تنها راهِ جلوگیری از ادامهٔ جنگ؛ تنها و تنها یک «انقلاب» است. جنگِ کنونی خلق السّاعه نیست. بلکه ادامهٔ جنگی است که رهبران و شرکت کنندگان در «خیانتِ ملّی ۵۷»؛ آنرا آغاز کردند. آنچه که «خیانتِ ملّی ۵۷» ساخت؛ یک ساختارِ «دروغ پایه و خرافه پایه» و «تکفیری» بود. حتّی «کُردها» و «بلوچها» نیز نمیتوانند بگویند که «ما در این خیانت دست نداشتیم.»؛ زیرا نمیتوانند شعارِ «شیعه سُنّی فرقی نیه... رهبرِ ما خُمینیه» را انکار کنند. «خیانتِ ملّی ۵۷» فقط یک حادثهٔ تاریخی که در یک مقطعِ خاصّ انجام گرفت؛ نبود. بلکه این «خیانت» ۴۷ سال ادامه پیدا کرد و همچنان ادامه دارد.
اکنون در مرحلهٔ پایانیِِ «ادامهٔ این خیانتِ ملّی» هستیم و آنهایی که «باد کاشتند»؛ «خودشان و فرزندان و نَوه هایشان توفان درو خواهند کرد».
همهٔ «اپوزیسیونچی ها»؛ شما (ساکنینِ ایران) را شُجاع و «فهمیده» می نامند. آنها به شما دروغ می فروشند. آنها یک نقّاشی پُر زرق و برق و دروغین که از شماها کشیده اند را به شماها می فروشند. امّا «کژدم» تنها آیینهٔ راستگویی است که واقعیّتِ شما را به شما نشان می دهد. اگر اکنون بیدار نشوید؛ فردایِ پس از وقوعِ حادثه؛ حتّی قیامتان مانندِ «حنایِ پس از عروسی» خواهد بود که به «کون» می مالند.
اینکه رژیمِ کثیفِ شیعی میگوید که میخواهد «ساختارهایِ امنیّتی» را ارتقاء دهد یک دروغ است. زیرا افرادی که دارد؛ همانهایی هستند که بودند و همچنان هستند. اهداف و استراتژیهایشان نیز همان است که بود. شماها نیز همانهایی هستید که بودید (رأی دهندگانِ شجاع به خائنین در ۴۷ سالِ گذشته). لذا معجزه ای در کار نیست و نخواهد بود. «دستهٔ وَرَق» همان است و اگر هزار بار نیز آنرا «بُر بزنید»؛ بازهم همان ۵۲ وَرق است.
آنچه که اکنون در انتظارِ شماست؛ همان چیزی است که «ساکنینِ غزّه» اکنون به آن رسیده اند و در «غزّه»؛ زنده به گور شده و هر کسی؛ کاسهٔ گدایی به دست گرفته و منتظرِ «کمکهایِ انسان دوستانه» است و در زوایایِ تاریک؛ به «یکدیگر خواری» روی آورده اند.
جنگی که اکنون در انتظارش هستید؛ جنگ برایِ گُسیختنِ «تار و پودها» است. چه تعدادتان میخواهید «فرار» کنید؟ چه مقدار «موادّ غذایی» میخواهید «احتکار» کنید؟ کدامین کشوری حاضر خواهد بود که میلیونها فراری را پناه دَهد؟
در این ۴۷ سال؛ هیچ روزِتان بهتر از روزِ پیشین نبوده است. امّا وضعیّتِ کنونی به دورانِ «ویرانیهایِ روزانه و تدریجی» شباهتی ندارند. زیرا زمانِ «فرو ریختنِ آوارها» فرا رسیده است.
کژدم
نیازی به حمله نیست اصلا لازم نیس اسرائیل یا آمریکا کاری بکنند ...خشکسالی و فروپاشی اقتصادی کار موجودیتی به نام ایران را تمام می کند ...فقط یک تلنگر کوچک از طرف این کشورها لازم است
پاسخحذفکژدم دهه دوم زندگی فصل دیدن حقایق زندگی انسان هاست.موجودات دو پا که خودشون رو مقدس میدونن و فرستاده الله هستن که برای سکس و مشروب روزی پنج وعده به مکعب ماتریکس سجده میکنن.
پاسخحذفارزیابیهایِ آقای «مراد وِیسی» در برخی مسائل مربوط به ادامهٔ جنگِ رو دَر رویِ آشکار نظامی میانِ رژیمِ شیعی و اسرائیل؛ تقریباً در مسیرِ دُرُستی است و آنچه که دیگران برایِ «پول در آوردن» در یوتیوب مطرح میکنند؛ فوتوکُپی سخنانِ ایشان است. هرچند که ایشان در برخی موارد دچارِ اشتباه هستند.
پاسخحذفاینکه ایشان باور کرده اند که سخنانِ یکی از کارشناسانِ آمریکا در رابطه با مصرف شدنِ ۲۵٪ از ذخایرِ موشکهایِ «تاد» در فازِ ۱۲ روزه؛ آنهم در مقابله با بخشی از حدّ اکثر ۶۰۰ موشک از طرفِ رژیمِ شیعی؛ درست است؛ بسیار ساده لوحانه می باشد. هرچند که سرعت و مقدارِ مصرفِ تسلیحات در زمانِ جنگ شاید در مواردی؛ هزاران برابرِ سرعتِ تولید باشد؛ امّا اینکه آمریکا دچارِ چنین ضایعه ای شده است؛ باید به حالِ آمریکا گریه کرد. اگر رژیمِ شیعی چنین دروغی را به خوردِ خودَش داده و بر اساسِ آن حرکت کُند؛ مایهٔ تعجّب نیست؛ امّا از آقایِ «مرادِ ویسی»؛ انتظارِ چنین اشتباهی نمی رَوَد. هر چند که ایشان برخی از اشتباهاتشان در رابطه با توضیحِ برخی تسلیحات را هنوز «تصحیح» نکرده اند و به سادگی میتوانستند با استفاده از «گوگل» آنها را اصلاح کنند.
به نظرِ من(کژدم) در صورتِ اقدامِ رژیمِ شیعی برایِ فراخوانِ همهٔ مزدورانش در عراق و یمن و لبنان؛ برای شرکت در فازِ دوّمِ جنگِ کنونی؛ آمریکا نه تنها مجبور خواهد شد که از بمب افکنهایِ «ب - ۵۲» برای بمبارانهایِ «فَرشی» استفاده کُند؛ در برخی موارد مجبور خواهد شد که از «MOAB» نیز استفاده نماید (بویژه در یَمَن و «احتمالاً» در عراق و «شاید» در بنادِرِ جنوبِ ایران). این بمب فقط برایِ یک بار در دورِ نخستِ ریاست جمهوریِ ترامپ؛ در افغانستان با احتیاطِ بسیار زیاد موردِ استفاده قرار گرفت و پس از آن بود که ترامپ گفت:«ما میتوانیم مسئلهٔ طالبان را در مدّتی کوتاه حلّ کنیم؛ امّا باید چند میلیون نفر را بکُشیم» که اشاره به استفاده از همین بمب بود.
https://x.com/pahlavireza/status/1951344080740393257?s=46
پاسخحذفتعدادِ «دفترچه نویسان» هزاران برابر بیشتر از کسانی است که باید آنها را بخوانند.
حذفبروزِ هر موجی از احساسات یک روایتِ(Narrative) قوی رو به عنوانِ پیشنیاز لازم داره. مردمِ ایران نشون دادن که در مقابلِ روایتهایی که با "زندگی کردن" تناقض دارند به پا خواهند خواست. روایتِ زن، زندگی،آزادی نیز از همین جنس بود. لذا نگران نباشید، روایتِ بیآبی و بیبرقی احتمالا موجی به مراتب قدرتمندتر از قبل ایجاد خواهد کرد که تارو پودِ رژیم رو خواهد تارانید. اندکی صبر ...
پاسخحذفکژدم نگاه تیزبین و طنز تلخت خیلی جذابه. هم میخندم هم فکر میکنم. کاش بیشتر بنویسی
پاسخحذفمشکل اینجاست که ساکنین ایران نه اونقدر به آینده امید دارند و نه اونقدر از حال ناامیدند که بخواهند دست به عملی چه فردی یا جمعی انتحاری یا هدفمند بزنند.
پاسخحذفیکی از همین «کارشناس - دیّوس»ها؛ در رابطه با «مسئلهٔ آب» در ایران؛ نظر ریده است که بازگشتِ آبهایِ ایران به شکلِ پیشین؛ ۷۰ هزار سال طول خواهد کشید. این به اصطلاح نظر؛ فقط برای خالی کردنِ دِلِ مردم از «اُمید» و تولیدِ وحشت از آینده است؛ تا آنها را از «انقلاب کردن» نا امید کنند. اگر «انقلاب» فقط برایِ «بُر زدنِ دستهٔ ورق» باشد؛ در واقع «انقلاب نخواهد بود» بلکه تمامی ساختارهایِ غیرِ هوشمندانه را حفظ خواهد کرد و به «تعمیرات» روی خواهد آورد که نتیجه اَش؛ «آفتابه خرجِ لحیم» است. در ابتدا مردم «احساسِ راحتیِ مصنوعی» خواهند نمود و پس از مدّتی کوتاه؛ احساس خواهند کرد که «خانه از پای بَست ویران است». این آنچیزی است که باید از آن نه تنها ترسید؛ بلکه باید «وحشت» کرد.
حذفساختنِ «امیدهایِ واهی» و فروشِ آن در شرایط کنونی (دورانِ استیصالِ ملّی)؛ فقط به بدتر شدنِ وضعیّت خواهد انجامید.
این «دفترچه نویسان» نیز مشغولِ همین کار هستند.
نمیدانم که آیا فیلمهایِ ظاهراً «علمی - تخیّلی» از نوعِ «جنگِ ستارگان» را دیده اید یا نَه؟ در همهٔ این فیلمها؛ میبینید که همه «روبات» دارند؛ کِشتیهایِ فضایی و تسلیحاتِ آنچنانی دارند؛ امّا در بیغوله ها زندگی میکنند و جنگِ «خیر و شرّ» همچنان در جریان است و رهبرانِ واقعیِ داستانها یا «جِدای» هستند و یا «لسان الغیب» نامیده میشوند.
اینگونه فیلمها؛ «علمی - تخیّلی» نیستند؛ بلکه در حالِ فروشِ «ایدئولوژیهایِ خُرافی» هستند که بیش از ۱۰ هزار سال قِدمت دارند.
زمانی که مردم به «پزشک» مراجعه میکنند؛ انتظارشان؛ «تشخیصِ درستِ بیماری» و «طرحِ درمانِ کارآمد» است. امّا بیش از ۶ دَهه است که «سیستمِ پزشکی» در گسترهٔ بین المللی به «گَند» کشیده شده است.
پاسخحذفشرکتهایِ داروسازی؛ افرادی دارند که به ملاقاتِ پزشکان می روند و به آنها میگویند که اگر داروهایِ شرکتِ ما را تجویز کنید؛ سالانه و یا ماهانه چند درصدی از فروش را به حسابتان می ریزیم. این فرایند؛ «پزشک» را به «دارو فروش» تبدیل می کُند. بویژه زمانهایی است که «پزشک» دستور میدهد که باید «دارویِ اصلی با فلان برَند» باید به بیمار داده شود و «دارویِ ژنِریک» نباشد.
اگر «پولِ نقد» از میان برداشته شده و «پولِ دیجیتال» جایِ آنرا بگیرد؛ «پزشک» دیگر نمیتواند «دارو فروش» شود. زیرا جلو اینگونه از درآمدهایِ خائنانه گرفته می شود.
به این میگویند «انقلابِ ساختاری».
به این میگویند: «دفترچهٔ راهنمایِ زندگیِ بسیار بهتر».
پیشنهادِ «پولِ دیجیتال»؛ نوعی «شرافتِ اجباری» تولید کرده و راهِ تمامی «درآمدهایِ خائنانه» را سدّ می کند.
تصوّر اینکه ما بیاییم عدّه ای را به عنوانِ «تکنوکرات» استخدام کنیم تا آبهایِ رفته دوباره به جوی باز گردند؛ «دروغ فروشی» است. زیرا دستِ «تکنوکرات» را باز میگذارد تا هم «ساز بسازد» و نیز «ساز بنوازد».
به نظرِ من زمانی میتوان از «تکنوکرات» استفادهٔ بهینه نمود که بتواند یک «ایدهٔ درست» را «عملیّاتی» نماید.
به عنوانِ مثال؛ همین ایدهٔ «ارزِ دیجیتال»؛ که وظیفهٔ «تکنوکرات» کاربُردی کردنِ آن و جلوگیری از «درآمدهایِ خائنانه» و ایجادِ «امنیّت» برایِ «پولِ دیجیتال» است.
داستان را زیاد کِش نمی دهم. زیرا شما میتوانید تا آخرِ داستان را حدس بزنید.
«امپراتوریِ شیعی» به قُلّه ای دیگر رسید.
پاسخحذف«حذفِ مستراح» و رفتن به سویِ عمومی کردنِ «فرهنگِ هندوستان».
در هندوستان ۶۷٪ مردم در «کوچه ها» می رینند و ادرار میکنند.
در اسلام و شیعه گری نیز؛ راههایِ مُشعشعی برای این «کارِ فَنّی» توصیه شده است.
ساکنینِ ایران باید به یاد داشته باشند که همیشه تعدادی «سنگ» و «کلوخ» و «صَدف» در جیب و کیفشان حمل کنند. کار از محکم کاری عیب نمی کند.
این فرهنگِ «شیعی» و «اسلامی» تأثیراتِ زیادی بر دانشِ زمین شناسی داشته است.
خواندنِ این نوشتارِ بسیار قدیمی را برای «خنده هایِ تلخ» پیشنهاد میکنم:
https://kajdoum1.blogspot.com/2013/07/blog-post_13.html
برخلافِ تصوّری که «تحلولگران» می فروشند که در صورتِ حملهٔ سهمگینِ آمریکا و اسرائیل و اجرایی شدنِ طرحِ ماشه؛ ساکنینِ ایران قیام خواهند کرد؛ به این باور رسیده اَم که ساکنینِ ایران همچنان خُنثی خواهند ماند. لذا نمیتوان از «سرنگونیِ رژیم» سخن گفت؛ بلکه نتیجهٔ واقعی؛ «فروپاشیِ رژیمِ شیعی» و پاره شدنِ «تار و پودهایِ اجتماعی» خواهد بود و در نهایت؛ شکلِ حکومتیِ ایران زیرِ نظرِ سازمانِ ملل تدوین و تَعیین خواهد شد.
پاسخحذفواقعیت دردناک همینه.تکرار تاریخ و حکومت ساسانیان و حمله اعراب.
حذفبه نظر من؛ دروغ فروشی به اروپا و آمریکا و اسرائیل مبنی بر اینکه ساکنینِ ایران مانندِ «بُشکهٔ باروت» هستند و فقط نیاز به جرقّه دارند تا قیام کنند. در محاسباتِ بعدیِ اسرائیل و آمریکا و شیوهٔ برخوردِ آنها تأثیرِ بِسزایی خواهد داشت. در فازِ دوّمِ جنگ؛ آنها دیگر به «جرقّه» و «باروت» فکر نخواهند کرد؛ بلکه برایِ رسیدن به سَهم هایِ اقتصادی و نظامی و امنیّتیِ خود؛ برنامه ریزی خواهند نمود و داستانِ قلّابیِ «باروت و جرقّه»؛ اولویّتِ خود را از دست خواهد داد.
پاسخحذف(در کامنت پیشین به غلط به جای سیاره ی مریخ، سیاره ی زهره اصلاح شود.)
پاسخحذفیعنی فکر میکنید که اگر به جایِ مرّیخ؛ زهره و یا نِپتون گفته شود؛ رانندهٔ تاکسی آدرس را گُم میکند و نمیتواند شما را به مقصد برساند؟
حذفشما واقعاً خیلی آدمِ دقیقی هستید.
البتّه «دقّتِ پس از پرتاب».
«دقّتِ پس از پرتاب» را در موشموشَک های «اوباشان سپاه» ؛ بیش از یک دَهه است که عملاً تجربه کرده ایم.
«دقّت کردن» در هر صورت بهتر از «دقّت نکردن» است.
امّا نتیجهٔ «دقّت کردن و یا نکردن پس از پرتاب»؛ یکسان است.
خواستم که کامنتِ شما را به «مَزاحِ منطقی» تبدیل کنم تا به صورتِ «منطقی» بخندیم.
حرکاتِ اسرائیل به رهبریِ آقای ناتانیاهو پس از فازِ نخستِ حملاتِ نظامیِ گسترده به رژیمِ شیعی؛ نشان میدهد که خیالِ اسرائیل برایِ مُدّتی کوتاه از تحرّکاتِ رژیمِ شیعی آسوده شده است. زیرا رژیمِ شیعی در شرایط کنونی به لیسیدنِ زخمهای خویش مشغول است و در گِردابِ «شکارِ جاسوس» در حالِ دست و پا زدن می باشد (مانندِ سَگی که به دُنبالِ دُمِ خویش می چرخد). کاراییِ روندِ «شکارِ جاسوس» در رژیمِ شیعی نیز شباهتِ زیادی به روندِ تولیدِ «لوله هایِ پرنده» و دستگاهِ ۱۰ دلاریِ «مستعان» (شکارچیِ ویروس) دارد. لذا نتیجه ای برایِ رژیمِ شیعی به بار نخواهد آورد.
پاسخحذفاسرائیل اکنون میداند که نیروهایش در درونِ ایران از امنیّتِ کامل برخوردارند و مشغولِ ارزیابیِ دقیق از ضربات و میزانِ صدماتِ فازِ نخست و همچنین آماده سازی زمینه برایِ فازِ دوّم حملاتِ نظامی به رژیم هستند. در فازِ دوّم نیز رژیمِ شیعی به شدّت غافلگیر خواهد شد. زیرا اساساً نمیداند که چه شده است؟ و چه چیزی در جریان است؟ و چه خواهد شد؟
اساساً «در میانهٔ جنگ به دنبالِ پیروزی گَشتن»؛ نشانهٔ سَردَرگُمی است. زمانی که تمامیِ طرحهایِ استراتژیکِ منطقه ای رژیمِ شیعی و همچنین استراتژیهایِ «نظامی - هسته ای» در داخل؛ تارانیده شده اند؛ استفاده از دستمال مستراحهای مُستعمل برایِ تشکیلً «شورایِ عالیِ دفاع» بیشتر به دردِ طرّاحی سیستمِ کنترلِ اوضاع پس از کُشته شدنِ «انگل فرزانه و توله ها و نوه هایش» و چه بسا کُشتارِ بسیاری از «انگلهایِ قُم نشین» می خورد؛ تا برای جلوگیری از «غافلگیر شدن» و یا «ایجادِ هماهنگی میانِ نیروها» برای دفاع در برابرِ حملاتِ اسرائیل. (اخیراً ۲۰۰۰ قلّاده از انگلهایِ قُم نشین با صدورِ فتوای قتلِ ترامپ؛ به هدفهایِ مشروع تبدیل شده اند.)
لذا خیالِ اسرائیل به خاطرِ اِشرافِ اطّلاعاتی کاملاً آسوده است و به همین دلیل است که اکنون میخواهد ماجرایِ «غزّه» را یکسره نماید.
اینکه آقایِ «ایال زمیر» با نظرِ آقایِ ناتانیاهو مخالف است؛ دلایلِ وابستگیِ حزبی و سیاسی ندارد. بلکه ناشی از این اَمر است که نمی داند؛ در ذهنِ آقایِ ناتانیاهو چه می گذرد؟ در واقع آقایِ ناتانیاهو یک «استراتژیست» است و آقایِ «ایال زمیر» یک «تکنوکرات» و به همین دلیل نیز آقایِ ناتانیاهو به ایشان گفتند که «اگر نمی توانی؛ برو کنار».
«تکنوکرات» باید بر اساسِ فرمانِ «استراتژیست» عمل کند و نمیتواند یک نیرویِ «خود سَر» باشد (این مسئله را در ذهنِ خود بگنجانید؛ تا فریبِ «دفترچه بازی» واینکه ما کارشناسهایی داریم که ایران را «گلستان و بُلبُلستان» خواهند کرد را نخورید.).
آقایِ ناتانیاهو؛ استراتژیِ اصلی را به صورتی بسیار کُلّی و بسیار روشن؛ در همان روزهایِ پس از قتلِ عامِ ۷ اُکتبر اعلام نمود:
«ما چهرهٔ خاورمیانه را تغییر خواهیم داد»
ماجرایِ الحاقِ «غزّه» و بخشهایِ دیگری از «کرانهٔ باختری» و همچنین ماجرایِ لبنان و سوریه و عراق و همچنین فازِ نخستِ عملیّاتِ «شیرِ برخاسته»؛ قطعاتِ «پازلِ استراتژیکِ آقایِ ناتانیاهو» هستند. مردم اسرائیل باید برایِ داشتنِ چنین رهبری؛ افتخار کنند و کمتر از «افتخار کردن»؛ نوعی حماقت است. اگر «خیانت» نباشد.
درود بر بی بی نتانیاهو....منجی مردم عادی ضد جمهوری اسلامی و دربند در ایران
پاسخحذفاگر همهٔ درهایِ زندانها را نیز از بیخ و بُن بَر کَنید. این زندانی است که باید به خودش تکانی بدهد و از زندان بیرون آید و گرنه در همان زندان خواهد ماند.
حذفبه نظر من شما «کژدم» میتوانید در جایگاه «قانون نویس» که در کتاب «قرارداد اجتماعی» اثر «ژان ژاک روسو» تعریف شده قرار بگیرید.
پاسخحذفپیشنهاد «پول دیجیتالی» و سیستم انتخاباتی که توضیح دادید، بسیار هوشمندانه است.
فکر میکنم در شرایط حاضر کامل کردن بحث «چگونه ایرانی میخواهید داشته باشید؟» بسیار مناسب تر از پرداختن به اتفاقات روزمره است.
اشکان
من (کژدم)؛ قانون نویس نیستم. بلکه تلاش میکنم تا نتیجهٔ مطالعاتِ خود در موردِ سایر کشورها (چه عقبمانده و یا پیشرفته) و نتایجِ ملموسِ مِیدانی آنرا میبینیم را نه تنها برایِ ساختنِ «ملّت» در «سرزمینِ ایران»؛ بلکه برایِ آماده شدن در برابرِ آنچه که در آینده میتواند جامعه را «نا کارآمد و به حاشیه رانده شده» تبدیل نماید را مطرح کنم و امید دارم که این صدا شنیده شود.
حذفمیگویند که «لاریجانیِ عراقی» به «عراق» سفر کرده است تا نیروهایِ بسیجِ عراقی را از «خلعِ سلاح» باز دارَد. اینکه «لاریجانی» یک «لاریجانی» است؛ «دروغی شیعی مَسلکانه» است. «لاریجانی» یک «شیعهٔ عراقی» است که پدر و مادَرَش مانندِ «انگل سیستانی»؛ زمانی در «سرزمینِ ایران» و یا در «عراق» او را پَس انداخته اند. «فارسی گویی» و یا «تُرکیِ آذربایجان گویی» و یا «کُردی گویی» و «بلوچ گویی» و «لُرگویی»؛ نشانهٔ «ایرانی گویی» نیستند.
پاسخحذف«ایرانی گویی» یعنی «مِلّت» و مهمّ نیست که به چه «زبانی مُرده = تُرکی؛ فارسی؛ عربی» در «کوچه ها و خیابانها» و «دِهات» و «مَراتِع» سخن میگویند. بلکه مُهمّ این است که در این ۷۰۰ سالِ گُذشته؛ چه چیزی را «اختراع» کرده و بر دانِشِ «گونهٔ انسانی» افزوده اند و نامی «عربی»؛ «تُرکی»؛«فارسی»؛«کُردی» و هر «زهرِ مارِ دیگری» بر آن نهاده اند که «جهان» را به سویِ «احترام» به آن «نو آوری» و نامی «مربوطه» سوق داده و «مدالِ طلایِ قومی و یا مِلّی» گرفته باشند؟ .... هیچ... و ... اَندَر هیچ.
نقطهٔ ظهورِ «کسانی ناتَوان» مانندِ «صادقِ هدایت»؛ همان نُقطهٔ «هیچ اَندَر هیچِ مِلّی» است. البتّه اگر همهٔ تواناییِ «درختِ حیات» را به «هیچ» بگیرند؛... «درختِ حیات» بدونِ آنها و بدونِ «میلیاردها جَسَدِ گونه هایِ انسانی و سایرِ گونه هایِ جانوری»؛ همچنان زِنده است و اگر حتّی گونهٔ انسانی و حیواناتی که می شناسیم نیز به طورِ کامل ریشه کَن شَوند؛ به گونه هایی دیگر؛ حتّی در سطحِ «جُلبک ها» و «میکروبها» و «ویروسها» به «ادامهٔ خود» خواهد پرداخت.
نتیجه اینکه: «مَرگ بر زندگی پیروز نمی شود. بلکه زندگی است که همیشه پیروز می ماند.» و آنچه که «مَرگ» نامیده می شود؛ در حدِّ «پایانِ باطری» است. لذا «زندگی»؛ چه به صورتِ «دایناسورها» و «نئاندرتالها»؛ «همو سِیپیَن ها» و «میکروبها» و «ویروسها» و ..... «یاخته هایِ نخستین» و یا «موادِ کانیِ پروتئینی» ادامه می یابد.
«مَرگ» پایانِ «زندگی» نیست؛ بلکه «مرگ» اَمری بسیار «مورِدی» در «زندگیِ فردی یک پدیده» است و«دِرختِ حیات» که تریلیونها گونه از این «زندگیِ فردی»ها را کُنترل میکُند؛ همچنان «خدایی فَرمان فَرما» و خُدایی «فَرمانروا» در «کُرهٔ زمین» است. البتّه تا جایی که می شناسیم و فکر میکنیم که «اُلگویِ زندگی» باید از همین «اُلگویِ زمینیِ زندگی» پِیروی کُنَد.
چه بسا در جاهایی دیگر؛ «زندگی» به اَشکالی دیگر و خارج از «قوانینِ حاکم بر زندگی» در «کُرهٔ زمین» در جریان باشد.
«ما» نمیدانیم و نباید در رابطه با آن به «خُرافات» روی بیاوریم.
گامهایِ ما باید به اندازهٔ شعاعی باشد که «چراغِ قُوّهٔ ما» میتواند روشن کُند و در بهترین حالت؛ «جاهایِ تاریکِ نَزدیک» را «حَدس» بزنیم.
فازِ دوّم جنگ بسیار نزدیک است. تا زمانی که نَفَسهایِ رژیمِ شیعی به شماره نیفتد؛ اوباشانِ حماس و حشدالشّعبی و لبنانی؛ همچنان رَجَز خواهند خواند. امّا زمانی که دیدند؛ «پدرخواندهٔ شان» به «گا» رفت؛ تسلیم خواهند شد. ضربهٔ کاری و ویرانگر به رژیمِ شیعی تا جایی که به «گُه خوری» بیفتند؛ امّا «نَمیرند» ضروری است. زیرا در دورهٔ میانِ «مرگ و زندگیِ جُلبکی» است که با صدایِ بلند به «گُه خوردن» خواهند افتاد؛ تا نه تنها در تاریخِ جهانِ «اسلام» و جهانِ «شیعه گری» ثبت شود؛ بلکه در همین دورهٔ زندگیِ کنونی نیز تَشتِ آبرویِ نداشتهٔ شان از بام بیفتد و صدایش را همگان بشنوند تا دیگر نتوانند سَر بلند کنند. آنچه که اکنون ضروری است؛ «فروپاشیِ ناگهانیِ رژیمِ شیعی» نیست. بلکه به «گُه خوردن» انداختنِ رژیمِ تشیّعِ شنیعه است که «مرگِ استراتژیک» را برایشان رقم خواهد زد. تا دیگر نتوانند برایِ خودشان؛ «احادیث و روایات دروغین» از جنسِ «کُلینی» و «بحارالانوار» ببافند.
پاسخحذففازِ دوّمِ عملیّاتِ نظامیِ اسرائیل باید بر پایهٔ این «استراتژی» استوار باشد.
اگر رژیمِ شیعی به سرعت دچارِ فروپاشی شود؛ نه «مردمِ ایران» و نه «ساکنینِ ایران» و نه «اپوزیسونِ قُلّابی» توانایی جمع کردنِ سَر و تَهِ بحران را نخواهند داشت. امّا در صورتی که رژیمِ شیعی به «زندگیِ جُلبکی» بیفتد؛ این شانس وجود خواهد داشت که همگان به صورتی جدّی واردِ میدانِ «سرنگونی» و «بنیانگذاریِ ایرانی نوین» شوند.
پاسخحذفهمونجوری که حدس میزدم روایتِ تغییرِ رژیم در ایران بر محورِ آب خواهد بود چرا که نبودش با زندگی تناقض دارد(تناقض با زندگی همان چیزیست که مردم ایران را میشوراند و این ریشه در آیینِ مهرِ ایرانِ کهن دارد). مقاماتِ اسرائیلی به خوبی شروعِ موجِ اعتراضاتِ تغییرِ رژیم رو بر محورِ آب با اعلامِ همراهیِ اسرائیل و تمامیِ تکنولوژیهای مربوط به مدیریتِ آب با ایران، استارت زده است و یک اپوزوسیون با تاکید بر همین محور میتواند رهبرِ اعتراضاتِ آتی باشد.
پاسخحذفدرود بر شما
پاسخحذفامّا نه تنها شما اشتباه میکنید؛ بلکه اگر آقایِ ناتانیاهو نیز بخواهد که بر اساسِ این مسئله (نبود و یا کمبودِ آب) حرکت کُند؛ اشتباهِ بسیار بزرگی است.
آن «ساکنینِ بی شَرفِ ایران» که به «دیّوس شمپانزه نژاد» و نامزدهایِ بی شرافتِ «طویلهٔ شیعی» برایِ «وعدهٔ زدنِ چاهِ عمیق» چندین بار رأی داده اند و حتّی «ایرانیان» نیز می دانند که «مسئلهٔ آب» با «رفراندوم» و حتّی با سرنگونیِ رژیمِ شیعی؛ به زودی حلّ نخواهد شد.
«روزنامه نگار» حتّی در صورتِ دقیق بودن در پیشبینیِ اتّفاقاتِ «آینده»؛ نقشِ «استراتژیستِ سازندگی» را نه تنها بازی نمی کُند؛ بلکه اساساً به خاطرِ ناتوانی هایش؛ به «این باغ» وارد نمی شود. لذا نگذارید که «روزنامه نگار» با «گزارشهایِ تحلیلیِ درست» بتواند «ایده هایِ مَشَنگِ خود» را به شما بفروشد. اگر از چنین جایگاهِ فکری برخوردارید که «فریبِ سِلِبریتی ها» را نخورید؛ نخستین پلّه (خوانِ اوّل از ۷ خوان) را گذرانیده اید. وَگَرنه؛ مانندِ «سگ» به دُنبالِ «دُمِ خود» می چرخند و «سکنینِ ایران» همین دار و دسته ها هستند؛ که متاسّفانه همیشه «اکثریّتِ بزرگ» بوده اند و رژیمِ کثیفِ شیعی؛ نانِ همین موجوداتِ سخیف را می خورَد.
در میانِ چنین «ملغمه ای»؛ تنها راهِ چاره؛ اجرایِ «طرحِ انسداد» است.
«طرحِ انسداد» نیز برایِ اجرایی شدن؛ بازهٔ زمانیِ ویژه ای دارد و اگر آن «بازهٔ زمانی» بگذرَد؛ فرقی با «چاقویِ ماست بُری» نخواهد داشت.
در نوشتارهایِ قدیمی؛ زمانی که خُشک شدنِ دریاچهٔ آذربایجان به «سوژهٔ افشاگری» تبدیل شده بود؛ از مهاجرتهایِ گستردهٔ ساکنینِ ایران از «مناطق کم آب» به مناطقِ «پُر آب» سخن گفتم و مهاجرتِ این موجوداتِ «چند ۱۰ میلیونی» را به «حملهٔ مَلخ ها» تشبیه کردم؛ که با مهاجرتِ خود؛ سایر مناطق پُر آب را نیز به مناطقِ «خُشک» تبدیل خواهند نمود.
حذفموجودی که به «سرزمین» با دیدیِ «مسافرخانه»(هُتل) می نگرد؛ مجبور میشود که بر اساسِ «رهنمودِ غریزه» رفتار کُند. به کلامی دیگر؛ از «سقفِ انسان بودن» به «کَفِ حیوان شدن» سقوط کند.
پیشینیانِ ما مهاجرتهایِ «یای لاق - قش لاق» (تابستانی - زمستانی) میکردند که همچنان در بخشهایِ گُسترده ای از این سرزمین «نهادینه» است.
«قومِ یهود» رهبری داشتند که او را «موشه»(موسی) می نامند. «موشه» کسی بود که «قومِ سرگردان»(قومِ به دنبالِ آب) را به «قومِ مُستقرّ» در «سرزمینِ شیر و عَسل» تبدیل نمود و از «بیابان گَردی»(رفتارِ غریزیِ مهاجرت به دُنبالِ آب) نجات داد و «دینی زمینی» (ساختنِ بهشت بر رویِ زمین) برایشان به ارمغان آورد. برخلافِ «مسلمانها» که رهبرشان (محمّد)؛ سَردستهٔ «راهزنان» بود و دینی بر اساسِ «راهزنی» و «برده داری» و «غارت» برایشان به ارمغان آورد که نتیجه اَش را همین اکنون در «کشور - مستراح هایِ مسلمان نشین» می بینیم.
«دینی برایِ ساختن» و «دینی برایِ غارتِ ساخته هایِ دیگران» و در این میانه؛ «دینِ زگیلِ شیعه گری» که با اینکه «زگیل» است؛ امّا میخواهد ثابت کُند که «عضوِ اصلیِ بَدَنِ اِسلام» است و «ساکنینِ ایران» به خاطرِ «تازی پَرَستی» به این «جُذامِ فکری» آلوده شده اند. حتّی «شازده فیل خان»(سیّد رضا موسی کاظمی) نیز اسیرِ این «جُذام» است و به همین خاطر است که «دفترچه اَش» بویِ «گَند» می دهد.
«ما ایرانیان» نمیتوانیم بدونِ «گَند زدایی»؛ «موشه»(موسی) داشته باشیم.
بخشی از «قومِ یهود» نیز اکنون به خاطرِ اشتباهِ پذیرفتنِ «پارتی کراسی» به جایِ «دموکراسی» ؛ در حالِ خیانت به «داوودِ خود»(بنیامین ناتانیاهو) است و به قولِ «عیسی ناصری»:
«شما نَمکِ جهانید...... وای به روزی که نَمَک بگَندَد».
مُشکلِ ما بسیار فراتر از اینها است؛ زیرا «ما» حتّی «نمک» (گَند زُدا) نیز نداریم. بلکه حتّی آنهایی که خود را «فرهیختگان» می نامند نیز مانندِ میمونهایِ مُقلِّد ؛ تنها راهِ نجات را «پارتی کراسی» میدانند.
لذا شناختنِ «ساکنینِ ایران» و «اُلگویِ رفتاریِ آنها»؛ نقشِ بسیار مُهمّی در «تدوینِ استراتژی ها» دارد.
«طرحِ انسداد» برایِ سرنگونیِ رژیمِ کثیفِ شیعی؛ بر اساسِ این «اُلگویِ رفتاریِ ساکنینِ ایران» استوار است. تا بتوان این «سلسلهٔ زنجیرِ رفتارِ حیوانی» را به «رفتارِ انسانی» تبدیل نمود؛ هرچند که در آغاز بسیار «دَرد آور» باشد.
من(کژدم)؛ وعدهٔ «دعایِ باران» برایِ پُر آب شدنِ «دریاچهٔ آذربایجان» و «زاینده رود» و «سدّ ها» در «یک چشم به هم زدن» و جاری شدنِ «سِیلابِ اِشتغال برایِ ۲۵۰ میلیون نفر» را نمی دَهم. زیرا کار به جایی رسیده است که اگر آن «مهدیِ نجات دهنده» نیز به «تهران» بِروَد؛ باید در کوچه پَس کوچه ها؛ به صورتی مخفیانه «بِرینَد و بِشاشَد». زیرا «مَسجِد مُستراح ها» نیز «تعطیل» هستند.
آیینه (کژدم) را نشکنید؛.... بلکه «تصویرِ کَریهِ جُذامیِ خود» را در این آیینه ببینید.
شاید اَثَر کُنَد. شاید نیز «اَثَر نَکُنَد»...... زیرا زمانی که «تعفّن» همهٔ وجود را گرفته باشد....
«از قضا.... سِرکَنگبین صفرا نمایَد ... و.... روغَنِ بادام خُشکی فَزایَد».
https://x.com/israelipm/status/1955304279465468273?s=46
پاسخحذف(نقدی بر آقای «مراد ویسی» منتشر شد.)
پاسخحذف