در بخشِ نخست؛ به آسیبهایِ سیاسی و اجتماعی و اقتصادیِِ «فرقه گرایی سیاسی» (احزاب) و ایجادِ حکومتهایِ ناپایدار (دوره ای) و ناهمگون و ارائهٔ پروژه هایِ جدیدِ حِزبی که میتوانند با حکومتِ دورهٔ بعدی یا مسکوت گذاشته شده و یا به طورِ کامل ویران شوند سخن گفتم. پشتوانهٔ تجربی این نگرش را میتوانید در آمریکا به روشنی ببینید. سیاستِ بیمه درمانی که توسّط دولتِ «باراک اوباما» تدوین شد و به «Obama Care» مشهور بود و حتّی توسّط هم حزبی هایِ خودش نیز زیرِ تیغِ انتقاد بود بنا بر مصالحِ حزبی بر کُرسی نشانده شد و دولتِ ترامپ آنرا از بین بُرد و سیستمِ بیمهٔ درمانیِ دیگری را پیشنهاد کرده و به کُرسی نشاند. داستانِ «دیوارِ مرزی» نیز که توسّط «ترامپ» با تحمّل سختی هایِ فراوان؛ به اجرا گذاشته شد؛ با پیروزیِ «جو بایدن» به محاقِ ابهام رفت و عملاً تعطیل شد. در رابطه با «سیاستِ خارجی» نیز این اختلافات بسیار روشن است و نیازی به تکرارِ آنها نیست. امّا آنچه که موردِ نظرِ من است؛ تأثیرِ خروجیِ «سود و زیان» در این تغییراتِ بزرگ بر رویِ «ثروتِ ملّی» است. بازیِ «حکومتهایِ دوره ای» همچنین میتواند در روابط خارجیِ نیز تأثیراتِ بسزایی داشته و روابط خارجی را نیز به «روابطِ ناپایدار» تبدیل کند.«جرج بوشِ پسر» جنگهایی را دامن می زند که «اوباما» میگوید «این جنگها جنگِ من نیست» و «اوباما» قراردادهایی می بندد که «ترامپ» میگوید اینها قراردادهایِ من نیستند. در اینجا نیز بازهم آنچه که باید مدّ نظر باشد؛ «سود و زیان در یک بازهٔ زمانیِ طولانی» است. آنچه که در دورِ نخستِ «سرمایه گذاری در چین»؛ بسیار سودآور به نظر میرسید؛ اکنون در عرصهٔ اقتصادی و نظامی و سیاسی به «بلایِ جان» برایِ آمریکا و اروپا تبدیل شده است. «اژدها» را بیدار کردند و برایِ «موازنه» تلاش کردند که «فیل»(هندوستان) را نیز بیدار کنند و معلوم نیست که در فرداها این «فیل» و «اژدها» چه بلایی سرِشان خواهند آورد؟
برساختنِ «نظریهٔ گلوبالیسم» نیز به سودِ «اژدها و فیل» تمام شده و شعارهایِ ایجادِ «دهکدهٔ جهانی» نیز از افقهایِ سیاسی و اقتصادی محو شده اند و همانهایی که بنیانگذارانِ این نظریّه بوده اند؛ میخواهند «آبِ رفته را به جوی بازگردانند» و بارِ دیگر «ناسیونالیسم» چه به صورتِ «اخته» و یا «نیم بند» به روی میز بازگشته است. اکنون. شاید و چه بسا حتماً بخش بزرگی از «بدهی هایِ آمریکا» را اینگونه از بازیهایِ «الّا کُلنگیِ پارتی کراتیک» ایجاد کرده اند و چه «آشهایِ نخورده ای» که «دهانهایِ سوختهٔ بسیاری» بر جای گذاشته اند!!؟
زمانی که «سیاستهایِ داخلی» و «سیاستِ خارجی»؛ حِزبی می شوند؛ حتّی هواداران و اعضایِ حزب نیز که با این سیاستها مخالف هستند؛ صدایشان شنیده نمی شود و بسیاری دیگر نیز به خاطرِ وفاداری به حزب؛ با اینکه مخالف هستند؛ رأی مثبت می دهند.
اگر به مجموعِ تلفیقیِ سیاستهایِ خارجی کشورهایِ «پارتی کراتیک» در یک بازهٔ زمانیِ واحد نگاهی بیندازید؛ متوجّه می شوید که به اندازهٔ کافی «آشِ شُله قلمکار» هست و اگر تغییراتِ دوره ای که در انتخاباتِ پارتی کراتیکِ داخلی صورت می پذیرند را نیز بر این «آشِ شُله قلمکار» بیفزایید و ایران نیز دچارِ نوساناتِ پارتی کراتیک شود؛ سنگ رویِ سنگ بنا نخواهد شد و پیشرفتها بسیار «لاک پُشتی» و بسیار پُرهزینه خواهند شد.
قانون اساسی؛ ارزش و اهمیّتِ آن
در نوشتارهایِ قدیمی این وبلاگ؛ در بارهٔ ارزش و اهمیّتِ قانونِ اساسی مطالبی را نوشته و بر روی ارزش و اهمیّتِ آن تأکید کرده ام. امّا در اینجا به طورِ خلاصه و اجمالی؛ بارِ دیگر توضیح میدهم:
۱- قانونِ اساسی مجموعه ای از ستونها است که قوانینِ جاری بر رویِ آن ستونها بنا میشوند.
۲- پیش نویسِ قانونِ اساسی؛ فقط یک «کاغذ پاره» است؛ امّا زمانی که به تصویبِ مردم رسید؛ در مدّت زمانی کوتاه تبدیل به یک «ساختارِ سخت» اجتماعی؛ اقتصادی؛ سیاسی و فرهنگی و نظامی می شود و بازوها و شاخه هایِ فیزیکیِ خود را می گُسترند که تغییرِ انها بسیار دشوار خواهد بود. لذا در قانونِ اساسی؛ باید شیوه هایِ ایجادِ تغییراتِ موردی و یا تغییراتِ کُلّیِ در آن لحاظ شوند.
پیشنهادهایِ کژدم برای قانونِ اساسی
۱- زمین به عنوانِ زمین؛ قابل خرید و فروش نیست. امّا سازه هایی که بر رویِ زمین ساخته شده اند قابل خرید و فروش هستند.
توضیح:
این اصل باعث می شود که فسادهایِ بزرگی مانندِ «زمین خواریِ فردی و یا گروهی»؛ «اوقاف»؛ «بنیادهایِ زمین خوار» و هر تشکّلی که بر «زمین خواری» استوار است؛ امحأ شده و از فسادها و تلاشهایِ بعدی در این زمینه؛ به شدّت جلوگیری شود.
۲- کاربَریِ زمین و تغییر آن فقط توسّط شهرداریها و استانداریها و بر اساسِ مصوّباتِ کُلّی مجلس و استراتژیهایِ اقتصادیِ و اجتماعیِ سرزمینی امکان پذیر است.
۳- پولِ ملّی باید از حالتِ فیزیکی (سکّه و اسکناس) بیرون آمده و به «پولِ دیجیتال» تبدیل گردد. هر قطعه از پولِ ملّیِ دیجیتال؛ اعمّ از «تومان» و «ریال» باید دارایِ شمارهٔ سریال باشند.
توضیح:
همین اکنون نیز بسیاری از تراکُنشها در سطحِ ایران و یا بین المللی؛ به صورتِ دیجیتال انجام میگیرند و این اصلِ پیشنهادی؛ پیشنهادِ عجیب و غریبی نیست. امّا «پولِ دیجیتالی با شمارهٔ سریال» میتواند به تراکُنشهایِ غیرقاونی از جمله «رشوه دادن و رشوه گرفتن» پایان دهد. با این قانون؛ حتّی هر یک ریالی که به حسابِ کسی وارد میشود؛ دارایِ شمارهٔ سریال است و نمیتوان ۲ واحدِ یکسان با یک شماره سریالِ واحد واردِ بازارِ مالی نمود.
این اصل میتواند نقطهٔ پایانی بر «فرارهایِ مالیاتی» شود.
۴- تمامیِ تراکنشهایِ مالی باید از مسیرِ «بانکِ مرکزی» بگذرند.
توضیح:
ثبتِ این تراکنشها توسّط بانکِ مرکزی میتواند موقعیّتِ واقعیِ «استفاده کننده» (چه فَرد و یا گروهِ مالی و صنعتی و کشاورزی و خدماتی و سازمانهایِ دولتی و ....» از تراکنشهایِ قانونی را به صورتی شفّاف و «به روز شده» نشان دهد.موقعیّتِ واقعی و به روز شده؛ اهمیّتِ بسیار بالایی در جلوگیری از «فساد» دارد. به عنوانِ مثال اگر یک کمپانی در حالِ ورشکستگی است؛ نمیتواند با سند سازی و اعلامِ ارزشهایِ دروغین؛ آن کمپانی را در بازارِ بورس بفروشد. امّا میتواند آنرا با ارزشِ واقعی آن در بازارِ بورس به فروش بگذارد.
حتّی تراکُنشهایی که با اشیاء قیمتی از قبیلِ الماس و سایر سنگهایِ با ارزش و آثارِ هنری و مِدالها و طلا انجام میگیرند باید از مسیرِ بانکِ مرکزی بگذرند و ثبت شوند.
در همین رابطه؛ همهٔ سکّه ها و شمشهایِ طلا باید دارایِ شمارهٔ سریال شوند. این شماره گذاری فقط برایِ کنترلِ تراکُنشها است و خرید و فروشِ سکّه و شمشهایِ طلایی که شمارهٔ سریال ندارند؛ غیر قانونی و نا ممکن خواهد شد.
تمامیِ این تلاشها فقط برایِ داشتنِ اقتصادی شفّاف و جلوگیریِ گسترده از فسادهایِ گوناگونِ مالی انجام میگیرند.
۵- همهٔ تشکّلهایِ دینی و فرقه ای و مذهبی غیرقانونی می شوند و دادنِ هدیه هایِ دینی و فرقه ای از قبیلِ «خُمس» و «زکات» و .... ممنوع است. این امر از تولیدِ «شیّادانِ دروغ و خرافه فروشِ ثروتمند» جلوگیری می کند. امّا داشتنِ باورهایِ فردی آزاد است.
۶- در ایرانِ آینده؛ چیزی به نامِ «دینِ رسمی» و یا «مذهبِ رسمی» وجود نخواهد داشت و هر شهروندِ ایرانی میتواند به هر عقیده ای به صورتِ فردی گرایش داشته باشد و عقاید خود را تغییر دهد. امّا «تشکّل» بر اساسِ «عقاید مذهبی و دینی» ممنوع است.
در این راستا میتوان سمینارها و کنفرانسها و مناظره هایِ عقیدتی به صورتِ آزاد انجام داد تا باعثِ تنویر افکارِ عمومی شده و از القائاتِ فردی و تولیدِ پیروان بدونِ تضاربِ آراء جلوگیری نمود. در این رابطه حتّی میتوان کانالهایِ تلویزیونیِ ویژه ای ایجاد کرد تا علاقه مندان بتوانند در آن شرکت کنند.
۶- تمامیِ آموزشگاههایِ تولیدِ «انگَلهایِ دینی» و بنیادهایِ مالی دینی از قبیلِ «آستانِ قدس» و سایرِ بنیادهایِ هَمسان غیرقانونی شده و اموالِ متعلّق به چنین مؤسساتی مصادره شده و ملّی میشوند.
۷- همهٔ احزابِ سیاسی منحلّ گردیده و تشکّلهایِ مردمی از قبیلِ سندیکاها؛ اتّحادیّه ها؛ تشکّلهایِ مدنی؛ تشکّلهایِ صنفی و اندیشکده هایِ سیاسی و اقتصادی و .... جایِ احزاب را گرفته و نقش اصلی در تمامی انتخابات هایِ گوناگون و تشکیلِ دولت و شورایِ رهبری را به شیوه ای دموکراتیک و صلح آمیز به عهده میگیرند.
انتشارِ «افشاگریها» مُجاز است. امّا اگر «مستند» نباشند؛ به عنوانِ «تهمت و افتراء» موردِ پیگردِ قانونی قرار میگیرند.
۸- حاکمیّتِ ایرانِ آینده بر ۲ اصل استوار است:
۱- حکومتِ مرکزی.
۲- فدرالیسمِ اقتصادی و مَدَنیِ اُستانی (خودگردانیِ اقتصادی - مَدنی).
توضیح:
حکومتِ مرکزی با آرای همهٔ مردمِ ایران و از طریقِ انتخاباتِ مستقیم شکل میگیرد.
الف: شورایِ رهبری
این شورا مجموعه ای از فرهیختگانِ جامعه است که تدوینِ استراتژیهایِ کلانِ سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی؛ محیط زیست؛ نظامی و امنیّتی را بر عهده دارند. اعضایِ شورایِ رهبری به جز فرهیخته ترین عناصرِ نظامی و امنیّتی؛ با رأی مستقیمِ مردم انتخاب می شوند. اعضای نظامی و امنیّتی شورا میتواند با نظرِ فرماندهانِ ارشدِ ارتش و سازمانِ امنیّتی و با تأییدِ مجلسِ سنا انتخاب شده و یا تغییر کنند.
۲- مجلسِ شورایِ ملّی
از طریقِ انتخاباتِ مستقیمِ و سراسری توسّط مردم برای تولیدِ قوانینِ موردِ نیازِ روز و آینده تلاش می کنند.
۳- مجلسِ سِنا
این مجلس نیز از طریقِ انتخاباتِ مستقیمِ سراسری توسطّ مردم انتخاب میشوند تا قوانینِ مجلسِ شورایِ ملّی را بازنگری نموده و همخوانی و یا عدمِ همخوانیِ قوانینِ تصویب شده را با استراتژیهایِ کلانِ سرزمینی مشخص نمایند و در صورتِ لزوم با پیشنهاداتِ الحاقی به مجلسِ شورایِ ملّی بازگردانند.
۴- قاضی ها نیز باید با آرایِ مستقیمِ مردم انتخاب شوند. اینکه بگوییم به قاضی هایی نیاز داریم که هیچگونه گرایشِ سیاسی نداشته باشند؛ فقط یک افسانه است. امّا با انتخابِ قضات به صورتِ مستقیم از طرفِ مردم؛ میتوان گرایشاتِ سیاسیِ انها را کنترل نمود.
قاضی ها میتوانند صلاحیّت و یا عدمِ صلاحیّتِ اخلاقیِ نامزدهایِ انتخاباتی را به صورتِ مستند به مردم ارائه دهند. ولی این امر یک نظرِ روشنگرانه خواهد بود و نقشِ سازمانی و قانونی برایِ حذفِ نامزدها نخواهد داشت.
۵- قوّهٔ مجریّه (دولت)
این نهاد نیز از طریقِ انتخاباتِ مستقیم از طرفِ مردم انتخاب میشوند. اینکه رئیس دولت را «رئیس جمهور» و یا «نخست وزیر» بنامیم؛ فرقی ندارد. رئیس قوّهٔ مجریّه حتّی زمانی که نامزد میشود؛ باید وزرایِ پیشنهادیِ خود را نیز تعیین کرده باشد. زیرا وزیرانِ کابینه نیز از طریقِ آرایِ مستقیمِ مردم انتخاب خواهند شد. لذا بهتر است که برایِ هر وزارتخانه چندین نامزد را معرّفی نماید.
«ادامه دارد»
کژدم
آنچه که من(کژدم) می بینم؛ همان چیزی است که شما نیز می بینید.
پاسخحذفهمه «کَر» و «لال» شده اند و هیچکس حتّی نفس نمی کِشَد.
این موجوداتِ «کَر» و «لال»؛ داعیهٔ ساختنِ «ایرانِ نوین» را دارند. امّا در واقع؛ فقط با «کیر و خایهٔ خود» بازی میکنند و آنقدر «تُهی مغز هستند» که حتّی انتقادی «آبَکی» نیز به ذِهنهایِ فرسودهٔ شان خطور نمی کُند.
آیا این است آن «اپوزیسیون» که میخواهد «ایران را شکوفا کُنَد»؟
اینها حتّی «پشمِ خایهٔ میمونها» نیز نیستند.
فدرالیسم اقتصادی یعنی چه؟ یعنی هر استانی درآمدهاش رو خرج خودش کنه؟
پاسخحذفسپاس به خاطرِ این پُرسشِ بسیار مهمّ
حذفنخست باید به «تقسیماتِ اُستانی» اشاره کُنم. تقسیماتِ اُستانی در دورهٔ محمّد رضا پهلوی (حاجی پادشاه و دامادِ پیامبر و کمر بستهٔ رضا اسهال و استفراغی) بر یک اصلِ کثیف استوار بود:
توسعهٔ اقتصادی از بالا؛ امّا بر تکیه بر «شیعه گری».
داشتنِ توجّه و دادنِ حقوقِ بسیار بیشتر به مناطقِ «شیعه نشین» که نتیجهٔ آن «توسعهٔ نا متوازن» در سرزمینِ ایران شُد.
فقط بدونِ داشتنِ «تعصّب» به مناطقِ «مسلمان نشین» و «شیعه نشین» حتّی پس از گذشتِ ۴۷ سال؛ نگاهی بیندازید تا ببینید که چه خبر است؟ رژیمِ کثیفِ شیعی نیز با ادامهٔ همان گرایش؛ تقسیماتِ اُستانی را نَه برایِ «تقسیمِ عادلانهٔ ثروت» بلکه برایِ تولیدِ اختلافاتِ میانِ مناطقی که «همسایه» هستند انجام داده اند تا ساکنانِ این مناطق را به جانِ یکدیگر بیندازند.
با همین استراتژی بود که «پان تُرکیسم» را در آذربایجان تولید کردند.
امّا پاسخ به پُرسشِ شما:
«فدرالیسمِ اقتصادی و مَدنی» به این معنی است که پس از بازنگری در تقسیماتِ اُستانی؛ حکومتِ مرکزی بر اساسِ استراتژیهایِ تدوین شده برای توسعه؛ برای اُستانها بودجهٔ متوازن با نیازِ آنها برایِ توسعه؛ اختصاص می دهد و این رهبرانِ منتخبِ استانی هستند که باید از این بودجه ها و همچنین درآمدهایِ اُستانی برایِ توسعه استفاده کنند و در پایانِ هر دورهٔ مالی(سالِ مالی) باید پاسخگویِ مردمِ اُستانِ خود و حکومتِ مرکزی باشند که با این بودجه ها چه کرده اند؟ و چقدر پیشرفت داشته اند؟ آیا بودجه ها را با ریخت و پاش و «رانت خواری» به هدر داده اند؟ یا نَه؟
لذا آنچه که بر رویِ زمین «ساخته شده است»؛ میتواند پاسخِ واقعی باشد و نَه «شعاردادنها» و «توجیهاتِ بی دَر و پیکر» و «لاتایلات بافی».
در واقع؛ پایانِ «سالِ مالی» روزِ «قیامت» و رسیدگی به «اعمال» است.
همچنین با توجه به فساد گستردهای که در ایران و فرهنگ مردمش ریشه کرده نیاز به یک نهاد بازرسی داریم. نهادی که تمرکزش فقط روی ریشهکنی و مبارزه با فساد باشه. این نهاد باید همهجا حضور داشته باشه و وابستگی سازمانی به هیچ کدوم از قوا نداشته باشه.
پاسخحذفدر این رابطه در بخشِ سوّم به این موضوع پرداخته ام. نهادِ «بازرسیِ کُلّ سرزمینی» و آزادیِ «خبرنگاریِ تحقیقاتی» و بویژه حمایت از «خبرنگاریِ تحقیقاتی» نقشِ تکمیلیِ بسیار مؤثری در پایین آوردنِ فساد بازی میکنند.
حذفاستفاده از تکنولوژیِ متنِ باز در پولهای دیجیتال همان کارکردِ شمارهسریال گذاری رو داره ولی با شیوهای مدرن
پاسخحذفروشهای رایج و عمده در روابطِ اقتصادیِ داخلی مانند رابطهی کارفرما و پیمانکار که بر اساسِ مزایدات و مناقصاتِ فاسد انجام میگیرند بایستی حذف و یا به طور کامل بازتعریف شوند.
تمامیِ فعالیتهای اقتصادی و یا حداقل با درصدِ بسیار بالایی بایستی به بخشِ خصوصی واگذار شود.
جناب کژدم تکلیف ثروتهای مربوط به استان قدس و نهادهای مذهبی به چه شکلی خواهد شد و منابع آن باید بر چه اساسی مصرف شود
پاسخحذفمصادره میشوند. این سازمانها همگی باید محو شوند.
حذفزمینهایشان ملّی شده و سازه هایِ تولیدی و تجاریِ آنها به بخشِ خصوصی توسّط مزایده واگذار می شوند.
در ایرانِ نوین؛ چیزی به نامِ «خمس» و «زکات» و «مالِ امام» و از این نوع مزخرفاتِ خانمانسوز خبری نخواهد بود.
حذفاگر همهٔ پرداختها از مسیرِ بانکِ مرکزی و توسّط «پرداختِ دیجیتال» انجام گیرند؛ پرداخت کننده ها به این «انگلها» میتوانند زیرِ تیغِ بازپُرسی قرار بگیرند. «سازمانهایِ خیريّه» نیز باید از میان برداشته شوند. در سراسرِ دنیا نیز این سازمانهایِ به اصطلاح «خیریّه» مراکزِ «دوشیدنِ مردم» و کسبِ درآمد برایِ افرادِ رده بالایِ این سازمانها هستند.
از هر یک دلاری که از طرفِ مردمِ خیرخواه به این سازمانها پرداخت میشود؛ بیش از ۶۵٪ آن به مصرفِ تبلیغات و حقوقهایِ نجومیِ کارمندانِ این مؤسسات و سفرهایِ پُرهزینهٔ رهبرانِ این سازمانها می رسد.
جناب کژدم نهادهای حقوق بشری در ایران نوین آیا وجود خواهند داشت و در صورت وجود به چه شکلی باید فعالیت کنند چون مانند خبریه ها اینها هم دارای باگ های زیادی هستن
پاسخحذفنهادهایِ حقوق بشری؛ همگی موجوداتِ باسوادی هستند و حتماً فرق میان «ابوبکر البغدادی»(محمّد رسول الله دوّم) و زنان و مردانِ و کودکانِ «ایزدی» در عراق را میدانند. امّا اگر «ابوبکر البغدادی» را دستگیر کنید؛ ناگهان تبدیل به «انسان» می شود و آنچه که بر سرِ «ایزدی ها» آورده است فراموش می شوند. گویی که «ایزدیها» هرگز وجود نداشته اند و یا اینکه چون کشته شده اند؛ دیگر نیستند و حقوقی ندارند. امّا «ابوبکر البغدادی» چون زنده است؛ باید در ««پَرِ قو» نگهداری شود.
حذفاین گروهها و نهادها بر اساسِ «تعریفِ فلّه ای» از انسان بنا نهاده شده اند و بیشتر از همه برایِ ایجادِ سَر و صدا و ایجادِ «فشارهایِ سیاسی» به گروههای «رقیب» بوجود آمده اند.
امّا با همهٔ این مشکلات؛ در ایرانِ آینده میتوانند فعالیت کنند و فکر نمیکنم که حرفِ زیادی برایِ زدن داشته باشند.
این مبحث بسیار گسترده است و همسایهٔ آن دفاع از حقوقِ حیوانات می باشد. امّا هیچکس به «حقوقِ ویروسها» و حقوقِ «باکتریهایِ ایجادِ جُذام» و یا حقوقِ «میکروبهایِ کُشندهٔ انسان و حیوانات» فکر نمی کند و بخش بزرگی از دانشِ «داروسازی» برایِ «قتل عام» این موجودات است.
«عُمر البشیر» نیز انسان است و آن ۶۰۰ هزار نفری که «دارفور» قتل عام شدند نیز انسان هستند.
اساساً این نهادها با «تناقض منطقیِ درونی در تعریف هایشان» زندگی میکنند و به همین دلیل نیز تعریفی «فلّه ای» از انسان دارند تا آن باگها را لاپوشانی کنند.
آن کسی که به دستورِ «دیّوس فرزانه» به «کودک ربایی» و تهدیدِ تجاوز جنسی و تهدیدِ افرادِ خانوادهٔ انسانهایِ معمولی و شلّیک به چشمِ زنان و مردان و «اسید پاشی» و «مسموم کردنِ دانش آموزان» در دبستانها و دبیرستانها و دانشگاهها و هزاران جنایتِ دیگر را عملی می کند نیز «انسان» است و آنکه چشمهایش به صورتِ عمدی با تفنگِ ساچمه ای کور شده است نیز انسان است.
من(کژدم) چنین باوری ندارم.
من به وجودِ «انسانها» و «انسان سانها» باور دارم و معتقدم که «انسان» باید «باز تعریف» شود. من معتقدم که باید «سگها» حقوقی داشته باشند؛ امّا مجبور هستیم که «سگهایِ هار» را حذف کنیم. ما از «سگهایِ هار» انتقام نمیگیریم؛ زیرا همین «سگِ هارِ امروز»؛ چند هفتهٔ پیش «بی آزار» بود و اکنون نه تنها «آسیب رسان» است؛ بلکه عاملِ گسترشِ بیماری هاری است و اجباراً آنها را حذف میکنیم.
اگر این نهادها بیایند و ببینند که در ایرانِ آینده؛ کسی را به خاطرِ باورهایِ شخصی مذهبی دستگیر کرده اند؛ میتوانند اعتراض کنند. امّا اگر کسی بیاید و جانِ شخصِ دیگری را به خاطرِ داشتنِ عقایدِ هپروتیِ خودش بگیرد؛ باید حذف شود. نه نیازی به شکنجه دارد و نه نیازی به دادگاه وجود دارد. چنین موجودی؛ نه برایِ عبرتِ دیگران و یا انتقام؛ بلکه به عنوانِ «علفِ هرز» از باغچه کنده می شود (البتّه در شرایطِ کنونی).
شاید در آینده بتوان در دورانِ جنینی اینگونه موجودات را تشخیص داد و «غربالگری» نمود.
من درد هر سیلی به صورت مظلومان جهان بر صورت خود حس میکنم،پس هر کجا بی عدالتی باشد آنجا وطن من است.
پاسخحذفآیا دردِ سیلی هایِ میلیونی که به دستورِ «قرمساقِ فرزانه» و کشتارهایِ بی رحمانه توسّط «حاجی بادمجان گروهبان میرزا قاسمی» و همچنین ناپدید شدنِ بیش از ۳۰ هزار کودکِ «مسلمان» در سوریه و تُرکیه و یونان و آلمان و فروخته شدنشان به عنوانِ «برده هایِ جنسی» را نیز بر صورتتان حسّ می کنید؟ یا اینکه میخواهید «کُس شعرهایِ علی مزینانی»(معروف به علی شریعتی) را بلغور کنید؟
حذفچگونه ایرانی میخواهید بسازید؟ (بخش سوّم)
پاسخحذفمنتشر شد
... شرم و نفرین و ننگ بر تمامی فرقههای پنجاهوهفتی که با خلق آن نکبت و وهن بزرگ ایران را به چنین روز خفتبار و فلاکتباری کشاندند. شرم بر جبهه به اصطلاح ملی.. ننگ بر نهضت به اصطلاح آزادی نفرین بر تمامی چپهای مجاهد و فدایی و ...، و لعنت ابدی بر دستگاه روحانیت شیعه! در هیچ کجای آینده ایران و تا ابد نیاید اصحاب ارتجاع غالب و مغلوب بخشیده شوند.
پاسخحذفناشناس گرامی
حذفبا آه و ناله و نفرین؛ کاری درست نمی شود.
در سالِ ۵۷ نیز اتّفاقی که افتاد و من آنرا «خیانتِ ملّی» می نامم؛ نمی توانست بهتر از آن باشد. زیرا «از کوزه همان برون تَراود؛ که در اوست».
مردمِ ایران و «اِلیتهایِ احمقشان» همیشه مانندِ مَثلِ «حَسنی به مکتب نمی رفت؛ وقتی هم می رفت؛ جمعه می رفت» عمل کرده اند و می کنند. یعنی روزهایِ «تعطیل» به مدرسه می روند. زمانی که تَقِ «مارکسیم لنینیسم» ۱۰ ها سالِ پیش در آمده بود؛ «مارکسیست لنینیست» می شوند؛ و اکنون که تَقِّ «پارتی کراسی» در آمده است؛ میخواهند به «دورانِ طلاییِ پارتی کراسی» روی بیاورند.
آنچه که کژدم تلاش می کند تا ارائه دهد؛ «خَمرِ مختوم» است.
«خَمرِ مختوم» هیچ «دُردی» ندارد و بسیار صاف و زلال است.
امّا دیگران برایِ «شکوفایی ایران» کسی (یک شُومَن) را به رویِ صحنه می آورند که میخواهد با نمایشِ چند گرافیک «اظهارِ فضله» کند و آنقدر عَرق می ریزد که پیراهن و شورت و شلوارش نیز خیس می شود. و من به «شازده فیل خان» پیشنهاد میکنم که در نشستِ بعدیِ شکوفایی؛ به این «شُومَن» یک «حولهٔ حمّام» بدهند تا عرقشان را پاک کنند؛ زیرا حولهٔ دست و صورت و دستمال کاغذی؛ اِفاقه نمی کُند.
با «گرافیک» نیز ایران شکوفا نمی شود؛ دفعهٔ بعد «کارتونِ پلنگِ صورتی» پخش کنید.
اکنون عدّه ای حملاتِ نظامیِ اسرائیل را مانندِ گزارشِ مسابقهٔ فوتبال با هیجان گزارش میکنند و احمقانه از اسرائیل میخواهند که «لطفاً به زیر ساختها حمله نکنید؛ زیرا مردمِ ایران ناراحت می شوند».
پاسخحذفاین احمقها خودشان را «عقلِ کُلّ» جلوه میدهند و چاشنیِ «خالکوبی» را نیز به آن میزنند تا به «تَتَلویِ پان ایرانیست» تبدیل شوند. فردا پس فردا خواهید دید که از فَرقِ سَر تا سوراخِ کونشان را با «فَرَوَهر» و «رستم» و «بیژن و منیژه» خالکوبی کرده اند.
این احمقها نمی فهمند که «الگویِ رفتارِ نظامیِ اسرائیل» چیست؟
اگر این بمبارانها تا ۶ هفته ادامه پیدا کند؛ ایران در رابطه با «زیر ساختها» به «غزّه» تبدیل خواهد شد.
شاید تعدادِ کُشته ها و ویرانیها آنچنان گسترده نباشد؛ امّا بدونِ زیر ساختها و در ادامهٔ آن «تحریمهایِ حدّ اکثری» و «چکاندنِ ماشه»؛ مردم باید «خاک بخورند».
اینکه آقایِ مُراد ویسی؛ میگوید که «فکر نمی کنم که اقتصادِ ایران؛ پتانسیلِ جذبِ سرمایه گذاریِ تریلیون دلاری را داشته باشد»؛ نیز با ویرانیِ زیر ساختها؛ این پتانسیل؛ برایِ «لاشخورِ مو نارنجی» ایجاد می شود.
آقایِ «مراد ویسی»؛ شما به «داشتن و نداشتنِ پتانسیل» بِچسب؛ تا آنها به شما یاد بدهند که چگونه میتوان «پتانسیل آفرید».