۱۴۰۴ مرداد ۲۲, چهارشنبه

نَقدی بر آقای «مُراد ویسی»

 روزی مَردی که: «عِنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» به جنگِ مردی که «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» رفت.
آنکه «عنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» به آنکه «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» گفت:
اِی کسی که «عِنان نداری؛ سِنان نداری؛ خنجر نداری؛ نیزه نداری و سِپر نداری»... چگونه میخواهی که با مَردی که «عِنان دارد؛ سِنان دارد؛ خنجر دارد؛ نیزه دارد و سِپر دارد» بِجنگی؟
آن مَردِ دیگر که «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» به مردی که «َغنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» پاسخ داد:
اِی که تو «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری».... بِدان که من که «عنان ندارم؛ سِنان ندارم؛ خنجر ندارم؛ نیزه ندارم و سِپر ندارم»؛ به تو که «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری»... می گویم تا باید بدانی که با کسی روبرو هستی که «عنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد؛ نیزه ندارد و سِپر ندارد» روبرو هستی که بر تو که «عِنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری»..... با اینکه «عِنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد؛ نیزه ندارد و سِپر ندارد»... به تو که «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سپر داری» میگوید که «اِی که تو عِنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری».... بِدان که تو با مردی روبرو هستی که «عِنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد نیزه ندارد و سِپر ندارد» روبرو هستی که با تو که «عِنان داری؛ سِنان داری ...........

روزی «مُلّا نصرالدین» از جایی که «غذایِ نَذری» میدادند بَر می گشت و «اِسهال» گرفته بود و همینطوری از او «می رفت».....
مردی به او رسید و پرسید:
این جایی که «غذایِ نَذری» میدهند کجاست؟
«ملّا نصر الدّین» خطّ «اسهالِ خود» را نشان داد و گفت:

«همین خطّ را بگیر و بُرو تا به محلِ غذایِ نَذری برسی»

کژدمِ مُنتقِد

۱۸ نظر:

  1. از نظر من ایشان تحلیل نمی‌کنند، بلکه اتفاقات روز را گزارش می‌کنند. تماشای برنامه های ایشان برای من خسته کننده است.


    اشکان

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      آقایِ مُراد ویسی؛ در رابطه با دادنِ «گزارشهایِ تحلیلی» در مورد جنگِ اسرائیل بر علیه رژیمِ شیعی؛ به خاطرِ دسترسی به «اخبارِ روز»؛ تا حدودی موفّق هستند. امّا برنامه هایشان بسیار تکراری است و برنامهٔ یک هفتهٔ پیشِ ایشان با برنامهٔ ۶ و ۵ و ۴ و ۳ و ۲ روزِ پیش و دیروزشان؛ باهم فرقی ندارند و این تکرار را در یک برنامه نیز تا حدّ مشمئز کننده ای ادامه میدهند. هر برنامه ای را که تا کنون اجراء کرده اند را میخواهید انتخاب کنید؛ می بینید که بخشِ بزرگی از همان برنامه؛ تکرارگوییِ مشمئز کننده و «اطالهٔ کلام» است. داستانِ «عنان داشت و سنان داشت و .....» چهارچوبِ اصلیِ گفتارهایِ ایشان است.
      در رابطه با «تحلیلِ جامعهٔ کنونیِ ایران» نیز کاملاً «لال» هستند و این شجاعت را نیز ندارند که بگویند «ساکنینِ ایران» بخشِ بسیار بزرگی از «جامعه» را تشکیل می دهند و «مردمِ ایران» در اقلیّت هستند. لذا از دَرِ «مجیز گوییِ ساکنینِ ایران» بر می آیند و خیانتهایی که «ساکنینِ ایران» با شرکت در «انتخاباتهایِ قُلّابی» و رأی دادن به «کیرِ خر» و یا «کیرِ اسب» را عِینِ «شجاعت و نجابتِ ساکنینِ ایران» می نامند و حتّی به خودشان نیز «دروغ می فروشند». به همین دلیل نیز هر جایی که خواسته اند با گوشهٔ چشمی به تحلیلِ «جُنبش» بپردازند؛ هیچگاه پیش بینی شان درست از آب در نیامده است.
      داستانِ «ملّا نصرالدّین و غذایِ نذری» را به این خاطر آوردم که بگویم: «ساکنینِ ایران» عاشقِ «غذایِ نذری» هستند (مُفت باشه... کوفت باشه) و منتظرِ «آشِ نذریِ دموکراسی» از طرفِ اسرائیل و آمریکا هستند. آقایِ مراد ویسی؛ متأسفانه مبلِّغِ انتظار برایِ «آشِ نذری» هستند.

      حذف
    2. آقایِ مراد ویسی؛ نمی تواند و یا نمی خواهد بفهمد که «ساکنینِ ایران» اساساً به «تُخمِ مبارکشان» نیز حساب نمی کنند که «دریاچهٔ آذربایجان» و بسیاری از تالابها و آبهایِ زیرزمینی؛ «خُشک» شده اند. این موجودات حتّی با از دست رفتنِ «جزایرِ ۳ گانه» نیز به سادگی کنار خواهند آمد. در ماجرایِ «سبَدِ غذایی» در دورهٔ «امام حسنِ روحانی» نیز نشان دادند که چقدر موجوداتِ سخیفی هستند و برایِ یک «زنبیل غذا» حاضرند همدیگر را مانندِ حیواناتِ وحشی بدرند.

      حذف
    3. از مهر ماه به بعد ساکنین ایران باید برای دسترسی به اب خلارفتن باید همدیگر را بدرن و حتی در آینده نزدیک برای دسترسی به کلوخ

      حذف
  2. کژدم انقلاب رو فقط چپ گرایان نمیتونن رقم بزنن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه.
      این چپ گراهایی که اکنون می بینید؛ از جنسِ چپهای قدیمی نیستند. به «کومه له» و «فدایی ها» نگاه کنید تا ببینید که نَه در گذشته پُخی بودند و نَه «اکنون» پُخی هستند. رُشدِ تکنولوژی نیز «طبقهٔ کارگرشان» را به چوخ داده است و در آینده «حذف» خواهد نمود. چپیهایِ کنونی چیزی شبیه «پرچم رنگین کمان» هستند و فقط میتوانند «رژهٔ افتخار» بروند.
      «چپ» هم در حوزهٔ نظری و نیز در حوزهٔ «اجرایی» شکست خورده است به چیزی شبیه به «اسلام» تبدیل شده است (یعنی به دردِ سطلِ زُباله می خورد.).
      آنچه که «چین کمونیست» نامیده می شود نیز؛ هیچ بویی از کمونیسم نَبُرده است.

      حذف
  3. سلام
    جوابِ کامنت بنده که در نوشتارِ قبلی دادین رو اینجا مینویسم.
    بنده معتقدم اگر روایتِ بی‌آبی رو که متناقض با زندگیست‌ رو به بقای ایران و ایرانیان گره بزنیم، صرفه‌نظر از راه‌حل‌هایی‌ که در کوتاه‌مدت پاسخگو نخواهند بود، روایتِ بسیار قدرتمندی بر علیه رژیم شکل خواهد گرفت چرا که مشخص شده که به احتمالِ زیاد تهران به عنوانِ مرکزِ حساس در هفته‌های آتی تنشِ شدیدی رو در رابطه با آب تجربه خواهد کرد.
    طرحِ انسدادِ شما اگرچه احتمالا در کوتاه‌مدت جواب خواهد داد، فکر می‌کنم تبعاتِ زیست‌محیطیِ خطرناکی برای ساکنینِ اون مناطق خواهد داشت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      مسئلهٔ نبودِ آب؛ سراسری نیست و با «اُلگویِ رفتاری» که در «ساکنینِ ایران» میبینم؛ به جنبش ملّی تبدیل نخواهد شد. اعتراضات برایِ مردم «آب» به ارمغان نمی آوَرَد. مگر آنکه به جُنبشِ سیاسی برایِ سرنگونی تبدیل شود. اینکار نیز با رَوِشِ متداوِلِ «وِلگردی در خیابان» به نتیجه نخواهد رسی.
      چند سالِ پیش در اصفهان چنین حرکتی شد و بقیّهٔ شهرها به تُخمِ مبارکشان نیز حساب نکردند.
      در ضمن؛ من(کژدم) تا کنون در رابطه با «طرحِ انسداد» هیچ سُخنی نگفته ام و نمیدانم که شما بدونِ داشتنِ اطّلاعات در رابطه با این طرح؛ چگونه میگویید که «طرحِ انسداد» تبعاتِ زیست محیطی خواهد داشت؟

      حذف
    2. «سرزمینِ ایران» به خاطرِ همین «به تُخمَم - به تُخمَمها» به «گا خواهد رفت». مگر آنکه «کژدُمی ها» رهبری را به دست گیرند.

      حذف
  4. سلام کژدم. من در ایران زندگی می کنم
    ۱. مردم بدبخت بلوچستان را پست رذلی مثل عبدالحمید کیر لیس خامنه ای چنان گرفتار دم خود کرده که خود بهتر می دانی و هر صدایی از بلوچستان را به سنی و تکفیری. و جنگ شیعه و سنی. تقلیل می دهند و شیعیان. ایرانی نیز جدا از هر مرام و مسلکی به قول خودشان در تمامیت ارضی همصدا هستند و متحد علیه بلوچ

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      مشکلِ ایران بسیار عمیق تر از مسئلهٔ «جدایی طلبی» است و «جدایی طلبی» فقط یکی از «عوارض جانبی بیماریهایِ عمیق ایران» است.
      بیماریِ اصلی در ایران؛ «عقب ماندگیِ» است. ساکنینِ ایران از نظرِ فکری هنوز در دورهٔ «خان خانی» به سر می برند. مهمّ نیست که «بُرج میلاد» و «موبایل هوشمند» دارند. اینها را در عقب مانده ترین جوامع در آفریقا نیز می بینید. زیرا از بازار می خرند. ساکنینِ ایران هنوز «قبیله ای - عشیره ای» فکر میکنند و به همین دلیل است که «ایرانیان» را پَس میزنند.
      «ساختنِ ملّت» از این «قبایل و عشایر» ساده نیست؛ امّا امکان پذیر است و من برایِ رسیدن به این هدف «پاپیولیسم»(دموکراسی) را پیشنهاد میکنم.
      «فدرالیسم» را نوعی «باج دادن» به «افکارِ قبیله ای - عشیره ای» میدانم که راه به جایی نخواهد بُرد و به جایِ آن «خودگردانیِ مَدَنی - اقتصادیِ اُستانی» را پیشنهاد میکنم که در صورتِ به بحث گذاشته شدن؛ آنرا توضیح خواهم داد.

      حذف

  5. ۲. در کردستان هم تکلیفشان با خودشان. چپ. ناسیونالیسم کوردی و استقلا ل. ایران مشخص نیست و. سپاه به شدت در حال تقویت گروههای داعشیو تکفیری و مذهبی تندرو با حمایت مالی و قضایی است
    ۳. ترکها هم که تنها اختلافشان با بقیه ایران و جمهوری اسلامی تعصب تراختور است

    پاسخحذف

  6. ۴. بقیه ساکنین ایران اگر چه در جیب خود جمهوری اسلامی را نفرین می کنند اما به شدت مومن و معتقد به جمهوری اسلامی و هیچوخت حاضر به قبول در ذهن خود غیر از جمهوری اسلامی نیستند. نافشان به مذهب شیعه بند و
    در نهایت امید به تغغیر. عبث

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما یا به شدّت اشتباه میکُنید؛ یا برایِ «آلوده کردن» آمده اید و یا نظری دیگر دارید؟؟؟؟!!!!
      هَر زمان که «نظرِ دیگَرِ تان» را مطرح نمودی؟؟؟؟!!!!
      حاضر به پاسخ هستم.
      کژدُم

      حذف
  7. درک کن مراد ویسی یه کرد شیعه است که جمهوری اسلامی را تا عنق جان دوست دارند . این موجودات دل در گرو جمهوری اسلاممی دارند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما اگر مَرَض و غَرضِ «اطّلاعلاتی - سایبری» رژیمِ شیعی را را نداشته باشید که بعید میدانم؛ یک «احمقِ کامل و رُشد یافته» در آزمایشگاههایِ رژیمِ کثیفِ شیعی هستید.
      آقایِ «مُراد ویسی» زمانی که متولّد شد؛ فقط یک «نوزاد» بود. در خانواده ای «کُرد» و چه بسا «شیعه مسلک» متولّد شد و چه بسا برایِ مُدّتی در «پازِلِ حاکمیّتِ سیاسیِ دُرُست» سرگردان بوده است.
      من(کژدم) برایِ آقایِ «مرادِ ویسی» احترامِ زیادی دارم.
      ایشان نه تنها یک «شیعهٔ شنیعه مسلک» نیست؛ بلکه در فکرِ «آزادیِ ایران» از «رَوَندِ قهقرا» است.
      اگر به ایشان نَقدی دارم؛ برایِ هُل دادَنِ ایشان به «مسیرِ دُرُست» است.
      من(کژدم) آقایِ «مُرادِ ویسی» را بسیار دوست میدارم. امّا از ایشان انتظار دارم که «کونِ مبارکشان» را بیشتر تکان بدهند.
      ایشان باید «چه با لَگَد ... چه با مُشت» باید بفهمند که اکنون «زمانِ تعیینِ سرنوشت» فرا رسیده است.
      درود بر آقایِ «مراد ویسی» هرچند که «قِصّه ای ناتمام» میگویند.
      فراموش نکنید که :
      «همهٔ جویبارها» به یک «رود» می ریزند؛ و «آن رودها» می توانند به «روخانه و سِیلاب» برایِ سَرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی» بینجامند.
      لذا:
      درود بر «مُراد وِیسی ها» و هَر آنکه میخواهد «ایران» را از لوثِ وجودِ «تشّعِ شنیعه» آزاد کُنَد.
      این است «پیامِ کژدم»

      حذف
  8. کژدم یکی از این تحلیلگران،سیاستمداران،سطلی ها،چپی ها راستیها خایه داره پیام رادیکال علیه رژیم صادر کنه؟مردم رو سرشار از آدرنالین کنه و با اسلحه پیام صادر کنه؟من میگم هیچ اتفاقی نمیفته چون قدرتی نداره اپوزوسیون دسته جمعی مسخره میکنین که این شخص روزهاش رو بگا داده ولی سوال اینه پیام های شما همه خبر از ادامه گاییده شدن داره. از کیری به کیر دیگر از کس به رنگین کمون از پیرمردهای خائن به سرمداران انقلاب
    به عنوان شخصی که نه کتاب میخونه و نه انقلابی رو از نزدیک دیده میگم ریدم سر در تمام پیر پاتال های خائن به این سرزمین.هنوز فرزندی ندارم ولی میدونم فرزندم تو سن بلوغ فکریش من(پدرش)رو به هزارام فحش میکشه که تو این سرزمین بدنیا آوردمش.تلاشتون رو برای بهشت کیر و کس و مشروب خونه بزارید که تو عرصه سیاسی هیچکدومتون شهامت بلند شدن علیه ظلم رو ندارید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این جماعتی که میبینید؛ خودشان را «تحلیلگرِ وضعیتِ موجود» میدانند. اساساً با «انقلاب کردن» میانه ای ندارند. و فقط میخواهند «اصلاحات» بکنند و اگر از «سرنگونیِ رژیم» دادِ سخن می دهند؛ برای این است که میگویند با ادامهٔ این رژیم نمیتوان اصلاحات کرد. برنامهٔ شان برایِ پس از سرنگونی نیز؛ فقط «اصلاحات» است (بُر زدنِ دسته ورقِ بازی) و تنها راه را «کُپی برداری از اروپا و آمریکا» میدانند و به نوعی «آشِ نذری» را دوست دارند و هیچگونه «نو آوَری» از خود نشان نمی دهند. لذا تحلیلهایشان نیز در حدّ «افشاگری» است. امّا راهی که بتواند مشکلات را «ریشه کَن» کُند؛ ارائه نمیدهند. فلسفهٔ واقعی شان نیز این است:
      «وقتی که آشِ نذری؛ در دسترس است؛ چرا باید غذا پُخت؟»
      پُختنِ غذا «دَنگ و فَنگ» دارد و «تَنبلیِ ذِهنی» به دنبالِ غذایِ نَذری می گردد.

      حذف