۱۳۹۱ مرداد ۱۵, یکشنبه

صفحه ای برای تدوین استراتژی مبارزاتی

امروز میخواهم صفحه ای باز کنم..... برای آن دسته از یاران و مبارزانی که میخواهند و میتوانند در جهت تدوین یک استراتژی مبارزاتی برای سرنگونی رژیم ننگین اسلامی حاکم بر ایران فعال باشند. هیچ لزومی ندارد که با اسم وارد شوید و میتوانید به صورت ناشناس وارد شده و تنها برای مشخص شدن اینکه این نظر به کدام ناشناس و نظرش تعلق دارد در پایان نظرتان از شماره ها و یا ترکیبی از اعداد و حروف استفاده نمایید تا معلوم شود که کی به کیه؟ تا کنون «فوروم »های زیادی در رابطه با مسائل صرفاً تئوریک باز شده اند و هر کسی نظرش را در رابطه با اینکه دموکراسی چیست و چرا جمهوری خوب است و یا آزادی بیان چیست؟ و امثال اینها..... به راه انداخته اند. نتیجهٔ این فوروم ها برای بعضی ها سرگیجه آور و برای بعضی ها یادگیری و برای بعضی ها انحراف افکار و..... و نتایج زیادی را به بار آورده است. اما هر آنچه که نتیجهٔ آن نوع بحثها بوده اند؛ هیچگونه ارزش «عملیاتی شدن» نداشته اند. لذا در این فوروم به یارانی احتیاج داریم که به اندیشه های عملی و طراحی های عملیاتی آشنایی دارند. نتیجهٔ این فوروم « آموزش مبارزهٔ عملی» خواهد بود و هر چه پربار شرکت نمودن یاران و مبارزان میتواند این فوروم را به یک بانک اطلاعاتی در رابطه با مبارزهٔ عملی مبدل نماید. برای آغاز چند سر فصل را در زیر می آورم تا در مورد آنها بحث را آغاز کنیم و اگر یارانی پیشنهاد سرفصلهای جدیدی دارند نیز در میان این سرفصلها خواهم گنجاند. هیچ نظری را سانسور و یا تغییر نخواهم داد و همانگونه که هست منتشر خواهم نمود. منتظر پیشنهادها و نظرات عملی مبارزان هستم.

نکتهٔ مهم:

مهم ترین نکته این است که در تدوین استراتژی مبارزاتی باید به چند مطلب اساسی توجه شود مانند:
۱- داشتن تحلیلی روشن از منابع قدرت رژیم.
۲- داشتن دیدی روشن از شرایط موجود سیاسی و اقتصادی و نظامی رژیم.
۳- داشتن دیدی نسبتاً روشن از اینکه تنشهای درونی و بیرونی  کنونی در حال کشانده شدن به چه سمت و مسیری است؟
۴- شناسایی منابع با لفعل و با لقوه ای که میتوان آنها را در مسیر انقلاب و سرنگونی رژیم به کار گرفت.

سرفصلهای مهم:

۱- چگونه میتوان وحدت ملی به وجود آورد و طرح عملی شما برای ایجاد وحدت ملی پایدار چیست؟
۲- چگونه میتوان ستون فقرات نظامی امنیتی رژیم را شکست و طرح عملی شما در این رابطه چیست؟
۳- چگونه میتوان تظاهرات های سازمان یافته ترتیب داد و نظر شما در رابطه با تظاهرات سازمان یافته چیست؟
۴- از نظر شما منابع قدرت رژیم چیستند و طرح عملی شما برای از میان بردن منابع قدرت رژیم چیست؟
۵- استراتژی مبارزاتی  پیشنهادی شما برای سرنگونی رژیم چیست (شرح کامل)؟

این سر فصلها تنها برای آغاز بحث است و سرفصلها میتوانند بسیار گسترده تر باشند.

(این صفحه را در بالای ستون سمت راست میتوانید دنبال کنید) 

(برای پاسخ دادن به هر نظر و یا تکمیل آن نظر؛ روی کلمهٔ «پاسخ» در زیر نظر مربوطه کلیک کنید تا پاسخها در زیر همان مطلب  قرار گیرند و گرنه نظرات و پاسخها  نامرتب خواهند شد. همچنین اگر نظر شما طولانی است میتوانید آنرا در چند قسمت بفرستید و برای اینکه پشت سر هم قرار گیرند بعد از فرستادن قسمت نخست روی کلمهٔ «پاسخ» کلیک کنید تا به صورت دنبالهٔ آن در آید  و اگر همزمان باشما شخص دیگری در حال فرستادن نظری است با همدیگر تلاقی نکند و پیوستگی خود را از دست ندهد.)

پیروز و پاینده باشید

کژدم

۲۹ نظر:

  1. من فکر میکنم مساله اصلی اینجاست که هدف از سرنگونی رژیم چیست؟ آیا نظامی لیبرال مانند آمریکا جای آن را میگیرد یا نظانهای کومونیستی و چپی مثل کره شمالی و ونزوئلا و کوبا؟ من گمان می کنم شما باید خط فکریتان را روشن کنید. زیرا اگر هدف سرنگونی باشد روشهای آن همگرا و وحدت بخش نیست اما اگر هدف از سرنوگونی مشخص شود و ساختار بعد از سرنگونی را به عنوان هدف مشخص کنیم آنگاه روشهای مبارزاتی برای نیل به آن هدف و تارگتهایی از نظام فعلی که باید مورد تهاجم قرار گیرد مشخص می شود و آنگاه میتوان در مورد چگونگی مبارزه بحث کرد.اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما با هر هدفی که برای بعد از سرنگونی دارید میتوانید در این بحث شرکت کنید. در اینجا تنها و تنها در رابطه با شیوه های عملی مبارزاتی بحث خواهد شد؛ بدون آنکه به اهداف بعد از آن بپردازیم. تنها مسئله ای که در این صفحه مطرح است راه های عملی مبارزاتی و طراحی استراتژی مبارزاتی است. بحث بر سر سرنگونی فیزیکی رژیم موجود است. چه لیبرال چه کمونیست و چه سلطنت طلب و یا پادشاهی خواه میتوانید بر اساس آنچه که فکر میکنید در این فوروم شرکت کنید و هیچ لزومی هم ندارد که حتی موضع سیاسی خود را مشخص نمایید. مانند فتح یک پاسگاه پلیس؛ فرقی نمیکند که شما کمونیست باشید و یا لیبرال. استراتژیهای سرنگونی از قوانین مشابهی پیروی میکنند.

      حذف
  2. خوب به نظر من قبل از ارایه هر تزی باید یک گروه تشکیل داد. من فکر میکنم چیزی که اکنون به شدت نقصان آن دیده می شود در اختیار داشتن یک دستورالعمل امنیتی جامع برای فعالیت در درون میهن به شکل فردی و یا گروهی است. دستور العملی که مثلا مشخص کند و اموزش دهد که :
    1- چگونه می توان در درون میهن عضو یابی و عضوگیری کرد؟
    2- چگونه می توان در محیط مجازی فعالیت امن کرد
    3- چگونه می توان عملیات شناسایی انجام داد.
    4- چگونه می توان خطرات و چالشهای امنیتی را شناسایی و خنثی کرد
    5- و....
    مشکل اصلی شکل دهی یک ساختار موثر در درون میهن است. بنابراین من مهمترین اصل را اموزش و تلاش برای یادگیری می دانم.اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      یکی از مسائلی که در رابطه با رعایت مسائل امنیتی همچنان نه به عنوان یک مسئلهٔ محاسباتی بلکه به عنوان یک مسئلهٔ «روانی» مطرح است؛ مسائل امنیتی هستند. برای روشن شدن قضیه مثالی میزنم. فرض کنید که دارید برای خریدن نان و یا مرغ و یا هر چیز دیگری در مسیری پیاده راه می روید. شاید دلمشغولی های شما طولانی بودن صف و یا به موقع رسیدن و یا به موقع به خانه برگشتن باشد لذا رفتار شما بسیار طبیعی است. اما اگر همان مسیر را برای اجرای یک قرار سیاسی که با یک همفکر یا هم گروه بپیمایید؛ تمامی رفتار شما غیر طبیعی میشود. دلمشغولیهای شما انیتی و پلیسی میشوند؛ گویی که بر پیشانی شما نوشته اند که این شخص برای اجرای قرار سیاسی میرود و همهٔ مردم و یا دستگاههای امنیتی در حال تعقیب شما هستند. به همین خاطر رفتار شما غیر طبیعی میشود. پرسش منطقی این است که آیا واقعاً تمامی چشمها به سوی شماست؟ پاسخ منطقی این است که اگر شما یک عنصر سوخته نیستید؛ دلهره ها بی معنی هستند و آنچه که در ذهن شماست یک رویاست و چه بسا این رویاها منجر به حرکاتی بسیار غیر طبیعی منجر شده و شما را به صورت یک هدف در آورد. این مثال را زدم تا آن تصور مالیخولیایی که میگویند محیط خیلی امنیتی است و همه جا پر از خبرچین است را گوشزد کنم. من مطمئن هستم که شرایط هرگز مانند دههٔ ۶۰ نیست که حتی همسایه ها همدیگر را لو میدادند و یا پدرها و مادرها فرزندان خود را از خانه بیرون میکردند و لو میدادند. اما زمانی که جنبش شکست میخورد؛ تمامی افراد دستگیر شده به خاطر فشار روانی چنین افکاری پیدا میکنند. (دنباله در پایین)

      حذف
    2. این یک اصل کلی است که تمامی روابط باید بسیار طبیعی باشند. هر شخصی در محیط طبیعی کار و روابط اجتماعی است که دوستانی پیدا میکند و در این محیط طبیعی است که با یافتن اشخاص در یک رابطهٔ طبیعی میتوانید افراد مستعد را پیدا کنید و در یک روند آرام و چه بسا حتی بدون اظهار وابستگی گروهی و یا سازمانی خود اندیشه های خود را مطرح نمایید. فشار آوردن زیاد بر روی افرادی که مستعد به نظر می آیند و عجولانه برخورد نمودن نه تنها شما را به هدفتان نزدیک نمیکند بلکه شاید فرد مورد نظر نسبت به شما مضنون شده و از شما بگریزد. خیلیها فکر میکنند که اگر کسی در یک محیط حرفهایی مخالف رژیم میزند؛ احتمال دارد که عنصر رژیم باشد. این اندیشه درست نیست زیرا رژیم نمی آید که نخست شما را تبدیل به یک انقلابی بکند و سپس شما را دستگیر کند. زیرا که نه اینگونه روندی منطقی است و نه اینکه رژیم اینهمه کادر مجرب دارد که مثل بز گر همه جا راه بیندازد. در یک محیط طبیعی تقریباً همه همدیگر را بهتر از یک محیط غیر طبیعی میشناسند. برقراری ارتباطات در یک تظاهرات بسیار خطرناکتر از گرفتن ارتباط در یک محیط طبیعی است. از سوی دیگر ارتباطاط در یک محیط طبیعی معمولاً بسیار ساده تر هستند تا ارتباط با افرادی که برای برقراری ارتباط باید کیلومترها مسافرت کنید و یک رابطهٔ غیر طبیعی برقرار کنید؛ هرچند که اگر روحیهٔ خود را نبازید؛ آن هم اشکالی ندارد. اما آنچه که یک اصل کلی است؛ این است که نباید مورد توجه قرار بگیرید و گرنه تبدیل به هدف خواهید شد. بعد از مدتی اگر به دوستتات اعتماد نمودید با ید از او نیز بخواهید که چنین رفتار کند. اما اگر نمیتوانید به کسی اعتماد کنید به صورت فردی نیز میتوانید فعال باشید. اما مسئله این است که این فعالیت باید در رابطه با یک استراتژی مبارزاتی تعریف شود و گرنه چکار میخواهید بکنید؟ آیا میخواهید افشاگری بکنید و یا حرفهایی در لفافه بزنید؟ من فکر نمیکنم که اینگونه حرکات بتوانند موثر باشند. اگر به این نظر شما پاسخ میدهم تنها از این جهت است که بگویم که وضعیت آنچنان هم که ادعا میشود امنیتی و پلیسی نیست. اگر میبینیم که حرکتی وجود ندارد نه به خاطر پلیسی بودن شرایط بلکه به خاطر عدم وجود رهبری شایسته و پذیرفته شده است و گرنه زمانی که چنین رهبری بوجود آید خواهید دید که در همین محیطهای طبیعی گروههای همفکر پیدا خواهند شد. اگر نیروهای امنیتی به یک تیم فوتبال جوانان محله کاری ندارن به این خاطر است که یک محیط طبیعی است و اگر تعدادی از افراد همین تیم و یا همهٔ افراد آن یک گروه سیاسی هم باشند؛ مورد توجه قرار نخواهند گرفت مگر آنکه خودشان رامرتکب اشتباهاتی شوند که از مسیر طبیعی خارج شوند.

      حذف
    3. اگر گروهی بوجود آمد نباید به فکر گسترده تر شدن باشد مگر آنکه ضرورت آن احساس شود. هیچ گروهی نباید در مسیر ارتباط فیزیکی با سایر گروهها بر آید. گروهها باید به صورت افقی و مستقل از همدیگر رشد نمایند. به این نوع از تشکل؛ «تشکیلات افقی» گفته میشود. این گروهها اگر به یک گروه رهبری کنندهٔ خاصی علاقه دارند؛ نباید اطلاعات فردی اعضای گروه را در اختیار گروه مدعی رهبری قرار دهند و یک کد و یا نام مستعار برای یک گروه کافی است. مثل اینکه گفته شود گروه ۱۴۳ در اصفهان ویا گروه۲۳۲ در شیراز. آنگاه اگر گروه رهبری کننده اهداف مبارزاتی خاصی را دنبال میکند این گروهها میتوانند تواناییهای خود را برای انجام آنها رشد دهند و به گروه رهبری کننده به صورت کلی اطلاع دهند که توانایی این و یا آن کار را دارند. اکنون اینترنت میتواند در رهبری نقش بسیار خوبی داشته باشد ولی متاسفانه در حد شعار دادن و سرگرمیهای شبه سیاسی مانده است.

      حذف
  3. نکته بسیار مهمی را اشاره کردید. رژیم فضایی به وجود اورده که همگان گمان می کنند به محض انجام یک حرکت سیاسی مورد شناسایی قرار می گیرند و یا دوستشان آنها را می فروشد و... در حالیکه من هم موافقم اصلا چنین چیزی ممکن نیست. اما مسئله مهم اموزش است. یعنی گاهی یک عمل ساده ممکن است باعث لو رفتن شود. مثلا سرچ کردن یک کلمه خاص در گوگل ممکن است باعث شناسایی شدن شما توسط ماشین کنترل انبوه شود ولی ممکن است شما در تمام شهر اعلامیه بچسبانید و حتی سخنرانی محله ای راه بیاندازید و رژیم موفق به شناسایی نشود. بنابراین داشتن اطلاعات کلی از تکنولوژی امنیتی حکومت و روشهای کنترل در زمینه هایی مثل اینترنت و یا محیط های کاری و اجتماعی و ... بسیار کمک می کند.
    مثلا ما هنوز دقیقا نمی دانیم که ایا رژیم می تواند میلهای مارا چک کند یا نه؟ و یا نمی دانیم استفاده از روشهای امن در اینترنت ایا به صورت صد در صد ما را امن می کند و یا باز هم احتمال شناسایی هست و... می بینید که همین عدم اطمینان باعث خودسانسوری بسیار گسترده ای شده است که به یک ترمز اساسی تبدیل شده است. و البته می بینیم که حکومتهای غربی نیز به شایعات عدم امنیت فضای مجازی در ایران دامن می زنند و این در حالیست که شاید اصلا چنین چیزی مقدور نباشد و مثلا در مرود کنترل مکالمات تلفنی تمام مردم توسط ماموران و یا توسط ماشین این روزها به اثبات رسیده است که چنین چیزی مقدور نیست و تکنولوژی هم در این کار نتوانسته است ابزار کنترل تمامی مکالمات را فرام کند.
    بنابراین یکی از چالشهای اصلی تاریکی میدان مبارزه است. یعنی به واقع نمی دانیم و نمی توانیم درک کنیم فضای مجازی چیست و چگونه کار می کند و چگونه می توان ان را امن کرد و چگونه می توان ان را کنترل کرد. ایا شایعات هک کردن ایمیلها و دسترسی به کامپیوترها واقعیت دارد یا نه ؟ بنابراین روشن کردن فضا مانند استدلالهایی که باعث روشن شدن غیر ممکن بودن کنترل تمام مکالمات مردم شد می تواند یک سد اصلی را از راه بردارد-اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اکبر گرامی
      گویا شما تنها مشتری «سیاست عملی» هستید که به من در رابطه با باخوانی و بازگشایی ممکن های عملی و غیر ممکن های عملی یاری میرسانید. آنچه که اکنون در فضای مجازی به نام سیاست شناخته میشود؛ هیچ یک جنبهٔ عملی و یا پتانسیل « عملیاتی شدن » ندارند. به عنوان مثال همین حرکت اعتراضی مردم در نیشابور در رابطه با مسئلهٔ «مرغ» را مطرح میکنم. این حرکت اعتراضی از نظر بعضی از ساده اندیشان یک آغاز بود و در رابطه با آن خیلی قلم فرسایی شد گویی که این تنها حرکت های خودجوش مردمی هستند که خواهند توانست رژیم را سرنگون کنند؛ اما هیچ یک از گروهها و سازمانها به این مسئله نپرداختند که حتی اگر این حرکت به تمامی استان و یا به شهرهای دیگر میکشید؛ توانایی سازماندهی آنرا دارند یا نه؟ و کسب این تواناییها از چه مسیری میگذرد و اگر این تواناییها به صورت بالفعل وجود نداشته باشد؛ آیا سرنوشتی بهتر از جنبش سبز در انتظار آن خواهد بود؟ یا اینکه اگر حتی با یک فرض رویایی مانند سال ۵۷ پیروز هم بشود؛ نتیجهٔ حاصله چه خواهد بود؟ اینها همگی برخلاف آنچه که بسیاری می اندیشند؛ پرسشهای تئوریک نیستند؛ بلکه کاملاً پرسشهای عملی هستند و پاسخهای عملی میخواهند. از نظر من فضای مجازی از طرف شبه روشنفکران و جریانهای نا آگاه نسبت به مسائل سیاست عملی؛ به محیطی برای وقت گذرانی و سرگرمی سیاسی تبدیل شده است. مثلاً در دورهٔ چند ماههٔ جنبش موسوم به سبز اخباری منتشر میشد مبنی بر اینکه «سایت یکی از ارگانهای حکومتی توسط انقلابیون هک شد» اما این هکرها هرگز به این فکر نیفتادند که بتوانند محیط اینترنت را امن تر سازند؛ در حالی که اگر یک جریان آگاه سیاسی رهبری جنبش را به دست بگیرد؛ میداند که در محیط مجازی چگونه میتوان اطلاعات لازم را مبادله نمود و برای اینکار نیز هم اهدافی را تعیین خواهد نمود و هم بر روی آن نیرو خواهد گذاشت و گرنه هک کردن چند وبسایت؛ شاید بتواند امور اداری را چند روزی مختل سازد ولی در کل جریان تاثیری نمیگذارد و بهتر است که اینگونه کارها در جهت ایجاد محیطی امن تر در فضای مجازی باشند. (دنباله در پایین)

      حذف
    2. روزانه میلیونها ایمیل و مکالمهٔ تلفنی در میان ایرانیان چه در درون و برون میهن و یا در میان برون و درون میهن رد و بدل میشود که برای کنترل تمامی آنها دهها هزار نفر کادر میخواهد تا همهٔ آنها را کنترل کنند.لذا برای کنترل مکالمات تلفنی مرکزی وجود دارد که توسط کامپیوتر اداره میشود و در حافظهٔ این کامپیوتر کلماتی را که حساس هستند را وارد نموده اند و اگر از این نوع کلمات در مکالمات استفاده نشود و به جای آنها از جملات و کلماتی رمز شده و طبیعی استفاده شود؛ مکالمه از طرف کامپیوتر مرکزی زیر سوال نمیرود. افرادی که کارشان کنترل مکالمات تلفنی است به چند صورت اینکار را انجام میدهند:
      ۱- کنترل مکالمات افراد شناخته شده و لو رفته.
      ۲- کنترل تلفنهایی که به طور مکرر در آنها از کلمات حساس و یا نیمه حساس استفاده میشود. بنا بر این اگر بتوان مکالمات را به متون طبیعی و معمولی تبدیل نمود؛ از فیلتر کامپیوترها به سادگی و بدون هیچگونه شکّی رد خواهد شد.
      ۳- کنترل ایمیلها شاید اندکی سخت تر باشد و باید به درون سیستمهای گوگل و یا سرویسهای مشابه رخنه کنند ولی بعد از رخنه کردن؛ باز هم داستان به همان منوال خواهد بود و تنها ایمیلهایی را که کامپیوتر پیشنهاد میکند را میخوانند و تعقیب میکنند.
      اما اینکه گفته اید که کشورهای غربی هم به این مسئله دامن میزنند؛ باز هم بستگی دارد که این گفته ها از طرف چه کسی مورد تعبیر و تفسیر قرار گیرد؟ یک فرد سیاسی و منطقی میتواند مسائل را به راحتی بفهمد اما آنهایی که در رابطه با مسائل سیاسی در حد سرگرمی آشنایی دارند؛ هر گونه که تعبیر بکنند؛ فرقی ندارد زیرا نهایت قضیه این است که نمیخواهند کاری جدی انجام دهند. کار جدی انجام دادن؛ انسانهای جدی نیز طلب میکند و انسانهای جدی معمولاً با شعار و داد و بیداد راه انداختن میانه ای ندارند. به عنوان مثال شما هیچ وقت از سازمانهای اطلاعاتی و یا نیروهای نظامی سر و صدایی نمیشنوید ؛ مگر آنکه ضرورت خاصی سر و صدا راه انداختن توسط اتاقهای فکری آنها تجویز نموده باشد

      حذف
    3. متاسفانه به خاطر درک غلط از تواناییهای دشمن و به جای آن خیالبافیهای پلیسی؛ موجب ایجاد وحشت میشود و در هنگام عمل آنچه که باعث یک عمل میشود؛ نه واقعیات بلکه وحشت خود ساخته است. البته خود سانسوری در مسائل سیاسی اگر نتیجهٔ منطقی بحثهای مستند در اتاقهای فکری باشد (به عنوان بخشی از یک عملیات سیاسی) کار درستی است. اما یخ زدن از سرمای وحشت خود ساخته داستان دیگری است. در اینجا یک داستان کوتاه واقعی که فرق انسانهای «جدی» با طرفداران سرگرمی مشخص سازد را به طور بسیار خلاصه نقل میکنم. در سال ۶۰ ماشین حمل پول بانک صادرات ایران؛ در مسیر تهران - کرج مورد مصادرهٔ نیروهای انقلابی قرار گرفت و عملیات در اصفهان طراحی و از همان شهر مدیریت شده بود. مقدار پولی که مصادره شده بود دهها میلیون تومان بود و شرایط امنیتی نیز صدها برابر سخت تر از شرایط امروزی بود. این عملیات توسط فرزندان ایران انجام گرفت و نه در یک فیلم هالیوودی. مدت زمانی که برای شناسایی و طراحی عملیات صرف شده بود حدود ۲ ماه و نیم و مدت زمانی که برای اجرای عملیات از شروع تا عقب نشینی صرف شده بود ۲۰ دقیقه بود.

      حذف
  4. سلام خدمت دوستان عزيز
    با توجه به بحث هائي كه در اينجا خواندم مهمترين پيشنهادي را كه ميتوانم بكنم اول ايجاد يك سيستم مديريت متمركز و هدايت كننده است وگرنه تمامي تئوريها در عمل با شكست مواجه خواهند شد . احتياج به افرادي است كه بتوانند كار تشكيلاتي بكنند . تنها در اين صورت است كه با دادن هزينه ميتوانيم نتيجه بگيريم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      با اینکه کوتاه گفتید؛ ولی به یک نکتهٔ کلیدی اشاره نمودید. در شرایط کنونی آنچه که میتواند استراتژی کوتاه مدت جنبش آزادیخواهی باشد تشکیل یک نیروی آلترناتیو قدرتمند است. این آلترناتیو میتواند یک گره و یا یک جبههٔ متحد و یا یک اتحادیهٔ میهنی متشکل از گروهها و جبهه های متحد باشد. اما مشکل اصلی که در راه تشکیل این اتحادیهٔ میهنی وجود دارد این است که هیچ یک از گروهها و سازمانها برنامهٔ مشخص سیاسی و اقتصادی و دیدگاه روشنی از قانون اساسی مورد نظرشان ارائه نمیدهند که بتوان آنرا به بحث گذاشت و به نتیجه ای مشخص دست یافت. آنهایی که طرفدار سلطنت هستند؛ هیچ برنامهٔ مشخصی را ارائه نمیدهند و همه چیز را موکول به رفراندوم میکنند و میخواهند تنها بر اساس «مخالفت» یک اتحادیه ای درست کنند که امکان پذیر نخواهد بود و داستان تبدیل به همان شعار همه با هم خمینی خواهد شد. آنهایی که بخواهند به روند اتحاد نزدیک شوند نخستین گام آنها تدوین یک برنامهٔ مشخص سیاسی اقتصادی به عنوان هدف مبارزاتی و تدوین یک برنامهٔ مبارزاتی است تا بتوانند وارد میدان شوند و گرنه هیچ یک از کلی گوییها در رابطه با سکولاریسم و دموکراسی و امثالهم را نمیتوان به عنوان یک برنامه پذیرفت و اگر هم عده ای بپذیرند؛ مردم نمیپذیرند و اعتماد نمیکنند برای اینکه هیچ یک از این گفتمانها نان شب نمیشود. حتی هیچ یک از نیروهای اپوزیسیون تعریف مشخصی از دموکراسی و سکولاریسم را هم ارائه نمیدهند. لذا اگر این قضیه همچنان ادامه پیدا کند این داستان تا ظهور مهدی و مسیح مقدس ادامه خواهد یافت.(دنباله در پایین)

      حذف
    2. تنها راهی که میماند ظهور یک نیروی قدرتمند با برنامه های مشخص سیاسی و اقتصادی و تدوین استراتژی مبارزاتی برای سرنگونی و سپس وارد شدن به میدان مبارزه به تنهایی است تا اعتماد مردم را جلب نماید. این چنین گروه و یا سازمانی خواهد توانست با استقبال مردمی روبرو شود؛ زیرا در عمل مردم خواهند دید که دیگر تنها روده درازیهای بی سر و ته نیست و مبارزه «میدانی» شده است. مردم نخست شک خواهند نمود ولی اگر این گروه به راه خود ادامه دهد و بتواند ضربات کاری بر رژیم وارد کند مورد توجه قرار خواهد گرفت و این امر باعث خواهد شد که سایر گروههایی که تا دیروز به روده درازیهای بی انتها میپرداختند نیز برای عقب نماندن از قافله وارد معادلات «میدانی» شوند و تصویر روشنتری از خود ارائه دهند و یا اینکه عقب نشینی کنند و نیروهایشان را از دست بدهند. در عرصهٔ مبارزات عملی؛ راه همیشه این بوده است و به یک «آغاز کننده» نیاز بوده است. از نظر من اگر انجمن پادشاهی ایران تشکیل شود؛ این پتانسیل را دارد که بتواند چنین کاری را بکند.

      حذف
  5. من فکر می کنم برای شروع باید فعالیت را در میدان فضای مجازی پایه ریزی کرد.
    بنابراین برای امن سازی فضای مجازی باید با کسانی که در این زمینه تخصص دارند ارتباط برقرار نمود و اولا یک مقاله جامع و کامل در مورد امنیت فضای مجازی تهیه کرد که منبع و ماخذ قابل اعتمادی باشد. دوما یک نرم افزار جامع تولید کرد و ان را به صورت گسترده منتشر نمود. مثلا می گویند نرم افزار اولترا تمام ردهای فعالیتها را از بین می برد و امن است اما منبع مطمئن و جامعی در این مورد توضیحاتی نداده است. نباید انتظار داشت هر کسی زمان بگذارد و در این مورد تحقیق کند و یاد بگیرد بلکه باید یک گروه این کار را برای همه انجام دهد و خلاصه اینکه یک منبع تحلیلی و نرم افزاری جامع توسط علاقه مندان و متخصصان به وجود اورد.
    پس باید گفت من در اینجا پیشنهاد می کنم اولین قدم باید در فضای مجازی برداشته شود و زمانی که انسجام و به وجود امد و گسترده شد خود به خود نمود خارجی و سخت آن دیده خواهد شد.
    البته فعالیت در عرصه مجازی فقط در تولید و تحلیل امنیت نیست بلکه تولید محتوت و مقاله و تشکیل یک ساعت نظر سنجی سیاسی به شکلی که هر کسی بتواند در ان فضا علایق و ارزوهای سیاسی خود را به بوته بحث و رای بگذارد. از قدمهاییست که خود به خود کامل خواهد شد. پس اولین قدم شکست قدرت ؤزیم در فضای مجازی است.اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اکبر گرامی
      فضای مجازی نیز مانند فضای طبیعی؛ هیچگاه نمیتواند به امنیت صد در صد برسد. حتی وبسایتهایی که با پیچیده ترین سیستمهای نرم افزاری کار میکنند؛ قابل هک شدن هستند. رژیم اسلامی نیز به اندازهٔ کافی هکر های روسی و چینی و هندی در اختیار دارد. آنچه که شما پیشنهاد میکنید تقریباً امکان ندارد. از طرفی دیگر ارزش فضای مجازی بر اساس وسعت پوشش آن در ترکیب جمعیتی بسیار پایین است. همینقدر در نظر بگیرید که چه تعداد از افراد در ایران از کامپیوتر و اینترنت استفاده میکنند؟ و چه درصدی از آنها به مسائل سیاسی علاقهٔ جدی نشان میدهند؟ و بعد از برخاستن از پشت کامپیوتر به دنبال کارهای سیاسی میروند؟. فضای مجازی را شاید با تدابیر «کاملاً شخصی» بتوان بسیار بهتر از استفاده از نرم افزارها؛ امن نمود. اگر کامپیوتری که از آن استفاده میکنید؛ به هیچ وجه دارای اطلاعات شخصی شما نباشد و یا به طور عمدی پر از «آت آشغال» غیر قابل استفاده برای دشمن ولی در واقع اطلاعات «کد» شده در میان همان «آت و آشغالها» باشد. اگر شما در ایمیلهایتان نیز از سیستم های رمز گروهی استفاده کنید و فعالیت مجازی شما نیز در بستری کاملاً طبیعی ولی در واقع «رمز نگاری شده» باشد؛ سطح امنیت شما بسیار بالا میرود. اگر سیستم های «کد گزاری» متعلق به یک گروه چند نفرهٔ خاص باشد؛ حتی در صورت کشف شدن از دامنهٔ شدت ضربه کاسته میشود. پیشنهاد ایجاد فضایی برای نظر سنجی تنها اتلاف وقت است زیرا این محیطها سالیان سال است که وجود دارند و نتیجه اش همینی شده است که میبینید و مسائل حاشیه ای مبارزاتی تبدیل به «متن اصلی» در گفتمانها شده اند. اکنون میبینید که وقتی که بخواهی در رابطه با تدوین استراتژی مبارزاتی سخن بگویی؛ یا فهمیده نمیشود و یا اینکه آنرا نیز روده درازیهای روی کاغذ مینامند. فضای مجازی تنها زمانی بسیار پر ارزش خواهد شد که نیروهای مبارز به حداقلی از تشکل قدرتمند و تاثیرگذار رسیده باشند و گرنه همینی خواهد بود که هست.

      حذف
  6. زمان کلاسهای درس و تمرین مبارزه بر روی برگ کاغذ یا صفحه کامپیوتر گذشته است. بنظر من یک راه حل ضربطی و کوتا باید ارائه داد . چگونه در هر محله اماده غارت و گروگان گرفتن مزدوران رژیم بود . چگونه هر روز را برای مزدوران رژیم جهنم کرد. چطور برق خانه انها را قطع کرد . چطور لوله اب اشامیدنی انها را منفجر کرد. چطور با تیر کمان کوکتل مولوتوف به خانه مزدوران رژیم پرتاب کرد. چگونه با گذاشتن موش مرده یا مدفوع انسان در مساجد انجا را از بی خردان وسیاهی لشکر رژیم خالی کرد . دوستان تجربه خود را در این ضمینه در اختیار ما بگذارید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      مسائلی که شما مطرح میکنید نیز مسائل «میدانی» هستند من با این مسائل مخالف نیستم ولی ساده سازی کردن مبارزه و فروکاستن و خلاصه کردن آن در مبارزات «میدانی» نیز اشتباه است. مبارزات سیاسی هرگز ضربتی نبوده اند و حتی مبارزات میدانی نیز اینچنین نیستند؛ مثلاً همان مورد گروگان گرفتن مزدوران رژیم نیاز به تدارکات زیادی دارد. نخست اینکه شما باید یک گروه سازمان یافته باشید. دوم اینکه شما محلی برای نگهداری گروگان داشته باشید. سوم اینکه باید طراحی عملیاتی بکنید و تمامی آنچه که برای عملیات نیاز دارید را تهیه نمایید.چهارم اینکه اگر به محل نگهداری گروگان حمله کردند؛ در صورت اهمیت گروگان؛ بتوانید او را به جایی دیگر منتقل کنید و یا اینکه او را حذف کنید و مهم تر از همه اینکه شما باید بتوانید به صورت منظم و بدون دیدن آسیب عقب نشینی کنید. همانگونه که میبینید برای تمامی این امور باید ساعتها با یاران هم گروه خود بنشینید و مذاکره کنید و برنامه بریزید و این همان کاری است که من سعی دارم در رابطه با عملیات بزرگی به نام «سرنگونی رژیم اسلامی» با هم میهنانمان انجام دهم. از سوی دیگر باید بدانیم که عملیات «میدانی» بدون داشتن برنامهٔ مبارزاتی و رهبران و فرماندهان مجرب؛ کاری از پیش نمیبرد. اما اگر به کارهای «میدانی» اهمیت بیشتری میدهید میتوانید به وبسایت«کارزار» که لینک آن در ستون سمت راست تحت عنوان « آموزشهای عملی مبارزاتی» مرجعه کنید.

      حذف
  7. کژدم گرامی! من نظرات شما و نظرات دوستان را با دقت خواندم.
    شرمنده بحث شمارا بیش ازین منحرف نمی کنم. اما یکی از دوستان از ریدن در مسجد و یا استفاده از موش مرده صحبت کرد. بنابراین باید روزها به دنبال موش بگردیم و شبها هم در وسط مسجد بر کله عمر برینیم. من این را نمی پسندم
    به هر حال تشکیل یک گروه و یا یک ساختار نظامی و سیاسی و هر چیزی احتیاج به خط ارتباطی و ارتباط برقرار کردن با یکدیگر و با مردم دیگر دارد و بی شک مهمترین و سریعترین راه اینترنت می باشد.
    من وارد طراحی یک استراتژی کلی نشدم فقط می گویم باید یک منبع کامل از مطالب و مقالات و نرم افزارها و متخصصان در اختیار داشت که به عنوان مرجع باشد و اگر هر کسی در هر لحظه ای تصمیمی گرفت بتواند ازان بهره مند باشد و ناچار نباشد در گوگل سرچ کند و و با تبلیغ ویاگرا و تنگ کننده مواجه شود.
    من نظرم این بود که یک سایت اینترنتی در زمینه امنیت شبکه مجازی راه اندازی شود و علاوه بر در اختیار قرار دادن مقالات و مشاوره ها و مطالب به روز و نرم افزارها پرسش و پاسخ انلاین هم داشته باشد.
    این برای روشن کردن میدان نبرد لازم است. شما حتی اگر بخواهید مبارزه مسلحانه را هم پیگیری کنید عضو گیری و ارتباط با هم و یا با عموم مردم و ارتباط مردم با شما از طریق اینترنت خواهد بود.
    گرچه من اعتقادی به مبارزه مسلحانه ندارم. اصلا من بیشتر از اینکه به سقوط این رژیم فکر کنم همچنان به الترناتیو فکر میکنم و ازان می ترسم که رژیم کمونیستی اخوندی با یک رژیم کمونیستی توده ای جایگزین شود. البته جای این بحث اینجا نیست. ازین جهت گفتم که من به روشنگری در فضای مجازی اعتقاد دارم و باید فضای مجازی انقدر امن شود و انقدر فضای ان روشن شود تا هر کسی بتواند به منابع درست دست یابد و دانسته های خود را شیر کند.اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اکبر گرامی
      من همانگونه که در آغاز گفته ام تمامی نظرات را بدون سانسور و یا دستکاری منتشر میکنم. در مطلبی که شما به آن اشاره نموده اید؛ یک قسمتش از نظر من مهم بود و در رابطه با آن نیز توضیحاتی دادم و قسمتهای دیگرش نیاز به توضیح نداشت حتی نیازی به طراحی عملیاتی نیز ندارد.
      اما در رابطه با ایدهٔ شما باید بگویم که ایدهٔ خوبی است و تنها نیاز به کارشناسان میهن پرستی دارد که یا خود پای به میدان بگذارند و چنین تشکلی را ایجاد کنند و یا اینکه سازمانهای سیاسی به آن به عنوان یک ضرورت بنگرند و در جهت تحقق آن کار کنند.

      حذف
  8. اگر بخواهیم شکلی ساختاری به بحث بدهیم، فکر می‌کنم که سازمانی که به این بحث داده شده است باید تغییر پیدا کند. باید ساختار شکلی پیدا کند که هر کس با توجه به نوع اندیشه‌ای که دارد بتواند در قسمت موردنظرش وارد شود. مثلا آن آقایی که در بالا برای راه‌حلهای ضربتی نظر خود را گفتند بتوانند در بخش خود به تبادل‌نظر پرداخته و با کسانی که در این زمینه تجربیاتی داشته‌اند تبادل‌‎نظر نمایند. و دوست گرامی بنام اکبر هم که بیشتر در زمینه راه‌های ارتباطی و در اختیار قرار دادن منابع به یاران نظریاتی دارند در بخش خود فعالیت خواهند کرد. اگر نه با تداخل افکار روبرو خواهیم شد.
    یک اتومبیل را مثال می‌زنم که زمانی کارایی درستی خواهد داشت که هر قسمت آن کار خود را بدون تداخل با قسمتهای دیگر انجام می‌دهد. فرمان کار مشخص خودش را، ترمز کار مشخص خودش را، و دنده کار مشخص خودش را. تنها در این صورت است که راننده خواهد توانست بدرستی اتومبیل را با قوانین و پروتکلهای مشخص به مقصد هدایت کند. که شما در بحثهای ساختارشناسی بطور کاملتری بحث کرده‌اید.
    اگر تنها بخواهیم به بحثهای عملیاتی بپردازیم و کل ساختار را بدرستی طراحی نکنیم، شاید تنها نتیجه این بحثها این باشد که گروهی دیگر بیاید و از نتیجه این بحثها برای سرقت آثار باستانی استفاده کند. زمانی این بحثها نتیجه خواهد داشت که ما ساختاری را طراحی کنیم که مثلا بخشی برای عملیات نظامی در نظر گرفته شده باشد، بخشی برای مبارزات دینی، بخشی برای بالابردن سطح فرهنگ عمومی. بخشی باشد که به روشهای مختلف ایجاد ارتباط بین این اجزا بپردازد و برای اینکه اگر اینترنت قطع شد آیا راه دیگری برای ارتباط اجزا باقی خواهد ماند یا خیر پاسخی داشته باشد. بخشی وجود داشته باشد برای ردگیری عناصر نفوذی، باید یک هسته مرکزی وجود داشته باشد که وظیفه کنترل و هماهنگ کردن این اجزا برای رسیدن به هدف را داشته باشد. خط مشی این سازمان باید برای تمام کسانی که کار موردنظر خود را انجام می‌‌دهند مشخص باشد تا بدانند که با اهداف موردنظرشان یکسان است. برای ایجاد این ساختار هم به همفکری اشخاصی خبره نیاز هست. حالا امکان وجود چنین اشخاصی که بتوانند این ساختار اولیه را بوجود بیاورند را نمی‌دانم ولی فکر هم نمی‌کنم که بشود تنها با ایجاد این بحثها به نتیجه موردنظر رسید و احتمال برخورد اشخاص با طرز فکرهای مختلف بالا خواهد رفت.
    آریو (~~ سابق)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی
      نظر شما کاملاً درست است ولی برای تامین این نظر باید چندین صفحهٔ مادر باز شوند که هریک یک عنوان داشته باشند و زیر چتر همان صفحهٔ مادر باید صفحات دیگری در ردون شکم آن صفحهٔ اصلی باز شوند. متاسفانه چون در وبلاگ بیش از یک صفحهٔ اصلی وجود ندارد همهٔ این صفحات و عنوانها به صورت مطالب جدید(پُست جدید) ظاهر میشوند. نمیخواهم بگویم که امکان ندارد؛ ولی آن انسجامی که در یک وبسایت میتوان به آن داد؛ در یک وبلاگ سخت خواهد بود. با اینهمه تلاش میکنم که نظر شما بر آورده شود. امااین پراکندگی که دیده میشود؛ ناشی از آنچه که گفته اید نیست؛ بلکه ناشی از این است که به جای پرداختن به پرسش اصلی؛ در رابطه با «مبرزات میدانی» و «مشکلات میدانی» سخن رفته است. به هر حال امروز سعی میکنم سر و سامان بهتری به این صفحه بدهم. سپاس از راهنمایی شما.

      حذف
  9. درود
    من فکر می کنم بهترین مبارزه این است که منابع مالی رژیم که مفت و مجان به دست می اید و حاصل تولید و کار نیست و رژیم آن را صرف رشوه به مزدوران خود و حتی رشوه به مردم می کند و حاصل آت عقب ماندگی اقتصادی و مصرف گرایی و از بین رفتن اقتصاد تولیدی است را مورد هجوم قرار دهیم. مثلا سازمان دهی حمله ها ویرانگر به منابع نفتی و قطع صادرات نفت و گار علاوه بر خشکاندن نیروهای اهریمنی و مفت خور می تواند اقتصاد کشور را به ریل صحیح خود باز گرداند-اکبر

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اکبر گرامی
      آنچه که شما میگویید کاملاً درست است ولی یک امّای بزرگ همچنان باقی است و آن داشتن یک استراتژی مبارزاتی منسجم است. این استراتژی خواهد گفت که چه زمانی و تا چه حدودی باید اینگونه عملیاتها انجام شوند؛ زیرا تمامی آنچه که به عنوان ثروت ملی به حساب می آیند و متاسفانه منبع در آمد رژیم هستند؛ باید طوری تخریب شوند که بعدها هزینه های گزاف به روی دست حاکمیت ملی نگذارند و بخش بزرگی از در آمد ملی؛ به جای مصرف در راه آبادانی؛ خرج وصله و پیله نگردد. ما نمیتوانیم مانند یک نیروی بیگانه؛ خانهٔ خودمان را بر سر خودمان ویران کنیم؛ همانطوری که در سوریه انجام میشود و این به خاطر وجود عدم رهبری واحد و یک استراتژی مبارزاتی و لذا نا هماهنگی مفرط است. استراتژی مبارزاتی مانند نخ تسبیح است که همهٔ اینگونه مسائل را حول یک محور جمع کرده و تعریف میکند؛ و یکدفعه مانند تشکل تندر از «غارت آثار باستانی» سر در نمی آوریم.

      حذف
  10. کژدم گرامی!
    به نظر من پولی که از فروش نفت خام به دست می اید ثروت نیست نکبت است. اصلا به نظر من همین پول عامل فساد در این رژیم است. من خودم سالها با پوست و استخوان خود لمس کرده ام که ریشه همه بی عدالتی و ظلمها و فسادها به علت درامد حکومت از فروش نفت است.
    این پول اقتصاد کشور ما را در اوایل انقلاب تبدیل به یک اقتصاد دولتی و سوسیالیستی کرد جوری که امروز هیچ راه رهایی ازان نیست و میرحسین موسوی عامل اصلی این دولتی سازی و نکبت بود.
    من گمان می کنم فرقی نمی کند که حکومت اسلامی باشد یا پادشاهی. هر چه که باشد این پول نفت خام فروشی حکومت و مردم را فاسد می کند. اقتصاد را فاسد می کند فرهنگ را و ورزش را و همه چیز را به گه می کشد.
    بنابراین به نظر من برای خشکاندن ریشه فساد باید نفتکشها و لوله های صادرات گاز و کل چیزهایی که نفت خام را صادر می کند را بترکانیم و حتی به حکومت بعدی اجازه ندهیم نفت خام صادر کند و یا گاز بفروشد. نفت زمانی تبدیل به ثروت می شود که ما صنعت نفت داشته باشیم و نفت را برای صنعتمان استفاده کنیم وگرنه همان بهتر که نابود شود. زیرا پولی که از راه درست تلاش اقتصادی به وجود نیامده باشد پول سالمی نیست و نه تنها حکومت بلکه انسانها را نیز فاسد و ناتوان می کند. پس باید گفت ما باید نهضت قطع صادرات نفت خام و گاز خام به هر طریق ممکن را شکل بدهیم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      من فکر میکنم فرق زیادی میان ملی بودن و دولتی بودن و سوسیالیسم وجود دارد. آنچه که مردم ایران در این ۳۳ سال ندیده اند؛بهره بردن از اقتصاد سوسیالیستی هست و باز هم آنچه که مردم ایران لذت آنرا نچشیده اند؛ یک مالکیت ملی بر ثروتهای عمومی است. آنچه که اسلام برای ما به ارمغان آورد؛ اقتصاد بر اساس «غنایم جنگی» بود. رهبران اسلامی؛ آنچه که به نام ثروت ملی به شمار میرود؛ را به عنوان غنیمت به حساب آوردند و توسط فتواهای اسلامی با آن بازی کردند. اما در آینده تنها چیزی که فروش آن به خودی خود کم خواهد شد؛ فروش نفت خواهد بود و نفت خاورمیانه بیشتر در همین منطقه استفاده خواهد گردید.

      حذف
  11. اگر اقتصاد سوسیالیستی بهره داشت که نظام سوسیالیستی شوروی از هم نمی پاشید و آن فقر و نکبت گسترده مردمش را در بر نمی گرفت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. در اینکه نظام سوسیالیستی جوامع را به قهقرای فقر میکشاند شکی نیست. اما سوسیالیستی نامیدن جمهوری اسلامی هم تنها به خاطر متمرکز نمودن اقتصاد در دست دولت تعبیر اشتباهی است. در ضمن اینگونه کامنتها که به هیچ وجه ربطی به موضوع طرح شده ندارند نباید فرستاده شوند و این آخرین کامنت بی ربطی است که در این رابطه منتشر میکنم.

      حذف
  12. پس بهتر است شما هم به نظری که به حمله به مواضع نفتی داده شده بود جواب تخصصی می دادید. در آن کامنت در به حمله به راه های کسب درامد نا صحیح رژیم اشاره شده اما شما فقط قسمت سوسیالیستی ان را جواب دادید. حالا طلب کار هم می شوید؟ متاسفم برای شما.
    شما گویا تنها استراتژی مورد علاقه تان بمب گذاری و کشتن چند بسیجی و پاسدار بی خاصیت است و با استراتژی های کلان مبارزه مسلحانه رابطه خوبی ندارید.
    به نظر من بهترین کار به مواضع نفتی رژیم و قطع شریان اقتصادی نامشروع آن است

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      من طلبکار نشدم و هیچوقت هم طلبکار نمیشوم. اما در رابطه با بمب گذاری و یا کشتن پاسدارها و بسیجی ها باید بگویم که اینها را «استراتژی» نمینامند. بلکه کشتار این مزدوران را باید «ازمیان بردن منابع انسانی» نامید. استراتژی مبارزاتی همهٔ اینها را در بر میگیرد حتی مبارزات مدنی و یا تظاهراتهای سیاسی و اعتصابات و ..... همه به عنوان بخشهای گوناگون استراتژی سرنگونی رژیم اسلامی هستند. انفجار منابع در آمد رژیم در حوزهٔ «از میان بردن منابع مالی » قرار میگیرد و کاملاً هم درست است.آنچه که من تلاش میکنم بگویم این است که تمامی این نوع از عملیاتها باید توسط کارشناسانی طراحی شوند که موجب قطع شدن منابع مالی رژیم شوند و دست آنها را از مصرف منابع ملی برای هزینه کردن در راه سرکوب و ادامهٔ حاکمیت باز دارند. ایجاد این خرابیها؛ نباید طوری باشد که موجب ویرانی و نابودی کامل آنها گردد. لذا اینگونه عملیاتها حتماً باید بعد از مطالعات کارشناسانه انجام گیرند و این امر بدون وجود یک تشکیلات سراسری و بزرگ و دارای قدرت رهبری؛ نمیتواند انجام پذیرد و گرنه باز هم میگویم که ایران نیز تبدیل به همان چیزی خواهد شد که در سوریه میبینیم.

      حذف