۱۳۹۷ بهمن ۲۴, چهارشنبه

مسابقهٔ هوش

۱- چرا آمریکا و اروپا میخواهند برای «ایران» و «ونزوئلا» دموکراسی هدیه کنند؟
۲- چرا «روسها» و «چینیها» و «تُرکهایِ عثمانی» دوست دارند که «ایران» و «ونزوئلا» در همین «نکبت» باقی بمانند؟
۳- چرا کسی نمیخواهد برایِ «اریتره» دموکراسی بیاورد؟ مگر مردم اریتره لیاقتِ «زندگیِ شرافت مندانه» و «رشد و شکوفایی» در سایهٔ دموکراسی ندارند؟

لطفاً شعار ندهید و افشاگری نیز نکنید.
سنتجیده و محاسبه شده پاسخ دهید تا از همدیگر یاد بگیریم.

سپاس

کژدم

۴۴ نظر:

  1. سلام کژدم عزیز در پاسخ به سوال :
    1- ترکهای عثمانی اگر چه در بعضی مسائل با این سیستم ایران همراهند ولی در واقع همواره رقیب و دشمن بوده اند و در حال حاضر ایرانی ویران به این اردوغان خیال برداشته و خود را سلطان محمد فاتحی ثانی مینامد این فرصت را بخشیده است که یک از تمام مشکلات و حماقتهای ایران بهره اقتصادی کسب کند و در ثانی رهبری جهان اسلام را در دست بگیرد و خود را ناجی و پشتیبان امت اسلامی معرفی و از این طریق وزن خود را در معادلات خارجی با اروپا و آمریکا افزایش دهد 3- مسئله کردها که ایران همواره بعنوان اصلی ترین حامی پ کاکا جهت تضعیف ترکیه عمل نموده است . 4- دست ترکیه در عراق و نیز ادعای ارضی نسبت به کرکوک را بعنوان تیغی بر سر عراق و هریم کردستان نگهدارد و در صورت ضعف و غیبت ایران مانعی جدی در مطرح و بولد کردن این ادعا ندارد
    چین عزیز و دوست داشتنی که میخواخد همواره بازار بزرگ ایران را با پول های بی حساب و کتاب در اختیار داشته باشد و از طریق ایزان نه تنها به غرب بلکه هند و روسیه در حذب و حمایت ایران در اختیار داشته باشد .و ایران گزینه خوبی برای ارسال 50 میلیون چینی در آینده خواهد بود

    پاسخحذف
  2. کژدم عزیز البته هیچ کس دنبال هدیه دموکراسی به کسی نیست در سیاست بین الملل نیروهای متخاصم سه درجه دارند 1- دشمن سرکش 2-دشمن مطرود 3- دشمن منفور / در برخورد با نیروی اول تلاش می کنیم با تنبیه هایی او را سر عقل بیاوریم و روابط دوستانه را مجددا برقرار کنیم شبیه رابطه خصمانه پدر و فرزندی در واقع رابطه دوستانه با این دشمن برای ما به هر دلیلی مهم است در مورد دوم تلاش ما تضعیف همه جانبه دشمن است به گونه ای که آنچنان او را تضعیف کنیم که نتواند روی پای خود بایستد و از طرفی او را به طور کامل نابود نکنیم شبیه مسابقه بوکس در این مورد رابطه دوستانه با دشمن به هر دلیلی برای ما اهمیت ندارد اما هزینه و تبعات نابودی دشمن نسبت به فوایدش هم بسیار بیشتر از آن است که ارزشش را داشته باشد در واقع بقای حداقلی دشمن برای ما خطری ندارد در مورد سوم هم ما به هر قیمتی دنبال نابودی کامل دشمنیم مثل نبرد گلادیاتورها در این مورد بقای دشمن هر چند ناچیز بقای ما را به خطر می اندازد در تاریخ مدرن بشر هیچ گاه یک کشور مطرود یا منفور از نظر جهان غرب به اردوگاه دوست وارد نشده مگر با سرنگونی رژیم اما تفاوت مورد دوم و سوم در مدت زمان حیات دشمن است در دومی شاید بتواند دهه ها به حیاتش ادامه دهد اما در مورد سوم این حیات چندان طولانی نبوده جمهوری اسلامی برای اروپا به دلایل مختلف که خود نیک می دانید حکم دشمن سرکش را دارد از همین جا می شود برخورد این قاره با جمهوری اسلامی را تفسیر کرد اما رژیم برای آمریکا از بعد از فروپاشی شوروی حکم دشمن مطرود را داشت در زمان اوباما در یک فرصت تاریخی به دشمن سرکش تبدیل شد اما با پیروزی دونالد ترامپ جایگاه جمهوری اسلامی به دشمن منفور بدل شد این یعنی اساسا سیاست آمریکا در مقابله با جمهوری اسلامی نابودی به هر قیمتی می باشد این یعنی یا اپوزیسیون کار را یکسره می کند یا قدرت نظامی ایالات متحده و متحدانش قویا معتقدم جمهوری اسلامی شانسی برای بقا نخواهد داشت چون دیگر حکم دشمن مطرود را ندارد یعنی ایالات متحده حتی اجازه تنفس به او را نخواهد داد حتی اگر مردم ایران قیام نکنند داستان ونزوئلا اندکی متفاوت است از نظر من هنوز ایالات متحده ونزوئلا را دشمن مطرود می داند یعنی اگر مردم آنجا قیام نمی کردند آمریکا اصراری به سرنگونی او نداشت تنها دلیل ورود قدرتمندانه آمریکا به صحنه حضور بزرگ مردم ونزوئلاست اما من به سران رژیم قول می دهم اگر حتی تمام مردم ایران از آن ها حمایت کنند آمریکا باز هم به آنها حمله خواهد کرد (برخلاف ونزوئلا یا کوبا یا کره شمالی) پس یا آماده نبرد نهایی شوند (شبیه حمله مغول) یا تسلیم محض شوند (شبیه رضا شاه) مردم ایران هم بدانند که این توهم که "حداقل الان امنیت داریم" زود تر از آنچه فکرش را بکنید در صورت بقای رژیم به پایان خواهد رسید با این تفاوت که اگر شما یکسره کننده باشید با شما پیروزمندانه برخورد خواهد شد و اگر نباشید تحقیرآمیز و انتخاب با مردم است اما من چون داخل ایران هستم بسیار به حرکت مردم خوشبینم در مورد برخورد چین و روسیه و ترکیه هم خب اساسا جایگاه ایران برای آن ها دشمن نیست در برخورد با کشورهای دوست هم ما درجات متفاوت داریم همینقدر بگویم که به نظرم بزرگترین حامی رژیم نه چین و نه حتی روسیه بلکه ترکیه خواهد بود و دو کشور اول به راحتی پشت حکومت را خالی خواهند کرد اما ترکیه نه!

    پاسخحذف
  3. این موضوع بر می گرده به جدال بین ترامپیست(ناسیونالیسم)و گلوبالیسم و اینکه در بازتعریف دوباره توسط ترامپیست نقشهای جدیدی به ایران و ونزوئلا داده خواهد شد که مقبول چین روسیه و ترکیه با توجه به اهدافی که از قبل توسط گلوبالیسم برای آنها در نظر گرفته شده نمی باشد

    پاسخحذف
  4. کژدم عزیز

    -- نیروی کار ارزان می‌خواهند. یکی از علل افت اقتصاد چین علاوه بر پرروشدن این کشور، رفاه خواهی کارگران آن کشور پس از ۳۰ سال بردگی است. شرکتهای بزرگ کارخانه ها را به ویتنام و لایوس میبرند چون کارگر از برده چینی کمتر دستمزد میخواهد.
    استفاده از کارگر در آمریکا و اروپا علاوه با قیمت پایین ممکن نیست چون باید از کارگر مهاجر(مسلمان یا مکزیکی) استفاده کنند و ساکنان اصلی این سرزمینها بلند می‌شوند و در اروپا و آمریکا انقلاب خواهد شد.
    -- مساله دوم انرژی مورد نیاز تولید است که در این دو کشور به وفور هست و وقتی این انرژی در ایران و ونزویلا مصرف شد دیگر چیز زیادی برای صادرات نمی‌ماند که برای آمریکا عالی است و اگر مقدار کم انرژی مانده به اروپا صادر شود آنها هم راضی خواهند شد. شاید روسیه به این دلیل ناراضی است.
    -- مساله سوم این است که مگر ایران و ونزویلا میتوانند به اندازه چین تولید کنند؟ با استفاده از تکنولوژی روباتها در این دو کشور از ابتدا مردم اعتراض مهمی نخواهند داشت چون همین الان همه بیکارند و مقداری از تولید نیز به جنوب شرق آسیا منتقل خواهد شد. از طرفی چین گدایی خواهد کرد تا نصف تولید در این کشور بماند. چین با پول تولید ببر شده است و اگر این پول کم شود خیلی بچه گربه نازی خواهد شد.

    پاسخحذف
  5. سئوال اولت گمراه کننده است! چون هیچکدام نه اکنون و نه هیچوقت دنبال دموکراسی برای ایران نبوده اند و نخواهند بود.اگر مار پیچی هم در امور سیاسی این کشور ها می زنند صرفا موضوع نفت است.تا موضوع نفت را با منافع خود هماهنگ کنند.
    سئوال دومت را باید با یک سئوال اینگونه جواب داد.
    چرا کثافستان دوست دارد افغانستان به همین حالت بماند؟ چه منافعی دارد که همیشه افغانستان را در حالت جنگ و اشوب می خواهد؟
    در مورد سئوال سومت. شاید در پنجاه شصت سال پیش کسی تا حدودی بفکر کسی بود و گاه حرکت های کمک کننده در جهان در جهت دموکراسی و کمک به بهبود وضع اقتصادی بعضی کشور ها صورت می گرفت. ولی در سالهای اخیر اریتره که سهل است. هیچ کشوری در جهان طالب بسط و توسعه دموکراسی و شکوفایی اقتصاد هیچ کشوری در جهان نیست. چون بلوغ یک ناسیونالیسم خود محور از یک طرف و فروپاشی اخلاق سیاسی از دیگر سو همه این فرضیات را در هم کوبیده. که نظام اسلامی در ایران شالوده ان را در حرکت احمقانه57 استارت زد.

    پاسخحذف
  6. بهنود کانال تلگرامی خودش را به سپاه اجاره داده و پول دریافت میکنه.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      پَس چرا این موجود همچنان زنده است؟

      حذف
  7. خوانندگان گرامی
    همهٔ نظراتی که فرستاده اید بخشی از یک مجموعهٔ بزرگ را توضیح میدهند. این نظریات حتّی اگر «یِک به یِک» و یا «در مجموع» نتوانسته باشند همهٔ ماجراهایِ «دَر جریان» را توضیح دهند؛ امّا میتوانند جایزهٔ «نخستین پاسخگویی» که در زبانِ انگلیسی به «First Correspondence » معروف است برنده شود. زیرا در زمانِ آتش سوزی؛ نخستین «پاسخ دهنده ها» با «تماشاگران» فرق دارند.
    «خوکچه گرامی» و «ناشناس۲۴ بهمن ۱۳۹۷، ساعت ۱۹:۲۹» گرامی به یک نکتهٔ کلیدی اشاره داشتند و آن؛ مسئلهٔ «انرژی» (نفت) بود. این اشاره به تنهایی «جایزه دارد». امّا هنوز «مادّهٔ خام» است و باید پرورده شود.
    خوانندگانِ دیگر نیز به مسائل مهمّ دیگری در حدّ «مواد خام» اشاره نمودند که نیاز به «پرورده شدن» دارند.
    امیدوارم که در نظراتِ بعدی؛ شاهد «نظراتِ پروره شده» باشیم.
    با سپاس از همهٔ نظرات.

    پاسخحذف
  8. اول از همه دموکراسی خواستن اروپا حداقل برای ایران در شرایط فعلی صحیح بنظر نمی رسد !
    پر واضح و البته منطقی و طبیعی است تمام کشورها منافع خود را ملاک روابط خارجی خود قرار دهند و در این رابطه آمریکا و اروپا نیز مستثنا نیستند لذا مباحثی مانند دموکراسی اگر در راستای منافع این دولت ها باشد از آن بعنوان ابزاری جهت به زیر کشیدن حاکمان فعلی کشورهای موردنظر استفاده می کنند چرا که بدیهی است حکومت های مورد اتهام آمریکا و اروپا جدای از آنکه در راستای منافع آنها نمی باشند بلکه در اردوگاه رقیب که روسیه یا چین است می باشند و قاعدتاً خارج شدن این حکومت‌ها از تحت نظر چین یا روسیه ؛ آمدن در لوای آمریکا و اروپا را در پی دارد بعبارتی دو مزیت همزمان را شامل می شود پس اتفاق افتادن این موضوع به هر بهانه و دستاویزی از جمله حمایت از دموکراسی از طرف غرب پیگیری می شود . حال از منافع ایران و ونزوئلا می توان به بحث تامین انرژی و در مورد ایران علاوه بر تامین انرژی به موقعیت و نفوذ منطقه ای نیز اشاره کرد .

    با توجه به مطالب فوق الذکر عملا کشورهای حائذ منافع در شرایط فعلی در صف مقابل با غرب قرار می گیرند که این منافع می تواند شامل همان موضوع تامین انرژی ؛ بازار فروش بدون رقیب (غرب) و در بعد سیاسی عاملی به منظور ایجاد مانع در برابر نفوذ منطقه ای غرب را برشمرد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      با بخشِ بزرگی از نظرِ شما در رابطه با «سُلطه» و تغییرِ جایگاهِ «سُلطه پذیر» (مانندِ ایران و ونزوئلا) از اردوگاهی به اردوگاهِ دیگر موافقم. امّا به مسئلهٔ انرژی (نفت)؛ مانندِ اندیشه های «عصرِ مصدّقیها» پرداخته اید.
      زمانه تغییر پیدا کرده و مسئلهٔ «نفت» چه از نظرِ روسها و یا آمریکا؛ دیگرگون شده است.
      اگر برایِ «شرایطِ کنونی» همان «نوشدارویِ مصدّقی» را تجویز کنید....
      مطمئن باشید که بیمار در بدترین شرایط و با دردهایِ مضاعف خواهد مُرد.
      مطمئن هستم که اگر اندکی به «جغرافیایِ نفتی» در شرایط کنونی فکر کنید و فرقِ «جغرافیایِ کنونی نفت» را با «جغرافیایِ نفتی در دورانِ مصدّق» مقایسه کنید؛ ... به کشفی بزرگ دست خواهید یافت.

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      نگاهی دوباره به نظراتِ شما انداخته و دیدم که بخشی از آن یا «هذیان گویی» است و یا «جغرافیا» نمیفهمید.به بخشی از گفته هایِ خودتان نظری دیگر باره بیندازید:

      (با توجه به مطالب فوق الذکر عملا کشورهای حائذ منافع در شرایط فعلی در صف مقابل با غرب قرار می گیرند که این منافع می تواند شامل همان موضوع تامین انرژی ؛ بازار فروش بدون رقیب (غرب) و در بعد سیاسی عاملی به منظور ایجاد مانع در برابر نفوذ منطقه ای غرب را برشمرد)

      آیا خودتان این مزخرفات را در جایی می دیدید آنرا مسخره نمیکردید؟

      چرا دوست دارید با «مزخرف بافی» خودتان را فریب بدهید؟
      البتّه «کرمهایِ مستراح» هرگز از زیستن در «چاهِ مستراح»؛ دِل آشوبه نمیگیرند. زیرا زیستگاهِ اصلیِ آنهاست.
      در یکی ۲ سالِ پیشِ رو؛ خواهیم دید که حتّی از سگ دو زدن برایِ پیدا کردنِ «کیرِ مقدّس» برایِ «کیر لیسی» نیز خسته خواهید شد. زیرا حتّی «کیر لیسی» نیز دوایِ دردها و کونهایِ پارهٔ تان نخواهد بود.
      نامِ من «کژدم» است.
      روحِ من «عُقاب» است.
      «تیز» می بیند؛ و «زهر آگین» است.

      حذف
  9. چین با خرید و فروش بخور و بمیر نفت ونزوئلا و صادرات چینی به این کشور عنا داره اون کشور رو تصاحب میکنه، در دریای عمان و خلیج همیشه فارس [زارت] کشتی های چینی دمار از دریا و زیر دریا درآوردن، آزاد کردن ایران و ونزوئلا از چنگال حاکمانشون بریدن دست زالوهایی مثل روسیه و چین رو هم بهمراه داره، در ضمن ساختار جمعیتی ایران و ونزوئلا خیلی با اریتره فرق داره، کسخلان ساکن ایران و ونزوئلا نانی اقتصادشون تامین بشه و اندکی سرخوشی اجتماعی داشته باشن، مردمان بره صفتی هستن و عمرا دنبال تروریسم و بنیادگرایی برن

    پاسخحذف
  10. بهلولِ نادان گرامی
    بهترین بخش نظرِ شما همان ( خلیجِ همیشه فارس {زارت} .... بود.
    بهتر است که بدونِ دخالت دادنِ «ارزوهایِ بی بنیاد»...
    نامِ خلیجِ همیشه فارس را را به «خلیجِ زارت» (خلیجِ گوز) تغییر دهیم.
    زیرا بسیار «طبیعی تر» است.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بهلولِ نادانِ گرامی

      اگر «بهلولِ دانا» بودی ... «نور علی نور» می شد.
      شما با تغییرِ نامِ «خلیج همیشه فارس» ... به «خلیجِِ زارت = خلیجِِ آرزوهایِ گوز مانند».... یک «تابو» دیرینه را شکستید.

      دست مریزاد.

      من (کژدم) ... در برابرِ اندیشهٔ عمیقی که در پشتُ این نامگذاری نهفته است؛ زانو میزنم.

      حذف
  11. بالاخره «انگل فرزانه» پس از چند روز تبلیغاتی که «کونِ خر را پاره میکند»؛ خیلی ها را سرِ کار گذاشت و «بیانیّهٔ استراتژیک» خود را «رید».
    این بیانیّه گرد آوری شدهٔ مزخرفاتِ قدیمی بود و معنی آن این است که میخواهد همچنان «دُن کیشوتِ قهرمان» بمانَد.

    امّا به مسابقهٔ هوشِ کنونی باز گردیم. گذشته از برخی از مسائل که توسط خوانندگان ذکر شد؛ آنچه که اکنون بسیار مهمّ است؛ مسئلهٔ «نفت» است. امّا این مسئله مانندِ گذشته های «مصدّقی» نیست و تغییر یافته است.
    اگر سخنانِ «دونالد ترامپ» را تعقیب کرده باشید؛ حدّ اقلّ ۳ بار این جمله را تکرار کرده است:
    «ملّی اعلام کردنِ نفت عربستان یک اشتباهِ استراتژیک بوده است و نباید اینکار انجام می شد.»
    این جمله «عراق» و «ایران» و شیخ نشینها و سایر کشورهایِ زاده شده از شکمِ «امپراتوری عثمانی» را نیز در بر میگیرد.
    فرقِ «ملّی شدنِ نفت» با در اختیار گرفتنِ آن به دستِ «شرکتهایِ نفتی» این است که «شرکتهایِ نفتی» در سازمانِ ملل؛ «پرچم» ندارند. امّا حکومتها «پرچم» دارند.
    برایِ مردمانِ کشورها؛ «ملّی بودنِ نفت» یک مزیّت نیست؛ بلکه به خاطرِ حاکمیّتِ نفت توسّط حکومت؛ میتواند به دشمنِ مردم نیز تبدیل شود. زیرا تمامیِ ثروت در دستِ حکومت قرار گرفته و حکومت هیچگونه وابستگی به مردم و خواسته هایِ مردم احساس نکرده و اهدافِ ملوکانه اش را به پیش خواهد بُرد و هر از گاهی استخوانی به جلو مردم پَرت خواهد کرد (مانند تقسیمِ گوشت و مُرغ در ۲۲ بهمنِ شکوهمندِ ۹۷) و یا اعلامِ «سبدهایِ غذایی و خندیدن به بیچارگیِ مردم».

    «دنباله در پایین»

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. (ادامهٔ بالا)

      آمریکا اکنون به «بزرگترین تولید کنندهٔ نفت» در کرهٔ زمین تبدیل شده است و در ۶ سالِ آینده ۲ هدف را در عرصهٔ انرژی و نفت دنبال خواهد کرد:

      ۱- گذار از مرحلهٔ «بزرگترین تولید کننده» و تبدیل شدن به «بزرگترین صادر کنندهٔ نفت» در کرهٔ زمین.
      لذا آمریکا نه تنها به نفتِ خاورمیانه و ایران نیازی نخواهد داشت؛ بلکه سعی خواهد کرد تا چاههایِ نفتیِ خاورمیانه و روسیه و ایران را «گِل بگیرد». تا حدّی که این کشورها تنها بتوانند به تولیدِ «مصرفِ داخلی» بپردازند و نفتشان قابل فروش نباشد. مگر آنکه در کنسرسیومهایِ هدایت شده از طرفِ شرکتهایِ نفتی آمریکایی ادغام شده و یا تحتِ «قیمومیّت» در آیند.
      اگر به حوزهٔ فعالیّت های روسیه نیز نگاه کنید؛ میبینید که همین استراتژی را دنبال میکُند. با این تفاوت که «قدرتِ اقتصادی» ندارد و مجبور است از «شرکتهایِ نفتیِ پرچم دار» (حکومتهایِ نفت دار) که در سازمانِ ملل «پرچم» دارند دفاع کُند.
      ظهورِ قدرتِ نفتیِ آمریکا؛ همهٔ «شرکتهایِ نفتیِ پرچمدار» را تا حدّ «ورشکستگی» عَقب خواهند راند؛ چه موشکهایِ «نقطه زنِ قلّابی» و یا «موشکهایِ اتمی» داشته باشند و یا نداشته باشند؛ هیچ فرقی در این رابطه ندارند.
      آنچه که میتواند تأثیر داشته باشد؛ این است که کشورهایِ «نفت دار» خود را از زیرِ یوغِ «در آمدهایِ نفتی» آزاد کنند و منابعِ درآمدهای خود را گسترش دهند.

      «دنباله در پایین»

      حذف
    2. (ادامهٔ بالا)

      عربستان سعودی یکی از غولهایِ نفتی است و «آغازِ فصلِ سرد» را پیش از دیگران حسّ کرده است. به همین خاطر فروشِ بخشِ بزرگی از سهامِ شرکتِ «آرامکو» و تعریفِ استراتژی جدیدِ اقتصادی میخواهد تا سالِ ۲۰۳۰ میلادی به دنیایِ جدیدِ نفت سلام کُند.
      البتّه عربستانِ سعودی کشوری است که به «جذامِ فکریِ اسلام» گرفتار است و به سادگی نمیتواند خود را از این بیماری «تطهیر» کُند. لذا استراتژی «۲۰۳۰» قرار نیست که عربستان را به یک قطبِ صنعتی تبدیل کُند؛ بلکه عربستان به یک «قطبِ تفریحی» تبدیل خواهد شد و «تولیدِ اتوموبیل» و «هلی کوپتر» فقط «چاشنی» هستند.
      اگر به «مصر» نگاه کنید؛ میبینید که «ماراتونِ کشفِ مومیایی» براه انداخته اند و تمامیِ تلاش آنها بنیانگذاریِ «کشوری توریستی» است.
      رهبرانِ کنونی عربستان و مصر نشان میدهند که بسیار با هوشتر از «انگلِ فرزانه» هستند و سرمایه هایشان را برایِ استخدامِ مزدور و ساختنِ «موشکهای نقطه زَن» به چاهِ مستراح (چاهِ جمکران) نمیریزند.
      البتّه در مقیاسِ بزرگتر؛ هیچ فرقی نمیکند که «ناسیونالیسمِ آمریکایی» هژمونیِ اقتصادی و سیاسیِ جهان را بدست آورَد و یا «گلوبالیستها» بتوانند به «حاکمیتِ جهانی» برسند؛ زیرا سرنوشتِ اقتصادیِ کشورهایِ «پِشگل» (مانندِ ایران و ونزوئلا)؛ در هر ۲ حالت یکسان خواهد بود.
      نبردِ «روسها» نوعی از «نبردهایِ تدافعی» است و هدفش پابرجا نگاه داشتنِ «شرکتِ نفتیِ پرچمدار روسی» است.
      اروپاییها دچارِ بیماریِ «گوز پیچ» هستند و نمیتوانند بفهمند که بالاخره به پروژهٔ «نُورد استریم ۲» بله بگویند؟ و یا به «قدرتِ نفتیِ آمریکا»؟
      روسها میگویند که: «اگر به نُورد استریم۲ ؛ نَه بگویید؛ بردهٔ آمریکا خواهید شد» و آمریکاییها نیز میگوید که: اگر به نُورد استریم ۲ بپیوندید؛ نوکرِ روسیه خواهید شد».
      اینکه آمریکا میخواهد برایِ ایران و ونزوئلا دموکراسی هدیه کُند؛ بخشی از «نبردهای نفتی» است.
      البتّه اینبار نمیخواهند نفتِ ایران و ونزوئلا را غارت کنند؛ بلکه میخواهند«مدیریت» کنند و اگر نتوانند؛ چاههایِ نفتِ پرچمدار را «گِل بگیرند».

      حذف
    3. کژدم عزیز

      برای پیدا کردن این دید نیاز به چندین ماه مطالعه و دیدن صدها ساعت ویدیو از منابع گوناگون بود و شاید به این شکل منظم قابل درک نمیشد.

      تشکر فراوان

      حذف
  12. ادبیّاتِ «به حاشیه رانده شدگی».

    https://tinyurl.com/y2amuhmq

    اگر امروز به «شماره» تبدیل شده اید.... فردا چه خواهید شد؟
    من (کژدم) میدانم و شما نیز با حسّ غریبی آنرا میدانید. امّا از راهِ سختِ پیشگیری؛ «هراسناک» و «گریزان» هستید.

    پاسخحذف
  13. آیا یادتان می آید که آن «جندهٔ هاشمی» که خبرنگارِ «پرس تی وی» بود و در آمریکا دستگیر شد و در دادگاه به عنوانِ شاهد حاضر شده و سپس آزاد شد؟
    آن «جندهٔ هاشمی» در رابطه با این زن شهادت داد:

    https://tinyurl.com/y2ka6gxb

    پاسخحذف
  14. فرارِ «گروهبان حاجی بادمجان آریوبرزنِ عارف» از سوریّه به «عراق» برایِ اندکی راحت شدن از زخمهایِ کونِ ۱۰۰ پاره اَش ...
    امّا اسرائیل گفت: فرقی نمی کُند که این «دیّوس» کجا باشد.... هر کجا که باشد .... همیشه «کونش» خون چکان خواهد بود..... «ادرکنی .... یا ثار اللهِ قلّابی»...

    https://tinyurl.com/y2r2zl6l

    پاسخحذف
  15. 40 نفر لت و پار شدن و کسی هم اینجا اشاره نکرده http://www.bbc.com/persian/iran-47227996

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      شما اشاره کردید و من نیز منتشر کردم.
      به طورِ شخصی نیز به دعوایِ شیعه و سُنّی علاقه ای ندارم. این دو فرقه هرچغدر همدیگر را بکشند؛ کَم کشته اند.
      از هر طرف که بمیرد؛ به نفعِ ایران است.

      حذف
  16. دورود كژدم جان با توجه به سوال هوشتان جندتا نظر هم من به افكارمرخطور كرد:١-اينكه ايران الان يك ويرانه هست با نيروي كار جوان وبيكار وسرمايه نفتي ويك خرابه بنظرم هم از نفت ان هم جهت بازسازي زير ساختار هاي اون وكارخانه جات وهم استفاده از نيروي كارش ميتونه سودي بالاي به امريكا برسونه٢- از انجاي كه جين با كوري خواني هاي جديدش و همجنينين روسيه يك كشور كه به اين دو نزديك باشه وبتونه با حمايت امريكا دوستي شايد قابل اعتماد جهت جابجاي كارخانه ها وتاسيسات از شرق اسيا به غرب اسيا وكشوري كه مواد اوليه اونو داره وهم نيروي كار شايد قابل ريسك كمتري باشه جهت مقابله اقتصادي با چين وروسيه٣- خاورميانه نياز به يه غلدر يا يه منافع امريكا داره كه اسراعيل هنوز نتونسته بنتهاي باشه شايد بتونن رو ايران سرمايه گذاري كنن اخه فروش اسلحه به حاشينه نشين ها ي خليج جهت افزايش سرمايه خطر ناكه اخه بايد اين اسلحه ها مصرف بشه باز جنك وسيل افزايش مهاجر ها به امريكاس پس بهتره كنترل شده انجام داد يعني با بدست گرفتن چاهاي نفتي٤- پاين حكومت اخوندي رقم زده شده واين غول اسلامي كه از شيشه در اومده بايد پايان خودشو تو به تمدن وكشور جهت چاپاول اون تمام شده چون ملت ايران خودشون نميخوان وبايد اين سرطان جالجا بشه وجه بهتر به تركيه بنظرم تركيه يه كشور اخوندي عقب هستن از ايران٥-خاورميانه جديد نياز به كشوري روبه سمت تمدن داره درسته كه ايران خيلي عقب هست ولي مردم ايران اسلام رو نميخوان واين خودش يه برك برنده هست اخه بجز ايران همه تو خاور ميانه اسلام رو ميپرستن .اين شايد نظريه هاي شايد تاثير گذار باشه

    پاسخحذف
  17. در آینده ای نه چندان دور - بخش اول
    کژدم گرامی
    کنترل منابع انرژی و مسیرهای انتقال آن را میتوان یکی از مهمترین اصول راهبردی سیاستهای آمریکا دانست که از زمان ترومن بنیان گذاشته شد و از زمان کارتر بعنوان اصلی حیاتی در سیاست خارجی آمریکا نهادینه شد.
    این اصل هیچگونه ارتباطی به گلوبالیزم و یا نئولیبرالیزم ندارد و از هردو جانب به شدت اعمال میگردد و تنها راهکارهای اجرایی است که تفاوتهایی را در عملکرد سیاست خارجی آمریکا رقم میزند.
    اعمال این اصل تنها با در نظر گرفتن دو عامل ممکن است، یکم کنترل منابع از تولید تا فروش و دوم کنترل مسیرهای انتقال.
    در حال حاضر انرژی مورد نیاز کشورها از سه ماده خام گوناگون تامین میگردد که به ترتیب اهمیت نفت خام، گاز طبیعی و اورانیوم را در بر میگیرد.
    در مورد اورانیوم مسئله واضح است و کنترل شدید بر منابع آن و چگونگی استفاده، از طریق سازمان کنترل انرژی اتمی اعمال میگردد و به دلیل هزینه بسیار بالای استفاده از این نوع انرژی ، کنترل آن بسیار آسان و از نظر سیاسی و اقتصادی ارزش زیادی ندارد.
    مسئله مهم را در انرژی فسیلی باید دید که نفت خام و گاز طبیعی را در بر میگیرد و حالتی حیاتی را در اقتصاد کشورها دارد.
    تمامی سیاست خارجی آمریکا به گونه ای به کنترل این دو ماده وابسته است و آنچه که اکنون در جهان سیاست شاهد هستیم بازتابی از این سیاست راهبردی آمریکاست ، هر چند که عملکردها با توجه به نوع انرژی متفاوتست.
    اختلاف آمریکا و چین بر سر کنترل منابع نفتی است ، در صورتی که اختلافات مابین آمریکا و روسیه بر کنترل مسیرهای انتقال انرژی استوار است. مسائل ایران ، ونزوئلا و سوریه و حتی یمن را باید از این دیدگاه بررسی نمود.
    جدا از این دو مورد باید قدرت در کنترل قیمت را نیز به این دو عامل اضافه نمود که بخشی از سیاست راهبردی آمریکا را شامل میشود و به عنوان دکترین بوش در سیاستهای نفتی آمریکا شناخته شده است. بر اساس این دکترین بود که آمریکا نیرو و سرمایه گذاری هنگفتی را بر تکنولوژی استخراج شیلهای نفتی قرار داد و در نهایت توانست قیمت تمام شده را از بشکه ای بیش از 90 دلار در سال 2009 به حدود 60 دلار در سال 2018 تقلیل دهد که نتیجه آنرا در ثابت نگاهداشتن قیمت نفت خام در دامنه 60 دلار مشاهده می نماییم.
    سیاستهای آمریکا در ونزوئلا ، سوریه ، عراق ، یمن و حتی در اروپا به شدت متاثر از همین دکترین است ، هرچند اهداف تعریف شده تا حدودی متفاوت هستند. برای روشن شدن مطلب باید این مقوله ها جدا از یکدیگر تشریح شوند .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.اکبر گرامی
      فکر میکنم که در رابطه با ماهیت اختلافِ «آمریکا و چین» و «آمریکا و روسیه»؛ اشتباه میکنید.
      روسها به عنوان یک کشورِ تقریباً «تک محصولی» به مسئلهٔ انرژیِ فسیلی به عنوانِ «شریانِ حیاتی از دیدگاهِ تولید کننده» مینگرند و میخواهند تا جایی که بتوانند؛ پروسهٔ «از تولید تا مصرفِ انرژی فسیلی» را کنترل کنند.
      امّا چینیها «مصرف کنندهٔ انرژی فسیلی» هستند و آنچه که برایشان مهمّ است؛ «تضمینِِ دریافتِ انرژی» است. به همین دلیل تلاش میکنند به «منابعِ گوناگون» دسترسی داشته باشند. آنها نیک میدانند که اگر روسها و یا آمریکا بتوانند منابعِ انرژی فسیلی را کنترل کنند؛ اقتصادِ چین باید به یکی از آنها «باج» بدهد. لذا میانِ اهدافِ روس و آمریکایی و چینی؛ تفاوتی بزرگ وجود دارد. از نظرِ دولتِ ترامپ؛ اقتصادِ چین باید به شدّت مهار شود تا عوارض جانیی آن نیز فروکِش کُند. از نظرِ دولتِ ترامپ؛ روسها باید از بازارِ فروشِ انرژی فسیلی؛ تا حدّ ممکن خارج شود.
      در حالی که روسها برایِ «بقا» میجنگند.
      اگر بر اساسِ «عملیّاتِ مِیدانی» به موضوع نگاه کنیم؛ فرقِ چندانی نخواهیم دید. زیرا عملیّاتهایِ مِیدانی بسیار شبیهِ یکدیگرند. مانندِ حملهٔ کوماندوها برایِ تسخیرِ یک پایگاه و یا از بین بردنِ آن بسیار شبیهِ یکدیگرند. امّا اهدافِ پُشتِ صحنه با یکدیگر بسیار فرق دارند.
      یکی از مشکلاتِ تحلیلگران سیاسی نیز همین «ماندن در سطح» است. پروپاگانداها نیز همه را به «ماندن در سطح» ترغیب میکنند. به عنوانِ مثال همهٔ طرفها؛ نبردهایِ خود را نبرد میانِ «نیک و بَد» مینامند. در حالی که نبرد بر سرِ «ادامهٔ زندگی» است و خدا و الله و شیطان و دجّال و ابلیس و مسیح و لوسیفِر فقط برایِ خَر کردنِ مردم است.
      در رابطه با مسئلهٔ «سوریه» و «عراق» نیز دچارِ اشتباه هستید. این ۲ ماجرا را «گلوبالیستها» برای فروپاشیِ ستونهایِ سیاسیِ حاکم بر خاورمیانه آفریدند و رژیمِ انگلهای صفوی نیز «عصایِ دست» و یا «بازیچهٔ گلوبالیستها» شد؛ امّا همچنان با پروپاگاندا میخواهد «الاغهایِ حزب اللهی» را قانع کُند که دعوا بر سَرِ «حَرَم» است و یا اینکه «الاغهایِ متوهّم شبه سیاسی» را قانع کُند که دعوا بر سرِ کنترلِ «باب المندب» است. در حالی که به این الاغها نمیگوید که اگر اندکی فشار بیاورند؛ همگی شان به «گوز گوز» خواهند افتاد.

      حذف
  18. در آینده ای نه چندان دور – بخش دوم
    از نقطه نظر ذخایر تایید شده نفت خام ، ونزوئلا با 300 میلیارد بشکه ، رتبه اول را در جهان داراست. متوسط میزان تولید روزانه نفت در این کشور در حدود 1.5 میلیون بشکه در سال 2018 بوده که نشانگر کاهشی نزدیک به 50% نسبت به سال 2011 می باشد و بر طبق آخرین آمار میزان تولید در اواخر سال 2018 با کاهشی شدید به حدود یک میلیون بشکه در روز رسیده است. بخش عظیمی از صادرات نفت ونزوئلا به آمریکا بوده، ولیکن با عقب کشیدن شرکتهای آمریکایی ، دولت ونزوئلا سعی نمود که شرکتهای چینی را جانشین شرکتهای آمریکایی بنماید ، تلاشی که تا کنون نتیجه ای مشخص نداشته است.
    آمریکا در سیایتهای نفتی خود پالش خاصی با ونزوئلا نداشته و ندارد و وضعیت صنعت نفت این کشور به نحوی نیست که بتواند خطری را متوجه سیاستهای کلان آمریکا بنماید.
    نومیدی مادورو از کمک گرفتن از آمریکا جهت نوسازی صنایع نفتی خود سبب ورود چین به این بازی گردید و شاید این بزرگترین اشتباه مادورو و مشاورانش بود. نفت خام ونزوئلا از نوع متوسط و سنگین است که ماده اولیه تولید گازوئیل محسوب میشود و اگر این نکته را در نطر بگیریم که نفت خام تولیدی از شیل-نفت عمدتا نفت سبک می باشد (ماده اولیه تولید بنزین) ، دلیل این مورد روشن خواهد شد که چرا تا این اواخر ونزوئلا چهارمیت تامین کننده نفت خام برای آمریکا بوده است.
    مسئله ورود چین به این بازی سبب تغییر معادلات گردید ولیکن هنوز مورد چندان بحرانی نبود که نیاز به مداخله باشد. حماقتهای مادورو و سیاستهای پوپولیستی این راننده اتوبوس سبب گردید که اقتصاد ونزوئلا به تمامی ویران گردد. درآمدهای کشور صرف تامین مخارج و حقوق ارتشیان و نیروهای وفادار به مادورو گردید و عملا بخش وسیعی از مردم از این سهم محروم ماندند و نیاز به توضیح بیشتری نیست. ولیکن مسئله با مخالفت عمده مردم با سیاستهای مادورو و اعتراضات عظیم به سمتی رفت که آمریکا را ناچار به مداخله عملی تر نمود. به عبارتی این مردم ونزوئلا بودند که آمریکا را به صحنه کشیدند. نتیجه مشخص است و چه با انتخابات و چه به زور مادورو محکوم به رفتن است و چین نیز به مانند قبل باید برای خرید نفت دم شرکتهای آمریکایی را ببیند. روسیه نیز چندان علاقه ای به این مسئله ندارد و لحن بی تفاوت آنها را میتوان از بیانیه های آنها دریافت و اینکه پوتین به خوبی می داند پا گذاشتن به حیاط خلوت آمریکا تاوانی سنگین دارد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م. اکبر گرامی
      در اینجا نیز دچار اشتباه هستید. زیرا روابطِ تجاریِ شرکتهایِ آمریکایی را به حسابِ «پرچمِ آمریکا» وارد میکنید.
      شرکتهای آمریکایی بسیار خودمُختار هستند و به همین دلیل نیز دولتِ ترامپ برای مهار کردنِ آنها مجبور شد از حربهٔ «تعرفه هایِ سنگین» بر محصولاتِ شرکتهای آمریکایی که در خارج از آمریکا تولید میشوند؛ استفاده کرده و آنها را با سیاستِ «اصلاحاتِ مالیاتی» به خانه برگرداند.
      در همین نوشتارِ خود میبینید که موضع چینیها به «موضعِ مشتری» شبیه است و موضِعِ روسها یک موضعِ «تدافعی» است.
      مسئلهٔ ونزوئلا برای آمریکای ترامپ آمیخته ای از چندین پارامتر است که به ۲ پارامتر آن اشاره میکنم:
      ۱- مهاجرتِ به حاشیه رانده شدگانِ آمریکای لاتین به ایالات متّحدهٔ آمریکا.
      ۲- کنترلِ شریانهایِ نفتی.
      در واقع تلاش برای «ساختنِ دیوار» در مرزهایِ جنوبیِ آمریکا به پارامترِ اوّل مربوط است.
      امّا نفتِ ونزوئلا میتواند در کشورهای آمریکایِ لاتین تحوّل بوجود آورده و در پروژهٔ «فقر زدایی» در آمریکایِ لاتین؛ کمکی مؤثر باشد.
      ترامپ بارها گفته است که سالانه صدها میلیون دلار به حکومتهای آمریکای لاتین کمکهای مالی میدهند تا بتوانند کارهایِ اساسی در رابطه با «اشتغال زایی» و فقر زدایی بکنند. امّا آنها فقط این کمکها را میگیرند و هزینهٔ زندگیِ «از ما بهتران ها» میکنند.
      البتّه این امر یکی از بخشهایِ رایجِ «فرهنگی» در «کشور - مستراح ها» است.
      به عنوانِ مثال تقریباً تمامی کمکهایِ جنسی سازمانِ ملل به زلزله زده های ایران؛ توسط اوباشانِ شیعه در بازار فروخته شد. از کیسه خواب گرفته تا پتو و لباس و ساکنینِ ایران نه تنها اینرا میدانند؛ بلکه «مشتریِ این اموالِ به غارت رفته» بودند.
      «فرهنگِ کشور - مستراح ها» فقط فرهنگِ حکومتی نیست؛ بلکه ریشه در فرهنگِ عامّه دارد.

      حذف
  19. کژدم گرامی
    من تازه پا به مطلب نهاده ام و فکر میکنم پس از پایان مطالب و تشریح مسائل در خاورمیانه به این نتیجه خواهید رسید که نتیجه گیری هایم چندان دور از تفکرات شما نخواهد بود.
    از نظر من گلوبالیستها اشتباه بسیار عظیمی را در خاورمیانه مرتکب شدند و قدرت گیری نئولیبرالیسم آمریکایی در راستای پاک کردن این خطاهاست. اهداف را از خلال عملیات میدانی میتوان شناسایی نمود. به قول خودتان چین دنبال منابع انرژی است و آمریکا و روسیه به دنبال تسلط بر منابع انرژی. در اینجا یک سئوال به وجود می آید ، سوریه در این معادله چه نقشی دارد؟ چرا سوریه اینقدر برای روسیه و ترکیه حیاتی است و چرا بخشهایی از آن برای آمریکا؟ من کاری به ایران ندارم ، چون ایران این وسط نخود آش است و در نهایت با سر بی کلاه باید به خانه بازگردد.
    اجازه دهید تا مطالبم را به پایان رسانم و آنگاه به نقد بنشینید. نبرد حاضر نبردی است که بسایری چیزها را تغییر خواهد داد و خاورمیانه آینده چیزی جدا از حالت فعلی اش خواهد داشت.
    به هرحال فکر نمیکنم چندان از نقطه نظر نتیجه با یکدیگر اختلاف داشته باشیم. پس اجازه دهید به مرور به بررسی اوضاع بنشینیم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. م.اکبر گرامی
      من نمیخواهم به شما فشار بیاورم تا نتایجی که به آن خواهید رسید؛ مشابه نظراتِ من باشد. فقط تلاش میکنم که آنچه را که مبنایِ استدلالهای خود در نوشته هایتان بکار میبرید را موردِ نقد قرار دهم. فقط همین.
      در رابطه با سوریه و عراق و مصر و تونس و اخوانیها و داعش و نقشِ رژیمِ شیعیِ حاکم بر ایران و ترکهای عثمانی-اخوانی در این معرکه؛ بسیار نوشته ام.

      حذف
    2. م.اکبر گرامی
      من (کژدم) هرگز نخواستم که جلو سخنانِ شما را بگیرم و یا شما را وادار کُنم که شبیهِ کژدم سخن بگویید.
      امّا گویا شما خیلی «پَکَر» شده اید.
      اگر در یک گفتگویِ وبلاگی؛ اینچنین «پَکَر» شده و ساکت شوید؛ در «نبردهایِ خیابانی» چه خواهید کرد؟
      آیا به «بَغَلِ مامان» پناه خواهید بُرد؟ یا به «لایِ پایِ مریم» (سرقتِ ادبی از «انکار»)؟
      این وبلاگ فقط «حرف و حدیث» است.
      سخنانِ این وبلاگ هیچکس را نکُشته است.
      «قهر کردن»شایستهٔ «جنگاوران» نیست.
      مگر آنکه مسئله اساساً بر سرِ «جنگیدن» نیست؛ بلکه نوعی «جلق زدن» با کلمات و جملات و منطقِ ارسطویی است... یعنی: قهرمان شدن در (علمِ کلام).

      حذف
  20. گداییِ جمهوریِ باشکوه و قدرتمندِ اسلامی؛ برایِ «نفت در برابرِ غذا».

    https://tinyurl.com/y2u64c47

    پاسخحذف
  21. در آینده ای نه چندان دور – بخش سوم
    بررسی سیاستهای آمریکا در خاورمیانه و تقابل با عملکرد این کشور از جانب روسیه ، ایران و ترکیه که هریک اهدافی گاه متفاوت را دنبال میکنند نیاز به شناخت پس زمینه ای دارد تا بتوان به سوالات زیر جواب داد:
    1- چرا آمریکا در حال عقب نشینی ظاهری از سوریه است ولیکن بر احداث ناحیه ای حائل به عرض متوسط 40 کیلومتر و طولی از فیشخابور (مرز کردستان عراق با سوریه) تا دریای مدیترانه تاکید دارد؟
    2- چرا آمریکا از عراق عقب نشینی نمی کند و اقدام به احداث پایگاههایی عظیم در این ناحیه نموده است؟
    3- چرا آمریکا بر لزوم آتش بس و مذاکرات صلح در یمن تاکید دارد؟
    4- چرا آمریکا ایران را بزرگترین خطر برای صلح خاورمیانه می پندارد و وقعی به دم تکان دادنهای آقایان به مذاکره نمیگذارد؟
    5- دلیل مخالفت روسیه ، ترکیه و ایران با اقدامات آمریکا در خاورمیانه چیست؟
    6- چرا آلمان ، فرانسه و انگلیس در سیاستهای آمریکا در قبال ایران موش می دوانند؟
    پاسخ این پرسشها هریک به بخشی از دکترین انرژی بر میگردد که تا حدودی با یکدیگر متفاوتست.
    قبل از پرداختن به مسائل فوق لازمست شمه ای از وضعیت منابع انرژی در کشورهای خاورمیانه و آسیای میانه را بازگو نمود.
    ذخایر متعارف تایید شده نفت خام در جهان در حدود 1600 ملیارد بشکه تخمین زده میشود که حدود 88% آن متعلق به 10 کشور است . از این 10 کشور مجموعه ذخایر روسیه و ایران چیزی در حدود 235 ملیارد بشکه است و مابقی متلق به کشورهایی است که به نوعی دنباله رو سیاستهای آمریکا هستند ، به عبارتی دیگر کنترل بیش از 80% ذخایر نفتی متعارف جهان در سیطره شرکتهای نفتی آمریکایی و یا اقمار اروپایی آنهاست و اگر میزان ذخیره نفتی غیر متعارف آمریکا را که بیش از 260 میلیارد بشکه است در این محاسبات منظور نماییم به خوبی به این نتیجه میرسیم که نفت خام در جهان در کنترل آمریکاست و وضعیت فعلی بازار های نفتی جهان نیز به خوبی موید این مطلب است. حتی با وجود از دور خارج کردن ایزان ، لیبی و تاحدودی ونزوئلا هیچ ناهنجاری در با.ارهای نفتی وجود ندارد. لا اقل در این زمینه سیاستهای آمریکا به نتایج دلخواه خود رسیده است. روسیه نیز به خوبی به این مطلب واقع است و این یکی از دلایلی است که با سیاستهای استخراج و قیمت گذاری که عربستان به عنوان نماینده آمریکا اعمال میکند سر ناسازگاری ندارد. اگر بخواهیم واقعگرایانه با موضوع برخورد کنیم، در حال حاضر ایران از لحاظ تامین نفت هیچ ارزشی را در جهان ندارد.
    در مورد گازطبیعی مسئله به تمامی متفاوت است. مسئله آلاینده ها و گرمایش زمین ، گاز طبیعی را به عنوان آلترناتیو اصلی در مقابل نفت مطرح ساخته است و میرود که این ماده به عنوان سوخت اصلی در نیروگاههای تولید برق جانشین سوختهای فسیلی مایع و زغال سنگ گردد. تولید و مصرف گاز طبیعی در جهان سالانه با رشدی معادل 3% روبروست و تصور میرود که در بیست سال آینده میزان مصرف آن بر پایه انرژی از نفت خام پیشی بگیرد.
    مسئله مهم در تولید گاز طبیعی چگونگی صادرات و نحوه حمل آن است که چالشی در برابر مصرف روزافزون آن تلقی میگردد.

    پاسخحذف
  22. به این «لَب شِکَری» بگویید:

    چه با خاصیّت و چه بی خاصیيت ... میخواهند کونتان را بگایند.... مگر آنکه موجودی که در «چاهِ مستراحِ جمکران زندگی می کُند» ... کونتان را نجات دَهَد.
    آیا به وجودِ این موجودِ «چاه زی» و یا «غار نَوَرد» اعتقاد دارید؟ ... اگر دارید؛ نگران نباشید.... .. زیرا به همّتِ آن «کرمِ چاهِ مستراحِِ جمکران» آب از آب تکان نخواهد خورد و نیازی به «جیغ و ویغ» نیست.

    https://tinyurl.com/y4nledtp

    پاسخحذف
  23. من فکر میکنم تغییر جایگاه ایران از دشمن مطرود به دشمن سرکش در دوره اوباما و بعد تبدیل شدن به دشمن منفور در دوره ترامپ بیشتر از اینکه به نفت مربوط باشد به نگاه هیئت حاکمه آمریکا نسبت به اسلام سیاسی مربوط است در حالیکه از زمان کاندولیزا رایس و بعد از آن کلینتون و کری به اسلام سیاسی همچون پادزهر بی ثباتی خاورمیانه نگریسته میشد و زمینه ساز شکل گیری خاورمیانه جدید معرفی می گشت اما تیم جدید امنیت ملی آمریکا به اسلام سیاسی به چشم دشمن و یگانه عامل بی ثباتی در خاورمیانه می نگرد در واقع آن ها اسلام سیاسی را در تضاد کامل با منافع آمریکا می بینند برخلاف کارتر یا اوباما در مورد نفت قویا حق با شماست و سیاست آمریکا جذب رقبا در مرحله اول و حذفشان در صورت عدم همراهیست این سیاست عینا در مورد گاز هم مصداق دارد کما اینکه آمریکا به بسیاری از کشورهای جهان وام های کلان برای ایجاد تاسیسات مبدل lng می دهد به شرط آنکه lng مورد نیاز خود را از شرکت های آمریکایی بگیرند و دقیقا برای همین مطمئنم که اگر مسئله جدیت ترامپ نفت بود اساسا مطرود ماندن ایران و ونزوئلا کارا تر می نمود چه اینکه حتی بدون حضور این دو کشور بازار نفت بدون هیچ مشکلی در عرضه به فعالیت خود ادامه میدهد و دقیقا برای همین هرگونه معامله را محال می دانم یعنی حتی اگر رژیم بگوید تمام منابع نفتی من برای شرکت های آمریکایی باز هم ترامپ به آن ها رحم نخواهد کرد نمی دانم چه میزان ورشو را پیگیری کردید این فقط یک پیام داشت همانکه وزیرخارجه آمریکا گفت "در گردهمایی ورشو حتی یک نفر نبود که از رژیم ایران دفاع کند. هیچ کشوری بلند نشد و تهدید رژیم ایران را انکار نکرد." یعنی حداقل60 کشور از اینکه به حساب ایران برسند حمایت می کنند نتانیاهو هم به عمد از واژه ای عبری استفاده کرد که هم معنای جنگ می دهد و هم مبارزه جمله طلایی را هم مایک پنس گفت "زمان این رسیده است که تمامی کشورهای اروپایی از برجام خارج شوند تا برای مردم ایران و جهان آزادی و صلحی که حقشان است را به ارمغان بیاوریم !این بار بار آخر است ! این بار محکم می ایستیم! مردم ایران به خیابان ها آمدند ! کشور های عاشق آزادی باید کنار یکدیگر بایستند" پنس بیچاره دیگر چطور بگوید بپاخیزید ایرانیان؟ نکته جالب دیگر هم اشاره به داستان صلح فرزندان ابراهیم، اسماعیل و اسحاق بود که یادم می آید شما از این عبارت استفاده کرده بودید من تردید ندارم کار اسلام سیاسی در ایران یکسره خواهد شد

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. پویا گرامی
      خوشحال هستم که به این «بحث» پیوستید. خودتان نیز میدانید که «مسابقهٔ هوش» فقط بهانه ای برای دامن زدن به بحثهایی است که در کیسهٔ عطّارانی مانند BBC و رادیو فردا و DW و «پشمک نیوزهایِ ولایتی و فقاهتی» یافت نمیشود و تلاشِ آنها برای «دَر گِل نشاندنِ کشتیِ اندیشه ها در سطحِ رویدادهایِ روزمرّه است».
      اگر اجازهٔ انتقاد داشته باشم و مرا به «هدایت کنندگی» در جهتِ Clone سازیِ همراه با «کژدم» متّهم نکنید؛ میخواهم نظرِ شما را نقد کُنم. امّا اینکار را نخواهم کرد؛ تا زمانی که شما اجازه داده و بگویید:
      Go ahead

      حذف
    2. حتما این کار رو بکنید اساسا دلیل مراجعه من به وبلاگ شما یادگرفتن هست و آشنا شدن با نظرات مختلف تمام بدبختی خاورمیانه این هست که فرهنگ تفکر انتقادی در اون وجود نداشته

      حذف
  24. در آینده ای نه چندان دور – بخش چهارم
    ذخایر شناخته شده و قابل استخراج گاز طبیعی به هردو صورت متعارف و غیر متعارف در جهان در حدود 191 تریلیون متر مکعب تخمین زده میشود که در حدود 85% آن در 10 کشور قرار گرفته است. روسیه و ایران با ذخیره ای نزدیک به 81 تریلیون مترمکعب 45% ذخایر را دارا هستند. قطر و کشورهای حوزه خلیج 39 تریلیون مترمکعب و آمریکا با حدود 16 تریلیون مترمکعب رتبه های بعدی را دارا هستند. در حوزه آسیای میانه حدود 8 تریلیون و در شمال عراق با احتساب کرکوک در حدود 10 تریلیون مترمکعب گاز از ذخایر اصلی در جهان محسوب میشوند.
    اگر موضوع را در حیطه ای دیگر بررسی کنیم ، شاید قادر شویم تصویری واضحتر را ارئه نماییم. با.ار مصرف جهانی گاز طبیعی و مصرف کنندگان عمده عبارتند از : حوزه آسیای جنوبی (هند و پاکستان) ، آسیای شرقی و جنوبشرقی (ژاپن، کره، تایوان، سنگاپور، مالزی، چین و اندونزی و تایلند) ، حوزه اروپا ، حوزه آمریکای جنوبی و شمالی.
    نزدیکترین منطقه تولید گاز طبیعی به کشورهای جنوب آسیا ، ایران، امارات و قطر می باشند، ولیکن با توجه به هزینه زیاد حمل گاز توسط تانکرهای گازکش ، بهترین آلترناتیو ایجاد خط لوله مابین ایران، پاکستان و هند می باشد که تلاشهایی نیز در اینمورد صورت گرفته ولیکن با دخالت مستقیم آمریکا در حال حاضر احداث این خط لوله متوقف مانده است.
    میزان مصرف کشورهای شرق و جنوبشرق آسیا از طریق حمل گاز صورت می گیرد و راه دیگری برای آن متصور نیست. هرچند وجود ذخایر محدود گاز در چین و اندونزی قادر به جوابگویی برخی نیازهای آنانست ، ولیکن چین در حال مذاکره با روسیه جهت احداث خط لوله انتقال گاز مابین دو کشور است و کشورهای دیگر در حال احداث پایانه های تخلیه گاز از کشتی های گاز کش.
    ترکیه جهت رفع احتیاجات خود تمامآ به دو کشور ایران و روسیه وابسته است و تصور میشد که با احداث خط لوله ناباکو که به منظور انتقال نفت و گاز کشورهای آسیای میانه ، شمال عراق و ایران به اروپا طراحی شده بود و بخش عمده ای از آن در ترکیه قرار داشت ، بتواند در طولانی مدت جدا از تامین درآمد بتواند نیازهای خود را پوشش دهد. ولیکن سلطان بازی اردوگان سبب شد که این طرح از با خروج آمریکا (شرکت اکسون) از پروژه به محاق فراموشی سپرده شود و پروژه دیگری مد نظر قرار گیرد ، امری که خیالات جناب اردوگان را نبافته پنبه کرد.

    پاسخحذف
  25. در آینده ای نه چندان دور – بخش پنجم
    تامین نیازهای نه چندان زیاد کشورهای آمریکای جنوبی از طریق دو کشور ونزوئلا و اکوادور امکان پذیر است و ذخایر محدود گاز در برخی از این کشورها میتواند کمکی به رفع نیازهای آنها باشد. ذخایر چهارمین کشور دارای گاز طبیعی یعنی آمریکا نیز به راحتی قادر به تامین نیازهای این کشور، کانادا و حتی مکزیک می باشد و حتی توان صادراتی نیز دارد.
    آنچه در این میان مهم است اروپاست. کشورهای این قاره بخصوص کشورهای شرق اروپا ، آلمان ، فرانسه ، ایتالیا و اسپانیا به ذخایر گاز روسیه وابسته هستند. هرچند بخش عمده ای از نیازهای آنان از طریق نروژ ، الجزایر، قطر و اکوادور و پرو تامین میگردد ولیکن وابستگی شدید آنها به گاز روسیه است که در تقابل با سیاستهای آمریکا در کنترل روسیه قرار میگیرد.
    یکی از مهمترین دلایل پیشنهاد خط لوله نابوکو کم کردن این وابستگی اروپا به روسیه بود. خط لوله نفتی و گازی نابوکو جهت انتقال نفت آذربایجان ، قزاقستان و همینطور انتقال گاز ترکمنستان از طریق ترکیه به خاک اروپا طراحی گردید و با کشف دخایر بزرگی از نفت و گاز در کردستان عراق و همینطور وجود خط لوله گازی در ایران قرار بود که ذخایر گازی این دو منطقه نیز از طریق خطی فرعی به خط اصلی نابوکو مرتبط گردند. قدمهای ابتدایی شامل سرمایئ گذاری و طراحی مسیر به اتمام رسید ، ولیکن اردگان پارچه را گز نکرده پارئ کرد و با تصور اینکه اروپا و آمریکا در این راستا گزینه ای جز انتخاب ترکیه به عنوان پل پیوند میان کشورهای تولید کننده و اروپا ندارند ، هوس احیای دوباره امپراتوری عثمانی را نمود و متاسفانه مردم ترکیه نیز متاثر از شووینیسم ترکی ، با حمایت از اشتباهات اردوگان واقعیت را برابر دیدگان اروپا و آمریکا نهادند. از نظر آمریکا ، تحمل وضعیت فعلی و قبول جاه طلبی های پوتین به مراتب پذیرفتنی تر از درخواستها و جاه طلبی های ترکیه بود تا بتوان آلترناتیوی دیگر را یافت. لذا ، آمریکا از پروژئی نابوکو کنار کشید و اجرای پروژه در نطفه خفه شد.
    در همین گیرودار بود که آلترناتیوی جدید وارد بازار انرژی گردید. اکتشافات نفتی که از سال 2006 در کردستان عراق آغاز گشت ، منجر به کشف دخایری ب.رگ از نفت و گاز در این منطقه گردید به طوری که بر اساس آمارهای ماخوذه از شرکتهای نفتی و گزارشات کم و بش درز کرده ، میزان ذخایر تایید شده نفتی در این منطقه بیش از45 میلیار بشکه (یک سوم ذخایر تایید شده عراق) و در حدود 6 تریلیون مترمکعب گاز طبیعی ( با احتساب ذخایر کرکوک بیش از 10 تریلیون متر مکعب) است. به عبارتی دیگر از لحاظ دخایر نفتی کردستان عراق در رتبه 8 و از لحاظ دخایر گازی در رتبه 5 جهان قرار میگیرد. از نقطه نظر جغرافیایی این منطقه نزدیکترین منطقه نفت خیز در خاورمیانه به اروپا محسوب میگردد و فاصله متوسط ذخایر آن تا دریای مدیترانه در حدود 700 کیلومتر است.
    در حال حاضر نفت خام این منطقه از طریق خط لوله ای با ظرفیت 600 هزار بشکه در روز به بندر جیهان در ترکیه انتقال و از آنجا به نقاط مختلف حمل میگردد. برنامه ای جهت احداث خط لوله ای دیگر و رساندن ظرفیت به 1.5 میلیون بشکه در روز مد نظر بود که در حال حاضر به حالت تعلیق درآمده. از سوی دیگر مقرر گردیده که خط لوله انتقال گاز با ظرفیت 10 میلیارد متر مکعب در سال از طریق ترکیه احداث گشته و در سال 2019 عملیاتی گردد.
    با آنچه که در منطقه مشاهده میگردد ، تصور میکنم خط لوله نابوکو در مسیری جدید در حال پی ریزی است و شواهد و نقل قولها و تحرکات سیاسی و نظامی در منطقه میتواند موید این نظر باشد.

    پاسخحذف
  26. آیا میتوانید تصوّر کنید که عدّه ای حدّ اقلّ چند ۱۰۰ هزاری به این «کرمِ مستراح» رأی داده اند؟ زیرا این «ساندویچ دُزد» به آنها وعدهٔ «بهشتِ برین» داده بود؟
    آیا این است نتیجهٔ تعریفِ «لیبرال دموکراسی»؟
    آیا نباید این «تعریف» را «باز تعریف» نمود؟

    https://tinyurl.com/y3wpx7ty

    پاسخحذف
  27. آیا به یاد دارید که چه زمانی به کُردهایِ ترکیهٔ عثمانی گفتم که «اوجالان را فراموش کنید»؟ ... فکر میکنم که حدّ اقلّ ۶ سالِ پیش بود.
    اکنون کُرهایِ ترکیّهٔ عثمانی به این فکر افتاده اند که از «اوجالان» خداحافظی کنند.
    امّا «خدا حافظی» کافی نیست.
    بلکه «استراتژیهایِ جایگزین» مهمّ هستند.
    رفتن از این «مستراح» به «مستراحی دیگر».... شاهکار نیست.
    بلکه نشانهٔ عادت داشتن در «زندگی در مستراح» است.

    https://tinyurl.com/y5qn53gj

    پاسخحذف
  28. «انگلِ فرزانهٔ استراتژیست» که با جمع آوریِ مدفوعاتِ ۴۰ ساله و ریختنِ آنها در یک «سطل» .. بیانیّهٔ راهبردی برایِ ۴۰ سالِ آینده را «رید» ... از لیسیدنِ «کُسِ موگرینی» خسته نمی شود.... «موگرینیِ زشت روی و چپول» نیز نمیتواند از «انگلِ فرزانهٔ استراتژیست» ... «دِل بِکَنَد»...
    «موگرینیِ چپول» (هم در چشم و هم در ایدئولوژی)... عاشقِ «انگلِ فرزانهٔ ورشکسته» است.
    البتّه ایرادی نیز ندارد. زیرا همهٔ تاجرها معامله با «ورشکسته ها» را دوست دارند. زیرا میتوان «خیار» را به قیمتِ «شمشِ طلا» به آنها فروخت.
    سیاستِ اروپاییِ «ماندن در برجام» و وعدهٔ «نفت در برابرِ غذا و دارو» که دچارِ بازیهایِ کلامی شده و به «اینس تکس» تغییرِ نام داده است؛ ... برای حمایت از «بقّالهایِ اروپا» است تا بتوانند «موادِ غذایی» و «داروها»یی را که اندکی به وقتِ انقضایِ مصرفِ آنها مانده است را به «ایرانیانِ شرافتمندِ آریایی و شیعه مسلک» .... «تنقیه» کنند.(حتماً میدانید که تنقیه کردن چگونه است؟)

    https://tinyurl.com/yy9kl7hm

    اصلاً مهمّ نیست ... زیرا «انگلِ فرزانه» برایِ اینکه همچنان «دُن کیشوتِ قهرمان» بِماند ... «ملیجکِ ظریف» را با تغییرِ «لَقَب» به «امیر کبیرِ ظریف» ... مأمور اینکار کرده است. تا اگر اتّفاقِ ناگواری برایِ «آریایی نژادهایِ شیعه مسلک» افتاد که حتّی «رضا اسهال و استفراغی» نیز نتوانست آنها را شفا دهد؛ ...
    میتواند بگوید: (همه اش تقصیرِ این «کونیِ ظریف» است).

    هرچند که «جمنا بیا ... جماع کنید با جنده ها» (دول واپسان) ..... ظاهراً با این مسئله «زاویه هایِ آتشین» دارند؛ امّا از «دلّالیِ موادِ تاریخ گذشته» ... بَدِشان نمی آید....
    یکی از شغلهایِ شریفِ «دول واپسان» (حسن عبّاسی و حسینِ شریعتمداری و گروهبان پاسدارِ روضه خوان قاسمی) صادراتِ روسپی است. لذا برایِ «دلّالیِ غذا و داروهایِ تاریخ گذشته» نیازی به «توبه» و خواندنِ «دعایِ کُمیل» نخواهند داشت. الله همیشه راه گُشا و بخشاینده است.

    پاسخحذف
  29. ماده گاوِ «ریز چشم» که حتّی نوک بینیِ خود را نمیدید...
    «رُمان نویس» شد و در گذشت. نه در آغاز چیزی فهمید و نه در پایان.

    «خوش بَخِت آنکه الاغ آمد و خَر رفت».

    https://tinyurl.com/yxcvjaru

    پاسخحذف
  30. در آینده ای نه چندان دور – بخش ششم
    در اواسط سال 2018 ، زمزمه هایی در مورد ایجاد منطقه ای حائل در امتداد مرز شمالی سوریه و ترکیه از جانب غرب مطرح گردید و عملا همزمان با اعلام ترامپ مبنب بر خروج نیروهای آمریکایی از سوریه حالتی جدیتری را به خود گرفت. فرانسه و انگلیس با حمایت از چنین طرحی راه را جهت عملی شدن آن باز نمودند و موضعگیری های ترکیه و پس از آن روسیه نشان داد که مسئله جدی تر از آنیست که در بیانیه ها گهگاهی اشاره ای به آن میشود. فشار ترکیه جهت سیادت از این منطقه و مخالفت کردهای سوریه با حضور ترکیه ، خبر از مسائلی می داد که در پشت پرده در جریان است. توقف ایجاد دو خط لوله انتقال نفت و گاز از کردستان عراق به ترکیه و توافق میان حکومت اقلیم کردستان و عراق مبنی بر انتقال بخشی از نفت کرکوک از طریق خط لوله های کردستان عراق و همچنین فشار شدید آمریکا مبنی بر اداره مشترک کرکوک توسط نیروهای پیشمرگ و ارتش عراق تا انجام رفراندوم و تعیین تکلیف این منطقه میتواند نشانه ای از برنامه هایی جداگانه در این ناحیه باشد.
    منطقه حائل بنا بر گفته فرماندهان آمریکایی در منطقه با عرض متوسط 40 کیلومتر از ربیعه (غرب موصل) شروع شده و به سمت شمال تا فیشخابور(مرز کردستان عراق و سوریه) امتداد می یابد و از آنجا با چرخشی نود درجه ای در راستای مرز سوریه و ترکیه امتداد یافته و پس از عبور از شمال حلب به دریای مدیترانه در شمال تارتوس میرسد.
    سئوال اینست که آیا آمریکا دلش برای کردهای سوریه سوخته ؟ آیا بخاطر همکاری آنها در شکست داعش در این منطقه مایلست پاداشی به آنها بدهد که در قالب زندگی در این منطقه حائل به شیوه ای فدرالی باشد؟ من که چنین تصوری ندارم و عقیده دارم که منطقه حائل دالانیسست جهت عبور لوله های انتقال نفت و گاز و کنر گذاشتن ترکیه از پروژه نابوکوی جدید. در حال حاضر توان استخراج نفت در کردستان عراق به روزانه بیش از یک میلیون بشکه رسیده است و اگر نفت کرکوک را نیز محسوب داریم ، توان صادراتی نفت خام از این منطقه بیش از 1.5 ملیون بشکه خواهد بود. در مورد گاز طبیعی ، توان استخراجی در کردستان عراق بنا به گفته شرکتهای نفتی در حال حاضر بیش از 25 ملیارد مترمکعب در سال است و با احتساب میدانهای گازی کرکوک ، توان صادراتی به بیش از 30 میلیاد مترمکعب در سال خواهد بود و فاصله این میدانها از دریای مدیترانه بطور متوسط در حدود 700 کیلومتر است.
    حفاظت از چنین منطقه ای در زمین بعهده نیروهای کرد خواهد بود و اعلام ترامپ مبنی بر خارج ساختن نیروهای آمریکایی از کردستان سوریه ، در اصل اهرم فشاری بر کردهای سوریه بود جهت ورود نیروهای پیشمرگه روژ به سوریه و تقسیم قدرت در این ناحیه. پیشمرگهای روژ نیروهایی مرکب از کردها هستند که در کردستان عراق توسط آمریکا آموزش دیده و مستقیما تحت فرماندهی آنان قرار دارند. تعداد این نیروها تا 15000 نفر تخمین زده میشود ، هرچند برخی منابع تعداد آنان را بسیار بیشتر می دانند.
    فشار آمریکا سبب شده که نیروهای کرد سوریه پیوندهای خود را با پ ک ک ضعیف نمایند و تا حدودی از اوجالانیسم دور شوند. سفر نماینده کردهای سوریه به آمریکا و مذاکرات در مورد آینده کردستان سوریه ، نتایج خود را در پذیرش پیشمرگهای روژ نشان داد.
    اردوگان به خوبی دریافت که قافیه را باخته است و دلایل وی در مخالفت با حضور آمریکا در منطقه و تاکید بر حضور نیروهای جبهه النصره در ادلب و لاس زدن هایش با روسیه از همین مسئله آب میخورد. در اینجاست که اردوگان به خوبی می داند که اگر چنین طرحی به مرحله اجرایی برسد ، رویای خلافت عثمانی بدل به کابوسی برای اقتصاد ترکیه میشود و در نهایت حتی ممکنست سبب تجزیه ترکیه شود.
    ولیکن ، خط نابوکوی جدید ، چگونه میتواند به انتقال نفت و گاز کشورهای آسیای میانه کمک کند؟

    پاسخحذف