۱۳۹۲ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

آیا دولت اوباما خواهد توانست در برابر فشارهای فزاینده تسلیم نشود؟

در حالی که ایران سرگرم مراسم ختنه سوران حسن روحانی است و اعضای طویلهٔ شورای اسلامی در حال اندازه گیری میلیمتری طول و عرض فتنه هستند و فکر میکنند که کار تمام شده است و حسن روحانی قاپ اروپاییها و آمریکا یی ها را دزدیده است و  طاقچه بالا گذاشتن و عشوه خرکی  وزارت امور خارجه در رابطه با سطح روابط با دولت فخیمهٔ انگلیس؛ چنان مسخره هستند که تنها نیاز به چیزی بیشتر از حماقت دارد تا باور شود. گویی که تمامی این شامورتی بازیها برای  اظهار نزدیکی به اروپا و آمریکا نبوده است. سران رژیم اسلامی هر قدر هم احمق باشند میدانند که سناریوی محمد خاتمی قابل تکرار نیست و تاریخ مصرف گفتگوی تمدنها ۸ سال پیش به اتمام رسیده است. اکنون رهبر فرزانه و اکبر بهرمانی و نوچهٔ مشترکشان حسن روحانی دلشان به چند تن از نمایندگان و سناتورهای احمق آمریکایی خوش است که ظاهراً از انتخاب حسن روحانی دلشان غش رفته است. البته در حماقت برخی از این سناتورها و نمایندگان کنگره نباید شک کرد؛ زیرا برخی از آنها آنقدر نفهم هستند که هنوز هم که هنوز است نمیتوانند نام ایران را درست تلفظ کنند.
سیاست خارجی دولت آقای اوباما با ضربه ای غیر منتظره که در مصر به عنوان پرجمعیت ترین کشور مسلمان نشین و یکی از قطبهای سیاسی جهان عرب بر آن وارد شد و باعث تقویت موضع عربستان سعودی گردید و همچنین با بروی کار آمدن دولت نواز شریف در پاکستان (با سابقهٔ سالها پناهندگی در عربستان)؛ دولت اوباما ناچار به معامله با عربستان سعودی که اینک در برخی مسائل استراتژیک منطقه ای با اسرائیل مشترک المنافع شده است خواهد گردید و  همچنین فشارهایی که از طرف ترکیه و اردن به خاطر تحمل عوارض جانبی نبردهای سوریه بر دولت آقای اوباما وارد می آید به ناچار به شکلی از اشکال به برنامهٔ دخالت خارجی در نبردهای سوریه کشانده خواهد شد.
گزارش وبسایت اطلاعاتی-امنیتی استرتفور در رابطه با قاچاق تسلیحات از طرف سوریها و فلسطینیها از طریق اردن به کرانهٔ باختری رود اردن میتواند برای اسرائیل و آمریکا نگران کننده باشد و همزمان با انتشار گزارش «استرتفور»؛ تحلیل اخیر وبسایت اطلاعاتی-امنیتی اسرائیلی (دبکا فایل) که در پی انتشار خبر مذاکرات موازی آقای مارتین دمپسی در تل آویو و اردن و مطرح نمودن این احتمال که آقای اوباما شاید بالاخره به کمپ موافقان دخالت نظامی در سوریه بپیوندد؛ خبرهای خوشی برای رهبر فرزانه و اعضای طویلهٔ شورای اسلامی نخواهد بود.
از سوی دیگر شاهزاده بندر که با پیشنهاد ۲۰ میلیارد دلار محمولهٔ «هویج» به روسیه رفته بود دست از پا درازتر برگشت. شاهزاده بندر باید بداند که آقایان پوتین و لاوروف به تنها چیزی که شباهت ندارند «خرگوش» است و زبان چماق را بهتر میفهمند؛ زیرا جانشینان صدها سال حاکمیت چماق هستند (پاسخ روسی و رولت روسی شهرت بین المللی دارند). لذا عربستان سعودی مجبور شد تا از «چماق نفت» استفاده نماید و ۴۰۰ هزار بشکه بر تولید روزانهٔ نفت خود افزود که نه تنها ضربه ای به روسها به شمار میرود؛ بلکه نشانگر نیاز مالی عربستان سعودی برای تامین هزینه های طرحهای استراتژیک منطقه ای اش در خاورمیانه و پاکستان و افغانستان و آسیای میانه دارد.
لغو دیدار آقای اوباما با آقای پوتین و «شاگرد تنبل آخر کلاس نشین» خواندن ایشان نیز نشان از شل و ول شدن تلاشهای دیپلماتیک مشترک روسیه-آمریکا در رابطه با مذاکرات موسوم به «ژنو ۲» دارد.
رهبر فرزانه که با پذیرفتن نظرات آیةالله پوتین نیروهای عراقی و لبنانی اش را برای دست بالا داشتن در «ژنو۲» هزینه نمود؛ اکنون  باید از فتوای آیةالله پوتین دلسرد شده باشد ولی کار از کار گذشته است و نیروهایش به میدان فرستاده شده اند و کاری نمیتوان کرد.
سیاست «چماق» عربستان سعودی در عراق باعث شد که آقای اوباما یک جیغ ۱۰ میلیون دلاری بکشد؛ اما آقای اوباما باید بداند که جیغ کشیدنهای میلیون دلاری در مشاجرهٔ صدها تریلیارد دلاری خاورمیانه مانند هزینهٔ یک بسته آدامس است و شاید هم بسیار کمتر و به جای جیغ کشیدن بهتر است که از صندلی آخر کلاس بلند شده و در صف اول بنشیند.
ظاهراً چنین به نظر میرسد که آقای اوباما تصویر خودش را در آینه با آقای پوتین اشتباه گرفته باشد؛ ولی فشارها به او نشان خواهند داد که زمین خیلی سفت است و نمیتوان همینطوری به شیوهٔ رهبر فرزانه و محمود احمدی نژاد همه جا شاشید.

کژدم بی تربیت

۷ نظر:

  1. اين بار هم دست مريزاد. واقعا به هدف زديد و تحليلي بسيار بهتر از سياست زدگان خارج نشين ارائه نموديد. ضمن اينكه با تحليل و پيش بيني شما موافقم كه اوباما بالاخره در زير فشار عربستان مجبوذ به دخالت در سوريه خواهد شد وليكن با اين برداشت مخالفم كه عربستان به خاطر تامين هزينه هاي نبرد خاورميانه توليد نفت خود را بالا برده است.
    عربستان در زمان فعلي از سلاح نفت به بهترين وجه در حال استفاده است. فراموش نكنيم كه سياستگذاري نفتي كويت و امارات نيز به عربستان وابسته است و به عبارتي در حال حاضر قدرت توليد و عرضه به بازار نفت بلوك هم پيمان عربستان روزانه در حدود شانزده ميليون بشكه است كه متجاوز از نيمي از توليد كشورهاي اوپك است. در ضمن توليد نفت عراق به ميزان نزديك به سه ميليون بشكه در روز بطور غير مستقيم در كنترل عربستان است چون هر گاه كه ميل كند اين توان و نيروهاي خود را در عراق دارد كه با انفجار در خطوط انتقال نفت عراق اخلالي عظيم در عرضه نفت عراق به وجود آورد و اگر تا كنون چنين نكرده به دليل همكاري با بخشي از بازهاي آمريكايي بوده است.
    هرگونه اخلال كوچك در توليد و عرضه نفت اين مجموعه سبب افزايش قيمت نفت تا بشكه اي سيصد دلار و نابودي كشورهاي اروپايي خواهد بود چون هيچ جايگزيني براي اين مقدار عرضه در جهان وجود ندارد.
    اوباما اينرا به خوبي ميداند و حتما از طرف سعوديها اين پيغام داده شده كه در صورت ادامه سياست معلق خود مجبور به پرداخت هزينه گزافي خواهد بود.
    همين ترس باعث شده كه در مرحله اول كمك تسليحاتي به مخالفان اسد افزايش يافته كه تاثير آن را در ميدانهاي جنگ سوريه شاهد هستيم. شب پيش تلويزيون العربيه فيلمي را در مورد زندگي كودكان سوري در اردن. لبنان و عراق نشان ميداد كه اين كودكان را در حال گدايي و يا فروش تخمه و آدامس در سر چهار راههاي اردن و كردستان عراق به تصوير كشيده بود با اين عنوان كه بجاي درس خواندن به اين وضعيت دچار شده اند و در آخر گزارش اين موضوع را عنوان نمود كه تمامي اين فجايع ناشي از بي عملي آمريكا و اروپا در قبال روسيه و ايران است و اين وعده را به بينندگان ميداد كه ما بعنوان كشوري مسلمان اگر اين وضعيت بزودي به نحو مردم سوريه به سرانجام نرسد در مقابل مسببين آن ساكت نخواهيم نشست.
    به عبارتي تهديدي پنهان و بلافاصله امروز شاهد برملا شدن طرح يازده ماده اي آمريكا براي دخالت در سوريه هستيم.
    در ضمن بر خلاف شما بر اين عقيده ام كه بازديد شاهزاده بندر از روسيه بي تاثير نبوده. وي عملا روسيه را تهديد به مقابله با بازار گاز روسيه در اروپا نمود و همچنين تهديد به افزايش مجدد توليد نفت كشورهاي محور عربستان كه نتيجه اي جز كاهش قيمت نفت و ايجاد مشكلات براي روسيه نخواهد داشت.
    سياست چماق عربستان نه بر عليه عراق بلكه برعليه سياستهاي خاورميانه اي اوباما شكل گرفته. اكنون ناتو با بزرگترين چالش در قبال بيرون بردن تجهيزات نظامي خود از طريق پاكستان روبروست. اروپا هر شب در كابوس افزايش قيمت نفت و نابودي اقتصاد خود است. روسيه به فكر جلوگيري از درست شدن رقيبي قوي براي بازار گاز خود و ترس از كاهش قيمت نفت است و...و....و....
    تمامي اينها به خاطر نابودي هلال شيعه و در راس آنها ايران است.
    گرگها و كفتارها در ايران نيز اينرا به خوبي دريافته اند كه هدف نابودي اسلام ناب محمدي به تفسير شيعه است و حال همگي براي نجات آن به پاخواسته اند. سخنان اخير حجاريان و اسهال طلبان خارج نشين و برائت از خامنه اي و روگرداندن از موسوي و كروبي به عنوان سمبل خواسته هاي مردم ايران از همينرو است.
    از ديدگاه من روحاني بجاي التماس و خواهش از آمريكا و اروپا براي مذاكره و حل و فصل مسئله اتمي بايد درخواست خود را با عربستان و اسرائيل مطرح و تقاضاي مذاكره مستقيم با آنها را نمايد چه خودش و اربابش به خوبي ميدانند كه در حال جاضر عربستان حرف اصلي را در ديكته كردن سياستهاي خود بر آمريكا ميزند و برگ برنده را نيز در دست دارد.
    در خاتمه فكر ميكنم من و شما در كليات با هم موافقيم هرچند ممكنست در جزئيلت اختلاف كوچكي با هم داشته باشيم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. درود
      ضمن اینکه با بخش اعظم نظرات شما موافقم؛ اما ظاهراً به نظر میرسد که آقای اوباما باید با یک شوک از خواب بیدار شود. بر این مسئله واقفم که نیاز اروپا و آمریکا به نفت عراق یکی از دلایل عدم حملهٔ سلفی-جهادیها به ساختار تولید نفت عراق است ولی همین امر نشان میدهد که غرب دچار وضعیت شکننده ای در خاورمیانه است. اما در رابطه با تاثیر گفتگوهای بندر بن سلطان با پوتین هنوز حرکت مثبتی در جهت اهدافی که عربستان در پی آن بود؛ دیده نمیشود و مطرح شدن دوبارهٔ فروش سیستم ضد هوایی آنتی ۲۵۰۰ به رژیم ایران نشان از تهدید روسی دارد. تحویل اینگونه سلاحها به کشورهایی که غرب با آنها مشکل دارد؛ در سالهای اخیر یکی از حربه های روسیه بوده است. کشورهای غربی و بويژه آقای اوباما هنوز به فکر سرنگونی سیستمهای حکومتی عربستان و اقمار آن از طریق به کرسی نشاندن لیبرالیسم هستند و در این راه حتی حاضر شدند با اخوان المسلمین دست به یکی شوند و آیندهٔ مردم مصر را نیز به تاریکی و بدبختی بسپارند و تا زمانی که چنین سیاستی را دنبال کند با عربستان و سایر کشورهای منطقه مشکل خواهد داشت. مشکل غرب این است که نمیخواهد بپذیرد که دورهٔ جنگ جهانی اول گذشته است و دیگر نمیتوان با فرستادن «لورنس عربستان» ها باز هم نقشه های جغرافیایی و یا جغرافیای سیاسی داخلی کشورها را (از طریق لیبرالیسم) تغییر داد. مصریها نخست دچار حماقت شدند و اکنون در حال ترمیم اشتباهات خود هستند و این نشانهٔ خوبی برای آمریکا و اروپا نیست (دنباله در پایین)

      حذف
    2. از سوی دیگرب دو دوزه بازی غرب در حمایت از حرکتهای مردمی که یکی از شعارهای پر طمطراق آنها در حد تبلیغات است نیز به خاطر عدم پاسخگویی مناسب این شعار دهندگان؛ آرام آرام بذر کینه نسبت به غرب را در دلهای مردم منطقه میکارد و آیندهٔ خوبی را برای غرب نوید نمیدهد. در یک کلام غرب یا باید خفه شود و از دموکراسی و کمک به جنبشهای مردمی دم نزند و یا باید با آینده ای ضد غربی در فرداها که مردم با اتکا به تواناییهای خویش و دادن صدها هزار کشته و زخمی و آواره به حاکمیت دلخواه خود رسیدند روبرو شود. «رومن گاری» (سیاستمدار-نویسندهٔ آمریکایی) در یکی از نوشته های خود میگوید که مردم آمریکا زمانی با نام کشوری آشنا میشوند که دولت آمریکا بخواهد به آن لشکرکشی کند. شاید تنها خوشبختی کنونی کشورهای غربی به خاطر عدم درک مردمان آن سرزمینها تفاوت میان لیبرالیسم و دموکراسی باشد و هنوز میتوانند کالاهایی را که حتی برایشان ۳۰ سنت هم تمام نمیشود به قیمت ۳۰۰ دلار بفروشند و به قول خودشان ایجاد اشتغال کنند و در کنارز آن بخش انگلی اقتصاد نیز رواج داشته باشد؛ اما با ظهور بحرانهای محتمل آینده در غرب؛ لیبرالیسم حاکم نیز مجبور خواهد شد به سوی دموکراسی حرکت کند. حاکمیتهای لیبرال غربی به همان اندازهٔ حاکمیتهای خودکامهٔ خاورمیانه ای از دموکراسی وحشت دارند. آنچه که شما در رابطه با شریانهای انرژی فسیلی و وابستگی اقتصاد غرب به آن اشاره نمودید که عربستان میتواند با جنگ نیابتی با آن بازی کند در شرایط کنونی سلاحی بسیار مهم تر از سیستمهای موشکی و ضد موشکی مانند آنتی ۲۵۰۰ است.(دنباله در پایین)

      حذف
    3. در این میان آنچه که ما باید بیاموزیم این است که فریب وعده های دروغین را نخوریم. در یک سمت حسن روحانی وعده میدهد که میخواهد به غرب نزدیک شود و بهشت به ارمغان بیاورد و در این سوی هم رضا پهلوی میگوید که غربی ها فک و فامیل و سرمایه های سیاسی او هستند و میتواند جنبش را به بهشت ببرد. در واقع هیچ فرقی میان این دو وعده که مبتنی بر «داشتن سرمایه های سیاسی» و یا «ایجاد سرمایه های سیاسی» است که هردو نیز به غرب ختم میشوند وجود ندارد. اگر به آنهایی که به حسن روحانی رای دادند و آنهایی که در خارج از کشور یا طرفدار رضا پهلوی هستند و یا سیاستها و اندیشه های همسانی را (با القابی دیگر) دنبال میکنند وجود ندارد و ایرانیان هنوز به آن بلوغ فکری سیاسی نرسیده اند و از ترسیم راه آینده به خاطر عدم آگاهی؛ وحشت دارند و به آنچه که موجود است چسبیده اند. در اینجا میخواهم یک داستان کوتاه «یهودی» نقل کنم.
      حدود ۸ سال پیش ۳ دوست یهودی در اسرائیل که هر۳ آنها در رستهٔ مهندسی ماشین آلات ارتش کار میکردند؛ از ارتش بیرون آمده و در گاراژ خانه هایشان با خریدن دستگاههای تراشکاری یک مجموعهٔ صنعتی خانوادگی راه می اندازند؛ هدف آنها تولید قطعات صنعتی که مدت ثبت انحصاری آنها تمام شده بود؛ بوده است. بعد از ۳ سال این گروه صنعتی (۳ خانواده ای) به یکی از تولیدکنندگان معتبر تبدیل گردیده و اکنون یک شرکت تولیدی بین المللی است و تمامی این موفقیتها در طی ۸ سال انجام گرفته است. تنها فرق آنها با شرکتهای مشابه غربی این است که محصولی را که ۳۰ سنت تمام شده است ؛ نه به قیمت ۳۰۰ دلار؛ بلکه به قیمت ۱۵۰ دلار میفروشند. براستی مهندسین ماشین آلات در کشور ما چکار میکنند؟ حد اکثر اینکه برای کارخانه های اتوموبیل سازی قطعه سازی میکنند. ایرانیها نمیخواهند تغییر کنند و دنیا منتظر آنها نخواهد ماند.

      حذف
    4. منظور از گفتن این قصهٔ کوتاه این بود که حتی اگر آمریکا و اروپا و چین ویران شوند؛ مردم ایران و کشورهای مسلمان نشین چیزی به دستشان نخواهد آمد. اگر اسائیل را همین امروز دودستی به مسلمانها بسپارند در کمتر از ۵ سال تبدیل به مستراحی دیگر خواهد شد و اگر به شیعه ها تحویل بدهند؛ بزرگترین کارشان رواج نکاح موقت و راه اندازی هیئتهای سینه زنی و زنجیر زنی و دعای کمیل خوانی خواهد بود. صدها میلیون ساعتی که ایرانیان برای این کارهای عجیب و مزخرف صرف کرده اند؛ اگر در جهت رشد صنعتی و علمی قرار میگرفت؛ نیازی به ایجاد دژ هلال شیعی نبود و ایران نیز یکی از کشورهای رشده یافتهٔ کنونی جهان بود و دژهای خود را در درون تار و پود اقتصادی غرب چنان میکاشت که اختلافاتش تا سطح اختلافات اروپا و آمریکا تنزل پیدا میکرد.

      حذف
    5. دوست عزیز من نیز با شما موافق هستم . تفاوت میان دموکراسی و لیبرالیسم از زمین تا آسمان است و متاسفانه بسیاری از روشنفکران ما حتی قادر به درک تفاوتهای ماهوی آنها نیستند. غرب پا در سراشیب سقوط نهاده و دلیل عمده آن دست کم نگاشتن افکار و آرای مردم در کشورهای به اصطلاح توسعه نیافته و یا در حال توسعه است. همواره اروپا و آمریکا به حاکمان کشورهای عربی به مانند نوکر و خدمتکار و گاوشیرده ای نگاه میکردند که در بهترین حالت نفت میفروشد و کالاهای مصرفی آنها را میخرد و هروقت بخواهند قادر به تعویض این حاکمان و قالب کردن عقاید خود به آنان هستند. آنها هرگز فکر نمیکردند که افزایش سرمایه گذاریهای کشورهای جنوب خلیج فارس در کشورهای اروپایی و آمریکا که رقمی در حدود بیش از پانصد میلیارد دلار تخمین زده میشود تبدیل به پاشنه آشیل آنها گردد. در حال حاضر یک حرکت از سوی عربستان. کویت یا قطر سبب بروز بحرانهای اقتصادی عظیمی به خصوص در اروپا میگردد.
      سیاست دموکراتها و به خصوص اوباما در چند سال اخیر این بوده که با پنبه سر ببرد و با استفاده از امکانات این کشورها و بدون هزینه کردن از امکانات خودش سیاستهای خود را پیش ببرد.
      اولین ضربه در بحرین و با دخالت نیروهای عربستان در مقابل اعتراضات شیعیان به غرب وارد شد که حتی جرات اعتراض را نیافتند. دومین ضربه را در پاکستان و اخلال در حرکت کامیونهای تدارکاتی ناتو مشاهده کردند. سومین را در عراق و در شمشیر داموکلس بر سر چاههای نفت آن کشور شاهدند و بالاخره بزرگترین ضربه را در مصر و نقش بر آب شدن زرحهایشان برای به قدرت رساندن اخوان المسلمین مشاهده کردند که در حال گشترش به ترکیه و تونس نیز می باشد و اگر زودتر نجنبند باید خاورمیانه را در چنگال سیاستگذاری های عربستان و اسرائیل رها کنند.
      به هرحال ببینیم آینده چه چیزی را رقم خواهد زد.

      حذف
    6. درود
      دوست گرامی؛ مثل اینکه آینده ها برخلاف چند ماه قبل خیلی زود فرا میرسند. حرکت قابل پیشبینی ارتش مصر و اعلام وضعیت فوقالعاده در مصر به مدت یک ماه؛ کک به تنبان رژیم اسلامی انداخت و سکوت رژیم شکست و از به درک اسفل السافلین فرستاده شدن اخوان المسلمین اعلام نا رضایتی نمودند. من فکر میکنم که این اعلام نارضایتی ها ادامه داشته باشد.

      حذف