۱۳۹۱ دی ۱۷, یکشنبه

مذاکرات رهبران ترکهای عثمانی با کاک عبدالله اوجالان (آپو)

پیشگفتار 

شاید نظریات کاک عبدالله اوجالان (آپو) در نبرد برای حیات آزاد کردستان بسیار بلندپروازانه به نظر بیاید؛ اما اگر به نظریات ایشان به عنوان یک استراتژی بلند مدت نگاه کنیم؛ یک استراتژی معقول است ولی همیشه عده ای وجود دارند که با مغلوط کردن صورت مسئله؛ به جنگ آن شکل غلطِ خودساخته رفته و از میدان نبرد پیروز بیرون آمده و چنین بنمایانند که «نظریهٔ واقعی» را شکست داده اند؛ درحالی که اگر خود را به حماقت نزنند و یا حداقل با خودشان صادق باشند؛ میدانند که آنچه که به چالش کشیده شده است یک «نظریهٔ قلابی و دستکاری شده» بوده است و نظریهٔ واقعی همچنان دست نخورده بر روی میز مانده است. مسئله این است که بعد از تقسیم سرزمین ماد در میان کشورهای من در آوردی ترکیه و سوریه و عراق؛ مردمان سرزمین ماد تحت فشار شدید نژادپرستانهٔ ترکهای عثمانی و عربها قرار گرفتند و آن بخش از سرزمین ماد نیز که به طور طبیعی در سرزمین مادری اش ایران باقی ماند نیز از ستم «شیعهٔ صفوی» که به غلط به «شوینیسم فارس» تعبیر میشود؛ مورد ستم بوده است.
اندیشه های شیعهٔ صفوی؛ ناسیونالیسم ایرانی خاص خود را پرورش داد که بهتر است نام آنرا «ناسیونالیسم شیعی صفوی» بنامیم و هیچ ربطی به «ناسیونالیسم ایرانی» ندارد. واقعیتهای تاریخ به ما میگویند که «امپراتوری ماد» نخستین امپراتوری ایران است و در واقع؛ «مادها» بنیانگذاران ایران هستند؛ اما «ناسیونالیسم شیعی صفوی» تاریخ ایران را با کوروش و «امپراتوری هخامنشی» آغاز میکند و این اندیشهٔ ظاهراً ناسیونالیستی یک بیراهه و خیانت به «ناسیونالیسم ایرانی» است. اما در طی ۵۰۰ سال سیطرهٔ اندیشه های کثیف و ضد ایرانی صفوی به صورت تفکر غالب در آمده است و به همین خاطر نیز؛ ستم مضاعفی که بر اقوام ایرانی سنّی مذهب رفته است از طرف اقوام تحت ستم؛ به «شوینیسم فارس» تعبیر شده است که این نیز به نوبهٔ خود یک اندیشهٔ غلط است. گویی که روشنفکران اقوام گوناگون ایرانی؛ همه چیز را دیده اند؛ الّا نقش ویرانگر اسلام. در حالی که هر چه که هست و میبینیم؛ برآیند ویرانگریهای ۱۴۰۰ سالهٔ اسلام و بویژه ویرانگریهای فرهنگی شیعی صفوی در ۵۰۰ سال اخیر است و لاغیر.
من به عنوان یک «ناسیونالیست ایرانی» یا بهتر بگویم «ناسیونالیست آریایی» از اینکه سرزمین ماد اعم از کردستان سوریه و کردستان ترکیه و عراق از زیر ستم نژادپرستانهٔ ترکهای عثمانی و عربها رها شوند استقبال میکنم و به همان اندازه نیز از تعیین مبدأ تاریخ ایران بر اساس آغاز «امپراتوری ماد» شادمان میشوم و فکر میکنم که این آغاز راه « حل کردن مسئلهٔ ایران به دست ایرانیان برای یکبار و همیشه؛ به شیوه ای ایرانی » است که از آموزه های گرانبهای  استاد فرود فولادوند است که همچنان در حد لقلقهٔ زبان ناسیونالیستهای قلابی مانده و به عرصهٔ «عملیاتی شدن» وارد نشده است. اما زمانی که ایرانیان یا نشسته اند و یا اینکه ناسیونالیسم شان به یک «ناسیونالیسم اختهٔ شیعی» تبدیل شده است که اخیراً نیز به چاشنی جزوهٔ آشپزی «جین شارپ» مزین گردیده است؛ این امر بسیار روشن است که «بیگانگان» با حضوری بسیار فعال این حفره را پر کنند؛ تا جایی که دیگر برای ما جایی نماند و برای آنچه که میتوانستیم تنها با حضور فعال به دست آوریم؛ چه بسا برای همیشه از دست بدهیم. شاید بعضیها در پاسخ بگویند که این وظیفهٔ حکومت مرکزی است و آنها هم در وظلیفشان قصور میکنند؛ ولی این تصور که رژیم جمهوری اسلامی در وظایف خود قصور میکند؛ یک اندیشهٔ غلط است. چون رژیم اسلامی حاکم بر ایران یک رژیم ضد آریایی و ضد ایرانی و یک حاکمیت تازی پرست است.

مذاکرات ترکهای عثمانی با کاک اوجالان(آپو)

ترکهای عثمانی در نبردهای عراق؛ از استقلال کردستان عراق وحشت کرده بودند و به همین خاطر نیروهای نظامی خود را به مرزهای مشترک به عراق و در واقع کردستان عراق گسیل داشتند و در طی دههٔ گذشته با دادن امتیازهای نیم بند و بسیار سطحی به سرزمین و فرزندان ماد؛ و گشودن باب مذاکرات مبتنی بر سیاست «فشار و مذاکره» با حکومت خودمختار اقلیم کردستان عراق پرداخته و برای خود جای پایی ساختند و اکنون نیز در فکر کنترل بحران کردستان سوریه هستند که بعد از سقوط رژیم اسد؛ به صورت یک اقلیم خودمختار در خواهد آمد. نظر به اینکه شاخهٔ سوری حزب کارگران کردستان (پ. ک. ک) در سوریه یکی از وزنه های سنگین در کردستان سوریه است؛ لذا حاکمیت ترکهای عثمانی برای کنترل بحران مجبور است که با «پ.ک.ک» وارد مذاکره شده و امتیازات بیشتری به فرزندان ماد در کشور قلّابی ترکیه بدهد؛ تا از فشار اقلیم خودمختار کردستان سوریه (در آیندهٔ نزدیک) بکاهد.
اکنون به خاطر دامنهٔ تغییراتی که در نتیجهٔ عملیاتی شدن استراتژی خاورمیانهٔ بزرگ که به نام بهار عربی شناخته شد؛ سرزمین ماد از یک شانس تاریخی برخوردار شده است که میتواند در حد توان خود؛ امتیازات زیادی برای ادامهٔ استراتژی مبارزاتی خود به دست آورد و برای کسب امتیازات هر چه بیشتر؛ باید توانمندیهای خود را ارتقاء دهد. هرچند که سرزمین ماد راهی طولانی در پیش دارد؛ اما طلایه های امید دمیده اند و هر روز نور بیشتری بر سرزمین بنیانگذاران ایران؛ که از طرف ایرانیان فراموش شده اند میتابد.
از نظر من مذاکرات سردمداران ترکهای عثمانی و کاک اوجالان؛ افقهای گسترده تری را در نظر دارد و به مسئلهٔ کردستان سوریه و ترکیه خلاصه نمیشود. این مذاکرات مسئلهٔ کردستان ایران را هم در بر میگیرد و افق چشم انداز آنرا باید در چهارچوب «گسترش بحران سوریه به عراق و سپس ایران» ارزیابی کرد. به بیانی ساده تر؛ بعد از فروپاشی ستون فقرات هلال شیعی در سوریه و سپس فروپاشی حکومت شیعی مسلک حاکم بر عراق؛ شاهد جنب و جوش در کردستان ایران خواهیم بود و شاخهٔ ایرانی حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) که در ایران به نام «حزب حیات آزاد کردستان» (پژاک) شناخته میشوند؛ بسیار فعال خواهند شد و ترکهای عثمانی در افقهای دورتر نمیخواهند کنترل بحران کردستان ایران را از دست بدهند.
جنبش کردستان ایران بنا بر توانمندیها و یا ناتوانی جنبش «ناسیونالیستی ایرانی» میتواند دو مسیر را در پیش روی خود داشته باشد:
الف: تبدیل شدن به اقلیم خودمختار کردستان ایران.
ب: نقطهٔ شروع جنبش رهاییبخش ایران و تشکیل ارتش رهایی بخش ایران. تا برای دومین بار به عنوان بنیانگذاران ایران مطرح شوند.

توضیح: از نظر من «ناسیونالیسم شیعی صفوی» که تاریخ ۲۵۰۰ ساله را مبداء خود قرار داده است؛ یک اندیشهٔ ضد آریایی و ضد ایرانی است و متاثّر از اندیشه های تازی پرستانهٔ شیعی مسلک است. لذا نه یک اندیشهٔ دوست؛ بلکه اندیشه ای «دشمن» به شمار میرود و تمامی نابسامانیهای  امروز ما و بویژه نابسامانیهای میان روابط اقوام ایرانی نتیجهٔ این تفکر است. هواداران این اندیشه را در تشکلهای سلطنت طلبان هوادار رضا پهلوی؛ پان ایرانیستها؛ ملی مذهبیها؛ مصدقی ها؛ جمهوری خواهان رنگارنگ  و حتی دار و دستهٔ احمدی نژاد و مشائی میتوان بوفور دید. ناسیونالیسم ایرانی که من از آن سخن میگویم؛ چیزی به نام شهروند درجه دو و یا «اقوام فراموش شده» را بر نمیتابد و مبتنی بر اندیشه های استاد فرود فولادوند و بر قراری آیین ریشه ای است.

کژدم
 

۴ نظر:

  1. ba dorood bar shoma; bayad beguyam ke in andisheh shayad ghabele amali-shodan nabashe zira kord-ha zamani ke daraye yek keshware mostaghel beshawand che zaroorati baraye yeganegi ba iran khahand dasht. dar faselehe beyne jange awal wa dowom jahani ham forsati baraye kor-ha pish amad ke az an natawanestand estefade konand. behtar ast beguim digaran ham nagozashtand chenin mantaghehe azadi be wojud byayad. dar har soorat man omidwar be gozinehe B hastam ke shoma bayan kardid. ba arezuye mowafaghiat baraye hamehe iran-dosstane wagheyi wa doroode dobareh be shoma wa arezooye piroozie rahetan

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود بر شما
      روشنفکران سرزمین ماد میدانند که حتی نام «کُرد»؛ نام واقعی آنها نیست و این نام را عربها و ترکهای سلجوقی بر آنها نهاده اند (کُرد = کوچ نشین) و در طول زمان طولانی به غلط مسطلح تبدیل شده است. آنها نیک میدانند که مردمان این سرزمین «مادها» هستند و حتی تا این اواخر جملهٔ « ما فرزندان کاوهٔ آهنگر هستیم» یکی از بیتهای سرود ملی کردستان بود که اخیراً حذف شده است. اما تمامی اینها دلیل نمیشود که به ایران دل ببندند؛ زیرا تشیع صفوی و ناسیونالیسم شیعی صفوی؛ به اندازهٔ کافی؛ «مادها» را از سایر ایرانیان جدا ساخته است؛ به همان اندازه که بلوچها را نیز به همین درد مبتلا کرده است. اما از سوی دیگر این امر امکان پذیر است و تنها به یک حاکمیت ملی فرهنگ ساز ایرانی بر اساس ناسیونالیسم ایرانی (نه ناسیونالیسم شیعی) نیاز دارد تا تمامی حقوق ضایع شدهٔ اقوام ایرانی را احیا کند و همبستگی ملی را گسترش دهد. حتی اگر کشور مستقل کردستان تشکیل شود؛ یک ایران تحت حاکمیت ملی (نه صفوی) میتواند با سایر اقوام ایرانی به تشکل یک اتحادیهٔ سرزمینهای آریایی دست یازد. من این سخن شما را اکنون تایید میکنم زیرا خود نیز ایمان دارم که اقوام ایرانی؛ همدیگر را فراموش کرده اند و حاکمیتهای مرکزی مبتنی بر اسلام و تشیع در دامن زدنم به اختلافات و یا حتی اختلاف آفرینی و تقسیم کردن شهروندان ایرانی به شهروندان درجه یک(معمولاً شیعه ها) و شهروندان درجه دو (معمولاً سنی ها)مانع از ایجاد وحدت ملی اقوام ایرانی شده اند. این وظیفهٔ ایرانیان آگاه است که با فرهنگ سازی ایرانی بر اساس ناسیونالیسم ایرانی؛ این امر مهم را با برپا داشتن یک حاکمیت ملی به پیش برند.

      حذف
  2. عبدالله اوجالان: کردها خواهان دولت مستقل نیستند
    http://www.irdiplomacy.ir/fa/page/1911590/عبدالله+اوجالان%3A+کردها+خواهان+دولت+مستقل+نیستند.html

    عبدالله اوجالان در اینجا بوضوح گفته که کردها خواهان دولت مستقل نیستند و مانع هر اقدام تجزیه طلبانه‌ای خواهند شد. نظر شما در مورد این سخنان چیست؟ آیا از دولت ترکیه امتیازاتی گرفته‌اند یا گفتنشان فقط برای ظاهرسازی است؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی

      تمامی سازمانها و احزاب سرزمین ماد میدانند که به خاطر یکپارچه نبودن این سرزمین و تقسیم آن در میان کشورهای بی ریشه ای که بعد از تقسیم امپراطوری عثمانی بوجود آمدند؛ نه یک ضربهٔ استراتژیک بلکه یک ضربهٔ حیاتی به سرزمین ماد فرود آورد. لذا جمع آوری این ۵ بخش و بپا داشتن یک کشور کاری است که نیاز به صبری چه بسا صد ساله و یا بیشتر داشته باشد و شاید هرگز امکان وجود دوبارهٔ آن فراهم نشود؛ مگر آنکه یک قدرت فرا منطقه ای و یا منطقه ای به آنها کمک کند. این تقسیم بندی نیز توسط قدرتهای فرامنطقه ای بویژه انگلستان بوقوع پیوست.لذا اینکه کاک عبدالله اوجالان در برابر بدست آوردن بخشی از حقوق از دست رفتهٔ مادها؛ چنین اظهاراتی بکنند بسیار طبیعی است ولی آنچه که در دل ایشان و سایر فرزندان این سرزمین میگذرد چیز دیگری است که اهداف مرحله ای بعدی بر اساس آن انگیزه ها تعریف میشوند و مبارزه به اشکال گوناگون ادامه خواهد یافت.
      نتیجه اینکه؛ اگر این سخنان از طرف کاک عبدالله اوجالان گفته شده باشد نشان از احقاق بخشی از حقوق مردم ماد در ترکیهٔ عثمانی را دارد.

      حذف