۱۳۹۱ اسفند ۱۰, پنجشنبه

کلاهک اتمی؟... یا .. کلاه اتمی؟

هم ما به یاد بیاوریم و هم سپاهیها و بسیجی ها و فدائیان آخرین ولی فقیه جهان به یاد بیاورند که چند سال پیش؛ علی لاریجانی عراقی پیش از عهده دار شدن ریاست هیأت مذاکرات هسته ای بستهٔ پیشنهادی غرب در برابر توقف غنی سازی را به تمسخر گرفت و آنرا پیشنهاد آب نبات در برابر دُر و گوهر نامید. البته اگر در مقیاس فکری «عوام الناس» به این گفته بنگریم؛ سخنی رادیکال و بسیار انقلابی مینماید. سیاست تهاجمی پیشنهادی آخرین رهبر فرزانهٔ مسلمین جهان نیز باعث به جوش آمدن احساسات میهن پرستانهٔ بسیاری از نفهمیدگان گردید. شعار «آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند» با تبلیغات دروغین «بستن تنگهٔ هرمز» و «لبنان عمق استراتژیک ماست» و آزمایشهای موشکی و عربده کشیهای طبق معمول ۳۴ ساله بار دیگر بر کرسی نشانده شد. هزاران شرکت صوری و دلال بین المللی به راه افتادند و هزینه های گزافی را بر گردهٔ مردم ایران نهادند؛ بازار شیادان و کلاهبرداران چاپلوس سپاهی و اطلاعاتی گرمی گرفت و میلیاردها دلار را در این چرخهٔ ولخرجیها هم به هدر دادند و هم به جیبهای گشادشان ریختند. همهٔ حزب اللهی ها اعم از طرفداران رهبر فرزانه و یا خط بازگشت به دوران طلایی امام خمینی؛ از حس دروغین افتخار و غرور در پوست خود نمیگنجیدند و به سیاستهای داهیانهٔ اتاقهای فکری حضرت امام خامنه ای نیمه معصوم فطری و نیمه اکتسابی آفرین میگفتند. علی لاریجانی عراقی؛ با این جمله از ریاست هیئت مذاکرات هسته ای خداحافظی نمود: «گویا من خوب حرف نمیزدم و یا اینکه آنها ادبیات مرا نمیفهمند؛ بهتر است که با وارد شدن رئیس جدید با ادبیاتی از نوعی دیگر آشنا شوند». اما واقعیت این بود که این دو ادبیات هیچ فرقی با هم نداشتند و الفبای هردو شان «هزینه کردن بیشتر و درغلطیدن به باتلاق هزینه های بیشتر» بود. مسئولین این اتاقهای فکری میگویند که این هزینه کردنها به بار نشسته است و مهم نیست که چه کرده اند و چه گذشته است؟ بلکه آنچه که اهمیت دارد «حسن انجام کار است». این نفهمیدگانی که دفترچه های قوانین بازی را خوانده بودند؛ یک نکتهٔ کلیدی را نفهمیده اند و نخواهند فهمید و آن اینکه: «اگر تولیدات به فروش نرسند؛ نشانهٔ حماقت تولید کننده است و نه هوشیاری او». معادله خیلی ساده است و برای فهمیدن آن نیازی به انشتین هم نیست. فرض کنید که ما بزرگترین تولیدکنندهٔ گندم جهان هستیم ولی گندم تولید شده مان را نمیفروشیم و خودمان هم نمیتوانیم ۲۴ ساعته گندم بخوریم و حتی اگر موجوداتی «گندم خوار» باشیم؛ باز هم دهها برابر نیاز خود تولید میکنیم و برای نگهداری گندمها و سالم نگاه داشتن آن هر روز سیلوهای جدیدی میسازیم و برای این ساخت و سازها و نگهداری آنها؛ هزینه های سرسام آورمان هر روز بیشتر و بیشتر میشود. این آن حماقتی است که رهبر یه شدت فرزانه و جانشین برحق امام زمان به آن دچار گشته است و حزب اللهی های کاسه لیس نیز این تفکر را میستایند. اما اصل داستان و سناریویی که این دلقکهای ظاهراً انقلابی و جویای «حسن انجام کار» به آن هرگز نیندیشیده اند این است که: سناریویی که شیطان بزرگ و شرکاء اروپایی او نوشته اند؛ این است که رهبر فرزانه و امّت نفهمیدهٔ او را در چرخهٔ هزینه های بی در و پیکر نگهدارند.

توپ در زمین کیست؟

اگر دو تیم بازیگر داشته باشیم؛ معمولاً توپ باید در زمین یکی از طرفین باشد؛ اما زمانی که تعداد بازیگران ۱+۵ و ۱ باشد (۷ تیم) دیگر معلوم نیست که کدام زمین متعلق به کیست؟ آیا آن کسی که توپ را به تو پاس میدهد منظورش همنوایی با توست و یا هدفش به بازی گرفتن تو و بازی سازی برای تیمی دیگر است؟ برای چنین معادلاتی چیزی بسیار بیشتر از یک ذهن حزب اللهی نیاز است و من شیوهٔ کار یک ذهن حزب اللهی را سالها پیش در یک مقالهٔ طنز ترسیم نموده بودم و فکر میکنم که نخستین کاشف این فرمول سرّی در طول تاریخ کهکشانها باشم!!!!!؟؟ (اینجا)
در طی سالیان پیش روسها توسط پاسکاریهای خود با رژیم ناب محمدی فرزانه؛ بازی سازیهای زیادی برای غرب انجام داده اند و همیشه هم این رهبر فرزانهٔ تاریخ بشریت اسلامی بوده است که همیشه گُل خورده است و نیروگاه مردهٔ بوشهر شاه گُل این بازی بوده است.
هنوز عمله و اکرهٔ خامنه ای خاک و غبار سوریه را از تن نشسته و درد استخوان لبنان را علاج ننموده اند و در فکر سناریویی جدید برای مذاکرات هستند که ناگهان مصاحبه با رضا پهلوی از تلویزیون دولتی چین پخش میشود و در قزاقستان حقیر ترین پیشنهادات به هیئت مذاکره کننده ارائه میشود (چیزی در حدود پیشنهاداتی که در سریال صمد آقا؛ در شهر؛ به آقای عین الله باقرزاده میشد و او هم قبول نمیکرد.). زمانی که به کسی پیشنهادی سخیف ارائه میشود؛ در زبان سیاسی به اینگونه تعبیر میشود که طرف پیشنهاد شونده را به «هیچ» گرفته اند.
در پیشنهاد اخیر غرب که نه حتی در حد آب نبات؛ بلکه لنگه کفش میرزا نوروز هم نیست؛ با زیرکی تمام؛ از بر چیدن «فوردو» سخنی به میان نمی آورند و رئیس هیئت رژیم هم ساده لوحانه فکر میکند که غرب به گفتمانی بهتر از پیش روی آورده است و از تعطیل شدن «فوردو» سخنی به میان نیاورده است که ظاهراً در زبان دیپلماتیک به پذیرفته شدن حق غنی سازی به زبان بی زبانی تفسیر میشود؛ اما من طور دیگری به قضیه مینگرم.

داستان چیست؟

آیا غرب به فکر مصالحه با رژیم روی آورده است؟ اگر چنین است باید به تعریفی که غرب از رژیم ناب محمدی حاکم بر ایران دارد توجه نمود. آیا غرب نیز مانند بخش بسیار بزرگی از «اپوزیسیون نفهمیده» چنین می انگارد که رژیم در خامنه ای و چند پاسدار و بسیجی خلاصه میشود؟... نه...  سیاستمداران کار کشتهٔ غرب به رژیم ناب محمدی در تصویری جهانی نگاه میکنند و اگر پیش از این به سیاست «هزینه سازی» برای رژیم اسلامی بسنده میکردند؛ اکنون به «هزینه سازی و قطع منابع مالی» روی آورده اند. آمریکا ضمن اظهار خوشبینی به نتایج مذاکرات قزاقستان؛ سطح روابط خود با ارتش آزاد سوریه را همزمان به «تسلیح ارتش آزاد سوریه» ارتقاء داد (اینجا) و این امر یکی راههای هزینه سازی برای رژیم اسلامی است و از سوی دیگر با مسکوت گذاشتن تاکتیکی مسئلهٔ غنی سازی؛ از رژیم میخواهد که بخش بزرگی از اورانیوم غنی شدهٔ ۲۰ درصدی را به خارج از ایران منتقل سازد و در عوض بتواند طلا بخرد و مدتی امورات خود را بگذراند ولی از لغو تحریمهای بانکی و نفت سخنی به میان نیاورد. این امر باعث خواهد شد که رژیم تا آنجایی که میتواند نغت و گاز بیشتری را به قیمتهای بسیار ارزانتراز بازار در برابر طلا به فروش برساند و بخش قابل توجهی از در آمد آنرا نیز صرف مبادلهٔ طلا با ارزهای رایج نماید. بگذریم از اینکه با مشاهدهٔ انباشت طلا در دست رژیم قیمت طلا نیز چه به طور طبیعی و یا برنامه ریزی شده پایین آمده و تمامی نفت و گاز فروخته شده تبدیل به آفتابه خرج لحیم گردد.
نتیجه اینکه: گروه ۱+۵ در بازی جدید؛ ضمن تحمیل بارهای بسیار سنگین بر دوش رژیم ناب محمدی؛ آنها را از به هم زدن بازی بر حذر میدارد و بیم از دست دادن شانس؛ رژیم را در موقعیت بازی کردن آرام در یک بازی به شدت سریع میکشاند.

کژدم

خبر تکمیلی مذاکرات هسته ای

وبسایت اطلاعاتی امنیتی بخشی از ارازل و اوباش اسلامی حاکم بر ایران این خبر را در خروجی خود قرار داده است:
لینک خبر: (اینجا)
اما به خاطر ناپایدار بودن تیترهای خبری از سوی اینگونه وبسایتهای کاسه لیس که هر لحظه میتواند حذف شومد و یا تغییر یابند به تصویر پایین مراجعه نمایید. این پیشنهاد از طرف ۱+۵ نشانهٔ حقارت رژیم اسلامی ناب محمدی است و گرنه در جنگ جهانی دوم با اینکه اتحاد جماهیر شوروی تقریباً به یک ویرانه تبدیل شده بود؛ بخش بزرگی از آلمان و اروپا را که به اروپای شرقی مشهور شد؛ به اتحاد جماهیر شوروی پیشنهاد گردید و این نشانگر وزن سنگین رژیم کمونیستی حاکم بر روسیه و اقمارش بود.

بر روی تصویر کلیک کنید تا عمق حقارت حاکمیت اتمی ناب محمدی را ببینید.
کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر