۱۳۹۷ مرداد ۶, شنبه

پاسخ به یک پرسش (بخش نخست)

پرسش یکی از خوانندگان گرامی در بخش نظراتِ نوشتارِ پیشین:

(می خواستم بپرسم که بنظر شما راه رسیدن به ناسیونالیسم یکپارچه در ایران چیست؟
موانع ان کدامند؟ البته انرا در زمینه یک حکومت پار لمانی یا جمهوری ایرانی مطرح می کنم. نه در زمینه حکومت اسلامی اخوندی.)

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پرسش شما بسیار مهمّ است و از ۲ زاویه باید به آن نگریست:

۱- جنبهٔ عامّ مسئله که بدون وارد شدن به بحث در رابطه با اجزای آن؛ تعریفِ و تعیینِ نوعِ رابطهٔ «حکومت - ملّت» است. برخی میگویند که میتوان با استفاده از تجارب کشورهای دیگر (بویژه کشورهای پیشرفته) برای تعیین و تدوین و تعریف این رابطه در ایران استفاده نمود. نظر من (کژدم) این است که این نوع نگاه ریشه در «تنبلی ذهنی» و «حماقت» دارد. تعیین و تدوین و تعریف نوع رابطهٔ «حکومت - ملّت» در کشورهای پیشرفته به خاطر داشتنِ تاریخهای اجتماعی و سیاسی گوناگون؛ مسیرهای متنوّعی را طیّ کرده اند و اگر میبینیم که جمهوریهای گوناگون و حکومتهای سلطنتی پارلمانی تقریباً توانسته اند «توازنی مشابه» در جوامع خود ایجاد کنند؛ نباید به این نتیجه رسید که آن کشورها قوانینِ یکسانی دارند و فقط شکلِ ظاهری حکومتهایشان فرق میکند. امّا اگر به این نتیجه گیری برسیم که از راههای گوناگون میتوان به «توازن» دست یافت؛ نتیجه گیری درستی باشد.
یک مثال میزنم تا نظرم اندکی محسوستر شود:

۵=۱+۱+۳
۵=۱/۲+۱/۲+۱+۳

از راههای دیگری نیز میتوان به این توازن رسید. لذا مسئله بر سرِ «شکل» نیست؛ بلکه بر سرِ «فرایندِ تدوین و تعریف ها» است که جوامع پیشرفتهٔ کنونی را از ساختاری به ساختاری دیگر دگردیسی داده اند.
تاریخِ ۵۰۰ سالِ اخیرِ ایران شباهتهایی بسیار سطحی به تاریخِ این کشورها دارد. فرهنگِ ساخته و پرداخته و حاکم شده بر جوامع ایران در ۵۰۰ سالِ اخیر نیز چه از نظرِ محتوای فرهنگی و چه از نظرِ روندِ تبدیل شدن به فرهنگِ حاکم نیز با آن کشورها فرق دارد.
لذا هرگونه تلاش برای حقنه کردنِ فوتوکوپی از تعریفِ رابطهٔ «حکومت - ملّت» کشورهای پیشرفته در ایران کار نخواهد کرد.

۲- در ۱۱۰۰ سالِ اخیر تا آغاز دورهٔ پهلوی؛ ایران پادشاه ایرانی نداشته است. از دهه ها پیش از حکومتِ غزنویان؛ در ایران «تُرک تازی» آغاز گردید و نخستین محصول آن «غزنویان» هستند و به جز «زندها» که عدّه ای آنها را «لُر» و عدّه ای آنها را بخشی از «قاجارها» مینامند؛ همهٔ حاکمان ایران یا «تُرک» و یا «مغول» و یا «تاتار» هستند. وجه مشترک همهٔ آنها (به جز سلسلهٔ پهلوی)؛ غارت؛ راهزنی؛ کشتار و مهمّ تر از هرچیزی «اسلام گُستری» بوده است. که البتّه سلسلهٔ پهلوی نیز در «اسلام گُستری» نقش مهمّی داشت.
در طیّ این ۱۱۰۰ سال تنها دستاوردهای این پادشاهانِ مشعشع (به قولِ پان ایرانیستها که کورش بزرگ را به ناصرالدّین سُرسُره باز وصل میکنند)  یک عدد «حمّام» و «بازار» و «منارجنبان» و «۳۳ پُل» هستند. بقیّه؛ همه اش «مسجدها» و ویرانی و کشتار بوده اند و در ۵۰۰ سالِ اخیر قدرت دادن به «صنفِ انگلها» و ترویج اراجیف و خرافاتِ زاید الوصفی که مجموعهٔ آنرا «تشیّع» مینامیم؛ مهمّ ترین چیزی است که در آغازِ دورانِ «رضا شاه» برای ایران و ایرانیان به ارث رسیده بود.
در این دورهٔ زمانیِ ۱۱۰۰ ساله؛ ۲۴ سلسله و گروه بر ایران حکومت کرده اند. یعنی به شغلِ شریفِ ویرانگری و غارت مشغول بوده اند که یکی از آنها به صورتِ احمقانه ای «یَمَنی» است؛ تبدیل به قدرت منطقه ای در شمالِ ایرانِ کنونی شده بود و مدالِ طلا و جایزهٔ نوبِل  این افتخار به «گیلانیها» می رسد. «یَمَن» کنونی در قرنِ ۲۱  را ببینید تا بتوانید ذهن خود برای تصوّر «کیائیان» در ۸۰۰ سال پیش آماده کنید که چه کثافتهای متعفّنی بوده اند؟
امّا همهٔ این سلسله های «تُرک»؛ زبانِ فارسی را به عنوانِ زبانِ دیوانی برگزیدند. زیرا زبانِ فارسی  با اینکه یک زبانِ رو به موت بود؛ امّا همچنان رَمَقی داشت و بر «زبانِ تُرکی» که «مُرده به دنیا آمده بود» برتریهای زیادی داشت و همچنان دارد (البتّه منظورم مقایسه بینِ مُردگان است).

در دورهٔ «پهلوی» تلاشهای زیادی برای تبدیل نمودنِ ساکنانِ ایران به یک «ملّت» انجام گرفت. امّا شیپور را از سَرِ گشادش نواختند. ماجراهای آلمانِ هیتلری و جنگ جهانی دوّم و براه افتادنِ مبحث «نژاد آریایی» و فوتوکپی کردنِ آن توسّط موجوداتی که به نامِ «پان ایرانیست» میشناسیم و براه افتادنِ گروههای نژاد پرست مانند «سومکا» که همگی در دریایی از «دروغهای خود بافته» شنا میکردند؛ نوعی از «ناسیونالیسمِ دروغینِ شیعه محور» را عَلَم کردند و کشوری «تهران محور» ساختند.
پس از ترویجِ «ناسیونالیسمِ دروغینِ پان ایرانیستی» که هم خودش را آریایی میدانست و نمیدانست که با آن ۲۲ سلسلهٔ «تُرک» چکار باید کرد؟ همهٔ آنها را در یک «توبره» ریخته و «کوروش» را توسّط این توبره به رضا شاه وصل نمودند.
دروغ نمیتواند پایدار باشد و آنکه به خود دروغ میگوید و دروغهایش را باور میکند؛ احمقترین موجودِ روی زمین است.
از زمانِ ظهورِ مزخرفاتِ «پان ایرانیستی» بود که فارسها زمانی که میخواستند بگویند : «تُرک»؛ بدون  بکار بُردَنِ پَسوندِ «خَر»؛ نمازِ ناسیونالیسمِ دروغینشان اجابت نمیشد. 
اگر در طیّ آن ۱۱۰۰ سال تمامی این جنگها میان طوایف و اقوامِ ایرانی الاصل انجام میگرفت؛ شاید «پان ایرانیسم» میتوانست آغازی برای تولید فرهنگِ ناسیونالیستی باشد. امّا به خاطرِ نداشتنِ چنان تاریخی؛ پان ایرانیسم به دروغگویی روی آورد و به «دشمنِ ناسیونالیسمِ واقعی» تبدیل شد. اکنون نیز همان فرهنگِ خائنانهٔ «پان ایرانیستی» به عصایِ دستِ حکومتِ ننگین شیعی کنونی تبدیل شده است. رهبرِ بزرگشان (مُحسن پزشک پورِ خائن) نیز نخستین کسی بود که در دورهٔ «خیانتِ ملّی» که به فاجعهٔ ۵۷ انجامید؛ نخستین موجودِ بی شرفی بود که رگِ «آریایی - شیعی»اَش؛ باد کرد.
بنیانگذاری «پان ایرانیسم» برای حقنه کردنِ کشوری «تهران محور» بود و هر کسی که «تهران محور» نبود؛ یا «نوکرِ بیگانه» و یا «جدایی طلب» به شمار می آمد. در حالی که اکنون میبینیم که «ایدهٔ تهران محوری»؛ به ظهورِ «کشورِ تهران» که حدود ۳۰٪ جمعیت ایران را در خود دارد؛ تبدیل شده است.
سیاستِ «تهران محوری»؛ زمینهٔ مساعدی برای اتحاد جماهیر شوروی بوجود آورد تا توسّط «لنینیستهای وطنی»؛ مسئلهٔ «خلقهای تحتِ ستمِ ایران» و «شوینیسمِ فارس» را عَلَم کنند و از طرفِ دیگر «پان ایرانیستها» بگویند که «دیدید همهٔ اینها نوکر روسیه هستند؟»؛ هر چند که «تهران محوری» موجباتِ نفرتِ به حاشیه رانده شدگان از «تهران» را تشدید نمود و «روسیه» نیز توانست از این رودخانهٔ گل آلود؛ برای خود ۲ جمهوری بسازد. 
امّا بیماری اصلی؛ آمیزه ای از «تهران محوری» و «شیعه محوری» بود و همچنان هست و همهٔ جریانهای سلطنت طلب و مشروطه خواه و حاکمیّتِ کنونی شیعی؛ در اعتقاد بر این ۲ محورِ عفونی اشتراکِ «اعتقادی» دارند.

کژدم


۸۱ نظر:

  1. کژدم گرامی، درود بر شما
    به شخصه خوشحالم که بازگشتید! میدانم چقدر نسبت به ایران دوست داشتنی مان درد دارید، من خودم هم دارم! ولی با رفتن و سکوت چیزی عوض نمیشود! اگر افراد خردمند بروند، جایشان را شارلاتان ها خواهند گرفت! (همین وضعیت کنونی). اصلا هم نگویید شکست خورده ام. من بارها در این وبلاگ گفته ام که شما بذری کاشته اید که به زودی جوانه خواهد داد! بله، امثال ما که به آینده ایران فکر میکنیم در اقلیت هستند ولی مگر بنیانگزاران ایالات متحده چند نفر بودند؟
    از این تعارفات بگذریم و به این مطلب برسیم.
    در پست قبلی خوکچه گرامی نظری مطرح فرمودند در ارتباط با صنف انگلی آخوندها که به این پست هم مربوط است. بنابراین در اینجا نظر میگذارم.
    من با نظر کژدم گرامی مبنی بر از ریشه درآوردن بیرحمانه علف های هرز مخالفم. چون این بدین معنی نیست که علف هرزی دیگر نخواهد رویید. باید بپذیریم که مردم ایران بشدت از جهان بینی عقلانی و علمی دور هستند و اگر بر فرض، مملکت به دست امثال ما بیفتد ما شانسی در برابر این صنف انگلی برای مبارزه مستقیم نداریم! داستان ضحاک (اسلام) پیش روی ماست. ضحاک را نکشتند بلکه به بند کشیدند! تنها راه برخورد با این صنف انگلی به نظر من به بند کشیدن اینها و تفکراتشان است. البته در دنیای امروز که محدودکردن فیزیکی و زندانی کردن معنایی ندارد! باید سناریوهای همزمانی را طی کرد! ۱- بی اعتبار کردن هر از چندگاه این صنف (مانند انتشار اخبار تجاوز کشیشان به کودکان) ۲- آلترناتیوسازی در برابر شعائر این صنف انگلی، مثلا در برابر عقد ازدواج اسلامی، عقد ازدواج عرفی ساخته شود که مبتنی بر برابری حقوقی کامل زن و مرد باشد. بخش عمده ای از خانم ها به خصوص تحصیلکرده ها این عقد را انتخاب می کنند و به ازای هر عقدی، ۲ نفر در برابر این صنف انگلی قرار میگیرند. ۳- تقویت جهان بینی عقلانی و علمی مردم و فرهنگ سازی با اخلاق مدرن ۴- خشکاندن یا محدود کردن ریشه های اقتصادی این صنف انگلی و وابسته هایشان مانند بازاریان سنتی . در برابر فطریه و سهم امام و خمس و ... نمیدانم چه کار میشود کرد! ولی مثلا سیستم اقتصادی بازاریان که مبتنی بر دلالی و سوداگری است شدیدا باید اصلاح شود و اقتصاد تولید محور مبنا قرار گیرد ۵- ملی گرایی واقعی یعنی اتحاد اقوام ایرانی و فدرالیسم و توزیع منصفانه ثروت و امکانات و هر کاری که باعث شود اقوام ایرانی به سمت هم نزدیک شوند و هزاران کار دیگر که میشود لیست کرد و فقط باعث طولانی شدن نوشته میشود.

    و به نظرم به هیچ عنوان فعلا به ریشه ها یعنی محمد و حسین و ... نباید پرداخته شود. حتی باید گفت آنها خوب بودند و این آخوندها حرام زاده هستند. باید مبارزه را سنگر به سنگر جلو برد. وقتی سنگر اول را مهار کردیم به سراغ اصلی ها هم خواهیم رفت. به نظرم دست ما اصلا خالی نیست و با نفرتی که بخش عمده ای از مردم به خاطر منافع شان از اینها دارند خیلی کارها میشود کرد. فقط شدیدا باید از احساسات و خشم دوری کرد و به قول کژدم گرامی باید فکری تولید شود که دقیقا با ساختار جامعه ما هماهنگ باشد و کپی کاری غربی ها جواب نیست. وقتی یک به ظاهر روشنفکر ایرانی، تا به حال روستا و مردمانش را از نزدیک ندیده چطور میتواند نسخه برای مردم این مملکت بپیچد؟

    با سپاس
    بهروز

    پاسخحذف
  2. شما در توهین به تورک ها دست شوونیست های فارس رو از پشت بستید. تورکها ایران رو حفظ کردند. اگر چنگیزخان و تورک های تاتار خلفای اسلامی را نابود نمیکردند چیزی از ایران و زبان فارسی الان وجود نداشت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اوکتای گرامی
      میدانم که اگر کسی واقعیتهای تلخ را بگوید؛ پان ترکها آنرا توهین مینامند.
      حال بگذارید سخنی بگویم تا شاید خوشحال شوید:

      تورکها در صحرای «قره قوم» در حال دست یافتن به «دانش موشکی» و «علومِ فضایی» بودند. امّا «کوروشِ پدر سوختهٔ صهیونیستِ شوینیست فارس» به آنها حمله کرد و همهٔ دست آوردهای علمی و صنعتی تورکها را با خاک یکسان نمود.

      خوشتان آمد؟

      حذف
    2. اوکتای گرامی
      البتّه شم تنها نیستید و «پان ایرانیستها» نیز دلشان با سخنان من به درد می آید.
      امّا من ترجیح میدهم بگویم:

      «اگر همه چیز خوب و عالی لست و نیازی به بازگشایی زشتیها و غدّه های چرکین» نیست؛ پس چرا همهٔ ساکنین ایران؛ اینهمه در منجلاب زندگی میکنند؟ و همیشه دیروزشان از امروزشان بهتر بوده است؟
      لابد صدها جای کار لَنگ است.
      من دوست دارم بگویم که «آهای چُلاقها» ...
      شما حتّی نمیتوانید به درستی راه بروید و می لنگید ... دویدن؛ پیشکش.

      حذف
  3. سلام استاد خوب شد شما رو در کنارمون داریم من با نظر بهروز خان موافقم .میشه روش کار کرد اما جاسوسان انگلیسی و روسی همه جا پراکنده هستند و مطمئنا اونا هم برای خراب کردن ایده شما حضور دارند.البته نظر استاد چی باشه برای من هم مهمه بدونم ایده شما قابل بستر سازی و پتانسیل رشد داره یا نه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      صحبت های من صرفا باد هوا بود! چون هر ایده ای برای عملی شدن پیش نیازهایی داره که مهم ترین هاش ۱-پول و منابع مالی ۲-نیروی انسانی قابل اتکا و متحد، ۳-استراتژی ۴-علم و ابزار و تکنولوژی ۵-رابطه و نفوذ هست. پس اگر هر کاری میخواهیم بکنیم اول این موارد رو باید در سطح قابل قبولی داشته باشیم. اگر ۴۰ ساله هیچ کاری نشده به خاطر این است که اینها را ندارند که هیچ، بلکه با رسیدن به قدرت سیاسی میخواهند اینها را بدست بیارن و به اصطلاح خودمون بچاپند! اینها را داشته باشی سازمانهای اطلاعاتی و نظامی می توان درست کرد که در مقابل انگلیس و روس که شما مثال زدید بایستد! پس سوال اصلی این است که این ۵ مورد حیاتی را چطور میشود محقق کرد؟ بقیه اش قابل دسترسی است. حذف یا به حاشیه راندن صنف انگلی آخوندها فعلا آنقدرها هم مهم نیست و فعلا کالای لاکچری به حساب می آید!

      با سپاس
      بهروز

      حذف
  4. عسگرآقا

    گنده قارچ ها !؟…. تا قارچ زدایی نکنیم، ایران آزاد و رها نشود…

    گویند هرگاه در میوه جات بر اثر نیش حشرات و یا عمل آوردن زمین و یا… خراشی وارد شود، ” گنده قارچ ” وارد آن شده و درنتیجه میوه ها گندیده می شوند. جملهء «ایران سیبی است که پس از گندیدن به دامان ما سقوط می کند» را گویا نکیتا خُروچف روسی گفته است. آیا ملایان و حامیانشان همان گنده قارچ ها نیستند که ایران را به فساد و سقوط کشانیده اند؟ … اما دل قوی داریم که روحیه ی عدالت خواهی، استقامت و‌ آزاداندیشی ما مردمان ایران زمین، مانع از سقوط و فساد جامعه ایرانی در ورطه ی جهالت و‌تعصب می گردد.
    وگر ز باغ رعیت (مردم!) ملک خورد سیبی…برآورند غلامان ( گنده قارچها!) او درخت از بیخ؟ (سعدی)

    پاسخحذف
  5. متا سفانه بعضی از عزیزان انگار نمی خواهند مطلب را بگیرند. و هنوز در بحث ترک و فارس مانده اند و به این موضوعات صد من یک قاز که سالهاست در ذهن من هیچ نمودی نداشته و ندارد فکر می کنند. قربانت گردم اوکتای جان شما چرا هنوز به این مفاهیم بی مزه و بی وجود فکر می کنید؟
    بحث زندگی است. می دانی زندگی. زندگی در کنار هم. نشاط در کنار هم. غم در کنار هم. غصه در کنار هم. بحث اینه که هر چه من دارم ، تو هم باید داشته باشی. نداری ،من هم نباید داشته باشم. انچه که تاریخ بوده،گذشته. این تاریخ الان در زندگی من و تو تا ثیری ندارد.همه چیز باید رو به جلو باشد. بر نگرد. هوشیار باش. اگاه باش. و هم میهن ات را دوست بدار.این پراکندگی کار ما را خراب می کند.این پراکندگی است که دشمن ما را بر ما مسلط می کند.
    سخنان کژدم گرامی کاملا زیبا. کاملا درست و حساب شده بود.
    چرا ناراحت می شوی؟
    ما یک ملتی بوده ایم که نه ترکش و نه فارسش و نه...هیچ کاری تا کنون انجام نداده ایم.
    کژدم بدرستی اشاره کردند هر دو زبان مرده اند. 1100 سال مملکت دستکم دست ترکها بوده. حرف درستی است. خوب چکار کردند؟
    توانستند بهتر از گذشتگان عمل کنند؟
    البته شاید جوان باشی. که فکر کنم نیستی. اما احساساتی نباش.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      بعضیها فکر میکنند که من با زبانهای تُرکی و فارسی؛ پدر کُشتگی دارم که آنها را زبانهای مرده مینامم. بگذارید دیگر زبانهای مُردهٔ دنیا را نیز نام ببریم ت خیال همهٔ شان راحت شود:

      زبانهای مُردهٔ دنیا:
      زبانِ عِبری؛ زبانِ عربی؛ زبانِ چینی؛ زبانِ اسپانیایی؛ زبانِ پُرتغالی؛ زبانِ روسی؛ زبانِهای آفریقایی؛ زبانهای تُرکی و مغولی؛ زبانهای سرخپوستانِ آمریکا؛زبانِ کُردی؛ زبانِ مازندرانی و گیلانی و بلوچ و لُری؛ زبانِ اُردو؛ زبانهای هندی و زبانِ ژاپنی .....

      تنها ۳ زبانِ زنده در دنیا داریم:

      انگلیسی؛ فرانسوی؛ آلمانی.

      آخرین اثرِ زبانِ فارسی در حوزهٔ ادبیّات؛ شاهنامهٔ فردوسی است. پس از آن هرچه نوشته و یا سروده اند را بشاش توش بره.
      تکراِ مکرّر افکارِ عاریه ای «محی الدّین عربی» که صدها جلد کتاب شده اند؛ ارزشی بیش از «نشخوار» ندارند.

      حذف
  6. کژدم عزیز شما همیشه از ضرورت تشکیل سازمانی مثل مجاهدین صحبت میکنید ولی هرگز درباره نحوه تشکیل و نیروگیری این سازمان از نفرات داخل ایران حرفی نزدید
    آیا راه حل و پیشنهادی برای تشکیل هسته اولیه چنین سازمانی دارید که چارچوب اولیه آن را تشکیل دهد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من هرگز سخنی در رابطه با تشکیلِ سازمانی مانند سازمانِ مجاهدین نگفته و چنین پیشنهادی نکرده ام. بلکه گفته ام که به جای فحش دادن به این سازمان؛ با آن رقابت کنید.
      اگر قرار باشد که بگویم چنین سازمانی تشکیل دهید؛ باید احمق باشم. زیرا چنین سازمانی وجود دارد و ساختنِ «سازمانِ فوتوکپی» احمقانه است و کمترین هزینه اش پراکنده کاری است.
      مشکلی که بسیاری از مبارزان دارند این است که به خاطر نداشتنِ اندیشهٔ سیاسی هوادارِ افراد و گروهها و جریاناتی شده و وقت خود را تلف کرده اند و حالا میخواهند سازمان و تشکیلات درست کنند.
      سازمانِ مجاهدین محصول ۵۰ سال تلاش است و مانند شورای ملّی ایرانیان؛ «پدیده ای پا بر هوا» نیست که رهبرش بگوید: «من سیاستمدارانِ مؤثر زیادی در جیب دارم» و اگر با «صلح و صفا» مبارزه نکنید این «قاقالی» را از جیبم بیرون نخواهم آورد.
      یا بیاید و بگوید: «بله ... همین اکنون کارشناسانِ نفتی شورای ملّی ایرانیان در حال برنامه ریزی هستند» (این مزخرفات را در همین ۲ تا ۳ سال اخیر استفراغ فرموده اند).

      سازمانِ مجاهدین خلق یک سازمانِ «قلعهٔ الموتی» است. هر زمان شما توانستید به جای «شیعیان مجاهدینی» ؛ «ناسیونالیستهای ۲ آتشه» پیدا کنید؛ میتوانید سازمانی موازی تشکیل دهید.

      حذف
    2. اکنون سیاست آمریکا این است که یک و یا چند جریانِ سَرِ هم بندی شده را به طور موقّتی به عنوان «اپوزیسیون» معرّفی کند. زیرا میدانند که اپوزیسیونی وجود ندارد و تنها جریانی که در ۴۰ سالِ اخیر واقعاً «پیگیر» بوده است همین سازمانِ مجاهدین بوده است.
      اگر داستانِ «فتح اورشلیم» توسّط «صلاح الدّین ایوبی» را خوانده باشید؛ که با محاصرهٔ شهر آغاز و با پرتابِ نانهای کَپّک زده به محاصره شدگان پایان یافت؛ این استراتژی در شرایط کنونی از طرف آمریکا در رابطه با رژیم شیعی حاکم اعمال خواهد شد و با پرتابِ نانهای کَپک زده (اپوزیسیون سَرِ هم بندی شده) پایان خواهد یافت.

      حذف
    3. یکی از تئوریسینهای جمهوری اسلامی چند سال پیش تعریف کرد که به گروهی از مثلا محققینشون گفتن که جریان فروپاشی اتحادیه جماهیر شورویی رو مورد بررسی قرار بدهند و با شبیه سازی و مهندسی معکوس تمامی باگها و خلاهای امنیتی که جمهوری اسلامی را شناسایی و از وقوع چنین حادثه ای برای اخوندها جلوگیری کنند...یکی از موفقیتهای جمهوری اسلامی بدیل سازی و در نطفه خفه کردن هر جریان یا رقیب قدرتمندی بوده...و تواست خیلی ثابت قدم و پرقدرت جلوبره...فکر کنم استراتژی که امریکا در پیش گرفته از رو ناچاری بوده و بهتر از هیچیه

      حذف
    4. با نظر شما در رابطه با استراتژی آمریکا موافقم که بهتر از هیچیه. امّا مهندسی معکوس شکست اتحاد شوروی در کار نبوده است. این رژیم از همان نخست از طرف اقمار شوروی و سپس به طور مستقیم از طرفِ کرملین خدماتِ مستشاری دریافت میکرد و همین امروز نیز همینگونه است. در جریان انتخابِ ترامپ نیز دیدیم که مشورتهای مستقیم روسیه «انگل فرزانه» و لاریجانیها را به نشان دادنِ رویِ خوش به ترامپ کشانید. فکر نمیکنم که سندی روشنتر از این دیده شده باشد که هرچه کاخِ کرملین می رینَد؛ انگل فرزانه قرقره میکند.
      مهندسی معکوسی در کار نبوده است و این ادّعاها شبیه همان ادّعاهای «موشکهای نقطه زن» است.

      حذف
  7. بگذارید چند پرسش صریح داشته باشم:
    ۱- آیا تا به حال دیده اید که سازمانِ مجاهدین خلق؛ حتّی یک بیانیهٔ نیم بند بر علیه استاد فرود فولادوند داده باشد؟
    امّا همین ناسیونالیستهای قلّابی کار و بارشان را ول کرده بودندند و بیشتر از رژیم کثیفِ شیعی بر استاد می تاختند.
    ۲- آیا تا به حال دیده اید که سازمانِ مجاهدین بر علیه سلطنت طلبان و سیّد رضا دیبا حرفی زده باشند؟
    امّا سلطنت طلبان ۱۷ رکعت نمازشان فحّاشی به سازمان مجاهدین بوده و هست.
    ۳-آیا تا به حال دیده اید که سازمانِ مجاهدین به یکی از جریانهای اپوزیسیون توهین وکرده و بر علیه آنها افشاگری براه انداخته باشد؟

    این سیاست سازمان مجاهدین خلق؛ مقطعی نبوده است و ۴۰ سال است که در این سیاست (عدم فحّاشی و تهمت زدن به سایر نیروهای اپوزیسیون) پشتکار نشان داده است.
    کدامیک از این عربده کشهای قلّابی (به اصطلاح اپوزیسیون) را سراغ دارید که بیش از آنکه با رژیم مبارزه کنند؛ با مجاهدین خلق مبارزه نکرده باشند؟

    این نشانه ها گویای این هستند که این سازمان پروتوکولهای مبارزه را رعایت میکند و در دامِ موج سازیهای وزارت اطلاعات نمی افتد.
    شاید بگویید که تو (کژدم) خودت به همه فحش میدهی... بله درست است. ولی من نه سازمان هستم و نه ادّعای رهبری دارم. من خودم را در حدّ یک «چشمِ بینا» میدانم و نه بیشتر.
    اگر فردا ببینم که سیّد رضا دیبا؛ تصمیم گرفته است که از «شارلاتان بازی» دست بکشد؛ مطمئن باشید که به محضِ دیدنِ نشانه ها؛ از او نیز دفاع خواهم کرد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من (کژدم) گاهی فکر میکنم که درهای بستهٔ سازمانِ مجاهدین؛ بیش از آنکه نشانهٔ «فرقه ای بودن» این سازمان باشد؛ بیشتر به خاطرِ جوّ «نفوذ - سوء قصد - جمع آوری اطّلاعات» از طرف رژیم شیعی است که به صورتِ یک پروتوکُل مبارزاتی در سازمان مجاهدین در آمده است.
      رژیمِ شیعی چندین بار به صورتِ بسیار ساده عناصر نفوذی به میان سلطنت طلبان و سایر گروههای بشکن و بالا بنداز فرستاده است و موفّق هم بوده است.
      امّا در رابطه با سازمانِ مجاهدین؛ می بایست کارهای بسیار حرفه ای تری برای نفوذ انجام میداد.
      من (کژدم) به هیچ وجه فکر نمیکنم که سازمان مجاهدینِ خلق بخواهد «کوبا» و «کرهٔ شمالی» دیگری در ایران راه بیندازد. کمترین دلیل نیز این است که احمق نیستند و نتیجهٔ اندیشه های «مارکسیتی - لنینیستی» را دیده اند. مجاهدین خلق میدانند که «سوسیالیسم و کمونیسم» مُرده اند.

      حذف
    2. اکنون ۴۰ سال است که سلطنت طلبان و رژیمِ کثیفِ انگلهای صفوی مسلک؛ دست در دست یکدیگر بر علیه مجاهدین خلق تبلیغ و سمواشی کرده اند؛ تا حدّی که این سازمان در میانِ مخالفانِ رژیم به صورتِ «موجودی نجس» در آمده است و کسی جرأت نمیکند دربارهٔ آنها حرفی بزند مگر آنکه به آنها فحّاشی کُند.
      بسیاری از شماها بچهّ های مجاهدین خلق و آرمانِ مستضعفین و فرقان را از نزدیک ندیده اید و با آنها زندگی نکرده اید. امّا من (کژدم) دیده ام و زندگی کرده ام.
      به عقایدِ آنزمانی شان کاری ندارم. امّا پاک ترین و دلسوزترین فرزندانِ ایران بودند. به فکر «کربلا کربلا ما داریم می آییم» نبودند. به فکرِ ویرانی ایران نبودند.
      امّا کارها گره خورد؛ تصمیمهای نادرست زیادی گرفتند. نمونهٔ آخرش نیز عملیّات فروغ جاویدان بود که بسیاری از نیروهایشان را به خاطرِ برآوردِ اشتباه از دست دادند. امّا نشان دادند که برای سرنگونی رژیم انگلهای صفوی؛ اراده ای محکم دارند.
      آیا نباید این حرفها را گفت؟ آیا گناهِ کبیره است؟
      آیا تا به حال فقط یک نمونه ناسیونالیست «چه تُرک و چه فارس» سراغ دارید که مانند بچّه های مجاهدین «انگل مدنی» و دهها انگل دیگر را سر به نیست کنند؟ فقط یک نمونه نشان دهید.
      شاید برای فرار به جلو «داعشیها» و «حماس» را مثال بزنید. امّا نه مجاهدین داعشی بودند و نه آرمانِ مستضعفینی ها و فُرقانی ها.
      آیا شکست خوردند؟ بله همگی شکست خوردند.
      دلیلِ شکستشان چه بود؟
      دلیل شکستشان همان فرهنگی بود که فاجعهٔ ۵۷ را ببار آورد. فرهنگِ منحطّی که عکس خمینی را در ماه دید. در آن دوره هیچ سازمانی نمیتوانست در برابر آن فرهنگِ منحطِّ فراگیر و گسترده؛ برنده شود. لذا اگر برنده نشوی؛ حتماً بازنده خواهی بود.
      حتّی سازمانِ فدائیان نیز متلاشی شدنِ خود را نتیجهٔ ۳۰ خُردادِ سال ۶۰ میداند و فرافکنی میکُند. در حالی که سازمانِ فدائیان با اینکه مارکسیست بودند و شیعه نبودند؛ از سال ۵۸ به «کیر لیسی خمینی» روی آورده بودند. همه میدانند و خودشان نیز میدانند.
      امّا مجاهدین خلق و آرمانِ مستضعفین و فرقان؛ هم مسلمان بودند و هم کمر به سرنگونی رجّاله های صفوی مسلک بسته بودند.

      این یک نکتهٔ بسیار مهم است.

      حذف
  8. کزدم جان واحد پولی ریال تبدیل به دستمال توالت شده و این بزرگترین امتیاز برای یک گروه اپوزسیون واقعی می تونه باشه ....چون دیگر رژیم وجهه گسترده خودش رو بین گروه متوسط شهری وابسته و حتی صنف چماقدارنش از دست میده و می تونه نقاط قوتش تبدیل به ضعف و پاشنه اشیلش بشه

    پاسخحذف
  9. بگذارید تصویر دیگری را نشان دهم:

    ۱-اوباشان رژیم که گاهی دیپلمات و گاهی نظامی نامیده میشوند؛ برای کوچکترین مسائل به قبیهٔ کرملین مراجعه میکنند تا دستوراتشان را بگیرند. امّا خودشان را خائن و نوکرانِ کرملین و «وطن فروش» نمینامند.
    امّا اگر یک شخص و یا سازمانِ سیاسی مخالف چنین کاری انجام دهد؛ خائن نامیده میشود.
    با اینکه وطن در دست آنهاست و اگر قرار باشد کسی وطن را بفروشد؛ باید آنرا در دست داشته باشد.

    ۲- سازمانِ مجاهدین خلق هر ساله مراسمی برگزار میکند که عدّه ای از مقاماتِ عالیرتبهٔ حاشیه ای را به این مراسم دعوت میکنند.

    ۳- رضا پهلوی نیز وقتی با چنین اشخاصی دیدار می کُند؛ با درست کردنِ ویدیو کلیپ و یا مصاحبه؛ میخواهد این مسئله را به رُخ بکشد.

    بقیّهٔ اشخاص و گروههایی که اندک اسم و رسمی دارند نیز دوست دارند چنین میوه ای در دست داشته باشند.

    نتیجه اینکه:
    همهٔ سازمانها و احزاب و مدّعیانِ از حکومت گرفته تا اپوزیسیون؛ با صدای بیصدا میگویند:
    «ایران کشوری تحت نفوذ است و در آینده نیز تحت نفوذ خواهد ماند». امّا در شعارها؛ باد به غبغب انداخته و این مسئلهٔ آشکار را کتمان میکنند.

    حال پرسش من مانند همان پُرسشی است که دونالد ترامپ در دورهٔ انتخابات از سیاهپوستان پرسید:

    «مگر چه دارید که میترسید از دست بدهید؟ نترسید؛ به من رأی بدهید و من زندگی شما را بهتر خواهم کرد».
    منظورم این نیست که به من (کژدم) رأی بدهید. بلکه منظورم این است که با خودتان رو راست باشید و حرکت کنید. نترسید.
    زیرا پس از سرنگونی رژیم؛ یک دورهٔ بحرانی خواهید داشت که حاکمیتی پایا در کار نیست که برخی به اشتباه آنرا «دورانِ دموکراتیک» میخوانند. مانند سبزهای مذهبی که سالهای ۵۷ تا ۶۰ را دورانِ دموکراتیک (دورانِ امام) میخوانند. در حالیکه آن دوره؛ چیزی به نام دموکراسی وجود نداشت و تنها عاملِ حاکم «خلأ قدرت» بود.
    پس از سرنگونی رژیم نیز چنین دورانی وجود خواهد داشت و در آن بازهٔ زمانی است که باید ۲ مسئله حلّ شوند:
    ۱- زدودنِ علفهای هرز.
    ۲- تلاش برای درکِ درست از پیشنهادهایی که برای قانونَ اساسی ارائه خواهند شد و پافشاری بر اعمال نظر در روندِ تدوین قانونِ اساسی.
    این بازهٔ زمانی طلایی ترین فرصت مردم ایران خواهد بود.

    پاسخحذف
  10. ملاقاتِ ۱۴ معصوم به زودی ....

    https://goo.gl/Swg6eo

    اگر تا ژوئن ۲۰۱۹ صبر کنید؛ شاید به ملاقاتِ امام زمان و ۳۱۳ تن همراهانش نیز مشرّف شوید.

    پاسخحذف
  11. به نظر میرسد آلمانها از اینکه ریاست جمهوری دونالد ترامپ فقط یک دوره خواهد بود و در انتخابات بعدی ریاست جمهوری شخص دیگری جانشین او خواهد شد؛ نا امید شده اند.

    https://goo.gl/xcDDHn

    پاسخحذف
  12. گویا وقتی نام سازمانِ مجاهدینِ خلق به میان می آید همه «تو میزنند» و خفگان میگیرند. گویی که مجاهدین خلق مثلِ بهایی ها از کرهٔ مرّیخ نازل شده اند.
    آیا فکر میکنید با «انکار» کردن؛ همه چیز درست میشود؟

    یک داستانِ واقعی:

    روزی روزگاری؛ پسر ۶ ساله ای بود که نامش را اسفندیار گذاشته بودند.
    البتّه میدانم که اسفندیارِ «رویین تن» را میشناسید. مردی نفوذ ناپذیر؛ با «دو چشمِ نفوذ پذیر» .... در مجموع یعنی «نفوذ پذیر».
    این پسرِ ۶ ساله از «پاسبان» میترسید و هر وقت پاسبانی را از دور میدید؛ چشمهای اسفندیارش را می بست ... تا «رویین تن» بِمانَد.
    روزی مادرش از او پرسیده بود:

    - چرا وقتی پاسبان میبینی؛ چشمهایت را میبندی؟

    اسفندیارِ مغموم گفته بود:

    - وقتی چشمهایم را میبندم؛ هوا تاریک میشود. چشمهایم را میبندم تا «پاسبان» نتواند مرا در تاریکی ببیند.

    ای «اسفندیارانِ مغموم» .... آیا به «احمدِ شامبولی» ایمان دارید؟ و به همین خاطر فکر میکنید که:
    «همان بِه که چشم فرو پوشیده باشید»؟

    Come on Heroes

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تا به حال دانشمندی را دیده اید که بسیاری از عناصر و پدیده ها را ببیند؛ امّا به خاطرِ «مزاجِ شخصی» بگوید:

      - اینو وِل کُن .... اون یکی رو هم وِلِش کُن....

      آیا چنین شخصی به «بافتنی» بر اساسِ «امیالِ شخصی» علاقه مند است؟
      حتماً همین گونه است.
      چنین شخصی؛ هرچه که باشد؛ دانشمند نیست.

      دنیای سیاست؛ دُنیای «دانش» و «هنر» است ... و نَه دنیای خیالبافیهای فلسفی ... و یا خواستنِ «آب نباتِ چوبی» از «مامان جون».

      حذف
    2. کژدم گرامی
      صحبت های شما در مورد سازمان مجاهدین خلق که تنها سازمانی هستند که تشکیلات دارند و بسیار حساب شده عمل میکنند کاملا درست است و دلیل اینکه این رژیم کثیف فقط از اینها خیلی می ترسد هم همین است و اینکه اینها بسیار انسانهای پاک و صادق و دلسوز ایران هستند هم درست است، منتها بحث این است که این سازمان جذابیت ظاهری برای نسل جوان امروزی ایران نداره! بخش عمده نسل جوان امروز ایران، کاملا بدون ایدئولوژی و حتی بدون جهان بینی و دچار بحران هویت است و در پی زندگی لحظه ای و لذت های آنی و ... و قبلا هم شما اشاره کردید که اوج تفکراتشان ازدواج سفید است! (تقلید احمقانه از غرب در کشوری که دختر و پسر دست همدیگر را بگیرند جرم است!) این نسل آرمانگرا نیست و به همین دلیل هزینه هم نمی پردازد! حالا از این طرف سازمان مجاهدین خلق را داریم که ایدئولوژیک است و آرمانگراست و کلی هزینه داده و ... ! معلوم است که مستقل از تبلیغات رژیم و بقیه گروه ها برای نسل جوان جذاب نیست! مخصوصا که ایدئولوژی شان ترکیبی از اسلام سیاسی و مارکسیسم است که هر کدام به تنهایی ظرفیت ویرانی و تباهی بسیار دارد! بنابراین سازمان مجاهدین خلق باید یک قدم بسیار بزرگ برای تطبیق خود با شرایط امروز ایران بردارد! من نمیدانم این قدم چیست؟ آیا باید اساسنامه خود را تغییر دهند؟ آیا باید ترکیب سازمانی خود را عوض کنند؟ آیا باید خانم رجوی روسری خود را بردارد؟ یا ... فقط میدانم که این سازمان مانند رژیم کثیف اسلامی اسیر گذشته اش و شعارهایی که در گذشته داده، شده و میترسد اگر تغییری (به خصوص تغییر ظاهری که خوشایند نسل جوان در پی لذت است) ایجاد کند نیروهایش استحاله شوند! در صورتی که دنیای سیاست شرط اولش تطبیق با زمان است و سازمان مجاهدین خلق دارد زمان را از دست میدهد...

      با سپاس
      بهروز

      حذف
    3. در ضمن یکی دیگر از مشکلات، جو بی اعتمادی بالایی است که در ایران بین مردم و بین گروه ها وجود دارد! میترسند سال ۵۷ تکرار شود که همه با هم کمک کردند و خمینی ملعون را آوردند و خمینی تا جای خود را محکم کرد گفت خدعه کردم و استبداد ایجاد شد! همه به هم بدبین هستند که مثلا بیاییم به مجاهدین خلق کمک کنیم و رژیم را ساقط کنیم! چه تضمینی وجود دارد که این بار مجاهدین استبداد درست نکنند؟! این به نظرم مهم ترین مساله ای است که نمی گزارد نیروها با هم جمع شوند و البته اطلاعات رژیم هم بسیار بر روی این مساله هزینه می کند!

      با سپاس
      بهروز

      حذف
    4. بهروز گرامی
      اگر چنین است؛ راههایی پیدا کنید تا آن اعتماد باز گردد.
      راه بسیار ساده است:
      ۱- به مردم دروغ نگویید.
      ۲- به خودتان دروغ نگویید.
      ۳- سازمانِ مجاهدینِ خلق؛ فقط یکی از جریانهای سیاسی است. مگر قرار است که تبلیغ کنیم که مردم به زیرِ چترِ مجاهدینِ خلق در آیند؟
      آیا به زیرِ چترِ «سیّد رضا دیبا» در آمدن؛ به خاطرِ اینکه موجودی بسیار ضعیف الّنفس تر از پدرِ تاجدارش است و میتوان او را به سرپرستی «مستراحِ مرقدِ مطهّر امام خمینی» گماشت.... آینده ای طلایی را تضمین میکُنَد؟

      تمامی تلاش من این است که بگویم:
      یک هنرمندِ سیاسی؛ هیچ دستی را پَس نمیزند. حتّی اگر دستِ شارلاتانی مانندِ سیّد رضا دیبا باشد.
      به نوشتارهای ۵ تا ۷ سالِ پیش کژدم نگاهی بیندازید.
      مگر من (کژدم) بارها از تشکیلِ «اتّحادیهٔ میهنی» سخن نگفته ام؟
      آیا میتوان «اتّحادیهٔ میهنی» سراغ داشت که در آن؛ فقط مجاهدین خلق مطرح باشند؟
      نظریهٔ تشکیل «اتّحادیهٔ میهنی»؛ تنها و تنها به منظورِ شرکتِ حدّ اکثری مردم برای سرنگونی رژیمِ شیعی و تضمینِ آینده ای که توسّط اعضای همین اتّحادیهٔ میهنی؛ تدوین و تعریف خواهد شد؛ بوده است.
      تشکیلِ «اتّحادیهٔ میهنی» فقط آغازِ کار است.
      تشکیلِ «اتّحادیهٔ میهنی» برای جمع آوری حدّ اکثری نیروهای مبارز است. تشکیلِ چنین اتّحادیه ای میتواند آن «زیبا رویِ گمگشته» (ظهور به عنوانِ یک ملّت) را «باز آفرینی» کُنَد.
      زمانی که مردُم در زیرَ چترِ چنین اتّحادیه ای گِرد آمدند؛ رابطهٔ «انتزاعی» میان مردم که توسط «پروپاگانداهای گروهی» شکل گرفته اند؛ فرو میپاشند و رابطه ای واقعی بر اساسِ «منافعِ ملّی» شکل میگیرد و یا حدّ اقلّ اینکه به دَرک و فَهمِ بهتری از مفهومِ «منافع ملّی» و بوجود آمدنِ حسّ «یک ملّت بودن» می انجامد.
      امّا گیرم که همهٔ ایرانیان «گاو» هستند و سازمانِ مجاهدینِ خلق؛ به حکومت میرسد و «استبداد» برقرار می کُند (فرضِ محال).
      پرسشِ بعدی من این خواهد بود که آیا یک استبدادِ غارتگر را که تمامی دار و ندارِ ایران را در آمریکای لاتین و آفریقا و خاورمیانه به تاراج میگذارند را ترجیح میدهید؟ یا استبدادی که ثروتهای ملّی را هزینهٔ درونِ میهن میکند؟
      اینرا میدانید که بسیاری از مردم اکنون فرهنگِ پذیرشِ «رضا شاه» را احساس میکنند.
      پرسش این است که چرا «محمّد رضا شاه» همچنان غریب است؟ دلیلش فقط یک چیز است: «محمّد رضا شاه»؛ لیاقتِ رهبری نداشت. امّا رضا شاه .... داشت. بسیار هم بیشتر داشت.

      ۱- آیا رضا شاه لیبرال دموکراتِ حقوقِ بشریِ جورج سوروسی بود؟ اگر نبود؛ چرا نبود؟
      ۲- آیا رضا شاه سینه زنی و زنجیر زنی نمی کرد؟ اگر می کَرد؛ چرا می کَرد؟

      در بخش دوّم این نوشتار به بسیاری از این مسائل خواهم پرداخت.

      حذف
    5. کژدم گرامی
      اینکه شما میفرمایید به خود و به مردم دروغ نگویید کاملا درست است و بخش عمده ای از مردم امروز ایران به شدت تشنه راستی و درستی و شفافیت هستند. اینکه چطور میشود این ظرفی که بر زمین افتاده و شکسته را جمع کرد و به هم چسباند تا شاید مثل روز اولش شود نیاز به فکر و مطالعه دارد!
      در مورد تضمین و استبداد مجدد، سازمان مجاهدین صرفا یک مثال بود، چون بحث حول این سازمان بود. این به این معنی نیست که پهلوی ها، فرقی دارند! یا اینهایی که ری استارت بازی در میاورند تافته جدابافته هستند و بقیه گروه ها! هیچ کدام از اینها در واقعیت آزمون خود را پس نداده اند و صرفا یک سری حرف زده اند که قابل اتکا نیست. مانند خمینی ملعون که حرف های قشنگ میزد! استبداد هم در بستری شکل میگیرد که مردم نسبت به حکومت کم کم عقب نشینی کنند و اگر به استبداد خمینی ملعون هم نگاه کنیم کم کم مردم را به عقب راندند! بنابراین مستقل از هر سازمان و گروه سیاسی که در آینده ایران به قدرت میرسد، ما مردم و نیروهای سیاسی باید با چشمانی باز مواظب باشیم که استبداد شکل نگیرد.
      این جمله که فرمودید یک هنرمند سیاسی هیچ دستی را پس نمیزند را به نظر من باید با طلا نوشت! و کاملا منطبق بر عملگرایی و پراگماتیسم است. واقعا لذت بردم.
      پیشنهاد اتحادیه میهنی بسیار عالی است ولی خوب مقدمات و پیش نیازهایی میخواهد که بالاتر اشاره شد. چیزی که ما در ایران امروز نیاز داریم نیروهایی است که واقعا هدفشان خدمت به مردم و ایران باشد! شبکه های سیاسی را باز میکنی همه میگویند اینها فاسد و دزد و جنایتکار و چپاولگر هستند و ما بیاییم و خدمت کنیم! اگر هدف خدمت است، خوب تشریف بیاورید و همین الان خدمت کنید! اینقدر کار روی زمین مانده که قابل تصور نیست! ولی میبینی به جز معدودی همه شان تشنه قدرت و پست و مقام و پول هستند و این مسایل مردم را سرخورده و ناامید می کند! بنابراین اولین قدم چنین اتحادیه ای باید این باشد که به مردم به صورت عملی نشان دهد که هدفش حتی از کسب قدرت سیاسی خدمت به مردم و ایران است نه کسب پست و مقام و پول و تشنه قدرت نیست. من خودم کار مهندسی میکنم و با اینکه از این رژیم منحوس عمیقا نفرت دارم ولی فقط به خاطر خدمت به این مردم، مانده ام و با سختی فراوان ادامه میدهم، چون ریشه های من در این خاک است و خیلی های دیگر نیز مانند من هستند. البته منتی هم نیست و صرفا انجام وظیفه است.
      کژدم گرامی این صحبت که استبدادی که پول مردم را صرف کشورهای دیگر می کند بهتر است یا استبدادی که داخل کشور هزینه می کند؟! از شما بعید بود! من کاملا موافقم که دومی از برخی جنبه ها بهتر است یا بهتر است بگویم اولی آنقدر فاجعه بار است که دومی بهتر به نظر میاید! ولی در کل اصلا خوب نیست! چون ما را از این چرخه باطل خارج نمی کند! این دقیقا همان تجربه سال ۵۷ است! همه میگفتند فقط پهلوی برود! ولی دیدیم که بدتر شد! بنابراین به نظر من از روی بغض و خشم نباید فکر کرد و براندازی این رژیم کثیف اسلامی هدف نیست! حداقل برای من نیست! هدف باید برقراری آزادی و حاکمیت قانون باشد که ما را به یک سیستم پایدار برساند که مجبور نباشیم هر ۴۰ تا ۵۰ سال براندازی کنیم!

      دو سوال آخر شما را هم پس از خواندن نوشتار بعدی و دانستن نظرات شما پاسخ خواهم داد.

      با سپاس
      بهروز

      حذف
  13. خدایی من با اون لچک به سر کردن مریم قجری هر کاری می کنم نمی تونم کنار بیام اخه بعد جهل سال حتی لباس پوشیدنشونو رو تغییر ندادن...!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      قرار نیست که با سازمانِ مجاهدین کنار بیایی. مگر بیش از ۶۰٪ زنانِ ایران؛ «ضدّ زن تر» از «مردان» نیستند؟ مگر این تعداد از زنان «زینب صیغه ای» را «اُسوهٔ خود» نمیدانند؟
      پرسش این است که آیا به تنهایی میخواهید کاری بکنید؟ ... آیا چنین قدرتمند هستید؟
      «رو راست بودن با خود» نخستین گامِ واقعی برای حرکت است.
      اینهمه داستانِ «حسن کچل» در رابطه با ویرانی فیزیکی و فرهنگی ایران در ۱۲۵۰ سال اخیر نوشته شده اند.
      آیا اینهمه نوشته ها حتّی صدایی به اندازهٔ یک «زنگوله» که به گردنِ «بُزها» میبندند؛ در ذهنِ شما ایجاد نمیکند؟ و شما را به «بیدار شدن» از خوابهای سنگین ۱۴۰۰ سالهٔ «کُرنش در برابر مسلمانانِ تازی» و سپس «جنگهای داخلی ایرانیان که نه برای ایران؛ بلکه برای «خلیفهٔ بغداد» می جنگیدند و سپس ۱۱۰۰ سال «تُرک تازی» دعوت نمی کُنَد؟
      آیا همچنان باید بر شیپور و کرنای «آق قویونلو» و «قره قویونلو» دمید؟ تا بَرَندگانِ واقعیَش «صنف انگلی صفوی مسلک» و «روسها» باشند؟

      حذف
    2. ای شلوغ
      راستش را بگو .... آیا تو یک احمقی؟
      مرا متقاعد کُن که احمق نیستی.
      مگر آنکه با شنیدنِ نامِ مجاهدینِ خلق؛ «آخوند دانِت» به درد آمده است؟ .... ای شلوغ.

      حذف
    3. کژدم جان ازت خواهش می کنم عصبی نشو. دوستان منظوری ندارند. سیوال دارند. با خونسردی همانطور که داری خوب پیش می روی پاسخ بده. من هم نظر خودم را خواهم گذاشت. دارم کامنت ها و مخصوصا کامنت های خودت رو می خونم. از دور ماچ. ماچ کژدمی.

      حذف
    4. ناشناس گرامی
      «خاوران» برای بسیاری یک ابزارِ تبلیغاتی است.
      «خاوران» امروزه فقط یک تکّه زمین است.
      مَثلی تُرکی میگوید: «یِرین اووزی سویوق اولار» (روی زمین سَرد است).
      خاک نشانهٔ مرگ و به زیرِ خاک رفتن و آغازِ «به فراموشی سپرده شدن» است. به همین دلیل «روی خاک سرد است». زیرا چند کیلومتر آنطرف تر؛ زندگی در جریان است.
      امّا «خاوران» فقط یک گورستان معمولی نیست.
      «خاورانیها» نقطهٔ آخرِ «آوشویتس شیعیان صفوی» هستند.
      سالهای ۶۰ و ۶۱ در ایران زندان نداشتیم.
      «آوشویتز» داشتیم.
      همین پُفیوزی که با چنین زبانی به «خاوران» نگاه میکُند؛ یا «اطّلاعاتی» است و یا اینکه با «لَپ تاپالهٔ اهدایی مامان جون» در حال سبک سنگین کردنِ «کلمات و جملاتِ بی جان» در اینترنت است.
      برای او موسوی تبریزی؛ صانعی؛ خویینی؛ قدّوسی؛ خلخالی و دهها بی شَرَفِ دیگر فقط «نامها» هستند.
      برای من (کژدم).... هرگز.
      آن پیراهن رو شلوارهایی که بعدها «اصلاح طلب» شدند و پیراهنشان را با «استغفار» به زیرِ شلوارشان گذاشتند؛ کشتارگرانِ سالهای ۶۰ و ۶۱ و ۶۷ هستند.
      شاید شما آنها را «پشیمان شدگان» و «دِگر شدگان» بنامید. امّا من بوی «تعفّن» آنها را «حسّ» میکنم.
      زمانی که میگویم: «بچّه های فرقان» و یا «بچّه های آرمانِ مستضعفین» .... میدانم که چه میگویم و میدانم که نامِ آنها را پیش از اینکه به صورتِ کلمات به سوی شما پرتاب کنم؛ دهه و صدها بار زیر دندانهایم جویده و مزمزه کرده ام و به جُز «پاکی» چیزی نیافته ام.
      من (کژدم) میخواهم بفهمید و بدانید که کژدم؛ بر اساسِ «خطّ کشهای مصنوعی ایدئولوژیک» قضاوت نمیکند.
      من (کژدم) ستایشگرِ پاکی هستم.

      یک داستانِ واقعی

      ۸ نفر به کردستان آمده اند تا به اروپا بروند.
      ۵ نفرِ آنها «مجاهد» هستند و به سرعت از طرفِ پیشمرگانِ حزب دموکراتِ کُردستان؛ از مرز گذشتند. (امیدوارم مریم رجوی این حرف را بشنود).
      آن ۳ نفرِ دیگر «توده ای» بودند. پیشمرگانِ حزب دموکراتِ کردستان؛ نه بر اساسِ دستورِ سازمانی و یا حزبی؛ بلکه به خاطرِ نفرت از «کنگرهٔ چهارمی ها» (توده ایهای درون حزب دموکرات کردستان ایران). میخواستند آن ۳ توده ای را بکشند.
      زمانی که تلاشهایم برای آزادی آن ۳ نفر به جایی نرسید؛ به تنهایی به نزدیکترین دفترِ سیاسی حزب در نزدیکیهای «کِیلَه شین» مراجعه کردم و برای گذراندنِ آن ۳ نفر «توده ای»؛ دستورِ مکتوب گرفتم (۳ روز طول کشید و بیشترِ راه را پیاده رفتم و بخشی را با تراکتور).
      زمانی که من اینکار را کردم؛ میفهمیدم و عمیقاً حسّ میکردم که نفرتِ من از «حزبِ توده» نباید قضاوتِ من در موردِ این ۳ جوانِ توده ای را تحت الشّعاع قرار دهد. زیرا همهٔ پشتِ پردهٔ داستانِ «توده ای شدن»؛ «فدایی شدن»؛ «مجاهد شدن» و ... را میدانستم.
      من (کژدم) هرگز «لپ تاپاله ای» نبوده ام و افکارم را «دیگران» شکل نداده اند.

      حذف
    5. کژدم گرامی
      چند وقت پیش کتابی میخواندم که جمله ای در آن بود که خیلی به دلم نشست:

      "برای گفتن بعضی از حرف ها روح‌ های بسیاری مچاله شده‌اند!"

      من این روح بزرگ مچاله شده (کژدم) را می ستایم!

      با سپاس
      بهروز

      حذف
    6. بهروز گرامی

      بله؛ من (کژدم)؛ آن روحِ مُچاله شده هستم.

      حذف
  14. از توییتر:-جامعه را نمی توان با تلاش برای رسیدن به اهداف انتزاعی یا گنگ تغییر داد . یک هدف محکم و روشن انتخاب کنید
    -اندیشه ورزی و گسترش اندیشه ها به تنهایی کافی نیست . تغییر رفتار بلندمدت آدمیان صرفا با انتقال تفکرات ممکن نیست ، سوای یک اقلیت کوچک
    -هر جنبش رادیکال ممکن است برای جذب حداکثری جمعیت تلاش کند ، جمعیتی که اعضایش اهداف مختلفی خواهند داشت و ممکن است این اهداف ربط خاصی به هدف اساسی جنبش نداشته باشند . زیاده روی در این کار باعث به انحراف کشیده شدن جنبش خواهد شد
    جنبش های انقلابی که قدرتمند شده اند ، در صورت عدم فعالیت درست سیاسی رهبران یا مرگ همه آن ها فاسد خواهند شد(سرمایه گذاری اشتباه روافراد.موسوی/رضا پهلوی)
    بر همین مبنا ، به نکات مهمی خواهیم رسید : متمرکز کردن نیروها و منابع در یک نقطه حساس و تاثیرگذار (منظور از نقطه حساس این جا دوره زمانی یا موقعیت سیاسی اجتماعی خاص است ) امری کلیدی ست
    هدفی انتخاب کنید که با دستیابی به آن ، وضعیت برگشت ناپذیر شود و نظام سیاسی - اجتماعی سابق توان بازگشت نداشته باشد
    وقتی هدف اساسی انتخاب شد ، لازم است اقلیتی خود را وقف این هدف کنند ، وقفی ورای صرف پراکنش اندیشه ها . عمل سیاسی منسجم و سازماندهی شده لازم است . به قول مائو : انقلاب مهمانی شام نیست
    جنبش انقلابی نباید اهداف خود را قربانی جذب حداکثر جمعیت حامیش کند. از جذب افراد نامناسب و نامطمئن بپرهیزید . تاریخ را اقلیت های مومن به اهدف و فداکار در راه آن تغییر می دهند نه جمعیت های بزرگ لرزان و بدون هدف واضح
    وقتی جنبش به حد کافی قوی شد ، باید هر چه سریع تر در راه رسیدن به اهداف فعالیتش را تشدید کند ، پیش از آن که رهبران اصلی بمیرند یا غیرفعال شوند
    نگاهی به تاریخ بشر نشان می دهد همه جنبش های موفق اجتماعی با انعطاف و خردمندی ، کمابیش این فرض ها و الزامات را رعایت کرده اند . از جنبش های لیبرال تا بنیادگرای اسلامی و مارکسیستی . در نظر بگیرید این ها الزامات انقلاب هستند ، نه الزامات حکومت داری موفق پس از انقلاب

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی

      از «کُس شعر» کَم کُن و بر «مَبلَغ افزای».
      فکر میکنی با چه کسی طرفی؟
      در این مزخرفاتی که فرستاده ای به کدامین اهدافِ روشن و تعریف شده اشاره کرده ای؟ مگر به کلمهٔ «اهداف»؟
      «اهداف» یعنی چه؟ این کلمه به کدامین «هدفِ روشن و تعریف شده» اشاره میکند؟
      نظرِ مرا می پُرسی؟

      بهتره بِری به یادِ فاطمه و زینب؛ روزی ۱۷ رکعت جلق بزنی.
      فکر میکنم که برای مغزِ پُر از مدفوعت؛ مفید تر باشد.
      اگر خوانندگانِ دیگر اعتراض دارند؛ بهتر است که این مزخرفات را که این ناشناسِ حرّافِ گرامی فرستاده اند را ۱۰ ها بار بخوانند و ببینند کههمه اش «کِس شعر و کُلّی گوییِ بی محتوی» است.

      حذف
  15. کژدم جان سخن شما تا حدودی درست است در این 40 سال فقط مجاهدین بودند که توانستند ضربات واقعی و عملی به رژیم وارد کنند یکی از این ضربات لو دادند فعالیت های هسته ای مخفی رژیم بود که نشون داد مجاهدین در بین نیروهای رژیم جاسوسان رده بالایی دارند البته رژیم به تلافی اینکار به کمک عراقی ها چندین بار به کمپ اشرف حمله کرد و در آخر اون هارو از عراق بیرون کرد. به نظر من خیزش مردمی دی ماه 96 سنگ محکی برای سنجش وزن تمام نیروهای اپوزیسیون بود، مجاهدین تنها کاری که میکردند در شبکه تلویزیونی و وبسایت خودشون دائما افرادی رو نشون میدادند که مثل بچه دبستانی ها فقط میگفتن حاظر حاظر حاظر و در عمل هیچ غلطی نکردن حتی در حد یک عملیات نمادین و ایذایی، این انفعال و بی عملی چهره واقعی مجاهدین رو نشون داد البته اینها از ترس اینکه دوباره تو لیست سیاه تروریستی برن بسیار محافظه کار شدن و شاخه نظامی و عملیاتی رو تعطیل کردند و به جاش رو کار اطلاعاتی تمرکز کردند که اون قضیه هسته ای هم دستاورد همین شاخه اطلاعاتی هست. در مجموع اگر کارنامه سازمان مجاهدین رو از تاسیس تا امروز مطالعه کنیم بیشتر با شکست ها روبرو میشویم تا پیروزی ها و این نشان دهنده ناکارآمدی فکری و مدیریتی این سازمان است که باعث هدر رفت سرمایه های سیاسی مالی و انسانی طی این سالها شد.

    پاسخحذف
  16. از توییتر2: در تحولات اجتماعی برنده کسانی هستند که سازماندهی. تجربه و پرنسیب سیاسی دارند نه صرفا تعداد شما شاید به مجاهدین بخندید ولی تجربه عملیات در شطوح مختلف و شبکه مالی در فضای رادیکال و غیاب حریفان موثر بهش مجال کافی میده . نه بلشویک ها اکثریت بودن نه جهادی ها و داعش در میان اعراب سنی . صرف(براندازی) بدون برنامه و هدف روشن .پرسینب سیاسی . فرماندهی واحد(نه رهبری تک نفره)حتی در صورت پیروی در برابر نظام های فاسد و خشن فقط و فقط به Failed state اقبال همین گروه ها منجر میشه
    دوما برای به راه انداختن انقلاب حضور تعداد زیادی انسان هرگز کافی نیست . انقلاب را معمولا شبکه های کوچکی از مبارزان پدید می اورند نه توده ها اگه به فکر انقلاب هستید از خود نپرسید چند نفر از افکار من پشتیبانی میکنن در عوض بپرسید چند نفر می توانند به طور موئثری با هم دیگه همکاری کنن

    پاسخحذف

  17. https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%82%D8%AA%D9%84%E2%80%8C%D8%B9%D8%A7%D9%85_%DB%B2%DB%B0%DB%B1%DB%B3_%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81

    به این لینک برید و فقط با یه قسمت از این کارنامه ننگین آشنا بشید، مجاهدین فقط واسه گاییده شدن توسط رژیم ساخته شدن هر گوشه از تاریخچه این سازمان و نگاه میکنی یا کشته شدن یا دستگیر و شکنجه شدن یا قتل عام شدن یا مورد تجاوز گروهی قرار گرفتن پس کی قراره که انتقام بگیرن و همین بلاها رو سر رژیم بیارن به نظر من اینا نه عرضه حمله دارن نه عرضه دفاع فقط دارن از این موقعیت قحط رجالی استفاده میکنن و کشورهای اروپایی و آمریکا رو سرکیسه میکنن

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. Kingpin گرامی
      آیا تا به حال نه به عنوانِ «سلطنت طلب» و یا «مصدّقی»؛ بلکه به عنوانِ «چریکِ فدایی»؛ «پیشمرگه»؛ «عضو و یا هوادارِ فُرقان»؛ و «مجاهدِ خلق» دستگیر شده ای؟

      اگر نشده ای؛ بهتر است که:

      «خفه».

      حذف
    2. بازی «اِشکنَک داره» .... «سَر شکَستَنَک داره»....
      «کُس و کونِتو جمع کُن و فقط بُرو....»

      کژدمِ بسیار باتربیت.

      حذف
  18. کژزدم عزیز
    خبری خواندممبنی بر اینکه تا سه ماه دیگر مذاکره با امریکا انجام می گیرد این خبر تا چه اندازه صحیح است و در انصورت روند تحولات چگونه خواهد بود

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نا شناس عزیز
      کجا خواندی؟ میشه لطفاً آدرس بِدی؟

      حذف
    2. https://news.gooya.com/2018/07/post-17105.php

      حذف
    3. هوشنگِ امیر احمدی؟
      منبعِ خبر این «راسوی بو گندو»؟
      رژیم به مخمصه افتاده است و این «روسپی زاده» مأموریت دارد تا بگوید: «آهای مردم ...مذاکرات در جریان هستند ... زیاد نگران نباشید».
      آیا کسی در آمریکا هست که حسابِ این «راسوی بو گندو» را تسویه کُنَد؟.

      حذف
  19. در این هیر و ویر؛ همایون شجریان گفته است که برای خوب شدنِ حالِ مردم حاضر است «عَرعَر های خیابانی» راه بیندازد.

    پاسخِ کژدم:

    برو ای «کُس کِشِ مسکین».....
    اون روی منو بالا نیار.

    پاسخحذف
  20. جناب کژدم نظرت چیه:
    https://news.gooya.com/2018/07/post-16750.php
    https://news.gooya.com/2018/07/post-17009.php

    پاسخحذف
  21. آخری عالی بود کلی خندیدم؛ قضیه همایون شجریان! ای ول مرد. فکر نمیکنی جنگ سختی در پیش هست؟ جنگی که جوی های خون راه خواهند افتاد؟؟ جنگی که تاریخ ایران به خودش ندیده؟ داریم به اون روزها خیلی خیلی نزدیک میشیم.

    پاسخحذف
  22. اسکورپین گرامی جند سال پیش گفتی. دریاچه نمک قم خشک خاهد شد و تهران بگا خاهد رفت و طوفانهای نمک دهن ملت چورتی رو پاره میکنه. دریاچه نمک واتیکان بگا رفت.مادر این مسئولین کیری رو ....... فاک/

    پاسخحذف
  23. کژدم گرامی
    خبر مذاکره را امد نیوز ز طرف هوشنگ امیر احمدی نقل قول کرده

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آمد نیوز «گُه» خورده است.
      شاید «سبک سنگین کردن» در کار باشد؛ امّا «مذاکره ای» در کار نیست.

      حذف
    2. رژیمِ کثیفِ شیعی؛ اکنون به استفادهٔ ابزاری از «مذاکرات» روی آورده است.
      رژیم میخواهد به مردم بگوید: «نگران نباشید؛ جامِ زهرِ دیگری در پیشِ رو است» و این مشکلات «گُذرا» هستند.
      مذاکره ای در کار نیست و نخواهد بود.
      حتّی اگر ترامپ حرفی در این رابطه بزند؛ .... باور نکنید.
      به یاد داشته باشید که گفتم: «ترامپ مثلِ پیاز است و لایه به لایه باز میشود و هستهٔ مرکزی ندارد».
      استراتژی ترامپ؛ بر اساسِ کُپی برداری از «پیاز» بنیان نهاده شده است.

      حذف
    3. از یک طرف به آمد نیوز و هوشنگِ امیر احمدی میگویند که : «شایعهٔ مذاکره» راه بینداز تا مردم بگویند که: اینها در حالِ کون دادنِ قهرمانهانه هستند و امیدوار شوند.
      از سوی دیگر تکذیب میکنند تا همچنان «قهرمان» بمانند.
      حاجی بادمجان نیز نقشِ «قرمساق» را در این معادله بازی می کُنَد.

      یعنی اینکه: آیا اینقدر احمق هستی؟ که حتّی نمیتوانی معادلهٔ به این سادگی را ببینی؟

      آیا با این حماقتِ ذاتی میخواهی در تدوین و تعریفِ «آیندهٔ ایران» نقش بازی کُنی؟

      حذف
    4. بِشاش رویِ خودت و بُرو.

      حذف
  24. تعداد زیادی از طرفداران نظام در انگلیس هستند. نکته اینه که چند روز پیش در شبکه سی بی سی کانادا در مورد بالا بودن حملات اسید پاشی در انگلستان گزارشی پخش کرد. نمی دونم یا این طرفداران نظام در انگلیس، خودشان دستور این اسید پاشی ها را میدهند یا اینکه خیلی خوش شانس هستند که جزو قربانیان اسید پاشی در انگلستان نیستند.

    پاسخحذف
  25. قیمتِ دلار از ۱۲ معصوم گذشت.
    پیش به سوی ۱۴ معصومِ گندیده.
    آیا درست گفته بودم؟
    آیا خیلیها را «پولدار» نکردم؟
    تا میتوانید نخست به «طلا» و سپس به ارزهای با ارزشِ بین المللی هجوم ببرید.
    رژیم مجبور است که برای معادلاتِ ریالیِ خود؛ ارز و طلا بفروشد.
    همهٔ آنها را جمع کنید و «نَم» پس ندهید. فقط به اندازهٔ نیازِ روزانه هزینه کنید.
    تا جایی که میتوانید فقط «بخرید» و هرگز «نَفروشید».

    پاسخحذف
  26. در سالهای آخرِ دورانِ «محمد رضا پهلوی» (نامی سراسر پُر از فارسی را پاس بداریم)؛ در دورانِ آموزشی دبیرستانی؛ طرحی به نامِ «طرحِ کاد» داشتیم (کار و دانش).
    من (کژدم) نیز چنین طرحی را در وبلاگِ خود دارم.
    «طرحِ کادِ کژدمی» به شما یاد میدهد که چگونه «سیم کشی»؛ «اشپزی» ؛ «لوله کشی» و «ابزار سازی» کنید.

    هِی .... اُلاغ .... آیا میخواهی چیزی یاد بگیری؟
    یا اینکه میخواهی همچنان «اُلاغ آمد و خَر رفت» بمانی؟

    «طرحِ کاد» را پاس بداریم.

    پاسخحذف
  27. خطاب به همهٔ خوانندگان:

    اگر حرفی تازه برای زدن دارید ... قدمتان روی چشم.
    اگر تازه وارد هستید و پرسشی دارید ... باز هم قدمتان روی چشم.
    امّا اگر فکر میکنید که میتوانید «مارمولک بازی» در آورید؛ بدانید که:

    «من بو ایشین قَحبَ سی یَم»
    به فارسی: «من جندهٔ حرفه ای این کارم».
    مَلّق بازی پیشِ قاضی؟
    حتّی فکرش را هم نکنید.
    من هرگز «شُسته رُفته» نبوده ام و از هر کلام و جمله ای که بتواند میانِ خوانند و کژدم؛ ارتباط برقرار کُند استفاده میکنم. چیزی به نامِ «تربیت» و «بی تربیت» برای من معنایی ندارد. بلکه «انتقالِ دَرک و فهم» معنی دارند. زبان و کلمات و جملات؛ ابزارها هستند.

    من (کژدم)؛ از هر دو جهان آزادم.

    پاسخحذف
  28. راه علاج بحران ارزی ایران از دید اقتصاددان مشهور آمریکایی
    https://www.isna.ir/news/97050804077/%D8%B1%D8%A7%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D8%AC-%D8%A8%D8%AD%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%DB%8C%D8%AF-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D9%88%D8%B1-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7%DB%8C%DB%8C
    ....................
    انگار یک اقتصاددان حاضر شده راهکاری برای نجات ریال ارائه بده ولی به یک شرطی که البته پاشنه اشیل حکومت ایران هم می تونه بشود
    استیو هنکه در ادامه می‌افزاید: برای توقف سریع روند کنونی، ایران باید همان کاری را کند که بلغارستان در سال ۱۹۹۷ کرد. باید یک هیات ارزی ایجاد کند و به جای مارک آلمان که دیگر وجود خارجی ندارد، طلا را پشتوانه ریال قرار دهد. بدین ترتیب ایران ریالی خواهد داشت که به جای ارزی بی‌ارزش به اندازه طلا با ارزش خواهد بود.

    استیو هنکه استاد اقتصاد دانشگاه جان هاپکینز و از اعضای موسسه " کاتو" است. او طی چهار دهه به بسیاری از رهبران جهان مشاوره داده است.
    ...............................
    کژدم جان بدجور دست گذاشتی رو پاشنه اشیل حکومت که همانا احتیاج به طلا هستش...البته از بندهای تحریمی هفته اینده تحریم خرید و فروش طلا می باشد...فکر کنم برای همین اینقدر دارند کون اردوغان رو می لیسند یه مفری براشون باز بگذاره لااقل طلای قاچاقی وارد کنند

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی ۹ مرداد ۱۳۹۷، ساعت ۱۰:۱۶

      یک چیزی میگم؛ بین خودمون بمونه؛ به هیشکی نگو.
      روسها و ترکهای عثمانی مانند کفتار به جانِ ثروتهای ملّی ایران خواهند افتاد.
      روسها از رژیم «کُس کِشِ فرزانه» خواسته اند که اگر نفت را ۵۰٪ زیرِ قیمتِ بازار به روسها بفروشند؛ در ازای آن کالای روسی و طلا خواهند گرفت. این ۵۰٪ تخفیف هم میتواند جریمه های آمریکا را بپوشاند و هم اینکه کالاهای تولید روسیه به ایران تزریق میشود و هم اینکه سودی کلان به جیبِ دولتِ روسیه سرازیر میشود.
      اینکه «اوباشانِ خائن شیعه» میگویند که راههای زیادی برای مقابله با تحریمها دارند؛ «اشارهٔ بی آدرس» به همین مسئله است.
      تُرکهای عثمانی نیز معامله هایی شبیه روسها را به رژیم «شیعیان انقلابیِ خاک بر سر» داده اند.
      اکنون کارِ رژیم به «کونیگری» رسیده است.
      تعداد «کون کُنها» هم «فتِّ فراوان» است.
      حال پیدا کنید «وطن فروشها» را.
      چنین تحلیلی را هیچ جای دیگر نخواهید یافت. فقط «کژدمِ رمّال» میتواند چنین حرفهای «شابّادان شوبّادان» بزند.

      از شوخی گذشته و بسیار جدّی؛ داستانِ آیندهٔ «حاجی بادمجان آریو برزنِ کُس کِش» همین است.

      من کاری به اوباشانِ «آمد نیوزی» ندارم. بلکه حرفِ خودم را میزنم. جاسوسی در میانِ «کونیهای ارشدِ رژیم کثیفِ شیعی» هم ندارم.

      امّا بنشین و منتظر باش.
      گندِ این معامله های «کونیگریِ شیعی» بزودی در خواهد آمد.

      کژدمِ بیننده

      حذف
  29. کژدم جان
    ترامپ در دیدار با نخست وزیر ایتالبا از ملاقات و مذاکره با روحانی ابراز خشنودی کرده و گفته این ملاقات هم برای انها خوب ایت و هم برای ما و هم برای جهان ایا این تاییدی برخبر امد نیوز که پیش از این سوال کردم نیست؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      به این حرفهای ۱۰۰ تا یه غاز گوش ندهید.
      برای ترامپ؛ همه چیز خوب است. اگر مذاکره بکند و به جایی نرسد؛ باز هم میگوید خوب بود.... خیلی خوب بود.
      قبلاً در این مورد علّت اینگونه اظهار نظرهای ترامپ نوشته ام (در بخشِ نظراتِ یکی از نوشته های چند ماهِ اخیر).

      حرفهای ترامپ را بی خیال شو.

      حذف
    2. دولتِ ترامپ الآن تلاش میکند تا انگل فرزانه را وادار به پاسخ منفی بکند.
      در دنیای «اسنادِ دیپماتیک» پیروزی خوبی برای ترامپ خواهد بود.
      اگر رژیم شیعی نیز شرایطی را مطرح کند؛ فقط به مطالعهٔ آن بسنده خواهند کرد.
      مذاکره ای در کار نخواهد بود.
      نمیدانم که این حرف را چند بار باید تکرار کنم؟

      حذف
  30. یک پرسش مهمّ:
    حتماً روسپی زاده ای به نامِ «عیسی کلانتری» را میشناسد.
    این روسپی زاده (عیسی کلانتری) به صورتی مداوم از «خُشک شدنِ ایران» سخن میگوید. با اینکه سخنانِ او میتواند «تنش آفرین» باشد؛ هیچ مرجعِ «اطلاعاتی - امنیتی» او را بازخواست نمیکند و حتّی به او نمیگویند که: «فتیله را پایین بِکِش».
    این مادَر به خطا؛ آزاد است تا گزارشهای دهشتناک بدهد ... امّا همهٔ تقصیرات را به گردنِ «اِل نینیو» و «تغییراتِ آب و هوایی در جهان» بیندازد.

    کژدم میگوید:
    به آمار و ارقامِ این روسپی زاده؛ فقط ۲۰٪ اهمیّت بدهید. زیرا ۸۰٪ بقیّه را از خبرگزاری هواشناسیِ «کُسِ زنش» استخراج می کُند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به احتمالِ قوی؛ مزخرفاتی که «عیسی کلانتری» میبافد؛ برای جذبِ ۱۰۰ ها میلیون دلار پولِ بی زبان است نا به سوریه و یمن و غزّه تزریق شوند.

      از من گفتن. از شما شنیدن و یا نشنیدن.

      حذف
  31. به نظر کژدم، این پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط که ترامپ دیروز در کنفرانس خبری با نخست وزیر ایتالیا مطرح کرد، هدفش چیه؟ اینکه بگه توپ تو زمین ایرانیا هست و اگر نتیجه ای در بر نداشت ، بتونه یک اجماع جهانی و هم سو با کاخ سفید راه بندازه یا اهداف دیگری پشت قضیه هست؟؟ یا اینکه فقط ترامپ دنبال منافع ملی ایالات متحده هست و بس؟؟؟ لطفا اعلام نظر فرمایید، با درود و سپاس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. فکر میکنم در نظراتِ بالا پاسخ شما را داده ام.
      توپِ دیپلماتیک در زمینِ انگلِ فرزانه قرار گرفت.
      اگر به این توپ «پا» بزند باخته است. اگر «پا» نزند؛ بازهم باخته است.
      اهدافِ دیگر اجرای «۱۲ فرمانِ ترامپ» هستند که پیش زمینهٔ ساختنِ خاورمیانهٔ بزرگِ آمریکایی میباشند.
      چنین پروژه ای؛ شوخی بردار نیست.

      حذف
  32. ممنونم استاد؛ همواره مطالب و تحلیل های موشکافانه شما باعث روشنگری و آگاهی بوده؛ پاینده باشید.

    پاسخحذف
  33. یک اشکال حکومت ایران این است که مثل زنان سنتی دم بخت با هزار عشوه و طنازی با واسطه قرار دادن این کشور و آنکشور با امریکا مذاکره گویی حاج ترامپ میخواهد ام القرای اسلام را صیغه کند یا به عقد دایم خود در آورد.


    معلوم نیست چرا مثل رئیس جمهور مکتبی کشور دوست و برادر ، کره شمالی مرد و مردونه بی واسطه کشوری دیگر با آمریکا مذاکره نمیکنند!

    پاسخحذف
  34. مردم راجبه خرید و ذخیره مواد غذایی برای ماه های آینده صحبت میکنن‌. فکر میکنین نیازی هست به این کارها؟ اگر با خرید و ذخیره مواد غذایی باعث گران شدن بیشترو گرسنه شدن بیشتر گرسنگان بشیم فکر نمیکنم کار درستی باشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به مردم بگویید:
      با «طلا» میتوان همه چیز خرید.
      آذوقه فقط برای مصرف است.
      با طلا آذوقه نیز میتوان خرید.
      نتیجه اینکه:

      طلا بخرید.

      حذف
    2. حجم آذوقه زیاد است و قیمتِ آن کَم.
      حجمِ طلا کَم است و قیمتِ آن زیاد.
      آذوقه فاسد میشود.
      طلا فاسد نمیشود.
      خریدنِ آذوقه؛ قیمت آنرا بالا می برد و دایرهٔ گرسنگان را گسترش میدهد.
      خریدنِ طلا؛ قیمت آنرا بالا می برد و کمرً رژیم را میشکند.

      نتیجه:

      طلا بخرید.

      حذف
  35. کژدم جان دقیقا حرف خودت شد ارازل سپاهی مذاکره با امریکا روکلا حذف کردن بنظرم روند افزایش قیمت ها رو دوباره از سر بگیریم.ایا بنظرت دوباره موشک پراکنی نمیکنن؟یا به سمت جنگ سوق نمیدن وضعیتو؟یا فقط حرفه؟ممکنه همه اینها بازی هماهنگ شده دوطرف باشه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریا گرامی

      اگر یادتان باشد؛ من «۱۲ فرمانِ ترامپ» را به تکرارِ «پُلِ پیروزی» (پایانِ جنگ جهانی دوّم) تعبیر کردم و دولتُ ترامپ را «دولتِ انتقام» نامیدم.
      زد و بندی در کار نبود. پیشنهادی دروغین انجام گرفت و پذیرفته نشد. تا ۴ روزِ دیگر روندِ «صلح» میانِ آمریکا و رژیمِ شیعی ایران آغاز میشود.
      برای داشتنِ درکی درست از این «صلح»؛ یکی از نوشتارهای ۷ سالِ پیش را تقدیم میکنم.

      https://kajdoum1.blogspot.com/2012/05/blog-post.html

      حذف
  36. کژدم جان
    ضرب المثل با دست پس می زنند و با پا پیش می کشند گویا الان مصداق دارد چون پس از دست رد سردار سپاه اکنون گفته می شود ظریف با لاودف همزمان با پمپیو هنگام مذاکرات تدامپ و خرس چاقالو به سنگاپور می روند از این دوگانگی چه نتیجه ای می توان گرفت

    پاسخحذف
  37. کژدم عزیز
    نوشته اخر از شاهکارهای بنده است نمی دانم چرا انرا بی جواب گذاشتی شاید هم علتش نشان دادن غلط های املایی زیاد در ان است البته این دلیل بی سوادی من نیست بلکه از روی صفحه کلید کوچک موبایل تایپ کردم که انگشتم گاها به حرف مجاور مورد نظر برخورد کرده و در ضمن هنگام تایپ می خواستم با عجله به جایی بروم که داشت دیر می شد و فرصت ویرایش نداشتم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      کدامین نوشته؟ قصدِ بی احترامی نداشتم.
      اگر چنین برداشتی داشته اید...
      پوزش

      حذف
    2. فقط لطف کنید و نظرتان را در آخرین نوشتار بفرستید.

      حذف
  38. کژدم جان
    ان نوشته همان مورد ضرب المثل با دست پیش می گشند ... بود بهرحال سوتفاهمی بود که بر طرف شد در مورد برخی نوشته هات در مورد اصفهانیها هم بهم برخورد خواهشا ببا دید بازتری تو این موقعیت به هموطنانت نگاه کن اگه در گذشته اشتباهاتی کردیم همه مان در این اشتباهات شریک بودیم ولی الان باید از ان اشتباهات درس بگیریم و این لازمه بخشش و گذشت است هنوز هم دربین اصفهانیها خر زیاد است و چه بسا در تبریزی ها هم همینطور پس همه را با یک چوب نروب

    پاسخحذف