هنوز هیچ خبرگزاری؛ به جز «العربیّه» این گزارش را منتشر نکرده است که «داعش» دهانه های سدّ آب رمادی را به روی رود فرات بسته و سطح آب در رود فرات به شدت پایین آمده است و نیروهای داعش در چند روز آینده میتوانند از این رودخانه که دیگر «رودخانه نیست» بگذرند. ادامهٔ بسته شدن این دریچه ها میتواند بسیاری از شهرهایی را که از آب فرات استفاده میکنند را به «بی آبی» دچار نموده و منجر به جابجایی جمعیتی و تخلیهٔ این شهرها و حتّی «بی آبی» سربازان و «حشد الشعبی» ها شود. هنوز مشخص نیست که آیا العربیه قصّه بافته است؟ (اینجا) و یا دیگران در حال سانسور کردن اخبار هستند؟
اگر این خبر درست باشد؛ اینکه فرماندهان نظامی آمریکا و سخنگویان کاخ سفید و وزیر امور خارجهٔ آمریکا؛ هر چه که در رابطه با «بی ارزش بودن فتح رمادی» گفته اند؛ دروغ بوده است. زیرا آنها آنقدرها هم احمق نیستند که نفهمند؛ نقش یک «سدّ آب» در یک منطقهٔ جنگی «چه ها» میتواند باشد؟ البته این نخستین دروغ آنها نیست؛ زیرا پس از نخستین هجوم داعش و فتح بخشهای وسیعی از عراق نیز به دروغ گفتند که نیروهای داعش حد اکثر ۱۷ هزار نفر است و برآورد من (یک وبلاگ نویس بیسواد) این بود که تعداد نفرات داعش نمیتواند کمتر از ۳۰ هزار نفر باشد (به مقاله های پیشین رجوع کنید؛ چون حوصلهٔ نبش قبر ندارم). همین آمریکاییها پس از چند ماه گفتند که نیروهای اطلاعاتی آنها که حتی در سوراخ کون موشها هم دستگاه شنود گذاشته اند؛ اشتباه کرده بودند و تعداد افراد داعش؛ حدود ۳۰ هزار نفر بوده است. (فرق حساب سر انگشتی کژدمی و محاسبات ماهواره ای و شنودی پنتاگونی). لذا نتیجه این نیست که «کژدم نابغه است» ... بلکه نتیجه این است که: آمریکاییها دروغ میگویند.
سلاحی به نام: آلت تناسلی (کیر)
زمانی که ۱۶ ساله بودم و نخستین بار با یک «دانش آموز آیین شمنی» آشنا شده و تمامی وجود خود را برای آموختن «رازهای آیین شمنی» در طبق اخلاص یک «نوجوان جویای حقیقت»؛ نهاده بودم؛ دستور یافتم که باید به مسجد بروم و در رابطه با مسئلهٔ «سخنور = انگل» و «شنوندگان = گاوها» به صورتی «عینی = دیداری» مطالعه کنم و آموزگارم میگفت که «درک و دیدن بیواسطه» ؛ ارزشمند تر از «هزاران کلام و گفتار» است. مدتهای زیادی به مسجد میرفتم؛ نماز میخواندم و سخنان «انگل سخنور» و «گاوهای گوش سپرده» را گوش میکردم. هر چند که دریافته بودم که آنچه «شیّاد سخنور» میگوید؛ نه بر اساس «یک باور ملموس»؛ بلکه یک معرکه گیری برای در آوردن نان شب است. تا اینکه روزی نوبت به داستان «جنگ صفّین» رسید.
مطمئن هستم که ماجرای رو در رویی «علی ابن ابی طالب» و «عمرو عاص» به روایت شیعی آنرا همگان شنیده اند و سُنّی مذهبها هم میگویند که آخوندهای شیعه دروغ میگویند و چنین اتفاقی نیفتاده است.
آخوندهای شیعه میگویند که: زمانیکه «عمرو عاص»؛ رو در روی علی ابن ابی طالب قرار گرفت؛ شلوارش را پایین کشید و آلت تناسلی اش (کیرش) را به علی نشان داد و علی از «شدّت شرم»؛ از برابر او فرار کرد. (حتماً شما نیز این داستان را شنیده اید).
من اگر یک «سُنّی مذهب» بودم؛ نه تنها این داستان را انکار نمیکردم؛ بلکه بر درستی آن پای میفشردم.
در آیین شمنی؛ مطالعه بر روی «عادات حیوانات» برای «شکار آنها» به دفعات پیشنهاد شده است. به همین خاطر بود که زمانی که عدهّ ای «گرسنهٔ نفهمیده»؛ به دنبال شکار حاضر بودند به هر سویی بروند؛ «شمن» به آنها میگفت که بهترین و نزدیک ترین محل شکار در این فصل کجا است؟ و «احمقهای گرسنه» فکر میکردند که لابد «خدایان» با «شمن» سخن میگویند.
نبرد «عمرو عاص»» با «علی ابن ابی طالب»؛ که در مسجد برای نخستین بار شنیدم؛ مرا چنان به خنده انداخت که مجبور شدم از مسجد بیرون رَوَم و از شدّت هیجان «کَشف» به سوی خانهٔ «استادم» دویدم و به او گفتم که «تائو» را یافتم؛ و داستان را برایش تعریف کردم و او پرسید که «تائو» در این ماجرا چیست؟
من گفتم: این «تائو» دیگر «تائو» نیست؛.... زیرا کشف شد .... و .... «به سخن آمد و فهمیده شد». ... و آن اینکه: اگر بتوان مردی را با نشان دادن «کیر» شکست داد؛ نیازی به شمشیر نیست. استاد من داشت از خنده روده بُر می شد.
آنچه که گفتم؛ یک طنز و یا شوخی نبود؛ بلکه داستان واقعی یک «کشف شمنی کودکانه» بود.
امّا انچه که برای من مهم تر بود؛ نه کشف بطن این ماجرا؛ بلکه آموختن درس «شرفت و رادمردی» بود که از طرف «بی شرف ترین موجود» یعنی یک «انگل» به احمقهای عادت کرده به مسجد؛ داده میشد و پس از آن به بهانهٔ «شرافت و رادمردی»؛ آن حیوانات معتاد مسجد را به دشمنی با «غیر شیعیان» فرا میخواند.
من «نوجوان» بودم؛ امّا خیلیهای دیگر نیز مانند من «نوجوان» بودند.
مهم نیست که «عمرو عاص»؛ را «سوسمار خور» بنامید.
مهم این است که «همرو عاص»؛ هم تخت و تاج پادشاهی را از «یزدگرد سوّم» گرفت.... و هم «علی ابن ابی طالب» را با «کیرش» شکست داد.
آیا میخواهی «ناجی ایران» باشی؟ آیا در مغز کوچک «لَپ تاپاله ای یَت» میگنجد که «نبرد» یعنی چه؟
کژدم
«انگل فرزانه» و «حاجی بادمجان» که با «کیر محمد رسول الله دوّم (البغدادی)» به روزگار «یزدگرد سوّم» و سرنوشت «علی ابن ابی طالب در برابر خالد ابن ولید» دچار خواهند شد.
پاسخحذفhttp://www.radiofarda.com/archive/news/20150603/143/143.html?id=27051663
معروف است که میگویند در هر جنگی نخستین قربانی "حقیقت" است. در جنگهای مدرن امروزی دروغپراکنی و جنگ روانی دو عنصر مهم هستند. آمریکا هم گوبلزوار دروغ میگوید و این را باید خوب به خاطر سپرد که هر چه از دهان مسئولان کاخ سفید بیرون میآید بیست بار سبک و سنگین شده، تا سود و زیان بیان آن برای "منافع ملی آمریکا" سنجیده شود. راستگویی در این میان امری کاملا بیاهمیت است. دروغگویی یکی از ارکان اصلی سیاست خارجی نه فقط آمریکا، بلکه همه دولتهای جهان است و این پدیده در دورههای جنگی به اوج میرسد. آمریکا در کنار دروغی که کژدم به آن اشاره کرد، امروز هم اعلام کرد که ده هزار جنگجوی داعشی از زمان آغاز حملات هوایی آمریکا تا کنون کشته شدهاند. حتی اگر این رقم را درست هم بدانیم باید پرسید در این ۹ ماه که حملات هوایی علیه داعش آغاز شده، چند نفر به داعش پیوستهاند؟ چون این پرسش مهمتر است. برای پاسخ به این پرسش نباید رمل و اسطرلاب انداخت. همین کافیست که بگوییم داعش در چند ماه اخیر چند پیروزی درخشان نظامی در عراق و سوریه داشته، اگر چه چند ناکامی مانند کوبانی هم داشته است. بنابراین نباید سخنان کاخ سفید را چنان جدی گرفت و آنها معمولا از چنین پرسشهای مزاحمی میگریزند. بویژه در زمان ریاست جمهوری باراک حسین که دو دستی جایزهی نوبلش را چسبیده که آن را باد نبرد! باید فاکتها را مستقل بررسی کرد و تغییر و تحولات را دید و راسا از این امور نتیجهگیری کرد.
پاسخحذفکژدم گرامی
پاسخحذفبنا به گفته آواره هایی که امروز از رومادی وارد شده اند خبر مربوط به بستن دریچه های سد رومادی به روی فرات صحیح است.
تحولات حاصل در نبردهای عراق و سوریه هر روز بیش از پیش حکومت صفوی را به سمت غرق شدن در این باتلاق سوق می دهد.
شب گذشته هادی عامری فرمانده حشد شعبی در مورد بازپس گیری رومادی صحبت مینمود و صحبتهای عبادی را در مورد بازپس گیری رومادی به سخره گرفته بود. وی در جواب پرسشی در مورد اقدام حشد شعبی برای گرفتن رومادی سخنان عجیبی را بر زبان راند و اظهار نمود " ما حاضر نیستیم جوانان شیعه بخاطر شهری کشته شوند که مردمانش علاقه ای به حضور ما ندارند!!!! " در میدانهای نبرد نیز تلفات سنگین روزانه ارتش عراق و حشد شعبی بخاطر عملیات انتحاری داعش عملا باعث فروپاشی روحیه نیروهای عراقی شده به نحوی که در نبردهایی که در بیجی در جریان است آنها عملا از میدان نبرد عقب کشیده و پاسداران ایرانی مشغول به نبرد هستند و پس از بیش از یکهفته دریغ از یکقدم عقب نشینی داعش.
در سوریه هم که یکی از مقامات امنیتی سوری اعلام کرده که هفتهزار نفر نیروهای عراقی و ایرانی برای حفاظت از سوریه و بازپس گیری جسورالشغر و پالمیرا وارد سوریه شده اند و قرار است تعدادشان به ده هزار نفر برسد. البته صحت و سقم موضوع روشن نیست ولیکن با توجه به واماندگی ارتش اسد و اختلافات بوجود آمده در رهبری حزب الله و مخالفت با دخالت و اعزام نیرو به سوریه و یمن هیچ بعید نیست که قاسم رمبو دست به انتخاب آخر خود زده باشد که آن نیز حضور مستقیم سپاه در جنگهای عراق و سوریه باشد که در آنصورت وضعیت بسیار پیچیده تر خواهد شد.
البته ممکنست این اقدام جهت بدست آوردن کارتی در مذاکرات اتمی باشد ولیکن همگان میدانند این کارت از مدتها پیش سوخته است.
رژیم صفوی در حال پاگذاشتن به آخرین دامهایی است که برایش چیده اند ولیکن به قول یکی از فرماندهان نظامی در اینجا " دیگر کسی در عراق و سوریه حاضر به کشته شدن به جای ایرانیان نیست و بهتر است خودشان بیایند تا از منافع خود دفاع کنند"
داعش در حسکه مشغول نبد است و النصره در قلمون. حشد شعبی مشغول محافظت از امامانشان هستند و پاسداران مشغول نبرد در بیجی و قاسم رمبو خبر میدهد که در چند روز آتی جهان در برابر رویدادهای آتی شگفت زده خواهد شد. تاببینیم چه شود.
م.ر گرامی
حذفاینکه حاجی بادمجان به شکلی بسیار پُرهیاهو میخواهد خودش و رژیم انگلها را مبارزین خط اوّل جبههٔ ضد داعش معرفی کند؛ در آن شکّی نیست و چه بسا قصدشان این است که با این هیاهو بخواهند در توافق هسته ای به نفع خود تأثیر بگذارند. امّا این تأثیر گذاری به یک پیروزی درخشان نیز نیاز دارد و نمیتوان با انتشار چند تصویر از حاجی بادمجان قهرمان هالیوودی ساخت. لذا همانگونه که شما گفتید باید منتظر آن خبر بزرگ باید بود که حاجی بادمجان میخواهد در سوریه بیافریند تا چشم همگان خیره شود. امّا اگر چنین رویداد بزرگ و خیره کننده اتفاق نیفتد؛ حاجی بادمجان سکّهٔ یک پول میشود.
کژدم گرامی،
پاسخحذفدیروز مصادف بود با نیمه شعبان یعنی تولد امام غایب شیعیان (البته آنان که مانند ایرانیان غیور دوازده امامی هستند). فهرست زیر از طریق ایمیل به دست من رسید و گفتم با اجازه شما آن را در اینجا با بقیه دوستان به اشتراک بگذارم. فقط پرسش من این است که با توجه به سیاههی زیر، آیا شما وجه اشتراکی میان امام زمان و ابوبکر البغدادی نمیبینید؟
(1) امام زمان همه مساجد روى زمين را ويران ميكند،
(2) امام باقر گفت: وقتى قائم قيام ميكند،هيچ مسجدى را كه در روى زمين شرف وعزتى داشته باشد رها ننموده وويران ميكند (الارشاد مفيد ص 365 )
(3) حضرت مهدی علیه السلام، شکم زنان آبستن را میشکافد. ( بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۸۹ )
(4) امام زمان هر کس به بیست سالگی رسیده باشد و احکام دین را درست یاد نگرفته باشد میکشد. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۸۲ )
(5) امام زمان توبه نمی پذیرد. ((بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۳)
( 6 ) مهدی شش هزار نفر را از قریش و غلامان آنان را دست بسته گردن میزند. ( بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۴۹ )
(7 ) حضرت مهدی هفتاد قبیله عرب را قتل عام میکند. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۳۳ )
( 8) امام زمان همه را با زور وادار به اسلام آوردن میکند و هر کس اسلام نیاورد را گردن میزنند. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۴۰ )
( 9) حضرت ولی العصر آنقدر مردم را میکشد تا جز دین محمد باقی نماند. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۲۹۱ )
( 10) از امام کاظم نقل شده است که او در شرق و غرب عالم هر کس مسلمان نشد را میکشد. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص. ۳۴۰)
( 11) از امام صادق (ع) نقل شده است که برای قیام قائم عجله نکنید که کار او جز شمشیر و مرگ نیست و او زیر سایه شمشیر حکومت می کند!. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۴ )
(12) امام عصر، دوازده هزار لباس جنگی و سلاح جنگی را بین دوازده هزار نفر یاران خود توزیع میکند و به آنان میگوید هر کس این لباس را نداشت بکشید. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۷۷ )
(13) ایشان علیه السلام، آنقدر می کشد که مردم می گویند: مهدی از آل محمد نیست وگر نه به مردم رحم می کرد. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۴ )
(14) از امام باقر (ع) می فرمایدکه مهدی آنقدر از مردم شهری که والی ایشان را کشته اند میکشد که کشتار حرّه (کشتار لشکر یزید از مردم مدینه) در مقایسه با آن هیچ است. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۴۲)
(15) کار مهدی جز کشتن نیست و از هیچ کس توبه نمیپذیرد. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۳ )
(16) امام زمان جز با شمشیر کاری انجام نمیدهد. ( بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۸۹ )
(17) کار ایشان شمشیر است و اسارت. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۱۴ )
(18) امام زمان چون قصاب که گوسفند میکشد، مردم را میکشد. (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۷ )
( 19) امام زمان فراریان و زخمیها را نیز میکشد (بحارالانوار جلد ۵۲ ص۳۵۳ )
ناشناس گرامی
حذفمن در رابطه با امام زمان مطالعه نداشته ام ولی این مسائلی که شما ردیف کرده اید؛ مرا به یاد فرقه ای از مسیحیان به نام «شهود یهوه» می اندازد که روزهای شنبه و یکشنبه راه می افتند و درهای منازل را میزنند و مردم را به فرا رسیدن «آرماگدون» بشارت میدهند. زمانی نیز در خانهٔ ما را کوبیدند و موجودی شبیه همین چیزی که شما نوشته اید را ترسیم مینمودند. من در انتها پرسیدم که بالخره «عیسی مسیح» چند نفر را با خود به «ملکوت» خواهد برد؟ پاسخ این بود: کمتر از تعداد انگشتان دستها. من هم گفتم که پس جامعهٔ بشری باید «هیتلر» را روی تخم چشمهایش بگذارد و به او «جایزهٔ نوبل بشر دوستی» بدهد. جالب اینجاست که شیعیان معتقدند که مهدی موعود آنها به همراه عیسی مسیح ظهور خواهد کرد و احتمالاً آنهایی که از دست مهدی فرار کرده اند به دست جلّاد دیگری به نام «مسیح» خواهند افتاد.
مسیحیان ۷۰۰ سال در دوران قرون وسطی که حاکمیت دست انگلهای مسیحی بود؛ این مزخرفات را بافته اند و اکنون بیش از ۵۰۰ سال است که حاکمیت فرهنگی و در ۳۷ سال اخیر؛ حاکمیت سیاسی و نظامی ایران نیز در دست انگلهای شیعه است و همان مزخرفات مسیحیت را به اسم مهدی موعود باز تولید میکنند.
این بحارالانوار را کدوم روسپی زاده ای نوشته!! صد رحمت به روسپی زاده ها. این مادرش حتمن گیر یکی از لشکرهای داعش اون زمان افتاده بوده .که همچین موجودی خلق شده . خاک بر سر ملت تازی پرست که این تراوشات یک دیوانه زنجیری را قبول میکنند
پاسخحذفناشناس گرامی
حذف«بحار الانوار» را شخصی به نام و یا ملقّب به «علّامهٔ مجلسی» نوشته است و دایرة المعارف «احادیث تشیع» است. چند جلد آن نیز مختص ظهور مهدی موعود آدمخوار است.
لطفا اینقدر واژهی «روسپیزاده» را به کار نبرید چون به روسپیان توهین میشود. روسپیان در اکثریت قریب به اتفاق خود کسانی هستند که برای امرار معاش ناچار به تنفروشی و سرویسدادن جنسی شدهاند. آزارشان هم به کسی نمیرسد. ولی نام واقعی موجوداتی چون علامه مجلسی و مطهری و خمینی، «مسلمان واقعی» است. باید آنقدر پلیدی این موجودات را گفت و گوشزد کرد، تا شاید در یک روند طولانی تاریخی، واژهی «مسلمان» در ایران به یک توهین تبدیل شود و به هر کس بگویی «مسلمان»، عصبانی شود و بگوید «مسلمان» خودتی و جد و آبادت!
پاسخحذفکژدم گرامی باید دید آیا علی بخاطر شرم دست از یارو برداشت یا از روی وحشت. در هر دو صورت سنیها نباید این داستان را تکذیب کنند زیرا «جنگ» را برده اند. این هم شوخی امروز.
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفبه هیچ وجه نشانهٔ شرم واقعی نبوده است. علی فقط ۱۹ دختر پس انداخته بود؛ از تعداد پسرانش آمار دقیقی نداده اند. همچین هم عاشق و کشته مردهٔ فاطمه نبوده و هر جا که میتونست از مال خودش استفاده میکرد. بعضیها هستند که در خیابان وقتی فامیلهاشونو میبینن؛ روشونو اونور میکنن (مثلاً از حجالت) ولی همین خجالت احمقانه باعث بیشرمی میشه. بعضیها کار بدی میکنند و به جای عذرخواهی؛ از جامعه به خاطر شرم دروغین؛ فراری میشن. در حالی که میتونن هم خودشونو اصلاح کنن و هم از کسی که آسیب دیده عذرخواهی کنند. این شرم واقعی است. خالد ابن ولید عادات علی را میشناخت و او را شکار کرد.
با سلام و عرض ارادت فقط جهت اصلاح و رفع اشکال فرد مورد نظر عمر و عاص مشاور سیاستمدار معاویه بوده است نه خالد بن ولید خواهشمندم تصحیح بفرمایید
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفنخست اینکه سپاسگذارم از اصلاح اشتباه. دوّم اینکه گویا سلولهای مغز من اطلاعات غلط به من میدن (آلزایمر؟).
اصلاح میکنم.
سپاسگذاری مجدد.
حذفاصلاح شد. هر جایی دیدید که سلولهای مغز من فوتبال بازی میکنند؛ لطف کنید؛ اصلاح کنید.