۱۳۹۷ شهریور ۷, چهارشنبه

ملاقات با «اندیشه های کُهَن» و «اندیشه های نو» (بخش نخست)

پیشگفتار

تا دهانَت را باز کُنی و  در رابطه با سیستمِ حکومتی برای «آیندهٔ ایران» سُخن بگویی ....
«۲۶۰۰ سالِ پیش پَرَستان» و «دیروز و پَریروز پَرَستان» و یا «دموکراسیِ اروپایی و آمریکایی پرستان»؛ حمله میکنند و میگویند: «حقّ با مَن است» و هر « فرقه ای» نیز دلایلی ارائه میکنند. اینکه این جریانها را «فرقه» مینامم؛ به این خاطر است که
موجوداتی بسیار تنگ نظر و به دار و دَسته های «مؤمنین» شباهت دارند؛ تا سازمانهایِ سیاسی. گویی که میخواهند کفشِ پدر بزرگ را «واکس» زده به پای مردمانِ کنونی و بدتر از آن به پای  «آیندگان» بپوشانند. این دار و دسته های «اصحابِ کَهفی» گویی  نفهمیده اند  که دنیای سیاست؛ دنیای برنامه ریزی بر اساسِ تغییرات کنونی و تغییراتِ أینده است. دنیای سیاست «ژوراسیک پارک» نیست که در آن به «پرورِشِ دایناسورها» بپردازند.
اگر بخواهی «سخنی تازه» بگویی؛ همهٔ شان بدونِ «همدستیِ آشکار»؛ امّا با همدستیِ نهادینه شده در  «گذشته پَرستی»؛ از تمامیِ سوراخ سُمبه های «قلعه هایِ کُهن»؛ تو را «تیرباران» میکنند.
زمانی گفتم: «آیینِ پادشاهی». ....  جماعتِ جمهوی خواه  آنرا به «سلطنت» تعبیر کردند و مرا در «فرقهٔ سلطنت طلبان» قرار داده و هیچ دریچه ای برای «بحث» را باز نگذاشتند. دلیلِ خوبی هم داشتند. زیرا هیچ «سیستمِ پادشاهی»  وجود نداشته است که به «سلطنت» نینجامیده باشد. امّا؛ اگر از همین «جمهوری خواهان»  بِپُرسی که: تعریفِ شما از «جمهوری» چیست؟ حتّی معنیِ «تعریف کردن» را نمیدانند؛ چه رَسَد به اینکه چیزی را تعریف کنند. ....
اگر «دیا اوکو» به «پادشاهی» برگزیده شد؛ نسلهای بعدیِ حاکمان را «ژنهای خوب» تشکیل میدادند.
 کوروشِ بزرگ به پادشاهی «انتخاب» شد؛ امّا داریوش بزرگ «از دِلِ انتخاب» بیرون نیامد؛ بلکه به خاطرِ خوش فکری؛ از طرفِ اقوامِ ایرانی به پادشاهی «پذیرفته» شد.
داستانِ «بردیای دروغین»؛ نشان از «کودتا» و «سهم خواهیِ ژنهای خوب» دارد که به «سلطنت» انجامید و نتیجه اش موجودی مفلوک به نامِ «داریوشِ سوّم» بود که همه چیز را به باد داد. «یزدگردِ سوّم» نیز «تُفاله ای» مانند «داریوشِ سوّم» بود. 
«سیستمِ سلطنتی»؛ نه تنها در سلسله های پادشاهی ایران مانندِ موریانه؛ این سیستم را جویده و به ویرانه تبدیل کره اند؛ بلکه در «تشیّع» این سیستمِ سلطنتی (حکومتِ ژنهای خوب) به یک «نهادِ مقدّس» تبدیل شده است. «امام حُسینِ شجاع الدّولهٔ مُلتمس» را میتوان نمونهٔ بارِزِ این تفکّر دانست که میگفت: «چون نوه ٔ محمّد هستم (ژن خوب) ... پس برای حکومت؛ از همهٔ شماها بهترم» و زمانی که شکست خورد؛ برای نجاتِ جانِ بی مقدارش؛ حتّی «زیستِنِ بی نام و نشان  در بیغوله ها و سر حدّات» را پذیرفت.
لذا از گمانه زنیهای احمقانه در رابطه با جانشینِ «انگل فرزانه»  دست بردارید. زیرا جانشینِ او نیز باید یک «عمّامه سیاه» باشد (ژنِ خوب). این امر ستونِ فقراتِ  ساختارِ تفکّر سیاسیِ شیعه است. لذا اکنون باید منتظر باشید که این «ژنهای خوب = سادات» مانندِ سگهای هار برای «تخت و تاج» به جانِ یکدیگر بیفتند. (عمّامه سفیدها؛ وِل معطّلند).
منظورم از نوشتَنِ این پیشگفتار نشان دادَنِ «عادتها» بود. این عادتها میتوانند؛ حتّی شکلِ دینی و مذهبی به خود بگیرند و ما را در «زندانِ گذشته» نگهدارند. بسیاری از آنانی که  میخواهند به وضعیّتِ بهتری فکر کنند نیز؛ بیشتر به مقایسهٔ «حال و گذشته» و یا «مقایسهٔ خود با دیگران» می پردازند و آنچه که در این میان «فَدا» میشود؛ «آینده» است.
اگر قرار باشد که بر اساسِ «عادتها» فکر کنیم؛ جایی برای «انشتین» ها باقی نمی مانَد.

توازن

آنچه که در بسیاری از نظریاتِ سیاسی و اشکالِ حکومتی؛ «یتیم» مانده است؛ «توازنِ پایدار» است.
سلسلهٔ هخامنشی با داشتنِ «کوروشِ بزرگ» و «داریوش بزرگ» بیش از ۳۰۰ سال دوام نیاورد. زیرا «داریوشِ سوّم» را به  موازاتِ «روابطِ اجتماعیِ فرسوده» تولید نمود. «سلوکیان» نیز بیش از ۳۰۰ سال دوام نیاوردند. اشکانیان و ساسانیان نیز همان «ردّ پا» را دنبال کردند.
امّا تکرارِ بازهٔ زمانیِ «۳۰۰ ساله» (تقریبی) برای تداومِ این حکومتها؛ باید زَنگی را به صدا دَر آوَرَد.
چرا هر کدام از  این سلسله های ۴ گانه در طولِ تاریخِ ۱۲۰۰ ساله؛ فقط «۳۰۰ سال» بازهٔ زمانی داشته اند؟
آیا باید «۳۰۰ سال» را «محدوده ای الهی = خطّ قرمزِ الهی» پنداشت؟ که هیچکس نمیتواند از آن فراتر رَوَد؟

بگذارید اندکی در رابطه با مفهومِ «توازن» به رَوشی عملی آشنا شویم تا بتوانیم این مفهوم را به صورتِ گسترده تری در ذهنِ خود با اتّکا بر تجربیاتِ عملی؛ بپروَرانیم.
فرض کنیم که ترازویی داریم که در یک کفهّٔ آن یک وزنهٔ آهنی یک کیلویی و در کفّهٔ دیگر یک کیلو میوه گذاشته ایم.
این توازن چقدر پایدار خواهد ماند؟ از یک سو وزنهٔ آهنی به صورتِ مداوم؛ امّا نا دیدنی در حالِ ترکیب شدن با اکسیژن است و در طرف دیگر میوه ها در حالِ از دست دادنِ آب هستند. اگر میوه هایی داشته باشیم که موادّ قندی دارند؛ آرام آرام تخمیر شده و به سرکه تبدیل خواهند شد. شاید پشّه ها و مگسها و مورچه ها نیز در فرو ریزیِ «توازن» کمک کنند.
این بلایی است که بر سرِ ساختمانهایی که از آهن در ساختارِ آنها استفاده شده است نیز می آید و پس از چند سال فرو میریزند و در برابرِ حوادثی مانندِ آتش سوزی؛ بسیار ضعیف هستند.
همهٔ راهها و جادّه ها و پُلها و ساختمانها برای «استفاده» ساخته میشوند. حتّی اگر پُلی مانندِ «پُل سانفراسیسکو» بسازید  که هرگز از آن استفاده نشود و هزاران میلیون «تُن» وزنِ عابرین را تحمّل نکند .... باز هم فرو خواهد ریخت.
لذا به همین خاطر است که مسئلهٔ «نگهداری» (Maintenance) مطرح میشود.
اکنون در رابطه با توازن در  پدیده های فیزیکی که ظاهراً «ایستا» نامیده میشوند سخن میگوییم.
اگر وظیفهٔ ما ایجادِ «توازن» در محیطِ بسیار فعّالِ شیمیایی و یا «بیو شیمیایی»  باشد؛ چه مقدار تلاش لازم است؟ آیا میتوانید حدس بزنید که به تزریقِ چه مقدار از «کاتالیزورها» و «خُنثی سازها» و ......... نیاز خواهیم داشت تا چیزی نزدیک به آن «توازنِ ایده آل» را حفظ کنیم؟
آیا برای چنین ساختار و نگهداریِ آن میتوان از «عَمله ها» و «دست پینه بسته ها» به عنوانِ «برنامه ریزان» و «طرّاحان» و «مهندسینِ اجرایی» استفاده کرد؟ ... اگر نمیتوان؛ ... پس این ایدهٔ «رهبریِ کارگر و کشاورز»؛ از کدامین سوراخِ کونی بیرون آمده است و بیش از ۸  دهه؛ ارّه و سوهان به اعصابِ تمدّن کشیده است؟
آیا این «سوراخِ کون» را نمیشناسید؟ ... اگر نمیشناسید؛ من به شما معرّفی میکنم:
«همان سوراخِ کونی که «اسلام و تشیّع و مسیحیت و زرتشتیگری و بودایی گری» را ریده است.
این «سوراخِ کون»؛ «دو دهانه» است. دهانه هایی که «مکمّلِ یکدیگر» هستند.
۱- شارلاتانها.
۲- عقبمانده های ذهنیِ جویای عدالت که فکر میکنند؛ حقّ آنها خورده شده است و تساوی طلبی با حقوقی که «انشتین»ها باید داشته باشند را جویا هستند. امّا همیشه با صدها بار شورِش چیزی بیشتر از «کیرِ خَر» بدست نیاورده و حدّ اکثر «بسیجی» و «خواهرانِ زینب صیغه ای» شده اند.
امّا مشکل اینجاست که «انشتین»ها برای «شارلاتانها» کار می کنند.
نمیدانم که آیا این کوزه های عَسل (اشخاصی مانندِ« نادر انقطاع» ؛ «انشتین» و ...)؛ از اینکه اینچنین تحقیر میشوند؛ «شرم» میکنند؟ ... آیا چیزی به نامِ «شَرم» را میشناسند؟
 چگونه میتوانند این «ننگ» را تحمّل کنند که یک «نوکَر - شارلاتان»؛ اینگونه از آنها برای اهدافِ کثیفِ اربابانِ «گلوبالیست» خود استفاده کُند؟

https://goo.gl/jxeA1d

من (کژدم) واقعاً از حلّ این مسئله؛ مانندِ «کژدمی» که در حلقهٔ آتش گیر افتاده و چاره ای به جُز «خودکُشی» ندارد؛ عاجِزم. زیرا با اینکه یک «چاروادار» هستم؛ هرگز به چنین خفّتی تن دَر نداده ام.

یک داستانِ واقعیِ کژدمی:

یکی از «کلیساهای جامع» به سرکردگیِ یک «بی شرف» که او را «پِدَر پیتر» مینامیدند.(اینچنین پِدَرهایی معمولاً «کاردینال» هستند و «پاپهای بی شرف» از میانِ آنها با «دودِ سفید» انتخاب میشوند).

 بگذریم...

این کلیسای جامِع با مُشکِلِ «فرسودگیِ سیستمِ تهویه مطبوع» سر در گریبان است.
یک مهندِسِ «یهودی»؛ پروژهٔ «تعمیراتِ اساسی» را در یک «مناقصه» برنده میشود و به یک «الاغ» نیاز دارد که مسئله را حلّ کُند. قّرعهٔ انتخابِ این الاغ؛ به خاطرِ روابطِ دوستانه با آن مهندِسِ یهودی؛ به نامِ «کژدمِ الاغ» (عجب ترکیبی) می اُفتد.
در نخستین ملاقات با آن «کاردینال = جانشینِ احتمالیِ مسیح»؛ ... آن مهندِسِ یهودی مرا به آن «مسیحِ زندهٔ طرفدارِ تجاوز به کودکان» معرفی میکُند و همچینین او را به من (کژدمِ الاغ).
این مهندِس آن «منبَعِ عفونَتِ روحی» را اینچنین معرّفی کرد:
- پِدَر «پیتر».
من دست دراز کرده و گفتم:
ـ سلام ... آقای پیتر.
مهندِس تاکید کرد:
ـ «آقای پیتر» نَه ... بلکه «پِدَر پیتر».
من دوباره گفتم:
سلام؛ آقای پیتر.

آن بی شَرَفِ حامیِ حقوقِ «کشیشهای بچّه باز» چشمهایش میانِ من و آن مهندس در رفت و آمد بود و منتظرِ نتیجه.

مهندس از من پرسید:
ـ چرا از گفتَنِ «پِدَر» این همه هراس داری؟
 من (کژدم) پاسخ دادم:

ـ هیچ هراسی ندارم. امّا اینکه اگر آقای پیتر؛ «پِدَرِ من است»؛ ... باید از «مادَرَم» بپُرسم.

رنگِ چهرهٔ «شارلاتان پیتر» مانندِ «پلنگِ صورتی» شد. امّا همچنان لبخندی مّزّورانه بر لب داشت.

راستَش را بخواهید؛ از اینکه «تعفّنِ روانی» این موجود را نشان دادم و رنگِ صورتش را تغییر دادم؛ همچنان خوشحالم.

در دیدارِ دوّم؛ بدونِ آنکه آن مهندس از من بخواهد؛... گفتم:

ـ «سلام ...پِدَر پیتر»....

«پیتِرِ بی شرف» مانندِ «پامبیخ» (پنبه) باز شد و لبخندِ ملیح بر چهره اش نشست.

مهندس پرسید:

ـ چطوری نظرت عَوض شد؟

پاسخ دادم:

ـ خیلی ساده .... از مادرم پرسیدم؛ ... و ... او گفت «احتمالاً»....

در این لحظه ... چهرهٔ کثیفِ «پِدَر پیتر»  واقعاُ دیدنی بود.

چهره اش «صورتی» نشد.
بلکه «کبود» شد.
روزِ بعد؛ مهندس زنگ زد و گفت:

«پِدَر پیتر» گفته است:

من هیچ کاری را به این مادر قحبه کُنترات نمیدهم.

اینگونه بود که من ؛ ۸۰ هزار دلار را از دست دادم.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منظورم از گفتنِ این داستانِ واقعی؛ این نبود که به خودم (کژدم) جایزهٔ « نوبلِ شرافت» بدهم. بلکه منظورم این بود که اگر میدانیم وقایعی که اتّفاق می افتند؛ نادرست هستند؛ بدون چشم داشت به نتایجِ منبعِث از مطرح نمودنِ آن؛ باید مطرح کنیم.
من عمیقاً میدانم که «اِلیتهای واقعی»؛ افرادی مانندِ آقای «نادر انقطاع» هستند. امّا از بَختِ بَد؛ این افراد آلوده شدن به دنیای مسائل سیاسی را «احمقانه» میدانند. امّا از پاسخ دادن به یک پُرسشِ مِیدانی؛ طفره میروند.
این افراد اگر «گفتمانهای سیاسی» را احمقانه میدانند؛ پس چگونه است که همهٔ شان به کشورهایی که پیشرفته نامیده میشوند؛ مهاجرت کرده اند؟ آیا این کشورهای پیشرفته؛ نتیجهٔ همین «گفتمانهای احمقانه» نیستند؟ آیا آقای نادِر انقطاع نمیداند که ایران نیز نیاز به همان «گفتمانهای احمقانه» دارد؛ تا نه تنها ایشان به کشورهای غربی مهاجرت نکنند؛ بلکه افرادی مانندِ ایشان؛ به «ایران» مهاجرت کنند؟ مطمئن هستم که ایشان این مسئله را میدانند و اگر فقط ۲ ساعت در روز؛ به مدّت ۶ ماه را به «مهندسیِ سیستمِ پایدارِ اجتماعی در ایران» اختصاص بدهند؛ بسیاری از مسائل در عرصهٔ «گفتمانها»ی «ارزشمند» و یا «بی ارزش» حلّ میشوند و «روشنفکرانِ  ایرانی» دیگر مجبور نخواهد شد که میلیونها ساعت را بر سّرِ بحث بر روی «مسائل بی ارزش» هَدَر دهند.
من (کژدم) به شدّت با آلوده نمودَنِ «کوزه های عَسل» به «سیاست بازی» مخالفم. زیرا وقتِ آنها بسیار با ارزش  است.
امّا اینرا نیز عمیقاً میدانم که: کسی که میتواند «مهندسی مولکولی» بکند؛ میتواند «مهندسیِ اجتماعی» نیز انجام دهد.
تنها انتظارِ من از این «کوزه های عسل» این است که فقط در این راه به مردمِ خود کمک کنند.
امّا در شرایطِ کنونی؛ از یک چیز وحشت دارم و آن اینکه:
«کوزه های عسل» به همان نتیجه ای رسیده باشند که «استیون هاکینگز» رسیده بود:

«بیایید از کرهٔ زمین به کُره ای دیگر مهاجرت کنیم».

پیشنهادِ من (کژدم) این است:

«بیایید آنچه را در کُره ای دیگر میخواهید بسازید؛ بر روی همین زمین بسازید».

امّا وحشتِ بزرگِ من (کژدم) این است که «کوزه های عسل»؛ وحشت دارند از اینکه چشم دَر چشمِ همین موجوداتی که خود را «انسان» میدانند؛ بایستند و به آنها بگویند:

(شماها انسان نیستید؛ بلکه همان «حلقهٔ گُمشده» ای هستید که «داروینیستها» به دنبالِ کشفِ آن هستند؛ امّا «انبوهِ درختان» نمیگذارند که  داروینستها؛ «جنگل» را ببینند.»

این یک وحشتِ واقعی است که ببینی:

 «مغز»؛ همیشه در حالِ فرار است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

فکر میکنم که «صغری - کبری» بافتن کافی است.
جمعبندی آنچه که تا کنون در متنِ اصلی نوشتم و در بخشِ نظرات نیز  کَم و بیش به صورَتِ «شُل و وِل» به آن پرداخته شد؛ این است که گویی تصمیم گرفته ایم؛ با واکاویِ سیستمهای حکومتیِ رایج و یا طرحهای پیشنهادی؛ نقاط قوّت و ضعف آنها و همچنین دلایل و ریشه های این قوّتها و ضعفها را شناسایی کرده تا در صورتِ امکان؛ سیستمِ اجتماعیِ نوینی را معرّفی کنیم و یا اینکه موادّ اولیهٔ تهیه شده را در اختیار دیگران قرار داده و آشپزیِ نهایی را به آنها واگذار کنیم. این «گروهِ فرضی» به هیچ کس امیدواریِ دروغین برای «شفای عاجل» نمیدهد. امّا میتواند این نوید را بدهد که در صورتِ رسیدن به «طرحِ جامعهٔ پایدار و متوازن» و تصویبِ آن به عنوانِ «قانونِ اساسی»؛ زندگی مردم  بهتر خواهد شد و آیندهٔ فرزندانِ آنها و نسلهای بعدی؛ آینده ای روشن و با ثبات خواهد بود.

برای وارد شدن به شناسایی  سیستمهای حکومتی رایج و یا کُهَن؛ کشفِ  نقاط قوّت و ضعفِ انها  و همچنین  پیدا کردنِ ریشه های این نقاط؛  باید تمامی عواملی را که در مبحثِ «حکومت - مردم - سرزمین» نقش بازی میکنند را بر شماریم.

به خاطر تعدادِ زیادِ نظرات که بخش اعظم آنها نامربوط هستند؛ مجبور شدم که این نوشتار را «بخش نخست» نامیده و ادامهٔ نوشتار را در «بخش دوّم» ادامه دهم.

کژدم

۱۰۳ نظر:

  1. این نوشتار؛ «بِه روز» خواهد شد. لذا انتظارِ اضافه شدنِ مطالبِ دیگر بر این نوشتار را داشته باشید.
    اندیشه های شما میتوانند بسیار «راهگشا» باشند.

    کژدم

    پاسخحذف
  2. بنظرم باتوجه به اينكه اين حكومت با ايدولوژي اسلامي اومد واسه رها شدن وازادي وموفقيت فقط وفقط بايد اين ايدولوژي رو از بين برد.دين تنها وسيله نكه داشتن ملت توسط اين اخوند ها هستشوملت ايران فقط وفقط با رها شدن از دين ميتونن اينده بسازن وكرنه بايد توي همين اكواريوم اسلامي بمونن وراهي جز تكرار گذشته ندارن.اكه دين رو حذف كنيم از سياست راهاي حكومت داري يكي بعد يكي ديگر باز ميشه وانتخاب ها بهتر بايد از اين طاعون رد شد فق همين

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریا گرامی
      «دین» و «مذهب» را نمیتوان با «وایتکس» پاک کرد. زیرا «آلودگیِ سطحی» نیست.
      یک عفونَتِ «روانی» است.

      حذف
    2. اسلام پیوند ژنتیکی وحشی های تازی با یک ایدئولوژی افراطی برگرفته شده از دین یهود است.
      بیان این مطالب در آینده توسط مقامات بلند پایه در فردای آزادی ایران می تواند کمک بزرگی کند.

      حذف
  3. کژدم نظرت راجع به ایران محور امید را نگفتی

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این نظریّه فریبکارانه است. زیرا بخش وسیعی از جوامع را «احمقها» تشکیل میدهند و دارای دَرکِ سیاسی و دور اندیشی نیستند و به سادگی فریب میخورند. آیا فریبِ عکس خمینی در ماه یادتان رفته است؟ آیا اینکه در جوامع غربی در زمانِ انتخابات معمولاً ۴۰٪ غایب هستند؛ زنگی را به صدا در نمی آوَرد؟

      حذف
  4. کژدم گرامی
    ما در ایران «اقوام» را داریم که به هر صورت از گذشته وجود دارد و برای ساخت حکومت آینده نقش اصلی را ایجاد می‌کند. مشکلی که در کنار حاکمیت شیعی به نظر من می‌رسد، این است که در حال حاضر ما مرزهای مشخصی بین تعاریف مربوط به «قومیت»های حاضر در ایران و «ملیت‌گرایی» نداریم. و کنار حاکمیت شیعی، یکی از مشکلات اصلی برای ایجاد حاکمیت ملی واقعی در ایران شده است. علاوه بر این که سرکوب اقوام ایرانی هم مشکل را چند برابر کرده است. پس اولین ضرورت، تعریفی است که بتواند به شکلی «قومیت» و «ملیت» را تعریف کند که ایجاد نزاع نکند و همپوشانی‌های حال حاضر را رفع کند.

    ممکن است در کشوری تنها از یک قوم تشکیل شده باشد، که این قوم محدود به مرزهای آن کشور باشد. در اینجا ما کمترین مشکل را برای تعیین دقیق این دو مورد داریم. در کشوری که اقوام مختلفی دارد ولی تمام آنها در درون مرزهای آن کشور قرار داشته باشند، تعریفاین دو واژه، کمی پیچیده‌تر می‌شود.
    ولی برای موردی مانند ایران اقوام مختلفی داریم که محدود به کشور نیستند و تا خارج از مرزهای جغرافیایی امتداد دارند. در اینجا تعریف «قوم» و «ملیت» باید به شکلی مشخص شود که بتواند رضایت اقوام را برای همیاری آنها در ایران جدید ایجاد کند.
    آریو

    پاسخحذف
  5. کژدم جان. اولا سپاس که همچنان می نویسی.
    دوم این که دوستان هم باید بیشتر فعال باشند و اگر مطلبی به ذهنشان رسید حتما بنویسند. تنبلی نکنند. قرار نیست بار سایت و نوشتن همش بدوش شما باشد.خودم هم هر جا لازم بوده نوشتم.
    در خصوص نوشته جدیدتان که مطلب بسیار خوبی است باید عرض کنم از منظر نگاه به گرو ههای سیاسی هم توده هم مجاهد هم چریکها واقعا همان فرقه و نگاه بسته همیشگی کاملا صدق می کند. به هیچ عنوان شخصا چهار چوب های معین را در حوزه اندیشه نه می پسندم و نه قبول دارم. چون ایستاست و در نا کجا اباد دفن می شود.
    همه بدبختی از این ساختار سیستم سازی شکل می گیرد.سیستم شاهنشاهی اعلحضرتی. همان که اخرش هئیذا به ان اعتراف کرد.
    سیستم نظام ولایت فقیهی خمینی دیوث . که الان مثل خر در ان گیر کرده اند و کیر خر در حلقشان مدام جولان می دهد و نمی دانند این کیر خر را چگونه ناکار کنند.
    سیستم کمونیستی خوک چاقالو .. که کپی ولایت وقیح است.
    سیستم خر در چمنی رفیق تزار پوتین. که نه ان است و نه این. و همین طور بگیر و برو...
    حسرت بدل شدیم که سیستمی را مشاهده کنیم که از غرق شدن به ساختار های فکری ناکارامد و گریبانگیر ازاد و بتواند در هر فصلی و هر صحنه ای ظرایف و انعطاف لازم را از خود نشان داده و چنان مواج عمل کند که همه چیز را در خود هضم کرده و حل کند ،بدون اینکه سرطانی شود که فقط افت و نکبت تولید کند.
    سیستمی که در ان جای گذشته،حال، و اینده در ان مشخص باشد.اشاره به عادت کرده ای. عادتها همیشه خوب نیستند. یک جایی باید انها را سریعا دور ریخت.ولی در سیستمهای حکومتی ما تا کنون عادت برای خودش همیشه جا داشته. و هیچوقت از سر جایش تکان نخورده. چون اندیشه در کشور ما تعطیل بوده. اندیشه به نظامهای نوین تعطیل بوده.
    سیستمهای فکری در ایران چون هیچوقت از سر جایش تکان نخورده به قول شما منجر به روابط اجتماعی فرسوده شده که نهایتا تغییر و تبدیل نظامهای حکومتی را رقم زده.
    نظام های حکومتی در ایران همیشه تک ساختاری و تک سیستمی بوده اند. و این سیستم ها در حوزه قدرت و روابط اجتماعی و سیاسی انقدر تکرار شده و زنگ خورده اند تا از درون پوسیده و پلاسیده و از هم وا رفته اند.
    فعلا تا همین جا. خسته شدم.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      فکر نمی‌کنم مشکل در تک ساختار یا چند ساختاری بودن باشد. بلکه مشکل در ایجاد ارتباط درست اجزای سیستم هست. ما گاهی از اجزای الکترونیک، یک سیستم طراحی می‌کنیم که ساعت را نمایش دهد. یا با اجزای الکترونیکی، سیستمی که تماس‌های موبایلی را قابل انجام می‌کند. اگر این سیستم‌ها درست طراحی نشود، مدت زیادی کار نمی‌کند.
      گاهی با استفاده از اجزای یک جامعه، سیستمی طراحی می‌شود که تمامی منابع آن جامعه به جیب عده خاص می‌رود که به خاطر ناتوانی آن در پاسخ‌گویی به نیازهای اون جامعه بزودی از بین می‌رود. حالا سوال این است که چطور در جامعه، سیستمی را طراحی کنیم که به شکلی منابع موجود را مصرف کند که بتواند از طرفی نیازها را به شکل حداکثری پاسخ بدهد و از طرفی هم منابع موجود را توسعه بدهد.
      آریو

      حذف
  6. هئیذا.
    شرمنده. منظورم هویدا بود.

    پاسخحذف
  7. خوانندگانِ گرامی
    در آخرین نظر در بخشِ نظراتِ نوشتارِ پیشین؛ گفتم که اگر در این گفتمان که مربوط به ایجادِ «حاکمیّتِ پایدار» است؛ اگر نظراتی نا مربوط فرستاده شوند؛ منتشر نخواهم کرد. تا کنون ۳ نظر را منتشر نکرده ام. زیرا مربوط به موضوع نبودند.
    یکی از نظرات را یک «روحِ عفونی» فرستاده بود که آمیخته با «تهدیدهای موشکهای نقطه زن» و «تانکِ فلّاق» بود.
    ۲ نظرِ دیگر را به خاطرِ نا مربوط بودن منتشر نکردم.
    در شرایط کنونی «سناریوهایی» در جریان هستند که به خاطِرِ نا مربوط بودن با نوشتارِ کنونی؛ به آنها نمی پردازم. این سناریوها مربوط به کاهِشِ صادراتِ نفت از طرفِ رژیمِ ایران و سناریوهای نظامی بر علیه نیروهای «گروهبان حاجی بادمجان آریو برزنِ میرزا قاسمی» هستند که متأسّفانه نمیتوانم مطرح کُنم. زیرا مسیرِ فکر را به جایی دیگر میبرند.
    امّا همینقدر بدانید که خایه های بیمارانِ مُبتلا به «عفونَتِ روحیِ امام حسینی» تا زیرِ نافِشان بالا رفته است.

    پاسخحذف
  8. مطلبی که نوشتم و پست کردم رو شاید نتونسته باشم خوب توضیح بدهم شاید شما خوب مطلب رو نخوندی...منظور من ایجاد یک حکومت فدراسیونی مثل روسیه یا امارات متحده عربی هست با دادن استقلال بودجه و حق رای تا اقتدار حکومت مرکزی کم رنگ بشه تا از ایجاد یک کشور تهران دوباره با داشتن حق رای و امتیاز برای یک سری ژن خاص در اینده کاسته بشه و از طرفی هم با زدن ستونهای قدیمی که فرهنگ و موجودیت و سبک زندگی ساکنین ایران رو تشکیل می دادهبتوانیم جریانهای فکری مستقل و تحول خواه رو تقویت کرد و انها رو در اینده تصمیم گیری این مملکت سهیم کرد و برای این کار در قانون اساسی اینده باید تعریف جدیدی در مورد مسائلی از قبیل خانواده و حقوق زن و مرد و حقوق اقلیتهای جنسی و از بین بردن قوانین کفرگویی و مذهب رسمی و ....در نظر داشت
    البته سواد کم بنده رو به بزرگواری خودتون ببخشید اگه نتونستم باز درست جمله بندی کنم و منظور رو برسونم

    پاسخحذف
  9. کژدم جان
    تحولات سریعی در حال اتفاق افتادنه اماده شدن ام ربکا برای حمله به سوریه و ادایش جنگی تانکهای اسرائیل در جولان و داده شدن مجوز استفاده از مادر بمبها در حمله به سوریه و از ان سو اعزام کشتی های جنگی روسیه به سواحل سوریه خبر از یک در گیری بزرگ می دهد شما چگونه این فرایند را ارزیابی می کنید

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      لطفاً در رابطه با خبرهای مهمّ مانند صدورِ مجوّز برای استفاده از MOAB لینک بفرستید تا خَبر؛ «پا دَر هوا» نمانَد. استفاده از MOAB در ننگرهار؛ بیشتر «سمبولیک» بود تا پیغامی به همگان داده شود که «قوانینِ جنگ» را با یک «بشکن» میتوان تغییر دادو زمانی که کارد به استخوان برسد؛ قوانینِ بازی عوض خواهند شد.
      استفاده از MOAB یک شوخیِ جنگی نیست و میتواند عواقِبِ سنگینِ حقوقی داشته باشد. زیرا نوعی از «مُدِلِ کوچک بمبِ اتمیِ غیرِ اتمی» است که میتواند در دایره ای به قطرِ ۴ کیلومتر هیچ موجودِ زنده ای باقی نمیمانَد.
      فرض کنید که در جزایِرِ ۳ گانه از ۶ فروند MOAB استفاده شود و پس از آن نیروهای ویژه فرود آیند. این نیروها برای «اسیر گرفتن» فرود نخواهند آمد؛ بلکه برایِ قتلِ عام «بازماندگان» فرود خواهند آمد.
      در آن زمان؛ شاهِدِ سفرهای اعلام نشدهٔ «امیر کبیرِ ظریف» برای رسانیدِنِ پیغامهایِ «گُه خوردیم» خواهیم بود.
      اکنون «امیر کبیرِ ظریف» سفرهای غِیر مترقّبه اش بر استراتژیِ گدایی (تو رو خدا اَز ما نفت بخرید) استوار است (سفر به ترکیه و پاکستان).
      امّا اگر پیش از رسیدَنِ «کارد به استخوان»؛ خفه نشود؛.... از «حمّامِ فینِ کاشان» سَر در خواهد آورد.

      به هر حال؛ اگر نظرِ مرا پرسیدید:

      من (کژدم) منتظرِ زمستان هستم.

      حذف
  10. کژدم گرامی
    یک فوت و فنی در روتوش حرفه‌ای تصاویر دیجیتال هست. روتوش کار باید در سه سطح عکس را روتوش کند که به یک نتیجه مطلوب برسد. در سطح اول آنقدر تصویر باید بزرگ‌نمایی شود که نزدیک به نمای پیکسلی از تصویر دیده شود. در سطح دوم تصویر به شکلی زوم می‌شود که بخشی از تصویر در یک نگاه قابل تشخیص باشد. و سطح سوم روتوش در زمانی انجام می‌شود که کل تصویر بطور یکجا قابل دیدن باشد. روتوش‌کار در هنگام ویرایش تصویر، باید دائم در این سه سطح جابجا شود تا کارش در نهایت یک تصویر قانع کننده و واقعی به نظر برسد. ولی اگر برای مثال تنها روی سطح اول (زوم بسیار زیاد روی جزئيات شکل) و سطح دوم کار کند ولی در سطح سوم عکس را به شکل کلی بررسی نکند، به احتمال زیاد نتیجه، یک کار بی‌ریخت خواهد شد.

    اگر کاری که یک نابغه روی آن تمرکز کرده است را همان تصویر در نظر بگیریم، بعضی اوقات فکر می‌کنم آیا یک نابغه آنقدر درگیر و مجذوب طراحی جزئیات در سطح اول طراحی شده که دیدن تصویر کلی طرحی که در حال ساخت آن هست را فراموش کرده؟ یا این که واقعا از دیدن تصویر کلی ناتوان است؟
    آریو

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریو گرامی
      شیوهٔ برخوردِ نوابغ با مسائل؛ بسیار از «فوتوشاپ» به دور است.

      حذف
  11. قبلا گفتم که گویا ایران داره جنگی طراحی میکنه که به نظر بین سوریه و اسراییل به نظر برسه. یعنی پرتاب موشک از سوریه (که هیچی دیگه نداره) .
    حالا در خبر ها آمده که عراق هم شامل این نقشه است. حالا اگر آمریکا و اسراییل به ایران حمله کنند ، ایران میره ننه من غریبم بازی در میاره که آهای ببینید که عراق و سوریه به اسراییل موشک زدند ولی آمریکا و اسراییل به ایران حمله کردند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      از هر نظرِ دیگر؛ مشتری نظرِ شما هستم.
      آیا اراجیفِ «رویترز» را باور کرده اید؟ که چند نفر بی نام و نشان میگویند: سپاه قدس موشکهای بالیستیک به عراق فرستاده و کارخانهٔ موشک سازی راه انداخته است؟ تا آمریکا را از «تکرارِ یَمَن» بترسانند.
      یعنی درجهٔ IQ شما همینقدر است؟ یا اینکه میخواهید فیل هوا کنید و بگویید که همهٔ اینها درست هستند و «حاجی بادمجان میرزا قاسمی» خیلی «فعّال» است؟ و پاهای آمریکا و اسرائیل را در پوستِ گردو گذاشته است؟
      به شما اطمینان میدهم که در سوریه مادر و خواهرشان را گا ... و الآن با دستهای «ناشناس» به «رویترز» زنگ میزنند تا «اقتدارِ قلّابی شان» از دهانِ «رویترز» شنیده شود.
      در عراق هم دارند کونشان میگذارند.
      اگر چنین خبرهایی (موشکهای بالیستیکِ عراق) صحّت دارند؛ چرا مقاماتِ اسرائیل به «رویترز» پاسخ ندادند و «غایب» بودند؟
      همین خبرِ ساختنِ ۳۰ هزار واحد مسکونی در سوریّه توسط بخش خصوصی نیز؛ در همین ردیف است و میخواهند بگویند که «عقَبه» و «دست آورد» دارند.
      آیا سخنانِ گروهبان رحیم صفوی یادتان رفته است که چند ماهِ پیش گفت:
      مگر میشود که اینهمه هزینه کرده باشیم و اکنون حتّی هزینه هایمان نیز بَر نَگَردد؟

      یادتان رفته بود؟
      خوب ... من یادتان آوردم.
      آیا میدانی که بهترین شغل برای شما؛ «شاگِردِ جگَرَکی» بودن است؟
      IQ رو بِرَم ...
      IQ نیست .... سنگِ پایِ قزوینه.
      ّّْْ

      حذف
  12. خبرگزاری های عراقی از وقوع یک انفجار شدید در انبار مهمات یکی از نیروهای تابع الحشد الشعبی (وابسته به جمهوری اسلامی) در کربلا رخ داده است.

    به گزارش ایرنا، این انفجار ابتدا در اثر آتش سوزی در بیرون یکی از مقرهای مربوط به 'سرایا السلام' در جاده الزهرا در منطقه حی المعلمین کربلا و سپس سرایت آن به داخل انبار تسلیحات این نیرو رخ داد.

    اطلاعات بیشتری در این خصوص منتشر نشده اما خبرهای اولیه حاکی است این انفجار تلفات جانی در بر نداشته است.

    طی ماههای گذشته این چندین بار است نقاط مختلف عراق از جمله کربلا شاهد انفجار در انبارهای مهمات و تسلیحات است.

    اظهارنظرهای رسمی در ساعات اولیه این رویدادها علت وقوع آن را گرمای شدید، اتصال برق و انبارداری نادرست مهمات اعلام کرده است.
    ..................
    کژدم ناقلا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. کژدم ناقلا گرامی
      Debka File به طوری عمدی این انفجارات را به «تحرّکاتِ هوشمندانهٔ حاجی بادمجان» برای سرکوبِ شبهِ نظامیانیانِ شیعهٔ عراق که تحتِ نفوذِ «انگلِ فرزانه» نیستند نسبت داد.
      در حالی که این انفجارات توسّط عراقیها و بر علیهِ نیروهای «انگلِ فرزانه» انجام گرفته اند.
      و ناگهان خبرِ «موشکهای بالیستیک» در عراق؛ توسطِ چند نفر ناشناس به «رویترز» گزارش داده میشود. البتّه یکی از آن ناشناسها را میشناسم؛ زیرا «عمّهٔ کژدم» است.
      عراق سرزمینِ «جاسوسان» است. حتّی آب خوردَنِ «ملخها» نیز رَصَد میشود.
      لذا تصوّر کنید که ساختنِ «کارخانهٔ تولیدِ موشکهای بالیستیک»؛ ماهها بوده است که جَلبِ توجّه نکرده است!!!!
      و پس از اینکه این موشکهای بالیستیک به «تولیدِ انبوه» رسیده و همه جای عراق را پُر کرده است؛ .... ناگهان همه چیز توسّط «رویترز» کشف شده است.!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

      حذف
    2. منتظرِ «زمستان» باشید.
      این موشکهای بالیستیک را به جایِ «هیزم» خواهند سوزاند.

      حذف
    3. حالا در خبرهای تکمیلی دیدید که این «منابعِ ناشناس» چه کسانی بودند؟ ۳ نفر از اوباشانِ رژیم و ۲ نفر از اوباشانِ عراقی.
      جالب تر اینکه همزمان و هماهنگ شده ناگهان با «رویترز» تماس گرفته اند!!!!
      نتیجه چه شد؟
      آیا آمریکا ترسید؟
      یا اینکه از همین خبرِ رویترز؛ استفاده کرده و برای رژیمِ «انگلِ فرزانه» پرونده ای قطور خواهند ساخت؟
      به همین خاطر است که رژیم به طورِ رسمی از «گُنده گوزی» عقب نشینی کرد و این خبر را تکذیب کرد.
      مایک پومپئو نیز گفت: اگر خبر درست باشد؛ فاجعه است. این دولتِ عراق است که باید تصمیم بگیرد و نه رژیمِ ایران.

      یعنی اینکه: این قدرت نمایی قلّابی (چیزی شبیهِ جنگندهٔ کوثر و تانکِ فلّاق)؛ حتّی حاکمیّتِ عراق را نیز به زیر سوال بُرد و مطمئن باشید که این خبر سازان از شیعیانِ عراقیِ مخالفِ ِرژیم ایران پاسخی دَرخور خواهند گرفت.

      حذف
  13. اسب/قاطر سواری بلدی که میگی چرا انیشتن ها برای شارلاتان ها کار میکنن؟

    پاسخحذف
  14. کژدم جان چرا زمستان؟چرا الان نه؟زمستان که اروپا نفت میخاد این یخورده سخت نیس ؟ایا ریسکی ایجاد نمیشه واسه خاور میانه ؟منظورم اینه با افزایش درخواست نفت زمستان موقع مناسبی واسه جنگ یا موشک باران هست؟

    پاسخحذف
  15. آریا گرامی
    ۱-اگر مشتریهای آسیایی (بویژه چین) و اروپاییِ نفت در زمستان از داشتنِ انرژی محروم شوند و به صورتی غیر مستقیم در تنگنا قرار گیرند؛ اتّفاقاً به نفعِ آمریکا است.
    ۲- من (کژدم) از یک جنگِ فراگیر سخن نگفتم و در بخشِ نظراتِ نوشتارهای پیشین این مسئله را مطرح نمودم و اشارهٔ مستقیم به سوریه داشتم.
    برف و باران و گِل و لای و سرما دشمنانِ طبیعی نیروی زمینی هستند. اگر مراکزِ تجمّع این نیروها در سوریه هدف قرار گیرند؛ برای حاجی بادمجان یک فاجعه خواهد بود.
    ۴- امّا اگر جنگ فراگیرتَر شود و چند پادگانِ نظامی را در درونِ ایران هدف قرار دهند؛ پادگانها خالی خواهند شد. زیرا رژیم قدرتِ دفاع از پادگانهایش را نیز ندارد.
    ۶- اگر فروش نفتِ رژیم به خاطر تنشهای نظامی به صفر برسد؛ آمریکا به هدفِ خود رسیده است. زیرا در شرایط عادی نمیتوان صدورِ نفتِ رژیم را به صفر رساند. امّا با «تنشِ نظامی» میتوان نه تنها برای مدّتی به صفر رساند؛ بلکه با بمبارانِ پایانه های نفتی رژیم میتوان برای مدّتی طولانی آنرا به ۳۰۰ هزار بشکه در روز کاهش داد.
    که البتّه این مقدار از صادراتِ نفت شاید نتواند برای هزینه های تعمیرات پایانه ها و تأسیساتِ نفتی نیز کافی باشد. چه رسد به «غذا و دارو».
    اینگونه جنگی ایران را به «کویرِ اقتصادی» با جمعیّتِ ۹۰ میلیونی تبدیل خواهد نمود.
    همهٔ مواردی که ذکر شدند؛ کابوسهای واقعی رژیم شیعی هستند. امّا به مردم نمیگویند و سعی دارند با «اخبار» و «تحلیل»های جعلی؛ همچنان خود را «قهرمان» و «قدرتمند» جلوه دهند.

    پاسخحذف
  16. کژدم این این یک فاجعه هست!فکرشم ادموبه لرزه میندازه .روزهای بسیار سختی منتظر مردم هستش .اگه هر کمکی که میتونید به مردم ایران کنید لطف کنید از الان بگید.بزرگترین مشکل مردم اینه هیچکس باهاشون روراست نیس وهمه دارن دروغ میگن.وبیشترین تلفاتو میدن مردم.کژدم جان خواهشمندم هر کمکی میتوناید کنید همچون گذشته بگید تا ماهم انتقال دهیم.خیلی ها مثل کلک سرشون تو برفه.متچکرم از راهنمایتون واقعا به شما نیاز هست هیچ خبر گذاری وب سایت شبکه روراست ندیدم ،متچکرم

    پاسخحذف
  17. کژدم گرامی
    اینکه چه باید کرد نیاز به هوش خارق العاده ندارد! راه حل: نیروهای در جهت تخریب سیستم مهار شوند و نیروهای در جهت سازندگی به شدت تقویت شوند! برای این کار ۲ مساله لازم است!‌ اول باید بدانیم تخریب و سازندگی چیست و در دنیای واقعی چه مصادیقی دارد؟! یعنی باید ببینیم ارزش های درست و ارزش های غلط کدامند؟! وقتی در فاجعه ۵۷، مردم ایران، ارزش های شیطانی را به دست خود بر خود حاکم کردند چرا باید از حرف های ظریف ناراحت باشند که میگوید ما خود انتخاب کردیم؟! مثل اینکه شما به عمد یا از روی ناآگاهی وارد لجنزار شوید و بگویید چرا لباس های ما کثیف شده! خیلی واضح است! خوب انتخاب خودمان بوده! پس باید ببینیم مستقل از ایده لوژی حکومتی، ارزش های سازنده و رو به آینده چیست؟ به عنوان نمونه، یکی از اینها ارزش کار کردن و تولید است که مردم ایران به شدت با آن بیگانه هستند و آدم های بسیار تنبل و بیکار و بی عار هستند و فقط غرغر میکنند و ناراضی هستند! مثلا بنده الان مدیر یک شرکت مهندسی هستم! با اینکه همیشه از روش های تنبیهی دوری کردم و از روش های تشویقی استفاده میکنم، ولی تاخیر و کم کاری نیروهای فنی یکی از مشکلات همیشگی ماست! مثلا ما ساعت کاری را با انتخاب خود افراد ۹ صبح اعلام کردیم ولی زودتر از ۱۱ نمی آیند! با این حال بنده گفتم اگر کار جلو برود مشکلی نیست! و مساله این است که کار آنچنان که باید و شاید هم جلو نمی رود! همین افراد اگر حقوق و مزایاشان ۱ روز دیر شود، شروع به غرغر میکنند! البته ما حداقل داریم در مجموعه خودمان این مشکل را حل میکنیم که اگر لازم شد توضیح میدهم! بنابراین مستقل از جمهوری خواه و مجاهد و سلطنت و ... باید ارزش های یک ملت پالایش شوند! مساله دوم نیرو یا نیروهایی است که میخواهند تخریب را مهار و سازندگی را تقویت کنند است! این نیروها در مجموع باید پاک باشند یا حداقل سیستمی چیده شود که اجازه ناپاکی و فساد در سطح نیروهای تاثیرگذار را ندهد. اصولا با دستمال کثیف نمی شود جایی را که کثیف است تمیز کرد!

    این دو مساله اساسی حل شود، سنگ بنا درست گذاشته میشود و بعد هم مساله ای که شما مطرح فرمودید، یعنی نگهداری! آن وقت میبینیم که تا ثریا میرود دیوار راست! :)

    با سپاس
    بهروز

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بهروز گرامی
      به نظر میرسد شما نمونه ای از «حلقهٔ گمشده»ای را که داروینیستها به دنبالش هستند را در مجموعهٔ تحت ریاست خودتان را درست به نمایش گذاشتید.
      نترسید همه جا همینطور است.

      حذف
    2. بهروز گرامی
      کارنامه ای که شما از «مدیریّتِ چند نفر انگشت شمار» ارائه کردید؛ یک «مدیریتِ نا کار آمد» و شکست خورده است.
      حال میگویید که برای مدیریتِ ایران و ارائهٔ طرح برای «حکومتِ پایدار» نیاز به «هوش خارق العاده» ندارد؟
      آیا منظورتان این است که: به «نئاندرتالها» مراجعه کنیم؟
      واقعاً نمیتوانم بفهمم که چرا اینهمه با «هوشِ خارق العاده» دشمنی میورزید؟
      حتماً این دُشمنیِ شما با «هوشِ خارق العاده» باید دلیلی داشته باشد. زیرا این نخستین بار نیست که این دُشمنی را به زبان می آورید. اگر به کامنتهای پیشینِ خودتان مراجعه کنید؛ نشانه های این دُشمنی را در آن کامنتها نیز خواهید دید.

      حذف
    3. کژدم گرامی
      مهم نیست که من متعلق به کدام حلقه گمشده هستم، مهم این است که در حد خودم، "عمل" کرده ام و با اینکه خیلی هم اشتباه داشتم ولی هیچ وقت به حاشیه رانده نشدم. قبلا هم گفته ام که قضاوت و حرف، باد هواست و من هم این همه اصرار شما بر باد هوا را نمی فهمم! اگر شما را خوشحال میکند، ادامه دهید!

      اما در مورد پرسش تان که چرا با هوش خارق العاده دشمنی میکنم؟! قبلا پاسخ دادم و این دفعه به گونه دیگری پاسخ میدهم!
      دشمنی در کار نیست! برای رسیدن به پاسخ درست ابتدا باید پرسش را به درستی مطرح کرد! وقتی شما مساله ایران را به گونه ای مطرح میکنید که تنها جوابش این است که هوش خارق العاده بیاید درستش کند، خوب چه توقعی از من دارید؟! اینکه بیایم بر خلاف نظرم شما را تایید کنم، شما را خشنود میکند؟ آیا از مقربین درگاه شما، که نمی شناسمتان و دوست هم ندارم بشناسم خواهم شد؟! وقتی همین شیعیان خاک بر سر نگاهشان به زندگی و دنیا این گونه است که به بن بست میرسد، معلوم است تهش باید منجی گیر کرده در چاه ظهور کند تا این بدبخت ها را نجات دهد! همین مساله منجی در بقیه این دین ها هم هست! و بدون تعارف وقتی شما میگویید هوش خارق العاده بیاید ما را نجات دهد من یاد همین منجی گیر کرده در چاه می افتم!

      امیدوارم نگاهتان را به مساله عوض کنید که مجبور نباشید مانند کژدمی که در حلقه آتش گیر افتاده و چاره ای به جز خودکشی ندارد رفتار کنید، چون میلیاردها انسان و انسان نما و هر مزخرف دیگر قبل از من و شما آمده اند و میلیاردها دیگر نیز بعد از من و شما خواهند آمد و خودکشی من و شما پشیزی برای کسی اهمیت ندارد!

      با سپاس
      بهروز

      حذف
    4. بهروز گرامی
      راه حلّی که شما پیشنهاد کردید چه بود؟
      ۱- دستمالهای پاک.
      آنچه که «دستمالهای پاک» نامیدید؛ موجوداتی مانند «مسیحِ پاکدامن» هستند. اگر امروز نیز آنها را پیدا کنید؛ شاید در آینده نتوانید چنین موجوداتی داشته باشید.
      اگر همین امروز «پوتین» بمیرد؛ روسیه دچار سردر گمی خواهد شد. زیرا جانشینی مانندِ خود ندارد.
      ۲- اینکه سیستمی ایجاد کنیم که «فساد ناپذیر» باشد؛ نیاز به همان «هوشهای خارق العاده» دارد.
      تعدادِ «هوشهای خارق العاده» بسیار بیشتر از «مسیح» است. لذا کمک خواستن از «هوشهای خارق العاده»؛ بسیار منطقی تر از «دستمالهای پاک نژاد» است.
      یکی از خصوصیتهای زیبایِ دارندگانِ هوشهای خارق العاده؛ این است که به زندگی اشرافی اهمیتی نمیدهند و برای سوار شدن به «لامبورگینی» با یکدیگر مسابقه نمیدهند؛ بلکه بر سرِ «اختراعاتِ بهتر» و «اکتشافاتِ بهتر» مسابقه میدهند.
      دوّمین خصوصیّتِ زیبایِ دارندگانِ هوشهای خارق العاده؛ «سخت کوشیِ مورچه وار» آنها است. اگر ۱۰۰ بار هم دانه را بر زمین اندازند؛ بازهم از تلاش برای به مقصد رسانیدَنِ دانه؛ دست بر نخواهند داشت.
      فکر میکنم که شما با اینگونه موجودات بیگانه اید و فکر میکنید که مانندِ مسیح دست نیافتنی هستند و در چاه گیر کرده اند.
      به هیچ وجه اینگونه نیست.
      اگر فکر میکنید که تلاشهای من و شما ارزشی ندارد؛ به تلاشهای «مدیریتی» خودتان مشغول شوید.
      در ضمن هیچ سیستم مدیریّتیِ کلان و یا حدّ اقل نمونه های «ضعف» در سیستمهای حکومتیِ موجود را مطرح ننمودید و نظرتان این است که فرقی نمیکند؛ اگر دستمالِ پاک و سیستمِ آنچنانی داشته باشیم؛ تا ثریّا میرود دیوار راست....
      حال اینکه؛ این سیستم چگونه است؟ را مسکوت گذاشته اید.
      از من میپرسید؟
      من هنوز در حالِ «گسترشِ بحث» هستم و تا کنون نیز هیچگونه نظری که بخواهد گامی فراتر از این مرحله را پیشنهاد کُنَد؛ ندیده ام.
      در ضمن تا کنون باید متوجّه شده باشید که من (کژدم) هرگز از «نجاتِ این بدبختها» سخنی نگفته ام؛ بلکه از «طرّاحیِ سیستمِ حکومتیِ پایدار» و «ایجادِ توازنِ پایدار» سخن گفته ام.
      برداشتِ «تفسیِریِ شما» (نجاتِ بدبختها)؛ کاملاً خارج از موضوع و به «بیراهه رفتن» است.

      حذف
    5. کژدم گرامی

      بسیار عالی! داریم کم کم به بحث های مفید میرسیم.

      ببینید، اگر مهندسی به قضیه نگاه کنیم، اولین وظیفه یک مهندس، بعد از فهم مساله، مدلسازی مساله است. مثلا برای طراحی یک سیستم الکتریکی، شاید صدها و حتی هزاران عامل دخیل هستند و بر روی رفتار سیستم تاثیر میگذارند ولی از آنجایی که اگر بخواهیم همه این عوامل را در مدل بیاوریم، هم زمان و هم هزینه از دست میدهیم و هم مدل پیچیده میشود بنابراین به چند عامل اصلی بسنده میکنیم و احتمالا میدانید که سیستم های خطی در مهندسی بسیار طرفدار دارند، در حالی که دنیای واقعی اصلا خطی نیست! ولی چون سیستم های خطی ساده هستند و کار را جلو میبرد ملت به خودشان اجازه میدهند یک معادله درجه n را با یک خط در یک محدوده خاص مدل کنند! خوب وقتی ما یک مساله با صد عامل تاثیر گذار را با مثلا ۳ پارامتر مدل میکنیم، قطعا با خطا روبرو هستیم! مساله این است که این خطا در محدوده ای قرار گیرد که سیستم همچنان کار کند! این مزخرفات را برای این گفتم که بگویم ۲ چیزی که من در بالا گفتم راه حل نبود! بلکه یک مساله با صدها پارامتر را با ۲ پارامتر اصلی مدل کردم و یک الگوریتم ساده ارایه کردم! احتمالا هوش های خارق العاده مانند نادر انقطاع ها هم همین کار را میکنند! فقط فرقشان با من این است که آنها توانایی شناسایی صدها پارامتر دارند ولی من نهایت ۲ ۳ پارامتر! و قطعا ظرافت کار انقطاع ها از امثال من بیشتر است!
      صورت مساله ایران اگر به طرز عجیب و پیچیده ای که منجر به بن بست شود طرح نشود، بسیار معلوم است و نیاز به نادر انقطاع ها نیست! حتی نن جون کروبی هم میتواند تشخیص دهد! :)

      صورت مساله: ایران در مسیر تخریب و اضمحلال است!

      راه حل: نیروهایی که در جهت تخریب هستند حذف یا مهار شوند و طی پروسه ای سیستم در اختیار نیروهای سازنده قرار گیرد!

      تا اینجا که نیازی به انقطاع ها نبود! با ۲ خط در ۲ ناحیه جداگانه مدل کردیم! البته میدانم دقت و ظرافت منحنی انقطاع ها از ۲ خط سیخکی من بیشتر است ولی مساله این است که "ایران کنونی نیاز به ظرافت ندارد!"

      حال بیاییم از این ۲ خط سیخکی، الگوریتم بیرون بیاوریم!

      بقیه در پایین

      حذف
    6. ادامه در بالا

      ۳ واژه در راه حل گفته شده! تخریب - سازندگی - نیروها

      فرض کنیم شما میخواهید جلوی تخریب را بگیرید. از نظر شما اقتصاد سوداگری، باندبازی و ... تخریب است. از نظر شما شکستن شاخه درختان برای درست کردن آتش جوجه کباب تخریب است. از نظر شما وحشیانه رانندگی کردن تخریب است، از نظر شما مزاحمت برای خانم ها و صیغه بازی و چند زنی تخریب است و ... ولی ممکن است بخش عمده از مردمی که میخواهید با آنها سیستم موجود را تغییر دهید (بر فرض که میخواهید با همین ها کار کنید، اگر منتظر ظهور انسان ها هستید بحث همین جا خاتمه می یابد) این چیزها را نه تنها تخریب نمی دانند بلکه نوعی از زرنگ بازی میدانند. و بالعکس شما کار کردن و تلاش کردن و فکر کردن و مطالعه کردن و محاسبه کردن را سازندگی میدانید ولی بخش عمده ای از مردم این کارها را حمالی و حماقت میدانند! بنابراین اولین قدم این است که بخش عمده ای از مردم یک سرزمین سر واژه های راه حل توافق نسبی داشته باشند! اگر چنین توافقی نباشد هوش های خارق العاده، به طرز خارق العاده ای توسط همین مردم حذف میشوند! بنابراین همیشه فرهنگ سازی بر مبارزه سیاسی مقدم بوده!

      حال با هم توافق نسبی داریم! باید کار عملی انجام شود! در مورد ایران، ما با سیستمی روبرو هستیم که به نظر میاید در شرایط عادی حاضر به مذاکره و عقب نشینی نیست! راه حل: نیروی سرکوب این سیستم باید به عقب رانده شود!چهل سال که سهل است اگر ۴ هزار سال دیگر هم صحبت کنیم تا این کار انجام نشود همه چیز باد هواست!

      فرض کنیم رژیم به عقب رانده شد و نتوانست اتوریته خود را اعمال کند! در اینجا ما در نقطه صفر هستیم! یعنی این ترازوی میزان شده میتواند به هر سمتی گرایش پیدا کند و با توجه به جذابیت قدرت نیروهای جدید میتوانند مجدد استبداد درست کنند! اینجاست که بحث پاکی مطرح میشود! پاکی یک واژه اخلاقی و مذهبی و مسیح وار نیست! بخواهیم خیلی ساده صحبت کنیم پایبندی به قانون و دیسیپلین های مورد توافق سیستم جدید تحت هر شرایطی است! به عنوان مثال اگر من نیروی سیستم جدید هستم و رشوه خواری در سیستم جدید به عنوان قانون شکنی به شمار می آید، اگر فرزند من رشوه خواری کرد باید بدون هر گونه اعمال نظری قانون اجرا شود! من حقیقتا نمیدانم چگونه میشود این افراد را شناسایی و گرد هم آورد! و حقیقتا هم نمی دانم که آیا بخش عمده ای از پاک ها همان هوش های خارق العاده هستند یا نه؟! اگر شما سندی بر این ادعا دارید، من مخالفتی ندارم. اینکه هوش های خارق العاده، منشا پاکی هستند و می توانند سنگ بنای این سیستم جدید را بهتر بچینند خیلی هم بهتر است!

      ادامه در پایین

      حذف
    7. ادامه در بالا

      دوران گذار سیستم ها مهم ترین دوران است و مهم ترین مساله در این دوران طراحی سیستم جدید و چیدمان نهادهای حکومتی است. نه بر روی قانون اساسی که کاغذ پاره ای بیش نیست! بلکه در دنیای واقعی مهم است! در این مرحله باید چیدمان به گونه ای صورت گیرد که احتمال تخریب سیستم در آینده به حداقل برسد! (هنوز صحبت از سازندگی نیست) دو عاملی که می تواند باعث تخریب شود "پول" و "زور" است که باید مهار شوند!

      پول: سیستم اقتصادی - بانک مرکزی - بازار - بانک ها و ...

      زور: نهادهای نظامی، انتظامی، امنیتی - هر نهاد دیگری که می تواند به اعمال زور توسط این سه نهاد مشروعیت بدهد مانند قوه قضاییه


      این نهاد ها باید مهار شوند.

      در این نقطه می توان سازندگی را شروع کرد. کافیست افراد خلاق و کارآفرین حمایت شوند تا سیستم در مسیر سازندگی قرار گیرد.

      مساله بعدی هم نگهداری است! این وظیفه همه مردم است که متشکل شوند و حقوق خود را مطالبه کنند! اگر متشکل نباشند کم کم به عقب رانده میشوند

      با سپاس
      بهروز

      حذف
    8. بهروز گرامی
      حالا دستمالهای پاک» و «سیستِمِ نامعلوم» را کنار گذاشتید و به دنبالِ شعارهای «زَر و زور و تزویر» همان «ناکثین و مارقین و کُس کِشین» روی آوردید.
      میشه لطفاً «بحثهای رائفی پوری» را ببرید «بالاترین»؟
      امیدوارم منظورم را از آوردَنِ نامِ «رائفی پورِ روسپی زاده» فهمیده باشید.
      از این شامورتی بازیها دست بردار.
      بُدّو بُرو بالاترین.

      حذف
    9. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت کژدوم گرامی و بینندگان محترم
      برادر بهروز عزیز به نظر میرسه که شما با استفاده از چاشنی های تساهل و تسامح سعی میکنید سوپ ملایمی برای بیماران مبتلا به سندروم نئاندرتالی آماده کنید. البته شایان ذکر است که مشابه این سوپ برای شما قبلاً جواب داده و کمک کرده تا ضعف های مدیریتی پوشیده شود!
      اما همانطور که بینندگان ما استحضار دارند، سیستمی که دربرایر ما چنبره زده هیچ گونه شناختی از شرافت ندارد (به دلیل آلرژی شخصی از انسانیت صحبتی نمیکنم!)
      بله، خدمت شما عارض بودم که شرافت در این سیستم هیچ جایگاهی ندارد (و آیا شما میدانید معنای شرافت برای شما و آنها چقدر متفاوت است؟) و تا روزی که مردم به همان نسبت از شرافت دور نشوند از این خرس خواب آلود (به قول آقا بزرگ) هیچگونه توقع و انتظاری نداشته باشید (سوپ که جای خود دارد).

      حذف
    10. بهروز جان سلام
      واقعیت این است که خیلی صغری کبری بافتی. ولی حرف تازه ای نزدی.
      یکبار کل متن ات را بخوان. هیچ چیز تازه ای در ان نیست. فقط کلمات را هی این ور و ان ور کرده ای. فقط از مجموعه نوشته هات یک جمله بود که درست و منطقی بود. انجا که صحبت از حذف باهوش ها از سوی ادمهای معمولی کرده بودی. که حرف جدیدی نبود. چون اصلا وقتی مستبدین حکومت می کنند. یعنی به غلط بر جایگاه باهوش ها و انسانها نشسته اند و جایگاه درست را غصب کرده اند. اما به هر رو.
      هر چند کژدم جان هم گاه کمی عصبی می شود که لابد حق دارد.
      اما ما نیامده ایم که اینجا کبری -صغری کنیم.
      باید راه تازه ای پیدا کرد. باید فکر کرد.
      معمولا هر مانع ای راه گریز دارد. و این مانع هم راههای گریز دارد.
      از کژدم جان ناراحت نشو و همچنان باش.

      حذف
    11. ناشناس گرامی
      «این بهروز خان» به هر دری میزنه؛ از IQ گفتیم؛ جواب داد ۴۰ نوع هوش داریم.(هوشِ رودهٔ کوچک برای هضمِ غذا؛ هوشِ رودهٔ بزرگ برای دفعِ مدفوع و الی ماشاءالله ....).
      از «توابغ» سخن گفتیم؛ از فرطِ باسوادی گفت: حالا که داروین و داوینچی مُرده اند؛ چه کسی IQ آنها را اندازه گرفته؟
      از «توازن اجتماعی» و «جامعهٔ پایدار» سخن گفتیم؛ زَد به فازِ «نجاتِ بدبختها» و مسیح و «دستمالِ پاک».
      این «بهروزخانِ رائفی پور»؛ از شنیدنِ نامِ «دارندگانِ هوشِ سرشار» مانندِ جنّ از بسم الله می ترسد.
      اینکه میگوید در یک مؤسسهٔ کامپیوتری کار میکُند؛ منظورش همان «سپاه سایبری» است.
      وقتی که دید کارش از شعار دادن فراتر نمیرود یک روز دشتمالِ پاک و بارِ دیگر «سیستمی که باید ایجاد شود» و نباید کاری به خواهرانِ زینب صیغه ای اش هم داشت؛ زیرا موجوداتی مانند او از «زینب صیغه ای» (اُسوهٔ صیغه های تشیّع شنیعه)لذّت میبرند.

      نترس... فرار نمیکُند ... با چندتا IP دیگر بر میگردد.
      اصلاً نگران نباش.
      ولی بدان و مطمئن باش که از شاگردانِ «تَنبَلِ رائفی پور» است.
      القصّه ....

      حذف
    12. ناشناس گرامی
      برای اینکه دانِشِ «عُلمای اسلام» و «دکتر رائفی پورها» از تعدادِ «انواعِ هوش زیاد شود»؛ باید عرض کُنم که ۴۰ تا نیست؛ بلکه تعدادشان بسیار بیشتر است؛ ۲ نوع از هوشهای مربوط به رودهٔ کوجک و بزرگ را معرّفی کردم؛ حالا چند تای دیگر را نیز میشمارم تا خودتان ببینید که تعدادِ انواعِ هوش شاید بیشتر از ۵۰۰۰ باشد:
      ۱- هوشِ پشمِ خایه؛ که آنرا بر روی خایه میرویاند.
      ۲- هوشِ پشمِ زیربغل ....
      ۳- هوشِ موی سر که ....
      ۴- هوشِ «اَن دماغ» که ....
      ۵- هوشِ «مدفوع» که ....
      ۶- هوشِ «ناخُن» که ...
      ۷- هوشِ انگشتِ شَستُ پای راست که ....
      ۸- هوشِ «سوراخِ کون» ..... که ....
      ۹ - هوشِ سوراخِ چَپِ بینی ....
      ۱۰ - الی ماشاءالله......
      ................
      ..........
      ...........
      این موجوداتِ «بی صفت» کارشان «جلق زدن با کلمات» است

      حذف
    13. البتّه این تعداد از «انواعِ هوشها» را که بَر شمردم؛ مربوط به «جنسِ نَر» است. اگر انواعِ هوشهای «جنسِ ماده» را بشماریم .....
      اللهُ اکبر....

      حذف
    14. کژدم شمن بیننده!

      اینقدر مشغول دیدن بیرون از خودت بودی که خودت را ندیدی! :)) ولی من که ادعایی نداشتم به سادگی شما را دیدم!

      فکر کنم خودت هم میدانی که من دلیل ناراحتی و حمله شما را میدانم! هخا بازی قدیمی شده! از نادر انقطاع ها درخواست کن روش های جدید یادت دهند! :))

      من در همان IP ثابت ایستاده ام! بیا منو بگیر! :))

      امیدوارم ستایشگر پاکی، بتواند این نظر آخر را منتشر کند! :))

      با سپاس
      بهروز

      حذف
  18. به نظرت این افراد در سیستم آینده باید نقشی هر چند محدود داشته باشن یا نه؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اِلیت های واقعی مثل نادر انقطاع و ... زیاد هم لازم نیست وقت زیادی بزارن فقط در حد نظارت و مشاوره

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      الیتهای واقعی باید جایگاهی بسیار بالاتر از «مشاور» داشته باشند.
      شاید بتوان برای نخستین بار؛ سیستمی را طرّاحی نمود که نَه شارلاتانها؛ بلکه اِلیتهای واقعی رهبری ایران را در دست گیرند.
      البتّه در این رابطه در ادامهٔ متنِ اصلی به طورِ مشروح سخن خواهم گفت.

      حذف
  19. کژدم جان باتوجه به تجربه ی که داری بنظرت عمر این زالو صفت ها تا پایان سال هست؟پیش بینی چی داری؟ایا شبیه ونوزولا میشم جای که مجبور به ترک کشور؟یا حضور مردم وانقلاب؟یا جنگ ودرگیری خارجی؟یا سازش ومذاکره؟یا تکه تکه شدن کشور؟این سوال خیلی ها هست؟میدونم که نقش وبازیگر اصلی مردم هستن که انتخاب میکنن ولی سیاست امریکا بنظرت به کدوم نزدیکتره!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. آریا گرامی
      دولتِ کنونی آمریکا به فکرِ تجزیهٔ ایران نیست. امّا جریانهای احمقی در آمریکا وجود دارند که سالهاست بر این طبل میکوبند؛ امّا فقط در حدّ حرف و حدیث مانده اند.
      امّا «ونزوئلا شدن»؛ نتیجهٔ طبیعی تحریمها خواهد بود.
      درگیریهای خارجی برای تحقیرِ «حاجی بادمجان آریوبرزن» و قهرمانانِ قلّابیِ سپاه قدس؛ احتمالِ زیادی دارد.
      از نظرِ من آنچه که «مردم» مینامید؛ همیشه بازیگر و بازیچه بوده اند و هستند. میتوانند تصویر در ماه ببینند و یا رأی خود را به یک حلبی روغن بفروشند و یا برای «شفا»؛ ضریح لیس بزنند.

      حذف
  20. کژدم جان برای رشد و پیشرفت که ضرورتا نیازمند طراحی یک سیستم کارامد و تندرست است. و برای زیر ساخت و رفتن به ان سمت شما شخصا چه حوزه ای رادر اولویت قرار می دهید؟ حوزه فرهنگ، حوزه اقتصاد، یا حوزه سیاست؟
    بنظر من هر جامعه ای که بخواهد بجایی برسد باید اول چهارچوبهای فرهنگی لازم را اماده کند.و از انجا که جامعه ایران در این زمینه کاملا فاقد زیر ساختهای لازم است. راه دشواری در پیش دارد.یک سیستم فکری را نمی شود به یک جامعه تزریق کرد. بلکه باید پایه های اولش را در ان نهادینه کرد تا پذیرای ان سیستم شود. و الا با با مشکل مواجه خواهد شد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      هر کدام از این حوزه ها جایگاهِ مهمّی دارند و نمیتوان گفت که کدامیک اولویّت دارد؟ لذا برنامه ریزی برای رُشد در این ۳ حوزه باید به موازات یکدیگر حرکت کنند.

      حذف
  21. سلام
    من به تازگی وبلاگ شما را مطالعه کردم.
    من یک جوان بیست و شش ساله از ایرانم که از آینده این مملکت سر گردانم . مشخص هست چه سرنوشت یا چه سرنوشت های احتمالی پیش رو هست ؟ دقیقا اتفاقات سال نود و یک احمدی نژاد میافته و دوباره همه چیز عادی میشه ؟ یا این بار فرق میکنه ؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی؛ سلام
      مطمئن باشید که اینبار قضیّه فرق دارد.
      این رژیم و انگلهای حاکم با همهٔ باندهای گوناگونشان؛ بی آبرو وتحقیر خواهند شد.
      اینبار «شمپانزه»ای در کار نخواهد بود.

      حذف
    2. بزرگوار بسیار مچکرم که خواندید و پاسخ گفتید . بسیار مچکرم و دستتان را میبوسم . سوال دیگری که از حضور محترم شما دارم این هست که باید یک جوان از طبقه متوسط روبه پایین خودم را برای چه شرایطی آماده کنم من یک فرزند پسر هستم پدرم به تازگی سکته مغزی کرده و با مشقت فراوان داروهای اورا تهیه کردم هنوز کار هست تا اندازه ای و درآمد دارم مواد و وسایل زندگی هم فراهم هست ولی نگران آینده ام به توصیه شما من باید با این شرایط چه کارهایی انجام بدهم و آماده برای رویارویی با چه شرایطی باشم .
      باز هم بخاطر مطالعه و پاسخگویی به نظر از شما تشکر میکنم.
      مچکرم

      حذف
    3. ناشناس گرامی
      من اهلِ دلداری دادن و دروغ فروشی نیستم.
      شرایط کنونی بلایی است که از طرفِ رژیم بر سر همهٔ ایرانیان نازل شده است.
      تا این رژیم سرنگون نشود؛ حدّ اقلّ بلایی که سرِ مردم خواهد آمد؛ روندِ «ونزوئلا شدن» است.
      زمانی که تمامی تار و پودهای اقتصادی و اجتماعی از هم دریده شد؛ نامی ویژه و وحشتناک دارد و آن نامِ ویژه؛ «شکستِ استراتژیک» است.
      این بلا در پایانِ جنگِ جهانی دوّم بر سرِ «آلمانها» آمد.
      یکی از نمودهای آن این بود که هیچ دختر و زنِ آلمانی نماند که روسها به آنها تجاوز نکرده باشند.
      اگر حمایتهای آمریکا نبود؛ اروپا در بیغوله ها می ماند.
      فقط خواستم بدانید که چه اتّفاقاتی میتوانند؛ در انتظارِ ساکنینِ ایران باشند.
      راه حلّی نیز نمیشناسم.

      حذف
  22. آینده‌ای ترسناک با لشکر میکرودِرون‌ها
    https://kayhan.london/fa/1397/06/11/%d8%a2%db%8c%d9%86%d8%af%d9%87%e2%80%8c%d8%a7%db%8c-%d8%aa%d8%b1%d8%b3%d9%86%d8%a7%da%a9-%d8%a8%d8%a7-%d9%84%d8%b4%da%a9%d8%b1-%d9%85%db%8c%da%a9%d8%b1%d9%88%d8%af%d9%90%d8%b1%d9%88%d9%86%e2%80%8c

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      کیهان لندن؛ بسیار دیر خبر را منتشر نموده است. (حدّ اقلّ ۹ ماه)
      اگر یادتان باشد؛ حدود ۹ ماه پیش و یا بیشتر؛ در اطرافِ «بیتِ انگلِ فرزانه» (خیابانِ پاستور) تیراندازی شدیدِ ضدّ هوایی انجام گرفت که همهٔ نظرها را جلب نمود. سپس معلوم شد که یک «مانورِ سرنگونی پهپادِ کوچک» بوده است و گفتند که نگران نباشید؛ بک پهپادِ خبرنگاری را به خاطر ورود به منطقهٔ پرواز ممنوعِ بیت رهبری سرنگون کرده اند.
      این مانورِ نیروی صاحب الامر یک ماه پس از انتشارِ خبرِ آزمایشِ دوّمِ پهپادهای کوچک که به صورتِ گروهی و «خود مختار» عمل میکنند؛ انگلِ فرزانه را به «اسهال» انداخت.
      البتّه آمریکا تا آن زمان ۲ بار این پهپادها را به صورتِ گروههای ۳۵۰ و ۱۵۰ فروندی؛ آزمایش نموده بود که به مناسبتِ خبرِ شکارِ پهپاد در تهران؛ در این وبلاگ منتشر و توضیح داده شد که انگلِ فرزانه از انتشارِ این خبر به خود ریده است.
      ایدهٔ عملیاتِ اینگونه از پهپادها؛ در فیلم سینمایی
      Independence Day محصول سالِ ۱۹۹۶ به نمایش در آمده است.(حدودِ ۲۲ سالِ پیش).

      حذف
  23. به انگلِ فرزانه و حاجی بادمجان میرزا قاسمی بگویید:
    ایگونه دهانتان را میگایند و «عَقبه» را در کونتان فرو میکنند.
    حال هِی بروید به «رویترز» گزارش دهید که در عراق کارخانهٔ موشک سازی راه انداخته اید.....

    https://goo.gl/mkwZ4x

    پاسخحذف
  24. کژدم جان دست مریزاد...ریال جمهوری اسلامی به چنان سراشیبی و سقوطی افتاده که دیگه هروز داره 2000 تومان 2000 تومان بی ارزش میشه با این فرمون راحت تا 50 هزار هم میره اگه ترامپ کوتاه نیاد یا اغا سقط نشه

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      در نوروز آینده دلار را بینِ ۲۰ تا ۲۸ هزار تومان خواهیم دید. پس از آن سقوطِ ارزشِ پولِ رژیم شتاب فوق العاده ای خواهد گرفت.
      شاید بتوانند مدالِ طلای سقوط ارزشِ پول را از دستِ «رانندهٔ اتوبوس» بگیرند و رقیبِ سرسختِ «زیمبامبوه» شوند.

      حذف
    2. در ضمن اشتباه نکنید؛ اگر انگلِ فرزانه به دَرک واصل بشه؛ دلار گرانتر خوهد شد.

      حذف
  25. خوانندگان گرامی
    با اینکه به متنِ نوشتار ربطی ندارد؛ امّا چون یک «نقطهٔ عطف» است؛ ترجیح دادم که در باره اش بنویسم.
    «امیر کبیرِ ظریف» به عنوانِ وزیرِ امور خارجه برای نخستین بار به سوریه رفت و به جای «حاجی بادمجان» عربده کشید.
    یعنی اینکه به «حاجی بادمجان میرزا قاسمی» گفته اند که:
    (بعد از این خفه شو .... بعد از این نه حرف میزنی و نّه «سِلفی» میگیری؛ چون «انگلِ فرزانه» نمیخواد جنگ بشه؛ چون ریده به خودِش و عقبه اش را یواش یواش؛ با وازلین و یا خُشک خُشک دارند به کونش فرو میکنند).
    رژیمِ انگلهای صفوی دیگر ۲ وزیر امور خارجه نخواهد داشت. حاجی بادمجان دیگر حقّ SMS بازی و گُنده گوزی ندارد و بهتر است بنشینَد و ماستش را بخورد.
    اگر یادتان باشد؛ زمانی گفتم که «امیر کبیرِ ظریف» رئیس جمهورِ آیندهٔ ساکنانِ ایران است. البتّه هم شوخی بود و هم جدّی.
    امّا اکنون به طورِ جدّی میگویم:
    امیر کبیرِ ظریف؛ رئیس جمهورِ آیندهٔ ساکنانِ ایران است.

    پاسخحذف
  26. کژدم گرامی درود
    از زمانی که تورم افسارگسیخته امان فرودستان را بریده همه و.حتی شما میگویید انگل یک دست کارش تمام است و چه و چه !ولی متاسفانه اصلا توجه نمیکنیم که قدرت در دست وی و اوباشان درگاهش هست و بازهم متاسفانه در طی چهل سال راهزنی هرکدام از سران به ثروت های افسانه ای دست پیدا کرده اند و از طرف دیگر با قطع ارسال نفت دولت حتما به چاپ گسترده اسکناس بدون پشتوانه بیشتری برای پرداخت حقوق و امورجاری خواهد کرد و از طرف دیگر با ویروس شیعه گری که برای امتحان در دهه محرم شاهد خواهیم بود نظاره گر امت گریان و همیشه درصحنه میباشیم و همانطور که ذات کثیف آخوند جماعت هست این مصائب را امتحان الهی به مردم قالب میکنند نیروهای سرکوب گر هم که با گرفتن حقوق و حق ماموریت آنچنانی سبیل هایشان چرب خواهد شد پس چه وقت انگل ودارودسته اش روز ناخوش خواهند دید ؟ وانگهی درصورت شورش عمومی طی چند سال آینده که به خاطر نبود آب رخ خواهد داد و گرانی ولی متاسفانه با سرکوب و آنتراکت به شکست خواهد انجامید ( چون هیچ برنامه مدون و لیدری در درون کشور نیست) باید توجه کرد که در زمان انقلاب 57 همه معترضین و مبارزین خود را با مافیای آخوندی هم آهنگ کرده بودند و خائنین از جمله فردوست و.دیگران تلنگر اصلی را به ارتش زدند ولی الان دیگر هیچ مرکذ هماهنگ کننده وجود ندارد و از طرف دیگر نیروهای سرکوب گر مطمئن هستند که اگر کوتاه بیایند مردم تکه تکه شان خواهند کرد و مردم.هم که مسلح نیستند و از طرف دیگر امریکا در اصل میخواهد که بنیان ایران را برای چندین دهه از هم بپاشاند و پس از چندسال فلاکت و بدبختی بگوید که حاظر است سرمایه گذارانش را به ایران به افلاس کشیده شده بیاورد و برای طرح هایش نیروی ایرانی میخواهد مثلا برای کارگر حداقل سواد لیسانس باشد وحقوق ماهیانه دویست تا سیصد هزار تومان آن هم برای خرید نان تا نمیرد و اگر هم سپاه جرئت کند که متحدین امریکا حمله کند که بلایی که به سر عراق آمد روز عروسیمان خواهد بد . نظرتان چیست با احترام .
    ایرانی گم نام .

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ایرانی گمنام گرامی
      من هرگز نگفته ام که کارِ رژیم تمام است. بلکه گفته ام که این رژیم را نخست «تحقیر» خواهند کرد و سپس سرنگون. دولتِ ترامپ نخواهد گذاشت که از انگلِ فرزانه و اوباشانِ رژیم خاطرهٔ «مقاومت» باقی بماند. لذا پروژهٔ نخست آمریکای ترامپ؛ این است که این اوباشان را مانند «حسین» به «عجز و لابه» و «تو رو خدا بگذارید بروم در سرحدّات؛ بی نام و نشان زندگی کُنم» بیندازد.
      تا آن زمان این اوباشان به کشتار مردم دست خواهند زد.
      نه ساکنانِ ایران لیاقتش را دارند که این رژیم را سرنگون کنند؛ و نه به قولِ شما «رهبری» وجود دارد که همهٔ گوشها رو به سویِ صدای او باشد.
      امّا آمریکایِ ترامپ آن قصدهایی را که شما بر شمردید ندارد و نمیخواهد ایران ویران شود.
      در این مرحله؛ هدفِ آمریکای ترامپ تحقیرِ حکومتِ شیعیِ ایران با تمامی اعوان و انصارش است.
      بنشینید و ببینید که چگونه ذلیل خواهند شد.

      حذف
    2. اکنون که انگل فرزانه میگوید: نه جنگ میکنیم و نه مذاکره؛ دقیقاً در تلهٔ آمریکا افتاده و در مسیرِ «تحقیر شدن» قرار گرفته است.

      حذف
  27. کژدم جان یعنی تا ۱۴۰۰ این حکومت ماندنی است که رژیم بر روی ظریف زبان گنده به عنوان رئیس جمهور بعدی سرمایه گذاری کند؟!!!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      ۳ سناریو به موازاتِ هم وجود دارند:
      ۱- مسئلهٔ سوریه؛ برای رژیم دیگر آن سوریهٔ ضدّ صهیونیست نیست. بلکه تلاش میکنند تا سوریه «امن» شود و ثروتهای تاراج شدهٔ ایران را به سوریه منتقل کرده و خودشان نیز به سوریه فرار کنند.
      ۲-برای ادامهٔ حکومت کسی را نه در سطح رهبری دارند و نه در سطح مقامهای دولتی. لذا در حال برنامه ریزی هستند که «شخصیّت تراشی» کنند.
      ۳- فشارهای سنگینِ اقتصادی به مردم که اگر به یک سیلِ خروشانِ بر انداز تبدیل شود؛ آن ۲ سناریو را باطل خواهد کرد.

      امّا در شرایط کنونی هر ۳ سناریو به موازاتِ همدیگر پیش میروند.

      حذف
  28. بزرگترین تامین کننده مالی حزب الله در پاراگوئه توسط پلیس این کشور امروز دستگیر شد

    پاسخحذف
  29. کژدم گرامی با نظراتت در باب عراق در کل موافق نیستم. اما در قدیم، نظریه ای که سوریه از دست رژیم در خواهد رفت و پس از آن عراق در خواهد رفت.
    در عراق واقعا چه خبر است؟‌ زمانی فیلم هایی که بعد از داعش پیدا شد مردم شیعه را می گرفتند و می پرسیدند: «آیا شیعه هستی؟» اگر جواب مثبت می داد او را می کشتند و قربانیان با افتخار می گفتند شیعه هستند ، نتیجه گرفتم که مردم عراق به کمک های دولتی عادت دارند وگرنه جلوی مردان نقابدار مسلح به راحتی می گفتند شیعه هستند و در نیرو های شبه نظامی شیعه هم پول گرفتن از رژیم (روزی صد دلار) بسیار عادی است و آن را پنهان نمی کنند. یکباره شاهد قیام ناراضیان شیعه بر علیه دولت شیعه هستیم. مقتدا صدر ضد رژیم شد. چه شد؟ پول ها قطع شد؟ یا این که پول ها این بار از طرف شاهزاده بن سلمان می آید؟ یا این که نشانی از یک حرکت جدی وجود دارد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      عراق را «نقطهٔ صفر» بنامید.
      «نقطهٔ صفر» جایی است که در انفجاراتِ اتمی؛ به مرکزِ انفجار اتلاق میشود.
      عراق مرکزِ زلزله ای ۲۰ ریشتری بود که امواجِ انفجارش تا آفریقا نیز رفت.
      من نمیدانم باچه چیزی مخالفید؟
      این امواج همچنان پس لرزه هایی تولید میکنند.
      من از آنهایی که بلیط سینما می خَرند و به خاطرِ ترافیک؛ زمانی به سینما میرسند که «بهمن مفید»؛ لایِ پای «فروزان» پریده است و یا بهروز وثوقی میخواهد لامپِ گوگوش را روشن کُنَد؛ خیلی بَدَم می آید.
      زیرا کار به جایی میرسد که یک نفر گفته بود:
      اگر نادر انقطاع ها میتوانند ۲۰۰ پارامتر را ببینند؛ من میتوانم ۲ و یا حدّ اکثر ۳ پارامتر را ببینم و معادله ای خطّی بسازم(خط راست از ۲ نقطه میگذرَد) ولی فرق زیادی میانِ من و نادر انقطاع ها وجود ندارد.!!!!!!!!

      حذف
    2. ناشناس گرامی
      یکبارِ دیگر نوشتهٔ خود را به عنوانِ یک «خواننده» بخوان. ببین چه گفته ای؟ آیا آنچه را که در سَر داشتی گفته ای؟ یا اینکه «تُرشیِ هفته بیجار» گفته ای؟
      امیدوارم به زیارَتِ مقعَدِ مطهّرِ «رضا اسهال استفراغی» مُشرّف شَوی.
      برایتان «شفایِ عاجل» آرزو میکُنم.
      یکی از دوستانتان در نیمه راهِ «معادلاتِ یک خطّی» شفا یافت و به خانه باز گشت.

      حذف
  30. کژدم گرامی درود
    در مقاله پیک نت وزیر مخابرات را به عنوان رئیس جمهور بعدی معرفی کرد !؟ و دیگر اینکه با افزایش قیمت سکه به بیش از 4.8 میلیون تومان باز هم صلاح میدانید که برای گریز از کاهش ارزش حتی اندک پس انداز خود سکه توسط هرکس که پول دارد خریداری شود یا نه
    با سپاس ایرانی گم نام

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ایرانی گمنام گرامی
      وبسایتِ پیک نِت سفارتِ روسیه در فضای مجازی است.
      این وبسایت؛ آمیخته ای از «کرملین و باندهایِ رژیم» است.

      حذف
  31. خوانندگان گرامی
    هرچند که ماجرایِ ظاهراً بی ارزشی است؛ امّا در ۳ روزِ گذشته با ۳ تن از اوباشانِ رژیم آشنا شدید.
    ۱- بهزوزخانِ رائفی پور که سردارِ باسوادشان بود.
    ۲- وَردستِ بهروزخان که گفت: بهروز جان بمان و نَرو. من هم به ایشان گفتم که نترس نمیرود.
    ۳- همین نظر دهندهٔ «هفته بیجاری» در بالا.
    ۴- همان کسی که گفت: مجوّز استفاده از MOAB صادر شده است و سپس فرار کرد.

    همهٔ این صیغه زاده ها که مادران و خواهرانشان در «روسپی خانهٔ رضوی» مشغولِ ارائهٔ خدماتِ جنسیِ شرعی از نوعِ «زینب صیغه ای» (خواهر امام حسینِ شجاع الدّولهٔ مُلتَمِس) هستند.
    بخش بزرگی از ثروتهای ملّی؛ هزینهٔ کارمُزدِ این اوباشان میشود.
    این اوباشان در ۲۴ ساعت گذشته؛ ۱۴۰ بار به صورتِ سازمان یافته و به صورتِ «شیفتی» و ۲۴ ساعته؛ به این وبلاگ مراجعه نموده اند.
    در هفتهٔ گذشته؛ مراجعهٔ این اوباشانِ صیغه زاده ۱۲۶۰ مورد بوده است. آنهم به صورتِ شیفتی و ۲۴ ساعته.
    در یک ماهِ گذشته؛ ۴۲۴۷ بار به این وبلاگ مراجعه کرده اند.(باز هم به صورتِ ۲۴ ساعته و شیفتی).

    من (کژدم) هیچ ادّعایی ندارم و این وبلاگ در آغاز حتّی ۵ نفر بیننده در هفته نداشت.
    امّا اکنون به طورِ ماهانه حدودِ ۴۲۰۰ مراجعه کنندهٔ اطلاعاتی امنیتی دارد.

    این مطلب را به این دلیل مطرح نمودم که بدانید:
    «ریشه کَنی مالاریا» ضروری ترین و بنیادی ترین گام؛ برای ایجادِ یک آیندهٔ درخشان است.
    فرزندانِ ایران باید بدانند که پس از سرنگونی رژیمِ کثیفِ شیعی؛ برایِ ریشه کني مالاریا؛ به یک سال و نیم (۱۸ ماه) نیاز دارند.
    پشّه های مالاریا به ۳ گونه تقسیم میشوند:
    ۱- آخوندهایی که میگویند : ما اینها را تأیید نمکنیم و نکردیم.
    ۲- اوباشانِ اصلاح طلب.
    ۳- حزبلبلی ها.

    همهٔ این اوباشان در «لجنزارِ تشیّعِ شنیعه» زیست میکنند.
    این موجودات را در فضای مجازی نمیتوان با نام و نشان؛ شناخت. امّا میتوان همهٔ آنها را در کوچه ها و خیابانها شناسایی کرد و شجره نامهٔ خانوادگی شان با آدرس کوچه ای که در آن زندگی میکنند را بدست آورد.

    آن یک سال و نیم؛ با دورانِ سالهای ۵۷ تا ۵۹ باید یک فرق داشته باشد.
    اگر در آن سالها به خاطرِ «خلأ قدرت» که به اشتباه «دموکراتیک» نامیده میشد؛ نه تنها باید همهٔ سازمانهای سیاسیِ ایراندوست به تبلیغِ اندیشه های خود بپردازند؛ بلکه فرزندانِ ایران نیز باید از آزادیِ «ریشه کنیِ مالاریا» برخوردار باشند.
    نوشتن با «خنجر و دشنه و نارنجک» برای ریشه کنی مالاریا نیز باید آزاد باشد.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شاید بپرسید که: چرا این اوباشان را به وبلاگ راه میدهی؟
      پاسخ:
      تا چهره هایِ پیدا و پنهانشان را ببینید.

      حذف
  32. همانگونه که پیش تر گفته بودم؛امروز؛ دلار آن ۱۴ معصومِ کُس کِش را ملاقات کرد.

    https://goo.gl/BXC1Vs

    پاسخحذف
  33. این روسپی زاده فکر میکند که میخواهند ایران را به پیش از سالِ ۵۷ برگردانند که انگلهای صفوی؛ یک قدرتِ موازی با حکومتِ مرکزی بودند.
    به این روسپی زاده بگویید که هیچکس (البتّه به جُز سیّد رضا دیبا) نمیخواهد به پیش از ۵۷ باز گردد؛ بلکه میخواهند با آینده ملاقات کنند. به همین دلیل است که این «جرثومهٔ ساداتی»؛ یک موجودِ ننگین است و برای اظهارِ وجود به «دروغ فروشی» میپردازد.

    https://goo.gl/o2eR2F

    مردمِ ایران باید به «آینده» فکر کنند؛ و نَه به پیش از سالِ ۵۷ ؛ و گرنه باز هم بازی را خواهند باخت.

    ایمان بیاورید به «فصلِ خون».

    پاسخحذف
  34. یک کار ساده که همه میتوانند انجام دهند؛ این است که به وزارتخانه هایِ امورِ خارجهٔ کشورهایی مانندِ آلمان و فرانسه و هندوستان و انگلستان ایمیل بفرستند و به آنها بگویند که اگر از رژیمِ شیعیان شنیعهٔ حاکم بر ایران؛ نفت بخرند؛ در آینده به عنوانِ «دشمن» شناخته شده و با آنها به عنوانِ دشمن رفتار خواهد شد.

    پاسخحذف
  35. دولت ایران از انتقال پول نقد از آلمان صرفنطر کرد

    جمهوری اسلامی ایران از خروج ۳۰۰ میلیون یورو پول نقد از آلمان صرفنظر کرد. این خبر را همزمان روزنامه زود‌دویچه، شبکه‌های تلویزیونی "NDR" و "WDR " و همچنین خبرگزاری آلمان در روز سه‌شنبه ۱۳ شهریور (۴ سپتامبر) منتشر کردند.

    محافل دولتی آلمان اوایل ژوئیه سال جاری (۲۰۱۸) تأیید کردند که جمهوری اسلامی قصد دارد در اقدامی کم‌سابقه بیش از ۳۰۰ میلیون یورو از "بانک تجارتی ایران و اروپا" (EIHB) پول برداشت کرده و این میزان پول نقد را با هواپیما به تهران منتقل کند.

    مقام‌های جمهوری اسلامی در توضیح خود به بانک مرکزی آلمان گفته‌ بودند که این میزان پول نقد را برای تأمین ارز مسافرتی ایرانیانی نیاز دارند که به دلیل تحریم‌ها نمی‌توانند از کارت‌های اعتباری خود در خارج از کشور استفاده کنند.

    کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی جمهوری اسلامی اما اواسط ژوئیه به هفته‌نامه آلمانی "اشپیگل" گفته بود: «ایران الآن به این پول برای وارد کردن کالاهای ضروری نیاز دارد».
    ..................
    مرکل عاقلانه برخورد کرد...درهای بهشت گلوبالیستها هم بر روی اخوندهای شیاد در حال بسته شدن هست

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      گلوبالیستها از «نبردِ نوامبر» نیز نا امید شده اند. همهٔ بافته هایشان؛ پنبه شده است و میدانند که فضایِ قلّابیِ رسانه ها؛ دیگر کارایی خود در اثرگذاری را از دست داده اند و هیچ شانسی برای موجوداتِ کثیفی مانندِ Jason Blair باقی نمانده است که دروغپردازی کنند و سپس خود را دَر پُشتِ نقابِ «نژاد پرستیِ سفید پوستها» پنهان کنند و بگویند که اخراجِ آنها بر اساسِ نژاد پرستی بوده است.
      در گزارِشِ «امیر کبیرِ ظریف» به «طویلهٔ شورای اسلامی» دیدیم که همهٔ باندهای حکومتِ شیعیانِ شنیعه؛ با «بنیادِ جورج سوروس» (یکی از اتاقهای فکریِ گلوبالیستها)؛ روابطِ عمیقی دارند.
      از انگلِ فرزانه تا خاتمیِ شیّاد و روسپی زاده هایی مانند اکبر گنجی.
      جورج سوروس؛ دیگر قادر به نجاتِ بیشرفهای صفوی مسلک نخواهد بود.

      حذف
  36. با درود خدمت کژدم گرامی برای روشن شدن نقش کوزه های عسل و علت اینکه نباید خود را بدور از سیاست نگه دارند مثال زیر بنظرم جالب آمد که تقدیم می کنم

    کوتاه در مورد سنگاپور


    سنگاپور یک جزیره کوچک و دور افتاده با ۶۴۰ کیلومتر مربع مساحت است.

    تا قرن نوزدهم میلادی، یکی از مخوف ترین جنگل های منطقه و محل زندگی تمساح ها و حیوانات درنده بود.

    در قرن نوزدهم Stamford Raffle، یک افسر جوان بریتانیایی که برای شرکت هند شرقی کار می کرد از کنار جزیره عبور کرد و با پیگیری بسیار شرکت و دولت بریتانیا را متقاعد کرد تا این جزیره را بخرند.

    در جنگ جهانی اول یکی از مراکز نظامی بریتانیا بود.

    در جنگ جهانی دوم به اشغال کشور ژاپن در آمد.

    در سال ۱۹۶۳ این جزیره به کشور مالزی واگذار شد.

    مالزی این جزیره را در سال ۱۹۶۵ میلادی به علت بی مصرف و هزینه بر بودن مستقل اعلام کرد .

    جزیره ای که منبع در آمد خاصی نداشت و از هیچ گونه منابع طبیعی برخوردار نبود.

    جزیره ای که بیش از ۴۰ درصد مردمش معتاد به مواد مخدر بودند.

    جزیره ای که محل تبعید زندانیان خطرناک مالزی و بریتانیا محسوب می شد.

    لی کو آن یو به عنوان اولین نخست وزیر این جزیره مستقل انتخاب شد.

    لی کو آن یو، تصمیم گرفت ، این جزیره بد نام و بی ارزش را به یکی از ارزشمند ترین مکان های دنیا تبدیل کند.

    شاید فعالیت های بی شماری انجام داد اما چند فعالیت کلیدی باعث شد تا در کمتر از ۳۰ سال تصمیمش را عملی کند.

    ۱. در تمام دنیا افراد با سواد و هنرمند اهل سنگاپور را شناسایی کرد.

    ۲. مطمن ترین و سالم ترین افراد با سواد سنگاپور را به عنوان قاضی مشخص کرد و قوه قضاییه سنگاپور را به عنوان اولین و قدرتمند ترین نهاد این کشور پایه ریزی کرد.

    به قوه قضاییه اختیار تام داد تا هر کس را که مستحق مجازات است، بدون هیچ ترس و واهمه مجازات کند من جمله خود شخص نخست وزیر را.

    ۳. افراد دنیا دیده، ‌جوان و تحصیل کرده سنگاپور ( چه در خارج و چه در داخل ) را با دعوت رسمی عضو کابینه کرد و به هیچ عنوان اعضای کابینه را از میان اعضای خانواده و دوستان خود را بر اساس صرفا رفاقت و خویشاوندی انتخاب نکرد.

    ۴. بهترین و نخبه ترین افراد را در مناصب دولتی استخدام نمود و حقوقشان را برابر یا حتی بیشتر از بخش خصوصی مشخص کرد.

    ۵. سخت ترین قوانین ممکن را در کشور به کار گرفت تا جایی که خیلی از منتقدینش معتقد بودند این قوانین خلاف حقوق انسانی است اما لی کو آن یو، تصمیمش را گرفته بود.

    آقای آن یو، با تمام مدیران دولتی اتمام حجت کرده بود، ‌در صورت تخلف در سمت و وظیفه دو راه بیشتر ندارند:
    ۱. خودکشی
    ۲. محاکمه در دادگاه

    اکثر مدیران دولتی اگر مرتکب خطا و یا تخلفی می شدند، راه اول را انتخاب می کردند!

    آقای لی کو آن یو، که یک جزیره دور افتاده بی حاصل و بی ارزش را تحویل گرفته بود در عرض ۳۰ سال کشور فوق پیشرفته سنگاپور را تحویل مردم و جهان داد و بعد از ۳۰ سال هم استعفا نمود.


    در حال حاضر سنگاپور به عنوان مدرن ترین کشور دنیا انتخاب شده است.

    به عنوان بهترین شهر دنیا برای برگزاری جلسات تجاری

    به عنوان بهترین کشور دنیا برای سرمایه گذاری های بالای ۱۰۰ میلیون دلار

    سومین بازار بزرگ مالی جهان

    سومین بازار بزرگ داد و ستد نفت در جهان بعد از لندن و نیویورک

    دومین بندر پر تردد دنیا برای بارگیری

    ۹۰ درصد مردم سنگاپور صاحب خانه هستند

    🔴🔴دومین رتبه آموزش و پرورش در دنیا برای هفت سال متوالی

    سومین کشور پر درآمد دنیا

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. اندیشهٔ گرامی
      سپاسِ فراوان.
      نمونه ای ۶۰ درصدی از آنچه که در ذِهنِ پریشانِ من (کژدم) است را معرّفی نمودید.
      باری دیگر...
      سپاسِ فراوان.

      حذف
  37. خوانندگان گرامی

    در ماههای آینده؛ کشورِ گدایانِ «لبنان» از نظر اقتصادی؛ به خاکِ سیاه خواهد نشست و روسپی زاده های حاکم بر «دُبِی» که با تکیه بر «رؤیای پیروزیِ گلوبالیستها» تمامی تخم مرغهایشان را در سَبَدِ «پولشویی» و ساختنِ «هتل» گذاشته بودند؛ به «ورشکستگیِ ملّی» دچار خواهند شد. بهتر است که «انگل حسن نصر الله» نیز موشکها را در سوراخِ کونِ «نّنَه اَش» فرو کُند.
    تُرکهای عثمانی نیز باید با سرنوشتِ «ونزوئلا» ملاقات کنند.
    پس از سقوطِ «ادلِب»؛ روسها باید دورِ جدیدی از تحریمهای ویرانگر را تجربه کنند. سقوطِ «پوتینیسم» بدونِ بی آبرو شدنِ «پوتین» امکان ندارد. سقوطِ «اردوغانیسم» نیز همین «پیش نیاز» را می طَلَبَد.
    حاکمانِ «قطر» نیز به همین سرنوشت دچار خواهند شد.

    پاسخحذف
  38. کژدم امارات که متحد سعودی و آمریکاست چرا این بلا سرش بیاد؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مثلِ اینکه؛ سَرَت با کونَت فوتبال بازی میکنه!!!!
      من نگفتم «امارات»..... گفتم «دُبی»....
      بُدّو برو روی زانوی پِدَرَت رائفی پور بشین.
      هنوز خوب آموزِش ندیدی.

      حذف
    2. اُلاغ جان
      اماراتِ متحدهٔ عربی؛ یعنی: «امیر نشینهای عربی» که بر اساسِ «منافِعِ مشترک» نوعی «کنفدراسیون» تشکیل داده اند. امّا هر کدام از آنها «منافِعِ مستقلّ» نیز دارند.
      اوباشانِ حاکم بر «دُبی»؛ منافعِ مستقلّ خود را در «رویای پیروزیِ گلوبالیستها» خلاصه کرده اند و به چیزی شبیهِ «قَطَر» تبدیل شده اند.

      حذف
    3. اکثر پیشرفت ترکیه از مکیدن خون ایران و عراق و سوریه و... حاصل میشد با جمع آوری اوباشان خود «تورکیه» هم با سرعت بیشتری از ایران سقوط خواهد کرد چون دیگر خونی برای مکیدن نیست. فقط ایرانیها سالی ۱۰ میلیارد دلار برای عیاشی در ترکیه خرج میکردند و ترکیه شده بود گذرکاه پولشویی و قاچاق ایران با تحریم های ایران و تغییرات عراق ترکیه ده ها میلیارد دلار درامد را از دست خواهد داد.

      حذف
    4. فکر نمیکنم ۱۰ میلیارد دلار؛ رقم درستی باشد. شاید ۲۰۰ و یا ۳۰۰ میلیون دلار.

      حذف
  39. درود کژدم گرامی.
    من هیچ فعالیت سیاسی ای نداشتم و ندارم ولی از نظریه جهانی شدن خیلی خوشم می‌آمد و موافقش بودم علتش هم این بود که با منحل شدن ارتش ها و قوانین دست و پاگیر تجارت ملی با این هزینه های برطرف شده فقر و جنگ در جهان ریشه کن خواهد شد ولی با تغییرات اخیر متوجه شدم که عرشه کشتی جهانی شدن دربست در اختیار چپ بین الممل قرار گرفته و آن ها قصد دارند که از جهان یک کره ی شمالی جهانی بسازند (که مرگ بر اثر گرسنکی و بیماری هم مثل کره شمالی ضمیمه اش هست). بنابراین عطای دوستدار جهانی شدن را به لقایش بخشیدم هرچند که یک اپسیلون هم توان اثرگذاری نداشتم و ندارم.

    پاسخحذف
  40. با درود بنظر من هر کسی در حدود خویش حتی در حد اپسیلون تاثیر گذار است و روند کلی موجود برآیند تاثیرات عمده و خرد و جزء تک تک ساکنین کره زمین است و با اینکه فکر کنیم حتی به اندازه اپسیلون هم تاثیر گذار نیستیم موافق نیستم

    پاسخحذف
  41. سلام کژدم جان من این خبر را الآن دیدم . لطفاً درباره برکناری جان متیس ، (گربه ملوث) یا همون سگ هار قلابی سابق نظر خودتون را بگویید . درباره شخصیت و سیاستِ جانشین احتمالی متیس یعنی "جک کین" هم اگر نظری دارید لطفا بفرمایید .
    با سپاس فراوان .


    🔴 خبرهایی مبنی بر احتمال برکناری ژنرال «جیمزمتیس»، وزیر دفاع آمریکا از سمتش در چند روز آینده .

    ژنرال «جک کین» جایگزین وی میشود.

    🆔 @etelaf10

    جک کین می‌گوید نظام حاکم بر ایران بزرگترین تهدید خاورمیانه است. این تهدید ، "بسا بیشتر از تهدید افراطیون اسلامی است."

    گفتگوی یو اس ای نیوز با ژنرال مک کین در تارزخ ۳۰مرداد ۹۶:‌
    شما تا چه میزان از نزدیکی کره شمالی وایران و همکاریهای نظامی آنها نگران هستید؟

    ژنرال جک کین "معاون سابق رئیس ستاد مشترک نیروی زمینی ارتش آمریکا" :‌
    بله کاملاً نگرانم.
    الآن بیش از ۲۰سال است که آنها با هم رابطه نزدیک دارند. نظام ایران در واقع از کره شمالی الگو برداری می‌کند. کره شمالی در سالهای ۱۹۰۰ با ما مذاکره کرد و نسبت به برنامه اتمی دروغ گفت. این رژیم سایتهای سری داشت و در سال ۲۰۰۳ اعلام کرد به سلاح اتمی دست یافته است. رژیم ایران همین کار را با ما کرد. با ما مذاکره کرد و به ما گفت تنها برای تولید برق و انرژی از اتمی استفاده می‌کند و نه برای تسلیحات اتمی در حالیکه سایتهای سری هم داشت.

    اما آنچه در ایران اتفاق افتاد این بود که ما از سایتهای سری مطلع شدیم و این سایتها افشا شدند.

    حتی موشکهایشان هم کپی‌برداری از همان موشکهای کره شمالی است. هر دوی اینها خواهان سلاح اتمی بودند و هر دو خواهان موشک بالستیک هستند و کره شمالی در همه اینها جلودار است.

    من بر این اعتقادم که نظام ایران یک تهدید اصلی در خاورمیانه است تهدیدی بسا بیشتر نسبت به افراطیون اسلامی.

    افراطیونی که همه جا می‌روند و مردم را می‌کشند.

    "اما ایران تهدید بسا بیشتری است."

    این نظام ارتش متعارف دارد، موشک دارد و مشغول توسعه موشک بالستیک است و دنبال سلاح اتمی هم هست.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      برای من (کژدم)؛ قصّهٔ «اُمّ کلثوم» نَباف.
      اگر قرار باشد که ژنرال متیس را جایگزیبن کنند؛ باید منتظرُ نتایجِ «نبردِ نوامبر» بمانید.
      اگر خیلی عجله دارید که:
      «کُس شعر» بنویسید و به حلقِ مردم فرو کنید..... راه باز است:

      بالاترین

      حذف
  42. از «کُس کِشِ نادان» بپرسید که این دیگر چه صیغه ای است؟
    مگر قرار نبود که «حاجی کُس کِش بادمجان» ... کودتا کُنَد؟

    نَکَنَد که: «پوتینِ حاجی بادمجان» ... لای کُسِ زَنَش گیر کرده است و بیرون نمی آید؟

    https://goo.gl/oe3nao

    پاسخحذف
  43. افکارِ «جنده صیغه هایِ شیعه مسلک»

    https://goo.gl/CTetyW

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. به صورتِ کریهَش نگاه کنید.
      حتّی یک «سگِ ولگرد» هم با این «داشّاخ بطول»؛ جفتگیری نمیکند.

      شاید و به احتمالِ بسیار زیاد؛ به همین دلیل بود که «محمّد»؛ «فاطمه» را به «زینِ اسب» به «علیِ کریهُ المنظر» فروخت.
      باور کنید که «فاطمه» از این «روسپیِ شیعه مسلک» هم زشت تر بوده است.
      زیرا اگر «زیبا روی» بود؛ مشتریانِ زیادی داشت که برایش سَر و دست می شکستند و به «زینِ اسب» فروخته نمیشد.
      به «زینب» (خواهرِ حسین) نگاه کنید که مشتریانِ زیادی داشت (چیزی مانندِ مُدلهای Playboy). و به همین خاطر نیز به «صیغه شدن» و «امتحانِ کیرهای گوناگون» روی آورد.

      هوی ... حزبلبلی ... چرا از روبرو شدن با واقعیتها وحشت داری؟

      حذف
  44. فکر میکنم به اندازهٔ کافی صبر کردم تا شاید صدایی بشنوَم. امّا به جُز «اندیشه گرامی» هیچکس صدایی نداشت تا شنیده شود.
    گویی که همهٔ مغزها «تُهی» و زبانها «لال» هستند.
    شاید اگر دربارهٔ کونِ کیم کارداشیان مینوشتم؛ هزاران مشتری داشت.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این نشان دهنده نکته مهمی است اینکه ایرانیها ذهنها و اندیشه های مستقلی ندارند واستراتژی ایجاد یک جامعه با هویت بومی خود که قابل جوینت شدن با جهان و به روز رسانی رو داشته باشه ندارند و همیشه اون رو مثل کالایی می دیدند که باید توسط غریبه ها بهشون هدیه داده بشه مثل ایجاد سلسله پهلویی همراه با مدرنیته و غرب گرایی و چه انقلاب 57 برگشت به اصل 1400 سال پیش(تازی گرایی) و انزواطلبی همه کالاهای بودند که به فروش رسیدند و بازهم همینطور خواهد بود

      حذف
    2. کژدم عزیز

      در بعضی جوامع مفهومی به صورت شرمساری خانوادگی داریم که در ایران تعریف نشده است. مثلا در کشوری مثل ژاپن انجام کلاهبرداری یا قتل یا تجاوز توسط یک عضو خانواده باعث شرمساری ابدی خانواده شامل پدر و مادر و برادر و خواهر و فرزندان میشود. در قانون مجازاتی برای خانواده تعیین نشده ولی افراد نزدیک به مجرم باید تا روز مرگ در عذر خواهی به سر ببرند و ننگ به راحتی پاک نمیشود.

      در کتاب هاگاکوره (شاید شما معرفی کردید که خواندم) دایما به این مساله اشاره میشود. شرافت خانواده و پس گرفتن آن با تقدیم جان. این فرهنگ در ایران نیست و شاید بهتر باشد در یک دوره ۲ ساله گذار که قانون حاکمیت کامل ندارد توسط گروهی مسوول این کار جا انداخته شود. لازمست تمامی افراد خانواده فردی که در حق ایران جنایت و خیانت کرده مجازات شوند و حتی بر مجازات فردی با ارتباط درجه یک خونی که نقشی مستقیم در خیانت نداشته تاکید و تبلیغ شود. ممکن است به مرحله bood line capital punishment برسیم.

      ادامه این روش با استقرار قانون دیگر ممکن نیست ولی باعث جا افتادن مفهوم ننگ خانوادگی میشود و شاید اثری مفید داشته باشد. پس از آن راحت تر میتوان در باره افتخار و ننگ خانواده ها و لزوم حفظ آن و پس گرفتن شرافت خانوادگی با از خود گذشتگی صحبت کرد.

      در مورد ساکت بودن عذر خواهی میکنم علاوه بر تنبلی پس از قبولی در امتحانی بسیار دشوار در دوراهی مهمی در زمینه ادامه تحصیل در این شرایط اقتصادی قرار گرفتم و نیاز به کمک داشتم و دارم ولی چون مساله شخصی بود مردد بودم که بپرسم یا خیر.

      حذف
    3. خوکچه گرامی
      مسائلی را که مطرح نمودید را باید با «قوانینِ سَختِ مدنی» حلّ نمود.
      وگرنه در ژاپن؛ «یاکوزا» بر اساسِ همین «هاگاکوره» روییده است.

      حذف
  45. اگه به غیر از این بود باید تعجب می کردی
    این مشکل فقط گریبانگیر ما ایرانیان نیست، بلکه کمابیش در همه جا وجود دارد و چنانکه امانوئل کانت دو سده پیش نشان داده است، در نهایت مشکلی انسانی است!(طراحی ایده های نو و انداختن عقاید فاسد) بدین صورت که انسان کمابیش با باورها و نظراتی که (معمولاً در جوانی) در ذهنش می‌نشیند، خو می‌گیرد و از آن پس هر نظر و خبری در تأیید آن را مطلوب و درست می‌یابد و هر چه در نفی آن می‌بیند و یا می‌شنود، نامطلوب و نادرست. این تازه در مورد مطالبی است که انسان هنگام بلوغ از محیط خود جذب می‌کند، وگرنه معمولاً تا آخر عمر به همان عادت‌ها و رفتارهایی که در کودکی «با شیر اندرون شده» وفادار می‌مانَد! کانت علّت را در این یافت، که فکر کردن کار سختی است و سنجش عقاید و آرا و جایگزین کردن آنها با آرایی نوین، نه تنها دشوار و حتی گاهی دردناک است، بلکه به شهامت نیز نیاز دارد!
    کژدم شما الیت جامعه هستی با ویژگی افکار بلند و شهامت بالا ...پس لطفا ناامید نشو و نکته دیگر به حرکت(اثر) پروانه ای ایمان بیاور
    https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%AB%D8%B1_%D9%BE%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      من الیت نیستم؛ بلکه میخواهم فقط دریچه ها و پنجره های جدیدی باز کُنم تا افقهای تازه ای نمایان شوند. آنگاه الیتها باید به میدان آمده و بنیادی دیگر برپا کنند.

      حذف
  46. مشکل اصلی به نظرم این هستش چجوری افراد دارای هوش زیاد رو مجاب به حضور در ایران و انجام همچین کار هایی کنیم یکی از راه حل هایی که به نظرم میرسه استفاده از تکنولوژی مثل اینترنت و ربات ها هستش . مثلا همین نادر انقطاع اگه فرصت کافی برای فعالیت سیاسی از هر نوع رو نداره میتونه با بکار گیری ربات کنترول از راه دور در حد یکی دو ساعت در روز وقت بزاره تا هم کمکی به ما کرده باشه هم زمینه اصلی فعالیتش رو ول نکنه . دوما همه برای گرفتن پست و مقام سیاسی باید حداقل بهره هوشی 100 (بالاتر از میانگین کشوری)رو داشته باشن

    پاسخحذف
  47. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  48. قابل توجّه آن گروه از جوانانِ ایران که فریبِ «عارِفِ شاشنده» را خورده و میخواستند با ۱۰CC الکل؛ درهای مساجد را برای فیلمبرداری آتش بزنند و خود را «ری استارت» مینامیدند.
    «ری استارت» بودن و «آتش زدن» را از مردمِ «بصره» بیاموزید.
    مردم بصره میخواهند زندگی جدیدی آغاز کنند و وقتی میروند که «آتش بزنند»؛ دقیقاً میروند که «آتش بزنند». با ادا و اطوارهای هالیوودی و ۱۰CC الکل؛ نمیتوان «ری استارت» کرد و «ری استارتی» شد.
    البتّه میتوان ادا و اطوار در آورد.

    پاسخحذف