۱۳۹۰ آبان ۲۰, جمعه

سخنی در بارهٔ حملهٔ نظامی احتمالی به ایران.

من در مقالهٔ کوتاه  « خورشید جنگ از کدامین مشرق طلوع خواهد کرد» گفتم که این خورشید از مشرق ایران طلوع نخواهد کرد و بهترین مکان برای طلوع آن « لبنان» است. اما عده ای با شنیدن این اخبار هیجان انگیز « قند توی دلشان آب شد». به سخنان سید رضا دیبا در این باره توجه کنید :
« هم میهنان عزیزم،
هوشیار باشیم، از آتش زیر خاکستر خشم جامعه بین المللی نسبت به رفتار حاکمان جمهوری اسلامی، احتمال بروز جنگ دیگری کشورمان را تهدید می کند.
نظام مستبد و تمامیت خواه اسلامی، بدلیل سیاست های غلط و غیرانسانی در عرصه داخلی و سیاست های مداخله جویانه و تنش آفرین در عرصه خارجی، از یکسو، ساختارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را به نابودی کشانده و از سوی دیگر، باعث ایجاد بحران و آشوب در کشورهای منطقه و به خطر انداختن صلح و آرامش جهانی شده است. » برای دیدن متن کامل ( اینجا) را ببینید.
سید رضا دیبا با این جملات در یک کلام میگوید که اگر « جامعهٔ جهانی»  ( به تعبیر ایشان حکومتهای غربی = جامعهٔ جهانی) به ایران حملهٔ نظامی کند؛ « حق دارد» چونکه رژیم حاکم بر ایران جنگ افروز است. آنچه که ایشان به عمد نمیگویند این است که کدامین حکومت را میشناسند که سیستم دفاعی نداشته باشد؟ مگر سیستم دفاعی تنها در داشتن توپ و تانک و هواپیما خلاصه میشود؟ ایشان به عمد نمیگویند که « داشتن مناطق نفوذ» یکی از بهترین حربه های نظامی و بخشی از « سیستم دفاعی» است. مگر عربستان سعودی مناطق نفوذ ندارد؟ پس طالبان و حکومت پاکستان و سودان و حکومت بحرین و گروههای جنگاور « وهابی مسلک» از قبیل القاعده چیستند؟ مگر کشورهای غربی مناطق نفوذ ندارند؟
 شاید بعضی ها اکنون فکر کنند که من دارم از حاکمیت رژیم تازی پرستان دفاع میکنم. اما چنین نیست. من میخواهم بگویم که هر حاکمیتی به ناچار باید این خصوصیتها را داشته باشد. مگر امپراطوری ماد و امپراطوری هخامنشی و .... مناطق نفوذ نداشتند؟ پس سپاه جاویدان در « مصر» چکار میکرد؟ ( شاید رفته بودند برای سیزده بدر؟!!).
آنچه که ما را موظف میسازد تا در پی سرنگونی رژیم رجاّله های اسلامی حاکم بر ایران بر آییم؛ نه به خاطر این است که آنها سیستم دفاعی دارند؛ بلکه به این خاطر است که :
۱- این حاکمیت یک حاکمیت ایرانی نیست و با تمامی مظاهر ایرانی بودن در ستیز است و میخواهد « تازی پرستی» را بار دیگر حاکم سازد.
۲- این حاکمیت سرزمین ما را به ویرانه ای تبدیل کرده است که منبع در آمد آن تنها منابع زیر زمینی است و اقتصاد ایران را به یک اقتصاد مصرفی و « دلالی» تبدیل نموده است و تمامی زیرساختهای تولیدی را ویران ساخته است.
۳- این حاکمیت دست تمامی مزدوران خود را در چپاول و غارت اموال ایران باز گذاشته و به جز عده ای محدود؛ بیش از ۷۰ در صد ایرانیان در فقر و بیش ۳۰ در صد هم میهنانمان در زیر خط فقر زندگی میکنند.
۴- حاکمیت تازی پرستان بنا بر اهداف چپاولگرانهٔ خود یک سیستم سرکوب و امنیتی مخوف را بر این سرزمین حاکم ساخته است و از بیشرمانه ترین نوع سرکوبها نیز ابایی ندارد.
ما دلایل زیادی برای سرنگونی رژیم آیین تباهی( اسلام) داریم. اما سید رضا دیبا نمیخواهد که این رژیم به دست ایرانیان سرنگون شود ( هرچند آنرا ظاهراً بر زبان آورد). ایشان با این بیانیه از جامعهٔ بین المللی میخواهد که حالا که دارند « حلوای دموکراسی» پخش میکنند یک کمی هم به ایرانیها بدهند. سید رضا دیبا نمیگوید و نمیخواهد بگوید که آنچه که اکنون در خاورمیانه و شاخ آفریقا و افغانستان و پاکستان میرود؛ بخشی از استراتژی فراگیر و بزرگ « خاورمیانهٔ بزرگ» است. و گرنه حلوایی در کار نیست.
ایشان در ادامه نیز مانند « ژنرال سازگارا» و « دیپلمات مخملباف» مردم را به نظریهٔ مندرس و سترون « نافرمانی مدنی» دعوت میکند. نظریه ای که حتی در اوج آنچه که به « جنبش سبز» معروف شد نیز به کار بسته نشد. چه رسد به حالا که دقیقاً به خاطر همین «رهنمودهای سترون» جنبش به شکست کشانیده شد. آیا سید رضا دیبا اینها را نمیداند؟ من میگویم که میداند. سوال این است که چرا باز هم بر آنها تاکید میکند؟ پاسخ این است که اگر رژیم به دست مردم سرنگون شود؛ باید که مکانیسم خاصی داشته باشد و آن مکانیسم خاص چیزی نیست به جز « شکستن ستون فقرات امنیتی و نظامی رژیم». سید رضا دیبا میداند که این امر لازمه اش شکل گرفتن « مبارزهٔ مسلحانه» است. و بازهم سید رضا دیبا میداند که در صورت اوج گرفتن مبارزهٔ مسلحانه؛ نه او و نه اطرافیان او حرفی برای زدن نخواهند داشت. بنا بر این؛ سید رضا دیبا چشمش را به « جامعهٔ بین الملل» دوخته است که این رژیم را برایش سرنگون سازند و ایشان هم تشریف بیاورند و از توی صندوق رفراندوم زیر نظر سازمان ملل بیرون بیایند.
البته سید رضا دیبا از اینکه ایشان را « سید» میخوانم ناراحت نشوند؛ زیرا بر اساس آن شجره نامهٔ ننگین که زمانی در وبسایت خودشان گذاشته بودند ( سپس شرمگینانه آنرا برداشتند) ؛ تبارشان از طرف مادری به یکی از آن جرثومه های فساد و زنبارگی که شیعیان( تازی پرستان) اورا « امام معصوم» میخوانند میرسد و به هر حال با خمینی و خامنه ای و میر حسین موسوی؛ برادر هم که نباشند؛ « پسر خاله و یا پسر عمه» تشریف دارند.
همانگونه که یک هفتهٔ پیش که همه بر طبل جنگ میکوبیدند و من گفتم که شرایط برای حمله به ایران آماده نیست؛ اکنون میبینیم که صدای طبلهای جنگ آرام آرام فرو مینشینند. اما بیایید با هم نگاهی دیگر باره به « احتمال حملهٔ نظامی به ایران» بیندازیم و ببینینیم که چه زمانی برای وقوع  چنین حمله ای مناسب خواهد بود؟ و اگر چنین اتفاقی افتاد؛ وظیفهٔ مبارزان راه آزادی چه باید باشد؟ زیرا یک نیروی سیاسی باید پیش از وقوع « طلوع خورشید» آنرا حدس بزند و خود را برای آن آماده نماید؛ و گرنه درخشش خورشید جنگ چشمانش را کور خواهد نمود.

بر رسی احتمال :
۱- هنوز نیروهای آمریکایی در عراق هستند و تعداد آنها بسیار کم است. لذا آمریکا پیش از هر چیز باید نیروهایش را از عراق بیرون بکشد تا به محاصرهٔ گروههای شیعه و وهابی موجود در عراق که توسط سپاه قدس تسلیح و آموزش و پشتیبانی میشوند؛ در نیایند.
۲- مسئلهٔ طالبان و پاکستان و افغانستان نیز باید تا حدودی فروکش کند و کشورهای غربی در این راه به همکاریهای بیشتر عربستان سعودی نیاز دارند.
۳- باید یکی از این دو مسئله حل شوند : 
الف : یا حاکمیت سوریه سرنگون شود و یا در باطلاق جنگ داخلی فرو رود و توانایی عملیات برون مرزی آن کم شود. 
ب : حزب الله لبنان پیشاپیش نابود شود.
۴- سیستمهای دفاع ضد موشکی در اسرائیل و عربستان و امیرنشینهای حوزهٔ خلیج فارس به طور موثری فعال شوند. تا تلمبه خانه های نفت را در امان نگه دارند و گرنه آمریکاییها و اروپاییها به عنوان « خدایان جنگ»؛ بسیار هم دوست میدارند که چند تا از موشکهای شهاب و صاعقه و رعد و مرصاد به هتلهای دبی و زیر ساختهای اقتصادی این امیر نشینها و بویژه به « کعبه» اصابت کنند؛ تا فغان از نهاد جامعهٔ مسلمین « سنی مذهب» بر آید.
۵- با وارد نمودن فشارهای بیشتر؛ رژیم رجاله های تازی پرست را بیش از آنچه هست؛ ضعیفتر نمایند.
آن زمان است که « خورشید جنگ» از مشرق ایران طلوع خواهد کرد.

تنها راه رژیم حاکم بر ایران

همانگونه که پیشتر گفته ام؛ رژیم اسلامی وارد فاز « شکست استراتژیک» شده است لذا ورای عربده های  توخالی و کوبیدن بر طبل جنگ؛ رژیم رجاله های آیین تباهی تنها یک راه منطقی در پیش دارد و آن اینکه بخشی از « سپاه پاسداران آیین تباهی» دست به کودتای نمایشی زده و با نامی دیگر وارد مذاکرات جدی با کشورهای غربی شده و به عقب نشینی های بزرگی دست بزند.وگرنه با ساختار فعلی هیچکس حرفشان را نخواهد پذیرفت. یا اینکه؛ به شیوه ای احمقانه باید به موشک پرانی دست یازند. حتی اعلام داشتن « بمب اتمی» و چمد عملیات برون مرزی از طرف رژیم؛ نه تنها کمکی به آنها نخواهد نمود؛ بلکه مقدار ویرانیها و تعداد و شدت حملات را بیشتر خواهد نمود.

وظایف میهن پرستان در شرایط جنگی احتمالی

به نظر من « حاج آقا سید رضا دیبا» به جای اینکه مزخرفاتی از قبیل جزوهٔ « جین شارپ» را در وبلاگ خود منتشر کند؛ به عنوان کسی که داعیهٔ رهبری دارد؛ میبایست به کمک «کارشناسان شرایط جنگی»؛ کتابچهٔ راهنمایی را برای « مقابله با عواقب شرایط جنگی » منتشر مینمود. اما گویا این « شکم دوپا» در حد یک بچه مدرسه ای هم نمیفهمد.

عواقب شرایط جنگی

بنا بر آنچه که تا کنون در رسانه های غربی و منابع اطلاعاتی آنها در رابطه با جنگ علیه ایران نوشته شده و استراتژیهای گوناگون مورد بر رسی قرار گرفته اند؛ این نبرد را میتوان « نبرد از راه دور» با استفادهٔ محدود از نیروهای ویژهٔ کوماندویی قلمداد نمود. اهدافی که برای انهدام تعیین شده اند بیش از ۱۶۰۰۰ هدف هستند که باید در مدتی کوتاه ( سه هفته تا دو ماه) بمباران و یا موشک باران شوند. نیروهای کوماندویی نیز برای تسخیر مراکز اتمی از قبیل نیروگاه بوشهر و سایتهای اتمی در نظر گرفته شده اند. اما مسئله این است که زمانی که از حد اکثر دو ماه فرضی صحبت میشود؛ میتواند به ماهها و یا یک سال هم بینجامد.بنابر این وظیفهٔ مهم « انجمن های پادشاهی ایران - تندر» به دست گرفتن کنترل بحران ناشی از جنگ و کاستن از دردهایی است که مردم ایران به ناچار با آن دست و پنجه نرم خواهند نمود. آنچه که در پی می آید؛ بحرانهای ناشی از شرایط جنگی ( احتمالی) است که باید با آنها آشنا شد و وظیفهٔ انجمنهای پادشاهی ایران - تندر؛ آغاز سازماندهی نیروهای خود و آماده نمودن مردم بی دفاع برای سازمان یافتن و مبارزه بر علیه بحرانهای ناشی از جنگ است.

۱- با توجه به ماهیت کثیف رژیم اسلامی که بر اساس افکار « دزدان مدینه به رهبری محمد» شکل گرفته است؛  رژیم خواهد کوشید که تمامی مایحتاج زندگی را در اختیار گرفته و پیش از هر کسی میان مزدوران خود تقسیم کند. ( مانند کرهٔ شمالی و رابرت موگابه و عیدی امین).
۲- رژیم کنترل جرائم اجتماعی را از دست خواهد داد و تمامی تلاش خود را برای فشار بیشتر بر سرکوب حرکتهای اجتماعی و سیاسی داخلی متمرکز خواهد نمود.
۳- رژیم بیمارستانها را برای مداوای خانواده های مزدوران و یا مزدوران زخمی خود اختصاص خواهد داد و مردم را از خدمات بیمارستانی محروم خواهد نمود.
۴- با توجه به ماهیت کثیف فرماندهان جنایتکار نیروهای انتظامی؛ این نیرو به سازماندهی جرایم سازمانیافته؛ از قبیل دزدی و غارت و چپاول و تجاوز به نوامیس مردم و گروگانگیری و درخواست پول دست خواهد یازید.
۵- احتمال آزاد شدن زندانیان خطرناک که دارای سابقهٔ تبهکارانه هستند  و تشکیل گروههای تبهکار مسلح و بالا رفتن درجهٔ نا امنی اجتماعی.
۶- بازاریان و کسبهٔ سود جو به احتکار مایحتاج زندگی خواهند پرداخت و عرصه را بیش از پیش بر مردم بیدفاع سرزمینمان تنگ خواهند نمود.
۷- احتمال بمباران مراکز تولید انرژی و بوجود آمدن بحران انرژی بسیار بالاست. از قبیل قطع شدن برق؛ نبود بنزین و نفت و گازوئیل.
۸- بحران کمبود مواد دارویی و بهداشتی.
۹- احتمال شیوع بیماریهای واگیردار.
۱۰- آواره شدن مردم از شهرها از ترسی که به طور طبیعی در چنین شایطی بر مردم مستولی میگردد.
۱۱- نفوذ گروههای مسلح « وهابی»  و انجام عملیاتهای انفجاری و کشتار جمعی.
آنچه که بر شمردم را شاید بتوان مهمترین موارد « بحران ناشی از شرایط جنگی » نام نهاد و طبعاً موارد زیاد دیگری هم وجود دارند که میتوانند به گسیختن تار و پود روابط اجتماعی بینجامند.
آقای سید رضا دیبا؛ نظر شما چیست؟ ما میدانیم که شما نظری ندارید و بیشتر به « رفراندوم » و « سلطنت مشروطهٔ پارلمانی دموکراتیک سکولار هر کسی یک رای داره» فکر میکنید و آنچه که ما به عنوان انجمن پادشاهی ایران - تندر مطرح میکنیم ؛ از نظر شما بی ارزش است و مردم ایران مخصوصاً در روستاهای خراسان و کردستان و بلوچستان و خوزستان و آذربایجان بهتر است به جای این مزخرفاتی که « کژدم» میبافد همگی بروند و جزوهٔ « جین شارپ» را از وبلاگ شما داونلود کرده و خوشبخت شوند.
طبعاً باز هم تحت تاثیر تبلیغات رژیم عده ای از « سبزهای مذهبی» که هنوز در لابلای صفحات « حلیة المتقین» آواره هستند و بوی بهشت را در « فضلهٔ شتر سرخ موی عایشه» میبینند؛ به آغوش برادرانشان باز خواهند گشت و به بسیج و سپاه خواهند پیوست. عده ای دیگر نیز برای به دست آوردن مایحتاج زندگی به ناچار به بسیج روی خواهند آورد. اما مردان و زنانی نیز خواهند بود که به این خواری و خفت تن نخواهند داد و مانند همیشه سنگینی وظایف میهنی بر گردهٔ آنان سنگینی خواهد کرد.

چه باید کرد؟

انجمنهای پادشاهی ایران( تندر) و نیروهای همسوی میهن پرست؛ از هم اکنون باید به فکر آگاه کردن مردم  در بارهٔ جنگ احتمالی و بحرانهای احتمالی پیش رو و هدایت نمودن مردم برای تشکیل گروهها و انجمنهای « دفاع غیر نظامی» از یک سو و تشکیل گروههایی با اهداف نظامی و انتظامی باشند.
۱- ایجاد تشکلهای مردمی برای گرد آوری و ذخیرهٔ دارو و گرد آوری تشکلهایی از پزشکان و دانشجویان پزشکی برای تشکیل بیمارستانهای خانگی و به دست گرفتن کنترل آنها برای ارائهٔ خدمات یکسان برای تمامی نیازمندان.
۲- ایجاد تشکلهایی برای ذخیرهٔ آذوقه برای موارد اضطراری و کنترل آن برای تقسیم عادلانه میان نیازمندان اضطراری.
۳- شناسایی انبارهای آذوقهٔ ارتش و سپاه و نیروهای انتظامی.
۴- شناسایی انبارهای کالاهای خوراکی و دارویی.
۵- تشکیل گروههای غیر مسلح ولی آماده برای مسلح شدن؛ برای به دست گرفتن کنترل امنیت اجتماعی ( شهربانی مردمی).
۶- بوجود آوردن تشکلهایی که بتوانند به درون نیروهای بسیج رخنه نموده و به شناسایی امکانات تسلیحاتی و آذوقهٔ آنها دست یابند.

این گروهها باید تشکیل شده و در حالت آماده باش باشند و با فرود آمدن هر موشک و بمبی به محل بمباران شده رجوع نموده و خود را مسلح نمایند. کار این گروهها باید بر روی کنترل بحران متمرکز شده و مردم بیدفاع را در شرایط سخت تنها نگذارند. این انجمنها باید با انجمنهای محلات دیگر رابطه برقرار نمایند و به صورت «سازمان کنترل بحران ملی» در آیند. این سازمان  بخشی از وظایف حکومت مردمی در شرایط بحران را ایفا خواهد نمود. انجمنهای پادشاهی باید از ورود و نفوذ عناصر رژیم و افراد سودجویی که به فکر منافع شخصی خود هستند جلوگیری نمایند. وظایف انجمنهای کنترل بحران میتوانند به شرح زیر باشند و در صورت نیاز وظایف جدید مورد نیاز را نیز بر آن اضافه نمایند :
۱-تشکیل گروههای گشت و نگهبانی شبانه برای تامین امنیت مردم در مقابل حملهٔ گروههای تبهکار.
۲- تشکیل گروههای شکار برای شناسایی تبهکاران و حذف فیزیکی آنها.
۳- تشکیل بهداری و درمانگاههای خانگی.
۴- تشکیل گروههای شناسایی برای شناسایی آوارگان و تهیهٔ غذا و مایحتاج اولیهٔ زندگی برای آنان.
۵- تنبیه افراد سودجو که به احتکار مایحتاج مورد نیاز مردم میپردازند و مصادرهٔ کالاهای احتکار شده و تقسیم آن میان مردم نیازمند.
۶- شبیخون به انبارهای آذوقه  و دارو و مصادرهٔ آن برای مردم نیازمند.
۷- ترویج روحیهٔ همیاری در میان مردم.
۸- شناسایی و شکار نیروهای امنیتی و پاسداران رژیم.
۹- تشکیل گروههای شناسایی و نفوذ در ارگانهای رژیم.
۱۰ بیرون راندن خانواده های مزدوران رژیم از محلات و راندن آنها به طرف مراکزی که مجبور به تجمع در آن محلات شوند. تا نه تنها از شر جاسوسان رژیم در امان باشند بلکه در زمان مقتضی بتوانند محلات آنها را به محاصره در آورده  تا وادار به تسلیم شده و امان نامه دریافت نمایند.
انجمنهای پادشاهی ایران ( تندر) میتوانند با بوجود آوردن این تشکلهای مردمی؛ عملاً مردم را به صحنه بیاورند و نقش بسیار مهمی را در پی ریزی ایران دموکراتیک فردا بازی کنند.

کژدم

۹ نظر:

  1. چهارتا فحش به امامان و دین ومذهب میدی که همه فکرکنندشما دستت تودست رژیم نیست،ولی معلومه که سرتون توآخوررژیم دیکتاتوری ایران،آره بابا....خودتونید

    پاسخحذف
  2. بهتره ما هم با شما همراه بشیم و برای ارتش آمریکا و متحدینش نقش « مترجم» رو بازی کنیم. چطوره؟ خوشت اومد؟ راستی اگه به نظرتون ۱۶۰۰۰ هدف کمه بهشون بگیم که ۲۰۰۰۰ تاش بکنن تا حتی سوراخ موش هم برای قایم شدن نمونه. یا اصلاً بگیم که توی هر شهری ۲۰ تا از اون بمبهای Mother of all bombs بیندازند که شعاع انفجار موثرش ۲ کیلومتره و هیچ جانوری رو زنده نمیذاره و در شعاع چهار کیلومتری هم هیچ برگی روی درختها و هیچ نوزادی در رحم مادران نمیمونه و آنهایی که در شعاع ۴ کیلومتری هستن؛ در صورت داشتن ناراحتی قلبی فوری بمیرند. فکر میکنی ۲۰ تا از این بمبها برای تهران کافیه؟ یا میخوای بگیم که ۴۰ تاش کنن تا خیالت راحت بشه؟

    پاسخحذف
  3. ولی دوست نادیده باید بگم احتمال سر نگونی این کثافات بدون حمایت خارجی کاملا محال به نظر میرسه موفق باشید

    پاسخحذف
  4. دوست گرامی؛ طاهر قرمطی؛ کاش هزاران مانند شما داشتیم و خاک مکه را به توبره میکشیدیم تا دیگر؛ الاغهای چشم فروبسته به دور آن کعبهٔ کج و معوج نگردند. کمک خارجی را رد نمیکنم؛ اما این کمک زمانی میتواند موثر باشد که « نیروی داخلی» مصمم به سرنگونی این رژیم کثیف نیز موجود باشند. اما زمانی که هیچ نیروی مبارز جدی وجود ندارد؛ آنچه که شما پیشنهاد میکنید؛ بی معنی میشود.

    پاسخحذف
  5. دوست گرامی؛ طاهر قرمطی؛
    من نمیتوانم بفهمم که استراتژی بمباران بیش از ۱۶۰۰۰ هدف که بیشتر آنها زیرساختهای سرزمین ما هستند؛ چگونه کمکی به شمار میروند؟ این استراتژی در واقع استراتژی نابودی ایران است و نه کمک به جنبش آزادیخواهی. آیا چنین فکر نمیکنید؟

    پاسخحذف
  6. کژدم گرامی 16000 هدف رو که شما فرمودید باید بگم نمیدونم چه اهدافی هستند اما باید بگم بیشتر این اهداف احتمال زیاد نظامی میباشند و یا دست کم اماکنی هستند مرتیط با حکومت و من فکر نمیکنم نابودیه انها به معنی نابودی زیر ساخت های ایران باشد یعنی شما فکر میکنید این اهداف در بینشان سد پالایشگاه نفت و یا کار خانه های صنعتی غیر نظامی مثلا مثله ایران خودرو قرار دارد

    پاسخحذف
  7. در ضمن در ارتباط با نبود نیروی داخلی و مصمم به سر نگونی حکومت من معتقدم این نیرو وجود دارد اکثریت مردم البته باید بگم نمیدونم به نظر شما نیروی داخلی تعریفش چیست فقط این نیرو فرماندهی متمرکز ندارد که بدلیل این است که این حکومت کسی را زنده نگذاشته تا بتواند رهبری جنبشی را بدست بگیرد موفق باشید

    پاسخحذف
  8. یار گرامی؛ طاهر قرمطی؛
    ۱۶۰۰۰ هدف تعیین شدهٔ بیگانگان شامل کارخانجات و سدها و مراکز تولید انرژی و چاههای نفت و ذوب آهن اصفهان کارخانه های نورد فولاد و دهها مرکز تولیدات پتروشیمی و صنایع نظامی هم هست. خود استراتژیستهای کشورهای غربی از آمار تلفات سنگین صحبت میکنند. اما در رابطه با نیروهای درونی منظورم نیروهای سازمانیافته است. انجمن پادشاهی بر آن است که این امر سترگ را به انجام برساند. انجمنهای پادشاهی در درون میهن سخت مشغول کارند.

    پاسخحذف
  9. در هر صورت دوست نادیده امیدوارم بدون جنگ در نهایت مردم و نیروهای داخلی بتوانند این حرامیهای تخم تازی را سر نگون کنند و اگر هم جنگی شد با هوشیاری همگانی بتوانیم جلوی خسارتهای بزرگ را گرفته ودر حد اقل زمان ممکن میهن را ازد کنیم موفق باشید

    پاسخحذف