۱۴۰۴ مرداد ۲۲, چهارشنبه

نَقدی بر آقای «مُراد ویسی»

 روزی مَردی که: «عِنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» به جنگِ مردی که «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» رفت.
آنکه «عنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» به آنکه «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» گفت:
اِی کسی که «عِنان نداری؛ سِنان نداری؛ خنجر نداری؛ نیزه نداری و سِپر نداری»... چگونه میخواهی که با مَردی که «عِنان دارد؛ سِنان دارد؛ خنجر دارد؛ نیزه دارد و سِپر دارد» بِجنگی؟
آن مَردِ دیگر که «عِنان نداشت؛ سِنان نداشت؛ خنجر نداشت؛ نیزه نداشت و سِپر نداشت» به مردی که «َغنان داشت؛ سِنان داشت؛ خنجر داشت؛ نیزه داشت و سِپر داشت» پاسخ داد:
اِی که تو «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری».... بِدان که من که «عنان ندارم؛ سِنان ندارم؛ خنجر ندارم؛ نیزه ندارم و سِپر ندارم»؛ به تو که «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری»... می گویم تا باید بدانی که با کسی روبرو هستی که «عنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد؛ نیزه ندارد و سِپر ندارد» روبرو هستی که بر تو که «عِنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری»..... با اینکه «عِنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد؛ نیزه ندارد و سِپر ندارد»... به تو که «عنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سپر داری» میگوید که «اِی که تو عِنان داری؛ سِنان داری؛ خنجر داری؛ نیزه داری و سِپر داری».... بِدان که تو با مردی روبرو هستی که «عِنان ندارد؛ سِنان ندارد؛ خنجر ندارد نیزه ندارد و سِپر ندارد» روبرو هستی که با تو که «عِنان داری؛ سِنان داری ...........

روزی «مُلّا نصرالدین» از جایی که «غذایِ نَذری» میدادند بَر می گشت و «اِسهال» گرفته بود و همینطوری از او «می رفت».....
مردی به او رسید و پرسید:
این جایی که «غذایِ نَذری» میدهند کجاست؟
«ملّا نصر الدّین» خطّ «اسهالِ خود» را نشان داد و گفت:

«همین خطّ را بگیر و بُرو تا به محلِ غذایِ نَذری برسی»

کژدمِ مُنتقِد

۳۴ نظر:

  1. از نظر من ایشان تحلیل نمی‌کنند، بلکه اتفاقات روز را گزارش می‌کنند. تماشای برنامه های ایشان برای من خسته کننده است.


    اشکان

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      آقایِ مُراد ویسی؛ در رابطه با دادنِ «گزارشهایِ تحلیلی» در مورد جنگِ اسرائیل بر علیه رژیمِ شیعی؛ به خاطرِ دسترسی به «اخبارِ روز»؛ تا حدودی موفّق هستند. امّا برنامه هایشان بسیار تکراری است و برنامهٔ یک هفتهٔ پیشِ ایشان با برنامهٔ ۶ و ۵ و ۴ و ۳ و ۲ روزِ پیش و دیروزشان؛ باهم فرقی ندارند و این تکرار را در یک برنامه نیز تا حدّ مشمئز کننده ای ادامه میدهند. هر برنامه ای را که تا کنون اجراء کرده اند را میخواهید انتخاب کنید؛ می بینید که بخشِ بزرگی از همان برنامه؛ تکرارگوییِ مشمئز کننده و «اطالهٔ کلام» است. داستانِ «عنان داشت و سنان داشت و .....» چهارچوبِ اصلیِ گفتارهایِ ایشان است.
      در رابطه با «تحلیلِ جامعهٔ کنونیِ ایران» نیز کاملاً «لال» هستند و این شجاعت را نیز ندارند که بگویند «ساکنینِ ایران» بخشِ بسیار بزرگی از «جامعه» را تشکیل می دهند و «مردمِ ایران» در اقلیّت هستند. لذا از دَرِ «مجیز گوییِ ساکنینِ ایران» بر می آیند و خیانتهایی که «ساکنینِ ایران» با شرکت در «انتخاباتهایِ قُلّابی» و رأی دادن به «کیرِ خر» و یا «کیرِ اسب» را عِینِ «شجاعت و نجابتِ ساکنینِ ایران» می نامند و حتّی به خودشان نیز «دروغ می فروشند». به همین دلیل نیز هر جایی که خواسته اند با گوشهٔ چشمی به تحلیلِ «جُنبش» بپردازند؛ هیچگاه پیش بینی شان درست از آب در نیامده است.
      داستانِ «ملّا نصرالدّین و غذایِ نذری» را به این خاطر آوردم که بگویم: «ساکنینِ ایران» عاشقِ «غذایِ نذری» هستند (مُفت باشه... کوفت باشه) و منتظرِ «آشِ نذریِ دموکراسی» از طرفِ اسرائیل و آمریکا هستند. آقایِ مراد ویسی؛ متأسفانه مبلِّغِ انتظار برایِ «آشِ نذری» هستند.

      حذف
    2. آقایِ مراد ویسی؛ نمی تواند و یا نمی خواهد بفهمد که «ساکنینِ ایران» اساساً به «تُخمِ مبارکشان» نیز حساب نمی کنند که «دریاچهٔ آذربایجان» و بسیاری از تالابها و آبهایِ زیرزمینی؛ «خُشک» شده اند. این موجودات حتّی با از دست رفتنِ «جزایرِ ۳ گانه» نیز به سادگی کنار خواهند آمد. در ماجرایِ «سبَدِ غذایی» در دورهٔ «امام حسنِ روحانی» نیز نشان دادند که چقدر موجوداتِ سخیفی هستند و برایِ یک «زنبیل غذا» حاضرند همدیگر را مانندِ حیواناتِ وحشی بدرند.

      حذف
    3. از مهر ماه به بعد ساکنین ایران باید برای دسترسی به اب خلارفتن باید همدیگر را بدرن و حتی در آینده نزدیک برای دسترسی به کلوخ

      حذف
  2. کژدم انقلاب رو فقط چپ گرایان نمیتونن رقم بزنن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نه.
      این چپ گراهایی که اکنون می بینید؛ از جنسِ چپهای قدیمی نیستند. به «کومه له» و «فدایی ها» نگاه کنید تا ببینید که نَه در گذشته پُخی بودند و نَه «اکنون» پُخی هستند. رُشدِ تکنولوژی نیز «طبقهٔ کارگرشان» را به چوخ داده است و در آینده «حذف» خواهد نمود. چپیهایِ کنونی چیزی شبیه «پرچم رنگین کمان» هستند و فقط میتوانند «رژهٔ افتخار» بروند.
      «چپ» هم در حوزهٔ نظری و نیز در حوزهٔ «اجرایی» شکست خورده است به چیزی شبیه به «اسلام» تبدیل شده است (یعنی به دردِ سطلِ زُباله می خورد.).
      آنچه که «چین کمونیست» نامیده می شود نیز؛ هیچ بویی از کمونیسم نَبُرده است.

      حذف
  3. سلام
    جوابِ کامنت بنده که در نوشتارِ قبلی دادین رو اینجا مینویسم.
    بنده معتقدم اگر روایتِ بی‌آبی رو که متناقض با زندگیست‌ رو به بقای ایران و ایرانیان گره بزنیم، صرفه‌نظر از راه‌حل‌هایی‌ که در کوتاه‌مدت پاسخگو نخواهند بود، روایتِ بسیار قدرتمندی بر علیه رژیم شکل خواهد گرفت چرا که مشخص شده که به احتمالِ زیاد تهران به عنوانِ مرکزِ حساس در هفته‌های آتی تنشِ شدیدی رو در رابطه با آب تجربه خواهد کرد.
    طرحِ انسدادِ شما اگرچه احتمالا در کوتاه‌مدت جواب خواهد داد، فکر می‌کنم تبعاتِ زیست‌محیطیِ خطرناکی برای ساکنینِ اون مناطق خواهد داشت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      مسئلهٔ نبودِ آب؛ سراسری نیست و با «اُلگویِ رفتاری» که در «ساکنینِ ایران» میبینم؛ به جنبش ملّی تبدیل نخواهد شد. اعتراضات برایِ مردم «آب» به ارمغان نمی آوَرَد. مگر آنکه به جُنبشِ سیاسی برایِ سرنگونی تبدیل شود. اینکار نیز با رَوِشِ متداوِلِ «وِلگردی در خیابان» به نتیجه نخواهد رسی.
      چند سالِ پیش در اصفهان چنین حرکتی شد و بقیّهٔ شهرها به تُخمِ مبارکشان نیز حساب نکردند.
      در ضمن؛ من(کژدم) تا کنون در رابطه با «طرحِ انسداد» هیچ سُخنی نگفته ام و نمیدانم که شما بدونِ داشتنِ اطّلاعات در رابطه با این طرح؛ چگونه میگویید که «طرحِ انسداد» تبعاتِ زیست محیطی خواهد داشت؟

      حذف
    2. «سرزمینِ ایران» به خاطرِ همین «به تُخمَم - به تُخمَمها» به «گا خواهد رفت». مگر آنکه «کژدُمی ها» رهبری را به دست گیرند.

      حذف
    3. شما در ماههای‌ قبل یکبار در مورد یک پیشنهاد به اسرائیل مبنی بر حمله به زیرساخت‌های نفتیِ رژیم سخن گفته بودید و من فکر کردم همان طرح انسداد است پوزش میطلبم

      حذف
    4. من در ماههایِ قبل چنین پیشنهادی به اسرائیل نداده بودم. بلکه «سالها پیش از این» از «ایرانیان» میخواستم که منابعِ مالیِ رژیم را به آتش بکشند و به این وسیله «تحریمِ واقعی» ایجاد کنند تا کسی نتواند آنرا لغو و یا تعلیق کُند.
      بمبارانِ زیرساختها در جنگ یک امرِ طبیعی است و پیشنهاد دادن نمیخواهد.
      اگر به اُلگویِ اسرائیل در جنگها نگاهی بیندازید؛ «نابودیِ زیرساختها» یکی از اهدافِ مهمّ است. امّا در رابطه با ایران؛ هنوز «تخفیفِ ویژه» داده و «صبر» پیشه کرده است امّا اگر آنچه که اسرائیل از «ساکنینِ ایران» انتظار دارد تا «تکانی به خود بدهند»؛ بنا بر ضرورتهایِ نظامی؛ مجبور خواهد شد که زیرساختها را بمباران کُند. نیازی به پیشنهاد ندارد.
      «طرحِ انسداد» داستانِ دیگری است.

      حذف
    5. در سالهایِ بسیار پیش از این؛ آقایِ «علی میر فطروس» از فرطِ عصبانیّت؛ «داغ کرده بود» و از آمریکا میخواست که همهٔ زیرساختهای «نظامی - اقتصادی » ایران را بمباران کند. در آن زمان من به شدّت مخالفِ آن بودم و اکنون نیز مخالف هستم. زمانی که نوشتارِ «آتش» را منتشر کردم؛ به این نتیجه رسیده بودم که با به آتش کشیدنِ بنیادهایِ مالی و پالایشگاهها در عملیّاتهای «سابوتاژ»؛ میتوان درآمدهایِ رژیم را به شدّت تقلیل داد و در ضمن به نوعی؛ «آموزشهایِ مِیدانیِ مبارزاتی»
      به دست آورد.

      حذف
  4. سلام کژدم. من در ایران زندگی می کنم
    ۱. مردم بدبخت بلوچستان را پست رذلی مثل عبدالحمید کیر لیس خامنه ای چنان گرفتار دم خود کرده که خود بهتر می دانی و هر صدایی از بلوچستان را به سنی و تکفیری. و جنگ شیعه و سنی. تقلیل می دهند و شیعیان. ایرانی نیز جدا از هر مرام و مسلکی به قول خودشان در تمامیت ارضی همصدا هستند و متحد علیه بلوچ

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      مشکلِ ایران بسیار عمیق تر از مسئلهٔ «جدایی طلبی» است و «جدایی طلبی» فقط یکی از «عوارض جانبی بیماریهایِ عمیق ایران» است.
      بیماریِ اصلی در ایران؛ «عقب ماندگیِ» است. ساکنینِ ایران از نظرِ فکری هنوز در دورهٔ «خان خانی» به سر می برند. مهمّ نیست که «بُرج میلاد» و «موبایل هوشمند» دارند. اینها را در عقب مانده ترین جوامع در آفریقا نیز می بینید. زیرا از بازار می خرند. ساکنینِ ایران هنوز «قبیله ای - عشیره ای» فکر میکنند و به همین دلیل است که «ایرانیان» را پَس میزنند.
      «ساختنِ ملّت» از این «قبایل و عشایر» ساده نیست؛ امّا امکان پذیر است و من برایِ رسیدن به این هدف «پاپیولیسم»(دموکراسی) را پیشنهاد میکنم.
      «فدرالیسم» را نوعی «باج دادن» به «افکارِ قبیله ای - عشیره ای» میدانم که راه به جایی نخواهد بُرد و به جایِ آن «خودگردانیِ مَدَنی - اقتصادیِ اُستانی» را پیشنهاد میکنم که در صورتِ به بحث گذاشته شدن؛ آنرا توضیح خواهم داد.

      حذف

  5. ۲. در کردستان هم تکلیفشان با خودشان. چپ. ناسیونالیسم کوردی و استقلا ل. ایران مشخص نیست و. سپاه به شدت در حال تقویت گروههای داعشیو تکفیری و مذهبی تندرو با حمایت مالی و قضایی است
    ۳. ترکها هم که تنها اختلافشان با بقیه ایران و جمهوری اسلامی تعصب تراختور است

    پاسخحذف

  6. ۴. بقیه ساکنین ایران اگر چه در جیب خود جمهوری اسلامی را نفرین می کنند اما به شدت مومن و معتقد به جمهوری اسلامی و هیچوخت حاضر به قبول در ذهن خود غیر از جمهوری اسلامی نیستند. نافشان به مذهب شیعه بند و
    در نهایت امید به تغغیر. عبث

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما یا به شدّت اشتباه میکُنید؛ یا برایِ «آلوده کردن» آمده اید و یا نظری دیگر دارید؟؟؟؟!!!!
      هَر زمان که «نظرِ دیگَرِ تان» را مطرح نمودی؟؟؟؟!!!!
      حاضر به پاسخ هستم.
      کژدُم

      حذف
  7. درک کن مراد ویسی یه کرد شیعه است که جمهوری اسلامی را تا عنق جان دوست دارند . این موجودات دل در گرو جمهوری اسلاممی دارند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما اگر مَرَض و غَرضِ «اطّلاعلاتی - سایبری» رژیمِ شیعی را را نداشته باشید که بعید میدانم؛ یک «احمقِ کامل و رُشد یافته» در آزمایشگاههایِ رژیمِ کثیفِ شیعی هستید.
      آقایِ «مُراد ویسی» زمانی که متولّد شد؛ فقط یک «نوزاد» بود. در خانواده ای «کُرد» و چه بسا «شیعه مسلک» متولّد شد و چه بسا برایِ مُدّتی در «پازِلِ حاکمیّتِ سیاسیِ دُرُست» سرگردان بوده است.
      من(کژدم) برایِ آقایِ «مرادِ ویسی» احترامِ زیادی دارم.
      ایشان نه تنها یک «شیعهٔ شنیعه مسلک» نیست؛ بلکه در فکرِ «آزادیِ ایران» از «رَوَندِ قهقرا» است.
      اگر به ایشان نَقدی دارم؛ برایِ هُل دادَنِ ایشان به «مسیرِ دُرُست» است.
      من(کژدم) آقایِ «مُرادِ ویسی» را بسیار دوست میدارم. امّا از ایشان انتظار دارم که «کونِ مبارکشان» را بیشتر تکان بدهند.
      ایشان باید «چه با لَگَد ... چه با مُشت» باید بفهمند که اکنون «زمانِ تعیینِ سرنوشت» فرا رسیده است.
      درود بر آقایِ «مراد ویسی» هرچند که «قِصّه ای ناتمام» میگویند.
      فراموش نکنید که :
      «همهٔ جویبارها» به یک «رود» می ریزند؛ و «آن رودها» می توانند به «روخانه و سِیلاب» برایِ سَرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی» بینجامند.
      لذا:
      درود بر «مُراد وِیسی ها» و هَر آنکه میخواهد «ایران» را از لوثِ وجودِ «تشّعِ شنیعه» آزاد کُنَد.
      این است «پیامِ کژدم»

      حذف
  8. کژدم یکی از این تحلیلگران،سیاستمداران،سطلی ها،چپی ها راستیها خایه داره پیام رادیکال علیه رژیم صادر کنه؟مردم رو سرشار از آدرنالین کنه و با اسلحه پیام صادر کنه؟من میگم هیچ اتفاقی نمیفته چون قدرتی نداره اپوزوسیون دسته جمعی مسخره میکنین که این شخص روزهاش رو بگا داده ولی سوال اینه پیام های شما همه خبر از ادامه گاییده شدن داره. از کیری به کیر دیگر از کس به رنگین کمون از پیرمردهای خائن به سرمداران انقلاب
    به عنوان شخصی که نه کتاب میخونه و نه انقلابی رو از نزدیک دیده میگم ریدم سر در تمام پیر پاتال های خائن به این سرزمین.هنوز فرزندی ندارم ولی میدونم فرزندم تو سن بلوغ فکریش من(پدرش)رو به هزارام فحش میکشه که تو این سرزمین بدنیا آوردمش.تلاشتون رو برای بهشت کیر و کس و مشروب خونه بزارید که تو عرصه سیاسی هیچکدومتون شهامت بلند شدن علیه ظلم رو ندارید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این جماعتی که میبینید؛ خودشان را «تحلیلگرِ وضعیتِ موجود» میدانند. اساساً با «انقلاب کردن» میانه ای ندارند. و فقط میخواهند «اصلاحات» بکنند و اگر از «سرنگونیِ رژیم» دادِ سخن می دهند؛ برای این است که میگویند با ادامهٔ این رژیم نمیتوان اصلاحات کرد. برنامهٔ شان برایِ پس از سرنگونی نیز؛ فقط «اصلاحات» است (بُر زدنِ دسته ورقِ بازی) و تنها راه را «کُپی برداری از اروپا و آمریکا» میدانند و به نوعی «آشِ نذری» را دوست دارند و هیچگونه «نو آوَری» از خود نشان نمی دهند. لذا تحلیلهایشان نیز در حدّ «افشاگری» است. امّا راهی که بتواند مشکلات را «ریشه کَن» کُند؛ ارائه نمیدهند. فلسفهٔ واقعی شان نیز این است:
      «وقتی که آشِ نذری؛ در دسترس است؛ چرا باید غذا پُخت؟»
      پُختنِ غذا «دَنگ و فَنگ» دارد و «تَنبلیِ ذِهنی» به دنبالِ غذایِ نَذری می گردد.

      حذف
  9. این روزها پس از تشکیل «شورایِ قلّابی دفاع» که وظیفهٔ اصلیَش سرکوبِ اعتراضاتِ احتمالی است(دفاع در برابر معترضین) و سَفرِ «اوباش لاریجانی» به عراق و لبنان و به موازاتِ آن مأموریت یافتنِ عدّه ای دیگر با عناوینِ «مقاماتِ ارشد» برایِ تزریقِ «ضدّ اطّلاعات» از طریقِ مصاحبه با خبرگزاریِ «رویترز» و سایرین؛ و تُندبادی که در عراق و لبنان؛ برایِ خلعِ سلاحِ مزدورانِ رژیمِ شیعی؛ ناگهان دیدیم که «انگل نعیم قاسم» بسیار شجاع شد و میخواهد «کربلایی» شود و جنگِ داخلی راه بیندازد و احزابِ کُردستانِ عراق نیز در صورتِ آغازِ فازِ دوّم جنگ؛ موردِ تهاجمِ موشکی و چه بسا اوباشانِ شیعی عراقی و نیروهایِ سپاهِ پاچهارداران در میانِ آنها قرار بگیرند.
    در مجموع رژیمِ شیعی حاکم بر ایران پس از «رَمل و اُسطرلاب» و «استخاره» به این نتیجه رسیده است که «ایجادِ جنگهایِ داخلی» در لبنان و عراق را در بوق و کَرنا کُند. تا «تئوریِ توخالیِ به آتش کشیده شدنِ منطقه» برای ایجادِ تردید و دودِلی در دِلِ اروپاییها و آمریکا و اسرائیل به نمایش بگذارد و به این وسیله «بازدارندگی» ایجاد کند.
    این بازیِ جدید نیز چیزی شبیهِ اختراعِ «دستگاهِ کورونا یاب» است و همه به آن خواهند خندید.
    شیعیانِ لُبنان دیگر آن دِل و دَماغِ سابق راندارند و حتّی بسیاری از کسانی که «مُزدور» بودند نیز پس از شکستِ سنگینی که «حزب الله» خورده است و رژیمِ شیعی نیز دستَش از لبنان به شدّت کوتاه گردیده است؛ و خودش نیز در شرایطی قرار دارد که «امامَش» در «سوراخِ موش» زندگی میکُند و به وضعیّتِ «نَه به دار است و نَه به بار» دچار شده است؛ در این «قمارِ دو سَر باخت» شرکت نخواهند کرد.
    «انگل نعیم قاسم» نیز به زودی از «گُهی» که خورده است؛ ابرازِ پشیمانی خواهد نمود. لذا من(کژدم) فکر میکنم که این مسائل را جدّی نگیرید.
    در عراق نیز «انگل مقتدی صدر» و «انگل سیستانی» در قمارِ «جنگِ داخلی در عراق» نه تنها شرکت نخواهند نمود؛ بلکه مجبور هستند که از آن جلوگیری کنند.

    پاسخحذف
  10. سلام یادم هست چند سال پیش گفتید كە احزاب كردستان عراق هنوز از حالت قبیلەیی و خانوادگی خارج نشدن این حرفتون الان كاملا ثابت شدە و چیزی كە الان بە اسم احزاب اونجا هست نە تنها قبیلەیی و خانوادگی رو پشت سر گذاشتە بلكە كاملا شخصی شدن و یك نفر حرف اول و اخر رو توی همەی اینا می زنە یعنی یك دیكتاتوری بە اسم دموكراسی ..... ایا شما از اوضاع كردستان عراق خبر داری ؟ یا اصلا برات اهمیت ندارە

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      بله؛ من گفته اَم که «احزابِ کُردستان» هنوز از حالتِ قبیله ای و عشیره ای بیرون نیامده اند. لذا آنچه که «احزابِ کُردی» نامیده میشوند را باید خارج از ادّعاهای «دموکراسی خواهی»(حزبِ دموکراتِ کُردستان) و یا «مارکسیست لنینست بودن»(کومه لهٔ شورشگرانِ زحمتکشانِ کُردستان) ارزیابی کرد.
      این دار و دسته ها را باید در چهارچوبِ «مِپلا - یونیتا - فِنلا»(احزابِ قبایلیِ آنگولا) و یا «هوتو ها» و «توتسی ها» موردِ مطالعه قرار داد.
      امّا بسیار غَم انگیز تر اینکه؛ بخشِ بزرگی از «ساکنینِ ایران»؛ پِیرو اعتقاداتِ «نا شرافتمندانه ای» به نامِ «تشیّع» هستند که نامی برازنده تر از«تشیّعِ شنیعه» نمی توان بر آن گذاشت:

      https://www.youtube.com/watch?v=_hEHrL2vv3M

      این تحقیقات نشان می دهد که:
      نه تنها آستانِ قُدسِ «رضا اسهال و استفراغی» یک «فاحشه خانه» است....
      بلکه «کربلا» و سایرِ «مَقعَد - مستراح» هایِ مبارکه و مطهّر در «عراق و سوریه» نیز فقط «روسپی خانه» هستند.
      در مجموع؛ دنیایِ کنونی که می بینید؛ یک «موزهٔ زنده» است که میتوانید در آن موجوداتِ «پیشا سنگی»؛ «سنگی»؛ «پسا سنگی» و ..... را ببینید (آشِ شُله قلمکار) و هرکدام از این «قبایل» حتّی در همین امروز؛ برایِ خود افسانه هایی می سازند؛ تا خود را «بنیانگذارانِ تمدّن» جلوه دهند.
      تا زمانی که در این «گنداب» زندگی میکنیم؛ هم «اسلام» و «مسیحیّت» و نیز «نِژاد پرستی» و «زرتُشتی بازی» و «یهودی بازیِ اُرتودُکس» و «نژادِ آریایی» و ....... هَمگی دست در دستِ هم؛ به «زندگی» خواهند «رید».

      حذف
    2. در این ویدیو؛ با «جندهٔ وَسمقی» مصاحبه شده است که میگوید: «اسلام نمی تواند چنین باشد». این «جنده» «رؤیایِ خود از اسلام» را میخواهد به جایِ «اسلام» و «شیعه گری» بفروشد.
      این «جندهٔ وَسمقی» نمیگوید که فتوایِ «انگلِ بنیانگذار» در رابطه با «رابطهٔ جنسی با کودکانِ شیر خواره» چگونه از «تحریر الوّسیله» سر دَر آورده است؟ آیا این یک «فتوایِ قائم به تَلَقّی» است و یا اینکه «امامانِ نجاساتِ طاهرینِ شیعه» به چنین «اَعمالِ شریفی» آلوده بوده و برایِ توجیهِ آن «اَعمالِ پاکیزهٔ خود» از «اِلهاماتِ اِلهی»(نامی شیعی برایِ «وَحی») برای «پاکیزه جلوه دادنِ خود» بهره جُسته اند؟ و به همین خاطر است که در «فتوایِ رهبرِ شیعیانِ شنیعه»(دیّوسِ بنیانگذار) با تَوَسُل به «اَعمالِ اَئمّهٔ نجاساتِ طاهرین»؛ از آن رونمایی شده است؟

      حذف
  11. سلام بندە یك سوال دیگە پرسیدم : ایا شما از اوضاع كردستان عراق خبر داری و ایا دنبال میكنی یانە؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نَه؛ دُنبال نمی کُنم.
      زمانی که گفتم: دیگر مسئلهٔ کُردستان را به خاطرِ «توتسی - هوتو» بودنِ ماهیّتِ آنها دُنبال نخواهم کرد؛ بر پیمانِ خود استوارم.
      امّا در همان زمان و پیش تَر از آن از «نسلِ جوانِ کُردستان» خواستم و همچنان میخواهم که این احزابِ دروغین را تَرک کنند. زیرا این «ظاهراً احزابِ سیاسی»؛ در واقع «حزبِ سیاسی» نیستند و در زیرِ شعارهایِ سیاسی پنهان شده اند (مانندِ تونلهایی که «اوباشانِ حماس» در آنها پنهان شده و نامش را مقاومت گذاشته اند).

      حذف
    2. زمانی که «مُدِلِ لباس پوشیدن» به «هويّت» تبدیل می شود؛ من میگویم: «بِشاش به آن هویّت». زمانی که «دریاچه اَت را خُشک کردند» و «خایه نداشتی که حتّی جیک بزنی»؛ و «رقص لِزگی» را که نامش رویش است؛ به دروغ «رقص آذری» نامیدی و آنرا به «هویّت» تبدیل کردیی؛ «ریدَم به آن هویّتِ دروغین». گویی که همه چیزمان درست است و فقط مانده است که شیوهٔ لباس پوشیدن و «رقص» و «شَلته تُنبان» را مایهٔ «افتخار» بدانیم. پان ایرانیستهایِ خاک بَر سر؛ هنوز هم که هنوز است؛ در فکر «احیایِ امپراتوری» هستند و وقتی «اَشَم؛ فَشَم؛ شَلَخا و مَلَخا ....» میخوانند (زبانِ اوستاییِ به شیوهٔ کژدمی) ؛ رگهایِ گردن و پیشانیشان باد میکند و به گریه می افتند و این مزخرفات را «میهن پرستی» می نامند. مانندِ همان گریهٔ مُزخرفِ «شیعیانِ شنیعه» برایِ «حُسینِ سلطنت طلب» که نتیجه اَش این شده است که اینچنین همه چیز را در ۵۵۰ سالِ اخیر به باد داده اند و همچنان فکر میکنند بسیار «پیروز» هستند.
      «چین» با اینهمه دَبدَبه و کَبکَبه؛ نمیتواند زبانِ چینی را به زبانی پویا و بین المللی تبدیل کند. امّا آن پان ایرانیستِ بی مایهٔ احمق؛ اینهمه «کول بَر» و «ویرانه» بر رویِ دستش مانده است و میخواهد زبانهایِ کاملاً مُرده (مانندِ زبانِ اوستایی) را دوباره زنده کُند. میخواهد با «تاجیکستان» و «اُزبکستان» و «افغانستان» دوباره «اتّحادیهٔ بزرگِ ایران» (بخوان امپراتوری) بسازد. در حالی که شلوارش آنقدر «وصله و پینه دارد» که کونَش نیز بیرون افتاده و شلوارِ وصله پینه دارَش دیگر «وصله بر نمی دارد».
      میگوید: «ما در ایران چیزی به نامِ تُرک و عَرَب نداریم. آنها فقط تُرک زبان و عَرب زبان هستند» و هر کَسی حرفی بزند؛ یا «کُرد نما» و یا «تُرک نما» و یا «عَرب نما» است.
      «پان ایرانیسم» با براه انداختنِ این گفتمان؛ زایندهٔ اصلیِ «پان کُردیسم» و «پان تُرکیسم» و «پان عربیسم» در درونِ سرزمینِ ایران است. روسیهٔ شوروی و کشورهایِ عربی و تُرکهایِ عثمانی نیز مشتریانِ این «پان ها» هستند و بر این طبلها به شدّت کوبیدند و همچنان می کوبَند تا رَگهایِ گردنها و پیشانیها برای «هیچ و پوچ» چنان باد کُند تا به «یکدیگر خواری» بیفتند.
      با وجودِ این کثافتکاریها و «طبلها» نمی توان «مِلّت» ساخت و آرزوهایِ مالیخولیایی همهٔ این جوامع به گور و زندگیشان به باد خواهند رفت. به «لبنان» و «عراق» نگاه کنید تا بفهمید که «عشیره بازی و قبیله بازی» چه ارمغانی برایشان داشته است.
      فرض کنید که همین امروز در ایران یک همه پُرسیِ کاملاً آزاد برگزار شود که آیا میخواهید ایران به عنوانِ ایالتِ پنجاه و یکُم آمریکا در آید؟ و ۱۰۰٪ رأی مثبت بیاورد؛ آیا آمریکا می پذیرد که موجوداتی با این کثافاتِ معده؛ به عنوانِ «ایالت» به آمریکا بپیوندند؟
      اینکه میگویند: (ایران یک «کشور - مُستراح» است).... به همین دلیل است و هَر «گُلی» را که در این سرزمین بِشکُفد را نیز دستچین کرده و می بَرند. زیرا «مستراح» نمیتواند جایگاهِ رُشدِ «گُل» باشد.
      «مُشک آن است که بَبوید؛ نَه آنکه عطّار بگوید»
      پُرسش این است که آیا میخواهید «بِبویید» و همگان در حِیرت شوند که چگونه ایرانیان توانستند؛ پس از ۱۴۰۰ سال «عَرب تازی» و «مُغول تازی» و«تُرک تازی» و جنگهایِ داخلیِ خانمانسوز و خونین؛ تصمیم گرفتند که «سرزمینِ خود را بسازند» و .... «ساختند».....؟
      «قصّه نبافتند...... بلکه ساختند.»

      حذف
    3. این ۳ نمونه را مطالعه کنید تا «بی دَر و پیکر بودنِ»؛ «هویّت سازی» را ببینید:

      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B4%D8%AA%D9%88%D9%86%E2%80%8C%D9%87%D8%A7

      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%88%D9%86

      https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%B1%D8%AF%D9%85_%DA%A9%D8%B1%D8%AF

      به هر نامی که به عنوانِ «قوم» و «قبیله» شناخته میشوند نگاه کنید؛ داستان همین است. به عنوانِ مثال: «پَشتونها» دارایِ «ژنهایِ یهودی» در مقداری بسیار بالا هستند.
      آمیختگیها در طولِ تاریخ؛ دیگر اثری از «ژنوم ناب» به جای نگذاشته است. حتّی اگر پیدا نیز بشود؛ مایهٔ افتخار نیست.

      حذف
    4. نمونهٔ دیگر؛ ترجمه هایِ موجودی به نامِ «احمد آرام» است که تلاش کرده است همه چیز را به «فارسیِ ناب» ترجمه کند و
      خواندنِ ترجمه هایش؛ به «مترجم» نیاز دارد تا فهمیده شود.
      آیا به دنبالِ «هویّتِ واقعیِ کنونی» جمعیّتِ ۱۰۰ میلیونی در سرزمینِ ایران هستید؟
      من(کژدم) به شما «آدرس درست» میدهم:
      - کولبَری.
      - شیعه گری.
      - اسلام زدگی.
      - خرافه پرستی.
      - دریاچه ها و تالابهایِ خُشکیده.
      - آبهای زیرزمینیِ به تَه کشیده.
      - مهاجرت مانندِ مور و مَلَخ به نقاطِ پُر آب.
      - عقبماندگیِ صنعتی.
      - مغزهایِ فراری.
      - عقبماندگی در تولیدِ دانش.
      - نبودِ حتّی یک اختراع در طولِ تاریخِ ۶۰۰ ساله.
      - .....
      این «موجودیّتِ فلاکت زده».... «هویّتِ واقعیِ ما» است.
      حالا برو و از «شلوارِ گُشاد» و «لباسهایِ محلّی» مربوط به عَهدِ بوق و «رقصِ لزگی» و «فارسی بازی» و «تُرکی بازی» و «کُردی بازی» و آرزویِ «اتحادیهٔ ایرانِ بزرگ» و «زبانِ اوستایی بازی»؛ برایِ خودت «هویّت تراشی» کُن. تا ببینی که سرزمینِ ایران را بیش از همینی که «تشیّعِ شنیعه» ویران کرده است؛ ویران تر کُنی و همین چند دست کاسه بُشفابِ تَرَک خوردهٔ به جا مانده را نیز بِشکنی.

      https://kajdoum1.blogspot.com/2022/10/blog-post_14.html

      حذف
    5. کژدم همیشه فکر میکردم اگه به انتهای خط برسیم ساکنان ایران ناچار میشن تصمیم درستی بگیرن ولی الان فهمیدم که برای حماقت پگانیسم انتهای خطی وجود نداره.هر چقدر وضعیت زندگی دشوارتر میشه حماقت مردم هم بیشتر میشه و این مزخرفات عقیدتی هیچ پایانی براش وجود نداره.
      بی پایان…بی انتها…بی بازگشت

      حذف
    6. شماها همیشه در این فکر خواهید ماند. زیرا در این ۱۴۰۰ سالِ گذشته حاکمیّتی «فرهنگ ساز» در ایران نداشته ایم. همگی یا «کیرلیسِ خلیفهٔ بغداد» بوده اند و از ۶۰۰ سالِ پیش نیز «کیرلیسِ انگلهایِ صفوی» تشریف داشته اند. «محمّد رضا کمر بستهٔ رضا اسهال و استفراغی» را نیز همین «کیر لیسی انگلهایِ تشیّع شنیعه» بر باد داد و اکنون نیز «عبد الکریم سروش ها» و «پَخمه فکرهایِ دینی» و «علی افشاری ها» و «موسوی ها» و «اختراعِ اسلامهایِ نَرم و لطیف و عِرفانی»هستند که میخواهند همین «فرهنگِ کثیف» را برایِ آینده نگهدارند و «تا ریشه در آب است؛ امیدی به ثمر هست»؛ شعارِ واقعی اینهاست و «شازده شومبول» نیز به بهانهٔ «سکولاریسم» همچنان میخواهد «راهِ پِدر» (اسلام پناهی) را بِرَود. حالا چه انتظاری دارید؟

      حذف
  12. پیشنهاد میکنم که این برنامهٔ آقایِ مُراد ویسی را با دقّت تماشا کنید:

    https://www.youtube.com/watch?v=SP-MLGqZLxI

    در این برنامه آقایِ مراد ویسی رویِ مسائل مهمّی انگشت گذاشته است و از «عنان داشت و سنان داشت و خنجر داشت و نیزه داشت و ....» دست کشیده است.
    یکی از نکاتِ مهم پذیرفتنِ نظرِ کژدم در رابطه با «ترامپ» است.
    نکتهٔ مهمّ دیگر مسئلهٔ «ملّت» است. چیزی که ایران «ندارد» و به جایِ «ملّت»؛ «مسافرخانه نشین» دارد(ساکنینِ ایران).
    و اینکه اگر «ملّتی وجود داشته باشد» چگونه میتوان حتّی در صورتِ شکستهایِ خفّت بار؛ دوباره از «خاکستر» برخاست.
    به آقایِ مُراد ویسی؛ درود می فرستم.

    پاسخحذف
  13. (هشدار در رابطه خریدنِ ساختمانهایِ به حراج گذاشته شده)
    منتشر شد.

    پاسخحذف