روند درگیریهای سوریه در آستانهٔ تحول است
ماهها پیش تر که در یک مقالهٔ خبری تحلیلی؛ از مستقر شدن بخش مهمی از نیروهای آمریکایی خارج شده از عراق در اردن سخن گفتم؛ عده ای با حالتی پرخاشجویانه اعتراض کردند که این خبرها بی پایه و اساس است.
پیش از آن حکومت اردن دست اندر کار برگزاری یک مانور نظامی در مرزهای مشترکش با سوریه بود که با اولتیماتوم رژیم اسد؛ انجام نگرفت. اما اکنون که رژیم سوریه کنترل بخشهایی از نیروهای نظامی خود را از دست داده است و از سوی دیگر تمامی نیروهایش در حال نبرد با مردم سوریه هستند و از نظر مالی نیز دچار چنان بحران شدیدی است که برای ادامهٔ بقاء ناچار از فروش طلاهای بانک مرکزی و سپردن فروش نفت به قاچاقچیان سپاه پاسداران گردیده و از نظر نظامی نیز با تزریق سلاح و سوخت و مهمات از سوی رژیم اسلامی حاکم بر ایران و روسیه بر سر پا مانده است. اکنون در چنین شرایطی نیروهای آمریکایی و سایر کشورهای اروپایی به همراه ارتش اردن در حال برگزاری مانور نظامی بزرگی هستند که نیروهای نظامی ۱۹ کشور در آن شرکت دارند و نام آن به طور غیر تصادفی نام « اسد» را در خود دارد. نام این مانور را Eager Lion گذاشته اند که به معنی «شیر پرخاشگر» است. اما آنچه که این مانور بزرگ به ما میگوید این است که رژیم اسد بسیار درمانده تر از آن است که تصور میشود. از طرف دیگر نیروهای ویژه ای را در «بوسنی» آموزش میدهند تا وارد کارزار نهایی در سوریه شوند. نبردهای خیابانی طرابلس درلبنان در چند روز اخیر به اندازهٔ کافی زنگهای آغاز دور نهایی نبرد را به صدا در آورده اند و روسها که با سه کشتی جنگی در منطقه حضور دارند؛ امیدهایشان به یاس مبدل شده است و سفیر روسیه در لبنان با گفتن جملهٔ «.... ما مجبور خواهیم شد که خاورمیانه را ترک کنیم...» چیزی بسیار بیشتر از یک سند برای درماندگی روسها را به نمایش میگذارد.
از سوی دیگر مانور مشترک ارتش زهوار در رفتهٔ جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران ترسیدهٔ انقلاب اسلامی در استان خراسان که یک مانور مبتنی بر بمباران پشت جبههٔ دشمن فرضی و هلی برد بوده است؛ نشانی دیگر از وخامت اوضاع دارد. تمامی این تنشها را نباید در سطح «نمایش قدرت برای جلوگیری از کاربرد آن بر روی زمین» دانست. زیرا نمایش قدرت در این سطح نشان از وجود استراتژی نظامی بزرگی را دارد که منظور آن پیاده شدن بر روی زمین است و یک هدف پیشگیرانه را دنبال نمیکند.
طبق نظرات مشعشع ژنرال قاسم سلیمانی (که زمانی در عراق با ژنرال پترئوس SMS بازی میکرد) از سوی رژیم اسد و رژیم شیعی حاکم بر ایران؛ درها را به روی القاعده باز نمودند تا در سوریه به عملیات نظامی بپردازند؛ به طوری که رد پای القاعده را به نمایش بگذارد و غرب را از وارد شدن به بازی سوریه باز دارد. اما گویا این نظریهٔ مشعشع سپاه قدس نتیجه ای خلاف داشته و اکنون نیروهای زبدهٔ جنگهای ضد چریکی در مانورهای اردن حضور فعالی داشته اند و در واقع این مانور عظیم برای قلع و قمع نیروهایی مانند حزب الله لبنان و سپاه قدس و القاعده طراحی شده است.
آنهایی که چشم به نتیجهٔ مذاکرات بغداد دوخته اند؛ سخت در اشتباهند. رژیم اسلامی اگر به جای جام زهر حتی تغار مدفوع را سر بکشد... رفتنی است و هر امتیازی که در این مذاکرات بدهد نه تنها درد ماندن بر سر قدرت رژیم را دوا نخواهد کرد بلکه شکستهای بعدی رژیم را تسریع خواهد نمود.
جایگاه جنبش دموکراسی خواهی
پرسش نخست این است که کدامین جنبش دموکراسی خواهی؟ آیا منظور آنهایی هستند که حتی از تدوین یک برنامهٔ مبارزاتی عاجز هستند و همچنان استفراغ موسسهٔ سوروس ( دفترچهٔ آشپزی جین شارپ) را هورت میکشند؟
آیا منظور سید رضا دیباست؟ که منتظر است تا اربابانش در کاخ سفید بگویند که چه چیزی را دوست دارند و او مانند یک حیوان دست آموز به دنبال توپ بدود؟ ( از تو به یک اشاره... از او به سر دویدن)
جنبش بدبخت و فلک زده ای که مدعیان رهبری اش طول و عرض و عمق یکدیگر را در صدور بیانیه های دفاع از سکینهٔ آشتیانی و امثالهم میبینند و یا در پنلهای ساختگی به روده درازی دربارهٔ دموکراسی و حقوق بشر و آزادی بیان مشغولند و این یاوه سرایی ها را عین عمل انقلابی میدانند؟ پنلهایی که نه تنها از نظر رژیم کثیف اسلامی بد نیست؛ بلکه برای اتلاف وقت نیروی انقلابیون و ایجاد نبردهای دروغین میکروفونی و به هرز بردن پتانسیل انقلابی عملگرا مفید هم هست.
پیش از این گفته ام و باز هم میگویم که انقلاب ایران بسیار خونین خواهد بود و نیروهای میهن پرست باید در چندین جبهه بجنگند... رفراندوم رویایی سید رضا دیبا تنها در حد یک رویای دست نیافتنی خواهد ماند. روند حوادث برای ایران روند بسیار خونینی را ترسیم میکند که حتی در صورت بوجود آمدن منطقهٔ سبز؛ نه سید رضا دیبا و نه قهرمانان پنبه ای حزب کمونیست کارگری و نه سلطنت طلبان پیزوری و نه فدائیان اخته و نه احمقهای نشسته در نهاد مردمی و یا روده درازهای خود رهاگران... هیچ یک جرأت و شهامت حتی یک روز ماندن در منطقهٔ سبز موعودشان را نخواهند داشت و تنها فرزندان راستین آریا بوم و ایران پرستان هستند که در میدان نبردهای خونین چند جبهه ای در آوردگاه خواهند بود و این آوردگاه جای ماست... جای شاگردان و پیروان استاد فرود فولادوند... جای انجمن پادشاهی ایران(تندر). ما سر افرازان این نبرد خواهیم بود.
پاینده ایران؛ برقرارباد آیین ریشه ای؛ کوبنده تندر
کژدم
درود
پاسخحذفچرا در مورد تجزیه طلب ها در ایران چیزی نمی نویسید ؟
درود بر شما دوست گرامی.
پاسخحذفچشم در این مورد نیز خواهم نوشت.