حتماً با سخنرانیهایِ غرّایِ «امام حسین اوباما» آشنایی دارید؟! اگر ندارید سخنرانیهایش را گوش کنید. جملاتی آتشین؛ امّا بی محتوا؛ که ظهورِ یک «شارلاتان» را رقم زد و آمریکاییها به او رأی دادند. امّا چیزی بدست نیاوردند.
سخنرانی امروزِ آقای «مراد اوباما ویسی»؛ حتّی بسیار بی محتوا تر است.
ایشان فکر میکنند که اگر صدایشان را مانندِ «انگلها در مساجد» بالا و پایین ببرند. سخنانشان تأثیرگذار خواهد بود. امّا مشکلِ ایشان این است که سُخنی برایِ گفتن ندارند. ۱۰ ها بار کلمهٔ تغییر را بکار میبرند. امّا نمیگویند که این تغییرِ مشعشع برایِ رسیدن به چه چیز است؟
آیا منظورشان «دفترچهٔ دورانِ اضطرار» است؟ آیا ایمان آوردن به «شازده فیل خان» است؟ که ایشان نیز به غیر از همین مزخرفاتی که آقایِ «مراد اوباما وِیسی» بلغور میکنند حرفی برایِ زدن ندارد.
بیایید و به مردم و بویژه آن ۶۰ درصدی که همیشه گفته اید «زیرِ خطّ فقر» هستند؛ امیدهایِ ملموس بدهید.
من(کژدم) امیدهایِ ملموس را بر شمرده ام. اگر اندیشه هایِ «کژدم» راهنمایِ راه باشد؛ به هر آنچه که گفته ام؛ عمل خواهد شد و «وعده هایِ سَر خرمن» نیستند.
اگر وعده هایِ «کژدم» را نمی پذیرید؛ بیایید وعده هایِ ملموسِ خود را بدهید.
آیا گفتنِ اینکه «مردم خُنثی هستند»؛ توهین است؟ آیا گفتنِ اینکه «مردم آماده نیستند» توهین است؟
نَه؛ به هیچ وجه.
اینکه مردم «تغییر میخواهند»؛ جملهٔ درستی نیست. بلکه باید گفت: «مردم آرزو میکنند که تغییراتی بوسیلهٔ دیگران» برایشان در سینیِ طلایی آورده شود.
همین «ساکنینِ ایران» که شما آنها را «مردم» می نامید بودند که در «جنبشِ ملّی مهسا» حدّ اکثر اینکه به عنوانِ «تماشاچی» در پیاده روها می ایستادند و گرنه «جنبشِ ملّی مهسا» ظرفیتِ تبدیل شدن به یک جُنبشِ ۱۰ ها میلیونی را داشت. امّا همین هایی که شما «مردم» میخوانید؛ مثلِ «ماستِ وارفته» عمل کردند. باید اینرا توی صورتشان گفت تا «شرم کنند».
آقای «مراد اوباما وِیسی»؛ با اینگونه سخنرانیهایِ غرّا امّا بی محتوا؛ نمیتوان موجوداتِ «خنثی» را به عناصرِ «فعّال» تبدیل کرد.
برایِ فعّال کردنِ مردم باید «امیدهایِ ملموس» بدهید. تلاش نیز نکنید که «شازده فیل خان» را به عنوانِ «تنها راه امید» به پاچهٔ مردم فرو کنید.
کژدم
سلام. کژدم. تقصیر خودشان نیست. با مکتب. متشعع شیعه بزرگ شده اند و نافشان به این حکومت گره خورده. . آخوند روانشناس های خیلی خوبی هستند
پاسخحذفبارها گفته ام مراد ویسی هم شیعه است به پیامبر اسلام توهین می کنند ولی به علی می رسند. امیر المومنین علی بن ابی طالب. می گویند . درک کن
سلام
حذفبخشِ بزرگی از «ساکنینِ ایران»؛ برایِ توجیه کثافتکاریهایِ خود در رابطه با عدمِ پشتیبانی از حرکتهایِ براندازانه؛ میگویند که: «این رژیم را خودشان آورده اند؛ خودشان نیز باید بِبرند».
این تُخم لقّ را «سلطنت طلبان» با نظریهٔ «توطئهٔ گوادالوپ» آفریدند و به جامعه تزریق کرده و به دهانها انداختند.
اگر این نظریّه را دُرست بینگاریم؛ نمیتوان از «آورنده» انتظار داشت که خودش نیز باید «بِبَرَد». زیرا «آورنده» حتماً برایِ آوردنش دلیلی داشته است و چرا باید تصمیمَش را عوض کُند؟
اگر به تمامیِ نظراتِ «مشروطه خواهان» (اوباشانِ سلطنت طلب) در طیّ این ۴۷ سالِ گذشته بنگرید؛ «خیانتِ ملّیِ ۵۷» را توطئهٔ غرب می دانند. حتّی استاد فرود فولادوند نیز چنین نظری را القاء می کرد و می گفت: «اگر غربیها از حمایتِ این رژیم دست بردارند؛ ما میتوانیم سرنگونَش کنیم» و متأسفانه اشتباه می کرد. زیرا جُذامِ فکریِ «تشیّعِ شنیعه» و شبکه هایِ «انگلهایِ صفوی مسلک» و همچنین داشتنِ «قدرتِ موازی» با «محمّد رضا پهلوی» و بیماریِ «چپ گراییِ مارکسیست لنینیستی» و «مارکسیست لنینیستیِ شیعی» و اوباشانی مانندِ «علی مزینانی»(علی شریعتی) و همچنین بیماری و ضعفِ فِطریِ «محّد رضا پهلوی» بود که «خیانتِ ملّی ۵۷» را رقم زد. نَه نشستِ گوادالوپ.
ساکنینِ ایران؛ از هرکجایی که شده؛ مطلبی را گیر آورده و برایِ «سکوتِ خود» تئوری می بافند.
اینکه من چنین میگویم؛ «توهین» نیست. بلکه به اینگونه افراد که ایران را در حدّ «مسافرخانه» می پندارند؛ میگویم که «شَرمِتان باد». این مسئله تمامیِ ماجرا نیست.
«پان تُرکها» که تولیدِ رژیمِ شیعی هستند نیز در آذربایجان القاء می کنند که: «این مسئلهٔ فارسها است»؛ در کُردستان نیز آن دو حزبِ خائن (کومه له و دموکرات) نیز میگویند که باید به ما سهم بدهید (سهمِ حزبی).
کژدم میگوید که این «خائنینِ پان فارس؛ پان تُرک؛ پان ایرانیست؛ پان کُرد» را باید «دور زد» و با دادنِ «نویدهایِ ملموس» با «مردم» واردِ گفتگو شد.
از «پان تُرک و پان کُرد» باید پُرسید:
آخه... ای مادرقحبه؛ خشکیدنِ دریاچهٔ آذربایحان مُشکلِ فارسها و یا تُرکها است؟ آیا کردستان را تهدید نمی کُند؟ آیا «دموگرافیِ ایران» را تهدید نمی کُند؟ آیا کشاورزانی که زمینهایشان را از دست میدهند؛ به «فارسستان» کوچ نخواهند کرد؟
تا کِی میخواهید به این «کونی گَری» ادامه دهید؟ و خاک در چشمِ مردم بپاشید؟
آیا این «توهین» است؟ یا اینکه به «مادر قحبه» باید گفت که «تو یک مادر قحبه هستی»؟ همین و بَس.
«مراد اوباما وِیسی» از اینکه همهٔ تحلیلهایش از «خیزشِ مردم پس از حملهٔ اسرائیل» اشتباه در آمده است؛ بسیار عصبانی است و میخواهد تقصیر را گردنِ دیگران بیندازد.
وقتی که در رابطه با مسئلهٔ پس اندازِ پولِ دیجیتالِ «تِتر» با «پس انداز کنندگان» و «دلّالها» مصاحبه میکنند؛ آیا این افراد همان ۶۰٪ زیرِ خط فقر و گورخوابها و جویندگانِ غذا از سطلِ آشغالها هستند؟
سرمایهٔ اصلی آن ۶۰٪ است. با آنها باید واردِ گفتگو شد. باید به آنها «امید و نویدهایِ ملموس» و «واقعی» در حدّ «پیمان بستن» داد.
نه اینکه «دفترچه نوشت» که سَر و تَهِ آن را جمع کُنی؛ حتّی یک «بستنی قیفی» نیز از آن در نمی آید.
اینکه ما با کشورهایِ همسایه واردِ گفتگو خواهیم شد؛ فقط «کُس شعر» بافی است. زیرا حتّی اگر «مِرّیخی ها» نیز بیایند؛ باید با همسایه هایشان واردِ گفتگو شوند.
به همین خاطر است که میگویم:
این دفترچه را لوله کنید؛.... بکنید به آنجایِ «تیزهوش خان» و «رَهبَرَش».
این توهین نیست. با این دیّوسها باید چنین گفتگو کرد.
در رابطه با سایرِ دار و دسته ها نیز؛ باید چنین برخورد کرد تا مردم بفهمند که با چه «پُفیوزهایی» سر و کار دارند.
در قاب توافق حماس، هیچ نام و تصویری از جمهوری اسلامی نیست.
پاسخحذفبه خاطر حماس کشور را به جنگ با اسرائیل کشاندند، لبنان و سوریه را از دست دادند، تحریمها برگشت و کشور در شرایط کاملا جنگی قرار گرفته.
ایران از بازار انرژی دنیا کاملا حذف شده و کشور در انزوای کامل بینالمللیست.
رهبر احمق
واقعاً افکارِ سخیفی دارید. مغزتان تعطیل است.
حذفزیرا برایِ «خودت» هیچ وظیفه ای تعریف نمی کُنی.
فقط «قارقار» بلدی.
ترامپ ساعتی پیش: ایران حالا میخواهد روی صلح کار کند، آنها این را به ما «اطلاع» دادهاند و تأیید کردهاند که کاملاً از این توافق «صلح غزه» حمایت میکنند.
پاسخحذفاین مزخرفات را فراموش کنید. همهٔ تلاشهایِ ترامپ اکنون بر رویِ گرفتنِ «جایزهٔ بی ارزشِ صلح نوبل» متمرکز است. در رابطه با «غزّه» نیز میخواهد در پروژه هایِ ساختمانی سهمی داشته باشد.
حذفاین «جایزهٔ صلح نوبل» را نیز به او خواهند داد. زیرا همهٔ کلاغها در سراسرِ جهان برای او «قارقار» میکنند.
هیچوقت فراموش نکنید که: «ترامپ یک شومَن و یک لاشخور است»
در سمتِ راستِ وبلاگ این ۲ پاراگراف را نوشته ام. انگیزهٔ ادامهٔ نوشتن در این وبلاگ نیز همان ۲ پاراگراف هستند:
پاسخحذف«با افتخار به عشق نسبت به ایرانیان محروم از نعمتهای زیستن در سرزمین جاوید ایران؛ ایرانی آباد و آزاد و به دور از هرگونه خرافه پرستی و ساختنِ جامعه ای برایِ ملاقات با آینده را پیشنهاد میکنم. آینده ای بسیار مُدرن و وحشتناک که اگر از همین اکنون برایِ روبرو شدن با آن آماده نشویم؛ بازی را برایِ همیشه خواهیم باخت و ایران به زباله دانِ آیندگانِ قدرتمندِ بیگانه تبدیل خواهد شد.»
ایران به زباله دانِ آیندگانِ قدرتمندِ بیگانه تبدیل شده است.
حذفوظیفهٔ شما چیست؟
حذفکژدم نسل دهه هشتادی هم نسل سوخته بعدی میشه.
پاسخحذفوظیفهٔ شما چیست؟
حذفکژدم شما که از ایران رفتید چرا هنوز به هویت ایرانی خودتون پایبندید؟ما که اینجا زندگی میکنیم از هویت خودمون بیزاریم شما چرا برای این مردمان میجنگید؟مگه شما نگفتید دهه شصت فامیل و همسایه همدیگه رو به ستاد انقلاب لو میدادن؟مگه فرزندان بیشرفشون هنوز اکثریت جمعیت رو تشکیل ندادن؟تنها حرکت جدی حمله اسرائیل بود که با کشتار فرماندهان بود و قرار بود مردم بهش ملحق بشن که دیدید چه شد.
پاسخحذفاین جمله را از شما عاریه گرفتم:
حذف....«مگه شما نگفتید دهه شصت فامیل و همسایه همدیگه رو به ستاد انقلاب لو میدادن؟مگه فرزندان بیشرفشون هنوز اکثریت جمعیت رو تشکیل ندادن؟».....
بله من این جملات را بارها گفته ام. زیرا شاهدِ عِینی بودم.
اینکه میگویم «خیانتِ ملّی ۵۷» و دیگران میگویند: «انقلابِ اسلامی»؛ اینکه من میگویم: «حکومتِ تشیّعِ شنیعه» و دیگران میگویند: «جمهوریِ اسلامیِ ایران»؛ تفاوتِ دیدگاهیِ «کژدم» با «دیگران» را نشان می دهد.
امّا در گذشته نیز بارها در پاسخِ به پُرسشهایی شبیهِ پُرسشِ شما گفته ام که من «برایِ ایرانیان» می نویسم؛ نَه برایِ «ساکنینِ ایران»
سوال سختیه کژدم.از یک موجود خنثی چه انتظاری دارید؟اگر این موجودات خنثی یک جامعه رو تشکیل بدن چه انتظاری میشه از اون جامعه داشت؟خنثی واقعا کلمه زیبایی برای توصیف این روزهای ماست.حکومت از طریق اقتصاد و رسانه مارو فلج کرده و تو جنگ روانی دائم قرار داده.هر روز در حال تخلیه انرژی خشم هستیم.
پاسخحذفترجیح میدم تو ناامیدی کامل فرو برم تا اینکه امید واهی پهلوی رو باور کنم.کژدم چه وظیفه ای تو این روزها میتونم به عهده بگیرم؟
از فردا نوشتارِ «چگونه ایرانی میخواهید بسازید» را ادامه خواهم داد. مجموعهٔ این نوشتارها؛ همان «ایدئولوژی» است که به دنبالِ آن می گردید. امیدوارم که با این نوشتارها به صورتی «نقّادانه» برخورد کنید تا یا «اصلاح» و یا «تثبیت» شوند.
حذفانتقادهایِ «آگاهانه و موشکافانه» و تولیدِ «پُرسشهایِ آگاهانه» و تلاش برایِ یافتنِ «پاسخهای ممکن» یکی از «شاهراه هایِ رُشد فکری و تمدّن» است.
قبلا گفته بودم قشر مرزنشین نیاز به آموزش داره و توانایی یادگیری خودآموز نداره.شما فراتر از مرزنشینها توانایی مشاهده بیواسطه و تحلیل شخصی دارید.مبارزات مسلحانه قدم نهایی برای سرنگونیه.ما قبل از هر چیزی نیاز به یه ایدئولوژی برای انقلابمون داریم.بعدش افراد جامعه رو دعوت به پذیرشش کنم و کم کم توانایی مبارزه رو بدست میاریم.نمیشه از روز اول انتظار چه گوارا بودن از ما داشته باشید.
پاسخحذفمن از کسی انتظار ندارم که «چه گوارا» شَود. مگر در کوبا همه چه گوارا بودند؟ حتّی فیدل کاسترو نیز چه گوارا نبود.
حذفچه گوارا یک «شیفته» بود. به همین دلیل نیز از پا نمی افتاد و همین «شیفتگی» نیز او را به «اشتباهاتِ محاسباتی» انداخت. امّا مانندِ یک «شیفته» مُرد. خونش نیز بر شمشیر پیروز نشد. امّا یادَش همیشه گرامی ماند. «گرامی بودن» را در تمامیِ دورانِ مبارزاتش «کَسب» و «حفظ» کرد و با داستانهایِ قلّابی مانندِ «داستانهای امام حسینِ شجاع»؛ به شخصیّت تبدیل نشد.
«ناپلئون بناپارت» نیز یک «شیفته» بود. «ژاندارک» نیز همچنین. این چنین افرادی بسیار کمیاب هستند.
شما نیز باید ببینید که در چه زمینه ای میتوانید کار کنید؟
«مجید محمّدی»(استادِ بلاهت) می گوید که چه گوارا خیلی آدم کُشته است. پس موجودِ کثیفی بوده است. او انتظار دارد که همگی مانندِ خودش یک کاسه «ماستِ حرّاف» باشند و یا اگر «فعّالِ سیاسی» هستند؛ مانندِ «گاندی» باشند و یک «بُز» نیز داشته و از «شیرِ بُز» تغذیه کنند. زمانی نیز که به میدانِ جنگ میروند؛ «شومبولشان» را نیز در طاقچه و یا «کِشو میز» بگذارند و با خود به همراه نبرند.
حذفمن میگویم که «چه گوارا» مانندِ «ناپلئون بناپارت» نبود. نه در عرصهٔ توانایی ذِهنی میتوانست با «ناپلئون بناپارت» همسنگی کُند و نَه موقعیّتِ نظامی و رهبری اَش در سطح و عُمقِ «ناپلئون» بود. چه گوارا یک «افسرِ مِیدانی» بود.
آقای «بنیامین ناتانیاهو» نیز یک «شیفته» است. امّا نَه «شیفتهٔ میزِ نخست وزیری». ایشان شیفتهٔ نجات اسرائیل هستند.
در حالِ حاضر در اسرائیل چنین شخصیّتی به جُز ایشان نداریم.
اوباشانِ حماس «شیفته» نیستند. بلکه از دورانِ کودکی «مغز شویی» شده اند که «یهودیها خوک هستند» و باید قتل عام شوند. این قاتلانِ یهودیها نیز کیرشان را وازلین میزنند تا «حوریه هایِ باکره» را بگایند.
اینها را گفتم که فرقِ میانِ موجوداتِ «مغزشویی شده» با«شیفته ها» را توضیح داده باشم. زیرا برخی ها تلاش میکنند که در این رابطه؛ «این همانی» را بچپانند. در حالی که این دو «گونه»؛ در دو دنیایِ متفاوت و بسیار دور از یکدیگر هستند.
یک رهبر توانمند تو صف اول جنگ میایسته نه پشت سربازانش پنهان بشه.
پاسخحذفسخنِ شما مربوط به دورانِ «شکل گیریِ تمدّنها» و دوره هایِ ایلخانی است.
حذفکوروش بزرگ؛ بابک خرّمدین نمونه هایِ آن هستند. نادرقلی میرزا و آقامحمّد خانِ قاجار نمونه هایِ نمونه هایِ اخیر آن هستند.
هیتلر؛ استالین؛ روزوِلت؛ چرچیل در صفِ اوّل جنگها نبودند.
فرمانده «سپاه جاویدان» داریوش بزرگ نبود. انگل فرزانه و قرمساقِ بنیانگذار نیز در صف نخست جنگ نبودند.
لذا حرفِ شما کاملاً مزخرفگویی است.
با مزخرفگویی دِلتان را خوش نکنید.
جناب کژدم من با آقای مرادِ ویسی موافق هستم.
پاسخحذفاز لحاظِ روانشناسی همیشه "تشویق" تاثیرِ بسیار عمیقتری نسبت به "تنبیه و انتقاد" در هدایت و شکلدهی در رفتارِ درست دارد.
اگر نگاهی کوتاه به شیوهی رفتارِ حاکمیت و در راسِ آن بیشرفِ خامنهای نسبت به مردم در این ۴۷ سال داشته باشید، به وضوح متوجه میشوید که مردمِ ایران رو به زبانِ تحقیر و انتقاد موردِ مخاطب قرار دادهاند که نمونههایی که میتونین در این زمینه نام ببریم موضوعاتی مثل "مهدویت" هست که همیشه مردمِ عادی رو بااین گونه تحقیر که "هر کسی از فلسفهی آن آگاه نیست" مورد هجوم قرار میدهند، و یا اینکه در موضوعِ هدر دادنِ ثروتِ ملی در چاهِ مستراحِ دژِ هلالِ شیعی و محورِ مقاومتِ کذایی مردم را بااین سخن که شما از هدفِ مقدس و آخرالزمانیِ آن آگاه نیستید، نکوهش میکنند. موارد بسیار زیاد است و به دلیلِ طولانی شدن در یک کامنت نمیگنجد.
این گونه تحقیرها و انتقادها هیچ خروجیای غیر از کاهشِ اعتمادِ به نفس و کاهشِ آن ۳٪ مخاطبانی که به قولِ شما ممکنه "پای کار باشند" ندارد.
اینکه یک روشنفکر و یا اپوزوسیون، مواضعِ روشنی از شیوهی "انجامِ تغییر" ندارد به موضوعِ تحقیرِ مردم ارتباط ندارد.
آقایِ متین
حذفشما حتّی معنیِ «تشویق» را نفهمیده اید. «تشویق» با «چاپلوسی گریِ دروغین» و بازی کردنِ نقشِ «مردِ مهربان» و «قربان صدقه رفتنِ شاگردانِ تنبل» فرق دارد.
جایزه صلح نوبل رو هم نبرد
پاسخحذفجایزه صلح نوبل ۲۰۲۵ به «ماریا کورینا ماچادو» به پاس تلاشهای بیوقفهاش در ترویج حقوق دموکراتیک برای مردم ونزوئلا و مبارزهاش برای دستیابی به گذار عادلانه و مسالمتآمیز از دیکتاتوری به دموکراسی اهدا شد.
پاسخحذفجایزهٔ نوبل را به رهبرِ تبدیل کردنِ «مبارزان» به «ماست» دادند که خودش نیز میگوید: متأسفانه هیچ دستاوردی نداشته ایم و امیدواریم «امام زمان ترامپ» گوشهٔ چشمی به ما کُند.
حذفآنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا شود که گوشهٔ چشمی به ما کنند؟
(درخواستِ طعنه آمیزِ «حافظ» از مزخرف بافی مشهور به «شاه نعمت الله ولی»)
https://x.com/pahlavireza/status/1976658142953193764?s=46
پاسخحذف«شازده فیل خان» با این «تبریک گُفتن» میخواهد خودش را مطرح کُند و گرنه هیچ قرابتی میانِ او و این بانو نیست. «شازده فیل خان» اگر چنین بانویی در ایران بود و نقشِ رهبری ایفا میکرد؛ فوری او را «سنگسار» می کرد. همانگونه که بانو «مسیح علی نژاد» را سنگسار میکنند.
حذفقبل از حمله اسراییل به قطر ، ترامپ تقریبا مشکلات خاورمیانه را به اسراییل سپرده بود ولی بعد از ان کاملا در جهت مهار اسراییل حرکت کرد و نتانیاهو را به نوعی توافق (شامل ازادی گروگانها با بقای حماس) اجبار کرد ، از سمت دیگر ترامپ پیامی برای ج.ا. هم فرستاد و پوتین هم واسطه بین اسراییل ج.ا. شده
پاسخحذفاز شواهد اینطور به نظر میرسه که ترامپ مجدد تصمیم گرفته در باغ سبزی به ج.ا. نشان دهد و همزمان پوتین هم سعی میکند از این شرایط برای بهبود روابط با ترامپ استفاده کند
موقعیت مناسبی یحتمل برای ج.ا. ایجاد شده تا زمانی که خامنهای سخنرانی مجدد نکرده و همه را خراب نکرده است
نظریهٔ حاکم بر این توافق این است که پس از این ویرانیهایِ گسترده در غزّه؛ با این توافُق آتش بس؛ توپ را در میدانِ «رویا روییِ ساکنینِ غزّه و حماس و شُرکاء» می اندازند. تا «حماس» و سایرِ باندهایِ هَمسو با حماس از طرفِ ساکنینِ غزّه «طَرد» شوند. زیرا ورودِ دارو و غذا و سپس آغازِ بازسازیها و تجربهٔ تلخِ شکستِ مفتضحانهٔ ساکنینِ غزّه به رهبریِ «حماس و شُرکأ»؛ پشتوانهٔ این نظریّه است.
حذفترامپ همیشه میخواهد «میوه چین» باشد. من(کژدم) نیز فکر می کردم که «ترامپ» رهبر است و آقایِ ناتانیاهو «نیرویِ نیابتی».
امّا اشتباه میکردم. زمانی به اشتباهِ خود پِی بُردم که ترامپ مسئلهٔ «تصاحبِ غزّه» را مطرح نمود و سَرَش به سنگ خورد و فهمید که آقایِ ناتانیاهو؛ کسی نیست که میوه ها را به او بدهد. البتّه نظریّهٔ «کوچانیدنِ ساکنینِ غزّه» نیز شکست خورد و آقایِ ناتانیاهو نیز احمق نیست که وقتی با این دیوارِ سخت روبرو شد؛ سَرَش را به سنگ بکوبد.
رژیمِ شیعی حتّی اگر از «قُرآنِ کژیم» نیز لباس بدوزَد و بپوشد.
به «مُفت» نیز خریده نخواهد شد. اکنون در حالِ انتظار هستند تا ببینند تا تحریمهایِ بین المللی؛ تا چه حدّ «ريغِ رژیمِ شیعی» را در می آورد؟ و تا چه اندازه شلوارشان را پایین می کشند.
آنچه که شما فرمودید؛ فقط «قصّه بافی» بود.
برخی ها این شکستِ مفتضحانه را به حسابِ «حماس» و «انگل فرزانه» می گذارند و حسابِ «ساکنینِ غزّه» را از این شکست جدا نموده و آنها را «پایمال شدگانِ جنگ» به حساب می آورند. در حالی که این شکست؛ شکستِ کثافاتِ معدهٔ ساکنین غزّه نیز هست.
حذفبه نظرِ من «ساکنینِ غزّه» از جنسِ همان دیّوسهایی هستند که «خیانتِ ملّی ۵۷» را در ایران رقم زدند. یعنی «شیعیانِ شنیعه» در ایران و قُرمساقهایِ «اخوان المسلمینی» در غزّه.
https://x.com/israelpersian/status/1976616836759200208?s=46
پاسخحذفhttps://x.com/iranintl/status/1976644710044246214?s=46
پاسخحذفهیچوقت فراموش نکنید که: «ترامپ یک شومَن و یک لاشخور است»
باز هم فراموش نکنید که تمامیِ تُخم مُرغهایِ «امید» را در سبدِ «کمکهایِ خارجی» نگذارید.
حذفکمکهایِ خارجی از فیلترهایِ گوناگونی میگذرند و حتّی زمانی که از حرکتی آزادیخواهانه حمایت میشود؛ به خاطرِ بوجود آمدنِ شرایطِ خاصّی؛ ناگهان می بینید که کمکها به ناگهان قطع شد.
همهٔ تخم مرغهایِ خود را در «توانمند کردنِ خود» بگذارید.
انقلاب از مسیرِ«دریوزگی» نمی گذرد. بلکه از مسیرِ «تحمیلِ هژمونی» می گذرد. بدونِ توانمندی؛ «حرفهایِ مُفت» و «رَجزخوانی»و «فلسفی کردنِ مبارزه» به جایِ «هژمونی» می نشیند.
من نمیگویم که این بانویِ ونزوئلایی مبارزه نکرده است؛ بلکه نوعِ مبارزه اَش از نوعِ «ماست بر علیه شمشیر» بوده است و اُمیدش نیز به این است که همهٔ طاسها خوب بنشینند. تعدادِ طاسها نیز یکی دوتا نیست.
در نوشتارهایِ قدیمی بازیِ فوتبالِ ۱۰ تیمی در یک زمینِ بازیِ ۱۰ دروازه ای را برای ملموس کردنِ «انتظاراتِ بی جا» از آن ۱۰ تیم؛ مثال زده ام.
کژدم به چه شکلی یک رهبر اعتماد زیردستی هاش رو بدست میاره؟و اینکه بدون بکارگیری اهرم های فشار امکان رهبری وجود داره؟
پاسخحذفمن به رابطهٔ «رهبری» و آنچه که شما «زیردستی ها» نگاه می کنید؛ نگاه نمی کنم. حتّی این رابطه را به رابطهٔ «رهبر» و «پیروان» نیز نمی نِگرم (مجتهد و مقلّد). به نظرِ من این نوع از تعریفها باید دگرگون شده و رابطه «رهبر» و «همراهان» از طرقِ استدلالهایِی که ریشه هایِ زمینی (واقعی) دارند و به «زندگیِ کنونی» و «زندگیِ آیندگان» و ارائهٔ تصویری نسبتاً روشن از «حال و آینده» شِکل بگیرد و از رابطهٔ «رهبر - پیرو» به رابطهٔ «رهبر - همراهان» تبدیل شود. این نوع از رابطه؛ «هارمونی» ایجاد می کُند و سرسختیِ «رهبر - همراهان» و ارائهٔ راههایِ دُرستِ مبارزه؛ منجر به «دستاوردها» و تولیدِ «امیدهایِ واقعی» می شود و آرام آرام؛ چنین رهبر و همراهانی؛ «هژمونیِ خود» را بر بقیّه اعمال می کند. این «هژمونی» البتّه به سایرین فشار می آورد و موجبِ «مقاومت» از طرفِ «سایرین» می گردد.
حذفهیچکس نمیتواند در هیچ جامعه ای؛ همه را قانع کُند. زیرا دَرکها و منافعِ بسیار ناهمگون هستند. امّا میتوان با اندیشهٔ «حاکمیّت مردمی» (پاپیولیسم)؛ نوعی بسیار بهتر از «توازن» و «هماهنگی»(هارمونی) ایجاد کرد.
حاکمیت مردمی دروغی هست که به عنوان وعده ی امید به ساکنان ایران میفروشید.مردم توانایی حکومت کردن بر خودشون رو ندارن.مردم حتی توانایی حل کوچک ترین مسائل بین خودشون رو هم ندارن.مشکلات دموکراسی غربی هم خودمون شاهدش هستیم.حاکمیت نخبگان بر اکثریت کمی بهتر بود.اگر نخبه ای وجود نداشته باشه حاکمیت اوباشان بر اکثریت شکل میگیره.(ایران،ونزوئلا)بهترین نسخه ای که برای جامعه ایرانی میشه چید حاکمیت AGI هست.
پاسخحذفحتی آمریکا به عنوان سرزمین نخبگان هم میبینید که یک شارلاتان رهبریش رو به عهده گرفته چون اکثریت رو مقلدین هیجانی تشکیل دادن.(به همراه نداشتن رهبر شایسته)
بهترین نمونه رهبر و همراهان کشور اسرائیل هست که نتیجه تمرکز نژادی-قومی هست.(از یک جنس هستن)
فکر میکنم که شما از جنسِ همان «ولگردهایِ اینترنت» هستید و از هر جایی چیزی شنیده اید و یا خوانده اید و به همین خاطر دچار «پریشان فکری» شده اید.
حذفAGI بر اساسِ «داده ها» تحلیل میکند و نتیجه گیری میکند.
اگر AGI را بر اساسِ آشغال و مدفوع تولید کنید؛ راهنمایی هایش نیز؛ «استفراغی از مخلوطِ آشغال و مدفوع» خواهند بود.
ایران نیز مانندِ اسرائیل نیست که همه «یهودی»(قومیّتِ یکدستِ یهودی) و از یک جنس باشند. مسئلهٔ «نژاد» را نیز مطرح نمودید؛ نشان می دهد که در ذهنتان «توفان سطلِ آشغال» در جریان است.
نتیجهٔ «وِلگردی» همین است.
«وِلگردِ گرامی»
حذفاز AI بپرسید که معادلِ Victim در فارسی چیست؟
پاسخ خواهد داد: «قُربانی»
«قربانی» یک کلمهٔ «عربی» است و نَه «فارسی».
امّا زمانی که معادلِ عَربیِ Victim را به دروغ؛ به عنوانِ «معادلِ فارسی» به کامپیوتر بدهید. همین را که داده اید پس میگیرید.
اگر به جایِ «قربانی» کلمهٔ «خَربُزه» را بدهید؛ و از AI همان سوال را بپرسید؛ جواب خواهد داد: معادلِ Victim در فارسی «خربزه» است.
نظریهٔ دخالت دادنِ AGI در تنظیمِ قوانین و روابط «اجتماعی - سیاسی - فرهنگی»؛ حدّ اقل در شرایط کنونی یک نظریّهٔ «علمی - تخیلّی» است. امّا استفاده از AI در مسائل فنّی؛ علمی و حتّی به کار گرفتنِ AI به عنوانِ جانشینِ «هیئت منصفه» در دادگاه ها و جایگزین کردنِ AI به جایِ «قاضی ها» نه تنها دست یافتنی؛ بلکه «ضروری» است.
حذفAI سیستمِ قضایی را متحوّل خواهد کرد و آنهایی که به تحصیل در رابطه با «حقوق» مشغول هستند؛ باید در آیندهٔ نه چندان دور؛ به دنبال پیدا کردنِ شغلهایِ جدیدی باشند.
AI حتّی میتواند یک قاضی بین المللی باشد. نه به این مفهوم که جهان باید دارایِ سلسله قوانینی یکسان باشد؛ تا AI یک «قاضی جهانی» شود؛ بلکه به این معنی که بر اساسِ قوانینِ گوناگونِ کشورهایِ جهان؛ بر اساسِ قوانینِ آن کشور؛ در رابطه با «پرونده هایِ موجود»؛ قضاوتی «بی طرفانه» ارائه دهد.
متأ سفانه آقایِ «مراد اوباما ویسی»؛ امروز نیز با پیش کشیدنِ مسئلهٔ «شمپانزه نژاد» و «Populist» خواندنِ او و در ادامه با یکسان شمردنِ «Populism» با «شارلاتانیسم» و «مردم فریبی»؛ پایش را از «دایرهٔ راستگویی»؛ بیرون نهاده و به «دروغ سازی» روی آورد.
پاسخحذفhttps://www.youtube.com/watch?v=BeTpDyGrGRI&t=3413s
«مردم گراییِ سیاسی»(Populism) مانندِ «عدالتخواهی» در دوره هایِ گوناگونِ زندگیِ سیاسیِ گونهٔ انسانی؛ به اشکالِ گوناگونی تعبیر شده است. به عنوانِ مثال؛ «امام حسینِ شجاعِ شیعیانِ شنیعه» میگفت که «اموالِ غارتی» و «برده ها و کنیزها» باید به صورتِ «عادلانه»(چه بسا به صورتِ مساوی) در میانِ «راهزنان و غارتگران» تقسیم شوند.
«نارودنیک ها» در روسیه؛ به جایِ «حکومتی کردنِ همه چیز» (کمونیسم)؛ به تبلیغِ «تقسیمِ زمین» و «زمیندار کردنِ دهقانان» و آزادیِ اقتصادهای کوچک و مبارزه با «اولیگارشی» معروف بودند. اینکه آنها چنین فکر می کردند؛ مانندِ «اسلام» نیست که افکارِ آنها «تقدّس» پیدا کرده و «وحیِ مُنزل» تلقّی شود. یا اگر «هیتلر» و یا بسیاری دیگر از رهبرانِ سیاسی که برایِ رسیدن به قدرت؛ وعده هایِ دروغین و «فقیر پسند»(سرمایه گذاری بر رویِ فقر) میدادند؛ آنها را Populist نامید.
آقای «مراد اوباما ویسی» هرگونه وعدهٔ «فقر زدایی» را فریبکاری میداند.
اینکه «شمپانزه نژاد»؛ پروژهٔ «مسکنِ مِهر» را راه اندازی کرد را میتوان در سناریوهایِ گوناگون «تفسیر» کرد و چه بسا «ثروتِ ملّی» را مانندِ امامانِش «غنایم» میدانست که باید از آن سهمی نیز به «نَدارها» داده شود. مانندِ افسانه هایِ «علی هر شب به دَرِ خانه ها می رفت و نان پخش می کرد».
«مشارکت دادنِ مردم در کارها» با «سپردنِ مسئولیّت های مَدَنی به مردم»؛ تفاوتِ زیادی با هم دارند.
اینکه فکر کنیم وظیفهٔ «سندیکاهایِ کارگری» فقط به «تقاضایِ حقوق بیشتر» محدود می شود؛ یک تصوّرِ احمقانه است. هر سندیکایی باید مسئولیّتِ «حفظ و نگهداریِ بهینهٔ واحدِ تولیدی و یا خدمانی» را نیز به عُهده بگیرد. اینگونه است که آن تصوّرِ احمقانهٔ «ما کار میکنیم؛ سرمایه دار خونِ ما را می مَکَد» که «کمونیستها» آنرا ترویج میدهند؛ از میان می رود و با «تمرین کردن» در یک بازهٔ زمانیِ نه چندان دراز مدّت به شکل گیریِ یک «فکرِ رئالیستی» در رابطه با روابطِ اجتماعی و عرصه هایِ گوناگونِ آن می انجامد.
در همهٔ زمینه ها نیز اینچنین خواهد بود.
«سپردنِ مسئولیّت هایِ مَدنی» به مردم و تمرینِ آن؛ به رُشدِ سیاسی و اجتماعی و اقتصادی می انجامد.
این آن چیزی است که «کژدم» به عنوانِ «Populism» (مردم گرایی) پیشنهاد می کُند.
آقای «مراد اوباما ویسی» میگوید که «شمپانزه نژاد»؛ حدود ۲ و نیم میلیون «خانهٔ شهری» و ۳و نیم میلیون خانهٔ روستایی ساخته است (در مجموع ۷ میلیون واحد مسکونی).
آیا برایِ رقابت با طرحِ «مَسکنِ مِهر»؛ طرحی بهتر دارید؟ یا اینکه فقط میخواهید با دفترچه ای که در آن باد می وَزَد؛ با «واقعیّتهایِ زمینی» بجنگید.
آیا نامِ «دُن کیشوت» به گوشهایتان خورده است؟
آقایِ «مراد اوباما ویسی»
حذفشما با مطرح نمودنِ ۷ میلیون واحدِ مسکونی که در هر واحد؛ حدّ اقلّ ۴ نفر زندگی میکنند و در مجموع ۲۸ میلیون نفر دارایِ سرپناه شده اند؛ و در برابرِ آن؛ میخواهند وعدهٔ «رفعِ فیلترینگ» را به عنوانِ «چراغِ معجزه» به مردم بفروشند؟ یا اینکه باید از «باد خانهٔ دفترچه» خدا حافظی کنید و به دنبالِ «وعده هایِ واقعیِ دیگری» باشید که در زندگیِ آن ۶۰ درصدی که میگویید زیرِ خطِ فقر هستند؛ انقلابی به مراتب بهتر از آن ۷ میلیون خانهٔ مسکونی ایجاد گردد؟
سالها گفته اید که آن ۷۵۰ میلیارد دلار پولِ نفت در دورهٔ «شمپانزه نژاد» را بادِ هوا کردند و اکنون میگویید که ۷ میلیون خانهٔ مسکونی ساخته اند!!!!
بالاخره «نَره» یا «شیر میده»؟
شاید برچسب بزنید که «کژدم» نیز «شمپانزه نژادی» شده است؟
نَه؛ نشده است....
فقط از شما و «دفترچه نویسان» می پُرسد که بالاخره این «پارادوکسِ خود ساخته در ذِهنتان» را چگونه میخواهید حلّ کنید؟
پارادوکس حل شده است شاهزاده و تیزهوش خان و تکنوکرات های خارجی رو به قدرت برسونید مملکت گل و بلبل میشه و شیعیان شنیعه تبدیل به شیعیان شریف زیر سایه شاه میشن.
حذفاین دفترچه تا الان یک مبارز هم نساخته.چه شکلی میخوان جمهوری اسلامی رو سرنگون کنند؟با تیم ترامپ و نتانیاهو؟گیریم دست های غیب به کمک شاهزاده اومدن و اونو به قدرت رسوندن چه شکلی با خائنین و قاتلان امروز فرزندان سرزمین برخورد میکنید؟آیا همه رو فراموش میکنیم؟یا آرم شاهنشاه بر سینه ی اونها گناهانشون رو مورد بخشش قرار میده؟کسانی که زندگی خودشون رو وقف انقلاب میکنن چه تفاوتی با مفت خور های امروزی دارن؟همه در یک سبد ریخته میشن؟شاهنشاه همایونی قصد داره از جایگاه رفیع خودش پایین بیاد و کمی منطبق با واقعیت های میدانی صحبت کنه؟آخه با کلیک کردن روی یک وبسایت میشه به جنگ با حکومت رفت؟مگر اینکه شاهزاده میخواد خودش رو تو جمع سیاسیون خارجی فردی مهم و با نفوذ جلوه بده.این حکومت رفتنی نیست کشتنیه.
حذفجمهوری اسلامی تو ده ماه گذشته اندازه کشته شدههای جنگ ۱۲ روزه اسرائیل آدم اعدام کرده.
پاسخحذف۱۱۷۲ نفر!
فقط تو ۹ روز گذشته ۷۲ نفر رو اعدام شدن، یعنی تو این مملکت میانگین «هر سه ساعت» یک نفر اعدام شده.
https://x.com/13virginiawoolf/status/1976707150732013765?s=46
پاسخحذفبفرما..... اینهم انقلابیِ درجه یک.
حذفمُشکلش «خرفهم» کردنِ اوباشان است. فکر میکند که اگر این اوباشان «خرفهم» شوند؛ رژیم سرنگون می شود.
دعوای داخلی بین فمینیست ها و چپول هاست.ذات مشترک نفهمی دارن.
حذفhttps://x.com/albertnoether/status/1976326582123049147?s=46
پاسخحذفبفرما.... اینهم یکی دیگر از «چراغهایِ جادوییِ انقلاب».
حذفاین گاو حتّی نمی فهمد که «قشرِ متوسّط» انقلاب را دوست ندارد. بلکه عاشق اصلاحات است. اگر اصلاحات نشد؛ در «مستراحِ خانه اش شعار می نویسد».
قشر متوسط فقط به منافع فردی و هیجانات موضعی دچار هست.انقلابی نیستند ولی انقلاب مشروب خونه ای رو دوست دارند.یه شخصی بهم گفت حجاب٬دیوار برلین نظام هست این خلاصه ی قشر متوسطه :) قشر متوسط هم درد میکشه ولی درمانی که با سیستم ذهنیش مطابقت داشته باشه در اختیار نداره ناچاره خودشو سرکوب کنه و یا منتظر دست های غیب بمونه که نجاتش بده.
حذفیه نفر تو دنیا لیاقت صلح نوبل داشته باشه نتانیاهو هست
پاسخحذفطی ۲ سال از هنیه تا نصرالله و سینوار و حاجی زاده و سلامی و چند ده هزار تروریست حزب الله و حماس و سپاه پاسدارانو از خاورمیانه حذف کرد
کژدم حرف های قبلت خیلی درست و قابل ملمومس هست.ساکنان ایران به معنای واقعیش خنثی شدن و اصلا جریان انقلابی وجود نداره.پهلوی در جهت سرکوب اپوزوسیون خارج از سلطه و حیطه خودش فعالیت میکنه و ایرانیان خارج از کشور هم دل به امید واهی بستن.
پاسخحذفمنتظر( ضرورتِ استراتژیکِ سرنگونیِ رژیمِ شیعی برایِ آمریکا) باید بمونیم.مردم منفعل ایران فقط برای نق زدن و غر زدن در همه عرصه ها پیشرو هستند.سبد امید خودتون رو روی مردم هرگز نگذارید که ضرر بزرگی رو محتمل میشید.مبارز فراتر از نیازهای اولیه اش٬ اراده محکم و جدی برا حضور در میدان داره که مردم هیچوقت به این اراده نمیرسن.اگر رسیده بودند تو جامعه ۶۰ درصد زیر خط فقر زندگی نمیکردند.بنظر من این عدد حتی اگه به ۹۰ درصد هم برسه آب از آسیاب تکون نمیخوره.
حذفاز خوانندگان گرامی میخواهم که «نظرها» و پاسخها را بخوانند. خیلی از مسائل در بخشِ نظرات منعکس می شوند.
پاسخحذفبخشِ نظرات؛ «متمّمِ نوشتارِ اصلی است».
کژدم انقلاب هم یکی از هزاران کلماتی هست که به لجن کشیده شده.همه فکر میکنند یک شبه اتفاق میوفته.هیچ سازوکاری ندارن و فقط به کلمات متکی هستند.
پاسخحذفکژدم نوشتار (با کدام گروه از ایرانیان میخواهید انقلاب کنید؟) و (انقلاب دروغ شاهزاده یا واقعیت میدانی؟) و (روند سرنگونی به چه شکل اتفاق میافتد؟) رو لطفا بنویسید.
پاسخحذفپاسخِ پُرسشِ نخست:
حذفبا آن ۶۰٪ زیرٍ خطّ فقر و محرومان از نعمتهایِ زیستن در سراسرِ ایران. با آنهایی که در زمانِ جنگ؛ «مرزنشینانِ شجاع و قهرمان» خوانده شده و پس از پایانِ جنگ؛ به «زباله دان» ریخته می شوند. با آنهایی که می گویند: «ما دیگر نمی خواهیم فقط مرزنشنانِ قهرمان باشیم» تا «مرکز نشینان» به ریشمان بخندند. بلکه میخواهیم که «شهروندِ درجه ۲ قهرمان نباشیم؛ بلکه شهروندی مانندِ همهٔ ایرانیان باشیم. ما نیز میخواهیم زندگی کنیم.». اگر «مرزنشینِ شجاع و قهرمان بودن» افتخار است؛ بیایید جایمان را عوض کنیم تا همهٔ افتخارات و مدالهایِ شجاعت را به شما بدهیم.
پرسشِ دوّم شما «مِه آلود» است و پاسخی ندارد.
در رابطه با پُرسشِ سوّم؛ پیشتر گفته ام که نوشتارهایِ مربوطه را ادامه ندادم. زیرا زمانی که حرکتی وجود ندارد؛ نوشتن در اینگونه موارد؛ دادنِ اطّلاعات به «دشمن» است.
دیروز تلاش کردم که واژه هایِ مترادفِ «عوام فریبی» را در زبانِ انگلیسی جمع آوری کنم. امّا تنها یک واژهٔ انگلیسی را یافتم که به صورتِ مستقیم؛ به معنیِ «عوام فریبی» است.
پاسخحذفآن واژه «Demagogy» میباشد. واژه هایِ دیگری نیز هستند که به صورتِ «استعاری» در مواردی به معنیِ «عوام فریبی» بکار برده می شوند. مانندِ «Misinformation».
امّا در تمامی این جستجو؛ حتّی به صورتِ «استفادهٔ استعاری» نیز به «Populism» اشاره نشده است.
آقایِ «مراد اوباما ویسی» که در آن برنامهٔ خود به تکرار تأکید کرده است که «Populism» یعنی «عوام فریبی» و این «تعریفِ واژگانی» را از کجا آورده است؟
چگونه میتواند به چشمِ مردم زُل بزند و به آنها دروغ بگوید؟
با چه نیّتی و برایِ رسیدن به چه هدفی به مردم دروغ میگوید؟
اینکه عدّه ای گفته اند که «شمپانزه نژاد» یک «Populist» است؛ بر چه دلیل و یا دلایلی استوار بوده است؟
«شمپانزه نژاد» یک «عوام فریب» بوده و هست. امّا از پروژهٔ «مسکنِ مهر» و «یارانه» نمیتوان «Populism» استخراج کرد. آنچه که میتواند به حلّ این معمّا کمک کند؛ تقاضایِ «شمپانزه نژاد» برایِ استخدامِ «نیم میلیون نفر» در سازمانهایِ دولتی در اواخرِ دورانِ خود بود. او میخواست با استخدامِ چنین جمعِ کثیری؛ برای خود «محبوبیّت» ایجاد کرده و «سربازگیری» کُند. پروژهٔ «مسکنِ مِهر» و «یارانه» نیز برای رسیدن به چنین هدفی اجرا شدند. شما نیز در همین برنامهٔ تان به «تأثیرِ آن» اِذعان دارید. آنچه که «شمپانزه نژاد» انجام داد؛ «نمک گیر کردن و سربازگیری» بود و نَه «Populism».
زیرا «Populism» در فکر ساختنِ «نهادهای مَدنی» در جهتِ کشانیدنِ همهٔ اقشار مردم برای به دست گرفتن «مسئولیّت ها» و ایفایِ نقشهایِ مهمّ در ساختارهایِ «اقتصادی - سیاسی - فرهنگی - اجتماعی» است و البتّه در این مسیر؛ از هیچ تلاشی برایِ تقلیلِ مشکلات و دردهایِ مردم صرف نظر نمی کند.
اگر میخواهید نظریهٔ «Populism» را به عنوانِ یک نظریّهٔ «ناکار آمد» به زیرِ چاقویِ جرّاحی ببرید؛ کارِ بسیار درستی است. امّا اگر مانندِ «شیعیانِ شنیعه» بخواهید با زدنِ «تهمت و اِفترأ» این نظریّه را از چشمها بیندازید (فریبکاریِ مطلَق)؛ حدّاقلّ معلوم می شود که چه نیّتهایِ کثیفی در ذهنتان لانه کرده اند؟
یا بیایید و به خاطرِ «ارائهٔ اطّلاعاتِ نادرست و دروغ» از مردم و یا حدّاقل از شنوندگان و بینندگانتان پوزش بخواهید.
راهِ دوّم این است که «خفه شوید» و دروغ نگویید.
زیرا دروغگویی مادرِ تمامیِ فریبکاریها است.
نظریّهٔ «Populism» که «کژدم» معرّفی می کُند؛ بر اساسِ مطالعهٔ مِیدانیِ تجربیاتِ گذشتگانِ «گونهٔ انسانی» توسّط «کژدم» آفریده شده است.
پاسخحذفشاید زمانی که می گویم «مالکیّت بر زمین» باید مُلغی شود؛ خیلیها بُراق شده و بگویند که کژدم کمونیست است. امّا با گفتنِ اینکه «آنچه رویِ زمین آفریده ای»؛ بر آن مالکیّت داری؛ نشان میدهد که کژدم کمونیست نیست. اکنون بسیاری از مردم در آپارتمانها زندگی می کنند و مالکِ آن آپارتمانها هستند و یا در ساختنِ آپارتمانها سرمایه گذاری کرده اند. آیا این آپارتمان نشینها «مالکِ آپارتمان» هستند؟ یا سهمی نیز در زمینی که آپارتمانها بر رویِ آن ساخته شده اند دارند؟ میدانید که آنها فقط مالکِ آپارتمانها هستند و آسمان نیز به زمین نرسیده است. اینگونه مالکیّت همین اکنون نیز به صورتی رسمی وجود دارد. تنها کاری که کژدم کرده است؛ «تعمیمِ لغو مالکیّت بر زمین» است؛ تا سرمایه ها از «اقتصادِ انگلی» به سویِ «اقتصادِ تولیدی و پویا» سرازیر شده و عوارضِ جانبیِ «زمینداری»؛ از جمله «زمین خواری» و «اوقاف» نیز از فرهنگِ اقتصادی زدوده می شوند. که بارها توضیح داده ام.
کژدم امکان بکارگیری طرح صد سال مالکیت بر آپارتمانها هم هست
حذفاینگونه شرط و شروط گذاشتنها؛ کارِ همین دار و دسته هایِ به اصطلاح «حقوق دانها» است.
حذفحقّ مالکیّت بر خانه و نهادهای تجاری و صنعتی؛ یعنی اینکه: مالک میتواند آنرا برای فرزندان و همسرِ خود به «ارث» بگذارد. کسی که «مالک» خانه و یا یک نهاد است؛ برایِ آن کار کرده و بارها هزینهٔ نگهداریِ آن را داده است. لذا کاملاً حاصلِ دسترنجِ اوست.حق دارد آنرا بفروشد؛ اجاره دهد و یا حتّی ببخشد. حقّ مالکیّت فقط بر داشتنِ خانه اعمال نمی شود و امری فراگیر است. زمانی که شما اختراعی را به ثبت می رسانی؛ حقّ مالکیّت بر اختراعِ خود را دارید. لذا قضیّه فقط به خانه و نهادِ تجاری ختم نمی شود و بسیار گسترده است. اینجا است که فرقِ «پاپیولیسم» با «کمونیسم» و «سوسیالیسم» آشکار می شود. «پاپیولیسم» برایِ ایجادِ «گاوداریِ اجتماعی و سیاسی» نیست. نظریّهٔ «سوسیالیسم» و «کمونیسم» برایِ ایجادِ «گاوداری» و «دیکتاتوریِ گاوداری» است.
این ۷ میلیون واحدِ مسکونی که با طرحِ «مسکنِ مَهر» ساخته شده اند؛ بخشی از آن به طورِ حَتم بر اساسِ «رانت» توزیع شده است و اقساطِ بازپرداختِ وامهای آن نیز از همان نخست تعیین شده است. اکنون حکومت از دارندگانِ این واحد ها میخواهد که به جایِ مثلاً ۱۰ ریال در ماه؛ ۱۵ ریال پرداخت کنند. آنهم در شرایطِ کمرشکنِ اقتصادی.
حذفآیا «دفترچه نویسان» به این مسئله که حدّ اقل ۲۸ میلیون نفر را تحتِ تأثیر قرار می دهد؛ حتّی اشاره نیز کرده اند؟ یا اینکه حتّی از اشاره کردن به آن نیز وحشت دارند؛ تا از آنها خواسته نشود که برایِ ۲۸ میلیون نفرِ دیگر نیز خانه بسازند؟
در این ۱۶۸ صفحهٔ کذایی؛ فقط «باد می وزد» و هیچ نوعی از «زندگیِ زمینی» در آن نمی یابید. لذا پُرسش این است که چگونه میخواهد «امیدی بزرگ» و دست یافتنی تولید کند؟
اینرا باید گاوهایی که فقط دهانِ گُشادشان (مانندِ بسیجیِ دهان گُشاد) مشغولِ «جاوید شاه» گفتن هستد؛ به خودشان پاسخ دهند.
تمرکز زدایی اصلِ اساسی در شکلِ نوینِ ساختارهای سیاسی، سازمانی و مدیریتی در آیندهی دنیا هستند و هم اکنون در بسیاری از کشورهای مدرن پیادهسازیِ آن آغاز شده است. اگر مایل باشید مثالهایی از این مدلِ نوین رو برای درک بهترش خواهم زد.
پاسخحذفایرانِ نوین و حاکمیتِ آن بایستی فرمانِ خود را به این سو بچرخاند.
با «ایرانِ نوین» دارایِ «زَنهایِ کیردار» چِطورید؟ چون کشورهایِ پیشرفته؛ «زنهایِ کیر دار» را همسانِ «زنهایِ بدونِ کیر» پذیرفته اند.
حذفآیا دوست دارید که یکی از اُستانهایِ ایران بر اساسِ «حقوقِ بشرِ معروف» تعریف شود و در اُستانهایِ دیگر به جایِ حذفِ جنایتکاران؛ همه را به آن اُستان بفرستند تا ساکنینِ آن اُستان از هم نشینی با کثیف ترین موجوداتِ رویِ زمین به «اوجِ لذّت» رسیده و به «نیروانا» برسند؟
حالم از این پیشنهادهایِ «تقلیدی» به هَم می خورد.
آقایِ متین
آیا شما «طوطی» و یا «میمون» تشریف دارید؟ که هنرشان فقط «کُپی کردن است»؟ یا اینکه «انسان» هستید؟
پیشنهادِ تقلیدی؟ شما حتی نپرسیدید منظورِ من از تمرکز زدایی چیست؟ و مطابقِ توهمِ ذهنیِ خود اون رو تفسیر نموده جرم انگاری کرده و مجازات تعیین کرده و همانجا مجازات هم اجرا کردید!
حذفژنِ تبریزی همینه و چیزی غیر از نظرِ خود رو نمیپذیره اینجا نیز وبلاگِ شماست و همون بهتر که خود به شکلِ مونولوگ به تفسیرِ آنچه چشمهای تیزبینتان میبینند، بپردازید و سایرین نیز کامنتهای بهبه و چهچه بفرستند و هرچه شما میگویید رو مثل طوطی تحویل خودتان دهند. من نیز ازین به بعد فقط خواننده خواهم بود و نظری نمیفرستم!
با آوردنِ مثالِ «زنانِ کیردار» خواستم به شما بگویم که «مسیرِ کشورهایِ پیشرفته» به سویِ کدامین قبله است.
حذفدر مجموع تصمیمِ درستی گرفتید و امیدوارم که بر تصمیمتان راسخ باشید.
به انجمن ولگردها خوش آمدید آقا متین
حذفپس از شکست مفتضحانهٔ رژیمِ شیعی در ۲ سالِ اخیر؛ چه در جبههٔ آنچه که «هلال شیعی»(محور مقاومت) نامیده می شود و چه در فازِ نخستِ جنگِ مستقیم (جنگِ ۱۲ روزه)؛ اخیراً رژیمِ شیعیانِ شنیعه؛ بازیِ جدیدی را براه انداخته است که هدفِ آن پاسخ دادن به یکی از شعارهایِ مردمی «نه غزّه؛ نَه لبنان؛ جانم فدایِ ایران» می باشد. ادارهٔ این بازی را در رسانه هایِ رژیمِ شیعی؛ «اوباش موگویی» به عهده دارد. اوباشانِ «تصمیم گیرنده»؛ یک به یک در این «شو تلویزیونی» ظاهر شده و با «یکی به نعل و یکی به میخ زدن» در حالِ «سفید شوییِ رژیم و رهبرانَش» از شکستهایِ ۲ سالِ اخیر است.
پاسخحذفاگر مسیرِ این گفتگوها را دنبال کنید؛ در تمامی آنها ۲ نکتهٔ اساسی مطرح هستند.
۱- عدمِ توانایی.
۲- غافلگیری.
این پُرسش که: با اینهمه ناتوانی چرا گُه هایِ زیادی میخوردید؟ و می خواستید که کاخ سفید را به حسینیّه تبدیل کنید!!! بی پاسخ می ماند و سِریِ جدیدی از «رجزها» را در رابطه با «تواناییهایِ پنهان» (فوق محرمانه) به خوردِ مردم و اوباشانِ بسیجی داده می شوند.
در رابطه با «غافلگیر شدن» نیز پاسخی داده نمی شود که:
مگر می شود که ۲ سالِ تمام و به صورتِ مداوم هر روزه «غافلگیر شد»؟
اینجا غافلگیر شدیم؛ آنجا غافلگیر شدیم؛ فلانجا و بَهمان جا نیز غافلگیر شدیم؛..... بقیّه اَش نیز خنجر از پُشتِ روسها بود.
گویی که این «غافلگیر شدنها» و «عدمِ توانایی ها» مانندِ اشتباهِ اِملایی بر رویِ «تخته سیاه» هستند و می توان آنها را پاک کرد و دوباره نوشت.
جالب اینکه: آنهایی که چنین مزخرفاتی را تحویل می دهند؛ همگی در «رده هایِ ارشدِ رژیمِ شیعی» و «استراتژیستها» هستند.
نتیجه اینکه:
این رژیم بسیار شکننده است.
امّا «اپوزیسیون» «ماست» است و «ماست» نیز «سفید» است و نیازی به «سفید شویی» ندارد.
اگر اپوزیسیون «شمشیر» شَود؛ داستان به سرعت تغییرِ مسیر می دهد.
ونزوئلا که بسیار از ما جلوتر هست هنوز هیچ کاری نتونسته بکنه ما که اصلا تو باغ نیستیم.اپوزوسیون ما دقیقا کیه؟اصلاحطلبا؟پهلوی شارلاتان؟شامپانزه نژاد؟دونالد ترامپ؟
پاسخحذفمن به شخصه به شامپانزه نژاد بیشتر از پهلوی اعتماد دارم هر چی باشه ما ولگردها هوای همو داریم.
:) :>) <:)
حذفحماس هنوز آتشبس قطعی نشده ۲۵ نفر از اعضای یک خانواده را اعدام کرده است در غزه
پاسخحذفهمانگونه که گفتم؛ اکنون توپ در میدانِ «ساکنینِ غزّه» و «حماس» است. منتظرِ جنگِ داخلی در غزهّ باشید؛ همین طایفه ها پوستِ حماس را خواهند کند.
حذفعلی دشتی : «رضاشاه را باید معمار ایران نو دانست. او با دستهای خویش بنای کشوری را گذاشت که قرنها در خواب غفلت بود. جادهها، راهآهن، مدارس و ارتش ملی، همه نشانههای اراده او برای بازگرداندن ایران به جایگاه تاریخیاش هستند.»
پاسخحذفحالا باید چکار کنیم که «علی دشتی» اینچنین گفته است؟
حذفآیا «علی دشتی» را صدا کنیم تا بیاید رژیمِ شیعی را سرنگون کُند؟ یا از رضا شاه بزرگ بخواهیم تا بیاید و کاری کُند؟
این مزخرفات را برایِ چه می فرستی؟
۱۰ ها بار گفته ام که «کوروش و داریوشِ بزرگ؛ مُرده اند». ایرانیانِ کنونی نیز نَه هخامنشی هستند و نَه اَشکانی و نَه ساسانی.
این «ایرانیانِ کنونی» هستند که باید کاری بکنند.
میگویند که «رضا شاه بزرگ» زمانی به آخوندی گفت که عمّامه اش را بردارد و کلاهِ پهلوی بر سر بگذارد. آن آخوند نپذیرفت و و کلاهِ پهلوی را از سَرَش انداخت. رضا شاه دستور داد تا عمّامه اش را بردارند و کلاهِ پهلوی را با چکّش و میخ بر سَرش میخکوب کنند.
در جنبشِ ملّی مهسا؛ «عمّامه پرانی» به کاری روزانه تبدیل شده بود. من (کژدم) پیشنهادِ دیگری دارم:
عمّامه ها را نَپَرانید؛ بلکه با چکّش ومیخ بر سرشان اَبَدی کنید.
یا اینکه به جایِ «عمّامه پرانی»؛ سَرهایشان را بِپرانید.
آیا حاضرید؟
آیا حاضرید تا اوباشانِ «حشد الشّعبی» را که به نامِ «دانشجو» به ایران وارد کرده اند را بِکُشید؟ یا زندگی را برایشان چنان تلخ کنید که فرار کنند؟
«علی دَشتی» اینرا گفت و «فروغی» آنرا گفت را.... بشاشید توش بِرِه.
در سالهایی دور پیش از این؛ پیشنهاد کردم که در رابطه با مسائل مربوط به «جهانِ عَرَب» به تحلیلهایِ آقایِ «حسن هاشمیان» گوش دهید. در ۲ سالِ اخیر آقایِ «مُصعَب حسن یوسف» که فرزندِ یکی از بنیاندگذارانِ حماس است و در رابطه با «حماس» و سایر گروههایِ موسوم به «فلسطینی»؛ نظراتی بسیار پُخته و قانونمندی دارد ظهور کرده است. کسانی که میخواهند وقتشان را با ماجراهایِ «جهانِ عرب» و «غزّه» پُر کنند؛ به برنامه ها و تحلیلهایِ این ۲ شخص گوش فرا دهند تا در رابطه با «جهانِ عَرب» و موجوداتِ موسوم به «فلسطینی»؛ اطّلاعات و تحلیلها و گزارشهایِ سودمندی بیاموزند.
پاسخحذفداستانهایی از قبیلِ: «اگر غزّه سقوط کند؛ ایران آزاد می شود» را فراموش کنید زیرا کسانی که این داستانها را به عنوانِ «تحلیل» به خوردتان می دهند؛ فقط در فکرِ «پول در آوردن» هستند. تا چند ماهِ پیش یک کانالِ یوتیوبی داشتند؛ حالا به ۲ کانال تبدیل کرده اند تا از هر ۲ کانال پول در بیاورند.
ساده لوح نباشید.
ارنستو چگوارا : «تا زمانی که زنی تن فروشی کند و کودکی گرسنه بماند و دنیا تنها برای عده ای خاص باشد و ستم دیدگان بی تفاوت باشند به دنیا احترام نخواهم گذاشت.»
پاسخحذفمتأسفانه «چه گوارا» در دامِ «مارکسیسم» افتاد. هرچند که به دروغ گفته می شود که «چه گوارا» «مارکسیست لنینیست» بود؛ امّا او «تروتسکیست» بود که نسخه ای ملایم تر از «لنینیسم» است.
حذفکژدم کتابهای کمونیستی ارزش خوندن داره؟
پاسخحذفخواندنِ کتابهایِ کمونیستی؛ هیچ ارزشی ندارند؛ مگر برایِ آنهایی که به عنوانِ یک «آکادمیسین» و «پژوهشگر» که در زمینه هایی مانندِ «تاریخچهٔ عدالت خواهی»؛ «شیوه هایِ رسیدن به قدرتِ سیاسی»؛ «فرهنگِ سیاسیِ »؛ «انواعِ حکومتهایِ تمامیّت خواه»و ..... کار می کنند؛ خواندنِ کتابهایِ کمونیستی نمیتواند از نظر دور نگاه داشته شوند و مفید هستند. زیرا برای مدّتی حدّ اقل ۷۰ ساله؛ این کتابها بر بخشِ بزرگی از جهان حکومت کرده اند.
حذف«کمونیسم» به شدّت شبیهِ «فرقه هایِ دینی» است و کتابهایِ نوشته شده اَش از طرفِ هوادارانِ کمونیسم «مقدّس» شمرده می شوند.
کژدم همچنان بر نظریه ضرورت تغییر رژیم از سوی آمریکا پایبند هستید؟من حس میکنم خامنه ای برای حفظ حاکمیتش بصورت پنهانی اسرائیل رو به رسمیت میشناسه و فقط بزای خرفهم کردن بسیجی ها ظاهر رو حفظ کنه
پاسخحذفمتاسّفانه شما مطالبی که میگویم؛ را کنارِ یکدیگر نمی گذارید و به صورتِ یک مجموعه به آن نگاه نمی کنید.
حذفپیش از اینکه از ضرورتِ تغییرِ رژیمِ شیعی سخن بگویم؛ گفته بودم که پس از عملیّاتِ ۱۲ روزه؛ مشکلاتی که مستقیماً به رژیمِ شیعی مربوط بودند؛(هسته ای - زیرساختهایِ تولیدِ موشک)؛ دیگر «فوریّتِ خود» را از دست داده اند و اکنون با فراغِ بال به سراغِ باقیمانده هایِ دست و پایِ اُختاپوس خواهند رفت. دیدید که رفتند.
امّا مسائل آنطوری که شما انتظار دارید؛ «سیخَکی» پیش نمی روند. آقای ناتانیاهو در درونِ اسرائیل با ۳ مشکل روبرو است:
۱- خائنین (لاپید و نفتالی بِنِت) که تئوری «هزار خنجر» را با کمک و رهبریِ جو بایدن و شُرکاء با طرحِ «کودتایِ انتخاباتی» بر آقایِ ناتانیاهو فرود آوردند و دولتِ «شتر - گاو - پلنگ» درست کردند. که در زمانِ خودش به آن پرداختم.
۲- خائنینِ هیپی مسلکِ چپگرا و رنگین کمانیها. که به کمکِ جو بایدن و شُرکاء مسئلهٔ بازگردانیدنِ گروگانها را به «اولویّت» تبدیل کردند و پتانسیلِ آقایِ ناتانیاهو را کاهش دادند و «ریگِ تویِ کَفش» شدند.
۳- «حسودانِ قدرت طلبِ عاشقِ میز» (گالانت و بنی گانتز).
این جریان؛ در کنارِ آقای ناتانیاهو بودند و در وسطِ دعوا نِرخ تعیین می کردند و در نهایت نیز او را تنها گذاشتند.
آنچه که شما میگویید؛ به نوعی «حدس و گمانهایِ آغشته به طرحهایِ توطئه» است و حتّی «تحلیلهایِ بی جانِ رویِ کاغذی» نیز نیستند و «رَنگ» و «بو» و «جانِ مِیدانی» ندارند.
رژیمِ شیعی همانگونه که به صورتِ فیزیکی؛ در زیرزمین پنهان شده است؛ ادبیّاتش نیز برای رها شدن از «حبسِ زیرزمینی» است.
ترامپ نیز فقط یک «شومَنِ لاشخور» است. حرفهایش بی ارزش است. مسیرِ نگاهش و رفتارش نیز با دیدنِ یک «لاشه» بر رویِ زمین تغییر می کُند. هیچگونه شَرمی نیز ندارد.
اگر قطعاتِ پازل را در کنارِ یکدیگر بگذارید؛ تصویرِ روشنتری خواهید داشت و از «جلزّ و وِلزّ» در بازارِ داغِ پرتابِ جملات از سویِ سیاستمداران؛ رها خواهید شد.
به همهٔ برنامه سازهایِ «یوتیوبی» نگاهی بیندازید؛ کارشان «پول در آوردن از تولیدِ هیجان» است.
«امید نادان» زمانی با «خامنه ای ایزد نشان» پول در می آورد؛ بعد شروع کرد از «جُنبش ملّی مهسا» به «پولسازی» ادامه دهد و سپس کارَش این بود که هر روزه؛ هر آنچه را که آقای «مراد ویسی» می رینَد را با سرقتِ سخنانِ قدیمیِ کژدم مخلوط کرده و برنامه بسازد و پول در بیاورد. حالا که میبیند برایِ پول در آوردن باید جادّه عوض کند؛ همین مسئله ای که چند روزِ پیش مطرح کردم (توپ در زمینِ ساکنینِ غزّه و حماس = جنگِ داخلی) را دُزدیده و امروز تیترِ برنامه اَش کرده است.
من(کژدم) تقریباً «انسجامِ فکری» دارم. به دنبالِ «یوتیوب بازی» و «ادیت کردنِ نوشته هایِ خود به دستِ دیگران» و استفاده از AI برایِ «تو دِل بُرو شدن» نیز نیستم. کارِ حرفه ای نیز نمی کُنم. زیرا نَه وقتَش را دارم و نَه پولَش را دارم و نَه اینکه حاضرم اختیارِ خود را به دستِ دیگران بسپارم تا به نامِ من(کژدم) تفسیر و تعبیر ببافند و پس از آن خودم بیایم و به اصلاحات و تکذیب کردنها بپردازم و بگویم که «منظورم این بود و آن نبود» و در نهایت اینکه: برایم اهمیّت ندارد که چه تعداد می آیند و میخوانند. و زنده باد و مُرده باد میگویند؟
مَن حرفم را می زنم و می گذرم.
اگر گوش کردند؛ خوشا به حالشان. اگر گوش نکردند.... به دَرَک.
این مزخرفات که «پشتِ پرده ساخت و پاخت» کرده اند را از ذهنتان بیرون کنید.
رژیمِ شیعی فقط به دنبالِ سوراخی میگردد که از «پناهگاههای زیرزمینی»(حبسِ خانگی) بیرون بیاید و بارِ دیگر؛ «روز از نو؛ روزی از نو.»