۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

مزخرفگویی های رهبر تشکل تندر بعد از یک ماه تعطیلی

انتظار داشتم که تشکل تندر بعد از یک ماه سکوت مرگی که به آن دچار شده بود؛ با سخنانی تازه تر به میدان آید ولی ژنرال شارمهد دلاور با سر هم بندی کردن مزخرفاتی از قبیل ماجراهای فخرآور و باطبی به عنوان مسائل مهم جنبش به میدان مبارزهٔ مشت و گلولهٔ ادعایی؛ پای به میدان نهاد. رهبر داهی و استراتژیست این تشکل در طول تمامی روده درازی یک ساعت و پنج دقیقه ای اش. در رابطه با باطبی و فخر آور سخن میگوید و بعد اظهار میکند که اینها مسائل مهمی نیستند؛ بلکه مسئلهٔ مهم این است که این تشکل نه در رابطه با خاورمیانه و نه در رابطه با حرکتهای سیاسی نظامی بیگانگان در منطقه و نه در رابطه با سود و یا زیان رژیم اسلامی هیچ تحلیلی ندارد و اصلاً به آن اهمیتی نمیدهد و احمقانه قضیه را به یک جمله ختم میکند و آن اینکه «مگر نه اینکه این تحلیلها آخرش به اینجا میرسد که اسد سرنگون میشود دیگه!!!!»..... (اینجا) تمامی این آکروبات بازیها و شلنگ تخته ها نشان میدهد که عده ای از یاران که تا کنون فکر میکردند ژنرال شارمهد چیزی در چنته دارد؛ و اکنون به بی مایگی اش پی برده اند؛ پرسیده اند که چرا تشکل تندر در رابطه با سوریه و اوضاع منطقه و حرکتهای بیگانگان نظری نمیدهد؟ و در این رابطه پرسشهایی نموده اند و خواسته اند که این تشکل حد اقل در عرصهٔ نظری به اینگونه مسائل نیز بپردازد که البته هیچ جریان سیاسی نمیتواند بگوید که اینها به ما مربوط نمیشوند؛ زیرا پرسش بعدی این خواهد بود که پس شما چه نوع گروه سیاسی هستید که در رابطه با اینهمه مسائل  سیاسی بسیار مهم و ساختاری که چه در داخل و چه در اطراف ایران میگذرد نظری نداشته باشید؟ مگر میشود که یک گروه سیاسی هیچ نظری نداشته باشد؟ مگر همین اتفاقاتی که به شدت و سرعت بسیار زیادی در جریان هستند؛ در آیندهٔ ایران فردا تاثیرگذار نخواهند بود؟ مگر همین ماجراها همین امروز هم تاثیر گذار نیستند؟ پرسش دیگر این است که اگر ماجرای سوریه مهم نیست ؛ پس چرا عربستان و ترکیه و قطر و مصر و حتی کویت اینهمه در رابطه با آن تلاش میکنند؟ پس چگونه است که این مسئله به آنها مربوط میشود؛ اما به شما مربوط نمیشود؟ آیا اهمیت سوریه و هلال شیعی و فروپاشی آن؛ در تغییراتی که در ساختار قدرت در منطقه و ایران نقش مهمی خواهند داشت از ماجراهای پیش پا افتاده ای همچون داستان باطبی و فخرآور کمتر است؟ کدامین احمقی که خودش را موجودی سیاسی می انگارد وقت خودش را با چنین داستانهای ننه قمری مشغول میکند؟ ماجرای باطبی و فخر آور اهمیتش اگر از ماجرای سکینهٔ آشتیانی کمتر نباشد؛ حد اکثر هم طراز آن است.
مشکل دیگر ژنرال شارمهد این است که فکر میکند که اگر هر دفعه بیاید و بگوید که «مشت و گلوله» دیگر کار تمام است و به همین خاطر هم هست که هوادارانش نیز اعتراض میکنند که این حرفها خیلی تکراری است. اگر قرار بود که فقط با گفتن همین دو کلمه کار تمام شود؛ استاد به مدت چند سال همین جمله را هر روز تکرار میکرد؛ ولی دیدیم که اتفاقی نیفتاد؛ پرسشی که در یک ذهن پویای سیاسی باید ایجاد شود این است که چرا این اتفاق نیفتاد؟ ایراد کار از کجا بود؟ چگونه میتوان ایرادها و اشکالات را رفع نمود؟...... و دهها پرسش عملی دیگر که هر کدام میتواند دروازهٔ بحثهای عملی گوناگونی را باز کنند و بسیاری را به مطالعات بیشتر و تفکر وادارند. اما زمانی که همه چیز اینچنین ساده سازی میشوند؛ کاملاً روشن است که همهٔ حرفها تکراری خواهند بود؛ زیرا گوینده حرفی برای زدن ندارد و برای اینکه همچنان خود را سرور عالمیان قلمداد کند به هواداران توصیه میکند که اگر مایل به رشد اندیشه های سیاسی خود هستند یا به حرفهای او گوش دهند و یا به وبسایت رسمی تشکل تندر که در آن « باد میوزد» مراجعه کنند و یاد بگیرند که تمامی سیاست و اندیشهٔ سیاسی در دو کلمه ختم میشود و آنهم فقط «مشت و گلوله» است. البته خوانندگان و شنوندگان نباید در رابطه با استراتژی مبارزاتی و اینگونه چیزها پرسشی بکنند؛ زیرا اینگونه بحثها بحثهای بدرد نخور روشنفکرانه است و از ژنرال شارمهد چیزی در این رابطه نپرسند و گرنه Block میشوند. همانگونه که من بعد از دیدن برنامهٔ وزین ایشان خواستم پرسشهایی را در یوتیوب به صورت کامنت مطرح کنم ولی این پیام را دریافت کردم :
Kajdoum
39 characters remaining 

در پایان این « شو»؛  ژنرال شارمهد کمک به تشکل تندر برای برپایی رادیو را یک وظیفهٔ ملی خوانده و هوادارانی که کمک نکنند را خائن مینامد. اما پرسش این است که اگر چنین کمک مالی پرداخته شود آن رادیو هم راه بیفتد؛ باز هم آش همین آش است و کاسه همین کاسه. هیچ مطلبی برای آموزش وجود ندارد. اگر وجود میداشت تا کنون مطرح میشد و اگر رادیو هم راه بیفتد هیچ معجزه ای رخ نخواهد داد. بازهم آن چیزهایی که مهم هستند؛ غیر مهم خواهند بود و آن چیزهایی که ظاهراً برای این ژنرال مهم هستند؛ همان حرفهای تکراری؛ جمع شوید و گروه تشکیل بدین و اسم و آدرس خودتان و خانوادهٔ تان و تمامی فک و فامیلتان را هم به من بدهید و گرنه رادیو تندر برای شما تبلیغات نخواهد کرد و از این قبیل مزخرفات تکراری هزاران بار جویده و نشخوار شده خواهد بود. آن انجمنی هم که عملیات حسینیهٔ شیراز را انجام داده بودند؛ هیچ آموزشی از این ژنرال نگرفته بودند و هرچه که توانایی داشتند؛ دست آوردهای شخصی خودشان بود. در این چند سالی نیز که صدای خروشان تندر هفته ای یکبار به گوش میرسید؛ فقط حالت شعاری آن هم از نوع پیش پا افتاده اش را داشت و حتی موسیقی و آهنگهای میان پرده نیز از موسیقی لاله زاری  پیش پا افتاده تر بودند. شما اگر به برنامهٔ قصه گوی مشهور تاریخ یعنی آقای بهرام مشیری گوش دهید؛ حد اقل چند نکتهٔ تاریخی یاد میگیرید ولی از ژنرال شارمهد چه یاد خواهید گرفت؟ آیا در این چندین سال چیزی یادگرفته اید؟
براستی این شارلاتان چگونه می اندیشد؟ آیا میتواند با این حماقتهای سرلشکر هخایی نام انجمن پادشاهی ایران را به لجن بکشد؟
این نام به لجن کشیده نخواهد شد؛ اما این شارلاتان خواهد شد.

کژدم

۲ نظر:

  1. سلام دوست عزیز با افتخار مدت 6 ماهی هست که هر روز به وبلاگ شما سر میزنم به این امید که مطلب جدیدی نگاشته باشید با عرض معذرت میخاستم شما رو توجه بدم به مطالبتون که هر وقت یک مطلب تحلیلی مینویسید ظرف چند ساعت کامنت هایی در پای مطالبتون درج میشه .لی وقتی که نوشته هاتون به سمت چنگ با فلان شخص به عنوان مثال جمشید شارمهد یا هر شخص دیگه ای که البته تفاوتی هم نمیکنه میره قسمت نظراتتون خالی میمونه فکر میکنم که شان شما فراتر ازاین گونه نوشته هاست البته شاید بگویید که نقد اپوزیسیون قلابی حقشماست که البته که همینطور هست ولی زیاد هم زدن این اتش هم دردی دوا نمیکنه امیدوارم که متوجه حسن نیت من نسبت به خودتون باشید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. دوست گرامی
      اگر تشکل تندر نام انجمن پادشاهی ایران را به دروغ؛ به یدک نمیکشید. من اصلاً کاری به آنها نداشتم ولی مزخرف گفتن به نام انجمن پادشاهی ایران داستان دیگری است. تدوین استراتژی مبارزاتی را در دو کلمهٔ « مشت و گلوله» خلاصه کردن؛ تنها برای فریبکاری است. من پیش تر از اینها فکر میکردم که از روی عدم دانش سیاسی است ولی اکنون مطمئن هستم که علاوه بر عدم دانش سیاسی؛ کلاه برداری از طریق استفاده از نام سیاسی نیز بر آن افزوده شده است.

      حذف