۱۴۰۴ خرداد ۳۰, جمعه

پس از سرنگونیِ رژیمِ شیعی

 در سالِ ۲۰۲۳ پیشبینی کردم که در سالِ ۲۰۲۵ «آغازِ رَوندِ سرنگونیِ رژیمِ شیعی در ایران» کلید خواهد خورد؛ خنده دار به نظر می رسید. شاید در آن زمان بسیار به دور از انتظار به نظر می رسید. امّا اکنون میبینیم که سالِ ۲۰۲۵ هم آغازِ روندِ سرنگونیِ رژیمِ شیعیانِ شنیعه؛ و نیز پایان حاکمیّتِ این اوباشان خواهد بود. در نوشتار پیشین نیز گفتم که برخلافِ تصوّرِ عمومی؛ نیروهایِ تحتِ امرِ اسرائیل در ایران؛ در حدّ یک لشکرِ کامل است؛ شاید باز هم موجبِ خندهٔ تان شده باشد؛ امّا پس از سرنگونیِ رژیمِ تشیّعِ شنیعه؛ خواهید دید که برآوردِ کژدم درست بوده است. بخشِ اعظمِ این نیروها ایرانی هستند. شاید بپرسید که چه دلیلی برایِ این ادّعا دارم؟ پاسخ این است که: دلایلِ بسیار ساده ای در پُشتِ این ادّعا نهفته اند.

۱- آمریکا و «بویژه اسرائیل» جنگهایِ پس از ۱۱ سپنامبر ۲۰۰۱ در افغانستان و عراق را بسیار دقیق مطالعه نموده اند و نخواهند گذاشت که ایران نیز به عراق و افغانستانی دیگر تبدیل شود. بلکه تلاش خواهند نمود تا ایران را به اُلگویی برایِ عراق تبدیل کنند که البتهه به همیاریِ ایرانیان نیازی بنیادی دارد. از سوی دیگر جایگاهِ ایران در منطقه بسیار فراتر از آن ۲ کشورِ نامبرده است. زیرا در ایرانِ کنونی؛ هیچ زمینه ای برایِ جنگهایِ فرقه هایِ دینی وجود ندارد. همان زمینه ای که در عراق و افغانستان وجود داشتند و هنوز هم وجود دارند و «جورج بوش پسر» با وارد کردنِ «سگهایِ هارِ تشیّع شنیعه» (فرقهٔ ولایتِ فقیهی) به معادلهٔ عراق؛ برایِ سازماندهیِ «جنگهایِ ۳۰ ساله» از آن استفاده نمود. اکنون «سگهایِ هارِ تشیّعِ شنیعه» اگر بتوانند شورتِ خودشان را بر کونشان نگه دارند؛ معجزه کرده اند؛ چه رسد به؛ به راه انداختنِ جنگهایِ «خرافه پایه».

۲- در جنگها؛ فقط «فتوحات» نیستند که اهمیّت دارند؛ بلکه «حفظِ فتوحات» مسئله ای بسیار مهمّتر از خودِ فتوحات است. آمریکا و بویژه اسرائیل این «فتح» را تنها نخواهند گذاشت و «دموگرافیِ ایران» نیز به هیچ وجه شبیهِ آن ۲ کشورِ نامبرده نیست و پس از سرنگونیِ رژیمِ شیعی؛ هیچ نیرویی در درونِ سرزمینِ ایران به «جنگهایِ چریکیِ دینی» روی نخواهد آورد. لذا اسرائیل و آمریکا برایِ حفظِ فتوحات؛ به یک نیرویِ بزرگ نیاز دارند تا بتوانند «آرامش» در دورانِ «خلأ قدرت» بِپا کنند و با هر کسی را که بخواهد این آرامش را به هَم بزند؛ برخوردِ جدّی خواهند کرد( بویژه تُرکهایِ عُثمانی و اوباشانِ حاکم بر قَطر). لذا چه بسا به بیش از یک لشکر نیاز داشته باشند و من فکر میکنم که اسرائیل؛ «کارِ امروز را به فردا نگذاشته باشد» و ستونها و زیر بناهایِ این امر تدارک دیده شده است و اگر کامل نیست؛ من (کژدم) حاضرم تا نظراتِ خود را برایِ هر آنچه که «ضروری» است را بدونِ هیچ چشم داشتی بیان کُنم.

۳- دولتِ «شیعه مِحورِ عراق» و «انگل سیستانی» و همچنین «شازده شومبولِ فیل» و هوادارانَش باید بدانند که بازیِ «شیعه گری» در ایران تمام خواهد شد و چه بسا به بازیِ شیعه گری در «عراق» و «لبنان» و «یَمن» نیز پایان دَهَد. کُلّ منطقه نیز همین را میخواهد و با آن همکاری خواهد کرد. زیرا «رُشد و شکوفاییِ اقتصادی» فقط در آرامش امکان پذیر است.

۴- ایجادِ «منطقهٔ سبز» نقشِ «سازمانِ کنترلِ بحران» و «رِیل گذاری برایِ آینده» را خواهد داشت و یک «حکومتِ موقّت» نخواهد بود.

برایِ انجامِ چنین کارِ بزرگی؛ نیاز به بیش از چندین لشکر است. و اسرائیل و آمریکا نمیتوانند کار را «نیمه کاره» رها کنند و بگویند که «مسئلهٔ ما فقط بمبِ اتمی» بود. زیرا یک کشورِ بحران زده به وسعتِ ایران؛ به نوبهٔ خود به یک «بمبِ اتمیِ امنیّتی» تبدیل خواهد شد.

پروژهٔ اسرائیل و آمریکا هر چه که باشد؛ مردمِ ایران باید به فکرِ آیندهٔ خود و سرزمینشان باشند و گرنه این پتانسیل وجود دارد که ایران به «فروپاشیِ سرزمینی» دچار شود.

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر