۱۴۰۰ مهر ۳۰, جمعه

آقایِ پوتین از «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» چه میخواهد؟

 شاید تعجّب میکنید که چه شده است که روسیه اینهمه در پِیِ «تحقیرِ» «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» بر آمده است؟ مگر در این  یکی ۲ سالِ چه اتّفاقی افتاده است که اینهمه روسها را ناراحت کرده است؟

چند سالِ پیش آقایِ پوتین با یک «تابوتِ سبز» که حاملِ «فوتوکُپی مقدّس» بود به «کشورِ تهران» آمد. آقایِ پوتین در دیدار با «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» گفت که:

«ما به دوستانمان از پُشت خنجر نمی زنیم»؛ معنیِ این سخن در «کشورِ تهران» دچارِ تعبیر و تفسیرهایِ آغشته به «علمِ جَفر» و «رمل و اسطرلاب» و «استخاره» شد. اوباشانِ شیعه مسلک نفهمیدند که روسها از آنها میخواهند که «دوستدارِ روسیه» باشند ولی این دلیلی برایِ «دوستیِ متقابل» روسیه با رژیمِ انگلهایِ صفوی نمیشود؛ بلکه پیغامِ اصلی این بود که: «تا زمانی که شما دوستِ روسیه باشید.... ما ادامهٔ زندگیِ کثیفتان را تضمین میکنیم».

«انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» این پیام را نگرفت و فکر کرد که برایِ خودش «شخصیّتی جدا بافته و جدا تافته» است و روسها در سوریه و جاهایِ دیگر به او نیاز دارند و میتواند هر «گُهی» که دِلَش میخواهد بخورد.... بخورد.

«نخستین گُهِ بزرگتر از دهان خوردن»؛ آوردنِ شبانهٔ «بشار اسدِ پیزوری» به تهران؛ آنهم در «نیمه شب» بود که با به دَرَک فرستاده شدنِ «گروهبان حاجی بادمجان میرزا قاسمی» پاسخ داده شد.

«انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» این ضربه را غورت داد زیرا چاره ای نداشت و هرگز چاره ای نخواهد داشت و اینرا روسها بهتر از همه میدانند. زیرا تمامیِ زیرساختهایِ استراتژیکِ رژیمِ صفوی مسلکها تحتِ نظارت و مشاوره هایِ روسیه ساخته شده اند. لذا روسها بیش از ۹۰٪ بر این ساختارها اشراف دارند.

رژيمِ کثیفِ و «رمل و اسطرلابیِ شیعی» شاید فکرِ اینجا را نمی کرد که آنکه به آنها اینهمه کمک کرده است؛ میتواند «کونشان را بِدَرَد»؛ این اوباشان هرگز نتوانستند بفهمند که آنکه «طرّاح و کُنندهٔ اصلی و سردمدارِ اصلی» است؛ همان قدرتی است که «اشرافِ کامل» دارد و نیازی به «جاسوسهایِ غیر قانونی» ندارد و تنها چیزی که برایِ یک حکومتِ «کشور مستراحی» باقی میماند؛ «دوست ماندن» و «سینه خیز رفتن» و پرداختِ هزینه هایِ گزافِ «دوست ماندن» به امیدِ «ظهورِ فَرَج» است.

یکی (و فقط یکی) از مشکلاتِ رژیمِ شیعی به رهبریِ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» این است که «مصدّقی» فکر میکنند و به طوری احمقانه فکر میکنند که با «موازنهٔ منفی» میتوانند «آفتاب بالانس و مهتاب بالانس» بزنند و از اختلافاتِ «قدرتها» استفاده نمایند. غافل از اینکه پنبهٔ نظریّهٔ «موازنهٔ منفی» سالها است که زده شده و قدرتهایِ بزرگ میدانند که از این «مالیخولیایِ سیاسی» چگونه استفاده کنند؟

آقایِ پوتین با آوردنِ «تابوتِ سبز» برایِ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» این پیام را داد:

«هِی ... اُلاغ .... بنشین با این فوتوکُپیِ مقدّس هر چقدر که میخواهی جلق بزن ... امّا رهبری و هدایتِ ماجراهایِ سیاسی در منطقه را به ما بسپار. اگر میخواهی دوستِ روسیه بمانی؛ باید هر زمان که گفته شد «برخیز» باید برخیزی و اگر گفته شد: «بِکِش پایین» .... باید بکشی پایین.».

اکنون روسیه پس از حدّ اقل یک سال تحقیرِ مداوم و بی وقفهٔ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» به صورتی «رو دَر رو» و یا «اتاقهایِ خواب» در مُسکو به «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» میگوید:

«گورتان را از سوریه گُم کنید»..... روسیه دیگر به «سربازِ پیادهٔ گُنده گوز» نیازی ندارد.... اگر همچنان «دوستِ روسیه» هستی یا باید «گورت را گُم کنی» و یا به آن «تکّه استخوانی که میدهیم» قناعت کُنی.

 

کژدمِ «فاش گو»

۱۱ نظر:

  1. سلام قسمتی از این دیدار در صفحه یوتیوب ایران اینترنشنال گزارش بابک صادقی. وجود داره . ببینید و من برداشتم اشتباه بوده
    https://youtu.be/U3pQFdHLvWo

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      همانگونه که در این ویدیو دیده میشود؛ اقای پوتین در بالکن منتظرِ نفتالی بنت است تا پس از تشریفاتِ مقدّماتی به حضورِ او برسد.
      نکتهٔ ظاهراً پنهان در این ویدیو؛ این است که آقایِ پوتین با اینکه ظاهراً در بالکن انتظار میکشد؛ امّا نقشِ ایشان به عنوانِ «قدرتِ حمایت کننده» به جایِ خود باقی است. امّا نفتالی بنت نیز کالاهایِ خوبی برایِ تضمینِ منافعِ روسیه در منطقه در جیبش داشت.
      این دیدار و مقایسهٔ آن با مراسمِ دیدارِ «گروهبان محمّد بَقِرِ لاغر» با «هیچکس»؛ نشان میدهد که رژیمِ شیعی در پروژهٔ «کرایه دادنِ سپاهِ قدس به روسها» شکست خورده است و نه تنها نمیتوانند خود را به روسها «کرایه» دهند؛ بلکه به عنوانِ «زگیل» و یا «میخچهٔ پا» با آنها رفتار میشود.

      حذف
  2. قابل توجّه کسانی که همچنان در «مالخولیایِ نژادِ آریایی» گرفتار مانده اند.
    «بقایایِ اشکانیان» پس از ۱۵۰۰ سال زبان و تاریخشان همچنان «سینه به سینه» است و در شرایطی مانندِ ۱۵۰۰ سالِ پیش زندگی میکنند.

    https://www.youtube.com/watch?v=A3zB9V4P_yc

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نمیدانم که شما با دیدنِ این گزارشِ ویدیویی چه حالی پیدا کردید؟ امّا من برای آن امپراتوریهایِ بزرگ بسیار ناراحت شدم. زیرا داشتنِ «پادشاهِ قومی» شاید کارِ بزرگی نباشد؛ امّا سازمان دادن و ادارهٔ یک امپراتوریِ بزرگ کاری بسیار بزرگ است؛ آنهم امپراتوریهایی که به مدّتِ حدودِ ۱۲۰۰ سال (امپراتوریِ ماد - امپراتوریِ هخامنشی ـ امپراتوریِ اشکانی - امپراتوریِ ساسانی) بدون در نظر گرفتنِ حاکمیّتِ ۳۰۰ سالهٔ «سلوکیان» کاری سترگ بوده است و لی به صورتِ تأسف آمیزی هیچگونه نوشتاری وجود ندارد که ما را به جایی برساند تا از آنهمه تجربیّات (چه درست و چه اشتباهات) درس بگیریم. گویی که هیچ چیز وجود نداشته است و باید از «صفر» آغاز کرد.
      از نظرِ من بنا بر ناچاری؛ باید که از «صفر» آغاز کنیم و از تجربیّاتِ سایرِ اقوام استفاده کنیم.
      منظورم از بازپخشِ این ویدیو این بود که این «ما» بودیم که به خاطرِ سهل انگاری؛ به خودمان خیانتِ تاریخی کرده ایم و اکنون باید بخشی از تاریخِ ایران را به صورتی مشوّش از مورّخینِ یونانی بیاموزیم که البتّه زمانی که هیچ چیز وجود ندارد؛ بهتر از «هیچ» است.
      در ۱۲۰ سالِ اخیر نیز به خودمان خیانت کرده ایم که نتیجه اش «خیانتِ ملّیِ ۵۷» بود. گویی که همهٔ تاریخِ ۱۲۰۰ سالهٔ پیش از حملهٔ «اعرابِ مسلمان» آمیخته با حماقتی باور نکردنی و تاریخِ ۱۴۰۰ سالهٔ اخیرِ ایران انباشته از «حماقتها» و «خیانت به خود» بوده است.
      شاید «پان تُرکها» با دیدنِ این ویدیو خوشحال شوند و بگویند که «حالا ببینید که آریاییهای بازمانده پس از ۱۵۰۰ سال... اینچنین در بیغوله زندگی میکنند».... امّا واقعیّت این است که «همگی با هم» در این بیغوله زندگی میکنیم.

      حذف
    2. زمانی گفتم که ترامپ پیروز خواهد شد؛ گفتند که «دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید» و تو طرفدارِ ترامپ هستی؛ سپس گفتم که ترامپ شماها (اپوزیسیونچیها) را به تخمش نیز حساب نخواهد کرد؛ باز هم به راهِ خلاف رفتید و «کیرلیسیِ ترامپ» (امامِ زمان) مُد شد.
      زمانی گفتم که «کشتنِ علی محمّد شیرازی» در واقع «کُشتنِ آیندهٔ ایران» بود و پس از قتلِ او هرچند که بابیها در انقلابِ مشروطیّت «سنگِ تمام» گذاشتند؛ نتیجه اش خانه نشین شدنِ «ستّارخان» و قتلِ «باقرخان» و ظهورِ کُس کِشهایی مانندِ «کاشانی» و «مدرّس» بود و «پهلویهایِ بی خایه» نیز همه چیز را ۲ دستی به عدّه ای اوباشانی که همگی «ریشه ای دهاتی» دارند سپردند و دِلِشان را به «رنگ و لعاب» خوش کردند و در مقایسه با «روسپی زاده هایِ بنی هاشمیِ حاکِمِ کنونی» به «ایرانساز» ملقّب شدند.
      براستی این قومِ «لعین» (ساکنانِ ایران) به کجا میروند؟ فرقی ندارد که «تُرک؛ کُرد؛ بلوچ؛ عرب؛ فارس» و یا هر «گُهِ دیگری» باشند.

      حذف
    3. درود کژدم
      واقعا برای من هم تعجب آوره.
      به نظر من تموم کتاب ها رو اعراب مسلمان نابود کردند.
      یه جمله معروف هستش زمانی که تیسفون سقوط می کنه، اگه اشتباه نکنم سعد آبی وقاص به عمر نامه میده و میگه با کتاب های اینجا چه کنم و عمر میگه تمام علم دنیا در قرآن جا داره و بقیه کتاب هارو از بین ببرید.
      به نظرم از اصلی ترین دلایلی که آثار فیزیکی باقی نمونده همین حمله اعراب مسلمان هستش.
      و یکی دیگه هم تحریف و سانسور تاریخ ایران به مدت 1400 سال هستش.
      علوم اسلامی، معماری اسلامی و...

      برای مثال معماری گنبدی که مخصوص اشکانیان بوده ولی الان زدن به اسم معماری اسلامی
      یا همون طب سنتی که مال ایران بوده ولی باز اسمشو گذاشتن طب اسلامی.
      حتی نماد ماه و ستاره هم مال ایرانی ها بوده که در حال حاضر شده نماد اسلام.

      به نظرم تنها منبعی که میشه درباره فرهنگ ایرانی بهش استناد کرد شاهنامه فردوسی هستش که اون هم با داستان ها و افسانه ها آمیخته شده.

      مشکل اینجاست که مردم بی هویت هستن. با تاریخشون بیگانه هستن.

      حذف
  3. روسها میخواهند در افغانستان حضورِ پُر رنگتری داشته باشند و کسانی که در جبهه هایِ مقاومت علیه طالبان شرکت میکنند و یا به آن خواهند پیوست؛ از «ایرانیان» نفرت دارند. لذا کونِ «انگلِ پوشک پوشِ فرزانه» در افغانستان نیز گاییده است.

    https://tinyurl.com/3mfwy7a8

    پاسخحذف
  4. سلام کژدم
    من به دلیل بیکاری و عدم داشتن شغل رسمی و مشخص مجبور به کار بسیار ناروای پایان نامه نویسی روی آورده ام و در هر حوزه ای پایان نامه مینویسم . دو پایان نامه در حوزه زبان های قومی و پراکندگی جغرافیایی آن در ایران نوشتم . نکته جالب توجه اینکه گویش. هه ورامی. زبان کردی بسیار نزدیک و همسان با زبان تاتی و زبان آذری قدیمی می باشد . این زبان یغنابی نیز به نظرم شباهت بسیاری به هه ورامی دارد مثلا در هه ورامی هم به گرگ. «وهرگ »میگویند و به کبک «ژریژ»دقیقا کلمات یغنابی .

    به نظرم زبان و گویش اورامی در صورت مطالعه می تواند درهای زیادی به زبان و فرهنگ ایران بگشاید .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سلام
      به نظرِ من پایان نامه نویسی در شرایط کنونی به هیچ وجه کارِ ناروایی نیست. در حاکمیّتِ بعدی است که باید ساختارِ «آموزشی» با ید به کُلّی تغییر کند و همهٔ این «مدرک داران» باید از «سَرندِ ارزیابیِ دوباره» بگذرند و یا باید بروند غاز بچرانند. دانشگاهها نیز باید به شدّت دچار تغییر شوند. مدارکِ دانشگاهی نباید مانندِ «روژِ لب» و «نقل و نبات» باشند.
      سیستمِ آموزشیِ آینده نباید اجازه دهد که شخصی واردِ دانشکده هایِ مهندسی و یا پزشکی شده و پس از ورود تبدیل به «کافکا» و «صادق هدایت» و «آلبر کامو» و «نیچه» شوند و پس از فارغ التّحصیل شدن به هیچ دردی به جُز «یاوه سرایی» نخورند.

      حذف
    2. سلامی دوباره
      شما با مطرح کردنِ «پایان نامه نویسی» و اینکه کارِ ناروایی است؛ دریچه ای را گشودید که نمیتوان از آن چشم پوشید؛ این «پایان نامه نویسی» در ایران یک «سُنّتِ دیرینه» است. بسیاری از آنهایی که خود را «پدر و مادر» مینامند؛ با فرزندانشان مانندِ «ماده سگ» و «ماده گُربه» (به زبانِ هُنریِ تُرکی قانجیخ) برخورد میکنند. یعنی اینکه «مشقِ شبِ فرزند» را مینویسند.... برایشان «اِنشاء» مینویسند .... و به لطایف الحیل به جایِ «ارزیابیِ جایگاهِ واقعیِ فرزند» و کمک به «بالیدنِ فکریِ فرزند» میخواهند به عنوانِ «نیرویِ یَدَکی» فرزندشان را با «رُژِ لبِ مامان جون» و «آرایشهایِ مصنوعی» به عنوانِ «گُلِ سر سبد» به سیستمِ آموزشی بچپانند.
      این رسم در زمانِ «پادشاه تهران مهر» نیز وجود داشت و در کشورهایِ غربی نیز از دیرباز وجود دارد و یک «بیماریِ عمومی» است.
      سیستمِ آموزشیِ نوین باید پایانِ این «قانجیخ بازی» باشد.
      لذا فکر نکنید که «پایان نامه نویسی» کارِ ناروایی است. «پایان نامه نویسی» بخشی از فرهنگِ رایجِ جهانی است.

      حذف
  5. آقایِ «منشه امیر» دچارِ «اسهالِ قلم» و «اسهالِ کلام» شده است به صورتی مؤدبانه تر دچارِ «دهان گشادی» است.

    https://tinyurl.com/25dvh2vs

    اینچنین ارزیابی هایی نباید به هیچ وجه منتشر شوند. زیرا به رژیمِ شیعی «کمکِ فکری» میکنند. باید در اینگونه موارد سکوت کرد و گذاشت تا «اوباشانِ شیعی» هر گُهی که میخواهند بخورند را با سطل و بُشکه سر بکشند.
    آیا آقایِ «منشه امیر» در حالِ دادنِ «مشاورهٔ اقتصادی» به «انگلِ فرزانه» است؟

    پاسخحذف