۱۳۹۷ اسفند ۶, دوشنبه

«آلترناتیو» و «قُقنوس»

خواننده هایِ قدیم ندیمی با نظریّهٔ «ظهورِ اپوزیسیون در قامتِ حکومتی»  که حدود ۶ سالِ پیش مطرح کردم؛ آشنا هستند.
نه تنها در آن دوره؛ بلکه همین اکنون نیز به توانِ بالایِ این نظریّه در مؤثر بودن برای سرنگونیِ رژیمِ حاکمِ شیعی و آماده شدن برایِ پی ریزیِ ایرانی نوین اعتمادِ کامل دارم. از نظرِ من تنها چنین سازمانی میتواند خود را «آلترناتیو» بنامد.
امّا آنچه که اکنون به نامِ «قُقنوس» معرّفی میشود؛ تنها بخشِ بسیار کوچکی از آن «سازمان یافتگی در قامتِ حکومتی» است که در نظر داشتم و همچنان دارَم.
من از آن دسته از «بی شرفها»یی نیستم که به پروژهٔ «ققنوس» به خاطر اینکه یکی از طرّاحانِ ان «سیّد رضا دیبا» بوده است؛ رأی منفی داده و از آن نیز فراتر رفته دست اندرکارانِ این پروژه را نیز تخطئه کُنم.
به توئیتهایِ عدّه ای از «بی شرفهایِ حسود» و یا «حکومتی» نگاهی بیندازید:

http://tinyurl.com/y4o6fsvl

حتّی روسپی زاده ای مانندِ «حشمت الله طبرزدی» که خود را «دانش آموخته» مینامد و بزرگترین اختراعَش  لقبِ «امام خامنه ای» به انگلِ فرزانه است و در تمامیِ طولِ زندگیِ کثیفش مانندِ یک «روسپی» در میانِ باندهای رژیمِ کثیفِ شیعی دست به دست شده است. از «سیّد رضا دیبا» ترسیده است. زیرا این پروژه را برای «آلاف و علوفش» خطرناک ارزیابی میکُند.
اگر این پروژه به درستی پیش بِرود؛ میتواند در شعاعی بسیار کوچک؛ حدّ اقل پَتهٔ روسپی زادگانی مانندِ «طبرزدی» را که خود را «دانش آموخته» مینامند را به روی آب بریزد؛ تا مردم فرقِ میانِ «دانش آموخته و دانشمند» را با «شمپانزه هایِ شیعه مسلک» را که با نامهایِ پُر طمطراقِ «دانشمندِ هسته ای» و «دانش آموختگان» و  «پروفسورِ امام زمان شناسی» به خوردِ احمقها داده میشود را ببینند.

لذا انتقادِ من از این پروژه از زاویه ای دیگر است و هیچ ربطی به اینکه این پروژه توسّط کدامین جریانِ سیاسی کلید خورده است ندارد. حتّی به این مسئله نیز انتقادی ندارم که میگویند: «سیّد رضا دیبا» میخواهد از این پروژه «استفادهٔ ابزاری» بکُند. زیرا شاید همین «پیچ گوشتی» را شخصی در کارگاهٔ شخصی خود و برایِ استفادهٔ شخصی اختراع کرده باشد؛ امّا اکنون یک «ابزارِ عمومی» است. به چنین منتقدینی میگویم: «اگر لیاقتش را دارید» و کارِتان فقط «ریدن و شاشیدنِ انتقادی» نیست؛ چرا آستینها را بالا نمیزنید و خودتان کاری نمیکنید؟ اگر لیاقتی در خود نمیبینید؛ حدّ اقلّ  «لنگه کفشی در بیابان» را غنیمت بدانید و اگر این لنگه کفش «پاره پوره» است؛ آنرا تعمیر کنید. اگر از این دسته هم نیستید؛ بهتر است دُمهایتان را لایِ پاهایتان گرفته و بروید و به «کُسِ ننهٔ تان بخندید».

مشکلاتِ اصلیِ پروژه:

۱- این پروژه به خاطرِ «جامع نبودن»؛ نمیتواند «جنبشِ سیاسی» ایجاد کرده و به سرنگونیِ رژیمِ شیعی بینجامد.
۲- اگر طرّاحانِ این  پروژه به افکارِ «جورج سوروسی» و سرنگونیِ رژیم  از طریقِ «جنبشهای مدنیِ صلح آمیز» (مانندِ زدنِ اُتوها به پریزِ برق و «نافرمانیِ مدنی»)؛ آلوده هستند؛ تحقیقاتِ آنها نیز چنین سمت و سویی خواهد داشت و در واقع تحقیقاتِ علمی نخواهند بود بلکه نتیجهٔ نهایی چیزی  شبیهِ به «اثباتِ قرآن» از طریقِ آسمان و ریسمان بافیهای عاریه ای و ظاهراِ علمی خواهد شد.
۳- جایگاهِ تبدیل شدن به «آلترناتیوِ سیاسی» در این پروژه خالی است و نمیتوان با «تبلیغِ فوایدِ سیب»؛ مردم را «سیب خوار» کرد.
۴- آنچنان که معلوم است؛ این پروژه میخواهد خود را  به آنچه که «ساختنِ ایرانِ فردا» پس از سرنگونی نامیده میشود؛ محدود کند و اگر رژیم را کسانی دیگر سرنگون کنند و معلوم نیست که چگونه سرنگون کنند و تبعاتِ آن چه باشد؟!!
لذا وعده هایِ این پروژه در حدّ «رؤیا» خواهد ماند. و به رؤیاهای دیگری از جنسِ «اتوبوس مجّانی» و «برقِ مجّانی» خواهد پیوست.

روییدنِ «قارچهایِ آلترناتیو»

روییدنِ قارچهایِ جدید با «فرشگرد» (آنهایی که رویِ فَرش قدم میزنند) آغاز شد که دورِ جدیدی از «هم پیمانیهاي بیکارگان» را نوید میداد. آنهایی که «هیچ کاری نمیکردند» و اکنون میخواهند  به صورتِ دسته جمعی؛ «هیچ کاری نکنند» و بر رویِ «فرشها» قدم بزنند و دانه هایِ تسبیح را برایِ چندین هزارمین بار بشمارند.
سازمانها و گروههایِ دیگری نیز به خاطرِ اینکه از قافله عقب نمانده باشند و خدایِ ناکرده سهمشان «سیّد رضا خور» نشود؛ «کونهایِ مبارکشان» را تکان داده و به همدیگر  پیوسته اند که «همبستگی برای آزادی و برابری در ایران» نمونهٔ دیگری از فصلِ جدیدِ  «روییدنِ قارچهایِ آلترناتیو» است.

هیچ یک از این «اُلاغهایِ بیکاره» و «هیچ چیز نفهم» از «جنبشِ کردستانِ سوریّه» درس نگرفته اند و نمیتوانند بفهمند که چرا آمریکا بر رویِ این جنبش سرمایه گذاری کرد؟
این الاغها نمیخواهند بفهمند که آمریکا و یا اروپا بر رویِ «خَرهایِ چلاق» که نمیتوانند «بار ببرند» و فقط باید هزینهٔ «علوفهٔ شان» را پرداخت نمود؛ سرمایه گذاری نمیکُنند.

سخنِ آخر

«سیّد رضا دیبا» یک «شارلاتان» است. این موجود نمیخواهد از «پروژهٔ ققنوس» استفادهٔ ابزاری کُند. زیرا این موجود پروژه هایِ دروغینِ دیگری نیز مانندِ «آوردنِ بشار اسد به دادگاهِ لاهه»؛ «شورایِ ملّی ایرانیان» و .... الی ماشاءالله را  به خاطرِ طبیعتِ  «روییدن مانندِ قارچ» در «فصلِ روییدنِ قارچ» را در تاریخچهٔ زندگیِ خود دارد.  
اگر کسانی وجود دارند که در رابطه با این پروژه جدّی هستند؛ نباید بگذارند تا این پروژه نیز به «شویِ سیاسیِ جدید» برای «سیّد رضا حاجی زاده» تبدیل شود. 
از «قارچهایِ محترمِ دیگر» نیز نقاضا میکنم که «هوایِ مرطوب و مِه آلود» را جدّی نگیرند و هیچ ترسی نداشته باشند که خدایِ ناکرده سهمشان «سیّد رضا خور» شود.

کژدم
.


۹ نظر:

  1. کژدم گرامی
    آلترناتیو اعلامی درحد کس شعر بافی عده ای ناتوان و سردرگم علم شده است چریکهای فدایی چه وزنی در ایران و حتی برای رژیم ایران در اپوزسیون دارند ؟
    کومله کمونیستی در اساس با کومله زحمتکشان و دمکرات و دمکرات کردستان حاضر نیستند در یک پادگان فرسوده برای زیست با هم شریک شوند میخواهند حکومت تشکیل دهند ؟
    بلوچها هنوز ناتوان از ارائه یک رسم الخط وچهرچوب نوشتاری مورد توافق خود و حتی مورد توافق یک نویسنده با خودش (یکی از نویسندگان بلوچ هر کتابش را با یک رسم الخط نوشته است ) میباشند و اعراب خوزستان هنوز نمیدانند که با هم بر سر عرب بودن توافق کنند یا با رژیم بر سر تشیع بودن و ترکها هنوز خودشان نمیدانند و تکلیفشان با خود مشخص نیست که خود را ایرانی با زبان ترکی بنامند یا ترکهای اصیل از نوادگان مغول یا سلجوقیان همخون با ترکیه لذا تا این سرگشته گان مفهوم انسان بودن و حق زیست هر انسانی را هم برای خود و هم برای دیگران بصورت برابر درک نکنند همچنان به دسرگردان خود خواهند بود . لذا این حرکت ناشیانه و از سر ضعف کاملا کاریکاتوری مینمایاند و در مورد حرکت ققنوس باور کن کژدم که مدیر اجرایی آن جناب کنگر لو در مصاحبه اش با ایران اینترنشنال خودش را لو داد دستبوس سید رضا میباشد و دل و هوسش با رژیم ایران و حاضر است هم اکنون نیز به شرط مطرح شدن با کله خودش را به آغوش گرم مام وطن پرتاب کند .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      به همین خاطر نیز از کسانی که میخواهند به «ققنوس» بپیوندند خواستم که اگر جدّی هستید؛ نگذارید ماجرایِ ققنوس نیز به یکی دیگر از «شو هایِ سید رضا حاجی زاده» تبدیل شود.
      اگر قرار باشد که هر شیوهٔ مبارزاتی را به «شو» تبدیل کنیم؛ همه چیز ارزش خود را از دست خواهد داد و نمیتوان در مرحلهٔ بعدی به مردم گفت: «به خدا باور کنید ... این دفعه دیگر شُو نیست».
      کومه له و حزبِ دموکراتِ کردستانِ ایران؛ مبارزهٔ مسلّحانه را به «شو» تبدیل کردند و همه چیز را باختند و رهبرِ حزب دموکرات نیز در مرحلهٔ بَعدیِ «شو» در وین سلّاخی شد.
      داشتنِ «قدرت» و «راستگویی» میتواند یک نیرویِ سیاسی را به «کعبهٔ دلها» تبدیل کند.
      حتّی یک گروهِ کوچک نیز میتواند با «راستگویی» و «جدّی بودن»؛ احترامِ مردم را جلب کُنَد.
      امّا دو دوزه بازی و دروغگویی؛ نخست «احترام» و سپس «قدرت» را فرو میپاشد.
      حکومتِ ننگینِ شیعی را دروغگوییها و دو دوزه بازیها و کثافتکاری هایشان اینچنین بر باد داده است.
      وقتی که مردم میبینند که «توئیتر» نیز به «هیکلِ فرزانه» می ریند و «هیکلِ گُه آلودِ فرزانه» برایِ ماندن در «توئیتر» عقب نشینی می کُند؛ دیگر هیچکس ادّعای او را به عنوانِ «رهبرِ مسلمینِ جهان» که سهل است؛ حتّی ادّعایِ «انقلابی بودن» او را به «سِندهٔ سگ» هم نمی خّرّد.
      رادیو فردا به «سیّد رضا حاجی زاده» نیم ساعت وقت داده بود که حرف بزند. به حرفهایش گوش بدهید. همه اش تکرارِ یک جمله است: «ما نباید مثلِ رژیم باشیم و آنها را بکشیم».
      هیچ یک از اعضایِ «فرقهٔ رضوی -کوروشی» نیز از او نمی پرسد که:
      آخه «الاغ» ... همهٔ حرفت همین است؟
      اینکه نیم ساعت وقت نمیخواهد!!!
      به نظرِ من هیچکس بیشتر از «سیّد رضا دیبا» به هیکلِ «سیّد رضا حاجی زاده» نریده است.
      اگر هزار چاقو بسازد ... یکی نیز دسته ندارد.

      حذف
  2. چند روزِ پیش هُو و جنجال برپا شد که قیمتِ «پراید» به ۴۷ میلیون تومان رسیده است.
    به یکی از دوستان گفتم که ۴۷ میلیون تومان با دلارِ ۱۳ هزار تومانی میشود: چیزی حدودِ ۳۶۰۰ دلار.
    سپس پرسیدم:
    مگر این اتوموبیل را با «تُف» درست میکنند؟ که قیمتِ فروشِ «صفر کیلومتر» و آن هم «گران شده اش» بشود ۳۶۰۰ دلار؟ لابد برایشان حدودِ ۱۵۰۰ دلار تمام میشود!!!؟؟؟
    چنین اتوموبیلی با کیفیّتِ ۱۵۰۰ دلاری را حتّی نمیتوان به «جیبوتی» فروخت.
    آیا ساکنینِ ایران اینرا می فهمند که این اتو موبیل فقط «زباله» است؟
    آیا تا کنون هیچ یک از «خود روشنفکر پنداران» بر رویِ این مسئله انگشت گذاشته و پرسیده اند که چرا این زباله باید تولید شود؟
    «پراید» یکی از نمونه هایِ تراژیکِ اقتصادِ کنونیِ ایران است.
    موشکهایِ نقطه زن و «زیر دریاییِ مرّیخ نَوَرد» و «کشتیِ جنگیِ دماوند» که به خودیِ خود در دریایِ مازندران غرق شد نیز معادِلِ نظامیِ «پراید» هستند.
    نمیدانم چگونه است که ساکنینِ ایران تولیدِ این زباله ها را «پیشرفتهایِ صنعتی و نظامی» می نامند و به آن افتخار میکنند؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. هنوز مرکّبِ این نوشته خشک نشده؛ خبر میدهند که دستورِ جمع آوریِ ۳۰ هزار دستگاه «زباله» را صادر کرده اند.
      وزارتِ کشاورزی نیز دستورِ وارداتِ ۳۰۰ هزار تُن گوشت را صادر کرده است (البتّه اگر دروغ نباشد).

      http://www.bbc.com/persian/iran-47357152

      حال جایِ سوال از «انگلِ فرزانه» دارد که بپرسید:

      آخه .... مادر جنده ... تو که نمیتونی گوشتِ ۴۰ میلیون را تولید و یا وارد کُنی ....
      دستورِ افزایشِ جمعیّت تا ۱۵۰ میلیون را از کجای زَنَت؟ ... دُخترت؟... نوه هایِ کاکل زری اَت ...؟ در آوردی؟

      حذف
    2. پرده اول این هفته : گزارش خایه مالان bbc و گزارش از پیری جمعیت در زاپن و نیاز به نیروی کار در جهت تبیین دور اندیشی اعلام شده
      پرده دوم : همانگونه که میدانید تعداد اولاد و ثروت و سواد در ایران رابطه معکوس دارند و چون جمعیت حاشیه های ایران همه از نظر سواد بیسوادی بیشتر و فقیرتر میباشند و نیز مذهب اغلب آنان سنی است و در مقابل مرکز شیعی و ترس از غلبه جمعیتی آنان

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      BBC زیرِ نظرِ «گلوبالیستها» کار می کُند و افکاری که ترویج میدهد؛ افکارِ «جورج سوروسی» است.
      در افکارِ «جورج سوروسی»؛ براه انداختنِ «جنگِ شیعه و سُنّی» در خاورمیانه میتواند ساختارهایِ کُهن را فرو ریخته و زمینه را برایِ «حاکمیّتِ جهانی» فراهم آورد.
      در آمریکا نیز به دنبالِ براه انداختنِ «جنگِ نژادی» و «نفرت پراکنیِ نژادی» هستند. چاک شومر و نانسی پلوسی و خانواده کلینتون و باراک اوباما کارگذارانِ این مأموریت هستند.
      این BBC با BBC قدیمی بسیار فرق دارد.
      اگر دقّت کرده باشید به شدّت مخالفِ «برکسیت» و «دونالد ترامپ» است. امّا عاشقِ سینه چاکِ «شیعیان» در خاورمیانه و عاشقِ سینه چاکِ سیاهانِ آمریکااست و بدین ترتیب؛ «تخمِ جنگ و ویرانی» می پاشد.

      حذف
    4. البتّه فراموش نکنید که تمامیِ باندهایِ رژیمِ شیعی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا و بیتِ رهبری و «سیّد رضا دیبا» نیز با جریانِ جورج سوروس رابطهٔ نزدیک دارند. به همین خاطر نیز؛ «چاقو دسته اش را نمی بُرد».

      حذف
  3. مردم ایران از دانش آموخته تا بیسواد تماما تبلیغات صدا و سیما را باورمیکنند و باورمندند . همین پراید را هم که سر هم میکنند قادر نیستند که ساعت و مسافت سنجش را خودشان بسازند . اینها کجا توان تولید و نوآوری دارند در حالی که توان طراحی قالب آفتابه هم ندارند و با ماشین cnc ساخت خارج تولید میشود .
    ایران 16 محل استقرار ماهواره بر روی خط استوا را رزرو کرده بود که طی این 40 سال به دلیل حماقت و ناتوانی 13 موقعیت را به اسرائیل و عربستان واگذار کردند .
    ولی این سیستم با آگاهی کامل از ساختار روانی و رفتاری مردم ایران و جامعه شناسی این ملت به راحتی آنها را اقناع کرده است که ممکن است فقط در موارد کوچکی ژاپن یا آمریکا از ما پیشرفته تر باشند که این حوزه ای تکنولوژی هم منع اخلاقی و مذهبی دارد .
    در تصور مردم ایران اعراب هنوز زیر چادر و با شیر شتر زندگی را میگذرانند و مردم آفریقا به طور کلی در زمان استعمار زندگی میکنند و گاهی مستندهایی از آفریقا به هنرمندی عتیقه رویا نونهالی تهیه کرده بودند که گویا این خانم همانند کاشفان اروپایی به متوحش ترین سرزمینها پا گذاشته اند .
    اداهای این عجوزه را کاش بودی و میدیدی .

    پاسخحذف
  4. خبر خیلی ساده بود:

    امیر کبیرِ كریف استعفا داد.

    ۱- آیا برایِ فشار آوردن به آن دسته هایی (دول واپسان و انگلِ فرزانه) استعفا داد و گفت: حالا خودتان بیایید جمع و جورش کنید تا ببینیم چه از دستتان بر می آید و چه گُهی میخواهید بخورید؟؟!!!

    ۲- برای فشار آوردن بر اتّحادیهٔ اروپا استعفا داد تا بگوید:
    «اگر من بِرَوَم ... لولو خورخوره ها می آیند.»
    اگر این سناریو درست باشد؛ یک سناریویِ جمعی از طرفِ همهٔ باندهایِ رژیم است و باید نشست و دید که دوباره با قِر و اطوارِ «صندلی چرخدار» باز خواهد گشت؟ و یا نّه؟

    ۳- امیر کبیرِ ظریف؛ دیگر حالش از خودش هم به هم میخورد.
    ۴- آمادهٔ مقامِ ریاست جمهوری میشود.
    ۵- اگر این استعفا جدّی بوده باشد ... رژیم دچار بحرانِ فکریِ شدید است و تمامیِ سوراخهایِ دعا را گُم کرده است.

    پاسخحذف