۱۳۹۱ مهر ۲۷, پنجشنبه

رژیم اسلامی هر روز بیشتر از روز پیش در باتلاق نبرد سوریه فرو میرود

نقش استراتژیک رژیم حاکم بر سوریه در معادلات منطقه ای چنان نقش عظیمی دارد که دیگر نمیتوان رژیم جمهوری اسلامی را بدون وجود سوریه تعریف نمود. نبرد سوریه اکنون به نبرد مرگ و زندگی برای مثلث  «رژیم اسلامی ایران - رژیم سوریه - حزب الله لبنان»  تبدیل شده است. رژیم اسلامی بعد از گسیل نمودن نیروهای اطلاعاتی - امنیتی برای کنترل بحران؛ به همراه رژیم اسد نخستین شکست را تجربه نمود و در گام بعدی مجبور به گسیل نیروهای زمینی و افزایش کمکهای لجستیک گردید. رژیم اسلامی ایران در این مرحله نیز متحمل شکست سختی شده است و اکنون به گام نهایی استفاده از قدرت موشکی حزب الله لبنان در نبردهای سوریه روی آورده است. دژ استراتژیک هلال شیعی که از همان بدو تولد؛ مردم ایران را وادار به تحمل هزینه های سرسام آور خود نمود؛ اکنون که زمان استفاده از این دژ رسیده است؛ هزینه هایی بس سنگین تر را بر پیکر نحیف سیاسی و اقتصادی و دیپلماتیک رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران تحمیل میکند. راز عدم دخالت مستقیم کشورهای غربی برای پایان دادن به بحران سوریه نیز در همین نقطه نهفته است تا آنچه که تا کنون به عنوان دژ مقاومت دروغین در برابر اسرائیل خوانده میشد؛ اکنون با کشتار مستقیم و وسیع مردم خویش و کمک گرفتن از بیگانگان برای کشتار مردم کشور خود و همچنین بمباران شهرهای خود به چنان نقطهٔ عطف تاریخی در سیر اندیشه های انقلابی نمایانه و دروغین حاکم بر کشورهای ظاهراً استکبار ستیز کشانیده میشود که دیگر هرگز و هیچ خریداری برای اینگونه یاوه ها در منطقهٔ خاورمیانه یافت نشود. اکنون نمونهٔ زندهٔ قتل عامهایی که در زمان حاکمیت استالین به عنوان رهبر یک حکومت ایدئولوژیک در خفا و پنهانکاری مطلق و پشت دیوارهای آهنین اتفاق می افتادند؛ در جلو دوربینها اتفاق می افتند و در حال ساختن فرهنگ جدیدی در خاورمیانه هستند که در سالهای پیش رو؛ شاهد این فرهنگ نوین خواهیم بود.
طبق اخباری که در منابع اطلاعاتی غرب منتشر گردیده است؛ اکنون کاروانهای موشکی حزب الله لبنان به سوی سوریه گسیل میشوند؛ همان موشکهایی که زمانی پیش از این در مسیری مخالف در حرکت بودند و در لبنان انبار میشدند. رهبر فرزانه و معصوم رژیم اسلامی حاکم بر ایران که از دستهای پر سخن میگفت؛ با این حرکتهای مذبوحانه نشان میدهد که نه تنها در دو مرحلهٔ پیشین کنترل بحران شکست خورده است؛ بلکه به مرحلهٔ استیصال گام نهاده و به قول معروف کفگیر به ته دیگ رسیده است. البته این رهبر معصوم و فرزانه هرگز درس و پند نخواهد آموخت و تا زمانی که دهانش را خاک گور پر نکند؛ به امید «شایدهایی برای فردای بهتر» در این باتلاق بیشتر فرو خواهد رفت و به نظر من این روند باید مایهٔ خوشحالی و خوشوقتی مبارزان راه رسیدن به دموکراسی باشد؛ زیرا دشمنان ایران اکنون به دست خود گور خویش را هر روز عمیقتر میکَنند. سراشیبی تند شکست استراتژیک و شتاب شدید درغلتیدن به منجلاب فروپاشی؛ امان اتاقهای فکری رژیم را بریده است و هر روز شاهد نتایج این درهم اندیشی و عدم توانایی کنترل بحرانها هستیم.
مَثل این رژیم مانند مَثل جامی است که از دست رها شده و به سوی زمین سخت در حرکت است و تا لحظهٔ آخر سالم به نظر می آید و در نهایت در برخورد با زمین سخت؛ چنان از هم فرو میپاشد که گویی هرگز نبوده است. اکنون زمان آن رسیده است که تمامی آنهایی که برای یک حلبی روغن بیشتر و یا چند گونی برنج به دور امام فرزانهٔ معصوم جمع شده اند؛ عطای آن حلبی روغن و گونی برنج را به لقای امام معصوم و فرزانه ببخشند؛ زیرا که اگر نبخشند؛ در آینده ای نه چندان دور خون اسفراغ خواهد کرد. یک مثل آذری خطاب به گوسفندانی که سرهایشان بریده شده و خِرخِر میکنند و با هر خِرخِری خون به بیرون میجهد میگوید:
آن خوردنها؛ این خِرخِرها را به دنبال دارد. آنچه که پاسداران و بسیجیها باید به آن بیندیشند این است که از سر سفرهٔ آغشته به خونی که خامنه ای گسترده است؛ دوری گزینند و دوری گزیدن خویش را با هدف قرار دادن فرماندهانشان به مردم ایران ثابت کنند و آنچه که انقلابیون و مبارزان باید به آن بیندیشند این است که هرگز فراموش نکنند و هرگز نبخشند. سپاهیها و بسیجیها باید به جای هر لقمهٔ خون آلودی که بلعیده اند؛ خون و سرب داغ استفراغ کنند و آن زمان زیاد دور نیست. هیچ تنفنگداری که تفنگ گرم را بر زمین نهد بخشوده نخواهد شد. لحظه های نزدیک شدن جام به زمین سخت و متلاشی شدن آن در برخورد با زمین سخت انقلاب و انقلابیون باشکهترین لحظهٔ تاریخ نوین ایران خواهد بود.

پاینده ایران؛ برقرار باد آیین ریشه ای؛ کوبنده انجمنهای پادشاهی ایران

کژدم

۵ نظر:

  1. مسائل سوریه که جدا میباشد ، در انتهای این بازی رژیم جمهوری اسلامی محکوم به شکست خواهد بود!

    اما خطر اصلی در این میباشد که همانگونه که در انتها به آن اشاره کردیده اید، با توجه به شرایط داخلی و منطقه ای که حکومت دچار آن است، همراه با این تحریم های اعمال شده، و سقوط بازار داخلی ایران، و افزایش بهای ارز ،نشانه های فحطی در ایران بیش از هر زمانی میباشد، و همراه با این مسائل شرایطی پدید آید، که کنترل از دست خارج شود و کار به جایی رسد که منجرب به فروپاشی و جدایی بخشی بزرگ از خاک ایران شود، زمانی که ثبات، چه اقتصادی، چه اجتماعی و چه امنیتی و سیاسی ، برای همیشه از بین رود، این خطر بیش از هرچیز امنیت داخلی و تمامیت ارضی ایران را تهدید میکند!
    چونین خطری همچنان پابرجای خواهد بود، حتی پس از سقوط و یا اصابت این شیشه عمر جموهوری اسلامی و حتی بیشتر و عملی تر خواهد شد، اگر از هم اکنون، فکری برای این ماجرا نشود، و یک رهبری کاردانه وجود نداشته باشد شرایط ایران، دقیقا همانند سال 1230 خواهد شد!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      با نظر شما موافقم.اکنون زمان سیاستهای مماشات جویانه ای از قبیل دستهٔ گل انداختن به گردن پاسدارها و بسیجیها گذشته است. نیروهایی که واقعاً قصد مبارزه دارند باید از مرز پرت و پلا گوییهای روشنفکرانه بگذرند و به کارهای عملی از قبیل تشکیل تشکلهای مردمی برای کنترل بحران روی آورند. بدون چنین تشکلهایی؛ مردم هر روز بیش از روز پیش احساس درماندگی خواهند نمود.

      حذف
  2. برای همین میباشد که باید سریع انجمن های محلی در داخل کشور تشکیل شوند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آرین گرامی
      تشکیل انجمنهای محلی با اینکه ظاهراً درست به نظر می آید؛ بدون داشتن استراتژی مبارزاتی و دفاعی و کنترل بحران؛ کارایی موثری نخواهد داشت و این انجمنها حتی در صورت تشکیل شدن بدون داشتن دیدی روشن از حوضهٔ وظایفی که بر اساس استراتژیهای نامبرده برعهدهٔ آنها گذاشته میشوند؛ دچار خرده کاری و در بیشتر موارد ندانم کاریهای متعددی خواهند گردید. تشکیل انجمنهای محلی یک چیز است و هدایت سازمانیافته بر اساس یک برنمه؛ چیز دیگری است. متاسفانه در شرایط کنونی هیچیک از گروههای ظاهراً مبارز به این مسئلهٔ بسیار مهم اهمیتی نمیدهند و حتی زمانی که از تشکیل انجمنها سخن میگویند؛ در حد لقلقهٔ زبان است و اگر از همین گروهها پرسیده شود که آیا برای انجمنهای مردمی؛ حوزه های وظایف تعریف شده ای میتوانند ارائه دهند؟ بعضی ها هم وظایف انجمنهای محلی را تا حد اعمال طلاق و ازدواج مسلحانه پایین آورده و شیپور را از سر گشادش میزنند و تنها برای اینکه حرفی زده باشند از ضرورت تشکیل این انجمنها سخن به میان می آورند.

      حذف
  3. جناب کژدم قبل از پرپایی یا تشکیل هرگونه انجمن محلی، پیشاپیش نیاز به یک استراتژیک و طرح های متفاوت میباشد

    شما درست میگویدد، انجمن محلی که بخواد تشکیل شود، و کنترلی رویش نباید و استراتژیکی نداشته باشد، این انجمن ها نباشند بهتر است

    پاسخحذف