پیش از آغاز این نوشته؛ باید به خدمت خوانندگان عرض کنم که از نظر من اهمیت آنچه که در سوریه میگذرد تنها به خاطر فروپاشی هلال شیعی است و به طور شخصی هیچ علاقه ای به مسائل مابین اعراب و اسرائیل ندارم و اگر در این مقاله ها اشاره های زیادی به اسرائیل میشود؛ تنها به این خاطر است که اسرائیل یکی از بازیگران بسیار موثر منطقه ای است و نه تنها نمیتوان اسرائیل را نادیده گرفت؛ بلکه باید نقش مهمی را که بازی میکند تا آنجایی که در توان داریم مورد بررسی قرار دهیم.
از زمان دو حملهٔ اخیر نیروی هوایی اسرائیل به اهداف نظامی واقع در خاک سوریه؛ آخوند حسن نصرالله در طی یک هفته دوبار سخنرانی همراه با عربده و جیغ بنفش و یک مصاحبه انجام داده است. این سخنرانیها و مصاحبه مرا به یاد حرفهای همپالگی حسن نصرالله یعنی احمدی نژاد می اندازد که گفت: آب رو اوجایی بریز که میسوزه.
اما داستان تنها به عربده کشی آخوند حسن نصرالله ختم نمیشود و این جیغ و دادها بعد از اینکه پدر حامی رژیم جمهوری اسلامی ایران و حزب الله لبنان؛ یعنی روسیه؛ اقدام به تهدید اسرائیل در رابطه با تحویل سیستم دفاعی S300 به رژیم بشار اسد را مطرح نمود؛ عربده های حسن نصرالله نیز شدت بیشتری پیدا کرده است (مانند بچه ای که در کوچه کتک خورده و با دیدن پدرش شجاع میشود). اسرائیل و آمریکا نیز به طور متقابل به روسها در رابطه با تسلیح رژیم اسد به سیستم دفاعی S300 هشدار داده اند و اگر به ماجراهای پیش از این دو حملهٔ اخیر بازگردیم؛ افتتاح دفتر ویژهٔ کنترل بحران در سفارت روسیه واقع در خاک لبنان را در سبد داریم که حدود یک ماه پیش از حملهٔ اخیر اسرائیل به وقوع پیوست و نشانگر این است که روسها مدتهاست که به فکر ساختن سنگر دیگری در لبنان هستند و میدانند که باتلاق سوریه و بشار اسد هزینه های کلانی را بر گردهٔ آنها میگذارد و برخلاف کش و قوسها و پیشرویها و عقب نشینیهای موضعی؛ دمشق وارد مرحلهٔ ویرانی و نابودی شده است. قتل عام مردم توسط نیروهای شبّیحه در چند روستای سنی نشین نزدیک به دریای مدیترانه در منطقهٔ بانیاس؛ بر خلاف تبلیغاتی که در رابطه با جلوگیری از انتقال اسلحه به نیروهای مبارز سوری به راه افتاده است؛ بیشتر برای ایجاد یک منطقهٔ امن علوی نشین مربوط میشود و رژیم اسد از تقریباً حدود ۱۵ ماه پیش به عنوان آخرین سنگر علوی ها در پی ایجاد آن بوده است.
به هر حال آمریکا و اسرائیل تهدید روسیه را جدی تر از توافقهای کلامی بین روسها و آقای جان کری در رابطه با کنفرانس صلح بین المللی در رابطه با سوریه؛ قلمداد خواهند نمود. زیرا انتقال سیستم موشکی شاید حد اکثر در ۳ هفته تا دوماه به طور کامل انجام گیرد ولی کنفرانس بین المللی؛ حتی در صورت تشکیل شدن ماجرایی بسیار طولانی خواهد بود و تمامی مذاکرات در این کنفرانس نیز بر اساس دست آوردهای میدانی طرفین میتواند پس و پیش شود (اینگونه کنفرانسها فقط برای وراجی های بی انتهاست). لذا خوانندگان گرامی باید این توافق را بر خلاف شاخ و برگی که در رسانه ها به آن داده میشود به هیچ بگیرند.
اما تهدید روسها دو گزینهٔ فوری را در برابر اسرائیل و آمریکا خواهد گذاشت:
۱- اسرائیل به حملات خود در بازهٔ زمانی ۲ ماهه چنان شدت دهد که فرستادن سیستم دفاع موشکی S300 به یک شوخی تسلیحاتی تبدیل شود. به این مفهوم که دیگر جایی برای بمباران نمانده باشد و حاکمیت اسد چنان تضعیف شود که دیگر نتواند در برابر انقلابیون مقاومت کند. برای عملیاتی کردن این گزینه؛ اسرائیل باید توانایی «جنگیدن موثر» در چند جبهه را داشته باشد.
۲- فشارهای زیادی بر روسیه تحمیل شود تا در برابر کم شدن آنها از تهدید خود چشم بپوشد و یا در انجام آن تعلل کند و زمان بیشتری برای ویرانی بیشتر سوریه فراهم آید. ویرانیهای بیشتر یکی از مسائل بسیار مهم است که تمامی امکانات مذاکره را از میان میبرد و در شرایط کنونی این امر به یکی از خواسته های بازیگران بین المللی (طراحان پروژهٔ خاورمیانهٔ بزرگ) تبدیل شده است؛ هر چند که ترکهای عثمانی و قطر و عربستان به خاطر اهداف منطقه ای خود موجبات آنرا فراهم نموده اند.
شرط نخست برای عملی نمودن این گزینه؛ وجود نقطه های فشار بالقوه و بالفعلی است که در زمانی بسیار کوتاه بتوان آنها را فعال نمود. لذا پرسش عملی این است که آیا چنین نقاط فشاری وجود دارند؟
برخلاف بده بستانهای موضعی در برخی مناطق؛ در اینجا گزینه ای به نام دادن امتیازات به روسیه و ترغیب آنها به عقب نشینی وجود ندارد؛ زیرا روسها میدانند که فروپاشی حاکمیت سوریه کلیدی ترین حلقهٔ فروپاشی هلال شیعی است و بعد از فروپاشی حاکمیت سوریه قدرت امواج بحران از حد توانایی روسها در قبال کنترل آن؛ خارج خواهد شد و ضرورت ایجاد اتاق کنترل بحران در سفارت روسیه در خاک لبنان دقیقاً به خاطر محاسبهٔ برآیند نهایی کشاکش نیروهای متخاصم در سوریه تعریف شده است.
آنچه که در گزارشهای منابع اطلاعاتی اسرائیلی مشاهده میشود و اشاره به یک جنگ گسترده دارد؛ این است که ارتش اسرائیل بیمارستان صحرایی بسیار بزرگی را در مناطق بلندی های جولان و مناطق مرزی همجوار با لبنان ایجاد کرده است و در شرایط کنونی برای درمان زخمیهای مبارزین سوری از آنها استفادهٔ گسترده ای میشود.
کژدم
ba in hesab Israel dar haale dorost-kardane jaye payi baraye khodesh dar hakemiate ayandehe Syria mibashad.bar khelaafe mollayane kasif ke hatta mojoodiat wa yek-parchgye Iran ro rooye Bashar Asad ghomar mikonand.
پاسخحذفدرود بر شما
حذفنظرتان کاملاً درست است.