۱۴۰۱ آبان ۲۳, دوشنبه

ورودِ رژیمِ شیعی به فازِ سرکوبِ نظامی و تبعاتِ آن (بخشِ ششم - پایانی)

 در این نوشتار؛ رویِ سخنم با «فرماندهانِ مِیدانیِ جنبشِ ملّی» و کسانی است که واقعاً به دنیالِ سرنگونیِ رژیمِ شیعی هستند. در این نوشتار از زاویه هایِ  گوناگون به جنبش نظر می افکنیم تا «رؤیاها» را از «واقعیّتهایِ سختِ مِیدانی» تشخیص دهیم.

اعتصابات و دروغِ بزرگِ «صندوقهایِ حمایت از اعتصابات»

کسانی که «دروغِ بزرگِ صندوقها» را در بوق و کرنا میدمند؛ از جنبشِ «لهستان» به عنوانِ مثال استفاده میکنند. امّا به مردم نمی گویند که در «جنبشِ لهستان» یک شبکهٔ قدرتمندِ قابلِ اعتماد وجود داشت تا این حمایتهایِ مالی را به طورِ مستقیم و در کلیساها به دستِ اعتصاب کنندگان برساند و آن شبکهٔ قدرتمند؛ «کلیسایِ کاتولیک» بود که نقشِ مهمّی در انقلابِ لهستان داشت. امّا در ایران هیچ شبکه ای وجود ندارد و چه بسا با آفریدنِ شبکه هایِ دروغین توسّط رژیم؛ پولها به حسابهایِ سپاه و وزارتِ اطّلاعات و «انگلها» ریخته شوند. لذا از «اعتصاباتِ طولانی مدّت» در صنایعِ مهمّ چشم بپوشید و مطمئن باشید که این «کوهِ دروغین» حتّی «موش» هم نخواهد زایید. این دروغِ بزرگ را نخستین بار «فرشگرد»هایِ معلوم الحال به دولتِ آمریکا پیشنهاد کردند و دولتِ آمریکا نیز پُرسشِ دندان شکنی از این اوباشانِ فرصت طلب پرسید و گفت: «شبکه هایتان را نشان دهید» و «فرشگرد»ها پس از آن خفه شدند و اکنون این بوق را «شازده شومبولِ شورشیِ بنی هاشمی» در دهانش گرفته است.

حمایتهایِ بین المللی و «جنبِشِ بی سَر»

نخست باید بدانید که هیچ یک از کشورهایِ غربی که ناگهان به فکرِ «دموکراسی در ایران» افتاده اند؛ عاشقِ مردمِ ایران نیستند. بلکه میخواهند آن ریگی را که تویِ کفششان است را توسّطِ مردمِ ایران بیرون آورند و آن ریگ «علنی شدنِ نوکریِ رژیمِ شیعیانِ شنیعه» در آستانِ «کاخِ کرملین» و تلاش برایِ شکست دادنِ روسیه در جنگِ «یوکرئین» است.  لذا «جنبشِ ملّیِ ایران» و «ارداهٔ معطوف به شکست دادنِ نادرقُلی پوتین» از طرفِ غرب را باید «همزمانیِ دو واقعه» انگاشت و نه بیشتر از آن. اکنون کشورهایِ غربی به این نتیجه رسیده اند که سالها است که از روسها توسّطِ «خائنین و احمقهایِ داخلیِ خود»(خائنینی مانندِ مِرکِل)  فریب خورده اند و ماجرایِ «بازگشت به برجام» نیز از طرفِ روسها مهندسی شده است. لذا عطایِ رژیمِ شیعی را به لقایش بخشیده اند و خواهانِ سرنگونی رژیم هستند. امّا در همین مسیر نیز «لنگ لنگان می رَوَند». زیرا در مذاکراتِ پُشتِ پرده با روسها؛ همچنان فریب میخورند و روسها این احمقها را در شرایطِ «بیم و امید» قرار داده و آنها را فلج میسازند. به همین خاطر این حمایتها تا کنون از لفّاظیهایِ توخالی و در بهترین حالت از «تحریمها» فراتر نرفته است. شاید این تحریمها برای دورانِ پس از سرنگونِ رژیم شیعی و جلوگیری از فرارِ آنها به کشورهایِ غربی و یا استردادِ این اوباشان مؤثّر باشد. امّا در تغییرِ «وضعیّتِ مِیدانی» هیچ ارزشی ندارند.
مشکلِ دیگری که «حمایتهایِ بین المللی» دارند؛ «بی سَر» بودنِ جنبش است. تأثیرِ منفیِ «بی سَر» بودنِ جنبش از  «عدمِ وجودِ شبکه ها»؛ بسیار مهمّ تر است. شاید بدونِ وجودِ «شبکه ها» نتوان «صندوقهایِ حمایتِ مالی» تشکیل داد؛ امّا بدونِ داشتنِ «رهبری»؛ همهٔ حمایتهایِ بین المللی در حدّ «لفّاظی» باقی خواهد ماند. حتّی اگر بخواهند حمایتِ سخت افزاری نیز بکنند؛ نمیتوانند با «پراکنده بازار» واردِ تعامل بشوند. لذا آنهایی که شعارِ «هر ایرانی یک رهبر» را سر میدهند؛ فقط و فقط «خائنین» هستند و میخواهند این «سَر» بوجود نیاید تا حمایتهایِ بین المللی را خنثی کنند و مردم بارِ دیگر تنها مانده و مأیوس شده و شکست بخورند. البتّه بیانیّه هایِ پُر شوری را نیز که پُر از «اشکِ تمساح» است از همین اکنون نوشته و برای انتشارِ آنها پس از «شکستِ جنبش» در جیبشان دارند.

چرا موتورسیکلتها را آتش میزنید؟

آیا از خود پرسیده اید که چرا موتور سیکلتها و اوتوموبیلهایِ نیروهایِ سرکوب را آتش میزنید؟ آیا از خود پرسیده اید که چرا «داعش» اینگونه وسایل را آتش نمیزد و به عنوانِ غنیمتِ جنگی با خود می بُرد و از آنها استفاده میکرد؟
اینجا بحث بر سرِ «مکانیسم»ها است و نه «ایدئولوژی»ها. شیوه هایِ مبارزاتِ مِیدانی تقریباً اگر «یکسان» نباشند؛ حدّ اقلّ «همسان» هستند. دلایلِ زیر را در این رابطه میشمارم:
۱- شما «منطقهٔ تصرّف شدهٔ اَمن» ندارید تا این اَدوات و وسایل را به آنجا منتقل کنید.(ضعف)
۲- شما هنوز به آن اندازه سازمان یافته نیستید که به جایِ آتش زدنِ این اَدوات؛ در همان موقعیّتی که هستید از این وسایل استفاده کنید. به عنوانِ مثال: سوارِ همان موتورسیکلت و یا ماشینِ نیرویِ انتظامی شده و به نیروهایِ سرکوب یورش ببرید. (ضعف)
۳- شما نمیخواهید فکر کنید و دچارِ «خود سانسوری» هستید که به جایِ آتش زدنِ این اَدوات؛ منبعِ اصلیِ خرید و یا تولیدِ این اَدوات را به آتش کشیده و ویران کنید. زیرا این مراکز را به صورتِ احمقانه ای «ثروتهایِ ملّی» می انگارید.
در صورتی که «نفت بر رویِ زمین» دیگر «ثروتِ ملّی» نیست؛ بلکه «ثروتِ رژیم» است و به «بسیجی» و «گاردِ ویژه» و «موتور سیکلت» تبدیل میشود.(ضعف)
آیا با اینهمه «ضعف» میخواهید فیلِتان یادِ هندِستون کُدَد و رژیم را سرنگون کنید؟(ضعفِ استراتژیکِ در عرصهٔ «اندیشهٔ مِیدانی»).
آیا فکر میکنید که اینها زایدهٔ تخیّلِ «کژدم» هستند؟... سخت در اشتباهید. اینها همان چیزهایی هستند که به عنوانِ «آموزشِ نظامی»؛ دَر به دَر به دنبالش هستید. امّا زمانی که آنها را در «بشقابتان» می چینند؛ نمیتوانید باور کنید.
(ضعفِ فکریِ عمیق).

نگاهی به جنگِ «یوکرئین»
 
روسها ۱۹۵ هزار نیرو را در مرزهایِ «یوکرئین» به صف کشیده اند. همهٔ «تحلولگرانِ نظامی» در آن زمان گفتند که این جنگ بیشتر از یک هفته طول نخواهد کشید..... یادتان هست؟ یا دچارِ «آلزایمِر» هستید؟
ارتشِ یوکرئین؛ به آن لشکر آرایی از زاویه ای دیگر نگاه میکرد. این ۱۹۵ هزار نفر؛ نیاز به غذا؛ گلوله؛ آب؛ کفش و .... دارند. پس به «نیروهایِ پشتیبانی» و «لُجیستیک» حمله میکنیم.....
... و دیدید که چه شد؟؟... «معجزه» نشد..... بلکه  به «Void» حمله شد. در اینجا «Void» به صورتِ همزمان تواناییِ «لُجیستیک» روسها نیز بود.
در هفته هایِ پیشین؛ نیروهایِ «یوکرئین» به سمتِ «خرسون» نیرو فرستادند و در نتیجه روسها وحشت کرده و نیروهایشان را از مناطق دیگر به «خرسون» فرا خواندند و نیروهایِ «یوکرئین» آن مناطقِ تخلیه شده (البتّه با عجله) را آزاد کردند. «تحلولگرانِ نظامی» چنین «اظهارِ فضله» فرمودند که ارتشِ «یوکرئین» از آموزه هایِ «سان زو» (هنر جنگیدن) استفاده کرده است. امّا پس از آن «خرسون» نیز آزاد شد. آزاد شدنِ «خرسون» باعث شد که «فیلسوف سگِ درباری = دوگین» خواهانِ اعدامِ «نادرقُلی پوتین» بشود.
اکنون «نادر قلی پوتین» و «قرمساقِ فرزانه» توسّط مردم به «کونِ سگ» فرو بُرده شده اند و هیچ «پروپاگاندا»یی نمیتواند آنها را از «کونِ سگ» بیرون آوَرَد. (همسانیِ پیروزیها).
آن قرمساقهایی که هر روزه نظر میفرستند که بگو دستاوردها چه بوده است؟..... بِرَوَند و به «کُسِ زنشان» بخندند.

نگاهی به رَوَندِ شکستِ «داعش»
 
عواملِ اصلیِ شکستِ «داعِش»  در دورهٔ «ترامپ» را میتوان در ۲ عاملِ اصلی خلاصه کرد:
۱- قتلِ عام نیروهایِ داعش. (حذفِ نیروهایِ انسانی)
۲- بمبارانِ انبارهایِ پُر از دُلارِ داعش. (حذفِ منابعِ مالی).

آیا در ایران شاهدِ چنین «نبردهایِ اندیشمندانه»ای هستیم؟.... به هیچ وجه...
حدّ اکثرِ اندیشه ای که در «جنبشِ ملّی» بکار رفته است؛ اجتناب از «تظاهراتِ متمرکزِ گلّه ای» و سازماندهیِ «تظاهراتِ پراکنده» بوده است (گامی  کوچک در تحوّلِ تاکتیکی). تظاهراتِ پراکنده نیروهایِ سرکوبِ رژیم را پراکنده نموده و باعث شده است که نیروهایِ سرکوب نتوانند از حدّ اکثرِ  پتانسیلِ خود استفاده کنند. امّا هیچ یک از این تاکتیکها به «سرنگونیِ رژیم» نخواهند انجامید.

ضربه زدن به منابعِ مالی و لُجیستکیِ نیروهایِ سرکوبِ رژیم

موتورسیکلتی که آتش زده میشود؛ با «پولِ نفتِ رویِ زمین» خریداری شده است. بنزین و گازوئیلی که در باکهایِ خودروهایِ نیروهایِ سرکوبِ رژیم ریخته میشوند؛ مشتقّاتِ «نفتِ رویِ زمین» هستند. حقوقِ ماهیانهٔ نیروهایِ سرکوبِ رژیم از طریقِ فروشِ «نفتِ رویِ زمین» پرداخت میشود؛ بودجه هایِ کلانِ کارخانه هایِ «تولیدِ انگلهایِ شیعه» از «نفتِ رویِ زمین» تأمین میشود.
«نفتِ رویِ زمین» دیگر «ثروتِ ملّی» نیست؛ بلکه «ثروتِ دشمن» است. ابزاری که برایِ بیرون کشیدنِ «ثروتهایِ ملّی» بکار بُرده میشوند؛ نقشِ «بیل و کُلنگ» را بازی میکنند و بدونِ این ابزارها؛ رژیم نمیتواند «ثروتهایِ ملّی» را غارت کرده و مردمِ ایران را هر روز بیش از روزِ پیش فقیر تر نموده و بوسیلهٔ آن مردم را سرکوب کند.
آنهایی که این ثروتها (ثروتهایِ رویِ زمین) را «ثروتهایِ ملّی» مینامند؛ یا سخت در اشتباه هستند و یا میخواهند با «شامورتی بازیِ کلامی» مردم را فریب بدهند. آنهایی که به «خود فریبی» علاقه ای «اعتیاد وار» دارند نیز «چوبِ لایِ چرخ» هستند.

https://tinyurl.com/4mspw2fm

https://tinyurl.com/2aadm8zx

قدرتِ آتش

در جنگِ ۱۱ روزهٔ ارتشِ اسرائیل با اوباشانِ غزّه؛ دیدیم که چگونه با صدها «لولهٔ پرندهٔ ۱۰۰ دلاری» خشابهایِ «گنبدِ آهنین» (هر موشک ۶۰ هزار دلار) در ۱۱ روز خالی شد. اگر به نوشتارهایِ این وبلاگ در آن دوره مراجعه کنید؛ بر رویِ این مسئله تأکید کرده بودم.
زمانی که میگویید «آنها مسلّح هستند».... «آنها سازمان یافته هستند» و.... کاملاً درست میگویید. امّا ۳ نکتهٔ مهمّ را فراموش میکنید:
۱- آنها تعدادشان بسیار معدود است و شماها بسیارانید. (قدرتِ آتشِ شما بسیار بالا تر است)
۲- آنها در محاصرهٔ شما هستند. 
۳- شما «دلیریِ کُشتنِ دشمن» را ندارید و به صورتی احمقانه نیروهایِ دشمن را «هموطن» میخوانید. فقط به این خاطر که به «تُرکی» و «فارسی» و «کُردی» و .... سخن میگویند. در صورتی که آنها نه تنها «دشمن» هستند؛ بلکه «خائن» هستند و حکمِ مجازاتِ خائنین «اعدام» است.
شما قدرتِ آتشِ خود را «ناچیز» میدانید؛ در حالی که «مورچه هایِ کوچک» میتوانند شیرها را بخورند.
اکنون که «ترس از مرگ» را به کنار نهاده اید؛ چرا از «تهاجم» وحشت دارید؟
 
یک مثال:
فرض کنید که در تبریز ۸ مرکزِ آتش نشانی وجود دارد. اگر شما یک سازه را به آتش بکشید؛ همهٔ امکاناتِ آن ۸ مرکز به آن نقطه فرستاده میشوند. امّا اگر ۶ نقطه را به صورتی همزمان و یا تقریباً همزمان به آتش بکشید؛ نیروهایِ آتش نشانی باید بر رویِ «اولویّتها» تمرکز کنند و پتانسیلِ آتش نشانیِ خود (قدرتِ آتش) را از دست میدهند و شاید ۴ و یا ۵ نقطه را از دست بدهند تا یک دستاوردِ «نیمه سوخته» داشته باشند. 

ایجادِ محلّه هایِ «ورود ممنوع»

در انگلستان و فرانسه محلّه هایی وجود دارند که ساکنینِ آنها  ظاهراً «پناهنده ها»یی هستند که از کشور مستراحهایِ اسلام زده آمده اند و چون همه را «نجس» میشمارند؛ خود را در این محلّه ها محبوس کرده اند و هیچ فردِ فرانسوی و یا انگلیسی را به محلّه های خود راه نمیدهند. به این محلّه ها «NO Go Zone» میگویند.
شما در شهرهایِ ایران میتوانید چنین محلّه هایی ایجاد کنید که نیروهایِ سرکوب از وارد شدن به آنها وحشت داشته باشند. در این صورت دیگر نیازی به سوزاندنِ موتورسیکلتها نخواهید داشت و میتوانید از آنها به عنوانِ غنیمتِ جنگی استفاده کنید.... کارگاههایِ ساختِ سلاح راه بیندازید و ...
نترسید؛ ایران  نه به سوریه تبدیل میشود و نَه تجزیه میشود. بلکه سرعتِ سرنگون شدنِ رژیم به شدّت شتاب میگیرد.

از تبلیغات برایِ جلبِ نیروهایِ بیشترِ مردمی دریغ نکنید و در همان زمان از تبدیل شدنِ جنبشِ ملّی به «جنبشِ یوتیوبی» پرهیز کنید. در ۲ هفتهٔ اخیر نشانه هایی از گرایش به «یوتیوبی» شدنِ جنبش دیده میشود که بسیار خطرناک است. اگر بگذارید که جنبشِ ملّی «یوتیوبی» شود؛  به سرعت فرسوده خواهید شد و شکست خواهید خورد و رَوندِ کشتارِ اسیران کلید خواهد خورد که شاید شبیه کشتارِ سالِ ۶۷ باشد.
تا اینجا آمده اید و دستاوردهایِ فراوانی داشته اید. امّا با عقب نشینی و مأیوس شدن هر آنچه که ساخته اید بر باد خواهد رفت.

پیروز و سرفراز باشید

کژدم


۳۵ نظر:

  1. مشکلی که اینجا هست این هستش که باید بین رهبری (یا سخنگو) و نیروهای داخل ایران یه ارتباط دوطرفه وجود داشته باشه یعنی دو طرف بدون هیچ باید و نباید اضافه‌ای همدیگه رو قبول داشته باشن تا کاری پیش بره، به طور مثال حتما در خبر ها خوندی که مردم در قم کیر یه بسیجی رو بریدن. خانم علینژاد یا رضا پهلوی نیازی نیست حتما اینکار رو تایید یا رد بکنن فقط اگه سوآلی پرسیدن باید بگن ارتباطی به ما نداره
    هر حرفی به غیر از این یعنی تخریب نیرو ها و زیر سوآل بردن اونها که اگه ادامه داشته باشه جایگاه مردمی خودشون از بین میره

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. سخن شما درست است. امّا نمیدانم که بانو علینژاد میتواند چنین کاری که انتظار دارید را انجام بدهند و یا نَه؟ نوعِ برخوردی که شما از رهبری در برابرِ چنین پُرسشهایی دارید؛ نوعی پذیرشِ درونی از سویِ رهبر و یا سخنگو می طلبد.
      چنین رهبر و سخنگویی باید شخصیّتی مانندِ «چه گوارا» داشته باشد و نه تنها تأیید و یا رد نکند؛ طوری سخن بگوید که «کجدار و مریز» باشد و به نوعی اینگونه حرکاتِ مردمی را تأیید بکند.

      حذف
    2. شما سخنان ضد مرد همین بانو علی‌نژاد در حاشیه دیدار با مکرون رو دیدید؟؟ با ذوق زدگی گفت: برای اولین بار زنان دارن جنبش رو رهبری میکنن و ما به نمایندگان مرد احتیاجی نداریم. چقدر خوشحالم که نیومدن !! چنین انسان جوگیری به هیچ وجه خصوصیات یک رهبر رو نداره ...

      https://twitter.com/CarolineFourest/status/1591175155682017281?t=PS5l6AyIgDnBx0duKgnS6Q&s=19

      حذف
    3. اگر مردمِ ایران آمادگیِ چنین کاری را دارند (انتخابِ سخنگو و یا رهبر)؛ باید آن شخص و یا گروه را در تظاهراتها نام ببرند. در این صورت آن شخص از طرفِ رژیمِ شیعی تبدیل به «هدف» میشود. لذا آن شخص اگر بانو «مسیحِ علی نژاد» باشد؛ باید در فکرِ حفاظتِ امنیّتیِ بالاتری باشد زیرا همین اکنون نیز از حفاضتِ امنیّتی برخوردار هستند.
      امّا اگر شخص و یا گروهِ ناشناس و یا کمتر شناخته شده ای است؛ باید قبل از نام بُردن از آن شخص و یا گروه؛ به اطّلاعِ آنها (فرد و یا گروه) رسانیده شود و اگر او یا آنها دلیریِ پذیرش «خطر مرگ» را داشته باشد و وظیفه را به عهده بگیرد؛ باید باید به فکرِ «حدّ اکثرِ حفاظتِ امنیّتی» باشد تا به سادگی کُشته نشود.

      حذف
    4. خطاب به ناشناس 1:06
      درسته خانم علینژاد گاهی نمیتونه خودش رو کنترول کنه ولی باز حداقل به یه دردی میخوره و سعی می کنه صدای مردم باشه شما چی؟ تو رو نمیدونم ولی این یارو یه سلطنت طلب افراطی هستش که از این کونش سوخته که نه خودش رو آدم حساب میکنن نه شازده‌اش رو
      https://mobile.twitter.com/DSakuee/status/1591951416997937153

      حذف
    5. من با نظرِ شما که میگویید: بانو مسیحِ علی نژاد به سادگی «جوّ گیر» شده و میگوید که: « برای اولین بار زنان دارن جنبش رو رهبری میکنن و ما به نمایندگان مرد احتیاجی نداریم.»... کاملاً مخالفم. ایشان «جوّ گیر» نشده است و حرفِ دِلَش را می زند. دلیلِ خوبی هم دارد. زیرا «هیچ مَردی در میانِ اپوزیسیونچیهایِ قلّابی وجود ندارد» و این شما هستید که «نَر» را با «مَرد» اشتباهی گرفته اید.
      در فرهنگِ من (کژدم) فرقِ زیادی میانِ «نَر» و «مَرد» و «ماده» و «زن» وجود دارد.
      به عنوانِ مثال؛ «فرزانه روستایی» یک «ماده» است و بدتر اینکه یک «روشنفکر دهاتی» است که منشاء هیچ اثری نبوده است و فقط طوطی واری کلماتی را بلغور میکند که اجدادِ توده ایش ۹۰ سالِ پیش بلغور میکردند.

      حذف
    6. در شرایط فعلی رهبری وجود ندارد که شما مخالف و یا موافقِ علنی شدنش باشید. در آینده نیز اگر «تیم هایی» تشکیل شوند میتوانند از پلتفورمِ «اَنانیموس» استفاده کنند و یک نامِ عمومی انتخاب کرده و همگی خود را با آن نام معرّفی کنند. بدونِ آنکه همدیگر را بشناسند (همان نظریّهٔ اشباح و «تشکیلاتِ اُفُقی» که پیشترها پیشنهاد کرده بودم).

      حذف
    7. اتفاقا خود علی‌نژاد شروع به دوگانه سازی زن و مرد کرده ... نکنه توقع داری یه خمینی دیگه ازش بسازیم و نباید انتقاد کنیم ؟؟ میتونست خیلی منطقی و متمدنانه بیاد بابت حرفش عذرخواهی کنه ... شما چرا حالا بهت برخورده ؟؟

      حذف
    8. من هیچ ترسی از خانم علینژاد ندارم، اگه هم اسمی از ایشون بردم برای به قول شما دوگانه سازی نبود که بیان بر علیه ایشون نظر بدن یا وجهه ایشون بین بقیه تخریب بشه. فقط قصد مثال زدن داشتم که ظاهرا نباید اینکار رو میکردم

      حذف
    9. اوّلاً به من بر نخورده. بانو مسیح علی نژاد حوزهٔ فعالیّتِ مشخّصی دارد که موفقّت در این حوزه نیاز به سرنگونیِ رژیمِ شیعی دارد. به همین دلیل برخیها فکر میکنند که ایشان داعیهٔ رهبری دارند. حتّی اگر چنین ادّعایی داشته باشند؛ بسیار بهتر از اوباشانِ «اپوزیسیونچیِ پُر حرفِ بی عمل» هستند. امّا اینکه تا شخصیّتی میخواهد رُشد کند؛ همهٔ پوفیوزهای سلطنت طلب و مشروطه خواه برایِ زمین زدنِ آن شخص از هر حربه ای استفاده کنند؛ در حالی که خودشان ارزشی کمتر از محتویّاتِ یک «سطلِ آشغال» دارند و اساساً حرفی برای گفتن ندارند؛ مرا وا میدارد که از این بانو تمام قدّ دفاع کنم. امّا از ایشان خدا و خمینی نمیسازم. امّا اینکه میگویید به «مردها» توهین کرده است... من «مردی» در این میانه نمیبینم. اگر «کیرهایِ راه رونده» را مرد میدانید... دچارِ «مشکلِ تعریف»(Definition Problem ) هستید.
      آیا تا به حال از من پرسیده اید که چرا رضا پهلوی را «شازده شومبول» خطاب میکنم؟
      پاسخِ ساده:
      من این موجودِ بی شرف را فقط یک «کیرِ راه رونده» میدانم و بیش از این هم ارزشی ندارد.
      حال اگر شما ایشان را «مرد» میدانید... خیر پیش.

      حذف
  2. Put an end to the endless

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. متأسّفانه فرمانِ شما دیر رسید. دیروز اینکار انجام شد. همینقدر که میخوانی بَد نیست.

      حذف
  3. https://mobile.twitter.com/GadflyPersia/status/1592215983493877761

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. این مزخرفات چارهٔ درد نیست. عدد بدِه.

      حذف
  4. کژدم من باور به جنبشی که از سمت مردم زده بشه ندارم.مردم یعنی تولید حجم بینهایتی از مزخرفات کلامی و فکری که هیچ ارزشی ندارن.اگر این جنبش از سمت مردم بخواد هدایت بشه شکستش حتمیه.یا مهندسانی در عرصه نظامی و عملیاتی هدایت جریان رو بعهده بگیرن(فرقی نمیکنه داخل یا خارج از کشور باشه) و یا اینکه قدرت‌های خارجی تصمیم‌گیرنده نهایی بشن.فعلا که مورد دوم محتمل تره.
    اپوزوسیون ها چه واقعی باشن چه ساختگی تا زمانیکه شاخه نظامی نتونن تشکیل بدن ارزششی بیشتر از جلق حزبی و دسته جمعی ندارن.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. شما اشتباه میکنید. با «یا این» و «یا آن» گفتنها مسئله حلّ نمی شود و قدرتهایِ خارجی در موقعیّتی که شما برایشان ترسیم میکنید (رهبری) نیستند.
      «داشتنِ شاخهٔ نظامیِ حزبی» یعنی پرورشِ «بسیجیهایِ فردا».
      امّا «اپوزیسیون در قامتِ حکومتی» باید نیروهایِ مسلّح و نیروهایِ اطّلاعاتی داشته باشد که پس از سرنگونِ رژیمِ شیعی؛ به «بسیجی» تبدیل نمیشوند.

      حذف
  5. https://tinyurl.com/5b9c44cn

    این لینک را فقط برایِ آدرس دادن منتشر کردم و منظورم تکرارِ مکرّرات نبود.
    در این فایلِ صوتی دروغهایِ فراوانی وجود دارد. امّا به ۲ مسئلهٔ مهمّ اشاره شده است.
    ۱- جنبشِ ملّی در حالِ فروکِش کردن است و مردم مأیوس شده اند.
    این گزاره میتواند فقط یک «پروپاگاندا» باشد. زیرا در ۱۵ روزِ اخیر حرکتهایِ مؤثر بسیار کَم شده و حرکتهایِ «سمبلیک و یوتیوبی» شدّت یافته اند و شاید این نیرویِ اطّلاعاتی میخواهد از این دورهٔ «اُفول» برایِ دلسرد کردنِ مردم سؤ استفاده کُنَد. اکنون ظاهراً دانشجوها بیشتر فعّال هستند امّا من (کژدم) برایِ جنبشهایِ دانشجویی هیچ اهمیّتی نمیدهم. زیرا دانشجویان با اینکه «روشنفکران» نامیده میشوند؛ امّا از نظرِ من و شناختی که به عنوانِ یک «دانشجویِ سابق» (در عهدِ دقیانوس) از این موجودات دارم؛ موجوداتی «Contemporary Chaotic People» هستند. مغزشان بسیار «گِرد» است و در میانِ اندیشه هایِ گوناگون مانندِ یک توپِ پلاستیکی شناور هستند. این جماعت اکثراً زیرِ سِنِ بلوغِ فکری هستند (حدّ اکثر اینکه ۲۳ ساله هستند) و افکارشان زاییدهٔ «هورمون ها» است. یک روز «هیپ هاپی» و روزِ دیگر «صادق هدایتی» و سپس بدونِ فهمیدن؛ «نیچه ای» میشوند و سپس از «رومن گَری»سر در می آورند و معلوم نیست که فردا چه بشوند؟!!!؟ البتّه من برایِ این «دگردیسیهایِ فکری» احترامِ زیادی قائل هستم. امّا برایِ «ساختنِ زیربناهایِ محکم» نمیتوان به یک «کِشتی» که «هِی کژ می شُد و مَژ می شد» اعتماد کرد. خلاصه اینکه دانشجویان «خر تو خَر ترین» صنفِ اجتماعی از نظرِ فکری هستند. هر کسی که بخواهد از این موجودات در دستورِ پُختِ غذا استفاده کند؛ بهتر است که بِرَوَد و «نیمرو» بپزَد و برایِ «غذایِ لاکچری» نیز به «اُملِت» پناه ببرد. زیرا قابلِ اطمینان تر هستند.
    ۲- نام بردن از ۳ نفر از شاخصه هایِ «جنبشِ سبزِ بنی هاشمی» به عنوانِ جانشینِ برگزیده شده به جایِ «شازده شومبولِ شورشی». راستی چه کسانی میخواهند آن ۳ قُرمساق را جایگزینِ «شازده دیّوس» بکنند؟ آیا کسی را می شناسید؟... نمی شناسید؟... امّا من میشناسم؛... اینها قرمساقهایِ «فرشگردی» و «قُقنوسی» هستند «اصلاح طلبها) که مانندِ پروانه به دُورِ «اعلیحضرت شومبولِ شورشی» می گردند و «هو» میکشند و میتوانند نقشِ رابط را با «پسر عمویِ شازده شومبول» (سیّد حسینِ موسوی) بازی کنند.
    اگر «شازده شومبول» با پاسدارها «جفتگیری» میکند؛ چه دلیلی دارد که با «میر حسین یا حسین» جفتگیری نکند؟ مگر ایرادی دارد؟
    اصلاً ایرادی ندارد..... زیرا نافِ اینها (بنی هاشمی ها) را در آسمانِ هفتم برایِ یکدیگر بُریده اند.

    پاسخحذف
  6. https://tinyurl.com/2fwy8vwk

    سیاستِ «اوباش فرزانه»:
    ۱- به کودکان تجاوز میکنیم.
    ۲- اگر اعتراض کنید می کُشیم و گروگان و اسیر میگیریم.
    ۳- اگر دیدیم وضعیّت خراب است با «سرانِ بی شرافتِ طوایف محلّی» معامله میکنیم.
    ۴- تعدادی از گروگانها و اسیران را آزاد میکنیم تا «دیّوسِ مهربانِ فرزانه»باشیم.
    ۵- کشته هایتان را فراموش کنید و گرنه باز هم میکشیم و باز هم تجاوز میکنیم و بازهم اسیر و گروگان می گیریم.
    ۶- عبدالحمید هم از خودمان است و برایتان «ماستمالی» میکند.

    پاسخحذف
  7. کژدم بنظرتون بلوچستان و کردستان کنار هم میتونن حکومت رو سرنگون کنن؟

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. برایِ سرنگونیِ رژیم باید حدّ اقل ۷۰٪ جمعیّتِ ایران را در جهتِ سرنگونیِ رژیم سازماندهی کرد. «پیش نیازِ سرنگونی» نیز حرکت در مسیرِ «تضعیفِ رژیم» در تمامیِ عرصه ها است.
      تشکیلِ گروههایِ چریکی نیز ارزشی ندارد. زیرا اینگونه گروهها معمولاً مِیل به حمله به «پوستهٔ سختِ رژیم» را دارند. به همین گروههایِ مسلّح بلوچستان نگاهی بیندازید. شاید در طولِ ۴۳ سال توانشته باشند ۱۰۰ نیرویِ رژیم را بکشند. یعنی سالی ۲ و نیم نفر. اگر با کشته ها و اسیرانِ خودشان مقایسه کنید؛ از «آفتابه خرجِ لحیم» نیز بدتر است. فقط ضرر داده اند و احمقانه به وجودِ خودشان افتخار میکنند.

      حذف
  8. https://tinyurl.com/5n8uc4et

    سازمان مجاهدینِ خلق نیز پس از این باید به سمتِ «استراتژیِ غاز چرانی» بِرَوَد.
    نوعی دیگر از «شیعیانِ جعفرِ کذّاب»(نجاستِ ششّم ار ۱۲ مدفوعِ مُلهِم به الهاماتِ الهی = ۱۲ پیامبرانِ شیعیان) که «برده داریِ آشکار» را در «قُرآنِ کژیم» نمی بینند و از این کتاب «کمونیسم» استخراج کردند.
    فصلِ «احزابِ پادگانی» گذشته است؛ بویژه اینکه کثافاتِ معدهٔ «۱۴۰۰ ساله» را پرچمِ خود قرار دهند.
    زمانی که گروهِ «پیکار» از اینها جدا شد؛ سخنی بسیار صریح داشت:
    «ما که کمونیست هستیم.... چه لزومی دارد که این کثافتِ معده را نیز با خودمان حمل کنیم؟»
    امّا این موجودات هرگز نخواهند فهمید. زیرا «جذامِ دیانتِ شیعه» مغزهایشان را به طورِ کامل خورده است.
    زمانِ مطرح شدنِ این اظهارات نیز بسیار مهمّ است. زیرا دولتِ آمریکا با این اظهارات میگوید: «زمانِ احزابِ پادگانی» به سر آمده است.
    پیشنهادِ من برایِ سازمانِ مجاهدینِ خلق این است:
    به پیشِ «آیةالله ملکوتی» بروید.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. فکر میکنم حزبِ دموکراتِ کُردستان و کومه له نیز پیام را گرفته باشند.

      حذف
    2. زمان احزاب پادگانی به سر اومده یا این که اگه مجاهدین واقعا تصمیم بگیرن به رژیم ضربه بزنن و موفق هم بشن آمریکا تصمیمش عوض میشه؟ به هر حال کاچی بهتر از هیچی هستش

      حذف
    3. نخست اینکه این سازمان چنین قدرتی ندارد. به آن یونیفورم هایشان اهمیّت ندهید. شیک تر از این یونیفورمها را ژنرالهایِ «نادرقلی پوتین» نیز دارند.
      دوّم اینکه نظراتشان پذیرش اجتماعی ندارد. قبلاً علّتِ پیروزیِ «چه گوارا» در کوبا و علّتِ شکستِ «چه گوارا» را در بولیوی توضیح داده ام. علّتِ اصلی «پذیرش اجتماعی» و علّتِ شکست «عدمِ پذیرش اجتماعی» بود و الّا «چه گوارا» بهتر از آنی بود که در کوبا بود. زمانی که «چه گوارا» به «بولیوی» رفت؛ کوهی از تجربه را با خود داشت. امّا شکست خورد.
      مجاهدین از نظرِ فکری به دورانِ «پارینه سنگی» تعلّق دارد. هم به شدّت آلوده به مزخرفاتِ «شیعهٔ صفوی» هستند (عینِ همین دیّوس فرزانه) و نیز «کمونیست» هستند. یعنی چیزی بدتر از «خوکِ چاقالو» در کُرهٔ شمالی.
      این گروه اگر خود را بفروشد؛ از بالا تا پایین و به صورتِ یکدست فروخته میشود.
      بدتر از همه برایِ این سازمان اینکه: زمانی بخواهند واردِ معادلات شوند که مردمِ ایران در حالِ خداحاظی از «اسلام» و «شیعه گری» میباشند. این سازمان هیچ شانسی ندارد و چیزی در حدّ «تخمِ مُرغِ گندیده» است که پس از گذاشتن در چند لایه کیسهٔ پلاستیکی فقط باید به سطلِ آشغال انداخته شود تا بویِ تعفّنش بیرون نَزَند.
      دورانِ «شیعه بازارِ ۵۷ » دیر زمانی است که گذشته است.

      حذف
  9. https://tinyurl.com/rvdd9hyj

    بیانیهٔ شماره ۲۰ جوانانِ محلّاتِ تهران.
    با اینکه شیوهٔ مبارزاتی این «تشکّلِ اُفُقی» را به عنوانِ «شیوهٔ غالبِ مبارزاتی» قبول ندارم و این شیوهٔ مبارزاتی را به موازاتِ شیوه هایِ قهرآمیز مؤثّر تر میدانم. امّا این تشکّلهایِ مبارزاتی را که بدونِ اشاره به «قومیّت» گام در راهِ مبارزه گذاشته اند را برایِ «ایجادِ وحدتِ ملّی» و تشکیلِ «اتّحادیهٔ میهنیِ ایران»؛ بسیار مؤثر می دانم.
    اگر در شهرهایِ گوناگونِ ایران تشکّلهایِ «افقی» با همین نام بوجود بیایند (جوانانِ محلّه ها)؛ این نامِ زیبا میتواند «تنشهایِ بی ریشه و دروغینِ قومی» را که توسّط «رژیمِ شیعی» و «پان ایرانیستها» بوجود آمده است را از میان بردارد.

    پیروز و سرفرازان باشند.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. برگزیدنِ نامِ «جوانانِ محلّات»؛ مرا به یادِ «ستّارخان» و «باقرخان» می اندازد. یکی از محلّهٔ «سُرخاب» و دیگری از محلّهٔ «خیابان» و با اینکه با یکدیگر اختلافاتِ فکری داشتند؛ امّا بر یک نظر استوار و هم پیمان بودند:«سرنگونیِ سلطنتِ مطلقهٔ ظِلّ اللّاهی» و روییدنِ شکوفه هایِ «مشروطیّت»(اندکی دموکراسی) و آنچه که «انقلابِ مشروطه» نام گرفت و پس از مدّتی توسّطِ «انگلهایِ صفوی» اَخته شد.

      حذف
  10. https://tinyurl.com/45rypuma

    چنین دیّوسهایی ایران را به این روز انداختند. از «حاجی شاهنشاهِ کمر بسته» تا «اردشیرِ زاهدی» و بازرگانها و سنجابی ها و داریوشِ فروهرها همگی به این دار و دستهٔ «دیّوسهایِ عقب مانده» تعلّق دارند. اختلافاتشن اهمییّتی ندارد؛ امّا شیوهٔ تفکّرشان از یک لجنزار تغذیه میکند. همگی «اهلِ فرار» هستند و از «انقلاب و خون» وحشت دارند و «کون دادن» را ترجیح میدهند.

    پاسخحذف
  11. در رابطه با دانشجوها من با نظرتون مخالفم.البته این حرف شما در رابطه با قشری که خودشو روشنفکر خطاب میکنه صدق میکنه ولی دانشگاه فقط متشکل از افراد متوهم نیست.الانش که به لطف دانشگاه آزاد،پیام نور و... کارخونه های مدرک سازی براه افتاده و اساسا اسم دانشگاه، دانشجو،استاد دانشگاه و...رو نباید براشون گذاشت.برای همین ما با افرادی که در جست و جوی دانش(دانش+جو) باشن روبرو نیستیم.قشری که امروز دانشجو هستش متعلق به همون طبقات پایین جامعه هست که برای فرار از خانواده، سربازی و...وارد دانشگاه شده ولی با این تفاوت که به خاطر بازه ی سنی شون از قدرت آتش بسیار بالایی برخوردار هستن.این افراد رهبران انقلاب نیستن ولی پیش‌برنده های بسیار خوبی هستن که به نظر من بسیار مفید تر از کارمندان و معلمان و... هستن و اگر قراره رویکرد آتش رو در نظر بگیرید بهتره روشون سرمایه گذاری عظیمی کنین.

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. مشکل اینجاست که من سرمایه گذار نیستم و رویِ قشرِ خاصّی کار نمیکنم. بیشتر به دنبالِ «افرادِ دارایِ پتانسیل»(High Potential Individuals) که دارایِ «خلّاقیّت» (Talent of Creativity) چه در عرصهٔ نظری و یا «مِیدانی» هستند میباشم. من به «قشر و طبقه» و اینگونه تقسیم بندیها اعتقادی ندارم. به «افراد» اعتقاد دارم.
      «نظریهٔ داروین» را «دانشمندانِ انگلستان» مطرح نکردند؛ بلکه «داروین» مطرح کرد و از آغاز تا انتها همه اَش تلاشهایِ تحقیقاتیِ خودَش و محصولِ خودش بود.
      در این وبلاگ نیز تلاش میکنم که «راهها» و «بیراهه ها» را نشان دهم.

      حذف
    2. به عنوانِ مثال؛ تشکلهایِ «جوانانِ محلّات» را یک ابتکارِ خوب میدانم. امّا روشهایِ مبارزاتی که توسط آنها پیشنهاد می شود را بسیار ناکارآمد میدانم. من به شعارِ «خیابان در اختیارِ ماست» باور ندارم. زیرا خیابان برایِ مدّتِ کوتاهی در دستِ شما خواهد بود و از دستِ شما گرفته خواهد شد. لذا باید از این «خیابان که در اختیارِ شماست» بهترین استفاده را بکنید. باید در این خیابانها مردم را برایِ آماده شدن برایِ رویارویی با «روزهایِ بدتر» آماده کنید.

      https://tinyurl.com/yrnynhth

      در این ویدیو نوعی خلّاقیّت در خیابان دیده میشود و رو به سویِ بهتر شدن دارد. امّا پُشتِ بام خالی است و فقط یک دوربین آنجاست. در حالی که «پشتِ بام» باید به کمکِ خیابان بیاید تا خیابان حفظ شود و دشمن متحمّل تلفات گردد.
      تا «دشمنِ مسلّح» مزهٔ زخمی شدن و کور شدن و کشته شدن را نچشد؛ دست از کار نخواهد کشید و مطمئن باشید که اکنون نیروهایِ سرکوب به صورتِ «شیفتی» کار میکنند تا دچارِ خستگیِ مُفرط نشوند. بازی تقریباً شبیهِ «بازیهایِ کامپیوتری» شده است. سربازی که امروز ظاهراً کشته میشود؛ فردا باز هم همانجا است و باید دوباره او را بکشید.
      امّا اگر نیرویِ سرکوب در خیابان کشته شود؛ فردایِ آنروز در «گورستان» و یا «مُرده شور خانه» خواهد بود. اگر در تهران بتوانید روزانه ۱۵۰ نفر را زخمی کرده و یا بکشید؛ در طولِ یک هفته ۱۰۵۰ نیرویِ سرکوب از «خِشابِ رژیم» کَم میشود.
      امّا آیا میتوان به طورِ ناگهانی و بی محابا چنین کاری را آغاز کرد؟... البتّه که نمیتوان. زیرا در چنین صورتی سطح و عمقِ مبارزه به طورِ ناگهانی تغییر میکند و آن رویِ سگِ رژیم بالا می آید.
      لذا پیش از آغازِ چنین حرکتی؛ باید برایِ مقابله با «آن رویِ سگِ رژیم» آماده شد.
      اینکه میگویم ما به «چه گوارا»ها نیاز داریم؛ به همین دلیل است. من به دنبالِ اینچنین ها هستم؛ و نَه طبقات و اصناف و اقشار. زیرا «اقشار» و «اصناف» به طورِ «فَلّه ای» نمیتوانند «خیابانی» شوند. آنهایی که خود را در حوزهٔ «اصناف» و «اقشار» تعریف میکنند نیز حوزه هایِ مبارزاتیِ مناسب با صنف و قشرِ خود را سازماندهی میکنند و به این صورت هیچکس بیکار نمی ماند و رژیم از همه طرف ضربه میخورد.

      حذف
  12. https://kajdoum1.blogspot.com/2015/11/blog-post_9.html

    یکی از اشتباهاتِ کژدم که البتّه در کمتر از یک ماه تصحیح شد. امّا اشتباه را نمیتوان انکار کرد؛ حتّی اگر تصحیح شده باشد. با این حال این نوشتار را حذف نکردم و سندی از اسنادِ اشتباهاتِ تحلیلیِ کژدم است و باید همانجا بماند.

    پاسخحذف
  13. تعدادِ کشته شدگان در میانِ مردم در حالِ بالا رفتن است و به همین نسبت تعدادِ زخمیها و اسیران نیز بالا می رَوَد. هرچند که در گزارشها دیگر به این موارد اشاره ای نمی شود.
    امّا تعدادِ کشته ها و زخمیهایِ نیروهایِ سرکوب بسیار کمتر است.
    به نظرِ من این ۲ آمار نشانگرِ این است که ظرفیتِ «نبردهایِ خیابانی با دستهایِ خالی» و بدتر از همه به عنوانِ «تنها روشِ مبارزاتیِ غالب» در حالِ پُر شدن است و باید از شیوه هایِ مبارزاتِ ترکیبی استفاده نمود و باید «دستهایِ خالی» به «دستهایِ پُر» تبدیل شوند.
    «پشتِ بامها» همچنان خالی هستند. در حالی که میتوانند نقشِ مهمّی در طرّاحیِ «کمینها» و دفاع از نیروهایِ مبارز در جنگ و گریزِ خیابانی داشته باشند.
    حفاظت از درهایِ ورودیِ مجتمع هایِ مسکونیِ بلند مرتبه نیز مسئلهٔ مهمّی است که تشکّلهایِ «جوانانِ محلّات» باید به آن فکر کنند.
    تشکّلهایِ «جوانانِ محلّات» باید بدانند که «ظرفیّتِ خیابان» در حالِ پُر شدن است و اگر ضرورتِ برنامه ریزی برای «مبارزاتِ ترکیبی» را به درستی درک نکنند؛ میتوانند بازی را ببازند. هرگونه «اتلافِ وقت» یک اشتباهِ بزرگ است. باید علاجِ واقعه را قبل از وقوع حدس زد و برایِ لحظهٔ اتّفاق آماده بود و گرنه نمیتوان نتیجهٔ سهل انگاریها را به گردنِ رژیم انداخت و خود را تبرئه نمود.
    امیدوارم که این سخنان به گوشِ این تشکّلها برسد.
    شدّت گرفتنِ مبارزات و عدمِ توجّه به اینکه رژیم میخواهد سطحِ سرکوب را تشدید کُند و عدمِ برنامه ریزیِ مِیدانی برای خنثی کردنِ حملاتِ سنگینِ رژیم؛ میتواند ضرباتِ جبران ناپذیری به «جنبشِ ملّی» و مبارزان وارد آوَرَد.
    این تشکّلها باید بدانند که باید از «شمردنِ پیکرهایِ بی جانِ مبارزین» به سمتِ «شمردنِ تعدادِ جسدهای دشمن» بروند. سخن گفتن از «تدافع» به طورِ کامل «مردود» است و اگر جنبش نتواند «بازی ساز» و «تهاجمی» باشد. باید بدانیم که امکان دارد که مردم به سیمِ آخر زده و به صورتِ «موجِ انسانی» عمل کنند و تعدادِ جانباختگان و زخمیها به شدّت پُر شمار شود.
    در چنین صورتی فرماندهانِ میدانی هستند که باید حدّ اقلّ «احمق» خطاب شوند.
    وظیفهٔ رژیم «کشتار» و سرکوب است.....
    وظیفهٔ «فرماندهانِ میدانی» مبارزات چیست؟

    پاسخحذف
  14. نوشتار در بارهٔ کشتار مردم ایذه منتشر شد.

    پاسخحذف