۱۳۹۰ آذر ۱۱, جمعه

مسئلهٔ پاکستان پر رنگ تر میشود

همچنانکه در مقالات مربوط به بهار عربی و خاورمیانهٔ بزرگ اشاره کرده ام. کشور بی ریشهٔ پاکستان؛ یکی دیگر از حلقه های زنجیری است که باید گسسته شود. عربستان سعودی که یار غار نظامیان پاکستان بود اکنون هر روز بیش از روز پیش؛ به سوی نرمخویی در برابر آنچه که « بهار عربی» نامیده میشود به پیش میرود و کمترین عارضهٔ جانبی آن برای نظامیان فاسد حاکم بر پاکستان؛ قطع شدن و یا کاهش شدید در آمدهایی است که از پولهای باد آوردهٔ امیر نشیهای حوزهٔ خلیج فارس و عربستان سعودی تامین میشود. نظامیان پاکستان هنوز سنگینی فضای حاکم را که میتواند آنها را ببلعد را احساس نمیکنند و در حال انجام آخرین تلاشهای بیفایده ای هستند؛ که تا شاید گلیمی از آن برای خود ببافند. اما کشته شدن بن لادن را میتوان آخرین اولتیماتوم عملی آمریکا در رابطه با پاکستان نامید. نظامیان حاکم بر پاکستان و رژیم اسلامی شیعه مسلک ایران و همچنین رژیم حاکم بر سوریه؛ مثلثی را تشکیل میدهند که ادامهٔ حیات آنها در گرو پرورش گروههای جنگی است.
 چند روز پیش که نیروهای « آیساف» یکی از پاسگاههای مرزی پاکستان را درهم کوبیدند؛ نشان از حرف نهایی آمریکا در برابر خواسته های حاکمیت پاکستان بود. نیروهای « آیساف» که در تعقیب گروههای جنگجوی طالبان بوده و از مرکز تقاضای کمک نموده بودند؛ پس از ظاهر شدن هلیکوپتر آپاچی و یک فروند هواپیمای جنگی هرکولیس از طرف نیروهای پاسگاه مرزی مورد گلوله باران قرار گرفته و با پاسخ متقابل به سوی دیار ابدی شتافتند. و سپس پاکستان اعلام نمود که راه تدارکاتی جنوبی ناتو را خواهد بست و چنین هم نمود. اما آنچه که در اخبار نیامد تهدید همزمان روسیه به بستن راه شمالی تدارکاتی آیساف بود. این دو رخداد همزمان نشان میدهد که  روسیه و پاکستان؛ پاسخ منفی و نهایی غرب را در مورد سهم خواهی بیشتر خود دریافت کرده اند. روسها به هر حال توانایی تحمل و تطابق با شرایط جدید را دارند و کنار خواهند کشید؛ اما حاکمیت نظامیان پاکستان به آخر خط رسیده است. لذا بنابر سابقهٔ تاریخی پاکستان که میتوان آنرا « سرزمین کودتا ها» نامید برای پیشگیری از شتاب فزایندهٔ فروپاشی؛ در انتظار یک دگرگونی و چه بسا یک کودتای دیگرباید بود.
کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر