مصر به عنوان بزرگترین و پرجمعیت ترین کشور عربی-اسلامی هم در آفریقا و هم در خاورمیانهٔ عربی و دریای مدیترانه نقش بسیار مهمی دارد. کودتای نظامی مصر و سرنگونی حکومت توطئه گر و مستعجل اخوان المسلمینی در آن سرزمین پیامدهای مهمی در صف آرایی های جدید منطقه ای خواهد داشت که از هفتهٔ گذشته شاهد نخستین نشانه های آن بودیم که در این مقالهٔ کوتاه تلاش میکنم تصویر گسترده تری از آنچه که در وبسایتهای خبری به صورت جسته و گریخته به آن اشاره میشود؛ ترسیم کنم.
۱- دولت آمریکا و بخشی از حزب جمهوریخواه از کودتای مصر شوکه شدند؛ هر چند که طرفداران اخوان المسلمین و بویژه قطر و رسانهٔ مغزشویی الجزیره تبلیغ میکنند که دولت آقای اوباما از همان نخست میدانستند که کودتا خواهد شد و هواداران سرنگونی آقای محمد مرسی را حمایت مالی می کرده اند. البته این مسئله قابل انکار نیست که بخشهایی از حزب دموکراتیک و جمهوریخواه (حکومت سایه) آمریکا پشتیبان کودتا و بخشی دیگر مخالف آن بودند و هستند؛ اما در مجموع میتوان گفت که حزب دموکراتیک آمریکا شدیداً از این امر آشفته شد و سخنان سفیر آمریکا درمخالفت شدید با سرنگونی حکومت اخوان المسلمین نشان میدهد که دولت آقای اوباما با شرایط ناخواسته ای که بر او تحمیل شد مواجه شده است و نخستین تصمیم عصبی مبنی بر قطع کمک مالی سالانه به ارتش مصر و متعاقب آن پس گرفتن سخن خود نمونهٔ بارزی از سردرگمی حاکمیت آمریکاست. تقاضای آزادی محمد مرسی از طرف دولت آقای اوباما و عکس العمل منفی نظامیان مصر و مطرح نمودن زمینه های محاکمهٔ آقای مرسی و عده ای از سران اخوان المسلمین در پاسخ به درخواست آمریکا؛ نشانهٔ عدم رضایت کامل حاکمیت جدید مصر به بازگشت اخوان المسلمین به قدرت؛ با ساختار فکری کنونی آن است. لذا تنها شانس بازگشت اخوان المسلمین به صورت «شراکت در قدرت»؛ نه در تظاهرات خیابانی و تظاهرات مسلحانهٔ بیابانی (در بیابانهای صحرای سینا)؛ بلکه در تعدیل خواسته های خود و عدول از «تمامیت خواهی خزنده» میباشد.
۲- کمک سریع ۱۲ میلیارد دلاری عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی و کویت (به تنهایی ۴ میلیارد دلار) به حاکمیت کنونی مصر به دولت آمریکا نشان داد که که نمیتواند بر روی یک و نیم میلیلرد دلار کمک سالانهٔ خود به عنوان سلاح نگاه کند و حدود ۹ برابر آن در ۴۸ ساعت به حکومت مصر پرداخته شده است و در صورت دست و پا درازی و زیاده خواهیهای آمریکا میتواند به گران شدن قیمت نفت نیز بینجامد و برای این امر کافی است که چند موشک از طرف گروههای ناشناخته ای به حمایت از اخوان المسلمین به کانال سوئز پرتاب شده و یک و یا دو کشتی نفتکش را مصدوم سازد؛ تا قیمت بیمهٔ نفتکش ها سر به آسمان بزند و قیمت نفت به بیش از ۲۰۰ دلار صعود کند و . به همین دلیل دولت آمریکا دو کشتی جنگی برای استقرار در دریای سرخ اعزام نمود و فرمانده این ناوگان از داشتن اختیارات خاص خبر داده است. (متاسفانه لینک این خبر را نتوانستم پیدا کنم و از خوانندگان گرامی میخواهم که لینکهای معتبر در رابطه با این خبر را در بخش نظرات منتشر کنند تا در مقاله گنجانیده شود).
۳- دم خروسها از زیر عبای دولت آمریکا و عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی بیرون آمد و نشان داد که در لایه های پنهان روابط این کشورها با آمریکا؛ نبردی سنگین در جریان است که در میان خنده های ساختگی در جلو دوربینها گم شده اند.
آنچه که در نگاه نخست به نظر می آید اینکه؛ آمریکا تنها راه سرنگونی حاکمیتهای عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی را تنها در گرو نفوذ اخوان المسلمین می دیده است و به این طریق در پی جایگزینی نیرویی اخوان المسلمینی در منطقه بوده؛ تا هم به نوعی از لیبرالیسم (با نام قلابی دموکراسی) در منطقه دست یابد و از سوی دیگر دشمنی با رژیم اسلامی و شیعه مسلک ایران را از دست ندهد و مخالفت با حاکمیت شیعی حاکم بر ایران را از طریق اخوان المسلمین ادامه دهد. کشورهای رقیب نیز با یک حرکت هماهنگ و همگام با نیروهای ترقیخواه و ارتش مصر پاسخی سنگین به دولت آمریکا دادند و حاکمیتهای خود را از گزند اخوان المسلمین نجات دادند.
۴- بنا بر گزاش منابع اطلاعاتی اسرائیل؛ دولت آقای بنیامین ناتانیاهو به همکاری تنگا تنگی با ارتش مصر روی آورده و ارتش مصر اکنون در حال برپایی پایگاه هوانیروز؛ در صحرای سینا است تا بتواند گروههای مسلح اخوانی و سلفی مسلکهای جیره خوار سپاه قدس را در صحرای سینا در هم بشکنند که البته این نیز خبر خوبی برای دولت آقای باراک اوباما نخواهد بود و دولت اسرائیل در کنار کسانی قرار گرفته است که خط کاخ سفید را نمیخوانند.
انفجار ۳ زاغهٔ مهمات در بندر لاذقیه سوریه توسط موشکهایی ناشناخته که توانستند یک زاغهٔ موشکهای سطح به دریای «یاخونت» روسی را که در هفته های اخیر از طرف روسیه به لاذقیه منتقل شده بودند و همچنین محل نگهداری رادارهای پیشرفتهٔ روسی برای رهگیری و هدایت موشک و یک زاغهٔ مهمات استراتژیک سوریه را که قرار بود در حمله و تسخیر حلب بکار برده شوند را منهدم نمودند. این موشکهای ناشناخته از طرف دولت آمریکا به عنوان «حملهٔ نظامی اسرائیل» به لاذقیه شناخته شدند و افشای آن از طرف آمریکاییها نشان از نارضایتی کامل آنها از دولت آقای ناتانیاهو دارد و آقای ناتانیاهو هم نشان داد که میتواند پاسخ ملاقاتهای بی ارزش و نمایشی سران نظامی و اطلاعاتی آمریکایی را با نزدیکیهای تاکتیکی با بازیگران منطقه ای بدهد.
۵- اظهار نظر عجولانهٔ دولت آقای اوباما در رابطه با خروج کامل نیروهای آمریکایی از افغانستان در سال ۲۰۱۴ ؛ نشان از احساس خطر بزرگی است که آمریکا از نقشی که عربستان سعودی و امارات متحدهٔ عربی با اجیر کردن دوبارهٔ حکومت پاکستان میتوانند در افغانستان بازی کنند احساس میکند که نشانهٔ عواقب دراز مدت سرنگونی حکومت اخوان المسلمین مصر است.
۶- حاکمیت اخوانی های بی ریش عثمانی نیز در حال رفتن به زیر سوال است و حرکت اخیر مجلس ترکهای عثمانی در رابطه با گذراندن قانونی برای محدود کردن حیطهٔ قدرت ارتش نشانه ای از وحشت آنهاست. غافل از اینکه همهٔ کودتاها همیشه غیر قانونی هستند؛ زیرا نوعی شورش بر علیه حاکمیت تعریف شده بر اساس قوانین جاری به حساب می آیند. دولت ترکهای اخوانی عثمانی فراموش کرده است که چه قانونی و چه غیر قانونی؛ در نبردها قدرت همیشه از لولهٔ تفنگ بیرون می آید و مردمی که امروز به گونیهای سیب زمینی رای میدهند؛ فردا به یک کیلو گوشت مرغ رای خواهند داد. به قول ایرانیها؛ در صبح زنده باد مصدق و در بعد از ظهر جاوید شاه.
۷- جمهوری اسلامی ایران چه با اخوان المسلمین و چه بدون اخوان المسلمین؛ آینده ای ندارد و تنها راه باقیمانده برای بقای رژیم؛ عقب نشینی در برابر خواسته های ۱+۵ است و نشست اخیر ۱+۵ برای بازتعریف سیاستهای خود در رابطه با ادارهٔ مذاکرات؛ نشان از آن دارد که با توجه به تحولات اخیر دریچه ای برای «بقاء» را به رژیم اسلامی ایران نشان دهند؛ اما دیگر کار از کار گذشته است؛ زیرا اگر آمریکاییها توانستند رژیم آقای محمد مرسی را نجات دهند؛ خواهند توانست رژیم جمهوری اسلامی را نیز نجات دهند. مقالهٔ اخیر در رابطه با تمایل شدید دولت آمریکا برای فیصله دادن به مناقشات هسته ای با رژیم اسلامی ایران (اینجا) نشان میدهد که آمریکا دست و پایش را گم کرده است؛ ولی اسرائیل نیز اکنون برگهای برندهٔ دیگری دارد که نگذارد تا دولت آقای اوباما به بازیهای موش و گربهٔ خود ادامه دهد و حتماً به دولت آمریکا فشارهای سنگینی وارد خواهد آورد.
کژدم
در منابع فارسی فقط لینکهای زیر را پیدا کردم:
پاسخحذفhttp://ebinews.com/news/48990/%D8%B9%D8%B2%DB%8C%D9%85%D8%AA-%D8%AF%D9%88-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AC%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B5%D8%B1
و
http://www.iribnews.ir/NewsText.aspx?ID=2007870
کشورهای غربی برای جا زدن لیبرالیسم به جای دموکراسی (چیزی که در بالا اشاره کردهاید) از چه روشهایی استفاده میکنند؟
درود
حذفسپاس از منبعی که لینکش را دادید. خبر دقیقاً همانی است که در وبسایتهای خبری مانند رادیو فردا و بی بی سی منتشر شده و سپس حذف گردیده است که علت آنرا خودشان میدانند.
اما در رابطه با پرسش شما؛ باید بگویم که ۳ شیوهٔ موثر در رابطه با جا زدن لیبرالیسم به جای دموکراسی از طرف کشورهای غربی بکار برده میشود:
۱- هرگز از کلمهٔ لیبرالیسم برای نامیدن سیستم حکومتی خود اسم نمیبرند و نام آنرا دموکراسی گذاشته اند به طوریکه در تمامی سطوح آموزشی دموکراسی را همانگونه تعریف میکنند که با سیستم حاکمیت خودشان همخوان است.
۲- فرهنگ سازی برای اثبات موفقیت «جامعهٔ باز» و اینکه فراتر از آن نمیشود رفت و حتی منتقدین نیز از نام دموکراسی استفاده میکنند. شاید نخستین کسی که از این سیستم اجتماعی-سیاسی-اقتصادی با نام دموکراسی یاد نکرد و آنرا به تعبیر واقعی آن «جامعهٔ باز» نامید «کارل پوپر» بوده است.
۳- تبلیغات سنگین و بی وقفه.
با درود. سیاست امریکا همان چیزیست که «انجام می دهد» نه انچه «می گوید». تمام بحث شما های لایت کردن دعوای زرگری بین حزب دمکرات و جمهوری خواه امریکا و حتی کشورهای تا خرخره وابسته ( کویت و سعودی وووو ) به امریکاست. این فیلمها که افرادی از حزب دمکرات و جمهوری خواه و کشورهای منطقه خلیج فارس عهده دار ایفای نقش در ان را دارند برای منحرف کردن افکار عمومی در امریکا و به دنبال نخود سیاه فرستادن امت گیج کشورهای اسلامیست. سناریوی چنین فیلمی محصول کار شبانه روزی اتاق های فکری امریکا است. بنابر این پرداختن به دیالوگ های نخ نمای حزب فلان و بهمان ادمه پرداختن به « گفته » هاست نه « عمل » کردها.. لطفا عملکرد نهایی امریکا را کالبد شکافی کنید.
پاسخحذفچوخ ممنون
درود
حذفمن فکر نمیکنم که آنچه که نوشته شده است؛ های لایت کردن گفتارها بوده باشد. من به شیوه ای که شما به «کشورهای تا خرخره وابسته» اعتقاد دارید؛ اعتقاد ندارم و طرفدار نظریهٔ «فرمانروایان مطلق جهان» نیستم. در ۱۳ سال گذشته آمریکا و اروپا در عراق و افغانستان و سالیان متمادی در رابطه با «جنگ بر علیه تروریسم» ادعایی شان دچار اشتباهات فاحشی شده اند که این اشتباهات نتیجهٔ کارهای شبانه روزی اتاقهای فکری شان بوده است. همان اتاقهای فکری که بعد از مدتی بازهم تلاشهای شبانه روزی نمودند و مسیر حرکتشان را با خانم کوندالیزا رایس و جانشین و ادامه دهندهٔ راهش آقای اوباما اصلاح نمودند.اما خیطی هایی که بالا آورده اند بسیار بزرگتر از آن است که در مدتی کوتاه رفع شود و مشکل دیگر این اتاقهای تلاشگر این است که بقیهٔ بازیگران از ماست ساخته نشده اند و حرکتهای متقابلی انجام میدهند. در ضمن چیزی به نام عملکرد نهایی وجود ندارد؛ چون سیاست همیشه یک جریان سیال است. آنچه که امروز به نام حرکت نهایی تعبیر شود؛ چه بسا آغاز جدیدی باشد و یا اصولاً حرکتی بسیار دیرهنگام باشد.
تا آنجایی که من میفهمم؛ چالشهای سیاسی مانند چالشهای دو شخص است که با طناب کوهنوردی در دو سوی قرقره در دره ای آویزان هستند. پرسش این است که کدامیک و به به شیوه ای میتواند طوری طناب را ببرد که تنها طرف مقابل سقوط کند و خودش سالم بماند. هرگاه برای حل این معما راهی پیدا کردید؛ میتوان در رابطه با عملکرد نهایی نیز سخن گفت.
هفته گذشته كه خبري را عنوان نموديد كه به زاغه هاي مهمات در لاذقيه توسط نيرويي ناشناس حمله شده بسيار تعجب كردم چون چنين خبري در هيچ جا نيامده بود وليكن ديروز كه اين خبر را از قول منابعي آمريكايي خواندم و به گفته آنان اسرائيل مسبب اين مسئله بوده باز بيشتر تعجب كردم كه شما اين خبر را كه بسيار مهم است را از كجا يافته بوديد.
پاسخحذفمن نيز با شما هم عقيده ام بازيهاي سياسي امروز خاورميانه ناشي از كشمكش سياسي و تئوريك مابيت بخشي كوچك از دمكراتها به همراه بخش وسيعي از جمهوريخواهان در برابر سياستهاي خارجي اوباماست كه به زعم آنان آمريكا را در جهان بدل به شيري بي يال و دم و اشكم تموده.
براي اولين بار در تاريخ سياسي خاورميانه شاهديم كه اسرائيل. كويت . امارات. سعودي . بخش وسيعي از جمهوريخواهان و بخش كوچكي از دموكراتها اتحادي نانوشته را با يكديگر تشكيل داده اند بر عليه سياستهايي كه اوباما معرف آنهاست. جالب اينست كه وزير امورخارجه عراق عملا به مسخره كردن اوباما و كشورهاي اروپايي نشست و به آنها گفت اگر مايل به جلوگيري از حمل سلاح و نيرو از ايران به سوريه از طريق عراق هستيد اين گوي و اين ميدان ما قادر به جلوگيري از آن نيستيم.
به نظر ميرسد كه سعودي و اسرائيل اكنون دست بالا را در جريانات سياسي خاورميانه بازي مي كنند و عملا اوباما را به موضع دفاعي رانده اند و جناحي بسيار قدرتمند در سياست خارجي آمريكا از آنها حمايت ميكند.
آخرين تيرتركش اوباما رسيدن به مصالحه اي با ايران است كه آنرا نيز از هم اكنون بايد شكست خورده دانست و به نظر ميرسد در روزهاي آينده خاورميانه آبستن حوادث بيشماري خواهد بود.
به نظر ميرسد نقشه جديد خاورميانه به دست كساني عملي خواهد شد كه سياستهاي خارجي اوباما را شكست خورده و بي اثر ميدانند.
درود بر شما
حذفدر نوشتهء پاسخ به یک نامه دربارهٔ چند و چون یافتن خبرها توضیح داده ام. خیلی وقتها هم شده است که به خاطر انتشار اینگونه اخبار سرزنش شده و به دروغ پردازی و جعل خبر متهم شده ام؛ ولی گاهی ماهها بعد این اخبار به صورت حاشیه ای در منابع خبری مطرح شده اند.
با تشکر زیاد از کژدم و دوستانی که در اینجا کامنت میگذارند. از بحث های شما استفاده برده و دانش خود را به روز میکنم.
پاسخحذفدیوید
دیوید گرامی
حذفاگر در بخش نظرات فعال شوید سپاسگزار خواهم بود. همه چیز را همگان دانند. خوشحال خواهم شد که از تمامی خوانندگان گرامی یاد بگیرم.
سپاس