ورودِ ترامپ به معادله؛ نشان می دهد که فصلهایِ «کاشت و داشت» توسّط آقایِ ناتانیاهو رو به پایان است و اکنون «فصلِ برداشت» فرا رسیده است.
۱۴۰۴ خرداد ۲۷, سهشنبه
ورود ترامپ به معادلهٔ جنگِ سرنوشت ساز
۱۴۰۴ خرداد ۲۲, پنجشنبه
چگونه ایرانی میخواهید بسازید؟ (بخش سوّم)
در بخشِ دوّم از این نوشتار؛ به انتخاباتِ مستقیم و گسترده از نظرِ «موضوعاتِ گوناگونِ انتخابات» اشاره شد. نخستین پُرسشی که پیش می آید این است که چه مقدار زمان برایِ اینهمه انتخاباتِ گسترده موردِ نیاز است و چه هزینه هایی خواهند داشت؟ آیا سرزمینی خواهیم داشت که همیشه در حالِ برگزاری انتخابات است و کارِ دیگری به جز انتخابات ندارد؟
۱۴۰۴ خرداد ۱۹, دوشنبه
چگونه ایرانی میخواهید بسازید؟ (بخش دوّم)
۱۴۰۴ خرداد ۱۲, دوشنبه
چگونه ایرانی میخواهید بسازید؟ (بخش نخست)
این مستراح «سیاسی-اقتصادی-اجتماعی-فرهنگی» که حکومتِ «تشیّعِ شنیعه» در طولِ ۴۷ سالِ اخیر درست کرده است را چگونه میخواهید تغییر دهید؟
۱۴۰۴ خرداد ۷, چهارشنبه
پروژهٔ شکوفایی ایران (چاقویِ بی دستهٔ دیگر)
«فرانتس کافکا»؛ جملهٔ مشهوری دارد که نشانهٔ «یأس کامل» از گشوده شدنِ «دروازه ای نوین» میباشد.
«مسیح هرگز نخواهد آمد؛ مگر یک روز پس از روزِ قیامت»
حدودِ ۵ ساعت وقت گذاشته و هر دو بخشِ این «نشست» و سخنرانیهایِ بی دَر و پیکر را گوش دادم. سخنرانیهایی که با یک جملهٔ «شرم آور» آغاز شدند و آن جمله این بود که در برابرِ کشورهایِ غربی که میگویند:«اپوزیسیونی وجود ندارد..... برنامه ای ندارید»؛ برایتان «پروژه تراشیدیم»؛ تا همه بدانند که نه تنها بی برنامه نیستیم؛ بلکه از «شلغم و سیب زمینی ها» که در مقامِ اساتید تشریف دارند؛ برای تدوینِ این پروژه سود بُردیم که یک خطّ در میان میگفتند: «این پروژه را مدیونِ نظریّاتِ داهیانهٔ شازده» سَرِ هم بندی نمودیم؛ تا همهٔ دولتهایِ غربی چشمهایِ کورشان را باز کرده و «فیل» را در اُتاق ببینند. و اگر دِرایت و سیاست و کیاستِ ملوکانهٔ ایشان نبود؛ همه «نارگیل» را «پوست نَکَنده» میخوردند. گویی که دولت مردانِ غربی؛ «گاوِ گرسنه» تشریف دارند که هر علوفه ای را با وَلَع بخورند.
۱۴۰۴ اردیبهشت ۳۰, سهشنبه
شیوه هایِ مِیدانیِ «غیر هسته ای» نمودنِ رژیمِ شیعی
۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه
«اَلخلیج الفارس»؛ «مَاالخلیج الفارس»؛ «وَما اَدراکَ ?What is the Khalij Fars»
۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۹, جمعه
نبرد میانِ «شکارچی» و «لاشخور»
بازیِ ترامپ:
۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه
هیشکی نمیتونه مثلِ «ترامپ» بیانیّه صادر کُنه.
۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه
طرح «مارشال» ترامپ برایِ ایران
طرحی که ترامپ برایِ پایان دادن به غائلهٔ هسته ای با رژیمِ شیعی بر سرِ میز نهاده است؛ گرفتنِ برخی امتیازهایِ هسته ای برایِ «کنترل و مهار روندِ غنی سازی» و احتمالاً در نظر گرفتنِ زمانی بسیار طولانی تر برایِ «غروبِ معاهده» در ازایِ سرمایه گذاریهایِ چند تریلیون دلاری آمریکا در تمامیِ زمینه هایِ اقتصادی در ایران است. ترامپ میخواهد اسرائیل و در واقع آقای ناتانیاهو را قانع کند که «طرحِ مارشال» میتواند در مسیری چند ۱۰ ساله رژیمِ شیعی را دچارِ استحاله کُند و تمامی تأمین هایِ امنیّتی موردِ نیاز را به اسرائیل بدهد. شاید آنچه که «مذاکرات فنّی» بار رژیمِ شیعی نامیده می شود؛ همین «سرمایه گذاریهایِ کلان در همهٔ زمینه ها» باشد.
«طرحِ مارشال» در اروپا به این دلیل موجبِ شکوفاییِ «کشورهایِ ویران شده» پس از جنگِ جهانیِ دوّم شد که این کشورها دارایِ زیرساختهایِ اجتماعی و سیاسی بر اساسُ «پارتی کراسی» بودند. در حالی که رژیمِ شیعی ایران؛ فقط یک حاکمیّتِ «توتالیتر» نیست. بلکه یک حاکمیّتِ «تئو کراتیک» (دینِ تشیعِ شنیعه) است که «تمامیّت خواهی» (توتالیتریانیسم) ذاتی آن است. حتّی طرز لباس پوشیدن نیز به نوعی «فَدَک» به حساب می آید که متعلّق به «امامِ موجود = انگل فرزانه» میباشد. این مسئله (توتالیتریانیسم) فقط متعلّق به «دیانتِ تشیّع شنیعه» نیست و در تمامی آنچه که «ادیان» نامیده میشوند؛ یکسان است. حتّی «بهائیّت» نیز ۱۰ ها سال است که در سراسرِ جهان؛ کُمیته هایی به نامِ «کُمیتهٔ صیانت» براه انداخته است که همان «گَشتِ ارشاد» است. اعضایِ این کمیته ها کارشان «جاسوسی در زندگی خصوصی بهائیان» و اینکه آیا کارهایِ «خلافِ شرع» میکنند و یا نَه؟ و مراجعه به آن افراد و «امر به معروف» «نهی از منکر» و در بسیاری از موارد همراه با «تهدید» است. هرچند که این طرح در کشورهایِ پیشرفته کاملاً شکست خورده است؛ امّا در کشورهایِ عقب مانده همچنان اجراء می شود. در مسیحیّت نیز پیش از «انقلابِ فرهنگیِ اروپا»؛ وضعیّت به همین گونه بود. در جوامعِ «یهودیِ اُرتودوکس» نیز ماجرا از همین دست است.
لذا «طرحِ مارشالِ ترامپ» به نوعی تغدیه و انتشارِ «میکروبهایِ جُذامِ شیعه گری» در ایران و کشورهایِ دیگر است و برایِ مردمِ ایران هیچ نفعی نخواهد داشت. بلکه بیش از پیش میتواند مردم را تحتِ فشارهایِ دینی و تصمیم گیریهایِ «امامِ موجود»(انگلهایِ فرزانه) قرار دهد. امّا ترسِ رژیمِ شیعی از این است که اگر «طرحِ مارشالِ ترامپ» پذیرفته شود؛ رژیمِ شیعی کنترلِ مردم را به تدریج از دست بدهد و دچارِ «استحاله» گردد. لذا از ترامپ میخواهند که فقط در عرصهٔ «تکنولوژی هسته ای» سرمایه گذاری کُند که تمامیّتِ رژیمِ شیعی در آن «ذی نفع» است و چیزی به مردم نمی رسد و آثارِ ثانویّه ای نیز بر رویِ «فرهنگ وحقوقِ مردم» ندارد. زیرا رژیم میداند که اگر این «سرمایه گذاری» گسترده باشد؛ فقط «تزریقِ پول» نیست؛ بلکه «فرهنگِ آمریکایی» را نیز با خود به همراه خواهد آورد.
مشکلِ ترامپ این است که باید بتواند این طرح را به «حزب جمهریخواهان» بفروشد. تا در مجالسِ «گنگره» و «سنا» تصویب شوند. زیرا رژیمِ شیعی نمیخواهد که بارِ دیگر به «فرمانِ اجرایی» اکتفا کُند. زیرا «فرمانِ اجرایی» مانندِ «فتوا» است که میتواند با یک «گوز» باطل شود و ترامپ در عمل به «فرمانِ اجرایی امام حسین اوباما» (برجام) گوزیده است و معلوم نیست که شخصِ دیگری پس از ترامپ نیز چنین کُند.
لذا آنچه که به صورتِ «دعواهایِ درونی» در کابینهٔ ترامپ دیده میشود؛ در واقع دعواهایِ درونیِ «حزبِ جمهوری خواهان» است. زیرا ترامپ برنامهٔ اصلیِ خود را از «حزب» و اسرائیل پنهان نموده بود و اکنون به فکرِ «قانع کردن» و یا «کودتایِ درون حزبی» است.
نتیجه اینکه:
«طرحِ مارشالِ ترامپ» اگر به آنگونه که میخواهد پیش برود؛ میتواند «گُشایشی صوری» در زندگیِ مردم داشته باشد. امّا نه تنها در «دراز مدّت» بلکه حتّی در «میان مدّت» نیز به «ضررِ استراتژیکِ ایران» خواهد بود. زیرا این طرح؛یک طرحِ فرمایشی خواهد بود که توافق میانِ «لاش خور» و یک موجودِ نیمه جان و در فکرِ «ادامهٔ بقاء» را به ارمغان خواهد آورد.
کژدم
۱۴۰۴ فروردین ۲۷, چهارشنبه
«ترامپ نامه»
در یک ماهِ گذشته؛ به خاطر وعده هایِ انتخاباتی ترامپ؛ بسیاری از «اپوزیسیونچی ها»؛ به این شخص به چشمِ «امامِ زمان با اسبِ سفید» می نگریستند. امّا از حدودِ یک هفتهٔ پیش؛ همان ماجرایِ «بالا و پایین رفتنِ فشارِ خون» به شدّت افزایش یافته است. شاید «کژدم» تنها کسی است که فشارِ خونش در یک سطح باقی مانده باشد. با اینک دیدگاهِ خود را به صورتِ جسته و گریخته بیان کرده ام؛ اما لازم دیدم که نوشتاری را به آن اختصاص دهم تا شاید حدّ اقل از بیماریهایِ فکری وخیم و رویا پردازیهایی که «قلب» را به طپش می اندازند و حتّی میتواند به «سکتهٔ قلبی» نیز بینجامد؛ جلو گیری کنم.
شاید آنهایی که با این وبلاگ آشنا هستند؛ به یاد بیاورند که من(کژدم)؛ ترامپ را به «پیاز» تشبیه کردم که «لایه به لایه» باز می شود. در آغاز چنین فکر میکردم که این موجود؛ دیدی روشن در رابطه با «طرّاحی استراتژیک» دارد که البتّه «رازداری» همیشه باید بخشی از استراتژی طرّاحی شده باشد. امّا به مرورِ زمان به این نتیجه رسیدم که اگر گفته می شود که این موجود «غیرقابل پیش بینی»؛ نه به خاطرِ این است که این موجود بسیار باهوش است و به صورتِ آگاهانه حرکتِ بعدی خود را پنهان می سازد (تصوّر عمومی در میانِ اِلیتها نیز همین بود). امّا در نتیجهٔ مطالعهٔ رفتارهایش به این نتیجه رسیدم که این موجود؛ فقط دارایِ «یک مُشت ایده» است و زمانی که به مرحلهٔ عملی و مِیدانی میرسد؛ مانندِ «خَر» در گل می ماند. از سوی دیگر طرفدارِ «تئوریهایِ توطئه» است و ذهنی «مالیخولیایی و سیّال» (Paranoia) دارد و هیچ نظریّه ای در ذهنش «ماندگار» نمی ماند و مانندِ «مَلخ» به اینسو و آنسو می پَرَد و به همین خاطر نیز هست رفتار و سخنانش در «عرصهٔ مِیدانی»؛ «غیرِ قابل پیشبینی» به نظر می رسند. زمانی که در انتخاباتِ ۲۰۲۰ شکست خورد و مسئلهٔ «تقلّب» را پیش کشید؛ گفتم که: «چه با تقلّب و یا بدونِ تقلّب؛ بازی را باخته ای. کسی که نتواند یک انتخابات را مدیریّت کند و دشمنانش خیابانها وساختمانها را به آتش بکشند و در برابرِ آنها درمانده شود؛ در برابرِ این همه مسائل پیچیده در عرصهٔ بین المللی چگونه رفتار خواهد کرد؟» به همین خاطر نیز؛ «ترامپ» به شدّت از چشمم افتاد و پس از پیروزی در انتخاباتِ ۲۰۲۴ دیدم که این موجود واقعاً ناتوان است. پیروزی در انتخاباتِ ۲۰۲۴ نیز نه به خاطرِ «توانایی های او» بلکه بیشتر به خاطرِ «کثافتکاریها و ناتوانی های؛ جو بایدن و کامالا هریس» بود که آواری از دروغ پردازی را بر سرِ مردم ریختند و انتخابات را به «کارناوال و سیرک» تبدیل کرذند و شکست خوردند. در مجموع «شکست جوبایدن» و پیروزی «ترامپ» ریشه در «قحط الرّجال» و «ناچاریِ مردم» داشت.
تعدادی از افرادِ کابینهٔ او را «پسَرانش» توصیه کرده اند. در حالی که خودش؛ ۴ سال وقت داشت تا تواناترینها را انتخاب کند و نَه «مدّعیانِ وفاداری» را. اختلافش با آقای «ناتانیاهو» نیز ریشه در این مالیخولیایِ فکری ترامپ در رابطه «وفاداری» ریشه دارد. این مسئله در رابطه با انتخابِ «افرادِ توانا» از آفتاب روشن تر است که نمیتوان از «افرادِ توانا»؛ انتظارِ «وفاداریِ کامل» داشت و گرنه باید به دنبالِ «چاپلوسان و هیچکارگان» بگردی.
ترامپ به دنبالِ رابطهٔ «مجتهد و مقلّدی» نه تنها در میانِ «ترامپ اللّهی» بلکه در میانِ اعضایِ کابینهٔ خود و حتّی متّحدینِ اروپایی آمریکا نیز هست. او میخواهد «مجتهد» بدونِ «فتوای جدید» باشد.
۱۴۰۴ فروردین ۲۰, چهارشنبه
چگونه شورشهایِ کورِ مردمی را به انقلاب تبدیل کنیم؟ (مرحلهٔ پیشا نبرد)
در مرحلهٔ «پیشا نبرد»؛ باید بسیاری از مسائل مهمّ را برایِ خود حلّ کرده باشید و گرنه در میانهٔ نبرد گرفتارِ مشکل خواهید شد و چه بسا شکست بخورید.
۱۴۰۴ فروردین ۱۶, شنبه
استراتژی جدید رژیم کثیف شیعی
۱۴۰۴ فروردین ۱۳, چهارشنبه
چگونه شورشهایِ کورِ مردمی را به انقلاب تبدیل کنیم؟ (مرحلهٔ مقدّماتی= شناسایی)
«هر آنکه با طرح و برنامه وارد نبرد شود؛ امکانِ پیروز شدن را دارد؛ امّا آنکه در میانهٔ نبرد به دنبال پیروزی بگردد حتماً شکست خواهد خورد»
گُهربار «سان زو»
۱۴۰۴ فروردین ۱۲, سهشنبه
چگونه شورشهایِ کورِ مردمی را به انقلاب تبدیل کنیم؟ (پیشگفتار)
با اینکه جنبش ملّی مهسا (زن زندگی آزادی) با جرقّهٔ قتل حکومتی بانو مهسا امینی برای انتقام از جنبش مدنیِ مبارزه با «حجابِ اجباری» توسّط رژیمِ کثیفِ شیعی آغاز شد؛ امّا به سرعت به جنبشی سیاسی تبدیل گردید. امّا این جنبش به خاطرِ عدمِ «رهبریِ مِیدانی» در حدّ «تظاهراتِ خیابانی بدونِ داشتنِ اهدافِ فیزیکی»؛ ماهها درجا زد و من آن را «ولگردی هایِ خیابانی» نامیدم. امّا کسانی که میخواستند این جنبش را مصادره کنند؛ نامی فریب دهنده بر آن گذاشته و آن را «تسخیرِ خیابانها» نامیدند و از مردم خواستند که «در خیابان بمانید» و دیدیم که نتیجه چه شد؟ دادنِ شعارهایِ تُندِ سیاسی؛ با اینکه گامِ بزرگی در عرصهٔ «فرهنگِ سیاسی» در سطحِ ملّی بود و من (کژدم) نخستین کسی بودم که گفتم: «این جنبش یک جنبشِ ملّی است»؛ امّا «درجا زدن» و عدمِ ارتقاء جنبش به سطحی بالاتر و تکراری و بی اثر بودنِ جنبش در عرصهٔ «مِیدانی»؛ به سکوتِ ناگهانی انجامید. همان زمان نیز که خیلی ها منتظر بودند که فردایِ آن روز نیز این جنبش ادامه یابَد؛ من گفتم: «انقلاب مُرد؛ انقلابی دیگر باید» و سپس گفتم: «شاید با مردمانی دیگر؛ در زمانی دیگر و ایرانی ویرانتر».
اکنون آن زمان فرا رسیده است؛ مردم «دِگر گشته اند» و ایران بسیار ویرانتر شده است و حاکمیّتِ ننگینِ «انگلهایِ صفوی مسلک» مانندِ «بند باز» بر رویِ ریسمانی باریک حرکت میکند و با یک جنبشِ فراگیرِ ملّی سرنگون خواهد شد.
من(کژدم) مانندِ آقایِ «مراد ویسی» و «امید نادان» ؛ ستون نویس نیستم و هر روزه برنامه هایی که تکرارِ سخنانِ دیروز و پریروز و ماههای گذشته هستند را هر روزه تکرار نمیکنم و این «تکرار گویی» را به برنامهٔ روزانه تبدیل نمی کنم تا خود را «پیرِ دانا» معرّفی کنم تا پس از آن بگویم که: (حالا که دیدید حرفهایم در رابطه با «غزّه» و «لبنان» درست بود؛ پس به من ایمان بیاورید و «کُلّی گوییها» و آسمان ریسمان بافی هایِ مرا در رابطه با دموکراسی و حزب بازی و .... به عنوانِ «نوشدارو» بپذیرید.). من در سالِ ۱۴۰۲ فقط یک جمله گفتم که مجموعهٔ همهٔ این تفسیرهایِ تکراری و درازگوییها را در خود داشت؛ بدونِ اینکه هر روزه بیایم و بگویم که «دیدید که چه شد؟.... من همه را دیروز گفته بودم».
https://kajdoum1.blogspot.com/2023/12/blog-post.html
اکنون زمانِ «درازگویی» و ادّعاهایِ «پیامبر گونه بودن» و اینکه «من خیلی می فهمم .... ما پیش بینی کرده بودیم» گذشته است......
اکنون زمانِ ارائهٔ طرح و یا طرحهای مِیدانی برای سازماندهی مِیدانی برای «کار آمد ساختنِ جنبش ملّی» و به پیروز رسانیدنِ انقلاب فرا رسیده است.
امّا پیش از آغاز؛ باید ۲ مسئلهٔ مهمّ را گوشزد کنم و پیشنهاد کنم که از هرگونه شعارهای مبتنی بر «قبیله» و «عشیره» و قوم گرایانه به شدّت پرهیز کنید و از فرهنگِ کثیفِ «پان ایرانیستی» و کثافتکاریهایِ فرهنگِ تفرقه اندازانهٔ «کمونیستها» که بر طبلِ «قوم گرایی» کوبیدند و نامِ «خلقهایِ تحتِ ستم» را آفریده و عَلم کردند؛ به شدّت بپرهیزید. پس از فروپاشیِ اتّحاد جماهیر شوروی دیدیم که «روسها» چه بلایی بر سرِ «جمهوریهایِ قومی» آورده بودند. و هنوز هم که هنوز است؛ این جمهوریها در «عقب ماندگیِِ جهانِ سوّمی» زندگی میکنند. «قوم گرایی» و «نژاد گرایی»؛ طبلهایِ توخالیِ بسیار بزرگی هستند که هر چه بر آنها بکوبی؛ صدایی بسیار بلندتر ایجاد میکنند و نتیجه ای به جز تفرقه و جنگهایِ بی پایان و خون و ویرانی و ارثیه ای به جز «خونخواهی و انتقام و عقب ماندگی»؛ برایِ آیندگان به جای نمی گذارند. نامِ مکانِ جغرافیایی گربه نشانی که در آن زندگی میکنید؛ «کشور آریایی» نیست؛ حتّی «ایران» نیست؛ بلکه «سرزمینِ ایران» (مردم + زمین) است. باید این شعارِ دروغین را که «ما آریایی هستیم» را در زباله دان بریزید. این تخمِ لقّ را حزبِ «سومکا» بر زبانها انداخت و سپس «پان ایرانیستهایِ خائن» بر طبلِ «آریایی بازی» کوبیدند و آنرا با «تشیّع صفوی» آمیختند تا به قولِ خودشان یک «ملّت با دینی واحد» را تولید کنند. بنیانگذارانِ «سومکا» موجوداتی سرسپردهٔ «آلمان نازی» بودند و «پان ایرانیستها» به رهبری دیّوسی به نامِ «محسن پزشکپور» نخستین خائنین به «محمّد رضا پهلوی» شدند و «حسین فردوست» نیز با همان عقایدِ «پان ایرانیستی» به خدمتِ «خمینی دیّوس» در آمد و نمونهٔ آخرش نیز در چند سالِ پیش چهرهٔ کوروش بزرگ را با «فوتوشاپ» بر چهرهٔ «خامنه ای قرمساق» تطبیق دادند. امّا اکنون پان ایرانیستها به دو فرقه تقسیم شده اند؛ دار و دستهٔ «امید نادان» و دار و دسته ای دیگر که همچنان اصرار دارند از «کیرِ خامنه ای» شیر بنوشند. دار و دسته هایِ دیگری نیز مانندِ «حزب دموکرات کردستان» و «کومه له» هستند که بر طبلِ قوم گرایی میکوبند و «پان تُرکها» نیز که احمقانه دیگران را «توله سگهایِ کوروش» می نامند. همهٔ این دار و دسته ها با اینکه ظاهراً دشمنانِ قسم خوردهٔ یکدیگرند؛ امّا دست در دستِ یکدیگر «تیشه بر ریشهٔ زندگی مردم ایران» میزنند.
اگر بتوانید از این «دار و دسته ها» فریب نخورید؛ گامِ بزرگی برایِ «نجاتِ سرزمینِ ایران» و آیندهٔ خود و فرزندانتان بر داشته اید.
مسئلهٔ دوّم؛ مسئلهٔ اوباشانِ عراقی و لبنانی و سوری و حوثی و افغانی و آفریقایی تبار هستند که به وسیلهٔ رژیمِ کثیفِ شیعی به «سرزمینِ ایران» «واردات» شده اند تا بتوانند از آنها برایِ سرکوب مردم ایران استفاده کنند. این اوباشان در صورتِ شرکت در سرکوبِ مردمِ ایران؛ باید به شدّت و بسیار بی رحمانه سرکوب شوند. و باید به آنها به شدّت هشدار داده شود. باید به آنها گفت که «امروز» فقط «یک روز» است. امّا «فرداها بسیارند».
هشدار به همهٔ مردم ایران:
این روزها آبستنِ جُنبش سرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی است. امّا هرگونه اشتباهی در رابطه با آن ۲ مسئلهٔ مهمّی که در بالا ذکر کردم؛ میتواند به جایِ «سرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی» به «فروپاشی سرزمین ایران» و جنگهایِ احمقانه و بی حاصل درونی منجر شود.
کژدم
۱۴۰۴ فروردین ۶, چهارشنبه
در این مدّتی که نبودم؛ تنها کسی که حرفِ حسابی زد «ساسی مانکن» بود.
در این مدّتی که نبودم؛ اتّفاقاتی بی نظیر افتاد. «شازده رضا» رهبریِ «دوران گذار» را پذیرفتند؛ امّا «دوره و چگونگی سرنگونی رژیم» را مسکوت گذاشته فرمودند. آذربایجانیها مثلی دارند که میگوید: «حاضرینا شاه دی»؛ یعنی وقتی سفره را انداختند و همهٔ اغذیه و اشربه چیده و حاضر شد؛ ایشان شاهِ میدان هستند. زیرا نوبتِ «آهای...هلوی پوست کنده؛ بِپر تو گلو» فرا می رسد. بقیّه را نیز که میشناسید و دیگر نیازی به تکرار گویی نیست. «شازده رضا» حتّی نتوانست «تبریکِ نوروزی» را بدونِ اینکه از رویِ یک «نوشته» بخواند؛ انجام دهد و جالبتر اینکه این تبریکِ ملوکانه را ۲ روز پیش از تحویل سال از رویِ نوشته خواند؛ تا خدایِ ناکرده به خاطر نصادم روزِ «به درک واصل شدنِ علی سگ کُش» با نوروز دچارِ «گناه کبیره» شده و به پیش او برود.
لذا تنها کسی که به خال زد؛ «ساسی مانکن» بود که مردمِ انقلابی ایران را شدیداً میخواهند رژیمِ شیعی را سرنگون کنند آمّا مانندِ همان «مافنگی» که سیگار میکشید و خمار بود را «دیّوس» خطاب فرمود. (دیّوس چرا نشستی؟... بلند بشو قِر بِدِه)
شاید بهترین «خطابه» ای بود در این مدّت شنیدم.
کژدم