۱۴۰۴ آبان ۱۰, شنبه

پروژهٔ جدیدِ «قرمساق فرزانه»: دستمال مستراحی به نامِ «کرّوبی»

 پروژهٔ نخست: 
انتخابِ خاتمیِ بی شرف؛ برای براه انداختنِ «گفتگویِ تمدّنها» و براه انداختنِ چند «کاغذ پارهٔ آزاد» برای براه انداختنِ بحثهایِ «انتزاعی» در رابطه با «دموکراسی اسلامی».
هدفِ پروژه: 
۱- خوابانیدنِ غائلهٔ دادگاه میکونوس و آرام کردنِ جوّ بین المللی.
۲- ایجادِ پوشش برای پروژهٔ هسته ای و ماجرایِ عبدالغدیرخان.

پروژهٔ دوّم:
انتخابِ «شمپانزه نژاد»؛ برای انتقالِ داراییهایِ دولتی به «سپاه پاچاهار داران» و نفوذ دادنِ سپاه در عرصه هایِ کلیدی؛ اقتصادی و سیاسی.
هدفِ پروژه:
پاکستانیزه کردنِ ایران به رهبریِ ولایت فقیه.

پروژهٔ سوّم:
انتخابِ امام حسن بنفش؛ برای فرار از زیرِ فشارهایِ اقتصادی و سیاسیِ سازمانِ ملل.
اهدافِ پروژه:
 رفعِ تحریمها و بدست آوردنِ پول برایِ ادامهٔ پروژه هایِ سه گانهٔ «هسته ای؛ موشکی؛ هلال شیعی»

پروژهٔ چهارم:
انتخابِ «رئیسی»؛ برایِ پیش بُردنِ پروژهٔ هسته ای تا لبهٔ «ساختنِ بمب».
هدف: راه پیموده شد؛ امّا رئیسی به دَرَک واصل گردید و پروژه بدونِ رئیسی ادامه یافت.

پروژهٔ پنجم:
انتخابِ «پزشکیان»؛ برایِ براه انداختنِ نوعی دیگر از «گفتگویِ تمدّنها».
اهدف پروژه: 
۱-تثبیتِ این موضوع که رژیمِ شیعی یک قدرتِ منطقه ای در «آستانهٔ ساختنِ بمبِ هسته ای» است.
۲- وحشت از نارضایتیها و پناه بُردن به نوعی دیگر از «خاتمی». یعنی «خاتمیِ نهج البلاغه خوانِ عدالتخواه»؛ برای فریبِ چندبارهٔ مردم.

اسرائیل با کُشتنِ «رئیسی» از رژیمِ شیعی «زهرِ چشم» گرفت و در نبردِ ۱۲ روزه؛ ضرباتِ سنگینی به پروژه هایِ رژیمِ شیعی فرود آورد و پروژهٔ «پزشکیان» نیز شکست خورد. لذا «دیّوس فرزانه»؛ پیشاپیش دستمالِ «مستراحِ قهرمان»(کرّوبی) را از «حصر» آزاد نموده بود و اکنون نوبتِ استفاده از این موجود به عنوانِ کسی که خارج از دایرهٔ حکومت است و همچنین به اوباش فرزانه ناسزا میگوید؛ فرا رسیده است. «اوباشِ فرزانه» می داند که در میانِ «اپوزیسیونچی ها» داد و قال و «قارقار» شروع شده و برای محبوبیّتِ «کرّوبی» سنگِ تمام خواهند گذاشت و به این ترتیب؛ میتوان بخشی از مردم را به طرفِ «قبلهٔ کرّوبی» کشانید.
و این «پروژهٔ ششم» است.
هدف: چندپاره کردنِ مردم و به بیراهه کشانیدنِ انها.

کژدم


۴۲ نظر:

  1. هیچ چیزی خامنه ای را دیگر نجات نخواهد داد خیالت راحت

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. مسئله اصلاً «نجاتِ خامنه ای» نیست. بلکه این است که همهٔ اوباشانی که خودشان را «اصلاح طلب»؛ «اصولگرا»؛ «امام زمانی»؛ «اعتدالیون» و هر آشغالِ دیگری که خود را می نامند؛ کِرمهایِ یک «چاه مستراح» هستند و دعواهایِ درونی خود برایِ «سهم خواهی» را «دفاع از مردم» جلوه می دهند؛ تا عدّه ای احمق را با خود همراه کنند.
      جنبش ۱۳۸۸ نشان داد که این حماقت چقدر ریشه دار «بود» و آنهایی که فکر میکردند در زیرِ «پرچمِ سبزِ رضا اسهال استفراغی» و حمایت از «موسوی و کرّوبی خائن» میتوانند به «آرزوهایِ نَپُختهٔ سیاسی شان» برسند.
      این «حماقت» اکنون تا به حدّ «خیانتی دوباره» رسیده است و عدّه ای به رهبری «شازده فیل خان» در حالِ پُختنِ آشِ دیگری هستند تا بسیاری از این «کرمهایِ مستراحِ شیعی» را نجات داده و در بدنهٔ حاکمیّتِ بعدی ادغام کنند. ادّعایشان نیز از طرفِ «مراد ویسی» تئوریزه می شود که در «خیانتِ ملّی ۵۷»؛ همهٔ فرماندهانِ ارشد و میانی ارتش را با قتل و ارعاب و بازنشستگی اجباری و ..... از میان برداشتند و موجباتِ حملهٔ صدّام را فراهم کردند. لذا احمقهایی که به نظریّهٔ «مراد ویسی» گوش می سپارند؛ باید استدلالِ احمقانهٔ ایشان را بپذیرند که نباید این روش را تکرار کرد و باید «سپاه اوباشانِ شیعی» را در ارتش ادغام نمود.
      این احمقها و یا شاید «خائنین» هنوز نفهمیده اند که وقتی میگوییم که «اوباشانِ سپاه» پُر از جاسوسان و جیره خوارانِ «روسی» و «چینی» است؛ ادغام کردنِ این اوباشان در ارتشِ ملّیِ آینده؛ در واقع تقدیم کردنِ دودَستیِ ارتشِ ملّی به «اتّحادیهٔ روسی - چینی» است.
      تا زمانی که این اندیشهٔ فاسد وجود دارد و تبلیغ می شود که: «عدّه ای میهن پرست» در میانِ «شیعیانِ شنیعه» وجود دارد؛ در واقع «سوراخهایی» تولید می شوند که این اوباشانِ بتوانند از این سوراخها رخنه کنند.
      در همین ۲ سالِ گذشته دیدید که چگونه «دستمال مستراحهایِ مستَعمل» را از سطلِ زبالهٔ مستراحشان بیرون کشیده و دوباره بر سرِ کار آوردند و «کرّوبیِ دیّوس» نیز یکی از آخرینها تا «لحظهٔ کنونی» است و این داستان ادامه خواهد داشت.
      مشکل اینجاست که این تلاشها حتّی با سرنگونیِ رژیم نیز پایان نخواهند یافت و با تلاشهایِ «احمقانه» و یا «خائنانهٔ» شازده فیل خان (خودتان انتخاب کنید)؛ زمینهٔ ادامهٔ آن از سالها پیش؛ توسّط «شازده فیل خان» (مذاکرات با اوباشانِ سپاه)؛ کلید خورده است و میبینیم که با انتشارِ «کُد QR» به بهانهٔ جذب نیروهایِ مسلّح به سویِ مردم؛ همچنان ادامه دارد.

      حذف
    2. «مراد ویسی» در تئوریزه کردنِ «جا اندازیِ اوباشانِ سپاه»؛ میگوید که آمریکاییها ارتشِ صدّام را منحلّ کردند و نیروهایِ ارتش به «داعش» پیوستند. امّا اینرا نمی گوید که اگر عدّه ای از آنها را در ارتش نگاه می داشتند؛ این عناصر چه خدماتی که نمی توانستند به «داعش» بکنند؟ بخشی از درون و به صورتِ قانونی و دسترسی به تسلیحات؛ و عدّه ای در بیرون که اخراج شده بودند؛ میتوانستند توفانی بسیار بزرگتر ایجاد کنند.
      اساساً اشغالِ عراق و راه دادن به رژیمِ شیعی در عراق؛ برای به آشوب کشانیدنِ خاورمیانه طرّاحی شده بود که در نوشتارهایِ قدیمی به آن پرداخته ام که در نهایت نیز با «بهارِ عربی» و ظهورِ «داعش» ادامه یافت و یک طرحِ «گلوبالیستی» بود و با «انحلال» و یا «تصفیهٔ» ارتش عراق؛ فرقِ چندانی نمی کرد.
      امّا نمی دانم که این افسانه را که «سپاهِ اوباشان» یک نیرویِ ورزیدهٔ نظامی است را از کُجایشان در آورده اند؟ این اوباشان در «عراق» با کیرِ «نیرویِ هوایی آمریکا» داماد شدند. در سوریّه نیز با «کیرِ هوایی پوتین» به حجلهٔ دامادی رفتند و زمانی که این حمایتهایِ هوایی پایان یافت؛ دیدیم که در «سوریه» مثلِ خرگوش پا به فرار گذاشتند. پروژهٔ براه انداختنِ «جنگهایِ ۳۰ ساله» توسّط «گلوبالیستها»؛ در خاورمیانه شکست خورد و پس از آن به جمع کردنِ وضعیّت پرداختند.
      اینها «نیرویِ نظامی» نیستند. بلکه فقط نیرویِ سرکوبِ مردمِ بی دفاع و بی سلاحِ ایران هستند و تعداشان نیز به قولِ «شازده فیل خان»؛ «به تعدادِ انگشتانِ دست» نیست و گرنه اگر اینها فقط «چند نفر» بودند؛ دیگر نیازی به انتشارِ «دفترچهٔ گاردِ جاویدان» و آنهمه «توصیه هایِ امنیّتی» نبود.
      لذا این ساده اندیشی و حماقت که «عدّه ای بَد و عدّه ای خوب» هستند؛ باید از ذهنها پاک شوند

      حذف
  2. مهدی کروبی از موسسین جمهوری اسلامی بود . سال ۵۸ درعروسی که برای فرزندش در هتل هیلتون گرفته بود مشت مشت سکه طلا بر سرعرووس و داماد میریختند و بعد هم نفری چندین سکه طلا به هر کدام از مهمانان هدیه دادند ..البته بعد تعدادی از روزنامه ها انتقاد شدیدی از او کردند [ هنوز روزنامه ها شامل «بشکنید این قلمها را !» طبق گفته خمینی نشده بودند ] و او گفت : من دیدم دریاست من هم یک کاسه اب برای خودم برداشتم !...والبته بعدها در بنیاد شهید کثافتکاری هایی کرد که روی شیطان را سفید کرد !

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. سپاس از یادآوریِ بخشی از گذشتهٔ کثیفِ «انگل کرّوبی».
      امّا مسئله؛ اساساً شخصِ «انگل کرّوبی» نیست. بلکه مسئلهٔ اصلی؛ مجموعهٔ همهٔ «کرمهایِ مستراحِ تشیّع شنیعه» است که در هم می لولند و «اوباشانِ سپاه» و «اطّلاعات» و «سیستمِ قضایی» و «بسیج» و همه و همه؛ بخشهایِ گوناگونِ یک سیستم هستند. حتّی «آبدارچی ها»یشان نیز از میانِ کثیفترین موجودات انتخاب می شوند. لذا وارد کردنِ این اوباشان در حکومتِ بعد از سرنگونیِ رژیمِ شیعی؛ یک ایدهٔ «خائنانه» و «ستونِ پنجمی» است و سردَمدارِ این «پروژهٔ خیالیِ خائنانه»؛ شخصِ «شازده فیل خان» است.
      مهمّ تر از همه اینکه؛ هوادارانِ سلطنت؛ به هیچ وجه از «شازده فیل خان» نمی پرسند که این مزخرفات چیست که میگوید؟ و مانندِ اعضایِ احزابِ کمونیستی رفتار میکنند (مُطیع؛ لال؛ کَر؛ کور).
      آیا همینها حاضرند غذایی را بخورند که اندازهٔ «یک چهارمِ دانهٔ اَرزَن» به آن «مدفوع» زده باشند؟

      حذف
  3. یکی از مسائل مهمّی که هیچکس به آن توجّه نمی کند؛ «ستاره دار شدنِ» مبارزان؛ پس از هر «شکست» است. دیروز خبرِ قتلِ حکومتیِ یکی از مبارزان به نامِ «امید سرلک» پس از آتش زدنِ تصویرِ «دیّوس فرزانه» منتشر شد. «امید سرلک»؛ به صورتِ ناگهانی تصمیم به آتش زدنِ آن تصویر نگرفته بود و حتماً سابقهٔ مبارزاتی داشته است و «ستاره دار» بوده است.
    یکی از نتایجِ تأسّف بارِ جُنبشهایِ «سازمان نیافته» که صد در صد شکست میخورند؛ «دستگیریهایِ فلّه ای»؛ «شکارِ مبارزان» و قتل و شکنجه و «اسارتِ آنها» و فشارهای روانی به خانوادهٔ آنان است.
    آتش بیاران و تبلیغ و تشجیع کنندگانِ معرکهٔ «ولگردی در خیابانها»؛ فقط میخواهند با «عربده کشی» خودشان را «مدافعِ مردم» و «مبارز» معرّفی کنند و «جان باختگان» و «اسیران» و «شکنجه شده ها» برایشان فقط نقشِ «اعداد» و «هیزم» را دارند؛ تا بتوانند در گفتگوهایِ تلویزیونی و مستراحهایی مانندِ «بیان» و «کلاب هاوس» و سایرِ مستراحهایِ دیگر؛ بدونِ آنکه «رهنمودهایِ عَملی و مِیدانی» داده باشند؛ به «اشک تمساح» و «خود مبارز و روشنفکر پنداری» بپردازند. من این اوباشانِ «بیان» و «کلاب هاوسی» را موجوداتی میدانم که از خونِ مبارزان تغذیهٔ «بهره مندیِ شخصی» میکنند.
    اگر «امید سرلک» به تنهایی اقدام می کُند و برایِ انجامِ یک «عملیّاتِ سَمبولیک»؛ جانش را از دست می دهد؛ خونِ او بر دستهایِ «اوباشانِ خود رهبر پندار» و «اوباشانِ خود مبارز پندار» و «اوباشانِ خود روشنفکر پندار» است.
    راِ دور نروید؛ فقط توجّه کنید که چه تعداد از مبارزین؛ پس از شکستهایِ پِی در پِی در جنبشهایِ اخیر؛ «ستاره دار» شده اند و باید «دست به عصا» راه بروند؟
    این کمترین خیانتی است که «شازده فیل خان» و اوباشانِ دیگری نظیرِ او با شعارِ «خیابانها را تسخیر کنید»؛ «عکس بگیرید»؛ «فیلم بگیرید»؛ مردم را به «جنگِ فرسایشی» کشانیده و نه تنها عواقبی را که بر شمردم را به مردم تحمیل میکنند؛ بلکه مهمّ تر از همه «خاکِ یأس» بر سرِ مردم می ریزند که ترمیمِ آنها سالها طول می کشد. امّا این اوباشان با «لقلقهٔ زبان» به راحتی از کنار آن گذشته و میگویند که «همیشه و در همه جا اینگونه بوده است و انقلابها معمولاً سالها طول می کشند».. امّا نمیگویند که پس از «سالها شکست» چه اتّفاقِ ویژه ای می افتند که مردم به ناگهان «پیروز» می شوند؟
    پیروزي نهایی را «رهبرانِ واقعی و کارآمدِ ایدئولوژیک و مِیدانی» و همراهی و یا پیرویِ مردم از آنها رقم می زند.
    این اوباشانِ «خود رهبر پندار»؛ جمله ای از «مارکس» را مانندِ طوطی تکرار می کنند که «انقلاب زمانی اتّفاق می اُفتد که حکومت توانِ ادامه ندارد و مردم توانِ تحمّل حکومت را ندارند.».
    امّا نمیگویند که راهِ رسیدن به «پیروزی» چیست؟ و اساساً در حوزهٔ اندیشهٔ «سازماندهی» در ردهٔ «کودکستانی» هستند و ادّعا دارند که : «پس از پیروزیِ انقلاب» و یا «قیامِ عمومی»؛ خواهند توانست که «دورانِ گذار» را رهبری کنند. در حالی که «رهبریِ دورانِ گذار» بسیار سخت تر است. زیرا مردمی که توانسته باشند از رویِ «نَعشِ رژیمِ شیعیِ تا بُن دندان مسلّح» ردّ شوند؛ این «پیزوری ها» را به راحتیِ خوردنِ یک لیوان آب؛ از صحنه خارج کنند.

    «ادامه در پایین»

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. «ادامهٔ بالا»
      در دورانِ پس از «خیانتِ ملّی ۵۷» شاهد بودیم که چگونه راهپیماییهایِ ۱۰ ها هزار نفریِ «چَپها» در تهران و سایرِ شهرستانها؛ با هجومِ چند ۱۰۰ نفر؛ تار و مار می شدند.
      زیرا آن چند ۱۰۰ نفر؛ سازمانیافته بودند و «چپها» فقط «گلّه» بودند و با فراخوان فقط برایِ اظهارِ «ما هستیم» به خیابان می آمدند و با اینکه همگی «شلوارِ سربازی» می پوشیدند؛ هیچ اثری از «سرباز بودن» در آنها دیده نمی شد.
      در کُردستان نیز هیچ چیزی به نامِ «پیروزی» دیده نمی شد و اینکه «حزبِ دموکرات» و «کومه له» در کُردستان جولان میدادند؛ فقط به خاطرِ «خلأ قدرت» بود و پس از اینکه رژیمِ شیعی توانست در شهرها و اُستانهایِ «شیعه نشین»؛ از بحرانِ «خلأ قدرت» عبور کند؛ مسئلهٔ احزابِ کُردستان را نیز در یک تا ۲ سال از رویِ «تخته سیاه» پاک کردند.
      تا زمانی که مَردان و زنانی از جنسِ پولاد؛ با اراده ای مُحکم و داشتنِ «اهدافِ انقلابی» و «استراتژی مبارزاتی» در میانِ «ایرانیان» ظهور نکنند؛ هیچکس به «جنبشِ پیزوری» احترام نخواهد گذاشت و از آن حمایتِ جدّی نخواهد کرد.
      مردم به دُورِ «میزِ خالی» جمع نمی شوند. باید «غذایی مَلموس» رویِ میز باشد تا به آن توجّه شود.
      اینکه «ما این رژیم را نمی خواهیم» به تنهایی کافی نیست.

      حذف
    2. پروپاگاندای شازده فیل خان رسانه کوچه هم برا درامدزایی دلاری این هفته در یوتیوب برگشته عنوان مطلبش گذاشته حرکت گارد جاویدان و موضوع آتیش زدن عکس قرمساق فرزانه رو بولد کرده...اخه بگو خدابیامرز امید سرلک اخه این چه کاری بود کردی؟ ،...اخه وسط مسلخ که ادم بی دفاع خودش نمی بره...یک حرکت احساسی بیهوده بیشتر نبود که فقط خوراک امثال رسانه کوچه برای درآمدهای چند هزار دلاری تهیه‌کرد

      حذف
    3. نیروهایی مانندِ جان باخته «اُمید سَرلک»؛ چشم و چراغِ «جُنبِشِ ریشه کَنیِ مالاریا» هستند و نَه تنها نباید با آنها مانندِ «فِشنگِ دوزاری» برایِ «شِلّیک به کاهدان» رفتار کرد و به «مَسلَخ» فرستاد؛ بلکه باید جایگاهِ مهمّ آنها را در پروژهٔ «سرنگوني رژیمِ شیعی» و نَقشِ آنها در «تثبیتِ حاکمیّتِ مردمی» در آینده را به آنها آموزش داد تا جانِ خود را برایِ «حرکاتِ نمادینِ بی ثَمَر» از دست ندهند.

      حذف
  4. نیویورک هم شهردار مسلمان گیرش اومد.چه خبری بهتر از این؟

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. یاد بگیرید که:
      به ما مربوط نیست که چه کسی و یا چه حزبی و در کجا؟ چه «گُهی» بالا می آوَرَد.
      ما فقط «تماشا» خواهیم کرد و «مطالعه» خواهیم کرد و نتایِجَش را
      در «آرشیوِ دانِشِ خود» نگاه خواهیم داشت و از آن «درس» خواهیم گرفت.
      تنها چیزی که به ما مربوط است:
      «سرزمینِ ایران» و «منافعِ مقطعی و استراتژیکِ ایران» است.
      عدّه ای مانندِ «مجیدِ محمّدیِ خورجین دار»؛ چون حرفی برای زدن ندارند؛ اینگونه مسائل را برایِ «جذبِ بیننده و پول در آوردن»؛ به «مسئلهٔ روز» تبدیل میکنند.

      حذف
  5. شاید بی ربط باشد؛ امّا بخشِ بسیار بزرگی از جامعهٔ کنونیِ سرزمینِ ایران را از نظرِ فکری به خود مشغول کرده است. و آن توجّه به اندیشه هایِ کُهنی است که به نامِ «عرفان» به خوردِ بخشی از احمقهایی که «مردم» نامیده می شوند داده اند. در این رابطه بارها سُخن گفته ام که آنچه که در آیینهایِ هندی و «کابالاه» و شناختِ «مُحی الدّینِ عربی» و «بودایی» و «تائوئیسمِ خیابانی» در در جوامِعِ گوناگون وچین به خوردِ مردم داده می شوند؛ هرگز پایهٔ علمی ندارند و به دار و دسته هایِ گوناگونِ تصوّراتِ معروف به «فلسَفی»(بافتنی ها) تعلّق دارند و هرگز «زایندهٔ زندگیِ نوینِ اجتماعی» بر اساسِ «به رسمیّت شناخته شدنِ زدودنِ رنجهایِ مِیدانی» در جامعهٔ «گونهٔ انسانی» به صورتِ «مِیدانی» بنا نشده اند و نوعی «عِشق و شور و شَعَف و راضی بودن و تسلیم» به شرایطی را به «آنچه که در شرایط کنونی گرفتارِ آن هستیم» را تبلیغ می کنند.
    آیینی که «بودا» ترویج کرد؛ ظاهراً پاسخی به «پایانِ رنجها» بود. امّا راهِ بودا «کُشتنِ خویش در درون» برایِ «احساس نکردنِ رنجها» بود که به «نیروانایِ بودایی» معروف است.
    اکنون دار و دسته ای پیدا شده اند که به «تِئوریِ توطئهٔ اَلَستی» که باید آنرا به «جبرِ اَزَلی و اَبَدی»(Absolute Determinsm ) نامید گرفتار شده و توسّطِ رژیمِ کثیفِ شیعی با «بِگیر و بِبندهایِ مصنوعی و سازمانیافته» برای اِنقلابی نشان دادن و به کُرسی نشاندن و یا تعمیقِ این «شارلاتانیسمِ فلسفی» برایِ «تسلیم شدن در برابرِ واقعیّتِ موجود»(حاکمیّتِ تشیّع شنیعه)؛ تلاشهایِ زیادی انجام می شود.
    در چند ماهِ اخیر؛ یکی از خوانندگانِ این وبلاگ؛ تلاشهایِ سنگینی برایِ «تولیدِ مُحتوی» و «فاکتور کردنِ آنها» در رابطه با «عرفانهایِ جعلی»؛ تلاشهایِ زیادی کرده است که بیش از ۹۹.۹۹٪ مزخرفاتِ این موجود را حذف کرده اَم. رژیمِ کثیفِ شیعی نمی تواند بفَهمد که فرستادنِ اینگونه از «سربازانِ دهاتی»؛ نمیتواند کژدم را به بیراهه بکشاند. زیرا کژدم؛ بسیاری از این «کُس شِعرها» را آزموده است و میداند که فرقِ میانِ «فرزانگی» با «دانش» و فرقِ میانِ «تخیّلاتِ هیپنوتیک» با اندیشه هایِ مِیدانی که بر شیوهٔ اندیشدن دَر روَندِ «مِدیتِیشن» استوار هستند چیست؟.
    لذا به اوباشانِ «محتوا سازِ رژیمِ کثیفِ شیعی» پیشنهاد می کنم که لطفاً «خفه شو» بفرمایند.

    پاسخ دادنحذف
  6. «دیّوس پزشکیان»؛ گفته است که: «باید تهران را تخلیه کرد».
    از این «دیّوسِ نهج البلاغه ای» بپرسید که: «چه زمانی باید ارومیه و میاندوآب و.... و تبریز» را نیز تخلیه کرد؟
    از اوباشانِ غرق شده در «تصوّف و عرفانِ کِیهانی و اَهلِ حقّ و آتش بیگی؛ و چِهِل تَنان و هفت تَنان و کیرِ خَر تَنان و منصورِ حلّاج پرستان و «شاه کیرِ خر نِعمت الّلهی» و..... مسلمانان و اِمامِ زمان پرستان(شیعیانِ شنیعه) و کلیسا گردانان و ....» بخواهید که از «ربّ النّوع هایِ خود» بخواهند تا این «بِلا» را «بِگرداند».
    اگر توانستند!!!.... همهٔ «تُفهایِ دنیا» را بر صورتِ «کژدم» بریزید. امّا اگر نتوانستند؛ تار و مارِشان کنید.
    نُقطه آخرِ خطِّ خرافات

    پاسخ دادنحذف
  7. رژیم برای پوشش مشکل کم آبی در تهران از ناوگانی‌ جهت انتقال آب از سایر مناطق استفاده خواهد کرد.
    ناوگانی از مردم که در این جابجایی رژیم رو یاری کنند خائن هستند و بایستی هدف مبارزان قرار بگیرند چرا که کم‌آبی و قطع آب طولانی در تهران قشقرقی‌ بزرگ به پا خواهد کرد. اسرائیل نیز منتظر چنین قشقرقی از سوی مردم است

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. چنین طرحی یک دروغِ بزرگ است.(ویروس یابِ مُستعان را به یاد بیاورید).
      ۱۵ میلیون جمعیّت؛ با حدّ اقل ۸ لیتر مصرفِ آب در روز برای آشامیدن و انواعِ شستشوها؛ به انتقالِ ۱۴۰ میلیون لیتر آب در روز (با احتسابِ هَدَر رفت) نیاز دارد. در طولِ یک هفته باید ۹۸۰ میلیون لیتر آب انتقال داده شود. لذا برایِ اجرایِ این طرح؛ باید زنجیرهٔ بسیار بزرگی از «تانکرهایِ ۲۰ هزار لیتریِ متحرّک» در مسیرِ «رفت» و «آمد» داشته باشند.(۴۹ هزار تانکر در حالِ تخلیه؛ ۴۹ هزار تانکر در حالِ بارگیری و ۴۹ هزار تانکرِ خالی در حالِ رفتن برایِ بارگیری).
      نمی فهمم که چرا اسرائیل باید منتظرِ این «قشقِرِق» باشد؟ آیا «سلّولهایِ خفته» را برای سازماندهیِ شورشها و قیامها فعّال خواهد نمود؟ چنین امری به محاسباتِ «مقدارِ ریسک» بستگی دارد.
      امّا خیانت خواندنِ «کمکهایِ مردمی»؛ نشانهٔ «نفرت از مردم» است.
      به نظرِ من؛ آنچه که مُحتمل تر است؛ تکرارِ فاجعهٔ «سبَدِ غذایی» در دورهٔ «امام حسن بنفش» به صورتی بسیار گسترده تر و فرارِ دسته جمعی مردم از تهران به سایرِ نقاط می باشد.

      حذف
  8. کژدم هر که هرچه خارج از وبلاگ صحبت کنه دروغه و فقط حرف شما راسته عجب منطقی!!!

    پاسخ دادنحذف
  9. آنهایی که چشمِ امیدشان به بمبارانهایِ اسرائیل و آمریکا دوخته شده بود و میخواستند که از این چیزها؛ برایِ فاطی؛ «تُنبانِ انقلاب و قیام» بدوزند؛ دیدند که نَشُد. زیرا «فاطی»؛ «تَرا جِنسیّتی» شده و به موجودی «خُنثی» تبدیل شده است. اصلاً «آلَت» ندارد که برایِ پوشانیدنَش نیازی به «تُنبان» و «شلوار» و «دامن» و «شورت» داشته باشد.
    دَکّهٔ خانواده اَش را شهرداری ویران می کند؛ بجای اینکه یک «پاسدار» و یا «انگل» و یا بسیجی را به آتش بکشد؛ خودش را آتش می زند.
    اگر سربازانِ یک طَرَف به پایِ خودشان شلّیک کنند؛ دشمن حتّی نیازی به داشتنِ نیرویِ سرکوب نخواهد داشت.
    اکنون همان احمقها؛ دایره و تُنبَک می زنند که «بُحرانِ آب»؛ رژیمِ شیعی را سرنگون خواهد کرد.
    آبهایِ زیر زمینی و تالابها و دریاچه ها و سدّها به یکباره خُشک نشده اند؛ بلکه به تدریج و با همکاریِ بخشِ بسیار وسیعی از همین «ساکنینِ ایران»؛ آرام آرام خشک شده اند.
    در کنارِ این خُشک شدنِ تدریجیِ منابعِ آبی؛ «شرافت» و «دلیری» و «احساسِ وظیفه» نیز در میانِ ساکنینِ ایران؛ به تدریج خُشک شده است.
    با هیچ «دَلو»ی نمیتوانید از «چاههایِ خُشک شدهٔ شرافت و دلیری»؛ «آبِ قیام و انقلاب» بیرون بکشید.
    البتّه برای اجرایِ برنامه هایِ «یوتیوبی میهن پرستانهٔ قلّابی» و «پول در آوردن»؛ موضوعِ پُر «نان و آبی» است.

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. آقایِ «مراد اوباما وِِیسی»؛ داستانی تازه کرده است آغاز.....
      ایشان میخواهند «نسلِ جدیدی از اِنقلابیونِ مَخملی»؛ بِبافند.
      به همین خاطر میخواهند رَوَندِ «فروپاشیِ امپراتوریِ تِزاری - لنینیستی» را که ۱۰۰ البتّه به فروپاشیِ حکومتهایِ نوکَر صفتِ «اروپایِ شرقی» انجامید را به «لایِ پا» و یا «لایِ پاچه»های شنوندگانش فرو کُنَد.
      «جزوهٔ جِین شارپ» (دفترچهٔ جورج سوروس)؛ بر اساسِ همین تجربیّاتِ فروپاشیِ «امپراتوریِ کمونیستیِ روسیه» و به تَبَغِ آن فروپاشیِ سیاسیِ کشورهایِ بلوکِ شرق تدوین شده است. «جزوهٔ جِین شارپ»؛ از طرفِ «شازده فیل خان» و «اصلاح طلبان»؛ تنها راهِ سرنگونی است که پیشنهاد می شَوَد. یعنی اینکه:
      «ساکنینِ ایران» همچنان «مَست» و «شِیدا»یِ مزخرفاتی هستند که به «انقلاب» مُنجر نشده اند؛ بلکه به «پوست اندازی» و حدّ اکثر به اصلاحات منجر شده اند. امّا تبلیغ کنندگانِ این مُدِلها؛ تحتِ عنوانِ «استفاده از تجربیّاتِ دیگران»؛ حتّی «لجوج تر» از «قرمساقِ فرزانه»(در رابطه با تشکیلِ هلالِ شیعی)؛ میخواهند «انقلاب» را توسّطِ «جزوهٔ جین شارپ»؛ به «پوست اندازی» تبدیل کنند و شعارشان این است:
      «مگر مردمِ ایران چه میخواهند؟ آنها فقط میخواهند که زندگیِ عادی داشته باشند». امّا نمیگویند که داشتنِ «زندگیِ عادّی» در «دورانِ نوینِ کنونی»؛ باید از چه استانداردهایی پیروی کُنَد و چه معنایی دارد؟
      «ساکنینِ کنونیِ ایران» فرزندان و نَوه هایِ کسانی هستند که در دورانِ «دُلارِ ۷ تومانی» زندگی میکردند و نتیجه همینی شده است که می بینید.
      امّا همین «فرزندان» و «نَوه ها»؛ در دورانِ «دُلارِ ۱۰۷ هزار تومانی» زندگی میکنند و اصلاً به «تُخمِ مبارکشان» نیست که فرزندانشان و نَوه هایشان که اِدّعا میکنند بسیار دوست دارند؛ را با دستهایِ کثیفِ خودشان؛ به سویِ «تجربهٔ دُلارِ ۱۰ ها میلیون تومانی» و «کویرِ کاملِ ایران»؛ هُل می دهند.
      آقایِ «مراد ویسی».... دَست از این هنرمندیها و شُعبده بازیها بردار
      کژدم از تو بسیار «هنرمند تَر» است.

      حذف
    2. اشخاصی مانندِ آقای «مراد ویسی»؛ یا درکی درست از «جامعهٔ کمونیستی» و «جامعهٔ سرمایه داری» و ساختارِ سیاسی و اجتماعی این دو نوع جامعه را ندارند و یا اینکه عمداً دروغ می بافند و به چشمِ مردم خاک می پاشند.
      در جامعهٔ کمونیستی؛ «اصناف» وجود ندارند. در جامعهٔ کمونیستی همهٔ مردم به «کارگر» تبدیل شده اند. حتّی کمونیستهایِ احمقی که فکر میکنند؛ «پرولتاریزه کردن» به این معنی است که مردم «خصلتهایِ خرده بورژوایی» را در درونِ خود از بین ببرند؛ نیست. بلکه «پرولتاریزه کردنِ جامعه» به این معنی است که «همهٔ مردم باید بپذیرند که همگی کارگرانِ دولتِ مرکزی به رهبریِ حزبِ کمونیست» هستند و فقط یک سرمایه دارِ بزرگ وجود دارد که نامش «دولت و حزبِ کمونیست» است. همهٔ تصمیمها را «حزبِ کمونیست» می گیرد و «دولت» آنرا اجرا می کند.
      در جوامعِ سرمایه داری؛ تا دِلِتان بخواهد؛ «اصناف» و واحدهایِ کوچک و متوسّط و بزرگ وجود دارند و مراکزِ تصمیم گیری بسیار پراکنده هستند. بسیاری از واحدهایی که در یک «صِنف» می گُنجند؛ در عینِ حال؛ در حالِ «رقابت» با یکدیگر نیز می باشند. لذا بوجود آوردنِ «تجمیع برایِ انقلاب» در جوامعِ سرمایه داری؛ بسیار سخت است. امّا بوجود آوردنِ تجمیع در یک جامعهٔ کمونیستی برای انقلاب؛ بسیار راحت تر است. زیرا هیچ صِنفی و هیچ رقابتی وجود ندارد. انقلابهایِ کشورهایِ اروپایِ شرقی پس از فروپاشیِ اتّحادِ شوروی؛ در چنین بستری بوجود آمدند. یعنی اینکه؛ «برادرِ بزرگ» در حالِ تحوّل به سویِ سرمایه داری بود و در ضمن؛ دَست از سَرشان برداشته بود. لذا نمی توان «تُنبانِ ُفاطی اُلیانوفسکی» را به تَنِ «فاطی تَرا جنسیّتی» کرد. زیرا «اُلگوهایِ رفتاریِ مردم» در این دو نوع از ساختارِ «اجتماعی - سیاسی» با یکدیگر فرقهایِ اساسی دارند.
      لذا داستان سرایی در رابطه با تجربیّاتِ آن انقلابها؛ را نمیتوان به عنوانِ «آگاهی بخشی» و «انتقالِ تجربیاتِ دیگران» به خوردِ مردم داد. این «سُخَنوری ها» فقط به دردِ «سُخَنور» میخورد که بگوید:
      «چشمهایتان را باز کنید وببینید که مَن چقدر دانشمند هستم»..... پس شما را به خدا بیایید انقلاب کنید. راهها را نیز نشانتان دادم ..... همین فردا بروید چند جُفت کفش بخرید؛ زیرا کارهای بزرگی در پیش است و قرار است که در خیابانها «ماراتونِ کفش پاره کردن» راه بیندازیم.

      حذف
    3. میخواهم که از «تشریح و جرّاحی» آقایِ مُراد ویسی نتیجه بگیرم که:
      ۱- ایشان گزارشگرِ خوبی هستند و به خاطرِ رشتهٔ خبرنگاری؛ نوعی بانکِ اطّلاعاتی در رابطه با رژیمِ شیعی می باشند.
      ۲- ایشان «طرّاح و استراتژیستِ مبارزاتی» نیستند و در حاکمیّتِ بعدی نیز نمیتوانند نقشی در «تدوینِ استراتژیها و شیوهٔ حکومت» داشته باشند. زیرا ذِهنشان برای «مُدل سازی» ساخته نشده است و بیشتر به شیوه هایِ «آزموده شده و از رده خارج شده» معطوف است.
      آقایِ «مجید محمّدی» را نیز از رویِ «تختِ جرّاحی» پایین می آورم.
      ۱- زیرا ایشان بسیار «شوت» تشریف دارند. ایشان حتّی برایِ «انتقادهایِ دُشمنانه» با «ایران اینترنشال»حاضر هستند که «دروغ بگویند». روزی «مرکزِ آمارِ رژیمِ شیعی» را «مَرجع» قرار می دهند و چند روزِ بعد؛ این مرکز را «غیرِ قابل استناد» می شمارند.
      یا اینکه در آغازِ کارِ ترامپ؛ به «مشروطه خواهان» پیشنهاد می کُند که «تنور داغ» است و شرایطی فراهم است که «مشروطه خواهان» شانسِ بالایی در آن دارند. در حالی که «مشروطه خواهان»؛ عدّه ای «پیر و پاتال و دایناسورهایِ سیاسی منجمد شده در دورانِ مشروطیّت» هستند و دولتِ پیشین و کنونیِ ترامپ نیز نشان داده است که این جریان را به عنوانِ یک «جریانِ خلّاقِ مِیدانی» نمی شناسد. آقایِ «جامعه شناس و اُستادِ بلاهت» خودَش نیز در «دورانِ بلاهتِ ۱۰۰ سالِ پیش» منجمد شده است. مانندِ «حزبِ دموکراتِ کردستانِ ایران» که هنوز هم که هنوز است؛ در «کومارِ کردستانِ قاضی محمّدی» یخ زده است. لذا چنین شخصیّتی را نمی توان به عنوانِ یک «کالبد شکاف» (جامعه شناسِ مِیدانی) که ادّعایش را دارد؛ پذیرفت. در عمل نیز مانندِ آقایِ مراد ویسی؛ کارش فقط «اُلگو برداری» است. لذا نمیتوان از ایشان انتظار داشت که «مُوَلّد» باشند.
      ۲- آقایِ مجید محمّدی را میتوان نمونهٔ بارزِ «ماله کِشِ ایرانیِ ترامپ» دانست و تصویرِ مقابلِ او آقایِ «آرش آرامش» است که «ماله کِشِ ایرانیِ حزبِ دموکرات آمریکا» می باشند.
      ۳- آقایِ «مجید محمّدی»؛ اخیراً «حقّ انتشار محفوظ» را نیز به کانالِ یوتیوبی خود اضافه فرموده اند تا کسی نتواند ویدیوهایِ ایشان را «باز نشر» کرده و دِل و روده اَش را بیرون بکشد. زیرا نظر گذاشتن در بخشِ نظرات را میتواند با «آکروبات بازی» کنترل کند. امّا مسئلهٔ مهمّ دیگر «پول در آوردن» از یوتیوب است؛ که با «مراجعهٔ مستقیم به ویدیوهایِ ایشان» است که «پولساز» است.
      پس از این به این افراد نخواهم پرداخت و مراجعه به شنیدنِ سخنانِ این اشخاص؛ نشاندهندهٔ «بهرهٔ هوشیِ مراجعه کنندگان» است که متأسفانه قابل تغییر نیست.

      حذف
  10. تصمیم گرفتم که به «تلگرام» بیایم و بدونِ واسطه با «دلاورانِ ایران» سخن بگویم. با این پلتفورم نا آشنا هستم و مدّتی طول خواهد کشید که با آن آشنا شوم.
    به فارسی همان «کژدم» و یا «کژدم گزنده» هستم.

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. تصمیم درستی گرفتین با آرزوی موفقیت

      حذف
    2. لطفا آدرس تلگرام بفرستین

      حذف
    3. به هیچ وجه نگرانِ «هَک» شدنِ کانالِ تلگرامیُ «کژدم» نباشید.
      «Password» این کانال بسیار پیچیده تر از آن است که «هَک» شود. برای ایجادِ «Password» از فیلم سینمایی «The Accountant» الهام گرفته ام. به یادِ «فراموش شدگانی» که «بیمار» نامیده می شوند.

      حذف
    4. چون یک «آغاز کننده» هستم؛ دقیقاً نمی دانم که آدرس کانال چیست؟
      شاید «کژدم گزنده» باشد و یا KajdoumG1
      شما میتوانید راهنمایی کنید که کدام آدرس به مقصد می رسد.
      سرفرازان و پیروزمندان باشید.

      حذف
    5. برای تبلیغ هم کانالهای همسو با خودتان را باید پیدا کنید و از ادمین های انها بخواهید قسمتی از متن نوشتاری شما را در کانال خود بزارن

      حذف
    6. آیدی رو بردار
      اشتباهی اکانت شخصی خودت رو دادی

      حذف
    7. کانال تلگرامی تون رو باید به حالت public بزارید تا با سرچ کردن بشه پیداش کرد یا اینکه لینک دعوت نامه رو کپی و اینجا پیست کنید.پیشنهاد بنده همون حالت اوله.

      حذف
    8. لطفاً راهنمایی گام به گام کنید.

      حذف
    9. درود بر کژدم
      به نظر من تصمیم درستی گرفتید. خوش آمدید.


      اشکان

      حذف
  11. درود بر شما آقای اشکان.
    شاید شما بتوانید برایِ رفعِ مشکلاتِ فنّی کمک کنید. نمی دانم که منظور از ID چیست؟ و چرا باید تغییر داده شود؟

    پاسخ دادنحذف
  12. با سپاس از خوانندگانی که کمک کردند؛ محصولِ نهایی این شد:
    نامِ کانال: کژدم گزنده
    لینک: KajdoumG
    حالت: Public
    امیدوارم که نظراتِ سازنده بفرستید.

    سپاسی دیگرباره

    پاسخ دادنحذف
  13. اگه لینک کانال تو قسمت گوگل می زاشتین تا تو قسمت سرچ کانال بالا بیاد و تو similar chanel دیده بشه عالی بود

    پاسخ دادنحذف
  14. https://ifttt.com/connect/blogger/telegram

    ابزارهایی هستن که وبلاگتون رو به چنل تلگرام متصل میکنند.میتونید از اونا هم بهره بگیرید

    پاسخ دادنحذف
  15. KajdoumG رو سرچ كردم كانال اومد

    پاسخ دادنحذف
  16. @KajdoumG1 اینم سرچ كردم یك اكانت اومد كە میتونم براش پیام بدم

    پاسخ دادنحذف
    پاسخ‌ها
    1. لطفاً در این کانال پیام نگذارید. زیرا تجربهٔ نخست بود و درست نیست.
      KajdoumG@ درست است.

      حذف
  17. (چگونه ایرانی میخواهید بسازید؟ (بخش چهارم)) منتشر شد.

    پاسخ دادنحذف