۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۱, دوشنبه

گام به گام ... یا شتابان؟

در این روزها خبرهای عقب نشینی و به زبان بنیان گذار رژیم ننگین اسلامی؛ نوشیدن جام زهر.... در رسانه های روسپیان پیر و ارزان قیمت اسلام ناب محمدی؛ به « موفقیت در مذاکرات هسته ای» تعبیر میشود. بسیجیان و پاسدارانی که عقب ماندگی ذهنی شان را با «تقلید از مراجع عظام» صیقل میدهند و تشنگی آگاهی شان را با آب فاضلاب تبلیغات رژیم رفع مینمایند.. ذلیلتر از آنند که آنچه را در زیر لایه های زیرین دیپلماسی پنهان میرود را درک نمایند. دارو دسته های توده ایها و ملی مذهبیهای خائن که در واقع مهندسین رژیم اسلامی بودند نیز به گونه ای دیگر در بوق و کرنا می دمند و میخواهند از این رهگذر برای اصلاح طلبان اسلامی(جلادان سابق اسلام) قبایی بدوزند و میگویند که راهی که خاتمی میخواست برود و تکفیر شد؛ اکنون با هزینه هایی سنگینتر از طرف اقتدار طلبان و تمامیت خواهان دنبال میشود. اما آیا داستان به راستی به همین منوال است؟
من میگویم: نه... اینگونه نیست. پس چگونگی آنرا ترسیم میکنم.

نبرد چند جبهه ای و استراتژیهای چندگانه

در نبردهایی که طرفهای متخاصم نیروهایی حرفه ای و دارای بینش  استراتژیک هستند نه تنها استراتژی های طرفهای درگیر نبرد مطالعه میشوند؛ بلکه چگونگی جای دادن بخشهایی از طرحهای عملیاتی آنها به عنوان بخشی از استراتژی نبرد خویش نیز لحاظ میشود. مثلاً اگر سه طرف متخاصم داشته باشیم که یکی از آنها دارای رسته های توپخانه است... میتوان طوری عمل نمود که آن توپخانه بر علیه نیروی سوم فعال شود و بخشی از تجهیزات آن را تار وار نماید و جایی باز کند که نیروی دوم از آن طریق به جبهه های نیروی سوم نفوذ نماید. مانند طالبان در افغانستان که مورد استفادهٔ عربستان و رژیم اسلامی ایران و پاکستان و چین قرار میگیرند و در واقع تقریباً تمامی بازیگران بر روی طالبان حساب باز کرده اند و هر کسی به نحوی از وجود آنها سود میبرد. در تجربیات ۳۰ سالهٔ اخیر نیز دیده ایم که چگونه سازمان مجاهدین خلق چگونه به عنوان یک ابزار مورد استفادهٔ جریانهای گوناگون قرار گرفته است. لذا تمامی آنچه که اتفاق می افتد باید با دیدی تیز بین مورد نقد قرار گیرد.
از نظر من هر نیروی کوچکی که به شیوه ای حرفه ای کار نمیکند و دارای یک برنامهٔ استراتژیک نیست میتواند نخود هر آشی باشد. رژیم اسلامی ایران چنین نخودی است. نظریه پردازان این رژیم چنان عقب مانده هستند که حتی ترکیهٔ عثمانی نیز که ۳۰ سال پیش حتی یک جادهٔ درست حسابی نداشت و کامیونهای ترابری اش با حد اکثر سرعت ۶۰ کیلومتر در ساعت طی مسیر میکردند.... در طی یک دهه تبدیل به کشوری با آب و رنگ شد که گردشگاه ایرانیان گردید. ایرانیانی که یک دهه قبل؛  به عنوان یک روستای بزرگ با مردمانی گرسنه و دزد از ترکیه یاد میکردند بعد از ۱۴ سال آرزو داشتند که ایران نیز در همان حد رشد نماید. این دیدگاه به خودی خود نشان میدهد که سطح درک ملی؛ از رشد تا چه حد است و اکنون اصلاح طلبان ترکیه را به عنوان کعبهٔ آمال و آرزوی اسلامی شان تبلیغ میکنند.
این مثال برای این بود که بدانیم که یک جریان سیاسی بدون داشتن استرتژی مبارزاتی در جهت منافع ملی؛ تمامی فعالیتهایش به نفع دیگران تمام میشود. از همان نخستین روزهای بعد از به روی کار آمدن حکومت ننگین اسلامی و سرازیر شدن عناصر و باندهای جنبش امل لبنان...نیروهای معمر القذافی... نیروهای بعثی سوریه و تشکیل هسته های سپاه پاسداران ؛ حرکتی آغاز شد که نه در پی منافع ملی بلکه در پی رویای ایجاد هلال شیعی تلاش میکرد. تلاشهای وسیعی برای به هیجان آوردن مسلمانان منطقه و بویژه فلسطینیان آغاز گردید که نخستین ثمرهٔ آن جنگ ۸ ساله و با یک و نیم میلیون کشته و زخمی و معلول و خسارتی برابر با هزار میلیارد دلار بود که اکنون ۳۳ سال است که حتی سخنی از باز پس گرفتن آن نمیرود. براستی برای چه؟ رژیم عقب مانده های ذهنی مسلمان بعد از پایان جنگ و نوشیدن جام زهر به همان راه ادامه داد و میلیاردها دلار ثروتهای ملی را هزینهٔ رویایی نمود که به اجیر کردن مزدورانی انجامید که تنها دهانی گشاد و شکمی گرسنه برای بلعیدن داشتند و به جز تحمیل هزینه های گزاف بر گردهٔ مردم میهنمان؛ هیچ نفع مادی به منافع ملی سرزمینمان نرسانیدند و این روند پرداخت هزینه ها همچنان ادامه دارد. در دورهٔ نخست ریاست جمهوری بیل کلینتون؛ ایشان در یک مصاحبه اظهار داشتند که: « زمانی که پاکستان و هندوستان و سایر همسایه های ایران بمب اتمی دارند؛ ایران چرا نباید داشته باشد؟»..... این چراغ سبز دروغین موجبات تلاشهای جدیدی را فراهم آورد که نتیجهٔ آن هزینه کردن میلیاردها دلار برای فن آوری هسته ای گردید و هزینه های جانبی آن که بوجود آمدن تحریمهای جدید و تحمیل هزینه های جانبی برای فرار از تحریمها باری سنگین تر را بر دوش جامعه افزود. آیا این امربه خودی خود بازیچه شدن نیست؟ اگر نیست پس براستی چگونه میتوان بازیچه قرار گرفت؟ در حالی که خود میپنداری که یک حاکمیت مستقل هستی؟ اکنون کشورهای اروپایی و آمریکا و روسیه و چین؛ چندین سال است که با منافع ملی ایران فوتبال بازی میکنند و حاکمیت اسلامی ننگین را به همدیگر پاس میدهند و مانند یک روسپی دست به دست میچرخانند.... آیا میشد که با یک حاکمیت ملی چنین کاری کرد؟ نه... نمیشد.
دقیقاً به همین خاطر بود که برای آمدن خمینی تمامی رسانه های بیگانه هم نوا شدند و نام خمینی را تا اقصا نقاط ایران بردند و برایش تبلیغ نمودند و گورهای ۱۴۰۰ ساله را گشودند ... تا سرزمینمان به جایی برسد که اکنون میبینیم. اما اکنون آن روسپی اسلامی دیگر پیر شده است و باید از دور خارج شود. اکنون از نظر طراحان استراتژی حکومت اسلامی که زمان آن رسیده است که پایان موفقیت آمیز  پروژهٔ ۳۳ ساله شان را اعلام کنند.
آنچه که بعضی از تحلیلگران روند مذاکرات اتمی کنونی را روندی گام به گام نامیده اند؛ هرگز گام به گام نخواهد بود و رژیم ننگین اسلامی و عقب مانده های ذهنی اسلامخواه به زودی خواهند دید که رژیم اسلامی چگونه شتابان در پی دادن امتیازهای کلان و بی دست آورد خواهد شتافت و تنها به این راضی خواهد شد که اجازه داده شود تا چند صباحی بیشتر به عمر ننگین و چپاول خود ادامه دهند.
اما وظیفهٔ ایرانیان میهن پرست چیست؟... آیا باید بازهم به دنبال افراد و گروههای اخته ای راه بیفتند که ۴۰ سال آیندهٔ ایران را از هم اکنون پیش فروش کرده اند؟ یا اینکه به میدان آیند و اینبار سرنوشت خویش و سرزمین خویش و آیندگان این سرزمین را به دست خود گیرند؟
اکنون از گروههای مارکسیستی رادیکال تا سلطنت طلبان همگی چشم و گوش به دهان اتحادیهٔ اروپا و آمریکا دوخته اند و تمامی گزارشها و تحلیلهایشان تنها در این سمت و جهت است که دیگران و بیگانگان چه تصمیمی برای سرزمینمان بگیرند؟
اکنون تنها و تنها انجمن پادشاهی ایران « تندر» است که از تمامی میهن پرستان میخواهد که بدانند و بفهمند که این مسئله یکبار و برای همیشه باید به دست ایرانیان و در جهت منافع ملی ایران؛ پایان پذیرد.
سایر اشخاص و گروهها چنان نا امید و بی عمل و تن پرور شده اند که راهی به جز دخالت بیگانگان برای سرنگونی رژیم اسلامی را حتی تصور هم نمیکنند و بدتر از همه اینکه بیشرمانه از مردم میخواهند که رهبری آنها را قبول کنند..... براستی مردم رهبری چه کسانی را قبول کنند؟ آیا رهبری کسانی را که خود کیش و مات شده اند و دست گدایی به درگاه بیگانگان گشوده اند؟

کژدم  



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر