۱۳۹۱ دی ۱۱, دوشنبه

تمامی راهها به مسکو ختم میشود

زمانی که حاکمیت کثیف کلیسا به سرتاسر اروپا گسترده بود مثلی بر سر زبانها افتاد مبنی بر اینکه «همهٔ راهها به رُم ختم میشود»؛ بعدها که حاکمیت کلیسای کاتولیک بر افتاد؛ در جهان سیاست حتی تا سدهٔ اخیر در بسیاری از کشورها از انتخاب کاتولیکها به عنوان مقامات سیاسی؛ دوری میشد و میگفتند که نمیتوان کسی را که از رُم دستور میگیرد یک میهن پرست آمریکایی و یا فرانسوی و یا آلمانی به حساب آورد.
اکنون در رابطه با سوریه میگویند که همهٔ راهها به مسکو ختم میشود و روسها نیز نشان داده اند که بازی گردانان اصلی تمامی ویرانیها و قتل عامها آنها هستند و رژیم تازی پرستان حاکم بر ایران نیز تنها در زیر سایهٔ پرچم روسیه اینچنین در سوریه شیر شده اند. تکاپوی روسها نشان از آن دارد که در حال از دست دادن تمامی داراییهای خود در خاورمیانه هستند. سیاست روسیه که پیشتر از این تنها بر اساس نادیده گرفتن انقلابیون سوری و تجهیز نظامی رژیم بشار اسد و پشتیبانی دیپلماتیک بین المللی؛ بویژه در سازمان ملل استوار بود. اکنون به خاطر پیشرفتهای چشمگیر انقلابیون در عرصهٔ نبرد و نزدیکتر شدن زمان فروپاشی رژیم علویهای سوریه؛ روسیه را وادار کرده است تا از مرحلهٔ انکار وجود انقلابیون به مرحلهٔ متناقض شناسایی غیر رسمی انقلابیون و همزمان تقاضای مذاکرات رسمی با آنها پای نهد. اما انقلابیون سوریه میدانند که روسها دیگر به جز درگیری مستقیم با انقلابیون اهرم فشار دیگری برای نشستن در پای میز مذاکره ندارند. روسها و به تبع آنها عروسک خیمه شب بازیشان یعنی رژیم اسلامی حاکم بر ایران اکنون به سیاست گسترش کشتار روی آورده اند تا بدینوسیله بتوانند ظاهراً دروازه های جهنم را به رهبری ائتلاف انقلابیون سوری نشان داده آنها را به پای میز مذاکره بکشانند. اما مسئله این است که دروازه های جهنم واقعی برای شعیان سوریه و علویهای سوریه و لبنان؛ بعد از فروپاشی رژیم اسد گشوده خواهند شد. روسها در هفتهٔ اخیر به خاطر حفاظت از شناورهای جنگی خود در آبهای سوریه؛ دست به مانورهای نظامی تدافعی در برابر تهاجمات کوماندویی دریایی زده و شناورهای جنگی بیشتری را به منطقه گسیل داشته است. تمامی نمایشهای نظامی و تکاپوی دیپلماتیک روسها ظاهراً نشان از آن دارد که «همهٔ راهها به مسکو ختم میشوند» اما واقعیت پیش روی آن است که اگر تمامی راهها به مسکو ختم میشوند؛ در آینده ای نزدیک تمامی راهها به روی مسکو بسته خواهند شد و مسکو برای جلو گیری از کشانده شدن دامنهٔ بحران به مرزهای خود؛ در مرحلهٔ بعدی رژیم اسلامی حاکم بر ایران را در سلاخی و کشتار ایرانیان یاری خواهد داد. این آینده در ذهن من بسیار روشن است؛ گویی که هم اینک آنچه در سوریه میگذرد در ایران اتفاق خواهد افتاد و ایرانیان آماج انتقام کشته های مردم سوریه قرار خواهن گرفت و از دو سوی سلاخی خواهند شد. از یک سوی نیروهای سرکوب رژیم اسلامی و از سوی دیگر نیروهای سلفی-جهادی که مانند مور و ملخ به ایران گسیل خواهند گردید. اکنون مردم ما تنها تصورشان از بحرانهای آینده؛ فقط گسترش گرانی و کمبود مایحتاج است و متاسفانه هیچیک از نیروهای اپوزیسیون به این امر نه تنها توجهی ندارند؛ بلکه چه بسا بسیاری از خوانندگان نیز آنها را «خیالبافیهای کژدم» و یا «کج اندیشی های کژدم» بنامند.

دوستان؛ بیطرفان و دشمنان من....

من در تمامی تحلیلهایم؛ سعی داشته ام که از تحلیهای آبدوغ خیاری مربوط به گذشته مانند تحلیلهای شاه و مصدق و یا ربوده شدن انقلاب ۵۷ توسط آخوندها و مسائلی از این قبیل به دور باشم و تمامی تلاش من در رابطه مطالعهٔ وقایع درونی میهن و یا مربوط به کشورهای عربی و تحولات خاورمیانه و سمت و سوی گسترش و اهداف آن بوده است. البته در جزئیات حتماً بعضی وقتها به خاطر کمبود اطلاعات دچار اشتباه شده ام؛ اما در تصویر بزرگتر هرگز دچار اشتباه نشده ام؛ شاید نخستین کسی بودم که پیشبینی کردم که اخوان المسلمین هرچه قدرتمندتر شود؛ بیشتر به سوی دشمنی با رژیم شیعی مسلک حاکم بر ایران کشانده خواهد شد. شاید نخستین کسی بودم که جدایی حماس از رژیم اسلامی را حدود ۱۸ ماه پیش و یا حتی پیشتر از آن پیشبینی کردم و زمانی که جنبش سوریه آغاز شد؛ به خاطر اینکه اطمینان داشتم که این جنبش رشد خواهد نمود؛ صفحهٔ ویژه ای برایش باز نمودم و در شرایطی که بسیاری از تحلیلگران میگفتند که این جنبش سرکوب شده و گسترش نخواهد یافت؛ همچنان میدانستم که به خاطر وجود بازیگران بین المللی؛ این جنبش رشد خواهد نمود. برای نخستین بار اصطلاح « آغاز شکست استراتژیک جمهوری اسلامی و فروپاشی دژ هلال شیعی» را بکار برده و مفهوم «شکست استراتژیک» را بارها و بارها به صورت مکرر توضیح دادم.
یکبار دیگر در رابطه با شکست استراتژیک باید توضیح دهم که این نوع از شکست مانند یک شکست بزرگ در یک یا چندین جبهه نیست؛ بلکه شکستی فراگیر در تمامی ابعاد و گستره هاست و غیر قابل پیشگیری است و نتیجهٔ آن گسیختن تمامی تار و پود اقتصادی و اجتماعی یک جامعه در تمامی ابعاد آن خواهد بود. برای مثال باز هم به شکست استراتژیک آلمان در جنگ جهانی دوم میپردازم  و نقطهٔ آغاز آن شکست نه در نبردهای روسیه و یا آفریقا؛ بلکه زمانی بود که حکومت آلمان از مردم خواست تا لوازم فلزی خانگی را برای تأمین ادوات جنگی به دولت بدهند. نتایج آن شکست استراتژیک را میتوانید در کتابها و مقاله های گوناگون بخوانید ولی نمونه های بارز آن تقسیم آلمان؛ ویرانی کامل آلمان؛ تجاوز به بیش از ۹۰ در صد زنان آلمان بوده است.
زمانی که میگویم جمهوری اسلامی ایران در سراشیبی شکست استراتژیک افتاده است؛ به هیچ وجه فکر نکنید که این رژیم مانند خدا در آسمانهاست و هر اتفاقی که قرار است برای رژیم بیفتد؛ تنها برای آنها خواهد افتاد..... نه..... اینچنین نیست؛ هر اتفاقی که قرار است به خاطر شکست استراتژیک رژیم بیفتد؛ تنها برای ایران و ایرانیان خواهد افتاد. یعنی اینکه هر آنچه که برسر آلمان و آلمانیها فرود آمد؛ بر سر ایران و ایرانیان و چه بسا در ابعادی بسیار وسیعتر فرود خواهد آمد. شما نمیتوانید از این مسئله چنین نتیجه بگیرید که برای جلوگیری از آن فاجعه باید در کنار رژیم قرار بگیرید .... هرگز.....؛ در کنار رژیم قرار گرفتن نه تنها جلو شکست استراتژیک را نخواهد گرفت؛ بلکه ابعاد وخامت آنرا نیز کاهش نخواهد داد و تنها راه پیشگیری از وسعت دامنه های این شکست؛ بوجود آوردن یک آلترناتیو فعال میهنی است که بارها و بارها در بارهٔ آن توضیح داده ام.
و گرنه...... ایران را توفانهای سهمگین آتشین در کام خود فرو برده و نتیجهٔ آن بسیار تیره تر از نتایج حملهٔ مغولها خواهد بود.
حال... خود دانید

کژدم 


۹ نظر:

  1. کژدم گرامی، اگر گروههای سلفی جهادی برای نبرد و انتقام به این کشور وارد شود و قصدش خونریزی در ابعاد وسیع باشد، دیگر برای او چه فرقی می‌کند که در این کشور یک نیروی آلترناتیو هم وجود دارد. آیا اگر این آلترناتیو بتواند حکومت مرکزی را شکست بدهد، تضمینی هست که اونها از حمله به ایران دست بکشند؟ آیا خونخواهی خود از مردم «شیعۀ» ایران را فراموش خواهند کرد؟ آیا تشکیل یک نیروی آلترناتیو در چنان موقعیتی تنها نتیجه‌اش این نخواهد بود که بجای نبرد دو دشمن، سه دشمن دریک کشور باهم درگیر شوند و نتیجه‌ای فجیعتر بوجود بیاورد؟ آیا راه بهتر برای این آلترناتیو، همکاری محدود با یکی از طرفها تا زمان از بین بردن دیگری و سپس اشتقاق خود از آن طرف نیست؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. نیروی آلترناتیو دقیقاً در جهت سرنگونی رژیم و کنترل بحران ناشی از شکست استراتژیک رژیم را هدف خود قرار میدهد و هدایت نبرد میهنی را برای سرنگونی رژیم و نابودی دشمنان خارجی؛ کنترل مراکز حساس نظامی؛ اتمی و بسیاری مناطق استراتژیک را به دست میگیرد. نیروی آلترناتیو از هم اکنون میتواند برای جلوگیری از تشدید بحرانهای اجتماعی مانند براه افتادن گروههای تبهکار سازمان یافته؛ رسیدگی به مردم بیخانمان شده؛ تلاش برای کنترل بحرانهای بهداشتی و درمانی و بسیاری از مسائل دیگر را تا حد امکان کادرسازی نماید و مردم را تشویق به تشکیل انجمنهای مردمی برای به عهده گرفتن بسیاری از وظایف مربوط به کنترل بحران را به عهده گیرند. به همین لحاظ است که هیچ یک از آقایان میکروفون به دستی که تنها از طریق مزخرف بافی در کافه میبدی و یا سایر رسانه های «نان دانی» و یا این سمینار و آن سمینار اخته و بی محتوی؛ میخواهند دون کیشوت وار قهرمان شوند و دست به هیچ کار جدی نزنند.

      حذف
  2. به هیچ وجه فکر نکنید که این رژیم مانند خدا در آسمانهاست و هر اتفاقی که قرار است برای رژیم بیفتد؛ تنها برای آنها خواهد افتاد..... نه..... اینچنین نیست؛ هر اتفاقی که قرار است به خاطر شکست استراتژیک رژیم بیفتد؛ تنها برای ایران و ایرانیان خواهد افتاد. یعنی اینکه هر آنچه که برسر آلمان و آلمانیها فرود آمد؛ بر سر ایران و ایرانیان و چه بسا در ابعادی بسیار وسیعتر فرود خواهد آمد. شما نمیتوانید از این مسئله چنین نتیجه بگیرید که برای جلوگیری از آن فاجعه باید در کنار رژیم قرار بگیرید .... هرگز.....؛ در کنار رژیم قرار گرفتن نه تنها جلو شکست استراتژیک را نخواهد گرفت؛ بلکه ابعاد وخامت آنرا نیز کاهش نخواهد داد

    و چه درست گفته اید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. رژیم تمامی تلاش خود را خواهد کرد که کارهای خود را به نام نبرد ملی و میهنی جا بزند و هر آنچه که میتواند در این راه سربازگیری کند و با همان سربازان؛سایر هموطنان را تحت اتهامهای واهی خائن و عامل استکبار و صهیونیزم سرکوب کند. اما اصل داستان این است که نمیخواهند به خاطر منافع ملی از اریکهٔ قدرت پایین آمده و به خواسته های زیربنایی مردم تسلیم شوند. لذا هم رژیم و هم آنانیکه فریب خورده و به رژیم خواهند پیوست؛ نه تنها باعث کشت و کشتار هموطنان خویش خواهند شد؛ بلکه خود نیز سرنگون خواهند گردید و ویرانه ای مانند سوریه برای ایرانیان باقی خواهند گذاشت. اما اگر روشنفکران قضیه را بفهمند و واقعاً دل در گرو میهن و هم میهنانمان داشته باشند؛ با بوجود آوردن آلترناتیو سیاسی-نظامی میتوانند بحرانهای ناشی از شکست استراتژیک رژیم را کنترل کنند و ابعاد فاجعه را به شدت تقلیل دهند.

      حذف
  3. در گذشته دلایل شکست آلمان رو مسائلی مثل اینها گفته بودند: اگر ژاپن به جای حمله به پرل هاربر به شوروی حمله کرده بود نتیجه جنگ چیز دیگری می شد. یا اگر هیتلر تک روی نمی‌کرد و سخنان ستاد فرماندهی را قبول می‌کرد، چنین نمی‌شد، یا اگر ارتش آلمان در یوگسلاوی درگیر نمی‌کرد و مستقیما به مسکو حمله می‌کرد، 5 هفته عفب نمی‌افتاد و درگیر سرمای زمستان نمی‌شد. ولی شما درخواست لوازم فلزی مردم توسط دولت را عامل اولیه آن می‌دانید. آیا بیشتر توضیح می‌دهید؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی
      در طراحی یک نبرد(حتی کوچک) ۳ مسئلهٔ بسیار مهم وجود دارند که باید مورد محاسبات دقیق قرار گیرند.
      ۱- هزینه های نبرد.
      ۲- لجستیک.
      ۳- عامل زمان.
      آنچه که من ذکر کردم مربوط به عامل نخست و دوم است.
      مطالبی که شما ذکر نموده اید؛ میتوالنند یک شکست در یک یا چند جبهه را رقم بزنند؛ اما زمانی که یک حکومت در شرایط جنگی از مردم تقاضای جمع آوری محصولات فلزی آشپزخانه را میکند؛ یک نقطهٔ عطف به شمار میرود. زیرا نشانگر تهی بودن خزانه و همچنین منابع تهیهٔ مواد لازم برای لجستیک است. چنین ارتشی بعد از رسیدن به چنین نقطه ای؛ محکوم به شکست است زیرا توانایی بازسازی و التیام خود را از ذست داده و هر زخمی نه تنها خوب نمیشود؛ بلکه دچار عفونت گردیده و کل سیستم حیاتی را آلوده میسازد. از آن زمان به بعد چنین ارتشی دچار «وصله پینه» گردیده و هر یک از مسائلی که شما مطرح نموده اید میتوانند به عنوان یک زخم بزرگ به شمار آیند؛ زخمهایی که التیام نخواهند یافت و به فروپاشی بخشی از ماشین نظامی منجر خواهند گردید. ارتش آلمان که در ۴۸ ساعت از خط ماژینو گذشت و لهستان را نیز در چنین طول زمانی تسخیر نمود؛ به جایی رسید که همه چیز را باخت. اگر بنیهٔ ارتش قوی باشد؛ میتواند حتی شکستهای بزرگ را تحمل نماید؛ اما اگر از درون استحاله یافته باشد؛ دیگر توان ایستادن و باز تولید بخشهای از دست رفته را از دست خواهد داد. من همیشه فکر میکردم که اگر ارتش آلمان چندین ماه پیش از رسیدن به آن نقطه (تقاضای ظروف فلزی) به دیپلماسی فعال روی آورده بود؛ میتوانست انرژی خود را صرف عقب نشینی سازمانیافته و یا تثبیت فتوحات خود بکند و فاتح جنگ باشد. این وظیفه یا به خوبی انجام نشد و یا اینکه رهبر آلمان نازی؛ به این محاسبات اهمیتی نداد. به نظر من زمانی که ارتش آلمان به چنان وضعیتی دچار شد (تقاضای ظروف)؛ دیگر خیلی دیر شده بود و شکست استراتژیک کلید خورده بود. زمانی این روند کلید میخورد دیگر قابل جلوگیری یا برگشت نیست.

      حذف
    2. زمانی که رژیم اسلامی نتوانست در رابطه با بحران بحرین؛ پاسخی بدهد؛ روند شکست استراتژیک کلید خورد و بعد از آنهم يمن (شیعیان زیدی) را ازدست دادند؛ مسئلهٔ عراق را در دورهٔ بحران عدم وجود دولت به سختی سرهم بندی کردند و این روند از دست دادنها همچنان ادامه دارد. از نظر من ماجرای بحرین برای رژیم اسلامی حاکم بر ایران؛ همان نقش ظروف فلزی برای آلمان نازی را بازی میکند. زمانی که یک سیستم حکومتی به چنین نقطه ای میرسد؛ ظاهراً همه چیز سر جای خود قرار دارد و امیدها به آینده دوخته میشوند؛ محاسبات بعدی نه بر اساس داشته های واقعی؛ بلکه بر اساس دست آوردهای احتمالی انجام میشوند و استحاله مداوم و آرام شکل میگیرد تا به نقطهٔ عطفی دیگر برسد. اگر در رابطه با سوریه؛ روسها و چینی ها دخالت نمیکردند؛ رژیم اسد و سپاه قدس؛ بسیار پیش از اینها دچار شکستهای سختی میشدند و. ما اکنون شاهد بحرانهای بسیار عمیق در عراق بودیم و چه بسا حزب الله لبنان نیز وجود نداشت و یا حد اقل خلع سلاح شده بود.

      حذف
  4. درود بر شما
    بله همانگونه که میبینید بالاخره پیام شما در یافت گردید. تلاشها همیشه به نتیجه میرسند. در امور نظامی میگویند که حتی در منطقه ای که محاصرهٔ ۳ حلقه ای شده باشد باز هم سربازان خواب آلوده و یا سربازی که برای شاشیدن ترک پُست کند پیدا میشود. اینها نقاط نفوذ و شکستن محاصره هستند.
    در چنین شرایطی برای خود Code name انتخاب کنید و از هرگونه دادن اطلاعات واقعی به هر شخص و گروهی تحت هر نام و ادعایی شدیداً اجتناب کنید.


    پاینده و پیروز و سرفراز باشید

    پاسخحذف
  5. همچنین در صفحاتی با هر پسوند عجیب و غریب؛ پیغام نگذارید. زیرا دریافت نخواهند شد و احتمالاً در دام کسان دیگری که چنین پسوندهایی را آفریده اند خواهید افتاد.
    تنها آدرس رسمی وبلاگ:
    http://kajdoum1.blogspot.com
    است.

    پاسخحذف