۱۳۹۱ تیر ۲۲, پنجشنبه

بیانیهٔ شخصی شماره (۲) در رابطه با گروه موسوم به « تندر»

آقای شارمهد بعد از گسیل کردن مامورین اطلاعاتی و امنیتی اش جهت سمپاشی های نه چندان جدید از قبیل... دست نزن ویروس داره....  حالا به ترفند  کهنه شدهٔ دیگری روی آورده است و میگوید که صدا و سیمای رژیم اسلامی از من پشتیبانی کرده است. دلیل ایشان چیزی است در حد یک گونی پاره پورهٔ سیب زمینی مانند جنجالهای حسین شریعتمداری در کیهان تهران. رئیس دفتر ثبت ازدواج و طلاق تندر آنقدر باهوش است که باز هم یادداشتهای خود را فراموش نموده و شاید هم عینکش را گم کرده بود که فرق این دو صفحه را که یکی بیانیهٔ شخصی من (اینجا) و دیگری یک صفحهٔ گرافیکی ساخته و پرداختهٔ بخش سایبری وزارت اطلاعات رژیم تازی پرستان را (اینجا) بفهمد. شاید هم چون هر چیزی بالاخره یک چیزی است؛ پس هر چیزی میتواند هر چیزی باشد.... و یا یک چیزی چون دارای المنتهای یک چیزی است میتواند یک چیزی باشد که به چیزهای دیگر و شاید هم چیزهایی که در فکر چیزی به نام آقای شارمهد وجود دارند به چیزی کیهانی وصل شود و یا اصلاً چون بعضی چیزها به بعضی چیزهای دیگر نمیتوانند وصل شوند ولی علم فیزیک کوانتوم میگوید که امکان ندارد که چیزی به چیزی دیگر وصل باشد و در عین حال نباشد و از سوی دیگر میگوید که چیزی که وصل میشود در واقع نمیتواند وصل شود مخصوصاً به آن چیزهایی که نمیتوانند به همدیگر وصل شوند لذا رجوع ایشان به تئوری (خایه بزرگترین مشکل زبانشناسی) تنها چیزی است که میتواند به آن روی آورد و شاید هم روی نیاورد و به تئوری « دارابی» بسنده کند و از توپ بسکتبال به آنسوی سرزمینهای ماوراء بحار و یا شاید هم اسپانیا و «آندولوس» که بحثهای جدی بین شاه طهماسب صفوی و رضا شاه بزرگ و معاویه در گرفته بود که بالاخره با « سید علی محمد باب» چکار کنند تا ناصرالدین شاه قاجار به دست میزا رضای کرمانی ملقّب به مسعود رجوی  کشته نشود. البته این تئوری اگر در حد یک جفت توپ بسکتبال گسترش یابد در هیچ شلواری جای نخواهد گرفت. ( من تلاش کردم ولی نشد.... یعنی جای نگرفت).
پایان و جان کلام اینکه....... جمشید شارمهد قهرمان نمیداند چه خاکی بر سر کند. کسی که نتواند بحرانی به نام بحران کژدم را کنترل کند؛ چگونه میتواند بحران بزرگی به وسعت خاورمیانه و آسیای میانه... یعنی بحران ایران بزرگ.... یعنی انقلاب مردم ایران برعلیه دشمنان داخلی و بیگانگان را کنترل نماید................. گوش شنوایی و مغز پویایی و یا حد اقل حشرهٔ سریع الحرکتی مثل «کک» در این وادی نفهمیدگیها و غرورهای بیجا مانده  است که «سُرَه» را از «نا سُرَه» تشخیص دهد؟ یا همچنان فرهنگ نفهمیدگان والاگهر تازی زده و «موالی پور» بر این سرزمین طاعون زدهٔ ۱۴۰۰ ساله حاکم است؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
احمق بی شعور و عقب ماندهٔ ذهنی............... انجمن پادشاهی ایران..... دفتر ثبت ازدواج و طلاق نیست.

پاینده ایران؛ برقرار باد آیین ریشه ای؛ کوبنده جنبش تندر

کژدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر