچ مسئله ای را حلّ نخواهد کرد و هدفِ اصلیِ همهٔ افرادِ درگیر در این «هَمهَمهٔ شِبه سیاسی» فقط ادامهٔ تظاهر به «انقلابی گری» است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شاید بیش از ۱۰ بار به «جوانانِ محلّه ها» هشدار دادم که فریبِ «شازده شومبولِ قرمساق» را نخورید که میگفت «در خیابانها بمانید.... اکنون خیابانها در اختیارِ شما هستند» و فکر نکنید که با حضور در خیابان میتوان رژیم را سرنگون کرد و اگر همینگونه ادامه دهید؛ خیابانها را نیز از شما میگیرند... و دیدید که چنین شد. «حضور» زمانی احساس میشود که نیروهایِ رژیم را به «عقب نشینی سنگین و تسلیم» وادار کند و دستهایِ خالیِ شما به «اسلحه» برسد و گرنه حضور در خیابان فقط برایِ شعار دادن؛ تنها نتیجه اَش «پاره شدنِ کفشها» و دستگیریها و شکنجه شدن برایِ «هیچ» است.

      https://www.youtube.com/watch?v=QE3yMEfpk6E

      واقعیّتها را نمیتوان با «آرزو» تغییر داد.
      «خواستن» به هیچوجه به معنایِ «توانستن» نیست.
      حتّی داشتنِ «اراده» نیز نمیتواند به شکستِ دشمن بینجامد.
      رژیم تنها زمانی سرنگون خواهد شد که ستونهایش آسیبهایِ سخت ببینند.
      ۱- ستونِ نخست؛ منابعِ مالیِ رژیم هستند.
      ۲- ستونِ دوّم؛ اوباشانِ مسلّحِ رژیم هستند.

      این ۲ ستون را ویران کنید؛ تا نتیجهٔ شیرینش را بچشید.

      حذف

  13. ۱- از مناطقِ مهم تا میتوانید دور شوید.
    ۲- به فکرِ ذخیرهٔ آذوقه و داروهای ضروری و وسایل کمکهایِ اولیّه و موادّ ضدّ عفونی کننده باشید.
    ۳- سربازانِ «خدمتِ اجباری» پادگانها و پایگاهها را تخلیه کنند. زیرا معلوم نیست که اهداف چه هستند.
    ۴- در صورتِ امکان سلاح تهیّه کنید تا بتوانید در برابرِ غارتها از خود دفاع کنید.
    ۵- در برابرِ انتقالِ تسلیحات به مناطق مسکونی تا میتوانید مقاومت کنید تا شما را تبدیل به گوشتِ قربانی نکنند و سپس نامتان را «شهید» بگذارند.
    ۶- ماسکهایِ ضدّ گازهایِ شیمیایی تهیّه کنید. زیرا اوباشانِ رژیم میتوانند برای تبلیغات؛ به مناطق مسکونی بمبهایِ شیمیایی پرتاب کنند.
    ۷- تا میتوانید به همسایگانتان کمک کنید.

    بخشی از نوشتار «برای شرایط جنگی آماده شوید2»
    صرفا جهت یادآوری

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما؛ لطفاً لینکه نوشتار را بفرستید.
      سپاس

      حذف
    2. https://kajdoum1.blogspot.com/2020/01/blog-post.html?m=1

      حذف
  14. امروز به نظراتی که در رابطه با سپردنِ وکالت به «وکیل الرّعایِِ شورشی و حمّام سازِ بنی هاشمی» منتشر شده اند نگاه میکردم.
    نظراتِ مخالفین و موافقین به یک اندازه احمقانه هستند.
    مخالفین «کونِ مبارکشان» را «جِر» میدهند که :
    (اِی وای.... اگر این «سوسک» را تأیید کنیم؛ به «شاهنشاهی» رأی داده ایم.)
    موافقین نیز «کونِ مبارکشان» را در کوچه ای دیگر «جِر» میدهند که:
    (اِی وای.... اگر به این «کوروشِ زمان» وکالت ندهیم؛ همهٔ خونهایِ ریخته شده به هدر خواهند رفت و تفرقه همچنان حاکم خواهد بود و رژیم شیعی همچنان استوار خواهد ماند).

    هر ۲ دستهٔ این «گاوان و خران»؛ نمیخواهند بگویند که «وکالت دادن و یا ندادن» یک مسئلهٔ «مِیدانی» نیست. همهٔ شان بر این طبل می کوبند که گویی «شازده شومبولِ بنی هاشمی» همان «امتحانِ اعظم» و «پُلِ صراط» است. این احمقهایِ بیکارهٔ یاوه سرا؛ برایِ اینکه همیشه در صحنهٔ «کُس شعر بافیِ انقلابی» باقی بمانند؛ این «سناریویِ احمقانه» را «قریب الوقوع» جلوه میدهند. در صورتی که این سناریو (وکالت دادن) هیچ «ارزشِ مِیدانی» برایِ سرنگونیِ رژیمِ شیعی ندارد. حتّی پُتانسیلِ سرنگونی را نیز در خود نخواهد پَروَرد. زیرا همهٔ این «مخالفینِ قلّابی» و «موافقینِ قلّابی»؛ در رابطه با «پروژهٔ مِیدانیِ سرنگونیِ رژیم» همصدا هستند. حال چه فرقی میکند که این «هم صداییِ اَخته» تبدیل به «یک صداییِ اَخته» شَوَد؟ چه فرقی دارد که یک «صِفر» را به ۱۰۰۰ ضرب کنیم و یا به ۱۰۰۰۰۰۰ ضرب کنیم؟
    نتیجهٔ نهایی در هر ۲ کوچه؛ همان «صفر» خواهد بود.
    چه فرقی دارد که «۱۰۰۰۰۰۰ سیب» نداریم و یا «یک سیب» نداریم. نتیجهٔ مِیدانی میگوید: «سیب نداریم».
    اگر خوانندگانی پیدا میشوند که «در هر صورت سیب نداریم» را می فهمند؛ خودشان را از این معرکه و شامورتی بازی بیرون بکشند و در فکر «چگونه میتوان سیب بدست آورد» باشند.

    پاسخحذف
  15. https://tinyurl.com/5y27wzu7

    این نوشتارِ کوتاه را با دقّتی بسیار بالا بخوانید و به لینکها و نامهایی که در این نوشتار هستند مراجعه نموده و تا میتوانید تحقیل کنید.
    آیندهٔ آنچه که «جامعهٔ انسانی» خوانده میشود را در آیینهٔ مطالعاتِ عمیقتان در بارهٔ این پدیده و گستره و عمقِ اثراتِ آن و همچنین جایگاهِ ایرانیان و سایر ملّتهایِ عقبمانده را در آینده ای نه چندان دور ببینید.
    فکر میکنم بخشِ مهمّی از دیدگاهها و آرزوهایِ کژدم؛ تا ۱۰ سالِ دیگر به اندازهٔ کافی جامهٔ عمل خواهد پوشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      بحث هوش مصنوعی پیش آمد، یک مشاوره هم بدید خیلی ممنون میشم.

      https://fa.m.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%87%D9%86%D8%AF%D8%B3%DB%8C_%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4

      یک « مهندس دانش» و متخصص در زمینه « طراحی سیستم های خبره» ( نرم افزارهای هوش مصنوعی) چه جایگاهی در آینده خواهد داشت؟
      برای امثال ما که به قول شما «بچه» و «گودوخ» هستیم( زیر 25 سال)، رفتن تو این مسیر میتونه آینده مون رو تضمین کنه؟ ( دست کم به حاشیه نریم)

      با سپاس از شما

      حذف
    2. درود بر شما
      بستگی به این دارد که آن «مهندسِ دانش»؛ چگونه مهندسی باشد؟ اگر یک مهندسِ واقعی با استعدادهای فراوان باشد؛ حتماً جایگاهِ شریفی در جامعهٔ آینده خواهد داشت.
      تنها کاری که من (کژدم) در اینجا میتوانم بکنم؛ دادنِ «سر نَخها» و «سَر تیترها» است و گرنه یا باید این وبلاگ را به «حزبِ سیاسی» و یا «اتاقِ فرماندهیِ جنگ» و یا «مدرسه» تبدیل کنم. من فقط سرفصلها را مطرح میکنم و آنهایی که میخوانند بنا بر استعدادِ خود میتوانند در آن مسیرها حرکت کنند.
      در همین مقالهٔ کوتاهی که در وبسایتِ رادیو فردا منتشر شده است؛ تخمین زده میشود که ۲۰ میلیون شُغل از میان خواهند رفت. امّا چه بسا ۳۰ میلیون شغل از بین برود. این تعداد شغلها چه بسا بیش از ۲ میلیارد نفر را پوششِ شُغلی میدهد. لذا معنی اَش این است که ۲ میلیارد نفر بیکار خواهند شد. بازهم یعنی اینکه قدرتِ خرید نخواهند داشت. باز هم یعنی اینکه بسیاری از تولیدات خریدار نخواهند داشت . و باز هم ........ و بازهم.....
      حال میتوانید بفهمید که فقط در عرصهٔ «تولید» و «مصرف» چه تحوّلاتِ بزرگی رخ خواهد داد. همین مسئله در عرصه هایِ دیگر نیز به شدّت تأثیر خواد گذاشت.
      بقیّه اَش را به خودتان می سپارم.

      حذف
  16. https://twitter.com/intothefab/status/1608152038591840258/mediaViewer?currentTweet=1608152038591840258&currentTweetUser=intothefab

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. لطفاً هیجان زده نشوید. اینها «هنر» نیستند؛ بلکه بازیهایِ گرافیکی هستند.
      در ۴۰ سالِ آینده؛ همهٔ پارامترها و معادله ها در عرصه هایِ اجتماعی؛ اقتصادی؛ سیاسی و نظامی و ..... گاهی آرام آرام و گاهی پُر سَر و صدا؛ تغییر پیدا خواهند کرد. زمانی که ترامپ به ساختنِ دیوار افتخار میکرد؛ میگفتم: «ناسیونالیسمِ آمریکایی در بهترین حالت؛ بیش از ۴ دهه دوام نخواهد آورد. گیرم که مرزها را به رویِ شپشهایِ خارجی بَستی.... با شپشهای داخلیِ آمریکا چه خواهی کرد؟»؛ در ۵۰ سالِ آینده «به حاشیه رانده شدگی» در عرصهٔ بین المللی به نقطهٔ جوش می رسد. هنر و موسیقی و سبکِ زندگیِ «Subhuman»ها به «گندابه» تبدیل میشود.
      همهٔ اینها را در جای جایِ این وبلاگ گفته ام.
      در اینجا بسیار خنده دار است که عدّه ای که خود را «اپوزیسیونچی» مینامند و هیچ برنامه ای نه تنها برایِ آیندهٔ ایران ندارند بلکه با مفهومِ «ملاقات با آینده» کاملاً بیگانه هستند؛ بر سرِ کلماتِ بیجان مانندِ سگهایِ هار به جانِ یکدیگر افتاده و تحفهٔ مشترکشان سیستمهایِ اجتماعیِ غربی است که خودِ این سیستمها نیاز به بازنگریهایِ عمیق و بنیادی دارند که بدونِ «تعریفِ دوبارهٔ انسان» و گذشتن از مرزهایِ «تعریفِ کُهَن از انسان»؛ به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود.

      حذف
    2. https://m.youtube.com/watch?v=bAORrEZJsaI

      حذف
  17. کژدم ایران که رهبرانش همون subhuman هاست ولی چین و آمریکا چه شکلی میخوان این بحران رو مهار کنن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آنها نیز پاسخی ندارند. زیرا بیش از آنچه باید به آینده فکر کنند؛ با همه چیز برخوردِ سیاسی میکنند. در جریانِ «ویروسِ طلایی» نیز دیدید که هم در کشورهایِ غربی و نیز در چین و روسیه از این مسئله به عنوانِ ابزارِ سیاسی استفاده شد.
      همهٔ حکومتها و حتّی رهبرانِ جنبشها میدانند که بخشِ بزرگی از «گونهٔ انسانی» به حاشیه رانده خواهد شد. امّا با این مسئله برخوردِ سیاسی میکنند. به عنوانِ مثال در آمریکا عدّه ای تنها راه را «سوسیال دموکراسی» میدانند و عدّه ای نیز پرچمِ «پاپیولیسم» را عَلَم کرده اند. در حالی که نه سوسیالیسم و نه سوسیال دموکراسی و نَه پاپیولیسم؛ پاسخهای شایسته ای نیستند. بحرانهایی که در حالِ رُشد هستند را نمیتوان با سیستمهایی که ۱۰۰ سالِ پیش طرّاحی شده اند حلّ و فصل کرد. زیرا آن ساختارها دیگر وجود ندارند که تا بتوان با معرّفی این سیستمها دردها را درمان نمود. تمامیِ حکومتها و احزاب فقط به فکرِ ماندن در قدرت و یا رسیدن به قدرت هستند. مهمّ ترین وسیلهٔ شان نیز دادنِ وعده هایِ دروغ به «به حاشیه رانده شدگان» و در صورتِ ناکارآمدیِ وعده هایِ دروغ؛ «سرکوب» است.
      از طرفِ دیگر پاسخهایِ شایسته دادن به مشکلاتِ زیربنایی؛ بسیار سخت است. زیرا میتواند امواجِ سیاسی و اجتماعیِ ویرانگری به دنبال داشته باشد.
      حدّ اقلّ به خاطرِ ۳ دلیلی که گفتم؛ هم حکومتها و احزاب دروغ میگویند و نیز مردم به خودشان دروغ میگویند.
      رشدِ دانش و تکنولوژی «پرده هایِ دروغها» را خواهد شکافت و چه بسا در آینده شاهدِ «خودکُشیهایِ دسته جمعی» نیز باشیم زیرا با رشدِ «به حاشیه رانده شدگی» و عدمِ تواناییِ گروههایی از مردم در یافتنِ جایگاهی شرافتمندانه در چنان جامعه ای به «خودکُشی» روی بیاورند.

      حذف
  18. کژدم زمان زیادی به فروپاشی حکومت‌ها، فرهنگ و مذهب گذشتگان نمونده.فقط دانش هست که میتونه نجات‌بخش انسان ها بشه.ایرانیان هم از قاعده مستثنی نیستند و بخاطر حماقت رهبران و ساکنانش زودتر وارد فرآیند تخریب و نابودی شدن و مطمئنا تلفات بیشتری هم قراره بدن.روزشمار فروپاشی جوامع انسانی شروع شده ولی حکومت‌ها برای حفظ کنترلشون سعی دارن جلوش رو بگیرن.

    پاسخحذف
  19. https://twitter.com/NaderEngheta/status/1617975355050196992?cxt=HHwWgIDU0eqAmvQsAAAA

    پاسخحذف
  20. در شرایط کنونی همه میدانند که نیرویی به نامِ «اپوزسیون» در میانِ «افرادِ مخالفِ رژیمِ شیعیِ حاکم» وجودِ خارجی ندارد. تنها چیزی که وجود دارد؛ گروههایی از «مگسها» هستند که هر گروهی بر رویِ یک «فضلهٔ موش» و یا «پِشگِل» و یا «فضلهٔ اُلاغ» و یا «جسدِ یک موشِ مُرده» نشسته و از این خوراکهایِ لذیذ لذّت بُرده و برای خودشان میزنند و می رقصند. فرهنگِ سیاسی - اجتماعی - سیاسی در میانِ این «مگس ها» همچنان بویِ گَندِ دروغ و عقبماندگی میدهد. چنان از دموکراسیِ حزبیِ غربی به عنوانِ «تنها راه» سخن میگویند که گویی همهٔ راهها بسته است و غیر از این تحفهٔ فرسوده و قدیمیِ غربی راه چارهٔ دیگری وجود ندارد. یا چنان از «سوسیالیسم» سخن میگویند که گویی «کُرهٔ شمالی» و «خوکِ چاقالو» را نمیبینند.
    به همین خاطر است که در میانِ «ایرانیان» هیچگونه «جذبه ای ریشه دار» ندارند. آنهایی نیز که ظاهراً با این گروه و یا آن گروه از «مگسها» همسویی نشان میدهند از رویِ «استیصال و درماندگی و یأس» است و فقط میخواهند از دستِ این رژیم راحت شوند. بخشِ بزرگی از این گروه از مردمِ ایران بارها در انتخاباتهایِ مهندسی شده؛ به اوباشانِ گوناگونِ رژیم رأی داده اند و اکنون نا امید شده و به فکرِ «تغییرِ رژیم» افتاده اند. امّا هیچ ایدهٔ درستی در رابطه با مکانیسمِ «سرنگونیِ رژیم» ندارند.
    اکنون «شازده دیّوسِِ بنی هاشمی» پس از دروغگوییهایِ چند ماهِ پیشِ خود (ایجادِ صندوقهایِ حمایت از اعتصابات)؛ بدونِ اینکه حتّی به رویِ بی شَرمِ خود بیاورد و از وعده ها و دروغهایِ گوناگونِ خود پوزش بخواهد؛ اکنون یک عدّه احمق را دورِ خود جمع کرده و میخواهد «وکیل الرّعایا» شده و با «مقاماتِ ارشدِ کشورهایِ غربی» به مذاکره بنشیند و به این بهانه میگوید: «اگر از من حمایت نکنید نمیتوانم مذاکره کُنم».
    این «بی شرفِ بنی هاشمی» و مگسهایی که به دُورِ او حلقه زده اند؛ میدانند که چیزی به نامِ «مقامهایِ ارشدِ تصمیم گیرنده» در سیستمهایِ غربی وجود ندارند و «تصمیها» از فیلترهایِ گوناگون و پیچیده ای عبور میکنند.
    ماجرایِ «مذاکره با مقاماتِ ارشدِ کشورهایِ غربی» تکرارِ همان کثافتکاریهایِ قُرمساقهایی مانندِ «سازگارا» و «مخملباف» است که ادّعا میکردند در حالِ «مذاکراتِ دیپلماتیک» با اتّحادیهٔ اروپا هستند و وظیهٔ «سبزاللهی هایِ احمق» این است که فقط «د خیابانها بمانند» و «عکس و فیلم» بگیرند. من (کژدم) نامی بهتر از «کثافتکاری های ناشرافتمندانه» برای بی شرمیهایِ «شازده دیّوسِِ بنی هاشمی» پیدا نمیکنم.
    اُلاغی به نامِ «مجتبی واحدی» نیز اخیراً برایِ حمایت از این حرکتِ «فریبکارانه»؛ اظهارِ فضله فرموده و گفته اند: «زود باشید رژیم را سرنگون کنید و گرنه ایرانی نخواهد ماند». امّا راه حلّی که ارائه میدهد (البتّه شرمگینانه)؛ باز هم حمایت از «مذاکرااتِ دروغین» به رهبریِ «شازده دیّوس» است. امّا سخنانی نیز در رابطه با «مگسهایِ نشسته بر رویِ فضله ها و پِشگلها» میگوید که درست هستند. امّا این سخنانِ درست دلایلی درست برایِ حمایت از «تکرارِ کثافتکاریِ مذاکراتِ دروغینِ سبزاللهی ها» در سالِ ۸۸ نمی توانند باشند. گویی که آشِ مَن در آوردی و احمقانه ای که مُخلّفاتِ آن با یکدیگر همخوانی ندارند و برخی از موادّ ضروری آن نیز فراموش شده اند و یا به سرنوشتِ «بابا وِلِش کُن» دچار شده اند؛ بپزیم.
    https://tinyurl.com/4yt9bfn9

    «ادامه دارد»

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هنوز هم که هنوز است؛ هیچ یِک از افرادی که مخالفِ رژیم هستند؛ این واقعیّت را نمیفهمند که کشورهایِ غربی و اسرائیل؛ نمیخواهند که این رژیم سرنگون شود و اسرائیل به همان اندازه که «قرمساقِ فرزانه» تشنهٔ «بقاء رژیمِ شیعی» است؛ میخواهد که این رژیم باقی بماند و «چمن زنی» را ترجیح میدهد. زیرا اهدافِ کلان تری را دنبال میکند. همهٔ کشورهایِ غربی نیز در همین فکر هستند. چین و روسیه نیز بقایِ این رژیم را ترجیح میدهند. البتّه هر یک از این حکومتها و دولتها دلایلِ ویژهٔ خودشان را دارند. امّا در رابطه با «بقایِ رژیمِ شیعی» اگر «یک صدا» نباشند؛ «هم صدا» هستند.
      لذا هرگونه ادّعایی در رابطه با «مذاکرات با مقامهایِ ارشدِ دولتها» یک دروغِ بی شرمانه است و نتیجهٔ اصلیِ آن «به بیراه کشاندنِ افکارِ مردم ایران» و اتلافِ وقت برای مبارزان و «دادنِ زمان» به «دیّوسهایِ شیعه مسلکِ حاکم» برایِ ماندن در قدرت است.
      همهٔ اینها را رژیمِ شیعی بسیار بهتر و با جزئیاتِ بسیار دقیقتری از «کژدم» میداند. زیرا کژدم بر رویِ جزئیات کار نمیکند. به همین دلیل است که رژیم از «عربده کشی» دست بر نمیدارد. زیرا مطمئن است.
      پرسش این است که آیا همهٔ راهها به بُن بست رسیده اند؟
      به نظرِ من «بُن بستِ اصلی» را باید در «عقب ماندگیِ فرهنگی» و«ساده لوحی» و «زودباوریِ نهادینه شده» در فرهنگِ مردمِ ایران جستجو کرد.
      بُن بستهایِ دیگر؛ حکومتهایِ مطرح در عرصهٔ بین المللی هستند.
      به نظرِ من زمانی میشود از «مذاکره با دولتهایِ خارجی» سخن گفت که بتوان «هژمونی» اعمال نمود. به این مفهوم که بتوان با داشتنِ دستاوردهایِ مهمّ در عرصهٔ مِیدانی؛ که بدونِ «یک صدایی» و داشتنِ «رهبریِ واحد» امکان پذیر نیست؛ به کشورهایِ تأثیر گذار فهمانید که: «با شما و یا بدونِ شما؛ ما در حالِ سرنگونیِ رژیم هستیم» و «میزانِ همکاریِ شماها» با مردمِ ایران؛ در آیندهٔ «روابطمان با شما» تأثیرِ بسزایی خواهد داشت و اگر اکنون از همکاریهایِ پیدا و پنهان با رژیمِ شیعی لذّت میبرید؛ در آینده به شدّت پشیمان خواهید شُد. زیرا کثافتکاریهایِ کنونیِ شما به هر دلیلی که باشند؛ در آینده نیز به همان دلایل پشیمان خواهید شد. از نظرِ من اینگونه رَوَندی را میتوان «مذاکره» نامید.
      بدونِ «اعمالِ هژمونی» چیزی به نامِ «مذاکره» وجود ندارد.
      پرسشهایِ دیگری که در دورانِ «مذاکراتِ واقعی» مطرح خواهد شد؛ «اهدافِ انقلاب» و «شیوهٔ حکومتی» هستند.
      همهٔ «مگسهایِ موجود» میخواهند خودشان را طوری جلوه دهند که گویی فوتوکُپی برابرِ اصلِ سیستمهایِ غربی هستند. یا خودشان را هوادارِ «فمینیسم» و «LGBT plus» معرّفی میکنند وکاسهٔ داغتر از آش میشوند؛ حتّی جنبشِ ملّی ایران را یک «انقلابِ زنانه» مینامند. در حالی که میدانند «جنبشِ ملّی ایران» بسیار فراگیر تر است و مسئلهٔ حقوقِ زنان فقط بخشی از آن است.
      این «مگسها» فکر میکنند که دولتهایِ غربی احمق هستند و «دروغ» را از «راست» تشخیص نمیدهند. امّا اگر این «مگسها» همهٔ اینها را میدانند و باز هم به «هیاهویِ دروغینِ مذاکرات» ادامه میدهند؛ نامی بهتر از «خائنینِ بی شرف» که در پِیِ «فریبِ مردم» هستند نمیتوان برایشان تصوّر نمود.

      حذف
  21. کژدم با کدوم قدرت میخواین به جنگ حکومت برین؟
    جوونی که حتی توانایی بکارگیری چاقوی آشپزخونه اش تو خیابون رو نداره چه جوری میخواد جلوی اوباشان مسلح دووم بیاره؟جنبش های مردمی رو باید جنبش شکارها و طعمه ها خطاب کنید.این افراد ارزشی بیشتر از غذاهای فست‌فودی برای نظامی ها ندارن.
    اساسا شکارچی بین اینا حضور نداره و بیشتر شباهت داره به تصمیم جمعی برای پایان دادن به زندگی.کسایی که خودشونو جلوی گلوله میزارن و احمقانه تصور میکنن محکوم کردنای شاهزاده شومبولی و حقوق بشر به سرنگونی رژیم منجر میشه.
    از سمت دیگه مردم بسیار آسیب پذیر و احمقن.براحتی فریب میخورن.با کوچکترین آسیب‌هایی که به زندگیشون وارد بشه تسلیم میشن و صحنه نبرد رو ترک میکنن.هیچ دیسیپلین خاصی ندارن و فکر نمیکنم توانایی انجام عملیات خاصی رو هم داشته باشن.سرمایه گذاری رو مردم از اولش کار اشتباهیه مگه اینکه بشه ازشون یه شکارچی سپاهی و بسیجی ساخت و مطمئنا کار آسونی قرار نیست باشه.
    خلاصه اینکه باید به این سوال پاسخ داد قدرت ما در مقابل حکومت چیه که میخوایم به نبرد باهاش بریم؟با احساسات کودکانه و غذاهای فست فودی نمیشه کاری از پیش برد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با نیروهایی دلیر و دانشمندی مثلِ تو و امثالِ تو.

      حذف
  22. تصور من اینه که پهلوی سرباز سازمان‌های امنیتی غربه و تمام فعالیتش توسط دستگاه های امنیتی بهش دیکته میشه و وکالت بازی‌ها،ققنوس و سندیکا و... تو اتاق های فکر دستگاه های امنیتی طراحی میشه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تصوّرِ شما به دردِ «جندهٔ زهرا» میخورد.

      حذف
  23. کژدم در مورد حمله به سفارت جمهوری آذربایجان نظرت چیه ؟؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. یک حملهٔ سازماندهی شده مانندِ حمله به سفارتِ عربستانِ سعودی.

      حذف
  24. https://youtu.be/1GtWAopOOdU

    پاسخحذف
  25. https://youtu.be/YSoSf3g44AE

    کژدم مطمئنید رامشتاین یهودی هستن چون تا جایی که اطلاع دارم جایی اشاره ای به پیشینه یهودی نکردن.موسیقیشون همیشه حس تازگی داره و بیشتر تابوها و نیمه‌ی تاریک جامعه رو هدف قرار میده.خود لیندمان هم آلبوم جداگونه داره که اونا هم زیباست.

    https://youtu.be/QWE_M0CX9So

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نامهایی که به «مان» و «بِرگ» ختم میشوند؛ نامهایی هستند که به «قومیّتِ یهود» اشاره دارند. امّا «دینِ یهود» و حتّی خدایِ قومِ یهود «یَهُوَه»؛ مختصّ قومِ «یهود» هستند. به همین دلیل؛ مذهبیهایِ یهودی؛ هیچکس به جز افرادی را که به «قومِ یهود» منتسب هستند را حتّی با گرویدن به «دینِ موسَوی»؛ یهودی نمیدانند و دینشان را تبلیغ نمیکنند. لذا اگر فکر کنید که هر کسی که از نظرِ «قومی» ؛ «یهودی» باشد؛ حتماً به «دینِ یهود» اعتقاد دارد؛ اشتباه است. گویی که هر کسی که «بلوچ» است؛ حتماً «مسلمان» است و هر کسی که «تُرکِ آذری» باشد حتماً «شیعه مسلک» است.
      «مسلمانها» و «شیعه مسلکها» از این پیچیدگی سوء استفاده میکنند و این دو مسئلهٔ جداگانه را به عنوانِ «این همانی» به خوردِ مردم میدهند. فکر میکنم که شما نیز در این تله افتاده اید و فکر میکنید که هر کسی که از قومِ یهود باشد؛ حتماً پیرو «موسی» و «تورات» است.

      حذف
  26. https://youtu.be/wYaMokb209s

    https://youtu.be/AScsOQ9cw-c

    پاسخحذف
  27. https://futurism.com/the-byte/students-admit-chatgpt-homework

    پاسخحذف
  28. راه حل شده موقت شما چیست؟
    فرض بگیریم تمام اپوزیسیون چی ها مطرح
    چه سنتی و چه معروف شده بعد این چند ماه
    حرف شما رو قبول کردند و نظرتان رو اجرا

    ما مردم چه در داخل و چه در خارج چه کنیم
    میپرسم چون خودم اگر گزینه کمک و حمله خارجی نباشه؛
    عقلم به جایی نمیرسه ...

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. راهِ حلّ میان مدّتِ من (کژدم) نوشتارهایِ ۱۸ گانه در رابطه با تشکیلِ «حکومتِ گذار» برایِ «ملاقات با آینده است».
      «راهِ حلِّ مِیدانی» من (کژدم) برای سرنگونیِ رژیم را درنوشتارِ «آتش» و در جای جایِ این وبلاگ میتوانید پیدا کنید. فقط اندکی زمان برایِ مطالعه میخواهد.

      حذف
  29. درود کژدم گرامی

    سپاس گزارم از شما که با وبلاگت باعث شدی از هر لحظه از زندگیم به هر شکلی که هست لذت ببرم
    با خوندن وبلاگ تان و شناختن خودتان و شناختن نیچه به من باعث شدین جهان رو همانطور که هست ببینم.

    من در نوجوانیم و ابتدای مسیر و پیام دادنم به شما فقط وقت شما رو میگیرد اما ممکنه در آینده فرصت سپاس گزاری نداشته باشم.

    این وبلاگ و مطالبی همانند «گفت گویی از نوع دیگر»با ارزش ترین دارایی نوجوانی من هست.

    نوشته ها و مطالب شما همانند «گفت وگویی از نوع دیگر» و لینک رادیو فردا که فرستادین و... بسیار برای من تاثیر گزار بود.

    همچنان که نیچه گفت در کوهستان کوتاهترین راه از چکاد به چکاد است؛ اما بهر آن تو را پاهایی بلند باید. گزیده گفتارها باید چکادها باشند و آنان که روی سخن به جانبشان است ، تنومند و بلند بالا.

    سپاس

    پاسخحذف
  30. https://futurism.com/the-byte/openai-replace-entry-level-coders-ai

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. خوانندگان گرامی
      لینکهایی که از طرفِ خوانندگان فرستاده میشوند را برایِ رعایتِ احتیاط با جستوگرِ TOR باز کنید.
      قصدِ توهین و یا زدنِ اتّهام ندارم. فقط مواظب باشید.

      حذف
  31. تسلیم شدن در برابر حق نه ضعف است نه انفعال. برعکس، چنین تسلیم شدنی قوی شدن است به حد اعلی. انسان تسلیم شده سرگردانی در میان موج‌ها و گرداب‌ها را رها می‌کند و در سرزمینی امن زندگی می‌کند.

    پاسخحذف
  32. پس از گذشتنِ بیش از ۲ ماه؛ آیا می بینید که وقتی کژدم گفت: «انقلاب مُرد؛ ... انقلابی دیگر باید» درست بود؟ آیا فکر کردید که چرا چنین شد و کژدم بسیار زودتر از آنی که حتّی به فکرتان برسد؛ «مرگِ انقلاب» را حتمی دانست؟
    چرا کژدم توانست؟ چرا شماها نتوانستید؟
    اینکه کژدم توانست؛ خارج از بحث است. زیرا کژدم فقط «گُرگِ بیابان» و «یِکّه و تنها» است. امّا شما ها «بسی بسیاران ها» هستید و «لَپ تاپاله هایتان» هرگز خاموش نمیشود و در همهٔ مستراحهایی که «فوروم» نامیده میشوند ... همیشه یا در حالِ «استفراغ کردن» هستید و یا در حالِ «بلعیدنِ استفراغهایِ دیگران».
    این است فرقِ «کژدم» با «شماهایِ بسی بسیاران ها».
    اگر رازِ این «فرق داشتن» را بفهمید؛ ایمان دارم که از دار و دسته هایِ «بسی بسیاران ها»(Subhumans) خارج شده و به «گُرگهایِ تنهایِ بیابان» تبدیل میشوید.
    آیا میخواهید که در همان مَقامِ «استفراغ لیسان» بمانید و احساس کنید که خیلی میفهمید؟
    یا اینکه می خواهید به ارتفاعی بالاتر برسید و بر صدایِ بلندِ «وِز وِزِ مگسها» پایان دهید؟
    اینکه «لیندمان» یهودی است و یا نیست؛ مشکلِ اصلیِ فکریِ شماست؟
    آیا به آنچه که سالهایِ درازی است که با نامِ «Contemporary» از آن یاد میشود؛ فکر کرده اید؟
    آیا میبینید که آنچه «Modernism» و «Postmodernism» نامیده میشدند؛ اکنون همگی به «Contemporary» تبدیل شده اند؟
    آیا حالتان از «Contemporary» به هم نمی خورَد؟

    پاسخحذف
  33. از خودت قدیس تنها نساز کژدم.تحمل انتقاد که نداری و تبدیل به آیینه ی فحش نما شدی.هر چه بگیم با فحش به خودمون برگردونده میشه.پاسخ خودتون هم تا الان غر زدن پشت سر اوباشان و ولگردها بوده.
    حدس من اینه شما وارد دوره ی فرسودگی جسمی و ذهنی شدین ولی توان پذیرش این موضوع رو ندارین و به هر نحوه ای شده با کلمات سعی دارین ازش فرار کنین.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تحمّل انتقاد دارم. امّا تحمّلِ تکرارِ مکرّرِ «کُس شعر بافی» را ندارم.

      حذف
  34. تا وقتی که چرایی یک قضیه رو توضیح ندین دنبال چگونگیش نگردین.احساسات و هیجانات فقط تو کوتاه مدت شاید بتونن کمی انگیزه برای نبرد ایجاد کنن تو بلندمدت شکست حتمیه.
    شما تو زندگیتون شاهد خیانت،دروغگویی و بیشرافتی تا اون حدی که من بودم نبودین وگرنه میدونستین این حکومت زاییده شده از درون همین شیعیان هست و فاصله ای که بین مردم و حکومت متصور میشین فقط یه دروغ شیرینه.
    در نهایت گیریم که ملاقات ما،ملاقات دو تن از فرزانه ترین انسانهای تاریخه.با گفت و گو و بازی با کلمات چه کاری میخوایم از پیش ببریم؟کلمات متعلق به فیلسوف ها و سیاستمداراست که مردم رو فریب بدن(ابزار اصلی شارلاتانها)مطمئنن باشین آیندگان با تکنولوژی‌هاشون به زبان های امروزی ما و شیوه ی صحبتمون هم خواهند شاشید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. با این جمله که گفتید: (این حکومت زاییده شده از درون همین شیعیان هست و فاصله ای که بین مردم و حکومت متصور میشین فقط یه دروغ شیرینه.)..... کاملاً موافقم.
      امّا با این جملهٔ شما که گفتید: (مطمئنن باشین آیندگان با تکنولوژی‌هاشون به زبان های امروزی ما و شیوه ی صحبتمون هم خواهند شاشید.) مخالفم.
      در آینده؛ «تکنولوژی» نیست که به «گذشتگان» خواهد شاشید. تکنولوژی آفریدهٔ همهٔ آنهایی که در گذشته زیسته اند نیست؛ بلکه بخشِ بسیار کوچکی از «گذشتگان» آفرینندگانِ «علوم» و «تکنولوژی» بوده اند. بقیّهٔ «گذشتگان» مانندِ همانهایی که امروزه میبینید؛ «Subhuman» بودند.
      پیشرفتِ سرسام آورِ تکنولوژی در مرحلهٔ نخست به «Subhuman»ها خواهد شاشید. به همین «خرده فرهنگهایِ Contemporary» نگاهی بیندازید که رویِشِشان از رویِشِ قارچها نیز سریعتر شده است.
      این تعداد از «خرده فرهنگهایِ Contemporary» در دورانِ حاضر؛ نشانهٔ تقلّایِ دیوانه وارِ «Subhuman»ها برایِ ادامهٔ «بقا» است و میتوان این تلاشهایِ گسترده را «فرهنگِ تلاش برایِ زنده ماندن در محیطی مسموم» (مسموم از نظرِ آنها) نامید. به همین خاطر بیش از ۴ راه در پیشِ روی نخواهند داشت:
      ۱- تلاش برایِ بازگشت به گذشته از طریقِ جنگیدن با آینده (که امکان ندارد).
      ۲- تلاش برای یافتنِ جایگاهی شرافتمندانه در جامعهٔ آینده (که امکان ندارد).
      ۳- پذیرفتنِ جایگاهِ «ناشرافتمندانه» که اکثریّتِ آنها اجباراً به آن تَن در خواهند داد و شاهدِ رشدِ سرسام آورِ «گروههایِ مافیایی» و «کارتلهایِ جنایتکار» که فرمانروایِانِ (پادشاهان) دنیایِ «ادامهٔ زندگیِ ناشرافتمندانه» خواهند شد.

      اینها آرزوهایِ من (کژدم) نیستند. من فقط این آینده را به روشنی میبینم. امّا موجوداتی مانندِ شما فقط زمانی این آینده را خواهید دید که بخشی از آن به «تاریخ» پیوسته و بخشِ مهمّ تری از آن به صورتِ «حال و هوایِ زمانِ حالِ» تبدیل شده باشد. یعنی اینکه زمانی خواهید دید که بسیار دیر شده است.
      ۴- خودکُشیهایِ دسته جمعی که در ۲ تا ۳ دههٔ آینده شاهد رویِش و گسترشِ آن خواهیم بود و تعدادِ مُشتریانِ «کافکا» و «صادق هدایت» به شدّت گسترش خواهد یافت.

      این آیندهٔ موجوداتی مانندِ شما و موجوداتِ امثالِ شما است.

      حذف
  35. کژدم به نظر میاد هر چه بهایی ها یا بابی ها دیده و گفته اند در حال عملیاتی شدن هست. دستار کردن اخوند ها باز گشت پادشاهی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آنچه که بهائیّت مینامید؛ توسّط یک مَردَکِ خرافاتی به نامِ «میرزا حسینعلی نوری» و با به عاریه گرفتنِ فرامینِ «باب» و حفظِ پوستهٔ «شیعی مسلکی» به نامِ «دینِ نوین» «وصله پینه» و ارائه شد و به همان اندازه خرافی است که در «حلیةالمتّقین» شاهدش هستید.
      امّا در رابطه با «بابی ها»؛ باید بگویم که «امواجِ مردمی بودند» که با ظهورِ «باب» و گشوده شدنِ «دروازهٔ نوین» از آن دَر وارد شدند. اگر فکر میکنید که همهٔ «بابی ها» مانندِ «باب» و یا «طاهرهٔ همیشه قرّةالعین» بودند سخت در اشتباهید.
      زمانی که دَری باز میشود؛ هر جانوری میتواند از آن دَر وارد شود. «بابیهایِ کنونی» که هیچ بویی از «باب» نبرده اند و و غرق در خرافات هستند و همچنان در «تقیّه» به سر می برند؛ از همانهایی هستند که از نظرِ «خرافه باوری» دستِ کمی از «مسلمانان» و «شیعیان» و «بهائیان» و «یهودیان» و «بودائیان» و «هندوها» و «مسیحیها» ندارند.
      رهبرانِ «بهائیّت» به همان اندازهٔ «قُم و نجف» و «واتیکان» و «گوروهایِ هندو»؛ فاسد هستند.
      تصوّر شما کاملاً اشتباه است. بهایی ها نیز مانندِ مسلمانها و شیعه ها و یهودیها چنین تبلیغ میکنند که همه چیز در قرآن و تورات و تلمود و ... پیش بینی شده است. امّا همهٔ رهبرانشان نشان داده اند که حتّی از پیشبینیِ ساده ترین مسائل عاجز بوده اند و زمانی که پیشبینی و یا برنامه ریزیهایشان غلط از آب در آمده و ماننِ «تُفِ سربالا» بر پیشانیشان فرود آمده است گفته اند: «بداع حاصل شد» (یعنی نظرِ الله عَوض شد).
      میرزا حسین علی نوری که خود را «مَن یظره الله» نامید؛ برایِ موروثی کردنِ «قداست» در خانوادهٔ خود «عبّاس» (ملقّب به عبدالبهاء) را جانشینِ خود کرد و در فکرِ ساختارِ «واتیکانِ جدیدِ خود» (بیت العدلِ اعظم) بود و قرار بود که پس از «عباّس»؛ نوهٔ دُختریِ او معروف به «شوقی افندی» این سازمانِ مرکزیِ دینی را بسازد و خودش نیز «ولی امر» (همان مقامِ امام در نزدِ تشیّعِ شنیعه - مُلهِم به الهاماتِ الهی = وحی) و رئیسِ «بیت العدلِ اعظم» باشد و «ولایتِ امر» نیز در سُلالهٔ او (شوقی افندی) تثبیت شود. امّا چیزِ عجیبی رُخ داد و «شوقی افندی» قادر به تولیدِ فرزند نبود (نازایی). این مسئله پس از مرگِ «شوقی» به یک بحرانِ بزرگ و انشعاب هایِ گوناگون تبدیل شد که با سرکوبهایِ روانی و اجتماعی و مَدَنیِ منشعبین توسّطِ بخشی از آنهایی که به «بیت العدل» چسبیده بودند؛ فروکش کرد.

      لذا مزخرفاتِ «نوستر آداموسی» را فراموش کنید.

      اکنون در آستانهٔ ورودِ جهان به «عصرِ Ai» هستیم.
      بحرانهایِ آینده بسیار بزرگتر از آن خواهند بود که توسّط شماها و یا «شازده شومبولهایِ دیّوس» حتّی «حدس» زده شوند.... چه رَسَد به ارائهٔ «درمان».
      آغازِ ورود به «عصرِ Ai» با «کُر کُری خواندنِ فسیلها» که هنوز باور ندارند که «مُرده اند» همراه است و همگیِ شماهها بخشی از این «جامعهٔ فُسیلها» هستید.

      حذف
    2. در ادامه باید بگویم که «بهائیان» تا چند سال پیش از مرگِ «شوقی افندی» (ولی امرالله)؛ مانندِ شیعیانِ شنیعه در مراسمِ کشته شدنِ «حسین» به سینه زنی و زنجیر زنی می پرداختند و «شوقی افندی» اقدام به اعلامِ «عصرِ انفصال» کرد. به این معنی که «بهائیّت» باید از «مراسمِ شیعه گری» جدا شود و گرنه هرگز به عنوانِ «دینِ جدید» پذیرفته نخواهد شد و به صورتِ یک «فرقهٔ شیعی» شناخته خواهد شد. پس از این دستور بود که بهائیان «سینه زنی و زنجیر زنی» را کنار گذاشتند. اگر دوستانِ «بهایی» دارید و یا خودتان بهایی هستید؛ کتابِ «ایقان» را پیدا کرده و بخوانید و ببینید که «میرزا حسینعلی نوری» تا چه حدّ «ذوب شده در خرافاتِ تشیّع شنیعه» بوده است.

      حذف
  36. امروز ۲ «پُرسشِ هوش» دارم. لطفاً اگر پاسخی دارید در زیرِ همان پرسش پاسخ دهید.
    سپاس

    پاسخحذف
  37. پرسش هوشِ نخست:

    چرا رادیو اسرائیل با تمامیِ قوا برای «شازده شومبول» تبلیغ میکند؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شازده به همه ی طرف های نبرد کون می‌دهد ولی ظاهرا نسبت به روس‌ها و برادران سپاهی اش دچار عقب‌نشینی شده و درخواست استراحت موقت کرده و در آینده ی شاهنشاهیش از باب تقیه جبران می‌کند.نوابغ اسرائیلی هم به این درک عظیم رسیدن که بالا رفتن از کیر پوتین و اوباشان اطرافش منجر به بهبود شرایط نمی‌شود و به جلق زدن به شکل گذشته با ج ا و اپوزوسیون تخمیش روی آوردن.

      حذف
    2. دو دلیل می تواند داشته باشد.
      دلیل نخست : در راستای حفظ رژیم و ادامه سیاست چمن زنی، به کژراهه بردن مردم با استفاده از شازده شومبول. به این صورت که "ببینید مردم شازده شومبول خیلی مهم است و ما هم از ایشان حمایت می‌کنیم، پس شما هم به حرف های شازده شومبول گوش کنید"
      و همچنین خود را به عنوان دولتی که به دنبال سرنگونی رژیم است نشان دهد و همچنان از در دوستی وارد شود ( با مردم) و محبوبیت خود را حفظ کند ( جهت پرژه چمن زنی»
      در صورتی که شازده شومبول در حدی نیست که بخواهد رژیم را تغییر دهد.


      دلیل دوم: رژیم اسرائیل بر روی تغییر رژیم حساب باز کرده و در همین راستا به دنبال ساخت «حامد کرزای جدید» می باشد تا در آینده ایران برای خود سهمی دست پا کند. این مورد درمورد کشورهای غربی هم صدق می‌کند. و چه کسی بهتر از شازده شومبول.

      غیر از این دو دلیل، دلیل دیگه ای به ذهن معیوب من نمی‌رسد.


      اِشَکان

      حذف
    3. چون شازده درگفتگو با رسانه ایتالیایی رسما اعلام کرده است که ایران بعد از رژیم اسلامی از روسیه دور و به خصومت با اسراییل پایان می دهد.

      حذف
    4. از دیدگاهِ من؛ نظرِ «اشکان» درست است. اسرائیل با سرنگونیِ رژیمِ شیعی به شدّت مخالف است تا بتواند «پیمانِ ابراهیم» را تا جایی که میتواند؛ هرچه بیشتر مستحکم کند و این خمیر آب خواهد بُرد. مزخرفاتِ تکراری و خاله زَنَکیِ «منشه امیر» حتّی به دردِ لایِ جِرز هم نمیخورد. مصاحبه هایِ «منشه امیر» با افرادِ گوناگون که برخی از آنها حتّی ناشناخته هستند و هرکدام سازی جداگانه میزنند نیز برایِ ایجادِ نا امیدی در میانِ مردم ایران است. خطّ مشیِ این مصاحبه ها نشان دادنِ این اوباشانِ مصاحبه شونده به عنوانِ «رهبرانِ احتمالی» و سرکوفت زدن به مردمِ ایران است. گویی که میخواهد بگوید: «شماها هیچ پُخی نیستید.... باور ندارید؟ .... بفرمایید ببینید... ... همان بهتر که به «شازده شومبول» اکتفا کنید تا شما را به «تُرکستان» و «قره قوم» ببرد.»
      هیاهویِ کشورهایِ غربی نیز فقط به خاطرِ جنگِ روسیه و یوکرئین است.
      پروژهٔ مشترکِ «چین و غرب» تکّه پاره کردنِ روسیه است و موفّق خواهند شد. پس از شکستِ روسها؛ «قرمساقِ فرزانه» و «خردوغان» نیز «بی سَرپناه» خواهند شد و به همین دلیل است که به روسیه چسبیده اند.
      اگر تغییرِ حکومت در ایران برایِ غرب و اسرائیل ارزشِ استراتژیک داشت؛ اینگونه بازی نمیکردند.

      حذف
  38. پرسشِ هوش دوّم:

    در نظراتِ پیشین؛ لینکِ این نوشتارِ کوتاه را منتشر کردم:

    https://tinyurl.com/5y27wzu7

    پُرسش:

    چرا نخستین مغزِ مصنوعی را به نمایش گذاشته اند؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شرکت های ایلان ماسک در شرایط فعلی وضعیت مالی خوبی ندارن و این نمایش هم احتمالا برای جذب سرمایه هستش

      حذف
    2. جذبِ سرمایه گذاران برایِ تقویتِ مالیِ این پروژه؛ فقط یکی از دلایلِ نمایشِ «مغزِ مصنوعی» است. دلایل دیگری نیز دارد که بیش از «سرمایه گذاران» اهمیّت دارند.
      اگر اندکی فکر کنید؛ دلایلِ دیگر را نیز پیدا میکنید.

      حذف
    3. گویا کسی دوست ندارد فکر کُنَد.
      نمایشِ مغزِ مصنوعی این اهداف را دنبال میکند:
      ۱- جذبِ سرمایه برایِ ادامهٔ پروژه.
      ۲- پیش آگهی در رابطه با تأثیراتِ نسخه هایِ بَعدیِ «مغزِ مصنوعی» بر رویِ ساختارهایِ علمی؛ فنّی؛ زندگیِ اجتماعی؛ شُغلها؛ ساختارهایِ نوینِ تکنولوژیکِ سخت افزاری یعنی گام نهادن به جادّهٔ سرمایه گذاری برایِ اختراعِ موادّی که در سرعتهایِ بسیار بالا بسیار کمتر موردِ فرسایش قرار میگیرند. زیرا سرعتِ نرم افزاری اگر نتواند «سرعتِ بالایِ سخت افزاری» به همراه داشته باشد؛ بی مصرف میشود.
      ۴- نخستین نسخهٔ «مغز مصنوعی» با گونهٔ انسانی ملاقات میکند و از آنها «انسان گونه بودن» را یاد میگیرد و با دنیایِ «عواطف»(Emotions) و شیوهٔ تفکّر طِیفهایِ مختلفِ «گونهٔ انسانی» (Logical and Emotional Reasoning)ها آشنا میشود تا بتواند خود را در پاسخگویی به پرسشهایِ رده هایِ گوناگونِ «گونهٔ انسانی» مسلّط تر کُند.
      ۵- «مغزِ مصنوعی» میتواند تفاوتهایِ «نوعِ اندیشیدنِ گونهٔ انسانی» در مسیرِ تاریخِ طیّ شده را جمع آوری کرده تا ببیند که چه تغییراتی یافته است؟
      از نظرِ برگزار کنندگانِ این «نمایشگاه»مهمّترین مسئله ارزشِ پُرسشهایی است که از این مغز پرسیده میشوند. زیرا «پاسخها» میتوانند «طوطی واری» باشند؛ امّا «پرسشها» از «عمقِ تفکّر و اندیشه» خبر میدهند.

      حذف
    4. پاسخهایِ طوطی واری را میتوانید در رابطه با «پُرسشهایِ هوش» در این وبلاگ ببینید. امّا ندیده ام که کسی؛ «پُرسِشِ هوش» مطرح کند. آیا شماها دیده اید؟ آیا خودتان حدّ اقلّ یک «پُرسشِ هوش» در کَشکولِتان دارید؟

      حذف
    5. آموزشِ «مدیتیشن» به کودکان؛ میتواند به عنوانِ یک «مُکَمِّل»(Supplement)؛ در رشدِ فکریِ کودکان بسیار مؤثر باشد. البتّه منظورم این نیست که «گاو» را به «انشتین» تبدیل میکند؛ بلکه میتواند «گاوی باهوش تر» تولید کُند.

      حذف
  39. سلام کژدم عزیز شاید این نمایش نوعی اعلام رسمی و عمومی شروع یک دوره جدید در تاریخ بشریت است و هشدار برای آنانی است که می اندیشند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام اندیشه گرامی
      نظر شما نیز درست است و به قولِ معروفِ نظریّه پردازانِ نظامی: «نمایشِ قدرت؛ بخشی از کاربُردِ قدرت است».
      امّا مسئلهٔ «نمایش» اهدافِ چندگانه ای را دنبال میکند.

      حذف
  40. https://youtu.be/QX-BR7qz5ts

    پاسخحذف
  41. تکه پاره کردن ترکيه هم شروع شده

    پاسخحذف
  42. https://youtu.be/b5vPFo1hd04
    موسیقی رو خیلی لذت بخش تر از صحبت با دیگر انسان ها دوست دارم.برای همین همیشه فقط یه لینک میفرستم.
    نه خانواده مارو میپذره نه جامعه.هر چقدر به دیگران بیشتر عشق بورزی رنج و عذاب بیشتری رو متحول میشی.هر چقدر بیشتر انسانها رو دوست داشته باشی به همون اندازه بیشتر احساس جدایی و دوری میکنی.
    به این نتیجه رسیدم که فقط با زبان قدرت میشه با دیگر انسان ها تو جامعه زندگی کرد و هیچکسی شایسته دوست داشته شدن نیست.عشق من نمیتونه متعلق به این اوباشان باشه.
    از سنین کودکی اخلاق و دین ذهن انسان رو مسموم میکنه و جلوی زندگی طبیعی مارو میگیره.بدون این دو زندگی میتونست خیلی بهتر باشه.
    کژدم درباره عشق خودتون کمی صحبت کنین.هر چی باشه چند نسل بیشتر از ما زندگی کردین و تجربه بهتری از زندگی دارین.اگر از عشق صحبت نمی‌کنین از رنج هایی که کشیدین بگین.هر چی باشه لذت بدون رنج معنایی پیدا نمیکنه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در این وبلاگ؛ من (کژدم) به دنبالِ درمانِ دردهایِ افراد نیستم. وگرنه باید به دردهایِ شخصیِ ۸ میلیارد نفر بپردازم و یا حدّ اقلّ مانندِ «هلاکویی» یک «دکّان» باز کنم.
      این وبلاگ برایِ «دیدنِ سیستم ها» و «دیدنِ آینده» است.

      حذف
    2. زمانی که گذشته مون رو فراموش کنیم و حال رو هم رها کنیم آینده ای هم مطمئنن برای ما نیست.آینده رو می‌سپارم به آیندگان

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      اگر اخیرا با این وبلاگ آشنا شده و اصطلاحا متحول شده اید، پیشنهاد میکنم دنبال برقراری ارتباط خصوصی نباشید. سرنخ ها را بگیرید و خودتان ادامه دهید.

      عشق 15 سانتی از اختراعات جناب کژدم است.
      همچنین در بخشی از این نوشته درباره زندگی فردی صحبت شده :

      https://kajdoum1.blogspot.com/2013/08/blog-post_10.html?m=1


      اشکان


      حذف
    4. آینده را به «آیندگان» سِپردن؛ به معنیِ «زنده باد اکنونیان = زنده باد هیچکارگان = زنده باد بسی بسیاران» است. البتّه «اکنونیانِ آینده» که به خاطرِ «ناتوانی در هماهنگی با دانش و تکنولوژی» به شدّت و در گستره ای شگفت آور به حاشیه رانده شده و به شغلهایِ شریفِ «به حاشیه رانده شدگان» روی آورده اند.
      نتیجه:
      زنده باد روسپیگری؛ زنده باد اعتیاد؛ زنده باد موادّ مخدّر؛ زنده باد «گور خوابی»..... زنده باد «ریدن و شاشیدن در کوچه ها و خیابانها»......

      راستی.... آیا میدانید که سالانه حدودِ ۶۰۰ هزار نفر در آمریکا و ۶۰۰ هزار نفر در اروپا مفقودالاَثر میشوند و تنها حدودِ ۴۶۰۰ نفر از آنها پس از یافته شدنِ اجسادشان شناسایی میشوند؟
      چه کسانی آنها را «ناپدید» میکنند؟ من مظمئن هستم که توسّط دولتهایِ اروپایی و آمریکا ناپدید نمیشوند؛
      این یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر را «سیستمِ شغلهایِ شریف» و به طورِ سیستماتیک «ناپدید» میکنند.
      این آمار به شدّت گسترش خواهد یافت.

      راستی در زلزلهٔ ترکیهٔ عثمانی و سوریه چند نفر کشته و مجروح و ناپدید شده اند؟
      فرض کنید ۳۰۰ هزار نفر...
      ۳۰۰ هزار نفر تلفاتِ حادثه ای کجا؟!! و یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفرِ «ناپدید شدهٔ عمدی» و «سیستماتیک» در هر سال کجا؟

      حذف
    5. البتّه اصطلاحِ «عشق ۱۵ سانتی» اختراعِ کژدم نیست. بلکه این پدیده در تمامیِ طولِ تاریخِ «گونهٔ انسانی» وجود داشته است و همچنان دارد. من (کژدم) فقط این خلطِ مبحث و «خُرافه» را «کشف» کردم و دریافتم که ریشهٔ مزخرفاتی مانندِ: «عشقِ ملکوتی» و «بی تو نمیتوانم زندگی کنم» حدودِ «۱۵ سانتی متر» طول دارد.

      حذف
    6. به «محسن نامجو» بگویید که او را به خاطرِ «سرقتِ ادبیِ عشقِ ۱۵ سانتی» بخشیدم.
      بیچاره «نامجو» که برایِ «فیلسوف نمایی» این اصطلاح را از «کژدم» دُزدیده بود..... فدایِ «۱۵ سانتِ خودش» شد.

      حذف
    7. نگاهی به وضعیت کشور و حکومتش بندازین.من واقعا درکی از آینده ی زیبایی که صحبت میکنین ندارم. شیعیان با پول نفت و گاز تا سالیان زیادی قراره شرافتمندانه به گذشتگان و اکنونیان و آیندگان،هیچکارگان و آفرینندگان ،همگان برینن.این وبلاگ شبیه رویایی میمونه که مشخص نیست کی و توسط چه کسایی قراره به واقعیت تبدیل بشه.
      ایرانیان دهه چهل که بعنوان خائنان این سرزمین باید اعدام بشن مگه اینکه خلافش ثابت بشه.دهه پنجاه و شصت که اصلا تو باغ نبودن و درگیر صدام حسین و جلق زدن با آرمان های امام بودن.دهه هفتادی ها هم با کوچکترین اتفاقی(رنج و ناراحتی) فرار کردن و امروز پایه ثابت فستیوال های آخر هفته تو خارج از کشورن.همه چی گره خورد به دهه هشتادی ها و اواخر دهه هفتاد که هنوز میدان نبرد رو ترک نکردن(زیر ۳۰ سال)
      اگر این وضعیت ادامه پیدا کنه مطمئنن گذر زمان به نفع حکومت شیعیان پیش میره و این نسل هم میدان رو ترک میکنه.من از آینده ای که در انتظارمونه صحبت کردم حالا شما درباره آینده ای که می‌بینید صحبت کنید.

      حذف
    8. متأسفانه شما از دائمی بودنِ «عصر یخبندان» وحشت دارید.
      من نیز با توجّه به وجودِ موجوداتی مانندِ شما؛ آینده را «عصرِ یخبندان» می بینم.
      «اُلاغ جان».... آینده را از همین «اکنون» تصوّر؛ معماری؛ مهندسی میکنند .... نه اینکه به «فال بین» و «فالِ حافظ» پناه می برند.
      من آینده را «اُلاغهایِ گیر افتاده» در «عصرِ یخبندان» می بینم.
      بُ دّو برو تویِ «طویلهٔ گَرم» تا «نوبتَت برسد».

      حذف
  43. کژدم پیوند هوش مصنوعی به بدن انسان رو هم اضافه کنین

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به رویِ چشم..... همین الآن اضافه کردم.

      حذف
    2. سلام کژدم
      هوش مصنوعی که بحث میکنید تا زمانی که من در پناه و همراه یک سیستم حکومتی پذیرفته شده در باشگاه حکومتهای فعلی باشم. چندان خطری بالفعل ندارد . اما اگر به هر دلیلی با این حکومت زاویه پیدا کنم آن زمان این هوش مصنوعی بی ترحم. ابزاری نابودکننده در دست حاکمان بر ضد من بکار خواهند گرفت .
      در این زمان و زمانهای آینده انقلابی گری بسیار سخت خواهد بود . زیرا نه مکانی برای پنهان شدن خواهد بود نه پولی برای خرج کردن و نه فکری چرا که با تحلیل گذشته من. بهتر از خودم حرکت بعدی من را حدس خواهند زد .

      حذف
    3. از مرحله خیلی پَرت هستی.

      حذف
  44. سلام
    در مورد هم آغوشی شازده و اسرائیل به منظور نفوذ اسرائیل در رژیم آینده ایران با شما موافقم چرا که در حال حاضر نیز در بدنه اصلی نظام کنونی و حتی در حلقه اصلی قدرت بسیاری به طور سرسپرده گوش به فرمان موساد هستند و جالب است بدانید در زندان اوین بندی وجود دارد به نام "بند اسرائیل" که دستگیر شدگان آن تماما در خدمت موساد بوده اند و فکر میکنم کمتر سازمان جاسوسی توانسته باشد تا این حد در نظام سیاسی یک کشور خارجی کارمند داشته باشد
    اما تولد یک اپوزوسیون خارج از این دایره می تواند قواعد بازی را به طور کلی به هم بریزد
    اپوزوسیونی که ۴۴ سال است برای متولد نشدنش به سختی تلاش شده و روشنفکرانی مثل سعیدی سیرجانی ها و فروهرها قربانیان این پروژه بوده اند. در همیشه بر روی یک پاشنه نمی چرخد و حتی قوی ترین و نخبه ترین استراتژیست ها بعضی باگ ها رو تشخیص نمیدهند و استراتژی آتش شما خصوصا در مورد بستن راههای درآمدی رژیم راهکار تحسین برانگیزی است.. واقعا راه حلی میدانی تر از این برای مبارزه با رژیم ندیده ام چرا که در صورت اجرای درست هیچ تلفات انسانی ندارد..

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      بعد از ۴۴ سال کسانی که در یک نشستِ «دُورِ هَمی» شرکت کردند؛ هیچ چهرهٔ سیاسی را نمیتوان در میانِ آنها دید و بانو «مسیحِ علی نژاد» نیز که «گُلِ سر سبد» این نشست بودند؛ هنوز «چهرهٔ سیاسی» نیستند و بیشتر یک چهرهٔ مبارزِ جِدّی در مسائلِ «حقوقِ مدنی» به حساب می آیند.
      «شازده شومبول» را باید «کِرمِ درونِ درخت» در این «نشستِ دُرِ هَمی» به حساب آورد. موجودی که فقط میخواهد بگوید: «فیلی به بزرگیِ مَن را در اتاق نمی بینید؟».
      اوباشانی مانندِ «علی افشاری» که به این نشست حملاتِ «مُغولی» میکنند؛ بخشی از همان تلاشهایِ رژیمِ شیعی هستند که میخواهند هیچ آجُری حتّی اگر شکسته باشد؛ رویِ آجُرِ دیگر قرار نگیرد.
      «اوباش علی افشاری» میگوید: چون این افراد «برنامه» ارائه کردند؛.... پس در فکرِ رهبری هستند.
      کسی هم به این مادرقحبه نمیگوید که: «آخه کُس کِش..... همه میدانند که هر کسی که واردِ مِیدانِ سیاست میشود.... دارایِ برنامه است .... داشتنِ برنامه عِیب نیست؛ حتّی ادّعایِ رهبری کردن نیز عیب نیست. بلکه داشتنِ برنامهٔ غلط و تاریخچهٔ سیاسیِ این افراد است که باید موردِ انتقاد قرار بگیرد».
      من(کژدم) از اینکه «بانو مسیحِ علی نژاد» در این نشست شرکت داشت؛ واقعاً متأسّف شدم. زیرا تنها کسی بود که به این نشست «آبرو» داد. ایشان همهٔ این افراد را باید به خوبی می شناختند و یا باید بشناسند. ایشان این «دلیری» و «استعداد» و «کار آمدی» را دارند که به یک «چهرهٔ سیاسی» تبدیل شوند. ایشان باید این مسئله را که نمیتوان با «سلبریتی سازی» و «شومبولِ فیلِ درونِ درخت» نمیتوان «اپوزیسیون» ساخت را می فهمیدند و یا باید تلاش کنند که بفهمند و به اینگونه «مِیدانهایِ مین» وارد نشوند.
      در این مرحله از «انقلاب»؛ آنچه که مهمّ است؛ پیشنهادِ راههایِ مِیدانی برایِ شکستنِ ستونِ فقراتِ «مالی - نظامیِ رژیم» است. امّا این «نشستِ دُورِ همی» هیچ راهِ حلِ مِیدانی به جُز «تسلیم شدن» در برابرِ رژیم را ارائه نمیدهد و به همین دلیل است که از شرکتِ «بانو مسیح علی نژاد» در این نشست؛ متأسّف شدم.
      اینکه شخصی خانواده اَش توسّطِ رژیمِ شیعی قتلِ عام شده اند ولی هیچگونه درکِ سیاسی و مبارزاتی ندارد را نمیتوان به عنوانِ یک شخصیّتِ سیاسیِ معرّفی کرد.
      اینگونه «بخیه کاریها» و وصله پینه کردنها نمیتواند نقطهٔ آغازی برایِ آفریدنِ «راهِ پُر اُمیدِ سیاسی» باشد.
      «داریوش فروهر» با شرکتِ فعّال در پِی ریزیِ همین رژیمِ کثیف و «سیرجانی» با افکارِ «کلیشه ای» از «دموکراسیِ حزبیِ غرب»؛ فارغ از اینکه رژیم نیز در همین چهارچوب فکر میکند و در همین چهارچوب بازی میکند؛ دلیلی بر لیاقتِ «داریوش فروهر» و «سیرجانی» نیست.
      من(کژدم) باور دارم که ایران نیاز به رهبرانی دارد که در این چهارچوب تعریف نمیشوند. بلکه میخواهند همه چیز را ویران کنند و «بَنایی نو» بسازند.
      الآن میبینید که «موسویِ دَیّوس» نیز به «بَر انداز» تبدیل شد. امّا نمی پرسید که چرا؟
      دلیلِ بسیار ساده ای دارد. زیرا همهٔ «پوزیسیون» و «اپوزیسیونِ قلّابی» در یک «چهارچوب» کار میکنند و یکدیگر را به رسمیّت می شناسند.

      حذف
    2. https://tinyurl.com/5anhtyjf

      به گفتگویِ این ۲ قرمساق که در صدایِ آمریکا به همدیگر «نان قرض میدهند» توجّه کنید.
      «علی افشاری» و «مجتبی واحدی» با آن «ریشهایِ کثیفشان؛» در چهاچوبِ خواسته هایِ رژیمِ شیعی «همکاری» میکنند و اختلافِ سطحی در نظراتشان بسیار «عَمدی» و فقط برایِ ایجادِ «گفتمانِ ضدّ مردمی» برایِ تخطئهٔ هرگونه «گردِ هم آیی» است.
      آن «ماده گاو» نیز که مُجریِ برنامه است؛ از «دیّوس علی افشاری» نمی پرسد که:
      - شما از «حکومتِ شورایی» سخن گفتید.... یعنی اینکه «برنامه» دارید... درست است؟ ... آیا ادّعایِ رهبری دارید؟ اگر ندارید... چرا برنامه ارائه کردید؟... اصلاً این «حکومتِ شورایی» که ادّعایش را میکنید را چه کسانی تشکیل خواهند داد؟
      آیا منظورتان «عبدالکیرمِ سروش» و «کدیورِ کونی» و هوادرانِ «منتظری = گُربه نَره» و .... امثالهم هستند؟
      که یکی از آن یکی قرمساق تر است.
      «عبدالکیرمِ سروش» را نیز دید که چگونه «روشنفکرِ دینی» است؟!!! این دیّوس همچنان نقشِ «عضوِ شورایِ انقلابِ فرهنگیِ شیعی» را بازی میکند.
      آیا هنوز هم از این پوستهٔ «تشیّعِ کثیف» خارج نشده اید و این «ویروسهایِ تغییرِ شکل داده» را نمیتوانید بشناسید؟
      بگذارید برایتان مِثالی بزنم:
      حتماً چیزی به نامِ «تخمِ مُرغ» را میشناسید.
      اگر خودتان را به جایِ «سفیده» و «زرده» بگذارید؛ .... برایِ خروج از آن ساختار؛ نخست باید آن «پَردهٔ سفید رنگِ چَرم مانندِ اِلاستیک» را پاره کنید (یعنی همین شیعه گریِ متعفّنِ تغییرِ شکل پذیر = روشنفکریِ دینی = اسلام چیزِ دیگری است) را پاره کنید و پس از آن است که باید «پوستهٔ سخت» را بشکنید.
      وظیفهٔ این «پوستهٔ چَرم مانندِ سفید و اِلاستیک = تشیّعِ تقیّه ای» این است که نگذارد تا به مرحلهٔ «خُرد کردنِ پوستهٔ سخت و شکننده» برسید.
      تا زمانی که خود را از این «حماقتِ درونی» و «بازی کردن در زمینِ تشیّعِ شنیعه»(اسلام چیزِ دیگری است) رها نسازید؛ لیاقتِ «ملاقات با آینده» را نخواهید داشت.
      به همین خاطر بود که گفتم:
      «انقلاب مُرد.... شاید زمانی دیگر ... با مردمانی دیگر... در ایرانی ویرانتر.»

      حذف
  45. سلام چهره سیاسی از نظر شما چه ویژگی هایی باید داشته باشه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      تبدیل شدن به «چهرهٔ سیاسی» در شرایطِ گوناگون؛ ویژگیهایِ گوناگونی دارد.
      امّا فارغ از شرایطِ گوناگون؛ «چهرهٔ سیاسی» همیشه چهره ای «راهگشا» با «ایده هایی جنجالی» است که تا «ظهورِ او»؛ هیچکس حتّی تصوّرِ آنرا نیز نمی کرد.
      دیدید که چگونه «دونالد ترامپ» از یک «بساز بفروش»؛ به یک «رئیس جمهورِ تأثیر گذار» تبدیل شد. امّا با یک «حمله»؛ چگونه سقوط کرد. دلیلِ تبدیل شدنِ او به «چهرهٔ سیاسی»؛ درکِ عمیقِ او از «باخت آمریکا در برابرِ چین» به خاطرِ «ریگانیسم» از یک طرف و درکِ عمیقِ او از «به حاشیه رانده شدگیِ بخشِ وسیعی از مردمِ آمریکا» بود که به شعارِ «Make America Great Again» انجامید. از همان نخست نیز دیدید که هم «جمهوریخواهان» و نیز «دموکراتها» به خاطرِ شناختی از او و عقایدش داشتند و میدانستند که بر رویِ یک مسئلهٔ «زیرِ خاکی» انگشت گذاشته است؛ بر علیه او «اجماع» داشتند. شکستِ او در انتخاباتِ دورِ دوّم نیز نشان میدهد که «دوناد ترامپ» شخصیّتی مانندِ «مردی برایِ تمامیِ فصلها» نبود و به همین خاطر نیز به سادگی شکست خورد.
      با این مثال خواستم تا مشخّصاتِ یک «چهرهٔ سیاسی» فارغ از اینکه تا چه مدّتی میتواند دوام بیاورد را ارائه دَهَم.
      شخصیّتِ سیاسی که بتواند «تغییر» ایجاد کند؛ نباید حرفهایِ هزاران بار «جویده شده» را تکرار کند. امّا از سویِ دیگر باید «شنونده» داشته باشد وگرنه به صورتِ شخصی به شخصیّتِ سیاسیِ تأثیرگذار در زمانِ خود تبدیل نخواهد شد (مانندِ نیچه که در دورهٔ خود ناشناخته ماند) و شاید در دوره هایِ بعدی (به خاطرِ دیر فهمیِ انسان سانها) به چهره ای تأثیر گذار تبدیل شود.
      در هر صورت؛ یک «چهرهٔ سیاسی» باید دارایِ «اندیشه ها و راهکارهایی نوین» باشد.
      «نشخوارِ سخنانِ گذشتگان» فقط موجوداتی که حوصلهٔ تان را سَر می برند؛ تولید میکند.

      حذف
    2. مثالِ دیگر «انگلِ بنیانگذار» است که به خاطرِ «حماقتِ ملّیِ شیعی گِریِ فراگیر» تبدیل به «چهرهٔ سیاسی» شد و یا «هیتلر» که فقط به خاطرِ «حماقتِ ملّیِ آلمانها» تبدیل به «چهرهٔ سیاسی» گردید و دیدید که این هر دو چهرهٔ سیاسی؛ کشورهایی را که مدّعی تبدیل کردنِ آنها به «بهشت» بودند را به ویرانه تبدیل کردند.
      بنابر این «چهرهٔ سیاسی» همیشه به معنیِ «مثبت» بودن نیست.

      حذف
  46. پوزیسیون و اپوزوسیون ج ا همگی خودشون بخشی از برنامه های ماتریکسن که توسط سازمان های امنیتی هدایت میشن تا ذهن انسانها رو باهاش کنترل کنن.سیستم ظحاک free will رو از ما گرفته و آگاهي مارو به اسارت گرفته.من مطمئنم زمین به عنوان مادر به کمک فرزندانش میاد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هیچکس نمیتواند free will را از شما بگیرد. شما مانندِ «ماده گاو»ی که ظاهراً در حالِ زایمان هستید؛ داد می زنید ولی فرزندی به دنیا نمی آورید(گاوی که باد می زاید).

      حذف
    2. شاید این گاو فقط دنبال پیدا کردن یه گاو مثل خودش میگرده :)

      حذف
  47. یه نمونه چهره سیاسی مثبت که تا حدودی توصیفات شمارو دربر بگیره معرفی میکنید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نامهایِ ماندگاری را که در زیر می آوَرم را باید در زمانهٔ خودشان و مشکلاتی که داشتند در نظر بیاورید.
      کنفوسیوس؛ فَرَوهَرتیش؛ کوروش؛ داریوش؛ ناپلئون بناپارت؛ گاریبالدی؛ سیمون بولیوار؛ آبراهام لینکُلن و مردی برایِ تمامیِ فصلها... «اِرنِستو چه گوارا».

      حذف
  48. کژدم حتما تو خبرا خوندی که تو کثافتستان ریختن سر یه بدبختی که قران و اتیش زده به وحشیانه ترین شکل ممکن کشتنش به نظر تو تکلیف این جماعت اسلام زده چیه از این حرومیا تو ایران کم نداریم خیلی خوب هم میدونیم که درست بشو نیستن و تغییر ناپذیرن چجوری این جماعت و میشه حذف کرد بدون اینکه به نسل کشی متهم شد

    پاسخحذف
  49. اگر یک کم جوانمردی و ازادگی در شما باشد باید ماندگار ترین نام و پر مشکل ترین دوران ایران را متعلق به رضا شاه بدانید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من همیشه «رضا شاه» را «رضا شاه» نامیده ام ولی پسرش را «حاجی تهران مهر» نامیده ام.
      امّا شما موجودِ بسیار احمقی تشریف دارید؛ زیرا اصلاً نفهمیدید که چرا گفتم: در میانِ همهٔ افرادی که اکنون شلتاق میکنند؛ حتّی یک چهرهٔ سیاسیِ تأثیر گذار وجود ندارد.
      یک نفر نیز پرسید که یک نفر را نام ببرید و میخواست بداند که منظورِ من از «چهرهٔ سیاسیِ تأثیرگذارِ مثبت» چیست؟
      پُرسِشِ بسیار درست و بجایی بود و پاسخشان را دادم.
      امّا شما رویِ یک شاخهٔ جدید پریدید.
      همهٔ آن افرادی که من نام بردم فقط برای پاسخ به یک پُرسش بود تا بتوانید تصویری از «چهرهٔ سیاسیِ اثر گذارِ مثبت» (اُلگو) داشته باشید و این قورباغه ها و شمپانزه ها را که «مدّعی» هستند را «مَحَک بزنید».
      حتّی اگر رضا شاه را نیز یک چهرهٔ سیاسیِ تأثیرگذارِ مثبت بدانیم؛ باز هم هیچیک از این اوباشان و سلبریتیها بَندِ کفشِ رضاشاه نیز نیستند.
      با این بازیهایِ بی ارزِشِ آکروباتیک نمیتوان «اپوزیسیون» ساخت.
      ایران اکنون دچارِ قحط الرّجال است.
      البتّه این امر (قحط الرّجال) یک مسئلهٔ بزرگِ بین المللی است و در تمامیِ کشورها به وضوح دیده میشود.

      حذف
  50. کژدم شما چندین بار به قحط الرجال در سطح بین المللی اشاره کردید چرا در زمانه ما این اتفاق افتاده وچهره سیاسی کاریزماتیک نداریم؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به همان دلیل که دیگر «انشتین» و «تسلا» نداریم.
      تمامیِ حرفِ من این است که بتوانیم «انشتین» و «تسلا» تولید کنیم و ظهورِ این موجودات را به «گزینشِ طبیعی» واگذار نکنیم.
      اگر «گفتگویی از نوعی دیگر» را مطالعه کنید؛ به «آمار» اشاره شده است. در این آمار تعدادِ «انشتین»ها کمتر از یک درصد است. امّا به این معنی نیست که در میانِ هر ۱۰۰ نفر؛ احتمالاً یک «تسلا» و یا «انشتین» داشته باشیم. بلکه به این معنی است که شاید ۱۰۰ ها سال هیچ «پُخی» نداشته باشیم و ناگهان ۱۰۰ ها نفر از این موجودات را همزمان داشته باشیم. این آمار را کسانی تهیّه کرده اند که دیدگاهشان با «کژدم» فرق دارد.
      از نظرِ کژدم؛ «تسلا» فقط به شرطی به عنوانِ انسان تعریف میشود که «EQ» مناسبی با «IQ» خود داشته باشد.
      به همهٔ کشورها نگاه کنید... همهٔ رهبرانِ کشورها در حالِ «خَر چرانی» هستند. امّا در کنارِ این «خَر چرانیها»؛ حرکتهایِ زیادی از طرفِ مردم را میبینید که از نظرِ فکری به مقامِ والایِ «عُصر و حَرَج» رسیده ان و نمیدانند که چه خاکی بر سرشان بریزند.
      تا زمانی که یک چهرهٔ کاریزماتیک و «راستگو» پیدا نشود؛ هیچگونه «انقلابِ فرهنگی» رُخ نخواهد داد.
      من (کژدم) اینگونه چهره ها را «باب» (دَر یا دروازه) مینامم. امّا هر زمان که به «باب» اشاره میکنم؛ بسیاری از خوانندگان فکرشان به «علی محمّد شیرازی» متوجّه میشود. من «علی محمّد شیرازی» را تنها «باب» در تاریخِ ۵۰۰ سالِ اخیرِ ایران میدانم و بقیّهٔ آنهایی را که خیلی از شماها آنها را «رجالِ تأثیر گذار» مینامید را حتّی در حدّ «پشمِ خایهٔ او» نمیبینم؛ چه رسد به «بندِ کفش».
      ظهورِ اینگونه موجودات حتّی سخت تر از به هَم رسیدنِ شمارهٔ چند رقمیِ برندهٔ «پاور بال» در آمریکا است.
      تمامیِ تلاشِ این وبلاگ از زمانِ انتشارِ نخستین بخشِ «گفتگویی از نوعی دیگر» برای فهمانیدنِ این مسئله بود که:
      تا زمانی که چشمهایتان به سویِ «ظهورِ ناگهانیِ خوشبختی» دوخته شده است تا «پپسی کولا» را به «تساوی» در میانِ «Subhuman»ها تقسیم کند؛ بازنده هایِ ۱۰۰٪ «به تقصیر» خواهید ماند. همهٔ این مسائل را در بُرهه هایِ گوناگون توضیح داده اَم و نیازی به تکرارِ مکرَرّ آن توضیحات برایِ هَر تازه واردی را نمیبینم.

      حذف
  51. تصور من اینه گروهی بدنبال فروپاشی عصر گذشته ان و گروهی بدنبال راهی برای حفظش.هر چه قدر زمان جلوتر میره این فاصله داره بیشتر میشه.حکومت ها برای حفظ قدرت خودشون باید جلوی تکنولوژی ها،آزادی بیان،عقیده و هر آنچه خارج از اراده شون برای کنترل انسان‌ها هست بایستن و از سمت دیگه انسان‌ها دارن باهم متحد میشن که این سیستم هارو بهم بزنن.این نبرد بزودی وارد حالت خشونت آمیزتری میشه.

    پاسخحذف
  52. https://twitter.com/NR2OH/status/1626254656698724352

    پاسخحذف
  53. https://tinyurl.com/2bvuwadu

    این حرکت از سویِ اسرائیل مهمّ ترین حرکت در ماههایِ اخیر است.
    اگر به نظراتِ گوناگونی که از سویِ «تحلولگران» در لینکِ بالا در رابطه با بمبارانِ گستردهٔ «کفر سوسه» توسّط اسرائیل مطرح شده اند به دقّت توجّه کنید؛ چنین به نظر می رسد که این حمله یا بر اساسِ «اطّلاعاتِ غلط» انجام گرفته است و یا هدفی فراتر از آنچه که ذهنهایِ علیلِ «تحلولگران» نمیتواند آنرا بفهمد انجام گرفته است.
    این عملیّات یک «پیامِ روشن» به «پوتین-اسد- انگلِ فرزانه» بود.
    فکر میکنم که در رابطه با اینگونه عملیّاتها قبلاً سخن گفته ام.
    پیدا کردنِ «نامِ اینگونه عملیّاتها» در این وبلاگ را به شما وا میگذارم.

    پاسخحذف
  54. سلام کژدم
    دوباره اتحادیه اروپا و جوزپ بول و غائط شاشید به دست ما ایرانی ها .
    تنها یک گزینه باقی مانده است برای ایرانی ها. دست بردن به اسلحه که این گزینه هم برای ایرانی جماعت شیعی و معتقد به چهارچوبی که خود فقط قادر به تطبیق با آن هستند بعید است . هر کسی هم کشته و اسیر شد فقط خودش و خانواده اش ضرر کردند .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      تا زمانیکه به آنچه که «کژدم می بیند»؛ توجّه ویژه نداشته باشید..... «همه» به هیکلتان خواهند شاشید.
      از اینکه نمی فهمید که چه سناریویی از طرفِ اروپا و آمریکا در حالِ اجرا است؛ برایِ همهٔ تان متأسّفم.

      حذف
  55. اخیراً «شازده شومبول» مقاله ای به نامِ او نوشته اند (مانندِ آثارِ مزخرفِ شکسپیر) و در آن مقاله؛ «باسواد ترین هایشان» به احمقانه ترین شیوه تلاش کرده اند تا اروپا و آمریکایِ «جو بایدنِ خِرفت» را قانع سازند که اگر رژیمِ شیعی را ساقط کنند؛ دوستِ خوبی به نامِ «ایران» پیدا خواهند کرد. در حالی که میدانند معاملاتِ پُر سودِ آلمان با رژیمِ شیعی بیش از حدودِ ۲ میلیارد دلار در ۶ ماهِ اخیر بوده است. جوزف بورِل نیز گفته است که «صدایِ معترضان» نمیتواند سیاستهایِ اروپا (اتحادیهٔ اروپا) را تغییر دهد. اتحادیهٔ اروپا یعنی فقط ۲ کشورِ دیکته کننده (آلمان و فرانسه) و ۲۵ کشورِ تابِع (۲۷ عدد در عدد و ۲ عدد در کیفیّتِ و فرماندهی).
    در اینکه «جنبش ملّی ایران» نیاز به «دیپلماسیِ خارجی» دارد؛ هیچ بحثی نیست. بلکه بحث بر سرِ شیوهٔ بکارگیریِ «دیپلماسیِ خارجی» است. اینکه در نشستِ خبری همهٔ شرکت کنندگان بنشینند و «شعار» بدهند (دیپلماسیِ عمومی = آهای مردمِ اروپا .... صدایِ ما را بشنوید)؛ بدونِ داشتنِ «قدرتِ قانع کردنِ دولتها»که بخشِ مهمّ «دیپلماسیِ خارجی» است؛ بی ارزش میشود. زیرا از طرفِ مردمِ اروپا «صداها شنیده میشوند»؛ امّا در کوچه پس کوچه هایِ «احزاب» و «دولتها» و «استراتژیهایِ کلانِ حکومتها» مانندِ «مسیح» بُخار شده و به «آسمان» میروند.
    اینگونه احمقها یا حتّی با «الفبایِ سیاست» نیز آشنا نیستند و یا فقط عدّه ای «شارلاتان» هستند.
    من(کژدم) با «دیپلماسیِ عمومی» هیچ مشکلی ندارم. زیرا یک «ضرورت» است. امّا هیچگونه تلاشِ عَمَلی در رابطه با «قانع کردنِ دولتهایِ غربی» را نمیبینم و به این نتیجه میرسم که ارزشِ اینگونه «مقاله هایِ آبدوغ خیاری» و «شعارهایِ نِشستِ خبری» به خاطرِ عدمِ وجودِ اِعمالِ هژمونی در «سیاستِ خارجی»؛ به «زیرِ صِفر» میرسد و روسپی زاده ای به نامِ «جوزف بورِل» میگوید که: «شماها در حدّ فضلهٔ موش» هستید و نمیتوانید بر رویِ سیاستهایِ ما تأثیر بگذارید.
    لذا به جایِ ایراد گرفتن از «کژدم»؛ تلاش کنید تا «نَرینید» و یا اگر ریدید؛ در مدفوعِ خود «غَلط» نزنید.
    اگر همهٔ این «هیچکارگان» به جایِ «کثافتکاریهایِ جورج سوروسی»؛ مردم را به «آتش کشیدنِ داراییهایِ رژیم» و «کشتارِ اوباشانِ رژیم» دعوت میکردند؛ حتّی سالها پیش از «این زمان»؛ زمینه هایِ فرهنگیِ «سرنگونیِ رژیمِ شیعی»؛ جایگاهِ خود را پیدا میکرد.
    امّا اکنون میبینیم که عدّه ای «روسپی زادهٔ چپول» فقط به خاطرِ دیده شدنِ چهرهٔ «پرویزِ ثابت»؛ میخواهند او را به دادگاه بکشانند. گذشته از اینکه این «روسپی زاده هایِ چپول» نوکرانِ «قرمساقِ فرزانه» هستند؛ .... میبینید که حتّی «ایران اینترنشنال» نیز به این مسئله دامن میزند.
    آیا نمیتوانید ببینید که چقدر بدبخت هستید و نمیتوانید واقعیّتهایِ سَخت در «دیپلماسیِ خارجی» و استراتژیِ «در خیابانها بمانید تا کفشهایتان پاره شود .... نترسید... اصلاً نترسید... ماها داریم مذاکراتِ دیپلماتیک میکنیم..» (سخنانِ «سازگارایِ قرمساق» در سالِ ۸۸ را به یاد بیاورید).
    تا زمانی که رژیمِ کثیفِ شیعی به شیوه ای که «کژدم» میگوید (اشباح)؛ زیرِ بمبارانِ «ضرباتِ فیزیکی» از طرفِ مردم قرار نگیرد؛ این نشستها به اندازهٔ «پشمِ خایه» نیز ارزش ندارند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به آقایِ «اسماعیلیون» نگاهی بیندازید؛ این شخص تا زمانیکه خانواده اَش را قتلِ علام کردند؛ کجا بود؟ به اینگون افراد میگویند «Accidental Hero» (قهرمانِ تصادفی). به این معنی که اتّفاقی می اُفتد و آن شخص به هر دلیلی در «کانونِ تصادف» بوده است امّا هیچ نقشی به جُز «قرار داشتن در کانونِ تصادف» نداشته است و ناگهان همه جا با نامِ او پُر میشود و به یک «قهرمانِ ملّی» تبدیل می گردد. در حالی که اگر خانواده اَش قتلِ عام نمی شدند ..... از زندگیِ خودش راضی بود و اگر نیز با رژیمِ شیعی مخالف بوده است؛ در صددِ سرنگونیِ رژیم نبوده است و اساساً چهره ای «تحتِ تعقیبِ سیاسی» نبوده است. امّا اکنون به «گُلِ سَرِ سَبد» تبدیل شده است؟؟؟!!!
      آیا «اسماعیلیون» آنقدر احمق است که نمیتواند بفهمد که این نشست و برخاستها فقط یک «نمایشنامهٔ شکسپیریِ مزخرف» هستند؟
      از ایشان تعجّب نمیکنم. امّا از بانو «مسیحِ علی نژاد» بسیار تعجّب میکنم که فریبِ این نمایشنامهٔ «خَر رنگ کُنی» را خورده است.
      حتّی دیدنِ «شازده شومبولِ فیل نشان» در یک جمع؛ نشان میدهد که آن «جمع» به «گُه» تبدیل خواهد شد. آیا بانو «مسیح علی نژاد» این واقعیّتِِ آشکار را نمی بیند؟

      حذف
    2. من (کژدم) به آقایِ «پرویزِ ثابتی»؛ «مِدالِ برُنزِ دفاع از ایران» را میدهم.
      آقایِ «پرویزِ ثابتی» را باید به عنوانِ یک «قهرمانِ ملّی» در حدّ دارندهٔ «مدالِ برُنز» موردِ حمایت قرار داد.

      حذف
  56. «جو بایدنِ خِرفت» هم با تأییدِ «دروازه هایِ بازِ دُلاری» برای «صدا و سیمایِ تشیّع شنیعه».... رید به هیکلِ آنهایی که همچنان در حالِ «گداییِ دموکراسی برایِ ایران» (البتّه با تهدید به رسمیّت شناختنِ پُشتِ پردهٔ رهبریِ شازده شومبولِ فیل) هستند.
    این آخرین بار است که از «بانو مسیح علی نژاد» میخواهم که خود را بازیچهٔ این جمعی از «دَلقکها»(سِلِبریتیها) و «قُرمساق شومبولها» نکند و گرنه؛ به همان گوری خواهد رفت که «شاهینِ نوحه خوانِ خالدارِ» و «احزابِ خائنِ کُردستان» رفتند.
    بانو «مسیح علی نژاد» زمانی که به «رابرت خایه مالی» حمله ای جانانه کرد؛ با تمامیِ وجودش دید که چگونه به او از هر طرف تاختند. تا جایی که مجبور به «سکوت» شد.
    موجوداتی مانندِ «اسماعیلیون»؛ فقط نقشِ «دکوراسیون» را دارند و حتّی نمیتوانند ۲ جملهٔ سیاسیِ با ارزشِ مربوط به هم را یاد بگیرند و به صورتِ «طوطی واری» بلغور کنند.
    مهمّ تر از همه «مردم ایران» هستند که باید دست به «انتخابهایِ سَختِ سرنوشت سازِ مثبت» بزنند و از این مجموعه هایِ سَرِ هم بندی شده (سالاد شیرازی) دوری کنند.
    سالادی که از «احمقها»؛ «سلبریتیها» و «خائنین» تهیّه شده باشد؛ فقط یک «سَمّ مُهلِک» است.
    «انقلاب» باید خودش را به دیّوسهایی مانندِ «جو بایدن» و «اُلاغ شولتس» و «جوزف بورِل» فقط و فقط «تحمیل» کُند (اعمالِ هِژمونی). وگرنه به «کاسهٔ گدایان» یا «تُف» میکنند و یا «می شاشَند».... چقدر حماقت لازم دارید که راههایِ طیّ شده و شکست خورده را بارها تکرار کنید؟
    از من می پُرسید؟
    شماها به حماقت نیاز ندارید.... زیرا به اندازهٔ کافی «احمق» هستید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. معافیت صدا و سیما باعث دلگرمی رژیم هست ولی در عمل تحریم شدنش به ضرر جمهوری شیعه هست. دولت ترامپ هم معافیت ها را به همین دلیل تمدید میکرد.

      حذف
  57. سلام جناب کژدم
    نظر شما در مورد این نوشتار چیست

    https://tinyurl.com/3afkxetj

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رژیمِ کثیفِ شیعی راهِ «برون رَفت» ندارد. همهٔ این شبکه هایِ سرکوب و غارت را که میبینید؛ به دستِ «دیّوسِ فرزانه» ساخته شده اند؛ به این امید که «عَقَبهٔ استراتژیکِ پولادین» داشته باشد. این شبکه ها مانندِ هر شبکهٔ دیگری؛ پس از ساخته شدن به یک «موجودیّت با خواسته هایِ موجودیّتیِ خودش» تبدیل میشود.
      مجموعهٔ این شبکه ها با یکدیگر نیز «منافعِ متضادّ» دارند امّا میدانند که باید «همگی باهم باشند». افشاگریهایِ گوناگونی که در این ۴۴ سال دیده اید؛ همگی نَه از رویِ دلسوزی؛ بلکه به خاطرِ «اختلافاتِ منافعِ موجودیّتیِ این شبکه ها» بوده اند.
      اوباشانی مانندِ این نویسنده (همهٔ اصلاح طلبان) نیز بخشی از این شبکه ها هستند و تلاش میکنند که این سیستم را از فروپاشی نجات دهند.
      گفتمانِ «ما نباید رژیمِ شاه را بر می انداختیم؛ بلکه باید آنرا اصلاح میکردیم» را نیز این قرمساقها براه انداختند تا از آن یک «سکّویِ پرِش» برایِ تولیدِ گفتمانِ «ما نباید این رژیم شیعی را سرنگون کنیم؛ بلکه باید آنرا اصلاح کنیم» استفاده کنند.
      امّا کور خوانده اند. زیرا رژیم راهِ «برون رَفت» ندارد.
      اگر این وبلاگ را شخم بزنید در رابطه با «ساختارها» و «تبدیل شدنِ آنها به موجودیّت» مطالبِ زیادی نوشته شده اند و در حالِ «خاک خوردن» هستند.

      حذف
    2. مشکلِ شما و بیش از ۹۰٪ خوانندگان این است که در دنیایِ «کلمات و جملات» زندگی میکنید و هرگز بر اساسِ «ساختار شناسی و ساختار سازی» سخن نمی گویید.
      من با همهٔ این «قرمساقها» و «دلقکها» چه به نامِ رژیمِ شیعی و یا به نامِ «اپوزیسیونچی» مخالفم.
      از نظرِ من فرقی میانِ «بی شرفها» وجود ندارد؛ چه در «آن سو» و یا در «این سو». «دلقکها» شاید بیشرف نباشند؛ امّا «دلقک» هستند و این پتانسیل را نیز دارند که به «دلقکهایِ بی شرف» تبدیل شوند (مانندِ شاهینِ نوحه خوانِ نجف کربلایی).

      حذف
  58. دیر یا زود دارد؛ امّا سوخت و سوز ندارد.
    «شازده شومبولِ قرمساق» در آنچه که «مذاکراتِ پشتِ پرده با اوباشانِ سپاهی» نامید .... «وعده ها و کونهایی» داده است که به طنابِ دار تبدیل شده و از طرفِ اوباشانِ رژیم به گردَنَش انداخته شده است و اکنون در حالِ «سَر دوانیدنِ مردم» بوسیلهٔ «ملاقاتهایِ دیپلماتیک» و «سخنرانیهایِ بی ارزش» است.
    اگر خودش ذرّه ای شرافت داشته باشد؛ متنِ کاملِ ضبط شدهٔ این مکالمات را باید در اختیارِ مردم قرار دهد و گرنه روزی خواهد رسید که رژیمِ شیعی اینکار را خواهد کرد و از نظرِ حیثیّتی؛ همان بلایی بر سرش خواهد آمد که بر سرِ «روح الله زَم» آمد.
    حتماً مذاکراتِ پُشتِ پردهٔ «زَم» را دیدید. «روح الله زم» را پس از به قتل رسیدن؛ «قهرمان» نامیدید؛ در حالی که مانندِ «کُهنهٔ حیض» به آتش انداخته شد. همان پروژهٔ معروفی که «دیّوسِ فرزانه» دستورِ عملیّاتی شدنش را در رابطه با «انگل عبدالحمید» داد..... «او را بی آبرو کنید»....
    «شازده دیّوسِ بنی هاشمی» در چنین تَله ای افتاده است.
    دیر یا زود متنهایِ تقطیع شدهٔ «مذاکراتِ کون دادَنَش» را منتشر خواهند کرد. امّا اکنون وظایفِ تعریف شده اش از طرفِ رژیمِ شیعی را خوب اجرا میکند.
    برایِ آنهایی که از «کشورهایِ غربی» برایِ خودشان «مُنجی» تراشیده اند؛ واقعاً شرم آور است که با چشمهایِ خود میبینند که هیچیک از این کشورها؛ هیچ ارزشی برایِ مردمِ ایران قائل نیستند.
    آیا میتوان با کسانی که به هیچ ارزشی پایبند نیستند؛ مذاکره کرد؟
    «گوترشِ قرمسلق» با سرکردهٔ «عصائب الحقّ» دیدار کرد. آیا معنیِ این دیدار را میفهمید؟

    از من میپرسید؟؟؟
    چارهٔ راه فقط یک چیز است:
    مردمِ ایران باید خودشان و خواسته هایشان را بر «غرب» و سردمدارانشان؛ «تحمیل کنند».... آنگاه خواهید دید که «گوشهایشان شنوا خواهد شد».

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تا کی میخواین بنویسین(مردم) ایران باید ظهور کنن؟تا کی باید منتظر(مردم)باشیم؟
      جامعه هیولایی هست که مارو اسیر کرده.همه چیز طراحی شده که مارو به حیوان رام شده تبدیل کنه.نه نیازی به دست های پشت پرده داره و نه نفوذ خارجی ها.
      کجاست اون شکارچی پلید و بی رحم؟کجاست اون عشقی که با کوچکترین رنجی صحنه ی نبرد رو ترک نکنه؟

      حذف
    2. امیدوارم منتشر کنند تا گورش را برای همیشه گم کند.
      در این صورت دست کم یکی از دشمنان آینده کم می شود.


      اشکان

      حذف
    3. «شازده کونیِ شومبولِ بنی هاشمی» فعلا در حالِ اجرایِ تکرارِ نقشِ «مخملبافِ قرمساق» در سالِ ۸۸ (مذاکراتِ دیپلماتیک) است. همهٔ «الاغهایِ نجیبِ احتمالاً تأثیر گذار» را دورِ خودش جمع کرده است (اسماعیلیون .... همسرِ قراردادیِ «تام کروز» که از مهلکه جانِ سالم به دَر بُرده است .... و ....) امّا «شاهینِ نَجَفیِ تَتَلو» که تا سوراخِ کونش را خالکوبی کرده و انگشتانَش پُر از انگشتر است؛ .... داستانی دیگر است (کیرِ خرِ نوحه خوانِ رَپ و سپس فیلسوفِ مُنتَهی به شومبول پَرَست) و خیلیهایِ دیگر از «اوباش - دَلقکها» که فقط میخواهند «عکسِ یادگاری» و یا «سِلفی» در این «واویلایِ خانمانسوز» بگیرند تا بعدها بگویند: «من هَم آنجا بودم»...... تُف به رویِ همهٔ «خائنینِ بی شرف» و «دَلقکها».
      امّا هرچه که «آغازی» دارد؛ حتماً «پایانی» نیز دارد.
      منتظرِ «پایان» باشید.

      حذف
  59. گزینه ای مونده که ج ا علیه مردم بکار نگرفته باشه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این سوال را باید از «امام حسینِ دیّوس شریعتمداری» و «قرمساقِ فرزانه» بپرسید. آنها با «فقه جعفریِ جنایتکارانه و مقدّس» آشنایی دارند.

      حذف
  60. یک پُرسِشِ مُهم:

    نظرتان در بارهٔ آنهایی که ساختارهایِ استراتژیکِ رژیمِ شیعی و افرادی که در این ساختار بسیار مهمّ هستند را موردِ حمله قرار میدهند و دیّوسهایی مانندِ «فخری زاده» را حذف میکنند چیست؟
    آیا آنها را «خود فروخته به اسرائیل» میدانید؟
    اگر مسئله فقط «دلار» و «خود فروشی» است؛ چرا خودشان را به «آمریکا» نمی فروشند؟
    آیا هرگز به این مسئله فکر کرده اید که شاید؛ مسئله بسیار فراتر از «پول و خود فروشی» است؟ و نیرویِ محرّکهٔ درونیِ تعدادِ زیادی از این اشخاص؛ «نفرت از رژیمِ کثیفِ شیعی» است و بخشِ بزرگی از پولی که دریافت میکنند؛ هزینه‌ٔ «سازماندهیِ عملیّات ها» می شود؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در نظرات ریشه ای ت درباره رقصنده ای در میدان اشاره کردی..
      به نظرم اینگونه افراد خودشون به مرحله کامیکازه سقوط هدف دار و یا قهرمان هایی برای شکار بد کاران در تاریکی شب رسیدند
      و اینکه بگیم پول گرفتند و..
      چه گرفته باشند و چه نه؛ فقط تخریب آنهاست
      به کسی نصیحت نکردند و از کسی انتظار نداشتند کاری که از دستشون برمیاد انجام میدند
      رسیدن به این مرحله بسیار زمان بره و تازه کسی که به اون قلعه برسه وقت نداره بیاد و برای ما از حس و حالش تعریف کنه؛
      کژدم من فهمیدم که Subhuman هستم؛
      جدی
      ولی واقعا چیزی رو حل نمیکنه
      شاید کمی انتظارات رو بیاره پایین و آرامشی موقت بده
      و همزمان باعث شرمساری میشه
      ولی نه لزوما آنقدر قوی که باعث خودکشی بشه
      اما در بهترین حالت به مرگ/جنگ تا حد مرگ
      شجاعانه میتونه کمک کنه
      روده درازی نمیکنم در آخر نهایت بتونه
      به خودشناسی و سازی
      و تفکر بدون دخالت مزخرفات و انتظارات موجود کمکی کنه.

      حذف
    2. فکر میکنم که «رقصنده در میانِ آتش» را با اینکه در همان مَتن «نخست زادگان» نامیده شده است را دُرست نفهمیده اید.
      «نخست زادگان» همان «کامیکازه» نیستند. بلکه ایده هایی نوین را به «میدانِ آتش» می آورند .... آنها را در رَده هایِ گوناگون میتوانید «باب» بنامید.
      «نخست زاده» یا به صلیب کشیده میشود و یا زنده زنده سوزانیده شده و یا در زندانها میپوسد (گذشته از فشارهایِ اجتماعیِ گوناگون که به «خودیِ خود» شکنجه گاه هایی دیگر هستند).

      حذف
  61. حال به یک آهنگِ زیبا گوش دهید:

    https://tinyurl.com/4hnps639

    ۲ تَن از اعضایِ این گروه به «خودکُشیِ موفّق» دست یازیدند.
    این گروهِ موسیقی به «شیطان پرستی» متّهم هستند.
    امّا آنچه که زیرِ سوآل است... اینکه:
    برایِ «شیطان پرست بودن» ... نخست باید «زرتشتی» ؛ «یهودی» و یا «مسیحی» و یا «مسلمان» باشید.
    زیرا تنها این ۴ حرامزادگانِ «اندیشه هایِ PAGANISM» هستند که به «خدایِ بَدی ها = شیطان» اعتقاد دارند.
    نتیجه:
    ۱- یهودی میتواند شیطان پرست شود.
    ۲- مسیحی میتواند شیطان پرست شود.
    ۳- مسلمان میتواند شیطان پرست شود.
    ۴- زرتشتی میتواند شیطان پرست شود.
    امّا دیگر اندیشه ها نمیتوانددددددد. .... زیرا به «خدا» اعتقادی ندارند.
    «شیطان پرستی» در بطنِ این ۴ «کُس شعر» که به «ادیان» معروفند نهفته است.
    «شیطان» نمادِ اعتراض(سمبلِ انقلاب) بر علیهِ «موجودیّتِ حال» است.
    «خلّاقیّت» بدونِ «اعتراض» («نَه مقدّس» به «حالِ موجود») امکان پذیر نیست. آنچه که «آریِ مقدّس» نامیده میشود؛ «پذیرشِ حال» و «زجر کشیدن» است.
    به همین دلیل در دورانِ «رنسانسِ اروپایی» و پس از آن؛ «شیطان» نمادِ «نَه مقدّس» به «آفرینندهٔ حالِ موجود = سیستمِ موجود» شد.
    اینگونه بود که «شیطان» به «نمادِ مبارزه» برایِ ساختنِ «سیستمی نوین» مبدّل شد.
    امّا آنهایی که از دستِ کثافتکاریهایِ «خدا = آفریننده = سیستم ساز» به «شیطان = انقلاب برایِ ایجادِ سیستمی نوین» پناه بُردند؛ در همان سیستمِ تعریف و پذیرفته شدهٔ «خدا و شیطان» اسیر بودند و ماندند و همچنان مانده اند و هستند ..... زیرا از خطّ قرمزِ «تعریفِ دوبارهٔ انسان» نگذشته اند و همچنان اسیرِ محصولاتِ جانبیِ «تعریفِ کُهَن» از انسان هستند.
    دلیلِ بسیار ساده ای دارد:

    آیا حاضری قبول کُنی که «خودَت» و یا «پدر و مادرَت» و «همسر و کودکانت» ... «انسان - حیوان» (Subhuman) هستند؟

    پاسخحذف
  62. سلام کژدم
    در مورد پرسش اولت تنها محرک پول نیست و کینه از یک سیستم . داغدیدگی و انتقام جویی و ایمان و مومن بودن به درستی یک راه و رسیدن به مرحله ای که خود را باید وقف هدف نمایند هیلی بزرگتر غز پول هستند و جنهوری اسلامی معمولا بهتر پول میدهد و بیشتر و بی حساب و کتاب . ولی کسانی که به موجودیت ایران و نجات آن اعتقاد دارند و خیلی اوقات بسیار معمولی می نمایند و بدون ادعا و معمولا انسانهای باهوشی هستند با جثه های معمولا ریز نسبت به نرم جامعه این نوع کارها را انجام می دهند . کسانی که از عمق کثافت آگاهی دارند و آنرا بر نمی تابند .
    اما سوال دوم بر اساس آموزه های خود ادیان یکتا پرستی ابتدا خداوند از همه ملائک عهد گرفت غیر از خود او کسی را ستایش و عبادت کنند و زمانی که همه فرشتگان را به. عبادت انسان فراخواند این فقط شیطان بود که بر عهد خود و بیعتش با خدا پایبند بود. به قیمت اخراج لذا شیطان را باید ستود .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      در فرهنگِ پس از «رُنسانس»؛ «شیطان» به نمادِ «انقلابی گری» تبدیل شد. «شیطان پرستیِ نوین» بر اساسِ تفسیرِ «انقلابِ شیطان در برابرِ خدا» استوار است و «سیستمِ کُهنه» را موردِ اعتراض قرار میدهد. امّا مشکِلِ «شیطان پرستانِ نوین» که از «شیطان» به عنونِ «نمادِ اعتراض و انقلاب» استفاده میکنند؛ این است که همچنان در شبکهٔ تارِ عنکبوتیِ «Paganism» باقی مانده اند و فقط «اعتراض» میکنند و «راهِ برون رفت» ارائه نمیدهند. به مفهومی دیگر: فقط هارت و پورت میکنند.

      حذف
  63. همه ی این کثافت کاریها از نقطه ای شروع شد که ما تصمیم گرفتیم به جای جنگ،صلح دروغین رو بپذیریم و اعضای گله به تصمیم گیرنده برای ما تبدیل شدن.ادیان توسط پیامبرا نیومده توسط جامعه ساخته شده

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. Paganism (اعتقاد به خدایان و یا یک خدایی)؛ سر آغازِ همهٔ این کثافتکاری ها است. زمانی که «فیلسوف» زاده شد؛ به جایِ «تحقیق»؛ «اندیشیدن در اتاقِ تاریک و بِدونِ روزنه به بیرون» را برگزید و در «مالیخولیا» فرو رفت.
      این احمقها بودند که «خدایان» و «خدا» را آفریدند تا به جایِ او حرف بزنند. در «عرصهٔ سیاسیِ نوین»؛ نظریّه هایِ «توطئه» ادامهٔ همان Paganism هستند که به جایِ «تحقیق» به «نیروهایِ عجیب و غریب» (خدایان) در پُشتِ پردهٔ اتّفاقات معتقدند(Political Paganism).
      همهٔ این «دیّوسها»یی را که به نامِ پیامبران میشناسید؛ هرگز «محصولی به درد بخور» تولید نکرده اند.

      https://kajdoum1.blogspot.com/2011/09/blog-post_7957.html

      قُرمساقی «ناسیونالیستِ کثیفِ حکومتی) طعنه زده بود که :
      (معلوم است که «وِداها» را نخوانده ای.....)....
      پاسخ اینکه:
      ریدم به «وِداها»یَت؛ .... «اَوِستایَت» .... «توراتَت» ....«اوپانیشادهایت» ....«قرآنَت».... «کتابِ اَقدَسَت».... «انجیلَت».... و ....
      آخه «مادر جنده».... میخواهی با این مزخرفاتِ «بافته شده» در هزاران سالِ پیش «با آینده ملاقات کُنی؟»؟
      دوره هایی که این مزخرفات بافته شده اند؛ جمعیّتِ گونهٔ انسانی میانِ «۳۰۰ هزار نفر» تا کمتر از یک میلیارد نفر بوده است. «رُشدِ دانِشِ تجربی» و «تکنولوژی» نیز بسیار پایین تر از شرایطِ کنونی بوده است.
      آیا میخواهی به نسلهایِ پس از ۲۰ سال بعد از این؛ که حتّی فرصتِ شُغلیِ «کول بَری» و «حمّالی» را نیز نخواهند داشت.... بگویی که : (بُرو و «وِداها» و «اوپانیشادها» و «قُرآن» و .... را بخوان تا قارّ و قورِّ شِکمَت از گرسنگی بخوابد؟).
      آیا شنیده ای که میگویند «ارزشِ کالا را عرضه و تقاضا تعیین میکند»؟
      آخه ... اِی مادر جندهٔ «ناسیونایستِ صفوی مسلک» (آژیدهاک)....
      «ارزشِ گونهٔ انسانی» را که هر لحظه به خاطرِ «ازدیادِ ویروس گونهٔ جمعیّت» و «رُشدِ تکنولوژی» پایین می آید و در ۲۰ تا ۳۰ سالِ آینده به عنوانِ «کونی».... «جنده».... «معتاد»..... «بی خانمان»..... «گور خواب» و .... تعریف خواهند شد را با پیشنهادِ مطالعهٔ «وِداها» و سایرِ کثافاتِ معدهٔ «تاریخ گذشته» حلّ کُنی؟

      حذف
    2. طبیعت و هر آنچه که متعلق به طبیعت باشه همیشه اصالت داشته وگرنه شکل های مختلف از دین و مذهب، باورها و اندیشه ها اومدن و رفتن.در نتیجه فقط طبیعت و قوانینش هست که دست نخورده باقی میمونه و گذر زمان تغییری توش ایجاد نمیکنه.کتاب های هندو دست و پا شکسته سعی دارن بخشی از اتفاقات درون طبیعت رو توضیح بدن.
      موضوعی که الان هست اینه که با وجود شارلاتان هایی که خودشون رو صاحبان گله میبینن،نمیشه دنیای جدیدی ساخت.مثال آشکارش همین بمب های هسته ای هست.یکی از دلایل اصلی که آیین های شرقی به سمت رمز و رازها میرفتن هم همین موضوع سو استفاده از دانش بوده.
      حالا با همه ی این اندیشه ها و باور ها و... انسان ها قراره با هم متحد بشن و دنیایی بر پایه عشق به خویشتن بسازن یا همچنان میخوان زیر سایه حکومتها رنج و عذاب بکشن؟

      حذف
    3. اگر «هندوئیسم» پاسخی برایِ مسائل داشت؛ اکنون جمعیّتشان یک و نیم میلیارد موجوداتِ شپشو و گرسنه نبود.
      هندوئیسم یکی از خرافاتی ترین «بافته هایِ مالیخولیایی» است و در درونِ Paganism تعریف میشود.
      هندوئیسم هیچگونه تعبیر و تفسیرِ واقعی از طبیعت ارائه نمیدهد.
      هندوئیسم اکنون به «صادراتِ گرسنگان» به کشورهایِ دیگر روی آورده است.
      خرافاتِ رایج در ایران (صوفیگری و درویش گری) میخواهد «رفیقِ راه» پیدا کند و بگوید که «ببینید.... در هندوستان چقدر مُرتاض و عارف داریم؟.....»
      ذهنِ شما را نیز این «شپشها» ویران کرده اند که میگویید هندوئیسم قوانینِ طبیعت را توضیح میدهد.

      حذف
  64. انسان ها برای ساخت آینده نیاز به تولید دانش داره و چه کسی قراره دانش تولید کنه؟حزب کمونیست چین؟پوتین و امپراطوری خیالیش؟اوباشان رهبر اروپا؟فمینیست های متنفر از مردان؟مهاجران مکزیکی؟سیاستمدارای آمریکا؟
    از این جهت میگم تا زمانی که حکومتها(به شکل امروزیش) روی کارن دانشی تولید نمیشه و اگرم بشه فقط برای خدمت رسانی برای اسارت انساها در جهت حفظ سیستم هست.

    پاسخحذف
  65. برای سرنگونی ج ا نیاز به داشتن دانش نظامی و ابزارهای نظامی هست.حکومت بخوبی یاد گرفته که با کنترل احساسات انسانها میتونه بقای خودش رو حفظ کنه.این مهمترین اصل بقای این حکومته.تا مادامی که انسانها با احساسات بخوان با مسائل و معادله های سیاسی برخورد کنن هیچ تغییری رخ نمیده.

    پاسخحذف
  66. اگر کسانی که «منشورِ همبستگی برای دموکراسی و آزادی ایران» را امضاء کرده اند در کارِ خود از جان و دل مایه بگذارند و کوشا باشند؛ من (کژدم) نیز این منشور را امضاء میکنم. فارغ از اینکه اختلافِ نظراتِ زیادی دارم امّا «سرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی» نخستین گامِ مهمّ و استراتژیک برای آزادیِ ایران از دستِ «دژخیمانِ بنی هاشمی» است.

    پاسخحذف
  67. سلام کژدم
    باید رید به هرچه دین و آیین هست بجز قوانینی برای تضمین حداقل بقا برای اکنونیان و آینده گان
    شاید تعریف درستی که مارکس را که در دهه شصت برای ما در کتابهای اقتصاد و علوم اجتماعی ذکر می کردند بعنوان بزرگترین دلیل رد مارکسیسم در برابر اسلام. اما قانونی که مارکس ارایه داد ارائه داد را اگر مد نظر قراردهیم بسیار بهتر قادر خواهیم بود با امروز و آینده برخورد کنیم و حتی گذشته دین و خیلی از قوانین ادیان را هم به دامنه قیاس کشید . این قانون و حرف مارکس میگوید «همهذفعالیتهای بشر برای پر کردن معده است به وسیعترین معنای آن » در گذشته عربستان کسی چندان کار کشاورزی یا شهرهای نسبتا پرجمعیتی نبود که فرد مجبور باشد زود بخوابد و زود به سرکار برود لذا ۵ وعده نماز و انواع نوافل و .. را برای این خیل بیکاران توصیه کردند .
    یا در تبت چون زمین کشاورزی محدود است تمام برادران یک خانواده فقط یک زن میگرفتند به شراکت تا از رشد جمعیت جلوگیری کنند و در آفریقا چون پرورش گاو در ساوان راحت است لذا زن ارزش برابر مهریه یک گاو داشت و هر مرد میتواند به تعداد همسر داشته باشد .
    لذا همان عرضه و تقاضا در همه امور حاکم باید باشد ولا غیر .
    و در مورد منشور مهسا باید این منشور اوایل دهه ۶۰ تدوین میشد و همان زمان جنگ باید. مارشال دوگلی بود گه با استفاده از وضعیت جنگی ایران و عراق. ارتش مقاومت و دولت در تبعیدی تشکیل میداد و اکنون اگرچه خیلی دیر است اما باز کورسوی امیدی است اگر به تشکیل دولت در تبعید بینجامد .

    پاسخحذف
  68. https://www.radiofarda.com/a/32313095.html
    نتیجه عملکرد اپوزوسیون ج ا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اشتباه بزرگی است که اینگونه حرکتها را به اپوزیسیون نسبت دهید. اگر میگفتید که به مردم ایران دَهن کجی کردند بهتر بود.
      اپوزیسیون راهِ بسیار دشواری برایِ پیمودن دارد و تا زمانیکه نتواند خودش را «تحمیل» کُند؛ آش همین آش و کاسه همین کاسه خواهد بود.
      در میانِ آن ۶ نفری که این منشور را امضاء کرده اند فقط یک نفرشان (بانو مسیح علی نژاد) چهره ای سیاسی است. بقیّه موجوداتی بسیار حاشیه ای هستند.

      حذف
    2. من حرفِ اصلیِ خود را زمانی که «شکست جنبش ملّی» را در چند ماهِ پیش اعلام کردم؛ گفته ام.

      شاید زمانی دیگر؛ با مردمانی دیگر و ایرانی ویران تر.

      همین «منشور» نیز در چند ماهِ آینده به شدّت بی ارزش خواهد شد و شاید بپرسید که پس چرا از آن حمایت کردی؟
      حمایتِ من «مشروط» است و میدانم که هیچکدام از شرایطِ مَن اجرایی نخواهند شد زیرا جنبش از سَر تا پا دچارِ «مالیخولیا» است و متأسّفانه فکر میکند که میتوان افکارِ مالیخولیایی را «جنبشِ سیاسی» نامید.

      حذف
  69. کژدم ترامپ برمیگرده؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نمیدانم و هیچگونه ارزشی برای مردم ایران ندارد. برایِ «ترامپ» نیز ایران یک مسئلهٔ حاشیه ای است.

      حذف
    2. تعجب نکنید: اسلام شیعی قدرت سیاسی می‌خواست و در اتحاد با نحله‌های مارکسیستی به قدرت رسید. حالا همان جریان چپ که پله‌ی خمینی بود، در پی جبران شکست گذشته است و برای دستیابی به قدرت دست به هر کاری خواهد زد. از تخریب شخصیت‌ها و برهم زدن تجمع‌ها تا ترور فیزیکی. این خط و این نشان....

      حذف
    3. فکر میکنم که شما تلاش میکنید تا برایِ رژیمِ شیعی «کوچهٔ ترورِ فیزیکی» باز کنید تا پس از حذفهایِ فیزیکیِ افرادِ کارآمدِ اپوزیسیون؛ اینگونه عملیّاتها را به گردنِ «چپ» بیندازند.
      دیدید که پس از ظاهر شدنِ چهرهٔ «پرویزِ ثابتی»؛ «چپولها» کونشان خارش گرفت. این «چپولها» همیشه و در سراسرِ دُنیا با «اسلام گرایان» سَرِشان در یک آخور بوده است و همچنان هست.
      به فرانسه و اتنگلستان و آلمان و آمریکا و کشور مستراحهایِ آمریکایِ لاتین و کشور مستراحهای خاورمیانه و جنوبِ آسیا نگاهی بیندازید تا تصویرِ روشنی از آنها ببینید.
      امّا اینکه شما میخواهید برایِ رژیمِ کثیفِ شیعی «کوچه» باز کنید و «سناریوهایِ از پیش ساخته» برای «سفید شویی» بتراشید؛ داستانِ دیگری است.
      احتمالاً اوباشانِ شیعی در عملیّاتهایِ حذفِ فیزیکی؛ از «چپولها» در کشورهایِ غربی به عنوانِ «یابو» و «قاطر» استفاده کنند.

      حذف
    4. «چپولها» هرگز لیاقتِ سازماندهیِ حتّی یک «عملیّاتِ پیروزمند» را در خاورمیانه نداشته اند. از «جورج حَبَش» بگیرید تا «چریکهایِ فدایی» و «مجاهدینِ خلق = شیعیانِ صفوی مسلکِ کمونیست». اینها همیشه بازنده بوده اند. زیرا مغزشان را «موریانهٔ ایدئولوژی» خورده است.
      از «چپولها» همیشه به عنوانِ «قاطرِ باربَر» استفاده شده است.

      حذف
  70. کژدم شمن ها همه مهندسن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اگر منظورتان از «مهندس»؛ داشتنِ «ذِهنِ مهندسی» باشد؛ بله ....؛ «شمن»ها دارایِ «ذهنِ ساختار شناسانه» و «ساختار ساز» هستند. ذهنشان بسیار سیّال و همیشه در حالِ «جستجو» و «تماشایِ ساختارها» و یافتنِ «نقاط مهمّ» و پیدا کردنِ روابط میانِ آن «نقاط» است.
      اگر ذِهنِ «شمن» آزاد نباشد و با «عواطِفِ فردی» آلوده شود؛ تواناییهایش پایین می آید. به همین دلیل «شمن»ها به «دِلدادگی» و «ازدواج» و داشتنِ «فرزند» و «ثروت» و «مقام»؛ رویِ خوش نشان نمیدهند. امّا اگر از بیرون نگاه کنید؛ فکر خواهید کرد که «شمن» در حالِ «تزکیهٔ نفس» (مفهومِ مَن در آوردیِ مذهبی) است. در حالی که چنین نیست و «شمن» میداند که اینگونه روابط عاطفی برایِ او گران تمام خواهند شد و او را از «لذّتِ تماشا» و «لذّتِ دیدن» محروم خواهند کرد.

      حذف
  71. (نگاهی به توافق روابط دیپلماتیک میان عربستانِ سعودی و رژیمِ شیعی حاکم بر ایران ) منتشر شد.

    پاسخحذف