۱۳۹۳ مهر ۸, سه‌شنبه

کوبانی هدیهٔ داعش به ترکهای عثمانی

نیروهای مبارز و از جان گذشته امّا به شدّت احمق «پ. ک. ک.» سالها پیش باید راه خود را از «ولی فقیه اوجالان» جدا میکردند. شعار هر چه بزرگتر باشد؛ دست نیافتنی تر میشود. غوره نشده نمیتوان مویز شد. از سرنوشت «هلال شیعی» باید درس عبرت بیاموزید و بدانید که دوران «رهبریهای ولایت فقیهی» گذشته است. نخستین نتیجهٔ شکست «کوبانی» عقب نشینی «پ.ک.ک» را در مذاکرات با حکومت ترکهای عثمانی به همراه خواهد داشت و منجر به انشعاب در این حزب ولایت فقیهی خواهد شد.
این مسئله هشداری به حزب «یکه تی نیشتمانی» نیز هست که زمانی «هئز پشتیوان» یکی از امیدهای پیشمرگان «حزب دموکرات کردستان ایران» و «کومه له»  در مواقع اضطراری بودند و اکنون با  قاسم سلیمانی خائن  که ستون فقرات غارتگران و انگلهای کثیف صفوی است هم پیمان شده اند. برای تبدیل شدن به یک «ملّت» باید از مرزهای قبیله ای و عشیره ای گذشت. باید نخست «کرد» بود و سپس از قبیلهٔ بارزانی و یا طالبانی و یا شکاک و یا جلالی.
آیا خیانت رهبر قبیلهٔ «منگور» را فراموش کرده اید که رهبرش نه حتی برای تأمین منافع قبیله ای؛ بلکه به خاطر منافع خانوادگی اش؛ مانند یک ریشهٔ سرطانی به جان جنبش کردستان افتاده بود؟ آیا پیشمرگان و هواداران «کومه له» تجربهٔ انگلهای کثیف گروه «سهند» را فراموش کرده اند که تیشه بر ریشهٔ جنبش کردستان زد؟ آیا هنوز سنگینی «واقعیتهای میدانی» بر سخنان و حرافی های قلمبه سلمبه و بی محتوای «حکمتیستهای خائن» پیروز نشده است؟ رئیس قبیلهٔ «منگور» و «گروه سهند» (حکمتیستها)؛ «اشتباه» نمیکردند؛ بلکه به طور آشکار «خیانت» میکردند و این شماها بودید که «اشتباه» میکردید و این کرمها را در درون خود پذیرفتید (آنروزها را هرگز فراموش نمیکنم که مزخرفات قلمبه سلمبه و بی معنی حکمتیستهای کثیف؛ نقل مجلس پیشمرگان کومه له در تمامی مقرهایشان بود).

حزب اللهی های الاغ....

دیروز میگفتند که اگر قاسم سلیمانی نبود بغداد سقوط میکرد و یا اربیل سقوط میکرد.... اما همین دیروز گفتند که جلو پیشروی داعش در ۴۰ کیلومتری بغداد گرفته شد و شما الاغها باز هم احساس پیروزی کردید؛ اما معنی واقعی این خبر این بود: «داعش به ۴۰ کیلومتری بغداد رسید و در آن مستقر شد».
امروز میگویند که جلوی پیشروی نیروهای داعش در ۱۰ کیلومتری بغداد گرفته شده است..... (یعنی داعش در ۱۰ کیلومتری بغداد مستقر شد).
در فرداهای نه چندان دور خبر این خواهد بود: کربلا و نجف ویران شده اند و مناره ها را به کون قاسم سلیمانی و انگل سیستانی فرو کرده اند و قاسم سلیمانی قهرمان توانسته است از پیشروی داعش به طرف قصر شیرین جلوگیری کند ....
در خبر پس فرداهای نه چندان دور حرکت آنها توسط سپاه توانمند غارتگران صفوی در قصر شیرین و همدان متوقف خواهد شد... و شما همچنان در دور باطل «جلق زدن به یاد خواهران زینب دلخواه خود» و توبه کردن در حسینیه ها و مراسم دعای کمیل مانند گربه ای که به دنبال دُمش دایره وار میچرخد؛ خواهید ماند.

کژدم تصمیم گرفته بود که دیگر بسیار کمتر بنویسد و یا اصلاً ننویسد؛ اما این به آن مفهوم نیست که «نمی بیند».... می بیند و دیده هایش را گفته است.
در کامنتی که در پاسخ یک کامنت انگلیسی در نوشتار پیشین نوشتم؛ گفتم که «اوباما مثل سگ دروغ میگوید»
در مقاله های پیشین نیز گفته ام که مبارزهٔ  آمریکا و همپیمانانش با داعش؛ برنامه ریزی شده است و میخواهند داعش را با وارد آوردن فشار به مسیر «پیشروی به سوی ایران» هدایت کنند.
فریب عکسهای قاسم سلیمانی در «آمرلی» را نخورید؛ این عکسها مکمّل مراسم «ختنه سوران رهبر فرزانه» هستند. به سرزمینتان و همسایه هایتان و خانواده هایتان خیانت نکنید.... خودتان را بازیچه های «میمون وار» باندهای گوناگون غارتگران صفوی قرار ندهید. اگر داعش وارد خاکهای سرزمینی ایران شود؛ خشک و تر باهم خواهند سوخت؛ چه آنهایی که مبارزان «کلیک کردن» هستند و «مامی»شان برایشان «لپ تاپاله» خریده است و چه آنهایی که در مراسم دعای کمیل از جلقهای هفتهٔ پیشین استغفار میکنند.

کژدم

۱۱ نظر:

  1. جناب کژدم با توجه به هدفی که برای تشکیل اتلاف عنوان می کنید اما شاهد نوعی تناقض در رفتار امریکا هستیم چنانچه در عامریه ارتش عراق با همکاری جنگنده های امریکایی مانع از پیشرویی داعش به سمت بغداد می شوند دلیل این تناقض به نظر شما چیست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      تناقضی در کار نیست؛ بلکه بازیهای چندلایه در جریان هستند.

      حذف
  2. ناشناس گرامی
    حکومتهایی از نوع چینی و کرهٔ شمالی و ولایت فقیهی ایرانی؛ همگی در زیر کاخهای شیشه ای زندگی میکنند و هر صدایی سرکوب میشود تا سنگی به کاخ شیشه ای پرتاب نشود. این حکومت چین است که از هر چیزی هراسان است و گام به گام در حال گسترش سرکوب در هنگ کنگ است..
    در مورد اویغورها ماجرا فرق میکند. سرزمین اویغورها یک سرزمین اشغال شده است.

    پاسخحذف
  3. امّا در مجموع چین باید از رجزخوانی کنار بکشد و گرنه «باران داعش» در چین هم میتواند ببارد.

    پاسخحذف
  4. ناشناس گرامی
    فکر میکنم؛ تنها کسی نمیداند حکومت انگلهای قم و نجف بر ایران؛ همان حاکمیت صفوی است؛.... «الله» است.

    پاسخحذف
  5. کژدم تصمیم گرفته بود که دیگر بسیار کمتر بنویسد و یا اصلاً ننویسد
    كژدم حالت منتور براى من دارد. نبود، و يا كمبود كژدم مايه نگرانى بسيار زياد خواهد شد.

    پاسخحذف
  6. http://1pezeshk.com/archives/2014/09/where-the-us-really-gets-its-oil.html

    آمریکا واقعا نفت خود را از کدام کشورها وارد می‌کند؟

    برخلاف تصور برخی، آمریکا ۶۰ درصد نفت مورد نیازش را خودش تولید می‌کند!

    به عبارت دیگر، در صورت قطع کامل واردات نفت آمریکا از خلیج فارش و کشورهای خاورمیانه، آمریکا تنها در تأمین ۱۱ درصد از نفت مورد نیاز خود درمانده می‌شود و تازه باید ذخایر راهبردی نفت این کشور را در نظر گرفت که می‌توانند تا سه چهار ماه، این بخران را تعدیل کنند.

    نمودار جالب دیگر، نمودار زیر است که به روشنی نشان می‌دهد از سال ۲۰۰۵ بعد، شاهد یک تغییر رویه در تأمین انرژی در آمریکا هستیم، بر این اساس میزان مصرف نفت کاهش یافته، تولید نفت افزایش یافته و واردات کاهش یافته است.

    در تفسیر باید گفت که آمریکا و احتمالا کشورهای صنعتی دیگر به انرژی‌های تجدیدشدنی اهمیت بیشتری داده‌اند، از سوی دیگر افزایش قیمت نفت باعث شده است که استخراج نفت Shale مقرون به صرفه شود.

    ایالات متحده آمریکا بزرگترین ذخایر شیل نفتی جهان را داراست که در منطقه Green River Formation که ۳ بخش کلرادو، یوتا و وایومینگ را در برمی کیرد واقع شده است . ذخایر نفت شیل ایالات متحده ۶۲ درصد از منابع جهان را در بر می‌گیرد. روسیه، برزیل و ایالات متحده روی هم رفته ۸۶ درصد از ذخایر نفت شیل دنیا را در اختیار دارند. باقیمانده ذخایر نفت شیل بطور عمده در شمال غربی چین واقع شده است. تحقیقات نشان داده است که ذخایر منطقه Green River Formation در محدوده ۱.۲ تا ۱.۸ تریلیون بشکه است . اگر چه همه این نفت قابل استحصال نیست با این وجود با یک تخمین منطقی حتی اگر ۸۰۰ میلیارد بشکه آن قابل استحصال باشد، این به این معناست که میزان نفت قابل استفاده از شیل نفتی ایالات متحده ۳ برابر بیشتر از کل ذخایر نفت اثبات شده عربستان سعودی (دارنده بزرگترین ذخایر نفتی دنیا) است .

    خب، همه اینها را اصلا نباید به این حساب بگذارید که خاورمیانه برای آمریکا غیراستراتژیک شده است، اما می‌شود اینها را به این حساب گذاشت که که مدت‌هاست آمریکا برنامه‌هایی برای امنیت انرژی خود داشته است و از سوی دیگر، آثار زودهنگام یک بحران صادرات انرژی در خاورمیانه، نمی‌تواند آمریکا را وارد یک تنگنای آزاردهنده کند.

    http://1pezeshk.com/archives/2014/09/where-the-us-really-gets-its-oil.html

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      در ۱۰ سال آینده کشورهای نفت خیز خاورمیانه و همچنین روسیه ؛ بازار اروپا و آمریکا را به طور تقریباً کامل از دست خواهند داد. لذا دو گزینه بیشتر در برابر آنها نخواهد بود:
      ۱- تبدیل به پمپ بنزین چین شوند و تن به رقابتی سنگین داده و به «ارزان فروشی» روی آورند.
      ۲- استراتژی خاورمیانهٔ بزرگ را بپذیرند. تا نفت منطقه در خود منطقه برای رشد صنعتی و اقتصادی مصرف شود و از سوی دیگر رقابت در فروش نفت را تقلیل دهد.

      حذف
    2. اگر کشورهای نفت خیز تبدیل به پمپ بنزین چین شوند؛ نتیجهٔ آن در سالهای بعد ظهور اژدهایی بسیار بزرگ و بسیار نزدیک از نظر فاصلهٔ زمینی و با جمعیتی بسیار بزرگ که ۷۵۰ میلیون نفر گرسنهٔ مادام العمر دارد؛ همهٔ این کشورها را خواهد بلعید و در منطقه؛ شعار مرگ بر چین؛ جای شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس را خواهد گرفت. اما این شعارهای احتمالی آینده محصول حماقتهای امروز حاکمیتهای منطقه است که به جای دیدن تصویر بزرگ جهانی به رقابت و جنگ برای بدست آوردن «پشگل» (سوریه و یا عراق و لبنان) مشغولند.
      اگر مسئله «انرژی فسیلی» است باید بدانند که در ۵۰ سال آینده مفهوم انرژی نیز تغییر خواهد کرد و اقتنصاد کنونی در برابر اقتصاد ۵۰ سال آینده مانند «نئاندرتال» خواهد شد.
      هر کس که سوار قطار شد؛ در آینده سهمی خواهد داشت و هر آنکس که به بیماری «شکّ» دچار شود؛ باید نمازش را هزار بار بخواند و همچنان نداند که درست بوده است و یا نه؟
      (لَلم به یولد بوده است و یا یولم به لَلَد)

      حذف
  7. http://i.imgur.com/Cxb8fLn.jpg

    پاسخحذف
  8. ناشناس گرامی
    لینکهایی که فرستاده اید؛ متاسفانه به خاطر نقطه چینها در میان آنها؛ غیر قابل دسترسی هستند.

    پاسخحذف