اکنون چندین روز است که هیئتی از کشورهای عربی موسوم به اتحادیهٔ عرب به ریاست یک ژنرال سودانی طرفدار رژیم خامنه ای و بشار اسد؛ در حال گشت و گذار در مناطقی که رژیم اسد اجازه اش را داده است مشغول هستند و طبعاً نظر ژنرال سودانی نیز در این گزارش موثر خواهد بود. اما مسئله این است که دیگر کار از گزارش منفی و مثبت گذشته است و ماجرای اجازه دادن به هیئت ناظران اتحادیهٔ عرب تنها برای خریدن وقت صادر شده است. شاید بپرسید که بشار اسد با این « وقت خریده شده» چکار میتواند انجام دهد؟
مسئله این است که این « وقت» را مثلث «خامنه ای - بشار- نصرالله» نیاز دارند و تمامی داستان « سقوط پهپاد» و دستگیری جاسوس آمریکایی و مانور ۱۰ روزهٔ ولایت نیز در همین راستا است. اکنون جنبش مردم سوریه در نقطهٔ عطف قرار دارد و آنچه که این نقطه را به نقطهٔ تعیین سرنوشت مبدل ساخته است به شرح زیر میباشد:
۱- ورود سودان به معادله؛ نشانگر بحثهای نهایی است. زیرا سودان میهماندار و نقطهٔ تلاقی منافع مشترک ۵ نیروی بیگانه است.
الف : روسیه.
ب : چین.
پ : رژیم اسلامی حاکم بر ایران.
ت : عربستان سعودی.
ث : امارات متحدهٔ عربی.
۲- زیاده خواهیهای ترکهای عثمانی که با گلوله باران تنگهٔ آبی میان قبرس و اسرائیل به صورت « دیپلماسی نظامی» بیان شد.
۳- بازیهای عربستان سعودی در رابطه با بحرین و یمن و مثلث « افغانستان - پاکستان - آیساف».
معادله ای که در بالا ترسیم شد؛ نشان میدهد که بعد از سوریه حاکمیت اسلامی سودان نیز به زیر تیغ « بهار سودانی» خواهد رفت. و این برای چین که در حال ایجاد مناطق نفوذ پایدار است؛ نگران کننده میباشد. از سوی دیگر رژیم فاسد حاکم بر سودان نقش دلالیهای بزرگی را در آفریقا به عهده دارد که روسها نیز سهم به سزایی در آن دارند. اما سودان نقش مهم دیگری نیز دارد و آن « اسلامی» بودن حاکمیت آن و نقطهٔ تلاقی « اخوان المسلمین و سلفی ها» نیز میباشد و این امر اهمیت آنرا بسیار بالا میبرد. اگر وزیدن « بهار سودانی» آغاز شود؛ تمامی کشورهای عربی گامی دیگر به پیش خواهند رفت ؛ زیرا اینبار « بهار سودانی» نه رژیمی ظاهراً سکولار مانند رژیم اسد و مصر و تونس؛ بلکه حاکمیت اسلامی را به زیر تیغ خواهد برد و میتواند نقطهٔ عطفی در تغییر معادلاتی که احزاب و گروههای اسلامی در مرحلهٔ نخست «بهار عربی» ترسیم کرده اند باشد.
گویا عربستان سعودی و امارات حاشه نشین خلیج فارس سهمیه های نظامی بیشتری را دریافت کردند ( ۸۴ فروند جت جنگنده و سیستم دفاع موشکی پیشرفته) که البته برای عملیاتی کردن آنها به زمان بیشتری نیاز دارند. روسها و چینیها هم به زمان نیاز دارند تا بتوانند بیشتر چانه بزنند و ترکهای عثمانی هم به همان مقدار به این زمان نیاز دارند تا بتوانند سهم بیشتری نصیب خود سازند. رژیم عربده کشان اسلامی ایران نیز به نمایشات « قهرمانانه» و زمانی برای نفس کشیدن بیشتر نیازمندند و گرنه بهتر از هرکسی میدانند که در بزرگترین منجلاب تاریخ ۳۱ سالهٔ خود گرفتار آمده و نه راه پیش و نه راه پس دارند و مانند سگ به دست اربابان روسی و چینی خود چشم دوخته اند.
روسیه با سرنگونی پهپاد آمریکایی بازی « خرید زمان» را آغاز نمود و همگان به سوی آن شتافتند؛ آمریکا و اروپا نیز از آن استقبال نمودند؛ گویی که « زمان» هدیه ای خدایی برای تمامی طرفها بوده است.
اکنون قلبهای دو گروه ظاهراً ایرانی؛ در قفس سینهٔ شان بی تب و تاب شده است و به شدت می تپد؛ هواداران رژیم اسلامی حاکم که زیر نام « دفاع از میهن و میهن پرستی» به سرکردگی « اکبر گنجی» و « حمید دبّاشی» و در سوی دیگر دار و دستهٔ « علی میرفطروس» تحت شعار « نجات میهن و دموکراسی»؛ بدون اینکه در معادلات نه سر پیاز و نه پیاز باشند؛ یقه درانی میکنند و در واقع جنگ میان « ستون پنجم ها» که هردو از فرهنگ « موالی گری و چکمه لیسی» سود میبرند؛ در گرفته است و ساده انگاران را به « نوکری» این سوی و یا آن سوی دعوت میکنند. من ایمان دارم که هر دو گروه از این « دودکش» روسیاه بیرون خواهند آمد.
اما آنچه که از درون این دیپلماسی پنهانی بیرون خواهد آمد؛ در حد « پیمانهای نانوشته» خواهد بود که میتواند در آینده دچار دگرگونی شود و دگرگونی این پیمانها در آینده را بازیهای دیگر و مهارتهای دیگر رقم خواهند زد.
همانگونه که بارها گفته ام استراتژی بزرگ « خاورمیانهٔ بزرگ» بسیار بزرگتر از آن است که حتی میلیونها کشته بتوانند جلو آنرا بگیرند. این استراتژی بزرگ که عملیاتی شدنش از خاورمیانه آغاز گردید؛ در دو سوی گسترش خواهد یافت؛ در یک سوی آفریقا و در سوی دیگر آسیای مرکزی. از نظر من در صورت پیروزی استراتژی « خاورمیانهٔ بزرگ»؛ اقتصاد آیندهٔ چین و روسیه؛ دچار یک « باز تعریف گسترده» خواهد شد و مفاهیم سیاسی را دچار تحولی دیگر خواهد نمود.
کژدم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر