آیا خواستن و آرزوی چیزی را داشتن به طور طبیعی لیاقت رسیدن به آن خواسته را هم ایجاد میکند؟ به کلامی دیگر آیا همینقدر که کسی دلش بستنی بخواهد باید دستهایی غیبی بگویند : بفرمایید این هم بستنی.... دیگه چه امری داشتید؟ تجربه میگوید که یا باید کار کرد و بهای بستنی را پرداخت و یا آنرا دزدید. یعنی در هر دو حالت باید کاری کرد.
فرهنگی که در انجمن پادشاهی ایران- تندر ریشه ای عمیق دارد، خرد گرایی است. شاید ما به دشمنانمان دشنام دهیم( جنگ روانی) اما هیچگاه کارهایی را که بر اساس خرد انجام میدهند، خوار نمیشماریم هرچند میدانیم که ضربات سنگینی را بر پیکر ایران و ایران خواهان وارد می آورد. خرد گرایی محض مانند شمشیر است و ما شمشیر را محکوم نمیکنیم بلکه در پی کشتن دشمن هستیم. اگر ما نیز شمشیر خرد را در دست داشته باشیم آنگاه است که لیاقت نبرد را خواهیم داشت و گرنه باید بر خاک ذلت افتاد و مرد.
از زمانی که دار و دستۀ "اوباشان نظامی"تمامی تواناییهای فکری و مالی و نظامی و منابع انسانی شان را در جهت "حفظ خود" به کار بسته و نه تنها در داخل بلکه در خارج کشور نیز به ساختن برج و باروهای دفاعی دست یازیده اند، آیا باید از آنها یاد گرفت ویا اینکه با برخورد احساسی تمامی تلاشهای آنان را احمقانه دانست و از کنارش گذشت؟ پس چرا حد اقل از دشمنانمان یاد نگیریم؟ آن زمان که من میگفتم این جنبش ( سبز) محکوم به شکست است همه داد میزدند که خواهی دید که پیروز میشویم و آنروز حق نداری از نعمات پیروزی استفاده کنی، حالا از همان آقایان میپرسم که چرا به حرفهایی که میزدم به یاوه هایی مانند خشونت طلب پاسخ میدادید و نتیجۀ گه کاریهای چریکهای فدایی و مجاهدین را به رخ من میکشیدید که زمین تا آسمان با نظرات ما در رابطه با مبارزۀ مسلحانه فرق داشتند، حالا بفرمایید کجا چمباتمه زده اید؟ چند تا پتیشن امضائ کرده اید؟ حال سکینه خانم چطور است؟ بالاخره سنگسار میشود یا نمیشود؟ راستی " سکینه خانم بعدی" کی محکوم میشود تا برایش گریه کنید ( این آهنگ را گوش بدهید) تا ببینینید کجا هستید .
از همین امروز به شما قول میدهم که رئیس جمهور آیندۀ شما "اسفندیار رحیم مشایی" خواهد بود مگر آنکه همانطور که پیشتر گفته ام : یا مردم ایران به پا خیزند و یا معادلات جهانی عوض شوند و هجومی عمومی تمامی برج و باروهای رژیم را نابود کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر