۱۳۹۷ دی ۱۱, سه‌شنبه

ملاقات با «اندیشه های کُهَن» و «اندیشه های نو» (بخش هفتم)

در بخشهای پیشین؛ به ناکار آمدیِ سیستمهای موجودِ حاکم؛ چه در اروپا و یا آمریکا پرداختم  و سپس این پرسش را مطرح نمودم که آیا «منشورِ حقوقِ بشر کوروشی» برای فهمیده شدن؛ نیاز به «انشتین بودن» داشت؟ یا اینکه بسیار ساده تر از آن بود که «نفهمیدَنِ آن»؛  به «میلویونها تُن حماقت» نیاز داشته باشد؟
نتیجه ای که من (کژدم) به آن رسیده ام این است که:

آنچه که «سیستمهایِ دموکراتیکِ کنونی» نامیده میشوند؛ کارایی خود را به خاطرِ ۴ دلیلِ مهمّ از دست داده اند.

۱-  حفاظت عَمدی از تعریفهایِ باستانی از «انسان».

این تعریفها یکسان نیستند و به مرورِ زمان بر اساسِ تغییراتِ اجتماعیِ «گروههایِ گونهٔ انسانی»؛ اعمّ از تغییراتِ« اقتصادی - سیاسی - اقلیمی» مطرح گردیده و و باز هم به مرورِ زمان دچارِ تغییراتِ سطحی و گاهی ژرف شده اند.
این تغییراتِ سطحی و یا «ژرف = گذشتن از نقاطِ عطف» به جایی رسیده اند که «ما=جامعهٔ کنونیِ ایرانی» در صفحهٔ شطرنجِ جهانی؛ به جایی رسیده ایم که «هرگونه دارویی» به خاطِرِ «ذهنهایِ سطحی» و البتّه مسلّح به شارلاتانیسمِ «علمِ کلام= تولیدِ تصوّراتِ مالیخولیایی» (توسّطِ شارلاتانهای سیاسی و دینی)؛... دیگر نمیتوانیم سَر بلند کنیم. زیرا تصّورِ احمقانه ای که در ذهنهایِ مذهبی از «تکنولوژی» وجود دارد؛ فقط تصوّری در حدّ «ساختنِ نخستین چماق» (ابزار سازی) است. تمدّنهای چند ۱۰۰ سالهٔ اخیر نیز چنین تصوّری از «تکنولوژی» داشتند و همچنان دارند و آنچه که موردِ توجّه آنها نبوده و نیست و نخواهد بود اینکه: اگرچه تکنولوژی با «ابزار سازی» آغاز شد؛ امّا ادامهٔ «رشدِ تکنولوژی» فقط در تولیدِ «ابزارِ بهتر» خلاصه نمیشود و دروازهای نوینی گشوده شده اند که افقهایی بسیار فراتر از «ماشین سازی» را در روبرویِ «انسان» قرار داده اند.
 اگر چه  تعریفهای باستانی  در آغاز  بر اساسِ «هم خونی» و یا «زیستگاهِ مشترک» (قبایل و اقوام)  که پایه های  اصلی و نزدیک به «طبیعت» بودند شکل گرفته اند؛ امّا با ورودِ شارلاتانهایِ آفرینندهٔ ایدئولوژیها؛ ادیان و مذاهب؛ تعاریفِ احمقانه ای مانندِ «قومِ برگزیده» و یا «مؤمنین و کُفّار» بِه مانندِ «کوزهٔ رنگرزی = رنگ آمیزی مردُم» به اختلافاتِ گروههایِ گوناگونِ «گونهٔ انسانی»؛ ... رنگی «آسمانی = ملکوتی = سرنوشتِ از پیش تعیین شده» دادند. .... وَ ... ما هنوز از آن مستراح بیرون نیامده ایم و بسیار «خود خواهانه» منتظرِ «اینده ای درخشان» هستیم.
تمامیِ این تلاشهای «احمقانه»؛ یک مطلبِ مهمّ را که به طورِ عمدی «طبیعَتِ ثانویّه» (اخلاق-قوانین - تعریفِ قومی) نامیده میشود را به جایِ «طببعتِ واقعی» (مطلَبِ واقعی) نشاندند.




۲- حذفِ تدریجیِ بخش وسیعی از گونهٔ انسانی از چرخهٔ زندگی؛ توسّط تکنولوژی
 
حتماً با مسئلهٔ «روباتها» آشنا هستید و حتماً فکر میکنید که اختراعِ «روباتها» را باید «قُلّهٔ درخششِ هوشِ انسانی» دانست.
البتّه من با این نوع از تفکّر؛ مخالف نیستم. بلکه میخواهم بگویم که «دُنیایِ روباتیک» آنچنان پیشرفت کرده است که حتّی بسیاری از «روباتهای کنونی»؛ توسّطِ آفرینندگانِ آنها؛ به «شمپانزه» و «دهاتیهایِ احمق» تشبیه میشوند.

برای اینکه با این «شمپانزه ها» و «دهاتیهایِ احمق» آشنا شوید ... ویدیوي زیرین را تماشا کنید:



البتّه به نظرِ من این روباتها را نمیتوان حتّی «شمپانزه» نامید؛ زیرا نمیتوانند «تقلید» کنند؛ چه رسد به اینکه «دهاتیِ احمق» نامیده شوند. زیرا احمقترین دهاتیها نیز «قدرتِ یادگیری» دارند.
این نوع از روباتها؛  با اینکه تواناییِ یادگیری و تقلید ندارند؛ امّا بسیار دقیقتر و سریع تر از «انسان سانها» عَمل میکنند و دهانِ گشادی برای «شعار دادن» و «اعتراض» ندارند. به همین دلیل نیز در بسیاری از صحنه ها «انسان سانها» را از «بازارِ کار» بیرون رانده اند و در آینده خواهند توانست بسیاری از «خود باهوش پنداران» را نیز از «چرخهٔ تولید تا مصرف» و «خدمات»  به «سطلِ زبالهٔ تاریخ» بیندازند.
اخیراً نیز شاهد نمایشِ احمقانهٔ چینیها در معرّفی «روباتِ گویندهٔ اخبار» بودیم که چه بسا خیلیها را شگفت زده نمود. امّا واقعیّت این است که آن «محصولِ چینیِ شگفت آور» همان Pattern بسیار مشابه صفحهٔ نمایشگرِ تلویزیون را دنبال میکُند و «سیلیکونهای مهندسی شدهٔ حسّاسِ لَب و صورت» توسط نانو تکنولوژی؛ نقشِ سلولهای حسّاس صفحهٔ نمایشگرِ تلویزیون را بازی میکنند. امّا در دنیایِ «نادانیها» میتوان این محصولات را به قیمَتِ «معجزه» فروخت.

 امّا «روباتهای خودمختار» را میتوان یک «نقطهٔ عطفِ ضعیف» نامید که در حال پیش بُردَنِ تکنولوژی به سوی یک نقطهٔ عطفِ بزرگ است.



برخی از این محصولات (Big Dog)؛ با اینکه کمتر از ۱۲ سال از «عُمرِ علمی - فنّی» آنها میگذرد؛ در حالِ تبدیل شدن به «آثار باستانی» هستند.

۳- پروژهٔ «سرمایه گذاری بر رویِ فقر»

«سوسیالیسم» و «پاپیولیسم» که تاریخی طولانی در انقلابهایِ احمقانهٔ «برابری خواهی» دارند؛ همیشه بر روی «فقر» سرمایه گذاری کرده اند. امّا اکنون رهبریِ «سوسیالیم» و «پاپیولیسم» را سازمانهای بین المللیِ «مالی - صنعتی» را بدست گرفته اند.
سازمانهایِ گوناگونِ ظاهراً «ضدّ نژاد پرستی» براه می اندازند که ماهیّتی «نژادی» دارند . میخواهند «اکثریّت شیعه» را از دستهایِ استیلاگرِ «اقلیّت سُنّی» نجات دهند؛ لذا «سازمانهای مسلّح شیعی» تولید میکنند. در همسایگی؛ برای تجاتِ «سُنّی مذهبها» از دستِ «ستمکاریِ شیعی»؛ سازمانهایِ مسلّح «سُنّی» تولید میکنند و اینگونه است که جنگهایِ بی پایان برایِ «ویرانگری» راه می اندازند.
شعارهای کنونی اینگونه سازمانهای مبارزه با «ظلم و ستم» از این قرار هستند:
- همهٔ شیعه ها را بکشید.
- همهٔ سُنّی ها را بکشید.
- همهٔ سفید پوستها را بکشید.
- سرمایه دارها را بکشید.
 .......
.......

شعارها همانهایی هستند که بودند؛ امّا «رهبران» تغییر نموده اند.
به همین دلیل است که حتّی در حرکتهایِ یوتیوبی و بی محتوایِ موسوم به «جنبش سبز» .... شعارها «اوباما پرستانه» و «اروپا پرستانه» بود و موجوداتی مانندِ «مخملباف» و «سازگارا» ..... همگی نوکرانِ «جورج سوروس» بودند.
جالبتر اینکه: سیّد رضا دیبا نیز نوکرِ «جورج سوروس» است.
بسیار جالبتر اینکه «انگلِ فرزانه» و دولتِ کنونی (امام حسن بنفش) نیز  جورج سوروسی هستند.(طبقِ اظهاراتِ امیرکبیرِ ظریف)

نتیجه اینکه:

«جورج سوروس» و حلقهٔ یارانِ قدرتمندَش؛ همگی «خیمه شب باز» (رهبرانِ اصلی) هستند و بقیّه؛ همگی «عروسکهایِ خیمه شب بازی». حتّی موجوداتی مانندِ «ولادیمیر پوتین» نیز برای بقایِ خود؛ به این «خیمه شب بازان» نیاز دارند و پُشت درهایِ بسته؛ دستهای این اوباشان را میبوسد.

نتیجهٔ نهایی اینکه:

تمامیِ استانداردهایِ بیانیّهٔ «حقوق بشریِ کوروشی» تبدیل به «آمبولانس»ی شده اند که  نه برای «کمک به بیماران»؛ بلکه به وسیله ای پوششی برایِ حمل و نقلِ «آر پی جی» و میلیشیاهای مسلّح هستند.
لذا آنچه که در سخنرانیهایِ «غَرّا» برایِ «احقاقِ حقوق» و «آزادی» و «برابری» و «برادری» گفته میشوند؛ کلمات و جملاتی دروغین و بی محتوی هستند که «سِندهٔ سگ»؛ مقدّس تر از آن کلمات و جملات است.

So,...Just Fuck them allllllll

۴- ازدیادِ جمعیّتِ گونهٔ انسانی در حالِ  گذشتن از خطوطِ قرمزِ زندگیِ شرافتمندانه.

من (کژدم) با جمعیّتِ «کَم» و یا «زیاد» مشکلی ندارم. اگر «پدر و مادَرِ پولداری» هستید میتوانید هر ۲ ماه یکبار «توله» تولید کنید. اگر به لحاظِ طبیعی نیز امکانی وجود ندارد؛ میتوانید «حرمسرایی خَردوغانی» ایجاد کنید که کارِ اصلی تان؛ «اِسپرم پاشی» مانندِ ماهیها و گرده افشانی مانندِ «گیاهانِ دو پایه» باشد تا بتوانید؛ «مدالِ طلایِ المپیکِ تولیدِ توله» را بر گردنِ نازنینتان بیندازید.
تا اینجایِ کار مشکلی وجود ندارد.
امّا اگر سفرهٔ بزرگِ شما که میتواند ۲۰۰۰ توله را غذا دَهَد؛ ناگهان با ۲ میلیون توله روبرو شَوَد؛.... معنیِ آن این است که:

You are in deep shit

ما؛ اکنون در چنین شرایطی زندگی میکنیم. آن سفرهٔ بزرگ؛ به جایِ اینکه محیطی برای غذا خوردن و لذّت بُردن از غذا باشد؛ به میدانِ «جنگِ داخلی» تبدیل شده است.
اگر در ۲۰۰۰ سالِ پیش و یا حتّی ۳۰۰ سالِ پیش از این؛ جمعیّتی ۲ میلیاردی داشتیم و «حقوق بشرِ کوروشی» را می فهمیدیم؛ اکنون در این «چاهِ مستراح» نبودیم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ۴ عاملِ مهمّ که هر کدامشان شاخه های تناوَری هستند که شاخه های کوچکتر و برگهای فراوان بر روی آنها می رویند و مشکلاتِ ساده را به مشکلاتی بسیار پیچیده تر تبدیل میکنند.
لذا گذشتن از این سدّها و مشکلات برایِ آینده ای درخشان؛ بسیار مشکل تر از روندِ خونینِ «رنسانسِ اروپا» خواهد بود. زیرا «علمِ کلام»؛ دیگر در اختیار «آخوندها» و «کشیشها» و «خاخام ها» نیست.
«عِلمِ کلامِ نوین»؛  میتواند با «حقوقِ بَشر کوروشی»؛ دنیایی نوین بر اساسِ «برده داریِ نوین» را پِی ریزی کُنَد و هر آنکه به مخالفت برخیزد باید بداند که به «نژاد پرستی» و «تروریسم» و «نقض حقوق بشر» محکوم خواهد شد.
«سوسیالیسمِ نوین» را «قدرتهایِ مالی و صنعتی» رهبری میکنند و نمایندگانِ «سوسیالیسمِ کُهن» (افرادی مانندِ خوکِ چاقالو) را سدّ راه میدانند. در حالی که همان «ارمغان» را  برای «فقرا» خواهند آورد .... امّا در سطحی «بین المللی» و با استانداردهایِ نوین.
زیرا استانداردهایِ قدیمیِ سوسیالیسم؛ نشان داده اند که در دنیایِ نوین «نا کارا» هستند و به همین دلیل نیز شکست خورده اند. امّا تجربیّات طلایی زیادی را در رابطه با روشهایِ «کنترلِ سیاسیِ ـ اقتصادی - فرهنگی جمعیَت»؛ «خفه کردَنِ آنها» با یک وعده غذایِ بهتر  و یا «تیرباران» را اندوخته  و به یادگار گذاشته اند.

کژدم









۸ نظر:

  1. کژدم گرامی به نظرم مطلبی که مطرح میکنید یعنی حذف تدریجی گونه ی انسانی توسط تکنولوژی و رباط ها هرچند که کاملا درست است و تنها راه گونه ی انسانی برای برون رفت از آینده ای تاریک است و به نظر کاملا الزامی باشد که انسان سان های بی خاصیتی که منابع با ارزش زمین را به مدفوع تبدیل می کنند و ادعای اشرف مخلوقات بودن نیز دارند و هر روز چیزی را علم میکنند و برای آن گله ای کشته میشوند را حذف و به جای آنها رباتهایی قرار بگیرند که از هرنظر چه توانایی و چه بازده بسیار بالاترند و ادعایی هم ندارند ولی تا آن زمان راه زیادی باقی مانده است حداقل در همین حوزه رباتیک و هوش مصنوعی که من اطلاعات اندکی دارم میدانم که مشکلات واقعا اساسی وجود دارد که حل هرکدام به دهه ها و یا حتی صدها سال زمان نیاز دارد مثلا در
    ابتدایی ترین مورد در هوش مصنوعی بزرگترین مشکل این است که انسان هنوز حتی به منشاء خود اگاهی انسان ها نیز پی نبرده است و حتی ممکن است هیچوقت نیز پی نبرد(می توانید به مصاحبه ادوارد ویتن بزرگترین فیزیکدان زنده حال حاضر جهان مراجعه کنید) چه برسد که بخواهد آن را مدل سازی نیز بکند(به عنوان مثال میتوانید در مورد مسئله N Queens که موسسه ریاضی کلی برای حل آن یک میلیون دلار جایزه گذاشته است کمی تحقیق بکنید تا ببینید مشکل اساسی هوش مصنوعی در کجاست) یا مثلا همین رباتی که در ویدیو در حال نواختن موسیقی است فقط دارد کاری را انجام میدهد که برای آن برنامه ریزی شده است و هیچ درکی نسبت به کاری که انجام میدهد ندارد، هرچند که حذف احمق ها و جایگزینی آنها برای بقای نسل انسان کاملا واجب است ولی روند حذف کامل و موثر بسیار طولانی خواهد بود و ممکن است ما تا آن زمان وقت نداشته باشیم و خودمان خودمان را زودتر از بین ببریم.با سپاس

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. من (کژدم) هرگز از حذفِ «گونهٔ انسانی» بوسیلهٔ «تکنولوژی» سخنی نگفته ام.
      بلکه از حذفِ «انسان سانها» از «زندگیِ شرافتمندانه»؛ توسّط «تکنولوژی»؛ سخن گفته ام.
      «انسان سانها» همان «ضریح لیس»ها هستند و یا سوراخِ کونِ «مسیح» را به دنبالِ «بخشودگی» و رسیدن به «ملکوتِ نسیه» می مَکَند.
      به همین دلیل نیز به «روسپی» و یا «معتاد» و یا «قرمساق» تبدیل میشوند.
      لذا «خِلط مبحث» نکنید.
      به دار و دسته هایِ ظاهراً «مدافع پناهندگی»؛ «حقوقِ بشر» نگاهی بیندازید.
      آیا این «مهاجران» ... هیچگونه اندیشهٔ «سیاسی - اجتماعی» برایِ آینده ای درخشان را حمل میکنند؟
      اگر اینچنین است؟!!! چرا از مستراحهایی که به دستِ خود ساخته اند؛ فرار میکنند؟
      آیا میخواهند جامعهٔ آلمانها و فرانسویها و آمریکاییها را به سویِ «روشنایی» هدایت کنند؟

      یا اینگه:

      میخواهند همه جا را به «مستراح» تبدیل کنند؟

      حذف
  2. با درود.. ممنون، پرسشم این هست که آیا جریان و یا حکومتی هست که راه مستقل خودش رو بره و محل سگ هم به جورج سورس و متحدانش نگذاره و تا بحال موفق عمل کرده باشه ؟ و با توجه به این بخش از گفتارها ان چه که ساکنان با ادامه این حاکمیت از دست میدند .. زمان برای اقدامات و اصلاح روند برای نجات از آینده سیاه روبروست..

    پاسخحذف
  3. پیام را منتشر کنید تا کسی در خطر نیفتد.
    درود. کاربران دفترچه در خطر هستند. عملیات هک و پسورد ربایی در کار است. در دفترچه با هر نام کاربری اقدام به لاگین میشود به صورت لوپ به صفحه اول برمیگردد و به صفحه اخطار رمز غلط نمیرود و رمز درست باشد لاگین نمیکند.. دو هفته است داریم همه جا اطلاع رسانی میکنیم. ممکن است مثل فروم گفتگو دوباره اینبار دفترچه دست اطلاعات افتاده.

    پاسخحذف
  4. نمیدانم چه کَسی؟ امّا مطمئن هستم که یک «الاغِ ایرانی» بود که در بخشِ نظراتِ نوشتارِ پیشین پرسید:

    (چرا همه دارند ما را ازسال 98 میترسانند شاخص های فروپاشی اقتصادی امسال رخ نداده و یا نخواهدداد؟
    فروپاشی اقتصادی چه موقع به فروپاشی سیاسی خواهدانجامید؟جنگ قدرت بر سر رهبری آینده آیا مقامات را درگیر گدایی ازخارجی ها کرده است؟یا اصلا جنگ قدرت موضوعیتی ندارد در حال حاضر؟)....

    «من» (کژدم) به این «الاغِ ایرانی» گفتم:

    (به بودجهٔ نظامی نگاهی بیندازید تا ببینید که رژیم به چه مسیری افتاده است؟ و جنگ قدرت در میان باندهای رژیم؛ موضوعیّتی ندارد.).

    اگر «عقابِ ایرانی» با «الاغِ ایرانی» فرقی ندارد....

    Just fuck it

    هِی ... اِی ... «الاغِ ایرانی» که خود را «عُقابِ ایرانی» می نامی.....
    آیا چشمهایت کور است؟ آیا «جلقِ روشنفکری» میزنی؟

    دَر حالی که: «عقاب» نشانهٔ تیز بینی و «شکارِ آینده» است؟
    باری دیگر نگاه کُن:

    https://goo.gl/NuHinY

    آیا جایی برایِ «جلق زدن» با «دموکراسیِ کلامی» باقی مانده است؟

    یا اینکه:

    «اِی شلوغ» ...
    کمتر «کیرِ انگلِ فرزانه» را لیس بِزَن.
    زیرا در فاصلهٔ زمانی که «تو» در حالِ « جلق زَدَن» هستی.......
    عدّه ای در حالِ «مرگ» وَ یا «خود فروشی» و یا بد تر از هرچیز ...«همسر فروشی» و «کودک فروشی» هستند.

    کسی که تا کنون خود را «عُقابِ ایرانی» می نامید؛ ....
    شایسته است که خود را «بی شَرَفِ کونی» بنامد.

    پایانِ کلام

    کژدم

    پاسخحذف
  5. دمکرات ها طرح استیضاح ترامپ را به جریان می اندازند در حالی که نانسی پلوسی استیضاح ترامپ را رد نکرده یک نماینده دمکرات اعلام کرد که طرح استیضاح ترامپ را به کنگره می برد

    پاسخحذف
  6. پس از مطالعه بخش هایی از این وبلاگ به خصوص قسمت های ملاقات با اندیشه های کهن و اندیشه های نو کاملا تحت تاثیر مطالبی قرار گرفتم که در هیچ کتاب یا سایتی حتی مشابه آن را هم ندیده بودم رسم ادب دیدم که از نویسنده ی تیزبین آن تشکر ویژه کنم زیرا جواب بسیاری از سوالاتم را که شاید اگر شما نبودید سالها زمان میبرد که به آنها برسم را در این بخش ها تقریبا به دست آوردم. از شما متشکرم

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. ناشناس گرامی
      نوشته هایِ من (کژدم) را به ۲ بخش تقسیم کنید.

      ۱- مطالبی که ظاهراً «پیش بینی» به نظر می آیند. امّا به «دورهٔ زمانیِ کوتاه» (از زمانِ پیش بینی تا وقوع) تعلّق دارند. این بخش از نوشتارها به «تاریخ» تبدیل شده اند (مانندِ ماجراهایِ «بهارِ عربی» و یا حتّی «ولیعهدِ جوانِ اوباش»).

      ۲- مطالبی که رو به «آیندهٔ دور» دارند.
      مهمّ نیست که «ناسیونالیسمِ روسی» و یا «ناسیونالیمِ چینی» و یا آمریکایی و کشورهایِ اروپایی قدّ علَم کنند. بلکه مهمّ این است که «طبیعت» (Mother Nature) چگونه سخن میگوید؟
      سخنانِ (Mother Nature)؛ از جنسِ «بحثهای بی محتوایِ کلامی» نیست.
      (Mother Nature) یعنی «زندگی» و «باز تعریفهای شکوفایِ زندگی».

      بقیّه؛ همگی «تفسیرِ المیزان» هستند که حتّی به دردِ پاک کردنِ «کون» پس از «ریدن» نمیخورند.

      ناشناسِ گرامی

      بسیار مواظب باشید؛ تا در «تارِ عنکبوتیِ تفاسیر» گرفتار نشوید.

      حذف