۱۴۰۳ تیر ۱۰, یکشنبه

پروژهٔ «دیّوس پزشکیان»

 روسپی زاده ای به نامِ «اَکبر بهرمانی»؛ با نقلِ یک «حدیثِ دروغ» (مانندِ همهٔ احادیثِ اسلامی و شیعی)؛ «کونیِ فرزانه» را «ولی فقیه» کرد و همه میدانند که این امر یک «پروژهٔ استراتژیک» بود. پس از آن آنچه که به نامِ «انتخاباتِ مجلِسِ طویلهٔ اسلامی» نامیده شدند؛ همگی به «گا» رفتند.

ماجرایِ خاتمی نیز یک «پروژه» برای سرپوش گذاشتن بر رویِ ماجرایِ «عبدالقدیرخانِ پاکستانی» بود تا  بَر سَرِ اوباشانِ حاکم بر اروپا و آمریکا؛ باطرحِ «گفتگویِ تمدّنها» شیره بمالند. امّا ماجرایِ «عبداُلقدیرخان» نیز «لو» رفت.

ماجرایِ «شمپانزه نژاد» نیز پروژه ای بود که بر اُستوانه هایِ «نارضایتیِ مَردم» و انتقالِ «ثِروَتِ ملّی» به «اوباشانِ پاچاهاردار» انجام گرفت. «امام حسنِ روحانی» (صُلحِ امان حسنِ زَنباره و شِکم پرست) نیز پروژه ای دیگر بود تا رژیمِ کثیفِ شیعی را از زیرِ ضَربِ تحریمها بیرون آوَرَد.

«رئیسیِ ۶ کلاس سوادی» نیز براي اظهارِ عَلَنیِ «دستیابی به بُمبِ اتم» بود......

امّا اینبار رژیمِ کثیفِ شیعی نتوانست «جُفت ۶» بیاوَرد.... زیرا این «اُلاغِ بی سواد» به دستِ اسرائیل «جِزغاله» شد؛ و اکنون «پروژهٔ  دیّوس پِزشک نیا» را کلید زده و همهٔ «روسپی زاده هایِ پروژهٔ اصلاح طلبی» را به میدان آورده اند تا این «دیّوس» را از درونِ «صندوقهایِ کذاییِ رأی» بیرون آورَند.

اینکه تحلولهایِ همهٔ «تحلولگران» با «تحلولهایِ آگاتا کریستی مَآبانه» که لَحظه به لَحظه تلاش کرده و «پول در آوردند» نیز مانندِ «کیرِ خَر بر پیشانیشان» خواهد نشست. زیرا نَظَرِ «مفعولِ پوشَک پوشِ فرزانه» از همان آغاز «پِزشکیانِ زَن جنده» بوده است و بقیّهٔ آنهایی که «کاندیدا» می نامید؛ برای خروجیِ «پزشکیانِ خائن» طرّاحی شده بود.
امّا خواهید پُرسید که «چرا؟».

دلیل:
 
 «ترامپ در حالِ آمَدَن» است و سربازانَش را خواهد فرستاد تا خواهران  و مادَران و دُختران و زنهایِ لِنگه به لِنگهٔ «حِزبُلبُلی ها» را بدونِ «وازلین» بگایند.

کژدم

۱۴۰۳ تیر ۹, شنبه

از انتخاباتِ حِزبی آمریکا چه می آموزیم؟

 چند ساعتِ پیش شاهدِ مناظرهٔ جو بایدن و ترامپ بودیم. مناظره ای که مردمِ عادی از جُزئیّاتِ مسائلی که در این مناظره مطرح شدند؛ هیچ دَرکی ندارند و به همین دلیل پُرسشها و پاسخها در حدّ «شعار دِهی» و «وعده هایِ مجّانی» می مانند و هیچگونه «سازمانِ حقیقَت یابِ غِیرِ حزبی» نیز وجود ندارد که راست و دروغهایِ کاندیداهایِ حزبی را نشان دهند و  پس از انتخابات؛ مردم باید ۴ سال صبر کنند تا ببینند که چه بَر سَرشان خواهد آمد و آیا تأثیرِ مثبتی در زندگیشان رُخ می دَهد؟ یا نَه؟
بارها گفته ام که تمامیِ فلسفه ای که در پُشتِ «اندیشهٔ دموکراسی» خوابیده است اینکه: «دموکراسی» به مردم اجازه می دَهد تا برایِ «احقاقِ حقوقِ شهروندیِ خود» بدونِ سرکوب شدن؛ مبارزه کنند. امّا مشکِلِ اصلی این است که بخشی از «حقوقِ اساسیِ شهروندی» مانندِ «مالکیّت بر زمین» به عنوانِ یک «اصلِ تغییر ناپذیر» که عدّه ای را به «زمیندار» و عدّه ای دیگر را «بی زمین» تعریف کرده است و بخشِ بُزرگی از اقتصاد را که تأثیری «کُشَنده» بر اقتصاد دارد به عنوانِ «قانونِ» تثبیت کرده است و هیچ دلیلِ قانع کننده ای در پُشتِ این «قانونِ سُنّتی» وجود ندارد. لذا اگر یک شهروندِ «بی زمین» را متّهم به «وطن فروشی» بکنید؛ میتواند بگوید که «وطن چیست؟» چرا در این «وَطَن» عدّه ای «بی وطَن» (بی زمین) هستند؟ مگر زمین را میتوان «تولید» کرد که تا بتوان خود را «مالکِ آن» دانست؟ گویی که بگوییم؛ عدّه ای صاحِبِ «هوا» هستند و آنرا به «قانون» تبدیل کرده و آنهایی که «هوا» ندارند؛ باید آنرا بِخرند و البتّه آزاد هستند که برایِ داشتنِ هوا؛ مانندِ بَرده ها کار کنند تا بتوانند «هوا» بخرند؟؟!! 
قانونِ مالکیّت بر آنچه که توسّط افراد و یا گروههایی از جامعه «تولید» میشوند کاملاً دُرُست است؛ و چرخهٔ اقتصادی بر رویِ همین اصل استوار است و اگر مالکیّت بر «تولید» را لَغو کنیم؛ به همان سَرنوشتی دچار می شویم که در کشورهایِ کمونیستی تجربه شده است و نتیجه ای به جُز «عقب ماندگیِ ملّی» در همهٔ عرصه ها نداشته است.
آیا میتوان زمین را تقسیم کرد و به همه داد تا همگان «زمیندار» شوند؟ البتّه میتوان چنین قانونی را تصویب نمود؛ امّا راهِ حلّ استراتژیک نیست. در ماجرایِ «تقسیمِ اراضی» در انقلابِ سفید دیدیم که ایجادِ «خُرده مالکی» باعِثِ تَرکِ زمینها از طرفِ کشاورزان و هجوم به شهرها شد. در حالی که تجربهٔ موفّقِ «کیبوتص»هایِ اسرائیل در دسترس بود و اگر «مالکیّتِ گروهی» بر «کیبوتص ها» را لغو کنیم؛ منجَر به از میان رفتنِ «کیبوتص» نمیشود.
اگر به همهٔ کشورهایِ غَربی نگاهی بیندازید؛ مسئلهٔ «زمین داری» و «مَسکَن» یک از بزرگترین زاینده هایِ مُشکلاتِ زیستی در میان شهروندان است و آنهایی که «شهروندِ درجه ۲» (بی زمین - بی مَسکَن) هستند؛ بیش از نیمی از درآمدِ خود را به عنوانِ «اجاره بهایِ مَسکن» به «زمینداران» میدهند و هزینه هایِ دیگرِ زندگی این نوع از «شهروندان» در حدّ «فقرِ نهادینه شده» و بسیار آسیب پذیر نگاه میدارد که فرزندانِ آنها نیز در چنین «خانواده هایِ فقیر نگاه داشته شده»؛ ارثیه ای به جُز «نَداری» بدست نمی آورند.
«زمینداری» یکی از مؤثّر ترین موانِعِ «رُشدِ اجتماعی» در تمامیِ عَرصه ها است و با ادامهٔ این «قانونِ واپَس مانده» از تاریخِ دورانِ «برده داری» و «فئودالیسم؛ به جهانِ «سرمایه داری» رسید و بخشی از سرمایه داران؛ با سرمایه گذاری بر رویِ «زمینداری» و «زمین خواری» بخشی بزرگ از سرمایه ها را به «سرمایه داریِ انگلی» سوق دادند و «دموکراسی خواه» نیز هستند؛ زیرا فرقی نمیکند که «ترامپ» و یا «جو بایدن» و یا هَر مادرقحبه ای بر سَرِ کار باشد؛ زیرا همیشه نانِ آنها در روغَن خواهد بود.
در اروپا و همهٔ کشورهایی که «قانونِ مالکیّت بر زمین» یکی از ستونهایِ اصلیِ اقتصادی به شمار می روَد؛ داستان یکسان است. حال میخواهد خودشان را «دموکراسی» بنامند و یا به عنوانِ «دیکتاتوری» شناخته شوند. در هر صورت؛ «زمینداران» حقوقشان محفوظ است.
لذا آنچه که «دموکراسی» نامیده میشود؛ نمیتواند با مصادرهٔ «زمین» و «بی زمین» کردنِ بخشِ بزرگی از جامعه؛ آنها را به «سَگ دُو زدن» وادارند تا اینکه از آنها زمین بخرند. و البتّه این بخشِ گسترده از «شهروندانِ درجه۲» طبقِ قوانینِ دروغینِ دموکراسی حقّ دارند که در انتخابات شرکت کنند. امّا برایِ انتخابات نیز تعدادی «قیف» به نامِ «احزاب» ساخته اند که مردم فقط میتوانند به رفتن به داخِلِ «قیفها = احزاب»؛ رأیشان از داخلِ لولهٔ تَنگِ قیف خارج شود. 
به همین خاطر است که بسیاری از مزخرفاتی که احزاب بلغور میکنند و یا در همین «مناظرهٔ احمقانه» مطرح شدند؛ میبینیم که هَم «جو بایدن» و نیز «ترامپ» میخواهند خود را «مُنجی» معرّفی میکنند و بر رویِ «به حاشیه رانده شدگان» «فقر» سرمایه گذاری میکنند. همان کاری که بسیاری از گروههایِ جنایتکار در آمریکایِ لاتین و آفریقا و «ایران» و «یَمَن» و «عراق» و سوریه و  هندوستان و پاکستان  و....... با شیوه هایِ گوناگون انجام می دهند.

من «کژدم» این تعریف از «دموکراسی» را «انکار» میکنم.

کژدم

۱۴۰۳ تیر ۶, چهارشنبه

یک خبرِ خوب و یک پیشبینی

خبرِ خوب؛ آزادیِ «جولیان آسانژ» است که نوعی جدید از «مبارزه» با کثافتکاریهایِ «رویِ پرده» و «پُشتِ پرده»؛ «اوباش رهبرانِ تحصیلکرهٔ آمریکا» را به دنیایِ «روشنفکرانِ نوین» معرّفی نمود. پیش بینی: «جو بایدن» پیش از انتخابات خواهد مُرد. کژدم

۱۴۰۳ خرداد ۵, شنبه

معترضین در «لندن» به «گا» رفتند.

در خبرها شنیدید و یا خواندید که عدّه ای که خود را یا «بر انداز» و یا «مخالف» و یا هر «مُزخرفِ دیگری» که میخوانند؛ از طرفِ اوباشانِ شیعهٔ شنیعه موردِ ضرب و شَتم قرار گرفته و مجروح شده اند!!!!!!!!!!!!!!!! من(کژدم) نمیتوانم بفهمم که این «ذلیل مُرده ها» حتیّ در کشورهایِ دموکراتیک؟؟؟!!!! نیز «وا» می دهند و دهانشان؛ با اجازهٔ خودشان «گاییده» می شود؟؟!!!! آیا داستانِ عجیبی نیست که یک «بَر انداز» حتّی خایهٔ رویارویی با یک عدّهٔ معدود در لندن را نیز نداشته باشد و ادّعایِ بسیار بزرگ و «کون پاره کُن»ی مانندِ بر اندازی داشته باشد؟ من به آنهایی که «مضروب» شده اند؛ میگویم: «بروید به کُسِ نَنهٔ تان بخندید» اگر نَشد؛ بروید به «کیرِ امام حُسین و «علی کونی یا کُسِ فاطمه و زینب بخندید. مگر میتوان «بر انداز» بود و شهامتِ «رویا رویی» نداشت؟؟؟. جمیعاً خاک بر سَرِتان. کژدم

۱۴۰۳ اردیبهشت ۲۹, شنبه

مسئلهٔ ساختگیِ «فلسطین» به چالِشِ وجودی کشیده شد.

زمانی که بنیامین ناتانیاهو بر علیه «حماس» اعلانِ جنگ کرد؛ گفتم که این جنگ به زندگیِ حماس پایان خواهد داد. امّا این جنگ با حذفِ حماس پایان نخواهد یافت و داستانی بسیار طولانی خواهد بود. حماس به خودیِ خود و مانندِ قارچ در یک شبِ بارانی متولّد نَشُد؛ بلکه محصولِ یک رَوَندِ «هوشمندانهٔ محدود» از طرَفِ اسرائیل و «پتانسیلِ اخوان المسلمینی» در ساکنانِ غزّه در سویِ دیگر است. هَدفِ «زایِشِ حماس» در واقع از بین بُردَنِ یک «اتّحادِ عربی» در میانِ ساکنینِ این خِطّه بود که با موفّقیّتِ بسیار بالا انجام شد و این «اِتحادِ پوشالی» را نیز به «جنگِ داخلی» میانِ «عَرب - اوباشان»ی که خود را «فلسطینی» میخوانند کشانید. آنهایی که عاشِقِ «این سناریو» هستند و فکر میکنند که حماس نتیجهٔ فسادِ ساختاری شده در به اصطلاح «دولتِ خود گردان» می باشد؛ در زمینِ اسرائیل بازی میکنند؛ زیرا هیچ ساختاری سازمان یافته در این «زیست محیط» را نمیتوان پیدا کرد که ریشه در «خونریزی و فساد» نداشته باشد. اکنون «اسرائیل» به این نتیچه رسیده است که زدودَنِ حماس؛ نخستین گام برایِ زدودَنِ رژیمِ «تشیّعِ شنیعهٔ حاکم بر ایران» است و چه بسا همهٔ آن اطّلاعاتِ زندهٔ مربوط به احتمالِ نَسل کُشیِ ۷ اُکتبر؛ نه به خاطِرِ سهل انگاریِ اطّلاعاتی؛ بلکه برای «کوچه دادن» به حماس بوده است تا «کوچهٔ دیگری» باز کنند و رژیمِ کثیفِ شیعی را به میدان کشانیده و در بخشهایِ دیگرِ سناریو؛ به شدّت تضعیف کنند تا سرنگون شود. اینکه رژیمِ شیعی سرنگون شود؛ به خودیِ خود برایِ من (کژدم) هیچ ارزشی ندارد؛ بلکه آنچه که مهمّ است؛ «جایگزینیِ هوشمندانه» است؛ و گَرنَه همهٔ «اپوزیسیون چی ها» با تمامیِ اختلافاتِ احمقانه ای که با یکدیگر دارند؛ خواهند گفت که: «آرمانِ ما پیروز شد» در حالی که همهٔ این آرمانهایِ سخیف؛ از یک «مستراح» تغذیه میشوند. منتظرِ دیدگاههایِ هوشمندانهٔ شما هستم. پیروز و پاینده باشید کژدم